به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

امام هادی علیه السلام فرمودند:

إنَّ النَّفسَ اَقْبَلُ شَیئٍ لِما اَعْطَیتَ، وَ اَمنَعُ شیئیٍ إذا مَنَعْتَ؛

 

نفس انسان پذیراترین چیز است نسبت به آنچه به او بدهی و منع کننده ترین چیز است، آنگاه که او را محروم کنی.

بحارالانوار، ج75، ص 370.

شرح حدیث:

مثل بذری که در اختیار کشاورز است و آن را می افشاند و آبیاری می کند و به ثمر می رساند، وجود انسان نیز یک بذر قابل رویش و نهال قابل رشد است. 
آنچه مهم است، «تربیت نفس» و خودسازی است. 
انسان، اثرپذیر است و این کار تربیت و تهذیب نفس را آسان می کند. هر که نفس و تمنّیات نفسانی را آزاد بگذارد و دنبال هوسها و خواسته های دل برود، نفس سیری ناپذیر او را به فساد و به جهنم می کشاند. و هر که خواسته های دل را مهار کند و بر آن مسلّط باشد، سعادتمند می شود. 
قرآن کریم، بهشت را از آنِ کسانی می داند که جلوِ هوسهای نفس بایستند و از خدا و قیامت بترسند. (1)
حال که چنین است، چرا رها ساختن نفس در مرداب شهوات و در گرداب رذایل؟
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
من نفس خویش را با «تقوا» تمرین می دهم و تربیت می کنم، تا در روز قیامت، ایمن و آسوده به عرصه ی محشر و حساب بیاید. (2)
اگر طبق اشتهای نفس عمل کنیم، سیری ناپذیر است. و اگر به خواسته های دل، «نه» بگوییم، به همین عادت می کند. 

پی نوشت: 
1. وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى‌ * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى‌ (نازعات)، (79)، آیه های 41 و 41). 
2. و انّما هی نفسی اروضها بالتقوی... (نهج البلاغه، نامه 45). 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

اَلحِکمَةُ لا تَنْجَعُ فِی الطِّباعِ الفاسِدَةِ؛

 

حکمت، در سرشتهای فاسد سودی نمی بخشد.

بحارالانوار، ج75، ص 370.

شرح حدیث:

فطرت الهی انسان، پذیرای حق و حکمت است. 
ولی گاهی در اثر عواملی، این طبیعت و سرشت، دگرگون و فاسد و از خیر و تقوا و موعظه رویگردان می شود. آن وقت است که حرف خوب هم در دل اثر نمی کند. 
زمینه ی مساعد، سبب رویش بذر می شود. اما زمینه ی خراب، حاصلی نمی دهد. این است که سعدی گفته است:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ، لاله روید و در شوره زار، خس
در رهنمودهای امام علی علیه السلام آمده است:« اگر حکمت را از اهلش دریغ کنی و به آنان نگویی، در حق آنان جفا کرده ای و اگر حکمت را برای نااهلش بیان کنی، به حکمت ظلم کرده ای». 
حتی نیکی کردن به کسی که لیاقت آن را ندارد و قدر نیکی را نمی شناسد نیز، هدر دادن مال و کاری غیرحکیمانه است. 
حکمت، سخنان حق و صحیح و استوار است که با عقل همراه است و با دین، همسو. حکمت، دل را روشن و روح را بانشاط می سازد. اما کسی که طبیعت فاسد و زمینه ای نامناسب دارد، از این گوهر ارزشمند سود نمی برد. حتی قرآن کریم هم که برترین کلام و هدایت کننده ترین رهنمودها را داراست، در دلهای فاسد که زمینه ی پذیرش ندارند، بی اثر است و به تعبیر قرآن، جز بر خسران و زیان آنان نمی افزاید. (1)
در پی حکمت باشیم و داروی حکمت را بر دردهای درونی خویش بگذاریم، تا جهل و غفلت و غرور ما را درمان کند. 

پی نوشت: 
1. وَ لاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً(اسراء، 17)، آیه 82. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ للجازِعِ إثنانِ؛

 

مصیبت، برای صبرکننده یکی است و برای بی تابی کننده دو تا.

بحارالانوار، ج75، ص 369.

شرح حدیث:

زندگی در دنیا، با مصیبت ها و حوادث ناگوار همراه است. 
سخت ترین مصیبت ها هم از دست دادن عزیزان و داغ فرزند و برادر و... است. 
آنچه انسان را در برخورد با این حوادث تلخ و شکننده مقاوم می سازد، پناه گرفتن در پناهگاه استوار«صبر» است. قرآن کریم هم توصیه می فرماید که از صبر و نماز، کمک بگیرید. (1) چون شکیبایی در برابر مصیبت، و در روی آوردن به نماز و ذکر خدا، انسان را مقاوم می سازد و تحمل او را افزایش می دهد. 
بی تابی و ناله و شیون، مشکلی را حل نمی کند و مرده را زنده نمی کند و عزیز از دست رفته را به ما برنمی گرداند؛ ولی صبر، اندوه ما را می کاهد. 
این است که در این حدیث، امام هادی علیه السلام (2) مصیبت را برای صبرکننده یکی می داند و برای آن که از خود بی تابی نشان می دهد، دو تا. 
آن که دچار حادثه ی غمبار و مصیبتی می شود، با واقعیتی روبروست که نسبت به آن نمی توان کاری کرد. مگر صبر و شکیبایی، از این رو، همیشه به داغدیدگان توصیه می کنند که صبر کند و عنان اختیار را از کف ندهد و بی تابی نکند، چون چنین حوادثی برای همه پیش می آید. کیست که داغ عزیز ندیده و به فراق دوستان مبتلا نشده باشد؟
به گفته سعدی:
«صبر تلخ است، ولیکن بَرِ شیرین دارد. »(3). 

پی نوشت: 
1. بقره(2)، آیه 45 و 153. 
2. این حدیث، از امام کاظم علیه السلام و امامان دیگر هم نقل شده است( رک: حکمتهای کاظمی، حدیث 10). 
3. کلیات سعدی، ص 53. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

اَلجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛

 

نادان، اسیر زبان خویش است.

اعلام الدین، ص 311.

شرح حدیث:

اسارت انواع گوناگون دارد. 
یکی اسیر بند و زنجیر و زندان است. 
دیگری اسیر عادتهای ناپسند و گناهان است، 
یکی اسیر مال و مقام و ثروت و شهرت است، 
یکی هم «اسیر زبان» است و این، ویژگی انسانهای جاهل و کم خرد است که کنترلی بر زبان و گفتار خود ندارند و در همین رهگذر، دچار پشیمانیهای جبران ناپذیر می شوند. 
عاقل و فرزانه، آنچه را نمی داند، نمی گوید. تا نپرسند، جواب نمی دهد. سخنانش متین و سنگین است. از لغو و بیهوده گویی پرهیز می کند. سخنان درشت و آزاردهنده به دیگران نمی گوید. در موردی که اطلاع کافی ندارد، اظهارنظر نمی کند. حرفی می زند که برای خود و دیگران سودمند باشد. 
اما جاهل، چنین نیست. گرفتار زبان لجام گسیخته و بی مهار است که برای او دردسرساز می شود و گاهی «زبان سرخ، سرِ سبز می دهد بر باد». به قول ایرج میرزا:
کم گوی و مگوی هرچه دانی
لب دوخته دار، تا توانی
بس سر که فتاده ی زبان است
با یک نقطه، زبان، زیان است
نادان به سر‍ِ زبان نهد دل
در قلب بود، زبان عاقل(1)
آنچه انسان را از «اسارت زبان» می رهاند، مهار و کنترل آن است و این وقتی است که قبل از هر گفتار، درباره ی آنچه می خواهیم بگوییم، بیندیشیم و خوبی و بدی و صلاح و فساد و سود و زیان آن را در نظر داشته باشیم، آنگونه که توصیه کرده اند. 
-مزن بی تأمل به گفتار، دَم!

پی نوشت: 
1. رهنمون، ذوالقدری، ص 454. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

إنَّ مِنَ العِزَّةِ بِاللهِ اَن یُصِرَّ العَبدُ عَلَی المَعصِیَةِ وَ یَتَمنّی عَلی اللهِ المَغفِرَةَ؛

 

از نمونه های غرور نسبت به خدا آن است که «بنده»، بر گناه اصرار و پافشاری کند و از «خدا» امید آمرزش داشته باشد.

موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام، ج33، ص 212.

شرح حدیث:

میان معصیت و مغفرت، ‌پلی وجود دارد، به نام «توبه». 
توبه، هم درکِ زشتی و بدی گناه است، هم پشیمانی و ندامت از نافرمانی، هم تصمیم جدّی بر ترک گناه و تکرار نشدن اشتباه و خطا، هم جبران قصورها و خلافهای پیشین و ادای حق مردم در صورتی که گناه مربوط به «حقّ الناس» باشد. 
با این حال، کسی که همچنان گناه می کند و بر تکرار معصیت و استمرار آن اصرار می ورزد، از آن طرف هم امید و آرزوی آمرزش الهی دارد، مغرور و خودباخته و خود فریفته نیست؟
خداوند، آمرزنده و غفّار است، ولی نسبت به کسی که از گناه برگردد و توبه کند. 
مغفرت الهی محدود است و حدّ آن«توبه»است. 
کسی که این حدّ و مرز را نشناسد، مغرور به رحمت الهی شده است. حضرت علی علیه السلام در کلامی نسبت به مغروران چنین هشدار می دهد:« هشدار، هشدار، ای مغرور!
چنان همه جانبه گناهت را پوشانیده که گمان کرده ای آمرزیده است. (2)
یکی از اشتباهات این است که انسان معصیت کار، با کیفر سریع الهی روبرو نمی شود ولی پندارد که گناهی کرده و کسی آن را ندیده است! غافل از این که در همه حال در منظر حق متعال قرار داشته است. 
ادامه ی گناه و ترک توبه و آرزوی مغرفت الهی با هم ناسازگار است. کسی که امید به رحمت الهی دارد، باید توبه کند. 

پی نوشت: 
1. الحذر، الحذر ایّها المغرور، والله لقد ستر، حتی کانّه غفر(غررالحکم، ج2، ص 280). 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

خَیرٌ مِنَ الخَیرِ فَاعِلُهُ، وَ اَجمَلُ مِنَ الجَمیلِ قائِلُهُ، وَ اَرجَحُ مِنَ العِلمِ عامِلهُ؛

 

بهتر از نیکی، انجام دهنده آن است و زیباتر از زیبا، گوینده ی آن است، و برتر از علم، عمل کننده ی به دانش است.

بحارالانوار، ج75، ص 370.

شرح حدیث:

صفات خوب و بد و کارهای پسندیده و ناپسند، در عمل و رفتار انسان ها تجلی و تجسّم پیدا می کنند و اگر افراد نباشند، خوبی و بدی و کار نیک و بد، در بیرون وجود ندارد. 
همه ی صفات چنین است و همه ی فضایل اخلاقی این گونه است. مثلاً شجاعت و سخاوت خوب است، ولی بدون رفتار یک شجاع و بخشنده در بیرون وجود نمی یابد. 
از این رو، امام هادی علیه السلام انجام دهنده ی خیر و نیکی را بهتر از خود نیکی می داند و گوینده ی حرف نیکو و زیبا را برتر از زیبا می شمارد و عمل کننده ی به علم را بهتر از خود علم معرفی می کند. 
در علم اخلاق، آنچه ارزشمند است، آراسته شدن افراد به صفات نیک است، نه یاد گرفتن و حفظ کردن متون اخلاقی یا احادیث تربیتی یا اشعار حکمت آمیز. سعدی درباره ی آنان که علم دارند، ولی به علم خود عمل نمی کنند، می گوید( بر اساس آیه قرآن): «چهارپایی بر او کتابی چند»!
وقتی دانستیم فلان کار«خوب» است، اگر آن را انجام دهیم، از آن خوبی خوب تریم. و اگر فهمیدیم فلان سخن زیباست، اگر گوینده آن باشیم، از آن زیباتریم. و اگر دانشی آموختیم و به آموخته ی خویش عمل کردیم، از آن برتریم. 
ثمر علم ای پسر عمل است
ورنه تحصیل علم دردسر است
سعدی گوید:
«دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند، ‌یکی آن که اندوخت و نخورد، و دیگر آن که آموخت و نکرد. 
علم، چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست، «نادانی»(1)

پی نوشت:
1. گلستان سعدی، باب هشتم، نکته 3. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

لَوْ سَلَکَ النّاسُ وادِیاً وَسیعاً لَسَلَکْتُ وادِیَ رَجُلٍ عَبدَ اللهَ وَحدَهُ خالِصاً؛

 

اگر مردم، در وادی گسترده ای راه بپویند، من در وادی مردی راه خواهم پیمود که تنها خداوند را خالصانه عبادت کند.

حیاة الامام علی الهادی علیه السلام، ص 165

شرح حدیث:

بعضی از مردم، همرنگ جماعت می شوند. 
هر طور دیگران هستند، خود را همسو و همراه با آنان نشان می دهند، حتّی اگر مسیر حرکت جامعه برخلاف باشد. این هنر نیست. 
حرکت در «راه خدا» و در «صراط مستقیم» دشوار است. اگر در روایات آمده است که صراط در قیامت، از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است و همه از روی آن می گذرند و برخی به جهنم سقوط می کنند. 
و اگر در روایات آمده است که: دو صراط است، یکی صراط در قیامت و یکی صراط در دنیا، و صراط در دنیا حرکت در مسیر اولیای الهی و پیروی از ائمّه و پیشوایان معصوم است؛ این نکته گویای این حقیقت است که در دنیا هم صراط حق و راه درست، ‌باریک و سخت و پرمخاطره است. اگر همه ی مردم، در یک جاده وسیع و اتوبان حرکت کنند، امّا بیراهه باشد، خردمند کسی است که در راه درست گام بردارد، هرچند باریک و دشوار و دارای رهروان کمتری باشد. 
آن که خدای یکتا را خالصانه می پرستد و بنده ی اوست، «در راه» است. آنان که در پی هوسها، فسادها، لذّتهای حرام، بی اعتقادی به خدا و قیامتند، هرچند فراوان باشند، «بیراهه» می روند. 
رهنمود امام در این حدیث این است که اگر جماعت بیراهه می روند، ما در راه درست و خداپسندانه حرکت کنیم، هرچند تنها بمانیم و با دشواری ها رو به رو شویم. 
باید «معیار» داشت و بر اساس معیار زندگی کرد. 

منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسنُ العَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ؛

 

زیبایی چهره، جمال ظاهر است، ولی نیکویی عقل، جمال درون است.

موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام، ج33، ص 212.

شرح حدیث:

در هنر، سخن از «جمال» و زیبایی است. 
هنرمند، زیبایی را می شناسد و با هنر خویش در هر یک از عرصه های قلمی، شعری، تصویری، صوتی، نمایشی، خطّاطی و... زیبایی می آفریند. 
ولی آیا زیبایی تنها در چهره است؟
آیا جمال، تنها جمال مادی و صوری است؟
برتر از جمال مادی، جمال معنوی است و بهتر از زیبایی صورت، زیبایی سیرت است و جمال درون و سیرت، در سایه عقل و ایمان و فهم و شعور است. 
امام سجاد علیه السلام، گسترش عدالت و فروخوردن خشم را زینت و زیور اهل تقوا می داند(1). 
امام علی علیه السلام، عفاف را زینت فقر می شمارد و شکر را زینتِ ثروتمندی. (2)
همچنین آن حضرت، حلم را جمال مرد، وقار را زیبایی انسان، پرهیزکاری را جمال مؤمن و دوری از ننگ و عار را مایه ی زیبایی و آراستگی مؤمن می شمارد. (3)
اینها نشان می دهد برتر از زیبایی ظاهر و چهره، زیبایی اخلاق و فکر و عمل و اندیشه است، وگرنه «ای بسا ابلیسِ آدم رو که هست... ». 
مؤمن هم باید بکوشد خود را به جمال باطنی آراسته کند و سیرت و رفتار عالی و زیبا داشته باشد، تا محبوب خدا و خلق خدا قرار گیرد. این است که کارساز است و در قیامت ثمر دارد، وگرنه:
صورت زیبا نیاید هیچ کار
ای برادر سیرت زیبا بیار

پی نوشت: 
1. صحیفه سجادیه، دعای 20(البِسنی زینه المتّقین... ). 
2. نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 65. 
3. غررالحکم، ج7، ص 44. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

منْ سَاَلَ فَوقَ قَدرِ حَقِّهِ فَهُوَ اَولی بِالحِرمانِ؛

 

هر کس بالاتر از اندازه ی حق خود درخواست کند، به محرومیّت سزاوارتر است.

نزهة النّاظر، ص 110

شرح حدیث:

رحمت خدا بر کسی که حدّ خود را بشناسد و از آن فراتر نرود. 
انسان باید «قدر خویش» را در زمینه های مختلف بشناسد. کسی که پرتوقع است، یعنی حدّ خودش را نشناخته است. کسی که درس نخوانده و زحمت نکشیده و امید قبولی در امتحان دارد؛ یا کسی که رنج نبرده، امید به دستیابی به گنج دارد؛ یا کسی که انتظار دارد بیش از حدّ علم و معرفت و خدمت و کارش مورد توجه قرار گیرد، خواهان بیش از حدّ خویش است. 
این گونه کسان، بیشتر دچار محرومیّت می شوند. 
طمع، قانع نبودن به حدّ و اندازه ی خویش است و موجب محرومیت می شود. 
طمع را نباید که چندان کنی
که صاحب کرم را پشیمان کنی
آزمندی و حرص و طمع، خصلتی ناپسند است. آن که دچار این صفت باشد، همیشه در ذلّت و خواری است. 
حتی در رابطه با خدا هم، کسی که اصرار بر گناه دارد ولی امیدوار به آمرزش است، یا تنبل و بیکار است و انتظار وسعت رزق دارد، یا طاعت و بندگی به جا نمی آورد، ولی از خدا بهشت می طلبد. درخواستِ بیش از حق خود دارد و سزاوار حرمان است. 
در توصیه های لقمان به فرزندش آمده است:
اگر عزّت خواهی، از آنچه در دست مردم است قطع طمع کن و به آنچه خدا داده است، راضی باش. 
کلام زیبای امام علی علیه السلام در این باره این است که فرمود:« الطّامِعُ ابداً ذلیلٌ»(1). 
«طمع کار، همیشه خوار و ذلیل است». 

پی نوشت: 
1. غررالحکم، ج7، ص 213. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

امام هادی علیه السلام فرمودند:

اَلحِلمُ هُوَ اَنْ تَملِکَ نَفسَکَ، وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ، وَ لا یَکُونُ ذَلِکَ إلّا مَعَ القُدرَة؛

 

حلم و بردباری آن است که خویشتن دار باشی و خشم خود را فرو بری و بروز این خصلت، جز در موردی که قدرت ( بر اعمال خشم) داشته باشی و اعمال نکنی، محقق نمی شود.

موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام، ج33، ص 205

شرح حدیث:

قوی ترین افراد، کسانی هستند که بر نفس خود مسلطند. 
در روایات، از این که کسی «مالک نفس» باشد، بسیار سخن گفته شده و این صفت را ستوده اند. این قدرت روحی در عرصه های مختلف آشکار می شود. یکی هم آن گاه است که انسان خشمگین و عصبانی می شود و می خواهد رفتارهای تند و خشن از خود نشان دهد یا حرفهای غلیظ بزند؛ و اگر ضعیف باشد همین کار را می کند و بعد پشیمان می شود. 
اما کسی که حلیم و بردبار است، خشم خود را مهار می کند و عصبانیّت خویش را فرو می برد و بر اعصاب خود مسلط می گردد. 
این قدرت روحی و صفت نیک در قرآن هم آمده است و از کسانی که خشم خود را فرو می برند و بر خود مسلّطند، با عنوان «الکاظمین الغیظ» یاد شده است. (1)
یکی از لقبهای امام هفتم شیعیان هم «کاظم» است و این به سبب اخلاق والا و حلم و بردباری آن حضرت بوده است. 
رسیدن به این مرحله از کمال روحی، تمرین و ممارست و کنترل دائمی بر حرفها و رفتارها را می طلبد و مثل قدرت جسمی و عضلانی که با ورزش و تمرین به دست می آید، در اثر تمرینهای بسیار می توان به حدّی رسید که خود را مهار کرد و مالک نفس خویش شد. 
«گر بر سَرِ نفسِ خود امیری، مردی!». 

پی نوشت: 
1. آل عمران(3)، آیه 134. 
منبع: حکمت های نقوی(ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام هادی علیه السلام)، جواد محدثی، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول(1391).

ادامه مطلب
سه شنبه 15 تیر 1395  - 11:29 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 129

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1731333
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث