به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الْهُدى، وَمِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَمُرْدِیاتِ الْفِتَنِ

 

از نابینایى پس از بینایى، و از گمراهى پس از هدایت، و از رفتار هلاکت بار و فتنه هاى نابود کننده، به خدا پناه مى برم.

کمال الدین، ج2، ص511، ح42 ؛ الخرائج و الجرائح، ج3، ص1110 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص190و191، ح19 .

شرح حدیث:

این عبارت، بخشى از توقیعى است که امام زمان(علیه السلام) به نایب نخست و دوم خود، عثمان بن سعید عمرى و فرزندش محمّد فرستاده است. حضرت(علیه السلام) بعد از سفارش به امورى در امر غیبت و تثبیت قلوب شیعیان در این امر مهم، از چند چیز به خدا پناه مى برد که هر کدام از آن ها براى ما درسى عظیم است: 
1. حضرت(علیه السلام) از ضلالت بعد از هدایت به خدا پناه مى برد؛ زیرا اگر کسى هدایت شود و حقّ و حقیقت را درک کند، ولى پس از مدّتى دست از آن بردارد، حجّت بر او تمام شده و قطعاً، خسارتى جبران ناپذیر را متحمل مى شود. چنین کسى سعادت پایدار را پس از شناخت و معرفت، ترک کرده و عذاب جاوید را بر جان خود خریده است. 
2. هم چنین، حضرت از اعمال سیئه اى که انسان را به هلاکت و نیستى مى رساند، به خدا پناه مى برد؛ زیرا انسان همیشه در خطر از دست دادن ایمان خویش است. هوا و هوس ها و وسوسه هاى شیطان، انسان را تا دَم مرگ رها نمى کنند. از این بخش، اهمّیت و دشوارى ایمان را مى توان فهمید. 
3. آن حضرت، به خداوند متعال، از فتنه هاى خطرناک و مهلک که انسان را از اوج عزّت به ذلّت مى کشانند، به خداوند پناه مى برد. طبق نصّ صریح قرآن، انسان در معرض امتحان هاى دایمى است. خداوند متعال مى فرماید: 
(أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لایُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...)[1]؛ آیا مردم چنین پنداشتند که به صِرف این که گفتند ما ایمان به خدا آورده ایم رهایشان کنند و بر این ادعا هیچ امتحانشان نکنند؟ ما امّت هایى را پیش از اینان امتحان نمودیم. 
این امتحان ها گوناگون اند و شدّت و ضعف دارند. گاهى مربوط به بدن و مال و گاهى مربوط به دین است و ... در همه ى این ابتلائات، چه کوچک و چه بزرگ، باید به خدا توکّل کرد و با سرافرازى بیرون آمدن را از او خواست. 

پی نوشت: 
[1]. سوره ى عنکبوت، آیه ى 2و3 . 
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَلْحَقِّ إِلاّ إِتْماماً، وَلِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقاً

 

اراده ى حتمى خداوند بر این قرار گرفته است که ـ دیر یا زود ـ پایان حق، پیروزى، و پایان باطل، نابودى باشد.

الغیبة، طوسى، ص287، ح246 ؛ احتجاج، ج2، ص279 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص193، ح21 .

شرح حدیث:

این عبارت، قسمتى از جوابى است که حضرت(علیه السلام) به نامه ى احمد بن اسحاق اشعرى قمّى داده اند. حضرت، در این نامه، بعد از ردّ ادعاى جعفر (عموى خود)، خودش را وصىّ و امام بعد از پدرش امام حسن عسکرى(علیه السلام) معرفى مى کند؛ آن گاه به این نکته اشاره مى کند که سنّت الهى به این تعلّق گرفته است که حقّ و حقیقت را یارى کند و به جایگاه رفیع خود برساند، هر چند در طول تاریخ با آن مبارزه شود؛ از طرف دیگر، سنّت الهى به این تعلّق گرفته است که باطل ـ هر چند مدّتى جولان دهد و حاکم باشد ـ نابود گردد و جز اسمى از آن باقى نماند. سرنوشت فرعون ها و ... این نکته را به خوبى نشان داده است؛ لذا بر ماست که همیشه، دنباله رو حقّ و حقیقت باشیم و از تلخى ها و دشوارى ها در این مسیر نهراسیم، و هیچ گاه دل به ظاهر فریبنده ى باطل نبندیم؛ زیرا، نور حق بالاخره به ثمر مى نشیند و باطل را نابود مى کند. 

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً، وَلا أَهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ، وَجَعَلَ لَهُمْ أَسْماعاً وَأَبْصاراً وَقُلُوباً وَأَلْباباً، ثُمَّ بَعَثَ إِلَیْهِمْ النَّبِیّینَ(علیهم السلام) مُبَشِّرینَ وَمُنْذِرینَ، یَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَیَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَیُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهَلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَدینِهِمْ، وَأَنْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً...

 

به راستى، خداى متعال مردم را بیهوده نیافرید، و بیکاره رها نساخت؛ بلکه آنان را به قدرت خود آفرید و به آنان گوش و دیده و دل و عقل داد؛ سپس پیامبران(علیهم السلام)را به سوى آنان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد تا مردم را به اطاعت خدا امر کنند و از معصیت او باز دارند و آن چه را از امر خالق و دین خود جاهل اند، بدانها بیاموزند، و براى آنان کتابى نازل کرد... .

الغیبة، طوسى، ص288، ح246؛ احتجاج، ج2، ص280؛ بحارالأنوار، ج53، ص194، ح21.

شرح حدیث:

این مطالب بخشى از جوابى است که امام زمان(علیه السلام) در جواب نامه ى احمد بن اسحاق مرقوم داشتند. 
احمد بن اسحاق مى گوید: 
بعضى از شیعیان نزد من آمده، خبر از ادّعاى جعفر بن على دادند. او در نامه اى خود را امامِ بعد از امام حسن عسکرى(علیه السلام)معرّفى و مردم را به سوى خود دعوت مى کند. وى ادّعا مى کند که تمام علوم، از جمله علم حلال و حرام، نزد اوست. 
احمد ابن اسحاق این مطالب را در نامه اى مى نویسد و براى حضرت مى فرستد. حضرت(علیه السلام) در جواب، مطالبى را تذکّر دادند که از آن جمله اشاره به هدف دار بودن خلقت انسان و بعثت انبیاست، تا مردم بدانند، که هر کس حقّ ادعاى امامت و رهبرى خلق براى رساندن آن ها به اهدافشان را ندارد؛ هم چنین مردم به این نکته پى ببرند که همواره در معرض امتحان الهى اند و از همه ى گفتار و کردار و پندارشان بازخواست مى شوند. این گونه نیست که انسان به حال خود رها شده باشد تا مانند حیوانات دیگر زندگى کند و بعد از مدّتى خود را نابود شده بپندارد، بلکه براى انسان ها ابزار فهم (گوش، چشم، دل و عقل) قرار داده است، تا با مدد و یارى انبیا، حقایق عالم را درک کنند و بفهمند که چگونه باید زندگى کنند و در این دنیا، براى رسیدن به سعادت، چه راهى را باید بپیمایند. 
منظور حضرت در این قسمت از نامه این است که انسان به تنهایى نمى تواند راه خویش را بشناسد، لذا خداوند، انبیایى را فرستاد تا دست آدمیان را بگیرند و آنان را به سعادت ابدى برسانند و از شقاوت جاوید برهانند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم به این هدف اشاره کرده است: 
(هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُْمِّیّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلال مُبین)[1]؛ اوست خدایى که میان عرب امّى ـ که خواندن و نوشتن هم نمى دانستند ـ پیامبرى بزرگوار از خودشان برانگیخت، تا بر آنان آیات وحى خدا را تلاوت کند و آن ها را ـ از لوث جهل و اخلاق زشت ـ پاک سازد و به آنان کتاب آسمانى و حکمت الهى بیاموزد، که پیش از این همه در گرداب جهالت و گمراهى بودند. 
اوضاع امروز جهان این نکته را به خوبى آشکار کرده است. چه افراد مظلومى که به بهانه هاى واهى، خونشان ریخته مى شود و چه اموالى که به هوسى غارت مى گردد و ... ! 

پی نوشت:
[1]. سوره ى جمعه، آیه ى 2 . 
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

مَنْ کانَتْ لَهُ إِلَى اللّهِ حاجَةٌ فَلْیَغْتَسِلْ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ نِصْفِ اللَّیْلِ وَیَأْتی مُصَلاّهُ

 

هر کس حاجت و خواسته اى از پیشگاه خداوند متعال دارد، بعد از نیمه شب جمعه غسل کند و براى مناجات با خداوند در جایگاه نمازش قرار گیرد.

مصباح، کفعمى، ص396 .

شرح حدیث:

ابوعبداللّه حسین بن محمد بزروفى مى گوید: از ناحیه ى مقدسه ى امام زمان(علیه السلام)توقیعى صادر شد که در آن نوشته بود: 
هر کس خواسته اى از خداوند دارد، باید شب جمعه، بعد از نیمه شب غسل کند، آن گاه به جایگاه نمازش آید و دو رکعت نماز بخواند، به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که رسید، صد بار آن را تکرار کند؛ سپس حمد را تمام کرده، بعد از آن یک مرتبه سوره ى توحید بخواند؛ آن گاه رکوع و سجده به جاى آورد و در هر کدام هفت بار تسبیح بگوید. رکعت دوم را نیز همانند رکعت اول به جاى آورد. در پایان نماز دعایى را بخواند که کفعمى در ابتداى باب 36 از المصباح آورده است. بعد از دعا به سجده برود و نزد خداوند تضرّع کند، آن گاه حاجت خود را از خداوند بخواهد. هر کس از مرد و زن چنین کند، و دعا را از روى اخلاص بخواند، درهاى اجابت به روى او باز مى شود و حاجت او هر چه باشد برآورده مى گردد، مگر آن که آن حاجت قطع رحمى باشد. 
از این حدیث چند نکته استفاده مى شود: 
1. نباید بدون مقدمه به سراغ درخواست حاجت از خداوند متعال رفت؛ زیرا ممکن است موانعى در انسان وجود داشته باشد که نگذارد دعاى انسان به هدف اجابت برسد، یکى از این موانع، گناه است. 
2. فقط استغفار براى استجابت دعا و مغفرت کافى نیست، بلکه اقرار به توحید و مراتب آن و تسبیح و ذکر خدا نیز، از جمله عوامل مؤثر در این زمینه است. 
3. زمان و مکان نیز در تسریع استجابت دعا مؤثّر است؛ لذا حضرت(علیه السلام) دستور مى دهد که شخص حاجتمند، در شب جمعه، که بهترین شب ها در طول هفته است، آن هم در نیمه ى شب، که بهترین اوقات در شبانه روز است، در جایگاه دائمى نماز، که بهترین مکان مؤمن است، قرار گیرد و حاجات خود را بعد از نماز بخواهد. 

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِء مِنْکُمْ بِما یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَیَتَجَنَّبُ ما یُدْنیهِ مِنْ کَراهَتِنا وَسَخَطِنا

 

پس هر یک از شما باید کارى کند که وى را به محبت و دوستى ما نزدیک سازد، و از آن چه خوشایند ما نیست و باعث کراهت و خشم ماست دورى گزیند.

احتجاج، ج2، ص323و324 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص176، ح7 .

شرح حدیث:

این عبارت بخشى از نامه اى است که امام زمان(علیه السلام) براى شیخ مفید(رحمه الله)فرستاده است. حضرت بعد از تأیید ایشان و ذکر سفارش ها و دستورهاى گوناگون به شیعیان، مى فرماید: 
هر فرد از شیعیان باید کارى را انجام دهد که به محبت ما اهل بیت نزدیک شود، و از کارهایى که موجب کراهت و ناخرسندى ما مى شود، اجتناب و دورى کند. 
روشن است محبّت و کراهت اهل بیت(علیهم السلام) جنبه ى فردى و شخصى ندارد، بلکه به ملاک خدایى است؛ زیرا هر گاه اهل بیت(علیهم السلام) مشاهده کنند که شیعیان و منتسبان به آنان، کارهایى را انجام مى دهند که مورد رضایت الهى است، و نیز از کارهایى که مورد سخط و غضب خداوند است اجتناب مى کنند، خوش حال مى شوند و به آنان مى بالند. در همین نامه ى حضرت، مى بینیم که چه تعبیرهاى گران قدرى در شأن شیخ مفید(رحمه الله)آمده است: 
به نام خداوند بخشنده و مهربان. امّا بعد (از حمد و ثنا)؛ سلام بر تو اى دوست و دین دار مخلص که به مقام ما و ... یقین استوار دارى! ما یقیناً خداى را که جز او معبودى نیست، به خاطر وجود تو، شکرگزاریم. از او درخواست درود بر آقا و مولایمان محمد و آل طاهرش را داریم. تو را آگاه مى کنم ـ خداوند توفیقات را براى نصرت و یارى حقّ ادامه دهد، و جزایت را به جهت گفتارِ راست تو از جانب ما، عظیم گرداند ـ که به ما اذن داده شده که تو را مشرّف به نامه نگارى کنیم[1]. 
بر ماست که اگر به دنبال جلب محبّت آقا امام زمان(علیه السلام) و دورى از سخط و غضب آن حضرت هستیم، کارى نکنیم که از ایشان دور شده، از عنایاتش محروم گردیم؛ و از طرف دیگر، سعى ما بر این باشد که اعمال و رفتارى را انجام دهیم که هر چه بیش تر ما را به ایشان نزدیک مى گرداند. 

پی نوشت:
[1]. احتجاج، ج2، ص322 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص175، ح7 . 
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذی خَلَقَ الاَْجْسامَ وَقَسَّمَ الاَْرْزاقَ، لاَِنَّهُ لَیْسَ بِجِسْم وَلا حالٌّ فی جِسْم، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شیءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، وَأَمَّا الاَْئِمَّةُ(علیهم السلام) فَإِنَّهُمْ یَسْأَلوُنَ اللّهَ تَعالى فَیَخْلُقُ، وَیَسْأَلوُنَهُ فَیَرْزِقُ، إِیجاباً لِمَسْأَلَتِهِمْ وَإِعْظاماً لِحَقِّهِمْ

 

تنها خداوند متعال است که اجسام را خلق و روزى ها را تقسیم کرده است؛ زیرا او جسم یا حلول کننده در جسم نیست. چیزى همانند او نیست. او شنوا و داناست؛ امّا ائمّه(علیهم السلام) چیزى را از خدا مى خواهند و خدا نیز براى آنان خلق مى کند. از خدا مى خواهند، خدا هم روزى مى دهد. خدا چنین مى کند، چون بر خود حتم کرده که خواسته ى آنان را اجابت و منزلت و شأن آن ها را عظیم گرداند.

الغیبة، طوسى، ص 294، ح248؛ احتجاج، ج2، ص285؛ بحارالأنوار، ج 25، ص 329، ح4.

شرح حدیث:

شیخ طوسى(رحمه الله) درکتاب الغیبة نقل مى کند،جماعتى از شیعیان، در مقام اهل بیت(علیهم السلام) اختلاف کردند.عدّه اى قائل بودند که خداوند ـ عزّوجل ـ قدرت خلق و رزق را به امامان معصوم واگذار کرده است.در مقابل، عدّه اى براین عقیده بودند که این امر،محال است وبر خداوند متعال جایز نیست که امر خلق و رزق رابه ائمه واگذار کند؛زیرا، تنها خداوند متعال قادر برخلق اجسام است. 
شیعیان، در این امر، به نزاع شدید برخاستند. شخصى که در آن مجلس حاضر بود، گفت: «چرا نزد ابى جعفر محمّد بن عثمان عمرى (سفیر دوم حضرت) نمى روید و در این باره از او سؤال نمى کنید تا حقّ بر شما روشن گردد؟ او تنها راه و واسطه به سوى حضرت صاحب الأمر(علیه السلام)است.» شیعیان، بر این امر راضى شدند و نامه نوشتند و در آن، مسئله ى مورد نزاع را پرسیدند. حضرت در جواب نامه مرقوم فرمودند: 
خالق نباید جسم، و رازق نباید روزى خورنده باشد؛ در نتیجه، ما چون جسم داریم و روزى مى خوریم، نه خالق هستیم و نه رازق؛ ولى خداوند، حق ما را بزرگ قرار داده و درخواست ما را اجابت مى کند؛ لذا دعایى که مى کنیم، برآورده مى شود، نه این که ما، خود، جداى از خواست الهى، توان این را داشته باشیم. 

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

لا تَتَکَلَّفُوا عِلْمَ ما قَدْ کُفیتُمْ

 

خود را براى دانستن آن چه از شما نخواسته اند به مشقت نیندازید.

کمال الدین، ج2، ص485، ح10 ؛ احتجاج، ج2، ص284 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10 .

شرح حدیث:

این عبارت از جمله مطالبى است که امام زمان(علیه السلام) در جواب سؤال هاى اسحاق بن یعقوب تذکّر داده اند. 
از این حدیث شریف چند نکته استفاده مى شود که به برخى از آن ها اشاره مى کنیم: 
1. همه ى افراد، از نظر عقلى و توان درک و فهم، یک سان نیستند. برخى، مطالب فلسفى و عقلى و استدلالى را به راحتى درک مى کنند و برخى چنین نیستند؛ بنابراین، هر کس باید اندازه ى فهم خود را بداند و بیش از آن، خود را به زحمت نیندازد؛ زیرا، به طور نمونه، کسى که توان فهم مطالب عرفانى را ندارد، اگر وارد این مباحث شود، یقیناً، با مشکل روبه رو خواهد شد و چه بسا به گمراهى افتد. 
2. شارع مقدّس اسلام، برخى مطالب را نخواسته آشکار کند. حضرت در این روایت مى فرماید: 
به همان اندازه که براى شما روشن شده است، قناعت کنید و خود را براى فهمیدن آن چه از شما مخفى شده است، به زحمت نیندازید. 
مثلاً برخى به دنبال این اند که بدانند حضرت، الآن، در کجا زندگى مى کنند و ...؛ علم این مطالب بر ما پوشیده است. آن چه براى ما روشن است، این است که حضرت، زنده است. وظیفه ى ما، آماده کردن اوضاع براى ظهور ایشان است. ما نباید خود را براى اطلاع از نحوه ى زندگى حضرت و ... به زحمت بیندازیم؛ زیرا، این امور، نفعى براى ما ندارد؛ لذا علمش نیز در اختیار ما نیست. 
3. هم چنین، به طور مثال، اگر کسى لباسش پاک بوده باشد و شک کند که نجس شده است یا نه، باید حکم را بر پاکى لباس بگذارد؛ ولى بعضى به این مقدار اکتفا نمى کنند و خودشان را به زحمت مى اندازند و براى یافتن نجاست احتمالى، همه ى لباس را نگاه مى کنند تا علم حاصل کنند! از ما چنین علمى را نخواسته اند. 

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَحُمَقاؤُهُمْ، وَمَنْ دینُهُ جِناحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُ

 

نادانان و کم خردان شیعه و کسانى که پر و بال پشه از دین دارى آنان برتر و محکم تر است، ما را آزار مى دهند.

احتجاج، ج2، ص289 ؛ بحارالأنوار، ج25، ص267، ح9 .

شرح حدیث:

این عبارت، بخشى از توقیعى است که حضرت(علیه السلام) در جواب نامه ى محمّد بن علىّ بن هلال کرخى فرستاده است. این توقیع، در ردّ طایفه اى از غالیان است که به شرکت ائمه(علیهم السلام) با خداوند در علم و قدرت او معتقدند! 
یکى از وظایف شیعه این است که امامان را همان طور که هستند، بشناسد، نه آنان را در سطح افراد عادى پایین آورد و نه در قدرت و ... شریک خداوند یکتا قرار دهد. 
در روایات فراوانى، مقام امامان و وظیفه شان به خوبى بیان شده و لازم است با مراجعه به آن ها، تفکّر خویش را درباره ى امامان اصلاح کنیم. 
اعمال و رفتار و اعتقاد غالیان، سبب شد که مخالفان، شیعه را تکفیر کنند و گروهى از آنان نیز به نجاست و واجب القتل بودن شیعه فتوا دهند. 
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه در کلامى مى فرماید: 
دو کس در مورد من هلاک مى گردد: یکى آن کس که در دوستى با من به راه افراط مى رود، دیگرى آن که در دشمنى با من، سخت به تفریط مى افتد.[1] 

پی نوشت: 
[1]. نهج البلاغه، حکمت 469 ؛ بحارالأنوار، ج39، ص295، ح96 . 
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

لَیْسَ بَیْنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَبَیْنَ أَحَد قِرابَةٌ، وَمَنْ أَنْکَرَنی فَلَیْسَ مِنّی، وَسَبیلُهُ سَبیلُ ابْنِ نُوح

 

بین خداوند عزّوجلّ و هیچ کس قرابت و خویشاوندى نیست، هر که مرا انکار کند از من نیست، و راهِ او راه فرزند نوح است.

کمال الدین، ص484، ح3 ؛ الغیبة، طوسى، ص290، ح247 ؛ احتجاج، ج2، ص283 ؛ کشف الغمة، ج3، ص339 ؛ إعلام الورى، ج2، ص270 ؛ الخرائج و الجرائح، ج3، ص1113 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص180، ح10 .

شرح حدیث:

این عبارت، بخشى از جواب هاى امام زمان(علیه السلام) به پرسش هاى اسحاق ابن یعقوب است. از جمله ى آن سؤال ها، سؤال از حکم کسانى است که از اهل بیت و نسل پیامبرند و از فرزندان عموى آن حضرت شمرده مى شوند، ولى منکر امام زمان اند. او مى پرسد: «آیا با وجود این که منکران حضرت، از ذرارى پیامبرند، گمراه اند یا نه؟» حضرت(علیه السلام)در جواب این سؤال به نکته اى اشاره مى کند و مى فرماید: 
میان خدا و هیچ کس، قرابت و خویشاوندى وجود ندارد که به جهت آن درباره اش ملاحظه ى خاصى صورت گیرد؛ لذا اگر فردى نافرمانى خدا را کند ـ هر کس که باشد ـ سرنوشتش دوزخ است. 
یکى از موارد نافرمانى خدا، انکار امامت امام زمان یا انکار وجود اوست. آن که این نظر را داشته باشد، راهى را که مى پیماید، راه فرزند نوح است. او به هر جا پناه برد، نجات نیابد؛ همان گونه که کوه بلند، فرزند حضرت نوح را نجات نداد. 
این حدیث را روایتى که شیعه و سنّى در کتب روایى خود آورده اند، تأیید مى کند؛ و آن این که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: 
مَثل اهل بیت من، مَثل کشتى نوح است، هر کس سوار بر آن شود، نجات مى یابد و کسى که از آن تخلّف کند، غرق مى شود.[1] 

پی نوشت:
[1]. بصائر الدرجات، ص317، ح4 ؛ مستدرک حاکم، ج3، ص151 . 
منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:

وَفی إِبْنَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) لی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ

 

دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) (فاطمه ى زهرا(علیها السلام)) براى من، اسوه و الگویى نیکو است.

الغیبة طوسى، ص286، ح245 ؛ احتجاج، ج2، ص279 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص180، ح9 .

شرح حدیث:

شیخ طوسى(رحمه الله)، در کتاب الغیبة خویش، قصّه ى مشاجره ى ابن ابى غانم قزوینى با جماعتى از شیعه درباره ى امر جانشینى امام عسکرى(علیه السلام)را نقل کرده است. ابن ابى غانم، به جانشینى براى حضرت امام عسکرى(علیه السلام)اعتقادى نداشت. عدّه اى از شیعیان نامه اى به حضرت مى نویسند و در آن مشاجره اى را که میان ابن ابى غانم و جماعت شیعه ایجاد شد، یادآور مى شوند. 
حضرت، در جواب نامه، به خطّ مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنه ها و درخواست روح یقین و عاقبت به خیرى آنان و تذکر به امورى چند، مى فرماید: 
فاطمه ى زهرا، دختر رسول خدا، براى من، در این مسئله، الگوى خوبى است. 
در این که حضرت کدام گفتار یا رفتار حضرت زهرا(علیها السلام) را سرمشق خویش قرار داده اند، احتمال هاى مختلفى بیان شده است. که در این جا به سه مورد از آن ها اشاره مى شود: 
1. حضرت زهرا(علیها السلام) تا پایان عمر شریفش، با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد. حضرت مهدى(علیه السلام) هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد. 
2. شأن صدور این نامه این است که برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفته اند. حضرت مى فرمایند: 
اگر مى توانستم و مُجاز بودم، آن چنان مى کردم که حق بر شما کاملاً آشکار شود به گونه اى که هیچ شکّى براى شما باقى نماند؛ ولى مقتداى من حضرت زهرا(علیها السلام)است. ایشان، با این که حق حکومت از حضرت على(علیه السلام) سلب شد، هیچ گاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نکرد. من نیز از ایشان پیروى مى کنم، و براى احقاق حقّم در این دوران، راه هاى غیرعادى را نمى پیمایم. 
3. حضرت در پاسخ نامه فرموده است: 
اگر علاقه و اشتیاق فراوان ما به هدایت و دست گیرى از شما نبود، به سبب ظلم هایى که دیده ایم از شما مردمان روى گردان مى شدیم. 
حضرت، با اشاره به حضرت زهرا(علیها السلام) مى خواهند بفرمایند، همان طورى که اذیت و آزارى که دشمنان نسبت به حضرت فاطمه(علیها السلام)روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچ کدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشد، بلکه دیگران را بر خود مقدم مى داشت، من نیز این ظلم ها و انکارها را تحمّل مى کنم و از دل سوزى و راهنمایى و دعا و ... براى شما، چیزى فرو نمى گذارم. 

منبع: شرح چهل حدیث از حضرت مهدى(علیه السلام)، على اصغر رضوانى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1382).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 تیر 1395  - 12:06 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 129

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1719512
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث