نفَس وقفی

 

أُمُّ البنینم و شبِ دلداری من است

شب زنده‌دار فاطمه  بیداری من است

 

امشب وصالِ فاطمه را درک می‌کنم

دل بی‌قرار لحظه‌ی دلداری من است

 

بانوی من! که لیله‌ی قدر علی تویی

چشم انتظار تو شب بیداری من است

 

با اینکه جای فاطمه را پر نمی‌کنم

اشک علی گواه حرم داری من است

 

طفلان عزیز و  من چو کنیزِ بهشت و  این

بالاترین مقام نکوکاری من است

 

عبّاس من غلام عزیزان فاطمه است

این ابتدای درس علمداری من است

 

درس وفا اگر به اباالفضل داده‌ام

بیت علی  بهشتِ وفاداری من است

 

روزی که بار زینبت آمد به دوش من

دیدم که خویش در صدد یاری من است

 

روحم ز درک خدمت زینب بزرگ شد

این خانه جایگاهِ فداکاری من است

 

در کربلا نبودم اگر یاری‌اش کنم

شهر مدینه شاهد غمخواری من است

 

خاک بقیع را گره با کربلا زدم

اینجا حریم اشک و عزاداری من است

 

داغ چهار ماهْ پسر دیده‌ام ولی

داغ حسین شعله‌ی بیماری من است

 

یا لَیْتَنا به یاری کُنّٰا مَعَک رسید

تنها دعای تو سبب یاری من است

 

نذر تو بود هستی و دار و ندار من

وقفِ تو آخرین نفَسِ جاری من است

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

محمود ژولیده



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]