رهبران اجتماع
«مراد از رهبران اجتماع، كساني هستند كه نقش مهمي در جامعه دارند و كارشان، امر و نهي كردن و دستور دادن است. نقش اين گروه از رهبران جامعه كه رهبرهاي مذهبي و عقيدتي اجتماع را نيز به عهده دارند، در هر مقامي، مهم و سرنوشتساز است. چنانچه صالح باشند، جامعه صالح خواهد بود و اگر فاسد باشند، جامعه نيز فاسد خواهد شد. افراد عادي اجتماع نميتوانند در مورد نقش و رفتار آنها و رابطه آن با باور خود، جدايي قايل شوند. پس اگر آنها را در معرض فساد ببينند، بدبين ميشوند.
براي نمونه، فردي كه از يك پليس كجروي ببيند، به قانون و قانونگذار بدبين ميشود. همچنين در مورد مديران اجرايي و ادارات وضع به همينگونه است. اگر آنها ستم و تبعيضي روا دارند، مايه بدبيني مردم فراهم خواهد شد».( نحوه رفتار والدين با فرزندان، ص 19. )
پس هرگاه افراد جامعه به ويژه كودكان و نوجوانان پي ببرند كه حاكمان و مديران كشورشان به مذهب و اصول آن پايبند هستند، آنان نيز همان گونه رفتار خواهند كرد و به سلامت روششان اميدوار خواهند شد.
نهاد آموزش و پرورش
مدرسه، خانه دوم كودك و نوجوان است و بناي رفتارهاي علمي، اجتماعي و اخلاقي كودك در آنجا مورد بازبيني قرار ميگيرد و نتيجه آن ممكن است آباداني يا ويراني شخصيت او باشد.
اخلاق و رفتار آموزگار، شيوه انديشيدن او، سطح فرهنگي، چگونگي برخورد، روش تدريس، شيوه انضباطي، جاذبه و دافعه، تشويق و تنبيه و نظم و پرورش همه و همه در رفتار كودك و نوجوان اثر ميگذارد. شيوه برخورد آموزگار ممكن است براي فرزندان ما عقدههاي رواني ايجاد كند و يا به حل عقدههاي رواني گذشتهشان ياري رساند.( نحوه رفتار والدين با فرزندان، ص 18 )
بنابراين، آموزگاران و مديران مذهبي كه دستورهاي اسلامي را باور دارند و به آنها پايبند هستند، شاگرداني مذهبي و پايبند به حدود الهي پرورش خواهند داد و در گرايش شاگردان خود و دلبستگي آنان به دين به ويژه نماز تأثيرگذار خواهند بود.
منبع: پایگاه مذهبی صلات
:: ادامه مطلب
خانواده، مهمترين واحد اجتماعي است كه در تربيت و شكلگيري نظام رفتاري افراد، بسيار مؤثر است.
فرزندان از آغاز تولد در خانواده رشد ميكنند و خوب و بد را در آن محيط درك ميكنند.
پدر، مادر و به طور كلي خانواده، ارايه دهنده اولين الگوهاي عملي فرزندان هستند كه بيشترين تأثير را در آنها به جا ميگذارد. بسياري از افكار و رفتارهاي افراد از خانواده منشأ ميگيرد. ويژگيهاي
الگوي اثرگذار در پدر و مادر وجود دارد.
در حاليكه هنوز شخصيت فرزندان شكل نگرفته و نظام ارزشي و عقيدتي آنها به وجود نيامدهاست، پدر و مادر بيشترين زمان را با فرزندان ميگذرانند و وجود رابطه عاطفي بين آنها عامل بسيار
مهمي در تشريح و قوام الگوپذيري است. پس خانواده در تكوين و شكلگيري شخصيت افراد نقش بسيار مهمي دارد.
نماز نيز به عنوان يكي از مهمترين اعمال ديني، تحت تأثير خانواده قرار ميگيرد.
پدر و مادر با رفتارهاي ديني خود و به كار بستن شيوههاي تربيتي مناسب در نمازگزاري فرزندانشان بسيار نقش دارند.
اگر خود پدر و مادر نماز بخوانند و فرزندان از آغاز اين رفتار پدر و مادر و اهتمام آنها را به نماز ببينند، از رفتار آنها الگوبرداري ميكنند و اهل نماز ميشوند.
البته تنها نمازگزاري والدين كافي نيست. گاه ديده ميشود پدر و مادر نمازخوان هستند، ولي فرزندان در نمازگزاري سست و بيانگيزه عمل ميكنند. علت اين گونه رفتارها، نبودن شيوههاي تربيتي
درست و بي توجهي والدين نسبت به نماز فرزندانشان است.
اين نكته جنبه ديگر نقش خانواده در نمازگزاري فرزندان را روشن ميكند؛ يعني والدين افزون بر اينكه در تربيت الگويي فرزندانشان سهيماند، با بهكارگيري شيوههاي تربيتي در تعميق نمازگزاري آنها هم بسيار مؤثرند.
والدين، افزون بر اينكه بايد از شيوههاي تربيتي ديني آگاه شوند، بايد در مورد نماز، شناخت كافي داشته باشند و از اسرار، احكام و فلسفه آن به طور كامل آگاه باشند؛ در غير اين صورت،
نميتوانند مربي خوبي باشند و شيوههاي تربيتي را به كار ببرند؛ چون يكي از شرايط به كار بستن آن راهكارها آگاهي و شناخت كامل نسبت به نماز است.
با اين وجود، ميتوان گفت كه شرايط و وظايف والدين در مورد تربيت ديني فرزندان در راستاي نمازگزاري عميق و مداوم، سه چيز است: « عامل بودن( خود والدين نماز بخوانند)، آگاهي از شيوههاي
تربيتي و آگاهي از معارف و احكام نماز».
در روايات نيز براي توجه به نماز و اعمال ديني اعضاي خانواده، ثواب زيادي در نظر گرفته شده است:
وقتي مؤمني از گناهان بپرهيزد و به واجبات عمل كند و خانواده خود را نيز از گناهان باز دارد و آنها را به عبادت وا دارد، در قيامت زن و فرزندش به او ميگويند: خدا تو را جزاي خير دهد كه در دنيا به ما
تعليم دادي و به آنچه كه مأمور بودي ما را امر كردي و از زشتيها ما را نهي كردي و به سبب آن خود را نجات دادي و ما را از عذاب رهانيدي.
آنگاه او با تمام اهل و عيالش به بهشت ميرود».1
پيامبرانالهي و ائمهاطهار عليهمالسلام، نسبت بهبرپايي نماز در خانوادهشان اهميت ميدادند.2
پی نوشت :
1. ملافتح الله كاشانى، منهج الصادقين فى الزام المخالفين، انتشارات علميه اسلاميه، تهران، 1360، ج 9، ص 340.
2. براى مطالعه بيشتر نك: نماز در خانواده، محمد مهدى تاج لنگرودى. دفتر نشر ممتاز، چاپ دوم، زمستان 1375.
:: ادامه مطلب
• جايگاه اقتصادي
اقتصاد در لغت، دانشي است كه درباره دخل و خرج، روابط بازرگاني و امور مالي يك كشور بحث ميكند.1 مراد از اقتصاد در اين جا، همان تأمين معاش خانواده است كه در پرورش فرزندان، نقش بسزايي دارد.
الف ـ خانواده
يكي از حقوق فرزندان بر پدر، فراهم ساختن روزي و نيازمنديهاي زندگي آنان است.چه بسيارند كودكان و نوجوانان بزهكاري كه خانوادههايي فقير و محروم داشتهاند. هنگامي كه وضع اقتصادي (خوراك، پوشاك و مسكن) فرزندان بد باشد و همواره در گرسنگي به سر برند، نميتوان آنان را به راحتي به سوي خدا، معنويات و نماز دعوت كرد:
كادَ الفَقرُ اَن يَكُونَ كُفْرا.2
نزديك است كه فقر به كفر بيانجامد.
غذاي مناسب نه تنها در رشد بدن، بلكه در ساختمان روحي و رواني آدمي نيز تأثيرگذار است و سوء تغذيه در بازده كار انسان اثر خواهد گذارد. تغذيه گاهي ممكن است سبب سستي بدن و كندي كار و گاه موجب حركت و شتاب شود. تغذيه در عواطف و احساسات نيز تأثيرگذار است؛ يعني ممكن است آن را رونق دهد يا به ركود كشاند.
رابطه اقتصاد با دينداري به ويژه نمازخوان شدن فرزندان به گونهاي است كه رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود:
اللهم بارك لَنا في الخبزِ، فَلَولا الخبز ما صلّينا و لا صُمنا.3
خدايا! به نان ما بركت بده كه اگر نان نبود، نماز نميخوانديم و روزه نميگرفتيم.
ب ـ تغذيه حلال
حلال بودن كسب و در نتيجه پاكي غذا، در پذيرفته شدن نماز، اثر انكارناپذيري دارد. حلال بودن غذا بر نوراني شدن قلب و گرايش كودك و نوجوان به عبادت به ويژه نماز، اثر فراواني خواهد داشت.
خداوند در اين باره ميفرمايد:
يا أَيُّها الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحا إِنِّي بما تَعْمَلُونَ عَلِيم. (مؤمنون: 51)
اي پيامبران! از غذاهاي پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهيد كه من به آنچه انجام ميدهيد، آگاهم.
با توجه به اين كه نوع تغذيه در روحيّه انسان تأثيرگذار است و غذاهاي گوناگون، آثار اخلاقي متفاوتي دارند، روشن ميشود كه تغذيه از غذاهاي پاكيزه و انجام كردار شايسته، با يكديگر ارتباط دارند.4
لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكاري حَتَّي تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ. (نساء: 43)
در حالي كه مست هستيد، به نماز نزديك نشويد، تا زماني كه بدانيد چه ميگوييد.
اين آيه هنگامي فرود آمد كه برخي مسلمانان در حال مستي به نماز ميايستادند و عبارتهاي نماز را اشتباه ميخواندند!
امام علي عليهالسلام فرمود:
اذا مُلِيءَ البَطنُ عَن المُباح، عَمِي القَلبُ عَنِ الصَّلاحِ.5
وقتي شكم پر گردد، قلب از درك حق باز ميماند.
امام باقر عليهالسلام فرموده است:
لا تَقُم اِلَي الصَّلوةِ مُتِكاسِلاً وَ لا مُتِناعِسا وَ لا مُتِثاقِلاً فَانِّها مِن خِلل النِّفاقِ.6
با حالت كسالت، تنبلي، چرت و سنگيني معده، نماز مخوان؛ كه چنين نمازي [فاسد است و فساد آن] از تباهيهاي دورويي است.
فلسفه سخن امام اين است كه چنين كسي براي قرار گرفتن در محضر پروردگار، آمادگي جسمي و روحي ندارد، ولي با دو رويي وا نمود ميكند كه براي نماز آمادگي دارد.7
بنابراين، تأثير تغذيه حلال بر روح و جان آدمي، براي آمادگي وي و برپا داشتن نماز حقيقي و پذيرش آن از ديدگاه آيات و روايات، امري انكارناپذير است.
امام علي عليهالسلام ميفرمايد:
وَ اعْلَمْ اِنَّ جَميعَ اَعْمالِكَ تَبَعٌ لِصَلوتِكَ.8
بدان كه تمام كارهاي تو پيرو نماز تو است.
پی نوشت :
1. فرهنگ عميد، ج 1، ص 206.
2. خصال، صدوق، قم، مؤسسه نشر اسلامي، ص 12؛ جامع الاحاديث، ابومحمدجعفر بن عليقمي، مشهد، مؤسسه طبع رضويه، ص 109.
3. بحارالانوار، ج 66، ص 270، ح 6.
4. تفسير نمونه، ج 14، ص 255.
5. غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد آمدي تميمي، برگردان: سيد جلالالدين محدثارموي، تهران، دانشگاه تهران، 1360، ج 3، چ 3، ص 136.
6. مستدرك الوسائل، ج 6، ص 331.
7. نمازشناسي، حسن راشدي، تهران، ستاد اقامه نماز، 1378، چ 1، ص 34.
8. يكصد و چهارده نكته درباره نماز، محسن قرائتي، ص 30، برگرفته از: نهجالبلاغه، نامه 27.
:: ادامه مطلب
محيط اجتماعي
اجتماع در لغت، به معناي جمع شدن، دور هم گرد آمدن و به هم پيوستن است.1 همچنين افرادي كه در يك جا جمع شوند، اجتماع ميگويند. افراد اين اجتماع ميتوانند از يكديگر اثر بپذيرند يا بر هم اثر بگذارند.
بنابراين، اجتماع يكي از عوامل بسيار مهم و تأثيرگذار بر كودك و نوجوان است كه شامل فرهنگ، جامعه، دوستان و مطبوعات خواهد شد.
الف ـ فرهنگ
فرهنگ در لغت به معني: دانش، ادب، شناخت، آموزش و پرورش، آثار علمي و ادبي يك قوم يا ملت است.2
فرهنگ يكي از عواملي است كه ميتواند كودك و نوجوان را تحت تأثير قرار دهد. به دليل همين تأثيرگذاري، برخي صاحبنظران اجتماعي بر اين باورند كه براي از ميان بردن بزهكاريها، بايد فرهنگ عمومي جامعه را تقويت كنيم. به ديگر سخن، اگر بخواهيم آمار زندانيان را كاهش دهيم، بايد مؤسسههاي آموزشي و كتاب خانهها را افزايش دهيم. افلاطون بر اين باور است كه «اگر آدمي بداند زندگي خوب چيست، خلاف اخلاق، عمل نميكند».3
افزون بر فرهنگ عمومي، فرهنگ ديني در اجتماع و خانواده نيز بايد مورد توجه ويژه قرار گيرد؛ زيرا جامعهاي كه بر مبناي باورهاي مذهبي استوار باشد، ميتواند فرزنداني سالم و شايسته را پرورش دهد كه از ناهنجاريهاي اجتماعي به دور باشند.
پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم با ديدن برخي كودكان فرمود: «واي بر فرزندان آخرالزمان! از روش ناپسند پدرانشان. گفته شد: يا رسولاللّه! از پدران مشرك؟» ايشان فرمود: «نه، از پدران مؤمن كه واجبات و وظايف ديني را به فرزندان خود نميآموزند و به امور ناچيز مادي براي آنان قناعت ميورزند. پس من از آنان بيزارم و آنان نيز از من بيزارند».4
آري، پدر و مادري كه تنها به خوراك و پوشاك فرزندان خود ميانديشند و به فرهنگ ديني آنان بيتوجه هستند، مورد نفرين پيامبر قرار ميگيرند.
ب ـ جامعه
سلامت مردم و حاكميت فرهنگ معنوي بر فضاي عمومي جامعه نيز در مذهبي كردن فرد تأثيرگذار است. به يقين، وقتي كودك و نوجوان واكنش سريع و اشتياق جامعه به صداي مؤذّن را ببيند و آمادگي خانواده پيش از اذان براي برپايي نماز، بارها در برابر چشم او تكرار شود، تأثير فراواني خواهد پذيرفت.
امروزه بيشتر مردم هنگام شنيدن صداي اذان هيچگونه واكنشي از خود نشان نميدهند و با بيتفاوتي از كنار صداي مؤذّن و مسجد ميگذرند. به سبب تأثير اينگونه رفتارها و با توجه به اين نكته كه كودكان در دوران الگوپذيري به سر ميبرند، خداوند در قرآن به مؤمنان دستور داده است:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ، فَاسْعَوْا إِلي ذِكْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (جمعه: 9)
اي كساني كه ايمان آوردهايد! هنگامي كه صداي مؤذن براي نماز جمعه بلند شد، براي ذكر خدا بشتابيد و تجارت را رها كنيد؛ كه آن براي شما بهتر است، اگر بدانيد.
در اجتماع، افراد بسياري بر كودكان و نوجوانان تأثير ميگذارند. اينان چه پاك باشند يا آلوده و چه با فضيلت باشند يا با رذيلت، فرزندان ما آگاهانه يا ناخودآگاه از آنان تأثير ميپذيرند.
علي عليهالسلام ميفرمايد:
وَ اسْكُنِ الْأَمْصَارَ العِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ، وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَي طَاعَهِاللّهِ.5
در شهرهاي بزرگ ساكن شو؛ زيرا مسلمانان در آن جا گرد هم هستند [كه از آنان ميتوان راه سعادت و نيكبختي را آموخت] و بپرهيز از جاهايي كه سبب غفلت و فراموشي [از ياد خدا] و ستم ورزيدن [به نيكان] و كاهش همراهان به بندگي خداست.
ج ـ دوستان
هم نشيني بر نفس خو پذير انسان تأثير ويژهاي دارد. دو تن كه مدتي را با هم به سر برده باشند، چنان با يكديگر خو ميگيرند كه احوال هر يك، حكايت از حال ديگري دارد. براي نمونه، شاگرد بر اثر هم نشيني با استاد، از سيرت و خوي او اثر ميپذيرد و همچنين فرزند از پدر.
به قول خواجه عبداللّه انصاري: «دود از آتش چنان نشان ندهد و خاك از باد كه ظاهر از باطن و شاگرد از استاد». همچنين به گفته شيخ اجل سعدي:
گِلي خوشبوي در حمام، روزي
رسيد از دست محبوبي به دستم
بدو گفتم كه مشكي يا عبيري
كه از بوي دلاويز تو مستم
بگفتا من گِلي ناچيز بودم
و ليكن مدتي با گُل نشستم
كمال هم نشين در من اثر كرد
وگرنه من همان خاكم كه هستم
بررسيهاي تجربي نشان داده است كه كودكان در بسياري موارد از دوستان تأثير ميپذيرند. روشن است كه اگر دوستان كودك يا نوجوان، افرادي ديندار و با نماز باشند و به اين امر اهميت دهند، او نيز به سمت نماز گرايش پيدا ميكند. در مقابل، چنانچه دوستان وي از خانوادههاي بينماز باشند، به دليل گرايش آدمي به باطل، او نيز به سمت آنها كشيده خواهد شد.
امام علي عليهالسلام فرموده است:
قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ، وَ بايِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ.6
هم نشين نيكان شو و از آنان باش. از بدان دوري كن و از آنان نباش.
همانگونه كه ميدانيم، زمينه لغزشها در نوجوانان فراهم است. از اين رو، گاه تلاش شبانه روزي و چندين ساله پدر و مادري كه كوشيدهاند فرزندي پاك، بيآلايش، پرهيزكار و با نماز پرورش دهند، به دليل حضور نوجوان در محيطهاي آلوده و تماس او با افراد بيبند و بار، به هدر ميرود. بنابراين، يك فرد منحرف در ميان كودكان و نوجوانان، ميتواند بسياري از آنان را به آلودگي بكشاند. بر اين اساس، رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم فرموده است:
اَلمَرءُ عَلي دينِ خَليلِه.7
انسان بر دين دوست خود است.
البته مراقبت خانواده در دوران نوجواني از اهميت ويژهاي برخوردار است. متأسفانه برخي خانوادهها يا از اهميت چنين مراقبتهايي غافلند يا به دليل گرفتاريهاي گوناگون، توجه چنداني به اين مسايل حياتي نشان نميدهند. برخي خانوادهها نيز به دليل اطمينان بيش از اندازه به فرزندان نوجوان خود، گمان ميكنند كه فرزندانشان ويژگي خاصي دارند. اين خوشبيني ناشي از ناآگاهي ايشان است؛ زيرا انسان هر اندازه پاك و وارسته باشد، هم چنان در معرض لغزش و خطاست به ويژه در دوران نوجواني كه تجربه كافي ندارد.
در مقابل اينان، خانوادههايي قرار دارند كه نسبت به فرزندان خود بسيار بدبين هستند. مراقبت شديد چنين خانوادههايي، حساسيت منفي فرزندانشان را برميانگيزاند و آنان را به لجاجت ميكشاند. نوجوان در اين دوران، خواهان محبتورزي ديگران و محبت كردن به اطرافيان است. دوستان شايسته، اين نياز عاطفي او را برآورده ميسازند و با رهايي وي از تنهايي، زمينه ساز رشد عاطفي و اجتماعي او ميشوند. بنابراين، محروم كردن فرزند از دوستي با هم سالان، روشي ناپسند و خطر آفرين است. سرانجام آنكه، پدر و مادر بايد با دقت و حساسيتي ويژه از دور بر ارتباط فرزندان خود با دوستانشان نظارت داشته باشند، ولي از زياده روي در اين زمينه خودداري كنند.
د ـ مطبوعات
سلامت محيط يك جامعه به مطبوعات آن بستگي دارد؛ زيرا بسياري از افراد جامعه به خواندن نشريات دلبستگي فراواني دارند. به يقين، اگر جرايدي كه همه روزه منتشر ميشوند، محتوايي سالم و اسلامي داشته باشند، منبع تغذيه روحي و معنوي مناسبي براي آن اجتماع خواهند بود و ميتوانند در جذب فرزندان يك مملكت به معنويات به ويژه نماز، تأثير بگذارند.
پی نوشت :
1. فرهنگ عميد، ج 1، ص 84.
2. همان، ج 2، ص 1537.
3. كليات فلسفه، ص 10.
4. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 625.
5. نهج البلاغه، نامه 69.
6. همان، نامه 31.
7. بحارالانوار، ج 74، ص 192.
:: ادامه مطلب
• تشويق و تحسين (كلامي و مادي)
بهتر است براي مجذوب كردن هرچه بيشتر كودك به نماز، اين كار عبادي را با تشويق و تحسين همراه كنيم. كودكان براي مشتاق شدن به كاري بيش از هر چيز به تشويق و تأييد نياز دارند. زماني كه كودكي روي زمين دراز ميكشد و صورتش را به مهر ميچسباند، به جاي آنكه بكوشيم حالتش را به صورت سجده بزرگسالان درآوريم، بايد همان رفتار كودكانهاش را تشويق كنيم. تشويق سبب ميشود اين رفتار بارها تكرار شود و هم زمان با رشد ذهني و حركتي كودك، زمينه يادگيري سجده درست نيز فراهم گردد. با گذشت زمان، هنگامي كه كودك به نوجواني برسد، به عبادت خو ميگيرد.
اگر كودك، جمله يا كلمهاي از نماز را بر زبان آورد، بايد او را مورد تشويق قرار داد. هنگامي كه كودك، كلمه اللّه اكبر يا لا اله الا اللّه را به زبان جاري كرد، سزاوار تشويق و پاداش پدر و مادر است و اين رفتار بايد آن چنان مهم جلوه داده شود كه فرزند، بزرگي ذكر را باور كند. همچنين در فرصتهاي مناسبي كه به دست ميآيد، ميتوانيم او را به عنوان كودكي نمازخوان به ديگران بشناسانيم و كارهاي او را به اسم نماز بستاييم. براي نمونه بگوييم: چون كودك نمازخواني هستي، خدا به تو كمك ميكند يا آفرين به تو كه نمازخوان شدهاي و بهشتي خواهي شد و خدا از تو راضي است... .
همچنين بايد كودكاني را كه به سنّ تكليف نرسيدهاند، تشويق و تأييد كنيم و ناتوانيهاي آنان را به رُخشان نكشيم. تأكيد بر نكات مثبت رفتاري كودكان، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي را در كودكان ميآفريند و آنان با آمادگي و شهامت، ميتوانند در انجام مسئوليتهاي خود پيروز شوند. چنانچه در مورد نماز سختگيري كنيم و بر ناتوانيهاي آنان انگشت بگذاريم و آنچه را انجام ميدهند، به درستي تشويق نكنيم، نسبت به نماز، احساس ناخوشايندي پيدا خواهند كرد.
امام رضا عليهالسلام فرموده است:
وَاعْلَمْ اَن الغُلامَ يُؤخَذ بِالصّيامِ اِذا بَلَغَ تِسْعَ سِنينَ عَلي قَدرِ ما يُطيعُهُ فَاِنْ اَطَاقَ اِلي الظُّهرِ اَوْ بَعدَهُ صام اِلي ذاكَ اَلْوَقتْ فَاذِا غَلَبَ عَلَيه اَلجُوعُ و اَلْعَطَشُ اَفْطَرَ وَ اِذا صامَ ثَلاثَةَ اَيامٍ فَلا تأخُذُه بالصّيام الشّهرِ كلّهِ.( مستدرك الوسائل، ج 7، ص 393. )
هنگامي كه پسر بچه به نُه سالگي رسيد، به اندازه توانش روزه ميگيرد. اگر تا ظهر و پس از آن تاب آورد، تا آن زمان را روزه بگيرد. پس هنگامي كه تشنگي و گرسنگي بر او چيره شد، [ميتواند] افطار كند و هنگامي كه سه روز روزه گرفت، [ميتواند] ادامه ماه را روزه نگيرد.
منبع : پایگاه مذهبی صلات
:: ادامه مطلب
خانواده
الف ـ وراثت
اگرچه وراثت از عوامل پرورشي به شمار نميآيد، ولي سبب انتقال برخي ويژگيهاي پدر و مادر به فرزند ميشود كه اين ويژگيها در آسان ساختن پرورش، نقش مهمي خواهد داشت، مانند: بهره هوشي و ويژگيهاي ژنتيكي ـ اخلاقي همچون بردباري و سلامت جسماني.
در زمينه وراثت، نقش مادر و پدر در پرورش كودك بسيار مهم است؛ زيرا كودك برخي ويژگيهاي خود را از راه ژنهاي اين دو تن به دست ميآورد. اينان انتقال دهنده ويژگيهاي خود و اجدادشان و حتي بيماريهاي عفوني و زمينگير كننده به فرزند خويشند.
در اين ميان، نقش مادر به دليل نفوذ وي در پرورش كودك، نسبت به نقش ديگر افراد خانواده از اهميت بيشتري برخوردار است.
از نظر محيطي نيز كودك به مدت نه ماه در رحم مادر است. حجم و فشار رحم، ويژگيهاي شيميايي و سلامت يا نقص فيزيكي آن، غذا و دواي مادر در دوران حمل، سلامت يا بيماري او، روحيه و حالاتش همه در كودك تأثيرگذارند.1
ب ـ محيط خانواده
نخستين بذر رشد فردي و بناي شخصيت انسان در خانواده پاشيده ميشود. كودك در خانواده، سخن گفتن را ميآموزد، با ارزشهاي اخلاقي آشنا ميشود و چگونگي برقراري رابطه اجتماعي با ديگران را فرا ميگيرد. خانواده، زيربنايي براي باورها، ارزشها و نگرشهاي فرهنگي يك جامعه به شمار ميآيد و هر خانوادهاي آنها را به شيوهاي ويژه و انتخابي به كودك نشان ميدهد. بيترديد، شخصيت پدر و مادر و نگرشها، طبقه اجتماعي و اقتصادي، مذهب، ويژگيهاي اعتقادي، وابستگيهاي نسبي، خانوادگي و تحصيلاتي آنان بر فرزندان تأثير فراواني برجاي خواهد گذاشت.2
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم فرموده است:
يُحفَظُ الاَطفالُ بِصَلاحِ آبائهم.3
فرزندان با صلاح و نيكي پدرانشان نگه داشته ميشوند.
افزون بر اين، بيشتر رفتارهاي انسان بر اساس يادگيري استوار است و نخستين و مهمترين پايگاه يادگيري، كانون گرم خانواده است. كودكان ما پيوسته در حال آموختن هستند و نسبت به هر چيز تازهاي كه فرا ميگيرند، احساس تازهاي پيدا ميكنند. بديهي است زماني كه برداشت ذهني انسان از يك موضوع، با احساسي خوشايند و مطلوب همراه باشد، زمينه ايجاد نگرش يا آمادگي رواني مثبت و زاينده فراهم ميآيد.
از اين رو، بايد زيباترين و خوشايندترين زمانهاي كودك و نوجوان، هنگامي باشد كه بزرگترها به ويژه پدر و مادر، براي نماز خواندن آماده ميشوند. هنگامي كه كودك بارها چنين رفتار زيبايي را در پدر و مادر خود ببيند، احساس بسيار لطيف و خوشايندي در روانش نمايان ميشود و به نماز گزاردن، دلبستگي پيدا ميكند.4
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ. (اعراف: 31)
اي فرزندان آدم! هنگام نماز، زينتهاي خود را برگيريد.
ج ـ پدران و مادران مذهبي و آشنا به اصول پرورش
خانوادهها از نظر پرورش ديني فرزندان، سه دستهاند: دسته اول، خانوادههاي غيرمذهبي هستند. در چنين خانوادههايي، كودك يا نوجوان به دليل دلبستگي و وابستگي به پدر و مادر و آموزگار، پس از كشاكشي شكننده، به رياكاري مجبور ميشود؛ زيرا چنين خانوادههايي، ستيز با مذهب را وظيفه خويش ميدانند و چون در مدارس ما به طور معمول فضايي ديني حاكم است، نوجوان دچار دوگانگي خواهد شد. دسته دوم، خانوادههايي معمولي هستند كه دغدغه آموزش و پرورش ديني فرزندان را ندارند و خانوادههاي مذهبي، در دسته سوم جاي ميگيرند.
گفتني است دسته اخير خانوادهها نيز به طور كامل موفق نيستند؛ زيرا برنامهريزي مشخصي ندارند. اينان گاه به تشويق دست ميزنند و گاهي با تنبيه پيش ميروند، در حالي كه براي رسيدن به نتيجه دلخواه بهتر است الگوي عملي فرزندان خود باشند و با ايجاد ارتباط كلامي و عاطفي با آنها، زمينه گرايش آنان را به رفتار مذهبي فراهم آورند.
بيترديد، همه كودكان به گونهاي ذاتي، زمينه پذيرش و انجام تكاليف مذهبي را دارند، ولي آنچه اهميت دارد، چگونگي شيوههاي آموزشي اين روش الهي است. به ديگر سخن، اگر ما بتوانيم به گونهاي شايسته و دلخواه رفتارها يا تكاليف مذهبي را به كودكان نشان دهيم، آنان به گونهاي طبيعي و با رضايت قلبي، آن رفتارها را خواهند آموخت.
اگر نيك بنگريم، مذهب عاملي براي تأمين نيازهاي فطري انسان و نماز، كاملترين پاسخ به عاليترين نياز او است. پرورش احساس مذهبي، كاري بس ظريف و حسّاس است كه اگر به طور اصولي به آن پرداخته شود، بسيار ساده و آسان خواهد بود. احساسات و عواطف، در پرورش احساس مذهبي، تكوين شخصيت، تنظيم هدف و برنامههاي زندگي و روابط فردي و اجتماعي، مهمترين نقش را دارد.
مهر و محبت يكي از نيازهاي اساسي انسانها به ويژه كودكان و نوجوانان است. آنان به طور طبيعي نيازمند نوازش و مهرورزي هستند. بررسيهاي روان شناسان نشان داده است كه مهر ورزيدن به كودك، عامل مؤثري در رشد و سلامت رواني و شخصيت اوست و بيتوجهي به اين نياز اساسي و طبيعي، بزرگترين دليل ناهنجاريها و نابسامانيهاي رواني و دين گريزي آنان خواهد بود. اگر خانوادهاي، دين را با چاشني شيرينِ مهر بياميزد، نه تنها فرزندان اين شيريني را هيچ گاه فراموش نميكنند، بلكه به آموزشهاي ديني و انجام واجبات الهي مشتاقتر و دلبستهتر خواهند شد.
هرگاه شناخت انسان نسبت به پديدهها و مسايل گوناگون با احساسات ناخوشايند همراه باشد، نتيجهاي جز پيدايش احساس نفرت، وازدگي و بازدارندگي نخواهد داشت كه دگرگوني چنين نگرشي نيز نيازمند تلاش بسيار خواهد بود. سرانجام اين كه آشنايي پدر و مادر با فنون پرورش درست شايد بزرگترين عامل در كشش و دلبستگي فرزندان به عبادت و معنويات باشد.
پی نوشت :
1. نحوه رفتار والدين با فرزندان، يداللّه جهانگرد، تهران، انجمن اوليا و مربيان، 1372، چ 2، صص 15 و 16.
2. روانشناسي تربيتي، صص 114 ـ 115.
3. بحارالانوار، ج 71، ص 236.
4. روشهاي پرورش احساس مذهبي نماز در كودكان و نوجوانان، غلامعلي افروز، تهران، 1371، چ 1، ص 14.
پایگاه فرهنگی صلات
:: ادامه مطلب
گرایش به دین و میل به پرستش موجودی برتر ، در زندگی انسان ، امری فطری است . در تمامی دوران زندگی بشر و در تمامی دوره های زندگی انسان ، ردپای این میل و گرایش دیده می شود . والدینی که کودک خردسال دارند – حتی آنها که هیچ آموزش خاصی ندیده اند و یا در نزدشان نیز سخنی از امور معنوی گفته نشده – حتما با پرسش های مختلفی درباره جهان ، خداوند ، خلقت و . . . از سوی فرزندشان روبرو شده اند ، پرسش هایی مانند اینکه : خدا کجاست ؟ خدا چقدر بزرگ است ؟ و . . . این سئوالات و توجه به امور معنوی ، نشانه فطری بودن دین در انسان است .
معارف دینی ، حقایقی انکارناشدنی هستند که علاوه بر آثار اخروی ، فواید دنیوی نیز دارند ، از جمله این آثار و فواید می توان به موارد زیر اشاره کرد :
- کنترل افراد در برابر آلودگی ها و گناهان
- از بین بردن یا کنترل احساس ناامنی ، اضطراب ، ناامیدی و ایجاد آرامش روحی و روانی و بهجت و انبساط خاطر .
- کنترل و تعدیل غریزه جنسی ( بویژه در دوران جوانی )
- تنظیم روابط اجتماعی و اصلاح شیوه های زندگی
- زمینه سازی برای توجه به وظایف فردی در زندگی روزانه و ایجاد نظم و انضباط در رفتارها
- اطمینان دادن به انسان نسبت به هدف داری جهان و حاکمیت نظام جزا و پاداش در جهان
اینها تنها بخشی از فواید دین در زندگی هستند که البته در سایه تربیت معنوی و مذهبی ، بویژه در محیط خانه و خانواده محقق می شوند . درست است که دین و پرستش ، ریشه در فطرت انسان دارد اما اگر تربیت صحیح صورت نگیرد ، امور فطری ضعیف می شوند و تجلی رفتار نمی یابند .
ذهن کودک ، لوح سفیدی است که هرچه بر آن نگاشته شود ، به آسانی زدوده نمی شود به همین دلیل است که معصوم ( ع ) فرمود العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر
در این میان نقش والدین در آموختن ارزشها ، هنجارها و امور دینی و معنوی به کودک بسیار اساسی است ، اما باید به نکاتی نیز در این امر خطیر توجه داشت .
§ ایدها و نبایدها در تربیت دینی کودک
اصولی که باید در شکوفا کردن فطرت خداجوی انسان و تربیت معنوی او مورد توجه قرار گیرند عبارتند از :
- رعیات شرایط سنی : هر مرحله از رشد و هر سنی ، مقتضیاتی دارد که مربی ، بویژه مربیان دینی باید به آنها توجه کند . بیان یا آموزش هر مطلبی ، در سن خاصی باید انجام گیرد . بی توجهی به این امر ، ممکن است کودک و نوجوان را تا مرز دین گریزی پیش ببرد .
- توجه به جنسیت : اگر چه اصول دینی و اعتقادی و مناسک و اعمال عبادی همه انسانها را در بر می گیرد اما به دلیل تفاوت هایی که بین دختران و پسران از لحاظ بدنی ، سن بلوغ و رسش عقلی و عواطف و احساسات وجود دارد را باید به این امر در آموزشهای دینی توجه داشت .
- توجه به بُعد اقناعی و تبیین مباحث مطرح شده و استفاده از منطق و استدلال لازم در هر سن .
- توجه به ایجاد در رابطه بین دین و زندگی ، بگونه ای که کودک و نوجوان بتواند دین را دستورالعمل زندگی روزمره و روشی برای زندگی تلقی کند .
- تکیه به جنبه های مهر و محبت و عنایت خداوند در عین بیان قهر و خشم او ( هر کدام در جای خود )
- عرضه و معرفی مباحث بنیادی و اصول قابل تعمیم ، اجرا و عمل و آموزش مباحث مورد نیاز در زندگی .
- آموزش راه و رسم پیوند با خدا و ایجاد زمینه انس و ارتباط با او
- تفهیم خواست دین از انسان در گفتار ، کردار و مواضع مختلف انسان در زندگی اما در این مسیر باید از مسائل زیر پرهیز کرد :
- آمیختن حقایق و تعالیم دینی با اوهام و خرافات و مسائل بی ریشه و بی اساس
- توجیهات بی منطق درباره سئوالاتی که پاسخ آنها را نمی دانیم
- دروغگویی برای تبلیغ دین و ایجاد امید کاذب حتی در زمینه رحمت و بخشش خداوند
- منسوب کردن افکار و اندیشه های خود ( والدین ) به دین
- ناامید نکردن افراد از رحمت و عنایت خداوند
- خسته کردن کودکان و نوجوانان درانجام اعمال مذهبی
- مسخره کردن ، توهین و تحقیر کودک در صورت ارتکاب خطا در اعمال دینی
در بخش های بعدی به روش های آموزش و علاقمند کردن کودکان به نماز خواهیم پرداخت .
ادامه دارد
مریم مزجی . کارشناس روانشاسی بالینی و کارشناس ارشد ارتباطات
پایگاه فرهنگی مذهبی صلات
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2943837
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396