به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم

شعر قاسم صرافان درباره امام زمان (عج ) را در اینجا بخوانید.

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قاسم صرافان شعری درباره امام زمان (عج ) سروده است.در اینجا شعر او را در این باره بخوانید: 

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم

بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم

 انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 14 مهر 1396  - 6:46 PM

نزديكى فرمان مرگ درکلام امام علی(ع)

امام علی (عليه السلام) در اين كلام كوتاه و حكيمانه خود اشاره به كوتاهى عمر انسان در دنيا كرده است.

نزديكى فرمان مرگ درکلام امام علی(ع)به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام علی(عليه السلام) فرمود: لاَْمْرُ قَرِيبٌ وَالاِْصْطِحَابُ قَلِيلٌ.فرمان مرگ نزديك است و مدت همراهى با دنيا كوتاه.

شرح و تفسير حکمت 168 نهج البلاغه

امام علی (عليه السلام) در اين كلام كوتاه و حكيمانه خود اشاره به كوتاهى عمر  انسان در دنيا كرده مى فرمايد: «فرمان مرگ نزديك است و مدّت همراهى (با مردم و مواهب دنيا) كوتاه»، (الاَْمْرُ قَرِيبٌ وَالاِصْطِحَابُ قَلِيلٌ).
واژه «امر» اشاره به پايان زندگى و فرا رسيدن مرگ است، همان گونه در آيه  14 سوره «حديد» آمده است: «(وَغَرَّتْكُمُ الاَْمَانِىُّ حَتَّى جَآءَ أَمْرُ اللهِ)، و آرزوهاى دورودراز شما را فريب داد تا فرمان خدا رسيد». 
«اصطحاب» به معناى همراه و همنشين بودن با مردم دنيا يا با مواهب و نعمت هاى حيات است. اين حقيقتى است كه همگان آن را مى دانيم و آثار آن را همه روز با چشم مشاهده مى كنيم، هر روز پيكر بى جان بعضى از دوستان يا غير دوستان را مى بينيم كه بر دوش ديگران به سوى آرامگاهشان حمل مى شود. جاى خالى بسيارى از دوستان و بستگان و عزيزان در ميان ما نمايان است.


قبور آنها در دسترس ماست: غالباً به زيارت قبورشان مى رويم و از همه برتر در صفحات تاريخ ياد نام آورانى را ملاحظه مى كنيم كه در عصر خود چه قدرت و زندگى پرغوغايى داشتند، ولى به سرعت همه پايان گرفت و چيزى جز استخوان هاى پوسيده آنها در زير خاك و قصرهاى ويران شده شان باقى نمانده است. با اين وصف غالباً گرفتار غفلتيم، به پايان زندگى خود نمى انديشيم، توشه اى مناسب براى سفر پر خوف و خطر آخرت فراهم نمى سازيم. به فرموده امام(عليه السلام)در حكمت 122 «گويى فرمان مرگ بر غير ما نوشته شده و گويى اين مردگانى را كه با چشم مى بينيم مسافرانى هستند كه به زودى به سوى ما باز مى گردند»، (كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ… وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الاَْمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيل إِلَيْنَا رَاجِعُونَ).

به همين دليل در روايتى كه مرحوم كلينى آن را در كتاب كافى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)در ضمن خطبه اى نقل كرده مى خوانيم: «سُئِلَ أَىُّ الْمُؤْمِنينَ أكْيَسٌ، از آن حضرت پرسيدند: كدام يك از مؤمنان باهوش ترند؟» فقال: «أكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَأشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً، كسى كه بيش از همه به ياد مرگ باشد و كسى كه از همه آماده تر براى آن شود».

در حديث ديگرى در همان كتاب شريف از امام على بن الحسين(عليهما السلام) آمده است كه مى فرمود: «عَجَبٌ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أنْكَرَ الْمَوْتَ وَهُوَ يَرى مَنْ يَمُوتُ كُلَّ يَوْم وَلَيْلَة وَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أنْكَرَ النَّشْأَةَ الاُْخْرى وَهُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الاُْولى، بسيار تعجب است از كسانى كه مرگ را (عملاً) انكار مى كنند در حالى كه هر روز و شب، مردگان را مى بينند همچنين بسيار تعجب است از كسانى كه جهان آخرت را انكار مى كنند در حالى جهان دنيا را مى بينند (كه نشانه هاى آخرت در آن بسيار است.


انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 14 مهر 1396  - 6:46 PM

اولین شهید بنی‌هاشم چه کسی بود؟

اولین شهید بنی‌هاشم حضرت علی‌اکبر (ع) فرزند ارشد اباعبدالله‌الحسین (ع) است.

حضرت علی‌اکبر (ع)؛ اولین و پیشتازترین شهید بنی‌هاشمبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اولین شهید بنی‌هاشم، فرزند ارشد اباعبدالله‌الحسین (ع)، حضرت علی‌اکبر (ع) است. نام مادرش لیلی، کنیه‌اش ابوالحسن، و در یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری در مدینه به دنیا آمده بود. وی هنگام شهادت ۲۶ یا ۲۷ سال داشت.

بنابراین گزارش، حضرت علی‌اکبر (ع) از سه بعد وجودی شبیه پیامبر بود؛ خلقت، خُلق‌وخو، نطق و گفت‌وگو. قامت رشبد، شجاعت، وقار و ادب، وی راهمانند معصوم ساخته بود. در زیبایی‌های روحی و خُلقی، خلاصه و عصاره همه فضایل بود. حضرت علی‌اکبر (ع) هم‌رکاب پدر بزرگوارش از مدینه به مکه و از مکه تا کربلا بود. سخاوت و مردم‌داری، مهمان‌نوازی و دستگیری از درماندگان ویژگی‌های رفتاری حضرت علی‌اکبر (ع) از دوران نوجوانی بود که شاعران این ویژگی وی را ستوده‌اند. حتی معاویه، دشمن کینه‌توز اهل بیت نیز او را شایسته‌تر از همگان برای خلافت می‌دانست.

حضرت علی‌اکبر (ع) در کنار عموی رشیدش، ابوالفضل‌العباس (ع)، بزرگ‌ترین یاور پدر بود. در آب آوردن، مذاکره با دشمن، آرام کردن خیمه‌ها، مسئولیت اصلی به عهده وی و عمویش ابوالفضل (ع) بود. ادب وی در هنگام گفت‌وگو با پدر، گواه عظمت روحی و معنوی این جوان است. حضرت علی‌اکبر (ع) در روز عاشورا مؤذن شد و اذان صبح با صدای وی در کربلا طنین‌افکن شد. 

شایان ذکر است، در روز عاشورا پس از شهادت همه یاران، اولین کسی که اذن میدان طلبید، حضرت علی‌اکبر (ع) بود. در زیارت ناحیه آمده است:السّلامُ علی اوّل قتیل مِن نَسلِ خیر سلیلٍ من نَسلِ ابراهیم‌الخلیل. امام حسین (ع)، جوانش را بدرقه کرد و با انگشت سبابه به آسمان اشاره کرد و گفت:اللهمَّ اشهَد علی هؤلاءِ القوم فقد بَرَزَ اِلَیهم اشبهُ الناس خلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولک. سپس لشکر دشمن را نفرین کرد و عمر‌سعد و پسرش را که ناظر و شاهد این صحنه بودند، مخاطب قرار داد و گفت:تو را چه شده است؟ خدا رحمت را قطع کند و کار‌ها را بر تو مبارک نگرداند و کسی را بر تو مسلط کند که بعد از من در بستر، ذبحت کند. همانگونه که رحم مرا قطع کردی و خویشاوندیم را با پیامبر (ص) پاس نداشتی. آنگاه زمزمه کرد:اِنَ الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی‌العالمین ذرّیةً بعضُ‌ها مِن بعض واللهُ سمیعٌ علیم.

حضرت علی‌اکبر (ع) با بدرقه پدر به میدان رفت و این رجز را آغاز کرد:

اَنَا علی‌بن‌الحسین‌بن‌علی           نحنُ و بیتُ الله اولی بالنّبی
تالله لا یحکُم فینا ابن الدّعی     اَما ترون کیفَ احمی عن ابی

من علی‌بن‌الحسین‌بن‌علی (ع) هستم. ما و خانواده خدایی ما، به پیامبر (ص) سزاوارتریم. به خدا سوگند فرزند ناپاک‌دامن را بر ما حکومتی نیست. آیا نمی‌بینید چگونه از پدرم حمایت و پاسداری می‌کنم؟

در این هنگام یکی از جنگجویان به نام طارق با پسر و برادرش به نبرد آمدند که هر سه کشته شدند. بکر‌بن‌غانم به جنگ حضرت علی‌اکبر (ع) آمد. حضرت، چنان ضربتی زد که زره او پاره شد و با ضربه‌ای دیگر او را به دو نیم کرد. پس از آن به سپاه حمله برد و صد و بیست نفر را از پای درآورد. سپس با تنی زخمی به حضور پدر بازگشت و گفت:یا ابه العطش قد قتلنی و ثقل الحدید اجهدنی. پدر جان، تشنگی مرا می‌کشد و سنگینی سلاح، مرا از پای درمی‌آورد. امام حسین (ع) زبان در کامش نهاد و انگشترش را در دهانش گذاشت و فرمود:به جنگ دشمنانت بازگرد. کمی دیگر صبوری کن که پیش از غروب، جدّت با جام لبریز سیرابت خواهد کرد به گونه‌ای که دیگر هرگز تشنه نشوی.

حضرت علی‌اکبر (ع) به میدان بازگشت و این رجز را خواند:
اَنَا علیٌ لااقولُ کذباً                        اتبعُ جدّی المصطفی المُهذّبا
اضربکُم بالسیف ضرباً معجباً        ضربَ غلام لا یُریدُ الهَرَبا

من علی‌ام که جز راست نمی‌گویم و نمی‌پویم. رهپوی جدّم پیامبر پاک و پاکی‌گستر هستم. با شمشیرم ضربات اعجاب‌انگیز می‌زنم. ضربات جوانی که هرگز از میدان نمی‌گریزد.

حضرت علی‌اکبر (ع) از راست به چپ می‌تاخت و شمشیر مرگ‌بارش را فرود می‌آورد. هشتاد تن در نبرد دوم وی کشته شدند. حضرت علی‌اکبر (ع) می‌جنگید و رجز می‌خواند:

الحربُ قدبانَت لَهَا الحقائق        وَ ظَهَرت مِن بعد‌ها مصادِق
والله ربَّ العرش لا نُفارِقُ             جموعکم اَو تُغمَدَ البوارق

جنگ، حقایق را آشکار می‌سازد و جلوه‌های حقیقت پس از آن چهره می‌نماید. به پروردگار عرش سوگند که هرگز گروه شما را ر‌ها نخواهم کرد تا شمشیر‌ها در تنهایتان قرار گیرند.

در این هنگام تیر منقذ‌بن‌مُرة بر گلویش نشست. حلقه محاصره تنگ‌تر شد و مُنقذ در فرصتی دیگر ضربه‌ای بر سر حضرت علی‌اکبر (ع) فرود آورد. حضرت علی‌اکبر (ع) دست در گردن اسب افکند. خون بر چشمان اسب نشست و اسب وی را میان دشمن برد. هر کس ضربه‌ای زد به گونه‌ای که فقطَعوهُ بُسیَوفهم اِرباً ارباً. لحظه افتادن، پدر را صدا زد. امام حسین (ع) خود را کنارش رساند. حضرت علی‌اکبر (ع) چشم گشود و امام را گفت:پدر جان خداحافظ! این جدّم محمد مصطفی است. این نیز جدّم علی مرتضی (ع) و جدّه‌ام خدیجه کبری است و جدّه‌ام فاطمه زهرا که همه مشتاق تواند و پیامبر می‌فرماید:هر چه زودتر نزد ما بیا. پدر جان این جدّم پیامبر است که با کاسه لبریز خود، مرا سیراب کرد که دیگر هرگز تشنه نخواهم شد. جدّم می‌فرماید عجله کن، عجله کن که برای تو نیز جامی ذخیره شده که به زودی خواهی نوشید.

حضرت علی‌اکبر (ع) این را گفت و در آغوش پدر چشم فروبست.

امام حسین (ع) مهاجمان را از اطراف حضرت علی‌اکبر (ع) دور کرد. گونه بر گونه‌اش گذاشت. خون از محاسن وی پاک کرد. لبانش را بوسید و مرثیه‌گونه سرود:علی‌الدّنیا بعدک العفا. سپس جوانان بنی‌هاشم را صدا کرد تا بدن حضرت علی‌اکبر (ع) را به خیمه بیاورند. امام حسین (ع) در این لحظه فرمود::شهادت وی، چون شهادت پیامبران و خاندان پیامبر (ص) است.

منابع:
۱. علی‌الاکبر:سید عبدالرزاق مقرم
۲. اعیان‌الشیعه
۳. مقاتل‌الطالبیین
۴. مقتل‌الحسین مقرم
۵. تاریخ طبری
۷. رجال طوسی
۸. مناقب
۹. الفتوح
۱۰. الارشاد
۱۱. الاقبال
۱۲. ذخیرةالدارین
۱۳. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

 

 


انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 7 مهر 1396  - 6:13 PM

هشتم محرم؛ جلوگیری از حفر چاه و تهدید عمر سعد

خبر حفر چاه در روز هشتم محرم به عبیدالله‌زیاد رسید و در همین روز از حفر چاه جلوگیری شد.

هشتم محرم؛ جلوگیری از حفر چاه و تهدید عمر سعدبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبر حفر چاه در روز هشتم محرم به عبید‌الله‌زیاد رسید و او به عمر‌سعد نوشت: شنیده‌ام چاه حفر می‌کند و آب می‌نوشد. با رسیدن نامه جلوگیری کن و تنگ بگیر تا همچون عثمان‌بن‌عفان از عطش بمیرند. جلوگیری از حفر چاه و تهدید عمر‌سعد یکی از حوادث این روز بود. عمر‌سعد تهدید کرد اگر چاه را نپوشانی حمله خواهم کرد؛ بنابراین گزارش، عبیدالله بن‌زیاد در مسجد کوفه سخنرانی و تهدید کرد که هر کس به کربلا نرود ذمه‌ای از او بر گردن نیست (خون او مباح و حقوقش از بیت‌المال قطع می‌شود.)

لشکریان از نخیله، گروه گروه و لشکر لشکر به کربلا اعزام شدند. عبیدالله‌زیاد، عمرو‌بن‌حریث را کارگزار کرد و به کثیر‌بن‌شهاب، محمد‌بن‌اشعث، قعقاع‌بن‌سوید و اسماء‌بن‌خارجه فرمان داد در میان مردم بچرخند و تهدید و تحریک و ارعاب و روش‌های گوناگون را به کار گیرند تا همه به کربلا بروند.

یزید‌بن‌معاویه برای تأمین هزینه نظامی چهار‌هزار دینار و دویست‌هزار درهم برای عبید‌الله‌زیاد فرستاد.ابن‌زیاد بیست و پنج‌هزار نفر را تجهیز کرد.
امام حسین (ع) به حبیب‌بن‌مظاهر نامه نوشت و او را دعوت کرد. حبیب در کنار همسرش مشغول غذا خوردن بود که پیک امام سوم شیعیان رسید. همسرش او را برانگیخت و حبیب که خود بی‌تاب این پیوستن بود، به کربلا آمد و امام حسین (ع) پرچمی را که نگه داشته بود و به یاران گفته بود که صاحب آن در راه است را به حبیب سپرد.

شایان ذکر است حبیب‌بن‌مظاهر که خود از بنی‌اسد بود به اباعبدالله گفت:قبیله بنی‌اسد با من خویشاوندند و به کربلا نزدیک. اگر اجازه دهی، بروم و با آنان برای همراهی گفت‌وگو کنم. امام اجازه داد. حبیب شبانگاه حرکت کرد و به قبیله بنی‌اسد رسید. وقتی قبیله جمع شدند حبیب فرمود:آمده‌ام تا شما را به خیر و سعادت راهبر باشم و آن یاری فرزند رسول خداست. او اکنون در کربلاست و عمر‌سعد با انبوه سپاه محاصره‌اش کرده است. اگر جویای شرافت دنیا و آخرت هستید با وی همراه شوید. هیچ کس از شما در این راه کشته نشود مگر هم‌نشین پیامبر در علی‌علیین باشد.

