به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

آنچه که جوانان باید از زندگی حضرت علی‌اکبر بدانند

پیامبر اکرم (ص): هیچ چیز محبوب‌تر در نزد خداوند متعال از جوان توبه‌کننده وجود ندارد و هیچ چیز مبغوض‌تر در نزد خداوند متعال از پیری که مشغول گناه است نیست.

آن چیزی که جوانان باید از زندگی حضرت علی اکبر بدانندبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جوان کسی است که مرحله‌ای به نام بلوغ را پشت سر گذاشته و تغییری کلی پیدا کرده است،؛ زیرا از دنیای بدون دغدغه کودکی خارج و به دنیای پرمسئولیت بزرگسالی وارد شده است. جوان شخصی است که دوره ناتوانی کودکی را پشت سر گذاشته و دوره سستی و ناتوانی دیگری به نام پیری را پیش رو دارد. لذا بهترین، فعال‌ترین و شاداب‌ترین دوره عمر هر انسانی دوره جوانی است. 

 

حضرت علی‌اکبر (ع) در جوانی با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه جوانان را به سوی خود جلب می‌کرد. آنچه در این فراز از داستان او گفته می‌شود، نکته‌هایی است که بی‌تردید با مطالعه و رد شدن تأثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سر صبر و تامل بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم. 

 

علی‌بن‌الحسین (ع) صفات جد خود را می‌دانست، از این رو، هماره در آینه اخلاق و رفتار او نظر می‌کرد و خود را بدان صفات می‌آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده‌رو و شادمان بود.

 

ولی در تنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو با خالق هستی داشت. در زندگی آسان‌گیر، ملایم و خوش خو بود، نگاهش کوتاه می‌نمود و به روی کسی خیره نمی‌شد. بیشتر اوقات بر زمین چشم می‌دوخت و با بینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیاطلبان احترام چشمگیری نداشتند. نشست و برخاست می‌کرد، با آنان همسفره می‌شد و با دست خود در دهانشان غذا می‌گذارد. اصالت‌های فکری و استواری‌های روحی، وی را چنان کرده بود که هیچگاه و از هیچ حاکمی هراس نداشت. 

 

هرگز عیب‌جویی نمی‌کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراد دوری می‌کرد. تمامی انسان‌ها را بندگان خدا می‌دانست و از تحقیر آنان خودداری می‌ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد و ناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می‌آورد، به دیگران به ویژه نیازمندان انفاق می‌کرد. هرگاه کسی هدیه‌ای به او تقدیم می‌کرد، با گشاده‌رویی می‌پذیرفت. اگر فردی مهمانی داشت و او را دعوت می‌کرد، می‌پذیرفت. به عیادت بیماران می‌رفت، هر چند خانه بیمار در دور‌افتاده‌ترین نقطه شهر باشد. در تشییع پیکر مردگان حاضر می‌شد و هیچ یار از دست رفته‌ای را تنها نمی‌گذاشت. 

 

برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت بود و مسلمانان را مورد لطف و عطوفت خویش قرار می‌داد. امور دنیوی و اضطراب‌های مادی او را متزلزل نمی‌ساخت. 

 

زندگی علی ساده و بی‌پیرایه بود و در آن از تجمل، اسراف و تبذیر اثری دیده نمی‌شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان از صله او بهره‌مند می‌شدند. از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس توقع و انتظاری نداشت. 

 

در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه دشمن هرگز او را بیمناک نمی‌ساخت. در اجرای عدالت و دفاع از حق، قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می‌شتافت و در برابر ظالمان می‌ایستاد تا حق را به صاحبش برنمی‌گردانید، آرام نمی‌گرفت. به دانش‌اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می‌داد و همواره پیروان خود را از جهالت و بی‌خبری باز می‌داشت. 

 

به پاکیزگی و آراستگی علاقه‌ای وافر داشت و این صفت از دوران کودکی در او دیده می‌شد. از این رو هماره بر تمیزی لباس و بدن اهتمام می‌ورزید. 

 

بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت و اکثر اهل جهنم را گردن فرازان و سرکشان می‌دانست. نه تنها بر انسان‌ها بلکه بر حیوانات نیز شفقت داشت و با مهربانی و ملایمت و انصاف با آنان رفتار می‌کرد. 

 

آنان که قیافه ظاهری و سیمای به نور نشسته علی را دیده‌اند، چهره وی را این گونه ترسیم کرده‌اند: قیافه‌اش بسیار با ابهت بود و چون ماه تابان می‌درخشید. به زیبایی و پاکیزگی آراسته بود. از چهار شانه بلندتر و از بلند کوتاه‌تر. رنگی روشن و به سرخی آمیخته و چشمانی سیاه و گشاده با مژه‌هایی پرمو داشت، گونه‌هایش هموار و کم‌گوشت بود، مویش نه بس پیچیده و نه بسیار افتاده می‌نمود. از سینه تا ناف خط موی بسیار باریک داشت، اندامش متناسب و معتدل و سینه و شانه‌اش پهن بود. 

 

سرشانه‌هایش از هم فاصله داشت. پشتی پهن داشت، جز ران و ساق که زیر مفصل‌ها است، استخوان‌های بند دستش کشیده و کفی گشاده و بخشنده داشت. دو پنجه دست و پایش قوی و درشت و انگشت‌ها کشیده و بلند و دو کف پا از زمین برآمده بود. به سرعت راه می‌رفت و هنگام راه رفتن چنان بود که گویی از زمین سراشیب فرود می‌آید یا از روی سنگی به نشیب می‌رود. چون به طرف کسی برمی‌گشت با تمام بدن بر می‌گشت. دیده‌اش فروهشته و نگاهش به زمین بود تا به آسمان. 

 

بینی‌اش قلمی کشیده و باریک و میانش برآمدگی داشت و نوری از آن می‌تافت. 

 

دهانش نه بسیار کوچک و نه بزرگ بود. دندان‌های زیبایش سفید، براق و نازک بود. گردنش در صفا و نور و استقامت نقره‌فام بود، بوی مشک و عنبر از او بلند بود. 

 

پاره‌ای از مورخان این ویژگی‌ها را برای جد وی نگاشته‌اند; اما علی را در این خصوصیات همانند دانسته‌اند. 

 

با این ویژگی‌های روشنی‌آفرین به خوبی می‌توان او را شناخت، وی علی‌اکبر پور والای امام حسین(ع)است. جوانی زیبا که همانند جد خود رسول خدا (ص) در سیرت، سپید و در صورت، آسمانی می‌نمود و هماره یاد و نام پیامبر (ص) از چگونگی سخن گفتن و یا راه رفتن و دیگر برخوردهای اجتماعی اخلاقی او می‌تراوید. از این رو، امام حسین(ع) او را شبیه‌ترین مردم حتی نسبت به خود در خلقت و آفرینش، اخلاق و صفات روحی، گفتار و آداب اجتماعی به رسول خدا (ص) معرفی می‌کرد. 

 

آنان که با صورت دلربای پیامبر (ص) و صدای پرچاذبه آن حضرت آشنا بودند، آنگاه که علی از پشت دیوار زبان به سخن می‌گشود، گویی صدای رسول اکرم (ص) را می‌شنیدند. 

 

گاهی که اباعبدالله (ع) برای صوت قرآن جد عزیزش دلتنگ می‌شد، به علی می‌فرمود: علی جان! برایم قرآن بخوان تا از آن لذت و بهره برم. 

 

کلام شیرین، بیان روان، ادب بسیار در برابر پدر و مادر، اطاعت بی‌چون و چرا از مقام ولایت و دلدادگی به حقیقت، برگی دیگر از زندگانی زرین علی‌اکبر بود. این ویژگی‌ها چون با فروتنی او همراه می‌شد، نگاه تحسین‌آمیز همگان را به دنبال داشت. 

 

روایاتی در باب جوان و جوانی 

 

پیامبر اکرم (ص): ای اباذر! هیچ جوانی به خاطر خدا، دنیا و سرگرمی‌های آن را کنار نگذاشت و جوانی خویش را در راه طاعت خدای پیر نکرد، جز اینکه خداوند پاداش72  صدیق بسیار راست‌گو را به او عطا فرماید. 

 

پیامبر اکرم (ص): بهترین جوانان شما کسی است که به پیران (از لحاظ تجربه و دوراندیشی) شبیه گردد. 

 

حضرت علی(ع): کسی که در کودکی دانش نیاموزد، در بزرگی پیشی نمی‌گیرد. 

 

حضرت محمد(ص):  توبه نیکو است ولی برای جوانان نیکوتر است. 

 

حضرت علی(ع): ای گروه جوانان آبروی خویش را با ادب حفظ کنید و دین خود را با علم و دانش محافظت نمائید. 

 

حضرت علی(ع): دو چیز است که برتری آنها را تنها کسی که آنها را از دست داده باشد، می‌داند. آن دو عبارت است از: جوانی و عافیت. 

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:27 PM

آنچه از حضرت علی‌اکبر (ع) نمی‌دانید

حضرت علی‌اکبر (ع) با توجه به تأکیدهای پیامبر اکرم (ص) به کسب روزی حلال، بیکار نبوده است.

شغل حضرت علی‌اکبر (ع) چه بود؟همزمان با خجسته میلاد جوان اهل بیت (ع)، حجت‌الاسلام حسن آقامیری کارشناس مذهبی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با نگاهی به سیره اهل بیت (ع) و سفارش‌های پیامبر اکرم (ص) گفت: ما از رسول اکرم (ص) و اهل بیت ایشان به طور مفصل سفارش‌های بسیاری را برای هدایت جوانان به کار کردن داریم و در روایات بسیاری آمده است: «عبادت 70 جزء دارد و بهترین آن کار کردن برای کسب روزی حلال است.» روزی یکی از نزدیکان پیامبر(ص) به خدمت ایشان شرف یاب شدند و رسول خاتم (ص) از شغل آن فرد پرسیدند. اگر این صحابه به پیامبر (ص) می‌گفت که کار ندارم حضرت می‌فرمودند از چشمم افتادی و از چشم افتادن پیامبر عین افتادن از چشم پدر است و همه را به پیدا کردن کار تشویق می‌کردند.

 

وی در ادامه با نگاهی به سیره زندگی حضرت علی‌اکبر (ع) در توصیه‌ای به جوانان بیان کرد: همه ما حضرت علی‌اکبر (ع) را از صبح تا ظهر عاشورا می‌شناسیم و آگاهی زیادی از چگونگی زندگی ایشان نداریم، چه کسی می‌داند که شغل شریف ایشان چه بوده است؟ آیا همسر داشته‌اند یا نه؟ 

 

حجت‌الاسلام آقامیری با اشاره به شباهت زیاد حضرت علی‌اکبر (ع) با جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) ابراز داشت: علي الاكبر أشبهُ النّاس خَلقاً وخُلقاً ومَنطِقاً برسول الله (ص)، هر انسان را خدا خلق می‌کند، اما به دست آوردن خلق، چیزی اکتسابی است که ایشان از جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) کسب کرده‌اند.

 

کارشناس مذهبی بیان کرد: حضرت علی‌اکبر (ع) بنا به گفته مورخان، حداقل 25 سال سن داشتند و با تطبیقی به نگرش اهل بیت (ع) و سفارش‌های پیامبر اکرم (ص)، بیکار بودن ایشان واقعیت ندارد.

 

حجت‌الاسلام آقامیری در پایان خاطرنشان کرد: شخصیتی که ما از حضرت علی‌اکبر (ع) برای جوانان ساخته‌ایم، صبح عاشورا متولد می‌شود و ظهر واقعه کربلا از دنیا می‌رود و اگر زندگی ایشان را بررسی کرده باشیم در حد کتاب‌های مدرسه‌ای و آموزش‌های کوتاه است.

 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1396  - 5:27 PM

فضایل امام سجاد (ع)؛ وارث کربلا

امام سجاد(ع) پانزدهم جمادی‌الاول سال سی و هشتم هجری به دنیا آمد.

مروری بر زندگی امام سجاد(ع) ،وارث کربلابه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام سجاد(ع) پانزدهم جمادی‌الاول سال سی و هشتم هجری به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است و تقریباً بیست و سه سال با پدر بزرگوار زندگی کرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال است.

 

حضرت سجّاد علیه‌السلام پدری چون حسین دارد و مادرش دختر یزدگرد پادشاه ایران است که دست عنایت حق به طور خارق‌العاده این دختر را به امام حسین(ع) می‌رساند. شرافت این زن آن است که مادر نُه نفر از ائمه طاهرین می‌شود و چنانچه امام حسین علیه‌السلام «اب الائمه» است. این زن نیز «ام الائمه» است.

 

گرچه امام سجاد علیه‌السلام با اهل‌بیت علیه‌السلام در همه فضایل وجه اشتراک دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست، اما از نظر گفتار و کردار شباهت تامّی به جدشان امیرالمؤمنان علی علیه‌السلام دارد. که آن موارد را ذکر می‌نماییم.

 

ایمان امام سجاد علیه‌السلام

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دعای صباح می‌گوید: «یا من دلّ علی ذاته بذاته؛ ای کسی که برهان وجود خود هستی.»

حضرت سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی می‌گوید: «بک عرفتک و انت دللتنی علیک و عویتنی الیک و لولا انت لم أدر ما انت؛ تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمی‌شناختم»

اینگونه کلمات منتهای ایمان را می‌رساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمؤمنین می‌فرماید: «لو کشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا؛ اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را با این چشم ظاهری دید و می‌دیدم بر یقین من که الآن به ذات مقدس حق دارم چیزی افزوده نمی‌شد.»

 

علم امام سجاد علیه‌السلام

 

اگر امام علی علیه‌السلام می‌گوید: «از من بپرسید هر چه می‌خواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت می‌دانم، حضرت سجاد نیز می‌گوید: «اگر نمی‌ترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت می‌گفتم» 

 

تقوای امام سجاد علیه‌السلام

 

حضرت علی علیه السلام می‌فرمود: «و الله لو اعطیت الاقالیم السبعة و ما تحت افلاکها علی ان اعصی فی نملة اسلبها جلب شعیرة ما فعلت؛ به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند که به مورچه‌ای ظلم کنم و بی‌جهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم، این کار را نمی‌کنم»

نیز امام سجاد علیه السلام می‌گوید محال است که خداوند را معصیت کنم، زیرا او را دوست دارم.

 

شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

شجاعت امام علی علیه‌السلام زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد علیه السلام را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبه آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگیریم شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن می‌شود.

 

امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمرو بن عبدود و مرحب خیبری به کار می‌برد و فرزند گرامی او امام سجاد، شجاعت را در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید و روی منبر در مسجد شام به کار برده است.

 

حلم امام سجاد علیه السلام

 

درباره امیرالمؤمنین گفتاری نقل شده و ایشان فرمودند: «از کنار آدم بی‌خردی گذشتم که به من بد می‌گفت. از او صرف‌نظر کردم گویی که او حرفی نزده است.» درباره امام سجاد نیز گفتاری نقل شده است و ایشان فرمودند: «از کنار کسی گذشتم که به من بد می‌گفت. به او گفتم که اگر راست می‌گویی خداوند متعال مرا رحمت کند، و اگر دروغ می‌گویی خدا تو را بیامرزد»

 

تواضع امام سجاد علیه السلام

 

حضرت علی علیه السلام با فقرا می‌نشست، با آنان غذا می‌خورد، از آنان دلجویی می‌کرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، برای آنان کار می‌کرد و از آنان پذیرایی می‌نمود، و درباره آنان به دیگران سفارش می‌کرد.

 

تاریخ نویسان اقرار دارند که امام سجاد علیه السلام، دوست داشت فقیران، یتیمان و بینوایان سر سفره‌اش باشند و با آنها بنشیند، غذا برای آنها آماده کند و حتی غذا در دهن آنان بنهد.

 

جهاد امام سجاد علیه السلام

 

حضرت علی علیه السلام بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجاد علیه السلام گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است. قیام ابی عبدالله الحسین علیه السلام درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد علیه السلام به دست زینب کبری انجام گرفت.

 

تدبیر امام سجاد علیه السلام در اسارت، گریه‌های امام سجاد در مدینه، نوحه‌خوانی و روضه‌خوانی‌های آن حضرت در مدت سی‌وپنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق‌العاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان می‌دهد.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  - 9:51 PM

گزیده‌ای از صحیفه سجادیه

نیایش‌های امام علی‌بن‌الحسین که به صورت مجموعه‌ای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده است.

گزیده‌ای از صحیفه سجادیهبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام علی‌بن‌الحسین نیمه دوم زندگانی خود را در محیطی به سر می‌بردند که از یک سو زیر مراقبت مأموران شام و مواظبت بر آنکه مبادا از آل علی و خاندان او نامی به نیکی برده شود، و چنان در این کار سخت می‌گرفتند که مردم می‌کوشیدند خود را از چشم آنان دور نگاه دارند مبادا متهم شوند، تا آنجا که علی‌بن‌الحسین می‌گوید: «در مکه و مدینه بیست تن نیست که ما را دوست بدارد.» و از سوی دیگر شهرهای مسلمان‌نشین هر روز در تباهی اخلاق و فساد اجتماعی بیشتر فرو می‌رفت گوئی عامه مردم گوش‌های خود را بسته بودند، مبادا سخن حق در آن فرو رود.

می‌توان گفت نیایش‌های امام علی‌بن‌الحسین (ع) که به صورت مجموعه‌ای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده، آینه‌ای است که تصویر اجتماعی آن روز (مخصوص مدینه) را در آن می‌توان دید. بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می‌بیند و می‌شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان‌ها از آلایش. گوئی امام علی‌ابن‌الحسین (ع) می‌خواهد تا آنجا که ممکن است، بر زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.

 

نيايش، در طلب پرده‌پوشى و نگهدار

 

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ، وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنّتِكَ، وَ لَا تَسُمْنِي بِالرّدّ عَنْكَ، وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.

 

وَ لَا تُقَاصّنِي بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِي بِمَا اكْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي، وَ لَا تَكْشِفْ مَسْتُورِي، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِيزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِي، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُيُونِ الْمَلَإِ خَبَرِي‏

 

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا يَكونُ نَشْرُهُ عَلَيّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا يُلْحِقُنِي عِنْدَكَ شَنَاراً

 

شَرّفْ دَرَجَتِي بِرِضْوَانِكَ، وَ أَكْمِلْ كَرَامَتِي بِغُفْرَانِكَ، وَ انْظِمْنِي فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَ وَجّهْنِي فِي مَسَالِكِ الْ‏آمِنِينَ، وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ، وَ اعْمُرْ بِي مَجَالِسَ الصّالِحِينَ، آمِينَ رَبّ الْعَالَمِينَ

 

خدايا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و بسترهاى اعزاز خود را برايم بگستران، و مرا به شريعه‏هاى رحمتت در آور، و به آغوش بهشت خود وارد ساز، و به راندن از خويش مرنجان، و به نااميدى از خود محروم مكن، و در گرو اعمالم مكش، و بر رفتارم خرده مگير، و رازم را آشكار مكن، و سرم را فاش مساز. و عملم را به ميزان عدالت مسنج و باطنم را پيش برگزيدگان خلق آشكار مدار، آنچه را كه انتشارش بر من ننگ است از ايشان بپوشان و آنچه را كه مرا پيش تو رسوا كند، از نظر ايشان در هم نورد. به رضاى خود درجه‏ام را بلند كن، و به آمرزش خود عزتم را كامل ساز، و مرا در زمره اصحاب يمين در آور، و در راه‌هاى ايمنان ببر، و در گروه رستگاران قرار ده، و مجالس صالحين را بوسيله من آباد ساز دعايم را مستجاب فرماى. اى پروردگار جهانيان.

 

نيايش، در تذلل به پيشگاه خداى عزوجل

رَبّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي، فَلَإ؛تتّّ حُجّةَ لِي، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيّتِي، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي، الْمُتَرَدّدُ فِي خَطِيئَتِي، الْمُتَحَيّرُ عَنْ قَصْدِي، الْمُنْقَطَعُ بِي.

 

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلّاءِ الْمُذْنِبِينَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرّينَ عَلَيْكَ، الْمُسْتَخِفّينَ بِوَعْدِكَ‏

 

سُبْحَانَكَ أَيّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ، وَ أَيّ تَغْرِيرٍ غَرّرْتُ بِنَفْسِي‏

 

مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرّ وَجْهِي وَ زَلّةَ قَدَمِي، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي، فَأَنَا الْمُقِرّ بِذَنْبِي، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي، ارْحَمْ شَيْبَتِي، وَ نَفَادَ أَيّامِي، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلّةَ حِيلَتِي.

 

موْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدّنْيَا أَثَرِي، وَ امّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِينَ ذِكْرِي، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ‏

 

مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي، وَ تَفَرّقَتْ أَعْضَائِي، وَ تَقَطّعَتْ أَوْصَالِي، يَا غَفْلَتِي عَمّا يُرَادُ بِي.

 

مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَ فِي أَحِبّائِكَ مَصْدَرِي، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي، يَا رَبّ الْعَالَمِينَ.

 

اى پروردگار من، گناهانم مرا خاموش ساخته، و رشته گفتارم را بگسیخته است، زیرا حجتى برایم نمانده است، و از این رو به بلیه خود اسیر، و به کردار خود در گرو، و در خطاى خود سرگشته، و از مقصد خود سرگردان و در راه درمانده‏ام هم اکنون نفس خویش را در موقف ذلیلان گناهکار داشته‏ام: در موقف بدبختانى که بر تو جرى شده‏اند، و وعده تو را سرسرى شمرده‌‏اند. 

 

منزهى تو! به چه جرأت بر تو دلیرى کردم؟! و به کدام فریب خود را به مهلکه افکندم؟! مولاى من، رحمت آور بر زمین خوردنم با صفحه صورتم، و بر لغزیدن گامم و ببخش به حلم خود بر نادانیم، و به احسان خود بر بدکرداریم. زیرا منم که به گناه خود مقر، و به خطاى خود معترفم، و این دست و سر من است که براى قصاص از نفس خویش آن را به زارى تسلیم کرده‏ام. بر پیرى و به آخر رسیدن عمر و نزدیک شدن مرگ و ناتوانى و مسکینى و بیچارگیم رحمت آور. اى مولاى من، و چون نشان من از دنیا منقطع شود، و یادم از میان آفریدگان محو گردد، و همچون کسى که یکباره از یاد برود، از فراموش شدگان گردم، بر من رحمت آور اى مولاى من و هنگام دیگرگون شدن صورت و حالم، آنگاه که بدنم بپوسد، و اعضایم از هم بپاشد، و پیوندهایم بگسلد، بر من رحمت آور. اى واى از بى‏خبرى من از آنچه در باره‏ام اراده شده. مولاى من، و هنگام زنده کردن و برانگیختنم بر من رحمت آور، و در آن روز توقفم را با دوستانت، و به راه افتادنم را از موقف حشر به دار جزاء در سلک یارانت، و مسکنم را در جوارت قرار ده، اى پروردگار جهانیان.

 

نيايش، هنگامى كه خبر مرگ كسى را می‌شنيد يا از مرگ ياد می‌كرد

 

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصّرْهُ عَنّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتّى لَا نُؤَمّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ‏

 

وَ سَلّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً

 

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللّحَاقِ بِكَ حَتّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامّتَنَا الّتِي نُحِبّ الدّنُوّ مِنْهَا

 

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ‏

أَ

مِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.

 

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از طول امل نگاه دار، و با اداى حق عمل دست آرزو و امل را از گريبان ما كوتاه گردان تا به پايان رساندن ساعتى را پس از ساعتى، و در يافتن روزى را در پى روزى، و پيوستن نفسى رابه نفسى و گامى را در پى گامى آرزو نكنيم، و ما را از فريب آرزو به سلامت و از شرورش در امان دار، و مرگ را نصب العين ما قرار ده، و ياد كردنمان را از مرگ گسسته و ناپيوسته مساز، و از اعمال شايسته توشه عملى برايمان قرار ده كه با آن براى بازگشت بسوى تو شتاب كنيم، و به زود رسيدن به كوى تو حرص ورزيم، تا مرگ براى ما آرامگاهى باشد كه با آن انس گيريم، و محل الفتى كه بسويش مشتاق باشيم، و خويشاوند نزديكى باشد كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. پس هر زمان كه آن را بر ما وارد سازى و بسوى ما فرود آورى، ما را از ديدار چنان ديداركننده‏اى نيكبخت ساز و چون در آيد ما را با او مأنوس گردان، و ما را در مهمانى او بدبخت مساز و از ديدنش سرافكنده مكن و آن را درى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خود قرار ده، و ما را در سلك هدايت شدگانى بميران كه گمراه نشوند، و فرمانبردارانى كه اكراه نداشته باشند، و تائبانى كه عصيان نكنند، و بر گناه اصرار نورزند اى ضامن مزد نيكوكاران. و اى مصلح كار تباهكاران.

 

نيايش، در طلب خير

 

اللّهُمّ إِنِيّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ

 

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيّدْنَإ؛سسّّ بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ.

 

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمّا تَخَيّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدّ الْعَافِيَةِ

حَبّبْ إِلَيْنَا مَا نَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ‏

 

وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيّتِكَ حَتّى لَا نُحِبّ تَأْخِيرَ مَا عَجّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيّرَ مَا كَرِهْتَ.

 

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيراً، إِنّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.

 

خدايا از تو می‌خواهم كه به دانائيت خير را برايم بگزينى. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و در باره‏ام به خير حكم فرماى، و ما را به حكمت اختيار خود ملهم ساز، و آن را براى ما وسيله رضاء به قضاء و تسليم به حكم خود قرار ده. و به اين وسيله پريشانى شك و ترديد را از ما دور ساز، و ما را به يقين مخلصين تأييد فرماى، و به خويشتن وا مگذار، كه از معرفت آنچه براى ما برگزيده‌اى فرو مانيم، تا آنجا كه قدر ترا سبك شماريم، و مورد رضاى ترا مكروه داريم، و به چيزى كه از حسن عاقبت دورتر و به خلاف عافيت نزديكتر است متمايل شويم. آنچه را از قضاى خود كه ما از آن اكراه داريم پيش ما محبوب ساز. و آنچه را از حكم تو كه دشوار می‌پنداريم بر ما آسان كن و ما را به گردن نهادن مشيتى كه بر ما وارد ساخته‏اى ملهم ساز. تا تأخير آنچه را تعجيل فرموده‏اى، و تعجيل آنچه را به تأخير افكنده‏اى، دوست نداريم، و آنچه را تو دوست دارى مكروه نشماريم و آنچه را مكروه دارى بر نگزينيم. و كار ما را به آنچه فرجامش پسنديده‏تر و مآلش بهتر است پايان بخش زيرا كه تو عطاياى نفيس می‌دهى. و نعمتهاى بزرگ می‌بخشى، و تو بر هر كار قدرت بی‌پايان دارى.

 

نيايش در اشتياق به طلب آمرزش از خداى تعالى

 

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ صَيّرْنَا إِلَى مَحْبُوبِكَ مِنَ التّوْبَةِ، و أَزِلْنَا عَنْ مَكْرُوهِكَ مِنَ الْإِصْرَارِ

ا

للّهُمّ وَ مَتَى وَقَفْنَا بَيْنَ نَقْصَيْنِ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا، فَأَوْقِعِ النّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التّوْبَةَ فِي أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

 

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنّا، وَ يُسْخِطُكَ الْ‏آخَرُ عَلَيْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنّا، وَ أَوْهِنْ قُوّتَنَا عَمّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا

 

وَ لَا تُخَلّ فِي ذَلِكَ بَيْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِيَارِهَا، فَإِنّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِلِ إِلّا مَا وَفّقْتَ، أَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلّا مَا رَحِمْت‏

 

اللّهُمّ وَ إِنّكَ مِنَ الضّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلّا بِقُوّتِكَ، وَ لَا قُوّةَ لَنَا إِلّا بِعَوْنِكَ‏

 

فَأَيّدْنَا بِتَوْفِيقِكَ، وَ سَدّدْنَا بِتَسْدِيدِكَ، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمّا خَالَفَ مَحَبّتَكَ، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِي مَعْصِيَتِكَ‏

 

اللّهُمّ فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ حَتّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقّ بِهَا جَزَاءَكَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ.

 

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را به سر منزل آن توبه‏‌اى كه پسند تو است رهسپار ساز، و از اصرار بر آنچه ناپسند تو است دور گردان.

خدايا و هر زمان كه از ما تقصيرى سر زند كه مستوجب خسران در دين يا زيان در دنيا شويم، پس آن خسران را در آن يك كه زود گذرتر است (يعنى دنيا) قرار ده و عفو از عقوبتت را در آنچه دوامش طولانى‏تر است (يعنى دين) بر قرار ساز و چون آهنگ دو كار كنيم كه يكى از آنها ترا از ما خشنود كند و آن ديگر ترا بر ما خشمگين سازد.، پس به آنچه ترا از ما خشنود كند متمايلمان ساز، و از قدرتمان بر آنچه موجب خشم تو بر ما است بكاه، و در اين مرحله نفس ما را در اختيار خود آزاد مگذار، زيرا كه نفس ما را در اختيار خود آزاد مگذار، زيرا كه نفس جز در آنجا كه توأش توفيق دهى گزيننده باطل است، و جز در آن مورد كه توأش رحم كنى بكار بد فرمان دهنده است.

 

خدايا تو ما را از ضعف آفريده‏‌اى، و بر سستى بنياد كرده‌‏اى و آفرينش‌مان را از آبى بى‏ارزش آغاز نموده‏‌اى، پس ما را هيچگونه جنبشى نيست، مگر به نيروى تو. و هيچ نيروئى، مگر به يارى تو. پس ما را به توفيق خود تأييد فرماى. و بار شاد به راه راست استوار ساز. و چشم‌هاى دلمان را از آنچه بر خلاف محبت تو است، بر بند، و هيچ يك از اعضاى ما را در نافرمانى خود پيشرفت مده.

 

خدايا پس بر محمد و آلش رحمت فرست و رازهاى دل‌ها، و حركات اعضاء و نگاه‌هاى دزديده چشم‌ها و سخنان زبان‌هاى ما را در امورى قرار ده كه موجب ثواب تو باشد، تا كار نيكى كه به وسيله آن سزاوار پاداش تو شويم و از ما فوت نگردد، و كار بدى كه در اثر آن مستوجب عقابت گرديم براى ما باقى نماند.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  - 9:51 PM

تصویری از قبرستان بقیع؛ قبل از تخریب

بقیع یکی از آثار و بقعه‌های متبرکی است که از نگاه و تفکر وهابیان جا نمانده و محل دفن چهار تن از امامان شیعه است.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مدینه و  شهر پیامبر اکرم (ص) یکی از خاطره انگیزترین شهر‌ها و بقیع از مظلوم‌ترین بقعه متبرکه اولیا‌ی خداوند به شمار می‌آید.

 

این شهر هزار رنگ پیش از مولود نبوی و رسول مهربانی (ص) در دوره جاهلیت به سر می‌برد و بعد از میلاد ایشان متحول شد، ولیکن این تحول عمر چندانی نداشت و تا علنی کردن دین اسلام کسی از مبعوث شدن حضرت محمد (ص) خبری نداشت. شهر مدینه و مکه در ادوار تاریخی مختلف در هر فصل و سال به نوعی هم و غم خاندان الهی را افزایش دادند و پس از فوت رسول اکرم (ص) به سیاستی پلید از حکومت ابوسفیان رسیدند.

آن چیزی که همیشه از حکومت فاسد ابوسفیان ماندگار شده مظلومیت شیعه و خاندان اهل بیت (ع) است که در ادوار مختلف تاریخی و دوره امامت، ائمه معصوم کاملا مشهود است. بقیع نیز یکی از آثار و بقعه‌های متبرکی است که از نگاه و تفکر ظالمان وهابیان جا نمانده و این مکان مطهر که محل دفن چهار امام معصوم؛ امام حسن مجتبی (ع)، امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) در سال ۱۳۴۴ هجری قمری توسط وهابیان تخریب شده است.

 

آرامگاه چهار امام معصوم قبل از تخریب

 

تصویری از آرامگاه بقیع، قبل از تخریب


امامان

حسن بن علی بن ابی طالب دومین امام شیعه و فرزند امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است که در ۳۷ سالگی به امامت و خلافت رسید و در سال ۴۱ ه. ق. با معاویه صلح کرد. دوره حکومت وی شش ماه و سه روز بود. پس از صلح، به مدینه رفت و ده سال در آنجا بود تا اینکه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع) معروف به امام سجاد و زین العابدین، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی ۳۴ سال بوده است. وی در واقعه کربلا حاضر بود و همراه اسیران کربلا به کوفه و شام برده شد. بنا بر روایات شیعه، امام سجاد (ع) به دستور ولید بن عبد‌الملک با سم به شهادت رسید. وی در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی (ع) دفن شد.

محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب مشهور به امام باقر (ع)، امام پنجم شیعیان که حدود ۱۹ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت و در سال ۱۱۴ قمری به دستور هشام بن عبدالملک مسموم و شهید شد، او در قبرستان بقیع، کنار مرقد پدرش امام سجاد (ع) و عموی پدرش حسن بن علی (ع) دفن گردید.

جعفر بن محمد بن علی بن حسین (ع) معروف به امام صادق، امام ششم شیعیان، که ۳۴ سال امامت کرد. امام صادق (ع) در ۶۵ سالگی درگذشت و در کنار پدرش، امام باقر (ع) و دو امام دیگر در قبرستان بقیع دفن شد.

 

قبرستان بقیع در حال حاضر

 

 تصویری از آرامگاه بقیع، قبل از تخریب

 


تخریب بقعه

گنبد‌ها و بناهایی که در ۱۲۲۱ ه. ق. نخستین دسته‌های وهابی ویران کردند، به دستور عبدالحمید دوم سلطان عثمانی مرمت گردید، اما در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ ه. ق. مصادف با ۱۳۰۴ ش. ه. دوباره به دست امیرمحمد حاکم مدینه و به دستور پدرش عبدالعزیز آل سعود ویران شد.


انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  - 9:51 PM

خلاصه زندگی امام سجاد (ع)

امام سجاد در پنجم شعبان 38 هجری قمری متولد شدند و 34 سال امامت کردند.

خلاصه زندگی امام سجاد (ع)

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ على بن  الحسين، امام سجاد (ع) با کنیه‌های ابوالحسن و ابومحمد در پنجم شعبان 38 متولد شد.

 

البته در مورد تاریخ تولد ایشان، اختلاف نظرهایی وجود دارد. نیمه جمادی الثانی، نيمه جمادى الاولى، هفتم شعبان و نهم شعبان نیز در بعضی منابع به عنوان تاریخ ولادت آن حضرت ذکر شده اند. در هنگام ولادت امام سجاد (ع)، مادر ایشان شهربانو فوت کرد.


زين العابدين، سيد الساجدين، سجّاد، زكىّ، امين از القاب امام سجاد (ع) هستند. 

 

محمد بن سعد در کتابش می‌نویسد:


«علی بن الحسین علیه السلام در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال می گذشت. فرزند ایشان، امام محمد باقر علیه السلام که از کربلا تا شهادت همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین (ع) در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول الله صلی الله علیه و آله از فاطمه (س) در ذریه امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام و اولاد او منحصر گردید.»


آن حضرت به مدت 34 سال امامت کردند. در این مدت امام سجاد علیه السلام از یک سو تحت مراقبت شدید ماموران شام بودند. ماموران مراقب بودند بر آنکه مبادا از آل علی و خاندان او نامی به نیکی برده شود و به همین جهت مردم تلاش می‌کردند خود را از چشم آنان دور نگاه دارند مبادا متهم شوند، تا آنجا که امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «در مکه و مدینه بیست تن نیست که ما را دوست بدارد.»


صحیفه سجادیه که نیایش‌های حضرت سجاد (ع) را در بر دارد، شمال 75 دعاست. دعاهای صحیفه که در ظاهر جهت راز و نیاز با خداست، در واقع صحبت های امام با شیعیان و مبارزات سیاسی آن امام بزرگوار است. بینش سیاسی امام و موقعیت و شرایطی که امام سجاد در آن حضور داستند را در نیایش های این کتاب می توان یافت. حقایق و معارف اسلامی، قوانین شرعی و مسائل اجتماعی از دیگر موضوعات صحیفه سجادیه است. 

 

آن امام بزرگوار روز 18 یا 22 یا 25 محرم، توسط وليد بن عبدالملك به شهادت رسید.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 12 اردیبهشت 1396  - 9:51 PM

فرشته‌ای که همراه با فرزند دختر پا به خانه‌ها می‌گذارد

معارف و الگوهای حیات بخش اسلام اگر چه در مسیر احیای شخصیت و جایگاه زنان تاثیرات زیادی داشته و دارد، ولی جامعه زنان هنوز نتوانسته اند آن چنان که باید از میوه های شیرین فرهنگ دینی بهره مند گردند.

فرشته‌ای که همراه با فرزند دختر پا به خانه‌ها می‌گذاردبه گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛تردیدی نیست که زنان، در طول تاریخ از موقعیت مطلوب و شان بالایی برخوردار نبوده و غالبا مورد بی مهری و ظلم و ستم واقع می شدند، اما با رشد روز افزون آگاهی های بشر و پیشرفت سریع علوم انسانی و اجتماعی، این پرسش مطرح شد که جایگاه واقعی زنان در جامعه و خانواده کدام است و چگونه می توان حقوق از دست رفته زنان را استیفا کرد. در این راستا به یقین می توان گفت که ادیان الهی بویژه دین خاتم، بیش از همه به احیای شخصیت والای زن همت گماشته اند و خداوند متعال بهترین راه را برای سعادت و رستگاری بشر اعم از زن و مرد فراروی آنان گشوده است. معارف و الگوهای حیات بخش اسلام اگر چه در مسیر احیای شخصیت و جایگاه زنان تاثیرات زیادی داشته و دارد، ولی بسیاری از حقایق در پس ابرهای جهل و خرافه پنهان مانده و جامعه زنان هنوز نتوانسته اند آن چنان که باید از میوه های شیرین فرهنگ دینی بهره مند گردند.

 

امام صادق علیه السلام در رابطه با شان و جایگاه فرزندان دختر در خانواده ها فرموده‌اند: هنگامی که شخصی دارای فرزند دختر می گردد خدای عزّ وجلّ فرشته‌ای را به سوی آن دختر نازل می فرماید و آن فرشته بال خود را بر سر و سینه آن دختر می کشد و می گوید: این مخلوق ظریف و نازک است و شخصی که برای او انفاق کند خدای متعال -تا روز قیامت- کمک حال او خواهد بود.

 

(ثواب الأعمال ص 240 و من لا يحضره الفقيه ج 3 ص 311)

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 1 اردیبهشت 1396  - 11:13 PM

اهمیت ادای نماز لیله الدفن

نماز لَیلَةُ الدّفن یا نماز شب اول قبر، از نمازهای مستحبی است. این نماز را، که نماز هدیه و نماز وحشت نیز نامیده می‌شود.

اهمیت ادای نماز لیله الدفن

به گزارش  حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نماز لَیلَةُ الدّفن یا نماز شب اول قبر، از نمازهای مستحبی است. این نماز را، که نماز هدیه و نماز وحشت نیز نامیده می‌شود، برای میت در شب اول قبر (از اول شب تا صبح) می‌خوانند و بهترین وقت آن بعد از نماز عشا است.

 

این نماز با عناوین بسیاری از جمله نماز هدیه (صلاة الهدیه) ، نماز شب دفن (صلاة لیلة الدفن) و نماز وحشت (صلاة الوحشة) یاد می شود و به این سبب نماز وحشت نامیده شده که فردی که از دنیا رفته هنوز با عالم قبر انس ندارد و در خود احساس ترس و وحشت دارد و این نماز با فضل الهی وحشت را از او دور می‌کند. پس در واقع نماز رفع وحشت است نه نماز وحشت.

 

کیفیت ادای نماز شب اول قبر

 

بنابر منابع فقهی، نماز وحشت را به یکی از دو صورت ذیل می‌توان خواند:

 

صورت اول: در رکعت اول یک مرتبه سوره حمد و دو مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم یک مرتبه سوره حمد و ده مرتبه سوره تکاثر را خوانده و بعد از سلام نماز بگوید: « (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ فلان بن فلان ) به جای فلان بن فلان، نام میت و پدرش را بگوید

 

صورت دوم: در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره قدر بخواند، و بعداز سلام نماز بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمدٍ وَ آلِ مُحمدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ فلان بن فلان». به جای فلان بن فلان، نام میت و پدرش را ببرد»

 

احکام نماز

 

اگر نماز لیلة الدفن را به هر دو کیفیت بخواند، بهتر است.

 

نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر (از اول شب تا صبح) می‌شود خواند، ولی بهتر است در اول شب بعداز نماز عشا خوانده شود.

 

اگر بخواهند میت را به شهر دوری ببرند، یا به جهت دیگر دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخیر بیندازند. 

 

می‌شود یک نفر چند مرتبه این نماز را به قصد اهداء ثواب به جا آورد. 

 

هر‌گاه شخص نماز وحشت را سهواً به غیر کیفیتی که ذکر شد به جا آورد باید اعاده کند؛ اگر چه یک آیه از سوره قدر یا یک آیه از آیةالکرسی را فراموش کرده بود بخواند. 

 

اجیر کردن و اجرت گرفتن برای خواندن نماز وحشت جایز است و احتیاط آن است که به عنوان بخشش و احسان به نمازگزار بذل نمایند و او هم نمازش را بدون در نظر گرفتن وجه مالی بخواند. 

 

ثواب خواندن نماز وحشت

 

پیامبر(ص) درباره ثواب خواندن این نماز فرمود: «بر میت ساعتی سخت‌تر از شب اول قبر نمی‌گذرد. پس بر مردگان خود رحم کنید و برایشان صدقه دهید و اگر نتوانستید، دو رکعت نماز برای شخص درگذشته بخوانید. پس همان لحظه حق تعالی هزار فرشته به سوی قبر او می‌فرستد که با هر فرشته جامه‌ای و حلّه‌ای است، و تنگی قبر او را تا روز نفخ صور وسعت می‌دهد و به نمازگزار به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع می‌کند، حسنه عطا می‌کند و او را چهل درجه بالا می‌برد.»

 

عامل کاهش قبر 

 

محدث نوری در کتاب دارالسلام نقل می‌کند: «استاد ما، ملا فتحعلی سلطان آبادی گفت: عادت من این بود که هرگاه فردی از دوستان خاندان رسالت از دنیا می‌رفت و خبر آن به من می‌رسید، دو رکعت نماز شب دفن (نماز وحشت) برای او می‌خواندم؛ خواه او را می‌شناختم یا نمی‌شناختم. و هیچکس از این عادت من آگاه نبود، تا روزی یکی از دوستان، در راهی من را ملاقات کرد و گفت: دیشب فلان شخص که به تازگی از دنیا رفته بود، را در عالم خواب دیدم و از چگونگی حال او بعد از مرگش پرسیدم، او گفت من بعد از مرگ در تنگنای سختی قرار گرفتم و هنگام حسابرسی، مرا به سوی عذاب بردند؛ تا اینکه فلانی (نام شما را برد) دو رکعت نماز برای من خواند؛ همان دو رکعت، مرا از عذاب نجات داد. خدا پدرش را رحمت کند که به من چنین احسانی نمود. آنگاه آن شخص، از من پرسید، آن دو رکعت نماز، چه نمازی بود. من طریقه خود را در مورد خواندن نماز شب دفن (نماز وحشت) برای او بیان کردم.» 

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 1 اردیبهشت 1396  - 11:13 PM

دین هم چراغ قرمز دارد

آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):دین هم چراغ قرمز دارد، چراغ قرمز دین ، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن

به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)در مورد برخی محدودیت ها در دین می گوید:همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می شود، ترمز می کنید، دین هم چراغ قرمز دارد، چراغ قرمز دین ، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است.

 

مرحوم مجتهدی در ادامه می گوید:حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می کنند، دو جور هستند:

یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می کنند، که این ترمز کردنشان خیلی چنگی به دل نمی زند،اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز می کنند که این مهم است.

 

در ادامه آیت الله منتهدی می گوید:حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی به دل نمی زند؛ یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند می شوی و نماز می خوانی که به جهنم نروی، این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست،

 

سپس ایشان می گویند:اما اگر به تو بگویند:اگر نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمی روی اما باز بلند شوی و نماز بخوانی، این خوب است.

 

ایشان در انتهای سخنان خود با مراجعه به مناجاتی از امام علی (ع)می گوید:امیرالمومنین علی(ع) در مناجات های شان می فرمودند:خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنم و یا به طمع بهشت نیست، و لکن من تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت می کنم.

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 1 اردیبهشت 1396  - 11:13 PM

رابطه مقامات حکومتی با مردم از دیدگاه امام علی (ع)

امام علی (ع):ای مالک:هیچگاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار که پنهان بودن رهبران نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه است.

به گزارشحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام علی (ع) در بخشی از نامه 53 کتاب شریف نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر در مورد رابطه متصدیان حکومتی با مردم می فرماید:كارهايى است كه بايد خود به انجام دادنشان پردازى . از آن جمله ، پاسخ دادن است به كارگزاران در جايى كه دبيرانت درمانده شوند . ديگر برآوردن نيازهاى مردم است در روزى كه بر تو عرضه مى شوند ، ولى دستيارانت در اداى آنها درنگ و گرانى مى كنند . كار هر روز را در همان روز به انجام رسان ، زيرا هر روز را كارى است خاص خود . 

 

همچنین امام در مورد رابطه رهبر جامعه با خداوند می فرماید:بهترين وقتها و بيشترين ساعات عمرت را براى آنچه ميان تو و خداست ، قرار ده اگر چه در همه وقتها ، كار تو براى خداست ، هرگاه نيتت صادق باشد و رعيت را در آن آسايش رسد . 

 

امام در ادامه می فرماید:بايد در اقامه فرايضى ، كه خاص خداوند است ، نيت خويش خالص گردانى و در اوقاتى باشد كه بدان اختصاص دارد . پس در بخشى از شبانه  روز ، تن خود را در طاعت خداى بگمار و اعمالى را كه سبب نزديكى تو به خداى مى  شود به انجام رسان و بكوش تا اعمالت بى  هيچ عيب و نقصى گزارده آيد ، هر چند ، سبب فرسودن جسم تو گردد . چون با مردم نماز مى  گزارى ، چنان مكن كه آنان را رنجيده سازى يا نمازت را ضايع گردانى ، زيرا برخى از نمازگزاران بيمارند و برخى نيازمند . از رسول الله (ص) هنگامى كه مرا به يمن مى فرستاد ، پرسيدم كه چگونه با مردم نمازگزارم ؟ فرمود : به قدر توان ناتوانترين آنها و بر مؤمنان مهربان باش. 

 

امیرالمومنین علی (ع)در ادامه در ارتباط بودن توامان رهبر با مردم را اشاره دارد و می فرماید:به هر حال ، روى پوشيدنت از مردم به دراز نكشد ، زيرا روى پوشيدن واليان از رعيت خود ، گونه  اى نامهربانى است به آنها و سبب مى  شود كه از امور ملك آگاهى اندكى داشته باشند . اگر والى از مردم رخ بپوشد ، چگونه تواند از شوربختيها و رنجهاى آنان آگاه شود . آن وقت ، بسا بزرگان ، كه در نظر مردم خرد آيد و بسا خردان ، كه بزرگ جلوه كند و زيبا ، زشت و زشت ، زيبا نمايد و حق و باطل به هم بياميزند . زيرا والى انسان است و نمى  تواند به كارهاى مردم كه از نظر او پنهان مانده ، آگاه گردد . 

 

امام در انتهای این بخش از نامه می فرماید:حق را هم نشانه  هايى نیست كه به آنها انواع راست از دروغ شناخته شود . تو يكى از اين دو تن هستى : يا مردى هستى در اجراى حق گشاده  دست و سخاوتمند ، پس چرا بايد روى پنهان دارى و از اداى حق واجبى كه بر عهده توست دريغ فرمايى و در كار نيكى ، كه بايد به انجام رسانى ، درنگ روا دارى . يا مردى هستى كه هيچ خواهشى و نيازى را برنمى آورى ، در اين حال ، مردم ، ديگر از تو چيزى نخواهند و از يارى تو نوميد شوند ، با اينكه نيازمندی هاى مردم براى تو رنجی پديد نياورد ، زيرا آنچه از تو مى خواهند يا شكايت از ستمى است يا درخواست عدالت در معاملتى.

انتهای پیام/

ادامه مطلب
سه شنبه 29 فروردین 1396  - 8:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 91

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1493723
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث