به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

مژده برای کسانی که استغفار می کنند

پاره اى از امور، امورى حتمى هستند که ناگزیر واقع مى شوند، و پاره اى دیگر امورى مشروط و موقوفند که خداوند هر کدام را بخواهد پیش مى اندازد و یا محو مى کند و یا اثبات می نماید.

به گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خداوند سبحان در این ماه با فضیلت، میهمانی ویژه ای برای تربیت روح ترتیب داده است. به گونه ای که می تواند در حیات معنوی تحولی شگرف پدید آورد، تحولی که او را به سعادت ابدی رهنمود می سازد و کامیابی همیشگی را برای وی تضمین می نماید. 

 

مژده برای کسانی که استغفار می کنند

 

ماه آزادی از آتش جهنم 

 

شکوه و اهمیت برکات فراوان مادی و معنوی ای که در ماه مبارک رمضان و شب های قدر، نصیب روزه داران و اهل ایمان و تقوا می شود، قابل توصیف و درک نیست. در اهمیت و ارزش این ماه خدا همین بس که در کتب روایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) این چنین نقل شده است: «هر کس ماه رمضان را روزه بدارد و پاک دامنی ورزد و زبانش را حفظ کند و آزارش را به مردم نرساند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد و از آتش آزادش می کند و در سرای ابدی جایش می دهد و شفاعت او را در باره موحدان گنهکار به تعداد کوه های به هم پیوسته می پذیرد».[1] 

 

هر کس ماه رمضان را روزه بدارد و پاک دامنی ورزد و زبانش را حفظ کند و آزارش را به مردم نرساند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد و از آتش آزادش می کند و در سرای ابدی جایش می دهد و شفاعت او را در باره موحدان گنهکار به تعداد کوه های به هم پیوسته می پذیرد 

 

قلب این ماه زیبا شب های قدر است، که بر اساس آیات الهی از هزار ماه بهتر است و سرنوشت و تقدیر افراد در این شب رقم می خورد : «حم، وَ الْکِتابِ الْمُبینِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی  لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ، فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ؛[سوره دخان، آیات4-1] حم، سوگند به این کتاب روشنگر، که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم ما همواره انذارکننده بوده ایم! در آن شب هر امرى بر اساس حکمت (الهى) تدبیر و جدا مى گردد.» 

 

طرح سوال: 

 

از آنجا که بر اساس آموزه های روایی و قرآنی سرنوشت افراد در شب قدر رقم می خورد، این سوال مطرح است که چه عمل و رفتاری نقش تعیین کننده در این سرنوشت دارد؟ و  اینکه در صورت ثبت شدن سرنوشت افراد آیا قابل تغییر است و یا اینکه هیچ گونه تغییر در آن سرنوشت و تقدیر رقم نمی خورد؟ 

 

مژده برای کسانی که استغفار می کنند

 

جواب مفسران در خصوص تغییر تقدیر انسان: 

 

بر اساس اذعان مفسران قرآن می توان این چنین بیان داشت که، در مواردی این تقدیر الهی می تواند مورد تغییر واقع شود،  علامه طباطبایی در این خصوص در ذیل آیات سوره مبارکه قدر این چنین بیان می دارد هیچ منافاتى ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدیر، امرى دیگر است، هم چنان که هیچ منافاتى ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولى مشیت الهى آن را تغییر دهد، هم چنان که در قرآن کریم آمده:" یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ" علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضى ها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضى از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضى دیگرش به وقت دیگر موکول گردد.[2] 

 

در کافى به سند خود از هشام بن سالم و حفص بن بخترى و غیر آن دو، از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که در ذیل آیه «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ» فرموده: و آیا جز این است که چیزى که ثابت است محو مى شود، و چیزى که محو و نابود است اثبات مى گردد.[3] این روایت را عیاشى هم در تفسیر خود از جمیل از آن جناب نقل کرده و در تفسیر عیاشى از فضیل بن یسار روایت آورده که گفت: من از حضرت ابى جعفر (علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: پاره اى از امور، امورى حتمى هستند که ناگزیر واقع مى شوند، و پاره اى دیگر امورى مشروط و موقوفند که خداوند هر کدام را بخواهد پیش مى  اندازد و یا محو مى  کند و یا اثبات می  نماید.[4] 

 

کارهای تأثیر گذار در سرنوشت انسان 

 

1-توبه و بازگشت به سوی خدای متعال: 

 

در شب قدر سرنوشت انسان رقم می خورد، اگر انسان این را خوب درک کرده باشد، چاره ای برای آینده پیش روی خود می اندیشد و از کردار زشت و تأثیر گذار در سر نوشت از خدای متعال پوزش می طلبد و تصمیم به ترک آن افعال زشت را می نماید تا اینکه، بدین وسیله هم رضایت الهی را جلب نماید و هم محبت پروردگار را . «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ؛[سوره بقره، آیه 222] هر آینه خدا توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد».  در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و الله و سلم) در خصوص اشتیاق خداوند به توبه بنده اش این چنین نقل شده است: «أللهُ أفرَحُ بِتَوبَةِ العَبدِ مِنَ العَقیمِ الوالِدِ وَ مِنَ الضّالِّ الواجِدِ؛[5]خداوند از توبه بنده اش بیش از عقیمی که صاحب فرزند شود و گم کرده ای که گمشده اش را پیدا می کند خوشحال می شود». 

 

2-استغفار به درگاه الهی: 

 

در خصوص جایگاه و اهمیت استغفار لازم به ذکر است که در فرهنگ و آموزه های اسلامی استغفار و توبه به درگاه خداوند متعال از اهمیت و جایگاه ممتازی بر خوردار است و برای آن آثار و برکات فراوانی در قرآن کریم ذکر شده است. 

 

مژده برای کسانی که استغفار می کنند

 

در کتاب شریف وسایل الشیعه از امام محمد باقر(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «هر کس در شب قدر احیاء کند، گناهانش آمرزیده می شود اگر به عدد ستارگان آسمان باشد» 

 

از جمله اینکه خدای متعال در سوره مبارکه نوح می فرماید:« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً؛[نوح/12-10] و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. [تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد.و شما را به اموال و پسران، یارى کند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد». 

 

خداوند متعال در این آیات نورانی پنج نوید و مژده نیکو به کسانی که از استغفار و توبه به درگاه الهی استفاده می کنند می دهد: 

 

الف). مژده ی بخشش گناهان: « إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً؛[نوح/10]او همواره آمرزنده است». 

ب). بهره مندی از برکات و ارزاق آسمانی: «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً؛[نوح/11] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد». 

پ). توسعه و وسعت مالی در زندگی: « وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ؛[نوح/12] و شما را به اموال یارى کند». 

ت). بهره مندی از فرزندان در حیات دنیوی: « وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ؛[نوح/12] و شما را به اموال و پسران، یارى کند». 

ث). موجبات آبادانی دنیا و آخرت: « وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً؛[نوح/12] و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد». 

 

 

3-احیا و شب زنده داری: 

 

یکی از کارها و اعمال عبادی با ارزش و تأثیر گذار در شب قدر، شب زنده داری و عبادت و بندگی است. روایات فراوانی روزه داران و مومنین را به این عمل تشویق نموده است، کما اینکه در کتاب شریف وسایل الشیعه از امام محمد باقر(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «هر کس در شب قدر احیاء کند، گناهانش آمرزیده می شود اگر به عدد ستارگان آسمان باشد».[7]

 

مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار از امام باقر(علیه السلام) و او از پدرانش نقل کرده اند که:« إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و اله) نَهی أَنْ یُغْفَلَ عَنْ لَیْلَةِ إِحْدی وَ عِشْرینَ وَ عَنْ لَیْلَةِ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ وَ نَهی أَنْ یَنامَ اَحَدٌ تِلْکَ اللَّیْلَةَ؛[8] پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) نهی کرده که از شب 21 و 23 غفلت شود و نهی کرده که کسی در آن شب بخوابد».

 

مژده برای کسانی که استغفار می کنند 

 

سخن آخر: 

 

خدای متعال در میهمان سرای رمضان، جان و روح دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه تن و وجود مادی ایشان را و این ضیافتی است که جز خدای رحمان کسی ارزش آن را نمی داند، از اینرو در حدیث این چنین نقل شده است: « وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ تَعَالَى الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِه ؛[9] روزه از آن من است و من خود پاداش آن را می دهم». 

 

پی نوشت ها: 

[1]. الامالی(صدوق): ص71، ح38. 

[2]. ترجمه المیزان: ج 20، ص563. 

[3]. الکافى: ج 1، ص 146، ح 2. 

[4]. تفسیر عیاشى: ج 2، ص 217، ح 65. 

[5]. نهج الفصاحه: ص 620 ، ح 2199. 

[6]. ر.ک: مستدرک الوسائل: ج7، ص474. 

[7]. همان. 

[8]. همان. 

[9]. دعائم الإسلام: ج 1، ص.270. 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1396  - 5:02 PM

بسته شعر/ لذت اشک مناجات ، سحر مشهود است

در عرف و ادبیات دینی ما، اغلب مناجات در مورد نجوا و سخنان انسان با خدا به کار می رود

بسته شعر/  لذت اشک مناجات ، سحر مشهود استبه گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در  عرف و ادبیات دینی ما، اغلب مناجات در مورد نجوا و سخنان انسان با خدا به کار می رود و شرایط روحی خاص و شرایط بیرونی ایجاب می کنند که انسان آهسته با خداوند سخن گوید. مثلاً وقتی انسان می خواهد در پیشگاه خداوند به گناهان خود اعتراف کند، چون مایل نیست دیگران از گناهان و عیوب او باخبر شوند، آهسته در پیشگاه خداوند به گناهانش اعتراف می کند و به هیچ‌ وجه با داد و فریاد گناهش را برنمی شمارد تا دیگران از آن ها مطلع گردد.  

 

در مقابل مناجات، «ندا» به صدایی گفته می شود که بلند و فریادگونه است که انسان از راه دور کسی را صدا می زند و یا از راه نزدیک، ولی نه به قصد رساندن صدا به طرف مقابل، بلکه با انگیزه ای دیگر، مانند آرام شدن و تخلیه روانی صدای خود را بلند می کند. بر این اساس، وقتی انسان خدا را ندا می دهد و با صدای بلند و فریادگونه او را می خواند که گرفتاری ها و سختی‌ ها او را در کمند خود گرفته اند و او برای رهایی از گرفتاری ها و سختی ها و با ناراحتی خداوند را به فریادرسی خود فرا می خواند.

 

در برابر این دو واژه، «دعا» دارای مفهوم عام و معنایی گسترده است و به خواستن با هر زبانی و با هر کیفیتی، خواه از راه دور باشد یا نزدیک و خواه بلند باشد و خواه آهسته، دعا اطلاق می گردد. در آغاز مناجات شعبانیه هر سه واژه «دعا»، «ندا» و «مناجات» به کار رفته است و معصوم علیه السلام می فرماید: وَاسمَع دُعائِی اذَا دَعَوتُک وَاسمَع نِدائی اذَا نَادَیتُک وَاَقبِل عَلَیَّ اذا نَاجَیتُک؛(6) « و بشنو دعایم را آن گاه که تو را می خوانم و بشنو ندایم را آن گاه که تو را ندا می کنم و رو به من آور آن گاه که با تو مناجات می کنم».

 

 شاعر : حاج قاسم نعمتی

 

 لذت اشک مناجات ، سحر مشهود است
حال آشفته دل از دیده ی تر مشهود است

منتی نه زکرم دست زمین خورده بگیر
همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است

راه خود را سحری جانب ما مایل کن
دست خالی گدا وقت گذر مشهود است

حال و روز من هجران زده دیدن دارد
حال دلسوخته از آه جگر مشهود است

*قربونت برم اجازه میدی اسمت ببرم ... *

هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
بین خاکستر پروانه هنر مشهود است

هرکه فانی نشود جام بقایش ندهند
مردی مرد به هنگام خطر مشهود است

من و تنهایی در قبر خودم میدانم

*اون ساعتی که منو تو قبر میزارن ... اونایی که عاشق منم هستن
 خودشون میان نگاه میکنن ، کاری ازشون بر نمیاد ... *

من و تنهایی در قبر خودم میدانم
اوج بیچارگیم وقت سفر مشهود است

تن بی جان مرا گریه کنان بردارید
تربت کرببلا در کفنم بگذارید ....

السلام ای شه لب تشنهء بی سر ، ارباب
می رسد از حرمت نالهء مادر ، ارباب

گیسویش را به روی حنجر تو ریخته است
می گذارد لب خود را روی حنجر ، ارباب

خاطراتی ز تو و بوسه ء زینب دارد
میکند یاد گرفتاری خواهر ، ارباب

خواهرت را ته گودال کنار تو زدند
خاک گودال نشسته روی معجر ، ارباب

مثل او با کتک از یار جدایش کردند
جای پا مانده به روی همه پیکر ، ارباب
 

 شاعر : روح الله پیدای

 

 گره افتادهِ به کارم نگرانم ، آقا ...
ذکر استغفار دارم بر زبانم ، آقا

خورده‌ام من به در بسته به هرجا رفتم
تو بیا و بده یک راه نشانم آقا ...

خاطر آزرده شدی از بدیِ اعمالم
با گناه اُنس گرفته تنُ و جانم آقا

غافل از لطفُ عطایت شده‌ام شرمندَ‌م
همۀ عمر تو دادی آب و نانم آقا

دل بریدم ز همه آمده‌ام با گریه
تا همیشه در کنار تو بمانم آقا

گرد و خاکی زِمعاصی به تن من مانده
لطفِ خود شامل من کن بتکانم آقا


خوشبحال همۀ سینه‌زنان ارباب
خاکِ پایِ همۀ سینه‌زنانم آقا

خبر از حال و هوایِ دل زارم داری ؟؟
ببرم کرببلا تا که جوانم آقا ......

 

شاعر : حسن کردی
 توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم


هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم


رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس
مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم

من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم
به همین تشنگی ساده قناعت کردم


روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند
عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم


هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم
روزه ام را فقط افطار به تربت کردم


خواستم از عطش روزه بگویم اما
از لب تشنه اش احساس خجالت کردم


روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم
یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم

 

 شاعر : وحید محمدی

 

 آورده ای دوباره بدهکارمان کنی
فکری به حال غم زده و زارمان کنی

اینجور که دوباره به ما راه می دهی
اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی

با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم
یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی

تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود
با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی

ما را زمین زده است گناهان بی شمار
باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی

من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا
لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی

این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد
تا با شهید کرببلا یارمان کنی

با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم
تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی

آتش گرفته ایم در این اضطراب تا
پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی

 

 شاعر : سیروس بداغی

 

 خداوندا اجابت کن دعا از لعلِ یاران را
به مولامان مدد فرما بلا جویانِ دوران را

به فضلت دم به دم یا رب سراسر انقلابی کن
چه این طُلّاب را در قم چه باقی در خراسان را

تمنا می کنم یا رب چو آقامان صلابت ده 
برادرهای افغانی سلحشورانِ لبنان را

قسم بر راهِ آزادی قسم بر خون ثارالله
بگیر از ماهر آن خواهی نگیری طعمِ ایمان را

برو ای شیخِ بی تقوا بمیر از دردِ بی دینی
در این دنیا اگر دیدی دمی لبخند شیطان را

 

 شاعر : رضا باقریان

 

 من مانده ام با کوله باری از گناهم
در ورطه ی عصیانم و گم کرده راهم

این بار هم شرمنده از روی تو هستم
آقا غلط کردم دوباره عذرخواهم

من خود به خود آتش گرفتم از خجالت
دیگر به روی من میاور اشتباهم

نفسم مرا از درگه تو دور کرده
حتی نمانده لذتی در اشک و آهم

شیطان نشسته در کمینم یاالهی
من بی کس و کارم بده امشب پناهم

ترسیدم از اینکه ملائک هم ببینند
مخفی نمودم روی از عصیان سیاهم

جان همان بانو که دستش را شکستند
لطفی کن و یک لحظه ای بنما نگاهم

شاعر : امیر عظیمی

 

خدایا من گنهکارم، خودت گفتی که می بخشی
خودت گفتی که غفارم، خودت گفتی که می بخشی

خدا، بازار خوبانت از آن سمت است من اینجا
بساط معصیت دارم، خودت گفتی که می بخشی

مرا از مسجدت زاهد، مرا از میکده ساقی
برون کردند آواره ام، خودت گفتی که می بخشی

در این عالم که دزد دین لباس دوست پوشیده
کسی را جز خودت دارم؟! خودت گفتی که می بخشی

گنه کردم، غلط کردم! خطا کردم، نفهمیدم!
نده این قدر آزارم، خودت گفتی که می بخشی

دو راهی بهشت و دوزخ سمت صراط و قبر
به دست توست افسارم، خودت گفتی که می بخشی

خدا در ترکشم یک تیر ماند، آن هم حسین توست
حسین را دوست می دارم، خودت گفتی که می بخشی

دعای فاطمه روز جزا با دست عباس است
به دستان علمدارم، خودت گفتی که می بخشی
 

 

 

 

 انتهای پیام/

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1396  - 5:01 PM

در این چند روز به احسن الحال برسیم

باید کاری کنیم که این چند روز باقیمانده در این ماه به محکم کردن پایه های توحید عملی در رفتارمان بیانجامد.

حجت الاسلام و المسلمین مرتضی ادیب یزدی در گفتگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛درخصوص روزهای باقیمانده ماه رمضان گفت: خدا نکند که تا به حال کسی دست خالی مانده باشد. در این چند روز باقیمانده آنچه بسیار مطلوب و محبوب است، همان چیزهایی است که در ایام گذشته مطلوب بود. اما بهتر است اگر کسی کسالت و تنبلی در روزهای گذشته داشته، جبران کند. مهمترین مساله در ماه رمضان احسن الحال است. این که به بهترین حال برسیم. احسن الحال عبارت است از درک مظهر پروردگار عالمیان و اینکه خود را در محضر خدای متعال ببینیم و حریم پروردگار را رعایت کنیم.


وی ادامه داد: باید کاری کنیم که این چند روز باقیمانده در این ماه به محکم کردن پایه های توحید عملی در رفتارمان بیانجامد و خودمان را در محضر خداوند متعال ببینیم. عباداتی که گاهی بسیار مختصر است و در شرع مقدس توصیه شده را با حضور و اخلاص به جا بیاوریم و این پسندیده ترین عملی است که باید به آن مبادرت بدهیم. خداوند در قرآن می فرماید: يا ايّها الّذين امنوا اذكرا الله ذكراً كثيراً ، و سبّحوه بكرهً و اصيلاً ؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد خدا را بسيار ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح نماييد. عمده ترین کار این است.


حجت الاسلام والمسلمین ادیب تصریح کرد: نکته دیگری که باید در این چند روز به آن توجه کنیم این است که کوتاهی هایی که در ایام گذشته شده را بهتر است جبران کنیم. اگر پیوندی قطع شده باید جبران شود، اگر صله رحم انجام ندادیم هم همینطور. به دست آوردن دل پدر و مادر بسیار اهمیت دارد. به امور یتیمان و مخصوصا ایتام فامیل باید توجه شود. به امور همسایگان نیز توجه شود، به ساحت همسایگان احترام گذاشته شود. همه اینها در کنار هم باعث می شود که از این چند روز باقیمانده نهایت استفاده را ببریم و خداوند از ما راضی باشد.


انتهای پیام/

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1396  - 5:01 PM

دعای دهه آخر ماه رمضان

خدايا از ما حق آنچه را كه از ماه رمضان گذشته ادا فرما، و كوتاهى ما را از عبادت در اين ماه بيامرز .

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوانشيخ كلينى در كتاب كافى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده: كه در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بخوان:أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ.


پناه می آورم به عظمت ذات كريمت، از اينكه ماه رمضان از من سپرى شود، يا سپيده اين شب طلوع كند، و از سوى من نزد تو گناهى يا نتيجه كارى مانده باشد، كه مرا بر آن عذاب نمايى


كفعمى در حاشيه «بلد الامين» نقل كرده كه امام صادق عليه السّلام در هر شب از دهه آخر اين ماه پس از نمازهاى واجب و مستحب میخواندند:اللَّهُمَّ أَدِّ عَنَّا حَقَّ مَا مَضَى مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ اغْفِرْ لَنَا تَقْصِيرَنَا فِيهِ وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا مَقْبُولا وَ لا تُؤَاخِذْنَا بِإِسْرَافِنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَ اجْعَلْنَا مِنَ الْمَرْحُومِينَ وَ لا تَجْعَلْنَا مِنَ الْمَحْرُومِينَ

و ماه رمضان را از ما پذيرفته تحويل گير، و ما را از زياده روي هاى بر عليه خويشتن مؤاخذه مكن، و از رحمت شدگان قرار ده، نه از محرومان.


فرمودند: هركه اين دعا را بخواند، خدا تقصيرى كه در گذشته از ماه رمضان از او سر زده بيامرزد، و او را در باقيمانده ماه از گناهان بازدارد.

سيّد ابن طاووس در كتاب «اقبال» از ابن ابى عمير از مرازم نقل كرده؛ امام صادق عليه السّلام در هر شب از دهه آخر اين ماه مى خواند:

اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضَانَ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ خَصَصْتَهُ بِلَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ أَيَّامُ شَهْرِ رَمَضَانَ قَدِ انْقَضَتْ وَ لَيَالِيهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ قَدْ صِرْتُ يَا إِلَهِي مِنْهُ إِلَى مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي وَ أَحْصَى لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ فَأَسْأَلُكَ بِمَا سَأَلَكَ بِهِ مَلائِكَتُكَ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِيَاؤُكَ الْمُرْسَلُونَ،


خدايا تو در كتاب نازل شده ات فرمودى: ماه رمضان، ماهى كه قرآن براى هدايت مردم در آن نازل شده و دلايلى روشن از هدايت و تميز دادن حق از باطل است، با نازل كردن قرآن در آن حرمتش را بزرگ شمردى، و آن را به شب قدر اختصاص دادى، شبى كه آن را از هزار ماه ماه بهتر قرار دادى.

خدايا اين روزهاى ماه رمضان است كه گذشت، و شب هاى آن است كه از دست رفت، من از اين ماه چنان شده ام كه تو از من به آن داناترى، و شماره آن را از تمام آفريدگانت شمارنده ترى، در نتيجه از تو درخواست میكنم به آنچه از تو درخواست كردند فرشتگان مقرّبت، و پيامبران مرسلت،

وَ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ تُدْخِلَنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ أَنْ تَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ وَ كَرَمِكَ وَ تَتَقَبَّلَ تَقَرُّبِي وَ تَسْتَجِيبَ دُعَائِي وَ تَمُنَّ عَلَيَّ [إِلَيَ ] بِالْأَمْنِ يَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ كُلِّ هَوْلٍ أَعْدَدْتَهُ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَهِي وَ أَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ بِجَلالِكَ الْعَظِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ أَيَّامُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَيَالِيهِ وَ لَكَ قِبَلِي تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُؤَاخِذُنِي بِهِ أَوْ خَطِيئَةٌ تُرِيدُ أَنْ تَقْتَصَّهَا مِنِّي لَمْ تَغْفِرْهَا لِي سَيِّدِي سَيِّدِي سَيِّدِي أَسْأَلُكَ يَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ إِذْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ،

و بندگان شايسته ات، اين كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى، و وجودم را از آتش آزاد كنى، و به رحمتت به بهشتم وارد نمايى، و به عفو و كرمت بر من تفضّل آرى، و نزديك جويى ام را بپذيرى، و دعايم را به اجابت رسانى، و به امان دادنم در روز وحشت، از هر هراسى كه براى قيامتم آماده ساخته اى بر من منت نهى، خدايا به ذات كريم و به جلال بزرگت پناه میآورم، از اينكه روزها و شبهاى ماه رمضان سپرى گردد، و براى من نزد تو نتيجه كارى يا گناهى باشد كه مرا به سبب آن مؤاخذه كنى، يا خطايى كه بخواهى انتقامش را از من بگيرى، و مرا در آنها نيامرزيده باشى، اى آقاى من، اى آقاى من، اى آقاى من از تو میخواهم كه معبودى جز تو نيست، آنگاه كه معبودى جز تو نبود،

إِنْ كُنْتَ رَضِيتَ عَنِّي فِي هَذَا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنِّي رِضًا وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ رَضِيتَ عَنِّي فَمِنَ الْآنَ فَارْضَ عَنِّي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا اللَّهُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ و بسيار بگو يَا مُلَيِّنَ الْحَدِيدِ لِدَاوُدَ عَلَيْهِ السَّلامُ يَا كَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْكُرَبِ الْعِظَامِ عَنْ أَيُّوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ أَيْ مُفَرِّجَ هَمِّ يَعْقُوبَ عَلَيْهِ السَّلامُ أَيْ مُنَفِّسَ غَمِّ يُوسُفَ عَلَيْهِ السَّلامُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا أَنْتَ أَهْلُهُ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ

اگر در اين ماه از من خشنود بوده اى، بر خشنودی ات از من بيفزا، و اگر خشنود نبوده اى از هم اكنون از من خشنود شو اى مهربان ترين مهربانان، اى خدا، اى يكتا، اى بینياز، اى كه نزاييده و زاده نشده، و احدى برايش همتا نبود.

و بسيار بگو: اى نرم كننده آهن براى داود (درود بر او) ، ای بردارنده بدحالى و بلاهاى بزرگ از ايّوب (درود بر او) ، اى از بين برنده اندوه شديد يعقوب (درود بر او) ، اى زايل كننده غم يوسف (درود بر او) ، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، چنان كه تو سزاوارى كه درود فرستى بر جمله آنان، و با من چنان كن كه تو شايسته آنى نه چنان كه من سزاوار آنم.

 انتهای پیام/

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1396  - 5:01 PM

فضیلت شب بیست و سوم ماه رمضان

روایت است شخصی محضر امام صادق(ع) عرض کرد:از میان شب نوزدهم ،بیست و یکم،بیست وسوم کدام اهمیت بیشتری دارد؛ حضرت فرمودند : شب بیست و سوم مهم تر است.

فضیلت شب بیست وسوم

سید جلال موسویان کارشناس مسائل مذهبی در گفتگو باخبرنگارحوزهحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفت: روایت است شخصی محضر امام صادق(ع) عرض کرد:از میان شب نوزدهم ،بیست ویکم،بیست وسوم کدام اهمیت بیشتری دارد؛ حضرت فرمودند : شب بیست و سوم مهم تر است.


البته در روایت اینکه یک شب را معین کرده باشند نداریم اما ائمه معصومین و امام صادق (ع) فرمودند اگر ما یک شب را شب قدر بگیریم شب بیست وسوم است چرا که حضرت زهرا (س) که خودشان مصداق شب قدر هستند در روایت متعددی از امام صادق (ع) آمده است که وی در خصوص ویژگی شب بیست وسوم عنوان کرد: امام رضا (ع) فرمودند:تمام مقدرات یک سال را از برکات شب بیست وسوم دریافت می کنند .

 

کارشناس مذهبی در خصوص فضیلت دهه آخر ماه رمضان بیان کرد : امام صادق فرمودند: حضرت محمد(ص) در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع می کردند و اعمال عبادی خود را در دهه آخر ماه رمضان انجام می دادند البته در مفاتیح الجنان آمده است که ائمه معصومین برای هر شب دهه آخر ماه رمضان دعای مخصوص خود را دارد.

وی افزود:به تعبیر امام رضا (ع) دهه آخر ماه رمضان ،دهه غفران است یعنی دهه ای که خداوند همه انسان ها را آمرزیده و می خواهد آنها را مغفرت کند لذا دهه آخر ماه رمضان بسیار مهم است. البته می توانیم بگوییم که دهه اول ماه رمضان دهه مقدمه سازی ،دهه دوم ذخیره کردن اعمال ودهه سوم را سکوی پرش می توان نامید.
انتهای پیام/

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1396  - 7:11 PM

بسته شعر شب بیست و سوم ماه رمضان

شاعران درباره حضرت علی (ع) شعرهای زیادی سروده اند.

بسته شعر / سکوت می وزد و باد ها پریشانندبه گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاعران درباره حضرت علی (ع) شعرهای زیادی سروده اند. آنها در برخی از اشعارشان به موضوع شهادت این امام بزرگوار می پردازند. از جمله این اشعار، آثار ذیل است:

رحمان نوازنی:

سکوت می وزد و باد ها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند

شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند

قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند

هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند

تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند

شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!

هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند

هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه میخوانند

علیرضا خاکساری:

دیشب فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
یک بار دیگر رخت ماتم در برم کرد

دیشب که اشهد گفتنت ذکر لبت بود
امن یجیب ورد لبان زینبت بود

دیشب ملائک هم گریبان می دریدند
فزت و رب الکعبه ات را می شنیدند

بر دوش من بگذار بار محنتت را
دیدم به چشم خود تمام غربتت را

هر شب سراغ چاه رفتی گریه کردی
یا بین کوچه راه رفتی گریه کردی

میدانم از هجران مادر پیر گشتی
اما مگر از زندگانی سیر گشتی؟

فکری به حال کاسه های شیر کردی ؟
فکری به حال کوفه ی دلگیر کردی؟

بابا مرو مانوس غم ها میشوم من
با رفتنت تنهای تنها میشوم من

رحمی کن آخر بر یتیمان پریشان
جان حسن قدری تحمل کن پدرجان

بادختر خود کمتر از این سربه سر کن
از رفتنت بابا بیا صرف نظر کن

با این وصیت ها نده دیگر عذابم
جان حسین دیگر نکن خانه خرابم

ام المصائب هستم و ام البکایم
تو هم شبیه مادرم گفتی برایم

بر روی چشم هستم هوادار حسینت
هستم همیشه مونس و یار حسینت

بابا خیالت جمع هستم تکیه گاهش
هستم شریک درد و داغ و سوز و آهش

دیگر نگو از خاطرات همسر خود
از خلعت و بقچه نگو با دختر خود

بس کن پدرجان چون دگر طاقت ندارم
باشد-کفن در زیر پایت می گذارم

حرف از کفن گفتی و دلشوره گرفتم
از پیرهن گفتی و دلشوره گرفتم

گفتی حسین و کربلا ای داد بی داد
گفتی حسین و بوریا ای داد بی داد

بابا حسین من کفن دارد ندارد
حتی کفن نه پیرهن دارد ندارد

موسی علیمرادی

در شب بهت چشم عرش خدا
صبرم تمام شد کفنم را بیاورید

رخت رهایی از بدنم را بیاورید
روحم میان این قفس تنگ خسته است

ازعرش نور پیرهنم را بیاورید
هر جا که هست فاطمه آنجاست خانه ام

من را برید یا وطنم رابیاورید
با یاد چادرش نفسم تنگ می شود

آن یاردگاری کهنم را بیاورید
دنیا جهنمی شد از آتش فراق

تابوت من، بهشت تنم را بیاورید
باید حسین را به علمدار بسپرم

عباس کاشف محنم را بیاورید

جواد حیدری

نیست مادر تا ببیند اشکهای جاری ام
نیست تا اینکه دهد آن مهربان دلداری ام

می رود از حال و خواب از چشمهایم می رود
خاطرات دردناکی دارم از بیداری ام

روزگاری مادر و حالا پدر شد رفتنی
غم همیشه با من است و می کند غمخواری ام

میهمان خانه ام را کوفه از دستم گرفت
تا ابد شرمنده ام کرده است مهمانداری ام

من بدم می آید از این کوچه های چشم تنگ
سخت باشد در چنین وضعی امانت داری ام

بعد تو کوفه به من بی احترامی می کند
نیست یک محرم نماید در غریبی یاری ام

بیست سالِ بعد هم باشد سرم را بشکنم
تا بیاید باز بوی تو زخون جاری ام

دختر تو باشم و بی پرده باشد محملم
تو بگو آیا سزاوار چنین آزاری ام

خطبه می خوانم ولی با غیرت لحن شما
آن زمانی که بیایم پابه پای قاری ام

گر ابالفضلت برم باشد خیالم راحت است
کوفه می داند که ناموس چنین سرداری ام

من خودم معجر رسان دختران حیدرم
کور خواهد شد نخواهد دید دشمن، خواری ام

محسن عرب خالقی 

این چشم ها به راه تو بیدارمانده است
چشم انتظارت ازدم افطارمانده است

برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش بسیارمانده است

با توچه کرده ضربه آن تیغ زهردار
مانندفاطمه تنت ازکارمانده است

آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن زار مانده است

آرام ترنفس بکش آرام تربگو
چندین نفس به لحظه دیدارمانده است

ازآن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوزبر در و دیوار مانده است

سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دست و گردنت انگارمانده است

می دانی ای شکسته سرآل هاشمی
تاریخ زنده درپی تکرارمانده است

ازبغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدارمانده است


انتهای پیام/ 

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1396  - 7:10 PM

ابن ملجم مرادی کیست؟

نام ابن ملجم تنها در آخرین روزهای زندگی و در نتیجه به شهادت رساندن علی‌بن‌ ابی‌طالب (علیه‌السلام) زبانزد شده است.

ابن ملجم مرادی کیست؟به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گروهی از  خوارج در جنگ نهروان از لشکر امام علی (ع) جدا شده و در مقابل حضرت قد علم کردند و دیری نگذشت که عبدالرحمن بن ملجم از قبیله کنده، برک بن عبدالله و عمرو بن بکر تمیمی سوگند یاد کردند تا علی(ع)، معاویه و عمرو عاص را به اعتقاد خوارج که مسئول وضع اسفبار مسلمانان و گمراه شدن آنها بودند، با انگیزه انتقام از کشتار یاران‌شان در نهروان، بکشند.

 

تصمیم‌گیری برای قتل علی بن ابی‌ابیطالب

 

در کتاب طبری آمده که سه تن از خوارج به نام عبدالرحمن بن ملجم از قبیله کنده، برک بن عبدالله و عمرو بن بکر تمیمی که همدیگر را در مکه ملاقات کردند و با هم به مذاکره پرداختند و پس از اتمام مراسم حج، سوگند یاد کردند که علی، معاویه و عمرو عاص را به اعتقاد خوارج مسئول وضع اسفبار مسلمانان و گمراه شدن آنها بودند و با انگیزه انتقام از کشتار یارانشان در نهروان، بکشند. روز کشتن را ۱۷ رمضان تعیین نمودند و هر کسی به شهر قربانی خود رفت. عبدالرحمن به کوفه، برک به دمشق و عمرو به مصر رفتند.

 

اشعث بن قیس و توطئه کشتن علی بن ابی‌طالب

 

نحوه مجازات ابن ملجم مرادی

 

«پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‌اید -و دست‌ها را بدان آلوده- و گویید امیر مؤمنان را کشته‌اند! بدانید جز کشنده من نباید کسی به خون من کشته شود. بنگرید! اگر من از این ضربت او مردم، او را تن‌ها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا (ص) شنیدم می‌فرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده هرچند سگ دیوانه باشد.»
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، نامه ۴۷، صص ۳۲۰ - ۳۲۱.

گزارش‌های متفاوتی از سرنوشت ابن ملجم در منابع تاریخی آمده است. اما آن چه شهرت دارد این است که امام علی (ع) در آخرین ساعات زندگی به مدارا با ابن ملجم فرزندانش را وصیت فرمود: و پس از شهادت امام (ع)، ابن ملجم را برای قصاص نزد امام حسن (ع) آوردند و ایشان نیز با یک ضربۀ شمشیر ابن ملجم را قصاص فرمود: و این واقعه در ۲۱ رمضان روی داد. مشهور است ام الهیثم دختر اسود نخعی جنازه او را گرفته و آن را به آتش کشید.
 
ابن بطوطه می‌نویسد: هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه، در زمینی سرتاسر سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و از روی کنجکاوی علت آن را پرسیدم، و، چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار گفتند: این جا قبر ابن ملجم، قاتل حضرت علی (ع) است و عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی در سر قبر ابن ملجم جمع می‌کنند و به مدت ۷ روز آن‌ها را در این مکان می‌سوزانند.

 

مکان قبر ابن ملجم

درباره ی مکان و جایگاه قرار گرفتن قبر ابن ملجم از ابن بطوطه، سیاح معروف نقل شده است که:هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در غربی جبانه کوفه، در زمینی سرتاسر سفید، زمینی بسیار سیاه دیدم و از روی کنجکاوی علت آن را پرسیدم، و چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار گفتند:اینجا قبر ابن ملجم، قاتل حضرت علی (ع)، است و عادت اهل کوفه این است که هر سال هیزم زیادی در سر قبر ابن ملجم جمع می کنند و به مدت 7 روز آن ها را در این مکان می سوزانند. 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1396  - 7:10 PM

فضیلت شب قدر از منظر حجت‌الاسلام و المسلمین ادیب یزدی

حجت‌الاسلام و المسلمین ادیب یزدی کارشناس مذهبی از فضیلت‌های شب قدر گفت.

فضیلت شب قدر از منظر حجت‌الاسلام و المسلمین ادیب یزدیحجت‌الاسلام و المسلمین ادیب یزدی کارشناس مذهبی در گفت‌‌وگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در  خصوص فضیلت شب قدر گفت: شب قدر شب عظیم و پر عظمتی است در معنی شب قدر مطالب متنوعی روایت شده است که وجه مشترک همه آنها این است مقدرات آحاد انسانی در صفحه علم پرودگار منعکس می‌شود البته مسائل مهم زندگی افراد نیز مثل حج خرید و فروش، مرگ، تولد در شب قدر مشخص خواهد شد.


وی ادامه داد: این نشان دهنده شدت نظم انتظام پروردگار عالمیان در پهنای هستی است که حتی در بعضی از روایت آمده است که تعداد دفعات که آدمی چشمانش را می‌بندد در شب قدر مقدر و معین می‌شود این نشان دهنده این است که حضرت حق تعالی نظم و انتظام را پیش‌بینی می‌فرماید و سرنوشت عموم کائنات را مقدر می‌کند لذا بدیهی است آن لحظه‌ای که فرشتگان ماموربه تقدیر و مقدرات من هستند اگر خودم حاضر و بیدار باشم بسیار موثر است. 
 
لیالی قدر ساعات بسیار حساسی است و صدیقه طاهره که خودشان در آموزش ملائکه برای رقم زدن سرنوشت شیعیان حضور داشتند فرزندانشان‌ امام حسن (ع) و امام حسین(ع) را بیدار نگه می‌داشت و می‌فرمودند: امشب شب خواب نیست بلکه شب حضور و بیداری است و درخواست از پروردگار عالمیان است.

 

 

 

انتهای پیام/ 

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1396  - 7:10 PM

اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان

شب قدر همان شبى است كه در تمام سال شبى به خوبى و فضيلت آن نمى‌رسد.

اعمال شب بیست و سوم ماه رمضانبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شب قدر همان شبى است كه در تمام سال شبى به خوبى و فضيلت آن نمى‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدير امور سال مشخص مى‌شود.  

 

اعمالى است كه در هر سه شب قدر بايد انجام داد.

 

 

اول: غسل یکی از اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان است.

 

علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل اين شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد كه نماز شام را با غسل بخواند.

 

دوم: از اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان، دو ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحيد»  خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَيْهِ . در روايت نبوى است: كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد.

 

سوم: قرآن مجيد را باز كند و در برابر خود گرفته و بگويد:اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ.

 

خدایا از تو درخواست می‌كنم به حق كتاب نازل شده‌ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت، و نام هاى نيكوترت و آنچه بيم انگيز است و اميدبخش، اينكه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.

 

اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان 

 

سپس هر حاجتی كه دارد بخواهد.

 

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ

 

خدايا به حق اين قرآن، و به حق كسی كه آن را بر او فرستادى و به حق هر مؤمنى كه او را در قرآن ستودى و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نيست

 

چهارم: قرآن به سرگرفتن در شب قدر و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن از دیگر اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان است.

 

 پنجم: خواندن زیارت امام حسین علیه السلام در شب قدر.

 

ششم: اين شبها را احيا بدارد، روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد، گناهانش آمرزيده مى شود. هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوه ها و پيمانه درياها باشد.

 

هفتم: صد ركعت نماز بجا آورد كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحيد» بخواند.

 

هشتم: اين دعا را بخواند : اللَّهُمَّ إِنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ مَا آتَيْتَنِي فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الْفَقِيرُ الْمَهِينُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ فِيمَا أَعْطَيْتَنِي وَ لا آيِساً مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي فِي سَرَّاءَ [كُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ

 

خدايا شام كردم درحالی كه براى تو تنها بنده كوچك و خوارى هستم كه براى خويش سود و زيانى را به دست ندارم و نمى توانم از خود پيش آمد بدى را بازگردانم، به اين امر بر خويش گواهى مى دهم، و در پيشگاهت به ناتوانى و كمى چاره ام اعتراف مى كنم، خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در اين شب وعده دادى وفا كن، و آنچه را به من عنايت فرموده اى كامل ساز، كه من بنده بيچاره، درمانده، ناتوان، تهيدست خوار توام.

 

خدايا مرا فراموش كننده ذكرت قرار مده در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش كننده احسانت در آنچه عطايم نمودى، و نه نااميد از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى گردد، چه در خوشى يا ناخوشى، يا سختى، يا آسانى، يا عافيت، يا بلا، يا تنگدستى، يا در نعمت همانا تو شنونده دعايى.

 

اين دعا را كفعمى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده كه در اين شبها، در حال قيام و قعود و ركوع و سجود مى‌خواندند. علاّمه مجلسى فرموده: بهترين اعمال در اين شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوائج دنيا و آخرت خود، و پدر و مادر و خويشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان كه زنده اند، و چه آنان كه از دنيا رفته اند، و خواندن اذكار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السّلام به هر اندازه كه بتواند و در بعضى از روايات وارد شده: دعای جوشن كبير را در اين سه شب بخواند.

 

اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان 

 

اعمال مخصوص شب بیست و سوم رمضان

 

اول: خواندن سوره عنکبوت و روم که حضرت صادق علیه السلام قسم یاد فرموده  که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است.

 

دوم: خواندن سوره حم دخان 

 

سوم :خواندن سوره قدر هزار مرتبه از اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان توصیه شده است.

 

 چهارم: آنکه تکرار کند در این شب بلکه در تمام اوقات دعای فرج را. 

 

پنجم: بخواند: اللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی وَ أَوْسِعْ لِی فِی رِزْقِی وَ أَصِحَّ لِی جِسْمِی وَ بَلِّغْنِی أَمَلِی وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ فَامْحُنِی مِنَ الْأَشْقِیَاءِ وَ اکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاءِ فَإِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ

 

ششم: بخواند: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ فِیمَا تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ لِی فِی رِزْقِی

 

هفتم: بخواند این دعا را که در اقبال است:

 

یَا بَاطِنا فِی ظُهُورِهِ وَ یَا ظَاهِرا فِی بُطُونِهِ وَ یَا بَاطِنا لَیْسَ یَخْفَى وَ یَا ظَاهِرا لَیْسَ یُرَى یَا مَوْصُوفا لا یَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَ لا حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ یَا غَائِبا [غَائِبُ‏] غَیْرَ مَفْقُودٍ وَ یَا شَاهِدا [شَاهِدُ] غَیْرَ مَشْهُودٍ یُطْلَبُ فَیُصَابُ وَ لا یَخْلُو [لَمْ یَخْلُ‏] مِنْهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَیْنَهُمَا طُرْفَةَ [طَرْفَةَ] عَیْنٍ لا یُدْرَکُ بِکَیْفٍ [بِکَیْفَ‏] وَ لا یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ [بِأَیْنَ‏] وَ لا بِحَیْثٍ [بِحَیْثُ‏] أَنْتَ نُورُ النُّورِ وَ رَبُّ الْأَرْبَابِ أَحَطْتَ بِجَمِیعِ الْأُمُورِ سُبْحَانَ مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لا هَکَذَا غَیْرُهُ

 

پس دعا می‌کنی به آنچه بخواهى.

 

 

هشتم: آنکه غیر از غسل اوّل شب غسلى نیز در آخر شب کند و بدان که از براى  غسل و احیاء این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تاکید شده شیخ در تهذیب روایت کرده از ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام که فرمود در شبى که امید مى رود شب قَدر باشد، صد رکعت نماز کن. بخوان در هر رکعت قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ را ده مرتبه. 

  

گفتم فدایت شوم اگر قوّت نداشته باشم ، ایستاده بجا آورم؟ فرمود: نشسته بجا آور . گفتم اگر قوّت نداشته باشم، نشسته بجا آورم؟ فرمود: بجا آور به همان حالى که به قفا خفته اى در فراش خود. 

  

و از دعائم الاسلام روایت است که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله در دهه آخر ماه رمضان رخت خواب خود را جمع مى کرد و کمر همت خود را محکم مى بست براى عبادت و در شب بیست و سیم اهل خود را بیدار مى کرد و آنها را که خواب رُبُوده بود آب به صورتشان می‌پاشید و حضرت فاطمه صلوات الله علیها نمى گذاشت در این شب احدى از اهلش بخوابد و علاج مى فرمود خواب آنها را به کمى طعام و مهیا مى کرد آنها را براى احیای آن شب از روز. 

  

یعنى امر مى فرمود که روز را خواب و استراحت کنند که شب خوابشان نبرد و احیا بدارند و مى‌فرمود محروم کسى است که از خیر امشب محروم بماند و روایت شده که حضرت صادق علیه السلام سخت مریض شده بود، چون شب بیست و سوم ماه رمضان شد موالى خود را امر فرمود که حرکتش دادند، به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود تا به صبح علامه مجلسى (ره) فرموده که هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخواند و دعاهاى صحیفه کامله را بخواند. خصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه و روزهاى این شبها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سَر آورد؛ زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1396  - 7:09 PM

متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضان

متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضان برای استفاده در هیأت‌های مذهبی را در اینجا بخوانید.

متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضانبه گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان از لیالی قدر است که با شهادت حضرت علی (ع) مصادف می‌شود. در اینجا متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضان از حجت‌الاسلام و المسلمین پناهیان را در اینجا بخوانید.

 

«بیاید بریم تو کوچه‌های مدینه، یه آقایی رو دارن رو زمین می‌کشن، طناب به گردنش بستن، بریم سر رو دامن این آقا بذاریم... بگیم آقا یا امیرالمومنین یا علی! ما بریدیم...ما ناتوانیم...ما خسته‌ایم...ما از خودمون ناامیدیم... ما دلمون شکسته... یا علی ما دیگه آدم نمی‌شیم... آدم شدن کجا ما کجا؟!! حالا بریم در خونه علی...آقا مگه جوابمونو میده؟! به... شما علی رو نشناختید، علی جواب قاتلای همسرش رو داده جواب ما رو نمی‌ده؟!! مگه ما کاری کردیم؟! به بن‌بست که رسیدی یه دفعه‌ای خودتو... جهنمتو، بهشتتو، همه رو رها کن.

 

السلام‌علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابیطالب ای یعسوب المومنین، پناه مومنین، سرمایه مومنین، بعد آقا بفرمایند: چیه؟ چی میخوای؟ هیچی، فقط خواستم همین جوری صدات بزنم...دارم آتیش می‌گیرم...می‌خوام با آب محبت تو وجودم رو خنک کنم... آرام بگیرم... بعضیا فکر می‌کنند ما شراب نداریم میل کنیم، مست بشیم... همه غم‌های عالم رو کنار بگذاریم... ما هم داریم... ما می‌ریم اون کوچه‌های باریک بنی هاشم سر به دیوار می‌گذاریم، یه ناله مادر مادر می‌زنیم دنیا و عقبی را فراموش می‌کنیم... آرام می‌گیریم...: ما هم داریم... بالاخره این جور نیست که همش ما بسوزیم که... روز قیامت آخر علی میاد دستمونو می‌گیره...

 

آخرشم آقا میاد، یه جمله بگم؟!!قدیما چاقو کشا، قداره بندا، می‌خواستن یه کسی رو بزنند می‌رفتند در خونش در می‌زدند می‌گفتند: بیا سر کوچه بزنیمت... سر بسته می‌خوام بگما ... می‌گفت: نه، حرفی داری بزن، می‌گفت: نه، بیا ... اینجا خانوم بچه‌هات می‌بینن، زشته ... بعد اگر خانومش می‌اومدن، دم در برمی‌گشتن ... می‌گفتن نامردیه آدم با زن طرف نمیشه ... چاقوکشای قدیم اینطوری بودن ... نامرد رفت عده‌ای اراذل و اوباش رو جمع کرد، بهشون پول داد ... گفت: اینا شعور ندارن...؛ اینا رو می‌برم در خونه علی رو آتیش بزنند، گفت: اینا نمی‌فهمند، راحت دستور اجرا می‌کنند، اینا رو آورد در خانه علی رو آتیش زد، همچین که صدای فاطمه از پشت در بلند شد می‌دونید اینجا خونه کیه؟ کجا اومدید؟ اراذل و اوباش برگشتند، به اون نامرد گفتند: برگردیم ... این صدای فاطمه زهراست... ما دیگه حاضر نیستیم از این جلوتر بیایم ... دید نقشش داره به هم می‌ریزه آن چنان لگد به در زد ... همه ناله بزنیم یا زهرا ...

 

الا لعنة الله علی القوم الظالمین ...»

 

 

متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضان حاج محمود کریمی

 

*اَصبَغ بن نُباته ﻣﯿﮕﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺁﻗﺎﻡ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ، ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﻛﺎﺵ ﻛﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺯﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﺳﺮِ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ، ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺯﺭﺩﺗﺮﻩ ﯾﺎ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﻠﯽ ...

 

ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﺎﺑﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻛﺮﺩﻥ ...

 

 ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺳِﻤﺎﺟﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﻫﺮ ﭼﯽ ﮔﻔﺘﻦ: ﻫﻤﺘﻮﻥ ﺑﺮﯾﺪ، ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﻤﻼﻗﺎته، ﺩﯾﺪﻥ اَصبَغ بن نُباته، ﭘﺸﺖِ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ نمی‌رﻩ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ: اَصبَغ ﻣﮕﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺑﺮید

 

ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ، ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﺟﺎﻣﻮﻧﺪﻩ ﺍﯾﻨﺠﺎ، ﭘﺎﻫﺎﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﯽ‌ﻛﺸﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﻡ، ﻣﻦ ﺑﺎﺑﺎﻡُ می‌خوﺍﻡ .... ﺗﺎ ﻋﻠﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﯿﻨﻢ ﺩِﻟﻢ ﺁﺭﻭﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ...

 

ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺮﺍ اَصبَغ ، اَصبَغ ﺑﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ‌ﺍﻟﺴﻼﻡ، ﺍﻣﺸﺐ ﻋﺮﺿﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﺳﻤﺎﺟﺖ ﻛﻨﯿﺪ، ﺩﺭُ ﺑﻪ ﺭﻭﺗﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻦ، جمله ﺷﻬﺪﺍ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﯿﻢ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺑﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ...*

 

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩَﺭ می‌زﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ... ﺁﻗﺎﻡ ﺁﻗﺎﻡ

 

ﺗﺎ ﺑِﺒﯿﻨﻢ ﺭﻭﯼِ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ... ﺁﻗﺎﻡ ﺁﻗﺎﻡ

 

*ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﻛﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎﻡ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺴﺘﺮﻡ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺣﺴﻨﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﻨﺒﯿﻦ ﺩﻭﺭِ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩﻧﺪ، ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﭼﺸﻢﻫﺎﯼ ﺑﯽ‌ﺭﻣﻖِ ﺧﻮﺩﺵُ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺍﺩ، ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮِ ﺧﻮﺩﺵُ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺲ ﻋﺒﺎﺱ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟!! ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﯾﺪﻥ ﻋﺒﺎﺱ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ، ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﯾﻪ می‌ﻜﻨﻪ....

 

ﺳﺌﻮﺍﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠیهﺍﻟﺴﻼﻡ، ﺳﺮﺍﻍ ﺷﻤﺎﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿ‌‌ﮕﯿﺮﻩ ، ﻣﮕﻪ نمی‌یاید ﻛﻨﺎﺭِ ﺑﺴﺘﺮ ، ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻡ ﺑﯿﺎﻡ، ﺍﻣﺎ ﺍﺩﺏ ﻣﯿﻜﻨﻢ، ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩﻥ،  ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻼﻡ‌ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭِ ﻣﻦ ﺍﻡ البنینِ، ﻣﻦ ﻛﺠﺎ ﻭ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻛﺠﺎ؟ ...

 

اﻣﺸﺐ ﻫﺮ ﻛﯽ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺷﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺿﺮﺭ ﻛﺮﺩﻩ، ﻧﺎﻟﻪ زن‌ها ﯾﻪ ﺷﺄﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ  ... ) مَعالِی السّبْطَیْن ﻣﯿﻨﻮیسِد: ﺗﺎ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﻭﻣﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺯﯾﻨﺐ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎﺑﺎﺟﺎﻥ، ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺎﺹُ ﻭﯾﮋﻩ ﺑﻪ ﺯﯾﻨَﺒِﺖ ﺩﺍﺷﺘﯽ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺳﺮ ﻗﺒﺮ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ، ﯾﻜﯽ ﺭﻭ ﺟﻠﻮ ﺟﻠﻮ می‌فرﺳﺘﺎﺩﯼ، ﺷﻤﻊ‌ﻫﺎﯼ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﺴﯽ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺯﯾﻨﺐ ﺭﻭ ﻧﺒﯿﻨﻪ، ﺷﻤﺎ ﺟﻠﻮ ﺟﻠﻮ ﻣﯿﺮﻓﺘﯽ، ﯾﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﯾﻜﯽ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﻣﺜﻞ ﻧﮕﯿﻨﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﺮ می‌‌گرﻓﺘﯿﺪ، ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﺩاش‌ها ﺭﻭ ﻣﻮﻇﻒ ﻛﻨﯿﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ، ﻣﻦ ﻛﻨﯿﺰ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﺆﻇﻒ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺷﻪ، ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ، ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﯽ، ﻛﺎﺭﯼ ....

 

ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮﻛﺪﻭﻡ ﺭﻭ ﺑﮕﯽ، ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ، ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﭼﻬﺮۀ ﻣﺒﺎﺭک ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻦ هستند. ﺑﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻛﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻢ ﺑﮕﻢ، ﻧﮕﺎﻩ ﺯﯾﻨﺐ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: ﺍﮔﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﯾﺪ ﻋﺒﺎﺱ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺷﻪ، ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻛﻢ ﺟﻮﻫﺮ، ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻋﺒﺎﺳﻢ ﺑﯿﺎ ﺟﻠﻮ، ﻋﺒﺎﺱ ﻛﻪ ﺟﻠﻮ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺳﺖِ ﺯﯾﻨبُ گذاﺷﺖ ﺗﻮ ﺩﺳﺖِ ﻋﺒﺎﺱ، ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻋﺒﺎﺱ ﺟﺎﻥ، هذه وَدیعتی مِنی علیه، ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﻣﻦ ﭘﯿﺶِ ﺗﻮﺳﺖ، ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ، ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻛِﯽ ﺯﯾﻨﺐ ﯾﺎﺩِ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺍُﻓﺘﺎﺩ؟؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻥُ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﺎﻗﻪ ﻛﻨﻪ ... ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻛﺮﺩ ﺳﻤﺖ ﻋﻠﻘﻤﻪ، ﮔﻔﺖ : ﻋﺒﺎﺱ ﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﻛﯽ می‌سپرﯼ میری ؟ ﺑﺒﯿﻦ ﯾﻪ ﻣﺸﺖ ﺣﺮﺍﻣﺰﺍﺩﻩ ﺩﻭﺭ ﻣﺤﻤﻞِ ﺯﯾﻨﺐ

 

 

 متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضان حاج محمد طاهری

 

 بریم ببین بی‌بی چه درد دل‌هایی تو  خونه داره امشب پا به پای روضه‌های زینب باید اشک بریزیم*

 

هر قدر غصه در بر تو جمع می‌شود

 

غم با نگاه آخر تو جمع می‌شود

 

با رنگ زرد گشته‌ات از هوش می‌روی

 

*صعصعة بن صوحان میگه یه صحنه‌ای میدیدم که کنار بستر جیگرم تیر می‌کشید گاهی می‌دیدم آقا از درد پاهاشو روی خاک می‌کشید*

 

با رنگ زرد گشته‌ات از هوش می‌روی

 

تا درد می‌کشی پر تو جمع می‌شود

 

این قطره‌های سرخ که یک عمر خاطره است

 

در قاب دیده تر تو جمع می‌شود 

 

لب می‌گزم  کنار تو می‌پرسم از خودم

 

این چاک زخم بر سر تو جمع می‌شود

 

*بابا ... بابا ...*

 

وا کن نگاه بی‌رمقت را خودت بگو

 

پا می‌شوی و بستر تو جمع می‌شود ...

 

هر چه یتیم هست به کوفه به پشت در

 

با گریه‌های قنبر تو جمع می‌شود

 

***

 

کم کم بساط غربت و هجران و خون دل

 

از پای قلب مضطر تو جمع می‌شود

 

لب باز کن ز آه تو آنقدر گریه کن

 

در روضه پای منبر تو جمع می‌شود

 

*حالا فرض کن مولا می‌خواد برات روضه بخونه*

 

از روضه‌ای بخوان که تو دیدی به شعله‌ها

 

ریحانه پیمبر تو جمع می‌شود

 

حالا که دلت رفته مدینه من و حلال کن برای این بیت ان شالله امام زمان هم حلالم میکنه*

 

دیدی که زیر پای چهل بی‌حیا ز درد

 

پهلو شکسته همسر تو جمع می‌شود

 

*بابا*

 

میخواهم از زبان خودت بشنوم پدر

 

این شهر دور دختر تو جمع می‌شود؟!!

 

*حالا که گفت میخوام از زبان خودت بشنوم، مولا براش میگه از نگفته ها میگه فرمود زینبم*

 

لشگر به تیر و نیزه و شمشیر و با عصا

 

دور عزیز مادر تو جمع می‌شود

 

پای مغیره ها به حرم باز می‌شود

 

در بوریا برادر تو جمع می‌شود

 

این حرف و آقایی داره می‌زنه وقتی شنید یه خلخال از پای یه زن یهودی بردن مولا فرمود اگه آدم بمیره از غصه آدم جا داره حالا داره میگه زینبم*

 

خلخال و گوشواره و پوشیه، مشت مشت

 

از خیمه‌ها برابر تو جمع می‌شود

 

دور و برت اسیر گرفتار سلسله

 

بر نیزه ماه و اختر تو جمع می‌شود

 

چوب حراج میخورد از دست کوفیان

 

هر چه شبیه معجر تو جمع می‌شود

 

یک روز می‌رسد که طنین صدای من

 

در خطبه‌های حنجر تو جمع می‌شود

 

*زیاد این روز بر زینب نگشت خیلی زود اون روز رسید تو همین شهر کوفه، وقتی صدای اسکتو زینب بلند شد، صدای زنگ شترها هم افتاد؛همه نفس‌ها تو سینه‌ها حبس شد، دختر حیدر کرار می‌خواد حرف بزنه، پیرمردای این شهر کسانی که صدای مولا رو شنیده بودند دویدند گفتند یا ذالعجب انگار دوباره حیدر زنده شده، جلو اومدن دیدن یه خانومی سوار ناقه عریان دست‌هاشو پشت هم بستن ... اما تیغ زبانش کاخ عبیدالله رو داره ویران میکنه، اومدن گفتن عبیدالله ایستادی زینب هر چی می‌خواد بگه بگه؟! نانجیب گفت شما زیاد نگران نباشید من این خواهر و خوب می‌شناسم چند روزه داداششو ندیده زینب عاشق حسینه، فقط بگید نیزه داری که داره سر حسین و حمل میکنه این نیزه رو بیارن جلو ناقه‌ای که زینب داره حرف میزنه*

 

سری به نیزه بلند است در برابر زینب ... *هنوز حرفاش تموم نشده هنوز صحبت‌هاش نیمه کاره است یه وقت دید صدای قرآن داره میاد، عجب صدای قرآنی با دل زینب داره بازی میکنه، سرشو  بیرون آورد دید سرخون آلود حسین بالا نیزه است*

 

ای جان من به نیزه اعدا چه میکنی

 

آغوش ماست جای تو آنجا چه میکنی

 

یه حرفی زده زیاد حرف زده اما این یه حرف خیلی آتیش می‌زنه صدا زد: حسین جواب زینب و نمیدی نده، من صبرم زیاده اما نگاه کن ببین رقیه‌ات رو پام نشسته الان جیگرش آب میشه جواب دخترتو بده ...حسین ...

 

 

متن روضه شب بيست و سوم ماه رمضان سید مهدی میرداماد

 

وقتی که با نان و نمک افطار می کرد

 

انگار که با فاطمه دیدار می کرد ...

 

*ام کلثوم دید اصلا حواس باباش یه جای دیگه س *

 

هی شیر را از پیش خود میزد کنار و

 

هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد

 

*بابا جان شیر بخور ... اخه رنگ و روت پریده ...دخترا میدونن، دختر همه عشقش اینه بابا بیاد خونه افطار سفره براش پهن کنه ... بابا برات شیر آوردم شیر رو زد کنار ... حواس علی جای دیگه ست، دل امیرالمؤمنین یه جا دیگه بهانه می‌گیره*

 

***

 

هی شیر را از پیش خود میزد کنارو

 

هی دخترش با چشم تر اصرار می‌کرد

 

در آسمان انگار چیز تازه می‌دید

 

با اشک دیده چشم را خونبار می‌کرد

 

امشب ز شب‌های دگر مظلوم‌تر بود

 

این را اذان وقت سحر اقرار می‌کرد

 

*همه کنایه کجا نشستن، همه چیزو نمیشه وا کرد *

 

( آن پهلوانی که غرورش را شکستن

 

انا الیه الراجعون تکرار می کرد .... ) 2

 

*سادات منو ببخشن، بریم در خونه حضرت زهرا ، امیرالمومنین بعد سی سال به آرزوش رسید چه خبره تو دل علی؟ بزار بگم:*

 

***

 

دلتنگ زهرا بود و این شب های آخر

 

گریه به یاد آن در و دیوار میکرد ... 

 

*می‌خواست از در بره بیرون ، شال امیرالمؤمنین گرفت به قلاب در، آماده‌ای یه جایی ببرمت ؟*

 

قلاب در تا بوسه زد بر روی شالش

 

یاد قلاف و زخم دست یار می کرد ...

 

*سی سال پیشم یه نفر این شال رو گرفته بود هی نانجیب با قلاف شمشیر زد ... وای .... برم جلوتر ، *

 

 از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود

 

دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ...

 

*پاشو دیگه فاطمه رسیده، پاشو علی رو خلاص کن ...*

 

از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود

 

دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ...

 

***

 

الله اکبر ... فرق شکافته شد ، تا فرق علی شکافته شد، صدا بلند شد «فزت و رب الکعبه» بابا هر کی یه ضربه می‌خوره، بالاخره یه صدا می‌زنه، هر کی یه ضربه می‌خوره بالاخره یه ناله‌ای میزنه، یه اهی، وایی، فریادی .... استغاثه‌ای ... امیرالمؤمنین سحر نوزدهم وقتی ضربه شمشیر خورد صدا زد «فزت و رب الکعبه» آخ ... یاد خدا رو زنده کرد تو آون حالت، حرفی از درد نزد، اصلا دردش حس نشد ... شمشیر تا ابرو رو شکافت، علی از زخم گله نکرد، یه آقایی رم سراغ دارم تو گودال قتلگاه، دیدن زیر لب داره ناله می‌کنه .... میگه جلو اومدم، دیدم میگه «الهی رِضاً بِرِِضِاکَ... لا معبود سواك یا غیاث المستغیثین ... » نمی دونم اجازه دارم جلوتر برم ... فقط نگفت رضا به رضائک، فقط نگفت یا غیاث المستغیثین .... امام رضا می‌گه جد ما رو با دوازده ضربه کشتن ... هر ضربه‌ای که زد یه بار گفت وا اماه ... یه بار گفت وامحمدا ... یه بار گفت واعلیا ... حالا بگو حسین ....

 

 

 

 

انتهای پیام/ 

ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1396  - 7:09 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 14

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1711741
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث