به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

حکم استفاده از عَلَم در مراسم عزاداری چیست؟

همزمان با فرارسیدن محرم و استفاده هیئت ها از عَلَم و کُتَل، نظر مراجع تقلید را در این خصوص بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ برپایی  مجلس عزاداری، آداب و ابزاری دارد که در هر کشور و یا شهری متفاوت بوده، اما عَلَم یا نشان هیئت از مولفه های مشترکی است که در هر شهر و یا مجلس عزاداری از آیین آن منطقه نشات می گیرد.

 

قدیمی‌ترین علم‌های ایرانی در کاخ توپ‌قاپی استانبول نگهداری می‌شود. این علم‌ها از غنایم جنگی است و پس از تصرف شهر تبریز توسط سپاهیان عثمانی، شاه سلیم آن‌ها را به استانبول منتقل کرد که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل، مورد استفاده دسته‌ها عزاداری قرار می‌گرفت، از صفحه‌ای آهن به صورت تیغه‌ای باریک و بلند ساخته می‌شد. در راس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبیله و در شیعه مذهبان نام الله یا نام الله و محمد و علی یا نام الله و پنج تن نقره کاری (نقره کوبی) یا کنده کاری می‌شد. تیغه باریک و بلند آهنین با صفحه‌ای مدور و بزرگ‌تر در انتهای تیغه که دارای قابی از فلز بود خاتمه می‌یافت. دور این قاب را با سر‌های اژد‌ها که از هنر‌های چینی و ژاپنی اقتباس شده بود، می‌آراستند. این علم‌ها برروی دسته‌ای چوبی یا فلزی قرار می‌گرفت و پیشاپیش دسته‌ها حمل می‌شد.

 

با فرارسیدن محرم و استفاده هیئت ها از عَلَم و کُتَل، نظر مراجع تقلید را در این خصوص بخوانید.

 

از خود نمایی تا عَلَم کِشی در ماه محرم/ حکم عَلَم کِشی در مراسم عزاداری چیست؟

 

 

سؤال: بسیاری از تکایا در ایام عزاداری‌های مذهبی، اقدام به حمل «علاماتی» می‌کنند که به قیمت گزافی خریده شده و حمل آن نیز موجب اشکال است. این وسائل از نظر شرعی چه حکمی دارند؟

امام خمینی رحمه الله: اشکال ندارد.
 

 

سؤال: حکم علم‌هایی که در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام از آن‌ها استفاده می‌شود و بعضی دارای نقش و نگار‌هایی نیز هستند چیست؟

آیت الله فاضل لنکرانی: استفاده از آن‌ها در عزاداری جایز است.
 

 

سؤال: آیا جایز است پارچه و دستمال‌هایی را که در ایام محرم بر روی علم می‌بندند بفروش برسانند و در عزاداری و تعمیر حسینیه مصرف کنند؟

آیت الله فاضل لنکرانی: اگر در مراسم عزاداری محل حاجت نباشد و زاید بر  متعارف باشد، می‌توانند بفروشند و به مصارف عزاداری و احتیاجات حسینیه‌ها برسانند.

 


سوال: در بعضی از مساجد در ایام عزاداری از عَلَم‏های متعددی استفاده می‏شود که دارای تزئینات زیاد و گرانب‌هایی است و گاهی موجب سؤال متدینین از اصل فلسفه آن‌ها می‏گردد و در برنامه‏های تبلیغی خلل ایجاد می‏کند و حتّی با اهداف مقدس مسجد تعارض دارد، حکم شرعی در این رابطه چیست؟

مقام معظم رهبری: اگر قرار دادن آن‌ها در مسجد با شئونات عرفی مسجد منافات داشته باشد و یا برای نمازگزاران مزاحمت ایجاد کند، اشکال دارد.
 

 

سوال: اگر شخصی عَلَمی را برای عزاداری سیدالشهدا (علیه‏السلام) نذر کرده باشد، آیا جایز است مسئولین حسینیه از قبول آن خودداری کنند؟

مقام معظم رهبری : این نذر، متولّی حسینیه و هیأت امناء آن را ملزم به قبول عَلَم نمی‏کند.
 

 

سوال: استفاده از عَلَم در مراسم عزاداری سیدالشهدا (علیه‌السلام) با قرار دادن آن در مجلس عزا یا حمل آن در دسته عزاداری چه حکمی دارد؟

مقام معظم رهبری: فی‌نفسه اشکال ندارد، ولی نباید این امور جزء دین شمرده شوند.

 

 

 

از خود نمایی تا عَلَم کِشی در ماه محرم/ حکم عَلَم کِشی در مراسم عزاداری چیست؟


سؤال: عَلَم بزرگى وجود دارد که تاریخچه آن تقریباً به ۱۳۰۰ سال مى رسد و رسم بر این بوده و هست که از روز اوّل ماه محرّم تا روز عاشورا عَلَم را به تک تک منازل اهالى جهت زیارت مى برند و اعتقاد زیادى به آن دارند و حاجت مى گیرند. لطفاً دراین زمینه به سؤالات زیر پاسخ دهید:

الف) مبالغ هنگفتى به عنوان نذرى بر سر عَلَم مى بندند و بعضى‌ها هم گوسفندى جلوى عَلَم قربانى مى کنند. وجه نقد و گوسفند قربانى به چه کسى تعلّق مى گیرد؟

ب) عَلَمداران که گروهى از سادات مى باشند، عَلَم فوق را ارثیه پدرى مى دانند که نسل به نسل از پدر به پسر منتقل مى گردد و وجوهات نذرى را بین خودشان تقسیم مى کنند. آیا این کار صحیح است؟ اگر صحیح است، آیا به اولاد دختر هم سهمى مى رسد؟

ج) با توجّه به اینکه جایگاه عَلَم در طول سال در امام زاده مى باشد، آیا چیزى از نذورات، به امام زاده نیز تعلّق مى گیرد؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: الف. تا ج) با توجّه به اینکه چنین برنامه اى در  روایات معصومین (علیهم السلام) مطلقاً نیامده است و از نظر تاریخى نیز مدرکى براى آن در دست نیست بر همه مؤمنین و مؤمنات لازم است که این کار را ترک کنند و نذورات خود را به هیئت امناى حسینیه که از میان افراد معتبر باید انتخاب شوند تسلیم کنند، تا نذورات را صرف مجالس عزادارى و کمک به ایتام و مستمندان کنند و اجازه ندهند افراد سودجو از نام مبارک امام حسین (علیه السلام) و پرچم، سوء استفاده کنند.
 

 

سؤال: با توجّه به شایعاتى که علامت را نشان صلیب و ترویج مسیحیت مى داند، آیا بردن علامت به هیئت‌ها و خیابان‌ها اشکال دارد؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: با توجّه به اینکه دشمنان، پیرایه هایى به علامت مى بندند بهتر است از آن پرهیز شود و به پرچم هاى آبرومند ساده قناعت گردد.
 

 

سؤال: نظر معظّم له نسبت به استفاده از علامت هایى که مجسّمه حیوانات از قبیل: مرغ و خروس و دیگر اشیا و جمادات بر روى آن‌ها نصب شده، چیست؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: به طور کل از این گونه علامت‌ها اجتناب کنید.
 

 

سؤال: در شهر ما، در هر مسجد، یک عَلَم وجود دارد که هر سال در ایّام عزادارى، مخصوصاً در روزهاى عاشورا این عَلَم را به حرکت در مى آورند، هر یک از این عَلَم‌ها هر چند دقیقه یکبار بر شانه فردى مى نشیند و آن فرد پس از بوسیدن آن عَلَم، به یکى از پارچه هاى آن پول مى بندد. مردم مى گویند: «هر کس نذرى داشته باشد و عَلَم روى شانه اش بنشیند و او به عَلَم پول ببندد نذرش قبول مى شود!» افراد زیادى به عَلَم اعتقاد دارند، آن‌ها مى گویند: «عَلَم به وسیله کسى که آن را در دست دارد حرکت نمى کند، بلکه حرکت آن توسّط قدرت الهى است!» نظر شما در این مورد چیست؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: پرچمهایى که در عزادارى امام حسین (علیه السلام) حمل مى شود، چون متعلّق به عزادارى آن حضرت مى باشد محترم است، امّا حاجت را باید از خداوند با شفاعت امام حسین (علیه السلام) خواست، نه از عَلَم.
 

 

سؤال: در روز عاشورا مراسم عجیبى در شهر ما انجام مى شود. بدین صورت که مردم الوارهاى سنگین را به شکل لانه کبوتر که تقریباً پنج تُن وزن دارد بلند کرده و دور مى زنند و بعد به روى زمین گذاشته و سینه مى زنند و این کار را چندین بار انجام مى دهند. نظر شما چیست؟

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: این کار در روایات اسلامى وارد نشده و بهتر است به جاى آن، مجالس پرشکوه عزادارى و دسته جات برگزار شود.

 

 

از خود نمایی تا عَلَم کِشی در ماه محرم/ حکم عَلَم کِشی در مراسم عزاداری چیست؟

 

 


سوال: در مراسم عاشورا مراسمی، چون عَلَم‌گردانی، چهل‌چراغ‌کشی و نخل‌گردانی چه حکمی دارند؟

آیت الله صافی گلپایگانی: مانع ندارد.
 

 

سوال:استفاده از عَلَم چه صورتی دارد؟

آیت الله صافی گلپایگانی: در مراسم عزاداری سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله  الحسین (علیه السلام) استفاده از عَلَم که تعظیم شعائر محسوب می‌شود به‌شرط اینکه مشتمل بر مجسّمه ذی‌روح که حرام است نباشد، اشکال ندارد؛ بلکه مطلوب است.


سوال: در ایام عاشورا ضریح ­مانندی به نام نخل را به اسم و رسم عزاداری ملبّس به اَلبسه و اَقمشة فاخره می‌کنند، با عنایت به فتوای مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی که فرمود: ه‌اند: «عزاداری در ایام عاشورا بر‌حسب متعارف بلاد مختلف است و آنچه در هر بلدی مصداق عزاداری است مانعی ندارد»، نظر حضرتعالی در این‌باره چیست؟

آیت الله صافی گلپایگانی: آنچه استاد عظیم‌الشأن ما­­+ در پاسخ سؤال مذکور فرمود: موردتأیید اینجانب است.
 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:11 PM

بسته شعر ویژه شب هشتم ماه محرم

چندین قطعه شعر از شاعران آئینی برجسته و به نام کشور را با موضوع حضرت علی اکبر (ع) تقدیم می‌کنیم.

بسته شعری ویژه شب هشتم ماه محرمبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاعران آیینی کشورمان هر کدام به یاد عزای سالار شهیدان و یاران وفادارشان شعری سروده‌اند که به اشعاری در آستانه روز هشتم و علی اکبر (ع) تعلق دارد.

شعر محسن عرب خالقی به مناسبت روز هشتم ماه محرم

بازدلشوره ای افتاده به جانم چه کنم
تندترمیزند آخرضربانم چه کنم

پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم
باز هم بی خبری برده امانم چه کنم

آه یا راد یوسف پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم

همه ترسم از این است صدایم بزند
دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم

گرگهادور وبر یوسف من ریخته اند
پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم

به زمین خورده انار من وصد دانه شده
جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم

جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم
مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم

شعر سید حمید رضا برقعی به مناسبت روز هشتم ماه محرم

پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا
پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا

به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر
به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا

پسر دور از پدر می‌شد، مهیّای خطر می‌شد
پدر هی پیرتر می‌شد، پسر می‌بُرد دلها را

در این آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی
مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا

پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا

پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده
پدر چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا

که دیده این‌چنین گیسو چنین زخمی شود پهلو؟
و خاک‌آلوده‌تر از او به غیر از چادر زهرا

شعر علی اکبر لطیفیان به مناسبت روز هشتم ماه محرم

بار من را كمرم نه سر زانو برداشت
كاسه ی زانوی من در طلبت مو برداشت

در خداحافظی ات بود كه من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت

آهوی خوش قد و بالای حرم، میكُشَمَش
نیزه زن را كه رسید از رویت ابرو برداشت

هر چه كردم بخدا روی به قبله نشدی
علتش نیزه ی آن بود كه پهلو برداشت

دیدم از دور كسی رَختِ تو را میپاید
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت

زخمهای بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر كسی نیزه ای از پشت زد از رو برداشت

بین ِ میدان نشد اما وسطِ خیمه كه شد
آخرش عمه ی تو دست به گیسو برداشت

بخدا خسته شدم آه كجایی اكبر
كاسه ی زانوی من در طلبت مو برداشت

عاقبت توی عبایی جگرم را بردم
با چه وضعیتی آخر پسرم را بردم

شعر غلامرضا سازگار به مناسبت روز هشتم ماه محرم

ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی
منم آسمان ولایت و تو ستارۀ سحرم علی
بنگر ز داغ تو ای پسر، که چه آمده به سرم علی

تو بگو چگونه نگه‌کنم، که تو جان دهی به برم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

نه مراست طاقت داغ تو، که تو در جمال، پیمبری
پدرت قتیل غم تو و تو شهید نیزه و خنجری
به کدام زخم تو بنگرم، که قتیل این‌همه لشکری

تو ز زین فتادی و آسمان، شده تیره در نظرم، علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

مه آرمیده به خون من، بدن لطیف تو یکسره
ز هجوم نیزه و تیرها شده حلقه‌حلقه‌تر از زره
همه زخم‌های تن تو را، زده نوک نیزه، به هم گره

به شهادت همه تیغ‌ها، شده سینه‌ات، سپرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

به صدای گریۀ عمه‌ات، به سرشک دیدۀ خواهرت
به رباب و اشک خجالتش، به گلوی خشک برادرت
که دریده فرق تو را ز هم؟که نشانده نیزه به حنجرت؟

به‌کدام زخم تو خون‌ دل، چکد از دو چشم‌ترم علی؟
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

به کدام عضو تو بنگرم؟ که جدا شدند جدا جدا
تن پاره‌پاره نشان دهد، که هزار بار شدی فدا
ز هزار زخم تو می‌رسد، به فلک صدای خدا خدا

به چه طاقتی بدن تو را، سوی خیمه‌ها ببرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

شعر صابر خراسانی به مناسبت روز هشتم ماه محرم

سالــها یک به یک گـذر می کرد
مرد همــــسایه پیـــرتر می شد
لحــظه ها از مقـابل چـــشمش
می گذشــت و دیـــرتــر می شد

پسرش نیست خـانه اش قبر است
دل ا و بیـــن بـ ـاغ می گـــیرد
بــشنود تــــا شـــهید آوردند
از جوانـــش ســـراغ می گیـــرد

آمــد امـــا پســـر نــه، تابوتـــش
پیر شد تا که او جوان شده است
این که دق کرده است حق دارد
پدر چـــند استــخوان شده است

تازه حق داشت استخوان را هم
تــک و تنــــها نمی شود ببری
گریه می کرد و زیر لب می گفت
پـــسر من فــدای آن پـــدری...

کـــه روی خـــاک داغ کربـــبلا
جگــری پـــاره پــــاره پیـــدا کرد
ســر اکــبر حــسیـن جان هم داد
زینــب او را دوباره احـــیا کرد

صـورت از صـورت پسـر بـرداشت
بعد از ان بوسه زد بـه روی عــلی
با دو انگــشت لخــته خون ها را
در مــی آورد ا ز گــلوی عـــلی

نــــا امیـــدانه الـتماسش کرد
علـــی اکـــبر جـــوان بگـــو بــابــا
ســـر ظــــهر نمـــاز آمــــده است
پاشــــو اکبـــــر اذان بگـــو بــابــا 

شعر قاسم صرافان به مناسبت روز هشتم ماه محرم

آرام کن اهل حرم را با قدمهایت
با آیه‌ی چشمان خود پیغمبری کن باز
لب باز کن حرفی بزن با من علی اکبر!
با لحن شیرینت برایم دلبری کن باز

از شوق تو در عاشقی دارم خبر اما
آرامِ جان! آرامتر رو سوی میدان کن
مویت نمانَد از پَرِ عمامه‌ات بیرون
کمتر پدر را این دمِ آخر پریشان کن

خیلی ندیدم صورتت را خوب در خیمه
وقتی که خود را ماه من! آماده می‌کردی
رو می‌گرفتی از من اما خوب می‌دانم
دل کندن من از خودت را ساده می‌کردی

دیدی خدا ! در عشقت از اکبر گذشتم من
دل کندن از این نور حق، الحق که مشکل بود
می‌دانی از حس پدر بودن نمی‌گویم
عشق است در پرده، تمامش قصه‌ی دل بود

اکبر شبِ سجاده‌اش روشن تر از روز است
تو خوب می‌دانی که مست نور ذات است او
خُلق محمد دارد و انوار زهرایی
مثل علی تصویر اسما و صفات است او

با دیدنش آه از دل اهل حرم برخاست
تا روبروی خیمه چون آهو قدم می‌زد
میدان نرفته، برق چشمانش رجز می‌خواند
صف های دشمن را دو ابرویش به هم می‌زد

بر مرکبش بنشست و «لا حول ولا...»یی گفت
با ذکر «یا قهار» تیغش را به کار انداخت
می‌زد چنان انگار شمشیرش دو دم دارد
پیران میدان را به یاد ذوالفقار انداخت

با «یا علی» هر ضربه‌اش یک جان دیگر داشت
با «یا حسین» از میسره تا میمنه می‌رفت
گاهی میان رزم اگر می‌گفت «یا زهرا»
تا قلب لشکر مثل حیدر یک تنه می‌رفت

یک عده مبهوت شجاعت های بی حدش
یک عده مقهور توان و سرعتش بودند
آنقدر زیبا بود این شمشیر زن، حتی
سرهای روی خاک محو صورتش بودند

آمد به سویم با لب خشکیده از میدان
آمد به جانم آتشی دیگر زد و برگشت
این بار هم تا رفت این قلب پریشانم
پشت سرش یک چند باری آمد و برگشت

دیدم که فرقش چون علی وا شد دلم لرزید
حس می‌کنم «فزت و رب الکربلا» می‌خواند
چه اتفاقی داشت در آن نقطه می‌افتاد؟
یا رب! چرا اعضا و رگ هایش مرا می‌خواند؟

در گرد و خاک صحنه اکبر را نمی‌شد دید
از مشرکانِ بدر آنجا هر که بود آمد
وقتی که دیدم نا‌له از هفت آسمان برخاست
فهمیدم آن شه زاده از مرکب فرود آمد

دیدم دلم را «اِرباً اربا» کرده‌اند انگار
من زودتر از عمه پی بردم به راز تو
اما خودش را زودتر زینب رساند آنجا
من مانده بودم غرق در راز و نیاز تو

می‌خواستم یک بوسه، اما هر چه ‌می‌گشتم
در پیکرت بابا! دریغ از گوشه‌ای سالم
دیدم توانی نیست در پای من و زینب
گفتم: بیایید ای جوانان بنی هاشم

بابا برای بردنت حسرت به دل ماندم
کم بود آغوشم، عبایی پهن لازم بود
تشییع تو زیبا شد آخر این عبا تابوت
در دست عون و جعفر و عباس و قاسم بود

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:11 PM

استبداد نتیجه قدرت و مقام در کلام امام علی(ع)

امام علی (عليه السلام) فرمودند: مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ.آنهايى كه به حكومت مى رسند (غالباً) راه استبداد و خودكامگى پيش مى گيرند.

شرح و تفسير حکمت 160 نهج البلاغهبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام علی (عليه السلام) فرمودند: مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ.آنهايى كه به حكومت مى رسند (غالباً) راه استبداد و خودكامگى پيش مى گيرند.

 شرح و تفسير حکمت 160 نهج البلاغه

امام علی (عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه كه بسيار فشرده و پرمعناست مى  فرمايد: «آنهايى كه به حكومت مى رسند (غالباً) مستبد مى شوند»، (مَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ). «اسْتَأْثَرَ» از ريشه «اسْتئْثار» به معناى استبداد و خودكامگى و  انحصارطلبى است.

تاريخ نيز گواه روشنى بر اين معناست، بسيار بودند كسانى كه چون دستشان به حكومت نرسيده بود دم از حق و عدالت و مشورت و واگذارى كار مردم به مردم مى زدند، اما هنگامى كه بر مركب مراد سوار شدند و حكومت را در اختيار گرفتند بناى استبداد گذاشتند، نه به نصيحت كسى گوش دادند و نه به دوست و دشمن رحم كردند و خودكامگى را در حد اعلا در برابر رعايا انجام دادند. 
اين مطلب به قدرى شايع بوده و هست كه به صورت ضرب المثلى درآمده است: «مَنْ غَلَبَ سَلَبَ وَمَنْ عَزَّ بَزَّ، كسى كه غالب شود مى دزدد و كسى كه پيروز گردد سرمايه هاى ديگران را مى ربايد». 
ابن ابى الحديد در شرح اين سخن، شعرى از ابوالطيب (متنبّىء) نقل مى كند: وَالظُّلْمُ مِن شِيَعِ النُّفوسِ فَإنْ تَجِدْ ذا عِفَّة فلِعلّة لا يَظْلِمُ «ظلم و ستم عادت انسان هاست و اگر شخص عفيف و عادلى يافتى حتماً به دليلى است كه ظلم نمى كند».

قرآن مجيد نيز اشاره اى به اين معنا دارد، در آيه 34 سوره «نمل» از زبان ملكه سبأ  كه زنى باهوش و پرتجربه بود نقل مى كند: «(قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ)، گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى كشند و عزيزان آن جا را ذليل مى كنند، (آرى) روش آنان همواره اين گونه است». در تاريخ اسلام نيز نمونه هاى فراوانى است از كسانى كه پيش از دست يابى به حكومت، به ظاهر در سلك افراد متدين بودند، اما همين كه به مقام و حكومتى رسيدند راه خودكامگى را پيش گرفتند.

در داستان معروفى از عبدالملك بن مروان خليفه ستمگر اموى مى خوانيم: قبل از آنكه به مقام خلافت برسد از عابدان و زاهدانى بود كه در گوشه مسجد همواره مشغول به عبادت بود تا آنجا كه او را «حمامة المسجد» (كبوتر مسجد) ناميدند، زيرا پيوسته قرآن تلاوت مى كرد. هنگامى كه خبر مرگ پدرش و بشارت خلافت را  به او دادند، قرآن را بر هم نهاد و گفت «هذا فِراقُ بَيْنى وَبَيْنِك» (براى هميشه من از تو جدا شدم و بعد به خودكامگى هاى حكومت پرداخت). يكى از صفحات سياه كارنامه عبدالملك نصب «حجاج» به ولايت كوفه بود.


به يقين اخبار جنايات «حجاج» و كشت و كشتار بى رحمانه و شكنجه زندانيان بى گناه به صورت گسترده به «عبدالملك» مى رسيد، ولى خم به ابرو نمى آورد، چرا كه حكومت چشم و گوش اين انسان پست و بى ظرفيت و بى شخصيت را كور و كر كرده بود. امثال عبدالملك مروان در تاريخ بسيار بودند. يكى ديگر از رسوايى هاى عبدالملك بن مروان همان چيزى است كه در كتاب انساب الاشراف از او نقل شده كه بعد از رسيدن به خلافت منبر رفت و با عصبانيت به مردم گفت: شما مرا امر به پرهيزگارى و نيكى ها مى كنيد، اما خودتان را فراموش مى كنيد. به خدا سوگند از امروز به بعد اگر كسى مرا به تقوا امر كند گردنش را مى زنم (وَاللهِ لا يَأْمُرُني أحَدٌ بَعْدَ يَوْمي هذا بِتَقْوَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ ضَرَبْتُ عُنُقَهُ).


اين سخن را با حديثى از امام باقر(عليه السلام) كه مرحوم علامه مجلسى در  بحارالانوارنقل كرده پايان مى دهيم، حضرت فرمود: «فِي التَّوْرَاةِ أَرْبَعَةُ أَسْطُر: مَنْ لاَ يَسْتَشِيرُ يَنْدَمُ وَالْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ وَكَمَا تَدِينُ تُدَانُ وَمَنْ مَلَكَ اسْتَأْثَرَ، در تورات چهار جمله (پر ارزش) آمده است: كسى كه مشورت نكند پشيمان مى شود و فقر مرگ بزرگ است و آن گونه كه به ديگران جزا مى دهى به تو جزا داده خواهد شد و كسى كه به حكومت دست يابد استبداد پيشه مى كند».


پيامى كه اين جمله نورانى دارد اين است كه امام علی (عليه السلام) به پيروان  خود توصيه مى كند مراقب باشيد حكومت و مقام، معمولا انسان را به استبداد مى كشاند شما چنين نباشيد.


انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:11 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 4

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1713132
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث