به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
خَمسٌ مَن لَم تَکُن فِیهِ لَم یَکُن فِیهِ کَثیرُ مُستَمتَعٍ: اَلعَقلُ وَ الدِّینُ وَ الأدَبُ وَ الحَیاءُ وَ حُسن ُالخُلقِ؛
 

پنج خصلت است که در هر کس نباشد، بهره ی چندانی در او نیست: خرد، دین، ادب، حیا و اخلاق نیکو.
 
حیاة الامام الحسین علیه السلام، ج 1، ص 181
 

شرح حدیث:

درخت وجود آدمی وقتی ثمربخش است که شاخ و برگ و میوه دهد.
ثمر این درخت، صفات نیک و خصلتهای پسندیده است.
پنج صفتی را که امام حسین(علیه السلام) در این حدیث به عنوان عناصر خیرآفرین از آنها یاد می کند، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی، منبع برکت و آثار نیک است.
«عقل»، بزرگترین موهبتی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و حجّتی درونی و پیامبری باطنی است که راه زندگی صحیح را به آدمیان نشان می دهد.
«دین»، زندگی بر مدار خواست خداوند و به کار بستن اوامر پروردگار، در همه ی ابعاد است.
«ادب »، نشان کمال خرد و وارستگی انسان از رذیله ی جهل است و انسان را مورد احترام و محبوبیّت نزد دیگران قرار می دهد.
«حیا»، صفتی ارزشمند است که آدمی را از آلوده شدن به مفاسد و حریم شکنی و بی عفتی باز می دارد.
«حسن خلق»، برترین فضیلت یک مسلمان است و صفتی است که خداوند، پیامبر محبوبش حضرت محمد(ص) را به خاطر آن ستوده است. افراد خوش اخلاق، زندگی بهتر و روابط صمیمانه تری با دیگران دارند و در خانه ی دلها نفوذ می کنند.
این صفات شایسته ی پنجگانه، وجود آدمی را پرثمر می سازد و کسی که از این اوصاف بی بهره باشد، انتظار خیری از او نیست.
خود را به این صفات آراسته کنیم و اگر از آنها برخورداریم، بر آنها بیفزاییم.

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
اِیّاکَ اَن تَکونَ مِمَّن یَخافُ عَلَی العِبادِ مِن ذُنوبِهِم وَ یَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ؛
 

بپرهیز از این که از کسانی باشی که بر مردم به خاطر گناهانشان بیمناکند، ولی خودشان از عقوبت گناهشان ایمن هستند.
 
تحف العقول، ص 240
 

شرح حدیث:

گناه، پرونده ی عمل را سیاه و ننگین می کند و پاسخگویی انسان را هنگام محاکمه ی الهی دشوار می سازد.
پس گناهان، عامل نگرانی اند، چه به سبب پیامدهای آنها در دنیا، چه به خاطر عذاب و کیفر آخرت حال، فرقی نمی کند که این گناه از ما باشد یا از دیگری.
حضرت، هشدار می دهد از کسانی نباشیم که با دیدن گناه های بندگان دیگر، به حال آنان نگران شویم و از عقوبت اخروی ایشان به هراس افتیم، ولی اگر خودمان مرتکب گناه می شویم، احساس امنیت کنیم و نگران نباشیم؛ گویا تضمینی گرفته ایم که با ما کار ندارند، ولی از دیگران به سختی حساب خواهند کشید.
این حالت، گویای غفلت انسان است.
اگر محاسبه و کیفر هست، برای همه است و اگر آسودگی و ایمنی است، برای همگان است. چنین نیست که برخی حاشیه ی امن داشته باشند و خود را مقرّب درگاه الهی بپندارند و با داشتن بار سنگین معاصی، ترس به دل راه ندهند و دغدغه و نگرانی نداشته باشند.
ضرب المثلی که می گوید:« کور خود هستند و بینای مردم» در مورد این افراد مصداق پیدا می کند و می تواند به این نکته هم اشاره داشته باشد که اگر از جرایم دیگران بر آنان می ترسیم، بخشی از این ترس و نگرانی را هم بر خودمان داشته باشیم.

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
مَن سَرَّهُ اَن یُنسَاَ فی اَجَلِهِ وَ یُزادَ فی رِزقِهِ فَلیَصِل رَحِمَهُ.
 

هر کس از تأخیر مرگش و افزایش روزی اش خوشحال می شود، پس به خویشاوندان خود رسیدگی و سرکشی کند.
 
بحار الانوار، ج 74، ص 91
 

شرح حدیث:

برای «صله رحم»، آثار فراوانی چه در دنیا و چه در آخرت بیان شده است.
«طول عمر» و «افزایش رزق» دو نمونه از این آثار است که به خود شخص برمی گردد.
در حدیث است که گاهی از عمر کسی سه سال باقی مانده است، ولی به خاطر آنکه به خویشاوندان خود می رسد و اهل صله ی رحم است، خداوند بر عمر او می افزاید و عمرش سی سال ادامه می یابد. گاهی هم برعکس، به سبب قطع رحم، از عمر او کاسته می شود و زودتر از موعد مقرّر، از دنیا رخت برمی بندد.
افزایش رزق و روزی هم در سایه ی صله ی رحم است.
حفظ روابط فامیلی و تقویت رفت و آمدهای خانوادگی و کمک و رسیدگی به خویشاوندان نیازمند، از بافضیلت ترین کارهاست. افراد، با دیدار هم، نشاط روحی پیدا می کنند و همین خوشحالی که در سایه ی صله ی رحم فراهم می شود، بر طول عمر و نشاط و شادابی انسان می افزاید.
قطع رابطه با خویشاوندان انسان را افسرده و بی نشاط می کند و همین افسردگی روحی مایه ی کاهش عمر و تحلیل رفتن وجود آدمی است.
علاوه بر جنبه ی روحی و روانی که در صله ی رحم و قطع رحم وجود دارد و طبیعی است، از سنّتهای الهی است که صله ی رحم، اجل و مرگ را به تأخیر می اندازد و مایه ی فزونی رزق و روزی می گردد.
از آثار اجتماعی این سنت اسلامی غافل و محروم نباشیم.

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
اَلصِّدقُ عِزُّ و الکِذبُ عَجزٌ؛
 

صدق و راستی عزّت است و دروغگویی ناتوانی است.
 
تاریخ یعقوبی، ج2، ص246
 

شرح حدیث:

صدق و راستی، گاهی در «گفتار» است، گاهی در «کردار».
اگر در گفتار باشد، «راستگویی» است که فضیلتی بزرگ و دوست داشتنی است.
و اگر در کردار باشد« درستکاری» است که موجب محبوبیت انسان می شود و اعتماد عمومی را در جامعه افزایش می دهد.
هر دو خصلت، مایه ی آبرومندی و عزّت است.
راستی کن که راستان رَستند 
راستان در جهان قوی دستند
به همین تناسب، درغگویی و صداقت نداشتن در عمل که ریشه در زبونی و حقارت نفس دارد و نوعی ضعف روحی و اخلاقی به شمار می رود، مایه ی سرافکندگی می شود و افراد دروغگو و نیرنگ باز و غیرصادق، هم خودشان مورد اعتماد قرار نمی گیرند، هم جوّ بی اعتمادی را در جامعه افزایش می دهند.
به تعبیر روایات « نجات در راستی است و هلاکت در دروغگویی»
مرد باید که راستگو باشد 
ور ببارد بلا بر او چو تگرگ 
سخن راست گو، مترس که راست 
نَبُرد روزی و نیارد مرگ(1)
مؤمنان پاکدل و خداباور، نیازی نمی بینند که برای رسیدن به مقاصد خویش یا منافع مادی، به دروغ متوسّل شوند.
وقتی خداوند، راستگویان را دوست می دارد و خودش از همه راستگوتر است، چرا بنده کاری کند که از چشم خدا بیفتد؟
زبانی که از دروغگویی پاک باشد، قابل احترام است.

پی نوشت:
1. جمال الدین اصفهانی.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
اِعمَل عَمَلَ رَجُلٍ یَعلَمُ اَنَّهُ مَأخوذٌ بِالإجرامِ، مَجزِیٌ بِالإحسانِ؛
 

همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد.
 
بحارالانوار، ج44، ص127
 

شرح حدیث:

آنچه انسان را به انجام کار نیک وامی دارد، امید به پاداش است.
آنچه آدمی را از ارتکاب به عمل خلاف و مجرمانه باز می دارد، ترس از عقوبت است.
کسی که به پاداش امید دارد و از کیفر و عقاب بیمناک است، انگیزه ای درونی پیدا می کند که نیکوکار باشد و از بدیها پرهیز نماید.
خداوند، اساس عالم را بر این قرار داده که هر کس، نتیجه ی کار نیک و بد خویش را چه در دنیا و چه در آخرت ببیند. این مقتضای حکمت و عدالت الهی است و بارها در آیات قرآن بر آن تأکید شده و گرفتاریهای بشر را هم پیامد عملکرد سوء آنان دانسته است و آخرت را هم بازتاب دنیا معرفی کرده و بهشت برین یا دوزخ سوزان را پاداش و کیفر صالحات و سیّئات مردم برشمرده است.
داشتن این باور و عقیده، هم انگیزه آفرین است برای کارهای نیک، هم عامل بازدارنده است از مفاسد و رذایل.
چون بد کردی مباش ایمن ز آفات 
که واجب شد طبیعت را مکافات
سپهر آیینه ی عدل است، شاید 
که هر چه از تو بیند، وانماید(1)
پس نتیجه ی نیک و بدمان به خودمان برمی گردد. اگر اهل عمل صالح باشیم، گلی بر سر خود زده ایم و اگر بدکار و مردم آزار باشیم، ریشه ی خود را زده ایم.
این همان حکمتی است که سعدی هم به آن اشاره کرده است:
از مکافات عمل غافل مشو 
گندم از گندم بروید، جو ز جو
و کیست که بدی بکارد و خوبی برداشت کند!

پی نوشت:
1. نظامی گنجوی
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
کسی از امام حسین(علیه السلام) پرسید، خداوند چرا روزه را واجب کرده است؟ فرمود:
 
لِیَجِدَ الغَنِیُّ مَسَّ الجوعِ فَیَعودَ بِالفَضلِ عَلَی المَساکینِ؛
 

برای اینکه ثروتمند، رنج گرسنگی را بچشد و از فزونی مالش بر بینوایان کمک کند.
 
مناقب، ج4، ص68
 

شرح حدیث:

حضرت یوسف، چند سالی در زندان ماند، تا رنج اسارت و حبس را بفهمد و چون به حکومت رسید، کسی را بی گناه به زندان نیفکند.
روزه که از واجبات الهی است، علاوه بر آثار و برکات فراوان و سازندگی برای خود روزه دار، این اثر را هم دارد که رنج گرسنگی را بچشد و درد گرسنگان را بفهمد، تا از آنچه خداوند به او نعمت و مکنت داده است، به همنوعان فقیر کمک کند.
روز یعنی همدلی با محنت و فقر فقیران 
آشنایی با غم مسکین و رنج بینوایان 
خداوند، در اموال اغنیا، سهمی برای محرومان قرار داده است.(1)
در خمس و زکات هم، بخشی به فقرا داده می شود. زکاتِ فطره و صدقات دیگر هم کمک به همنوعان تهیدست است.
آنچه آدمی را عطوف می سازد و به همدلی با رنج کشیدگان وامی دارد، درک و لمس ناراحتیها و غمهای آنان است.
کسی که روزه دار است، با آنکه در خانه غذا و آب و میوه دارد، به فرمان خداوند از آنها استفاده نمی کند و گرسنگی و تشنگی را تا لحظه ی افطار تحمّل می کند. ولی آنان که در طول سال به خاطر مسکنت و فقر، نمی توانند از خوردنیها و نوشیدنیهای مطلوب استفاده کنند، چه می کنند و چه می کشند؟
تا ثروتمندان، دردِ فقرا را لمس نکنند، عواطف و حسّ نوع دوستی آنان تحریک نمی شود تا به آنان هم کمک کنند.
شرط مسلمانی، مواسات و برادری با مسلمانان، حتی با انسانهاست.
در غم و شادی و راحت و رنج محرومان شریک باشیم.

پی نوشت:
1. ذاریات(51)، آیه 19: «وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‌».
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
لَولا ثَلاثَةٌ ما وَضَعَ ابنُ آدَمَ رَأسَهُ لِشَیءٍ: اَلفَقرُ وَ المَرَض ُوَ المَوتُ؛
 

اگر سه چیز نبود، آدمیزاد هرگز سر در برابر چیزی فرود نمی آورد: تنگدستی، بیماری و مرگ.
 
نزهة النّاظر، ص 80
 

شرح حدیث:

شیطان، سرسلسله ی مغروران و متکبّران بود و سرانجام، گرفتار عوارض آن شد و از درگاه خدا رانده گشت. انسانهای مغرور و خودخواه، پیرو شیطانند.
خداوند، برای آنکه انسانها گرفتار غرور و گردن کشی نشوند و حقیقت دنیا و عجز و نیاز آدمی را بشناسند، گاهی آنان را دچار فقر و تنگدستی می کند، گاهی در بستر بیماری می افکند، و در نهایت با مرگ و میراندن، ناپایداری دنیا و ناتوانی انسان را به یاد می آورد.
چه بسا گردنکشانی که تهیدست شدند و ابهت آنان فرو ریخت.
چه بسا مغرورانی که بیمار گشتند و نشاط و شادابی را از دست دادند.
چه بسا طاغوتهایی که به کام مرگ رفتند و مرگشان مایه ی عبرت دیگران شد.
پروین اعتصامی، در سروده ای که برای سنگ مزار خویش دارد، به حقیقت دنیا و بی اعتباری آن اشاره دارد، از جمله می گوید:
هر که باشی و ز هر جا برسی 
آخرین منزل هستی این است 
آدمی هر چه توانگر باشد 
چون بدین نقطه رسد، مسکین است
همه ی جبّاران تاریخ، وقتی در آستانه ی مرگ قرار می گیرند، زاری می کنند و احساس شکست دارند و آن همه قدرت و جبروت را بی فایده می بینند. مگر فرعون نبود که در آستانه ی غرق شدن در رود نیل، گفت: توبه کردم، و از سوی خدا خطاب آمد: اکنون؟
چه خوب است انسان، پیش از آنکه ثروت و دارایی خود را از دست بدهد و به خاک فقر بنشیند، و پیش از بیماری و رنجوری و قبل از مرگ، فروتنانه در مقابل خدا تسلیم و مطیع شود و او را بنده باشد! 

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
لایَنبَغی لِنفسٍ مُؤمِنَةٍ تَری مَن یَعصِی اللهَ فَلا تُنکِرَ؛
 

شایسته شأن مؤمن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت می کند، ولی به او اعتراض نکند.
 
کنزالعمّال، ج 3، ص 85
 

شرح حدیث:

امر به معروف و نهی از منکر، نشانه ی حیات و رشد و بالندگی جامعه است.
آن که به خدا و دین او و حقّانیت دستورات اسلام باور دارد، نمی تواند در مقابل هنجار شکنیهای خلافکاران و گستاخی اهل معصیت، بی تفاوت بماند و از خود واکنش نشان ندهد.
جامعه ی بدون امر به معروف و نهی از منکر، مرده و خمود و بی حسّ است.
نهی از منکر، مثل بازداشتن کسی است که می خواهد کشتی را سوراخ کند، یا فضا را آلوده سازد، یا آب زلال یک شهر را مسموم سازد.
نهی از منکر نسبت به عمل معصیت کاران، مثل سم پاشیِ محیطهای آلوده و آفت زدایی از عفونتهاست. وقتی باتلاقی حشره خیز باشد، باید آن را خشکانید، تا مالاریای گناه و فساد، دیگران را بیمار نسازد. باید زباله های ناقل میکروب هوس را دفن کرد، تا میدان و مجالی برای رویش گل ایمان و تقوا باشد.
تذکّر زبانی، یک مرحله از نهی از منکر است.
اقدام عملی و بازداشتنِ خلافکاران از فساد و گناه، مرحله ای دیگر.
ایمان و اسلام، بر دوش مسلمان وظیفه ی سنگین نهی از منکر را گذاشته است، تا هم از حالت بی تفاوتی در مقابل بدیها و جرایم درآید، هم با اقدام خود در حد امکان از زشتیها و گناهان باز دارد.
برخورد با خلافکاران و اهل معصیت، زمینه ی رشد معنویات را فراهم می سازد.

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:17 AM
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
 
لِلسَّلامِ سَبعونَ حَسَنَةٌ، تِسعٌ وَ سِتّونَ لِلمُبتَدی وَ واحِدةٌ لِلرّادّ؛
 

سلام، هفتاد ثواب دارد. شصت و نه ثواب از آن کسی است که سلام دهد و یکی برای آن که جواب گوید.
 
بحارالانوار، ج75، ص120
 

شرح حدیث:

«سلام» در هنگام رسیدن و مواجهه با دیگری، یکی از آداب اسلامی است.
معنای آن، درخواست سلامتی و ایمنی برای مخاطب و یکی از نامهای خداست.(1)
در تعالیم اخلاقی، سلام کردن نشانه ی تواضع به شمار آمده است و احترام به دیگری است و مایه ی افزایش محبت و صمیمیت است.
آنچه مهم است، «پیشی گرفتن در سلام» است.
از خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص) پیشدستی در سلام کردن به دیگران بود. حتی به کودکان هم سلام می کرد و می فرمود: دوست دارم در میان امت من به صورت یک سنت و روش پسندیده درآید.
سلام کردن مستحب اما جواب آن واجب است.
شگفت آن است که این عمل مستحب، پاداشی بیش از واجب دارد.
شاید دلیل آن این باشد که آغازکننده به سلام، پا روی نفس خود می گذارد و تکبّر و غرور را در خود می شکند و در این کار نیک، پیشقدم می شود.
سلام کردن فرزند به پدر و مادر، شاگرد به استاد و کوچک به بزرگ، از توصیه های دین ماست.
البته، اگر والدین و معلّمان و بزرگان تواضع کنند و به فرزندان و شاگردان و افراد کوچکتر از خود سلام کنند، درس عملیِ« پیشی گرفتن در سلام» را به آنان آموخته اند.
سنّت سلام را از یاد نبریم.

پی نوشت:
1. حشر(59)، آیه 23:« الملک القدّوس السّلام...».
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:13 AM
درباره ی «ادب» از امام حسین(علیه السلام) پرسیدند. حضرت فرمود:
 
هُوَ اَن تَخرُجَ مِن بَیتِکَ، فَلا تَلقی اَحَداً اِلّا رَأیتَ لَهُ الفَضلَ عَلَیکَ؛
 

ادب آن است که از خانه که بیرون می روی، هیچ کس را دیدار نکنی مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری.
 
موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص750
 

شرح حدیث:

از آفتهای خطرناک برای روح انسان، «خودبرتربینی» است.
از این صفت در روایات، با تعبیر «عُجب» هم یاد شده است. کسانی که این صفت را دارند، خود را از همه بهتر، خوب تر، خالص تر، داناتر و نیکوکارتر می دانند. از این رو، پیوسته به بدگویی و غیبت دیگران می پردازند و از عیوب خویش غافلند و به مثابه ی این ابیات:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز 
که تو مسکین چقدر بدبویی 
گفت از عیب خویش بی خبری 
زین ره، از خلق عیب می جویی
از همه ایراد می گیرند، ولی حاضر نیستند کسی از آنان انتقاد کند، چون خود را بی عیب می پندارند.
نقطه ی مقابل این صفت، که امام از آن به عنوان «ادب» یاد می کند، آن است که همه را بهتر و برتر از خود پندارند و در نتیجه به دیده ی حقارت به آنان نگاه نکند و به نکوهش آنان نپردازد.
این نگرش، انسان را متواضع بار می آورد و از خودخواهی و غرور می رهاند. اگر کسی با این دیدگاه با افراد روبه رو شود، رفتاری متعادل و احترام آمیز خواهد داشت. در حدیث است که خداوند، ولیّ خود را در میان مردم پنهان کرده است، بنابراین هیچ کس را نباید حقیر شمرد و به دیده ی حقارت به او نگریست زیرا شاید او از اولیای خدا باشد و تو نشناسی.
خود برتربینی، انسان را به غیبت و توهین و تحقیر دیگران می کشاند.
نداشتن عُجب و خودپسندی، ریشه ی تواضع و فروتنی است.
دیگران را بزرگ و عزیز بشماریم، تا بزرگ و عزیز شویم.

منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
ادامه مطلب
سه شنبه 21 اردیبهشت 1395  - 11:13 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 451

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1742694
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث