به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

حضرت علی (ع) به حاكمان اسلامی چه توصیه‌ای کرد؟

توصيه‏‌های مهم حضرت علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر برای حاكمان اسلامی در این گزارش بخوانید.

چند توصيه‏ سياسي حضرت علي(ع) به حاكمان اسلاميبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ توصيه‏‌های  مهم حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک‏ اشتر برای حاكمان اسلامی در این گزارش بخوانید.

 

1. زمامدار اسلامی از مشورت با افراد بخیل و ترسو و طمعكار بایستی جداً خودداری كند؛ چرا كه بخل و ترس و حرص از سؤظن به خدا سرچشمه می‏گیرد.


2. هرگز نباید انسان‏ های نیكوكار و بدكار در نزد زمامدار یكسان باشند؛ زیرا كه این عمل موجب می‏‌شود نیكوكار در كار نیك خود بی‏‌رغبت، و بدكار در كار بد خود تشویق شود.


3. هیچ زمامدار اسلامی نباید سنت‏‌های معقولی را كه موجب هماهنگی مردم جامعه می‏‌باشد و صاحب‏نظران با صلاحیت جامعه اسلامی نیز به آنها عمل می‏كنند، بشكند. همچنین زمامدار، هرگز نباید سنتی را كه سنت‏‌های خوب مردم را از بین می‏برد، مقرر سازد.


4. از جمله وظایفی دایمی زمامدار اسلامی نظارت كامل بر عملكرد ارگان‏های مختلف و كارگزاران است؛ مانند نظارت بر عملكرد قوه قضاییه و قوه مجریه كه شامل همه قوای اجرایی، نظامی و انتظامی كشور است.


5. زمامدار موظف است استیضاح از خود را قانونی بداند و به پاسخ‏گویی در مقابل خطای خود حاضر شود. زمامدار اسلامی باید هر گونه اتهام به ظلم را كه از طرف مردم به او داده می‏شود؛ برطرف سازد. اگر مردم جامعه درباره زمامدار گمان ظلم و تعدی نمودند، عذر خود را درباره موضوع یا رفتاری كه موجب بدگمانی مردم شده است، آشكار كند و گمان‏‌های ناشایسته مردم را از خود منتفی كند.


6. زمامدار نباید در امور، شتابزده یا سست عمل نماید؛ حضرت می‏فرماید: «از شتابزدگی در امور پیش از آن كه موقعش رسیده باشد، بپرهیز! و از سستی و كاهلی در انجام امری كه موقعش رسیده است، دوری كن!».


7. زمامدار نباید موقعی كه ابهام و تاریكی در امری وجود داشته باشد، به جای كشف حقیقت و پذیرش آن، به لجاجت بپردازد؛ چرا كه پدیده لجاجت بدون هیچ گونه تردیدی از عوارض بیماری مهلك خودخواهی است. از این روی زمامدار باید از لجاجت در پذیرش حقایق دوری جوید و هر زمانی كه حقیقت آشكار شد، در پذیرش و اقدام مطابق آن، سستی نكند.


8. زمامدار نباید در اموری كه مردم همه در آن مساوی‏اند، خود را بر دیگران مقدم بدارد. حضرت می‏فرماید: «ای مالك! گمان مبر كه برای تو در نزد خداوند امتیازی است كه با آن می‏توانی خود را در حق حیات، حق كرامت، حق آزادی و دیگر حقوق، برتر از دیگران تلقی كنی و حقوق مردم را در امور معاش و حیثیت و شرف انسانی پایمال كنی؛ بلكه امتیاز تو در نزد خداوند ناشی از وظایفی است كه باید برای مردم انجام دهی».


9. زمامدار هرگز نباید در اموری كه مسؤولیتش بر عهده اوست و چشمان مردم آنها را می‏بیند، خود را به غفلت و نفهمی بزند؛ شخصیت هر شخص، در گرو انجام وظیفه‏ای است كه بر عهده گرفته است. از این روی زمامدار و هر مقام مسؤول دیگر نباید با نفهمی و غفلت نمایی از وظایف خود طفره رود؛ چرا كه طفره رفتن از وظایف علاوه بر این كه شدیدترین اهانت و تحقیر نسبت به شخصیت خویش و زیر پاگذاشتن كرامت آن است، برای دیگران نیز قابل تأویل و تفسیر نیست. 


منبع:خطبه 53 نهج البلاغه

 

 


انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 6:04 PM

خانه ای را خریداری می کنم که نزدیک مسجد باشد

در آستانه دهه تکریم مساجد رئیس سازمان میراث فزهنگی صنایع دستی و گردشگری به نکات قابل نوجهی در مورد خود با مسجد اشاره داشت

خانه ای را خریداری می کنم که نزدیک مسجد باشد

زهرا احمدی پور رییس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در گفتگو با خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛در مورد حضور اقشار مختلف مردم در مسجد به ویژه بانوان اظهار داشت:به نظر من حضور مردان و زنان در مسجد تفاوتی نمی کند.عملا مردم مسلمان و با اعتقاد ما ارتباطی تاریخی با مساجد دارند.

 

وی در ادامه افزود:این صحبت ها به این معنی است که مسجد در جامعه ما یک رکن و هسته مرکزی بوده و نقش موثری در شهرها و روستاها ایفا کرده است.البته چند سال قبل مساجد در حل اختلافات  محله ای هم نقش موثری داشتند و امام جماعت های این مساجد به مردم مشاوره می دادند.

 

احمدی گفت:اما امروز با توجه به مشکلات و گرفتاری ها در زندگی شهری و گسترده شدن فعالیت ها و گرفتار بودن خانواده ها شاید نشود این انتظار را از مسجد داشت.اما به نظر من همچنان کارکرد اجتماعی مساجد در محله های ما به صورت موثر برقرار است و به ویژه زنان می توانند از این فرصت استفاده کنند.

 

زهرا احمدی پور در ادامه در مورد ارتباط خود با مسجد افزود:با توجه به مشغله ای که در طول روز دارم کمتر می توانم برای نماز های ظهر و عصر به مسجد بروم، اما تمام سعی من این است که برای نمازهای مغرب و عشا به مسجد محل خود می روم و در فعالیت های آنجا حضور دارم.به نظر من صفی که خانم ها در نماز جماعت تشکیل می دهند، بیشتر از آقایان است.

 

رییس سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی در مورد خاطرات کودکی خود از مسجد ادامه داد:من تمام کودکی ام را همراه مادرم در مسجد بودم و بعد از آن تمام ملاک های من برای انتخاب خانه این است که نزدیک به مسجد باشد و این موضوع به عنوان یک فرهنگ در خانواده ما بوده است.من همیشه بهترین دوستانم را در مسجد پیدا و انتخاب کردم و بیشترین همکاری های اجتماعی در دوران جوانی در مسجد بوده است.

 

احمدی پور در قسمتی دیگری از سخنان خود نقدی به عملکرد مساجد کشور داشت و بیان داشت:نقد من به عملکرد مساجد این است مساجد ما بعد از نمازهای واجب تعطیل و درب آن بسته می شود.به عنوان مثال اگر در شهر تهران ساعت 4 بعداز فردی بخواهد نماز بخواند با توجه به اینکه وقت نماز اول وقت گذشته است، درب هیچ مسجدی باز نیست و آن فرد باید در پارک نماز خود را اقامه کند.در صورتی که مساجد باید این فرصت را در اختیار نمازگزاران بگذارند که آنها در تمام روز با مسجد در ارتباط باشند.

 

احمدی پور در انتهای سخنان خود خاطرنشان کرد:مساجد ما باید با حوزه های فرهنگی جدیدی که امروز در جامعه ایجاد شده است ارتباط داشته باشند، البته خوشبختانه این ارتباط خیلی قوی شده است.جوانان ما باید همواره ارتباطشان با مسجد برقرار باشد و بتوانند مسجد را خانه دوم خود بدانند و امکاناتی که به لحاظ فرهنگی نیاز دارند باید در مسجد یافت کنند تا اماکن دیگر پناهگاه جوانان ما نباشد.

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 6:03 PM

حدیث امام حسین (ع) درباره امید به خدا

هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

به فرموده امام حسین (ع) امید در باخدا بودن است تا ناخدا بودنبه گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر  روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ

آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.

(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)

 

 

 

انتهای پیام/ 

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1396  - 6:03 PM

خلاصه زندگی حضرت علی اکبر (ع)

در این گزارش به مناسبت میلاد حضرت علی‌اکبر (ع) به بیان خلاصه‌ای از زندگی آن حضرت می‌پردازیم.

خلاصه زندگی حضرت علی اکبر (ع)به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر سال روز ولادت علی اکبر (ع) به عنوان روز جوان جشن گرفته می‌شود؛ اما خوب است شناخت بیشتری در خصوص شخصیت آن امام پیدا کنیم؛ چرا که نقل قول‌های متفاوتی در خصوص سن و سال و ازدواج او وجود دارد که در این گزارش در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام بهاری کارشناس مذهبی به این موضوع پرداخته‌ایم. پیش از آن مقدمه‌ای کوتاه از تولد آن حضرت را بخوانید.

 

 حضرت علی اكبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین (ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان، در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر گرامی‌اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است. 

 

درباره شخصیت علی اكبر (ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. 

   

سن حضرت علی اکبر (ع)

 

حجت الاسلام بهاری درباره نقل قول‌های متفاوتی که ازطول عمر حضرت علی اکبر (ع) وجود دارد، گفت: سید الشهدا فرموده اند: اگر خداوند ۱۰ فرزند هم به من می‌دادند، اسم همه آن‌ها را علی می‌گذاشتم. از سویی اکبر یعنی بزرگتر و با توجه به این نکته می‌توان متوجه شد که حضرت  علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) بودند.

 

وی افزود: در مورد سن دقیق حضرت هم نقل شده است ثمانیه عشرین؛ البته عده‌ای هم می‌گویند ثمانیه عشر که درست نیست و حضرت ۲۸ سال سن داشتند.

 

ازدواج حضرت علی اکبر (ع)

 

بهاری در این باره اظهار داشت: در مورد ازدواج حضرت در برخی زیارات نقل شده است: (السلام علی اولادک) یعنی حضرت علی اکبر (ع) علاوه بر این که ازدواج کرده بودند، فرزند هم داشتند و در برخی مقاتل هم آمده که فرزندان او در کربلا و در زیر مرکب‌ها به شهادت رسیده‌اند. البته قول ضعیفی هم وجود دارد که می‌گوید حضرت علی اکبر (ع) ازدواج نکرده است، اما با توجه به آنچه گفته شد احتمال آن خیلی ضعیف است.

 

حجت‌الاسلام بهاری در خصوص ارزش و جایگاه آن حضرت در بین خانواده تصریح کرد: وقتی علی اکبر (ع) خواست وارد میدان جنگ شود، اهل خیمه خواستند با گرفتن عبا و عمامه او مانع رفتن او به میدان جنگ شوند. اما امام حسین (ع) فرمودند: دع علی اکبر؛ یعنی علی اکبر را ر‌ها کنید: (علی ممسوس فی ذات الله) علی مجنون و سرگشته ذات الهی است. حضرت سکینه دختر امام حسین (ع) فرموده‌اند: ما در کربلا در سه زمان پدرمان را به حال مرگ دیدیدم؛ یک‌بار زمانی که علی اکبر (ع) می‌خواست به میدان برود. دوم زمانی که او طلب آب کرد و سوم زمانی که او بالای سر برادرم علی اکبر (ع) قرار گرفت.

 

اولین کسی که از اهل بیت امام حسین (ع) به میدان جنگ رفت، چه کسی بود؟

 

حجت الاسلام بهاری ابراز داشت: حضرت علی اکبر اولین کسی بود که مقابل دشمن قرار گرفت و وقتی که او به میدان جنگ رفت، نه تن‌ها ظاهر او شبیه پیامبر اکرم (ص) بود؛ بلکه خلق او شبیه خلق پیامبر و مجموع برخوردهای او با اهل مدینه هم شبیه پیامبر بود. لذا فرموده‌اند حضرت علی اکبر (ع) شبه پیامبر است و حتی نحوه سخن گفتن او هم شبیه پیامبر بود. اما او معصوم نبود.

 

وی تاکید کرد: وجود مبارک حضرت علی اکبر در کربلا هم همراه پدرش امام حسین (ع) بود و از امام حسین (ع) سوال پرسید: من خواب دیده ام که کاروان ما در مسیر مرگ حرکت می‌کند؛ آیا مسیری که ما انتخاب کرده‌ایم درست است. او نه به عنوان فرزند امام حسین (ع) بلکه به عنوان کسی که در کنار امام حسین (ع) قرار داشت و همراه او بود، با بصیرت خود در تبعیت از امام زمانش عمل می‌کند و همراه می‌شود و همه ما باید از این رفتار درس بگیریم و آن را سر لوحه کردار خود قرار دهیم.

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:28 PM

نفقه زن چقدر است؟

میزان نفقه متناسب با شئون خانوادگی زن، عرف و عادت ساکنان هر منطقه و وضع مالی مرد تعیین می شود.

نفقه زن چقدر است؟

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نفقه همان  نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن است و  اگرچه در قانون مدنی و كيفری ايران نسبت به پرداخت آن تاكيد شده اما در مواردی نيز به مردان اجازه داده شده است كه از پرداخت آن خودداری كنند. ماده 1108 قانون مدنی می‌گويد، هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظايف زوجيت امتناع كند، مستحق نفقه نخواهد بود.


بنا بر این گزارش، تا به امروز در قانون میزان مشخصی برای نفقه تعیین نشده و میزان آن متناسب با  شئون خانوادگی زن، عرف و عادت ساکنان هر منطقه و وضع مالی مرد تعیین می‌شود البته اگر زن و مردی در رقم تعیین شده توافق نداشته باشند، دادگاه میزان آن را مشخص می‌کند.


شایان ذکر است؛ اگر مردی با توان مالی کم به سراغ دختری از طبقه بالا برود، قانونگذار به نیازهای زن متناسب با شأن او توجه دارد و کار زیادی با توان مالی مرد ندارد. به عبارت دیگر در این مواقع نفقه طبق قانون باید متناسب با شأن زن پرداخت شود.

 

قانون در بحث نفقه توجهی به توان مالی مرد ندارد، اما مطابق رویه‌های موجود، تمام کارشناسان در هنگام تعیین مبلغ، به توان مالی مرد نیز توجه می‌کنند. به طوری که اگر مرد توان مالی خوبی داشته باشد، حتما نفقه بالایی برای زن تعیین می‌کنند.


گفتنی است؛ اگرچه نفقه حق زن است اما زن برای دریافت آن حتما باید در خانه شوهرش باشد و اگر خانه شوهر را بدون اجازه ترک کند، در صورتی که مرد بخواهد  نفقه به او تعلق نمی‌گیرد.


خاطرنشان می‌شود؛ هر فردی که با وجود استطاعت مالی نفقه زن خود را در صورت تمكين ندهد يا از ادای نفقه ديگر اشخاص واجب‌النفقه خودداری كند، از طرف دادگاه به سه ماه و يك روز تا پنج ماه حبس محكوم خواهد شد. 
 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:28 PM

دو کلید طلایی زندگی انسان چیست؟

آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) همه افراد جامعه بخصوص جوان‌ها را به انجام دو عمل سفارش می‌کند.

«احترام به پدر و مادر، نماز اول وقت» کلید طلایی زندگی انسانبه گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) در یکی از سخنرانی‌های خود می‌گوید: اولين عملی که باعث خوب شدن کار و بار انسان می‌شود، «راضی نگه داشتن پدر و مادر» است.

 

این موضوع در زندگی انسان بسیار مهم و حیاتی است که پدر و مادر از دست فرد ذره‌ای ناراحت نباشند. شاید بسیاری از گره‌های زندگی ما با احترام به پدر و مادر باز شود.

 

ایشان همچنین در مورد نماز اول وقت می‌گوید: دومين عمل «نماز اول وقت» است. نماز اول وقت در اينکه کارتان خوب شود، مؤثّر است. کسانی که به هر دری می‌زنند، ولی کارشان درست نمی‌شود برای اين است که نماز اول وقت نمی‌خوانند.

 

ایشان در انتها می‌گوید: جوان‌ها به شما توصيه می‌کنم اگر می‌خواهيد هم دنيا داشته باشيد و هم آخرت، نماز اول وقت بخوانيد.

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:27 PM

آنچه که جوانان باید از زندگی حضرت علی‌اکبر بدانند

پیامبر اکرم (ص): هیچ چیز محبوب‌تر در نزد خداوند متعال از جوان توبه‌کننده وجود ندارد و هیچ چیز مبغوض‌تر در نزد خداوند متعال از پیری که مشغول گناه است نیست.

آن چیزی که جوانان باید از زندگی حضرت علی اکبر بدانندبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جوان کسی است که مرحله‌ای به نام بلوغ را پشت سر گذاشته و تغییری کلی پیدا کرده است،؛ زیرا از دنیای بدون دغدغه کودکی خارج و به دنیای پرمسئولیت بزرگسالی وارد شده است. جوان شخصی است که دوره ناتوانی کودکی را پشت سر گذاشته و دوره سستی و ناتوانی دیگری به نام پیری را پیش رو دارد. لذا بهترین، فعال‌ترین و شاداب‌ترین دوره عمر هر انسانی دوره جوانی است. 

 

حضرت علی‌اکبر (ع) در جوانی با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه جوانان را به سوی خود جلب می‌کرد. آنچه در این فراز از داستان او گفته می‌شود، نکته‌هایی است که بی‌تردید با مطالعه و رد شدن تأثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سر صبر و تامل بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم. 

 

علی‌بن‌الحسین (ع) صفات جد خود را می‌دانست، از این رو، هماره در آینه اخلاق و رفتار او نظر می‌کرد و خود را بدان صفات می‌آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده‌رو و شادمان بود.

 

ولی در تنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو با خالق هستی داشت. در زندگی آسان‌گیر، ملایم و خوش خو بود، نگاهش کوتاه می‌نمود و به روی کسی خیره نمی‌شد. بیشتر اوقات بر زمین چشم می‌دوخت و با بینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیاطلبان احترام چشمگیری نداشتند. نشست و برخاست می‌کرد، با آنان همسفره می‌شد و با دست خود در دهانشان غذا می‌گذارد. اصالت‌های فکری و استواری‌های روحی، وی را چنان کرده بود که هیچگاه و از هیچ حاکمی هراس نداشت. 

 

هرگز عیب‌جویی نمی‌کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراد دوری می‌کرد. تمامی انسان‌ها را بندگان خدا می‌دانست و از تحقیر آنان خودداری می‌ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد و ناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می‌آورد، به دیگران به ویژه نیازمندان انفاق می‌کرد. هرگاه کسی هدیه‌ای به او تقدیم می‌کرد، با گشاده‌رویی می‌پذیرفت. اگر فردی مهمانی داشت و او را دعوت می‌کرد، می‌پذیرفت. به عیادت بیماران می‌رفت، هر چند خانه بیمار در دور‌افتاده‌ترین نقطه شهر باشد. در تشییع پیکر مردگان حاضر می‌شد و هیچ یار از دست رفته‌ای را تنها نمی‌گذاشت. 

 

برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت بود و مسلمانان را مورد لطف و عطوفت خویش قرار می‌داد. امور دنیوی و اضطراب‌های مادی او را متزلزل نمی‌ساخت. 

 

زندگی علی ساده و بی‌پیرایه بود و در آن از تجمل، اسراف و تبذیر اثری دیده نمی‌شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان از صله او بهره‌مند می‌شدند. از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس توقع و انتظاری نداشت. 

 

در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه دشمن هرگز او را بیمناک نمی‌ساخت. در اجرای عدالت و دفاع از حق، قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می‌شتافت و در برابر ظالمان می‌ایستاد تا حق را به صاحبش برنمی‌گردانید، آرام نمی‌گرفت. به دانش‌اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می‌داد و همواره پیروان خود را از جهالت و بی‌خبری باز می‌داشت. 

 

به پاکیزگی و آراستگی علاقه‌ای وافر داشت و این صفت از دوران کودکی در او دیده می‌شد. از این رو هماره بر تمیزی لباس و بدن اهتمام می‌ورزید. 

 

بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت و اکثر اهل جهنم را گردن فرازان و سرکشان می‌دانست. نه تنها بر انسان‌ها بلکه بر حیوانات نیز شفقت داشت و با مهربانی و ملایمت و انصاف با آنان رفتار می‌کرد. 

 

آنان که قیافه ظاهری و سیمای به نور نشسته علی را دیده‌اند، چهره وی را این گونه ترسیم کرده‌اند: قیافه‌اش بسیار با ابهت بود و چون ماه تابان می‌درخشید. به زیبایی و پاکیزگی آراسته بود. از چهار شانه بلندتر و از بلند کوتاه‌تر. رنگی روشن و به سرخی آمیخته و چشمانی سیاه و گشاده با مژه‌هایی پرمو داشت، گونه‌هایش هموار و کم‌گوشت بود، مویش نه بس پیچیده و نه بسیار افتاده می‌نمود. از سینه تا ناف خط موی بسیار باریک داشت، اندامش متناسب و معتدل و سینه و شانه‌اش پهن بود. 

 

سرشانه‌هایش از هم فاصله داشت. پشتی پهن داشت، جز ران و ساق که زیر مفصل‌ها است، استخوان‌های بند دستش کشیده و کفی گشاده و بخشنده داشت. دو پنجه دست و پایش قوی و درشت و انگشت‌ها کشیده و بلند و دو کف پا از زمین برآمده بود. به سرعت راه می‌رفت و هنگام راه رفتن چنان بود که گویی از زمین سراشیب فرود می‌آید یا از روی سنگی به نشیب می‌رود. چون به طرف کسی برمی‌گشت با تمام بدن بر می‌گشت. دیده‌اش فروهشته و نگاهش به زمین بود تا به آسمان. 

 

بینی‌اش قلمی کشیده و باریک و میانش برآمدگی داشت و نوری از آن می‌تافت. 

 

دهانش نه بسیار کوچک و نه بزرگ بود. دندان‌های زیبایش سفید، براق و نازک بود. گردنش در صفا و نور و استقامت نقره‌فام بود، بوی مشک و عنبر از او بلند بود. 

 

پاره‌ای از مورخان این ویژگی‌ها را برای جد وی نگاشته‌اند; اما علی را در این خصوصیات همانند دانسته‌اند. 

 

با این ویژگی‌های روشنی‌آفرین به خوبی می‌توان او را شناخت، وی علی‌اکبر پور والای امام حسین(ع)است. جوانی زیبا که همانند جد خود رسول خدا (ص) در سیرت، سپید و در صورت، آسمانی می‌نمود و هماره یاد و نام پیامبر (ص) از چگونگی سخن گفتن و یا راه رفتن و دیگر برخوردهای اجتماعی اخلاقی او می‌تراوید. از این رو، امام حسین(ع) او را شبیه‌ترین مردم حتی نسبت به خود در خلقت و آفرینش، اخلاق و صفات روحی، گفتار و آداب اجتماعی به رسول خدا (ص) معرفی می‌کرد. 

 

آنان که با صورت دلربای پیامبر (ص) و صدای پرچاذبه آن حضرت آشنا بودند، آنگاه که علی از پشت دیوار زبان به سخن می‌گشود، گویی صدای رسول اکرم (ص) را می‌شنیدند. 

 

گاهی که اباعبدالله (ع) برای صوت قرآن جد عزیزش دلتنگ می‌شد، به علی می‌فرمود: علی جان! برایم قرآن بخوان تا از آن لذت و بهره برم. 

 

کلام شیرین، بیان روان، ادب بسیار در برابر پدر و مادر، اطاعت بی‌چون و چرا از مقام ولایت و دلدادگی به حقیقت، برگی دیگر از زندگانی زرین علی‌اکبر بود. این ویژگی‌ها چون با فروتنی او همراه می‌شد، نگاه تحسین‌آمیز همگان را به دنبال داشت. 

 

روایاتی در باب جوان و جوانی 

 

پیامبر اکرم (ص): ای اباذر! هیچ جوانی به خاطر خدا، دنیا و سرگرمی‌های آن را کنار نگذاشت و جوانی خویش را در راه طاعت خدای پیر نکرد، جز اینکه خداوند پاداش72  صدیق بسیار راست‌گو را به او عطا فرماید. 

 

پیامبر اکرم (ص): بهترین جوانان شما کسی است که به پیران (از لحاظ تجربه و دوراندیشی) شبیه گردد. 

 

حضرت علی(ع): کسی که در کودکی دانش نیاموزد، در بزرگی پیشی نمی‌گیرد. 

 

حضرت محمد(ص):  توبه نیکو است ولی برای جوانان نیکوتر است. 

 

حضرت علی(ع): ای گروه جوانان آبروی خویش را با ادب حفظ کنید و دین خود را با علم و دانش محافظت نمائید. 

 

حضرت علی(ع): دو چیز است که برتری آنها را تنها کسی که آنها را از دست داده باشد، می‌داند. آن دو عبارت است از: جوانی و عافیت. 

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:27 PM

آنچه از حضرت علی‌اکبر (ع) نمی‌دانید

حضرت علی‌اکبر (ع) با توجه به تأکیدهای پیامبر اکرم (ص) به کسب روزی حلال، بیکار نبوده است.

شغل حضرت علی‌اکبر (ع) چه بود؟همزمان با خجسته میلاد جوان اهل بیت (ع)، حجت‌الاسلام حسن آقامیری کارشناس مذهبی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با نگاهی به سیره اهل بیت (ع) و سفارش‌های پیامبر اکرم (ص) گفت: ما از رسول اکرم (ص) و اهل بیت ایشان به طور مفصل سفارش‌های بسیاری را برای هدایت جوانان به کار کردن داریم و در روایات بسیاری آمده است: «عبادت 70 جزء دارد و بهترین آن کار کردن برای کسب روزی حلال است.» روزی یکی از نزدیکان پیامبر(ص) به خدمت ایشان شرف یاب شدند و رسول خاتم (ص) از شغل آن فرد پرسیدند. اگر این صحابه به پیامبر (ص) می‌گفت که کار ندارم حضرت می‌فرمودند از چشمم افتادی و از چشم افتادن پیامبر عین افتادن از چشم پدر است و همه را به پیدا کردن کار تشویق می‌کردند.

 

وی در ادامه با نگاهی به سیره زندگی حضرت علی‌اکبر (ع) در توصیه‌ای به جوانان بیان کرد: همه ما حضرت علی‌اکبر (ع) را از صبح تا ظهر عاشورا می‌شناسیم و آگاهی زیادی از چگونگی زندگی ایشان نداریم، چه کسی می‌داند که شغل شریف ایشان چه بوده است؟ آیا همسر داشته‌اند یا نه؟ 

 

حجت‌الاسلام آقامیری با اشاره به شباهت زیاد حضرت علی‌اکبر (ع) با جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) ابراز داشت: علي الاكبر أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً برسول الله (ص)، هر انسان را خدا خلق می‌کند، اما به دست آوردن خلق، چیزی اکتسابی است که ایشان از جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) کسب کرده‌اند.

 

کارشناس مذهبی بیان کرد: حضرت علی‌اکبر (ع) بنا به گفته مورخان، حداقل 25 سال سن داشتند و با تطبیقی به نگرش اهل بیت (ع) و سفارش‌های پیامبر اکرم (ص)، بیکار بودن ایشان واقعیت ندارد.

 

حجت‌الاسلام آقامیری در پایان خاطرنشان کرد: شخصیتی که ما از حضرت علی‌اکبر (ع) برای جوانان ساخته‌ایم، صبح عاشورا متولد می‌شود و ظهر واقعه کربلا از دنیا می‌رود و اگر زندگی ایشان را بررسی کرده باشیم در حد کتاب‌های مدرسه‌ای و آموزش‌های کوتاه است.

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:27 PM

فضایل امام سجاد (ع)؛ وارث کربلا

امام سجاد(ع) پانزدهم جمادی‌الاول سال سی و هشتم هجری به دنیا آمد.

مروری بر زندگی امام سجاد(ع) ،وارث کربلابه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام سجاد(ع) پانزدهم جمادی‌الاول سال سی و هشتم هجری به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و تقریباً بیست و سه سال با پدر بزرگوار زندگی کرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.

 

حضرت سجّاد علیه‌السلام پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق به طور خارق‌العاده این دختر را به امام حسین(ع) می‌رساند. شرافت این زن آن است که مادر نُه نفر از ائمه طاهرین می‌شود و چنانچه امام حسین علیه‌السلام «اب الائمه» است. این زن نیز «ام الائمه» است.

 

گرچه امام سجاد علیه‌السلام با اهل‌بیت علیه‌السلام در همه فضایل وجه اشتراک دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنان علی علیه‌السلام دارد. که آن موارد را ذکر می‌نماییم.

 

ایمان امام سجاد علیه‌السلام

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دعای صباح می‌گوید: «یا من دلّ علی ذاته بذاته؛ ای کسی که برهان وجود خود هستی.»

حضرت سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی می‌گوید: «بک عرفتک و انت دللتنی علیک و عویتنی الیک و لولا انت لم أدر ما انت؛ تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمی‌شناختم»

اینگونه کلمات منتهای ایمان را می‌رساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمؤمنین می‌فرماید: «لو کشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا؛ اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را با این چشم ظاهری دید و می‌دیدم بر یقین من که الآن به ذات مقدس حق دارم چیزی افزوده نمی‌شد.»

 

علم امام سجاد علیه‌السلام

 

اگر امام علی علیه‌السلام می‌گوید: «از من بپرسید هر چه می‌خواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت می‌دانم، حضرت سجاد نیز می‌گوید: «اگر نمی‌ترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت می‌گفتم» 

 

تقوای امام سجاد علیه‌السلام

 

حضرت علی علیه السلام می‌فرمود: «و الله لو اعطیت الاقالیم السبعة و ما تحت افلاکها علی ان اعصی فی نملة اسلبها جلب شعیرة ما فعلت؛ به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند که به مورچه‌ای ظلم کنم و بی‌جهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم، این کار را نمی‌کنم»

نیز امام سجاد علیه السلام می‌گوید محال است که خداوند را معصیت کنم، زیرا او را دوست دارم.

 

شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

شجاعت امام علی علیه‌السلام زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد علیه السلام را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبه آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگیریم شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن می‌شود.

 

امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمرو بن عبدود و مرحب خیبری به کار می‌برد و فرزند گرامی او امام سجاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به کار برده است.

 

حلم امام سجاد علیه السلام

 

درباره امیرالمؤمنین گفتاری نقل شده و ایشان فرمودند: «از کنار آدم بی‌خردی گذشتم که به من بد می‌گفت. از او صرف‌نظر کردم گویی که او حرفی نزده است.» درباره امام سجاد نیز گفتاری نقل شده است و ایشان فرمودند: «از کنار کسی گذشتم که به من بد می‌گفت. به او گفتم که اگر راست می‌گویی خداوند متعال مرا رحمت کند، و اگر دروغ می‌گویی خدا تو را بیامرزد»

 

تواضع امام سجاد علیه السلام

 

حضرت علی علیه السلام با فقرا می‌نشست، با آنان غذا می‌خورد، از آنان دلجویی می‌کرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، برای آنان کار می‌کرد و از آنان پذیرایی می‌نمود، و درباره آنان به دیگران سفارش می‌کرد.

 

تاریخ نویسان اقرار دارند که امام سجاد علیه السلام، دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفره‌اش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده کند و حتی غذا در دهن آنان بنهد.

 

جهاد امام سجاد علیه السلام

 

حضرت علی علیه السلام بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجاد علیه السلام گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است. قیام ابی عبدالله الحسین علیه السلام درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد علیه السلام به دست زینب کبری انجام گرفت.

 

تدبیر امام سجاد علیه السلام در اسارت، گریه‌های امام سجاد در مدینه، نوحه‌خوانی و روضه‌خوانی‌های آن حضرت در مدت سی‌وپنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق‌العاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان می‌دهد.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  - 9:51 PM

گزیده‌ای از صحیفه سجادیه

نیایش‌های امام علی‌بن‌الحسین که به صورت مجموعه‌ای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده است.

گزیده‌ای از صحیفه سجادیهبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام علی‌بن‌الحسین نیمه دوم زندگانی خود را در محیطی به سر می‌بردند که از یک سو زیر مراقبت مأموران شام و مواظبت بر آنکه مبادا از آل علی و خاندان او نامی به نیکی برده شود، و چنان در این کار سخت می‌گرفتند که مردم می‌کوشیدند خود را از چشم آنان دور نگاه دارند مبادا متهم شوند، تا آنجا که علی‌بن‌الحسین می‌گوید: «در مکه و مدینه بیست تن نیست که ما را دوست بدارد.» و از سوی دیگر شهرهای مسلمان‌نشین هر روز در تباهی اخلاق و فساد اجتماعی بیشتر فرو می‌رفت گوئی عامه مردم گوش‌های خود را بسته بودند، مبادا سخن حق در آن فرو رود.

می‌توان گفت نیایش‌های امام علی‌بن‌الحسین (ع) که به صورت مجموعه‌ای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده، آینه‌ای است که تصویر اجتماعی آن روز (مخصوص مدینه) را در آن می‌توان دید. بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می‌بیند و می‌شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان‌ها از آلایش. گوئی امام علی‌ابن‌الحسین (ع) می‌خواهد تا آنجا که ممکن است، بر زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.

 

نيايش، در طلب پرده‌پوشى و نگهدار

 

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ، وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنّتِكَ، وَ لَا تَسُمْنِي بِالرّدّ عَنْكَ، وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.

 

وَ لَا تُقَاصّنِي بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِي بِمَا اكْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي، وَ لَا تَكْشِفْ مَسْتُورِي، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِيزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِي، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُيُونِ الْمَلَإِ خَبَرِي‏

 

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا يَكونُ نَشْرُهُ عَلَيّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا يُلْحِقُنِي عِنْدَكَ شَنَاراً

 

شَرّفْ دَرَجَتِي بِرِضْوَانِكَ، وَ أَكْمِلْ كَرَامَتِي بِغُفْرَانِكَ، وَ انْظِمْنِي فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَ وَجّهْنِي فِي مَسَالِكِ الْ‏آمِنِينَ، وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ، وَ اعْمُرْ بِي مَجَالِسَ الصّالِحِينَ، آمِينَ رَبّ الْعَالَمِينَ

 

خدايا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و بسترهاى اعزاز خود را برايم بگستران، و مرا به شريعه‏هاى رحمتت در آور، و به آغوش بهشت خود وارد ساز، و به راندن از خويش مرنجان، و به نااميدى از خود محروم مكن، و در گرو اعمالم مكش، و بر رفتارم خرده مگير، و رازم را آشكار مكن، و سرم را فاش مساز. و عملم را به ميزان عدالت مسنج و باطنم را پيش برگزيدگان خلق آشكار مدار، آنچه را كه انتشارش بر من ننگ است از ايشان بپوشان و آنچه را كه مرا پيش تو رسوا كند، از نظر ايشان در هم نورد. به رضاى خود درجه‏ام را بلند كن، و به آمرزش خود عزتم را كامل ساز، و مرا در زمره اصحاب يمين در آور، و در راه‌هاى ايمنان ببر، و در گروه رستگاران قرار ده، و مجالس صالحين را بوسيله من آباد ساز دعايم را مستجاب فرماى. اى پروردگار جهانيان.

 

نيايش، در تذلل به پيشگاه خداى عزوجل

رَبّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي، فَلَإ؛تتّّ حُجّةَ لِي، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيّتِي، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي، الْمُتَرَدّدُ فِي خَطِيئَتِي، الْمُتَحَيّرُ عَنْ قَصْدِي، الْمُنْقَطَعُ بِي.

 

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلّاءِ الْمُذْنِبِينَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرّينَ عَلَيْكَ، الْمُسْتَخِفّينَ بِوَعْدِكَ‏

 

سُبْحَانَكَ أَيّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ، وَ أَيّ تَغْرِيرٍ غَرّرْتُ بِنَفْسِي‏

 

مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرّ وَجْهِي وَ زَلّةَ قَدَمِي، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي، فَأَنَا الْمُقِرّ بِذَنْبِي، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي، ارْحَمْ شَيْبَتِي، وَ نَفَادَ أَيّامِي، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلّةَ حِيلَتِي.

 

موْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدّنْيَا أَثَرِي، وَ امّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِينَ ذِكْرِي، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ‏

 

مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي، وَ تَفَرّقَتْ أَعْضَائِي، وَ تَقَطّعَتْ أَوْصَالِي، يَا غَفْلَتِي عَمّا يُرَادُ بِي.

 

مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَ فِي أَحِبّائِكَ مَصْدَرِي، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي، يَا رَبّ الْعَالَمِينَ.

 

اى پروردگار من، گناهانم مرا خاموش ساخته، و رشته گفتارم را بگسیخته است، زیرا حجتى برایم نمانده است، و از این رو به بلیه خود اسیر، و به کردار خود در گرو، و در خطاى خود سرگشته، و از مقصد خود سرگردان و در راه درمانده‏ام هم اکنون نفس خویش را در موقف ذلیلان گناهکار داشته‏ام: در موقف بدبختانى که بر تو جرى شده‏اند، و وعده تو را سرسرى شمرده‌‏اند. 

 

منزهى تو! به چه جرأت بر تو دلیرى کردم؟! و به کدام فریب خود را به مهلکه افکندم؟! مولاى من، رحمت آور بر زمین خوردنم با صفحه صورتم، و بر لغزیدن گامم و ببخش به حلم خود بر نادانیم، و به احسان خود بر بدکرداریم. زیرا منم که به گناه خود مقر، و به خطاى خود معترفم، و این دست و سر من است که براى قصاص از نفس خویش آن را به زارى تسلیم کرده‏ام. بر پیرى و به آخر رسیدن عمر و نزدیک شدن مرگ و ناتوانى و مسکینى و بیچارگیم رحمت آور. اى مولاى من، و چون نشان من از دنیا منقطع شود، و یادم از میان آفریدگان محو گردد، و همچون کسى که یکباره از یاد برود، از فراموش شدگان گردم، بر من رحمت آور اى مولاى من و هنگام دیگرگون شدن صورت و حالم، آنگاه که بدنم بپوسد، و اعضایم از هم بپاشد، و پیوندهایم بگسلد، بر من رحمت آور. اى واى از بى‏خبرى من از آنچه در باره‏ام اراده شده. مولاى من، و هنگام زنده کردن و برانگیختنم بر من رحمت آور، و در آن روز توقفم را با دوستانت، و به راه افتادنم را از موقف حشر به دار جزاء در سلک یارانت، و مسکنم را در جوارت قرار ده، اى پروردگار جهانیان.

 

نيايش، هنگامى كه خبر مرگ كسى را می‌شنيد يا از مرگ ياد می‌كرد

 

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصّرْهُ عَنّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتّى لَا نُؤَمّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ‏

 

وَ سَلّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً

 

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللّحَاقِ بِكَ حَتّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامّتَنَا الّتِي نُحِبّ الدّنُوّ مِنْهَا

 

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ‏

أَ

مِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.

 

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از طول امل نگاه دار، و با اداى حق عمل دست آرزو و امل را از گريبان ما كوتاه گردان تا به پايان رساندن ساعتى را پس از ساعتى، و در يافتن روزى را در پى روزى، و پيوستن نفسى رابه نفسى و گامى را در پى گامى آرزو نكنيم، و ما را از فريب آرزو به سلامت و از شرورش در امان دار، و مرگ را نصب العين ما قرار ده، و ياد كردنمان را از مرگ گسسته و ناپيوسته مساز، و از اعمال شايسته توشه عملى برايمان قرار ده كه با آن براى بازگشت بسوى تو شتاب كنيم، و به زود رسيدن به كوى تو حرص ورزيم، تا مرگ براى ما آرامگاهى باشد كه با آن انس گيريم، و محل الفتى كه بسويش مشتاق باشيم، و خويشاوند نزديكى باشد كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. پس هر زمان كه آن را بر ما وارد سازى و بسوى ما فرود آورى، ما را از ديدار چنان ديداركننده‏اى نيكبخت ساز و چون در آيد ما را با او مأنوس گردان، و ما را در مهمانى او بدبخت مساز و از ديدنش سرافكنده مكن و آن را درى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خود قرار ده، و ما را در سلك هدايت شدگانى بميران كه گمراه نشوند، و فرمانبردارانى كه اكراه نداشته باشند، و تائبانى كه عصيان نكنند، و بر گناه اصرار نورزند اى ضامن مزد نيكوكاران. و اى مصلح كار تباهكاران.

 

نيايش، در طلب خير

 

اللّهُمّ إِنِيّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ

 

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيّدْنَإ؛سسّّ بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ.

 

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمّا تَخَيّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدّ الْعَافِيَةِ

حَبّبْ إِلَيْنَا مَا نَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ‏

 

وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيّتِكَ حَتّى لَا نُحِبّ تَأْخِيرَ مَا عَجّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيّرَ مَا كَرِهْتَ.

 

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيراً، إِنّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.

 

خدايا از تو می‌خواهم كه به دانائيت خير را برايم بگزينى. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و در باره‏ام به خير حكم فرماى، و ما را به حكمت اختيار خود ملهم ساز، و آن را براى ما وسيله رضاء به قضاء و تسليم به حكم خود قرار ده. و به اين وسيله پريشانى شك و ترديد را از ما دور ساز، و ما را به يقين مخلصين تأييد فرماى، و به خويشتن وا مگذار، كه از معرفت آنچه براى ما برگزيده‌اى فرو مانيم، تا آنجا كه قدر ترا سبك شماريم، و مورد رضاى ترا مكروه داريم، و به چيزى كه از حسن عاقبت دورتر و به خلاف عافيت نزديكتر است متمايل شويم. آنچه را از قضاى خود كه ما از آن اكراه داريم پيش ما محبوب ساز. و آنچه را از حكم تو كه دشوار می‌پنداريم بر ما آسان كن و ما را به گردن نهادن مشيتى كه بر ما وارد ساخته‏اى ملهم ساز. تا تأخير آنچه را تعجيل فرموده‏اى، و تعجيل آنچه را به تأخير افكنده‏اى، دوست نداريم، و آنچه را تو دوست دارى مكروه نشماريم و آنچه را مكروه دارى بر نگزينيم. و كار ما را به آنچه فرجامش پسنديده‏تر و مآلش بهتر است پايان بخش زيرا كه تو عطاياى نفيس می‌دهى. و نعمتهاى بزرگ می‌بخشى، و تو بر هر كار قدرت بی‌پايان دارى.

 

نيايش در اشتياق به طلب آمرزش از خداى تعالى

 

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ صَيّرْنَا إِلَى مَحْبُوبِكَ مِنَ التّوْبَةِ، و أَزِلْنَا عَنْ مَكْرُوهِكَ مِنَ الْإِصْرَارِ

ا

للّهُمّ وَ مَتَى وَقَفْنَا بَيْنَ نَقْصَيْنِ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا، فَأَوْقِعِ النّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التّوْبَةَ فِي أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

 

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنّا، وَ يُسْخِطُكَ الْ‏آخَرُ عَلَيْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنّا، وَ أَوْهِنْ قُوّتَنَا عَمّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا

 

وَ لَا تُخَلّ فِي ذَلِكَ بَيْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِيَارِهَا، فَإِنّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِلِ إِلّا مَا وَفّقْتَ، أَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلّا مَا رَحِمْت‏

 

اللّهُمّ وَ إِنّكَ مِنَ الضّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلّا بِقُوّتِكَ، وَ لَا قُوّةَ لَنَا إِلّا بِعَوْنِكَ‏

 

فَأَيّدْنَا بِتَوْفِيقِكَ، وَ سَدّدْنَا بِتَسْدِيدِكَ، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمّا خَالَفَ مَحَبّتَكَ، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِي مَعْصِيَتِكَ‏

 

اللّهُمّ فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ حَتّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقّ بِهَا جَزَاءَكَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ.

 

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را به سر منزل آن توبه‏‌اى كه پسند تو است رهسپار ساز، و از اصرار بر آنچه ناپسند تو است دور گردان.

خدايا و هر زمان كه از ما تقصيرى سر زند كه مستوجب خسران در دين يا زيان در دنيا شويم، پس آن خسران را در آن يك كه زود گذرتر است (يعنى دنيا) قرار ده و عفو از عقوبتت را در آنچه دوامش طولانى‏تر است (يعنى دين) بر قرار ساز و چون آهنگ دو كار كنيم كه يكى از آنها ترا از ما خشنود كند و آن ديگر ترا بر ما خشمگين سازد.، پس به آنچه ترا از ما خشنود كند متمايلمان ساز، و از قدرتمان بر آنچه موجب خشم تو بر ما است بكاه، و در اين مرحله نفس ما را در اختيار خود آزاد مگذار، زيرا كه نفس ما را در اختيار خود آزاد مگذار، زيرا كه نفس جز در آنجا كه توأش توفيق دهى گزيننده باطل است، و جز در آن مورد كه توأش رحم كنى بكار بد فرمان دهنده است.

 

خدايا تو ما را از ضعف آفريده‏‌اى، و بر سستى بنياد كرده‌‏اى و آفرينش‌مان را از آبى بى‏ارزش آغاز نموده‏‌اى، پس ما را هيچگونه جنبشى نيست، مگر به نيروى تو. و هيچ نيروئى، مگر به يارى تو. پس ما را به توفيق خود تأييد فرماى. و بار شاد به راه راست استوار ساز. و چشم‌هاى دلمان را از آنچه بر خلاف محبت تو است، بر بند، و هيچ يك از اعضاى ما را در نافرمانى خود پيشرفت مده.

 

خدايا پس بر محمد و آلش رحمت فرست و رازهاى دل‌ها، و حركات اعضاء و نگاه‌هاى دزديده چشم‌ها و سخنان زبان‌هاى ما را در امورى قرار ده كه موجب ثواب تو باشد، تا كار نيكى كه به وسيله آن سزاوار پاداش تو شويم و از ما فوت نگردد، و كار بدى كه در اثر آن مستوجب عقابت گرديم براى ما باقى نماند.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  - 9:51 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 4

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1467887
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث