آنكه گرفتار ریا مىشود، هنوز به مرحله یقین و باور نرسیده است.
على علیه السلام مىفرماید: «الاخلاصُ ثَمَرةُ الیَقین»(275)
اخلاص، نتیجه یقین است.
ممكن است انسان به خدا و قیامت و پاداش و... علم داشته باشد، ولى علم انسان، تا به مرحله یقین و باور نرسد، آن تأثیر گذارى لازم را نخواهد داشت. همه مىدانند كه مرده، قادر بر انجام كارى نیست، امّا خیلىها، در همان حال، از مرده مىترسند.
ریاكار، هر چند ممكن است به خدا و قیامت و حساب و كتاب، آگاه باشد، ولى آگاهى او چون به مرحله یقین نرسیده، از اخلاص دور مىشود. این یقین هم در سایه عبادت بسیار فراهم مىآید.
قرآن مىگوید: «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ»(276)
آنقدر عبادت كن تا یقین به تو برسد.
اگر یقین داشته باشیم كه عالم، محضر خداست، عزت و ذلّت به دست اوست، دنیا و جلوههاى آن، سرمایه هایى كم سود و گذرا و فریبنده است، به اخلاص در عمل كشیده مىشویم.
275) فهرست غررالحكم.
276) حجر، آیه 99.
:: ادامه مطلب
اخلاص، دانشگاهى است كه فارغ التحصیلان آن در مدّت چهل روز، به مدارج عالى حكمت مىرسند و در سایه اخلاص، به حدّى از بصیرت و یقین مىرسند كه فوق تصوّر است.
در حدیث، از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است:
«مَنْ اَخلْصَ لِلّهِ اربعینَ صَباحاً ظَهَرتْ یَنابیعُ الحِكمةَ مِنْ قَلْبهِ عَلى لِسانهِ»(274) هر كس چهل شبانه روز تمام كارهایش براى خدا باشد، (چنان آماده لطف مخصوص الهى مىشود كه) چشمههاى حكمت از دلش بر زبانش جارى مى شود.
274) جامع السعادات، ج 2، ص 77.
:: ادامه مطلب
نیّت هاى ناسالم و ریایى، شكلهاى فراوان داشت كه به برخى اشاره شد. قصد قربت و نیّت الهى نیز ممكن است در قالبهاى مختلفى ظاهر شود كه البته بعضى با ارزشتر است. برخى از این قالبها چنین است:
1- ترس از مقام و دادگاه الهى
انجام عبادت یا ترك معصیت، گاهى از روى ترس از دوزخ و سختى حضور در دادگاه الهى و پاسخ گویى به خداوند است. هراس از دشوارىهاى قیامت نیز مىتواند انگیزه صمیمى براى برخى كارها باشد. درباره اطعام خالصانه امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه علیها السلام قرآن مىگوید: «إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»(270)
ما (كه غذاى خود را به مسكین و یتیم و فقیر دادیم) از خدایمان در روز گرفته و سیاه قیامت هراس داریم!
2- امید به پاداش
رسیدن به پاداشهاى بهشتى نیز، نیّت سالمى در عبادت است. قرآن نیز در صدها آیه از بهشت و لذائذ آن به عنوان پاداش صالحان یاد كرده و در روایات بسیارى نیز، پاداشهاى اخروى براى اعمال صالح بیان شده است و این پاداشها، ایجاد انگیزه در انسان مىكند.
3- تشكّر از نعمتها
سپاس نعمتهاى بىحدّ الهى نیز از نیّتهاى صالح در عبادتاست.
علىعلیه السلام فرموده است:
«لَوْلَمْ یَتوعَّدِ اللّهُ عَلى مَعْصِیَتِه لَكانَ یَجِبُ اَلا یُعْصى شُكْراً لِنِعَمِه»(271) اگر خداوند بر نافرمانىاش، وعده عذاب هم نمىداد، واجب بود كه به عنوان سپاس نعمت هایش، معصیت نشود.
4- حیاء
گاهى انگیزه انجام ترك عملى، شرم از پروردگار است. وقتى انسان، عالم را محضر خدا بداند و خداوند را ناظر بر خویش بشناسد، به احترام خداوند، تخلّف و معصیت نمىكند. در حدیث است:
«اُعْبُداللّه كَأنّكَ تَراهُ، فاِنْ لم تكُنْ تَراهُ فَاِنَّه یَراكَ»
خدا را چنان عبادت كن كه گویا او را مىبینى، اگر تو او را نمىبینى، او تو را مىبیند.
5 - محبّت خدا
كسانى كه عبادتشان، روى انگیزه عشق و محبت است و این كه خدارا شایسته پرستش مىبینند. اسوه چنین عابدان، امیرمؤمنان است كه در نهجالبلاغه مىفرماید: عدّهاى خدارا به امید بهشت مىپرستند، این عبادت تاجران است. برخى از روى ترس از دوزخ عبادت مىكنند، این عبادت بردگان است. امّا آزادمردان، خدا را به سپاس نعمت هایش عبادت مىكنند.(272)
و در مناجاتى عرضه مىدارد كه خدایا... تورا شایسته عبادت یافتم و پرستیدم: «بلْ وَجَدتُكَ اهلاً لِلعبادةِ فعبدتك»
در قیامت نیز، انسانها بر اساس نیّت هایشان برانگیخته مىشوند، رسولخداصلى الله علیه وآله فرموده است: «اِنّما یُحشَرُالنّاسُ عَلى نیّاتِهم»(273)
270) دهر، آیه 10.
271) نهج البلاغه، حكمت 290.
272) نهج البلاغه، حكمت 237.
273) محجةالبیضاء، ج 5، ص 77.
:: ادامه مطلب
گوشه اى از راههاى نزدیك شدن به اخلاص در نیّت و عمل ، از این قرار است :
1- توجّه به ارزشها
كسانى كه جنس خود را ارزان مىفروشند. یا جنس را نمىشناسند كه آهن است یا طلا، ابریشم است یا پنبه. یا مشترى را نمىشناسند، یا قیمت بازار را نمىدانند و از نرخ رایج، بى خبرند.
قرآن، براى آنكه انسان، خود و اعمالش را بیهوده تباه نسازد. در هر سه زمینه راهنمایى كرده است:
امّا «جنس»: قرآن، انسان را خلیفه خدا و عصاره خلقت و هدف آفرینش مىداند كه ارزش والایى دارد.
امّا «مشترى»: خود خداوند است(258) كه اعمال شایسته انسان را مىخرد و بر خریداران دیگر، از چند جهت امتیاز دارد:
الف) گران مىخرد. (به بهاى بهشت)
ب) كارهاى اندك را هم مىپذیرد. «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»(259)
ج) براى نیّتهاى خیر هم پاداش مىدهد.
د) كارهاى فاسد وزشت را مىپوشاند وخوبىها را نمودار مىكند. «یَا مَنْ اَظْهَر الجمیلَ و سَتَر القَبیحَ»
امّا «نرخ»: قیمت انسان، بهشت و رضوان الهى است و هر كه خود را به كمتر از این بفروشد ضرر كرده و به تعبیر قرآن، گنهكاران خود را باخته و ضرر كردهاند. «خسروا انفسهم»
و قرآن بارها از كسانى كه در مسیر گمراهىاند، با تعبیر «فَمارَبِحَتْ تِجارَتُهُم» یاد كرده، یعنى تجارتشان، سود نبخشیده است.
امام على علیه السلام هم مىفرماید: «لبِئسَ الْمَتْجَرُ اَنْ تَرَى الدّنیا لِنَفْسِكَ ثَمَناً»(260)
چه بد تجارتى است، اینكه «دنیا» را نرخ و قیمت خودت بدانى...!
آرى، اگر انسان به قیمت خویش آگاه باشد، حاضر نیست براى غیر خدا كار كند.
2- فكر در آفرینش
تفكّر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا مىافزاید و در نتیجه، كارها را براى او انجام مىدهیم و به اخلاص نزدیكتر مىشویم.
3- توجّه به صفات خدا
اوصاف خداى متعال را دانستن و آنها را زمزمه كردن و در ذهن، زنده نگاه داشتن، سبب توجّه به او و قطع نظر از غیر او مىگردد و انسان را كم كم خدایى مىكند، مثلاً دقت و توجّه به اسامى و اوصاف خدا در دعاى «جوشن كبیر» مفید است.
4- توجّه به نعمتها
شناخت نعمتهاى خداوند و توجّه به آنها، انسان را شیفته خدا مىسازد و دل را خانه عشق الهى مىسازد «وَالَّذینَ آمنوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّه» و از همین رو، در دعاهاى اسلامى و مناجات معصومین، به بیان و یاد این نعمتها پرداخته شده است. از جمله در عاى «ابوحمزه ثمالى»، امام سجّاد علیه السلام به یكایك نعمتها اشاره مىكند:
خدایا! كوچكى بودم كه بزرگم كردى
ذلیلى بودم كه عزّتم بخشیدى
جاهلى بودم كه آگاهم كردى
گرسنهاى بودم كه سیرم ساختى
برهنهاى بودم كه مرا پوشانیدى
گمراهى بودم كه هدایتم نمودى
فقیر بودم، بى نیازم كردى
بیمار بودم، شفایم بخشیدى
گناه كردم، پوشاندى
و... نعمتهاى فراوان دیگر. امام حسین علیه السلام هم در دعاى عرفه به ذكر نعمتهاى حق مىپردازد تا از این راه، عشق الهى در دل زنده شود و انسان عاشق خدا، جز براى او و رضاى خداوند، كار نكند وبه اخلاص نزدیك شود.
5 - توجّه به سود قطعى
آنان كه براى دنیا و غیر خدا تلاش مىكنند، شاید به مقصود برسند و شاید هم نرسند. ولى كسانى كه براى خدا و آخرت كار مىكنند، سود و نتیجه كارشان قطعى است.
قرآن مىفرماید: «وَمَنْ أَرَادَ الْأَخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ كَانَ سَعْیُهُم مَّشْكُوراً»(261)
هر كس در پى آخرت باشد و تلاش خود را براى آن قرار دهد در حالى كه با ایمان باشد، چنین كسانى از تلاششان قدردانى مىشود و به پاداش و آرزوى خود مىرسند.
پس تلاش و عبادت براى خدا، به یقین نتیجه بخش است.
6- توجّه به بى ارزشى دنیا
كسانى هدفهاى دنیوى و غیر الهى دارند كه دنیا در نظرشان بیش از آنچه كه باید، ارزش دارد. در صورتى كه براى افراد بصیر، دنیا در مقابل آخرت و مردم در برابر خدا، چندان ارزشى ندارد كه براى آن كار كنند. تعبیراتى در قرآن است كه بى ارزشى و فریبندگى و جلوههاى زودگذر و غرور آفرینى دنیا را به یاد مىآورد و از دنیا، به عنوانهایى همچون: «مَتاعُ الغُرور»، «لَعِبٌ و لَهوٌ»، «زَهْرة الْحیاةِ الدُّنیا» و «مَتاعُ الدُّنیا قَلیلٌ» یاد مىكند. این گونه تعبیرات، از كسى است كه آفریدگار هستى است و به ماهیّت دنیا بهتر از دیگران واقف است. كسى مىتواند به اخلاص دست یابد كه فریفته و مفتون دنیا و علاقمند به آن نباشد.
7- توجّه به ناتوانى مخلوقات
قدرت مطلق از آن خداست و همه كارها به دست اوست. بنابراین كسى غیر از خدا شایسته آن نیست كه مورد توجّه قرار گیرد و عبادتها براى جلب نظر غیر خدا انجام شود.
به تعبیر قرآن، معبودهاى باطل، حتّى از آفریدن یك مگس ناتوانند.(262) و نیز در ناتوانى بشر مىگوید: اگر روزى آبها خشك شود و زمین را هر چه حفر كنید به آن نرسید، كیست كه براى شما آب گوارا آورد؟(263) و اگر خدا شب را براى شما همیشگى بسازد، كیست كه برایتان نور و روشنایى آورد؟ یا اگر روز را براى شما همیشگى كند، كیست كه برایتان شب آرام بخش آورد؟(264)
حتّى شریكانى كه براى خدا قرار داده شده، نه در دنیا و نه در آخرت. كارى از آنان ساخته نیست و كسانى كه غیر خدا را پرستیدهاند، در قیامت به حسرت گرفتار خواهند شد، چرا كه به راضى ساختن كسانى پرداختهاند كه ناتوان و بى تأثیر بودهاند.
بعلاوه، راضى ساختن خداى یكتایى كه «سریع الرضا» است، بسى آسانتر از راضى ساختن خدایان متعدّد و معبودهاى بیشمار است و هر كس غیر از خداى یكتا را در نظر داشته باشد، گرفتار دشوارىهاى بسیار است.
8 - عبرت از دیگران
بسیارى از آنان كه توجّه به غیر خدا كردند و در پى معبودهاى پوشالى بودند، به سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند كه توجّه به سرگذشت عبرتآموز آنان، مىتواند انسان را به اخلاص برساند و بى اعتبارى غیر خدا را روشن مىسازد.
پسر نوح، كه از خداوند روىگردان شد وتكیه بهكوه كرد كه با رفتن بر فراز آن، از موج و طوفان رها شود، ولى در كام امواج، غرق شد.
قارون كه به دعوت حقّ حضرت موسى بى اعتنایى كرد و به ثروتهاى كلان خود مغرور شد، ولى زمین او را در كام خود كشید و هیچكس از هوادارانش نتوانستند او را یارى كنند: «فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ»(265)
ثروتمندان و باغداران مرفّه بسیارى، همه آنچه را جمع كرده بودند، گذاشتند و رفتند و از آن همه اندوختهها، كمكى به آنان نرسید: «كَم تَرَكُوا مِن جَنّاتٍ وَ عُیون وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِیمٍ»(266) چه بسا باغها و چشمهها و مزرعهها و جایگاههاى عالى را گذاشتند و رفتند.
چه بسیار ریاكارانى كه مدّتى فریبكارانه، خود را مخلص و پرهیزكار نشان دادند، ولى خدا، ماهیّت آنان را آشكار ساخت و رسوا شدند: «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»(267) آنچه را پنهان مىكردید، خدا آشكار مىكند.
آنان كه با ریا و تظاهر، مىخواهند كلاه سر مردم بگذارند و خدا را فریب دهند، مكر الهى دامنگیرشان مىشود و دستشان رو مىگردد. نمونههاى فراوانى از چنین افراد را مىشناسیم. سرگذشت آنان نیز عبرتآموز است، تا انسان اخلاص داشته باشد و از ریا وفریب، بپرهیزد.
9- توجّه به سرانجام ریا كار در آخرت
آنچه تاكنون گفته شد، بیشتر عواقب و نكات مربوط به دنیا بود. سیماى شرم آور و رسوایى بزرگِ ریاكاران در قیامت، بسیار دشوارتر و عبرت انگیزتر است. قرآن، دوزخ و ویل جهنم را براى نمازگزاران ریاكارى مىداند كه نسبت به نماز، سهل انگارى مىكنند.(268)
در حدیث است كه در قیامت، ریاكار را با چهار نام، صدا مىزنند: كافر، فاجر، غادر، خاسر.
كافر، از آن رو كه از جهت عقیده، خدا را نادیده گرفته است.
فاجر، از آن جهت كه كار براى غیر خدا، خروج از مرز عبودیت و بندگى و هدف آفرینش است.
غادر، به آن سبب كه با این خصلت، حیله گرى كرده است.
خاسر، چرا كه از نظر نتیجه، عمرى را از دست داده و چیزى به كف نیاورده است.
سپس به او مىگویند: اعمالت تباه گشت و پاداشى در كار نیست، امروز، مزد خود را از كسانى دریافت كن كه براى رضاى آنان كار مىكردى.(269)
پس، توجّه به حسرت ریاكاران در روز قیامت، انسان را به مرز اخلاص نزدیك مىكند.
258) اشاره به آیه: ان الله اشترى من المؤمنین اموالهم و انفسهم.
259) زلزال، آیه 7.
260) نهج البلاغه، خطبه 32.
261) اسراء، آیه 18.
262) حج، آیه 73.
263) ملك، آیه 30.
264) قصص، آیه 71 و 72.
265) قصص، آیه 81.
266) دخان، آیه 26.
267) بقره، آیه 72.
268) ماعون، آیه 5 و 6.
269) سفینةالبحارج 1، ص 499.
:: ادامه مطلب
از آنجا كه علم و قدرت و امكانات انسان محدود است، نمىتواند به همه خواستههاى قلبىاش جامه عمل بپوشاند. ولى نیّت، جاى آنرا مىگیرد و میان «انسان بى نهایت طلب» و «شرایط محدود» را، متصّل مىكند. مثلاً اگر كسى نیّت و آرزوى هدایت همه انسانهاى گمراه را دارد و در این راه، تلاش فراوان هم مىكند ولى موفق نمىشود. بخاطر نیّتش، به همان پاداشهاى بزرگ مىرسد.
از طرف دیگر، نیّتهاى بد هم شرایط زمانى و مكانى را در مىنوردد و آثار سوء اعمال را متوجّه صاحب نیّت مىكند.
اگر انسان با فساد و گناه و ستم افراد دیگر، همدل باشد و به آنها راضى گردد. در گناهشان شریك است.
قرآن، كشتن شتر حضرت صالح را كه معجزه الهى بود، به همه مخالفان آن پیامبر نسبت مىدهد، با آنكه دست همه به آن جنایت آلوده نبود، ولى در دل به آن راضى بودند.
پس، رضایت به كار خیر و شر، انسان را از محدوده زمان و مكان بیرون مىآورد و در ثواب یا عقاب آن شریك مىسازد و این مطلب، در روایات متعددّى بیان شده است.
:: ادامه مطلب
تصمیم به كارهاى نیك و نیّت خیر داشتن، چون انسان را از حالت بى تفاوتى بیرون مىآورد و نشانه تعهّد و دلسوزى و آینده سازى است، ارزشى همچون خود عمل دارد و خداوند به آن هم پاداش مىدهد.
رسول خدا صلى الله علیه وآله به ابوذر فرمود:
«هَمِّ بِالْحَسَنَةِ وَ اِنْ لَم تَعْمَلْها لِكَیْلا تُكْتَب مِنَ الغافلین»(255)
به كارهاى شایسته تصمیم بگیر، هر چند موفق به انجام نشوى، تا از غافلان محسوب نشوى.
و امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ هَمّ بِحَسنةٍ وَ لَمْ یَعْمَلْها كُتِبَ لَهُ حَسَنَةٌ»(256)
هر كس تصمیم به كار نیك بگیرد ولى انجام ندهد، برایش حسنه نوشته مىشود.
و پیامبر اسلام در مورد آرزوى شهادت، فرمود: «مَنْ سَئَلَ اللّهَ الشَّهادَةَ بِصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّهُ مَنازِلَ الشهَداءِ وَ اِنْ ماتَ عَلى فِرِاشِهِ»(257) كسى كه از روى صدق و راستى، از خداوند شهادت بطلبد، هر چند در بستر بمیرد، خداوند در قیامت او را به جایگاه شهیدان مىرساند.
255) محجةالبیضاء، ج 5، ص 75.
256) بحارالانوار، ج 70، ص 199.
257) بحارالانوار، ج 70، ص 201.
:: ادامه مطلب
جز پاداش هاى اخروى و بهرههاى معنوى كه از نتایج اخلاص است. یك سرى آثار دنیوى هم دارد كه به برخى اشاره مى شود:
1- مدیریّت جامعه
اگر حسن نیّت و خلوص در مسئولان اجتماعى باشد، كارها بهتر انجام شده و عدالت، بهتر اجرا مىشود.
على علیه السلام به مالك اشتر مىفرماید:
«اِسْتَعِنْ عَلَى الْعَدْلِ بِحُسنِ النِیَّة فى الرَّعیَّة»(250) به وسیله حسن نیّت به مردم، براى اجراى عدالت اجتماعى كمك بگیر.
روحیه خیرخواهى خالصانه، قوىترین اهرم ایجاد عدالت است.
2- بهبود وضع اقتصادى
افراد خوش قلب و خیرخواه و مخلص، حتى در امور اقتصادى و كسب و كار هم موفقترند و خلوص شان پشتوانه حیثیّت اجتماعى و جلب مشترى و اعتماد مردم به داد و ستد با آنانست. شاید این كلام علوى، به این مسئله مربوط باشد كه فرموده است:
«رِزْقُ الْمَرءِ عَلى قَدْرِ نِیَّتِهِ»(251) رزق هر كس به اندازه نیّت اوست.
3- روابط خوب اجتماعى
افراد خوش باطن و خوش نیّت، در دلها جا دارند و حتى اگر خلافى هم بكنند، بخاطر صفا و حسن نیّت، زندگىشان تلخ نمىشود و مردم دوستشان دارند.
على علیه السلام فرموده است: «مَنْ حَسُنَت نِیَّتُهُ كَثُرَتْ مَثُوبَتُهُ وَ طابَتْ عیشَتُهُ وَ وَجَعَتْ مَودَّته»(252) هر كه داراى حسن نیّت باشد، موقعیت او بیشتر و زندگیش پاكتر مىشود و دوستى با او لازم است.
این از جهت آثار خوب نیّت صالح بود. بر عكس، اگر نیّتها ناسالم و شوم باشد. عوارض آن دامنگیر خود انسان مىشود و غیر از عقوبتهاى اخروى، بلاهاى اجتماعى هم در پى دارد.
على علیه السلام مىفرماید: «اِذا فَسَدَتِ النِیَّةُ وَقَعَتِ الْبَلِیَّهُ»(253)
هر گاه نیّت، خراب شود، بلا فرود مىآید.
نیّتهاى قوى و انگیزههاى خوب، حتى از بدنهاى ناتوان هم كارهاى مهمّ مىكشد. اگر انگیزه، نیرومند و الهى باشد، نه خستگى در كار است، نه نومیدى و دلسردى. به همین جهت، در هیچ یك از اولیاء خدا، خودباختگى و ضعف اعصاب، حتى در پیرى دیده نمىشود، چرا كه دل و جانشان با نیّتهاى خالص الهى سرشار است و و از او مدد مىگیرند و در برابر همه مشكلات و بحرانها و دشمنها و قدرتها مىایستند. نمونهاش، امام امّت (قدس سرّه) كه دلى آرام به یاد خدا داشت و ابرقدرتها را به زانو درآورد.
امام حسین علیه السلام روز عاشورا، كه با آن همه داغها و شهادتها روبرو بود و اسارت خانواده خویش را پیش بینى مىكرد، هر چه تنهاتر مىشد و یارانش به شهادت مىرسیدند، خودش چهرهاى برافروختهتر از عشق مىیافت و به خداوند تكیه داشت و مىفرمود: «هَوَنَ عَلّى انّه بعَینِ اللّهِ» آنچه این شدائد را بر من آسان مىكند آنست كه مىبینم همه در محضر خداوند است و او مىبیند و شاهد است.
على علیه السلام فرموده است:
«ما ضَعُفَ بَدنٌ عمّا قَوِیت عَلَیْهِ النِیّةُ»(254) وقتى نیّت بر چیزى، قوى و استوار باشد، بدن احساس ضعف نمىكند.
شاید این اشاره به آثار روانى و روحى نیّت در رفتار و عمل انسان باشد.
250) نهج البلاغه، نامه 53.
251) فهرست غرر، ص 398.
252) فهرست غرر، ص 399. (كلمه نیّت)
253) فهرست غرر، ص 398 (كلمه نیّت)
254) بحارالانوار، ج 70، ص 205.
:: ادامه مطلب
|
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2894298
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396