عباس پژوهش:
مقدمه:
رسم است که به محض پدیداریِ هرپیشامد سیاسی قابل توجه، در همان روزهای نخست، انبوهی از واکنش های له و علیه و موجی از تحلیل های موافق و مخالف از سوی مخاطبان ذی مدخل به سمت جامعه جریان یافته و فضای خبری را در بر می گیرد.
نگارندهی این مقاله اما بر این باور است که در برابر کنش های سیاسی، واکنش هایی که در همان روزهای نخست انجام می گیرد، با وجود مزایایی که دارند دارای یک عیب بزرگ نیز خواهند بود و آن این که واکنش های اولیه و آنی در همهمهی صداهای موافق و مخالف و درامواج احساساتی گری که در همان روزهای نخست واقعه وجود دارد، موجب می شود که گوش شنوایی برای شنیدن مطالب علمی، تحقیقی و یا بررسی های منطقی وجو نداشته باشد.
بنابراین در روزهایی که ارتفاع امواج یک خبر زیاد و فضای آن خبر ملتهب است، -برخی واکنش های آنی هرچند لازم و موثر است- اما به تجربه ثابت شده که تحقیقی ترین و علمی ترین بررسی ها نیز در چنین فضایی بازیچهی امواج احساسات مخاطبانِ شده و در هیاهوی جنگ های لفظی غرق و گم خواهد شد. از این رو است که نگارنده معتقد است بیان مطالب عمیق و ارایهی استدلال های ریشه دار و متقن باید پس از فرونشستن التهاب خبر ارایه شود، چرا که فرود آمدن حجم احساسات فرصتی فراهم می آورد تا با فراز آمدن سطح تعقل و منطق مخاطبان، مباحث و مقالات علمی و مستدل در فضایی شنواتر ارایه و نیز شنیده شود.
این شیوه اگرچه هیچ گاه نخواهد توانست برخوردهای احساساتی را بهطور کامل حذف کند اما در انتقال استدلال های منطقی به مخاطبان اثربخش تر از واکنش های بی درنگ و آنی خواهد بود که گفته اند: "هرداغی سرد می شود ولی هیچ پخته ای خام نخواهد شد."
این مقدمهی کوتاه از آن جهت عرض شد که خوانندگان مقاله، فلسفهی پرداختنِ تأخیری به موضوعات خبری را از سوی نگارنده دریابند و واکنش های مخالفی اگر هست، حتی المقدور منطقیتر و مطالعاتیتر باشد. امید آن که هر سخن حق و مستدل را با گوش حقشنو بشنویم، با چشم حقبین بخوانیم و با هوش حقجو بکاویم.
و اما اصل سخن:
همانگونه که خوانندگان سایت محترم رجانیوز آگاهند در خرداد 1388 مقاله ای تحقیقی با موضوع واژه پژوهی و روانکاوی نامه آقای هاشمی رفسنجانی تهیه و تقدیم نظر گردید (لینک). چندی بعد نیز بر پایه ی واکنش ها و برداشت های مخاطبان، مقاله ای دیگر نگاشته شد (لینک) و در آن ضمن پاسخ به نظرهای مخاطبان، جنجالی ترین بخش از سخنان آقای هاشمی در خطبه های نماز جمعهی 26 تیر نیز مورد بررسی و واژه کاوی قرار گرفت. اینک پس از سخنان مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 20 شهریور، فراز مهمی از سخنان معظم له را که ارباب رسانه به سادگی و بلکه کم توجهی از کنار آن گذشتند، واکاوی نموده و اشارات کلام ایشان را بازخوانی می نماییم تا دانسته شود که در بخش مهمی از خطبهی غرای 20 شهریور روی سخن با کدامیک از جریان های سیاسی داخلی بوده است.
بدین منظور نخست، یک بند از متن خطبه های 20 شهریور ارایه کرده و سپس بار دیگر قطعه ای از مقالهی پیشین رجانیوز را بازخوانی می کنیم تا دانسته شود که مخاطب مستقیم مورد اشاره ی خطبه های مقام عظمای ولایت چه کسی بوده است:
بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در خطبه ها ی 20 شهریور:
بنده عرض كردم نشانه ی اعتماد مردم به اين نظام، حضور چهل ميليونى در انتخابات بود. حالا در راديوهاى بيگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تكرار كه بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده! اين، جواب آن حرف است. آنجا ما گفتيم اين كه هشتاد و پنج درصد مردم مىآيند رأى ميدهند، چهل ميليون پاى صندوق ها مىآيند، به هر كسى كه رأى ميدهند، خود آمدن پاى صندوق، نشانه اعتماد مردم به نظام است -كه حقيقت قضيه هم همين است- اينها براى اينكه اين حرف را دروغ از آب دربياورند، مكرر در مكرر تبليغات كردند كه اعتماد مردم از دست رفته؛ چه كار كنيم؟ حالا بعضى در لباس دلسوزى گفتند چه كار كنيم كه اعتماد برگردد!
بازخوانی بخشی از مقالهی تحلیلی پیشین رجانیوز پس از خطبه های 26 تیر هاشمی رفسنجانی:
به متن زير برگرفته از خطبه هاي نماز جمعهي اخير وی (هاشمی رفسنجانی) توجه فرماييد:
اواخر دوران تبلیغات ما دچار تردید شدیم/ 1 / یعنی یک عده افرادی پیدا شدند تردید کردند/2/ و بذر تردید حالا به هر دلیل یا تبلیغات نادرست یا عمل نادرست صدا و سیما و یا چیزهای دیگر باعث شد بذر تردید در ذهن مردم پیش بیاید./3/ (تکبیر نمازگزاران) ما تردید را بدترین مصیبت می دانیم/ 4/ (آقای هاشمی در این لحظه گفت که آقایان اجازه بدهید من که بهتر از شما دارم می گویم و شما با شعار تايیدتان کافی است)/ 5 / این تردید مثل خوره افتاد به جان ملت ما /6 / البته دو جریان هستند یک جریان که تردید ندارند و قاطع هم ایستاده اند و دارند کار خودشان رامی کنند و یک عده هستند که آنها هم کم نیستند /7 / و بخش زیادی از مردم فهیم کشور ما عالم کشور ما هستند و می گویند که ما تردید داریم /8 / و برای رفع تردید اینها باید کار کنیم / 9 /
http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=1227
آمار واژگان در این پاراگراف 9 جمله ای آقای هاشمی:
- تعداد واژگان: 99 عدد
- تعداد جملات از ديدگاه ادبي (با شمارش فعل ها): 20 جمله
- تعداد جملات از ديدگاه روانكاوي متن (باشمارش مفهوم ها): 9 جمله
- تعداد تناوب و تكرار واژه ي ترديد: 9 بار
بررسي اول:
گوينده به ازاي هر 11 واژه، يك بار واژهي ترديد را در كلام خود وارد و از زبان صادر كرده است. یعنی یک یازدهم سخنان فوق چیزی نیست جز واژهی تردید (نقطهی مقابل اعتماد)
طبق قاعده، چنانچه درصد حضور واژهي احساسي خاصی، در يك متن 6،6% از كل واژگانِ نوشتار باشد، متن مذکور دارای وزن تأکیدی قابل توجهی بر آن واژهی بهخصوص خواهد بود. در واقع اگر به ازاي هر 15 واژه، يك بار آن واژه تكرار شود، تأكيد گوينده بر آن مفهوم، داراي وزن قابل توجهي است و بيانگر اصرار گوينده در القاي آن مفهوم به مخاطب خواهد بود.
اما همانگونه كه ميبينيم در 9 جملهي 99 واژه اي آقاي هاشمي، 9 بار واژهي ترديد استخدام شده است، كه در نتيجه درصد آماري ترديد را در متن به 9،1% مي رساند، يعني حدوداً به ازاي هر 11 واژه، يك بار ترديد به كار رفته است و اين يعني تلاش و تأكيد بسيار فراوان گوينده براي القاي مفهوم ترديد به مخاطبان. تأكيدي كه از حد معمول تأكيد، نيز حدود 3% فراتر رفته است.
بررسي دوم:
به بخش آخر پاراگراف فوق دقت كنيد:
دو جریان هستند
یک جریان که تردید ندارند و قاطع هم ایستاده اند و دارند کار خودشان را می کنند و یک عده هستند که آنها هم کم نیستند /7 / و بخش زیادی از مردم فهیم کشور ما عالم کشور ما هستند و می گویند که ما تردید داریم /8 / و برای رفع تردید اینها باید کار کنیم/ 9/
ببينيم كه دو جريان مورد بحث ايشان چه ويژگي هايي دارند:
اينك در يك تقابلِ واژگاني، ترازوي احساسي كلام آقای هاشمي را در زمینه ی مقايسه ي جريان اولي ها (بي ترديدها) و جريان دومي ها (باترديدها) كنار هم مي گذاريم:
جريان دوم: بخش زیادی از مردم+ فهیم+ عالم کشور هستند.
جريان اول: کم هم نیستند+ یک عده هستند+ قاطع ایستاده اند+کار خودشان را می کنند.
نتيجه گيري كلي:
جريان اول: نه تنها صفات خوب و قابل بياني در كلام و بيان هاشمي نداشته اند بلكه خودراي و كم تعداد نيز هستند.
جريان دوم: اكثريت هستند. فهيم هستند عالم هستند و اتفاقا همين جريان فهيم، عالم و اكثريتي هستند كه ترديد هم دارند.
نكتهي آخر:
به گفتهي آقاي هاشمي بايد براي جريان دومي ها و براي ترديد اين ها كاري كرد اما براي تأمين نظر و خواسته هاي جريان اولي ها هيچ راهكاري در كلام 9،1 % ترديدزدهي هاشمي ارايه نشده است.
((پایانِ بخشِ بازخوانی شده از مقاله ی پیشین رجانیوز))
حال بیایید خطبه ی 20 شهریور رهبر انقلاب را با خطبه ی 26 تیر آقای هاشمی مقایسه کنیم:
تحلیل نهایی مقاله:
رهبرمعظم انقلاب در این بخش ازخطبه ها به چند نکته ی مهم اشاره کرده اند:
1-تأکید رهبری بر وجود اعتماد در مردم.
2-تأکید معارضان داخلی و خارجی بر وجود تردید و بی اعتمادی در مردم.
3-تأکید موجود در بند 2 تعمداَ در پاسخ تأکید موجود در بند 1 اقامه شده است تا به زعم خود ادعای رهبر انقلاب در خصوص وجود اعتماد در مردم را دروغ جلوه دهند.
4-کسانی از درون کشور با خارجی ها هم نوا شده و در لباس دلسوزی به وجود بی اعتمادی در مردم اشاره کرده اند.
بار دیگر به متن جملات ایشان دقت فرمایید:
- عرض كردم نشانه ی اعتماد مردم به اين نظام، حضور چهل ميليونى در انتخابات بود ]اما در مقابل[ در راديوهاى بيگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تكرار كه بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده!
- اين، جواب آن حرف است.
- گفتيم اين كه هشتاد و پنج درصد مردم مىآيند رأى ميدهند، چهل ميليون پاى صندوق ها مىآيند...، نشانه اعتماد مردم به نظام است. ]اما در مقابل[ اينها براى اين كه اين حرف را دروغ از آب دربياورند، مكرر در مكرر تبليغات كردند كه اعتماد مردم از دست رفته؛ چه كار كنيم؟
- بعضى در لباس دلسوزى گفتند چه كار كنيم كه اعتماد برگردد!
و اما با توجه به سخنان رهبر انقلاب چهار پرسش اساسی مطرح است:
1-در مقابل این کلام که ((مردم به نتایج اعتماد دارند))، عا لی ترین مقام داخلی که بحث تردید را مطرح کرد، کیست؟
2-می دانیم که وجود اعتماد توسط رهبر معظم انقلاب و از تریبون نماز جمعه ی تهران اعلام شده است. بنابراین کدام تریبون هم تراز و هم شان تریبون نماز جمعه است تا وجود تردید از آن جایگاه به شکلی مطرح شود که همان گونه که مقام معظم رهبری فرموده اند: ((این حرف جواب آن حرف باشد))
3-چه کسی و در کجا مطرح کرده است که برای رفع تردید مردم (یا اعتماد از دست رفته) باید کاری کرد.
4-در اصطلاحات رایج زبان فارسی، ((در لباس دلسوزی سخن گفتن)) به چه کسی اطلاق می گردد؟
پاسخ پرسش های فوق به ترتیب زیر می باشد:
1-آقای اکبر هاشمی رفسنجانی
2-تریبون نماز جمعه ی تهران
3-آقای اکبر هاشمی رفسنجانی- خطبه های نماز جمعه ی 26 تیر 1388
4-کسی که دلسوز نباشد اما خود را دلسوز نشان دهد. برای این که شواهد کلامی کافی بر این امر بیابیم کافی است به سادگی جملهی "در لباس" را در سامانهی گوگل تایپ و جستجو کنید. نتیجهی به دست آمده در صفحهی نخست گوگل نشان می دهد که در زبان فارسی اصطلاح "در لباس..." به معنای نعل وارونه زدن، دورویی و وارونه جلوه دادن نیات باطنی است. به نتیجهی جستجوی اصطلاح "در لباس" در صفحهی نخست گوگل توجه فرمایید:
همانگونه که مشاهده می شود در 7 مورد از 10 مورد یافتهی صفحهی نخست گوگل این اصطلاح برای کسانی به کار رفته است که در واقع نیتشان کاملاً با ادعایشان در تضاد است. بنابراین به فرمودهی رهبر معظم انقلاب کسی که موضوع وجود تردید و بی اعتمادی را در مردم، نسبت به نظام مطرح کرده است، نه تنها دلسوز نیست بلکه به لباس دلسوزی درآمده است تا به اهدافی معکوس دست یابد. اما آنان که در لباس دلسوزی بذرهای تردید بر خاک میهن می پاشند، بدانند که این بذرهای سوخته در هیچ کجا از خاک ایران نخواهد رویید، نه به آب نه به بنزین.
حسن ختام این مقاله بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در خطبه های گیرا و به یاد ماندنی 20 شهریور است تا مخاطبان هوشیار خودحدیث مفصل بخوانند از مجملِ حدیثِ جمل:
درباره اهل جمل، در قضيه جنگ جمل - كه يكى از آزمايش هاى بسيار دشوار اميرالمؤمنين بود - فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا على سخطة امارتى»؛ اينها جمع شدند، دست به يكى كردند براى اينكه نسبت به اين حكومتى كه به اميرالمؤمنين رسيده است، خشم خود را آشكار كنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم كرد.اما تا كى؟ «ما لماخف على جماعتكم»؛(6) آن وقتى كه ببينم حركت اينها دارد بين شما مسلمانها شكاف ايجادميكند، اختلاف ايجاد ميكند، برادران را در مقابل هم قرار ميدهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم كرد؛ تا آن وقتى كه ممكن است، صبر ميكنم و با نصيحت رفتار ميكنم.
و سلام بر اهالی تحقیق