محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
1 - بخشش طلا ونقره از قيمت باغات
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فراوان كارمىكرد، و توليد داشت، و باغات زيادى به وجود مىآورد، و سپس آنها را مىفروخت و پول آن را بين مستمندان تقسيم مىكرد.
شعبى مىگويد :
روزى كه امام على عليه السلام يكى از باغات را فروخت و طلا و نقره را روى هم انباشت، مستمندان زيادى را ديدم كه اجتماع كرده بودند.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام با تازيانهاى كه در دست داشت آنها را به صف مىكرد، و همه طلا و نقرهها را كه چون تلى انباشته بود به فقراء بخشيد، و خود با دست خالى به منزل بازگشت.
از اين واقعه بسيار در شگفت شده به منزل آمدم و براى پدرم نقل كردم، پدرم به گريه افتاد وگفت:
پسرم تو امروز بهترين انسانها را ديدى. (1)
البته اين نكته را هم بايد توجه داشت كه امام على عليه السلام همراه بابخشش به مستمندان، زندگى زنان و فرزندان خود را نيز تأمين مىفرمود، و باغات منطقه ينبع را وقف اهل و عيال خود كرد و به كسى نبخشيد تا خانواده او كاملاً تأمين شده و سربار جامعه نباشند.
2 - بخشيدن انگشتر درحال ركوع
عدهاى از مسيحيان و يهوديان خدمت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيدند، و يهوديان حاضر در جلسه پرسيدند،
هر پيامبرى وصى و جانشينى دارد، اگر شما پيامبر خدائيد وصىو جانشين شما چه كسى است؟
جبرئيل آمد و آيه:
و يؤتون الزَّكاة و هم راكعون (22)
(كسى كه درحال ركوع است، صدقه مىدهد).
را بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله تلاوت كرد، مطلب براى حاضران روشن نبود تا كه همراه پيامبر برخاستند و وارد مسجد شدند، فقيرى راديدند ازمسجد خارج مىشود،
پيامبر خدا خطاب به فقير فرمود :
آيا كسى به تو كمكى نكرد؟
گفت : چرا، آن مرد كه دارد نماز مىخواند،
وقتى صداى مرا شنيد كه از مردم كمك مىخواهم، اشاره كرد به سوى او رفتم و در حالى كه در ركوع بود، انگشترى را به من بخشيد.
رسول خدا با شگفتى تكبير گفت، و اصحاب هم تكبيرگفتند.
پيامبر رو به مسيحيان و يهوديان كرد و فرمود:
على عليه السلام كه درحال ركوع صدقه مىدهد وصى و جانشين من است.(3)
3 - بخشيدن غذاى مورد احتياج به فقير
حسن و حسين(ع) مريض شدند، و حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام و فاطمه(س) نذر كردند سه روز روزه بگيرند.
در منزل امام على عليه السلام نيز غذاى كافى نبود، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام از شمعون يهودى مقدارى پشم گرفت تا تبديل به نخ كرده در قبال آن جو يا گندم دريافت كند.
گندم وآرد تهيه شد و 5 قرص نان پخته و سفره افطار آماده گرديد.
فضه نيز در روزه گرفتن شركت كرد
غروب روز اول تا خواستند افطار كنند، فقيرى در را كوبيد و تقاضاى غذا كرد
امام على عليه السلام غذاى خود را به فقير داد
حضرت زهرا(س) و فرزندان بزرگوار و فضه هم غذاى خود را به فقير بخشيدند.
و اين حركت ايثارگرانه تا سه روز تكرار شد،
تا آنجا كه بدن بچهها از گرسنگى مىلرزيد و چشمهاى حضرت زهرا(س) در كاسه سرش فرو رفته بود،
وقتى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله متوجه گرديد ناراحت شد اما طولى نكشيد كه جبرئيل آمد و بشارت داد:
يارسول اللَّه سوره (هل أتى) به عنوان پاداش اين خانواده نازل شد.(4)
4 - بخشيدن همه دارائىها به مستمندان
روزى حضرت زهرا(س) خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيد، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پس از سلام و احوال پرسى، از حال على عليه السلام پرسيد.
حضرت زهرا(س) فرمود :
يا رسول اللَّه ما يدع على شيئاً من رزقه الا وزعه بين المساكين
(اى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام از اطعام و غذا چيزى درخانه باقى نمىگذارد، هر چه دارد به تهيدستان مىبخشد).(5)
پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله در حالى كه خوشحال بود، آن حضرت را به پيروى از امام على عليه السلام دعوت فرمود.
5 - اصالت دادن به انفاق اموال
هرگاه ثروتى به دست حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مىرسيد، فقراء و تهيدستان را باخبر مىساخت و پس از جمع شدن، پولها را از دست راست به دست چپ مىريخت و مىفرمود :
اى درهم هاى زرد و سفيد مرا گول نزنيد و غير مرا فريب دهيد.
و آنگاه همه آنها را بين محرومين تقسيم مىكرد و سپس دو ركعت نماز شكر مىخواند.(6)
6 - شتاب در بخشش
غروب يكى از روزها اموال فراوانى براى امام على عليه السلام آوردند،
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام دستور داد فقرا و صاحبان حقوق را باخبر سازيد تا در ميانشان تقسيم كنم.
كارگزاران گفتند :
هم اكنون شب فرارسيده، صبر كنيد تا فردا آنها را تقسيم كنيم.
امام على عليه السلام فرمود :
تقبلون أن أعيش الى غدٍ ؟
آيا ضمانت مىكنيد كه تافردا زنده باشم؟ (7)
پاسخ دادند : ما هم از سرنوشت خود بى خبريم.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
پس تأخير روانيست و دستور داد تا شمعى آوردند و در پرتو نور شمع، همه اموال را به تهيدستان ومحرومان بخشيد. (8)
7 - تهيه مسكن براى خالهها
امام على عليه السلام با كار و تلاش فراوان و توليد مناسب، نياز نيازمندان مدينه را برطرف مىفرمود.
سالانه چهل هزار دينار درآمد باغات او بود، كه در راه خدا به مستمندان مىبخشيد تا براى ازدواج جوانان يا تهيه مسكن براى بيچارگان، استفاده شود.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در محله بنى زريق مدينه چند خانه ساخت و آنها را به خالههاى خود بخشيد با اين شرط كه پس از آنان وقف مستمندان باشد.(9)
8 - صدقه هاى امام على عليه السلام
پيش از آنكه به ذكر شواهدى از احسان و نيكوكارى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بپردازيم، به پاره اى از آيات كريمه قرآن مىنگريم كه نيكى و احسان آن حضرت را در فضائى عطرآگين مطرح ساخته و مورد تمجيد و ستايش قرار داد
و پاداش بزرگ خداوند را براى اميرمؤمنان عليه السلام وعده داده كه جز خدا اندازه آن را نمىداند.
در واقعهاى كه على عليه السلام و خاندانش، مستمند و يتيم و اسير را طى سه روز اطعام نمودند و آنها را برخود مقدم داشتند.
آياتى نازل شده كه بزرگترين منقبت را در عالم هستى بيان مىكند و تا روزگار باقى است و زبانها سخن مىگويند و كتاب فضيلت ورق مىخورد، ياد آن تكرار مىشود، كه خداوند بزرگ فرمود:
و يطعمون الطَّعام على حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً انَّما نطعمكملوج ه اللَّه لا نريد منكم جزاءً و لا شكوراً...
(در حالى كه به طعام علاقه فراوان داشتند آن را به فقير و يتيم و اسير مىبخشيدند، و مىگفتند، همانا شما را اطعام مىكنيم براى خشنودى خدا، و در اين راه از شما پاداش و سپاسى انتظار نداريم.)(10)
مهم نيست كه امام على عليه السلام چه مقدار به مستمند محتاج بخشيد. بسيارند مردمى كه بيش از اين به ديگران بخشيدهاند.
مهم آن است كه براى خدا و از روى خلوص و بدون هيچ شائبهاى انفاق شود،
و آنكه براى اغراض دنيوى يا نام و عنوان و اشتهار ميان مردم انفاق تحقق نپذيرد.
و نيز فرق است ميان انفاق تمام آنچه را كه انسان در اختيار دارد، و بدان شديداً محتاج است و آنكه بخشى از دارائى خود را انفاق مىكند.
و آيه :
انَّما وليُّكم اللَّه و رسوله و الَّذين آمنوا الَّذين يقيمون الصَّلوة و يؤتون الزَّكاة و هم راكعون...
(همانا امام و رهبر شما، خدا و پيامبر او، و كسانى هستند كه ايمان آوردند، نماز را بپاداشتند و در حال ركوع زكات دادند.)(11)
بيش از ديگر آيات دلالت دارد بر اينكه عمل صالح از نظر خداى بزرگ بستگى به انگيزه و عوامل آن دارد نه حجم و آثار آن.
مهم نيست كه بسيارببخشى،
مهم آن است كه با چه نيتى و انگيزهاى ايثار مىكنى
ارزشيابى خداوندى، دائر مدار نيت است.
بنابر اين هر اندازه قصد تقرب به خداى بزرگ بيشتر و هدف، جلب رضايت او باشد، پاداش، بزرگتر و بالاتر است.
به برخى از نمونهها توجه كنيم :
1 - از امام صادق عليه السلام روايت شده است، كه فرمود:
اميرمؤمنان بيل مىزد و زمين آباد مىداد كه از دسترنج خود هزار بنده آزاد نمود.(12)
2 - ايوب بن عطيه حذاء گفت :
شنيدم امام صادق عليه السلام مىفرمود :
پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله غنائمى را تقسيم نمود.
زمينى به على عليه السلام رسيد، در آن زمين چشمهاى كند و آبى چون گردن شتر بيرون زد كه آن را ينبع ناميد.
وقتى به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام تبريك گفتند پاسخ داد :
اين را وقف مىكنم كه حجاج بيتاللَّه و رهروان راه خدا از آن بهره گيرند و هرگز فروخته نشود و به كسى هبه نگردد، و به عنوان ارث به كسى منتقل نگردد.
پس هر كه آن را فروخت يا هبه كرد، بر او لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد و خدا انفاق و عمل نيك او را نپذيرد. (13)
3- احمد بن حنبل در فضائل آورده كه محصول زراعت على عليه السلام چهل هزار دينار بود كه آنرا صدقه مستمندان مىساخت.(14)
4- ابن ابى الحديد مىگويد :
سخن گفتن از توجه امام على عليه السلام به احسان و انفاق در راه خدا، ما را به ياد روح بزرگ و بخشندهاى مىآورد كه على عليه السلام بدان ممتاز بود.
انفاق بسيار و بخشش بىحساب او گرچه تصويرى گويا و صادق از جود و سخاوت حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام است، اما سيطره عطرآگين وى پرده از روى چهرهاى ديگر از شخصيت آن حضرت برمىافكند.
آن بزرگوار از باران بر امت خود بخشندهتر بود.
مقصود ما در اينجا فداكارى و جانبازى امام على عليه السلام در راه پاسدارى از رسالت و مسير تاريخى اسلامى نيست كه رهگذر قهرمانىهاى او در تمام جنگهاى اسلام تجلى مىكرد، كه اين بحث، كتاب جداگانهاى را مىطلبد، بلكه مقصد ما در اينجا سخاوت در بذل مال است.
جود و بخشش حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را، سرسخت ترين دشمن او (معاويه) نيز اعتراف داشت.
با اينكه وى همواره در جهت مشوش ساختن چهره امام على عليه السلام در كار دروغ سازى و افترازدن بود.
با اين حال او نمىتوانست فضيلت جود و سخاى آن حضرت را انكار كند.
مردى به نام مخفى بن ابى مخفى ضبى روزى به معاويه گفت : من از پيش بخيلترين مردم آمدهام !
معاوية بن ابى سفيان گفت :
واى بر تو چگونه مىگوئى او بخيلترين مردم است، حال آنكه اگر او خانهاى از طلا داشته باشد و خانهاى از كاه، طلاى خود را پيش از كاه انفاق خواهد كرد. (15)
5 - شعبى در وصف حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مىگويد:
او با سخاوتترين مردم بود. خصلتى كه خدا او را با آن آفريده است، سخاوت وجود بود كه هرگز به نيازمندان جواب ردنداد.(16)
9 - روز عيد و بخشش به فقرا
در ذخيرة الملوك از ابوهريره روايت شده كه گفت:
روز عيد بود، ضعيفان و مسكينان بر در خانه امام على عليه السلام گرد آمده بودند.
اميرالمؤمنين عليه السلام به ابوموسى دستور داد كه در بيت المال را بگشايد و سيصد هزار درهم به فقراء انفاق نمايد،
چون ابوموسى فرمان حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را به اجرا گذاشت و آنحضرت از مراسم نماز عيد به خانه بازگشت من وارد شدم ديدم چند قرص نان جوئى بىروغن آوردند.
به امام على عليه السلام گفتم :
اگر مىفرمودى از آن مال، يك درهم را روغن مىخريدم چه مىشد ؟
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
اى ابوهريره مىخواهى مرا در روز محشر شرمنده گردانى و داغ خيانت را بر پيشانيم بچسبانى،
و اللَّه براى فرزند ابيطالب هيچ نعمتى بزرگتر از اين نيست كه در روز قيامت از انفعال خيانت و عرق رسوائى آن در امان باشد.(17)
10 - بخشيدن غذاى دوست داشتنى به ديگران
اميرالمؤمنين عليه السلام تمايل به خوراكى از جگر بريان با نان نرم داشت اما يك سال گذشت و به اين خواست خود ترتيب اثر نداد،
روزى به امام حسن عليه السلام دستور تهيه آن را داد در حالى كه حضرت روزهدار بود خوراك براى افطار آماده شد،
هنگامى كه مىخواست افطار نمايد فقيرى بر در خانه آمد.
امام على عليه السلام فرمود :
اين غذا را به فقير بدهيد مبادا هنگامى كه نامه اعمال ما فرداى قيامت خوانده مىشود به ما بگويند :
اذهبتم طيباتكم فى حياتكم الدُّنيا و استمتعتم بها (18)
شما طيبات خود را در دنيا گرفتيد و با آن بهرهمند شديد. (19)
پی نوشت ها :
1- الغارات ج ص 55
2- سوره مائده آيه 55
3- بشارة المصطفى - و - مناقب ابن شهرآشوب ج3 ص3 - و - مجمع البيان ج 3
4- امالى صدوق - و - ذخائر العقبى ص 89
5- بحارالانوار ج43 ص143 - و - كشف الغمة ج1 ص473
6- امالى شيخ صدوق ص 169
7- بحارالانوار ج40 ص321 و ج41 ص107 ح12
8- أمالى شيخ طوسى ص 257
9- فروع كافى ج5 ص74 - و - بحارالانوار ج4 ص43 - و - مناقب ج1 ص323
10- سوره انسان آيه 8 و 9
11- سوره مائده آيه 55
12- بحارالانوار ج41 ص37
13- بحارالانوار ج41 ص40
14- مناقب ابن شهرآشوب ص346 - و - بحارالانوار ج41 ص43
15- شرح نهجالبلاغه ج1 ص22 (ابنابىالحديد)
16- شرح نهجالبلاغه ج1 ص22 (ابنابىالحديد)
17- مناقب مرتضوى ص 377
18- سوره احقاف آيه 20
19- سفينة البحار ج 2 ماده كبد، و نمونه ج 1 ص 348
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
1 - دوختن كفش پيامبر صلى اللَّه عليه و آله
ابوسعيد خدرى روايت مىكند :
روزى همه اصحاب و ياران در مسجد مدينه بوديم كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله برماوارد شد و فرمود :
إنَّ منكم من يقاتل الناس على تأويل القرآن كما قاتلت على تنزيله
(همانا درميان شماكسى است كه بامردم براى تفسير و تأويل قرآن مىجنگد آنگونه كه من براى نزول آن جنگيدم.)
خليفه اول پرسيد :
يا رسول اللَّه آيا آن شخص من مىباشم؟
فرمود: نه .
خليفه دوم پرسيد : يا رسول اللَّه فرد مورد نظر منم؟
فرمود : نه .
و ادامه داد كه :
ولكنَّه خاصف النَّعل فى الحجرة
(همانا آن كس است كه در داخل حجره، كفش را اصلاح مىكند.)
همه منتظر او ايستاده بوديم كه :
ناگاه على عليه السلام از حجره بيرون آمد در حالى كه كفشهاى رسول خدا را اصلاح كرده در دست داشت. (1)
2 - دوختن و اصلاح نعلين
ابن عباس نقل مىكند :
براى جنگ جمل احتياج به جمع آورى نيرو داشتيم و در منطقه (ذى قار) اردو زديم.
يك روز صبح به خيمه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام رفتم ديدم كه : و هو يخصف نعله
امام عليه السلام نعلين خود را دارد مىدوزد
سلام كردم.
امام على عليه السلام جواب داد و فرمود:
يا ابن عبَّاس ما قيمة هذاالنَّعل؟
(اى پسر عباس! اين نعلين وصله خورده چقدر مىارزد؟)
گفتم : ارزشى ندارد.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
حكومت بر شما از اين نعلين در پيش من بى ارزشتر است.
الا ان اقيم حقًّا او ادفع باطلاً
(مگر آنكه حقى را برپا دارم يا باطلى را ريشه كن سازم).(2)
3 - لباس بافته شده خانواده
امام على عليه السلام به كار وتوليد و خود كفائى اهميت فراوانى مىداد، و نيازهاى خود را با دست تواناى خود برطرف مىكرد، و فرزندان و همسران خود را نيز به كار و توليد و سازندگى تشويق مىفرمود كه لباسهاى مورد احتياج را با دست مىبافتند، و با پشمريسى نخ آن را فراهم مىكرد.
ابو مخنف، لوط بن يحيى نقل مىكند كه:
پس از جنگ جمل، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام سخنرانى هائى براى هدايت مردم داشته است و در يكى از آنها فرمود:
ماتنقمون علىّ يا اهل البصرة ؟
(چرا اى مردم بصره بر من ايراد وانتقاد مىكنيد؟)
(در حالى كه اشاره كرد به پيراهن خود) سوگند به خدا اين دو لباس مرا كه مىبينيد از بافتههاى اهل خانهام مىباشد.
واللَّه انهما لمن غزل اهلى
سپس اشاره به كيسهاى كه همراه داشت و در آن مختصر نان خشك بود كرد و فرمود:
واللَّه ماهى الاّ من غلَّتى بالمدينة
(سوگند به خدا اين نيست جز همان خوراك مختصرى كه از مدينه همراه خود آوردهام)
آنگاه خطاب به مردم فرمود :
فان انا خرجت من عندكم بأكثر مما ترون، فانا عنداللَّه من الخائفين
(پس اگر من از نزد شما مردم بصره خارج شوم، وزياده از آنچه كه ديديد بر داشته باشم پس در نزد خدا از خيانتكاران مىباشم.)(149)
در نقل ديگرى آمده است كه همين سخنرانى را امام على عليه السلام با مردم كوفه نيز ايراد فرمود، ومطالب فوق را تذكر داد.(150)
4 - استفاده از دسترنج خويش
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در روزهاى آغازين خلافت ظاهرى در يكى از سخنرانىهاى خود فرمود:
به خدا سوگند، تا روزيكه يك درخت خرما در مدينه دارم از بيت المال چيزى بر نمىدارم.
حال درست فكر كنيد، وقتى من خود از بيت المال چيزى برنمىدارم آيا آن را بىحساب به شما خواهم داد؟
عقيل، برادر امام على عليه السلام برخاست و گفت:
تو امروز مرا با سياهپوستى كه در مدينه زندگى مىكند برابر دانستى.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در پاسخ او فرمود :
بنشين برادر، مگر جز تو كسى ديگر نبود كه اعتراض كند؟ آرى تو هيچ برترى بر ديگران ندارى جز با ايمان و پرهيزگارى.(151)
5 - لباس شستن
امام على عليه السلام در كار منزل به خانواده خود كمك مىكرد و امور شخصى خود را انجام مىداد، و نعلين خود را با دست مبارك خود وصله مىزد.
و رخت و لباس خود را با دست مبارك مىشست،
روزى به كنار نهر فرات رفت تا لباسهاى خود را بشويد، وقتى پيراهن خود را درآورد و سرگرم شستن شد موج شديدى آمد و پيراهن حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را برد،
امام على عليه السلام محزون شد و در آن حال صدائى شنيد كه مىگويد:
يا اباالحسن به طرف راست خود نگاه كن،
وقتى نگاه كرد،
بستهاى ديد كه پيراهن زيبائى در آن جاى دارد،
پيراهن را گرفت تا بپوشد، ديد كه در جيب پيراهن، ورقه نوشته شدهاى قرار دارد كه در آن نوشته شده است:
بسم اللَّه الرحمن الرَّحيم،
هديَّةٌ من اللَّه العزيز الحكيم الى على بن أبيطالب، هذا قميص هارون بن عمران، كذلكو أورثناها قوماً آخرين
(به نام خداوند بخشنده و مهربان،
اين پيراهن، هديهاى از طرف خداى عزيز و حكيم به على بن ابيطالب است، اين پيراهن هارون بن عمران است كه آن را به على دادهايم و چنين است كه آيندگان را وارث گذشتگان كردهايم).(152)
6 - خريدارى محل دفن
زندگانى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام با خودكفائى اداره مىشد،
امام على عليه السلام هرگز دست به سوى كسى دراز نكرد، و از كسى چيزى نخواست،
كار مىكرد و از دسترنج خود مىخورد،
و تا آنجا به خودكفائى مىانديشيد كه زمينهاى عزى در نجف اشرف را كه آنروز جزو بيابان دور افتاده حيره بود با پول خود خريد تا بدن مباركش در ملك شخصى خويش دفن گردد،
گرچه كسى نمىدانست كه بدن حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در كجا دفن خواهد شد.(153)
پی نوشت ها :
1- مناقب ابن مغازلى شافعى ص 438 - و - شرح ابن ابى الحديد ج6 ص217
2- نهج البلاغه خطبه 33 معجمالمفهرس مؤلف - و - بحارالانوار ج 40 ص 328، -و مجموعه ورام ص 9 - و - ارشاد شيخ مفيد ص 118 - و - مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 101
3- منهاج البراعه ج17 ص85 - و - بحارالانوار ج40 ص325، با اختلاف مختصرى در تعبير.
4- وسائل الشيعه ج 11 ص 83
5- وسائل الشيعه ج 11 ص 79
6- كفايةالخصام ص635 (كه از طريق عامه و خاصه3 حديث نقل شده)
7- زندگانى اميرالمؤمنين عليه السلام عمادزاده ص 445
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
كار و توليد و خودكفائى همواره ارزشمند است و خداوند، كارگر را دوست دارد.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
خداوند بزرگ، روزى خطاب به داوود فرمود:
اى داوود، نيكو بندهاى بودى اگر از بيتالمال نمىخوردى و با دست خود كار مىكردى و از دسترنج خود مىخوردى.
چون حضرت داوود اين نداى الهى را شنيد تا چهل روز گريست كه خداوند به آهن وحى فرستاد تا در دستان حضرت داوود عليه السلام نرم شود و حضرت داوود عليه السلام آن پيامبر عالى مقام آسمانى، صنعت زره سازى را فرا گرفت و با دستان مبارك با رشتههاى آهن، روزى يك زره مىبافت و به هزار درهم مىفروخت تا آنكه 360 زره با دست خود بافت و فروخت و بىنياز گرديد و از بيتالمال ديگر استفاده نكرد.
منبع : حلية المتقين باب 13، فصل نهم
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
فقر يك بلاى اجتماعى است و راه درمان آن كار و توليد است، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام از راههاى گوناگونى به كار و توليد توجه داشت.
- در جوانى شترى داشت كه با آن، باغستانهاى مردم را آبيارى مىكرد و أجرت مىگرفت.
- و با شتر از راههاى دور آب آشاميدنى به شهر مىآورد و اجرت مىگرفت.
- كشاورزى را بسيار دوست مىداشت.
- درختكارى و باغدارى را، دوست داشت و باغات زيادى در اطراف مدينه به وجود آورد.
- چاه مىكند، و وقتى برخى از چاهها، آب آن فواره مىزد، آن را وقف مسافران و حجاج بيت اللَّه مىكرد.
- روزى كه در منزل غذاى كافى نبود به يكى از نخلستانهاى اطراف قبا رفت و قرار داد بست كه براى هر دلو آبى كه به درختان مىدهد يك دانه خرما بگيرد.
- گاهى دوستان و آشنايان اصرار داشتند كه بيل از دست امام على عليه السلام بگيرند و او را كمك كنند، اما حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نمىپذيرفت و به كار ادامه مىداد.
منبع : ذخائر العقبى ص 49 - و - امالى صدوق مجلس 47
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
امام على عليه السلام كار مىكرد، و فراوان مىبخشيد،
و حتى بارها غذاى خود را به ديگران مىداد، و باغستانهاى زيادى پديد آورد و به ديگران بخشيد، و نخلستان يهودى را آبيارى مىكرد، تا أجرت بگيرد،
و آنقدر كار مىكرد كه بر دستان مباركش پينه و آبله بسته بود.
منبع :سفينة البحار ج 1 ص 413 - و - شرح ابن ابى الحديد ص10
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
به امام على عليه السلام اطلاع دادند كه طلحه و زبير در ميان مردم مىگويند :
على فقير است و چيزى ندارد.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به كارگران و سركارگر خود فرمود :
ميوه ها و در آمد امسال از غلات را جمع آورى كنيد و بفروشيد، و طلا و نقرهها را در جاى مخصوصى انباشته و به من خبر دهيد.
پس از مدتى دستور امام على عليه السلام اجرا شد، و صد هزار درهم از درآمد سالانه جمع شد، و در كيسه هاى مخصوصى جاسازى گرديد،
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بر روى آنها نشست وامر فرمود تا طلحه و زبير را بياورند،
وقتى حاضر شدند خطاب به آنها فرمود:
اين طلا و نقره ها سرمايههاى فراوانى است كه با دسترنج خود جمع كردهام، و كسى را در اين اموال حقى نيست.(1)
چون آنها عادت داشتند از خلفاء پول زور بگيرند و با تن پرورى روزگار بگذرانند،
امام على عليه السلام به آنها فهماند كه مىشود از راه كار و توليد سرمايهاى بدست آورد و دست مستمندان را هم گرفت.
پی نوشت ها :
1- لب اللباب - و - الغناء و الاسلام ص372
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در يكى ازمشكلات قضائى كه خليفه دوم سخت درمانده شد، به او گفتند :
نزد على عليه السلام برويم تا مشكل را حل نمايد.
(دو زنى كه هر دوادعا داشتند فرزند پسر مال اوست)
خليفه دوم همراه ابن عباس و جمعى به راه افتادند و از حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام پرسيدند.
گفتند :
در باغى مشغول كار كردن است.
به طرف باغ رفتند، ديدند امام على عليه السلام سخت مشغول كاركردن است و اين آيه را مىخواند:
ايحسب الْإنْسان انْ يتْرك سدى(141)
(آيا انسان مىپندارد او را به حال خود رها مىكنند.)
همه به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام سلام كردند
و حل مشكل را از حضرت خواستند كه فرمود:
(شير دو زن را در ظرف خاصى وزن كنيد، آن زن كه شيراو سنگين تراست پسر بچه از آن اوست).(2)
پی نوشت ها :
1- سوره قيامة، آيه 36
2 - علم بيكران ص 37
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به بى نيازى و خودكفائى بسيار توجه داشت،
و همگان رابراى بى نياز شدن، به كار و توليد تشويق مىكرد و در حديثى فرمود :
تعرضوا للتجارة فانَّ لكم فيها غنى عمافى ايدى الناس
(تجارت كنيد وبه كار وتوليد روى بياوريد كه از آنچه در دست ديگران است بى نياز مىشويد). (1)
پی نوشت ها :
1- فروع كافى ج 1ص 370
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ روزى اميرمؤمنان به خانه آمد و از فاطمه عليه السلام پرسيد:
غذائى داريم؟
پاسخ شنيد : كه در منزل چند روزى غذاى كافى نيست.
امام على عليه السلام سطل آبى گرفت و بيرون رفت و آبيارى يكى از نخلستانهاى اطراف مسجد قبا را به عهده گرفت و شب تا صبح مشغول آبيارى بود (1) و مزد فراوانى بدست آورد.
پی نوشت ها :
1- على وحقوق بشر جورج جرداق ج1ص 84
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
امام على عليه السلام در كمال مهربانى و فروتنى از خيانت و سوء استفاده در بيت المال سخت ناراحت مىشد و با خيانتكاران شديداً برخورد مىكرد كه در نامه تندى به زياد بن ابيه نوشت :
و اني أقسم باللَّه قسماً صادقاً، لئن بلغني أنَّك خنت من فيءالمسل مين شيئاً صغيراً أو كبيراً، لَأَشدَّنَّ عَلَيكَ شَدَّةً تَدَعكَ قَليلَ الوَفر، ثَقيلَ الظَّهر، ضَئيلَ الْأَمْر، وَالسَّلاَم.
هشدار از خيانت به بيت المال
همانا من، به راستى به خدا سوگند مىخورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردى، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده، و در هزينه عيال درمانى، و خوار و سرگردان شوى. با درود. (1)
پی نوشت ها :
1- نهجالبلاغه نامه 20 معجم المفهرس مؤلف - و - تاريخ ابن واضح ج2 ص193 -و انساب الاشراف ص162 - و - المحاسن و المساوى بيهقى ج2 ص201
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
امام على عليه السلام به زياد بن ابيه يكى از كارگزاران دولتى كه در شهر بصره تحت نظارت ابن عباس كار مىكرد، نوشت:
فدع الْإسْراف مقْتصداً، واذْكرْ في الْيوْم غداً، وأمْسكْ من المالب قدر ضرورتك، وقدم الفضل ليوم حاجتك.
أترجو أن يعطيك اللَّه أجر المتواضعين وأنت عنده من المتكبرين !
وتطمع - وأنت متمرغٌ في النَّعيم، تمنعه الضَّعيف و الْأرْملة - أنْ يوجب لك ثوابالمت صدقين؟ وإنَّما المرء مجزيٌّ بما أسلف وقادمٌ علىما قدَّم، والسَّلاَم.
سفارش به ميانه روى
اى زياد، از اسراف بپرهيز، و ميانهروى را برگزين، از امروز به فكر فردا باش، و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار، و زيادى را براى روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست،
آيا اميددارى خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالى كه از متكبران باشى؟
و آيا طمع دارى ثواب انفاق كنندگان را دريابى در حالى كه در ناز و نعمت قرار دارى؟ و تهيدستان و بيوهزنان را از آن نعمتها محروم مىكنى؟
همانا انسان به آنچه پيش فرستاده، و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد.
با درود.(1)
پی نوشت ها :
1-انساب الاشراف ص 169: بلاذرى - و - شرح ابن ابى الحديد ج 15 ص 139
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به فرماندار خود (اشعث بن قيس) در آذربايجان مىنويسد:
وإنَّ عملك ليس لك بطعمةٍ ولكنَّه في عنقك أمانةٌ، وأنت مسترعى لمن فوقك. ليس لكأ ن تفتات في رعيَّةٍ، ولاَ تخَاطرَ إلاَّ بوَثيقَةٍ، وَفي يَدَيكَمَالٌمنمَالاللَّه عَزَّوَجَلَّ، وَأَنتَ من خزَّانه حتَّى تسلمه إليَّ، ولعلي ألاَّ أكون شرَّ ولاَتكَ لَكَ، وَالسَّلاَم.
هشدار از استفاده نارواى بيت المال
همانا پست فرماندارى براى تو وسيله آب و نان نخواهد بود، بلكه امانتى است در گردن تو، بايد از فرمانده و امامت اطاعت كنى، تو حق ندارى نسبت به رعيت استبداد ورزى، و بدون دستور به كار مهمى اقدام نمائى، در دست تو اموالى از ثروتهاى خداى بزرگ و عزيز است، و تو خزانهدار آنى تا به من بسپارى، اميدوارم براى تو بدترين زمامدار نباشم، با درود. (1)
پی نوشت ها :
1- عقد الفريد ج 3 ص 104 ، ابن عبد ربه - و - الامامة و السياسة ج 2 ص 91، -و كتاب صفين، نصر بن مزاحم - و - نامه 5 نهجالبلاغه معجمالمفهرس مؤلف
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه