| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
معناى «سبحانَ اللّه»
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 

 در مفهوم این ذكر، تنزیه و تقدیس خداوند و بى عیب و نقص دانستن او از هر جهت، نهفته است.
 «سبحان الله»، حقیقتى را بیان مى‏كند كه هم، ریشه تمام عقائد و تفكرات اسلامى، و هم، زیر بناى همه روابط انسان با خدا و صفات كمال است. اما توضیح:
 «توحید» بر اساس تسبیح خداست، یعنى منزه دانستن او، از شرك و شریك: «سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ»(390)
 «عدل» بر اساس تسبیح است، یعنى منزه دانستن خداوند از ظلم. خداوند به كسى ستم نمى‏كند، و اگر مشكلات و آفات و بلاهایى براى بشر پیش مى‏آید، یا براى آزمایش است، براى شكوفا ساختن استعدادها، یا نتیجه و عكس العمل كارهاى خود ماست. «مَآ أَصَبَكُم مِن مُّصِیبَةٍ فَبَِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ»(391). پس، خدا منزه است، مائیم كه ستم مى‏كنیم: «سُبْحَنَ رَبِّنَآ إِنَّا كُنَّا ظَلِمِینَ»(392)
 «نبوت و امامت» بر اساس تسبیح است. به این معنى كه خداوند، براى نجات انسان از چنگ غرائز و طواغیت، و هدایت او به سوى حق و كمال و سعادت، براى او رهبر و پیشوا مى‏فرستد و به حال خود، رها نمى‏كند. پس منزه است خدا، از اینكه بشر را گیج و سرگردان و بدون هدایت، رها كند. و آنانكه پندار باطلى دارند، حقّ خدا را نشناخته و او را حكیم ندانسته‏اند كه چنین نسبتى مى‏دهند: «وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى‏ بَشَرٍ مِن شَىْ‏ءٍ»(393)
 «معاد» بر اساس تسبیح است. بدون حیات جاویدان آخرت و بازگشت انسان‏ها براى محاسبه و پاداش و كیفر، زندگى و خلقت، عبث خواهد بود و حق انسان‏ها ادا نخواهد شد. خداوند، منزه است كه آفرینش را بیهوده قرار دهد. و معادى در كار نباشد: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»(394)
 سبحان الله! خدا منزه از اینگونه بیهوده كارى است كه سرنوشت انسان، این عصاره هستى را چنین پوچ و بى محتوا سازد.
 «عشق به خدا»، بر اساس تسبیح است. زیرا او كمال مطلق و وجود بى عیب و نقص است. پس چرا به او محبّت نداشته باشیم؟
 «رضاى انسان»، بر این اساس است.
 آن كه از خدا راضى باشد، به كارهاى او عیب نمى‏گیرد و با تمام وجود، او را تسبیح و تقدیس مى‏كند.
 «اطاعت»، بر مبناى تسبیح است.
 انسان، مطیع وخاضع وبنده كسى مى‏شود كه او را معبود كامل و منزه از هر كاستى و زشتى و نقص بداند.
 «توكّل»، بر مبناى تسبیح است. كسى بر خدا تكیه مى‏كند كه به قدرت و مهربانى او معتقد باشد و او را از هر جهل و ضعف و قساوت، منزّه بشمارد.
 «تقوا» بر اساس تسبیح است. انسان متّقى، خدا را آگاه و دقیق و عادل و حسابگر مى‏شناسد و جهان را محضر خدا مى‏داند و او را از هر بیخبرى و غفلت، پاك و منزّه مى‏شناسد، از این رو از او پروا مى‏كند و دست به گناه نمى‏آلاید.
 پس... «تسبیح»، این كلمه مبارك و عمیق، یك دنیا مفهوم دارد و منزه دانستن خدا، اساس محبت و عشق و بندگى و توكل و تقوا و اطاعت و اعتقاد به توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل است. پس چون منزه است، شایسته ستایش و حمد است. از این رو در تسبیحات اربعه، بلافاصله پس از سبحان اللّه، الحمداللّه مى‏گوییم.
 قرآن خدا را منزّه از شریك مى‏داند: «سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ»(395) و منزه از آنچه توصیفش كنند و به خیال خود براى خدا وصف آورند: «فَسُبْحَنَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ»(396)
 منزه از فقر و دست بسته بودن است: «سُبْحَنَهُ هُوَ الْغَنِىُّ»(397)
 منزه است از آفرینش پوچ و بى‏هدف: «رَبّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَك»(398)
 منزه است از ستم به بندگان، بلكه مردم خود به خویش ستم مى‏كنند: «سُبْحَنَكَ إِنِّى كُنتَ مِنَ الظَّلِمِینَ»(399)
 منزه است از داشتن فرزندان دختر: «وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَتِ سُبْحَنَهُ»(400)
 و این است راز تكرار فراوان این ذكر، در ركوع و سجود و حالات مختلف نماز و غیر نماز... كه درسى از توحید است.

 تسبیح، بیشترین فرمان‏
 رسول خدا صلى الله علیه وآله كه مورد عنایت و تربیت خاصّ الهى است، برنامه‏هاى ویژه‏اى هم از سوى خدا بر عهده دارد. فرمان به او براى تسبیح، بیش از فرمان‏هاى دیگر است. آیات قرآن را اگر بنگریم، مى‏بینیم كه خطاب خداوند به پیامبر، و دستور به توكّل، هشت مرتبه، به سجده دو مرتبه، به استغفار هشت مرتبه، به عبادت پنج مرتبه، به ذكر خدا پنج مرتبه و به تكبیر دو مرتبه است، ولى فرمان به تسبیح، شانزده مرتبه آمده است، آن هم در حالات مختلف و شرایط گوناگون، به نحوى كه پیامبر، همواره توجّه به خدا داشته باشد. از این رو، در كنار دستور به تسبیح، جملاتى از این قبیل وجود دارد:
 1- «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا»(401) پیش از طلوع خورشید و پس از غروب آن.
 2- «وَمِنْ ءَانَآىِ الَّیْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ»(402) در ساعات شب و روز، خدا را تسبیح كن.
 3- «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَالْإِبْكَارِ»(403) در شب و اوّل روز، خدا را تسبیح و ستایش كن.
 4- «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِینَ تَقُومُ»(404) هنگام برخاستن از خواب یا غیر آن، خدا را تسبیح كن.
 این، اهمیّت ذكر «سبحان الله» را مى‏رساند و سازندگى آنرا در فكر و عمل انسان نمازگزار بیان مى‏كند.

 امام سجاد علیه السلام فرمود:
 «اذا قالَ العبدُ: سُبحانَ اللّه، صلّى‏ عَلیه كُلَ مَلَكٍ»(405) هر گاه بنده‏اى سبحان الله بگوید، همه فرشتگان بر او درود مى‏گویند.

 390) طور، آیه 43.
391) شورى‏، آیه 30.
392) قلم، آیه 29.
393) انعام، آیه 91.
394) مؤمنون، آیه 115.
395) طور، آیه 43.
396) انبیاء، آیه 22.
397) یونس، آیه 68.
398) آل عمران، آیه 193.
399) انبیاء، آیه 87.
400) نحل، آیه 57.
401) طه، آیه 130.
402) طه، آیه 130.
403) غافر، آیه 55.
404) طور، آیه 48.
405) توحید، صدوق، ص 312.



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2905566
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396