در مفهوم این ذكر، تنزیه و تقدیس خداوند و بى عیب و نقص دانستن او از هر جهت، نهفته است.
«سبحان الله»، حقیقتى را بیان مىكند كه هم، ریشه تمام عقائد و تفكرات اسلامى، و هم، زیر بناى همه روابط انسان با خدا و صفات كمال است. اما توضیح:
«توحید» بر اساس تسبیح خداست، یعنى منزه دانستن او، از شرك و شریك: «سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ»(390)
«عدل» بر اساس تسبیح است، یعنى منزه دانستن خداوند از ظلم. خداوند به كسى ستم نمىكند، و اگر مشكلات و آفات و بلاهایى براى بشر پیش مىآید، یا براى آزمایش است، براى شكوفا ساختن استعدادها، یا نتیجه و عكس العمل كارهاى خود ماست. «مَآ أَصَبَكُم مِن مُّصِیبَةٍ فَبَِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ»(391). پس، خدا منزه است، مائیم كه ستم مىكنیم: «سُبْحَنَ رَبِّنَآ إِنَّا كُنَّا ظَلِمِینَ»(392)
«نبوت و امامت» بر اساس تسبیح است. به این معنى كه خداوند، براى نجات انسان از چنگ غرائز و طواغیت، و هدایت او به سوى حق و كمال و سعادت، براى او رهبر و پیشوا مىفرستد و به حال خود، رها نمىكند. پس منزه است خدا، از اینكه بشر را گیج و سرگردان و بدون هدایت، رها كند. و آنانكه پندار باطلى دارند، حقّ خدا را نشناخته و او را حكیم ندانستهاند كه چنین نسبتى مىدهند: «وَمَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِن شَىْءٍ»(393)
«معاد» بر اساس تسبیح است. بدون حیات جاویدان آخرت و بازگشت انسانها براى محاسبه و پاداش و كیفر، زندگى و خلقت، عبث خواهد بود و حق انسانها ادا نخواهد شد. خداوند، منزه است كه آفرینش را بیهوده قرار دهد. و معادى در كار نباشد: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»(394)
سبحان الله! خدا منزه از اینگونه بیهوده كارى است كه سرنوشت انسان، این عصاره هستى را چنین پوچ و بى محتوا سازد.
«عشق به خدا»، بر اساس تسبیح است. زیرا او كمال مطلق و وجود بى عیب و نقص است. پس چرا به او محبّت نداشته باشیم؟
«رضاى انسان»، بر این اساس است.
آن كه از خدا راضى باشد، به كارهاى او عیب نمىگیرد و با تمام وجود، او را تسبیح و تقدیس مىكند.
«اطاعت»، بر مبناى تسبیح است.
انسان، مطیع وخاضع وبنده كسى مىشود كه او را معبود كامل و منزه از هر كاستى و زشتى و نقص بداند.
«توكّل»، بر مبناى تسبیح است. كسى بر خدا تكیه مىكند كه به قدرت و مهربانى او معتقد باشد و او را از هر جهل و ضعف و قساوت، منزّه بشمارد.
«تقوا» بر اساس تسبیح است. انسان متّقى، خدا را آگاه و دقیق و عادل و حسابگر مىشناسد و جهان را محضر خدا مىداند و او را از هر بیخبرى و غفلت، پاك و منزّه مىشناسد، از این رو از او پروا مىكند و دست به گناه نمىآلاید.
پس... «تسبیح»، این كلمه مبارك و عمیق، یك دنیا مفهوم دارد و منزه دانستن خدا، اساس محبت و عشق و بندگى و توكل و تقوا و اطاعت و اعتقاد به توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل است. پس چون منزه است، شایسته ستایش و حمد است. از این رو در تسبیحات اربعه، بلافاصله پس از سبحان اللّه، الحمداللّه مىگوییم.
قرآن خدا را منزّه از شریك مىداند: «سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ»(395) و منزه از آنچه توصیفش كنند و به خیال خود براى خدا وصف آورند: «فَسُبْحَنَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ»(396)
منزه از فقر و دست بسته بودن است: «سُبْحَنَهُ هُوَ الْغَنِىُّ»(397)
منزه است از آفرینش پوچ و بىهدف: «رَبّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَك»(398)
منزه است از ستم به بندگان، بلكه مردم خود به خویش ستم مىكنند: «سُبْحَنَكَ إِنِّى كُنتَ مِنَ الظَّلِمِینَ»(399)
منزه است از داشتن فرزندان دختر: «وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَتِ سُبْحَنَهُ»(400)
و این است راز تكرار فراوان این ذكر، در ركوع و سجود و حالات مختلف نماز و غیر نماز... كه درسى از توحید است.
تسبیح، بیشترین فرمان
رسول خدا صلى الله علیه وآله كه مورد عنایت و تربیت خاصّ الهى است، برنامههاى ویژهاى هم از سوى خدا بر عهده دارد. فرمان به او براى تسبیح، بیش از فرمانهاى دیگر است. آیات قرآن را اگر بنگریم، مىبینیم كه خطاب خداوند به پیامبر، و دستور به توكّل، هشت مرتبه، به سجده دو مرتبه، به استغفار هشت مرتبه، به عبادت پنج مرتبه، به ذكر خدا پنج مرتبه و به تكبیر دو مرتبه است، ولى فرمان به تسبیح، شانزده مرتبه آمده است، آن هم در حالات مختلف و شرایط گوناگون، به نحوى كه پیامبر، همواره توجّه به خدا داشته باشد. از این رو، در كنار دستور به تسبیح، جملاتى از این قبیل وجود دارد:
1- «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا»(401) پیش از طلوع خورشید و پس از غروب آن.
2- «وَمِنْ ءَانَآىِ الَّیْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ»(402) در ساعات شب و روز، خدا را تسبیح كن.
3- «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَالْإِبْكَارِ»(403) در شب و اوّل روز، خدا را تسبیح و ستایش كن.
4- «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِینَ تَقُومُ»(404) هنگام برخاستن از خواب یا غیر آن، خدا را تسبیح كن.
این، اهمیّت ذكر «سبحان الله» را مىرساند و سازندگى آنرا در فكر و عمل انسان نمازگزار بیان مىكند.
امام سجاد علیه السلام فرمود:
«اذا قالَ العبدُ: سُبحانَ اللّه، صلّى عَلیه كُلَ مَلَكٍ»(405) هر گاه بندهاى سبحان الله بگوید، همه فرشتگان بر او درود مىگویند.
390) طور، آیه 43.
391) شورى، آیه 30.
392) قلم، آیه 29.
393) انعام، آیه 91.
394) مؤمنون، آیه 115.
395) طور، آیه 43.
396) انبیاء، آیه 22.
397) یونس، آیه 68.
398) آل عمران، آیه 193.
399) انبیاء، آیه 87.
400) نحل، آیه 57.
401) طه، آیه 130.
402) طه، آیه 130.
403) غافر، آیه 55.
404) طور، آیه 48.
405) توحید، صدوق، ص 312.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2901951
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396