| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
اسرار قیام
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

قیام ، تبلور حالتى است كه بنده به وسیله آن بر سرعت گرفتن و مسابقه توانمند مى شود، سپس به بهترین وجه براى امامت قدرت مى یابد، از این رو كسى كه به پا ایستد وبراى خدا پایدارى كند، فرشتگان بر او فرود آمده وى را به ولایت نوید مى دهند،ولایتى كه ترس و اندوه را از بین مى برد؛

 ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التى كنتم توعدون( 1 ) . بنابراین ، اگر كسى به پایدارى استمرار بخشد، ممكن است فرشتگان نوید دهنده راببیند و سخنانشان را بشنود؛ زیرا آنچه ویژه رسول الله صلى الله علیه و آله است همان است كه به خصوص تشریع بر مى گردد، اما آنچه مربوط به حفظ و نگهدارى دین - تسدیدى ومانند آن - است ، مخصوص او صلى الله علیه و آله نیست و دیگران نیز مى توانند فرشته را ببینند و سخن او را بشنوند و از آن بهره مند گردند، چنان كه گذشت .  
بنابراین، آن گونه كه قیام خداوند به قسط و عدل ، منزه از حالت خاص بدنى است راز و نهان قیام نیز كه در سر نماز نهفته است منزه از حالت خاص بدنى است ، گر چه قیامى كه درظاهر و شكل نماز اعتبار دارد، همان قیام بدنى است .

از این رو نمازگزارى كه باپروردگارش به مناجات پرداخته و به حالت ایستاده در برابر معبود قائم به قسط نمایان شده ، باید به حال قیام باشد؛ زیرا قلبى كه قائم است اثر قیامش در اعضا و جوارح نمودار مى شود، چنان كه خشوع و فروتنى قلب نیز در فرو اندامى و خشوع جوارح تجلى مى یابد؛ زیرا از امیرالمؤ منین علیه السلام روایت شده كه رسول خدا صلى الله علیه وآله مردى را نگریست كه در حال نماز با ریش خود بازى مى كرد فرمود:
انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه ؛ (2) یعنى اگر دل این مرد خشوع مى داشت ، اعضاى وى نیز خاشع بود.
این سخن با حدیثى كه از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده كه ایشان صلى الله علیه و آله گاهى در حال نماز به محاسن شریف دست مى كشید، منافات ندارد، به حضرت گفته شد: مى بینیم در نماز به موهاى شریف صورت دست مى كشى ؟ فرمود: این هنگامى است كه اندوهم فزونى مى یابد: فقال اذا كثرت همومى ، ( 3 ) زیرا: اولا دست كشیدن، غیر از بازى كردن است ، و منافاتى با خشوع قلبى ندارد.
ثانیا دست كشیدن به محاسن ، هنگام فراوانى اندوه ، خود یك نوع لابه و زارى به درگاه خداوند به شمار مى رود و پیامبر صلى الله علیه و آله یك اندوه بیش نداشت ، و آن بیرون آمدن قرآن ازهجران بود - كه امت پیامبر آن را رها كرده بودند - ( 4 ) و ایمان امت خویش ؛ زیراآنان به خدا و رسول صلى الله علیه و آله او كفر ورزیدند و پیامبر در پى این امر جان خود را به هلاكت نزدیك مى ساخت ( 5 ) اندوه پیامبر براى این بود كه به آنچه ازجانب خداوند آورده بود نگرویدند، اندوه هاى حضرت براى دنیایى نبود كه وصى وى آن راسه طلاقه كرد ( 6 ) ، چه رسد به خود او. این بود پاره اى از اسرار نماز.

پی نوشت :
1- سوره فصلت ، آیه 30؛ به راستى كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست ، سپس ایستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى آیند و مى گویند: هان ، بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى كه وعده یافته بودید، شاد باشید
2- جامع احادیث الشیعة ، ج 5، ص 48، ح 2353
3- همان ، ص 48، ح 2353 از جعفریات ص 36
4- دلیل این سخن آیه و قال الرسول یا رب ان قومى اتخذوا هذا القرآن مهجورا است سوره فرقان ، آیه 30؛ یعنى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله گفت : پروردگارا قوم من این قرآن را رها كردند
5- چنان كه در این آیه مى خوانیم : فلعلك باخع نفسك على اثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا؛ سوره كهف ، آیه 6 یعنى اى پیامبر اگر به سخن قرآن ایمان نیاورد شاید تو جان خویش را از اندوه در پى گیرى كارشان تباه سازى )م (
6- ر.ك : نهج البلاغه ، حكمت 77



:: ادامه مطلب
اسرار نماز در نگاه آیة الله بهجت(ره)
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

بیانات آیة الله بهجت(ره)  در باب نماز از سخنان ایشان جمع آوری شده و در این جا ارائه می گردد . امید که مورد استفاده قرار گیرد.

- نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است... نماز برای خضوع و خشوع جعل(قرار داده) شده است با همه مراتب خضوع و خشوع.(1)
 
 - نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش‎ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست!(2)
 
- نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می‎شود.(3)  
 
- تمام لذت‎ها روحی است؛ و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است.(4)
 
- قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است.(5)     
- نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است... مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.(6)
 
- ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می‎ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه می‎کنیم؛ و بعد به سجده و خاک برمی‎گردیم.(7)
 
- شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینه‎ساز نماز بعدی باشد.(8)
 
- قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.(9)
 
- سؤال: اجمالاً بفرمایید حضور قلب، چگونه حاصل می‎شود؟
جواب: بسمه تعالی، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبّه تحصیل می‎شود و از آن جمله، تبدیل فرادا به جماعت است. تحصیل حضور قلب به این می‎شود که در اوقات غفلت به خود فشار نیاورد؛ و در اوقات حضور، اختیاراً آن را از دست ندهد.(10)
 
- سؤال: برای حضور قلب در نماز و تمرکز فکر، دستورالعملی بفرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، در آنی که متوجه شدید، اختیاراً منصرف نشوید!(11) - اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریّه و باطنیّه است. و از راه‎های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر(عج) است.(12)
 
- گوی سبقت را نماز شب‎خوان‎ها ربودند مخفیانه!(13)
 
- سؤال: برای توفیق نماز شب چه کنیم؟
جواب: با قرائت آیه آخر کهف و اهتمام به این امر اگر علاج نشد، تقدیم بر نصف می‎شود [قبل از نیمه شب به جا آورده می‎شود.](14)
 
- سؤال: در نماز شب و سحرخیزی، قدری کسل هستم، لطفاً راهنمایی فرمایید؟
جواب: بسمه تعالی، کسالت در نماز شب به این رفع می‎شود که بنا بگذارید هر شبی که موفق (به خواندن آن نشدید)، قضای آن را به جا آورید.(15)
 
- از آیِه شریفه «اِنَّ الصَّلاةَ تَنهَی عَن الفَحشآءِ وَالمُنکَرِ (عنکبوت/45)نماز، انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می‎دارد.» استفاده می‎شود که (لا صَلاةَ لِمَن لایَنتَناهی عَن الفَحشاءِ وَالمُنکَر؛ کسی که از کارهای زشت و ناپسند خودداری نمی‎کند، واقعاً نمازش نماز نیست!)(16)
 
- این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت، روح را مکدّر می‎کند و نورانیّت دل را می‎برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.(17)
 
- یکی از عوامل حضور قلب این است که: در تمام بیست و چهار ساعت، باید حواسّ(باصره، سامعه و ...) خود را کنترل کنیم؛ زیرا برای تحصیل حضور قلب، باید مقدماتی را فراهم کرد! باید در طول روز، گوش، چشم و هم چنین سایر اعضا و جوارح خود را کنترل کنیم!(18)
 
- اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقّق می‎شود، کار تمام است!(19)
 
- همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن، انجام می‎دهیم، آقایان [اولیاء] می‎فرمایند: از همه چیز، لذیذتر است!(20)
 
- همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را بر سماوات می‎رساند، و برای عده‎ای هیچ خبری نیست! برای بعضی اعلی علّیّین است، و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون، شور است و یا شیرین!(21)             
 
- سؤال: می‎خواهم در نماز، تمام اذکار را درک کنم و بفهمم، و آن نور را درک کنم و ببینم تا با آن نور حرکت کنم؟
جواب : بسمه تعالی ، با شرایط حضور قلب ، اعمالتان را انجام بدهید ؛ در پاداش چه خواهند کرد ، به ما مربوط نیست!(22)
 
- سجده، غایت خضوع است؛ یعنی ما هیچ و در پیش تو خاک هستیم.(23)
 
- سؤال: برای این که در انجام فرمان الهی مخصوصاً نماز، با خشوع باشیم، چه کنیم؟
جواب: در اول نماز ، توسل حقیقی به امام زمان (عج) کردن که عمل را با تمامیّت مطلقه   [به طور کامل] انجام بدهید.(24)
 
- سؤال: مستدعی است جمله کوتاه و رسایی درباره نماز، مرقوم فرمایید که نصبُ العین ما قرار گیرد.
جواب: بسمه تعالی، از بیانات عالیه در فضیلت نماز در مرتبه عُلیا، کلام معروف از معصوم (علیهم‎السلام) است: (الصَّلاةُ مِعراجُ المُؤمِن؛ نماز، معراج مؤمن است.) برای کسانی که یقین به صدق این بیان نمایند و ادامه دهند طلب این مقام عالی را ...(25)
 
- اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهره‎مند نشود، در عقل او خلل است... نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمی‎شوند.(26)                
 
- در کلمات امیرالمؤمنین علی(علیه‎السلام) نیز آمده است: (وَاعلَم اَنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛ بدان که تمام اعمالت، تابع نماز می‎باشد.) مشاهده کرده‎ایم که علمای بزرگ در حال نماز، عجیب و غریب بودند، به گونه‎ای که گویا آن انسانِ خارج از نماز نیستند!(27)                  
    
- از حدیث «تَنَعَّمُوا بِعِبادَتی فی الدُّنیا فَاِنَّکُم تَتَنَعَّمُونَ بها فی الآخِرَة: در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت، به همان متنعّم خواهید بود.» بر می‎آید که عبادات، قابلیّت تنعّم را دارد؛ ولی ما عبادات را به گونه‎ای به جا می‎آوریم که گویا شلاّق بالای سرِ ما است... گویا داروی تلخی را از روی ناچاری می‎خوریم.(28)
 
- سؤال: گاهی اوقات در عبادات، ریا می‎کنم و بعداً سخت رنج می‎برم؛ علاج آن چیست؟
جواب: بسمه تعالی، علاج، این است که ریا بکند؛ ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ «فَافهَم اِن کُنتَ مِن اَهلِه؛ این نکته را دریاب، اگر اهلش هستی!»(29)
 
- معیار اصلی، نماز است. این نماز، بالاترین ذکر است، شیرین‎ترین ذکر است، برترین چیز است... همه چیز تابع نماز است؛ باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم... وقتی نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محک، نماز است!(30)
 
- وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حق باز می‎گردد، اولین چیزی را که سوغات می‎آورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَ یَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو باز می‎گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی!(31)      
   
- چقدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز، و تسلیم برای خروج از آن! ... در تکبیر، اکبر مناسب است... یعنی تمام امور دنیا و همه بزرگ‎ها را کنار بگذارید، چون خداوند متعال اکبر است... نمازگزار، با تکبیر، در حرم الهی وارد می‎شود؛ ولی ما چه می‎دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که: «لَو عَلِمَ المُصَلِّی مایَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه؛ اگر    نمازگزار می‎دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی برنمی‎گرداند!»(32)
 
- ذکر خدا در حال نماز، بهترین ذکر است؛ چون نماز به منزله کعبه است؛ و نمازگزار در کعبه و حرم امن الهی داخل شده و بنا گذاشته است که از باب تکبیر، داخل و از باب تسلیم، خارج شود.(33)
 
- در جایی دارد که: خدا منّت گذاشته که امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت کند و این منافاتی ندارد که در مرآی مردم باشد. کانّه وقتی بنده با خدا خلوت می‎کند، خالق هم با او خلوت کرده است!(34)
 
- بلی می‎شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگویید: «اَللهُمََّ ارزُقنِی زَوجَةً صالِحَةً؛ خداوندا، زن شایسته‎ای را روزی من کن!» یا بگوید: «اَللهُمََّ ارزُقنِی وَلَداً باراً؛ خداوندا، فرزند نیکوکاری را روزی من کن!»(35)
 
پی‎نوشت‎ها:
1- در محضر بهجت، ج1، ص222 .                                       2- در محضر بهجت، ج1، ص222 .
 3- در محضر بهجت، ج2، ص 377.                                      4- در محضر بهجت،ج2، ص392.
5- نکته‎های ناب، ص 78.                                                   6- نکته‎های ناب، ص82 .
 7- نکته‎های ناب، ص83 .                                                  8- نکته‎های ناب،ص81 .
9- نکته‎های ناب، ص83 .                                                   10- به سوی محبوب، ص62 .
11- به سوی محبوب، ص63 .                                            12- به سوی محبوب، ص64 .
13- به سوی محبوب، ص68 .                                             14- به سوی محبوب، ص77.
15- به سوی محبوب، ص77 .                                            16- در محضر بهجت،ج2، ص83 .
17- برگی از دفتر آفتاب، ص133 .                                      18- برگی از دفتر آفتاب، ص133.
 19- برگی از دفتر آفتاب، ص139.                                      20- در محضر بهجت، ج1، ص122 .
21- در محضر بهجت، ج1، ص283 .                                    22- به سوی محبوب، ص62 .
23- فیضی از ورای سکوت، ص77 .                                   24- به سوی محبوب، ص63 .
25- به سوی محبوب، ص64 .                                           26- نکته‎های ناب، ص82 .
27- در محضر بهجت، ج1، ص92 .                                     28- در محضر بهجت، ج1، ص350.
 29- به سوی محبوب، ص70 .                                         30- در خلوت عارفان، ص103 .
31- نکته‎های ناب، ص83 .                                               32- نکته‎های ناب، ص84 .
33- نکته‎های ناب، ص84 .                                               34- نکته‎های ناب، ص88 .
35- فریادگر توحید، ص 213



:: ادامه مطلب
اسرار رکوع و سجود
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

تاویل ركوع و سجود آن است كه نمازگزارى كه با پروردگار خویش مناجات مى كند، هنگام ركوع گرچه پشت و گردن خویش را به جلو مى كشد و سپس ‍ براى فرمان بردن ازخداوند مى ایستد و خویش را استوار مى كند، ولى همه اینها نسبت به دشمن خدا و دشمن امر و نهى اوست ، كه همان شیطان فریبكار، نفس اماره و دنیاى سر تا پا فریب باشد

. اما نسبت به خداوند متعال هر قیامى نزد او قعود و هر اعتدال و استقامتى نزد اوخمیدگى و هر گردن كشیدنى نزد او شكستگى است ؛ زیرا هر زنده اى نسبت به او مرده ، وهر دانایى نسبت به او نادان ، و هر توانایى نسبت به او ناتوان است ، چون هر چیزى نسبت به وجه الله باقى ، نابود و فانى شدنى است .
از این رو امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: كل قوى غیره ضعیف ، و كل مالك غیره مملوك ، و كل عالم غیره متعلم ، وكل قادر غیره یقدر و یعجز، و كل سمیع غیره یصم عن لطیف الاصوات ، و یصمه كبیرها، ویذهب عنه ما بعد منها، و كل بصیر غیره یعمى عن خفى الالوان و لطیف الاجسام ، و كل ظاهر غیره باطن و كل باطن غیره غیر ظاهر (1)
بر این پایه ، نمازگزارى كه باخدا مناجات مى كند، باید خم شود و ركوع كند یا سجده بجاى آورد تا هر آنچه راز نهان در مرحله تنزل است به شكل ركوع و سجود نمودار شود، چنان كه خم كردن پشت و كشیدن گردن به علامت آماده بودن براى جانبازى گرچه عنوان ركوع یا سجود بر خداوند متعال را همچنان داراست ، لیكن نسبت به دشمنان دین خدا قیام و استوارى است .

همان گونه قیام نیز گرچه براى دفاع از كیان دین ، قیام به شمار مى آید ولى نسبت به حضرت قیوم محض ،كرنش و انحطاط است ، چنان كه امیر موحدان ، على علیه السلام درباره خداوند فرمود: غنى كل فقیر، و عز كل ذلیل ، و قوة كل ضعیف (2) زیرا هر چیزى نزد خداوند خاكسارو ساجد است ، و هیچ چیز سود و زیان چیز دیگر را دارا نیست .
بنابراین ، اولا هرتوانایى در قیاس با خداوند متعال ناتوان است . ثانیا گرچه نسبت به احیا و زنده كردن امر و فرمان خداوند و دفاع از دین او توانمند باشد، ولى توانایى اصیل و ذاتى اونیست بلكه به طفیل و پیروى از توانایى قادر مطلق است ؛ زیرا نیروى او برخاسته ازتوانایى خداوندى است كه نیرو بخش هر ناتوان است .

از این رو نباید امر بر هیچ كس اشتباه شود و خود را نیرومند ببیند، بلكه بر انسان است كه نخست خردمند باشد، سپس همه دستگاه هاى ادراكى و تحریكى خویش را كه از پیروان و همراهان خرد هستند، به پیروى از خرد و تعقل وادار كند، و این گونه بیندیشد كه با نیرو و توان خداوند است كه مى ایستد و مى نشیند و قیام مى كند و خم مى شود و دفاع مى كند و حمله ور مى شود،و بر همین منوال است سایر اوصافى كه برخى از آنها نسبت به خداوند سنجیده مى شود وبرخى نسبت به دفاع از حرمتهاى دین او.
ركوع و نیز سجود از اركان اساسى و اصلى نماز به شمار مى آید و نمادى از فروتنى و تسلیم در آستانه و ساحت ربوبى محسوب مى شود، از این رو در آیاتى چند از قرآن ، گاه بنده به نماز و به برپا دارى آن ماءموراست ، و گاهى او را به برپا دارى ركوع و سجود دستور داده اند،

مانند: یا ایها الذین امنوا اركعوا و اسجدوا و اعبدوا ربكم و افعلوا الخیر لعلكم تفلحون (3)  ".

پی نوشت ها :
 1- نهج البلاغه ، خطبه 64؛ هر توانایى جز خداوند ناتوان ، و هر مالك و متصرفى غیر او مملوك و هر دانایى جز او یاد گیرنده است ، و هر قادر و توانایى جز او در برخى امور توانا و در پاره اى ناتوان است ، و هر شنونده اى جز او از درك صداهاى ضعیف كر است و صداهاى قوى نیز او را كر مى كند، و هر بینایى جز او نابیناست ، و جز او هر آشكارى پنهان است و هر پنهانى جز او آشكار نیست
2- نهج البلاغه ، خطبه 108؛ خداوند متعال بى نیاز كننده هر فقیر، و عزت بخش هر ذلیل ، و توانایى دهنده هر ناتوان است ؛
3- سوره حج ، آیه 77؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید، ركوع و سجود كنید، و پروردگارتان را بپرستید و كار خوب انجام دهید، باشد كه رستگار شوید



:: ادامه مطلب
حكمت هاى سجده
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

از امیرالمؤ منین على علیه السلام درباره حكمت هاى سجده پرسیدند، حضرت فرمود:
سجده اوّل ، یعنى آنكه در ابتدا خاك بودم و چون سر از سجده برمى دارى یعنى از خاك به دنیا آمدم .
سجده دوم یعنى دوباره به خاك بازمى گردم و سر برداشتن از آن، یعنى در قیامت از قبر برمى خیزم و محشور مى شوم . " 1 ".
امام صادق علیه السلام مى فرمایند: چون سجده براى خداست پس نباید بر خوردنى ها و پوشیدنى ها كه مورد توجه اهل دنیاست ، سجده كرد.
سجده باید انسان را متوجه خدا سازد نه شكم و لباس و مادّیات . " 2 ".
در حدیث مى خوانیم : دلیل سجده سهو براى هر كم و زیادى سهو و یا كلام و قیام و قعود نابجا، آن است كه ابلیس تو را گرفتار حواس پرتى كرد و درنماز تو خللى ایجاد نمود، پس تو بعد از نماز دو سجده بجاى آور تا بینى او به خاك مالیده شود و بداند هر لغزشى ایجاد كند تو دوباره در برابر خداوند به سجده مى افتى . " 3 ".
حضرت على علیه السلام فرمودند: ظاهر سجده ، صورت گذاردن بر خاك از روى اخلاص وخشوع است ، اما باطن آن دل كندن از همه امور فانى و دل بستن به سراى باقى و رهایى از تكبر، تعصّب و تمام وابستگى هاى دنیوى است . " 4 ".

پی نوشت ها :
1- بحار، ج 85، ص 139
2- الفقیه ، ج 1، ص 272
3- وافى ، ج 8، ص 992
4- مستدرك وسائل ، ج 4، ص 484



:: ادامه مطلب
اسرار تشهد
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1391 

اصل تشهد، در معراج به شكل كنونى درآمد، چون وقتى رسول خدا در نمازخواست بپا خیزد، گفته شد: اى محمد بنشین ، پیامبر صلى الله علیه و آله نشست ،

دراین هنگام وحى آمد: اى محمد! چون نعمت خویش بر تو ارزانى داشتم نام مرا ببر، از این رو به پیامبر صلى الله علیه و آله الهام شد بگوید: بسم الله و بالله و لا اله الاالله و الاسماء الحسنى كلها لله ؛ به نام و كمك خدا، و هیچ خدایى جز خداى یكتا نیست و نامهاى نیك همه از آن خداست .

سپس خداوند به او وحى فرمود كه اى محمد بر خود واهل بیت خویش درود بفرست ، پیامبر صلى الله علیه و آله گفت : صلى الله على و على اهل بیتى " 1 ". ؛ درود خدا بر من و اهل بیت من .
تاءویل تشهد بنابر آنچه درروایت جابر بود، عبارت است از تجدید ایمان ، بازگشت به اسلام ، و اقرار به برانگیخته شدن پس از مرگ ؛ و تاءویل گفتن درودها گرامى داشت خداى سبحان و بزرگداشت اوست از آنچه ستمگران گفته اند، والحاد پیشگان وصف كرده اند.
قبلا این نكته گذشت كه تكرار سجده ها، اقرار به آغاز آفرینش انسان از خاك و بازگشت به آن و پراكنده شدن و برخاستن از آن است .

بنابراین ، وقتى نمازگزار براى تشهد مى نشیند،گویا از خوابگاه گور به پا خاسته و به برانگیخته شدن پس از مرگ اقرار مى كند، و دراین دنیا - به تعلیم خداوند - از آنچه پس از مرگ و برانگیخته شدن از گور مشاهده كرده ، سخن مى گوید.
بنابراین ، همان گونه كه قرآن داراى تاءویلى است كه در روزقیامت خواهد آمد - چنان كه خداوند متعال به آن خبر داده " 2 ". - تشهد نیز داراى راز خارجى و تاءویل تكوینى است كه در روز قیامت آن راز تجلى مى نماید،

زیرا در روزقیامت همه پرده ها بالا مى رود و رازها بر ملا مى شود، چنان كه با گسترده شدن نظام حقیقى تومار نظام اعتبارى درهم پیچیده مى شود.
نحوه نشستن در حال تشهد كیفیتى استحبابى است و آن تورك است ؛

تورك یعنى بر نشیمن گاه و ران چپ نشستن و پاى راست رابر كف پاى چپ قرار دادن .

تاءویل این گونه نشستن - چنان كه در روایت كتاب من لایحضره الفقیه آمده - این است كه اللهم امت الباطل و اقم الحق " 3 ". ؛ خدایا باطل را بمیران و حق را بر پا دار.

زیرا راست مظهر حق و راستى ، و چپ كنایه از باطل و دروغاست .

 مسئله راست و چپ در آداب و سنتها رعایت شده تا كلمه الله همان كلمه برترباشد، وگرنه انسان مؤ من هر دو پایش مبارك و راست است ، چنان كه دو دست او نیزخجسته و راست است ؛ زیرا او از اصحاب یمین و مبارك است و غیر مؤ من هر دو پا ودستهاى او چپ است .

اصل در این راست و چپ ، روایتى است در حق خداوند سبحان كه هر دودست خدا راست و مبارك است ، با این كه خداوند را نه دست است و نه هیچ عضو دیگر؛زیرا او منزه است از آن كه عضوى او را درك كند و حسى او را بیابد.

پی نوشت :
1- جامع احادیث الشیعة ، ج 5، ص 339، ح 3343
2- سوره اعراف ، آیه 53
3- جامع احایث الشیعة ، ج 5، ص 340


:: ادامه مطلب
آثار ركوع
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391 

امام باقر علیه السلام مى فرماید: كسى كه ركوع خود را كامل انجام دهد ازوحشت قبر در امان است . " 1 ".
هرچه در برابر خداوند بیشتر خم شویم ، قدرت برخورد با شیطان و شیطان صفتان را بیشتر خواهیم داشت .

امام صادق علیه السلام مى فرمود: ركوع و سجود طولانى ، ابلیس را عصبانى كرده و مى گوید: واى بر من ! این مردم با اینگونه بندگى ، دیگر مرا اطاعت نمى كنند. " 2 ".
خداوند به فرشتگان مى گوید: ببینید بندگان من چگونه مرا تعظیم مى كنند و در مقابل من ركوع مى كنند، من نیز آنان را بزرگ خواهم كرد و به آنان عزت و عظمت مى بخشم . " 3 ".
امام صادق علیه السلام مى فرماید: ركوع و سجود طولانى در طولانى شدن عمر مؤ ثر است . " 4 ".

آداب ركوع
در روایات مى خوانیم كه رسول خدا علیه السلام در ركوع چنان كمر مباركش را كشیده و صاف مى نمود كه اگر قطره آبى روى كمرش مى ریخت وسط كمر مى ماند و به سمتى جارى نمى شد. " 5 ".
سفارش شده است در ركوع گردن خود را بكشید تا رمز این باشد كه من ایمان آورده ام گرچه گردنم در راه او برود. " 6 ".
از دیگر آداب ركوع آنست كه مردان آرنج ها را همچون بال پرندگان به بیرون دهند، نه آنكه به پهلوهابچسبانند. كف دست را به زانوها بگذاریم و انگشتان دست را باز كنیم . پاها در یك خط،نه جلو و نه عقب ، و میان دو پا به مقدار یك وجب فاصله باشد.
به هنگام ركوع نگاه به میان دو قدم باشد و پس از ذكر ركوع ، در همان حال ركوع بر محمّد و آل محمّدصلوات بفرستیم .
البتّه تكرار ذكر ركوع حداقل سه مرتبه مورد سفارش و عنایت است . " 7 ".
ركوع اولیاى خدا
امام صادق علیه السلام مى فرماید: حضرت على علیه السلام به قدرى ركوع خود را طول مى داد كه عرق از ساق مباركش جارى مى شد. " 8 ".
خود آن حضرت دراوّلین خطبه نهج البلاغه مى فرماید: خداوند فرشتگانى دارد كه همواره در حال ركوعندو هرگز قیام نمى كنند.
البتّه در فرشته خستگى وگرسنگى مطرح نیست ، لذا انسانهاى عارف و عاشق كه چنین ركوع هاى طولانى انجام مى دهند، فرشتگان را به تمجید خودوادار مى كنند. این حالت اولیاى خداست ،
امّا حال ما چطور؟
پیامبر اكرم در مسجدنشسته بودند، مردى وارد شد و به نماز ایستاد، اما ركوع و سجودش را ناقص و سریع انجام داد. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمودند: او همچون كلاغ نوكى زد ورفت ،اگر او با این نماز از دنیا برود بر دین من نمرده است . " 9 ".
پی نوشت :
1- وسائل ، ج 4، ص 928
2- وسائل ، ج 4، ص 928
3- جامع الاحادیث ، ج 5، ص 203
4- وسائل ، ج 4، ص 928
5- وسائل ، ج 4، ص 942
6- وسائل ، ج 4، ص 942
7- همه این آداب در جلد چهارم وسائل ، از صفحه 920 تا 943 آمده است
8- بحار، ج 85، ص 110
9- وسائل ، ج 4، ص 922


:: ادامه مطلب
آثار معنوي نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391 

نماز، موجب تكامل معنوي انسان است. وي را از جهان مادي بيرون مي‏برد و به جهان ملكوت متصل مي‏سازد و با فرشتگان هم‏صدا و هم‏نوا مي‏كند. تكرار اين عمل در هر شبانه‏روز، بر ايمان و اعتقاد فرد مي‏افزايد و وي را به خدا  نزديك مي‏سازد و موجب آمرزش گناهان و نزول رحمت خداوند مي‏شود. برخي آثار معنوي نماز عبارتند از:

الف) نماز؛ وسيله تقرب به خدا و معراج معنوي
پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد: «إنّ الصّلاةَ قُربانُ المُؤمِنِ؛ نماز، وسيله تقرب مؤمن به خداست.»1
همچنين، در روايتي ديگر مي‏خوانيم: «الصَّلاةُ مِعْراجُ المؤمِنِ؛ نماز، معراج (سفر معنوي) شخص باايمان به سوي خداوند است.»2

امام صادق عليه‏السلام نيز در اين باره مي‏فرمايد: «الصَّلاةُ قُربانُ كُلِّ تَقِيٍّ؛ نماز، موجب تقرب هر پرهيزكاري به خداوند است».3

در حقيقت، راز نماز، حصول به معراج حقيقي و قرب معنوي و وصول به مقام فناي ذاتي است.4

ب) نماز؛ سبب آمرزش گناهان
نقل است روزي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از ياران خود پرسيد:
اگر بر در خانه يكي از شما نهري از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج‏بار بدنتان را در آن شست و شو دهيد، آيا چيزي از آلودگي و كثافت بر آن مي‏ماند؟

همگي عرض كردند: خير يا رسول اللّه‏! حضرت فرمود: نماز، درست همانند آن آب جاري است. هر زمان كه انسان، نمازي مي‏خواند، گناهاني كه در ميان دو نماز انجام داده است، از ميان مي‏رود.5

رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در روايت ديگري مي‏فرمايد:
هرگاه به نماز ايستادي و توجه پيدا كردي و ام الكتاب (سوره فاتحه) را با هر سوره ديگري كه برايت امكان دارد، خواندي، سپس ركوع، سجده، تشهد و سلام را به‏جا آوردي، تمام گناهاني كه از نماز پيشين تا اين نماز مرتكب شده‏اي، آمرزيده مي‏شود.6

امام علي عليه‏السلام نيز مي‏فرمايد:
تَعَاهَدُوا أَمْرَالصَّلاةِ... وَ إنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنوبَ حَتَّ الوَرَقِ. و تُطْلِقُها إطلَاقَ الرَّبَقِ.7
نماز را بر عهده گيريد. همانا نماز؛ گناهان را مانند ريزش برگ از درختان فرو مي‏ريزد و غل و زنجير گناه را از گردن ما مي‏گشايد.

آن حضرت در سخني ديگر مي‏فرمايد:
الصّلواتُ الخَمسُ كَفَّارَةٌ لِمَا بَيْنَهُنَّ مَا اجْتَنَبَ مِنَ الْكَبائِرِ، وَ هِي الَّتي قالَ اللّه‏: «أَقِم الصَّلاةُ إنَّ الْحَسَنَاتَ يُذْهِبْنَ السَّيِئَات».8 (هود: 114)

نمازهاي پنج‏گانه، گناهاني را كه در فاصله آنها مرتكب شود، مي‏پوشاند؛ به شرط آنكه از گناهان كبيره دوري كند و همين نماز است كه خداوند فرموده است: «نماز را به پاداريد، همانا خوبي‏ها، بدي‏ها را از بين مي‏برد».

همچنين در كلام گهربار ديگري مي‏فرمايد: «مَنْ أَتَي الصَّلَاةَ عَارِفاً بِحَقِّها غُفِرَلَهُ؛ هركه نماز را با معرفت به حق آن به‏جا آورد، آمرزيده است».9

ج) نماز؛ موجب نزول رحمت الهي
اميرمؤمنان، علي عليه‏السلام در اين باره مي‏فرمايد: «الصَّلاةُ تَستَنْزِلُ الرَّحْمَةَ؛ نماز، رحمت [الهي] را فرود مي‏آورد».10

پيامبر اكرم صلي ‏الله ‏عليه‏ و‏آله نيز فرمود:

مَا مَنْ مُؤمِنٍ يَقُومُ إِلي الصَّلَاةِ إلّا تَنَاثَرَ عَلَيْهِ البِرُّ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ‏العَرْشِ.
هيچ مؤمني نيست كه به نماز بايستد، مگر آنكه نيكي [نعمت] از آنچه ميان او و عرش است بر او فروريزد.11

1. كنزالعمال، ج 7، ص 287، ح 18907.
2. جلال‏الدين سيوطى، الجامع الصغير، بيروت، دارالفكر، 1401 هـ . ق، چ 1، ج 1، ص 314، ح 2055.
3. بحارالانوار، ج 75، ص 208، ح 77.
4. ميرزا جواد آقاى تبريزى، اسرارالصلاة، ترجمه: جواد محدثى، ص 37.
5. تهذيب‏الأحكام، ج 2، ص 237، باب 12، ح 7.
6. قَالَ النَّبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: إذا قُمْتَ إلَى الصَّلاةِ وَ تَوَجَّهتَ وَ قَرَأَتَ أُمَّ الْكِتَابِ وَ مَا تَيَسَّرَ مِنَ السُّوَرِ ثُمَّ رَكَعْتَ فَأَتْمَمْتَ رُكُوعَهَا وَ سُجُودَهَا، وَ تَشَهَّدْتَ وَ سَلَّمتَ، غُفِرَ لَكَ كُلُّ ذَنْبٍ فِيمَا بَيْنِكَ وَ بَيْنَ الصَّلاةِ الَّتى قَدَّمْتَهَا إلَى الصَّلاةِ المُؤَخَّرَةِ. مستدرك‏الوسائل، ج 3، ص 81 ، باب 29، ح 2.
7. نهج‏البلاغه، خطبه 199.
8. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ح 79، ص 233، ح 57.
9. وسائل‏الشيعه، ج 4، ص 228، ح 996.
10. غررالحكم و دررالكلم، ص 175، ح 3341.
11. وسائل‏الشيعه، ج 5، ص 296، ح 6589.

 منبع : سایت صلات



:: ادامه مطلب
 

 


 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2915996
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396