به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

آقای میرزا محمدباقر اصفهانی ، در کتاب شریف مکیال المکارم می نویسد:

شبی در خواب یا بین خواب و بیداری ، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم که مطلبی را به این مضمون بیان فرمود:« در منبرها به مردم بگویید از گناهانشان توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور امام زمان علیه السلام دعا کنند و بدانند که دعا برای آن حضرت ، مانند نماز میّت ، یک واجب کفایی نیست که اگر بعضی انجام دادند ، از دیگران ساقط شود ؛ بلکه مانند نماز یومیّه ، واجب عینی و برهمه تکلیفی واجب است.»

اللهم عجّل لولیک الفرج

 

 

منبع: خوابهای حقیقی یا پروازهای ناب ص 244

مولف: محمد حسین رجایی خراسانی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:48 PM

آیة الله سید محمدباقر ابطحی اصفهانی فرمودند: شبی در عالم رویا دیدم فضای مابین قم و مسجد جمکران گویا تمام چمنزار است و دارای درخت های سبز که مهتاب بر آن می تابید و نهرهای آب در آن جریان داشت، درختی را دیدم که دارای شاخه های بسیار جذاب و سرسبز و صدای روح بخشی از میان آن به گوش می رسید که به ذهنم خطور کرد صدای حضرت داود است و در وسط آن درخت جایگاهی بود که در آنجا آقائی نشسته و به نظرم آمد آقا حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان علیه السلام است، صحبتی را به میان آوردم که از ذکر آن معذورم ، زیرا اشاره به عهد و پیمانی بود و سپس عرض کردم:"چه کنم که به شما قرب پیدا کنم؟"

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:47 PM

یکی از فضلا از قول یکی از افراد مورد وثوق و او از قول آیت الله مجتهدی از علماء تهران، برایم[مولف] چنین نقل کرد:

شبی در نجف، بعد از اتمام نماز جماعت پشت سر آیت الله شهید مدنی و خلوت شدن مسجد ، ناگهان دیدم آقای مدنی به شدت شروع کرد به گریستن ، چون به من اظهار لطف داشتند به خودم جرات دادم و از ایشان علت گریه ی ناگهانی را پرسیدم.

ایشان فرمودند: بعد از نماز یکی به من گفت امام زمان علیه السلام را دیده است که به او فرموده اند:«ببین این شیعیان بعد از نماز بلافاصله به سراغ کارهای خود رفتند و هیچ کدام برای فرج من دعا نکردند.»

من هم تا این را شنیدم به شدت متاثر شدم و گریستم.

آقای مجتهدی می گفت: بعدا متوجه شدم ، امام زمان علیه السلام این گلایه را به خود ایشان کرده بود.

 

منبع:کیست مرا یاری کند؟ من مهدی صاحب الزمانم

مولف: محمد یوسفی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:47 PM

حسن بن فضل بن یزید یمانى گوید: پدرم بخط خود نامه اى (به حضرت قائم ) نوشت و جـواب آمد، سپس من هم بخط خود نامه ئى نوشتم و جواب آمد. آنگاه مردى از فقهاء هم مذهب مـا نـامـه ئى بـه خـط خودش ‍ نوشت و جواب نیامد، چون فکر کردیم علتش این بود که آن مرد قرمطى شده بود.

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:46 PM

چند نفر از شیعیان بحرین با هم قرار گذاشتند هریک به نوبت، دیگران را میهمان کنند. بر این قرار عمل کردند تا نوبت به مردی تنگدست رسید و چون برای میهمانی دوستان خود وسیله ای در اختیار نداشت بسیار اندوهگین شد و از شهر خارج شد و رو به صحرا آورد تا شاید کمی از اندوهش برطرف شود.

در این بین شخصی نزد او آمد و گفت:«در شهر به فلان تاجر بگو م ح م د بن الحسن می گوید آن دوازده اشرفی را که برای ما نذر کرده بودی بده، پول را از او بگیر و صرف میهمانی خود کن.»

آن مرد نزد تاجر رفت و پیغام را رساند ، تاجر گفت:«م ح م د بن الحسن این حرف را به تو گفت؟» جواب داد:«آری.» پرسید:«او را شناختی؟» پاسخ داد:«نه.»

گفت:«او صاحب الزمان بود من این مبلغ را برای آن جناب نذر کرده بودم.»

آنگاه مرد بحرینی را بسیار احترام کرد و وجه را پرداخت و خواهش کرد که چون آن بزرگوار نذر مرا پذیرفته نصف این اشرفی ها را به من بده و معادل آن از پول های دیگر می دهم تا به عنوان تبرک داشته باشم.

بحرینی به این وسیله از عهده ی میهمانی دوستان خود برآمد.

 

منبع:هزار و یک حکایت اخلاقی ص 359

مولف:محمدحسین محمدی

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:46 PM

در عصر حکومت رضاخان قلدر یکی از دانشمندان ربانی مرحوم آیت الله سید باقر سیستانی سعی بسیار داشت تا به محضر مبارک امام زمان حضرت ولیعصر(عج) شرفیاب گردد.او برای رسیدن به این سعادت بزرگ تصمیم گرفت چهل جمعه در مسجدی از مساجد زیارت عاشورا را بخواند او به این تصمیم عمل کرد و هر جمعه به قرائت زیارت عاشورا به طور کامل ادامه داد او می گوید:

 
ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:45 PM

« ایامی که در نجف اشرف بودم، مشغول به جهاد اکبر و ریاضتهای شرعی از قبیل روزه و نماز و ادعیه و غیره بودم. یک بار چند روزی برای زیارت مخصوصه امام حسین علیه السلام در عید فطر، به کربلای معلی مشرف شدم و در مدرسه صدر در حجره بعضی از رفقا منزل نمودم.

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:44 PM

محمد بن ابراهیم بن مهزیار (ره) كه پسر وكیل امام حسن عسكری (ع) در اهواز بود می گوید: بعد از وفات امام حسن عسكری (ع)، درباره جانشین آن حضرت ، شك كردم ، و نزد پدرم (ابراهیم) مال زیادی كه مربوط به امام (ع) بود، جمع شده بود

ادامه مطلب
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394  - 5:44 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 155

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1740242
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث