به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه !

شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه !

شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه !

شاهنامه آخرش خوشه !

شب دراز است و قلندر بيكار !

شب سمور گذشت و لب تنور گذشت !

شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد --- گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم !

شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه !

شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه !

شپش توي جيبش منيژه خانومه !

شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره !

شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه !

شتر پير شد و شاشيدن نياموخت !

شتر خوابيده شم بلندتر از خر ايستاده است !

شتر در خواب بيند پنبه دانه --- گهي لف لف خورد گه دانه دانه !

شتر ديدي نديدي ؟!

شتر را چه به علاقه بندي ؟

شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چيزم مثل همه كسه !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:13 AM

سگ پاچه صاحبش را نميگيره !

سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو ميگرفت !

سگ چيه كه پشمش باشه !

سگ درحضور به از برادر دور !

سگ در خانه صاحبش شيره !

سگ داد و سگ توله گرفت !

سگ دستش نميشه داد كه اخته كنه !

سگ را كه چاق كنند هار ميشه !

سگ زرد برادر شغاله !

سگست آنكه با سگ رود در جوال !

سگ سفيد ضرر پنبه فروشه !

سگ سير دنبال كسي نميره !

سگش بهتر از خودشه !

سگ كه چاق سد گوشتش خوراكي نميشه !

سگ گر و قلاده زر ؟!

سگ ماده در لانه، شير است !

سگ نازي آباده، نه خودي ميشناسه نه غريبه !

سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس !

سگي به بامي جسته گردش به ما نشسه !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:12 AM

سگي كه براي خودش پشم نميكند براي ديگران كشك نخواهد كرد !

سگي كه پارس كنه ، نميگيره !

سلام روستائي بي طمع نيست !

سنده را انبر دم دماغش نميشه برد !

سنگ به در بسته ميخوره !

سنگ بزرگ علامت نزدنه !

سنگ بنداز بغلت واشه !

سنگ خاله قورباغه را گرو ميكشه !

سنگ كوچك سر بزرگ را ميشكنه !

سنگ مفت، گنجشك مفت !

سنگي را كه نتوان برداشت بايد بوسد و گذاشت !

سواره از پياده خبر نداره، سير از گرسنه !

سودا، به رضا، خويشي بخوشي .

سودا چنان خوشست كه يكجا كند كسي ! (( دنيا و آخرت به نگاهي فروختيم )) (( قصاب كاشاني ))

سودا گر پنير از شيشه ميخوره !

سوداي نقد بوي مشك ميده !

سوراخ دعا را گم كرده !

سوزن، همه را ميپوشونه اما خودش لخته !

سوسكه از ديوار بالا ميرفت مادرش ميگفت : قربون دست و پاي بلوريت !

سهره ( سيره ) رنگ كرده را جاي بلبل ميفروشه !

سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟!

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:12 AM

سر گاو توي خمره گير كرده !

سر گنجشكي خورده !

سر گنده زير لحافه !

سرم را ميشكنه نخودچي جيبم ميكنه !

سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني --- كه ما هم در ديار خود سري داريم و ساماني .

سرنا را از سر گشادش ميزنه !

سرناچي كم بود يكي هم از غوغه اومد !

سري را مه درد نيمكند دستمال مبند !

سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... ))

سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... ))

سزاي گرانفروش نخريدنه !

سسك هفت تا بچه ميآره يكيش بلبله !

سفره بي نان جله، كوزه بي آب گله !

سفره نيفتاده ( نينداخته ) بوي مشك ميده !

سفره نيفتاده يك عيب داره ! سفره افتاده هزار عيب !

سفيد سفيد صد تومن، سرخ و سفيد سيصد تومن، حالا كه رسيد به سبزه هر چي بگي ميارزه !

سقش سياه است !

سگ بادمش زير پاشو جارو ميكنه !

سگ باش، كوچك خونه نباش !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:12 AM

سال به دوازده ماه ما مي بينيم يكدفعه هم تو ببين !

سال به سال دريغ از پارسال !

سالها ميگذاره تا شنبه به نوروز بيفته !

سالي كه نكوست از بهارش پيداست !

سبوي خالي را بسبوي پر مزن !

سبوي نو آب خنك دارد !

سبيلش آويزان شد !

سبيلش را بايد چرب كرد !

سپلشت آيد و زن زايد و مهمان عزيزت برسد !

سخن خود تو كجا شنيدي، اونجا كه حرف مردمو شنيدي !

سر بريده سخن نگويد !

سر بزرگ بلاي بزرگ داره !

سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستين !

سر بي صاحب ميتراشه !

سر بيگناه، پاي دار ميره اما بالاي دار نميره !

سر پيري و معركه گيري !

سر تراشي را از سر كچل ما ميخواد ياد بگيره !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:11 AM

سر حليم روغن ميرود !

سر خر باش، صاحب زر باش !

سر را با پنبه ميبرد !

سر را قمي مي شكنه تاوانش را كاشي ميده !

سر زلف تو نباشد سر زلف دگري !

سرش از خودش نيست .

سرش به تنش زيادي ميكنه !

سرش به كلاش ميارزه !

سرش بوي قرمه سبزي ميده !

سرش توي حسابه !

سرش توي لاك خودشه !

سرش جنگه اما دلش تنگه !

سرش را پيراهن هم نميدونه !

سر قبري گريه كن كه مرده توش باشه !

سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم !

سر كچل را سنگي و ديوانه را دنگي !

سر كچل و عرقچين !

سركه مفت از عسل شيرين تره !

سركه نقد بهتر از حلواي نسيه است !

سركه نه در راه عزيزان بود --- بار گرانيست كشيدن بدوش ! (( سعدي ))

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:11 AM

ز آب خرد، ماهي خرد خيزد --- نهنگ آن به كه از دريا گريزد !

زاغم زد و زو غم زد، پس مانده كلاغ كورم زد !

زبان بريده بكنجي نشسته صم بكم --- به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم . (( سعدي ))

زبان خر را خلج ميدونه !

زبان خوش، مار را از سوراخ بيرون ميآورد !

زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد --- بهوش باش كه سر در سر زبان نكني .

زبان گوشت است بهر طرف كه بچرخاني ميچرخه !

زخم زبان از زخم شمشير بدتره !

زدي ضربتي ضربتي نوش كن !

زرد آلو را ميخورند براي هسته اش !

زرنگي زياد فقر ميآره !

زرنگي زياد مايه جوانمرگيست !

ز عشق  تا بصبوري هزار فرسنگ است ! (( دلي كه عاشق و صابر بود مگر سنگ است ؟ ))  (( سعدي ))

زعفران كه زياد شد بخورد خر ميدهند !

زكوة تخم مرغ يك دانه پنبه دونه است !

زمانه ايست كه هر كس بخود گرفتار است ! (( تو هم در آينه حيران حسن خويشي ... ))  (( آصفي هروي ))

زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز!

زمستان رفت و رو سياهي به زغال موند !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:10 AM

زن آبستن گل ميخوره اما گل داغستان !

زن ازغازه سرخ رو شود و مرد از غزا !

زن بد را اگر در شيشه هم بكنند كار خودشو ميكنه !

زن بلاست ، اما الهي هيچ خانه اي بي بلا نباشه !

زن بيوه را ميوه اش ميخواهند !

زن تا نزائيده دلبره، وقتيكه زائيد مادره !

زن جوان را تيري به پهلو نشيند به كه پيري !

زن راضي، مرد راضي، گور پدر قاضي !

زن سليطه سگ بي قلاده است !

زن كه رسيد به بيست، بايد بحالش گريست !

زنگوله پاي تابوت !

زن نجيب گرفتن آسونه، ولي نگهداريش مشكله !

زن و شوهر جنگ كنند، ابلهان باور كنند !

زني كه جهاز نداره، اينهمه ناز نداره !

زورش بخر نميرسه پالون خر را بر ميداره !

زور داري، حرفت پيشه !

زور دار پول نميخواد، بي زور هم پول نميخواد !

زهر طرف كه كشته شود اسلام است !

زير اندزش زمين است و رواندازش آسمون !

زير پاي كسي پوست خربزه گذاشتن !

زير دمش سست است !

زير ديگ اتش است و زير آدم آدم !

زير سرش بلنده !

زير شالش قرصه !

زير كاسه نيم كاسه ايست .

زيره به كرمان ميبره !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:10 AM

روبرو خاله و پشت سر چاله !

روده بزرگه روده كوچيكه رو خورد !

روز از نو، روزي از نو !

روز گار آئينه را  محتاج خاكستر كند !

روزگار است اينكه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد .(( قائم مقام فراهاني ))

روزه خوردنشو ديدم، ولي نماز كردنش را نديده ام !

روزي به قدمه !

روزي گريه دست زن شلخته است !

روضه خوان پشمه چال است !

روغن چراغ ريخته وقف امامزاده !

روغن روي روغن ميره ، بلغور، خشك ميمونه !

رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز --- تا داد خود از كهتر و مهتر بستاني . (( عبيد زاكاني ))

روي گدا سياهه ولي كيسه اش پره !

ريسمان سوخت و كجيش بيرون نرفت !

ريش و قيچي هر دو در دست شماست !

ادامه مطلب
پنج شنبه 14 خرداد 1394  - 11:09 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 328

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1751202
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث