شادی هر دو جهان بی‌تو مرا جز غم نیست

 

شادی هر دو جهان، بی‌تو مرا جز غم نیست

جنّتِ بی‌تو  عذابش ز جهنّم کم نیست

 

در دم مرگ  اگر پا به سرم بگذاری

عمر جاوید  به شیرینی آن یکدم نیست

 

حرم قرب خدا را که دل عاشق توست

طُرفه بیتی ست که روحُ ٱلْقُدُسَش مَحرم نیست

 

بگذار آدمیان طعنه زنندم  گویم

هرکه خود را سگِ کوی تو نخوانْد آدم نیست

 

نیست بر خامشی آتش دوزخ  سِیلش

از یَمِ اشکِ غمت  هر که به چشمش نم نیست

 

تا خدائی خدا هست، لوای تو به پاست

زانکه جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست

 

هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند

که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست

 

دوزخ ارزانی آنانکه ندارند غمت

با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست

 

مُلک هستی همه ماتمکده‌ی توست حسین

جایی از مُلْکِ جهان خالی از این ماتم نیست

سلام الله علیه

گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند

اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست

 

گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم

که جراحات تنت را بِهْ از این مرهم نیست

 

سائل توست  کسی کز تو، تو را خواهد و بس

آنکه شد طالب تو  در طلب دِرهم نیست

 

دادِ مظلومی تو  مُلک خدا را پُر کرد

عالمی نیست که با یاد غمت دَرهم نیست

 

سینه کردی هدفِ تیر  که می‌دانستی

زنده بی‌مرگِ تو  دینِ نبی اکرم نیست

 

هیچ مظلومی همانند تو در قُلْزُمِ خون

سر جدا با گلوی تشنه کنار یم نیست

 

گو بِبُرَّند سرِ دار، زبان در کامش

غیر مدح تو ثنایی به لبِ «میثم» نیست

 

 

غلامرضا سازگار (میثم)



[ یک شنبه 6 آبان 1397  ] [ 5:55 AM ] [ KuoroshSS ]