| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
اخلاص و حقیقت نیت
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

اخلاص در نیت به معنای خالص نمودن قصد و انگیزه برای خداست . نیت، زمانی برای خداوند خالص می گردد که انسان برای عبادت یا کار و تلاش خود، هیچ انگیزه ای جز خداوند نداشته باشد و هیچ عاملی جز تقرب و رضای خداوند او را به انجام عبادت و عمل وادار نکرده باشد . با توجه به این که هواهای نفسانی، به شکل بسیار وسیع و قوی، انسان را در محاصره قرار داده اند، داشتن نیت خالص در عمل و عبادت و حضور چهره الهی آن در ذهن، کاری بسیار دشوار و مشکل است .
اخلاص در نیت، با آگاهی و توجه کامل به خداوند تحقق می یابد . در هر کجا توجه به خداوند نباشد، غفلت است . هر جا که فلت باشد، شرک و ریا تحقق یافته است . کسی که توجه به مقصد ندارد، غافل است و کسی که از هدف غفلت دارد، از حرکت باز ایستاده است .
اخلاص در نیت، به این معنی است که صاحبش در نظام هستی جز به خداوند دل نبسته است و جز برای او تلاش نمی کند . امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: «صاحب نیت راست، قلب سالم دارد; زیرا سالم بودن قلب از وسوسه های ممنوعه شیطانی به خالص بودن نیت در تمام امور برای خداست » . خداوند فرمود: «روزی که مال و فرزندان هیچ سودی نمی رساند، جز آن که خدا را با قلب سالم یابد» . پیامبر فرمود: «نیت مؤمن بهتر از عمل اوست » و نیز فرمود: «اعمال، بستگی به نیت دارد . برای هر کسی آن چیزی است که قصد کرده است » ، و هر بنده ای باید در تمام حرکت و سکون خود نیت خالص داشته باشد; زیرا اگر چنین نباشد، در غفلت است . خداوند غافلان را چنین وصف کرده است: «آنها نیستند، جز همانند چهارپایان، بلکه گمراه تر از آنها هستند» و فرمود: «آنها غافلان هستند .» (1)
تنها با اخلاص می توان نجات یافت
دام ها و خطرهایی که در مسیر انسان به سوی خداوند قرار دارند، بسیار گسترده و گوناگون هستند . سپاه شیطان با تمام فریب ها و نیرنگ هایشان در کمین انسان رونده به سوی خدا نشسته اند . جز کسی که برای خدا خالص شده، هیچ کس از این مهلکه نجات نمی یابد و هیچ رهگذری از این گذرها سالم نمی رهد .
آن کس که جان خود را در جاری اخلاص تطهیر کرده و اندیشه و همت و آرزو و تلاشهای خود را برای خداوند اختصاص داده، می تواند با عزت این راه را طی کند و به اوج کمال انسانی نائل گردد و خداوند هم او را یاری می کند . اخلاص، انسان را از خطرهای شیطان حفظ می کند .
اخلاص شرط پذیرش اعمال
عبادتی پذیرفته می شود که برای خداوند باشد . تلاشی که به قصد تقرب به خداوند صورت نگیرد، نفعی نداشته و هیچ ارزشی را ایجاد نمی کند; زیرا در نظام هستی تنها اراده خداوند حاکم است و غیر او همه نیازمند و عاجز هستند . باید به یگانگی او ایمان داشت و غیر او را در آفرینش و نظام جهان مؤثر ندانست، جز به او عشق نورزید و غیر او را نپرستید .
اخلاص، زمانی ارزش واقعی خود را می یابد و کمال و سعادت انسان را تضمین می کند، که در قلب تثبیت گردد . اگر در قلب ثبیت شد، تداوم می یابد و بر تمام تلاشها و عبادتهای انسان پرتو می افکند . اخلاص باید مستمر و همیشگی باشد و در تمام امور زندگی جاری گردد .
عبادتی که با اخلاص انجام شود و خلوصش تا لحظه مرگ حفظ گردد، این عبادت خالصانه، نتیجه بخش است . انسان همان گونه که با نیت به عمل ارزش می دهد، بعد از عمل نیز می تواند در عمل تصرف کند، ارزشش را والاتر سازد و یا باز ستاند .
اگر کسی کار یا عبادت خود را برای دیگران بازگو کند تا از آن لذت برد، یا آن را وسیله ای برای کسب آبرو و اعتبار، یا برتری خود بر دیگران قرار دهد، آن عمل را به ریا تبدیل کرده است .
اعمال خالصانه انجام شده همیشه در معرض خطر قرار دارد، از این رو، حفظ اخلاص بعد از عمل مشکل تر از انجام عمل با اخلاص است . اگر اعمال انسان برای خدا باشد و این انگیزه تا روز قیامت باقی بماند، استحقاق پاداش را دارد .
امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: «هرگاه کسی، عمل نیکی را انجام دهد، آن عمل برای او ثبت می شود که حسنه ای را در پنهانی انجام داده است . اگر آن را بازگو کرد، آن چه نوشته شده است، پاک می شود و ثبت می گردد که حسنه ای را آشکارا انجام داده است . اگر دو مرتبه آن را بازگو کرد، پاک می شود و ثبت می گردد که مرتکب ریا شده است .» (2)
کاری که بالاترین ارزش را داراست، با بازگو کردنش به گناه تبدیل می شود . وسوسه ها و انگیزه های شیطانی بعد از انجام عبادت برای خداوند، قوی تر از قبل از عمل است .
دین، اطاعت و بندگی است و حنیف متمایل به حق است . حنفاء کسانی هستند که در اعمال و طاعات خود، از دیگران رویگردان شده و به سوی خدا روی می آورند .
پنهان کردن عبادت و عمل نیک مؤمن، مطلوب خداوند و مورد ترغیب اوست; زیرا این کار نفس انسان را از گرفتار شدن به بعضی از رذائل اخلاقی مانند عجب، ریا، تکبر، حب مقام و . . . حفظ می کند و عمل او را از اختلاط با هدف های نادرست، خالص می کند و او را به اعمالی که سزاوار است که مخفیانه انجام شوند، هدایت می کند .
پی نوشت ها:
1) مصباح الشریعه، باب 5 .
2) بحارالانوار/ج 69/ص 324 .
 
پدید آورنده : فاطمه سید زاده ، صفحه 19
 شمیم یاس > تیر 1382، شماره 4 

 



:: ادامه مطلب
آزمایش ایوب علیه السلام
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

پروردگار بزرگ فرمود؛ ایوب بنده مؤمن است و عبادت و ایمان او خالصانه و از روی خلوص نیت است. و عبادت او تنها به جهت ادای حق و ذکر او بخاطر درک استحقاق من است.
ولی برای اینکه خلوص ایمان و درجه صبر و یقین او برای تو آشکار گردد، مال و ثروت او را در اختیار تو می گذارم. نیروهای خود را جمع کن و آنطور که می خواهی مال و ثروت ایوب را دگرگون ساز، سپس ببین به کجا منتهی شده و چه نتیجه ای می گیری.
شیطان به فساد خود روی آورد و پیروان و دوستان خود را جمع کرد و به آنها ابلاغ کرد که خدا در ثروت ایوب به ما اجازه داده، پس هر یک به سهم خود برای نابودی مال و ثروت و مکنت او بکوشید تا ایوب را از ثروتش جدا سازید.
یاران و همراهان شیطان به کار خود مشغول شدند تا تمامی مال و چهارپایان و باغ و کتشزارهای او را نابود کردند و او را تنها و تهیدست رها ساختند. سپس ابلیس بصورت پیرمردی حکیم ظاهر شد و به ایوب گفت؛ آتش، تمام ثروت تو را خاکستر کرده، زراعت و دامهایت بر فنا و مال و ثروتت بر باد رفته است.
مردم در برابر این گرفتاری که برای ایوب پیش آمده بود، سرگردان و مبهوت بودند. یکی از آنها با سرزنش گفت؛ ایوب در عبادت مغرور و در زکات و نماز ریاکار بوده است. دیگری گفت؛ اگر خدا می توانست سبب دفع شر و جلب خیر و سعادت شود، ایوب برای اینکار شایسته بود. و فرد سومی گفت؛ خدا برای ایوب چنین روا داشت تا دشمنان او را خوشحال و دوستانش را ناراحت کند.
ابلیس فکر می کرد که این خبر وحشتناک و فاجعه بزرگ، ایمان ایوب را متزلزل و قلبش را تیره می کند. ولی ایوب در مقابل این همه حوادث محکم و استوار ایستاد و چون از تقوی و علمی سرشار برخوردار بود این حوادث در او تأثیری بدی نمی گذاشت.
ایوب در برابر خبر ابلیس گفت؛ همه اموال من، ودیعه ای بود که خدا آن را از من بازگرفت. ما از نعمت های بیکران خدا مدت ها بهره مند بودیم، ستایش حق خداوندی که سالها امانتش را در اختیار من گذاشت و امروز اقتضای حکمش بود که آن را باز ستاند، سپاس خداوندی را که آن زمان که لطف کرد و اکنون که باز گرفت. حمد و ثنا خدای را در خشنودی و غضب او، و ستایش خدای را در نفع و ضرر او.
خداوند مالک همه چیز و صاحب قدرت است، به هرکس که بخواهد نیرو می دهد و از هرکس که بخواهد آن را می گیرد. به هرکس که اراده کند عزت و به هرکس که بخواهد ذلت می دهد. سپس ایوب برای سجده در برابر عظمت پروردگار بر زمین افتاد و ابلیس زیانکار را متحیر و متعجّب رها کرد، تا بنگرد و خلوص ایمان او را ببیند!
 
 
تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص))


:: ادامه مطلب
اخلاص و پرهیز از شهرت طلبی
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

فقط رضایت اللّه
حجت الاسلام محمد علی انصاری درباره اخلاص حضرت امام می گوید: «حضرت امام تمام تلاش و همت والای خود را به کار گرفتند تا در مزرعه اعمال و رفتار خود هیچ بذری جز رضایت اللّه نپاشند. فقط برای آگاهی بیشتر از اخلاص امام به نمونه هایی از آن اشاره می شود. این تاریخ شب ها و روزهای عمر گران مایه امام است که گواه گریه های عارفانه و خضوع و شب زنده داری او در برابر خدای بزرگ و انس او با قرآن و دعاها و نوافلند؛ ولی هیچ گاه و حتی برای یک مورد هم نه دیده و نه شنیده ایم که امام خویشتن را بستاید و صراحتا یا به کنایه، گوشه ای از آنچه بر او از سختی ها و مرارت ها در سیر و سلوک معنوی او گذشته، سخنی به میان آرد، اتقاقا برعکس همواره دیگران را رهبر خود می داند. مثلاً در یک جا می فرماید: «رهبر من آن کودک سیزده ساله است (حسین فهمیده).» و یا زمانی که مردم شعار می دادند که: «توطئه چپ و راست، کوبنده اش روح اللّه است»، امام فرمودند: «کوبنده اش شما هستید، نه روح اللّه .» آری، امام خویشتن را چنان محو و فانی در خدا می سازد که گویی اصلاً نقشی در انقلاب به عهده نداشته است».


:: ادامه مطلب
فروغی از اخلاص در مکتب وحی و نغمه های شاعرانه
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

قرآن و حدیث
استادیار دانشکده الهیات مشهد
سرآغاز
در فطرت و نهاد انسان حس خداجویی می درخشد و عشق به او تبلور دارد. این میثاق الهی در همگان به ودیعت گذاشته شده و این پیمان ربّانی با روح وروان آنان آمیخته گردیده است، ولی گاهی در اثر غفلت غباری آن را می گیرد و یا به علت گناه و عصیان از بین می رود. گاهی چون چشمه زلالی آلوده گشته و گاهی همچون شمعی سوسو می کند تا آنکه خاموش می شود. گاهی جاذبه های عادی او را سرگرم می کند و زمانی هم زنگار آلودگی او را تیره می سازد که فرمود: «کَلاّ بَل رَانَ عَلی قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکسِبُونَ»(1).
عشق به حقیقت، عشق به کمال، عشق به زیبایی در نهاد هر انسانی است و از همه مهم تر عشق به کمال بی پایان، عشق به «خداوند قیّوم»، عشق به وجودی که هر چه دارد از خودش است و هر چه دیگران هم دارند از اوست؛ هر اصالت، هر کمال و هر زیبایی. این همه مصلّی و مسجد، این همه کلیسا و کنیسه، این همه معبد و موقوفه همه گویای همین عشق و پرستش است، آن هم در همه کس و در هر زمان و در هر مکان.
تلاش رهبران و رهروان هم در آن است که مباد این چشمه زلال تیره گردد و این فروغ تابان خاموش شود و اخلاص برای پاک داشتن این نهاد است از هر آلودگی و از هر کدورت و از هر تیرگی و خلاصه از هر چیز بغیر «او» و در مقابل او.

 



:: ادامه مطلب
اخلاص و حقیقت آن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

ضد ریا اخلاص است، و آن عبارت است از پاک و خالص ساختن قصد و نیت از غیر خدا. پس هر که از روی ریا طاعت کند مطلقا ریاکار و مرائی است، و اگر کسی طاعتی را بجا آورد و قصد قربت داشته باشد و لیکن با آن غرضی دنیوی بیامیزد عملش مشوب و غیر خالص است، مثل اینکه در روزه قصد فایده از پرهیز داشته باشد، یا برای خلاصی از خرج برده یا بد خلقی او وی را آزاد کند، یا در حج قصد صحت مزاج یا خلاصی از بعضی از گرفتاریهای وطن و شرور بدخواهان داشته باشد، یا در تعلم علم قصد برتری و عزت در میان مردمان یا سهولت طلب مال، یا در وضو و غسل قصد خنک شدن یا پاکیزگی، یا در صدقه دادن قصد رهائی از اصرار و ابرام سائل داشته باشد. بنابراین در این گونه موارد انگیزه طاعت تقرب است و لیکن بعضی از خواطر و اندیشه ها اضافه می شود و عمل او را از اخلاص خارج می کند و مشوب می سازد. پس اخلاص آنست که عمل از همه این شائبه ها، زیاد یا کم، خالی باشد. و مخلص کسی است که عملش فقط برای تقرب به خدای سبحان باشد، بدون قصد و نیت دیگر.
بالاترین مراتب اخلاص - یعنی اخلاص مطلق و اخلاص صدیقین - آنست که در عمل صرفا رضای خدای سبحان خواسته شود، بدون هر گونه غرض دنیوی و اخروی.
و این مرتبه تحقق نمی یابد مگر برای کسی که خدای تعالی را محب عاشق صادق و مستغرق دریای عظمت و جلال الهی باشد، و مطلقا توجه و التفاتی به دنیا نکند.
[531]
و کمترین درجه اخلاص، اخلاص نسبی است و آن به قصد ثواب و نجات از عذاب است، و سرور رسولان صلی الله علیه و آله و سلم به حقیقت اخلاص با این گفتار خود اشاره فرموده است که: «اخلاص این است که بگوئی پروردگار من الله است و آنگاه چنانکه فرمانت داده اند استوار بمانی(7)، برای خدا عمل کنی، و دوست نداشته باشی که تو را برای آن بستایند! یعنی هوای نفس خود را نپرستی، و جز پروردگارت را عبادت نکنی، و در عبادت خود چنانکه دستورت داده اند استقامت ورزی» . و این حدیث اشاره است به قطع نظر از ما سوی الله، و اخلاص حقا همین است و تحصیل آن به این است که لذات نفسانی و هوی و هوس شکسته شود و از دنیا طمع بریده گردد و تنها آخرت مورد توجه باشد، بطوری که این حالت بر قلب انسان غالب شود و به تفکر درباره صفات و افعال خدای تعالی پردازد و به مناجات او اشتغال ورزد تا نور جلال و عظمت او بر ساحت دلش پرتو افکند و حب و انس با او در جان وی جای گیرد.
و چه بسیار اعمالی که انسان در آنها خود را به تعب می افکند و گمان می کند که خالص برای خداست، و حال آنکه به سبب پی نبردن به آفات آنها مغرور و فریفته شده است، چنانکه یکی را حکایت می کنند که گفت: «سی سال نماز خود را که در مسجد به جماعت در صف اول گزارده بودم قضا کردم، زیرا یک روز به واسطه عذری دیر به مسجد رسیدم و [چون در صف اول جا نبود] در صف دوم ایستادم، در این حال در درون خود از مردم خجالت کشیدم که مرا در صف دوم می دیدند، پس دانستم که نگاه مردم به من در صف اول مرا خوشحال می کرده و سبب خوشدلی و اطمینان خاطر من چیزی بوده که از آن آگاه نبودم» . و این معنی دقیق و درک آن دشوار است و کم است اعمالی که از این آفات سالم باشد، و کم اند کسانی که از خواب غفلت بیدار شوند، و غافلان از این دقایق همه حسنات خود را در آخرت سیئات می بینند، چنانکه خدای تعالی می فرماید:
«و بدا لهم سیئات ما عملوا» (جاثیه، 33) «اعمال بدی که کرده اند برایشان هویدا شود» .
«و بدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون» (زمر، 47)
[532]
«از جانب خدا چیزهائی که به حساب نمی آوردند برایشان آشکار شود» .
«قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا؟ الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا» (کهف، 103 و 104) «بگو می خواهید شما را از آنها خبر دهم که به عمل زیانکارترند؟ همان کسان که کوشش آنان در زندگی دنیا تباه شده و پندارند که کرداری نیکو دارند» .
7. اشاره است به قول خدای متعال خطاب به پیغمبر اکرم (ص) : «فاستقم کما امرت» .
منبع : حوزه نت


:: ادامه مطلب
تعریف اخلاص
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 

 

ضد ریا، اخلاص است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا و پرداختن نیت از ما سوی اللّه و هر عبادتی که قصد در آن به این حد نباشد، از اخلاص عاری است. پس کسی که طاعت می کند اگر به قصد ریا، یعنی وانمودن به مردم و حصول قدر و منزلت در نزد ایشان باشد، آن «مرایی» مطلق است و اگر به قصد قربت باشد، و لیکن با آن غرض دنیوی دیگری غیر از ریا نیز به آن ضمیمه باشد، مثل این که در روزه نیز قصد پرهیز بکند؛ یا در آزاد کردن بنده ای که خریدار نداشته باشد، قصد فرار از خراجات یا خلاصی از شرارت و بدخلقی او را نیز بکند یا در حج، نیت خلاصی از بعضی گرفتاری های وطن یا شر دشمنان کند، یا در تحصیل علم، قصد عزت و برتری نماید یا در وضو و غسل، نیت خنک شدن یا پاکیزگی کند یا در تصدق به سائل، نیت خلاصی از «اِبرام» او کند و نحو این ها. اگر چه در این وقت، آن شخص مرایی نباشد، و لیکن عمل او از اخلاص خارج است.

پس اخلاص آن است که عمل او از جمیع این شوائب و اغراض خالی باشد و از جهت محض تقرب به خدا بوده باشد.

* * *

بدان که اخلاص، مقامی است رفیع از مقامات مقرّبین و منزلی است منیع از منازله راه دین. بلکه کبریت احمر و اکسیر اعظم است. هر که توفیق وصول به آن را یافت به مرتبه عظمی فایز گردید و هر که مؤید بر تحصیل آن گردید، به موهبت کبری رسید. چگونه چنین نباشد و حال آن که آن، سبب تکلیف بنی نوع انسان است.

چنان که حق سبحانه و تعالی می فرماید: «وَ مآ امِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللّه َ مُخْلِصیِنَ لَهُ الدِّینَ» یعنی «بندگان، مأمور به اوامر الهیه نگردیدند، مگر به آن جهت که عبادت کنند خدای را در حالتی که خالص کننده باشند، از برای او دین را».

و لقای پروردگار که غایت مقصود و منتهای مطلوب است، به آن بسته است. همچنان که می فرماید: «فَمَنْ کَانَ یَرْجُواْ لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» یعنی «هر که آرزوی ملاقات پروردگار خود داشته باشد پس باید عمل صالح به جا آورد و در عبادت پروردگار خود، احدی را شریک نسازد».

و در بعضی از اخبار قدسیه وارد شده است که «اخلاص، سرّی است از اسرار من، به ودیعت می گذارم آن را در دل هر یک از بندگان خود که آن را دوست داشته باشم».

* * *

تقوی بیزاری ستدن است، و آن اخلاص است، یعنی بیزاری ستاند از خویشتن و آن چه دارد و هر چند تبرا درست تر، اخلاص درست تر. از بهر آن که اخلاص از خلوص است؛ هر که پاک تر او خالص تر.

اخلاص آن است که دیدار خویش را از فعل برداری یعنی چون فعلی کنی نبینی و نگویی که من چه کرده ام و از این فعل طاعت را می خواهد. از بهر آن که فعل صفت فاعل است. هر که فعل ببیند، چون فعل خویش دید، خویشتن دید؛ و خویشتن بین خدابین نباشد.

* * *

روایت کردند که حواریان عیسی را پرسیدند که: «اخلاص چیست؟» گفت: «آن که کاری کنی و دوست نداری که تو را بدان بستایند مردمان. دیگر آن که دلت پاک باشد از بد خواستن همه مسلمانان.» چنان که خدای عزّوجلّ فرمود: «إِنَّما المُؤمِنُونَ إِخْوَةٌ» مؤمنان برادران یکدیگرند».

ماهیت اخلاص

اخلاص، خالص گردانیدن عمل از همه شائبه هاست، چه کم و چه زیاد، به طوری که قصد تقرب در آن خالص شود و انگیزه ای برای عمل جز آن وجود نداشته باشد و این امر تنها در مورد کسی قابل تصور است که دوستدار خدا و شیدای او بوده و تمام اندیشه اش در امور آخرت مستغرق باشد. به طوری که در دل او جایی برای دوستی دنیا باقی نمانده باشد؛ چنین کسی حتی خوردن و آشامیدن را نیز دوست نمی دارد، بلکه رغبت او به آن ها، مانند رغبت او به قضای حاجت است. چه آن ضرورتی جِبْلی است. او اطعام را به سبب آن که اطعام است دوست نمی دارد، بلکه از آن جهت که برای عبادت خدا به او نیرو می دهد از آن استفاده و آرزو می کند که کاش شر گرسنگی از او کفایت می شد، تا نیازی به خوردن نداشته باشد. لذا در دل او لذتی نسبت به آن چه بر مقدار ضروری است باقی نمی ماند، و تنها مقدار ضروری مطلوب اوست؛ چه آن ضروری دین اوست و وی جز در فکر دین خود نیست. این شخص اگر بخورد یا بیاشامد یا قضای حاجت کند، در همه حرکات و سکنات خود عملش خالص و نیتش درست است؛ اگر او مثلاً بخوابد که آسایش یابد تا بر عبادت توانایی پیدا کند خوابش عبادت و در این حال دارای مرتبه مخلصان است. اما کسی که چنین نیست، باب اخلاص در عمل بر روی او مسدود است. به استثنای افراد کم و نادری. چنان که اگر کسی محبت خداوند و دوستی آخرت بر او غلبه یافته باشد، حرکت معتاد او صفات فکر و اندیشه اش را کسب می کند و اخلاص می شود.

همچنین کسی که محبت دنیا و برتری جویی و ریاست طلبی بر او چیره شده و به طور خلاصه محبت غیر خدا بر او استیلا یافته است، همه حرکات معمولی او این صفات را به خود می گیرد و عبادات او اعم از روزه و نماز و غیر آن ها جز به ندرت، از این آفات مصون نمی ماند.

انسان با لذت های نفسانی گره خورده و در شهوت های خود فرو رفته و کم است که فعلی از افعال و عبادتی از عبادات او خالی از این قبیل لذت ها و اغراض زودگذر دنیوی باشد؛ از این رو گفته اند: کسی که در دوران عمر خویش یک گام از روی اخلاص برای رضای خدا بردارد، رستگار شده است. و این به سبب ارزشمندی و کمیابی اخلاص و دشواری پاکیزه کردن دل از این شائبه ها و اغراض آن است که انگیزه آن تنها طلب تقرب به خدا باشد و اگر همین لذت های نفسانی به تنهایی انگیزه عمل باشند، روشن است که کار دارنده آن چقدر دشوار خواهد بود.



:: ادامه مطلب
حقیقت اخلاص
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1391 
مرحوم فیض کاشانی در محجة البیضاء در این زمینه چنین می نویسد: «حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلی پاک باشد» ، قرآن مجید می فرماید: و ان لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونه من بین فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربین؛ در وجود چهارپایان برای شما درسهای عبرتی است، چرا که از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما می نوشانیم. (102)
«شیر خالص آن است که نه رگه های خون در آن باشد، و نه اثری از آلودگی درون شکم و نه غیر آن، صاف و پاک و بدون غل و غش باشد؛ نیت و عمل خالص نیز همان گونه است، باید هیچ انگیزه ای جز انگیزه الهی بر آن حاکم نگردد. » (103)
در روایات اسلامی نیز تعبیرات بسیار لطیفی درباره حقیقت اخلاص و نشانه های [276]
مخلصین بیان شده که به بخشی از آن اشاره می کنیم:
1- در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «ان لکل حق حقیقة و مابلغ عبد حقیقة الاخلاص حتی لا یحب ان یحمد علی شی ء من عمل لله؛ هر حقیقتی نشانه ای دارد، هیچ بنده ای به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر زمانی که دوست نداشته باشد که او را به خاطر اعمال الهی اش بستانید. » (104)
2- در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که فرمود: «اما علامة المخلص فاربعة؛ یسلم قلبه، و تسلم جوارحه، و بذل خیره و کف شره؛ اما علائم مخلص چهار چیز است: قلبش تسلیم خداست، همچنین اعضایش تسلیم فرمان اوست، خیر خود را در اختیار مردم می گذارد و شر خود را باز می دارد. » (105)
3- در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام می خوانیم: «لایکون العبد عابدا لله حق عبادته حت-ی ینقطع عن الخلق کله الیه، فحینئذ یقول هذا خالص لی فی-تقبله بکرمه؛ هیچ عبادت کننده ای حق عبادت خدا را به جا نمی آورد، مگر این که از تمام مخلوقات چشم بردارد و متوجه او شود؛ در این هنگام، خداوند می فرماید: این برای من خالص شده است؛ پس به کرمش او را می پذیرد. » (106)
4- و بالاخره امام صادق علیه السلام جان سخن را در یک جمله کوتاه خلاصه کرده، و درباره اخلاص می فرماید: «ما انعم الله عزوجل علی عبد اجل من ان لایکون فی قلبه مع الله غیره؛ خداوند متعال نعمتی بزرگتر از این به بنده ای نداده است که در قلبش با خدا، دیگری نباشد. » (107)
اکنون با توجه به اهمیت فوق العاده اخلاص، و تاثیر عمیق آن در پیمودن راه حق، و وصول به مقامات عالیه قرب الی الله، این سؤال پیش می آید که اخلاص را چگونه می توان به دست آورد؟
بی شک اخلاص نیت همیشه برخاسته از ایمان و یقین و عمق معارف الهیه است؛ هر قدر یقین انسان به توحید افعالی خدا بیشتر باشد و هیچ مؤثری را در عالم هستی، جز ذات
[277]
پاک او نشناسد، و همه چیز را از او و از ناحیه او و به فرمان او بداند، و اگر اسباب و عواملی در عالم امکان وجود دارد، آن را نیز سر بر فرمان او ببیند چنین کسی اعمالش توام با خلوص است؛ زیرا جز خدا مبدا تاثیری نمی بیند که برای او کار کند.
این حقیقت در روایات اسلامی در عبادات کوتاه و پر معنایی منعکس است: امام علی بن ابیطالب علیهما السلام در حدیثی می فرماید: «الاخلاص ثمرة الیقین؛ اخلاص میوه درخت یقین است. » (108)
و از آنجا که عبادت به مقتضای واعبد ربک حتی یاتیک الیقین یکی از اسباب یقین می باشد، در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است که «الاخلاص ثمرة العبادة؛ اخلاص میوه درخت عبادت است. » (109)
و نیز از آنجا که علم و معرفت یکی از سر چشمه های یقین است، و یقین چنان که گفتیم سرچشمه اخلاص است، در حدیثی از همان حضرت آمده است که فرمود: «ثمرة العلم اخلاص العمل؛ میوه علم، اخلاص عمل است. » (110)
و بالاخره در گفتار جامعی از مولی علی علیه السلام به سرچشمه های اخلاص چنین اشاره شده است: «اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به، و کمال التصدیق به توحیده، و کمال توحیده الاخلاص له؛ سرآغاز دین معرفت خداست، و کمال معرفتش تصدیق ذات اوست، و کمال تصدیق ذاتش، توحید و شهادت بر یگانگی او می باشد؛ و کمال توحید او اخلاص است. » (111)
102- سوره نحل، آیه 66.103- المحجة البیضاء، جلد 8، صفحه 128 (باتلخیص) .104- بحار، جلد69، صفحه 304.105- تحف العقول، صفحه 16.106- مستدرک الوسائل، جلد 1، صفحه 101.107- همان مدرک.108- غرر الحکم جلد 1، صفحه 30 (شماره 903) .109- غرر الحکم، جلد1، صفحه 17 (شماره 444) .110- غرر الحکم، جلد 1، صفحه 361 (شماره 55) .111- نهج البلاغه، خطبه 1.
 
اخلاق در قرآن (جلد 1: اصول مسائل اخلاقی)


:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894288
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396