نخستین کسی که لبیک گفت: عبدالله‌بن‌بشر بود که این ارجوزه را خواند:

قد علم‌القومُ اذا تواکلوا و اَجحَم الفُرسانُ او تناضَلوا
انی شجاعٌ بَطَلٌ مقاتلٌ کاننی لیثُ عرینٍ بِسلٌ

این رجز دیگران را برانگیخت و نود تن مسلح شدند. یکی از افراد قبیله، خبر به عمر‌سعد رساند و عمر‌سعد، ازرق را با چهارصد سوار رزم‌آزموده برای سرکوب فرستاد. در سر راه درگیری آغاز شد. تعدادی از بنی‌اسد کشته شدند و دیگران گریختند و از تاریکی شب استفاده کردند و دور شدند.

حبیب به سختی خود را به امام حسین (ع) رساند و ماجرا بازگفت. امام سوم شیعیان فرمود:لاحول و لاقُوَة الا بالله.

گفتنی است امام حسین (ع) با عمر‌سعد دیدار کرد. امام سوم شیعیان، عمرو‌بن‌قرظه‌انصاری را فرستاد تا عمر‌سعد را به مذاکره دعوت کند. امام حسین (ع) با بیست تن و عمر‌سعد نیز با همین تعداد آمدند و در میان اردوگاه دیدار کردند. مقرر شد همراهان دور شوند تا گفت‌وگو‌ها سری باشد. بعد‌ها متن مذاکرات به این گونه مطرح شد:اباعبدالله به عمر سعد پیشنهاد داد یکی از این سه امر را بپذیر:۱. مرا بگذار از همان راهی که آمده‌ام بازگردم.۲. بگذار پیش یزید بروم و بیعت کنم؟! و ۳. بگذار سوی مرز‌ها بروم (بی‌تردید از ساحت وجود مقدس امام حسین (ع) دور است که چنین پیشنهاد‌هایی داده باشد. این پیشنهاد‌ها محتوای نامه عمر‌سعد به عبیدالله‌زیاد است که به دروغ نگاشته بود تا شاید جنگ کربلا را به تأخیر بیندازد و به راه‌حل مسالمت‌آمیز برسد.)

قول دیگر آن است که امام حسین (ع) فرمود:با من پیش یزید‌بن‌معاویه بیا و دو اردو را به جای می‌گذاریم. عمر‌سعد پاسخ داد:خانه‌ام را ویران خواهند کرد. اباعبدالله (ع) فرمود:برایت آن را خواهم ساخت. عمر‌سعد گفت:املاکم را می‌گیرند. امام حسین (ع) فرمود:از املاک خودم بهتر از آن را به تو خواهم داد. عمر‌سعد گفت:نگران عیال و فرزندانم هستم.

امام سوم شیعیان سکوت کرد و روی برگرداند و فرمود:وای بر تو، خداوند به زودی تو را در بسترت بکشد و در قیامت نبخشد. امیدوارم از گندم عراق جز اندکی نخوری. عمر‌سعد به طنز و طعنه گفت:به جای گندم، جوی عراق را می‌خورم!

وقتی تشنگی در خیمه‌ها بالا گرفت امام حسین (ع) برادرش عباس را فراخواند. وی بر اسب نشست و همراه سی‌نفر سواره و بیست نفر پیاده رهسپار شریعه شد. حرکت در دل شب بود و بیست مشک که باید پر می‌شدند. علی‌اکبر نیز همراه عموی خویش بود. پرچم را نافع‌بن‌هلال‌جملی در دست داشت. گروه امدادی آب‌رسان به کنار فرات رسیدند. عمرو‌بن‌حجاج‌زبیدی که با ۵۰۰ نفر نگهبان فرات بود فریاد زد کیستید؟ برای چه آمده‌اید؟

نافع‌بن‌هلال پاسخ داد:منم نافع‌بن‌هلال. آمده‌ایم آب بنوشیم. آبی که بر همگان حلال است. عمرو‌بن‌حجاج گفت:خوش آمدی، بنوش!

نافع گفت:هرگز! یک قطره نخواهم نوشید تا وقتی حسین (ع) تشنه است. عمرو گفت:نه، اجازه نمی‌دهم. ما را اینجا گماشته‌اند تا حسین (ع) آب ننوشد.

نافع به یاران گفت:مشک‌هایتان را پر کنید. پیاده‌ها مشک‌ها را پر کردند. عمرو‌بن‌حجاج حمله کرد. جنگی کوتاه درگرفت. در حال جنگ، پیادگان مشک‌ها را پر کردند. چند تن از نگهبانان کشته شدند و از یاران امام کسی شهید نشد. رزم ابوالفضل‌العباس در این نبرد کوتاه یاران را سرشار از شجاعت کرد. برخی گفته‌اند لقب «سقایت» از این لحظه به ابوالفضل‌العباس داده شد.

پس از اینکه آب به خیمه‌ها رسید سهم هیچ کس بیش از یک بار نوشیدن نشد.

پس از محاصره شدید و تشنگی امام حسین (ع) مقابل دشمن آمد و در حالی‌که بر شمشیر تکیه داده بود، یک بار دیگر خود را به دشمن شناساند و

پس از معرفی پیامبر به عنوان جد و پدرش علی (ع) و عموهایش و مادرش، پرسید با اینکه می‌دانید من کیستم چرا قصد کشتن مرا دارید؟

گفتند:این همه را می‌دانیم، اما نمی‌گذاریم قطره‌ای از آب بنوشید تا از تشنگی بمیرید.

اهل حرم با شنیدن این سخنان گریستند و شیون کردند. امام حسین (ع) فرمود:آرام باشید که بعد از این بسیار خواهید گریست. (این ماجرا را برخی به پیش از تاسوعا نسبت داده‌اند که دقیق‌تر آن است که این خطبه امام حسین (ع) در روز عاشورا بوده است.

خاطرنشان می‌شود عمر‌سعد، گزارش کربلا را به عبیدالله‌زیاد نوشت و عبیدالله با خواندن نامه عمر‌سعد گفت:این نامه گواه اندرزگویی عمر‌سعد است به امیر خویش. من آن را می‌پذیرم (رفتن حسین را) شمر که در مجلس بود برخاست و گفت:حسین اکنون در سرزمین تو و کنار توست. آیا می‌پذیری که از اینجا برود. به خدا سوگند اگر برود دیگر به او دست نمی‌یابی. آنگاه او قوی و تو ضعیف خواهی بود. با بازگشت حسین موافقت نکن که نشانه ناتوانی و سستی است. باید او و یارانش تسلیم حکم تو شوند. پس از تسلیم، هر گونه خواهی می‌توانی رفتار کنی (ببخشی یا بکشی). من شنیده‌ام عمر‌سعد کوتاهی می‌کند و با حسین میان دو لشکر نشست و گفت‌وگو برگزار می‌کند.

عبیدالله گفت:نظر تو درست است.

عبیدالله‌زیاد پس از این گفت‌وگو، نامه‌ای نوشت و به شمر ذی‌الجوشن سپرد تا به کربلا برساند. در نامه نوشته شده بود:باری، تو را نفرستاده‌ام تا شانه از زیر کار خالی کنی. تو به آرامش و صلح و آسایش دل بسته‌ای. اگر حسین و یارانش تسلیم شدند آن‌ها را نزد من بفرست وگرنه، بر ان‌ها حمله‌ور شو پس از قتل آنان، اعضای بدنشان را قطعه قطعه کن. پس از کشتن حسین بر سینه و پشت وی اسب بتاز که وی ناسپاس و سرکش و گستاخ و بیدادگر است. اگر به دستور من عمل کردی پاداش فرمانبر مطیع را دریافت خواهی کرد و اگر چنین نمی‌کنی، سپاه را به شمر‌بن‌ذی‌الجوشن بسپار که فرمان لازم را به او داده‌ایم.

عبیدالله‌زیاد به شمر گفته بود اگر عمر‌سعد پذیرفت که با حسین بجنگد مطیع او باش وگرنه، گردنش را بزن و سرش را به کوفه بفرست و خود فرماندهی سپاه را عهده‌دار باش.

نوشته‌اند:عبیدالله‌بن‌زیاد، حویرة‌بن‌یزید‌تمیمی را مأمور کرد که به محض رسیدن نامه به عمر‌سعد اگر برای جنگ اقدام نکرد او را بگیرد و در بند بکشد. شمر با این زمینه‌سازی و با استفاده از موقعیت و روحیات عبیدالله‌بن‌زیاد، به سمت کربلا حرکت کرد.

منابع:
۱. مقتل‌الحسین خوارزمی
۲. الدمعة‌الساکبه
۳. بحارالانوار
۴. نفس‌المهموم
۵. مقتل‌الحسین مقرم
۶. المناقب
۷. اللهوف
۸. معالی‌السبطین
۹. الامام‌الحسین و اصحابه
۱۰. مقتل ابی‌مخنف
۱۱. انساب‌الاشراف
۱۲. الفتوح
۱۳. اخبار‌الطوال
۱۴. ابصارالعین
۱۵. اعیان‌الشیعه
۱۶. تاریخ طبری
۱۷. تجارب‌الامم
۱۸. تذکرة‌الخواص
۱۹. کامل‌ابن‌اثیر
۲۰. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

 


انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 7 مهر 1396  - 6:13 PM

خرید و فروش در روزهای تاسوعا و عاشورا چه حکمی دارد؟

به مناسبت ماه محرم الحرام پاسخ به پرسش های شرعی مربوط به احکام عزاداری براساس نظر مقام معظم رهبری منتشر کرده‌ایم.

خرید و فروش در روزهای تاسوعا و عاشورا چه حکمی دارد؟به گزارش خبرنگاررحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از کارهایی که مردم در ماه محرم انجام می‌دهند خرید و فروش در روزهای تاسوعا و عاشورا است اما در این باره پرسش های متفاوتی مطرح می شود یکی از این پرسش ها مربوط به خرید و فروش است که مقام معظم رهبری در این باره پاسخ داده است.

مومنین در ایام عزای معصومین علیهم‌السلام از یکسری کارها پرهیز می‌کنند: مثلا مجلس شادی ندارند اما اگر عقد خوانده شود اشکالی ندارد. معمولا کارها را تعطیل می‌کنند که در این مراسمی که جزء شعائر مذهبی شناخته می‌شود، شرکت کنند. اگر مغازه باز کردن شما در آن ایام توهینی باشد به عزاداران یا به عزاداری یا به اباعبدالله حسین علیه‌السلام، بله این اشکال دارد.

اما اگر یک مغازه‌ای است که چند ساعتی باز می‌کنید که برخی از حوائج مومنین برآورده شود و بعد هم مغازه را می‌بندید و هیچ از آن برداشت نشود که بی‌‌احترامی و توهین به عزاداری و عزاداران یا خدای ناکرده به اباعبدالله حسین علیه‌السلام است، اشکالی ندارد.

ولی به طور کلی عرض کردیم معمولا مومنین در یکسری ایام خاص مثل عاشورا، دست از یکسری کارهای دیگر می‌کشند و همگی در مراسم عزای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین علیه‌السلام شرکت می کنند.

انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 7 مهر 1396  - 6:12 PM

هدف از عزاداری محرم چیست؟

مقام معظم رهبری می‌فرماید: «هیئت‌ها نمی‌توانند سکولار باشند؛ هر کس به امام حسین (ع) علاقه‌مند است یعنی علاقه‌مند به اسلام سیاسی است.»

هدف از عزاداری محرم چیست؟به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛اهداف عزاداری های محرم نباید فقط به ابراز غم در مصیبت اباعبدالله الحسین (ع) منتهی بشود، بلکه اهداف مهم دیگری نیز هستند که در ادامه، برخی از آنان بیان شده است.

عزاداری و گریه بر مصیبت های امام حسین (ع) تنها هدف برگزاری مراسمات ماه محرم الحرام نمی‌باشد بلکه این عزاداری ها، اهداف بزرگی دارند که برخی از اهداف عزاداری محرم را می‌توان اینگونه توصیف کرد: تقویت روح استکبار ستیزی، بصیرت افزایی، حفظ مکتب و شریعت امامان، تزکیه نفس، معرفی اهل  بیت معصوم (ع) به عنوان الگو مسلمانان، وحدت میان امت مسلمان، معرفی اسلام حقیقی به جهانیان، کسب معنویت و تعلیم معارف دینی، اهداف والایی که اگر مسلمین به آن ها توجه کنند، بسیاری از مشکلات جامعه اسلامی را می‌توان بر طرف کرد. در ادامه به بررسی برخی از این اهداف می‌پردازیم.

تقویت روح استکبار ستیزی و بصیرت افزایی

یکی از دلایل پیدایش واقعه کربلا، نبود بصیرت جامعه اسلامی است که امروزه بایستی جامعه اسلامی از این ایراد بزرگ دور بماند. با کمی دقت در می‌یابیم که یکی از آثار و اهداف عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، بصیرت افزایی و شناخت مستضعف و مستکبر، حق و غیر حق است و از آن جهت که دیانت ازسیاست جدا نیست، بایستی یک از تأثیرات عزاداری های محرم، تقویت روح  استکبار ستیزی و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار باشد. امام خمینی (ره) در سخنی، ماه محرم را اینگونه بیان می‌کنند: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد، ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستمکاران و حکومت‌های شیطانی زد، ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت، ماهی که شکست ابر قدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند.»

امام خمینی (ره) درباره اهمیت این موضوع با اشاره به این که عزاداری امام حسین (ره) يك ملت را برای مقاصد اسلامی بسيج مي‌كند، می‌گویند: «مجلس عزا فقط برای ثواب بردن از گریه و غم و اندوه نیست، بلكه هدف مهم آن، قضيّه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را كشيده‌اند كه تا آخر باشد.» مقام معظم رهبری با نفی هیأت سکولار اظهار می‌کنند: «هیأت ها نمی‌توانند  سکولار باشند؛ هیأت امام حسینِ سکولار ما نداریم! هر کس به امام حسین (ع) علاقه‌مند است یعنی علاقه‌مند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معنای اعتقاد به امام حسین (ع) این است.»

عزاداری و گریستن برای شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. 
گریه بر مصیبت‏های امام حسین(ع) ثواب‏ و فضیلت‏های فراوانی دارد چراکه اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت (ع) و سیدالشّهدا (ع) است. شهید مطهری درباره آثار گریه برای شهید این‌گونه می‌گوید: «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح معنوی و موافقت با نشاط و حرکت او است». گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است. امام خمینی(ره) گریه کردن در عزای امام حسین (ع) را زنده نگه داشتن نهضت و گریه بر مظلوم را فریاد مقابل ظالم می‌دانند. هم چنین در جلد سیزدهم کتاب صحیفه نور، امام خمینی (ره) ضمن  بیان اینکه گريه ما سياسي است می‌گویند: «با همين اشك، سيل جريان مي‌دهيم و خرد مي‌كنيم سدهايي كه در مقابل اسلام ايستاده است.»

ایجاد وحدت و تقویت ارتباط میان مسلمانان

ایجاد وحدت و تقویت ارتباط میان مسلمانان یکی دیگر از اهداف بلند عزاداری های محرم است. جامعه مسلمان برای رسیدن به خواسته های خود نیازمند هماهنگی و ارتباط های قوی و پیوند عاطفی میان تک تک افراد است. مناسبت های مذهبی بهترین فرصت برای تقویت وحدت و شرح مسیر پیش روی جامعه اسلامی است، که ماه محرم به عنوان یکی از مهم‌ترین این فرصت ها به شمار می‌رود. عزاداری های محرم از جامعه ای پراکنده، قدرتی بزرگ می‌سازد و امت مسلمان را در برابر نفوذ دشمن متحد می‌کند. این نوع تقویت وحدت را می‌توان در راهپیمایی عظیم اربعین حسینی به وضوح مشاهده کرد. امام خمینی (ره) که  عزاداری را عاملی بی نظیر برای کسب هماهنگی و وحدت می‌دانند، در این باره این چنین بیان می‌کنند: «همه روضه بخوانند، همه گريه بكنند، از اين هماهنگ تر چه؟ شما در كجا سراغ داريد كه يك ملّتي اين طور هماهنگ بشود؟ كي اين ها را هماهنگ كرده؟ اين ها را سيّد الشهداء عليه السلام هماهنگ كرده است، در كجاي عالم سراغ داريد مردم اين طور هماهنگ باشند، اين هماهنگي را از دست ندهيد.»

کسب معنویت و تعلیم معارف دینی

امام حسین (ع) به منظور احیای دین قیام کردند و به همین منظور باید احیای دین و ترویج معارف دینی به عنوان یکی از اهداف عزاداری مورد توجه قرار گیرد. شیعیان با حضور در مراسم عزاداری محرم و با کسب معنویت و تزکیه نفس، خود را در برابر نفوذ شیطان بیمه می‌کنند. محبان اهل بیت (ع) با عزاداری بر مصیبت های امام حسین (ع) پیوند عاطفی قوی بین خود و امام معصوم (ع) ایجاد می‌کنند که این ارتباط عاطفی باعث می‌شود فرد پس از عزاداری سعی کند ویژگی های محبوب را در خود تقویت کند. هر مراسم عزاداری باید پایگاهی باشد برای روشنگری احکام شرعی و تعلیم معارف دینی چراکه هدف فقط ذکر مصیبت های امام حسین (ع) و خاندان ایشان نمی باشد بلکه عمل به توصیه های امامان (ع) بایستی مورد توجه قرار بگیرد، به همین منظور سخنان واعظان دینی در زمینه اصول و احکام دینی و پیام های اخلاقی و اعتقادی فرصتی مناسب برای تعلیم معارف دینی است.

 

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
جمعه 7 مهر 1396  - 6:12 PM

حدیث امام رضا(ع) درباره بهترین نوع عبادت

هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

به دلیل آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

امام رضا (ع) فرمودند:

لَیسَ العِبادَةُ کَثرَةَ الصَّلاةِ وَ الصَّوم إنَّما العِبادَةُ التَّفَکُرُ فِی أمر اللهِ عَزَّوَجَلَّ

عبادت به زیاد بودن نماز و روزه نیست، بلکه تفکر نمودن در کار خدای عزوجل است.

(جهاد با نفس، ح 54 )

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:12 PM

توصیه غلامرضا سازگار به دیگر آقایان مداح

همزمان با فرارسیدن ماه عزاداری اباعبدالله الحسین (ع)، شاعر و مداح پیشکسوت اهل بیت(ع)،چند توصیه جهت حفظ معارف اهل بیت (ع) و برپایی صحیح هیئت های عزاداری در ایام محرم بیان کرد.

توصیه غلامرضا سازگار به دیگر آقایان مداحغلامرضا سازگار شاعر و مداح اهل بیت (ع) در  گفتگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛  همزمان با فرارسیدن ایام محرم و برپایی هیئت های عزاداری سیدالشهدا (ع)، در توصیه ای به بانیان برپایی هیئت ها و جوانان هیئتی گفت: در وهله اول، توصیه من به همه مردم، به جهت حفظ وحدت در مراسم‌های عزاداری است و بیشترین روی صحبتم با آقایان مداح است.مداحان را قسم می‌دهم به قرآن که با همان عزاداری سنتی که مدنظر حضرت امام  راحل بود، هیئت ها را برگزار کنید.

وی در ادامه بیان کرد: اگر میخواهند عزاداری و مطالب اهل بیت (ع) باقی بماند، این تهاجم فرهنگی که در عرصه مداحی باب شده است را کنار بگذارید و سبک های آنچنانی را نخوانید و توجه به مداحی و سبک‌های خدا پسندانه داشته باشید.  ما هنوز در مداحی های امروزی هم سبک های قدیمی را داریم که زبانزد مردم است. به همین خاطر، مداحان را قسم می‌دهم که سبک های غیرمتعارف را نخوانند.

 

بزرگترین آفت مداحی، مطالعه نکردن سیره اهل بیت (ع) است

مداح پیشکسوت اهل بیت (ع) با تاکید به مطالعه سیره ائمه معصوم (ع)، درخصوص بزرگترین آفت جامعه مداحی اظهار کرد: از آقایان مداح می خواهم که با مطالعه روضه و مرثیه اهل بیت (ع) را بخوانند، روضه و روایات شنیداری را کنار  بگذارند. اگر هر روضه و مجلسی را با مطالعه برگزار کنید، پس از مدتی هر کدام از ذاکران ما، مقتلی سیار خواهند بود. اگر میخواهید فضای مداحی آفت زده نشود، سیره و مقاتل اهل بیت (ع) را به زبان شعر و به صورت منظومه برای مردم بیان کنید.

 

عزاداری سیدالشهدا (ع) مختص انسانها نیست

سازگار در پایان با بیان روایتی از امام سجاد (ع)، خاطرنشان کرد: عزاداری برای سالار شهیدان (ع) فقط مختص ما انسان ها نیست، حضرت زین العابدین (ع) در روایتی بیان می‌کنند:« من فرزند کسی هستم که جنیان بر او گریستند و مرغان برای او نوحه خوانده‌اند.»، البته باید توجه داشته باشیم که نوحه بخوانیم، نه مطربی و سبک های بیگانه را تقلید کنیم.

گفتنی است؛ این شاعر و مداح پیشکسوت اهل بیت (ع) چند بیتی از اشعار خود  را برای گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، به یادگار گذاشت:


خون تو خون بهاش، خداوند اکبر است/ اشک غمت به خون شهیدان برابر است

هر جا غم تو نیست، همانجا جهنم است/ هر جا عزای توست، بهشت مکرر است

مادر مرا به اشک غم تو شیر داد/ این اشک نیست بر رخ من، شیر مادر است

 

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:12 PM

حضرت علی اصغر؛ باب‌الحوائج کربلا

حضرت علی اصغر، فرزند ابا عبدالله‌ الحسین (ع) و رباب دختر امرء القیس‌بن‌عُدی است. علی در مدینه متولد شد.

علی اصغر؛ باب‌الحوائج کربلابه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حضرت علی اصغر در سفر حسینی از مدینه به مکه و از مکه به کربلا همراه کاروان بوده است. از سن او در هنگام شهادت حدود یک سال (بیش از نه ماه) گذشته است. وی، باب‌الحوائج کربلاست. حضرت علی اصغر به غربت حسینی لبیک گفت. هنگامی که در میدان کسی نمانده بود و امام حسین (ع) فریاد کشید:هل من ناصرٍ ینصرنی و هل من مُعین یعیننی. (آیا کسی هست یاریم کند و پشتوانه‌ام باشد. صدای گریه حضرت علی اصغر برخاست و گویی به این ندا لبیک می‌گفت. امام حسین (ع) او را بر دست گرفت. نشان عطش در چهره و لب‌های وی آشکار بود. نوشته‌اند از فرط عطش بی‌تابی می‌کرد یعنی همچون ماهی افتاده بر ساحل دست و پا می‌زد، امام سوم شیعیان او را به میدان آورد.

برخی مقاتل نوشته‌اند امام حسین (ع) فرمود:اگر به زعم شما من گناهکارم این کودک گناهی ندارد و اگر گمان می‌کنید او را بهانه کرده‌ام تا خود به آبی دست یابم خودتان ببرید و سیراب کنید که ناگهان تیر سه شعبه حرمله، گلوی او را نشانه گرفت. فذبح‌الطفل من‌الورید الی‌الورید. امام حسین (ع) خون گلوی بریده حضرت علی اصغر را به آسمان می‌افشاند و می‌گفت:هون علیَ ما نزل بی‌اَنَه بعین‌الله. (چه آسان است بر من وقتی چشم خدا می‌بیند!

بنابراین گزارش، امام حسین (ع) با غلاف شمشیر حفره‌ای فراهم آورد و حضرت علی اصغر را دفن کرد. آنگاه عرض کرد:خدایا این کودک کمتر از ناقه صالح نیست. ناقه را پی کردند و عذاب شدند. پروردگارا همان‌گونه که عذاب بر قوم ثمود نازل کردی از این قوم انتقام بگیر.

منابع:
۱. مقتل ابومخنف
۲. مقتل‌الحسین خوارزمی
۳. اللهوف
۴. تذکرةالخواص
۵. منتهی‌الآمال
۶. ابصارالعین
۷. اعلام‌الوری
۸. بحارالانوار
۹. فرمان‌الهیجاء
۱۰. لواعج‌الاشجان
۱۱. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)

انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:12 PM

هفتم محرم؛ آغاز رسمی قطع آب در کربلا

آب به طور رسمی در روز هفتم محرم در کربلا قطع شد.

هفتم محرم؛ آغاز رسمی قطع آب در کربلابه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کاروان امام حسین (ع) در روز هفتم محرم شاهد آغاز رسمی قطع آب در کربلا بودند. عبد‌الله‌بن‌حصین‌ازدی در این روز خطاب به امام حسین (ع) گفت:آیا آب را نمی‌بینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمی‌چشی تا از تشنگی بمیری.
امام سوم شیعیان در حق او نفرین کرد که خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش. حمید‌بن‌مسلم می‌گوید فرجام او بیماریی بود که آب می‌خورد و قی می‌کرد و سیراب نمی‌شد و آن‌قدر آب خورد تا جان داد.
عمرو‌بن‌حجاج صدا زد‌ای حسین این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن می‌نوشند، اما تو قطره‌ای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی!
همه این فشار‌ها برای تسلیم امام حسین (ع) با بهره‌گیری از ناتوانی کودکان و بی‌تابی زنان بود. پس از چیره شدن تشنگی بر خیمه‌ها و یاران، امام حسین (ع) پشت خیمه‌های زنان، نوزده قدم به سمت قبله برداشت و زمین را با تبر حفر کرد ناگاه آبی زلال جوشیدن گرفت همگان نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند. سپس چشمه فرو شد و هیچ نشانی از آن به جا نماند.
در مناقب نُه گام و در مدینة‌المعاجز آمده است فرشته‌ای نازل شد و پشت خیمه‌ها خطی کشید و نهر آب جاری شد.
منابع:
۱. ینابیع‌الموده
۲. ناسخ‌التواریخ
۳. مثیرالاحزان
۴. نفس‌المهموم
۵. بحارالانوار
۶. تاریخ طبری
۷. مناقب
۸. انساب‌الاشراف
۹. تذکرة‌الخواص
۱۰. معالی‌السبطین
۱۱. کبریت احمر
۱۲. مقتل‌الحسین مقرم
۱۳. مدینة‌المعاجز
۱۴. مقتل‌الحسین خوارزمی
۱۵. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)


انتهای پیام/

ادامه مطلب
پنج شنبه 6 مهر 1396  - 8:12 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 91

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 1491627
تعداد کل پست ها : 20595
تعداد کل نظرات : 20
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 29 مرداد 1389 
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 25 مرداد 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

کد ذکر ایام هفته
اوقات شرعی

حدیث