به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

پیرزن باصفایی که شاید مکرر خدمت حضرت ولی عصر عج در خواب و بیداری رسیده بود, بعد از آنکه مسجد مقدس جمکران را توسعه داده بودند , شب جمعه ای به مسجد مقدس جمکران می رود و صدها و بلکه هزاران نفر را می بیند که در اتاق ها و حتی در فضای باز مسجد برای عبادت و توسل به آن حضرت جمع شده اند و همه نسبت به آن حضرت عرض ارادت می کنند. خودش می گفت: من وقتی این جمعیت را دیدم و با قبل تر از آن مقایسه کردم خیلی خوشحال شدم که بحمدلله مردم اطراف مولایم حجه بن الحسن علیه السلام جمع شده اند و به آن حضرت اظهار علاقه می کنند . با این خوشحالی وارد مسجد شدم اعمال مسجد را انجام دادم و ... و ضمناً به آن وجود مقدس عرض کردم: آقا! خیلی خوشحالم که مردم به شما علاقه پیدا کرده اند و شب ها جمعیت بسیاری در مسجد جمع می شوند و به شما اظهار علاقه می کنند.

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:55 PM
مرحوم حاج میرزا حسین نوری(ره) در معرفی حاج علی بغدادی(ره) می‏نویسد:
حاج علی مذکور، پسر حاج قاسم کرادی بغدادی است و او از تجّار و فردی عامی است. از هر کس از علما و سادات عظام کاظمین و بغداد که از حال او جویا شدم، او را به خیر و صلاح و صدق و امانت و مجانبت از عادات سوء اهل عصر خود مدح کردند.
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:55 PM

یعقوب بن منفوس می گوید: به حضور امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم . حضرت علیه السلام در سکوی جلوی خانه نشسته بود.در سمت راست ایشان اتاقی که بود پرده ای ریشه دار مقابل آن آویخته شده بود.

عرض کردم: آقا جان! صاحب الامر کیست؟

فرمود: پرده را کنار بزن.

وقتی پرده را کنار زدم , پسر بچه ای به سوی ما آمد که حدودا پنج ساله یا بیشتر به نظر می رسید. پیشانی اش گشاده و چهره اش سپید و حدقه ی چشمانش درخشان بود. و کف دست ها و زانوانش پر و محکم و خالی بر گونه ی راست داشت و موی سرش کوتاه بود.

امام حسن عسکری علیه السلام او را روی زانو نشانده و فرمود: صاحب الامر شما این است.

سپس برخاست و به او فرمود: فرزندم! تا وقت معلوم برو داخل. او هم داخل خانه شد در حالی که چشم هایم او را بدرقه می کرد. آن گاه حضرت فرمود: ای یعقوب! نگاه کن ببین چه کسی در خانه است؟

وقتی داخل شدم کسی را ندیدم.

 

 

منبع: داستانهایی از امام زمان(عج) ص 208

کمال الدین ج2 ص 407

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:55 PM

آقای میرزا محمدباقر اصفهانی ، در کتاب شریف مکیال المکارم می نویسد:

شبی در خواب یا بین خواب و بیداری ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم که مطلبی را به این مضمون بیان فرمود:« در منبرها به مردم بگویید از گناهانشان توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور امام زمان علیه السلام دعا کنند و بدانند که دعا برای آن حضرت ، مانند نماز میّت ، یک واجب کفایی نیست که اگر بعضی انجام دادند ، از دیگران ساقط شود ؛ بلکه مانند نماز یومیّه ، واجب عینی و برهمه تکلیفی واجب است.»

اللهم عجّل لولیک الفرج

 

منبع: خوابهای حقیقی یا پروازهای ناب ص 244

مولف: محمد حسین رجایی خراسانی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:54 PM

شیخ ابن بابویه روایت کرده است از احمد بن فارس ادیب که گفت: من وارد شهر همدان شدم و همه را سنّی یافتم به غیر یک محله که ایشان را بنی راشد می گفتند و همه شیعه ی امامی مذهب بودند، از سبب تشیّع ایشان سوال کردم. مرد پیری از ایشان که آثار صلاح و دیانت از او ظاهر بود، گفت:سبب تشیّم ما آن است که جدّ اعلای ما که ما همه به او منسوبیم به حج رفته بود، گفت: در وقت مراجعت پیاده می آمدم، چند منزل که آمدیم در بادیه روزی در اول قافله خوابیدم که چون آخر قافله برسد بیدار شوم. چون به خواب رفتم بیدار نشدم تا آنکه گرمی آفتاب مرا بیدار کرد و قافله گذشته بود و جاده پیدا نبود.

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:54 PM

یکی از کسانی که توفیق ملاقات با امام عصر عج را پیدا کرده و آن حضرت را در حالی ملاقات نموده است که بسیار ناراحت بوده و گریه می کرده اند. وی می گوید از آن حضرت سوال کردم: آقا جان! ای سرورم چرا انقدر گریه می کنید؟

حضرت در جواب فرمودند:« شیعیان مرا نمی خواهند.»

باز پرسیدم: آقاجان قربانتان بروم. اکثر مردم شما را می خواهند و همیشه برای فرج شما دعا می کنند.

حضرت فرمودند:« از صد نفر، یکی از آنها مرا از ته قلب برای فرج من دعا می کنند. اگر فقط شیعیان ایران ، یک بار برای ظهور من انقلاب می کردند( با هم مرا می خواستند) خداوند ظهور و فرج مرا می رساند.»

 

 

منبع: کیست مرا یاری کند؟ من مهدی صاحب الزمانم ص 75

مولف: محمد یوسفی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:54 PM

حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا نعمتی در کتاب پر نور «در اوج تنهایی» می فرمایند:

یکی از طلاب علوم دینی اخیرا برایم نقل کرد که در 15 ذیقعده 1421 (بهمن ماه 1379) بعد از توسل به حضرت مهدی عج ، در عالم خواب یا مکاشفه، خود را در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام دیدم. آقای بزرگواری که همه ی جان عالم به قربانش شود را دیدم که خطاب به حضرت سیدالشهداء علیه السلام و ضریح مطهر آن حضرت فرمود:« شما در کربلا تنها ماندید، من هم در این زمان تنها ماندم.»

آن طلبه پس از نقل جزئیاتی از خوابش می گوید: وقتی امام عصر عج مرا دید، به من توجه خاص نمود و فرمود:« زیارت عاشورا را بخوان».

من خواستم زیارت عاشورا را بخوانم ، به طور ناگهانی به جای خواندن زیارت به طور ناخودآگاه شروع به گریه کردم که دیدم آن حضرت خودشان مشغول خواندن زیارت شدند و من گوش می دادم و گریه می کردم.آن حضرت نیز گریه ی زیادی می کردند و با صدای بلند می فرمودند:«حسین جانم ، حسین جانم.»

امام عصر عج چنان زیارت عاشورا می خواندند که حس می کردم این کلمات و جملات با غم و اندوه فراوانی از قلب و زبان مبارکش خارج می شود. در هنگام زیارت، ملائکه ای که با ما زیارت می خواندند با ما گریه می کردند و شور و حال و نورانیت عجیبی در حرم حکمفرما بود و امام عصر علیه السلام به من فرمودند:«دعا کن.» من هم دعا کردم که دیدم آن حضرت و ملائکه هم آمین می گویند.

 

منبع: آثار و برکات توسل به امام حسین علیه السلام ص 117

مولف: سید عباس اسلامی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:53 PM

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، در کتاب "معاشرت" به بیان خاطره‌ای پرداخته است که خواندنی است: در محل زندگیم در تهران جوانى را می‌شناختم که از هیچ فسادى چون قمار و مشروب و رابطه نامشروع و پایمال کردن حق مردم امتناع نداشت و در میان آشنایان او نیز کسى نبود که بتواند او را از منجلاب فساد نجات دهد.

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:53 PM

حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در یکی از تشرفات  ، پس از شکوه و گلایه از وضعیت حجاب و فرهنگ ، با مظلومیت تمام فرمودند:« دل مادرم زهرا، از پهلویش شکسته تر است.» و بعد از این کلام ، آن حضرت گریه کردند.

و در جای دیگر حضرت زهرا(سلام الله علیها) خطاب به علامه میرجهانی که از آن حضرت پرسیده بود احوال شما چطور است، فرموده بودند:

« دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود

در این زمان دل فرزند من شکسته تر است»

این شعر فارسی را حضرت فاطمه زهرا(س) در مظلومیت خود و فرزندش حضرت مهدی عج خوانده و از طریق مرحوم علامه سید محمد حسین میرجهانی طباطبایی به گوش ما رسانده اند تا شاید ما تکانی بخوریم و از خواب غفلت بیدار شویم. به طوری که مراقب باشیم تا عمل ناشایستی از ما سر نزند و به وضعیت حجاب زنان در جامعه و اوضاع فرهنگی کشور مخصوصاً در مدارس و دانشگاه ها با جدیت کامل رسیدگی نماییم.

 

 

منبع: کیست مرا یاری کند؟ من مهدی صاحب الزمانم ص 104

مولف: محمد یوسفی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:51 PM

پیرزن باصفایی که شاید مکرر خدمت حضرت ولی عصر عج در خواب و بیداری رسیده بود, بعد از آنکه مسجد مقدس جمکران را توسعه داده بودند , شب جمعه ای به مسجد مقدس جمکران می رود و صدها و بلکه هزاران نفر را می بیند که در اتاق ها و حتی در فضای باز مسجد برای عبادت و توسل به آن حضرت جمع شده اند و همه نسبت به آن حضرت عرض ارادت می کنند. خودش می گفت: من وقتی این جمعیت را دیدم و با قبل تر از آن مقایسه کردم خیلی خوشحال شدم که بحمدلله مردم اطراف مولایم حجه بن الحسن علیه السلام جمع شده اند و به آن حضرت اظهار علاقه می کنند . با این خوشحالی وارد مسجد شدم اعمال مسجد را انجام دادم و ... و ضمناً به آن وجود مقدس عرض کردم: آقا! خیلی خوشحالم که مردم به شما علاقه پیدا کرده اند و شب ها جمعیت بسیاری در مسجد جمع می شوند و به شما اظهار علاقه می کنند.

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:51 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 155

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1738372
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث