امام خميني (ره) پيامدهاي تفرقه را به خوبي شناخته بود و مي دانست که تفرقه در ميان امت اسلامي در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي تأثير منفي بسياري بر جاي گذاشته است که رفع آنها بسيار مشکل است و به زمان زيادي نياز دارد و تنها راه جلوگيري از آسيبهاي ناشي از اين تفرقه، وحدت و برادري است که بايد حول محور اسلام عزيز و تعاليم حيات بخش آن صورت گيرد که در اين راستا ضرورتهاي وحدت را نيز تشخيص داده بودند تا بدان وسيله امت اسلامي به مسير و صراط مستقيم الهي رهنمون گردد.
اولين ضرورت وحدت از ديدگاه امام، قيام در راه خدا بود تا جامعه بشري به طور کلي اصلاح شود:« قال تعالي: قل انما اعظکم بواحده، ان تقوموا... مثني و فرادي». خداي تعالي در اين کلام شريعت از سر منزل تاريک طبيعت تا منتهاي سير انسانيت را بيان کرده و بهترين موعظه هايي است که خداي عالم از ميان تمام مواعظ انتخاب فرموده و اين يک کلمه را پيشنهاد بشر فرموده، اين کلمه تنها راه اصلاح در جهان است»
در اين راستا بايد، عدالت در جهان گسترش يابد و حزب مستضعفين جهان تشکيل شود: «اگر يک حزبي در عالم پيدا بشود، يک حزب عالمي، حزب مستضعفين که همان حزب ا... است، اين همه مشکل رفع بشود»و مسلمين جهان به رشد سياسي کافي برسند. و بازگشت به فرهنگ خودي و خودباوري و سعي در خود کفايي از غرب نهراسند و در برابر قدرتها ايستادگي کنند.
ضرورت بعدي وحدت، جلوگيري از توطئه و تفوق استکبار جهاني به سرکردگي آمريکاست که با ايجاد تفرقه اختلاف بين مسلمانان سعي در رسيدن به هدف خود دارد. امام راحل مي دانست که: « دشمن اصلي اسلام و قرآن کريم و پيامبر(ص) ، ابرقدرتها خصوصاً آمريکا و وليده فاسدش اسرائيل است که چشم طمع به کشورهاي اسلامي دوخته و براي چپاول مخازن عظيم زير زميني آنان در اين توطئه شيطاني تفرقه انداختن بين مسلمانان به هر شکل که بتوانند مي باشند».
امام مي خواست با وحدت و ايجاد همبستگي اسلامي بين مسلمانان، همه ملل اسلامي به استقلال و آزادي دست يابند، زيرا مسلمانان بايد براي بدست آوردن استقلال و آزادي اين کليد پيروزي را بدست آورند و براي وحدت کلمه کوشش کنند و به استکبار جهاني اجازه ندهند که در مقدرات کشورهاي اسلامي دخالت کند.
امام خميني (ره) براي ايجاد صلح و صفا، وحدت را ضروري مي دانست و مي فرمود: «جمهوري اسلامي مايل است با همه همجواران و ديگران با صلح و صفا زندگي کند» و در جاي ديگري نيز فرمودند: «اميدوارم صلح جهاني بر پايه استقلال ملتها و عدم مداخله در امور يکديگر و مراعات اصل حفظ تماميت ارضي کشورها بنا گردد»
از نظر امام لازمه صلح و صفاي جهاني، زيست مسالمت آميز با همه کشورهاي عالم است. «دولت و ملت جمهوري اسلامي، طالب اخوت ايماني با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه کشورهاي عالم است» بنابراين خواهان گسترش روابط بر اساس اصل احترام متقابل است: «روابط ، با تمام خارجيها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود، در اين رابطه نه به ظلمي تسليم مي شويم و نه به کسي ظلم مي کنيم»
«ما با همه ملتهاي عالم مي خواهيم دوست باشيم، با همه دولتهاي عالم به حسب طبع اولي مي خواهيم دوست باشيم. مي خواهيم که روابط حسنه، با احترام، متقابل نسبت به هم داشته باشيم.»
امام خميني (ره) حکومت اسلامي را حکومتي آزاد و مستقل مي دانست که روابطش با شرق و غرب به يک نحو است و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند، دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد و اجازه نمي دهد کسي در مقدرات مملکتمان دخالت کند. بنابراين «... با همه اقشار بشر و با تمام مستضعفين عالم روابط حسنه داريم به شرط اينکه روابط متقابل و احترام متقابل باشد».
بنابراين مي توان گفت امام خميني (ره) با توجه به وظايف شرعي خود براي اصلاح بشر ايجاد همبستگي بين همه مستضعفان جهان و مسلمانان دنيا، گسترش عدالت اجتماعي، به وجود آوردن صلح و صفا در همه جهان، خودباوري و نفي سبيل، جلوگيري از دخالت ابرقدرتها در مقدرات کشورهاي ضعيف و مسلمانان و چپاول ذخاير آنها و گسترش روابط مبتني بر احترام متقابل و حسن همجواري وحدت مسلمانان مستضعفان جهان را ضروري مي شمرد و آن را تنها عامل و رمز پيروزي و بقاي هر امتي مي دانست و بنابراين بر ايجاد وحدت تأکيد فراواني مي نمود.