| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
آثار تربیتی نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391 

مهم‏ترين و اصلي‏ترين اثر نماز كه هدف از تشريع نماز است، اثر تربيتي آن است و آثار ديگر آن به تبع و دنباله اين خاصيت است. با تربيت صحيح، رفتارهاي اجتماعي و نظم اجتماع و سلامت آن، در مسير سالم و تكامل قرار مي‏گيرد.

هدف اصلي آموزه‏هاي دين در درجه اول، تربيت، تزكيه و ادب‏آموزي است. پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله پيش از تربيت ديگران، خود تربيت‏يافته پروردگار بود: «اَدَّبَني رَبِّي فَأحْسَنَ تأْديبي؛ پروردگارم مرا ادب (تربيت) كرده، پس نيكو تربيتم كرده‏است».1

برخلاف زندگي حيواني (در انسان و حيوان) كه مراحل رشد آن به اقتضاي حكم غريزي صورت مي‏گيرد، حيات واقعي انساني حالت بالقوه دارد. ازاين‏رو، انبياي الهي همواره انسان را از خطر گرايش مطلق به زندگي حيواني باز داشته‏اند تا استعدادهاي بالقوه خود را در رسيدن به كمالات شكوفا سازد.

«انبيا مردم را از دنيا باز دارند و تقييد اطلاق شهوت و غضب كنند و تحديد موارد منافع نمايند. غافل گمان كند دعوتِ به دنيا كنند... پس آنها جلوگير اطلاق هستند نه داعي به دنيا».2

يكي از برنامه‏هاي تربيتي انبياي الهي نماز است. تمام اديان الهي و انبيا، به دليل آثاري كه نماز بر روح و زندگي فرد مي‏گذارد، عامل و آمر به نماز بوده‏اند. مهم‏ترين آثار نماز عبارت است از:

يك ـ محوريت در عمل انسان

پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «وَاعْلَمْ انَّ كُلَّ شَي‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلوتِكَ... .»3 امام علي عليه‏السلام نيز در نهج‏البلاغه به همين مطلب اشاره كرده‏است. بر اين اساس، اعمال انسان تابع كيفيت نماز اوست؛ هرچه نماز صحيح‏تر انجام گيرد، عمل انسان سالم‏تر است و هرچه نماز صوري و ظاهري باشد، عمل او هم متزلزل و بي‏ريشه خواهد بود. همان‏گونه كه امام‏خميني رحمه‏الله نيز بر اين باور است كه نماز و انسانيت رابطه متقابل دارند و سعادت و شقاوت هركس به عمل اوست كه تابع نماز اوست.

دو ـ اثر بازدارندگي از فحشا و منكر

در قرآن كريم، به اين امر به طور صريح اشاره شده‏است: «انَّ الصلاةَ تَنهي عن الفحشاء والْمنكر؛ نماز (انسان) را از فحشا و منكر باز مي‏دارد». (عنكبوت: 45)

البته در قرآن به موارد ديگر پي‏آمدهاي نماز اشاره شده است. براي مثال، هنگامي كه رذايل اخلاقي يا نقايص روحي انسان نكوهش مي‏شوند، اهل نماز مستثنا مي‏شوند:

إِنَّ الإنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزوعاً وإذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنوعاً إلاَّ الْمُصَلّينَ. (معارج: 19 ـ 23)

به راستي كه انسان حريص آفريده شده‏است، هنگامي كه او را شرّي در رسد، جزع و بي‏تابي مي‏كند و هنگامي كه خيري به او رسد منع مي‏كند (بخيل مي‏شود) مگر نمازگزاران (كه اين‏گونه نيستند).

سه ـ ايجاد آرامش روحي و اطمينان

اين خاصيت و اثر نماز را مي‏توان به سادگي در چهره و قوت روحي اهل نماز مشاهده كرد؛ زيرا آنان به تناسب بهره‏مندي از آثار نماز معمولاً در سختي‏ها و گرفتاري‏ها چهره‏اي مطمئن و آرام دارند و هيچ‏گاه در زندگي خويش احساس پوچي و اضطراب ندارند؛ زيرا در سايه ارتباط با مبدأ عالم همواره از او استمداد جسته و در امور زندگي بر او توكل مي‏كنند. هر نمازگزار در نمازهاي روزانه خويش، ده بار جمله «اِيّاكَ نَعْبَدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينِ» را بر زبان مي‏آورد و جان خود را با آن مأنوس مي‏كند.

قرآن كريم به پيامبر خويش مي‏فرمايد: «وَاَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكري؛ نماز را به خاطر ذكر و ياد من به پاي دار». (طه: 14) و در جاي ديگر مي‏فرمايد: «اَلا بِذِكْرِ اللّه‏ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ؛ هان، آگاه باشيد كه دل‏ها به ياد خدا آرام مي‏گيرد». (رعد: 28)

ذكر خدا باعث آرامش دل‏هاست و نماز ذكري است كه اين اثر را داراست: «وَفي مُناجاتِك رَوْحي وَ راحَتي؛ راحتي و آرامش من در مناجات با توست».4

چهار ـ مصونيت از رذايل اخلاقي (كبر)

با توجه به احاديث و روايات بسيار و قرار گرفتن كبر در ميان ديگر گناهان كبيره، مي‏توان به نقش نماز در مصون كردن انسان از خطر كبر پي برد.

عَنْ حكيمٍ قال سألتُ اباعبداللّه‏ِ عليه‏السلام عَنْ اَدني الإلْحادِ فَقالَ اَنَّ الْكِبْرَ أَدْناهُ.5

از حكيمي رسيده است كه از امام صادق عليه‏السلام درباره پايين‏ترين درجه الحاد و برگشت از حق پرسيدم. پس فرمود: پايين‏ترين درجه كبر (الحاد) است.

كبر از بزرگ‏ترين گناهان كبيره است كه باعث سقوط انسان از مرتبه قرب الهي مي‏گردد. بيشتر گناهان كبيره به نوعي موجب عقوبت و حتي دخول در آتش مي‏گردند و انسان را بدهكار خدا يا خلق مي‏گردانند، ولي صفت كبر نوعي تنازع با صفت ذاتي حق‏تعالي است.

امام صادق عليه‏السلام فرمود: ...
... وَالْكِبر رداءُ اللّه‏ِ فَمَنْ نازَعَ اللّه‏َ عزَّوَجلَّ رداءَهُ لَمْ يَزدْهُ اللّه‏ُ الاّ سَفالاً؛6

... كبر رداي خداوند است، هركس بر سر آن با خدا به منازعه و مقابله برخيزد، خداوند جز پستي و خواري چيزي بر او نيفزايد.

شيطان با همه تقربي كه در درگاه الهي داشت، در اثر يك تكبر از درگاه الهي رانده شد و دچار لعنت ابدي گرديد:
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيمٌ وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتي إِلي يَوْمِ الدِّينِ. (ص: 76 ـ 78)
شيطان گفت: من از او بهتر (برتر) هستم، مرا از آتش آفريدي و او را از خاك، (خدا به او) گفت: از آن (صف فرشتگان) بيرون شو كه تو رانده شده‏اي و لعنت من تا روز قيامت بر توست.

قرآن كريم، استكبار و تكبر در عبادت را وعيد به آتش داده است:

إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ. (غافر: 60)

كساني كه از عبادت من تكبر مي‏كنند به زودي خوار و ذليلانه داخل جهنم شوند.

نماز حقيقي، روح منيّت را از نمازگزار مي‏زدايد و او را به فقر ذاتي خويش توجه مي‏دهد. نمازگزار، خود و اعمالش را ناچيز مي‏بيند و در قول و فعل خويش هيچ‏گاه دچار كبر نمي‏شود و نوع مخلوق را با ديده استقلال و غنا نمي‏نگرد.

در روايات شيعه، فلسفه وجوب و تشريع نماز از سوي خداوند، دوري از كبر بيان شده‏است؛ چنان‏كه امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:

فَرَضَ اللّه‏ُ الإيمانَ تطهيراً مِنَ الشِّرْكِ وَالصَّلاةَ تَنْزيهاً عَنِ الْكِبْر.7

خداوند ايمان‏را براي پاك‏شدن از شرك و نماز را براي دوري از كبر واجب ساخت.

حضرت زهرا عليهاالسلام نيز به اين مضمون اشاره كرده است.
پنج ـ پرورش روحي در سايه ارتباط با خالق هستي

خداوند مي‏فرمايد: «اَنَا جَليسُ مَنْ ذَكَرَني؛ من هم‏نشين كسي هستم كه مرا ياد كند.»8 يكي ديگر از آثار فردي نماز، پرورش و ايجاد قوت روحي است كه در اثر ارتباط مداوم و مكرر با سرچشمه هستي ظاهر مي‏شود. قرآن مي‏فرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكًا؛ و هركس از ذكر و ياد من روي بتابد، پس زندگي سختي خواهد داشت». (طه: 124)

در آيه‏اي ديگر آمده‏است:
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرينٌ. (زخرف: 36)
اگر كسي از ذكر پروردگار رحمان سَر باز زند، شيطاني كه هم‏نشين او باشد، بر او مي‏گمارم.

همچنين خداوند مي‏فرمايد: «وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَرينًا فَساءَ قَرينًا؛ و هركس شيطان قرين او باشد، پس بد هم‏نشيني است». (نساء: 38)

دوري از ذكر حق، انسان را دچار بي‏هدفي و پوچي مي‏كند؛ زيرا روح انسان به دليل بُعد ملكوتي‏اش هميشه جوياي اصل خويش است:

 هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگار وصل خويش

 هم‏نشين انسانِ بريده از ذكر حق، شيطان و هم‏نشين انسان نمازگزار، حق‏تعالي است. هم‏نشيني با خدا خواسته فطري هر انساني است و تنها كساني آرامش دارند كه مطلوب درون خويش را بيابند و او جز خالق هستي نيست.

«به عرفان فطري انسان‏ها نظر مي‏اندازيم و گوييم در فطرت و خلقت، انسان امكان ندارد به غير كمال مطلق توجه كند و دل ببندد، همه جان‏ها و دل‏ها به سوي اويند و جز او نجويند و نخواهند جست و ثناخوان اويند و ثناي ديگري نتوانند كرد...».9

شش ـ ثبات روحي

در سايه آرامش و اطمينان روحي حاصل از نماز، انسان داراي روحي پرورش يافته و باثبات مي‏شود. اهل نماز هميشه از خالق خويش درخواست مي‏كنند كه از راه و رسوم گمراهان و غضب‏شدگان درامان باشند:

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ. صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضّالِّينَ. (حمد: 5 ـ 7)

شخص نمازگزار در سختي‏ها و راحتي‏ها يك حال ثابت دارد و همه چيز را از ناحيه خالق خود و بر اساس حكمت و خيرخواهي او مي‏بيند و به علم و عدالت او ايمان دارد.

قرآن به نمونه‏هايي از ثبات روحي نمازگزاران اشاره مي‏كند:

إِنَّ اْلإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلاَّ الْمُصَلِّينَ الَّذينَ هُمْ عَلي صَلاتِهِمْ دائِمُونَ. (معارج: 19 ـ 23)

انسان حريص آفريده شده‏است، هنگامي كه به او شرّ رسد، جزع و بي‏تابي مي‏كند و هنگامي كه خير به او برسد منع مي‏كند (بخيل مي‏شود)، مگر نمازگزاران (كه چنين نيستند) و هميشه در سختي و فراخي حالي ثابت دارند.

همچنين خداوند يكي از ويژگي‏هاي اهل ايمان را اين‏گونه توصيف مي‏كند:

الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ. (بقره: 155 و 156)

آن كساني كه چون مصيبتي بر آنها وارد شود، گويند: ما از خدا هستيم و به سوي او مي‏رويم، بر آنان صلوات و رحمت‏هايي از پروردگارشان خواهد بود.
________________________________________
1. ميزان الحكمة، ج 1، ص 78.
2. آداب الصلاة، ص45.
3. بحارالانوار، ج80، ص13.
4. مفاتيح‏الجنان، مناجات المريدين، ص 170.
5. اصول كافى، ج 2، ص 309، باب كبر، ح 10.
6. همان، ح 2.
7. نهج‏البلاغه فيض‏الاسلام، حكمت 244.
8. اصول كافى، ج 4، ص 255، ح 4.
9. ره عشق [نامه عرفانى حضرت امام خمينى رحمه‏الله]، ص 24.

نویسنده : حمید وارسته

پایگاه فرهنگی صلات



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2905788
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396