به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

نماز جمعه چند رکعت است؟

نماز جمعه شامل دو رکعت و دو خطبه می‌شود و دو قنوت مستحبی نیز دارد.

نماز جمعه چند رکعت است؟به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نماز جمعه که در اول ظهر و به جای نماز ظهر این روز خوانده می‌شود، دو رکعت است و دو قنوت مستحبی دارد که یکی از آنها پیش از رکوع رکعت اول خوانده می‌شود و دومی نیز پس از رکوع رکعت دوم ادا می‌شود.

 

بنابراین گزارش، از آنجایی که نماز جمعه به جای نماز ظهر خوانده می‌شود، دو خطبهٔ نماز به جای دو رکعت اول نماز ظهر و نماز دو رکعتی جمعه، به جای دو رکعت دیگر نماز ظهر در نظر گرفته می‌شود. در بیش‌تر موارد خطیب و امام جمعه یک نفر هستند.

 

این نماز که باید به صورت جماعت خوانده شود، دو خطبه دارد که توسط امام جماعت خوانده می‌شود و خواندن آنها قبل از نماز واجب است.

 

اعمال نماز جمعه به ترتیب تکبیرةالاحرام، حمد و سوره، قنوت، رکوع، دو سجده، حمد و سوره، رکوع، قنوت، دو سجده، تشهد و سلام ادا می‌شوند.

 

شایان ذکر است؛ نماز جمعه در نزد بسیاری از شیعیان واجب تخییری است و حضور در آن در زمان غیبت امام واجب نیست ولی در نزد اهل سنت واجب عینی است و باید حتما در آن شرکت کنند.

 

گفتنی است؛ پیش از این  نماز جمعه در فقه شیعه از اختصاصات امام معصوم به شمار می‌رفت و غیر از او صلاحیت اقامه آن را نداشت. از این رو این نماز در دوره غیبت امام معصوم اقامه نمی‌شد و متروک قرار گرفت.

 

در این میان باید گفت: برجستگی نماز جمعه در تاریخ شیعه به دوره انقلاب اسلامی ایران باز می‌گردد و امام خمینی (ره) نقش بسزایی در  احیا و انتشار گسترده آن در همه شهرهای ایران داشت. از این رو امامان جمعه همگی به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سوی ولی فقیه منصوب شده‌اند و سنت تقسیم دو خطبه به دینی و سیاسی نیز در این دوره ایجاد شد.

 

یادآور می‌شود؛ اگر قرار باشد نماز در فضای آزادِ غیرمفروش برگزار شود، معمولاً باید علاوه بر مهر، زیرانداز و کیسه‌ای برای کفش‌ها نیز به همراه داشت.

 

خاطرنشان می‌شود؛ وقتی که امام جمعه، خطبه‌های نماز جمعه را می‌خواند، بر شرکت‌کنندگان واجب است، به خطبه‌ها گوش دهند، و سخن گفتن به هنگام ایراد خطبه‌ها مکروه است، بلکه اگر به سبب سخن گفتن، نتواند به خطبه‌ها گوش دهد، سکوت لازم است. همچنین هنگام ایراد خطبه‌ها، خواندن نماز مستحبی یا کتاب و روزنامه و انجام دادن کارهایی که مانع گوش دادن به خطبه‌ها است، خلاف است.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 5:30 PM

آدمیزاد و فخر!

هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

آدمیزاد و فخر!به گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.


 قال امیر المؤمنین علیه افضل صلوات المصلّین:

مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ!؟ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ لَا یَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا یَدْفَعُ حَتْفَه‏


فرزند آدم را با فخر فروشى چه کار!؟ او که در آغاز نطفه‏ و در پایان مردارى است. نه مى‌تواند روزى خویشتن را فراهم کند، و نه مرگ را از خود دور نماید.

نهج البلاغه کحمت 454

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1396  - 5:30 PM

تفسیر آیه «کهیعص» از زبان امام زمان (عج)

این حروف از خبرهای غیبی هستند که خداوند آن‌ها را به اطّلاع بنده‌اش، حضرت زکریا (ع) رسانده و سپس داستان آن را برای حضرت محمد (ص) نقل کرده است.

سیّدالشّهداء در کلام امام زمان(عج)به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سعد بن عبداللَّه قمی می‌گوید: پس از آن که در مناظره با برخی از ناصبی‌ها دچار مشکل شدم، حدود چهل پرسش را نوشته و به‌ منظور گرفتن پاسخ آن‌ها نزد «احمد بن اسحاق» که از عالِمان مشهور شهر بود رفتم، اما گفته شد که او جهت ملاقات با امام حسن عسکری (ع) به سامرا سفر کرده است. 

 

به‌همین منظور من نیز برای دیدار با وی به راه افتادم تا این‌ که در مسیر به او رسیدم. لذا در ادامه با هم به محضر امام حسن عسکری‌ (ع) مشرّف شدیم.

 

در حضور حضرت بودیم که احمد بن اسحاق کیسه‌ای از وجوهات را به ایشان تقدیم کرد.

 

امام حسن عسکری‌ (ع) فرمود: تحویل پسرم مهدی بده.

 

امام زمان - عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف - که کودکی روی زانوی پدر بود، یک به یک اسامی افرادی را که در ارائه وجوهات شریک بودند را فرموده و در ادامه وجوه حرام‌ و

حلال‌ را جدا کردند.

 

امّا احمد بن اسحاق وجه فرستاده شده مختصری را که پیرزنی به وی داده بود، فراموش کرده و آن‌ را در محلّ اقامت جا گذاشته بود؛ در همین لحظه بود که حضرت مهدی (عج) این موضوع را به وی متذکر شد. 

 

در این فاصله‌ که ابن اسحاق جهت آوردن آن بسته رفته بود، امام حسن عسکری‌ (ع) فرمودند: ای سعد! چه شد که به حضور ما آمدی؟ 

 

عرض کردم: احمد بن اسحاق تشویقم کرد که همراه وی به زیارتِ شما بیایم.

 

آن حضرت فرمودند: پس آن سوالاتی را که می‌خواستی بپرسی چه شد؟ 

 

عرض کردم: آری! هنوز هم به دنبال جواب سوالات هستم.

 

حضرت با اشاره به حضرت مهدی (عج) فرمودند: از پسرم بپرس.

 

در ادامه امام زمان (عج) فرمودند: سَلْ عمّا بدا لک منها؛ هر چه در ذهن داری بپرس.

 

سعد بن عبداللَّه قمی می‌گوید: سؤالات زیادی پرسیدم. یکی از آنها این بود که عرض کردم: یابن رسول اللَّه! از تفسیر آیه «کهیعص» برایم بفرمایید!

 

حضرت فرمودند: این حروف از خبرهای غیبی هستند که خداوند آن‌ها را به اطّلاع بنده‌اش، حضرت زکریا (ع) رسانده و سپس داستان آن را برای حضرت محمد (ص) نقل کرده است. موضوع تفسیر آیه مذکور این گونه بوده است که حضرت زکریّا از خداوند درخواست کرد تا اسامی پنج تن را به وی بیاموزد.

 

جبرئیل نازل شد و اسامی پنج تن را برایش نام برد و بیان داشت: این اسامی عبارتند از؛ حضرت محمّد (ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام).

 

حضرت زکریا با شنیدن این نام‌ها، غم و غصّه‌اش برطرف شده و اندوهش به خوشی تبدیل می‌شد، امّا وقتی به نام مبارک امام حسین(ع) می‌رسید، اشک در چشمانش حلقه زده و نفس‌هایش به‌شماره می‌افتاد.

 

به‌همین علت روزی عرض کرد: پروردگارا! مرا چه می‌شود که وقتی نام چهار نفر اوّل از پنج تن را می‌برم، با اسامی آنان آرامش خاطر پیدا می‌کنم و اندوهم برطرف می‌شود، امّا وقتی نام امام حسین (ع) را بر زبان جاری می‌کنم، اشکم جاری شده و ناله از جگرم بلند می‌شود؟

 

خداوند داستان حضرت سیدالشهداء (ع) را برای زکریّا نقل کرده و فرمود: تفسیر «کهیعص» این است؛ پس «کاف» علامت اختصاری نام کربلاست، «هاء» علامت شهادت خاندان امام حسین(ع)، «یاء» علامت نام یزید بوده که همان کسی است که این ستم را بر امام حسین(ع) روا داشته، «عین» علامت عطش و تشنگی امام (ع) در روز عاشورا است و «صاد» علامت صبر و بردباری سیدالشهداء(ع) در مواجهه با این مصائب است.

 

منبع: از غروب عاشورای حسینی (ع) تا طلوع ظهور مهدی (عج) - حسین احمدی قمی

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:06 PM

برپایی مراسم احیای شب نیمه شعبان در 166 مسجد استان تهران

امشب در 166 مسجد تهران شاهد برگزاری احیای شب نیمه شعبان خواهیم بود.

برپایی مراسم احیای شب نیمه شعبان در 166 مسجد استان تهرانهمزمان با برگزاری اعیاد شعبانیه و میلاد حضرت بقیه الله اعظم (عج)، حجت الاسلام مرتضی عباسیان مدیر بنیاد مهدی موعود تهران در گفتگو با خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص برپایی جشنی بزرگ به همین مناسبت گفت: هم اکنون در 1666 مسجد تهران در تدارک برگزاری احیای شب نیمه شعبان هستیم و در دو مسجد تهران، طی دو روز مراسم اعتکاف را خواهیم داشت.


وی در ادامه بیان کرد: امروز نیز جشن شکوفایی مهدوی را با حضور کودکان 3 تا 6 سال در مهدیه بزرگ تهران به همت و همکاری برادران سپاه، مهد کودک ها و خانه های قرآنی برگزار خواهیم کرد.


مدیر بنیاد مهدی موعود استان تهران درخصوص هدف از برپایی جشن شکوفایی اظهار داشت: ما از سال 93 با توجه به روایت امام صادق (ع) که می‌فرمایند: «شیعیان ما کسانی هستند که در شادی ما شاد و در غم ما اندوهگین هستند» و همچنین با هدف اینکه همایشی را به بزرگی مراسم شیرخوارگان حسینی در اعیاد شعبانیه داشته باشیم، برگزار می‌کنیم.


وی پیرامون دیگر برنامه‌های این جشن بزرگ مهدوی عنوان کرد: غیر از موارد فوق، با محوریت ترویج فرهنگ مهدویت، ارسال مبلغینی را به سراسر شهر تهران و همچنین حومه این استان داریم و در ایوان انتظار میدان ولیعصر (عج) نمایشگاهی را برپا کرده ایم.


حجت الاسلام عباسیان ادامه داد: ما در ایوان انتظار با برپایی نمایشگاه سعی کرده‌ایم که در قالب غرفه‌های پرسش و پاسخ، فروش و معرفی محصولات فرهنگی  مهدوی، به مهدی شناسی و بررسی فرقه های انحرافی و نوظهور بپردازیم.


گفتنی است؛ ایوان انتظار از چهارشنبه 20  تا 22 جمعه  اردیبهشت ماه از ساعت 16 تا 20 هر شب میزبان منتظران ظهور خواهد بود.

 

 


انتهای پیام/ 

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:05 PM

شبی که فضیلتش با شب‌قدر برابری می‌کند

در این گزارش بخش‌هایی از فضیلت‌های پانزدهمین شب ماه شعبان را بخوانید.

شبی که فضیلتش با «شب‌قدر» برابری می‌کند//ویژه نیمه شعبان

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شب نیمه شعبان، شب بسیار مبارکى است. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که از امام محمدباقر علیه‌السلام در مورد فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد.

 

امام فرمود: آن شب بعد از لیلة القدر افضل شب‌هاست. در آن شب خداوند به بندگان، فضل خود را عطا مى‌فرماید و ایشان را به مَنّ و کَرَم خویش مى‌آمرزد. پس سعى و کوشش کنید در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى.

 

 شب نیمه شعبان، شبى است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلى را از درگاه خود تا زمانی که مطلب گناهی را درخواست نکند؛ دست خالى برنگرداند؛ و آن شبى است که قرار داده حق تعالى آن را از براى ما به مقابل آن که قرار داده شب قدر را براى پیغمبر ما صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله. پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خداى تعالی و از جمله برکات این شب مبارک آن است که ولادت با سعادت حضرت صاحب عصر امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر این شب سال دویست و پنجاه و پنج در سامراء واقع شده و باعث مزید شرافت این شب مبارک شده است.

 

در حدیثی که در وسایل الشیعه، بحار الانوار و مصباح المتهجد اشاره شده در خصوص فضیلت ماه شعبان آمده است:

 

«خداوند به ذات مقدس خود سوگند خورده است که هرکس را در این ماه به او پناه برده و از او درخواست کند، از رحمت خود محروم ننماید».

 

شب نیمه شعبان از چنان اهمیتی برخوردار است که هم‌ردیف و هم‌پای شب‌های قدر قرار دارد و از این موقعیت می‌توان، چون شب‌های قدر ماه مبارک رمضان برای کسب خیرات و برکات معنوی بهره برد و نهایت تلاش را برای کسب فیض داشت.

 

 

خطبه‌ای در شرافت ماه شعبان

 

بنا بر آنچه در شماری از متون روایی وارد شده، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در یکی از سال‌ها، به هنگام آغاز این ماه خطبه‌ای خواندند و مردم را نسبت به شرافت این ماه آگاه فرمودند.

 

در بحار الانوار قسمت‌هایی از این خطبه چنین آمده است:

 

«... شعبان ماه شریفی است و آن ماه من است. حاملان عرش آن را بزرگ می‌شمارند و حق آن را می‌شناسند. آن ماهی است که در آن همچون ماه رمضان، روزی بندگان زیاد می‌گردد و در آن بهشت آذین بسته می‌شود و این ماه را شعبان نامیده‌اند؛ زیرا در آن ارزاق مؤمنان تقسیم می‌شود و آن ماهی است که عمل در آن چند برابر می‌شود و کار نیکو هفتاد برابر ثمره می‌دهد».

 

 

امتیاز پنج‌شنبه‌های ماه شعبان

 

بنا بر آنچه در حدیثی دیگر در وسایل الشیعه به آن اشاره شده، ماه شعبان، ماهی است: «در هر پنج‌شنبه آن، آسمان‌ها زینت بسته می‌شود، و فرشتگان به دعا می‌پردازند که پروردگارا! آن‌کس را که در این ایام روزه بدارد، ببخشای و دعایش را اجابت فرمای. پس هرکس که در روز اول شعبان دو رکعت نماز گزارد و در هر رکعت آن یک‌مرتبه سوره حمد و یکصد مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از نماز نیز یکصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامی حاجت‌های دینی و دنیایی او را اجابت می‌فرماید».

 

شرافت شب و روز نیمه شعبان

 

اما در میان روز‌ها و شبهای ماه شعبان، شب نیمه شعبان این ماه مصادف با ولادت حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از شرافت ویژه‌ای برخوردار است.

 

از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسی که از فضیلت شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود، فرمودند: این شب برترین شب‌ها بعد از شب قدر است. خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جاری می‌سازد و از منت خویش گناهان آنان را می‌بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبی است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‌ای را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.

 

در بحار الانوار در مورد اهمیت شب نیمه شعبان از زبان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) این‌گونه روایت شده است: من شب نیمه شعبان خوابیده بودم که جبرائیل به نزدم آمد و گفت:‌ ای محمد! آیا در این شب می‌خوابی؟

 

گفتم:‌ای جبرائیل! مگر این شب چه شبی است؟

 

جبرائیل گفت: این شب، شب نیمه شعبان است.‌ ای محمد برخیز! پس مرا از بستر خواب بلند نمود و آنگاه مرا به بقیع برد و گفت: سرت را بلند کن و به آسمان بنگر.

 

شب نیمه شعبان شبی است که درهای آسمان در آن باز می‌شود: درهای رحمت. در «رضوان»، در «مغفرت»، در «فضل»، در «توبه»، در «نعمت»، در «جود» و در «احسان»؛ و خداوند به عدد مو‌ها و پشمهای گاو و گوسفند مردم را از آتش جهنم آزاد می‌کند. زمان مرگ را در آن ثبت کرده و به‌ مدت یک سال روزی‌ها را تقسیم می‌کند؛ و هرچه را که در تمام سال اتفاق می‌افتد فرو می‌فرستد. محمد! کسی که این شب را با گفتن «الله اکبر»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» و دعا و نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار کردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آینده‌اش بخشیده می‌شود.

 

در حالی نزدت آمدم که تمام فرشته‌ها در آسمان پاهایشان را جفت کرده‌اند عده‌ای تسبیح می‌کنند. عده‌ای در رکوع، عده‌ای در سجود و گروهی ذکر می‌گویند. شبی است که کسی دعا نمی‌کند مگر این که مستجاب می‌شود. کسی چیزی نمی‌خواهد مگر این که به او داده می‌شود، کسی درخواست مغفرت و بخشش نمی‌کند، مگر این که بخشیده می‌شود. کسی توبه نمی‌کند مگر این که توبه‌اش پذیرفته می‌شود. کسی که از خیر این شب محروم شود، از خیر بزرگی محروم شده است.

 

نیمه شعبان علاوه بر اینکه روز و زمان خجسته میلاد امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است، فرصت معنوی مناسب و ارزشمندی برای راز و نیاز با خالق هستی و نزدیکی هرچه بهتر و بیشتر به معبود و کسب برکات الهی است.

 

شب نیمه شعبان از چنان اهمیتی برخوردار است که هم‌ردیف و هم‌پای شب‌های قدر قرار دارد و از این موقعیت می‌توان، چون شب‌های قدر ماه مبارک رمضان، برای کسب خیرات و برکات معنوی بهره برد و نهایت تلاش را برای کسب فیض داشت.

 

دعای کمیل را در شب نیمه شعبان فراموش نکنیم!

 

بنا بر روایت «کمیل» یار وفادار امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، در جلسه‌ای یکی از یاران حضرت از ایشان درباره این آیه شریفه سوره دخان «فی‌ها یفرق کل أمر حکیم» سؤال کرد، ایشان نیز در تفسیر شب قدر که امور آدمیان در آن مقدر می‌شود به بیان اهمیت شب نیمه شعبان پرداختند و به خصوص بر خواندن دعای حضرت خضر (علیه السّلام) در این شب (شب نیمه شعبان) تاکید کردند.

 

پس از اتمام جلسه و آن گاه که کمیل به منزل خود بازگشت، باز به نزد حضرت مراجعه کرد تا دعای خضر را از ایشان فرا گیرد. حضرت نیز نخست او را امر به نوشتن کردند و آنگاه دعای معروف کمیل را برای او خواندند، و سرانجام او را به خواندن این دعا در شب نیمه شعبان سفارش فرمودند.

 

با گشت و گذاری در بوستان روایات رسیده از خاندان عصمت و طهارت (علیهم السّلام) هم بخشی از آن اسرار بر ما عیان می‌شود و هم به دستور العمل‌های شفابخشی برمی‌خوریم که خاندان عصمت (علیهم السّلام) آن‌ها را برای رشد و بالندگی بشر به او تعلیم کرده اند.

 

آنچه در پی می‌آید احادیثی هستند از این سنخ که اسرار گفته اند.

 

عنایتی خاص به زائران حضرت حسین (ع)

 

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: وقتی نیمه شعبان می‌شود هاتفی از افق اعلی ندا می‌دهد که « أَلَا زَائِرِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ وَ ثَوَابُکُمْ عَلَى رَبِّکُمْ وَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ‌». ای زائران قبر حسین، شما در حالی به شهر و دیار خود برمی‌گردید که مورد بخشش الهی قرار گرفته اید و ثواب و اجر این زیارت شما را خداوند متعال و پیامبرش به‌عهده گرفتند. (کافی ۴ / ۵۸۹)

 

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع. لَیْلَةً مِنْ ثَلَاثٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ؛ اگر کسی در یکی از این سه شب، قبر حسین‌بن علی (علیه السّلام) را زیارت کند خداوند متعال گناهان گذشته و آینده او را می‌آمرزد. راوی عرض می‌کند: فدایتان شوم این سه شب، کدام شب‌ها هستند؟ امام (علیه السّلام) فرمودند: شب عید فطر، شب عید قربان و شب نیمه شعبان. (کتاب المزار، ص. ۴۵)

 

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع). لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَیْلَةَ الْفِطْرِ وَ لَیْلَةَ عَرَفَةَ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ؛ اگر کسی در یک سال حسین‌بن علی (علیهما السّلام) را در شب نیمه شعبان و شب عید فطر و شب عرفه زیارت کند خداوند متعال برای او هزار حج و هزار عمره مقبول ثبت می‌کند و نیز هزار نیاز دنیایی و آخرتی او نیز برآورده خواهد شد. (کتاب ‏المزار ص. ۵۰)

 

‏محمدبن ابی‌نصر بزنطی می‌گوید از امام رضا (علیه السّلام) پرسیدم: در کدام ماه قبر شریف اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) را زیارت کنیم؟ حضرت فرمودند: فِی النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ در نیمه رجب و نیمه شعبان. (کتاب‏ المزار، ص. ۴۰)

 

ملاقات با پیامبران الهی از نزدیک

 

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هرکس دوست دارد پیامبران الهی را از نزدیک ملاقات کند؛ فَلْیَزُرْ قَبْرَ الْحُسَیْنِ‌بْنِ عَلِیٍّ ع. فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ پس بر او لازم است تا در نیمه شعبان قبر حسین‌بن علی را زیارت کند؛ چرا که در چنین روزی ارواح پیامبران (علیهم السّلام) از خداوند متعال اجازه می‌گیرند تا به زیارت حسین (علیه السّلام) مشرف شوند که خداوند متعال هم به آن‌ها اجازه می‌دهد. (تهذیب‏ الأحکام، ج. ۶، ص. ۴۸)

 

زنده‌دلی با زنده نگهداری شب نیمه شعبان

 

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود:: هرکس که شب عید و شب نیمه شعبان را زنده بدارد لَمْ‌یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ قلب او در روزی که قلب‌ها می‌میرد نخواهد مرد و هیچ‌گاه دل‌مرده نخواهد شد. (ثواب ‏الأعمال، ص. ۷۷)

 

برترین شب بعد از شب قدر

 

امام صادق (علیه السّلام )نقل می‌کند که از امام باقر (علیه السّلام) در مورد فضلیت شب نیمه شعبان سؤال کردند. امام (علیه السّلام) در پاسخ فرمودند: هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَةٍ بَعْدَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ شب نیمه شعبان بعد از شب قدر از ارزشمندترین شبهاست.

 

حضرت ادامه دادند؛ تا آنجا که می‌توانید در این شب دعا کنید و خدا را بستایید اگر کسی در این شب صد بار سبحان الله و صد بار الحمد لله و صد بار الله اکبر بگوید غَفَرَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ مَعَاصِیهِ وَ قَضَى لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ خداوند تمامی گناهان گذشته او را می‌آمرزد و نیازهای دنیا و آخرت او را برآورده می‌سازد. (الأمالی‏ للطوسی، ص. ۲۹)

 

تعجب امیرالمؤمنین علیه السّلام از بی‌تفاوتی نسبت به این شبها

 

امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌فرمود: یعْجِبُنِی أَنْ یفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ فِی السَّنَةِ أَرْبَعَ لَیالٍ در شگفتم از كسی كه چهار شب از سال را به بی‌تفاوتی می گذراند. آن چهار شب عبارتند از: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب. (مصباح ‏المتهجد، ص 852)

 

عرضه اعمال سالانه در شب نیمه شعبان

 

امام صادق علیه السّلام فرمود: پدرم امام باقر علیه السّلام می فرمود «إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَدُومَ عَلَى الْعَمَلِ إِذَا عَوَّدْتُهُ نَفْسِی» من دوست دارم هر عمل صالحی را كه انجام می دهم، آن‌قدر در آن مداومت داشته باشم تا روحم به آن عادت كند. از این رو اگر به دلایلی عمل مستحبی را انجام ندادم، در اولین فرصت آن را بجا می آورم تا نفسم به آن عادت كند. برترین عمل نزد خداوند متعال عملی است كه بر آن مداومت شود.

 

سپس فرمود: «فَإِنَّ الْأَعْمَالَ تُعْرَضُ كُلَّ خَمِیسٍ وَ كُلَّ رَأْسِ شَهْرٍ وَ أَعْمَالَ السَّنَةِ تُعْرَضُ فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ» تمام اعمال [یك هفته] در هر پنج‌شنبه و [تمام اعمال یك ماه] در اول ماه [بعد] و اعمال یك سال در نیمه شعبان [به خدمت ولی عصر آن زمان] عرضه می شود. پس اگر می خواهی عملی را به نفست عادت دهی آن را یك سال ادامه بده. (بحار الأنوار، ج84، ص37)

 

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ صَلَّى لَیلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ مِائَةَ رَكْعَةٍ بِأَلْفِ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» هركه در شب نیمه شعبان صد ركعت نماز با هزار قل هو الله احد بخواند، روزی كه قلبها می میرند قلب او نمی میرد و تا نمرده است صد فرشته را خواهد دید كه خیال او را از بیم عذاب الهی آسوده می كنند. به این ترتیب كه سی ملك از آنها به او نوید بهشت می دهند. سی ملك دیگر او را از شیطان حفظ می كنند. سی ملك دیگر روز و شب برای او طلب بخشش می كنند و ده تای آخر هم او را در برابر مكر و حیله حیله‌گران و مكاران یاری می كنند. (إقبال ‏الأعمال، ص 701)

 

سفارش امام رضا علیه السّلام در شب نیمه شعبان

 

علی‌بن حسن فضال می گوید پدرم گفت كه در مورد نیمه شعبان از امام رضا علیه السّلام سؤال كردم. امام فرمود: هِی لَیلَةٌ یعْتِقُ اللَّهُ فِیهَا الرِّقَابَ مِنَ النَّارِ وَ یغْفِرُ فِیهَا الذُّنُوبَ الْكِبَارَ پرسیدم: در این شب نماز خاصی واجب شده است؟ فرمود: این شب عمل واجبی ندارد اما اگر دوست داشتی عمل مستحبی بجا آوری نماز جعفر طیار را بخوان و در آن بسیار ذكر خدا بگو و استغفار كن و دعا نما. زیرا پدرم مرتب می فرمود كه دعا در این شب مستجاب است. عرض كردم مردم می گویند كه امشب شب صكاك (صدور برات و مقدرات) است. فرمود شب صكاك، شب قدر در ماه رمضان است. (عیون‏ أخبار الرضا علیه السّلام، ج 1، ص29)

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:05 PM

امام خمینی (ره) به شهیدخضرایی چه گفتند؟

با شروع جنگ تحمیلی، خضرایی به عنوان یکی از خلبانان باتجربه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پایگاه هوایی همدان منتقل شد.

امام خمینی (ره) به شهیدخضرایی چه گفتبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمود خضرایی 15 خرداد سال 1326 در یکی از محله‌های تهران و در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. در سال 1345 موفق به اخذ مدرک دیپلم ریاضی شد و همان سال وارد دانشکده افسری نیروی زمینی شد و در سال 1348 به درجه ستوان دومی مفتخر گردید.

 

از آن جایی که علاقه زیادی به پرواز داشت، تصمیم گرفت وارد دانشکده خلبانی شود؛ لذا برای ورود به آنجا اقدامات مقدماتی را طی کرد. پس از طی آزمایش‌ها و معاینات مقدماتی وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندان دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای فراگیری دوره پیش رفته پرواز به کشور آمریکا اعزام شد. محمود به علت این که بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری وارد دانشکده خلبانی شده بود، به عنوان افسر ارشد به آمریکا اعزام شد و شروع به یادگیری فن خلبانی در پایگاه ریس آمریکا نمود.

 

بعد از پایان دوره آموزش در سال 1351 موفق به اخذ گواهینامه خلبانی با هواپیمای اف 4 شد و در بازگشت به ایران، در پایگاه هوایی تهران مشغول به خدمت می‌شود. پس از مدتی به پایگاه هوایی بوشهر منتقل شد و به دلیل توانایی بالایی که از خود نشان داد، بعد از مدتی به عنوان رئیس دایره عملیات گردان شکاری این پایگاه منصوب گردید.

 

نقش شهید خضرایی در شکل گیری انقلاب بسیار چشمگیر بود. او با شنیدن فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر قیام علیه طاغوت، ارتش را رها کرده و به صفوف مبارزان می پیوندد. در اواخر بهمن ماه سال 1357 درحالی که چند روزی به پیروزی انقلاب مانده بود، وی در نقش رهبری گروهی از جوانان، دست به تصرف کلانتری منطقه گرگان تهران می زند و در این کش و قوس از ناحیه دست نیز مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و مجروح می شود. با پیروزی انقلاب او شروع به ارشاد خلبانان و نظامیان می کند و آنها را متوجه خیانت های طاغوتیان می نماید.

 

با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق، خضرایی نیز به عنوان یکی از خلبانان باتجربه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پایگاه هوایی همدان منتقل شد و پروازهای جنگی خود را آغاز کرد.

 

در یکی از این پروازها هواپیمای او مورد هدف قرار می گیرد ولی خضرایی با مهارت بالایی که در فن خلبانی داشت، هواپیما را درحالی که یک چرخ نداشت به زمین می‌نشاند. در اواخر سال 1359 نیروی هوایی تصمیم می‌گیرد با عملیاتی عمقی در خاک عراق، در یک اقدام بی سابقه پایگاه‌های الولید در غربی ترین نقطه عراق را بمباران کنند. برای این کار باید بهترین خلبانان نیروی هوایی انتخاب می‌شدند. از این رو خضرایی هم به عنوان یکی از خلبانان برای انجام این عملیات انتخاب می‌شود.

 

در روز موعود تمامی هواپیما به پرواز درمی‌آیند. خضرایی نیز هدایت یکی از فانتوم‌ها را برعهده داشت. بعد از دو مرحله سوخت‌گیری هوایی، فانتوم‌ها به پایگاه‌های الولید می‌رسند. در این هنگام فانتوم ها به سه دسته تقسیم می‌شوند و به هر سه پایگاه الولید حمله می‌کنند.

 

خضرایی هم به خوبی ماموریت‌های خود را انجام می‌دهد و به سمت تانکرهای سوخت‌رسان گردش می‌کند. در این هنگام که پدافند پایگاه‌ها دیوانه‌وار و بی‌هدف به هرطرف شلیک می‌کردند، ناگهان تعدادی گلوله ضد هوایی به هواپیمای خضرایی برخورد می‌کند.

 

هدایت هواپیمای آسیب‌دیده آن هم در شرایطی که باید نزدیک به 500 کیلومتر مسیر را طی کند، کاری بسیار دشوار بود ولی خضرایی مصمم بود که هواپیما را به هر قیمت به ایران برساند. بعد از سوخت‌گیری هوایی سوم، به سرعت به سمت مرزهای ایران می‌آید و در نهایت با رشادت و شهامت خاص هواپیما را سالم بر زمین می‌نشاند.

 

امام خمینی (ره): فرزندم تو سقوط نکردی، تو صعود می‌کنی

 

عملیات بزرگ دیگری در نیروی هوایی با موفقیت انجام شد. در این عملیات نیز خضرایی حضوری فعال داشت، ولی در هنگام بازگشت هواپیمای او مورد هدف موشک زمین به هوا قرار می‌گیرد. وی با سختی هواپیما را تا ایران هدایت می‌کند و در آن جا اقدام به خروج اضطراری از هواپیما می‌کند که به دلیل برخورد دستش با کابین در هنگام خروج اضطراری، دچار شکستگی دست می شوند.

 

بعد از این ماجرا او به همراه تعدادی از خلبانان نیروی هوایی برای تجدید بیعت و دیدن حضرت امام (ره) به جماران می‌روند. در بیت امام (ره)، او چون دچار شکستگی دست شده بود، دست آسیب دیده را به گردن آویزان کرده بود.

 

حضرت امام (ره)رو به او می‌کند و می‌فرماید: فرزندم چی شده؟ دستت چه شده؟

 

خضرایی در پاسخ عرض می‌کند: هواپیمایم مورد اصابت قرار گرفته و سقوط کرده ام.

 

حضرت امام تاملی می کنند و می فرمایند: فرزندم، تو سقوط نکردی، تو صعود می‌کنی!

 

چند روز بعد از این دیدار خضرایی به درجه سرهنگ دومی ارتقا پیدا کرد و همزمان به عنوان فرمانده پایگاه هوایی همدان نیز منصوب شد. او به مدت دو سال از سال 1360 تا 1362 عهده‌دار این مسئولیت بود.

 

پایگاه شکاری همدان به عنوان قطب مهمی محسوب می‌شد و بسیاری از مناطق غرب کشور را پوشش می داد. با حضور وی تحولاتی در این پایگاه ایجاد شد و پایگاه شکاری همدان در زمان فرماندهی او عملیات‌های بزرگی را علیه دشمن بعثی انجام داد.

 

در سال 1362 خضرایی از سوی فرماندهی نیروی هوایی به سمت فرمانده پدافند هوایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و این انتخاب به این دلیل بود که او قبل از آن که یک خلبان باشد، یک افسر کنترل شکاری نیز بود و اشراف خوبی بر پدافند داشت. در مدت حضور خضرایی در این سمت، خدمات قابل توجهی در پدافند داشت.

 

با توجه به شروع عملیات والفجر 8، عده‌ای از یاران امام برای بازدید مناطق جنگی به اهواز بروند. قرار می‌شود که خضرایی هم با این جمع به اهواز برود.

 

با عزیمت به فرودگاه مهرآباد تهران، هواپیمای سی130 به مقصد اهواز به پرواز درمی‌آید. همه چیز به خوبی پیش می‌رفت که ناگهان اهواز مورد حمله هوایی قرار می‌گیرد و یکی از جنگنده‌های دشمن در آستانه ظهر هواپیمای حامل آنها را در آسمان شهر اهواز هدف قرار می‌دهد و تمامی نفرات حاضر در هواپیما شهید می‌شوند و به ملکوت اعلی می‌پیوندند.

 

در این پرواز سرهنگ محمود خضرایی به همراه آیت الله محلاتی و تعدادی از نمایندگان مجلس شواری اسلامی و قضات دیوان عالی کشور شهید می شوند.

 

هنگامی که پیکر مطهر او را پیدا کرده و آن را مشاهده می کنند، می‌ببینند که در یک دست تسبیح و درلابه لای انگشتان دست دیگرش ورقه‌های قرآن بوده است.

 

شهید خضرایی به آرزوی دیرینه خود رسیده بود. او بارها می‌گفت: من دوست ندارم که روی زمین بمیرم، دوست دارم تا در آن بالا بمیرم.

 

روحش شاد و یادش گرامی

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:05 PM

چرا امام زمان (عج) قائم نامیده می‌شود؟

وجود مبارک حجت بن الحسن (عج) داراى القاب و اسامى متعددى است که هر یک وجه خاصى از آن ذات کریم را بیان مى‌دارد.

چرا امام زمان (عج) قائم نامیده می شود؟به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از جمله اسامی و القاب حضرت ولی‌عصر (عج) «بقیه الله» است که آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «امام المهدی (عج) موجود موعود» به علت انتساب این نامگذاری اشاره می‌کند که در ادامه می‌‌خوانید:

 

وجود مبارک حجت بن الحسن (عج) داراى القاب و اسامى متعددى است که هر یک وجه خاصى از آن ذات کریم را بیان مى‌دارد. از القاب مشهور حضرتش مى‌توان به «قائم» اشاره‌اى ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتى آمده است که گویاى سرّ لطیفى است.

 

براى تسمیه آن پیشواى منتظر به قائم وجوه متعددى ذکر شده که به برخى از آن‌ها اشاره مى‌شود:

 

از حضرت باقر (ع) پرسیدند:

مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى!

گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟

فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین (ع) به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجه‌زنان گفتند: اى الله و اى سید ما! آیا نمى‌نگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مى‌کنند؟

 

خداوند به آنان چنین وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آن‌ها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدت‌ها بگذرد. آن‌گاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین (ع) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مى‌خواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آن‌ها انتقام مى‌گیرم.

 

بر اثر غیبت طولانى، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیارى از افراد محو و فراموش مى‌شود و آن‌گاه حضرتش پس از این فراموشى ناگوار قیام مى‌کند. او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگى قائم به حق بودند، از ویژگى خاصى برخوردار است:

 

«سمّی بالقائم لقیامه بالحق»

 

در ویژگى قیام آن حضرت روایاتى هست از جمله حضرت عبد العظیم حسنى(ع) مى‌گوید که به امام جواد (ع) عرض کردم: آرزو مى‌کنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید.

 

امام جواد (ع) فرمود : همه ما قائم به امر خدا و هدایت‌کننده به دین او هستیم، امّا آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک مى‌کند و از عدل و داد پر مى‌سازد، من نیستم. او همان است که ولادتش از مردم مخفى و شخصش غائب مى‌شود. هم‌نام و هم کنیه رسول خداست.

 

نیز حضرت عبد العظیم مى‌گوید:

 

تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه (ع) بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدى است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وى اطاعت کرد.

 

این لقب، تنها به امام عصر (عج) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومى امامت معصومان است.

 

امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصى حضرت بقیه‌اللّه است و تنها آن حضرت به‌ عنوان «قائم آل محمد» شناخته مى‌شود.

 

ان أدرکت القائم من آل محمد نصرته، و منّا المصطفى و المرتضى و منّا یکون المهدی قائم هذه الأمه، به گونه‌اى که به شیوه‌اى پسندیده مرسوم شده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام مى‌کنند.

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:05 PM

سکوت و روزه دو عبادت محبوب نزد خداوند (حدیث قدسی)

هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

سکوت و روزه دو عبادت محبوب نزد خداوند(حدیث قدسی)به گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر  روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.


یا أحمَدُ، لَیْسَ شَيْءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَيَّ مِنَ الصَّمْتِ والصَّوْمِ، فَمَن صامَ ولَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَن قامَ ولَمْ یَقْرَأ في صَلاتِهِ.


ای احمد! هیچ عبادتی نزد من محبوب‌تر از خاموشی و روزه نیست؛ پس اگر کسی روزه بگیرد، ولی مراقب زبان خود نباشد، مانند کسی است که به نماز بایستد ولی در آن قرائت نداشته باشد. 

بحار الأنوار، ج 74، ص 29  

 

 

 

انتهای پیام/ 

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:04 PM

نیمه شعبان و یاد امام حسین (ع)

شب میلاد حضرت مهدی (عج) از شب‌های زیارتی مخصوص سالار شهیدان حسین بن علی (ع) است.

ماه شعبان تنها ماهی كه شهادت هیچ یك از معصومان واقع نشدبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ماه شعبان ماه دعا و انجام اعمال مختلف است؛ به طوری که دعا و روزه انسان را خصوصاً در این ماه به خداوند متعال بسیار نزدیک کرده و فرشتگان در حق مردم مومن و عابد در پیشگاه خداوند متعال دعا کرده و خود این فرشتگان مامور بردن درخواست ها و مناجات انسان های مومن در عرش اعلی بوده که این کار را افتخاری برای خود می دانند.

 

 ماه تولد امام حسین (ع) تنها ماهی است که شهادت امامی در آن صورت نگرفته و ماه شهادت ایشان هم ماهی است که هیچ امام معصومی در آن متولد نشده است.

 

ماه ربیع الثانی و ماه شعبان ، دو ماه قمری هستند که در آن ماه‌ها هیچ امامی شهید نشده است. البته در ماه های جمادی الاول و جمادی الثانی نیز هیچ امامی شهید نشده است بلکه روایت شده است که حضرت فاطمه (س) شهید شده اند که ایشان جزو امامان محسوب نمی‌شود ولی از معصومین هستند.

 

تنها ماهی كه در آن، شهادت هیچ یك از معصومان واقع نشده، ماه شعبان است. ماهی سرتاسر شادی، خیر و بركت است.

 

نیمه شعبان و یاد امام حسین (ع)

 

زیارت امام حسین علیه السلام همیشه و همواره مورد سفارش و تاكید بوده است؛ اما شب میلاد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از شب‌های زیارتی مخصوص سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام است. امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید: هر كس شب نیمه شعبان، مرقد امام حسین علیه السلام را زیارت كند، خداوند متعال گناهان او را می‌بخشد. 

 

از امام پرسیدند: «آیا خداوند عزوجل تمام گناهان را می‌آمرزد؟» امام علیه السلام فرمود:

 

آیا این را برای زائران حسین علیه السلام زیاد می‌دانید؟ چگونه نیامرزد؟ در حالی كه زائر حسین، مانند كسی است كه خداوند عزیز و بلند مرتبه را در عرش زیارت كرده باشد. 

 

در روایت دیگری امام صادق علیه السلام در این‌باره می‌فرماید: در نیمه شعبان، منادی‌ از آسمان ندا می‌كند: «ای زائران حسین! برگردید؛ در حالی كه آمرزیده شده‌اید و ثواب شما بر خدا و نبی او حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم است.» 

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:04 PM

مادر امام زمان (عج) کیست؟

نرجس خاتون که نام دیگر او ملیکا بود، نوه قیصر روم و از خاندان شمعون، وصى بلا فصل حضرت مسیح است.

مادر امام زمان(عج) کیست؟/// ویژه نیمه شعبانبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نرجس خاتون  مادر امام عصر (عج) یکى از ملکه‌هاى وجاهت و زیبایى است که از نسل حواریون عیسى بن مریم بوده است. قدرت الهى آن بانوى مکرمه را براى همسرى حضرت عسکرى (علیه السلام) از روم به سامرا فرستاده تا گوهر تابناک وجود مهدویت در آن رحم پاک پرورش یابد.


نرجس خاتون که نام دیگر او ملیکا بود، نوه قیصر روم و از خاندان شمعون، وصى بلا فصل حضرت مسیح است.

خلاصه سرگذشت ایشان از زبان خودشان بدین شرح است:

بشر بن سلیمان برده فروش، از فرزندان ابو ایوب انصارى و از شیعیان با اخلاص حضرت امام هادى (ع) و امام حسن عسکرى (ع) بود و در سامره افتخار همسایگى حضرت عسکرى (ع) را داشت. او گفت که روزى کافور (یکى از خدمتگزاران امام هادى (ع)) به خانه ام آمد و گفت: امام با شما کار دارد، وقتى من به خدمت حضرت (ع) رسیدم، چنین فرمود: اى بشر تو از اولاد انصار هستى که در زمان ورود حضرت رسول اکرم (ع) به یارى آن جناب به پا خاستند و دوستى شما نسبت به ما اهل بیت مسلم است، بنابراین به شما اطمینان زیادى دارم و مى خواهم به تو افتخارى بدهم. رازى را با تو در میان مى گذارم که نزدت محفوظ بماند.

 

سپس نامه پاکیزه اى به خط و زبان رومى مرقوم فرموده و سر آن نامه را با خاتم مبارکش مهر کرد و کیسه زردى که در آن ۲۲۵ اشرفى بود، بیرون آورد و فرمود: این کیسه را بگیر و به بغداد برو و صبح فلان روز سر پل فرات مى‌روى، در این حال کشتى مى آید، در آن اسیران زیادى خواهى دید که بیشتر آنان مشتریان فرستادگان اشراف بنى عباس خواهند بود و کمى از جوانان عرب هستند.


در چنین وقتى متوجه شخصى به نام عمر بن زید برده فروش باش که کنیزى با چنین وصفى خواهى دید که خود را از دسترس مشتریان حفظ مى کند. در این حال صداى ناله‌اى به زبان رومى از پس پرده رقیق و نازکى خواهى شنید که بر هتک احترام خود مى‌نالد.


بشر بن سلیمان گوید: من به فرموده حضرت امام على النقى (ع) عمل کردم و به همانجا رفتم و آنچه امام فرموده بود، دیدم و نامه را به آن کنیزک دادم. چون نگاه وى به نامه حضرت افتاد به شدت گریه کرد و نگاه (به عمر بن زید) کرد و گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش و قسم یاد نمود که در غیر این صورت خودم را هلاک خواهم کرد.


من در تعیین قیمت با فروشنده گفتگوى زیادى کردم تا به همان مبلغى که امام (ع) داده بود، راضى شد. من هم پول را تسلیم کردم و با کنیزک که خندان و شادان بود، به محلى که قبلا در بغداد تهیه کرده بودم، در آمدیم. پس از ورود، دیدم نامه را با کمال بى قرارى از جیب خود درآورد و بوسید و روى دیدگان و مژگان خود نهاد و بر بدن و صورت خود مالید.


گفتم: خیلى شگفت است که شما نامه اى را مى بوسى که نویسنده آن را نمى شناسى. گفت: آنچه مى گویم بشنو، تا علت آن را دریابى: من ملکه دختر یشوعا، پسر قیصر روم هستم. مادرم از فرزندان حواریون است و از نظر نسب، نسبت به حضرت عیسى دارم. بگذار داستان عجیب خودم را برایت نقل کنم.


جد من قیصر می‌خواست مرا در سن سیزده سالگى براى برادرزاده اش تزویج کند. سیصد نفر از رهبانان و نصارى از دودمان حواریون عیسى بن مریم (ع) و هفتصد نفر از رجال و اشراف و چهار هزار نفر از امرا و فرماندهان و سران لشکر و بزرگان مملکت را جمع نمود. آنگاه تختى آراسته به انواع جواهرات را روى چهل پایه نصب کرد، وقتى که پسر برادرش را روى آن نشانید صلیب‌ها را بیرون آورد و اسقف‌ها پیش روى او قرار گرفتند و انجیل‌ها را گشودند، ناگهان صلیب‌ها از بلندى روى زمین ریخت و پایه هاى تخت درهم شکست.


پسرعمویم با حالت بیهوشى از بالاى تخت بر روى زمین درافتاده و رنگ صورت اسقف‌ها دگرگون گشت و به شدت لرزید. بزرگ اسقف‌ها، چون چنین دید، به جدم گفت: پادشاها! ما را از مشاهدى این اوضاع منحوس که علامت بزرگى مربوط به زوال دین مسیح ومذهب پادشاهى است، معاف بدار.


جدم در حالى که اوضاع را به فال بد گرفت، به اسقف‌ها دستور داد تا پایه هاى تخت را استوار کنند و دوباره صلیب‌ها را برافرازند و گفت: پسر بدبخت برادرم را بیاورید تا هر طور هست این دختر را به وى تزویج نمایم تا شاید که این وصلت مبارک، نحوست آن از بین برود.


وقتى که دستور ثانوى او را عمل کردند، هر چه که در دفعه اول دیده بودند تجدید شد. مردم پراکنده گشتند و جدم با حالت اندوه به حرمسرا رفت و پرده‌ها بیفتاد. همان شب در عالم خواب دیدم مثل اینکه حضرت عیسى و شمعون وصى او و گروهى از حواریون در قصر جدم قیصر اجتماع کرده اند و در جاى تخت منبرى که نور از آن مى‌درخشید، قرار داد. طولى نکشید که محمد (ص) پیغمبر خاتم و داماد و جانشین او و جمعى از فرزندان او وارد قصر شدند. حضرت عیسى به استقبال شتافت و با حضرت محمد (ص) معانقه کرد و حضرت فرمود: یا روح الله! من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام و در این هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (ع) نمود. حضرت عیسى نگاهى به شمعون کرده و گفت: شرافت به سوى تو روى آورده است، با این وصلت با میمنت موافقت کن، او هم گفت: موافقم.


آنگاه دید که حضرت محمد (ص) بالاى منبر رفت و خطبه اى بیان فرمود و مرا براى فرزندش تزویج کرد. سپس حضرت عیسى و حواریون را گواه گرفت، وقتى که از خواب بیدار شدم از ترس جان خود، خواب را براى پدرم و جدم نقل نکردم و پیوسته آن را در صندوقچه قلبم نهفته و پوشیده مى داشتم.


از آن شب به بعد قلبم از فرط محبت به امام عسکرى (ع) موج مى زند تا جایى که از خوراک بازماندم و کم کم رنجور و لاغر شدم و به شدت بیمار گشتم. جدم تمام پزشکان را احضار کرد و همه از مداواى من عاجز گردیدند. وقتى از مداوا مایوس شدند جدم گفت: اى نور دیده! شما هر خواهشى دارى به من بگو تا حاجتت را برآورم. گفتم: پدر جان! اگر در به روى اسیران مسلمین بگشایى و قید و بند از آنان بردارى و از زندان آزاد گردانى امید است که عیسى و مادرش مرا شفا دهند.


پدرم درخواست مرا پذیرفت و من نیز به ظاهر اظهار شفا و بهبودى کردم و کمى غذا خوردم. پدرم خیلى خوشحال شد و از آن روز به بعد، نسبت به اسیران مسلمین احترام شدید انجام مى داد.


در حدود چهارده شب از این ماجرا گذشت. باز در خواب دیدم که دختر پیغمبر اسلام، حضرت فاطمه (س) به همراهى حضرت مریم و حوریان بهشتى به عیادت من آمدند. حضرت مریم به من توجه کرد و فرمود: این بانوى بانوان جهان و مادر شوهر تو است. من فورى دامن مبارک حضرت زهرا را گرفتم و بسیار گریستم و از این که امام حسن عسکرى (ع) به دیدن من نیامده خدمت حضرت زهرا (س) شکایت کردم. فرمود: او به عیادت تو نخواهد آمد، زیرا تو به خداوند متعال مشرکى و در مذهب نصارا زندگى مى کنى. اگر مى خواهى خداوند و عیسى و مریم از تو خشنود باشند و میل دارى فرزندم به دیدنت بیاید، شهادت به یگانگى خداوند و نبوت پدرم که خاتم الانبیا است بده، من هم حسب الامر حضرت فاطمه (س) آنچه فرموده بود گفتم. حضرت مرا در آغوش گرفت و این باعث بر بهبودى من شد، آنگاه فرمود: اکنون به انتظار فرزندم حضرت امام حسن عسکرى (ع) باش که او را به نزدت خواهم فرستاد.


وقتى از خواب بیدار شدم، شوق زیادى در تمام اعماق وجودم راه یافت و مشتاق ملاقات آن حضرت بودم تا اینکه شب بعد امام را در خواب دیدم. در حالى که از گذشته شکوه مى نمودم، گفتم: اى محبوبم، من که خود را در راه محبت تو تلف کردم، فرمود: نیامدن من علتى جز مذهب تو نداشت، ولى حالا که اسلام آورده اى، هر شب به دیدنت مى آیم تا آنکه کم کم وصال واقعى پیش آید، از آن شب تا حال پیوسته در عالم خواب خدمت آن حضرت بودم.


بشر بن سلیمان پرسید چگونه در میان اسیران افتادى؟ گفت: در یکى از شب‌ها در عالم خواب حضرت عسکرى (ع) را دیدم فرمود: فلان روز جدت قیصر، لشگرى به جنگ مسلمانان مى فرستد، تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنیزان که از فلان راه مى روند به آن‌ها ملحق شوى.


من به فرموده حضرت عمل کردم، و پیش قراولان اسلام با خبر شدند و ما را اسیر گرفتند و کار من به اینجا کشید که دیدى. ولى تا به حال به کسى نگفتم که نوه پادشاه روم هستم. تا اینکه پیرمردى که در تقسیم غنایم جنگى سهم او شده بودم، نامم را پرسید، من اظهار نکردم و گفتم: نرجس. گفت: نام کنیزان؟


بشر گفت: چه بسیار جاى تعجب است که تو رومى هستى و زبانت عربى است؟


گفتم: جدم در تربیت من جهدى بلیغ و سعى بسیارى داشت و زنى را که چندین زبان مى دانست، براى من تهیه کرده بود و از صبح و شام نزد من مى آمد و زبان عربى به من مى آموخت، روى همین اصل است که مى توانم عربى حرف بزنم.


(بشر) مى‌گوید: وقتى او را به سامره خدمت امام على النقى (ع) بردم، حضرت از وى پرسید: عزت اسلام و ذلت نصارى و شرف خاندان پیغمبر (ص) را چگونه دیدى؟


گفت: در موردى که شما از من داناترید چه بگویم. فرمود: مى خواهم ده هزار دینار و یا مژده مسرت انگیزى به تو بدهم، کدام یک را انتخاب مى‌کنى؟ عرض کرد: فرزندى به من بدهید، فرمود: تو را مژده به فرزندى مى دهم که شرق و غرب عالم را مالک مى شود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.


عرض کرد: این فرزند از چه شوهرى خواهد بود؟ فرمود: از آن کس که پیغمبر اسلام در فلان شب در فلان ماه و فلان سال رومى تو را براى او خواستگارى نمود، در آن عیسى بن مریم و وصى او تو را به چه کسى تزویج کردند؟


گفت: به فرزند دلبند شما، فرمود: او را مى شناسى؟ عرض کرد: از شبى که به دست حضرت فاطمه (ع) اسلام آوردم، دیگر شبى نبود که او به دیدن من نیامده باشد.


آنگاه حضرت امام على النقى (ع) به (کافور) خادم فرمود: خواهرم حکیمه را بگو نزد من بیاید، وقتى که آن بانوى محترم آمد فرمود: خواهرم این همان زنى است که گفته بودم. حکیمه خاتون آن بانو را مدتى در آغوش خود گرفت واز دیدارش شادمان گردید. آنگاه حضرت فرمود: اى عمه او را به خانه خود ببر و فرایض مذهبى و اعمال مستحبه را به وى یاد بده که او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد (ع) است.

 


انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  - 9:04 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 4

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1467552
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث