محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
امام على عليه السلام سخت به حقوق فردى و اجتماعى انسانها توجه داشت.
امامى كه مىفرمايد:
واللَّه لو أعطيت الْأقاليم السَّبْعة بما تحْت أفْلَاكهَا، عَلَى أَنْ أَعْصيَ اللَّهَ في نَملَةٍ أَسلبهَا جلب شعيرةٍ ما فعلته، وإنَّ دنياكم عندي لَأَهوَن منوَرَقَةٍ في فَم جَرَادَةٍ تَق ضَمهَا.
ما لعليٍّ ولنعيمٍ يفنى، ولذَّةٍ لاَ تَبقَى!
نعوذ باللَّه من سبات العقل، وقبح الزَّلل. وبه نستعين.
به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آن چه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جواى را از مورچهاى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پستتر است. على را با نعمتهاى فناپذير، و لذتهاى ناپايدار چه كار؟!!
به خدا پناه مىبريم از خفتن عقل، و زشتى لغزشها، و از او يارى مىجوييم. (1)
براى حفظ حقوق اجتماعى، حفظ حريم جادهها و معابر عمومى، با متجاوزان به حريم كوچهها، راهها سخت برخورد مىفرمود.
اصبغ بن نباته نقل مىكند :
روزى همراه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به سركشى بازار كوفه رفتم،
امام مشاهده فرمود كه برخى از بازاريان در ساخت مغازه خود به حريم كوچهها و معابر عمومى تجاوز كردند،
دستور داد آن مغازهها را خراب كنند تا راه باز شود،
سپس به سراغ خانههائى رفت كه قبيله بنى بكاء آنها را در حريم بازار مسلمين ساخته و به زمينهاى مراكز تجارى تجاوز كرده بودند.
امام على عليه السلام دستور داد كه آنها را خراب كنند.
و فرمود :
اينجا محل بازار و تجارت مسلمين است، نبايد شما در آن خانههاى مسكونى بسازيد.(2)
اين الگوى رفتارى در عصر ما كه توسعه جادهها و اتوبانها ضرورت دارد، مشكلات فراوانى را برطرف مىسازد، كه شهردارىها بايد، حريم رودخانهها و مراكز تجارى و حريم جادهها را حفظ كنند، و از سد معبر را به هر شكلى كه باشد، جلوگيرى نمايند.
پی نوشت ها :
1- نهجالبلاغه خطبه 224/8 المعجم المفهرس مؤلف
2- سنن بيهقى ج 6 ص 151
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
الف - گماشتن متولى براى مراكز اقتصادى
آنچه كه از مجموع روايات و سيره معصومين، به ويژه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و على عليه السلام بدست مىآيد، متولى بازار، وظايف زير را برعهده داشت :
جلوگيرى از احتكار
مراقبت و نظارت بر قيمتها
مراقبت از سالم بودن وزن كردن و ترازوها
جلوگيرى از تجاوز به حريم بازار و تصرف غير مجاز در آنها
تفتيش و بازرسى در مورد تقلب و غش در معاملات
اجازه فعاليت به تاجرانى كه شرايط و اوصاف لازم براى فعاليت اقتصادى را دارند.
حل مشكلات بازار
راهنمايى گمشدگان
يارى ضعيفان و ناتوانان
نظارت بر ذبح حيوانات و كيفر تخلف كنندگان
رسيدگى به امور تجار و حفظ حرمت آنان
برقرارى امنيت در راههاى تجارى
انفاق بر كسانى كه مواد غذايى وارد مىكنند
جبران آن چه كه از بازرگانان، تلف مىشود.
(كه امروزه به صورت بيمه مطرح است.)
جلوگيرى از ورود اهل ذمه (1) به حرفه صرافى
جلوگيرى از خريد و فروش در مكانهاى غير مجاز و جائى كه سد معبر مىكرد.
جلوگيرى از اشياء ممنوعه، مانند : فروختن شراب و مردار(2)
ب - نظارت بر رفتار متولى بازار
از گزارشهاى تاريخى و نيز اخبار و روايات، اين حقيقت به دست مىآيد كه متولى بازار فقط مسئول برقرارى امنيت و آرامش نبوده، بلكه اموال بازرگانان و پيشهوران بازار هم تحت نظر او بوده است.
از همين رو امام على عليه السلام رفتار خود متوليان بازار را هم به شدت كنترل مىكرده است.
و اگر خطايى از آنان سر مىزد، به هيچ وجه، چشم پوشى نمىكرد،
چنان كه على بن اصمع را بر بارجاه گماشت و چون خيانت كرد، دستش را بريد.
اين مرد، آن قدر زيست تا زمان حجاج را درك كرد، روزى به حجاج گفت :
خانواده ام به من بدى كردهاند.
حجاج : چگونه؟
ابن اصمع : چون نام على بر من نهادهاند!
حجاج : چه زيبا گفتى!
آن گاه امارت محلى را به او واگذار كرد و گفت:
اگر مطلع شوم كه خيانتى كردهاى، آن اندازه از دستت را كه على باقى گذاشته، قطع مىكنم. (3)
همچنين نحوه برخورد آن حضرت با ابن هرمه حكايت از نظارت دقيق آن بزرگوار بر امر تجارت و بازار دارد، كه توضيح آن چنين است :
ابن هرمه، متولى و مراقب بازار اهواز بود، او مرتكب خيانتى شد، هنگامى كه خبر خيانت وى به حضرت امير عليه السلام رسيد، فوراً نامهاى به اين مضمون براى رفاعة بن شداد حاكم اهواز نوشت :
وقتى كه نامهام به دستت رسيد، فوراً ابن هرمه را از مسئوليت بازار، عزل كن، و به خاطر حقوق مردم، او را زندانى كن وهمه را از اين كار باخبر نما تا اگر شكايتى دارند بگويند.
اين حكم رابه همه كارمندان زير دستت، گزارش كن تا نظر مرا بدانند.
در اين كار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و كوتاهى شود، والا نزد خدا هلاك خواهى شد ومن هم به بد ترين وجه تو را از كار بركنار مىكنم، وتو را به خدا پناه مىدهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى.
اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج كن وسى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهدى آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و بر پايش زنجير بزن، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى ويا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به كسى هم اجازه نده كه بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموز و اگر به تو گزارش رسيد كه كسى در زندان چيزى به او ياد داده كه مسلمانى از آن ضرر مىبيند آن شخص را مىزنى و زندانى مىكنى تا توبه كند و از عمل خود پشيمان شود.
اى رفاعه! همه زندانيان را براى تفريح به حياط زندان بياور غير از ابن هرمه، مگر آن كه براى جانش بيمناك باشى كه در اين صورت، او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مىآورى.
اگر قدرت بدنى دارد، هر ماه سى و پنج ضربه شلاق بر بدنش بزن و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش كن و حقوق ابن هرمه را قطع كن.(4)
- كفارى كه تابعيت كشور اسلامى را قبول كرده و موظف به رعايت شئونات اسلامى در مجامع عمومى هستند.
پی نوشت ها :
1- كفارى كه تابعيت كشور اسلامى را قبول كرده و موظف به رعايت شئونات اسلامى در مجامع عمومى هستند.
2- السوق فى ظل الدولة الاسلاميه، جعفر مرتضى عاملى، ص 52
3- الاشتقاق، ص 272 ؛ وفيات الاعيان، ج 3 ص 175
4- مستدرك الوسائل، ج 3 ص 207 - و - دعائم الاسلام، ج 2 ص 532 و 533، -و نهج السعاده، ج 5 ص 35 و 38
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
مرحوم كلينى از امام باقر عليه السلام نقل مىكند، كه:
هر روز صبح امام على عليه السلام از منزل بيرون آمده، در حالى كه شلاقى در دست داشت در بازار كوفه قدم مىزد و مردم را نصيحت مىكرد،
و با صداى بلند رهنمودهائى مىداد،
مردم تا صداى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را مىشنيدند هر چه در دست داشتند بر زمين مىنهادند و گوش مىكردند.
سپس به جايگاه خود باز مىگشت تا به مشكلات مردم رسيدگى فرمايد.(1)
امروز اگر از اين الگوى رفتارى در بازار شهرها، تيمچهها، پاساژها، استفاده كنيم، همهجا دفترى براى تبليغات داشته باشيم، و با سيستم صوتى درست و مناسب در اوقات حساب شده، بازاريان را نسبت به كار و توليد و پرهيز از خلافكارىها تشويق و هشدار بدهيم، اثر بسيار چشمگيرى خواهد داشت.
