* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
کارگری در قرآن
بی گمان کار به معنای تلاش و کوشش برای تولید در هر حوزه ای، عملی ارزشی است. کار به اشکال مختلف ظهور و بروز می کند؛ از این رو می توان از کار فکری، کار هنری، کار معنوی و کار جسمی و بدنی سخن گفت. در همه این موارد آن چه اصالت می یابد تلاش تولیدی بشر است. بشر برای دست یابی به کمال و سعادت و آسایش و آرامش، نیازمند تهیه امکانات و وسایل و برطرف کردن مشکلات و چالش های پیش روست. از این رو اقدام به تلاش و کوشش می کند تا به این هدف نایل شود. برای دست یابی به هدف، تلاش در شکل های پیش گفته خودنمایی می کند.
تفکر و تدبر و طرح و برنامه ریزی، بخشی از تولید است. بدون تفکر و تدبر و تأمل ممکن نیست تا انسان بتواند در حوزه عمل و تلاش جسمی موفق شود، از این رو تولید فکری به عنوان تولید پایه مطرح می شود.
در آیات بسیاری سخن از عمل و ارزش عمل به میان آمده است. عمل در حقیقت تلاش و سعی انسان است که برای تحقق امری صورت می گیرد. این همان معنای عام کار و فعل است که از سوی انسان انجام می شود. سعی و تلاش انسانی است که ارزش دارد و خداوند در آیه ۳۹ سوره نجم می فرماید: لیس للانسان الاماسعی؛ برای انسان چیزی جز تلاش و کوشش نیست؛ به این معنا که آن چه در نگرش و بینش قرآنی از ارزش و اهمیت برخوردار است، سعی و تلاش است که نوعی از مفهوم کار را با خود به همراه دارد.
اما آن چه در این جا مهم است سخن از کار به مفهوم خاص آن است؛ زیرا مراد از کار و کارگر مفهومی است که در آن شخصی نیروی جسمی و حتی فکری خود را به دیگری واگذار می کند و در ازای آن مالی دریافت می کند.
در گذشته این نوع عمل در شکل اجاره و اجیر و نوعی از عقود خودنمایی می کرد و در آیات قرآن و نیز فقه اسلامی کتابی به عنوان اجاره را به خود اختصاص داده است. در کتب فقهی مانند الحدائق الناضره و العروه الوثقی و موسوعه الفقه، اجاره به معنای عقد تملیک عمل و یا منفعتی معین در برابر عوض معلوم به کار رفته است. (الحدائق ج۱۲ ص۲۳۵، موسوعه الفقه ج۲ ص۹۱۱ و العروه الوثقی ج۲ ص۷۹۳)
مورد اجاره اگر منفعت عین یا حیوانی باشد، به آن اجاره اعیان یا اجاره منافع می گویند. در این اجاره تسلیم کننده عین را موجر و پرداخت کننده عوض را مستأجر می گویند؛ و اگر مورد اجاره، کار انسانی باشد، به آن اجاره اعمال و یا اجاره ذمه گویند. در این اجازه، پرداخت کننده عوض را مستأجر و تسلیم کننده نیروی کار را اجیر نامند.(موسوعه الفقه ج۲ ص۰۰۲).
اجیر یا همان کارگر بر دو نوع است: اجیر خاص و مقید که متعهد می شود تا عملی را شخصا در مدت معینی انجام دهدو حق ندارد در این مدت بدون اجازه مستأجر برای فرد دیگری کاری انجام دهد. (جواهر الکلام، ج۲۷ ص۳۶۲) و اجیر مشترک و مطلق که عملی را بدون تعهد مباشرت و تعیین مدت متعهد می شود یا در یک زمان اجیر اشخاص متعدد می شود. (همان ص۸۶۲)
در قرآن از مشتقات ماده اجر واژه «تاجرنی» به معنای کار با مزد و اجرت، یک بار در آیه۷۲ سوره قصص «و استاجر و استاجرت» به معنای مزدوری گرفتن دوبار در آیه ۶۲ همان سوره و اجر به معنای مزد مادی و یا معنوی و پاداش دنیایی و اخروی فراوان آمده است که برخی از آن ها به بحث کار و کارگری و اجاره ارتباط دارند.
در داستان موسی(ع) و شعیب(ع) مساله کار و کارگری و حقوق کارگر مطرح شده است. از این رو از مهم ترین آیات مورد توجه در این حوزه است. موسی(ع) به عنوان فردی نیرومند حاضر می شود تا در برابر مزد و عوض مالی، نیروی کار خویش را در اختیار شعیب(ع) به عنوان کارفرما بگذارد. (قصص آیات ۵۲ تا ۹۲) حضرت موسی(ع) در داستان همراهی خود با عالم ربانی (خضر پیامبر) نیز به خضر پیشنهاد می دهد که در برابر گرفتن مزد به کارگری بپردازند (آیه ۷۷ سوره کهف) این مساله کارگری و مزد خواستن در برابر نیروی انسانی و بدنی در دو جای دیگر قرآن نیز مطرح شده است. نخست در مساله تقاضای ساحران برای دریافت اجرت از فرعون. در آیات ۳۱۱ و ۴۱۱ سوره اعراف آمده که در آن جا ساحران پیشنهاد می کنند تا فرعون در برابر هنر جادوگری و سحر ایشان، مزدی را بپردازد و فرعون نیز با پذیرش پیشنهاد برای تشویق ساحران آنان را به قرب منزلت و مقام نیز وعده می دهد. در مورد دیگر، مردمانی به ذوالقرنین پیشنهاد می کنند تا برای ساختن سد، اجرت و مزدی را دریافت کند. (کهف آیه ۴۹) این دسته آیات به مساله مورد نظر ما در این نوشتار توجه می دهند.
فلسفه کارگری
انسان به عنوان خلیفه الهی بر زمین مامور و موظف است تا به عنوان یکی از اهداف ابتدایی و یا میانی، اقدام به آبادانی زمین کند. خداوند در این باره می فرماید: هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها؛ او شما را از زمین ایجاد کرد و خواست تا آن را آبادان و عمران کنید (آیه ۱۶ سوره هود)
آبادی و آبادانی زمین به عنوان ماموریت انسان در زمین، بدون تلاش و کوشش و کار امکان پذیر نیست. انسان ها با کار و کوشش، زمین را به شکل کنونی آباد کرده و از امکانات و فرصت های پیش روی بشر بهره مند می شوند.
از آن جایی که انسان به جهت ذات استخدام گر خویش گرایش به اجتماع و جامعه دارد، در شکل اجتماعی، زندگی خود را سامان می دهد تا از فرصت ها و امکانات دیگری بهره مند گردد و از آن برای رفع نیازهای خود و دفع مشکلات استفاده کند.
حرکت چرخ زندگی بشر در گرو تعاون، خدمت و استفاده متقابل از خدمات یک دیگر است که یکی از راه های آن اجاره و کارگری است. خداوند در این باره می فرماید: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضاً سخریا؛ ما وسایل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده و برخی را برتر از برخی دیگر قرار داده ایم تا بعضی از آنان بعض دیگر را به خدمت گیرند.(زخرف آیه ۲۳)
به نظر طبرسی، علت تفاوت روزی بندگان، این است که انسان ها از کار یک دیگر بهره مند گردند. (مجمع البیان، ج ۹ ص ۱۷) و اگر انسان ها در تمام درجات از قوت و ضعف، علم و جهل، زیرکی و بلاهت و دیگر مراتب، مساوی بودند، هیچ انسانی حاضر به کار کردن برای دیگری نبود و این امر موجب اختلال نظام عالم و فساد زندگی بشر می شد.
در روایتی، علی(ع) علت تفاوت آفرینش انسان ها را بهره مند شدن آنان از خدمات یک دیگر دانسته و می فرماید: هیچ انسانی توانایی این امر را ندارد که بنا، نجار و یا صنعت گر خویش باشد. تمام کارهایش را به تنهایی و بدون استخدام و به کارگیری دیگری انجام دهد.(وسایل الشیعه ج ۱۹ ص ۳۰۱)
حقوق کارگر و آداب کارگری
قرآن برای کارگری، قوانین، حقوق، شرایط و آدابی بیان داشته تا حق کارفرمایان و کارگران به عنوان جامعه انسانی به طور دقیق مراعات گردد و حق گروهی در برابر گروه دیگر ضایع و تباه نشود. در آیات قرآن برای کارگری شرایطی بیان شده که بدون تحقق آن، کار کردن و کارگری نادرست است. از جمله این شرایط آن است که کارگر بالغ باشد. از این رو، کارگری کودکان نابالغ نادرست و باطل است؛ زیرا کودک تا پیش از بلوغ و رشد جسمانی و عقلانی اختیاری ندارد تا بتواند نیروی کار و یا اندیشه خود را در برابر مزد و اجرتی واگذار کند.
از دیگر شرایط کارگری رشد است. فقیهان با استناد به آیات ۵ و ۶ سوره نساء و نیز آیه ۲۸۲ سوره بقره گفته اند که تصرفات مالی سفیه ممنوع است و از این رو حق اجاره دادن اموال خود را ندارد. اما در اجیر شدن و کارگری او دو نظر است. آنان که کارگری وی را نیز ممنوع دانسته اند بر این باورند که وی نفع و ضرر خویش را شناسد لذا نمی تواند خود را به کارگری واگذار کند. (مستند العروه الوثقی بحث اجاره ص ۶۵)
عقل (همان آیات)، اختیار و رضایت (نساء آیه ۹۲ و بقره آیه ۵۷۲)، مباح بودن منفعت (نساء آیه ۹۲ و نیز مائده آیه ۲)، مملوک بودن عوضین(همان) مشخص بودن عمل و مدت آن (قصص آیه ۷۲) از دیگر شرایط کارگری از دیدگاه قرآن است.
قرآن احکامی برای کارگری و اجیر شدن بیان می کند که مهم ترین آن مساله لزوم و وجوب عقد اجاره (مائده آیه ۱) است. به این معنا که وفای به آن برای هر دو طرف کارگر و کارفرما لازم و ضروری است و می بایست پای بند عقد اجاره باشند.
در آداب اجاره و کار و کارگری نیز مطالب مهمی را قرآن مطرح می سازد که می توان به آسان گیری بر کارگر (قصص آیه ۷۲) رفتار شایسته (همان) قدرت و امانت داری (همان آیه ۶۲) اشاره کرد.
این دسته از احکام متوجه کارفرمایان و کارگران است اما بخشی از حقوق کارگری است که دولت متکفل به انجام آن است. مهم ترین امری که بر دولت اسلامی است توجه به مساله معیشتی کارگران، بازنشستگان و از کار افتادگان است که در شکل تکافل اجتماعی و تامین اجتماعی خودنمایی می کند. بر دولت است تا از بیت المال مسلمین زندگی کارگران بازنشسته و از کار افتاده را تامین کند و وسایل آسایش ایشان را در حد معقول و مقبول فراهم آورد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن
خلیل منصوری
روزنامه کیهان ( www.kayhannews.ir )
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
اشاره كارگر
بي گمان كار به معناي تلاش و كوشش براي توليد در هر حوزه¬اي، عملي ارزشي است. كار به اشكال مختلف ظهور و بروز مي¬كند؛ از اين رو مي¬توان از كار فكري ، كار هنري ، كار معنوي و كار جسمي و بدني سخن گفت. در همه اين موارد آنچه اصالت مي¬يابد تلاش توليدي بشر است.
بشر براي دست يابي به كمال و سعادت و آسايش و آرامش نيازمند تهيه امكانات و وسايل و بر طرف كردن مشكلات و چالش¬هاي پيش روست. بنا بر این اقدام به تلاش و كوشش مي¬كند تا به اين هدف نايل شود. براي دست يابي به هدف ، تلاش در شكل¬هاي پيش گفته خودنمايي مي¬كند. تفكر و طرح و برنامه ريزي بخشي از توليد است. بدون تفكر و تدبر و تامل ممكن نيست انسان بتواند در حوزه عمل و تلاش جسمي موفق شود. از اين روست كه توليد فكري به عنوان توليد پايه مطرح مي ¬شود.
در آيات بسياري سخن از عمل و ارزش عمل به ميان آمده است و اين همان معناي عام كار و فعل است كه از سوي انسان انجام مي شود. سعي و تلاش انساني است كه ارزش دارد و خداوند در آيه 39 سوره نجم مي فرمايد: «ليس للانسان الا ما سعي؛ [1] براي انسان چيزي جز تلاش و كوشش او نيست.» به اين معنا كه آنچه در نگرش و بينش قرآني از ارزش و اهميت برخوردار مي¬باشد، سعي و تلاش است كه نوعي از مفهوم كار را با خود حمل مي كند
اما آنچه در اينجا مهم است، سخن از كار به مفهوم خاص آن است؛ زيرا مراد از كار و كارگر مفهومي است كه در آن شخصي نيروي جسمي و حتي فكري خود را به ديگري وا می¬گذارد و در ازاي آن مالي دريافت مي¬كند.
مفهوم شناسی اجاره در فقه و قرآن
در گذشته کار و کارگری در شكل اجاره و اجير و نوعي از عقود خودنمايي مي¬كرد و در آيات قرآن و نيز فقه اسلامي كتابي به عنوان اجاره را به خود اختصاص داده است. در كتب فقهي اجاره به معناي عقد تمليك عمل و يا منفعتي معين در برابر عوض معلوم به كار رفته است. [2]
مورد اجاره اگر منفعت عين يا حيواني باشد، به آن اجاره اعيان يا اجاره منافع مي¬گويند. در اين اجاره، تسليم كننده عين را موجر و پرداخت كننده عوض را مستاجر مي¬گويند؛ و اگر مورد اجاره، كار انساني باشد، به آن اجاره اعمال و يا اجاره ذمه گويند. [3]
اجير يا همان كارگر بر دو نوع است: 1. اجيرخاص و مقيد كه متعهد مي¬شود تا عملي را شخصا در مدت معيني انجام دهد و حق ندارد در اين مدت بدون اجازه مستاجر براي فرد ديگري كاري انجام دهد [4] ؛ 2. اجیر مشترك و مطلق كه عملي را بدون تعهد مباشرت و تعيين مدت متعهد مي¬شود يا در يك زمان اجير اشخاص متعدد مي¬شود. [5]
در قرآن از مشتقات ماده اجر واژه "تاجرني" به معناي کار با مزد و اجرت، يك بار در آيه 27 سوره قصص "و استاجر و استاجرت " به معناي اجاره گرفتن دوبار در آيه 26 همان سوره و اجر به معناي مزد مادي و يا معنوي و پاداش دنيايي و اخروي فراوان آمده است كه برخي از آنها به بحث كار و كارگري و اجاره ارتباط دارند.
در داستان موسي(ع) و شعيب(ع) مسأله كار و كارگري و حقوق كارگر مطرح شده است. از اين رو از مهم¬ترين آيات مورد توجه در اين حوزه است. موسي (ع) به عنوان فردي نيرومند حاضر مي¬شود تا در برابر مزد و عوض مالي نيروي كار خويش را در اختيار شعيب(ع) به عنوان كارفرما بگذارد. [6]
همچنین حضرت موسي (ع) در داستان همراهي خود با عالم رباني ( خضر پيامبر) نيز به وی پيشنهاد مي¬دهد كه در برابر گرفتن مزد به كارگري بپردازند. [7] اين مساله كارگري و مزد خواستن در برابر نيروي انساني و بدني در دو جاي ديگر قرآن مطرح شده است: نخست در مسأله تقاضاي ساحران براي دريافت اجرت از فرعون در آيات 113 و 114 سوره اعراف است كه در آنجا ساحران پيشنهاد مي¬كنند تا فرعون در برابر هنر جادوگري و سحر ايشان، مزدي را بپردازد و فرعون نيز با پذيرش پيشنهاد براي تشويق ساحران آنان را به قرب منزلت و مقام نيز وعده مي-دهد. در مورد ديگر، مردماني به ذوالقرنين پيشنهاد مي كنند تا براي ساختن سد، اجرت و مزدي را دريافت كند. [8]
فلسفه كارگري
انسان به عنوان خليفه الهي بر روی زمين مأمور و موظف است تا به عنوان يكي از اهداف ابتدايي و يا مياني اقدام به استعمار و آباداني زمين كند. قرآن در اين باره مي¬فرمايد: «هو انشاكم من الارض و استعمركم فيها؛ [9] او شما را از زمين ايجاد كرد و خواست تا آن را آبادان و عمران كنيد.»
آبادي و آباداني زمين به عنوان مأموريت انسان در زمين بدون تلاش و كوشش و كار امكان پذير نيست. انسان¬ها با تلاش و كار و كوشش است كه زمين را به شكل كنوني آباد كرده و از امكانات و فرصت هاي پيش روي بشر بهره-مند مي¬شوند.
از آنجايي كه انسان به جهت ذات استخدامگر خويش گرايش به اجتماع و جامعه دارد، در شكل اجتماعي زندگي خود را سامان مي¬دهد تا از فرصت¬ها و امكانات ديگري بهره¬مند گردد و از آن براي رفع نيازهاي خود و دفع مشكلاتش استفاده كند.
حركت چرخ زندگي بشر در گرو تعاون، خدمت و استفاده متقابل از خدمات يكديگر است كه يكي از راه¬هاي آن اجاره و كارگري است. خداوند در اين باره مي فرمايد: «نحن قسمنا بينهم معيشتهم في الحياة الدنيا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات ليتخذ بعضهم بعضا سخريا؛ [10] ما وسايل معاش آنان را در زندگي دنيا ميانشان تقسيم كرده و برخي را برتر از برخي ديگر قرار داده¬ايم تا بعضي از آنان بعض ديگر را به خدمت گيرند.»
به نظر طبرسي، علت تفاوت روزي بندگان ، اين است كه انسان¬ها از كار يك ديگر بهره مند گردند. [11] و اگر انسان¬ها در تمام درجات از قوت و ضعف، علم و جهل، زيركي و بلاهت و ديگر مراتب، مساوي بودند، هيچ انساني حاضر به كاركردن براي ديگري نبود و اين امر موجب اختلال نظام عالم و فساد زندگي بشر مي¬شد.
در روايتي علي(ع) علت تفاوت آفرينش انسان¬ها را بهره¬مند شدن آنان از خدمات يكديگر دانسته و فرموده است: «هيچ انساني توانايي اين امر را ندارد كه بنّا، نجار و يا صنعتگر خويش باشد. تمام كارهايش را به تنهايي و بدون استخدام و به كارگيري ديگري انجام دهد.» [12]
حقوق كارگر و آداب كارگري
قرآن براي كارگري قوانين، حقوق، شرايط و آدابي بيان داشته تا حق كارفرمايان و كارگران به عنوان جامعه انساني به طور دقيق مراعات گردد و حق گروهي در برابر گروه ديگر ضايع و تباه نگردد. در آيات قرآن براي كارگري شرايطي بيان شده است كه بدون تحقق آن كاركردن و كارگري نادرست است. از جمله اين شرايط آن است كه كارگر بالغ باشد. از اين رو كارگري كودكان غير بالغ نادرست و باطل است؛ زيرا كودك تا پيش از بلوغ و رشد جسماني و عقلاني اختياري ندارد تا بتواند نيروي كار و يا انديشه خود را در برابر مزد و اجرتي واگذار كند. [13]
از ديگر شرايط كارگري رشد است. فقيهان با استناد به آيات 5 و 6 سوره نساء و نيز آيه 282 سوره بقره گفته¬اند كه تصرفات مالي سفيه ممنوع است و از اين رو حق اجاره دادن اموال خود را ندارد. اما در اجير شدن و كارگري او دو نظر است و آنان كه كارگري وي را نيز ممنوع دانسته¬اند، بر اين باورند كه وي نفع و ضرر خويش را نمي شناسد و به همین دلیل نمي¬تواند خود را به كارگري واگذار كند. [14]
عقل (همان آيات)، اختيار و رضايت (نساء آيه 29 و بقره آيه 275)، مباح بودن منفعت ( نساء آيه 29 و نيز مائده آيه 2)، مملوك بودن عوضين (همان) مشخص بودن عمل و مدت آن (قصص آيه 27) از ديگر شرايط كارگري از ديدگاه قرآن است.
همچنین قرآن احکامی را برای کارگري و اجير شدن بيان مي¬كند كه مهم¬ترين آن مسأله لزوم و وجوب عقد اجاره (مائده آيه 1) است. به اين معنا كه وفاي به آن براي هر دو طرف كارگر و كارفرما لازم و ضروري است و مي بايست پاي بند عقد اجاره باشند.
در آداب اجاره و كار و كارگري نيز مطالب مهمي را قرآن مطرح مي سازد كه مي توان به آسان گيري بر كارگر (قصص آيه 27) رفتار شايسته (همان) قدرت و امانتداري (همان آيه 26) اشاره كرد.
اين دسته از احكام متوجه كارفرمايان و كارگران است؛ اما بخشي از حقوق كارگري هست كه دولت متكفل به انجام آن است. مهم¬ترين امري كه بر عهده دولت اسلامي است توجه به مساله معيشتي كارگران، بازنشستگان و از كار افتادگان است كه در شكل تكافل اجتماعي و تامين اجتماعي خود نمايي مي¬كند. بر دولت است تا از بيت مال مسلمين زندگي كارگران بازنشسته و از كار افتاده را تأمين كند و وسايل آسايش ايشان را در حد معقول و مقبول فراهم آورد.
پی نوشت ها:
[1] . سوره نجم، آيه 39.
[2] الحدائق الناضره ج 21 ص 532، موسوعة الفقه ج 2 ص 119 و العروة الوثقي ج 2 ص 397
[3] . موسوعه الفقه ج 2 ص 200 .
[4] . جواهر الكلام ، ج 27 ص 263
[5] . همان پيشين ص 268
[6] . قصص آيات 25 تا 29
[7] . سوره كهف آيه 77
[8] . سوره كهف آيه 94
[9] . سوره هود آيه 61
[10] سوره زخرف آيه 32
[11] مجمع البيان ، ج 9 ص 71
[12] وسايل الشيعه ج 19 ص 103
[13] ر. ک: نساء
[14] مستند العروة بحث اجاره ص الوثقي
معارف قرآن
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
هنگامی که موسی(علیه السّلام) به مدین رسید و به دختر شعیب(علیه السّلام) در آب دادن به گوسفندانشان کمک کرد، یکی از آنها هنگام دیدار پدر از او خواست تا مزد این کار را به موسی (علیه السّلام) بدهد. شعیب(علیه السّلام) نیز پس از دیدار با موسی(علیه السّلام) از او درخواست کار برای خودش نمود که در دو آیه زیر مطرح شده و آداب و شرایط مربوط به کار و استخدام از آن استفاده می¬شود:
سوره قصص: (( قالَت إحداهُما یا أَبَتِ استأجِرهُ إنَ خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَوِیِّ الأَمینُ(26)
قالَ إِنِّی اُریدُ أَن أُنکِحکَ إحدَی ابنَتَیَّ هاتَینِ عَلی أَن تَأجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِن أَتمَمتَ عَشراً فَمِن عِندِکَ وَ ما أُریدُ أَن أَشُقَ عَلَیکَ سَتَجِدُنی إِن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّالِحینَ(27) ؛ یکی از دو (دختر) گفت: (( پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسی را که می¬توانی استخدام کنی آن کسی است که قوی و امین باشد (و او همین مرد است)!)) [شعیب] گفت: (( من می¬خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی، محبتی از ناحیه توست؛ من نمی¬خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و ان شاء الله مرا از صالحان خواهی یافت)).
پیام¬ها:
1. زنان عفیفه به دنبال آنند تا کمتر از منزل خارج شوند.(( استَأجِرهُ)) ( برای کارهای سخت خارج از منزل، از مرد استفاده شود) 2. کار، عار نیست، اولیای خدا نیز کار می¬کرده¬اند.(( استَأجَرتَ)) 3.در گزینش¬ها، به بهترین¬ها توجه کنیم.(( خَیرَ مَنِ استَـأجَرتَ)) 4. برای استخدام، دو عنصر توانایی (تخصص) و امانت داری(تعهد)، لازم است.(( القَوِیُّ الأمینُ)) 5. توانایی¬ها و امانت¬داری-ها را باید در شرایط عادی و بدون توجه طرف، شناسایی و احراز کرد.(( القَوِِیُّ الأمینُ)) (غالب افراد با تصنع، تملق و ریاکاری، چهره واقعی خود را می¬پوشانند. اما حضرت موسی (علیه السّلام) در یک صحنه طبیعی، با یک کار حمایتی و برخورد عفیفانه، خود را نشان داد.)1 6. اگر کاری بر اساس جوانمردی و ضعیف نوازی انجام شود، علاوه بر اجر معنوی، پاداش دنیوی نیز به دنبال دارد. (( قالَ إِنَّی اُریدُ أن اُنکِحَکَ)) (حضرت موسی (علیه السّلام) که تا ساعاتی پیش حتی بر جان خود ایمن نبود، اینک علاوه بر امنیت جانی، صاحب زن و زندگی و کار می¬شود) 7. اگر از امین بودن، توانایی و علاقمندی به کار جوان مطمئن شدیم، (( القَوِیُّ الأمینُ)) نداشتن امکانات و مسکن را مانع ازدواج قرار ندهیم. (( اُریدُ أن أنکِحَکَ)) 8. غریزه جنسی را جدی بگیریم. حتی در خانه نبوت، برای سلامت محیط خانه و کار، ابتدا به امر ازدواج اقدام و سپس به استخدام توجه می شود.(( اُریدُ أن اُنکِحَکَ... عَلی أن تَأجُرَنِی))2 9. زمان بندی قراردادها را بر اساس زمان عبادات و امور معنوی قرار دهیم.(( ثَمانِیَ حِجَجٍ)) ( به جای هشت سال، فرمود: هشت حج.)10. کسانی که بر کارگران و زیردستان خود سخت گیری می¬کنند، انسان¬هایی ناصالح هستند.(( سَتَجِدُنِی إن شاءَ اللهُ مِنَ الصَّالِحِینَ))3
پی نوشت¬ها:
1. تفسیر نور، ج9، صص 40 و 41.
2. همان، ص 44.
3. همان، ص 45.
خداوند مالك حقیقى همه چیز در همه وقت است، ولى مالكیّت او در روز قیامت و معاد جلوهى دیگرى دارد در آن روز تمام واسطهها و اسباب قطع مىشوند.
نسبتها و خویشاوندىها از بین مىرود. مال و ثروت و فرزندان، ثمرى ندارند. بستگان و نزدیكان نیز فایدهاى نمىرسانند. نه زبان، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختیار آن روز است.
الحمد لله رب العالمین
مالك حقیقى كیست؟
مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ (حمد4)(خدایى كه) مالك روز جزاست.
در اینجا تعبیر به" مالكیت خداوند" شده است، كه نهایت سیطره و نفوذ او را بر همه چیز و همه كس در آن روز مشخص مىكند، روزى كه همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براى حساب حاضر مىشوند، و در برابر مالك حقیقى خود قرار مىگیرند، تمام گفتهها و كارها و حتى اندیشههاى خود را حاضر مىبینند، هیچ چیز حتى به اندازه سر سوزنى نابود نشده و به دست فراموشى نیفتاده است، و اكنون این انسان است كه باید بار همه مسئولیت هاى اعمال خود را بر دوش كشد، حتى در آنجا كه خود فاعل نبوده، بلكه بنیانگذار سنت و برنامهاى بوده است، باز باید سهم خویش را از مسئولیت بپذیرد.
مالكیّت خداوند، حقیقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالكیّتهاى اعتبارى، از سلطهى مالك خارج مىشود و تحت سلطهى واقعى او نیست.
این مالكیت خدا نتیجه خالقیت و ربوبیت است، آن كس كه موجودات را آفریده و تحت حمایت خود پرورش مىدهد، و لحظه به لحظه فیض وجود و هستى به آنها مىبخشد، مالك حقیقى موجودات است.
اعتقاد به روز رستاخیز، و ایمان به آن دادگاه بزرگ كه همه چیز در آن بطور دقیق مورد محاسبه قرار مىگیرد، اثر فوق العاده نیرومندى در كنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشایست دارد، و یكى از علل جلوگیرى كردن نماز از فحشاء و منكرات همین است كه نماز انسان را هم بیاد مبدئى مىاندازد كه از همه كار او با خبر است و هم بیاد دادگاه بزرگ عدل خدا
اما با آنكه خداوند مالك حقیقى همه چیز در همه وقت است، ولى مالكیّت او در روز قیامت و معاد جلوهى دیگرى دارد در آن روز تمام واسطهها و اسباب قطع مىشوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» (بقره، 166) نسبتها و خویشاوندىها از بین مىرود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» ). مؤمنون، 101)
مال و ثروت و فرزندان، ثمرى ندارند. «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» (شعراء، 88) بستگان و نزدیكان نیز فایدهاى نمىرسانند. «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» (ممتحنه، 3) نه زبان، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختیار آن روز است.
به تعبیر دیگر
انسان در این دنیا گاه به كمك دیگرى مىشتابد، با زبانش از او دفاع مىكند، با اموالش از او حمایت مىنماید، با نفرات و قدرتش به كمكش برمىخیزد، و گاه با طرحها و نقشههاى گوناگون، او را زیر پوشش حمایت خود قرار مىدهد.
ولى آن روز هیچ یك از این امور وجود ندارد،
و به همین دلیل هنگامى كه از مردم سؤال شود لِمَنِ الْمُلْكُ الْیَوْمَ" حكومت امروز از آن كیست"؟! مىگویند:
لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ:" براى خداوند یگانه پیروز است!" (سوره مؤمن آیه 16).
اعتقاد به روز رستاخیز، و ایمان به آن دادگاه بزرگ كه همه چیز در آن بطور دقیق مورد محاسبه قرار مىگیرد، اثر فوق العاده نیرومندى در كنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشایست دارد، و یكى از علل جلوگیرى كردن نماز از فحشاء و منكرات همین است كه نماز انسان را هم بیاد مبدئى مىاندازد كه از همه كار او با خبر است و هم بیاد دادگاه بزرگ عدل خدا.
در حدیثى از امام سجاد (علیه السلام) مىخوانیم:
«كان على بن الحسین اذا قرء مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ یكررها حتى یكادان یموت» : هنگامى كه به آیه" مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ" مىرسید، آن قدر آن را تكرار مىكرد كه نزدیك بود روح از بدنش پرواز كند.( تفسیر نور الثقلین جلد اول صفحه 19)
اما كلمه" یَوْمِ الدِّینِ":
لفظ «دین» در معانى گوناگون به كار رفته است:
الف: مجموعهى قوانین آسمانى. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» (آل عمران، 19)
ب: عمل و اطاعت. «لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ» (زمر، 3)
ج: حساب و جزا. «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» «یَوْمِ الدِّینِ» در قرآن به معناى روز قیامت است كه روز كیفر و پاداش مىباشد. «یَسْئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ» (ذاریات، 12)
قیامت
مىپرسند روز قیامت چه وقت است؟
قرآن در مقام معرّفى این روز، چنین مىفرماید: «ثُمَّ ما أَدْراكَ ما یَوْمُ الدِّینِ. یَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» (انفطار، 18 19)
(اى پیامبر!) نمىدانى روز دین چه روزى است؟ روزى كه هیچ كس براىكسى كارآیى ندارد و آن روز تنها حكم و فرمان با خداست.
و نیز در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم كه فرمود: یَوْمِ الدِّینِ، روز حساب است.( مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.)
«مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» نوعى انذار و هشدار است، ولى با قرار گرفتن در كنار آیهى «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» معلوم مىشود كه بشارت و انذار باید در كنار هم باشند. نظیر آیه شریفه دیگر كه مىفرماید: «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ الْعَذابُ الْأَلِیمُ» (حجر، 49 50) به بندگانم خبر ده كه من بسیار مهربان و آمرزندهام، ولى عذاب و مجازات من نیز دردناك است.
همچنین در آیه دیگر خود را چنین معرّفى مىكند: «قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ» ( غافر، 3)
خداوند پذیرندهى توبه مردمان و عقوبت كنندهى شدید گناهكاران است.
در اوّلین سورهى قرآن، مالكیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» و در آخرین سوره، مَلِكیت او. «مَلِكِ النَّاسِ»
پیامهای آیه:
1ـ خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را به جا آوریم. به خاطر كمال ذات و صفات او كه«الله» است، به خاطر احسان و تربیت او كه«رَبِّ الْعالَمِینَ»است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او كه«الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» است و به خاطر قدرت و هیبت او كه«مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ» است.
2ـ قیامت، پرتوى از ربوبیّت اوست. «رَبِّ الْعالَمِینَ» «مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ»
3ـ قیامت، جلوهاى از رحمت خداوند است. «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ»
آمنه اسفندیاری
تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ج1
2- تفسیر نمونه ج1
3- مجمع البیان
4- تفسیر نور الثقلین جلد 1
هفته نامه اكونوميست در مقاله اخير خود با عنوان "قدرت زن، زنان در نيروي كار " به اين مطلب اشاره ميكند كه "قدرت اقتصادي زنان در سراسر جهان، يكي از چشمگيرترين انقلابها در 50 سال گذشته بوده است. "
افزايش حضور زنان در عرصه تجارت همواره موضوع جالب و رايجي بوده است و زنان هم علاقهمند به بحث پيرامون اين موضوع هستند كه چگونه ميتوانند تعادلي بين كار بهتر و زندگي شخصي خود بوجود آورند. اين موضوع به طور قابل توجهي تا زماني كه زنان به طور جدي وارد عرصه كاري نشده بودند، مورد بحث نبود و طبق گفته مقاله، زنان به تعهدات خود پايبند هستند. به منظور درك بهتر برخي از عوامل اصلي افزايش حضور زنان در محيطهاي كاري در 50 تا 75 سال گذشته، تحقيقاتي انجام گرفته است كه نخست به آنها ميپردازيم و سپس پيامدهاي حضور زنان در جامعه را بررسي ميكنيم.
دلايل افزايش حضور زنان در جامعه
كمبود نيروي انساني در جنگ جهاني دوم
عدم حضور فعال زنان در عرصههاي گوناگون جنگ سبب كمبود نيروي كار شده بود. دولت آمريكا هم با كمك گرفتن از نماد فرهنگي زنان در جنگ جهاني دوم به نام "رزي "، آنان را به حضور و كار كردن در جبهههاي جنگ تشويق كرد. از سال 1940 تا 1945 نيروي كار زنان رشد 50 درصد داشت و اشتغال زنان در صنايع دفاعي تا 46 درصد افزايش يافت. همچنين تغييري در نگرشهاي فرهنگي ايجاد شد و زنان طبقه متوسط كه پيش از آن كار كردن را بد ميدانستند به اين مهم پرداختند.
ظهور جنبش طرفدار حقوق زنان
افكار عمومي بر تساوي حقوق و آزادي زنان متمركز شد. همانطور كه در هفته نامه اكونوميست عنوان شده طرفداران حقوق زنان مانند "بتي فريدن " سوءاستفاده از زنان را به چالش كشيدند و تبعيض را به باد انتقاد گرفتند.
نياز اقتصادي
با افزايش هزينه زندگي كار يك ضرورت اقتصادي به منظور حمايت از خانواده به شمار ميرود.
تصويب قانون تساوي حقوق دولتي
مواردي چون تصويب تساوي حقوق در سال 1963، قانون حقوق مدني در 1964، دستور اجرايي رياستجمهوري در 1967 و حقوق و لايحه اصلاح تساوي حقوق در قانون اساسي در سال 1972.
رشد بخش خدمات و كوچك شدن بخش توليد
اين امر منجر به افزايش تقاضاي بازار كار براي كارگران زن شده است. طبق روزنامه اكونوميست در زمينه كار، وقتي كه جنبه فيزيكي افراد (مانند قدرت بدني) بيش از قدرت تفكر اهميت داشته باشد مردان صاحب امتيازاتي موروثي ميشوند، اما حال كه نقش قوه ادراك حياتي است مردان و زنان به صورت عادلانه با هم برابر ميشوند.
توسعه و افزايش دسترسي به آموزش عالي
در حال حاضر، زنان از تحصيلات عاليه برخوردارند و در نتيجه امكان دستيابي به شغل مورد نظر نيز افزايش پيدا كرده است. (طبق آمار آموزش و پرورش) زنان در سال تحصيلي1950- 1949 موفق به كسب تعداد 120796 مدرك دانشگاهي شدند يا به عبارتي 24 درصد از تمام مدارك را از آن خود كردند. در سال تحصيلي 2009- 2008، اين رقم به 1849200 رسيد و 60 درصد كل مدارك را شامل ميشد.
پيامدهاي افزايش حضور زنان در عرصه كار
افزايش قدرت خريد زنان
85 درصد خريدها به عهده مصرفكنندگان زن است. زنان 7 تريليون دلار خرج كرده و 78 درصد از آنها با دقت بيشتري خريد ميكنند و درآمد زنان در مقايسه با گذشته تغييرات چشمگيري داشته است.
توسعه نتايج تجاري
طبق گزارش شركت پژوهش و مشاوره، شركتهايي كه تعداد اعضاي هيات مديره زن بيشتري دارند، از عملكرد مالي بالاتري نسبت به شركتهاي ديگر برخوردار هستند، براي مثال 53 درصد بازده در دارايي خالص، 42 درصد بازده فروش، 66 درصد بازده بيشتر در سرمايهگذاري بنيادي دارند.
افزايش توليد ناخالص داخلي
طبق گفته "گلدمن ساچ " در مقاله اكونوميست: اگر تمام مسائل را يكسان فرض كنيم، افزايش مشاركت زنان در بازار كار نسبت به مردان موجب افزايش سطح توليد ناخالص داخلي در بسياري از كشورها شده است. براي مثال اين افزايش در ايتاليا 21 درصد، اسپانيا 19 درصد، ژاپن 16 درصد، آمريكا 9 درصد، فرانسه، آلمان و بريتانيا 8 درصد بوده است.
افزايش تعداد زنان صاحب كسب وكار
زنان، صاحب 10.4 ميليون شركت (50 درصد يا بيشتر) در ايالات متحده هستند كه بيش از 12.9 ميليون نفر كارمند و فروشي در حدود 1.9تريليون دلار دارند.
كاهش زمان سپري شده زنان شاغل با فرزندان خود به دليل برنامه كاري
فعاليت زنان در عرصه اجتماعي، نقاط ضعفي نيز به همراه دارد. به عنوان مثال، مادران شاغل كه تمام وقت كار ميكنند برنامه فشردهاي دارند و در نتيجه، زمان كمتري را با فرزندان خود سپري ميكنند. يك سوم تمام كودكان مدرسه رو در ايالات متحده آمريكا زماني از هفته را بدون والدين و تنها در خانه هستند. اكونوميست همچنين هشدار ميدهد كه حتي والدين مرفه نيز به دليل مشغله زياد، زمان اندكي را با فرزندان خود هستند كه اين مساله نگرانكننده است.
افزايش ميزان استرس و تغيير وظايف
"هارپر و ليچت " ميگويند: مهمترين مشكل خانوادههاي شاغل يا دو درآمده مشكلات مالي نيست، بلكه مشكل مديريت برنامهها و تقسيم وظايف بين والدين است. زناني كه به طور تمام وقت مشغول به كار هستند، به كارهاي روزمره منزل رسيدگي كرده و همچنين از والدين سالخورده خود مراقبت ميكنند. بنابراين در مقايسه با زنان نسل گذشته، ميزان استرسي كه روزانه با آن مواجهه ميشوند به ميزان قابل توجهي افزايش يافته است. روابط در چنين خانوادههايي دچار تغيير شده و روابط به گفتوگوهاي منعطفتر و روابط تساوي بين زوجين تبديل شده است.
مشكلات نگهداري كودكان
يكي ديگر از مشكلاتي كه در ارتباط با افزايش حضور زنان در جامعه وجود دارد، استفاده از مهدكودكهايي است كه مسووليت نگهداري از كودكان را به عهده دارند و تعدادشان بسيار اندك و گران ميباشد و براي خانوادههاي كم درآمد كه قسمت عظيمياز بودجه خانواده صرف مراقبت كودك ميشود تامين هزينه مهد كودك مشكلتر است، همچنين دست كشيدن از كار به منظور مراقبت از فرزندان نيز فاجعه مالي به همراه خواهد داشت.
تغييرات در نحوه انجام كار
اكثر شركتها به منظور كمك به وضعيت مالي كارمندان خود اين امكان را فراهم ميكنند تا بخشي از كار، از طريق ارتباط راه دور و كار در منزل صورت بگيرد كه بسيار هم اين روزها متداول شده است.
تغييرات در برنامه مدارس
برخي از مدارس تغييراتي را در ساعات كاري خود ايجاد كرده اند تا تطابقي بين ساعات كاري بچهها با والدين ايجاد كنند. تا از بار مراقبت والدين اندكي كاسته شود. دانش آموزان بعضي از مدارس معروف در آمريكا ساعات طولاني تري در مدرسه هستند و تعطيلات تابستاني كوتاه تري هم دارند.
تجزيه و تحليل پيامدهاي افزايش تعداد زنان شاغل نشان ميدهد كه تغييرات فراواني در زمينه كسب و كار و زندگي خانوادگي رخ داده است كه بسياري از اين تغييرات مثبت هستند، اما نكات منفي فراواني هم وجود دارد كه درپارهاي موارد تاثيرات كلي در اجتماع احساس ميشود.
مترجم: هوتسا عسكري نسب
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد
از سخنان پيامبر و ديگر ائمه عليهمالسلام فهميده مىشود كه چقدر كار كردن و كار داشتن از نظر پيشوايان اسلام مقدّس است. درست برعكس آن چيزى است كه در ميان برخى متصوّفه و زاهد مآبان و احيانا در فكر خود ما رسوخ داشته است.
شهيد مطهري در كتاب تعليم و تربيت در اسلام درباره اهميت كار و جهاد اقتصادي در نگاه اسلام و پيشوايان دين مي نويسد:
«بىكارى، در اسلام مردود و مطرود است و كار به عنوان يك امر مقدّس شناخته شده است. در زبان دين، وقتى مىخواهند تقدس چيزى را بيان كنند، به اينصورت بيان مىكنند كه خداوند فلان چيز را دوست دارد. مثلاً در حديث وارد شده است: «اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُومِنَ المُحتَرِف؛ خداوند مؤمنى را كه داراى يك حرفه است و بدان اشتغال دارد، دوست دارد» يا اينكه گفتهاند: «اَلكادُّ عَلى عِيالِهِ كَالمُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ؛ كسى كه خود را براى اداره زندگى[اهل و عيالش] به مشقّت مىاندازد، مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مىكند.» آن حديث نبوى معروف نيز فرموده است: «مَلعون مَن اَلقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ»؛ هر كسى كه بىكار بگردد و سنگينى [اقتصادى] خود را بر دوش مردم بياندازد، ملعون است و لعنت خدا شامل اوست. اين حديث در وسائل و بعضى كتب ديگر است. حديث ديگرى در «بحار» و برخى كتب ديگر هست كه وقتى در حضور مبارك رسول الله صلىاللهعليهوآله درباره كسى سخن مىگفتند كه فلانى چنين و چنان است، حضرت مىپرسيد: كارش چيست؟ اگر مىگفتند كار ندارد، مىفرمود: «سَقَطَ مِن عَينى؛ يعنى در چشم من ديگر ارزشى ندارد». در اين زمينه متون زيادى داريم. در همين كتاب كوچك «داستان راستان» از حكايات و داستانهاى كوچكى كه از پيامبر و اميرالمؤمنين على عليهالسلام و ديگر ائمه عليهمالسلام نقل كردهايم، فهميده مىشود كه چقدر كار كردن و كار داشتن از نظر پيشوايان اسلام مقدّس است. درست برعكس آن چيزى است كه در ميان برخى متصوّفه و زاهد مآبان و احيانا در فكر خود ما رسوخ داشته است كه كار را فقط در صورت بيچارگى و ناچارى درست مىدانيم. يعنى هر كسى كه كارى دارد، مىگوييم اين بيچاره محتاج است و مجبور است كه كار كند. فى حدّ ذاته، آن چيزى كه آن را توفيق و مقدس مىشمارند، بىكارى است كه خوشا به حال كسانى كه نياز ندارند كارى داشته باشند. حال كسى كه بيچاره است، ديگر چه كار مىتوان كرد؟!
در صورتى كه اصلاً مسئله نياز و بىنيازى مطرح نيست. اولاً كار يك وظيفه است. حديث «مَلعُون مَن اَلقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ» ناظر به اين جهت است، ولى ما اكنون درباره كار از اين نظر بحث نمىكنيم كه كار يك وظيفه اجتماعى است و اجتماع حقّى برگردن انسان دارد و يك فرد هرچه مصرف مىكند، محصول كار ديگران است. اگر نظريه ماركسيستها را بپذيريم، اساسا ثروت و ارزش و هر چيزى كه ارزش دارد، تمام ارزشش به كارى بستگى دارد كه در راه ايجاد آن انجام گرفته است. يعنى كالا و كالا بودن كالا در واقع تجسّم كارى است كه روى آن انجام شده است. حال اگر اين نظريه صد در صد درست نباشد،1 باز هر چيزى كه انسان مصرف مىكند، دست كم مقدارى از ارزش آن در برابر كارى است كه روى آن انجام گرفته است. لباسى كه مىپوشيم، غذايى كه مىخوريم، كفشى كه به پا مىكنيم، مسكنى كه در آن زندگى مىكنيم، هرچه را كه نظر كنيم، مىبينيم در نتيجه كار ديگران غرق هستيم. كتابى كه جلومان گذاشته و مطالعه مىكنيم، محصول كار ديگران است؛ آنكه تأليف كرده؛ آنكه كاغذ ساخته؛ آنكه چاپ كرده؛ آنكه جلد نموده و غيره. انسان در اجتماعى كه زندگى مىكند، در محصول كار ديگران غرق است و به هر بهانهاى بخواهد، از زير بار كار شانه خالى كند، همان فرموده پيامبر است كه سنگينى او روى دوش ديگران هست بدون اينكه كوچكترين سنگينى از ديگران به دوش گرفته باشد.»
كار وجهاد اقتصادي عامل هويت بخشي و تشخص
يكى از فوايد كار، مسئله حفظ شخصيت و حيثّيت و استقلال است كه تعبيرهاى مختلفى دارد، مثلاً آبرو. انسان آنگاه كه شخصيّتش ضربه بخورد، آبرويش برود و تحقير بشود، ناراحت مىشود. انسان در اثر كار ـ و مخصوصا اگر مقرون به ابتكار باشد ـ به حكم اينكه نيازش را از ديگران برطرف كرده است، در مقابل ديگران، احساس شخصيّت مىكند؛ يعنى ديگر احساس حقارت نمىكند.
دو رباعى منسوب به اميرالمؤمنين [على] عليهالسلام در ديوان منسوب به ايشان [است]، در يكى مىفرمايد: «براى من سنگ كشى از قلّههاى كوه ـ يعنى چنين كار سختى ـ گواراتر و آسانتر است از اينكه منّت ديگران را به دوش بكشم».
به من مىگويند: در كار و كسب ننگ است؟ و من مىگويم: ننگ اين است (مىدانيم على عليهالسلام همين كارهايى را كه ما اسمش را عملگى مىگذاريم، انجام مىداد. مثل حفر چاه و قنات، كشت درخت، آباد كردن باغها و احيانا كار به شرط مزد گرفتن، هرچند براى غير مسلمان. گاهى على عليهالسلام در باغهاى مدينه مىرفت و براى بنىقريظه و بنىالنّضير كه يهوديان مدينه بودند، كار مىكرد و مزد مىگرفت و با آن پول، زندگى مىكرد. قهرا چنين انسانى مورد تهاجم قرار مىگيرد كه تو [عار نمىكنى] از چنين كارها؟!
) كه انسان نداشته باشد و از ديگران بخواهد.
در رباعى ديگر مىفرمايد: اگر مىخواهى آزاد زندگى كنى، مثل برده زحمت بكش و آرزويت را از مال هركسى كه باشد، بِبُر. نگو اينكار مرا پست مىكند؛ زيرا از مردم خواستن، از هر چيزى بيشتر ذلّت مىآورد.
وقتى كه از ديگران بىنياز باشى، هر كارى داشته باشى، از همه مردم بلند قدرتر هستى.
1 . استاد شهيد در نوشتههاى اقتصادى خود ثابت كرده كه اين نظريه مردود است و كار فقط يكى از منشأهاى ارزشى به شمار مىرود.
كار وجهاد اقتصادي عامل رشد استعدادهاى انسان
كار علاوه بر اينكه مانع انفجار عملى مىشود، مانع افكار و وساوس و خيالاتشيطانى مىگردد. پس در مورد كار مىگويند كه هر كسى بايد كارى را انتخاب كند كه در آن استعداد دارد تا آن كار، علاقه او را به خود جذب كند. اگر كار، مطابق استعداد و مورد علاقه نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد بخواهد انجام دهد، اين اثر تربيتى را ندارد و شايد فاسد كننده روح هم باشد. انسان وقتى كارى را انتخاب مىكند، بايد استعداديابى هم شده باشد. هيچ كس نيست كه فاقد همه استعدادها باشد، ولى انسان خودش نمىداند كه استعداد چه كارى را دارد. چون نمىداند، دنبال كارى مىرود كه استعداد آن را ندارد و هميشه ناراحت است. مثلاً وضع دانشجويان ما با اين كنكورهاى سراسرى وضع بسيار ناهنجارى است. دانشجو مىخواهد به شكلى كه هست، اين دو سال سربازى را نرود و عجله هم دارد به هر شكلى كه هست در دانشگاه راه پيدا كند. وقتى آن ورقهها و پرسشنامهها را پر مىكند، چند جا كه ديپلمش به او اجازه مىدهد، نام نويسى مىكند. هرجا را كه در آمدش بيشتر است، انتخاب مىكند و چه بسا جايى را انتخاب مىكند كه اصلاً ذوق آن را ندارند؛ يعنى سرنوشت خود را تا آخر عمر به دست يك تصادف مىدهد. اين آدم تا آخر عمر خوشبخت نخواهد شد. چه بسا اين فرد ذوق ادبى اصلاً ندارد، ولى با وجود ديپلم رياضى احتياطا در ادبيات يا الهيّات [هم اسم] مىنويسد. بعد آنجاها قبول نمىشود و مىآيد اينجا؛ جايى كه نه استعدادش را دارد و نه ذوقش را و تا آخر عمر كارى دارد كه آن كار، روح و ذوقش را جذب نمىكند.
[بيشتر] كارهاى ادارى هم اين[گونه] است. البتّه ممكن است به بعضى كارها شوق داشته باشند، ولى در اكثر موارد، خود كار ادارى ابتكار ندارد و فقط تكرار است و شخص اجبارا براى اينكه گزارش غيبت ندهند و حقوقش كم نشود، با وجود بىميلى شديد، آن چند ساعت را پشت ميز مىنشيند. اين مسئله هم صدمهاى به فكر و روح انسان مىزند. انسان بايد كارى را انتخاب كند كه آن كار عشق و علاقه او را جذب كند و از كارى كه علاقه ندارد، بايد صرف نظر كند هرچند درآمدش زياد باشد.
منبع: كتاب تعليم و تربيت در اسلام شهيد مطهري
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دین
اخلاق كار در زندگي
در مقاله حاضر نويسنده با تاكيد بر اينكه هر كاري علاوه بر اينكه بايد كاري خوب و داراي حسن فعلي باشد، بايستي از نيتي خوب و پاك و يا همان حسن فاعلي نيز برخوردار باشد.
اصولا يكي از نشانه هاي ايمان كار و تلاش و حضور جدي در اجتماع دانسته شده و در سيره و گفتار امامان معصوم اين موضوع مورد تاكيد قرار گرفته است كه در مقاله حاضر به بخشهايي از اين تاكيدات اشاره شده است. با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
اخلاق كار در زندگي
در بينش و نگرش اسلامي و قرآني، كارها براساس نيت معنا و مفهوم مي يابد. هر كاري به سبب نيت فاعل مي تواند شكل مثبت و منفي و يا تقربي و ضدتقربي پيدا مي كند. از اين رو افزون بر حسن فعلي بر حسن فاعلي توجه داده شده است. حسن فعلي به اين معناست كه اصل كار مي بايست نيك و پسنديده بوده و از كارهاي ناپسند و بد در نگرش خرد و خردمندان و شريعت و متشرعان نباشد. اگر كارها از امور پسنديده و خوب و يا حتي مباح و مجاز باشد، با حسن فاعلي و نيت خير موجبات تقرب بشر را فراهم مي آورد.
بر اين اساس اگر اصل كار، ناهنجار و زشت و بد باشد، نمي توان با حسن فاعلي و نيت نيك آن را مثبت و ارزشي ساخت؛ هرچند كه در صورت جهل و يا اشتباه در تطبيق به سبب حسن فاعلي مي توان اميد پاداش را داشت.
اما اگر اصل كار، امري نيك و پسنديده از نظر عقل و عقلا و شرع باشد ولي از حسن فاعلي برخوردار نباشد، اميد پاداش را نمي توان از چنين عملي داشت. از اين جا دانسته مي شود كه حسن فاعلي و نيت خير، از چه جايگاه و ارزشي عالي و متعالي برخوردار است و آثار آن در تغيير ماهيت يك كار تا چه اندازه ظهور و بروز مي كند.
نيت مومن بهتر از عمل اوست
در روايات آمده است كه نقش نيت خير و حسن فاعلي در كاري بيش از اصل كار است؛ زيرا چنان كه گفته شد كاري زشت و بد به سبب نيت خير و حسن فاعلي، هر چند كه تغيير ماهيت نمي دهد ولي بر آن آثار كار خوب مترتب مي شود و شخص به سبب نيت خير خويش از كار خويش بهره مي برد؛ اين در حالي است كه كار خوب و پسنديده به سبب پندار بد كننده آن و نيت بد فاعل، نه تنها سودمند نيست بلكه آثار خوبي نيز بر آن مترتب نمي شود. اين همان چيز است كه گفته اند: نيه المومن خير من عمله؛ نيت انسان مومن كه نيتي پاك و پنداري نيك است بهتر از خود عمل وي مي باشد؛ زيرا عمل وي مي تواند نيك و مباح و حتي ناپسند و بد باشد ولي به سبب همان پندار نيك و برخورداري از حسن فاعلي، در هر حال بهتر است.
به سخن ديگر، انسان مومن به سبب پندار نيك و حسن فاعلي در انجام كار نيك و پسنديده، كارش پسنديده تر از كار انساني است كه مومن به خدا و آخرت نيست و در كارش پندار نيكي چون تقرب و رضاي الهي را در عمل خويش در نظر ندارد، و با اين همه كاري نيك را انجام مي دهد.
بر اين اساس مي توان گفت كه آن چه به كاري هرچند زشت و بد (در صورت جهل و يا اشتباه در تطبيق) معنا و مفهوم ارزشي مي بخشد، پندار نيك و حسن فاعلي است و اگر كاري نيك را انساني با پندار بد و زشت انجام دهد، از هيچ ارزش و اهميتي برخوردار نخواهد شد.
در روايات اسلامي آمده است: انما الاعمال بالنيات؛ به درستي كه معيار سنجش و داوري اعمال و كارها، نيت هاي آن است؛ به اين معنا كه هيچ كاري را نبايد تنها براساس خوبي و بدي اصل كار داوري و ارزيابي كرد بلكه در سنجش و داوري مي بايست به نيت و پندار كننده كار توجه كرد؛ پس اگر شخص كار كننده داراي نيت خير و پنداري نيك باشد آن كار ارزش مي يابد وگرنه اگر داراي نيت بد و يا پنداري زشت و پليد و بد باشد، آن كار هرچند كه بهترين كار جهان باشد، بي ارزش است؛ از اين رو خداوند به كساني كه به ديگران كمك هاي مالي و انفاق مي كنند ولي اين كارشان برخاسته از حسن فاعلي نيست و پنداري زشت و بد در پس آن وجود دارد، خواسته است كه با اين گونه نيت زشت، كار خويش را تباه و بي ارزش نسازند. كسي كه در انجام كار نيك و بذل و بخشش هايش، قصد منت گذاري را دارد، در حقيقت با اين نيت و فكر پليد خويش، ارزش كارش را نه تنها از ميان مي برد بلكه افزون بر از دست دادن مال، از آثار و تبعات معنوي و اخروي و بلكه مادي و دنيوي آن محروم مي شود.
خداوند در آيه 264 سوره بقره مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، صدقه هاي خود را با منت و آزار، باطل مكنيد، مانند كسي كه مالش را براي خودنمايي به مردم، انفاق مي كند و به خدا و روز بازپسين ايمان ندارد. پس مثل او همچون مثل سنگ خارايي است كه بر روي آن، خاكي ]نشسته[ است و رگباري به آن رسيده و آن ]سنگ[ را سخت و صاف بر جاي نهاده است. آنان ]رياكاران[ نيز از آنچه به دست آورده اند، بهره اي نمي برند و خداوند، گروه كافران را هدايت نمي كند.»
در اين آيه به خوبي هرگونه عملي هرچند بسيار نيك و پسنديده از ديدگاه عقل و عقلا و شريعت را به سبب فقدان پندار نيك و حسن فاعلي، عملي بي فايده مي شمارد كه از آن گياهي نمي رويد؛ زيرا خاكي كه بر سنگ سخت است اگر باران بر آن ببارد آن را مي شويد. دل هايي كه از حسن فاعلي پندار نيك برخوردار نيستند، همانند اين سنگ سخت است كه با انفاق و كارهاي نيك و پسنديده خاكي را براي رويش گياه حق و حقيقت فراهم مي آورد؛ ولي حتي اگر خداوند از باران رحمت خويش بر آن ببارد تا از اين خاك جوانه ايمان و حقيقت سر برآورد، به سبب زمينه وبستر نامناسبي كه خاك عمل خوب بر آن نشسته است، هيچ فايده ندارد و گياه از آن نمي رويد و آن باران نيز آن خاك را مي شويد و مي برد.
خداوند در آياتي در همين سوره بيان مي دارد: توصيف بخشش كساني كه داراييهاي خود را در راه خدا انفاق مي كنند، بسان وصف دانه اي است كه هفت خوشه رويانيده و در هر خوشه اي يكصد دانه است و خدا براي هر كه بخواهد، آن را چند برابر مي سازد و خدا گشاينده و دانا است. آنان كه دارايي هاي خويش را در راه خدا انقاق مي كنند، آنگاه از پي آنچه انفاق نموده اند، نه منتي مي گذارند و نه آزاري مي رسانند، پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است؛ و آنان نه بيمي خواهند داشت و نه اندوهگين مي شوند. گفتاري پسنديده در برابر تقاضاي نيازمندان و گذشتي شايسته در مورد آنان، بهتر از صدقه اي است كه آزاري در پي آن باشد و خدا بي نياز و بردبار است. هان اي كساني كه ايمان آورده ايد! بخششهاي خويش را با منت نهادن و آزار رسانيدن به بينوايان، تباه نسازيد؛ درست بسان كسي كه اموال خود را براي خودنمايي در برابر مردم، انفاق مي كند و در دل نه به خدا ايمان دارد و نه به روز بازپسين، پس وصف او همچون وصف سنگ صافي است كه بر آن خاكي نشسته است و رگباري به آن مي رسد و آن را مي شويد و آن سنگ را سخت و صاف و بدون شايستگي براي رويش دانه و گياه وامي گذارد. آري؛ چنين كساني در روز رستاخيز، براي بهره مندي از دستاورد خويش در مقابل انفاق خود، بر هيچ چيز توانايي ندارند و خدا گروه كفرگرايان را راه نمي نمايد. و وصف آنان كه ثروتهايشان را براي بدست آوردن خشنودي خدا انفاق مي كنند و از درون خويش جان را با نيت پاكي كه دارند، استواري مي بخشند، بسان وصف باغي است در زميني بلند و برآمده كه رگباري به آن برسد و از هواي پاكيزه و نور خورشيد به خوبي بهره برد و آنگاه ميوه خود را دو چندان بدهد؛ اگر رگباري هم به آن نرسد، نم نم باراني خواهد رسيد و ميوه اي بسيار و گوارا خواهد داد و خدا به آنچه انجام مي دهيد، بينا است. آيا هيچيك از شما دوست دارد باغي پرطراوت و سرسبز از خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن نهرها روان و از همه ميوه ها در آن باشد و در همان شرايط، دوران پيري او فرا رسد و فرزنداني ناتوان نيز داشته باشد؛ پس، به ناگاه گردبادي همراه با آتشي سوزان به آن باغ برخورد كند و آن باغ يكباره شعله ور شود و بسوزد؟! خداوند آيات خود را اينگونه براي شما روشن مي سازد. باشد كه بينديشيد. هان اي كساني كه ايمان آورده ايد! از پاكيزه هاي آنچه به دست آورده ايد و نيز از آنچه برايتان از زمين برآورده ايم، در راه خدا انفاق كنيد و داراييهاي كم ارزش و نامرغوبتان را كه خود جز با چشمپوشي آن را نمي ستانيد، براي بخشش در نظر نگيريد و بدانيد كه خدا بي نياز و ستوده است. (بقره آيات 262 تا 267)
در اين آيات به خوبي و روشني نقش نيت و پندار بيان شده است. آن چه به عمل ارزش و بها مي بخشد حسن فاعلي و نيت نيك است هر چند كه اصل كار امري معمولي و عادي و حتي زشت و بد باشد و شخص ناخواسته و يا براساس اشتباه در تطبيق، آن را انجام داده باشد. به اين معنا كه گمان مي كرد كه كار خوبي است ولي در حقيقت كار زشت و بدي بود كه به نظرش كاري خوب آمده بود.
خداوند در آيه 01 سوره فاطر مي فرمايد: «سخنان پاكيزه و نيت نيك به سوي او بالا مي رود و كار شايسته به آن رفعت مي بخشد. در حقيقت آن چه در كارها و اعمال مهم است نيت پاك و ايمان است.»
كار نيك در كنار پندار نيك
اگر بخواهيم تفكر و بينش اسلامي را درباره كار و نقش آن در زندگي بيان كنيم بايد بگوئيم كه كار زماني ارزش مي يابد كه افزون بر نيك بودن يعني حسن فعلي داراي حسن فاعلي يعني نيت پاك هم باشد.
به سخن ديگر، هر كاري في نفسه كار نيك شمرده نمي شود؛ بلكه تنها كارهايي نيك است كه در مسير كمالي خود و ديگران باشد و عقل و عقلا و شريعت آن را تاييد و امضا كند. البته اين به تنهايي نيز نمي تواند به كار نيك ارزش و اعتبار واقعي بخشد بلكه در كنار كار نيك مي بايست صاحب انديشه اي باشد كه در مسير تعالي و كمال خود و ديگران گام برمي دارد و هدف و مقصد وي از انجام كار نيك، دستيابي به كمال باشد. از اين رو عمل صالح در كنار نيت پاك است كه ارزش و اعتبار واقعي مي يابد.
در آيات و روايات بسياري بر دو جنبه حسن فعلي و حسن فاعلي كار بسيار تأكيد شده است.
آيات قرآن همواره در هنگام بيان عمل، آن را به صالح، مقيد و متصف مي سازد. از اين رو در اشكال اسمي چون عمل صالح و يا فعلي چون يعملون الصالحات سخن به ميان آمده است. افزون بر اين از مردم خواسته شده است كه اين عمل صالح را با نيت و پندار دست يابي به كلمه طيب انجام دهند كه در حقيقت بيانگر نقش حسن فاعلي و تأثير مستقيم و اساسي آن در ارزش يابي عمل صالح است.
در روايات اسلامي آمده كه شخصي نزد يكي از معصومان(ع) مي رود و از وضعيت روحي و افكار و نگرش خويش گلايه مي كند. وي ابراز مي كند كه من بسيار علاقه مند به كار و تلاش و آباداني هستم و بيشترين وقت خويش را به آن سپري مي كنم. معصوم از وي مي پرسد: به چه نيتي اين كارها را انجام مي دهي؟ وي پاسخ مي دهد: براي اين كه توسعه در زندگي خويش بدهم و دستم به سوي ديگري دراز نشود و براي كمك به مستمندان و نيازمندان آن را هزينه كنم. امام(ع) كار وي را جهاد و عبادت مي شمارد.
به سخن ديگر آن چه به هر كاري بعد عبادي مي بخشد، حسن فاعلي و پندار نيك و نيت خوب است. در آيات قرآني يكي از اهداف آفرينش انسان و استقرار وي در زمين، كار و آبادسازي زمين دانسته شده است و خداوند مي فرمايد:هو انشأكم من الارض و استعمركم فيها؛ او شما را از زمين پديد آورد و شما را در آن زندگاني داده و آباد كردن آن را از شما خواسته است. (هود آيه16)
كار، وظيفه اجتماعي
از نظر اسلام كار يك وظيفه و مسئوليت اجتماعي نيز مي باشد؛ به اين معنا كه از نظر اسلام، هر انساني موظف است تا كاري را انجام دهد حتي اگر نياز شخصي به كار و يا درآمدهاي آن نداشته باشد؛ زيرا انسان موجودي اجتماعي است و بي اجتماع و همكاري و تعاون نمي تواند زندگي كند. انسان افزون بر نيازهاي عاطفي، نيازهاي ديگري دارد كه از راه كار و تعاون برآورده مي شود. ما نمي توانيم به تنهايي همه نيازهاي خويش را برآورده كنيم؛ از اين رو وقتي به پيرامون خويش مي نگريم انبوه چيزها را مي بينيم كه ديگران ساخته و توليد كرده و به ما داده و يا فروخته اند.
وظيفه انساني ما به حكم هدف و فلسفه خلقت و آفرينش (هود آيه 16) و اخلاقي ما مي طلبد تا ما نيز به ديگران خدمتي نموده و نيازهاي ديگران را برآورده كنيم.
در اسلام، يكي از نشانه هاي ايمان و اسلام، كار كردن و حضور فعال در تمدن سازي است. اصولاً انسان عابد كسي است كه نيازهاي خويش را برآورده ساخته و به كمك و ياري ديگران نيز بشتابد. لذا از اين روست كساني كه با نماز خواندن و عبادت هاي ديگر، كارهاي خويش را بر دوش ديگران مي افكنند، از نظر قرب و منزلت، كمتر و پايين تر از مردمي هستند كه نيازهاي خويش را با تلاش و كوشش خود برآورده مي كنند.
امام صادق(ع) مي فرمايد: الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله؛ كسي كه براي تامين مخارج خانواده اش تلاش مي كند همانند كسي است كه در راه خداوند جهاد مي كند. (فروع كافي؛ كليني، ج 5، ص 88 حديث 1)
از امام رضا(ع) اين معنا وارد شده است كه تامين نيازهاي خانواده برتر از جهاد دانسته شده است: الذي يطلب من فضل الله عز و جل ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد في سبيل الله عز و جل؛ كسي كه به منظور تامين نيازمندي هاي خانواده اش در پي كسب روزي الهي است، پاداشي برتر از پاداش مجاهد در راه خداوند دارد. (همان ص 87، حديث5)
از امام باقر(ع) نيز روايت شده كه: من طلب الرزق في الدنيا استعفافا عن الناس و توسيعا علي اهله و تعطفا علي جاره لقي الله عزوجل يوم القيامه و وجهه مثل القمر ليله البدر؛ كسي كه براي بي نياز از مردم و رفاه خانواده و كمك به همسايگانش در طلب روزي حلال باشد، در روز قيامت خداوند را در حالي ملاقات مي كند كه چهره اش مانند ماه شب چهارده مي درخشد. (همان، حديث 5)
اين نگرش موجب مي شود تا نقش تمدن سازي كار و كارگر به خوبي روشن و تقويت شود بطوري كه پيامبر(ص) پس از جهاد در راه خدا در هنگام بازگشت به مدينه در همان بدو ورود خويش دست كارگري را مي بوسد. در منابع تاريخي آمده است كه پيامبر اكرم(ص) هنگام بازگشت از جنگ تبوك به مدينه، با سعد انصاري كه به سببي مشروع نتوانسته بود در جنگ حضور يابد، رو به رو شد. وقتي پيامبر(ص) دستان خشك و خشن و تركيده او را ديد از او پرسيد: صدمه اي به دستانت رسيده است؟ سعد در پاسخ گفت: براي تامين مخارج و هزينه هاي اهل و عيال با ريسمان و بيل كار مي كنم. پيامبر (ص) بر دستان او بوسه زد و فرمود: اين دستي است كه در آتش دوزخ نمي سوزد. (اسد الغابه في معرفه الصحابه؛ ابن اثير؛ ج2؛ ص 269)
ارزش كار از نگاه امامان معصوم
ارزش كار و اهميت آن در تعالي و تكامل فردي و جمعي انسان و جامعه است كه هرگونه بي كاري، عار و ننگ شمرده شده است و انسانهاي بيكار ملعون دانسته شده اند. در روايتي از پيامبر(ص) نقل شده است كه فرمود: كسي كه بار زندگي خويش را بر دوش مردم مي افكند ملعون است. (بحارالانوار ج77 ص142 حديث1)
امام باقر(ع) مي فرمايد: لاخير في من لايحب جمع المال من حلال يكف به وجهه و يقضي به دينه و يصل به رحمه؛ كسي كه دوست نمي دارد تا از راه حلال مالي را فراهم آورد كه با آن آبروي خود را حفظ نمايد و دينش را ادا كند و با كمك به خويشان صله رحم نمايد، خيري در چنين فردي نيست. (فروع كافي ج 5 ص27)
امام صادق (ع) در پاسخ به شخصي كه پرسيد كه مي خواهد در خانه اش بنشيند و به نماز و روزه و عبادت بپردازد و از تلاش براي كسب درآمد خودداري كند و معتقد است كه به هرحال خداوند روزي او را به گونه اي تامين مي كند فرمود: اين شخص از كساني است كه دعاي آنان اجابت نمي شود. (همان ج5 ص77)
امام باقر(ع) مي فرمايد: حضرت موسي(ع) از خداوند پرسيد: خدايا! مبغوض ترين بندگان در نزد تو كيست؟ خداوند در پاسخ فرمود: كساني كه شب را تا صبح همانند جسدي مرده مي خوابند و روز خود را نيز به بطالت و بيكاري مي گذرانند. (سفينه البحار؛ قمي؛ ج8؛ ص 863)
سيره عملي معصومان (ع) اين گونه بوده است و هيچ يك از امامان معصومان (ع) از كار فرار نمي كردند و همواره در تلاش و كوشش بوده اند به گونه اي برخي ها آنان را به اين دليل سرزنش و نكوهش مي كردند (فروع كافي ج5 ص37 و 47 و 67)
كار، روشي براي مبارزه با نفس
بسياري از مردم مي كوشند تا به حكم تقواي الهي، نفس خويش را مهار كنند و اجازه ندهند تا بر ايشان مسلط شود. بسياري از روش هايي كه بيان شده به گونه اي مرتبط به كار است. در روايتي از اميرمؤمنان (ع) نقل شده كه فرمود: النفس ان لم تشغله شغلك؛ اگر تو نفس خود را به كار مشغول نسازي او تو را مشغول خواهد كرد.
بنابراين براي اين كه نفس خويش را تربيت و پرورش دهي بهتر آن است كه او را سرگرم كاري كني. از اين رو كساني كه بيكار هستند شيطان به سادگي بر ايشان مسلط مي شود و آنان را به گمراهي و گناه و ناهنجاري سوق مي دهد.
جوانان بيكار آمادگي بيشتري دارند تا در دام ناهنجاري و هواهاي نفساني بيفتند، از اين رو بر والدين و مديران سياسي و اجتماعي جامعه است كه كاري را براي آنان فراهم آورند و اجازه ندهند تا جوانان بيكار باشند. براي به دست آوردن جامعه سالم و ملت سالم نياز است كه جوانان به كار گرفته شوند و بيكار نمانند.
كار موجب مي شود تا شخصيت فرد سالم بماند و بلكه شخص احساس شخصيت كند.
كار در سيره پيامبر(ص)
پيامبر(ص) در طول زندگي سراسر نور و رحمت خود حتي يك روز را به بطالت نگذراندند. تمام امور شخصي و مربوط به خانه را شخصا انجام مي دادند و هميشه اين دعا و نيايش را مي كردند؛ خدايا از بيكارگي و تنبلي و زبوني به تو پناه مي برم. ايشان هميشه مسلمانان را به تلاش و كار ترغيب و تشويق نموده و براي كسب روزي حلال تاكيد مي كردند و مي فرمودند؛ «خدا كارگر امين را دوست دارد. عبادت، هفتاد جز دارد كه بهترين آن كسب روزي حلال است.» يكي از اصحاب پيامبراعظم(ص) خيلي فقير شده بود، تصميم گرفت خدمت پيامبر برود و از آن حضرت كمك بگيرد اما قبل از بيان حاجتش رسول خدا(ص) فرمودند: «كسي كه از ما چيزي بخواهد به او خواهيم داد اما اگر كسي بي نيازي بورزد و دست حاجت و نياز پيش مردم دراز نكند، خداوند او را بي نياز مي كند.» او شرمنده شد و خجالت كشيد نياز خود را مطرح كند، به خانه برگشت اما فقر مالي باعث شد دوباره خدمت آن حضرت برسد تا درخواست كمك نمايد. ولي مجددا همان جمله را از پيامبر(ص) شنيد. بدون طرح نياز خود به منزل برگشت ولي اين بار با خودش فكر كرد كه من چه كاري مي توانم بكنم. به نظرش رسيد كه به صحرا برود و هيزمي را جمع كند و بفروشد. رفت و تيشه اي را عاريه گرفت و به صحرا رفت. هيزمي جمع كرد و به بازار آورد و آن را فروخت و مايحتاج زندگي خود را تامين كرد. به مرور زمان صاحب سرمايه و ثروت شد. روزي رسول خدا(ص) به او رسيد و با لبخند و تبسم فرمودند: «نگفتم هركس بي نيازي بورزد خداوند او را بي نياز مي كند.» مي فرمودند: اينكه يكي از شما ريسمان خويش برگيرد و به كوه و صحرا برود هيزم فراهم آورد و بفروشد و از درآمد خود بخورد و صدقه دهد براي او بهتر است از اينكه تكدي و گدايي كند و از مردم چيز ي بخواهد.
روزي پيامبر با اصحاب بودند كه جوان توانا و نيرومندي را ديدند كه اول صبح به كار و تلاش مشغول بود. اصحاب گفتند اگر اين جوان نيرو و توان خود را در راه خدا به كار مي برد قابل تمجيد و ستايش بود.
رسول خدا(ص) معترض شدند و فرمودند اين سخن را نگوييد، اگر اين جوان براي معاش خود كار مي كند كه در زندگي محتاج ديگران نباشد و از مردم، مستغني گردد، او با اين عمل در راه خدا قدم برمي دارد. همچنين اگر كارش براي والدين پير و كودكان خودش است تا از مردم بي نيازشان سازد باز هم به راه خدا مي رود ولي اگر كار مي كند تا با درآمد خود به تهيدستان فخر بورزد و فقط براي كسب ثروت و خودنمايي باشد او به راه شيطان رفته و از صراط حق منحرف شده است.
پيامبر(ص) وقت خود را به سه قسمت تقسيم مي فرمودند؛ 1- قسمتي را براي عبادت خدا 2- قسمتي را براي استراحت و خانواده 3- قسمتي را براي كار.
جمعي از اصحاب آن حضرت وقتي آيه 2 سوره طلاق را از پيامبر شنيدند كه: «هركس تقوي و پرهيزگاري پيشه كند خدا دري به روي او مي گشايد و روزي او را از جايي كه گمان نداشته باشد مي رساند.» دست از كار و كوشش برداشتند و در به روي خود بستند و به عبادت پرداختند و با خود گفتند ديگر احتياجي به كسب و كار نداريم، رسول خدا(ص) از عمل آنها اطلاع يافت و به احضار آنان مبادرت ورزيد. چون حاضر شدند، فرمود: چرا از كار و تلاش دست كشيده و تنها به عبادت اكتفا كرده ايد؟ گفتند: خداوند ضامن شده روزي ما را بدهد، ما هم از كار صرف نظر كرديم و به عبادت پرداختيم.
رسول خدا آنها را توبيخ و سرزنش كرده و فرمود هركس چنين روشي در پيش گيرد و از فعاليت و كار شانه خالي كند دعايش مستجاب نخواهد شد. بر شما لازم است كار كنيد و روزي خود را در سايه تلاش و كوشش با استمداد از ذات لايزال خداوند به دست آوريد و در بياني ديگر فرمودند: «ان اطيب ما اكل الرجل من كسبه».
کیهان
فرشته محيطي
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دین
به مناسبت هفته كارگر نقبي به فرمايشات بنيانگذار جمهوري اسلامي در حيطه كار حقايقي مهم را نشان ميدهد. حقايقي كه روشن ميسازد مقوله كار و كارگري خود در دين اسلام و مباني جامعه اسلامي به عنوان عنصري محوري مطرح بوده و جريانات و احزابي كه كار و كارگر را نيرويي سكولار ميپسندد اساساً ناصحيح ميباشد. متن ذيل گوشهاي از اين انديشه است.
خدائي بودن كار
الف - خداي تعالي مبدأ كار
امام در كلام بسيار زيبائي مي فرمايد:
" كار مثل جلوة حق تعالي مي ماند كه درتمام موجودات سرايت كرده است همه موجودات كار در آنها هست و با كار درست شده اند. همة ذرات وجود كارگرند. حتّي ذرّات اتمي كه در اين عالم طبيعت هست اينها كارگر هستند با هوشياري همة ذرات عالم فعالند و هوشيارند لكن ما گمان مي كنيم كه هوشيار نيستند - وَ إن مِن شَيءٍ إلّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لّكِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهّمْ همه مسبّح حقند. همه كارگران حق هستند، همه مطيع حق تعالي هستند و كار در همه جاهست و عالم سر تا سر روز كارگر است نه يك روز كارگري است. سرتا سر عالم روز كارگر است . سرتا سر عالم كارگر است و سر تا سر عالم كار است. يعني ذرات وجودي كه انسان را و ديگر حيوانات را- به اراده الله تعالي - موجود مي كنند كارگرند و انسان كار است، اثر كار آنهاست ، تمام اين موجوداتي كه در عالم ملاحظه مي كنيد اثر كار فعاّلانة جنود الهي است، جندالله همة كارگر هستند. خداي تبارك و تعالي مبدأ كار است. ( صحيفة امام ، ج 7 ، صص 172 و 173 )
ب - كار كردن انبياء
و همچنين در كلام ديگري از امام ( ره ) جايگاه ويژه انبياء الهي رابعنوان مربيان و راهنمايان بشريت در رابطه با كار مي خوانيم كه فرمودند:
" انبيا با دست خالي مي آمدند كارهاي بزرگ مي كردند. پيغمبر اكرم چي بود ؟ خوب يك شباني
بود در مكّه ، همه هم با او مخالف بودند و اذيتش هم مي كردند و چه مي كردند منتها { مؤمن }
بود امّا اين يك شبان باشد كه مچو كاري كرد كه حالا دنيا را اين طور كرده.
حضرت عيسي هم همين طور ،حضرت موسي هم يك شباني بود ، آن هم اين طور ، حضرت ابراهيم هم همين طور ..... و عمده همان است كه نقطه اتّكا ، خدا بوده است براي خدا بوده حركت براي خدا سيرالي الله تعالي بوده سير الي الله تعالي چو نبوده است هر كاري كه مي كردند الهي بوده . " صحيفة امام ، ج 12 ، ص 61 و 62 )
در اين كلام حضرت امام ( ره ) هم اصل تلاش را مطرح مي كند و هم جهتي كه بايد در كار باشد را اعلان مي دارد.
ج - كار كردن حضرت امير المؤمنين عليه اسلام و ساير ائمه هدي عليهم السلام
در اين زمينه امام ( ره ) مي فرمايد :
" دوم شخص اسلام علي ابن ابيطالب عليه السلام است. ايشان خودش يك كارگر بوده يعني قنات حفر مي كرده مي رفته قنات مي كنده است آب بيرون مي آورده لكن براي خودش نه بعد از آنكه بيرون مي آمده وقف مي كرده براي مستمندان براي آنها ، يك نفر كارگر بوده است كه براي اعاشة خودش هم كار مي كرده و در عين حالي كه آن طور قنات ها را - به حسب نقل - همان روزي كه بيعت به امامت مي كردند براي او و به خلافت ، وقتي بيعت تمام شد همان روز بيل و كلنگ خودش را برداشت دنيال كار ... اين دو نفر شخص اوّل اسلام كه كارشان بايد سرمشق باشد براي همة ما ، شما مقايسه كنيد اين احترامي كه كارگر در اسلام به واسطة عمل اين دو بزرگ مرد تحقّق پيدا كرده و اين ارزشي كه به شما داده است كه خودش هم در عرض شما آمده است . و اين فقط { مختصّ } علي ابن ابي طالب - سلام الله عليه - نيست. حضرت صادق ، حضرت باقر ، آنها هم از آنها نقل كرده اند كه در يك محلي كه داشتند مي رفتند كار مي كردند.
( صحيفة امام ، ج 16 ، ص 238 و 239 )
در جايي ديگر درباره انگيزة الهي كار مي فرمايند: " آني كه براي انسان ارزش دارد ... ارزش الهي دارد اين است كه اين انگيزه را حفظش بكند كه براي خدا اين كار را بكند .... اگر اين طور باشد موفقيد در كارتان راجع به اين جهت ، در آن كار اگر هم - به حسب قاعده موفّق بشويد.
گاهي وقتها خود انسان هم در اشتباه است لكن بايد فكر كند حالا اين كاري كه من دارم و اين قدر خوشحالم براي اينكه براي خدا اين كار را كردم . اگر يك كسي بهتر از من اين كار را انجام بدهد. حاضرم كه اين را به او بدهم و خوشحالتر هم بشوم براي اينكه ، او بهتر براي خدا كار مي كند يا نه اگر اينجا آدم فهميد كه نه ، اين طور نيست ، حاضر نيست اين كار را بداند اين خدايي نبوده - صرف خدايي - اخلاص نبوده در آن " .
هـ - كار يك نوع عبادت است
امام ( ره ) كار را در تمام زمينه هائي كه مي تواند براي كشور عزّت و سربلندي ايجاد نمايد و رفع حوائج جامعه را در برداشته باشد و سبب امنيت كشور و مملكت گردد عبادت ميدانند و در
بعد از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران با توجّه به وضعيت گذشته و مشكلات موجود در كشور و عقب افتادگي هاي بسيار وسيع كشور يكي از اموري كه بسيار حائز اهميت بود ، بحث سازندگي بود كه امام در ابتدا بحث سازندگي را مطرح نمودند و در عمل هم دستور به تأسيس جهاد سازندگي دادند و لذا كار براي سازندگي كشور در ديدگاه اما بسيار با اهميت است كه مي فرمايد: " اينكه مثلاً خانمهايي كه بايد مشغول - فرض كنيد - كارهاي ديگري باشند وارد بشوند در جهاد سازندگي ، بروند توي بيابانها گندم بچينند اين يك عملي است كه گرچه البتّه نه اين خانمها و نه شما آقايان كار زيادي نمي توانيد بكنيد. براي اينكه قدرت اين را نداريد ، رعيتها مي توانند اين كارها را بكنند . امّا اين يك عملي است كه .... قدرت مي دهد به اين كارگرها . وقتي كارگر ديد كه يك خانم شهري آمده است دارد براي او كار مي كند كارش چند برابر مي شود، قدرتش چند برابر مي شود اين را كم حساب نكنيد وقتي كه آنجا برويد چندتا خوشة گندم را درو بكنيد آن رعيت كه در يك روز مثلاً يك جريب زمين را درو مي كرد فردا دو جريب زمين را { كار مي كند } قدرت پيدا مي كند مي بيند كه ارزش دارد براي كار خودش ارزش قائل مي شود مي بيند همة طبقات ، كساني كه بايد در مدارس مشغول تحصيل باشند در مطبها باشند { حالا } آمده اند اينجا و مشغول گندم چيدنند و مشغول كار كردند. " ( صحيفة امام ، ج 90 ، ص 406 )
در جايي ديگر مي فرمايند و من از همة شما متشكر هستم و از اين حسّ تعاونتان خيلي حظ مي برم و خيلي ميل هم من خودم داشتم كه بروم يك دفعه در اين جهاد سازندگي من هم خدمت بكنم امّا خوب من محذوراتم زياد است ، و خدمتي هم از من نمي آيد ديگر خدمت من همين است كه دعا كنم به شما. " ( صحيفة امام ، ج 10 ، صص 244 و 245 )
ج - اهميت كار آموزش
در بين كارهاي با اهميت شايد كار تعليم و تربيت با ارزش ترين باشد و دين مبين اسلام هم بعنوان كامل ترين دين اهميت ويژه اي براي كار تعليم و تربيت قائل مي باشد و امام خميني قدس سره بعنوان مجدّد دين در قرن حاضر بر اين مطلب تأكيد داشته و بعنوان با اهميت ترين كار آنرا مطرح نموده اند:
شما معلّمين يك شغل بسيار شريف داريد كه همان شغل الله است ؛ همان شغل انبياست . و يك مسئوليت بسيار بزرگ داريد كه همان مسئوليت انبياست . منتها انبيا از مسئوليت بيرون مي آيند ، براي اينكه عمل مي كنند به آنچه فرموده اند ، به آنچه مأمور هستند ؛ ماها هم بايد عمل بكنيم . اگر چنانچه خداي نخواسته بچه هايي از دامنهاي شما و از كلاسهاي شما بيرون بيايند كه برخلاف تربيتهاي اسلامي باشد ، مسئول هستيد . مسئوليت بزرگ است . يك انسان درست ، ممكن است يك عالم را تربيت بكند ، يك انسان غير سالم و يك انسان فاسد ، عالم را به فساد مي كشد . فساد و صلاح از دامنهاي شما و از تربيتهاي شما و از مدارسي كه شما در آنجا اشتغال داريد ، از آنجا شروع مي شود. ( صحيفة امام ، ج 10 ، ص 19 ) .
ضرورت كار
الف - لزوم و اهميت كار كردن
امام خميني ( ره ) نيز بعنوان معمار بزرگ انقلاب اسلامي ايران توجّه به ضرورت كار براي جامعه را مطرح نموده و در چندين زمينه به آن پرداخته است:
" امروز ارزش كار شما به همان اندازه است كه دنيا پيشرفت كرده، همان معنايي كه در دنيا پيشرفتهايي كه در دنيا شده است و اگر كارگر به آن طوريكه بايد كار نكند.
وابستگي هايي كه در يك كشوري در يك محيطي مي شود. امروز اگر شما كار بكنيد و فعّال در كار كردن باشيد. ارزش { كار شما } اين است كه علاوه بر آن ارزشهاي معنوي و مادّي كه براي شخص خود شما دارد علاوه بر اين يك كشور را شما نجات مي دهيد از وابستگي ..... ارزش كار شما امروز ارزش يك امري است كه نمي شود مقايسه اي كرد بازمانهاي سابق رسول الله در آن محيط ممكن است - كه توجّه لابد توجّه به همة محيطها داشته است - در آن محيط دست كارگر را آن طور كه نقل مي كنند كف دست كارگر و محل كار را بوسيده تا ارزش كار را در تاريخ عرضه كنند و ما مفتخريم و شما و همه مفتخرند به اينكه يك همچو نشاني پيغمبر اكرم (ص ) به شما داده يا در بعضي روايات فرموده اند كه قطرة عرقي كه از بدن كارگر مي آيد مثل قطرة خوني است كه از شهداي در راه خدا بيايد ، چقدر اين ارزش دارد. (صحيفة امام،ج16ص235تا237)
شرايط كار
الف -رعايت نظم در كارها
يكي از بحث هاي حائز اهميت در زمينه شرايط كار و كارگري بحث نظم در است كه امام قدس سره در اين زمينه مي فرمايند :
" يك مطلب مهمي كه بايد كارگران كارخانه ها ، كارگران معادن ، وهمه كارگران در هر جا كه هستند و كارمندان در هر جاي كشور هستند ، توجّه به آن بكنند اين است كه نظم را در هر جا كه هست مراعات مي كنند ، اگر در يك كارخانه اي در يك معدني در يك معدني در يك اداره اي بنا باشد كه با بي نظمي بخواهند انجام عمل كننداين بي نظمي موجب اين مي شود كه آنها نتوانند به وظايف اسلامي خودشان عمل كنند پس لازم است كه همة كارگرها و كارمندان به يك نظم خاصّي و با گوش كردن به آنهايي كه در رأس هستند عمل كنند به نتيجه مطلوب - ان شاء الله - برسند. (صحيفة امام، ج14 ،ص45 وئ46).
ب - كار در شرايط سخت
از ديگر شرائط كار ، كار كردن در شرائط سخت و دشوار است، همانگونه كه از عنوان سعي و تلاش بر مي آيد، يعني فعاليتي كه همراه مشقّت و سختي و سرعت باشد و امام ( ره ) نيز در كلامي به اين بحث پرداخته است كه وقتي كار با مشقت باشد ارزش بيشتري دارد.
لذا مي فرمايد:
" ... در طول جنگ تحميلي علي رغم احتمال خطرات فراوان و بمبارانهاي مكرر مراكز صنعتي و نفتي مسئولين و كارگران متعهّد و دلسوز انقلاب با تكيه برايمان به خداي بزرگ و اعتماد به نفس هيچ گونه سستي به خود راه نداده و با اراده اي محكم آبروي انقلاب را حفظ نموده و اسلام و ايران را سرافراز نمودند و در سخت ترين مواقع و شرايط توليد و صادرات نفت را در بالاترين حدّ نياز حفظ و علاوه بر ترميم مراكز آسيب ديده و در اعماق آبها و دل درياها و بستر زمينها و قلل كوهها به توسعة اين صنعت مهمّ و اكتشاف ادامه دادند كه براي بسياري از صاحبنظران امور شگفت آور است چرا كه در اوج حملات بي وقفة دشمنان حتّي يك روز هم توليد و صادرات نفت اين كشور قطع نگرديد اين نيست جز عنايت پروردگار و توجّه حضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - و عشقي كه در دل اين عزيزان همانند عشق بسيجيان به دفاع مقدّس نهفته است من موارد متعدّدي از تلاش و مجاهدات اين هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاوير ديده ام و اطمينان دارم كه اگر عشق به خدا و مكتب نبود هيچ گاه آنان حاضر نمي شدند در مراكز و كارخانجات و پالايشگاههايي كه محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتشزا بوده اند به كار خود ادامه دهند آفرين بر شما كارگران و كارفرمايان و متفكّريني كه آتش دنيا را به خاطر جلب رضايت حقّ بر خود خريديد. "
ج - پرداخت اجرت در مقابل كار
" گاهي من مي شنوم كه در ادارات يك قدري كم كاري هست، گاهي بيكاري هست و اين موجب تعجّب من است. اين اجرتي كه اينها مي گيرند در مقابل عمل است اگر عمل كم بكنند حرام است اين اجرت ، جايز نيست استفاده بكنند از اين بنابراين آنهايي كه اعتقاد به اسلام و اعتقاد به مملكت خودشان و اعتقاد به اين نهضت دارند اينها بايد عمل بكنند بلكه زياد كنند عملشان را كه جبران بكنند اين چيزهايي كه در سابق بود و آن نقيصه هايي كه در سابق بود جبران بشود كم كاري اصلش معنا ندارد حالا بايد پركارتر بشوند. دو مقابل كار بكنند .... تا اجرتي كه مي گيرند اجرت مشروع باشد. " ( صحيفة امام ، ج 16 ، ص 234 و 235
اهمّيت كارگران
الف - كارگران امروز و زمان رسول خدا (ص )
در زمينه مقايسه بين كارگران در زمان حاضر با كارگران در زمان رسول خدا ( ص ) و اينكه كار نكردن در زمان ما علاوه بر فقر موجب وابستگي به غرب و شرق مي شود ، امام ( ره ) اينطور بيان مي فرمايد:
" و من امروز عرض مي كنم كه كارگر امروز ، با كارگر آن وقت ( زمان سول خدا ( ص ) بسيار فرق دارد ، .... ارزش كار در آن وقت همين مقداري بوده است كه خود كار شريف است و خود كار براي انسان و روحيات انسان مفيد است و كار اثرش هم علاوه بر آن براي خود انسان و مزاج انسان مفيد است و در روح انسان هم تاثير دارد، براي يك شهري هم فايده دارد، اما ديگر مطرح نبود كه اگر كار نكنم، وابسته به آمريكا مي شوم يا وابسته به شوروي اين مسئله آن وقت مطرح نبود. " ( صحيفة امام ، ج 16 ، ص 234 و 235 )
ب - نقش كارگران در استقلال كشور
طبقه شريف كارگر در اين مدت كوتاه و خصوصاً بعد از تجاوز عمال اجانب به خاك ميهن عزيز ثابت كرد كه قادر است با خواست خداوند متعال، كشور عزيز خود را با كوشش شبانه روزي از وابستگي نجات دهد... امروز بعد از دو سال جنايتكاري گروهكهاي وابسته به قدرت هاي خارجي ... اين سوداگران در اعمال فتنه انگيز بچگانه خود، چهرة قبيح خود را به ملّت و خصوص طبقه مستضعف ... آن چنان ناشيانه دادند كه براي كسي نبايد جاي شك و ترديد باقي باشد، كه اينان جيره خواران كاخ سفيد و كرملين مي باشند و دشمن درجه يك كارگران و كشاورزانند.
برادران عزيز كارگر كه براي خودكفايي كشور با جان و دل كار طاقت فرسا به خدمت به كشور اشتغال داريد، اينان به خيال خام خود مي خواهند شما عزيزان را آلت مقاصد شوم خود قرار داده و در نفع ابرقدرتها از شما استفاده نمايند. " صحيفه امام ، ج 14 ، ص 326 و 327.
حقوق كارگران
"كارگران مبارز بايد بدانند كه با حوصله و صبر انقلابي مشكلات آنان بر طرف خواهد شد و نيز مي دانند كه رسيدگي به كارخانجات و وضع كارفرمايان آنان احتياج به زماني دارد كه بشود در آن مدت دقيقاً كارگران و كارمندان را به حقوق حقه خودشان رسانيد. كارفرماياني را كه حقوق كارگران را نمي پردازند به تكاليف خود آشنا نمود تا خود را مكلف به رسيدگي بدانند و يا از صحنه خارج شوند و به كارفرماياني كه به سبب همين اعتصابات ، قدرت پرداخت حقوق آنان را ندارند كمك نمود دير يا زود بايد حقوق عقب افتاده كارگران در سراسر ايران پرداخت شود. صحيفه امام ، ج 6 ، ص 380 و 381.
حق ايجاد تشكل هاي كارگري
از حقوق معنوي مهم كارگران حق ايجاد تشكل براي امور صنفي خويش است. امام با توجه به اين مطلب بيان زيبائي دارد كه مي فرمايد:
"كارگران محروم ومتدين ايران كه اكثر آنان همان كشاورزان وزارعين فقير و گرسنه سابقند، حق دارند براي بدست آوردن حقوق حقه خود به مبارزه ملت از هر طريق ممكن و مشروع بپردازند. و در جمهوري اسلامي به آنها حق داده مي شود كه به هر شكل ممكن به دور هم جمع شوند و مسائل و مشكلات خود را بررسي كنند و در نتيجه دولت را در جريان مسائل خود قرار دهند و نيز از حقوق صنفي خود دفاع كنند. "صحيفه امام ، ج 5 ، ص 139.
اهميت كار زنان
"تبليغات سوء شاه و كساني كه با پول شاه خريده شده اند چنان موضوع آزادي زن را براي مردم مشتبه كرده اند كه خيال مي كنند فقط اسلام آمده است كه زن را خانه نشين كند.
چرا با درس خواندن زن مخالف باشيم؟ چرا كه با كاركردن زن مخالف باشيم؟ چرا زن نتواند كارهاي دولتي انجام دهد؟ "
اين بيان صريح امام هم جوابي بود براي تبليغات شوم دشمنان و هم بيان صريح براي كاركردن زنان. صحيفه امام ، ج 10 ، ص 244 و 245
خبرگزاری فارس
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دین
الگوی عينی همت وكار
استاد مطهري در زمان تحصيل و همچنين فعاليتهاي پس از آن الگويي از همت و كار است كه ميتوان شاخصههاي آن را در موارد ذيل جستجو كرد:
1- شدت كار و تلاش در تحصيل علم :
به نقل از همسر ايشان آمده است: \ "برخي مواقع در اثر شدت كار و فشار تلاشهاي فكري، اعتراف ميكرد كه خستهام و سرم گيج ميرود. \ "(اداره فرهنگي ستادمشترك سپاه، 1380، ص21) ايشان براي درك و فهم عميق و دقيق دروس تمام همت. توان خويش را بكار ميگرفت. در اين رابطه به تقل از شهيد قدوسي آمده است: \ "پشتكار و كثرت مطالعهي آقاي مطهري در مدرسه فيضيه همهي ما را به اعجاب مي آورد و تاكيد ميكرد كه استاد مطهري وقتي اصول فقه را خوانده بود مدعي بود كه جزوه و اثري نيست كه در اين زمينه باشد و من آن را نديده باشم. \ "(همان، ص30)
2- اهتمام و تلاش در عرصهي سياسي :
در حالي كه شهيد مطهري به عنوان يك چهرهي علمي و فرهنگي شهرت داشت و دغدغههاي علمي بخشي از اوقات ايشان را به خود اختصاص ميداد، اما ايشان در راه نيل به اهداف سياسي بلندش و در رأس آن برپايي حكومت اسلامي از عضويت در هيأتهاي مؤتلفه تا برگزاري جلسات درس شناخت در كانون توحيد براي حل مشكلات فكري و جلوگيري از انحراف بيشتر منافقين(سازمان مجاهدين) فروگذار نبود.
3- كار و همت در عرصه فرهنگي و اجتماعي :
در عين حال كه استاد در عرصه ي علمي و سياسي تلاش و پشتكار فراوان داشت، اما مانعي از كارو همت در عرصهي فرهنگي و اجتماعي نبود. براي هدايت و راهنمايي بشر دو راه است؛ يكي راه گفتن و نوشتن، ديگر راه پيشقدم شدن و هرگز گفتن به قدر پيشقدم شدن اثر ندارد. بزرگان گفتند: دو صد گفته چون نيم كردار نيست. (مجموعه آثار، ج32، ص181)
جايگاه و اهميت كار و همت در انديشه شهيد مطهري
مهمترين شاخصهها و مؤلفههايي كه شهيد مطهري به عنوان اهميت به كار و تلاش در اسلام مورد اشاره قرار ميدهد، عبارتند از: 1
- مقدس شمردن كار و تلاش: شهيد مطهري معتقد است در اسلام كار به عنوان يك امر مقدس شناخته شده
2- همسويي و انطباق كار با عبادت و خداپرستي: بر خلاف وجود نگاه دنيا گريز و رهبانيت پسند در برخي از اديان و مكاتب ديگر و همچنين تلقي منافات بين دين و عمل در نگاه ماركسيستي، شهيد مطهري بين كار و خداپرستي منافاتي نميبيند. (همان، ج25، ص457)
3-طرد بيكاري و بيگاري: اسلام دشمن بيكاري، بيگاري است. انسان به حكم اينكه از جامعه بهره مي گيرد و بهره مي برد و به حكم اينكه كار بهترين عامل سازندهي خود و اجتماع و بيكاري بزرگترين عامل فساد است، بايد كار مفيد انجام دهد. اسلام انگل بودن و كل برجامعه بودن را در هر شكل، موردلعنت قرار داده است. (همان، ج2، ص457)
زمينهها و لوازم كار و تلاش
1ـ هدفمندي و معنيدار بودن كار: شهيد مطهري معتقد است، \ "انسان مادامي كه غايتي را تصور نكند، وجود ذهني برايش حل نشود، ارادهي انجام كاري برايش پيدا نميشود، همين كه غايت و فايدهي كار در ذهنش منقش شد، آن وقت است كه ميل و ارادهاش منبعث ميگردد و فعل از وي صادر ميشود\ ". (همان، ج2، ص422)
2ـ استعداديابي براي كار: طبيعي است استعدادها و علايق انسآنها براي انجام كارها و فعاليتها متفاوت است و لذا \ "هركسي بايد كاري را انتخاب كند كه در آن استعداد دارد، تا آن كار علاقهي او را به خود جذب كند. اگر كار مطابق استعداد و مورد علاقه انسان نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد انجام دهد، اين اثر تربيتي را ندارد و شايد فاسدكنندهي روح هم باشد. انسان وقتي كاري را انتخاب ميكند، بايد استعداديابي هم شده باشد\ ". (همان، ج22، ص792)
3ـ حاكميت عدالت و نفي تبعيض: از نگاه شهيد مطهري در جامعهي اسلامي بايد شرايط عادلانهي شكوفايي استعدادها فراهم آيد. \ "جامعهي اسلامي جامعهي طبيعي است، نه جامعهي تبعيض و نه جامعهي تساوي منفي. تز اسلام، كار، پرورش استعداد و استحقاق به اندازهي كار است\ ". (همان، ج2، ص113)
4ـ فراهم بودن فضاي رقابت مثبت: شهيد مطهري به وجود ميدان رقابت سالم براي واداشتن افراد به كار و تلاش بيشتر، اعتقاد دارد و نبود رقابت را در خمودگي فكري جامعه مؤثر ميداند. (همان، ج15، ص108)
5ـ ترويج فضاي توكل و اعتماد به خدا: شهيد مطهري با نگاه به ويژگيهاي جهانبيني ديني در يك كل مرتبط با هم ميگويد: \ "اعتقاد درست به قضا و قدر الهي، يك نفر باايمان را در عمل و فعاليت صحيح مطمئنتر و به نتيجهي كار اميدوارتر ميكند\ ". (همان، ج 1، ص413) با چنين نگاهي يأس و ترديد رنگ باخته و در عوض نشاط و اميد به نفع كار تقويت ميشود.
آثار تربيتی كار
شهيد مطهري ميگويد: \ "بعد از ديانت، مدرسهاي براي تربيت انسان، بهتر از مدرسهي كار ساخته نشده است\ "(همان، ج22، ص 799). اثرات و تبعات تربيتي كار را كه استاد مستقيم مورد اشاره قرار داده عبارتند از:
1ـ افزايش احساس عزت و شخصيت: با توجه به آثار تربيتي كار، شهيد مطهري براين باور است كه \ "نتيجهي كار تنها خلاصي از فقر و گرسنگي نيست، بلكه چندين چيز ديگر هم به دنبال دارد، از آنجمله اين كه كار بر عزت و شخصيت انسان ميافزايد و او را در نظر خودش محترم مينمايد. يعني حس احترام به ذات و اعتماد به شخصيت در او ايجاد ميكند و بديهي است كه هر چيزي كه باعث و سبب محترم شدن شخصيت انسان در نظر خودش و نظر ديگران باشد، او خودش محترم و شايستهي تكريم و تعظيم است\ ". (همان، ص163)
2ـ تمركز خيال: بيكاري و تنهايي را اسلام از آن رو منع ميكند كه ميتواند تالي فساد شده و آثار منفي به دنبال داشته باشد. شهيد مطهري در تفسير اين كلام حضرت علي(ع) كه فرموده: \ " يعني اگر تو نفس را به كار مشغول نكني او تو را به خودش مشغول ميكند\ " ميگويد وقتي كه انسان يك كار و يك شغل دارد، آن كار و شغل او را به سوي خود ميكشد و جذب ميكند. به او مجال براي فكر و خيال باطل نميدهد\ ". (همان، ج22، ص788) از سوي ديگر شهيد مطهري تمركز خيال را موجب انضباط فكري و توفيقهاي ناشي از آن نيز ميداند كه در واقع ناشي از كار و كنده شدن از افكار پراكنده و بيهوده است.
3ـ آزادگي و شرافت: احساس بينيازي از ديگران و شرافت مرتبط با آن در گرو كار و تلاش است.
همت، نشانه بزرگی و نشاط
شهيد مطهري با ذكر اين جملهي حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) كه فرمودهاند: قدرالرجل علي قدر همته، يعني قدر و اندازهي هر كس همان قدر و اندازهي همتش است، اهميت و استحكام اين سخن را اين گونه ميرساند كه \ "جملههاي خيلي عجيب و پرمعنايي است\ ". با چنين نگاهي ايشان همت را نشانهي چند ويژگي مثبت به شرح ذيل بر ميشمارد:
1ـ همت نشانهي بزرگي روح: وي معتقد است \ "مسلما همت بزرگ نشانهي روح بزرگ است و همت كوچك نشانهي روح كوچك است\ "
2ـ همت نشانهي سلامت و نشاط روان: از زاويهاي ديگر، استاد وجود همت و عمل در راستاي آن را نشانهاي از روح و روان سالم دانسته. (همان، ج22، ص150)
3ـ همت نشان قدرشناسي از خويش: شهيد مطهري همت را به ميزان قدرشناسي از خويش ارتباط ميدهد كه اين نگاه، ادامهي همان ديدگاه حضرت امير(ع) به همت است. وي در توضيح اين نظر خويش ميگويد:
\ "روح بزرگ يك آرزوي بزرگ است، يك انديشهي بزرگ و وسيع است، يك خواهش و ارادهي بزرگ، يك نعمت بزرگ است... روح بزرگ به كمي و كوچكي و حقارت تن نميدهد، به كم از قدر خود راضي نميشود\ ". (همان، ج17، ص660)
آثار همت و اراده
شهيد مطهري با همطراز شمردن همت با نبوغ و حتي عشق و ايمان، برخورداري از آن را داراي اثرات و نتايج ويژهاي ميداند كه امكان فائق آمدن بر كمبودها و نواقص و پذيرش سختي و زحمت را براي انسان و جامعه فراهم ميآورد. (همان، ج2، ص264). استادبردو اثر ويژه كار و تلاش تاكيدكردهاند:
1ـ توليد استقامت و پشتكار براي كارهاي بزرگ: استاد انجام كارهاي بزرگ را بدون داشتن همت متناسب با آن شدني نميداند و معتقد است با همت برخي كارهاي به ظاهر نشدني هم عملي ميگردد. (همان، ج14، ص436)
2ـ جبران كمبودها و معايب: غالب اوقات كمبود يا نبود اراده و همت موجب ميشود كارها متوقف و به بهانهي كمبودها و مشكلات، اين ضعف توجيه شود. (همان، ج18، ص329)
موانع و آفات همت و اراده
همت و اراده همچون ساير پديدهها و خصايل انساني داراي موانع بازدارنده، كاهشدهنده و آفاتي است كه از نظر استاد شهيد دور نمانده است. مهمترين آفتها عبارتند از:
1ـ فضاي تبعيض و بيعدالتي: از ديدگاه شهيد مطهري نبايد هيچ تبعيض و بيعدالتي در جامعه را برتافت بلكه \ "بايد اين طور باشد كه روستازادگان با استعداد بتوانند دانشجو بشوند و بعد از دانشمندي به مقام وزيري برسند و هميشه بايد اين طور باشد كه پسران ناقص عقل عقب بمانند و سقوط كنند\ ". در اين صورت است كه صاحبان همت انگيزهي بروز آن را پيدا و براي نيل به كسب بزرگي تلاش خواهند كرد.
2ـ عدم تشخيص بزرگي و كوچكي: گاهي فرد يا جامعه در تشخيص و مقياس اندازهگيري كارها، اهداف و آرمانها دچار مشكل ميشود و لذا همت و تلاش خود را به هدر داده و يا از وصول به اهداف و آرمانهاي بلند و بزرگ باز ميماند. استاد چنين طرز فكر و نگاهي را كه صرفاً به ظاهر امور نگريسته و نتيجهي مهم و اساسي را ناديده ميگيرد، يك بيماري و يك انحراف بزرگ از تعليمات عاليه اسلامي\ " بر ميشمارد.
3ـ غفلت از اهتمام به تمام ابعاد سعادت: از نگاه شهيد مطهري انسان داراي ابعاد روحي و مادي است كه بايد به طور مناسب تأمين شده و براي تأمين سعادت دنياي و آخرت به كارگيري شود. \ "همت و اراده بايد مصرف تأمين همهي شرايط سعادت گردد و ناچار بايد به نسبت معين ميان آنها تقسيم شود و اگر جاذبهي يكي از آنها همت و اراده را به سوي خود بكشاند و ساير شرايط به زمين بماند، بديهي است كه بدبختي رو خواهد آورد\ ".
نتيجهگيری
مروري بر سيره و انديشهي استاد شهيد مرتضي مطهري و جستجوي موضوع اين مقاله يعني همت و كار، گوياي اين است كه ايشان براي همت و كار جايگاه و اهميت بالايي قائل بوده و با نگاهي ديني به موضوع هر دو را سرمايهي تأمين سعادت و نشانگر وجود سلامت روان، بزرگي روح، آزادگي و شرافت دانسته و خود نيز عامل به آن در زندگي عملي بوده است و در اين نگاه از علم و تجربهي تاريخي و اجتماعي نيز برخوردار بوده است.
* متفكر شهيد آيتالله مرتضي مطهري: - بعد از ديانت، مدرسهاي براي تربيت انسان، بهتر از مدرسه كار ساخته نشده است. - نتيجه كار تنها خلاصي از فقر و گرسنگي نيست، بلكه چندين چيز ديگر هم به دنبال دارد، از آن جمله اين كه كار بر عزت و شخصيت انسان ميافزايد.
* متفكر شهيد آيتالله مرتضي مطهري: - همت بزرگ، نشانه روح بزرگ است و همت كوچك نشانه روح كوچك است. - روح بزرگ يك آرزوي بزرگ است، يك انديشه بزرگ و وسيع است، يك خواهش و اراده بزرگ، يك نعمت بزرگ است.
منبع : روزنامه جمهوري اسلامي
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دین
طرح مسئله :
در عالم هستی و در میان مخلوقات الهی، پیوند و ارتباط انسان با کار آن قدر شدید و اساسی است که می توان گفت انسان و کار دوقلوهایی به هم چسبیده اند و به تعبیر دیگر ناف انسان را با کار بریدند. کار ضرورت و لازمه ی زندگی انسان است و حیات او در جامعه با کار عجین شده است. جانداران دیگر، زندگی خود را مدیون مواهب طبیعت و غرایز خویشند و بدون تفکّر و تلاش ویژه و با استفاده ی مستقیم از مواهب طبیعت زندگی می کنند؛ اما انسان، فقط در دوران کوتاه از تاریخ در وضعیّت صرفاً طبیعی زیسته و به رفع گرسنگی قناعت کرده است. بشر از همان سپیده دم تاریخ، با به کارگیری هوش و آگاهی و فعالیّت های پیچیده ی مغزی خویش به ابزارسازی پرداخته و ماده و طبیعت را به خدمت خود درآورده است. او به آنچه مستقیم در دسترس داشته اکتفا نکرده، بلکه همواره در تلاش و تکاپو و جستجو بوده است تا به آنچه در دسترس ندارد؛ اما نیاز به آن را احساس می کند، دست یابد (جامعه شناسی کار و شغل، ص1) تمام آنچه را که ما مصرف می کنیم، در حقیقت مخلوق کار انسانی است، حتی آن چیزهایی را که به طور کلّی بیش از همه طبیعی می دانیم؛ مانند گندم، سیب زمینی یا میوه ها. گندم محصولی است که انسان آن را از میان غلّات جدا و به تدریج تربیت کرده است و آن قدر هم گندم در طبیعی بودن ضعیف است که اگر آن را به رقابت با گیاهان وحشی بسپاریم، به زودی نابود می شود و از بین می رود . و به همین ترتیب تمام آنچه را که بشر کشت می کند در بر خواهد گرفت و همه درختان میوه و حیوانات اهلی ما نابود خواهند شد (اقتصاد کار، صص 11 و 12) از سوی دیگر ، زندگی اجتماعی مستلزم همکاری و همیاری و برآوردن نیازهای متقابل است، این امر منجر به تقسیم کار و توسعه ی تخصص ها و مهارت های مختلف شده و بر پیشرفت کمّی و کیفی کار و آثار و نتایج آن افزوده است . کار انسان نه فقط با تجربه و دانش او درآمیخته ، بلکه به صورت یک امر فرهنگی و ارزشی جلوه گر شده است و بدین سان بین اندیشه، کار و روابط اجتماعی پیوندی ناگسستنی پدید آمده و تمدّن و فرهنگ بشری در گرو این سه ویژگی است. به عبارت دیگر انسان با اندیشه و عمل به پیش می رود و هیچ یک از این دو به تنهایی کارساز نیست. (جامعه شناسی کار و شغل، صص1 و 2)
بنابراین اگر بگوییم، وجود انسان بدون کار و تلاش معنا ندارد و قابل تصوّر نیست، سخنی به گزاف نگفته ایم؛ زیرا چه برای زندگی دنیوی و چه برای حیات طیبه ی اخروی، انسان ناچار از کار و تلاش است و بدون آن هستی او در هر دو جهان بر فناست. از این رو در تمام ادیان الهی و مکاتب بشری و حتی داستان های اساطیری، از کار و کوشش تمجید و ستایش شده است؛ اگرچه تفاوت هایی در شیوه ی نگرش و قضاوت آنها نسبت به کار وجود دارد. علاوه بر این تلاش و تکاپوی انسان در طول تاریخ گواه عینی و عملی بر اثبات این امر است و ما هیچ قوم و ملّتی را سراغ نداریم که مشوّق تنبلی و بیکاری بوده باشند یا با بیکاری و تنبلی به پیشرفت و سعادت رسیده باشد.
پرسش این است:
1. فرهنگ كار در اسلام چه جایگاهی در مبانی دینی و اعتقادی مادارد؟
2. آیا دین اسلام ما را به كار و كوشش و تلاشدعوت كرده است یا به تنپروری؟
2. تعريف كار
از نظر لغوى كار به معناى فعل و عمل و كردار انسان است و در اصطلاح، كار فعاليتى است نسبتا دائمى كه به توليد كالا يا خدمات مىانجامد و به آن دستمزدى تعلق مىگيرد.
به عقيدهى بعضى از صاحبنظران در تعريف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است؛ بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمهى انباشت ثروت و سرمايه و نهايتا رشد و شكوفايى جوامع تلقى كردهاند. پولكس فن (Pollexfen) مىگويد:
مردم سرچشمه ثروتهاى منقول بوده و افزايش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مىشود. (میک، 1358، ص22)
از نظر برخى از اقتصاددانان ليبرال از جمله كلسن كار عبارت است از:
استفادهاى كه انسان از نيروهاى مادى و معنوى خود در راه توليد ثروت يا ايجاد خدمات مىكند. (توسلی، 1357، ص9)
بر اساس اين تعريف فعاليت و كار به طور عمده از طريق هدفها و ارزش محصولى كه توليد شده معين مىگردد؛ به عبارت ديگر كار زمينه را براى توليد و افزايش خدمات ايجاد مىكند.
به طور كلى كار عبارت است از:
مجموعه عملياتى كه انسان با استفاده از مغز، دستها، ابزار و ماشينها براى استفادهى عملى از ماده روى آن انجام مىدهد و اين اعمال نيز متقابلا بر انسان اثر مىگذارد و او را تغيير مىدهد. (همان، ص10)
بر اساس تعريف مذكور كار داراى سه خصوصيت است:
نخست، كار مبتنى بر فعاليت فكرى و بدنى است؛
دوم، از طريق كار، كالايى توليد مىشود يا خدمتى عرضه مىگردد؛
سوم، در قبال انجام كار، دستمزدى پرداخت مىگردد.
3. جایگاه فرهنگ کار در اسلام
در میان ادیان الهی، اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی، توجه ویژه و فراوانی به کار و تلاش دارد، تا جایی که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «لیس للانسان الّا ما سعی: بریا انسان چیزی جز حاصل کار و تلاش او نخواهد بود.» (نجم،39) و: «کل نفس بما کسبت رهینه : هر کس در گروه اعمال خویش است.» (مدثر/38 ) و رسول اکرم (ص) می فرماید:«العباده عشره اجزاء تسعه اجزاء فی طلب الحلا ل: عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن طلب روزی حلال است.» (محمدی ری شهری، 1367، ج5،ص2059.ش7202) همچنین «الکان لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله : کسی که برای کسب هزینه ی خانواده اش زحمت می کشد، مانند مجاهد راه خداست.» (همان ،ش7203) و باز از پیامبر اسلام روایت شده که:«بنده هیچ غذایی نخورد که نزد خدای متعال محبوبتر از دسترنج او باشد، هر کس با تنی خسته از کار بخوابد آمرزیده می شود.» (محمدی ری شهری، 1367، ج11،ص5177،ش17627) علاوه بر این روایات مهم در تبیین ارزش و جایگاه کار و کوشش در نزد خداوند، در سیره ی عملی انبیای الهی و حضرات معصومین نیز توجه به کار را می بینیم و با مطالعه ی تاریخ زندگانی آنها درمی یابیم که همه ی آنها اهل کار و تلاش بودند و هزینه ی زندگی خود را از دسترنج خود تأمین می کردند. از امام صادق (ع) روایت شده: «ان الله جعل ارزاق انبیائه فی الزرع و الضرع: خداوند روزی پیامبران خود را در کشاورزی و دامداری قرار داد.» (محمدی ری شهری، 1367، ج5،ص2178،ش7551) و در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است که :«داوود پیامبر جز از دسترنج خود نخورد .» (محمدی ری شهری، 1367، ج11، ص5177، ش17628) و در تواریخ و روایات نقل شده است که سلیمان نبی (ع) با آن عظمت و شکوه ، زنبیل بافی می کرد و از دسترنج خود روزی می خورد. از امام صادق (ع) روایت شده است که: «امیرالمومنین (ع) بین می زد و کشاورزی و نهالکاری می کرد . آن حضرت هزار بنده از مال و دسترنج خود خرید و آزاد کرد.» (محمدی ری شهری، 1367، ج5، ص2061،ش7219) همچنین روایت شده است ه مولایمان امیرالمومنین (ع) وقتی از جهاد فراغت می یافت، به آموزش دادن مردم و داوری میان آنها می پرداخت و هرگاه این کارها را تمام می کرد، در باغی که داشت مشغول کار می شد و در همان حال ذکر خدای جلّ جلاله می گفت. (همان ، ش7220)
4. جایگاه کارگر
با توجه به اهمیّت و جایگاه فوق العاده ی عنصر کار در اسلام، طبیعی است که مقام کارگر نیز بسیار بزرگ و با اهمیت باشد تا جایی که کارگران همچون مجاهدان راه خدا دانسته شدند یا وقتی با تنی خسته می خوابند، آمرزیده هستند، یا اگر در حین کار از دنیا بروند شهید محسوب می شوند که به برخی از این روایات در بالا اشاره کردم و اکنون به نقل روایتی دیگر در این زمینه می پردازیم:
روی انس بن مالک انّ رسول الله (ص) لمّا اقبل من غزوه تبوک استقبله سعد الانصاری فصافحه النّبیّ (ص) ثم قال له: ما هذا الذی اکنب یدیک؟ قال یا رسول الله اضرب بالمر و المسحاه فانفقه علی عیالی فقبل یده رسول الله (ص) و قال هذه ید لا تمشها النّار :
انس بن مالک گفت: موقعی که رسول اکرم از جنگ تبوک مراجعت می کرد، سعد انصاری به استقبال آمد. حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زیر و خشن دید. فرمود: چه صدمه ای به دستت رسیده است؟ عرض کرد یا رسول الله من با طناب و بیل کار می کنم و درآمدم را خرج معاش خانواده ام می نمایم. رسول اکرم دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمی کند.» (ابن اثیر، 1415، ج2، ص269- فرید، 1367، ج3، ص21)
5. تشویق به کار و نهی از تنبلی
تشویق به کار و تلاش و نهی از تنبلی و کسالت نیز در اسلام فراوان است. علاوه بر قرآن کریم که خداوند در آیات متعددی انسان ها را به کار و عمل صالح سفارش و تشویق نموده و به صالحان اجر و پاداش بزرگ اخروی وعده داده (نحل/97، قصص/67، طه/75 و ... ) از حضرت معصومین نیز روایات زیادی در این زمینه نقل شده است که به برخی از آنها اشاره می کنم:
امام علی (ع) العمل شعار المومن
کار شعار مومن است. (تمیمی آمدی، 1366، ص151)
امام علی (ع9) : العمل اکمل خلف
کار کاملترین خلف انسان است. (همان، ص151)
امام علی (ع) : الشرف عند الله سبحانه بحسن الاعمال لابحسن الاقوال
شرافت و بزرگی نزد خدای سبحان به نیکویی کارهاست نه به میکویی گفتارها (همان ،ص153)
امام علی (ع) : بالعمل یحصل الثواب لا بالکسل
با کار است که پاداش به دست می آید نه با تنبلی (محمدی ری شهری، 1367، ج9، ص4050 ، ش 14262)
امام باقر(ع): الکسل یضر بالدین و الدنیا
تنبلی به دین و دنیا زیان می زند. (مجلسی، 1403، ج57، ص180)
امام باقر (ع) : ایاک و الکسل و الضجر فإنّهما مفتاح کل شرم کسل لم یود حقا و من ضجرلم یصبر علی حق
از تنبلی و بی حوصلگی، بپرهیز ؛ زیرا این دو، کلید هر بدی می باشند و کسی که تنبل باشد، حقّی را نگذارد و کسی که بی حوصله باشد، بر حق شکیبایی نورزد . (همان، ج75، ص187)
مولانا نیز حدیثی از پیامبر را در تشویق به کار، این گونه به شعر درآورده است.
گفت پیغمبر که بر رزق ای فتی در فرو بسته است و بر در قفل ها
جنبش و آمد شد ما و اکتساب هست مفتاحی بر آن قفل و حجاب
بی کلید این در گشادن راه نیست بی طلب نان سنت الله نیست
(مثنوی، دفتر پنجم، ابیات 2385- 2387)
لزوم پرداختن به کار را حتی در سخت ترین شرایط برای نیفتادن در دام احتیاج به خلق و گدایی از آنها در حدیث زیر می بینیم عن زراره من الصادق (ع) : انّ رجلا اتاه فعّال انّنی لا احسن ان اعمل بیدی و لا أحسن ان اتجر و انا محارف محاج فقال اعمل و احمل علی راسک و استغن عن النّاس
زواره می گوید مردی به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض کرد: دست سالمی ندارم که با آن کار کنم، سرمایه ندارم تا با آن تجارت نمایم، مرد محروم و مستمندی هستم ، چه کنم ؟ امام (ع) فرمود: با سرت باربری کن و خود را از مردم مستغنی و بی نیاز بدار.
(فرید، 1367، ج3، ص22)
البته ناگفته پیداست که تشویق و ترغیب اولیای دین به کار و کوشش، فقط به خاطر شغل های مشروع و کارهای مفید است که خیر و صلاح جامعه در آنهاست نه کارهای ناروا و حرام که نتیجه ی آن کسب لقمه ی حرام است و شدیداً از خوردن آن نهی شده است.
پیامبر (ص) : «من اکل لقمه من حرام لم تقبل له صلاه اربعین لیله»
هر کس یک لقمه ی حرام بخورد، نماز چهل شبش پذیرفته نشود. (محمدی ری شهری، 1367، ج3، ص1124، ش3660)
پیامبر (ص) «انّ الله عزوّجل حرم الجنه جسدا غدی بحرام».
خدای عزوجل بهشت را بر بدین که از مال حرام تغذیه شود حرام کرده است.(همان ، ش3661)
البته اثرات لقمه ی حرام (جهل ، غفلت، خیانت، تاریکی ، حسد و ...) در همین دنیا نیز آشکار می شود.
6. حد و اندازه ی پرداختن به کار
در اسلام نه رهبانیّت و معنویت گرایی افراطی مسیحیّت مطرح است و نه دنیا گرایی افراطی یهودیّت. اسلام دینی معتدل است که سهم جسم و روح و دنیا و آخرت هر دو در آن حفظ و رعایت شده است. از این رو هم تشویق به کار و تلاش و پرهیز از تنبلی و کسالت در آن وجود دارد و هم مسئله ی مقدّر بودن روزی و ضمانت آن از جانب خدا (هود/6، ذاریات/58 و ...) و پرهیز از حرص و آز که به تعبیری می توان آن را «رعایت اعتدال در کار» نامید . امام صادق (ع) می فرماید: «لیکن طلبک المعیشه فوق کسب المضیع و دون طلب الحریص الراضی بدنیاه المطمئن الیها»
تلاش تو در راه کسب معاش باید برتر از عمل فرد مسامحه گری باشد که بر اثر سستی، حق کار را ضایع کرده است و فروتر از کار حریضی باشد که به افراطی و زیاده روی گرائیده است، حرص و فرومایه ای که به جای تمام فضائل انسانس و تعالی معنوی، فقط به دنیای خویش دلگرم و مسرور است و با وجود آن خود را مطمئن و آرام احساس می کند. (فرید، 1367، ج3، ص7)
امام حسن عسگری (ع) انسان ها را از این که به بهانه ی ضمانت رزق و روزی از جانب خداوند ، دست از کار و تلاش بردارند، نهی فرموده است:
«لایشغلک رزق مضمون عن عمل مفروض»
مبادا روزی ضمانت شده ، تو را از کار واجبی باز دارد.
(حرانی، 1404، ص 489، نیز: محمدی ری شهری، 1367، ج5 ، ص2044، ش7161)
امام کاظم (ع) : در آن بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: ساعتی برای مناجات با خدا، و ساعتی برای امر زندگی؛ و ساعتی برای همنشینی با برادران و معتمدانی که عیب های شما را به شما بشناسانند و در باطن به شما اخلاص داشته باشند؛ و ساعتی برای پرداختن به لذت هایی که حرام نباشد. (حرانی، 1404، ص302)
برخی نیز در گذشته به اندیشه ی توکل و بهانه کردن آیاتی همچون : «و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکّل علی الله فهو حسبه» (طلاق/3) دست از کار و تلاش می کشیدند ، که در نکوهش این عقیده و عمل نیز روایات متعدّدی از معصومین (ع) نقل شده و در آنها تأکید شده است که هم زمان با کار و تلاش باید به خداوند توکل داشت نه با ترک کار.
امام صادق (ع) : «لاتدع طلب الرزق من حله فانّه عون علی دینک و اعقل راحلتک و توکّل».
از طلب روزی حلال دست مکش، زیرا طلب روزی حلال تو را در دینت یاری مِ رساند. پای اشترت را ببند و به خدا توکل کن.(مجلسی، 1403، ج68، 138)
علاوه بر این، به امید آرزوها و بخت و شانس از کسب و کار دست کشیدن نیز مردود و مذموم است.
امام علی (ع) : «و ایّاک و الاتکال علی المنی فانّها بصائع النّوکی ... بادر الفرصت قبل ان تکون غصّه» (فیض الاسلام، ص931)
امام سجاد(ع): «اللهم صل علی محمد و آل محمد، و اکفنا طول الامل، و قصّره غنّا بصدق العمل»
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را از آرزوهای دور و دراز بازدار و با عمل صادقانه از آرزومندی نجاتمان بخش (صحیفه ی سجادیه، دعای چهلم)
از طرفی دیگر پیامبر اکرم (ص) انسان ها را از اینکه با افراط در کار از انجام فرایض و اعمال عبادی واجب باز مانند ، سخت برحذر داشته است:
«لاتشاغل عمّا فرض علیک بما قد ضمن لک فانّه لیس بفائتک ما قد قسم لک و لست بالحق ما قد زوی عنک»
مبادا با پرداختن به کسب و روزی تضمین شده از آنچه بر تو واجب شده است باز مانی؛ زیرا قسمت تو از روزی می رسد و آنچه قسمت تو نباشد به آن دست نمی یابی. (محمدی ری شهری، 1367، ج5، ص2044، ش7130)
نکته ای که در این مبحث باید بدان توجه داشت این است که اگرچه در قرآن کریم، بارها دنیا و زندگی دنیایی نکوهش شده و از آن به لهو و لعب و زینت و تفاخر و متاع غرور تعبیر و بر توجه به حیات اخروی تأکید شده است (انعام/6، عنکبوت/64، محمد /36، حدید / 20 و ...) ولی به معنای نفی مطلق دنیا و دست کشیدن از کار و تلاش نیست؛ بلکه مقایسه ی ارزش متاع دنیوی با پاداش اخروی است. در اسلام کسب و کار و تلاش در حد معقول هرگز به معنای دنیاگرایی و غفلت از خدا و آخرت که در این صورت انسان برای رسیدن به دنیا و مادیان دست به هر جنایتی می زند.
از طرف دیگر، انگیزه های افراد از کارها نیز یک ملاک عمده در مثبت یا منفی بودن کارهاست که در دو روایت زیر به آن اشاره شده است:
پیامبر اسلام (ص): «افضل العمل ما ارید به وجه الله»
برترین کارها، کاری است که برای خدا باشد. (محمدی ری شهری، 1367، ج9، ص4064،ش14314)
«کان صلی الله علیه و آلیه جالسا مع اصحابه ذات یوم فنظر الی شاب ذی جلد و قوّه و قد بکر یسعی فقالوا و یح هذا لو کان شبابه و جلده فی سبیل الله فقال الله علیه و اله : لا تقولوا هذا فانّه ان کان یسعی علی نفسه لیکفّها عن المسئله و یغنیها عن النّاس فهو فی سبیل الله و ان کان یسعی ابوبن ضعیفین او ذریّه ضعفا لیغنییهم و یکفهم فهو فی سبیل الله و ان کان یسعی تفاخرا و تکاثرا فهو فی سبیل الشیطان».
روزی رسول اکرم با اصحاب خود نشسته بود، جوان توانا و نیرومندی را دید که اول صبح به کار و کوشش مشغول شده است. کسانی که در محضر آن حضرت بودند گفتند این جوان شایسته ی مدح و تمجید بود اگر جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا گام برمی دارد، همچنین اگر کار می کند به نفع والدین ضعیف یا کودکان ناتوان که زندگی آنان را تأمین کند و از مردم بی نیازشان سازد، باز هم به راه خدا می رود ، ولی اگر کار می کند تا با درآمد خود به تهیدستان مباهات نماید و بر ثروت و دارایی خود بیفزاید او به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرف شده است. (فرید، 1367، ج3، ص214- غزالی، 1375، ج1، ص325)
7. اثرات و فواید کار
در مکتب نورانی اسلام، علاوه بر تبیین اهمیّت و جایگاه کار و مقام کارگر و تشویق به کار و تلاش به فواید و اثرات کار نیز اشاره شده است.
جدای از نقش کار در سلامت جسمی و روحی انسان که علم و تجربه آن را ثابت کرده است، در روایات معصومین (ع) به مواردی دیگر از جمله نقش کسب و کار در حفظ دین، ایجاد عزّت نفس، افزودن عقل و هوش، رسیدن به اجر و پاداش اخروی به عنوان یک عبادت مهم اشاره شده است. به نقش عبادی کار با سه روایت از پیامبر (ص) در ابتدای مقاله اشاره کردم و اکنون به نقل چند روایت دیگر می پردازیم:
امام صادق (ع) : «التجاره تزید فی العقل» .
تجارت کردن خود را می افزاید. (صدوق، 1404، ج3، ص191)
پیامبر (ص) : «انّ المؤمن إذا لم یکن له حرفه یعیش بدینه» .
همانا مومن اگر شغل و حرفه ای نداشته باشد، دین خود را وسیله ی امرار معاش می کند. (آرام، 1380، ج5، ص490)
پیامبر (ص): «نعم العون علی تقوی الله الغنی».
توانگری نیکو یاوری است برای پرهیزگاری از خدا. (مجلسی، 1403، ج74، ص155)
امام صادق (ص): «نعم العون الدنیا علی الاخره».
خوب یاوری است دنیا برای آخرت. (همان، ج70، 62)
8. آداب کسب و کار
در روایات معصومین (ع) به بسیاری از اصول و آداب کار اشاره شده است، از جمله: دانستن احکام کارها، وارد شدن به کارها از راه آن، انجام کارها در وقت مناسبش، انجام کارها از روی عقل و خرد، محکم کاری، آینده نگری، نظم در امور، غنیمت شمردن فرصت ها، توکل به خدا، طلب خیر و برکت از خدا، داشتن صداقت در کار، رعایت انصاف و پرهیز از ستم و اجحاف و ... که به چند روایت در این باره اشاره می کنم:
امام صادق (ص): «من أراد التجاره فلیتفقه فی دینه لیعلم بذلک ما یحل له مما یحرم علیه» .
هر کس بخواهد تجارت کند باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام باز شناسد (آرام، 1380، ج5، ص588)
امام علی (ع) : «یا معشر التجاره قدموا الاستخاره و تیرّکوا بالسهوله واقتربوا من المبتاعین و تزیینوا بالحلم و تناهو عن الیمین و جانبوا الکذب و تخافوا الظلم و انصفوا المظلومین و لاتقربوا الربا و اوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیاعهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین».
ای جماعت بازرگانان، پیش از شروع سب و کار از خداوند خیر و نیکی طلبید و با آسانگیری در معامله از خداوند برکت جوئید، به خریدارا نزدیک شوید، به زیور بردباری آراسته شوید، از قسم خوردن بپرهیزید، از دروغ گفتن دوری کنید، از ستم کردن و اجحاف بترسید، با مظلومان به انصاف و عدالت رفتار کنید و پیرامون ربا نگردید و پیمانه و ترازو را کامل کنید و چیزی از حق مردم فرو نگذارید و روی زمین در گرداب فساد و تبهکاری فرو مروید. (صدوق، 1400، بیروت، 497)
پیامبر (ص) : «یا بن مسعود، إذا عملت عملا فاعمل بعلم و عقل و ایّاک و ان تعمل عملا بغیر تدبر و علم جل جلاله بقول «و لا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا»
ای پسر مسعود، هرگاه کاری کردی، از روی آگاهی و خردمندی انجامش ده و از اینکه کاری را بدون اندیشه و آگاهی انجام دهی بپرهیز، زیرا خداوند جل جلاله می فرماید: «و مانند آن زنی مباشید که رشته ای را محکم تافته بود پنبه کرد»(آرام، 1380، ج1، ص200)
پیامبر (ص) : «أفصل الاعمال أحمزها».
برترین کارها، استوارترین آنهاست. (محمدی ری شهری، 1367، ج9،ص4064، ش14312)
پیامبر (ص) : «ان الله تعالی یحب إذا عمل احدکم عملا ان یتقنه».
خداوند تعالی دوست دارد که هرگاه فردی از شما کاری کند، آن را محکم و بی عیب انجام دهد. (پاینده، 1383، 305)
امام علی (ع) : «اوصیکما ... بتقوی الله و نظم امرکم»
شما را به تقوای الهی و نظم در کارتان سفارش می کنم. (فیض الاسلام، 1368، ص977)
امام رضا (ع) : هر کس از راه خود به جستجوی کاری برخیزد لغزش پیدا نمی کند و اگر بلغزد وسیله ای برای خلاصی یابد. (مجلسی، 1403، ج71، ص340)
پیامبر (ص) : کارها همه در گرو وقت خود است. (مجلسی، 1403، ج77، ص165)
امام علی (ع) : بپرهیز از شتاب زدگی در کارها پیش از رسیدن وقت آنها و از اهمالگری در آن هنگام که امکان دست یافتن فراهم آمده باشد. (فیض الاسلام، 1368، ص 1031)
9. هر کسی را بهرکاری ساختند
نکته ی دیگری که در روایات معصومین (ع) به آن اشاره شده این است که خداوند روزی هر کسی را در کاری نهاده و دیگر اینکه هر کسی در کار خاصّی استعداد بیشتری دارد و بهتر می تواند از عهده ی آن برآید؛ بنابراین توجه به این نکته برای پیشبرد بهتر امور ضروری است . به نقل دو روایت در این باره اکتفا می کنیم:
پیامبر (ص) : «إعملو فکل میسر لما خلق له»
همه ی شما کار و کوشش نمایید، ولی متوجه باشید که هر کس برای کاری که آفریده شده لایق تر است و آن را به سهولت و اسانی انجام می دهد. (فرید، 1367، ج3، ص1)
اما صادق (ص) : «من النّاس من رزقه فی التجاره و منهم من رزقه فی السیف و منهم من رزقه فی لسانه»
روزی بعضی مردم در تجارت است و روزی برخی در شمشیر و روزی پاره ای دیگر در زبانشان (کلینی، 1365، ج5، ص305)
10. شغل های برتر
اگر چه در اسلام و نزد خدا همه ی مشاغل مهم و محترم و ضروری هستند، اما برخی شغل ها به خاطر اهمیت شان در زندگی بشر از جایگاه والاتری برخوردارند از جمله کار تعلیم و تربیت (معلمی) ، کشاورزی، دامپروری، تجارت.
امام صادق (ع) «معلم الخیر تستغفر له ذواب الارض و حیتان الب حر و کل صغیره و کبیره فی الارض الله و سمائه» .
برای آموزگار خوبی ها، جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر موجود ریز و در شتی در زمین و آسمان خدا آمرزش می طلبند. (مجلسی، 1403، ج2، ص17)
امام صادق (ع) : «عالم افضل من الف عابد و الف زاهد».
یک عالم برتر از هزار عابد و هزار زاهد است. (مجلسی، 1403، ج2، ص19)
امام صادق (ص) : «ما فی الاعمال شیء احب الی الله تعالی من الزراعه ، و ما بعث نبیّا الا زراعا ادریس (ع) فانّه کان خیّاطا»
در میان کارها هیچ کاری نزد خدا محبوب تر از کشاورزی نیست و خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخت مگر آنکه کشاورز بود به جز ادریس (ع) که خیاط بود. (آرام، 1380، ج5، ص509)
امام باقر (ع): «خیر العمال زرع یزرعه فیاکل منه البر و الفاجر».
بهترین کارها زراعت است که نفعش عاید عموم می شود و از محصول آن نیکوکاران و بدکاران ارتزاق می کنند. (فرید، 1367، ج3، ص 26)
امام علی (ع) : «تعرضوا للتجاره فانّ فیها غنی لکم عمّا فی ایدی الناس و ان الله عزّوجل یحب العبد المحترف الامین».
به تجارت بپردازید که آن شما را از آنچه در دست مردم است بی نیاز می گرداند و خدای عزّوجل بنده ی پیشه ور درستکار را دوست دارد. (صدوق، 1404، ج3، ص193)
اما همانگونه که گفته شد همه ی کارها مهم و لازمند و هرکس که به هر کار مشروع و مفیدی دست می زند، با آن به کسی یاری می دهد و گرهی از زندگی دیگری می گشاید، در واقع عمل عبادی انجام می دهد؛ چرا که عبادت تنها به نماز و روزه و تسبیح و سجاده نشینی و ... منحصر نمی شود.
11. نتیجـه گیری:
از مجموع مباحث مطرح شده به این نتیجه می رسیم که عنصر کار در فرهنگ اسلام به بهترین وجه و از جهات گوناگون طرح و تبیین شده است. خداوند در قرآن تاکید فرموده است که هر کس در گرو کار خود است و برای او چیزی جز حاصل کار و تلاشش نخواهد بود. علاوه بر این ، در قرآن کیفیّت کار مهم تر معرّفی شده است تا کمیّت آن و برای کسانی که عمل نیکو و صالح انجام می أهند اجر و پاداش عظیم اخروی در نظر گرفته شده است. در روایات معصومین (ع) کار عبادتی بس بزرگ معرفی شده است تا آنجا که از ده جزء عبادت، نه جزء آن به کسب روزی حلال اختصاص دارد و مقام کارگر چنان بزرگ است که در ردیف مجاهدان راه خدا قرار دارد و وجودش از آتش جهنّم مصون می باشد.
در اسلام از یک سو مسئله ی مقدّر بودن روزی و ضمانت آن از جانب خدا و توصیه به توکّل مطرح است و از طرف دیگر، تشویق و ترغیب فراوان به کار و تلاش و پرهیز از تنبلیو سستی؛ یعنی در عین تلاش باید به خداوند توکل داشت و از او خیر و برکت خواست. علاوه بر این، به امید بخت و آرزو دست از کسب و کار کشیدن نیز ناپسند و مردود است. از طرف دیگر از افراط و زیاده روزی در کار و حرص زدن برای مال و منال دنیوی نیز باید پرهیز کرد تا موجب باز ماندن از واجبات دیگر و غرق شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا و آخرت نشود.
در اسلام آداب و شرایط قابل تجهی برای کار ذکر شده است، از جمله :
- هر کسی باید احکام کاری را که بدان می پردازد بداند تا به حرام و خطا نیفتد.
- هر کاری به هنگام خویش انجام شود، نه شتاب نابجا خوب است و نه تأخیر بی مورد.
- در هر کاری باید از راه آن وارد شد.
- از فرصت ها قبل از فوت شدن به بهترین نحو باید استفاده شود.
- در کارها باید آینده نگری داشت.
- توجه به محکم کاری در کارها
- داشتن صداقت در امور.
- رعایت حقوق کارفرما و مصرف کننده و پرهیز از اجحاف و ستم و کم کاری .
در اسلام تمام مشاغل محترمند و برای جامعه لازم و ضروری معرفی شده اند؛ اما برخی شغل ها به دلیل اهمّیّت بیشتری که در زندگی بشر دارند از جایگاه برتری برخوردارند، از جمله: کار تعلیم و تربیت، کشاورزی، دامپروری و تجارت.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. ابن اثير ،مجد الدين بن محمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالمکتب العلمیه، 1415.
3. آرام، احمد، الحیاه، تهران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380.
4. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382.
5. تمیمی آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366.
6. توسلی، غلام عباس، جامعه شناسی کار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1357.
7. حرانی، ابی محمد الحسن بن علی، تحف اعقول عن آل الرسول، به کوشش علی اکبر غفاری،قم، موسسه ی نشر اسلامی ، 1404.
8. شعرانی، میرزا ابوالحسن، صحیفه سجادیه، قم، انتشارات قائم آل محمد(ص)، چاپ دوم، 1384.
9. صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، امالی، بیروت، ناشر اعلمی، چاپ پنجم، 1400.
10. صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404
11. غزالی، ابوحامد امام محمد، به کوشش حسین خدیو جم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1375.
12. فراستیه، ژان، اقتصاد کار، ترجمه عبدالعظیم بیبانی، بی جا، انتشارات مروارید، 1355.
13. فرید، مرتضی، الحدیث(روایات تربیتی از مکتب اهل بیت)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367.
14. فیض الاسلام، علینقی، نهج البلاغه، قم، انتشارات فیض الاسلام، 1368
15. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.
16. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، 1403.
17. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بی جا، مکتب الاعلام الاسلامی، 1367.
18. مولانا، جلال الدین محمد بلخی، به همت نیکلسون، انتشارات مولی، 1369.
19. میک، رونالد، پژوهشی در نظریه ارزش کار، ترجمه م. سوداگر، تهران، انتشارات پازند، 1358.
علی اصغر اصغری
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دین
هر جامعهاى براى تداوم حيات و بقا به كار و فعاليت مردم و مسؤولان احتياج دارد . نياز به كار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مىگذرد، بر اهميت آن افزوده مىگردد . كار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مىگيرد .
به عقيدهى بسيارى از متفكران اجتماعى و انديشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها قسمت اعظم نيازها و احتياجات خود را از طريق كار گروهى و اجتماعى تامين مىكنند . حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام، انديشمند و پيشواى برجسته شيعيان و امت اسلامى كار و تلاش را با درايتى واقعبينانه بيان نموده است .
كار از مفاهيم مهم علم جامعهشناسى است . كار سرمايه و ذخيرهى ملى است و مىتواند به رشد تمدن كمك كند . در ميان عوامل توليد،کارجايگاه ممتازي دارد، به ويژه که با انسان و اراده ي او سروکار دارد.ازاين رو، مي تواند جهت گيريهاي مختلف و متفاوتي داشته باشد.جهت گيري هاي متفاوت، آثارفردي و اجتماعي متفاوتي نيز درسطح هر جامعه برجاي خواهد گذاشت.به همين دليل ضرورت دارد جهت گيري هاي مطلوب دراين امرشناخته شود.به نظر مي آيد مهم ترين جهت گيري ها توجه به استراتژي توسعه ي کارآفريني است. بيکاري يک مسأله اي اجتماعي و نشان دهنده ي اتلاف انرژي نيروي انساني است.از اين رو از جمله دلايل توجه به توسعه ي کارآفريني، مي توان به قدرت آن در ايجاد کسب و کارهاي جديد با ارزش افزوده ي بالا، توسعه ي کسب و کارهاي موجود،افزايش درصد استفاده از ظرفيت هاي بدون استفاده ي توليد و به تبع آن رشد اقتصادي و رفاه اجتماعي،کاهش نرخ بيکاري، افزايش سرانه ي توليد و عدالت اجتماعي، که از مهم ترين دغدغه هاي نظام اسلامي به شمار مي آيد، اشاره کرد. اگر افراد جامعهاى به طور نسبى بتوانند كار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانايىها و علائق آنها باشد، زمينه براى نوآورى، ابتكار، رشد و پيشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مىآيد
تعريف كار
از نظر لغوى كار به معناى فعل و عمل و كردار انسان است و در اصطلاح، كار فعاليتى است نسبتا دائمى كه به توليد كالا يا خدمات مىانجامد و به آن دستمزدى تعلق مىگيرد .
به عقيدهى بعضى از صاحبنظران در تعريف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است; بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمهى انباشت ثروت و سرمايه و نهايتا رشد و شكوفايى جوامع تلقى كردهاند . پولكس فن (1) مىگويد:
مردم سرچشمه ثروتهاى منقول بوده و افزايش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مىشود . (2)
از نظر برخى از اقتصاددانان ليبرال از جمله كلسن كار عبارت است از:
استفادهاى كه انسان از نيروهاى مادى و معنوى خود در راه توليد ثروت يا ايجاد خدمات مىكند . (3(
بر اساس اين تعريف فعاليت و كار به طور عمده از طريق هدفها و ارزش محصولى كه توليد شده معين مىگردد; به عبارت ديگر كار زمينه را براى توليد و افزايش خدمات ايجاد مىكند .
به طور كلى كار عبارت است از:
مجموعه عملياتى كه انسان با استفاده از مغز، دستها، ابزار و ماشينها براى استفادهى عملى از ماده روى آن انجام مىدهد و اين اعمال نيز متقابلا بر انسان اثر مىگذارد و او را تغيير مىدهد . (4)
بر اساس تعريف مذكور كار داراى سه خصوصيت است:
نخست، كار مبتنى بر فعاليت فكرى و بدنى است;
دوم، از طريق كار، كالايى توليد مىشود يا خدمتى عرضه مىگردد;
سوم، در قبال انجام كار، دستمزدى پرداخت مىگردد .
در انديشهى حضرت على عليه السلام مىتوان به صورت استنباطى كار را چنين بيان نمود: كار عبارت است از تلاش و كوشش انسانها براى آماده كردن زاد و توشهى آخرت در دوران زندگى در دنياى مادى .
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: فعليكم بالجد و الاجتهاد، و التاهب، و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد; (5) بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشهى آخرت در دوران زندگى .
از ديدگاه على عليه السلام در جامعه يكى از حقوق اوليهى مردم اين است كه همه حق دارند، شاغل باشند . كار كوچكى و بزرگى ندارد; مگر با توجه به كارى كه انجام مىدهند و هركس اعم از مرد و زن پاداش كار خود را خواهد ديد .
ارزش و اهميت كار
يكى از معيارهاى مهم براى پيشرفت و سعادت جوامع توجه به شكل، نوع و كيفيت كار و فعاليت است . در برخى از جوامع بين اشكال كار يدى و فكرى تمايزاتى وجود داشته است . كارهاى يدى و فيزيكى فاقد ارزش بود و معمولا اين فعاليتها وكارها به اقشار پايين جامعه واگذار مىشد . براى مثال در شهرهاى يونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع كاستى (6) چنين چيزى وجود داشته است; در حالى كه در برخى از جوامع و اديان الهى و آسمانى عموما به كار و فعاليت و به ويژه كارهاى فيزيكى توجه فراوان مىشده است . پيامبران الهى خود بر كار و فعاليت تاكيد داشته و خود به آن مىپرداختند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مىكرد و با مال و سرمايهى خديجه عليها السلام تجارت مىنمود . حضرت موسى عليه السلام نيز گوسفند چرانى مىنمود . حضرت ابراهيم عليه السلام به كارهاى چوپانى و بنايى اشتغال داشت و حضرت ادريس عليه السلام خياط و حضرت نوح عليه السلام نجار بوده است . (7)
در زمينهى احترام و بزرگداشت كار و تلاش مفيد و سودمند حضرت رسول صلى الله عليه و آله صرفا به تمجيد و تعريف نپرداخته است . بلكه دستى را مىبوسد كه از كار ورم كرده و پينه بسته است و مىفرمايد:
اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند . (8)
حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز مىفرمايد: خداوند بندهى باايمان پيشهور را دوست دارد و هيچيك از شما غذايى گواراتر از دسترنجخود نخورده است . (9)
علاوه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ائمهى اطهار عليهم السلام هر كدام به كار و فعاليت مىپرداختند . پس از رسول اسلام، اميرالمؤمنين عليه السلام از هركس متواضعتر بود . در امور خانه به همسر خويش كمك مىكرد و شخصا به كار و تلاش در مزرعه مىپرداخت .
با كلنگ زمين را مىكند و آن را شيار و آبيارى مىكرد و بارهاى هستهى خرما را روى شانه مىگذاشت و به صحرا مىبرد و بر زمين مىفشاند و اگر يك دانهاى از آن بر زمين مىافتاد، خم مىشد و آن را بر مىداشت و مىفرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (10)
حضرت على عليه السلام در طول عمر خويش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامتبه كارهاى زراعت و باغبانى مىپرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و يتيمان و اقشار پايين جامعه مىنمود . در مورد اهميت و ارزش كار و تلاش مىگويد:
كشيدن سنگهاى گران از قلههاى كوه، نزد من از منت ديگران كشيدن محبوبتر است . مردم به من مىگويند: كار براى تو عيب است و حال آن كه عيب آن است كه انسان دستسئوال نزد مردم دراز كند . (11(
در انديشه و مرام امام على عليه السلام كار از تقدس و احترام خاص برخوردار است; به همين رو مقرر داشت كه برترى بعضى از مردم بر برخى ديگر صرفا بر اساس كار و فعاليتباشد; نه حسب و نسب موروثى و امتيازات قبيلهاى و عشيرهاى ، چنان كه گفت: «پاداش هركس در قبال هر كارى است كه انجام مىدهد .»
و در اينباره چنان سخت گرفت كه معروف شد، على ياور هر كسى است كه كار مىكند و دشمن آن كسى است كه به گدايى مىپردازد . (12)
تعريف کارآفرينی
کارآفريني،فرآيند پذيرش مخاطرات و پيامدهاي تأسيس کسب و کار بر مبناي انديشه ها و ايده هاي است که نتيجه ي آن ايجاد فرصت هاي شغلي و بهبود شرايط اقتصادي و ارتقاي توانمندي جوامع خواهد بود.به عبارت ديگر کارآفريني فرآيند ايجاد ثروت و هدايت خلاقانه ي منابع، خلق سازمان يا سازمان هاي جديد و نيزتوسعه ي موقعيت هاي اقتصادي و روش اداره و مديريتي است که فرصت ها را کنترل و تعقيف کرده و به عنوان شيوه اي عالمانه اززندگي، با درک ظرفيت هاي بلااستفاده، زمينه را براي بهره گيري از آن فراهم مي سازد، و براي رسيدن به آرمان رشد اقتصادي رفاه اجتماعي به وسيله ي افزايش سرانه ي توليد کاهش نرخ بيکاري به جريان ها و شريان هاي اقتصادي کمک هاي شايان توجه و مؤثري مي کند.
تأثير آموزه هاي دينی در تقويت فرهنگ کارآفرينی
به نگرش ها و باورهاي ذهني و ساختاري پذيرفته شده،توسط افراد يک جامعه يا سازمان، نسبت به کار،فرهنگ کار آن جمع مي گويند.برمبناي اين تعريف، فرهنگ کارآفريني عبارت است از:مجموعه ي ارزش ها، باورها و دانش هاي مشترک و پذيرفته شده ي يک گروه کاري در انجام فعاليت هاي معطوف به توليد و يا ايجاد ارزش افزوده.حال با توجه به اين تعريف مي توان چنين نتيجه گرفت که باورها و اعتقادات ديني درتقويت و تضعيف فرهنگ کارآفريني تأثير به سزايي دارند. از منظر حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم تمام فعالیتهای یک مسلمان میتواند نوعی ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادی و دنیوی، از پاداشهای معنوی نیز درجهان آخرت برخوردار میباشد.
آری کار برای خدا، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این انگیزه میتواند قوای جسمی و روحی وی را در فعالیتهای اقتصادی چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والای وی، کار او نیز مقدّس خواهد شد. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر این باور بود که: «اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ(13)؛ عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزی حلال است.»
آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و میفرماید: «طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَةٍ(14)؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
بنابراین، انگیزههای مقدّس میتواند همه کارها و فعالیتهای اقتصادی یک مسلمان را ـ اعم از کارهای تجاری، کشاورزی، صنعتی و خدماتی ـ فرا گرفته و آنها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتی آمده است که: روزی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم گفتند: یا رسول اللّه! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف میکرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان برای تأمین معاش میکوشد و انگیزه او بینیازی از دیگران است، او در راه خدا قدم برداشته، و اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار میکند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدّسی دارد. (15)
در سیره پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، هدف از رفتارهای اقتصادی جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار، انگیزه مقدّس و هدف والایی است که یک انسان مسلمان را در سختترین شرایط به فعالیتهای اقتصادی وادار میکند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضای الهی خرج میکند.
اما از نظر متفکّران مادّی و اقتصاددانان غربی، هدف نهایی از کار، دست یابی به لذتهای فردی است. و در آن صورت، انگیزه کار، دست یابی به حداکثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقی و انسانی تحت الشعاع سود جوییهای مادی قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصههای زندگی فقط به سودهای سرشار مادی میاندیشد؛ گرچه در این راه، حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.
بنا بر این ازآموزه هاي ديني براي تبديل کارآفريني به فرهنگ و پيوند آن با هنجارهاي اجتماعي مي توان از ابزارهاي معنوي تشويقي و تنبيهي فراواني استفاده نمود.برخي از اين آموزه ها،که در احاديث و روايات بيانگر ابزارهاي تشويقي هستند، در ادامه مورد بررسي قرارمي گيرند.
کارآفرينی به عنوان تکليف و وظيفه
کار و تلاش درنگرش ديني براي تأمين نيازهاي فردي و اجتماعي ضرورتي اجتناب ناپذيراست که تمامي لحظات زندگي را در بر مي گيرد.از اين رو، در آموزه هاي ديني از آن به عنوان وظيفه و تکليف ياد شده است.پيامبرعظيم الشأن اسلام (ص)دراين باره مي فرمايد:«طلب الحلال فريضه علي کلي مسلم و مسلمه»؛ طلب کردن روزي حلال بر هرمرد و زن مسلمان واجب است.و نيزمي فرمايد:«طلب الکسب فريضه بعد الفريضه» (16)
کارآفرينی به عنوان جهاد در راه خدا
درآموزه هاي ديني کارآفرين مانند جهادگري دانسته شده است که در صحنه ي کارزار با دشمنان خدا به نبرد پرداخته و ازحريم دين دفاع مي کند.به تعبير پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص)«الکاد في عياله کالمجاهد في سبيل الله»(17)؛ کسي که براي تأمين زندگي خانواده ي خود کار و تلاش کند همچون مجاهد در راه خداست.
اميرالمؤمنين علي (ع)نيزدراين باره مي فرمايد:«ما غدوه احدکم في سبيل الله باعظم من غدوته يطلب لولده و عياله مايصلحهم»؛ درآمدن شما صبحگاهان براي جهاد در راه خدا،ازدرآمدن آن کس که براي تأمين زندگي خانواده ي خود تلاش مي کند بالاتر نيست.(18) امام صادقعليهالسلام از ياران خود درباره وضعيت معيشت فردى پرسيد گفتند: به عبادت ميپردازد و معاش او را برادرش تأمين ميكند. فرمود: «واللَّه الذى يقوته اشدّ عباده منه» .سوگند به خدا! آنكه معاش او را تأمين ميكند، عبادت برتر را انجام ميدهد. در اين زمينه روايات بسياري است..
کارآفرينی وسيله ی سعادت
به طور کلي انسان درنگرش ديني آميزه اي از عقيده، فکر و انديشه، کار و تلاش است که سعادت و رستگاري خود و جامعه را در کارشايسته و بايسته مي داند.براين اساس است که قرآن کريم ايمان به همراه عمل صالح را وسيله ي رستگاري مي داند.درتعاليم علوي،چه دور دانسته شده که انسان با اراده ي سست،و گرايش به بيکاري و خوش گذراني به سعادت دست يابد.بلکه در اين تعاليم سعادتمندي در آن دانسته شده است که انسان به انجام کارهاي ارزنده نايل شود.
کارآفرينی وسيله ی عزت نفس
شخصيت و سربلندي در سايه زحمت و كار به دست مي آيد. موضوع اشتغال و رفع معضل بيكاري چيزي نست كه فقط مربوط به بعد افراد جامعه باشد بلكه اين موضوع با همه بخشها و نهادها و زواياي گوناگون جامعه گره خورده است و با توجه به پيشرفتهاي صنعتي و توسعه تكنولوژي و گستردگي زندگي مادي بشر ، يافتن يا داشتن يك شغل شرافتمندانه جهت امرار معاش و گذران زندگي از توان و قدرت فردي ، افراد خارج شده است و همه بخش هاي مختلف جامعه درعزت بخشي و منزلت دادن به فرد فرد جامعه نقش بسزايي را ايفاء مي كنند.
هر كس كه در اين جامعه بخواهد محترم و مفيد باشد بايد كار كند و اين كار را بايد نهادهاي موظف و مسوول جامعه براي او ايجاد كنند و زمينه را براي ورود افراد جامعه به متن كار فراهم كنند و فرد هم بايد با شركت فعالانه در اجتماع و با تلاش و كوشش و بروز شخصيت واقعي خود ، خود را شكل دهد و براي رسيدن به موقعيت برتر همواره با بدست آوردن احترام و منزلت تلاش كند.کار و تلاش سازنده براي اصلاح و ساماندهي زندگي فردي و اجتماعي امري ضروري و اجتناب ناپذير است؛ چنان چه در راستاي تعالي ارزش ها و عزت فردي و اجتماعي،کار و تلاش و خلاقيت و نوآوري، عرصه ي نمايش عزت و قدرت يک جامعه است.ازاين رو،اسلام اجازه نمي دهد انسان در صورت امکان حتي در سخت ترين شرايط از کار و تلاش و سازندگي دست بردارد و در نتيجه عزت و آبروي خود را زيرسؤال ببرد.به تعبير پيامبر عظيم الشأن (ص): «لو ان رجلا اخذ حبلا فياتي بجزمه حطب علي ظهره، فيبيعها فيکف بها وجهه، خير له من ان يسأل»؛ اگرانسان ريسماني بگيرد، پشته اي هيزم را بر دوش کشد و آن را بفروشد و از اين رهگذر نيازهاي زندگي خود را برآورد، بسي بهتر است از اين که از ديگران درخواست کمک کند. (19)
اشتغال امري است كه به افراد جامعه بلند طبعي ، آزادگي ، استقلال و سربلندي مي بخشد و در معارف بلند ديني علاوه بر اين كه از عنصر كار بعنوان يك امري براي گذران زندگي و تامين معيشت مادي ياد كرده شود بلكه به اثرات اخلاقي و روانط كار هم و نقش آن در ساختمان و ساختار شخصيت يك مسلمان نيز توجه خاص شده است.
مردي از امام صادق(علیه السلام)پرسيد كه من نمي توانم با دستم به خوبي كار كنم و تجارت را نيز به درستي بلد نيستم و نيازمند و بيچاره ام چه كنم ؟
امام فرمودند: كار كن و بر سرت چيزي را بار كن و به اين وسيله از مردم بني نيازي بجوي .(20) اين حديث گوياي اين است كه بيكاري و در نتيجه نياز به ديگران شرف و عزت آدمي را نابود مي سازد . چه گوياست اين سخن شاعر كه فرمود :
دست نياز پيش كسان چون كني دراز
پل بسته يي كه بگذري از آبروي خويش
آري بيكاري و عدم اشتغال مورث نيازمندي و باعث چشم دوختن به دست ديگران است كه خواري و سرشكستگي را به همراه دارد . از امام موسي بن جعفر (علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند : الياس مما في ايدي الناس عزالمومن في دينه و مروته في نفسه و شرفه في دنياه و عظمته في اعين الناس و جلالته في عشته و مهاتبه عند عياله و هو اغمي الناس عند نفسه و عند جميع الناس .(21) فرمودند : از مردم قطع اميد كردن و از ثروتشان چشم پوشيدن و به درآمد كار خود قانع بودن براي مرد با ايمان مايه عزت ديني و روح جوانمردي و شرف دنيوي است . چنين انساني در نظر مردم بزرگ و بين فاميل و خويشاوندان خود محترم و در محيط خانواده اش داراي عظمت و هيبت و منزلت خواهد بود ، او در ضمير خود و در نظر ديگران بي نيازترين تمام مردم است.
(كار ) وسیله آرامش روحي و رواني :
شايد برخي چنين پندارند كه داشتن شغل و درآمدي مناسب صرفاً براي تامين زندگي دنيا و رسيدن به ماديات و امور جزئي مادي است لكن از ديدگاه معارف بلند اسلامي و تعليمات پيشوايان ديني اسلام ، موضوع فراتر از اين امر است. زيرا در روايات اسلامي تصريح شده است كه آرامش روحي و رواني با داشتن شغل و كار به دست مي آيد و در واقع شايد بتوان گفت كه كار و شغل بخشي از زندگي عبادي انسان است و انسان با عبادت و ذكر خدا آرامش مي گيرد . ياد خدا فقط در نماز و روزه خلاصه نمي شود بلكه انساني كه دائماً در كسب روزي حلال و گذران زندگي خود تلاش مي كند در حال عبادت و ذكر خداست لذا بين كارو شغل بخشي از زندگي عبادي انسان است كه دائماً در كسب روزي حلال و گذران زندگي خود تلاش مي كند در حال عبادت و ذكر خداست لذا بين كار و اشتغال و آرامش روحي ضرورت بالقياس به تعبير فبلسفي وجود دارد.
رسول گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ان النفس اذا اهرزت قوتها استقرت (22) روح آدمي زماني قرارو آرام دارد كه قوت خود را ذخيره كرده باشد. البته اين روايت هرگز دلالت بر احتكار و انباشت مواد غذايي يا ارزاق مردم نمي كند زيرا مسلم است كه ذخيره كرده باشد . البته اين روايت هرگز دلالت بر احتكار و انباشت مواد غذايي يا ارزاق مردم نمي كند زيرا مسلم است كه ذخيره به معناي احتكار از امر حرام و قبيح است . اين روايت به يك معنا شايد دلالت بر اين امر دارد كه وقتي انسان داراي شغل و كار و مقامي است از آن طرق رزق و روزي او به مرور زمان تامين خواهد شد و براي زندگي خود احساس پشتيبان و تامين مي كند ، لذا بخشي از نگرانيهاي او برطرف شده و اضطراب بر او مستولي نمي گردد.
چنانچه اين مطلب را از اين روايت ديگري كه از امام رضا (علیه السلام) وارد شده است مي بينيم كه امام فرمودند :
ان الانسان اذا ادخلطعام سنتهخف ظهره و اشتراح (23) آدمي وقتي خوراك سال خود را ذخيره كند پشتشاز بار زندگي سبك مي گردد و آسوده خاطر مي شود . در روايت ديگر داشتن شغل و درآمد کافي بعنوان موضوعي مهم ذكر شده است.
رسول گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : طوبي لمن اسلم و كان عيشه كفافاض و قواه شداداً (24) خوشبخت و زندگي پاكيزه كسي دارد كه آئين اسلام را پذيرفته باشد و به قدر معاش خود درآمد دارد و قواي بدنش نيرومند است.
امير مومنان علي (علیه السلام) فرمودند : من اقتصر علي بلغه الكفاف فقد انتظم الراحه(25) هر كس به درآمدي كه به كفاف زندگيش رسا باشد اكتفا كند از پريشان فكري رهيده و بدينوسيله آسايش خاطر خود را مرتب ساخته است.
امام موسي بن جعفر (علیه السلام) فرمودند: طوبي لمن آمن و كان عيشه كفافاً(26) انسان با آرامش و داراي زندگي پاكيزه كسي است كه ايمان آورده باشد و براي گذران زندگي خود درآمد كافي داشته باشد.
بر عکس آن ، بيكاري باعث عدم تعامل روحي و رواني می شود:رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : اذا قصر العبد في العمل ابتلاة الله تعالي بالهم(27) وقتي بنده اي در عمل كوتاهي كند خداوند او را به غم و ناراحتي روحي مبتلا مي سازد . گرچه اين روايت گوياي اين است كه انسان همه كارها را بايد با دقت و بررسي همه جانبه انجام دهد ولي اگر بخواهيم از اصل تعميمي و سرايت موضوع استفاده كنيم مي توانيم بگوئيم كه كم كاري در امر اشتغال و بيكاري زايي باعث نارسايي در بحشهاي فردي و اجتماعي جامعه شد و افراد جامعه دچار اختلال هايي در ابعاد مادي و معنوي خواهند شد چنانچه حضرت امير عليه السلام فرمودند : ان يكن الشغل مجهده فاتصال الفراغ مفسده (28) اگر تن داد ن به شغل مايه زحمت و تعب است ، بيكاري دائم نيز باعث نادرستي و فساد است. پيامبر گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)در خصوص مذمت بيكاري و تاثير در زندگي انسانها فرمود :
اخشي ما خشيت علي امتي كبر البطن و مداومه النوم و اكسل و ضعف اليقين(29)
بر امت خويش ، بيشتر از شكم پرستي ، پرخوابي و بيكارگي و بي ايماني بيمناكم.
کارآفرينان در رديف انبيا
ايمان بي بهره از تلاش سازنده ادعايي است خالي از معني و ارزش بدين جهت، بهترين ها و شايسته ترين ها، که انبياي الهي (ع)هستند،پيشتازان وادي کار و تلاش و کوشش اند.براين اساس است که درنگرش نبوي «من اکل من کديده، کان يوم القيامه في اعداد لانبياء و ياخذ ثواب الانبياء»؛ هرکس از دسترنج خود بخورد،روز قيامت در شمار انبيا خواهد بود.
همان طور که ديده مي شود در آموزه هاي اسلامي با نگرش تکليفي به کار و کارآفريني و جهاد خواندن آن، «انگيزه ي کارآفريني را بالا برده است؛ همچنان که از طريق مبارزه با بيکاري،به احيا و تقويت «فرهنگ کار و کارآفريني» اقدام کرده است.
احاديث و رواياتي که به بيان ابزارهاي تنبيهي در جهت تقويت فرهنگ کارآفريني پرداخته اند،به طورخلاصه، در ادامه مورد بررسي قرار مي گيرند:
دوری از رحمت خدا
در نگرش ديني،زيست گوارا و رحمت الهي شامل حال فرد و جامعه اي مي شود که تمامي اعضاي آن به کار وتلاش سازنده دست يازند و درهيچ زماني از سعي و تلاش و کوشش بازنايستند.در غيراين صورت از رحمت الهي به دور و مورد لعن و نفرين قرار مي گيرند.درحديث نبوي است:«ملعون من القحي کله عن الناس»؛ هر کس بارزندگي خود را بر دوش ديگران گذارد از رحمت الهي به دور است.(30)
امام باقر(ع)، کلامي از موسي بن عمران (ع)اين گونه نقل مي کند که موسي بن عمران (ع)ازخداي سبحان سؤال کرد:پروردگارا از کدام يک از بندگانت بيشتر نفرت داريد؟ خداوند فرمود:آن کس که شب هنگام چون مردار است، و روز بيکار. (31)
تضييع حقوق ديگران در آموزه هاي ديني کسي که درپي کسب و کار و تلاش و کوشش نيست، و به بيکاري و بي عاري و سستي و تنبلي عمر خود را سپري مي کند، تضييع کننده ي حقوق خود و ديگران است.ازاين رو، پيامبرعظيم الشأن اسلام (ص)با نهي از داشتن چنين خصلتي مي فرمايد:«يا علي ...اياک و خصلتين:الضجر و الکسل ،فانک ان ضجرت لم تصبرعلي حق، و ان کسلت لم تود حقا».(32)امام صادق (ع)نيزدراين باره مي فرمايد:«اياک والضجر و الکسل، انهما مفتاح کل سوء انه من کسل لم يود حقا، و من ضجر لم يصبر علي حق».علي (ع)«من اطاع التواني، ضيع الحقوق»؛آن کس که به کاهلي و سهل انگاري گردن نهد حقوق ديگران را ضايع مي ساز(33)
فساد و تباهی
اراده ي الهي برکار و تلاش سازنده و فعاليت انسان ها در زندگي دنيوي آنان تعلق گرفته است.چه اين که حتي آفرينش مرگ و حيات نيز براي سنجش سعي و تلاش هاست؛ «الذي خلق الموت و الحياه ليبلوکم ايکم احسن عملاً».(34)براين اساس، صلاح و سداد زندگي به کار و تلاش وکوشش بي وقفه بستگي دارد؛ همچنان که فساد و تباهي درزندگي فردي و اجتماعي در پي سستي و بيکاري به وقوع خواهد پيوست.به تعبيرامام صادق (ع)«الکسل يضر بالدين و الدنيا»؛ کاهلي و تنبلي به دين و دنياي انسان آسيب مي رساند. (35)آن حضرت (ع) بيکاري را عالم فساد و تباهي مي داند؛«ان يکن اشغل مجهده فاتصال الفراغ مفسده». (36)
بيكاري و فقر :
همان طور كه گفته شد شغل و اشتغال و داشتن درآمد كافي براي پيشبرد گذران زندگي و تامين مايحتاج ضروري ، انسانها را چاره جو و مستقل و سربلند و بي نياز به بار مي آورد ، لكن اگر جامعه دچار مرض و بيماري شد ، يكي از عوارض و آثار شوم آن فقر و نداري مردم خواهد شد يعني بين فقر و بيكاري رابطه تنگاتنگ وجود دارد چنانچه بين بيكاري و فساد و بي بند و باري و اعتياد ، بين بيكاري و سرقت ... رابطه تنگاتنگ وجود دارد . يكي از عوامل مهم فقر در جامعه ، وجود افراد بيكار و بي درآمد براي تامين زندگي است به نظر مي رسد توزيع بين بيكاري و فساد و بي بند و باري و اعتياد ، بين بيكاري و سرقت، رابطه تنگاتنگ وجود دارد . يكي از عوامل مهم فقردر جامعه ، وجود افراد بيكار و بي درآمد براي تامين زنگي است به نظر مي رسد توزيع ناعادلانه ثروت جامعه و در اختيار داشتن منابع كمياب جامعه توسط عده قليلي ، حرص و ولع براي ثروت اندوزي ، درخواست كار زياد و مزد كم از افراد جامعه ، نوسانات اقتصادي كه خود عاملي براي ارزشمند بودن دستمزدها و ميزان قيمت هاست ، وجود بيكاريهاي پنهان آشكار همه و همه عاملي براي بوجود آمدن پديده شوم و ناميمون فقر در جامعه هستند . مطالعات اجتماعي نشان مي دهد در كشورهايي كه توزيع ثروت به صورت عادلانه نباشد ، هر روز فقرا فقيرتر و اغنياء ثروتمندتر مي شوند فاصله طبقاتي فزوني مي يابد و به علت عدم آموزشهاي اجتماعي و ضعف فرهنگي و فقدان احساس همبستگي ناشي از مادي گرايي و فردگرايي ، افراد قادر به هدايت درست ستيز عليه اين بي عدالتي اجتماعي نيستند.
حضرت امير عليه السلام در ارتباط با ره آورد شوم تهيدستي و فقر مي فرمايند :
« از فرزندم ، من تهيدستي و فقر بر تو هراسناكم و از فقر به خدا پناه ببر كه همانا فقر ، دين انسان را ناقص عقل را سرگردان و عامل دشمني است»(37) و در نتيجه در امورات خود را محتاج ديگران مي بيند و اين امر يعني احتياج و نيازمندي دائم به ديگران مورد تنفر و بي علاقگي قرار مي گيرد كه در روايات ديني به آن اشاره شده است كه بي نياز مباش تا تو را دوست دارند . رسول گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند :
اذهد في الدنيا يحبك الله و ازهد فيما في ايدي الناس يحبك الناس (38) از دنيا چشم بپوش تا خدا تو را دوست دارد و از آنچه در دست مردم است چشم بپوش تا مردم تو را دوست دارند حضرت امير عليه السلام فرمودند :
ان الاشياء مما ازدوجت، ازدواج الكسل و العجز فنتج منهما الفقر (39) به درستي كه اشياء بهمديگر مي رسند ، زماني كه بيكاري و ناتواني به همديگر متصل شوند نتيجه آن جز فقر چيزي نخواهد بود.
در روايت ديگري حضرت مي فرمايند: من دام كسله خاب امله(40) كسي كه بيكاري او دائمي باشد و ادامه داشته باشد نسبت به آرزوها و خواسته هاي خود نااميد و آنچه نيازمند است به آن نمي رسد.
« اياك و الكسل و الضجر فانما مفتاح كل شر (41) از بيكاري و نااميدي (دلتنگي كردم – بي قراري كردن) بپرهيز يد زيادي اين دو كليد همه شرور و نابسامانيها هستند. كه يكي از نابسامانيهاي وجود فقر در زندگي انسان است و اگر انسان نبازمند و محتاج شد دست به هر كاري مي زند و اينجاست كه انحرافات اجتماعي و كجرويها شكل مي گيرد و انجام مي شود.
و اگر بخواهيم از اين روايت بر اساس اصل تعميم پذيري ، كجرويها و ناهنجاريها و آسيب ها و انحرافات را برداشت مي گنيم كه كلمه مفتاح كل شر مصاديق همه اينهاست مي توانيم بيكاري را سرچشمه همه اين عوارض و آثار و تبعات بدانيم ، اگرچه اين مقولات يعني انحرافات و صدمات اجتماعي همانند طلاق در خانواده ، اعتياد و پناه بردن به مواد مخدر ، پناه بردن به باندهاي فساد و فحشاء ، همچنس بازي ، سرقت ودزدي ، ولگردي و خيابان گرديهاي شبانه، مزاحمت هاي خياباني ، پناه بردن به مواد الكلي ، ناسازگاريهاي درون خانوادگي ، از بين بردن رفتارهاي عاطفي و ارتباطات معنوي افراد با همديگر و ... همه و همه رابطه دوسويي با موضوع بيكاري دارند و بر همديگر اثر گذارند و بايد مهندسين و برنامه ريزان اجتماعي خصوصا در جوامع ديني كه اساس و پايه زندگي مردم بر اساس اعتقادات و باورهاي مذهبي و ديني شكل گرفته و داراي فرهنگي پايدار و ثايت هستند به اين امر مهم اشتغال و رفع معضل بيكاري توجه ويژه داشته و كار ضربتي انجام دهند و با بهره گيري از تجربيات كشورهاي پيشرفته و رعايت اصول فرهنگ عمومي جامعه با تلفيق تفكر و عمل براي برطرف كردن اين بيماري خطرناك و مرض نابود كننده ، برنامه ريزي و دقت نظر داشته باشند.
مديران، مسولان و دست اندركاران بايد توجه كنند كه اگر خواهان پايداري و استدامت فرهنگ ديني درجامعه هستند و معتقدند كه انسان بايد با ارزشهاي الهي قرابت داشه باشد تا هم توسعه مادي پيدا كند و هم معنوي ، بايد به اين نكته دقت كنند كه در روايات داريم « من لا معاش له لا معادله »
به طور کلي توسعه و رشد در گرو کار و تلاش و سعي و کوشش است. جامعه اي که از تلاش و کوشش و سخت کوشي روي گردان است، چاره اي جز پذيرش فقرو بدبختي نخواهد داشت.
هلاکت و نابودی
کار و تلاش گوهرذاتي انسان و مايه ي عزت و کرامت انسان و سبب دوام زندگي و حيات اوست.بنابراين، سعادت مندي و رسيدن به کمال مطلوب، در پي کار و تلاش و کوشش ميسر است.هرقدر جامعه اي در وادي کار و تلاش کوشاتر و برمشکلات صابرتر باشد، ميزان دستيابي او به ماندگاري و ثبات بيشتر خواهد بود؛ همچنان که به هرمقدار که از سعي و تلاش خود بکاهد و به سستي و تنبلي روي آورد از ميزان دوام و پايداري او کاسته خواهد شد.به تعبيرعلي (ع):«في التواني و العجزانتجت الهلکه»؛ درتنبلي و احساس ناتواني، نابودي و تباهي پديد مي آيد. (42)
تعامل بين فرهنگ و کارآفرينی
تعامل و ارتباط ميان فرهنگ و کارآفريني، از دو جهت قابل بحث و بررسي است.ازيک جهت،نتايج کارآفريني است که بر جامعه تأثير مي گذارد و از جهت ديگر، خود فرايند کارآفريني و فرهنگ حاکم برآن است که هم متأثر از مباني فرهنگ جامعه است و هم مي تواند در آن تحولات اساسي ايجاد کند.
کارآفريني با ايجاد فرصت هاي شغلي و توليد ثروت و بهبود شرايط اقتصادي، پيش زمينه اي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه است، زيرا با برآورده شدن نيازهاي اوليه معيشتي، زمينه براي بروز نيازهاي عالي تر انساني فراهم مي شود که اگر درمسيري صحيح هدايت شود، به شکوفايي و تعالي انسان ها مي انجامد.نوآوري که از ويژگي هاي اساسي کارآفريني است، منجر به توليد محصولات جديدتر و ارائه ي خدمات بيشتر و متنوع ترشده و به اين ترتيب قدرت انتخاب افراد افزايش يافته و زندگي راحت تر مي شود.با بالا رفتن سطح رفاه و آسايش و افزايش اوقات فراغت، فرصت هاي بيشتري براي فعاليت هاي فرهنگي ايجاد مي گردد.
معيارها و اصول کارآفرينی در آموزه های نبوی
کارآفريني به عنوان يک فرآيند و نظام، متکفل در هم آميختن و ترکيب اجزاي مختلفي ازامکانات جامعه در جهت ايجاد ارزش ها و ظرفيت هاي جديد قابل استفاده ي آن جامعه مي باشد.همان گونه که در جهت گيري هاي کلي و کلان، کارآفريني نياز به مراقبت و هدايت دارد، در خصوص ويژگي هاي دروني نيز براي بهره دهي بهتروبيشتر نيزکارآفريني بايد از اصول و معيارهايي پيروي کند.
طبيعي است که اين معيارها،همسو و هماهنگ با جهت گيري هاي کلان نظام توحيدي مي باشد.برخي از اين ويژگي ها،درآموزه هاي نبوي، در ادامه مورد بررسي قرار مي گيرد.
کارآفرينی وسيله ی تقرب الهی
اسلام، به طور کلي،براي تمامي تلاش هاي انسان، يک جهت کلي تعيين نموده است و آن اين که انجام آنها، اگر چه مربوط به زندگي مادي و دنيوي انسان ها باشد، لازم است درمسيرالهي باشد تا از پاداش اخروي نيزبرخوردار گردد.
بنابراين،دريک نظام اجتماعي،که براساس آموزه هاي نبوي بنانهاده شده است، اهداف نهايي فعاليت ها بايد الهي باشد.اگرفعاليتي براين اساس صورت گيرد، ديگررفاه و آسايش فردي به تنهاي مورد نظر قرار نمي گيرد، بلکه آسايش و رفاه شخص وقتي مطلوب است که آسايش و رفاه ديگران را نيز در پي داشته باشد.
کارآفرينی به عنوان عمل صالح
در آموزه هاي نبوي عمل صالح يکي از محوري ترين شعارهاي آن به شمار مي آيد، به گونه اي که ظهور و جلوه ي ايمان و اعتقاد صحيح در عمل صالح تجلي مي يابد.
بنابراين، کارآفرينان بايد بدانند که کار توليدي آنها مي تواند طوري طراحي و اجرا شود که ازمصاديق عمل صالح به حساب آيد.ازويژگي هاي چنين فعاليت هايي صداقت و به دوربودن از غل و غش و درراستاي حل مشکلات فردي و اجتماعي است
. داشتن كار و پرداختن به اشتغال بخشي از زندگي عبادي انسان است :
قرآن كريم در برخي از آيات خود تنبلي و سستي را ضد ارزش معرفي مي كند و اگر كساني صرفاً بخواهند منطقي را پيشه كنند كه عبادت منحصر در نماز و روزه باشد و بدون توجه به بعد مادي حيات ، خود را بنده خدا معرفي مي كند ، قرآن چنين منطقي را مردود و مطرود مي داند و مي فرمايد:
فاذا قضيت الصلاه فانتشروا في الارض و ابتغوا من فضل الله و ذكروالله كثيراً (43) چون نماز گزارده شد در روز زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد. جمله وابتغو ا من فضل الله يا تعبيرات مشابه آن در قرآن كريم به معني طلب روزي و كسب و تجارت آمده است و اين اهميت موضوع را مي رساند كه خداوند بعد از عبادت معنوي انسانها را به عبادت مادي و كسب روزي حلال و پرداختن به كار و تلاش دعوت مي كند و جامعه را از رخوت و سستي و بيكاري و پرداختن به امور غير ضروري يا تفريجات غير ضروري پرهيز مي دهد و دعوت به سازندگي ، پيشرفت و توسعه مي كند زيرا اگر ملتي دائماً در تلاش و فعاليت هاي فكري و جسمي باشند ممكن نيست كه پيشرفت نداشته باشند . چنانچه حضرت امير عليه السلام فرمودند : ان الله يحب المحرف امين(44) خدا انسان شاغل و داراي حرفه امين و رستگار را دوست مي دارد و در روايت ديگري امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامي اسلام « ص » نقل مي فرمايد كه :
العباده سبعون جزء افضلها جزء طلب حلال (45) عبادت هفتاد جزء دارد كه بالاترين و با فضيلت ترين آنها دنبال رزق و روزي حلال بودن است . در روايت آمده است كه شخصي به امام صادق عليه السلام عرض كرد : مرد مي گويد : من در خانه مي نشينم ، نماز مي خوانم ، روزه مي گيرم و پروردگار را عبادت مي كنم و اما روزي من مي رسد » امام فرمود: او يكي از سه دسته است كه دعا و خواسته هاي او مستجاب نمي شود.(46) و همچنين فرمودند : اگر كسي به خانه برود و در را بر خود ببندد ، آيا از آسمان چيزي براي او فرود مي آيد. (47)امام هفتم عليه السلام فرمودند : من طلب هذا الرزق من حله ليعود به علي نفسه و عياله كان كالمجاهد في سبيل الله (48)كسي كه براي اداره ي خود و خانواده اش از راه حلال حوياي روزي باشد همچون مجاهد در راه خداست.
در روايت ديگر وارد شده است كه از امام صادق عليه السلام در مورد كشاورزان سوال شد آن حضرت فرمودند:
هم الزارعون كنوز الله في ارضه و ما في الاعمال شي ء احب الي الله من الزراعه و ما بعث الله نبياً الا زراعاً الا ادريس فانه خياطا؛ ً آنان (كشاورزن ) گنجينه هاي خدا در زمينند ، در كارها چيزي محبوبتر از كشاورزي نزد خدا نيست ، و خدا همه انبياء را در حالي كه كشاورز و زارع بودند مبعوث فرمود مگر ادريس پيامبر (علیه السلام) كه شغل او خياطي بود
کار وسیله ای برای امتثال امر الهی:
خداوند، عمران و آبادى زمين را از بشر خواسته است؛ بنابراين، عمران و آبادى مطلوب خداوند متعالى است: «هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيَها» (هود (11): 61). او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما رااستقرار داد [و عمران آن را خواستار شد]. «هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِى مَنَاكِبَها وَكُلُوا مِن رِزْقِهِ وَإِلَيْهِالنُّشُورُ» (ملك (67): 15). او است كسى كه زمين را براى شما رام كرد؛ پس در فراخناى آن رهسپارشويد و از روزى «خدا» بخوريد و رستاخيز به سوى او است.
خداوند كار و تلاش اقتصادى را طلب فضل الاهى مينامد و مؤمنان را پس از انجام عبادت به آن فرا ميخواند: «وَجَعَلْنَا آيَه النَّهَارِ مُبْصِرَه لِّتَبْتَغُوا فَضْلاً مِن رَبِّكُمْ» (اسراء (17): 12)، و نشانه روز را روشنى بخش كرديم تا «درآن» فضلى از پروردگارتان بجوييد. «فَإِذَا قُضِيَتِ الصلوه فَانتَشِرُوا فِى الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه(62): 10) و چون نماز گزارده شد، در «روي» زمين پراكنده، و فضل خدا را جويا شويد.
ابتغاى فضل الاهى همان كار اقتصادى است كه پس از انجام عبادتى مثل نماز جمعه بايد به آن پرداخت. كار نبايد مزاحم اوقات عبادت شود: «فَاذا نُودِى للصلوه مِن يَوْمِ الْجُمُعَه فَاسْعَوْا إِلَي ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ» (همان: 9)؛ ولى پس از انجام عبادت، كار نه تنها ناپسند نيست، بلكه طلب فضل و رحمت الاهى قلمداد ميشود. در توضيح آيه، امام صادقعليهالسلام فرمود من درباره حاجتى كه خداوند آنرا كفايت كرده است، حركت ميكنم و فقط قصدم اين است كه خداوند مرا در حال طلب حلال مشاهده كند. آيا كلام خدا را نشنيدهاى كه فرمود: «فاذا قضيت الصلوه فانتشروا فيالارض و ابتغوا من فضلاللَّه» (49)
در برخى روايات آمده است كه امامانعليهمالسلام كار اقتصادى را فقط به جهت امتثال امر الاهى نه كسب سودانجام ميدادند. افزون بر روايت پيشين، از امام صادقعليهالسلام نقل شده كه فرمود:
انى لاعمل فى بعض ضياعى حتى اعرق و انّ لى من يكفينى ليعلم اللَّه عزوجل انى اطلب الحلال (50)من در زمين زراعتى كارميكنم تا عرق كنم با اينكه افرادى هستند كه به جاى من كار كنند. هدف من اين است كه خداوند مرا در حال كسبروزى حلال مشاهده كند.
در حديث ديگرى نقل شده است كه امام صادقعليهالسلام هزار و هفتصد دينار به يكى از ياران خود به نام عذافر داد وفرمود:
اتجر بها ثم قال: أما إنّه ليس لى رغبه فى ربحها و ان كان الربح مرغوباً فيه و لكنى أحببت ان يرانى اللَّهعزوجل متعرضاً لفوائده (51)
با اين اموال تجارت كن؛ سپس فرمود: همانا منرغبتى به سود تجارت ندارم. هر چند سود انگيزه و مورد رغبت است، علاقهمندم خداوند مرا در معرض كسب منافع آن مشاهده كند.
عذافر در تجارت صد دينار سود برد. حضرت خوشحال شد و فرمود سود را به سرمايه بيفزا.
همچنین در كلام اولياى دين ترك تلاش و كار عامل بيخردى و بياعتبارى و تبعيت از دستور شيطان قلمداد شده است. معاذ بن كثير از ياران امام صادقعليهالسلام پارچهفروش بود. به حضرت گفت: تصميم دارم بازار را ترك كنم؛ زيرا به اندازه كافى مال دارم. امام فرمود: با اين عمل بياعتبار ميشوى (52). در حديث ديگر آمده است كهحضرت به معاذ گفت: توان تجارت را از دست دادهاى يا به آن بيرغبت شدهاي؟ معاذ گفت: منتظربرقرارى دولت شما هستم (در زمان قتل وليد بن عبدالملك) و مال فراوانى دارم و بدهكار كسى هم نيستم و گمان نميكنم تا وقت مرگم هم صرف شود. حضرت فرمود:
لا تتركها فإن تركها مذهبةللعقل اسع على عيالك و اياك انيكون هم السعاه عليك.
تجارت را رها نكن كه زمينه نابودى خرد است. براى خانوادهات بكوش و آنان را برخود با اين عمل تحريك مكن (53).
کارآفرينی درجهت منافع جامعه
امتيازي که نظام اقتصادي اسلام نسبت به ديگر نظام هاي اقتصادي دارد اين است که تمامي امور را درسود مادي خلاصه نمي کند و به اخلاق و مسايل انساني توجه ويژه اي دارد.ازاين رو،کارآفريناني که به توليدات مورد نياز و ضروي جامعه مشغول اند بسيارارزشمندتر از آن هايي هستند که به توليد کالاهاي لوکس مي پردازند و نيازي از نيازهاي حقيقي جامعه را تأمين نمي کنند.براين اساس است که در آموزه هاي نبوي:«احب الاعمال الي الله سرور تدخله علي المؤمن تطرد عنه جوعته و تکشف عنه کربته»؛(53) دوست داشتني ترين اعمال نزد خدا شادي رسانيدن به مؤمن،برطرف کردن گرسنگي او و دور ساختن غم و اندوه است.درحديث ديگري، آن حضرت (ع)، محبوب ترين فرد نزد خدا را کسي مي داند که براي مردم مفيدترين باشد.
استفاده ی بهينه از امکانات جامعه
در آموزه هاي نبوي براين نکته تأکيد فراواني شده است که بايد از نعمت هاي الهي به گونه اي صحيح بهره برداري شود.مذمت شديد اسلام از اسراف و تبذير گوياي اين حقيقت مي باشد که وجود اين دو پديده نشان از عدم استفاده بهينه از منابع دارد.بنابراين، کارآفرينان، بايد به صورت بهينه از امکانات و نعمت هاي الهي،که جامعه دراختيار آنها گذاشته است، استفاده کنند.
پاک و طيب بودن سرمايه
در نظام توليد و کارآفريني مطلوب دراسلام، پاکي و طهارت هم در سرمايه و هم درسايرعوامل توليد و هم درمحصول و خدمات توليد شده بايد به نحو احسن وجود داشته باشد.مالي که وارد چرخه ي توليد مي شود بايد از بهترين و پاکترين اموال باشد،زيرا کار و تلاش انسان مسلمان تلاش و کوششي است در راه خدا.بدين جهت است که در آموزه هاي نبوي گردآوري مال حلال و چرخش زندگي برمبناي درآمد حلال از وظايف انسان مسلمان دانسته شده است به تعبيرپيامبر عظيم الشأن اسلام (ص(
«طلب الحلال فريضه علي کل مسلم و مسلمه» و «العباده سبعون جزا و افضلها جزا طلب الحلال»؛ «الشاخص في طلب الرزق الحلال کالمجاهد في سبيل الله»؛ «اطيب کسب اسلم سهمه في سبيل الله»؛ پاکيزه ترين دستاورد مسلمان کاراست که در راه خدا انجام دهد.
بنابراين، اگرمال و سرمايه ازطريق غيرصحيح به دست آيد و با خيانت و اجحاف هم همراه باشد،ازحليت بهره اي نخواهد داشت.
توجه به حليت و مشروعيت سرمايه و کسب درآمد سبب مي شود که توليد کننده در هيچ مرحله اي از مراحل توليد خيانت نکند که اين خود اعتماد را در جامعه تقويت مي کند.
همه ي کساني که کالاي توليدشده را مورد بهره برداري قرار مي دهند در واقع توليد کننده را امين خود مي دانند و به او و کالاي توليد شده ي او اعتماد مي کنند.اين مسأله در جهان امروز،که توليد و مراحل مختلف آن تخصصي شده است و لذا افراد عادي نمي توانند به چگونگي و کيفيت کالاها به آساني دسترسي پيدا کنند،ازاهميت بيشتري برخوردار است.
توجه به کيفيت به جای کميت
کارآفريني به عنوان يک خدمت به جامعه،به هرمقدار و ميزان، پسنديده و مورد تقدير است.بنابراين،هرکس به هرمقدار که مي تواند از اين طريق به جامعه کمک کند،حتي اگر به مقدار ناچيزباشد، نبايد فروگذار نمايد، زيرا محروميت از همين مقدار کم،خود موجب ضرر و محرومت جامعه مي گردد.
رعايت اين نکته درسطح جامعه سبب ظهور و بروز استعدادها و سرمايه هاست.اگراين امر مبناي عملکرد نظام اقتصادي يک جامعه باشد، بي ترديد، بهره برداي ازبرکات مادي و معنوي آن و بهره مند شدن آحاد جامعه، نتيجه ي مورد انتظار آن خواهد بود.
نظم و استحکام
ازديگر ويژگي هاي نظام مطلوب کارآفريني در آموزه هاي نبوي، نظم و استحکام و اکمال و اتمام کارهاست.رهاکردن کارهاي نيمه تمام و معطل گذاردن امکانات و سرمايه ها، درنظام کارآفريني برپايه ي آموزه هاي نبوي مطلوب نيست،بايد کارها مطابق اولويت و با برنامه شروع شود و به همان شکل خاتمه يابد؛ «جمال المعروف اتمامه».زيبايي کارخوب به اتمام و پايان رسانيدن آن است.درآموزه هاي نبوي خدا دوست دار کسي است که کار و تلاش را خوب به پايان برساند.
«ان الله تعالي يحب اذا عمل احدکم عملاً يتقنه»(54)؛ خداوند دوست دارد اگر کسي کاري را انجام مي دهد آن را درست انجام دهد.
نداشتن نظم درزندگي نتيجه اش از دست دادن زمان و از دست دادن زمان نتيجه اش اتلاف منابع است.اتلاف،بالاترين حد اسراف است.وقتي اسراف حرام باشد، اتلاف که نوعي اسراف و بالاترين حد اسراف است نيزحرام است.از اين رو،براي استفاده ي بهينه از زمان و از دست ندادن فرصت ها و جلوگيري ازاتلاف منابع،رعايت نظم و ترتيب و برنامه براي کارآفرين ضروري است.
بلند همتی و اراده ی قوی
در تعاليم نبوي ، بر بلند همتي ، جديت در کار و پرهيز از سستي و تنبلي تأکيد فراواني شده و رمزموفقيت در کارها به شمار مي آيد.
امروزه دربحث مديريت،ازويژگي هاي يک مديرموفق برخورداري وي از قدرت تصميم گيري و ريسک پذيربودن او است.درواقع بلندهمتي هم اين دو خصيصه را در بطن خود دارد،به طوري که اگرفرد داراي همت بلند باشد مي تواند وارد کارهاي بزرگ شده و با کارآفريني و راه اندازي فعاليت توليدي علاوه براين که درزندگي خود گشايشي ايجاد مي کند، به حال جامعه نيز سودمند باشد؛ «قدرالرجل علي قدر همته».
درزمينه ي اشتغال و کارآفريني نيزبايد توجه داشت که هرچه همت و عزم و اراده ي انسان براي انجام کارها مهم تر و نوآوري و ابتکار و استحکام بيشتر باشد، نشان گرارزش متعالي تر اوست.
برنامه ريزی
عاقبت انديشي و برنامه ريزي مناسب، رکن اساسي پيشرفت و کمال يابي است.دراتخاذ خط مشي هاي کارآفريني لازم است از بلندپروازي اجتناب شود، زيرا اتخاذ استراتژي بلندپروازانه، وقتي که با توانايي هاي فرد و امکانات موجود در جامعه توازن و هماهنگي نداشته باشد، نتيجه اي جز شکست و به هدر دادن منابع جامعه دربرنخواهد داشت.از اين رو، دراتخاذ شيوه در برنامه هاي رشد و توسعه ي اقتصادي لازم است با توجه به امکانات موجود، شيوه و استراتژي رشد طوري طراحي شود که در دراز مدت اقتصاد به رشد و توسعه برسد و اتخاذ روش سنجيده و حساب شده، با توجه به امکانات، به مراتب نتيجه اي بهتر از انتخاب روش هاي شتابان و عجولانه دارد.
تأثير آموزه های نبوی درايجاد تحول اقتصادی در مدينه
تعاليم نبوي درمورد اهتمام به کار و تلاش توانست تأثير شايسته اي در رفتارهاي اقتصادي مردم و اوضاع اقتصادي مدينه داشته باشد.آشنايي با اصول اعتقادي و ارزش هاي ديني سبب گرديد تا انگيزه هاي نويني براي فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي در مردم مدينه به وجود آيد.
آن حضرت (ص)نه تنها در زمينه هاي گوناگون، از جمله اصول اقتصادي و سياست هاي مالي تعاليم جديدي را آورد، بلکه با زير و رو کردن نظام ارزش ها توانست مسائلي از قبيل غارت و چپاول گري، رباخواري و قماربازي را تا پايين ترين حد تنزل دهد، و در عوض کار و تلاش و کسب و کارحلال، و فعاليت هاي صحيح اقتصادي را در قالب عمل صالح به حد اعلي ترقي و تعالي دهد.برپايه ي اين انقلاب فکري و بينشي بود که آن حضرت (ص)، پس از استقرار در مدينه اقدام به برنامه ريزي در جهت اشتغال هرچه بيشترمسلمانان نمود که به برخي از اين تلاش ها در ادامه اشاره مي کنيم.
روشهای ترویج اشتغال
حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهو سلم برای ایجاد انگیزه تولید و کسب درآمد در وجود مسلمانان، از روشهای مختلفی بهره میگرفت که به برخی از آنان اشاره میشود:
الف) زمینه سازی برای رشد استعدادها
آن حضرت با استفاده از فرصتهای مناسب برای شکوفایی نیروهای درونی و استعدادهای نهفته افراد، زمینه سازی مینمود و از این طریق، در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت میکرد. روایت زیر، نشانگر این روش رسول گرامی میباشد:
مردی از اصحاب در تنگنای زندگی قرار گرفت. وی که دارای شغل مناسبی نبود و بسیاری اوقات از بیکاری رنج میبرد، خانه نشین شد. روزی همسرش به وی گفت: ای کاش به محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میرفتی و از او درخواست کمک مینمودی! مرد با پیشنهاد همسرش به حضور رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفت. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنی اَغْناهُ اللّهُ؛ هرکس از ما کمک بخواهد، ما به او یاری میکنیم ولی اگر بینیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند، خداوند او را بینیاز میکند.»
او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر، من هستم و بدون این که سخنی بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را برای همسرش بازگو کرد. زن گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم بشر است. (و از حال تو خبر ندارد.) او را به وضع زندگی نکبت بار و پر مشقّت خود آگاه کن.
مرد ناچار برای بار دوم به حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفت اما قبل از این که حرفی بزند، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم همان سخن قبلی را تکرار کرده و فرمود: «مَنْ سَأَلْنا اَعْطَیناهُ وَ مَنْ اسْتَغْنی اَغْناهُ اللّهُ.» بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت ولی چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیکاری، ضعیف و ناتوان میدید، برای سومین بار با همان نیّت به مجلس رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفت. باز هم لبهای رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم به حرکت در آمد و با همان آهنگ ـ که به دل، قوّت و به روح، اطمینان میبخشیدـ همان جمله را تکرار کرد. این بار اطمینان بیشتری در قلب خود احساس نمود؛ حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتی که خارج شد، با قدمهای مطمئنتری راه میرفت. با خود فکر میکرد که دیگر به دنبال کمک خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه میکنم و از نیرو و استعدادی که در وجودم به ودیعت نهاده شده است، بهره میگیرم و از او میخواهم که مرا در کارهایم موفق گردانیده و از دیگران بینیاز سازد. با این نیّت، تیشهای عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقداری هیزم جمع کرد و فروخت و لذت حاصل دست رنج خویش را چشید. روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار کار را فراهم نماید. بازهم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانی شد. وی در اثر تلاش و کوشش شبانهروزی، یکی از افراد ثروتمند گردید. روزی به محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد که چگونه در آن روزِ فلاکت بار به محضر حضرت آمده و چگونه سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم وی را به تحرک و کار واداشت. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: من که به تو گفتم؛ هرکس از ما کمکی بخواهد، ما به او کمک میکنیم ولی اگر بینیازی بورزد، خدایش او را کمک خواهد نمود(55)
ب) روشهای رفتاری
گرچه رهنمودهای گفتاری، در تربیت افراد تأثیر دارد اما اقدامات عملی، به مراتب بیشتر از شیوههای گفتاری مؤثر است. برای همین پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نه تنها با راهنماییها و زمینه سازیهای خود موجب هدایت افراد به سوی میدانهای کاری شد بلکه خود عملاً وارد صحنه شده و همدوش با دیگران کار میکرد.
رفتار رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را میتوان تبلور اصول و ارزشهای اسلامی قلمداد نمود. آن حضرت همچنان که در صحنهی سیاست، حکومت، اخلاق، معارف، علوم و حکمت، خطابه و سایر صفات والای انسانی اسوه تمام عیار مسلمانان به شمار میآید، رفتار اقتصادی آن حضرت نیز میتواند شیوهای موفق و کارآمد برای چگونه زیستن باشد.
نمونه هایی از سیره عملی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم :
خانه سازی
امام صادق علیهالسلام به فردی که در اثر جهل و غرور، تن به کار نمیداد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمود: برو کار کن! و در بالای سرت بار حمل کن. (و هرچه میتوانی تلاش کن.) و از مردم بینیاز باش.
سپس به وی فرمود: همانا رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم سنگها را به دوش خود حمل میکرد و دیوار خانهاش را میساخت. (56)
باغداری
علی علیهالسلام روزی به سلمان فرمود: ای [ابا [عبداللّه! باغی را که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با دستان خویش آن را ساخته و درختهایش را کاشته است، برای فروش بهمشتریان عرضه کن. سلمان باغ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به معرض فروش گذاشت و به دوازده هزار درهم فروخت.(57)
دامداری
روزی حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: ما بَعَثَ اللّهُ نَبیّاً اِلاّ راعی غَنَمٍ؛ تمام پیامبران الهی پیش از آن که به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کردهاند. قالُوا: وَ اَنتَ یا رَسُولَ اللّه؟؛ از پیامبر سؤال شد: آیا شما نیز چوپانی کردهاید؟ قال: وَ اَنَا رَعَیْتُها لاَِهْلِ مَکّة بِالْقَرارِیط؛ فرمود: بله، من مدتی گوسفندان اهل مکه را در سرزمین «قراریط» به چراگاه بردهام.»)58)
بازرگانی
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم قبل از ازدواج، با خدیجه یک قرارداد تجارتی بسته بود. طبق آن قرار دادِ مضاربهای، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم متعهد شده بود که با سرمایه خدیجه به یک سفر تجارتی برود و در مقابل، آن حضرت در منافع کالاهای بازرگانی خدیجه شریک باشد. بعد از توافق طرفین، خدیجه شتری راهوار و مقداری کالاهای ارزشمند در اختیار حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم نهاد و به دو غلام خود سفارش کرد که در این سفر تجارتی به همراه آن حضرت باشند و دستوراتش را اطاعت نمایند. این سفر تجارتی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به شام، تا حدودی وضعیت اقتصادی و مالی آن جناب را سر و سامان داد. بعد از پایان سفر، کاردانی و شایستگی این جوان قرشی مورد تقدیر و ستایش خدیجه ـ ثروتمندترین و سرشناسترین زن مکه ـ قرار گرفت و بدین منظور، مبلغی را علاوه بر قرار داد، به او پرداخت. اما نبیّ اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فقط مبلغ معیّن در قرارداد را دریافت کرده و از اخذ وجوه اضافی خودداری نمود. سپس وجوه حاصله از تجارت شام را به خانه ابوطالب علیهالسلام برد و همه را در اختیار عموی گرامیاش گذاشت تا این که مقداری وضع زندگی حضرت ابوطالب علیهالسلام سر و سامان یابد.(59)
امام صادق علیهالسلام در مورد کارهای تجارتی پیامبر علیهالسلام سخنان ارزندهای دارد. اسباط بن سالم میگوید:
روزی به حضور امام صادق علیهالسلام شرفیاب شدم، آن حضرت پرسید: عمربن مسلم چه میکند؟ گفتم: حالش خوب است اما دیگر تجارت، نمیکند. امام صادق علیهالسلام فرمود: ترک تجارت، کار شیطانی است. ـ این جمله را سه بار تکرار کردـ آنگاه امام ادامه داد: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهو سلم با کاروانی که از شام میآمد معامله میکرد و با بخشی از درآمد آن معامله قرضهای خود را ادا نموده و بخشی دیگر را در میان نیازمندان فامیل تقسیم مینمود. خداوند در مورد تاجران خداجو و باتقوا میفرماید: «رِجاٌ لٌ لا تُلْهیهم تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِاللّه»؛(60) مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمیکند.»(61)
همکاری در فعالیتهای اجتماعی
ساختن مسجد
هنگامی که مسجد قبا ـ اولین مسجد در تاریخ اسلام ـ ساخته میشد، حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم همدوش سایر مسلمانان کار میکرد. آن حضرت سنگهای کوچک و بزرگ را برمیداشت و آنها را بغل مینمود و حمل میکرد. به طوری که سفیدی گرد و خاک سنگها کاملاً در بدن آن حضرت نمایان بوده و حکایت از سخت کوشی آن حضرت داشت. گاهی مردی از اصحاب به نزدش میآمد و التماس میکرد که: یا رسول اللّه! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: نه، تو هم سنگ دیگری بردار. بالاخره آن حضرت در اثر کوششهای شبانه روزی، ساختمان مسجد قبا را به پایان برد. (62)
همچنین در تأسیس ساختمان مسجد النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم آن حضرت علاوه بر راهنمایی مسلمانان در طرح ریزی بنای مسجد، خود نیز در کنار آنان کار میکرد و آن چنان از جان و دل کارهای ساختمانی را انجام میداد که مسلمانان تحت تأثیر قرار میگرفتند. اسید بن حضیر یکی از آنان بود که جلو آمده و گفت: یا رسول اللّه! اجازه بفرمایید تا من به جای شما سنگهای سنگین را حمل کنم. فرمود: نه، تو یکی دیگر ببر.
یکی از مسلمانان نیز این شعر را قرائت میکرد:
لَئِنْ قَعَدْنا والنَّبیُّ یَعْمَلُ
فَذاکَ مِنّا الْعَمَلُ الْمُضَلَّلُ(63)
اگر ما بنشینیم در حالی که پیامبر کار میکند، رفتار بسیار زشت و ناپسند انجام دادهایم!
راهسازی
امام صادق علیهالسلام به نقل از پدر بزرگوارش حضرت باقر علیهالسلام فرمود: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم یکی از راههای عمومی را ـ که آب خراب کرده بودـ با چیدن سنگ تعمیر نمود. به خدا سوگند! انسانها و چهار پایان تا این لحظه از آن استفاده میکنند.(64)
انجام کارهای منزل
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله علاوه بر اداره حکومت اسلامی و حلّ و فصل مشکلات مسلمانان، به کارهای منزل نیز رسیدگی میکرد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «کانَ رَسُولُ اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم یَحْلِبُ عَنْزَ اَهْلِهِ(65)؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیوسته بز خانوادهاش شیر میدوشید»
ره توشههای پیشه وران
حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم با این که مسلمانان را به اشتغال در کارهای تولیدی، خدماتی، کشاورزی و سایر مشاغل توصیه میکرد ولی به لحاظ موقعیّت جغرافیایی و با توجه به آب و هوای مناطق مختلف، به برخی از شغلها اهمیّت خاصّی قائل بود. در اینجا به نقل چند مورد از گفتارهای آن حضرت میپردازیم:
1. مَنْ غَرَسَ شَجَرَةً فَاَیْنَعَتْ، غَرَسَ اللّهُ بِها شَجَراً فِی الْجَنَّةِ؛(66) هر مسلمانی که نهال درختی بنشاند و آن درخت (بر اثر کوششهای باغبان) به ثمر بنشیند، خداوند متعال در مقابل آن درخت، درختی در بهشت قرار میدهد.»
.2 در سیره اقتصادی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم باغداری، زراعت و کشاورزی آن چنان از اهمیت برخوردار است که آن حضرت در مورد تضییع حقوق آنان، به دولت مردان اسلامی هشدار داده و ضمن دستورالعملی، دهقانان را به زمامداران اسلامی کاملاً سفارش نموده و به علی علیهالسلام فرمود:
یا علی! مبادا در حکومتِ تو به دهقانان و کشاورزان ستم شود.(67)
بستن عقد قراردادهای مزارعه و مساقات
پيامبر اکرم (ص)با بستن اين نوع قراردادها بين مهاجرين و انصار،علاوه بر آن که مهاجران بدون زمين و بيکاررا به کارکشاورزي وا داشت و سبب افزايش نيروي مهاجرين نيزگرديد، توليد و بهره وري زمين هاي زيرکشت انصار را هم بالا برد.
لغو انحصاری بودن تجارت
آن حضرت (ص)با ايجاد عقد مضارعه در بين افراد توانست به تهيه سرمايه و امکانات حمل و نقل براي تجارت زمينه ي مناسبي را براي آن ها فراهم سازد و تجارت را از انحصار گروه و افراد خاص آزاد سازد.
واگذاری زمين براي کشاورزی و کارهای خدماتی
واگذاري اين زمين ها،که براي فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي انجام مي شد، توانست به کار و تلاش درجهت ساختن واحدهاي مسکوني، حمام، بازار، احياي اراضي موات و...رونقي خاص بخشد و درنتيجه بازار اشتغال را در تعادل نگه دارد.
استفاده ازانفاقات واجب مالی
آن حضرت (ص)، با استفاده و به کارگيري از دريافت هاي واجبات مالي، مانند خمس و زکات و ديگرانفاقات توانست براي بيکاران، فرصتي را به وجود آورد و به آنان امکان دهد تا از اين طريق وسيله ي کار فراهم سازند و مشغول به کار شوند.
بهره گيری از غنايم جنگی
پيامبر اکرم (ص)با بخشيدن غنايم جنگي به مجاهدان، آنان را به طور غيرمستقم در تهيه ي وسايل کارو اشتغال کمک مي نمود.
به کارگيری انفال
حق مالکيت منابع طبيعي ازقبيل معادن، کوه ها، آب، جنگل ها، زمين هاي بي صاحب، اراضي موات و بايرکه در قالب انفال قرار داده شدند،ازآن خدا و پيامبرعظيم الشأن (ص)و زمامداران حکومت اسلامي است.ازاين رو، زمامدارحکومت اسلامي، با در نظر گرفتن شرايط و مصالح عامه، مي تواند اين منابع را، به صورت اجاره و مزارعه، دراختيار افراد قرار دهد و درآمد آن را صرف نيازهاي اجتماعي کند.
قبل از اسلام برنامه بر اين بود که قدرت هاي محلي قسمت هايي از اراضي، مراتع و نيزارها و ديگر منابع طبيعي را، بدون هيچ گونه کار و تلاشي اختصاص به خود مي دادند،و منابع بهره گيري ديگران مي شدند و از طريق اوج گيري،به ديگران حق بهر برداري مي دادند.پيامبر اکرم (ص)با نهي اين عمل، راه را براي بهره گيري تمامي افراد باز نمود و حق ماليکت ثروت هاي غيرمنقول براساس کار و کوشش قرار گرفت.
برقراری ثبات درنظام اقتصادی
با توجه به آنچه گذشت مي توان چنين نتيجه گرفت که تثبيت نهادهاي اخلاقي عملي در سيره نبوي به عنوان يک حرکت کارساز درپديد آمدن و حفظ و نگهداري روابط انساني درتقويت و ايجاد کارآفريني نقش اساسي دارد. همچنان که تشويق آحاد مردم به همکاري با يکديگر،تبليغ اخوت و نوع دوستي، ايثار و درستکاري،حفظ قراردادها، و ممنوعيت کاربرد هرنوع حيله در مبادلات و معاملات، و مبارزه با نهادينه شدن مفاسد اقتصادي و تلاش براي نهادينه شدن زمينه هاي بالندگي اقتصادي شاخص هاي کارآمدي و کارآفريني نظام اقتصادي نبوي را مي رساند.
تحريم ربا،تحريم کنز، تحريم رشوه،تحريف اسراف و تبذير،تشويق به کاهش مصرف، تشويق به کارگروهي، تشويق به کار شرافت مندانه،و عبادت تلقي کردن کوشش براي امرارمعاش، تثبيت و نهادينه ساختن توجه به حقوق کارگر، مانند پرداخت حقوق کارگر پيش از اتمام کار،ارتباط دادن رضايت اخروي خداوند به کوشش مولد دراموردنيوي، درساختار و مرکزيت نظام اقتصادي مي تواند ثبات و پايداري را به ارمغان آورد، به تعبيررسول مکرم اسلام (ص):«من طلب الرزق في الدنيا استعافافا من الناس و توسيعا علي اهله لقي الله يوم القيامه و وجه مثل القمر»(69)
نتيجه گيری
کارو کارآفريني مهم ترين مسأله ي اجتماعي و فرآيندي انساني و اجتماعي است که با دگرگوني اقتصادي ـ اجتماعي پيوند محکمي دارد براين اساس، اهميت و ضرورت افراد کارآفرين درجامعه مشخص مي شود.بررسي ها نشان از آن دارد که به دليل نبود فرهنگ کارآفريني و بي توجهي به اصول و معيارهاي کارآفريني درآموزه هاي ديني، دولت برخلاف انتظار خود نمي تواند توفيق چنداني در دستيابي به اهداف خود در دادن تسهيلات به کارآفرينان در قالب طرح هاي زودبازده به دست آورد.از اين رو، آموزش و تربيت کارآفرين يک ضرورت زيربنايي براي توسعه کشور و کاهش نرخ بيکاري است.دراين راستا ضرورت دارد مراکزي ويژه اي را در جهت حمايت از کارآفرينان بالقوه تأسيس کرده که ضمن آموزش هاي ويژه براي توسعه، مباحثي همچون توانايي ها و انگيزش افراد را نيز در برگيرد.
هر چه اصول و معيارهاي کارآفريني در يک جامع نهادينه تر باشد، توانايي آن جامعه براي تربيت و جذب کارآفرينان،سرمايه ها، مغزها و نورآوري ها بيشتر، و درنتيجه شتاب رشد اقتصادي و اشتغال و امنيت اجتماعي براي شهروندان افزون ترخواهد شد.
فهرست منابع
1. ollexfen .
2. ميك، رونالد، پژوهشى در نظريهى ارزش - كار، ترجمهى م . سوداگر، تهران، پازند، 1358، ص22
3. توسلى، غلامعباس، جامعهشناسى كار و شغل، تهران، سمت، چاپ اول، 1375، ص9 .
4. همان، ص 10 .
5. نهجالبلاغه، ترجمهى محمد دشتى، قم، انتشارات مشرقين، چ5، 1379، صص 447 و 464 خطبهى 230/9
6. Cast.
7. اقتباس از كتاب كار و حقوق كارگر، تاليف شريف قريشى، ترجمهى اديب لارى و محصل يزدى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1366، ص 6و5 .
8. جرداق، جر، امام على عليه السلام صداى عدالت انسانى، ج1، ترجمهى سيدهادى خسرو شاهى، قم، نشر خرم، چ3، 1376، ص172.
9. همان، ص172 .
10. برقعى قمى، سيدعلى اكبر، جلوهى حق در سيرت مولاى متقيان اميرمؤمنان على بن ابىطالب عليه السلام.
11. السلام، تهران، انتشارات حافظ، (بىتا)، ص 55.
12. .قريشى، شريف، كار و حقوق كارگر، 1366، ص6.
13. جرداق، پيشين، ص 235.
14. بحارالانوار، ج 100، ص 209.تحقیق علی اکبر غفاری، المکتبه الاسلامیه، تهران، 1386ق.
15. همان.
16. .المحجّة البیضاء، ج 3، ص 140.محسن فیض کاشانی، موسسه نشر الاسلامی، قم، 1383ق
17. همان.
18. کافی،كلينى،1362: ج5، 78.تصحیح علی اکبر غفاری، دار الکتاب الاسلامی، تهران، 1383ق
19. ..وسایل الشیعه، حر عاملی، ج6، ص310.
20. .كتاب وافي، محمد محسن فیض کاشانی، ج 3 چزء 10 ص 8.مکتبه الامام امیر المومنینعلی (ع) اصفهان، 1406ق
21. سفينه البحار، شیخ عباس قمی، ج 2 ص 327.المطبعه العلمیه، نجف، 1352ق
22. فروع كافي جلد 6 ص 286.
23. همان منبع.
24. بحار الانوار جلد 15 ص 263.
25. نهج البلاغه كلمات قصار 363.
26. همان منبع ص 236بحار الانوار .
27. نهج الفصاحه ص 44.
28. ارشاد مفيد ص 141.
29. نهج الفصاحه، ص19.
30. تحف العقول، ص 37 و الکافی، ج 4، ص 12، (باب کفایة العیال و التوسع علیهم)
31. .ولایی،ج2،ص63
32. . غررالحكم، ج2، ص 1043
33. سوره ملک، آیه2.
34. . غررالحكم، ج2، ص 1043
35. میزان الحکمه، ج4، ص169.
36. .نهج البلاغه حكمت 319.
37. نهج الفصاحه ص 52.
38. میزان الحکمه، محمد محمدی،ج8، ص392.انتشارات دار الحدیث، قم، 1416ق
39. .همان منبع ص 393.
40. همان منبع پيشين.
41. . . غررالحكم، ج2، ص 1043
42. سوره جمعه، آیه 1.
43. وسايل الشيعه، حر عاملی، ج 12 ص 13 حديث 14.تحقیق موسسه آل البیت، بیروت ، 1403ق
44. همان.
45. همان منبع ص 14 حديث 2.
46. همان منبع ص 11 ج4.
47. همان، ص25، ج3.
48. مستدرک الوسایل، طبرسی، 1412: ج10، ص289.تحقیق موسسه آل البیت، قم، 1407ق
49. کلینی، 1362، ج5، ص77.
50. همان، ج5، ص73.
51. همان، ص148.
52. همان.
53. نهج البلاغه، حکمت 122.
54. .اصول الکافی، باب القناعه، حدیث7.
55. وسایل الشیعه، ج17،ص38.
56. حلیةالابرار، ج 1، ص 331..
57. میزان الاعتدال، ج3، ص239.
58. بحارالانوار، ج 16، ص 22 به بعد.
59. نور ،آیه 37.
60. وسائل الشیعه، ج 17، ص 14 و 15.
61. معجم الکبیر، طبرانی، ج 24، ص 318.تحقیق عبد المجید سلفی، احیائ التراث العربی، قاهره
62. .مناقب آل ابیطالب،محمد بن شهر آشوب، ج 1، ص 161المکتبه الحیدریه، نجف، 1386. و فتح الباری، ج 7، ص 193..
63. حلیةالولیاء، ابو نعیم عبد الله اصفهانی ، ج 1، ص 329.دار الکتاب العلمیه، بیروت، 1409ق
64. .الکافی، 5، ص 86.
65. وسائل الشیعه، ج 17، ص 11.
66. کنزالعمال، متقی هندی ،ج 3، ص 896، حدیث 9079.حیدر آباد دکن، 1373ق
67.تهذیب الاحکام،محمد بن حسن طوسی، ج 7، ص 154..نشر صدوق؛ تهران، 1417ق
حسین سلطان محمدی
فاطمه سلطان محمدی
علاوه بر آن که در سفر تَبوک، گروهی از منافقین مدینه، و بهانه جویان اَعراب با رسول خدا (ص) همراهی نکردند و در مدینه ماندند سه نفر از مردان با ایمان هم بی هیچ شک و نفاقی و با نداشتن هیچ عذر و بهانه ای توفیق همراهی با رسول خدا را نداشتند و در مدینه ماندند: « کَعب بن مالک»، « مرارة بن ربیع» و « هلال بن امیه واقفی» که از نیکان صحابه رسول خدا بودند اما از همراهی با وی کناره گرفتند و در جنگ تبوک همراه مسلمانان بیرون نرفتند بلکه به انتظار بازگشت رسول خدا در مدینه ماندند، و کاری مانند کار منافقان مدینه و اعراب اطراف مدینه مرتکب شدند (همان کسانی که جان خود را از رسول خدا دریغ داشتند، و آسودگی را بر رنج و مشقت جهاد ترجیح دادند و از پیشامدهای جنگ به هراس افتادند. همانان که خدای متعال در آیه¬های سورۀ توبه آن¬ها را نکوهش می کند و به سختی مورد ملامت و سرزنش قرار می¬دهد پیامبرش را می فرماید که: اگر مردند بر آن¬ها نماز نگزارد و بر گورهاشان نایستد و پس از این هم همراهی آنان را قبول نکند)
خدا خوش نداشت که از این سه نفر مؤمن با إخلاص، کاری کم یا بیش شبیه کار منافقان سر زند و در پایان کار هم به صریح قرآن مجید توبۀ آنان را پذیرفت. یکی از این سه نفر «کعب بن مالک» شاعر رسول خدا است و او خود داستان تخلف از رسول خدا و مشکلاتی که د راین راه پیش آمد و تأدیبی که رسول خدا فرمود و سرانجام قبول توبه را مطابق آنچه مورخان و محدثان اسلامی از جمله:این اسحاق در سیره و بخاری و مسلم در دو کتاب خودشان روایت کرده¬اند، چنین شرح می دهد و می گوید: « در هیچ یک از جنگ های رسول اکرم جز در جنگ « تبوک» کناره گیری نکردم، چرا، در جنگ بدر هم همراه نبودم اما رسول خدا أحدی را در تخلف از بدر مورد ملامت قرار نداد زیرا که او فقط به قصد کاروان تجارت قریش بیرون رفته بود و خدای متعال را مسلمانان و مشرکان را بدون پیش بینی آنان در مقابل هم قرار داد.» من در شب عقبه هنگامی که پیمان اسلام می بستیم، در حضور رسول خدا بودم و هر چند آوازه و شهرت جنگ بدر در میان مردم بیشتر است ,لیکن من دوست ندارم که به جای شرکت در بیعت عقبه در جنگ بدر شرکت می کردم. داستان من در جنگ تبوک این بود که من هرگز نیرومندتر و توانگر تر از روز تبوک که همراه رسول خدا نرفتم – نبودم. به خدا سوگند هرگز پیش از آن روز نشده بود که من دو شترسواری داشته باشم، اما آن روز دو شتر آمادۀ سواری داشتم. رسول خدا هیچ گاه رهسپار جنگی نمی¬شد، مگر آن که به عنوان دیگری مقصد خود را نهفته می¬داشت تا آن که این غزوه پیش آمد و چون رسول خدا(ص) در گرمای شدید تابستان حرکت می کرد و راهی دور و بیابانی هولناک در پیش داشت و با دشمنی انبوه روبه¬رو می¬شد مقصد خود را آشکار برای مسلمانان بیان داشت تا چنان که باید آمادۀ جنگ شوند
مسلمانانی که همراه رسول خدا رفته بودند بسیار بودند و دفتری هم که نام آنان را ثبت کند در کار نبود و هر مردی می خواست کناره¬گیری کند گمان می داشت که تا وحی خدا دربارۀ او نازل نشود امر او بر رسول خدا پوشیده خواهد ماند. رسول خدا (ص) هنگامی رهسپار تبوک می شد که میوه¬ها و سایه¬ها دل پذیر بود. شخص رسول خدا ومسلمانان با توفیق خود را آمادۀ حرکت ساختند. من هم بامداد از خانه بیرون آمدم تا خود را آمادۀ سفر کنم اما بی آن که کاری انجام دهم به خانه بازگشتم و با خود می گفتم هنوز می توانم همراهی کنم, اما توفیق پیدا نمی کردم تا مردم سفری شدند, و پیغمبر و همراهانش روبه راه نهادند و هنوز من هیچ گونه آمادگی برای حرکت و همراهی نداشتم .با خود گفتم: یکی دو روز بعد آماده می شوم و خود را می رسانم.
با مدادی پس از حرکت رسول خدا از خانه بیرون آمدم تا خود را مجهز کنم اما کاری نکرده به خانه بازگشتم. بامداد فردا به همان قصد از خانه بیرون آمدم باز کاری نکرده به خانه بازگشتم. وضع من این بود تا لشگریان اسلامی با شتاب پیش رفتند، و هرچند می¬خواستم به هر وضعی شده حرکت کنم و خود را به آنان برسانم- و کاش رفته بودم- اما توفیق نیافتم. پس از رفتن رسول خدا(ص) هر گاه از خانه بیرون می رفتم و در میان مردم می گشتم، از این که جز منافقی بدنام، یا ناتوانی معذور، کسی را نمی¬دیدم افسرده خاطر می¬شدم.
رسول خدا (ص) تا تبوک نامی از من نبرده بود، اما هنگامی که در تبوک در میان اصحاب نشسته بود پرسیده بود کعب چه کرد؟ مردی از « بنی سلمه » پاسخ داده بود: ای رسول خدا، جامه¬های فاخر و کبر فروشی او را در مدینه نگه داشته است.« مُعاذ بن جبل» گفته بود: چه بد گفتی، به خدا سوگند ای رسول خدا ما از کعب جز خوبی ندیده¬ایم و رسول خدا دیگر سخن نگفته بود. چون خبر را یافتم که رسول خدا (ص) به مدینه باز می گردد، اندوه من تازه شد. در فکر بهانه جویی و دروغ گفتن بر آمدم. با خود گفتم که با خشم رسول خدا چه خواهم کرد؟ و از هر خردمندی که در خاندانم بود کمک می خواستم. پس چون گفتند که ورود رسول خدا نزدیک شده، اندیشۀ باطل از من دور شد و دانستم که هرگز با دروغ پردازی از خشم او رهایی نخواهم داشت، و تصمیم گرفتم که نزد وی راست بگویم. رسول خدا (ص) از راه رسید، و به عادت معمول خویش ابتدا به مسجد رفت و دو رکعت نماز خواند، و سپس برای ملاقات با مردم نشست، و چون این کار به انجام رسید، بازماندگان از جهاد که هشتاد و چند نفر بودند، شرفیاب می شدند، و نزد آن حضرت به عذر خواهی و قسم خوردن می پرداختند. رسول خدا هم اظهارات آنان را می پذیرفت و با آنان بیعت می کرد و بر ایشان از خدا مغفرت می خواست، و باطنشان را به خدا وامی گذاشت.
من هم شرفیاب شدم. چون سلام کردم تبسّمی کرد که نشانی از خشم داشت. سپس گفت: پیش بیا. جلو رفتم و در پیش روی او نشستم آن گاه به من گفت: چرا عقب ماندی؟ مگر شتر سواری خود را نخریده بودی؟ گفتم: چرا، به خدا سوگند ای رسول خدا اگر نزد شخص دیگری از مردم دنیا نشسته بودم تصوّر می کردم که با معذرت خواهی از خشم وی در امان خواهم ماند، اما اکنون به خدا سوگند یقین دارم که اگر امروز با سخنی دروغ، تورا از خود خشنود سازم، به زودی خدا تورا از راه وحی بر من به خشم خواهد آورد. اما اگر راست بگویم و از آن در خشم شوی امیدوارم در نتیجه آن راستی خدا از من بگذرد. نه به خدا سوگند عذری نداشتم، به خدا سوگند هرگز نیرومندتر و توانگرتر از روزی که با تو همراهی نکردم، نبوده ام .رسول خدا گفت: راست گفتی، برخیز تا خدا درباره ات چه فرماید. برخاستم و می رفتم که مردانی از «بَنی سَلِمَه»نیز برخاستند و به دنبال من آمدندو گفتند: به خدا سوگند پیش از این از تو گناهی ندیده ایم اما امروز تو را درمانده یافتیم
چرا تو هم مانند دیگران نزد رسول خدا عذر نیاوردی تا برای توهم استغفار کند و گناه تو هم آمرزیده شود؟به خدا سوگند به قدری اصرار ورزیدند که خواستم برگردم و خود را در آنچه گفته بودم، نزد رسول خدا تکذیب کنم. اما از آنان پرسیدم که آیا شخص دیگری نیز مانند من گرفتار شده است؟ گفتند: آری. دو مرد دیگر هم مانند تو اعتراف کردند و همان پاسخی را که رسول خدا به تو گفت شنیدند. گفتم: آن دو مرد کیستند؟ گفتند:«مُرارة بن رَبیع امری» و«هِلال بن أُمَیَّۀ واقفی». بدین ترتیب دو مرد شایسته از اهل بدر را نام بردند که شایستگی پیروی داشتند، و با شنیدن نام آن دو از تردید بیرون آمدم. رسول خدا(ص) از میان همه کسانی که همراه او نرفته بودند تنها مسلمانان را از سخن گفتن با ما سه نفر بازداشت کرد، و ناچار از مردم کناره گرفتیم و آنها هم از ما رمیدند و کار ما به آنجا کشید که من حتی خودم را هم نمی شناختم و زمین در نظرم بیگانه و جز آن زمینی بود که می شناختم، و پنجاه شب و روز وضع ما به این ترتیب برگزار شد. مُرارَه و هِلال بیچاره خانه نشین شدند و کار آن دو نفر گریه بود. لیکن من که از آن دو جوانتر و شکیباتر بودم از خانه بیرون می رفتم و به نماز جماعت مسلمانان حاضر می شدم و در بازار ها رفت و آمد می کردم، اما هیچ کس با من سخن نمی گفت.
هنگامی که رسول خدا (ص) بعد از نماز می نشست نزد وی می رفتم و سلام می کردم و با خود می گفتم: آیا جواب سلام مرا هر چند آهسته هم باشد داد، یا نه! سپس نزدیک او به نماز می ایستادم و زیر چشمی به او می نگریستم. هر گاه سرگرم نماز خود بودم به من می نگریست اما چون به او متوجه می شدم از من روی گردان می شد. چون از بی مهری مردم به ستوه آمدم، به راه افتادم و از دیوار باغ پسر عموی خود «اَبو قَتاده» که او را بیش از هم کس دوست می داشتم بالا رفتم و بر او سلام کردم، اما به خدا سوگند که جواب سلام مرا نداد. گفتم: ای «ابو قتاده» تو را به خدا سوگند، می دانی که من خدا و رسولش را دوست می دارم؟ جوابی نداد. دیگر بار او را سوگند دادم باز خاموش ماند، سومین بار که سخن خود را تکرار کردم و او را سوگند دادم گفت: خدا و رسولش بهتر می دانند. پس اشک من فرو ریخت و از همان راهی که آمده بودم باز گشتم وسپس روانه بازار شدم.
در بازار مدینه راه می رفتم که ناگاه یکی از « نََبَطیان » شام که برای فروش خواروبار به مدینه آمده بود از من سراغ می گرفت و می¬گفت: « کعب بن مالک » را که به من نشان می دهد؟ مردم مرا به او نشان دادند تا نزد من آمد، و نوشته ای از پادشاه «غسّانی» (جبلة بن أیهم، یا حارث بن ابی شمر غسانی) به من داد که در آن نوشته بود:« اما بعد، خبر یافته ام که سرورت بر تو جفا کرده است. با آن که تحمل خواری و زبونی را خدا بر تو واجب نکرده است، نزد ما بیا تا با تو همراهی کنیم». چون نامه را خواندم گفتم: این هم جزء گرفتاری است، راستی کار من بجای کشیده است که مردی مشرک در من طمع ورزد. آنگاه بر سر تنور آتش رفتم و نامه را در تنور افکندم.
چهل روز از گرفتاری ما گذشته بود که ناگاه، «خُزَیمَة بن ثابت» فرستادۀ رسول خدا (ص) نزد من آمد و گفت: رسول خدا (ص) می فرماید: که از همسرت کناره¬گیری کنید. گفتم: طلاقش دهم؟ وگرنه باید چه کنم؟ گفت: نه، بلکه از او کناره گیری کن و نزدیکش مرو رسول خدا نزد هِلال و مُراره کس فرستاد تا از زنان خود کناره گیری کنند. پس به همسرم گفتم: پیش پدر و مادرت برو و نزد آنان بمان تا خدا تکلیف مارا روشن سازد. زن «هلال بن اُمیه» (خَوله دختر عاصم) نزد رسول خدا رفت و گفت: ای رسول خدا، « هلال بن امیه» پیری از کار افتاده است، و خدمت گذاری ندارد، اجازه می دهی اورا خدمت کنم؟ فرمود: عیبی ندارد، اما به تو نزدیک نشود. زن هلال گفت: به خدا سوگند که اورا به من رغبتی نیست، و از روزی که این پیشامد شده است تا امروز کار او گریه است و چشم او در خطر است.
یکی از بستگانم به من گفت: اکنون که رسول خدا (ص) زن هلال را اجازه دادتا نزد شوهرش بماند و او را خدمت کند، کاش تو هم برای زنت اجازه می گرفتی. گفتم: به خدا سوگند در این موضوع از رسول خدا چیزی نمی خواهم، چه من مرد جوانی هستم و نمی دانم که هر گاه با وی صحبت کنم به من چه پاسخ خواهد داد. ده روز دیگر هم بدین وضع سپری شد،و مدتی که مردم به فرمان رسول خدا (ص) با ما سخن نمی گفتند به پنجاه روز رسید. بامداد شب پنجاهم بود که روی بام یکی از اطاق های خانۀ خود نماز صبح را خواندم و در حالی که از جان خود به تنگ آمده بودم، و زمین فراخ پهناور به من تنگ آمده بود (چنان که خدای متعال در قرآن مجید یادآور شده است )، ناگهان آواز فریاد کننده ای از بالای کوه «سَلع» به گوشم رسید که با صدای بلند فریاد می کرد:ای«کَعب بن مالک» مژده باد تورا. پس به سجده افتادم و دانستم گشایشی پیش آمده است.رسول خدا (ص) بعد از نماز صبح، قول توبه ما را نزد پروردگار اعلام کرده بود، و مردم برا ی بشارت دادن به ما به راه افتاده بودند.
کسانی برای مژده رساندن نزد هلال و مراره رفتند، و اسب سواری (زُبَیر بن عَوّام) هم برای بشارت دادن به من بتاخت می آمد. در این میان مردی از قبیلۀ «أسلَم»(حمزة بن عَمرو أسلمی) بر کوه سلع بالا رفت و فریاد کرد: و صدای او تندروتر از اسب بود و زودتر رسید، و بدین جهت هنگامی که خودش برای بشارت دادن نزد من آمد، دو جامۀ خود را از تن بیرون آوردم و به مژدگانی بر تن او پوشاندم، با آنکه به خدا سوگند در آن روز، جز همان دو جامه لباسی نداشتم و دو جامۀ دیگر عاریه گرفتم و پوشیدم. آنگاه نزد رسول خدا رهسپار شدم. در بین راه مردم دسته دسته، به من می رسیدند و به عنوان تهنیت می گفتند: مبارک باد تو را که خدا توبه ات را پذیرفت. وارد مسجد شدم و دیدم که رسول خدا (ص) در میان مردم نشسته است
1- سورۀ توبه، آیۀ 118.
پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام
زنجان - خبرگزاری مهر: معاون سیاسی و امنیتی استانداری زنجان گفت: رسانه ها پل ارتباطی بین مردم و مسئولان هستند و می توانند با برنامه ریزی از پیش تعیین شده مردم را به استفاده از کالاهای ایرانی سوق دهند.
به گزارش خبرنگار مهر، فیروز احمدی زنجان ظهر شنبه در جمع مدیران ستادی و فرمانداران افزود: وجود کالاهای خارجی در بازارها را نوعی تهاجم فرهنگی دشمن عنوان کرد و ادامه داد: باید به این باور برسیم که کالای ایرانی بهتر از کالای خارجی است و بایستی زمینه را برای صادارات این کالاها به خارج از کشور فراهم ساخت. وی با اشاره به قانون مبارزه با کالای قاچاق ارز که در سال گذشته در دولت مصوب شد ادامه داد:این مصوبه اقدام مبارکی برای استقبال از برنامه های سال 91 است. احمدی به نام گذاری سالجاری با عنوان"تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی" اشاره کرد و گفت: برای تحقق این شعار مردم و مسئولان باید دست به دست هم دهند و زمینه را برای تولید ملی در داخل و استفاده از کالاهای ایرانی فراهم سازند. معاون سیاسی و امنیتی استانداری زنجان در ادامه با اشاره به انتخابات آینده ریاست جمهوری افزود: انتخابات ریاست جمهوری از محورهای اصلی و اساسی در سال جاری است که باید مقدمات آن را برنامهریزی و فراهم کنیم. احمدی به انتخابات 12 اسفند اشاره کرد و گفت: حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای لبیک به منویات مقام معظم رهبری بود.
مدیر عامل موسسه قرآنی ندای ملکوت که در روزهای آغازین سال جاری نخستین کتاب با عنوان «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» را از سوی موسسه خود روانه بازار کتاب کرده است گفت: این کتاب در چهار روز نوشته شد و کسب مجوز نشر آن هم تنها یک روز زمان برد.
حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین کوششی مدیر موسسه قرآنی ندای ملکوت که در روزهای آغازین سال جاری و همزمان با تعطیلات سال نو نخستین کتاب با عنوان «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» را از سوی موسسه خود روانه بازار کتاب کرده است در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: برخلاف اظهار نظرهای انجام شده درباره این کتاب، در حقیقت کار ما اینگونه نبوده است که قبل از اظهار نظر مقام معظم رهبری، از موضوع شعار سال اطلاعی داشته باشیم بلکه تیم تحقیقاتی موسسه تلاش دارد تا هر سال در کمترین زمان ممکن با توجه به شعار اعلامشده دست به تدوین کتابی در این زمینه بزند. وی ادامه داد: کتاب ما بر مبنای قرآن، احادیث و روایات به معرفی کلید واژههای مرتبط با موضوع تولید ملی میپردازد و اینگونه هم نیست که نشود در ایام تعطیل به تولید آن پرداخت. کسی که قرارست کار تحقیقاتی انجام دهد از قبل تمام ابزار مورد نظر برای آن را نیز آماده میکند. کوششی افزود: موسسه برای تولید چنین کتابی که سال گذشته با موضوع جهاد اقتصادی نیز تدوین و منتشر شد، یک تیم پژوهشی 4 الی 5 نفره تشکیل میدهد و پس از طرح موضوع شعار سال از سوی مقام معظم رهبری، این شعار توسط گروه تحقیقاتی از منظر آیات و روایات و منابع دینی مورد بررسی قرار میگیرد. در واقع ما پیش از طرح شعار سال هر آن چیزی را که برای بررسی جوانب رهنمودهای مقام معظم رهبری مورد نیاز است آماده میکنیم و پس از طرح شعار به دقت در آن دست به کنکاش میزنیم. مدیرعامل موسسه ندای ملکوت همچنین گفت: این کتاب حاصل یک فعالیت شبانهروزی به معنای واقعی کلمه است و پس از تدوین در 4 روز نخست سال در روز پنجم فروردین به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شد و همان روز نیز مجوز انتشار دریافت کرد. وی در پاسخ به سوالی در زمینه چگونگی اخذ یک روزه مجوز نشر این کتاب نیز گفت: در روزهای نخست سال ادارات دولتی معمولا تراکم کاری ندارند. ما هم خواهش کردیم که این کتاب را با توجه به فراغ بالی که وجود داشت به صورتی ویژه و در زمانی کمتر از حد معمول بررسی کرده و به آن مجوز دهند. البته کتاب هم حجم چندان بالایی نداشت و ارشاد هم کار خاصی لازم نبود روی آن انجام دهد. وی همچنین گفت: این کتاب در روزهای نخست امسال و در خلوتی کار چاپخانهها با شمارگان 20 هزار نسخه منتشر شد که به عقیده من پیگیریهای انجام گرفته برای انتشار آن با این سرعت به نوعی نمایشدهنده روحیه جهادی گروه تولید آن نیز هست. وی ادامه داد: موسسه ندای ملکوت از انتشار این کتاب به دنبال نفع شخصی نبوده و تا کنون نیز نزدیک به 13 هزار جلد از این کتاب را به صورت رایگان میان گروههای هدف از جمله گروههای فرهنگی، دینی و قرآنی توزیع کرده است. کوششی در پاسخ به سوالی درباره لزوم بازنگری در مطالب این کتاب نیز گفت: پس از انتشار کتاب افراد زیادی با ما تماس گرفتند و خواستند درباره کتاب دیدگاههایی را ارائه دهند. ما هم اعلام کردیم این دیدگاهها را میشنویم و در صوت ازوم در چاپ بعدی کتاب بازنگریهایی را صورت خواهیم داد.