| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
3-4 : آداب قرائت و پاره‏اى از اسرار آن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

يكياز آداب مهمه قرائت كتاب الهى، كه عارف و عامى در آن شركت دارند و زا آن نتايج حسنه حاصل شود و مجوب نورانيت قلب و حيات باطن شود، تعظيم است و آن موقوف به فهم عظمت و بزرگى و جلالت و كبرياى آن است.
بدان اى عزيز! كه عظمت هر كلام و كتابى يا به عظمت متكلم و كاتب آن است، و يا به عظمت مطالب و مقاصد آن است، و يا به عظمت نتايج و ثمرات آن است، و يا به عظمت رسول و واسطه آن است، و يا به عظمت مرسل اله و حامل آن است، و يا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است، و يا به عظمت شارح و مبين آن است، و يا به عظمت وقت ارسال و كيفيت آن است. و بعض از اين امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخيل است، و بعضى عرضاً و بالواسطه، و بعضى كاشف از عظمت است. و جميع اين امور كه ذكر شده، دراين صحيفه نورانيه به وجه اعلى واوفى موجود، بلكه از مختصات آن است، كه كتاب ديگرى را در آن يا اصلاً شركت نيست و يا به جميع مراتب‏ نيست.
فراقك(62) گويد از مقامات معمولى سرشار او و مثل او است.
بالجمله، تصفيه عمل از اين دو مرتبه نيز در نزل اهل الله لازم است، و عمل با آن معلل و از حظوظ نفسانيه خارج نيست؛ و اين كمال خلوص است. و پس از اين، مراتب ديگرى است كه از حدود خلوص خارج و در تحت ميزان توحيد و تجريد و ولايت است.



:: ادامه مطلب
3-3 : هر علمى خواهان عملى است
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

عزيزا! جميع علوم، عملى است حتى علم التوحيد را نيز اعمالى است قلبيه و قالبيه، توحيد تفعيل است؛ و آن، كثرت را به وحدت برگداندن است؛ و اين از اعمال روحيه و قلبيه است.
تا در كثرات افعاليه واقعى واقع هستى، و سبب حقيقى را نشناختى و ديده حق بين پيدا نكردى، و خدا را در طبيعت نديدى و جهات كثرات طبيعيه و غير طبيعيه را فانى در حق و افعال او نكردى، و سلطان وحدت فاعليت حق در قلبت علم نيفراشته، از خلوص و اخلاص و صفا و تصفيه، بكلى دور و از توحيد مهجورى.
تمام رياهاى افعاليه و اكثر رياهاى قلبيه از نقصان توحيد افعالى است. آن كه مردم ضعيف بى چاره بيكاره را مؤثر در دار تحقق مى‏داند و متصرف در مملكت حق مى‏شمارد، از كجا مى‏تواند خود را از جلب قلوب آنها بى نياز داند و عمل خود را از شرك شيطان تصفيه و تخليص كند؟ تو سرچشمه را بايد صافى كنى تا آب صافى از آن بيرون آيد، و الا با سرچشمه گل آلود توقع صفاى آب نداشته باش.
تو اگر قلوب بندگان خدا را در تحت تصرف حق بدانى و معنى يا مقلب القلوب را به ذائقه قلب بچشانى و به سامعه قلب برسانى، خود با اين همه ضعف و بيچارگى در صدد صيد قلوب برنايى.
و اگر حقيقت بيده ملكوت كل شى‏ء(58) و له الملك(59) و بيده الملك(60) را به قلب بفهمانى، از جلب قلوب بى نياز شوى، و به قلوب ضعيفه اين مخلوق[ات] ضعيف خود را محتاج ندانى، و غناى قلبى براى تو رخ دهد.
تو در خود حس احتياج كردى و مردم را كارگشا دانستى، پس محتاج به جلب قلوب شدى؛ و خود را به قدس فروشى متصرف در قلوب انگاشتى، پس محتاج به رياشدى؛ اگر كار گشا را حق مى‏ديدى و خود را نيز متصرف در كون نمى‏ديدى، بدين شرك‏ها احتياج پيدا نمى‏كردى.
اى مشرك مدعى توحيد! و اى ابليس در صورت آدمزاده! تو اين ارث را از شيطان لعين بردى كه خود را متصرف مى‏بيند و فرياد لاغوينهم(61) مى‏زند. آن بدبخت و شقى در حجاب‏هاى شرك و خودبينى است؛ و آنان كه عام و خود را مستقل دانند نه‏ مستظل، و متصرف دانند نه مملوك، از شيطت ابليس ارث برده‏اند.
از خوب گران برآى، و به قلب خود برسان آيات شريفه كتاب الهى و صحيفه نوران ربوب را. اين آيات باعظمت براى بيدار كردن من و تو فرو فرستاده شده، و ما جميع حظوظ خود را منحصر به تجويد و صورت آن كرديم و از معارف آن غفلت ورزيديم تا شيطان بر ما حكومت كرد و حكم فرماشد و در تحت سلطه شيطان واقع شديم.



:: ادامه مطلب
3-2 : مراتب اخلاص
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

مرتبه اول: يكى از مراتب آن، تصفيه عمل است - عمل قلبى يا قالبى - از شائبه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها، چه براى محمدت يا براى منفعت يا براى غير آن. و در مقابل اين، اتيان عمل است ريائاً. و اين رياء فقهى، و از همه مراتب ريا پست‏تر و صاحب آن از همه مرائى‏ها بى ارزش‏تر و خسيس‏تر است.
مرتبه دوم: تصفيه عمل است از حصول مقصودهاى دنيوى و مآرب زائله فانيه، گرچه داعى آن باشد كه خداى تعالى به واسطه اين عمل عنايت كند؛ مثل، خواندن نماز شب براى توسعه روزى، و اتيان(54) صلوه اول ماه مثلاً براى سلامت از آفات آن ماه، و دادن صدقات براى سلامتى و ديگر مقصدهاى دنيوى... گرچه پيش اهل معرفت اين نماز را به هيچ وجه ارزشى نيست و مثل ساير كسب‏هاى‏ مشروعه است، بلكه شايد از ا: نيز كمتر باشد.
مرتبه سوم: تصفيه آن است از رسيدن به جنات جسمانيه و حور و قصور و مثال آن از لذات جسمانيه. و مقابل آن، عبادت اجيران است؛ چنانچه در روايت شريفه است. و اين نيز در نظر اهل الله چون ساير كسبها است، الا آن كه عمل اين كاسب اجرتش بيشتر و بالاتر است، در صورتى كه قيام به امر كند و از مفسدات صوريه عمل را تخليص كند.
مرتبه چهارم: آن است كه عمل را تصفيه كند از خوف عقاب و عذاب‏ها[ى] جسمان موعود. و مقابل آن، عبادت عبيد است؛ چنانچه در روايات است(55). و اين عبادت نيز در نظر اصحاب قلوب قيمتى ندارد و از نطاق عبوديت الله خارج است. و در نظر اهل معرفت فرق نكند كه انسان ملى را بكند از خوف حدود و تعزيرات در دنيا، يا خوف عقاب و عذاب آخرتى، يا براى رسيدن به زن‏هاى دنيائى، يا براى رسيدن به زن‏هاى بهشتى، در اين كه هيچ يك براى خدا نيست...
مرتبه پنجم: تصفيه عمل ست از رسيدن به سعادات عقليه ولذات روحانيه دائمه ازليه ابديه و منسلك شدن در سلك كروببين و منخرط شدن در جرگه عقول قادسه و ملائكه مقربين. و در مقابل آن، عمل نمودن براى اين مقصد است... ولى در مسلك اهل الله اين مرتبه نيز از نقصان سلوك، و سالك آن نيز كاسب و از اجيران به شمار مى‏رود، گرچه در متجر و مكسب با سايرين فرق‏ها دارد.
و در ازاء اين مرتبه كهمرتبه ششم است تصفيه آن عمل است از خوف عدم وصول به اين لذات و حرمان از اين سعادات. و در مقابل، عمل براى انى مرتبه از خوف است. و اين نيز گرچه مرتبه عاليه‏اى است و از حد اشتهاى امثال نويسنده خارج است، ولى در نظر اهل الله اين نيز عبادت عبيد است و عبادت معلل است.
مرتبه هفتم: تصفيه آن است از وصول به لذات جمال الهى و رسيدن به بهجت‏هاى انوار سبحات غير منتهاى كه عبارت از جنت لقاء است. و اين مرتبه، يعنى جنت لقاء از مهمت مقاصد اهل معرفت و اصحاب قلوب است و دست آمال نوع از آن كوتاه است، و اوحدى(56) از اهل معرفت به سعادت اين شرف مشرفند، و اهل حب و جذبه از كمل اهل الله و اصفياء الله هستند؛ و لكن اين كمال، مرتبه كمل اهل الله نيست، بلكه از مقامات معمولى سرشار آنها است.
و اين كه در ادعيه، مثل مناجات شعبانيه، حضرت امير المؤمنين و اولاد طاهرينش اين مرتبه را خواسته يا اشاره داشتن آن نمود اند، نه آن كه مقامات آنها منحصر به همين مرتبه است؛ چنانچهمرتبه هشتم كه در ازاء اين مرتبه است و آن عبارت است از تصفيه عمل از خوف فراق نيز از كمال مقامات كمل نيست، و اين كه جناب امير المؤمنين كيف أصبر على فراقك(57) گويد از مقامات معمولى سرشار او و مثل او است.
بالجمله، تصفيه عمل از اين دو مرتبه نيز در نزل اهل الله لازم است، و عمل با آن معلل و از حظوظ نفسانيه خارج نيست؛ و اين كمال‏ خلوص است. و پس از اين، مراتب ديگرى است كه از حدود خلوص خارج و در تحت ميزان توحيد و تجريد و ولايت است.



:: ادامه مطلب
فصل سوم : آداب نماز (امام خمينى قدس سره) - 1-3 : سر نيت و آداب آن
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

یكى از مهمات آداب نيت، كه از مهمات جميع عبادات است و از دستورات كليه شامله است، اخلاص است. و حقيقت آن، تصفيه نمودن عمل است از شائبه غير خدا، و صافى نمودن سر است از رؤيت غير حق تعالى در جميع اعمال صوريه و لبيه و ظاهريه و باطنيه. و كمال آن، ترك غير است مطلقاً و پا نهادن بر انيت و انانيت و غير و غيريت است يكسره.
قال تعالى: ألا لله الدين الخالص(53)؛ خداى تعالى اختيار فرموده براى خويش دين خالص را. و اگر يكى از حظوظ نفسانيه و شيطانيه در دين باشد، خالص نخواهد بود؛ و آنچه خالص نيست، حق تعالى اختيار نفرموده؛ و آنچه شائبه غيريت و نفسانيت دارد از حدود دين حق خارج است.



:: ادامه مطلب
2-12 : عبرت‏هاى اذان و اقامه
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

صاحب حقايق(51) گفته است:
هرگاه نداى مؤذن را شنيدى نداى روز قيامت را به خاطر آور و در ظاهر وباطن، خود را براى اجابت اين ندا آماده ساز؛ چون كسانى كه براى پاسخ به اين ندا بشتابند همان‏ها هستند كه در روز قيامت به لطف الهى ندا داده مى‏شوند. پس اين ندا را بر دلت عرضه كن؛ اگر ديدى كه با شنيدن اذان دلت سرشار از شادى و سرور مى‏شود و با ميل و رغبت تو را به پاسخ فرا مى‏خواند، بدان كه در قيامت نيز به بشارت و رستگارى ندا داده خواهى شد. به همين دليل پيامبر (صلى‏الله عليه‏وآله) مى‏فرمود: أرحنا يا بلال بها و بالنداء اليها؛ اى بلال! ما را با نماز و نداى دعوت به آن (اذان) راحت ساز(52)؛ زيرا روشنى چشم آن حضرت در نماز بود.
اذان، دعوت براى ملاقات است و همان گونه كه روز قيامت، مردم براى عرضه بر خداوند فرا خوانده مى‏شوند در دنيا نيز گويندگان اذان مؤمنان را به مجلس حضور و معراج و زيارت پروردگار فرا مى‏خوانند. اگر معرفت انسان در اين دنيا به حدى باشد كه از اين ندا لذت ببرد، در آخرت نيز از ملاقات حضرت ق بى بهره نخواهد بود؛ زيرا معرفت در اين دينا به منزله بذر مشاهدهدر آخرت است.
و اگر بر اثر جهل، حال انسان به گونه‏اى باشد كه اين ندا او را خوش نيايد، اين امر سبب خواهد شد كه نداى روز قيامت نيز خوشايند او نباشد و اگر در اين دنيا هنگام شنيدن اذان در زمره غافلان باشد، حالش در قيامت مناسب اين غفلت خواهد بود و در ساير مقامات دين و نواميس شرع، امر بر همين منوال است، زيرا اين انسان بر همان چيزى مى‏ميرد كه بر آن زندگى كرده و بر همان چيزى محشور مى‏شود كه بر آن مرده و جز آنچه در زمين دل كاشته، چيز ديگرى درو نخواهد كرد. بنابراين كسى كه هنگام نماز از وظيفه خود در برابر پروردگار آگاه باشد و بداند كه اين امر، لطف عظيم از ناحيه حضرت حق نسبت به اوست، مسلما روشنى چشمش در نماز خواهد بود و همان گونه كه مشتاق و منتظر مجالس انس با دوستان خويش است، نسبه به نماز و گفتگوى با پروردگارش نيز چنين خواهد بود و همان گونه كه دعوت دوستانش را براى حضور در چنين مجالسى مى‏پذيرد، اذان را نيز كه به منزله منادى ذات اقدس حق است به گوش جان مى‏پذيرد و پاسخ مى‏گويد.
با شنيدن الله اكبر دلت را متوجه عظمت و بزرگوارى ذات اقدس الهى كن و دنيا و آنچه را در آن است كوچك شمار، تا در تكبيرت‏ دروغگو نباشى.
هر گاه لااله الاالله را شنيدى هر معبودى جز او را از لوح دل محو كن.
رسول خدا را حاضر ببين و با رعايت آداب حضور آن بزرگوار، با نيت خالص به رسالت آن بزرگوار گواهى ده.
هنگامى كه به نماز و آنچه موجب فلاح و رستگارى و بهترين اعمال است فراخوانده مى‏شوى، جانت را به حركت درآور و قلب و قالبت را گسترش ببخش.
پس از اين عهدت را با تكبير و تعظيم ذات اقدس حق تجديد كن و همچنان كه نماز خود را با تكبير او آغاز كردى، با تكبير او نيز پايان ببخش و مبدا خود را از او و بازگشت خود را نيز به سوى او قرار ده و بر حول و قوه او اعتماد كن.



:: ادامه مطلب
2-11 : رو به قبله ايستادن به هنگام نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

همه مكان‏ها و جهت‏ها نسبت به وجود حق تعالى و احاطه او يكسان است، اما براى او در هر عالم نسبت به اهل آن عالم وجهى است و لطف او اقتضا دارد كه حتى بدن‏هاى ما را به شرف توجه به سوى خود شرافت بخشد، چنان كه دل‏هاى ما را به اين شرف مشرف كرده است. از اين رو خانه‏اش را در زمين به ما شناساند، تا در ظاهر و باطن و با تن و جان، توجه ما به سوى او باشد.
با مراجعه به قرآن كريم، روايات معصومان (عليهم السلام) و عقل، در مى‏يابى كه همه اين منابع سه گانه، تجه باطن آدمى به خدا را از روى آوردن بدن وى به سمت كعبه مهم‏تر مى‏دانند. اين ظواهر كه مى‏بينى بدان امر شده براى توجه به آن امور قلبى و درونى است.
و شايد مهم‏ترين راز لزوم روى آوردن به سوى كعبه اين باشد كه اندام‏ها و جوارح آدمى در يك جهت ثابت بماند و در نتيجه قلب آرامش بيشترى يابد؛ زيرا اگر اندام‏ها در جهت‏هاى گونه گون در حركت باشد، دل نيز در پى آنها از توجه به يك مبدأ (بارى تعالى) و حضور در پيشگاه وى باز خواهد ماند.
همه آيات و رواياتى كه بر ياد خدا و تقواى او و توجه به خدا و روى آوردن به پيشگاه ذات اقدس او تأكيد مى‏ورزد از ادله لزوم توجه قلبى است. مطلب ديگر اين كه، چنان كه روى كردن به سوى قبله ظاهرى جز با روى بر تافتن از ديگر جهات ميسور نيست، اقبال دل به خدا نيز جز با انصراف و روى گردانى از همه چيز و تهى ساختن دل از هر چه غير الهى است ميسر نخواهد شد.
در حديث نبوى آمده است: هرگاه بنده‏اى به نماز ايستد و دلش متوجه خدا باشد پس از نماز همچون روزى خواهد بود كه از مادر زاده شده است.
در كتاب مصباح الشريعه آمده است كه حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هر گاه رو به قبله ايستادى از دنيا و آنچه در آن است و از آفريدگان و آنچه بدان مشغول اند مأيوس شو، و دست بشوى و دلت را از هر چه تو را از ياد خدا غافل و به خود مشغول مى‏ساد تهى كن، و در نهان و سر وجودت، بزرگى خدا را مشاهده كن و استادنت در پيشگاه خدا را به ياد آور.



:: ادامه مطلب
2-10 : مكان نماز گزار
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391 

مكان‏ها نيز مانند زمان‏ها شريف و غير شريف و سعد و نحس دارد و شايسته است امت اسلامى سپاس خدا گويند و بر پيامبر اكرم (صلى‏الله عليه‏وآله) ثنا گويند كه در امر مكان، كار را بر آنان سهل و آسان كرد و سراسر زمين را مسجد قرار داد و نماز گزاردن را در همه جا جايز دانست، ولى در عين حال سفارش فراوانى نسبت به آمد و شد به مسجدها و عدم تخلف از برگزارى نمازهاى واجب در مسجد به ويژه براى همسايگان آن شده است. حتى در برخى روايات آمده است كه همسايه مسجد نمى‏تواند نماز خود را در غير مسجد به جاى آورد.
پس شايسته است بنده مراقب، در معناى مسجد و حق ادب و بزرگداشت آن و زشتى تخلف از حضور و عبادت در مسجد بينديشد. نيز شايسته است تأمل كند كه افزون بر ثواب هايى كه براى حضور و عبادت در مسجد بيان شده، ذات اقدس حق مساجد را خانه خود دانسته و به بندگان اجازه حضور در آنها داده و در اين امر، منتى بزرگ بر بندگان نهاده؛ زيرا مسجد خانه خدا است... و چون هر مكانى را بخواهيم مسجد قرار دهيم و منسوب به او سازيم و هر مكانى را ما براى ملاقات و حضور و زيارت او برگزينيم، او پذيراى آن است، معناى اين امر آن است كه تعيين مجلس ملاقات و زيارت نيز به ما واگذار كرده و اين خود از بزرگترين مكارم است.
لازم است هنگامى كه آهنگ مسجد و قصد احرام حضور در خانه خدا مى‏كنى به اندازه تواناييت در شناخت آداب حضور كوشا باشى؛ زيرا هر چه معرفت افزون‏تر باشد عمل با ارزش‏تر است و مراعات ادب، عامل تقرب بنده به خدا مى‏شود و كسى كه آداب حضور را رعايت كند، اين عمل سبب قرب او به خدا مى‏شود و قرب سبب قبولى اعمال، بلكه همان قبولى و نهايت قبولى و منتهاى آرزوى هر آرزومندى است.
و بجا است كه براى شناخت آداب حضور حضرت حق، آداب حضور سلاطين و حاكمان را ميزان قرار دهى. پس هم چنان كه عظمت اين حاكمان، با عظمت خدا قابل سنجش نيست، نسبت حق ادب حضور در پيشگاه پروردگار نيز با حق ادب حضور حاكمان، قابل قياس نيست.
با توجه به اين امر است كه مى‏يابى نه تو و نه هيچ كس ديگر توانايى مراعات حق ادب حضور در محضر پروردگار را ندارد.
پس از اين كه اين حقيقت را دانستى، نيك بنگر كه رفتارت در حضور پروردگارت چگونه است و تقصير و قصور خود را همواره در نظر داشته باش، كه همين امر تو را به باب كرم حضرت حق رهنمون شود و توفيق رعايت آداب حضورش را از او بطلب و زبان حالت اين آيه شريفه باشد:
أمن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء؛ آيا كسى هست كه هر گاه مضطر و درمانده‏اى او را بخواند، پاسخ گويد و گرفتاريش را برطرف سازد(47).
در اين هنگام درهاى پذيرش بر رويت گشوده مى‏شود و كسى كه نجات بخش هر درمانده‏اى است دعاى تو را اجابت مى‏كند.
در كتاب مصباح الشريعه در اين باره از حضرت امام صادق (عليه السلام) چنين روايت شده است:
هر گاه به آستانه مسجدى رسيدى پس بدان كه تو آهنگ سلطانى بزرگ كرده‏اى كه بر بساط او جز پاكيزه شدگان، كسى پاى ننهد و براى هم‏ نشينى او جز صديقان و راست كرداران رخصت داده نشوند. و آنگاه كه بر بساط او قدم نهادى بدان كه اگر اندك غفلتى از تو سر زند در خطرى بزرگ و پرتگاهى سهمگين قرار گرفته‏اى و بدان كه او مى‏تواند هر گونه بخواهد، از عدل و فضل خود، با، رفتار كند. پس اگر به تو لطف كرد و با فضل و رحمتش با تو رفتار كرد، طاعت اندك تو را مى‏پذيرد و در برابر، پاداش بسيارى نصيب تو مى‏كند و اگر بخواهد با عدلش با تو رفتار كند و آنچه را تو شايسته آن هستى به تو دهد، تو را باز خواهد گردانيد و طاعتت را هر اندازه هم كه زياد باشد رد خواهد كرد و او آنچه را بخواهد مى‏كند.
پس در پيشگاه او به عجز و تقصير و فقر خود اعتراف كن؛ زيرا تو آهنگ عبادت و انس با او كرده‏اى. اسرارت را بر او عرضه كن و بدان كه او پنهان و آشكار همه آفريدگان را مى‏داند و ذره‏اى بر او پوشيده نيست و در حضور او همچون فقيرترين و ناچيزترين بندگانش باش. قلبت را از هر آنچه تو را از او باز مى‏دارد و به خود مشغول مى‏كند و حجاب ميان تو و او مى‏گردد تهى كن؛ زيرا او جز پاكيزه‏ترين و خالص‏ترين دل‏ها را نمى‏پذيرد و نيك بنگر كه نام تو از كدامين دفتر خارج مى‏شود.
پس اگر شيرينى مناجات و راز و نياز با او را چشيدى و از گفتگوى با او احساس لذت كردى و از جام رحمت و كرامت‏هاى او نوشيدى، اين نشانه حسن اقبال او بر و و اجابت دعوتت از سوى او است، و بدان كه براى خدمت او شايسته هستى.
پس داخل مسجد شو كه به تو اذن و امان داده شده و اگر جز اين بود پس همچون درمانده‏اى كه همه درها بر رويش بسته شده و هيچ كارى از او ساخته نيست، بايست و بدان كه هرگاه او بداند كه تو واقعاً به او پناهنده شدى به چشم رأفت و رحمت و عطوفت به تو خواهد نگريست و تو را بر انجام آنچه مورد رضاى او است موفق مى‏دارد؛ زيرا او كريم و بزرگوار است و بزرگوارى را نسبت به بندگانى كه درمانده‏ و مضطر در پيشگاه او ايستاده و چشم طلب به باب لطف و رضايت او دوخته‏اند دوست مى‏دارد؛ زيرا او خود فرموده است: أمن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف‏السوء(48)؛ آيا كسى هست كه هر گاه مضطر و درمانده‏اى او را بخواند، پاسخ گويد و گرفتاريش را برطرف سازد(49).
در اين هنگام درهاى پذيرش بر رويت گشوده مى‏شود و كسى كه نجات بخش هر درمانده‏اى است دعاى تو را اجابت مى‏كند.
در كتاب مصباح الشريعه در اين باره از حضرت امام صادق (عليه السلام) چنين روايت شده است:
هر گاه به آستانه مسجدى رسيدى پس بدان كه تو آهنگ سلطانى بزرگ كرده‏اى كه بر بساط او جز پاكيزه شدگان، كسى پاى ننهد و براى هم نشينى او جز صديقان و راست كرداران رخصت داده نشوند. و آنگاه كه بر بساط او قدم نهادى بدان كه اگر اندك غفلتى از تو سر زند در خطرى بزرگ و پرتگاهى سهمگين قرار گرفته‏اى و بدان كه او مى‏تواند هر گونه بخواهد، از عدل و فضل خود، با تو رفتار كند. پس اگر به تو لطف كرد و با فضل و رحمتش با تو رفتار كرد، طاعت اندك تو را مى‏پذيرد و در برابر، پاداش بسيار نصيب تو مى‏كند و اگر بخواهد با عدلش با تو رفتار كند و آنچه را تو شايسته آن هستى به تو دهد، تو را باز خواهد گردانيد و طاعتت را هر اندازه هم كه زياد باشد رد خواهد كرد و او آنچه را بخواهد مى‏كند.
پس در پيشگاه او به عجز و تقصير و فقر خود اعتراف كن؛ زيرا تو آهنگ عبادت و انس با او كرده‏اى. اسرارت را بر او عرضه كن و بدان كه اون پنهان و آشكار همه آفريدگان را مى‏داند و ذره‏اى بر او پوشيده نيست و در حضور او همچون فقيرترين و ناچيزترين بندگانش باش. قلبت را از هر آنچه تو را از او باز مى‏دارد و به خود مشغول مى‏كند و حجاب ميان تو و او مى‏گردد تهى كن؛ زيرا او جز پاكيزه‏ترين و خالص‏ترين دل‏ها را نمى‏پذيرد و نيك بنگر كه نام تو از كدامين دفتر خارج مى‏شود.
پس اگر شيرينى مناجات و راز و نياز با او را چشيدى و از گفتگوى با او احساس لذت كردى و از جام رحمت و كرامت‏هاى او نوشيدى، اين نشانه حسن اقبال او بر تو و اجابت دعوتت از سوى او است، و بدان كه براى خدمت او شايسته هستى.
پس داخل مسجد شو كه به تو اذن و امان داده شده و اگر جز اين بود پس همچون درمانده‏اى كه همه درها بر رويش بسته شده و هيچ كارى از او ساخته نيست، بايست و بدان كه هرگاه او بداند كه تو واقعاً به او پناهنده شدى به چشم رأفت و رحمت و عطوفت به تو خواهد نگريست و تو را بر انجام آنچه مورد رضاى او است موفق مى‏دارد؛ زيرا او كريم و بزرگوار است و بزرگوارى را نسبت به بندگانى كه درمانده و مضطر در پيشگاه او ايستاده و چشم طلب به باب لطف و رضايت او دوخته‏اند دوست مى‏دارد؛ زيرا او خود فرموده است: أمن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء(50).



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2912944
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396