پی نوشت ها :
1- فروعكافى ج5ص151 - و - وسائلالشيعه ج12 ص283 - و - امالى صدوقمجلس 75
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در سيستم حكومتى امام على عليه السلام كنترل و نظارت يكى از اساسىترين محورهاى مديريت سياسى به حساب مىآمد كه كار قضاوت و فرمانداران و استانداران و ديگر كارگزاران حكومتى را به وسيله نيروهاى مؤمن ارزيابى مىفرمود، و سريع و به مورد عكسالعمل نشان مىداد.
الف - نظارت بربازار
امام على عليه السلام از نظر اقتصادى، بازار شهرها را با حضور نيروهاى اطلاعاتى زير نظر داشت تا به مردم ستم روا ندارند، و با گران فروشى و احتكار اساس نظام را تضعيف نكنند.
ابن هرمه، از نيروهاى اطلاعاتى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در بازار اهواز بود كه اسير نفس شد و از بازاريان رشوه گرفت.
وقتى اين خبر به امام على عليه السلام رسيد او را عزل كرده و به حاكم اهواز نوشت :
او را زندانى كند، موهاى سرش را بتراشد و روزهاى جمعه 35 تازيانه بر او بزند، و او را در شهر بگرداند.
و هر كس از او شكايتى دارد رسيدگى وازاموال ابن هرمه بپردازد، و چون زندانيان را به بيرون زندان براى گردش و هواخورى مىبرند او را نبرند و جز به هنگام نماز زنجير از پاهاى او در نياورند،
و دستور فرمود تا حقوق ابن هرمه را از ديوان دولتى قطع كند.(1)
ب - بخشنامه براى كنترل و نظارت بر بازار
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام خود در حالى كه تازيانهاى در دست داشت در بازار راه مىرفت و كم فروشان و خلافكاران اقتصادى را مجازات مىكرد، و بخشنامهاى براى استانداران خود فرستاد كه بازار را كنترل و محتكرين را مجازات كنند.(2)
پی نوشت ها :
1- مستدرك الوسائل ج 3 ص 207
2 - دعائم الاسلام ج 2ص 36
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
اصبغ بن نباته مىگويد :
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بر مركب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به اسم شهبا سوار شده در بازار مسلمين در همه جا رفت و آمد مىكرد،
متخلفان را تنبيه مىكرد، و بازاريان را حساب شده تبليغ و نصيحت مىفرمود.
روزى به امام على عليه السلام گفتم :
يا اميرالمؤمنين شما در منزل بمانيد، ما به جاى شما اين كار را انجام مىدهيم.
نپذيرفت و فرمود :
اين چه خيرخواهى است كه مىكنيد؟
امام على عليه السلام تمام اصناف بازاريان را قسمت به قسمت از نزديك نظارت مىكرد، و به همه اصناف، متناسب با شغلشان اندرز مىداد.
به بازار گوشت فروشان آمد و فرمود:
اى قصابها در كار گوسفند شتاب نكنيد، بگذاريد روح از بدنش خارج شود، و مبادا برگوشت بدميد،
و رو به يك قصاب كرد و فرمود :
گوشت زيادتر به مردم بده كه بركت را بيشتر مىكند. (1)
و سپس به بازار خرمافروشان رفت و فرمود:
خوب و بد خرما را در معرض ديد مردم قراردهيد.
و آنگاه به بازار ماهى فروشان رفت و فرمود:
غيراز ماهى حلال گوشت، ماهى ديگرى نفروشيد، از فروش ماهىهائى كه در دريا مردهاند و موج آنها رابيرون افكندهاست خوددارى كنيد.
و به محله كناسه كوفه مىرفت كه انواع خريد و فروشها در آنجا صورت مىگرفت و مىفرمود:
(اى بازرگانان! قسم خوردن دراين بازار رواج پيدا كرده باصدقه دادن جبران كنيد، ازقسم خوردن خوددارى كنيد، كه خداى بزرگ كسى راكه قسم به دروغ خورد پاك نخواهدكرد)(2)
سپس به محله خياطان مىرفت،
روزى بالاى سر خياط خلافكارى ايستاد و فرمود :
مادران فرزند مرده بر تو گريه كنند،
محكم بدوز،
درزها را خوب بگير،
و نزديك به هم سوزن بزن،
كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه فرمود :
خياط خائن رابا همان پيراهنى كه خوب ندوخته محشور مىكنند.
و از برداشتن اضافات پارچه بپرهيز، كه مال صاحب پارچه است، و آنها را براى خود نگه مدار، تا از آنها استفاده كنى.(3)
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در تداوم نظارت بر بازار،
خياط خلافكار را نكوهش كرد.
و ماهى فروش متخلف را كه ماهى بى فلس مىفروخت و مار ماهى براى فروش آورده بود شلاق زد (4).
و احتكار كننده ابزار آتش را تنبيه كرد. (5)
و شخصى كه گندمهاى فاسد شده را احتكار كرده بود تنبيه و گندم او را بين افراد محتاج تقسيم كرد. (6)
و به بازار شتر فروشان رفت و خطاب به آنها چنين فرمود:
(بفروشيد، اما قسم نخوريد، چون سوگند خوردن سرمايه را از بين برده و بركت را نابود مىكند.)(7)
وقتى وارد بازار خرما فروشان شد، غلامى را ديد كه گريه مىكند پرسيد چرا گريه مىكنى؟
گفت :
اين خرما فروش يك درهم خرما به من فروخت كه مولايم قبول نمىكند، و اين مرد هم پس نمىگيرد.
امام على عليه السلام به خرما فروش فرمود :
خرما را بگير و درهمش را بده، خرما فروش پس داد. (8)
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در بازار، گمشدگان را راهنمائى مىكرد.
و ناتوانها را دستگيرى مىفرمود، و شخصى را كه بار مىبرد در بردوش گرفتن بار، وبردن بار سنگين كمك مىكرد. و آيات قرآن را بر بازاريان و سرمايه داران مىخواند كه:
تلك الدار الْآخرة نجْعلها للَّذين لايريدون علواً فى الْأرْض و لافساداً
(اين بهشت است كه آن را به انسانهائى كه برترى طلب نيستند، و در زمين فسادگرى ندارند اختصاص دادهايم.)(9)
و مىفرمود :
(اين آيه مربوط به حاكمان و توانمندان جامعه است.) (10)
پی نوشت ها :
1-دعائم الاسلام ج2 ص 538
2- فروع كافى ج5 ص152
3- المستطرف ج2 ص55 - و - ربيعالابرار ج2 ص536 - و - تنبيهالخواطر ص42 - و - مستدركالوسائل ج2 ص472 - و - تذكرة الخواص ص116 و77
4- وسائلالشيعه ج16 ص332
5- المحلى ابن حزم ج 7ص 573 (وسائل آتش كردن، مانند سنگ چخماق و امثال آن كه نقش كبريت را در آن زمان داشت).
6- المحلىبن حزم ج7ص 573
7- شرح نهجالبلاغه خوئى، ج9 ص394
8- تراتيب الاداريه ج1 ص289 - و - استيعاب در حاشيه اصابه ج3 ص48
9- سوره قصص، آيه 83
10- كنزالعمال ج 15 ص 160 - و - البداية و النهاية ج 8ص 5 - و - تذكرة الخواص ص 216 - و - حياة الصحابة ج2 ص 624 - و - الغارات ج 1 ص 114 و 111
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در منطق امام على عليه السلام كار و توليد، عمران و آبادى، و سازندگى وخودكفائى در رأس امور قرار دارد، زيرا حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام تلاش داشت تا فقر را ريشه كن كند، و همگان را با تحقق عدالت اجتماعى به حقوق اجتماعى آنان برساند.
بنابراين دركلمات حساب شدهاى، كارگران، و بازاريان رابه كاربيشتر وتوليد تشويق مىفرمود كه:
اتَّجروا باركاللَّه لكم. (1) (تجارت كنيد خدا به كارتان بركت بدهد)
1- وسائل الشيعه ج 12ص5 حديث 12
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
يكى از زنان كوفه نقل مىكند كه :
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بدون در نظر گرفتن امتيازات نژادى، موجودى بيتالمال و آرد و خرما را بين تمام اهل كوفه و نيازمندان آن تقسيم مىكرد.
روزى دو زن خدمت امام على عليه السلام آمدند، يكى عرب و ديگرى غير عرب بود،
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به هر كدام 25 درهم و يك كر طعام ( هر كر 60 قفيز و هر قفيز 8 ك يل و هر كيل 5/1 صاع و هر صاع 4 مد است) داد. (1)
زن عرب گفت :
يا اميرالمؤمنين عليه السلام، من عرب هستم به من بيشتر عطا كن.
حضرت فرمود:
من براى فرزندان اسماعيل در اين اموال برترى نسبت به فرزندان اسحاق نمىبينم. (2)
پی نوشت ها :
1- حدود 800/28 سير و 384 كيلو گرم است.
2- الغارات ثقفى ص 46 (عربها خود را از فرزندان اسماعيل و ايرانىها را فرزند اسحاق مىدانستند.)
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
الف - پرهيز از نگهدارى بى مورد بيتالمال
امام على عليه السلام در هر جمعه، تمام موجودى بيتالمال را تقسيم مىكرد، و مكان نگهدارى بيتالمال را جاروب كرده، آب مىپاشيد، سپس در آنجا دو ركعت نماز مىخواند،
و آنگاه به زمين انبار بيتالمال خطاب مىكرد و مىفرمود:
در قيامت شهادت بده كه من مال مسلمين را در تو حبس نكردم. (1)
ب - كمك گرفتن از سران قبائل
يكى ديگر از روشهاى تقسيم بيتالمال اين بود كه بزرگان و سران قبائل را فرا مىخواند و سهم هر قبيله را به آنان مىسپرد، تا در قبيله خود تقسيم كنند.
يكبار اموالى با مقدارى نان از اصفهان به كوفه آوردند، كه در آن روزگاران در كوفه هفت قبيله معروف زندگى مىكردند.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بيتالمال و نانها را به هفت قسمت تقسيم كرد.
سران قبائل كيسههائى آوردند، امام على عليه السلام سهم هر قبيله را در آن كيسهها مىريخت، تا در ميان افراد قبيله خود تقسيم كنند.(2)
در اين الگوهاى رفتارى، استفاده صحيح از نيروهاى انسانى، و اصل نظارت بر سيستم توزيع مطرح است.
پی نوشت ها :
1- الغارات ثقفى ص31 و 33
2- الغارات ثقفى ص34 و 35
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
پس از آنكه مردم با امام على عليه السلام بيعت كردند، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در يك سخنرانى عمومى، سياستهاى خود را در احياء قرآن و سنت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و اجراى عدالت اجتماعى و برخورد شديد با غارتگران بيتالمال بيان داشت.
و آنگاه دستور داد موجودى بيتالمال را بگونهاى مساوى تقسيم كنند كه به هر نفر سه درهم مىرسيد.
به ابى رافع نويسنده و منشى خود فرمود:
از مهاجرين شروع كن و نام فرد فرد آنها را بخوان،
سپس اسامى انصار و ديگر مردم را بخوان، و به همه سه درهم بده و بين سياه و سفيد و سرخ و سفيد فرقى مگذار.
تقسيم مساوى موجودى بيت المال شروع شد.
سهل بن حنيف گفت :
يا اميرالمؤمنين! اين شخص ديروز غلام من بود و امروز آزاد شد بين من و او فرقى نمىگذارى؟
امام على عليه السلام فرمود :
به او نيز همانند تو مىبخشيم، و به هر يك از آن دو سه درهم داد.
از اين رو مخالفتها شروع شد، طلحه و زبير و عبداللَّه عمر و سعيد بن عاص و مروان بن حكم و چند تن از قريش ناراحت شدند و سهم خود را نگرفتند.(1)
پی نوشت ها :
1- شرح ابن ابى الحديد ج7 ص37 و 38 - و - روضه كافى ص 124
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
وقتى به امام گزارش رسيد كه فرماندار او در شهر بصره دعوت سرمايه داران را مىپذيرد و با آنها بر سر يك سفره مىنشيند، نامه 45 را به عثمان بن حنيف نوشت :
أمَّا بعد، يابن حنيفٍ! فقد بلغني أنَّ رجلاً من فتية أهل البصرةدعاك إ لى مأدبةٍ فأسرعتإل يها تستطاب لك الْألْوان، وتنقل إليك الجفان.
وما ظننت أنَّك تجيب إلى طعام قومٍ، عائلهم مجفوٌّ، وغنيُّهم مدعوٌّ. فانظر إلى ما تقضمهمن هذا المقضم،
فما اشتبه عليك علم ه فالفظه، وما أيقنت بطيب وجوهه فنل منه.
( پس از ياد خدا و درود! اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايهداران بصره، تو را به مهمانى خويش فراخواند و تو بهسرعت بهسوى آن شتافتى، خوردنيهاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسههاى پر از غذا پى در پى جلوى تو مىنهادند، گمان نمىكردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان باستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند، انديشه كن در كجايى؟ و بر سر كدام سفره مىخورى؟
پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمىدانى دور بيافكن، و آن چه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.)(93)
پی نوشت ها :
1- نامه 45 نهجالبلاغه معجمالمفهرس مؤلف
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام گزارش دادند كه شريح قاضى دركوفه خانه گران قيمتى خريده و با شهادت شهود قبالهاى براى آن تنظيم كرده است.
چون خانه بالاتر از شأن يك كارگزار بود، مورد نكوهش امام على عليه السلام قرار گرفت،
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نامه تندى به او نوشت، و در آن نامه تذكرهاى شديد و تندى به او دادند كه :
اگر از مال ديگران است خيانت كردى، و اگر از مال تو است اسراف نمودى وبه زودى كسى به سراغ تو خواهد آمد كه به قبالهات نگاه نمىكند، و از گواهان تو نمىپرسد، آن خانه را ويران و تو را به قعر گور مىفرستد.(1)
امام على عليه السلام پس از اطلاع از دنياگرائى شريح، هشدارگونه به او مىنويسد :
بلغني أنَّك ابتعت داراً بثََمانينَ دينَاراً، وَكَتَبتَ لَهَا كتَاباً، وَأَشهَدتَ فيهشهوداً.
فقال له شريح: قد كان ذلك يا أمير المؤمنين، قال: فنظر إليه نظر المغضب ثم قال له:
يا شريح، أما إنَّه سيأتيك من لاَ يَنظر في كتَابكَ، وَلاَ يَسأَلكَ عَنبَينَتكَ حَتَّى يخ رجَكَ منها شاخصاً، ويسلمك إلى قبرك خالصاً. فانظر يا شريح لاَ تَكون ابتَعتَ هذه الدَّارَ من غير مالك، أو نقدت الَّثمن من غير حلاَلكَ ! فَإذَا أَنتَ قَد خَسرتَ دَارَ الدُّنيَا وَدَارَ الْآخرَة ! أما إنَّك لو كنت أتيتني عند شرائك ما اشتريت لكتبت لك كتاباً علىه ذه النُّسخة، فلم ترغب في شراء هذه الدَّار بدرهمٍ فما فوق.
تحذير من الدنيا
والنسخة هذه: هذا ما اشترى عبدٌ ذليلٌ، من ميتٍ قد أزعج للرَّحيل، اشترى منه داراً من دار الغرور، من جانب الفانين، وخطَّة الهالكين.
وتجمع هذه الدَّار حدودٌ أربعةٌ: الحدُّ الْأوَّل ينْتهي إلى دواعي الْآفات، والْحدُّ الثَّاني ينتهي إلى دواعي المصيبات، والحدُّ الثَّالث ينتهي إلى الهوى المردي، والحدُّ الرَّابعينتهي إلى الشَّيطان الم غوي، وفيه يشرع باب هذه الدَّار.
اشترى هذا المغترُّ بالْأمل، منْ هذا الْمزْعج بالْأجل، هذه الدَّار بالخروج من عزالقناعة، والدُّخول في ذل الطَّلب والضَّراعة، فما أدرك هذا المشتري فيما اشترى منه من دركٍ، فعلى مبلبل أجسامالملوك ، وسالب نفوس الجبابرة، ومزيل ملك الفراعنة، مثلك سرىوقيصر، وتبَّعٍ وحمير.
العبرة من الماضين
ومن جمع المال على المال فأكثر، ومن بنى وشيَّد، وزخرف ونجَّد، وادَّخر واعتقد، ونظر بزعمه للولد، إشخاصهم جميعاً إلى موقفالعرض والحساب، وموضع الثَّواب والعقاب: إذا وقع الْأمْر بفضْل الْقضاء وخسر هنالك الْمبْطلون شهد على ذلك العقلإذا خرج من أسر الهوى، وسلم من علاَئق الدُّنيَا.
برخورد قاطعانه با خيانت كارگزاران
به من خبر دادند كه خانهاى به هشتاد دينار خريدهاى، و سندى براى آن نوشتهاى، و گواهانى آن را امضا كردهاند.
(شريح گفت : آرى اى اميرمؤمنان،(2) حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نگاه خشم آلودى به او كرد و فرمود:)
اى شريح! به زودى كسى بسراغت مىآيد كه به نوشتهات نگاه نمىكند، و از گواهانت نمىپرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد. اى شريح! انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشى، كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست دادهاى.
هشدار از بىاعتبارى دنياى حرام
اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مىنوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمىكردى و آن سند را چنين مىنوشتم :
اين خانهاى است كه بندهاى خوار شده، و مردهاى آماده كوچ كردن، آن را خريده، خانهاى از سراى غرور، كه در محله نابودشوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، اين خانه به چهار سو منتهى مىگردد.
يك سوى آن به آفتها و بلاها، سوى دوم آن به مصيبتها، و سوى سوم به هوا و هوسهاى سست كننده، و سوى چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مىشود، و در خانه به روى شيطان گشوده است.
اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمىبندد به مبلغى كه او را از عزت و قناعت خارج و به خوارى و دنياپرستى كشانده، خريدارى نموده است.
هرگونه نقصى در اين معامله باشد، بر عهده پروردگارى است كه اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جباران را گرفته، و سلطنت فرعونها چون كسرى و قيصر و تبع و حمير را نابود كرده است.
عبرت از گذشتگان
و آنانكه مال فراوان گرد آوردند، و بر آن افزودند، و آنان كه قصرها ساختند، و محكم كارى كردند، طلا كارى نمودند، و زينت دادند، فراوان اندوختند، و نگهدارى كردند، و بگمان خود براى فرزندان خود گذاشتند، اما همگى آنان به پاى حسابرسى الهى، و جايگاه پاداش و كيفر رانده مىشوند، آنگاه كه فرمان داورى و قضاوت نهائى صادر شود.
پس تبهكاران زيان خواهند ديد (آيه 78 سوره مؤمن)
به اين واقعيتها عقل شهادت گواهى مىدهد هرگاه كه از اسارت هواى نفس نجات يافته، و از دنياپرستى به سلامت بگذرد.
پی نوشت ها :
1 - نهج البلاغه نامه 3 نهجالبلاغه معجمالمفهرس مؤلف
2- خليفه دوم به شريح بن حارث منصب قضاوت داد و حدود 60 سال در مقام خود باقى ماند، اما سه سال در دوران عبداللَّه بن زبير از قضاوت كناره گرفت و در زمان حجاج استعفا داد، در دوران حكومت امام خلافى مرتكب شد كه امام او را به روستائى اطراف مدينه تبعيد كرد و دوباره به كوفه بازگرداند.
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
وقتى مصقلة بن هبيره، به امت اسلامى و بيتالمال مسلمين خيانت كرد، و ديون خود را نپرداخت و به سوى شام و معاويه فرار كرد، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام دستور داد خانه او را در كوفه خراب كنند، تا مركز تؤطئهگران و جاسوسان نشود، گرچه برادر او، نعيم بن هبيره از شيعيان امام على عليه السلام بود. مصقله از شام توسط فردى مسيحى جاسوسى و كسب خبر مىكرد، كه آن شخص دستگير و مجازات شد.(1)
1- شرح نهجالبلاغه خوئى ج4 ص240
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
پس از بيعت عمومى مردم، امام على عليه السلام به اجراى عدالت اقتصادى پرداخت.
يكى از آنها عدالت اقتصادى در زمينهاى حاصلخيز بود كه خويشاوندان خليفه سوم و ديگر امتياز خواهان از خليفه سوم گرفته بودند.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام آن زمينها را مصادره كرد و به بيتالمال يا مسلمانان محتاج بازگرداند، كه بسيارى از كينه توزىها برضد امام على عليه السلام شكل گرفت، اما قاطعانه مىفرمود:
من بيتالمال مسلمين را هر كجا كه بيابم به مسلمانان برمىگردانم، گرچه آن را مهريه بانوان خود قرار داده باشند.(1)
واللَّه لو وجدته قد تزوج به النساء، وملك به الْإماء؛ لرددْته؛ فإنَّ في العدل سعةً. ومن ضاق عليه العدل، فالجور عليه أضيق!
سياست اقتصادى امام عليه السلام
به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن باز مىگردانم، گرچه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براى عموم است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براى او سختتر است.
پی نوشت ها :
1- الوافى ج3 ص20
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
در يكى از روزهاى عيد قربان، يكى از دختران امام على عليه السلام از ابورافع، خزانه دار بيتالمال اجازه گرفت كه گردن بندى قيمتى از غنائم بصره را به عاريت سه روز در اختيار داشته باشد و سپس تحويل دهد.
وقتى على عليه السلام متوجه گردنبند شد، ابورافع را نكوهش كرده و فرمود :
آيا به بيتالمال مسلمين خيانت روا مىدارى؟
ابورافع گفت : من از مال خود ضمانت كردم.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
همين امروز آن را به بيتالمال باز گردان، و مواظب باش ديگر تكرار نشود.
اگر دخترم بدون اجازه آن را بر مىداشت، دست او را قطع مىكردم.
سپس به دخترش فرمود :
آيا همه زنان مهاجر وانصار مىتوانند خود را بيارايند؟ و از وسائل زينتى بيتالمال استفاده كنند؟ (82)
و در نقل ديگرى على بن ابى رافع مىگويد:
مسئول بيت المال و حسابدار على بن ابيطالب عليه السلام بودم. در بيت المال گردنبند مرواريدى بود كه در جنگ به دست آمده بود.
يكى از دختران آن حضرت به من سفارش كرد كه در بيت المال اميرالمؤمنين عليه السلام گردنبند مرواريدى در اختيار توست، من دوست دارم آنرا به طور عاريه به من بدهى كه در عيد قربان از آن استفاده كنم.
گردنبند را براى او فرستادم و گفتم:
اى دختر اميرالمؤمنين عاريه مضمونه است كه بعد از سه روز بايد برگردانى. فرداى آن روز، اميرالمؤمنين عليه السلام آنرا بر گردن دخترش ديد، فرمود :
اين را از كجا به دست آوردهاى ؟
گفت :
از ابن ابى رافع عاريه گرفتهام تا در عيد قربان از آن استفاده كرده سپس برگردانم.
امام على عليه السلام مرا به حضور خود خواند و فرمود:
پسر ابى رافع آيا به مسلمانان خيانت مىكنى؟
گفتم : معاذ اللَّه كه بر مسلمانان خيانت كنم.
فرمود :
آن گردنبند را چطور بدون اذن من و بدون رضاى مسلمين به دختر من عاريه دادى ؟
گفتم :
يا اميرالمؤمنين دخترت به من سفارش كرد كه آنرا به وى عاريه بدهم، من نيز به طور عاريه مضمونه داده و خودم ضامن شدهام كه در صورت تلف شدن پول آنرا از مال خودم بدهم و متعهد هستم كه آنرا به جاى اول باز گردانم.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
همين امروز آن را به جايش برگردان، مبادا ديگر چنين كارى كنى كه از من عقوبت مىبينى.
بعد فرمود :
اگر دخترم بطور عاريه مضمونه نگرفته بود، اولين زن هاشمى بود كه دستش در سرقت بريده مىشد.
چون دختر آن حضرت از اين كلام امام على عليه السلام مطلع شد، آمد و عرض كرد:
يا اميرالمؤمنين عليه السلام من دختر تو و پاره تن تو هستم، چه كسى از من براى پوشيدن آن مرواريد لايقتر بود؟
اميرالمؤمنين عليه السلام پاسخ داد :
دخترم، از حق كناره گيرى نكن، آيا همه زنان مهاجرين در عيد قربان مىتوانستند از اين نوع مرواريد زينت كنند ؟
ابن ابى رافع مىگويد :
گلوبند را گرفته به بيت المال باز گرداندم.(1)
1- بحار الانوار ج 40 ص 338 از كتاب تنبيه الخواطر - و - تهذيب ج 10 ص 151 حديث 606 باب الزيادات فى الحدود.
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه