تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:15 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ

امام على عليه السلام سخت به حقوق فردى و اجتماعى انسان‏ها توجه داشت.

امامى كه مى‏فرمايد:

واللَّه لو أعطيت الْأقاليم السَّبْعة بما تحْت أفْلَاكهَا، عَلَى أَنْ أَعْصيَ اللَّهَ في نَملَةٍ أَسلبهَا جلب شعيرةٍ ما فعلته، وإنَّ دنياكم عندي لَأَهوَن من‏وَرَقَةٍ في فَم جَرَادَةٍ تَق ضَمهَا.

ما لعليٍّ ولنعيمٍ يفنى، ولذَّةٍ لاَ تَبقَى!

نعوذ باللَّه من سبات العقل، وقبح الزَّلل. وبه نستعين.

به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آن چه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جواى را از مورچه‏اى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست‏تر است. على را با نعمت‏هاى فناپذير، و لذتهاى ناپايدار چه كار؟!!

به خدا پناه مى‏بريم از خفتن عقل، و زشتى لغزش‏ها، و از او يارى مى‏جوييم. (1)

براى حفظ حقوق اجتماعى، حفظ حريم جاده‏ها و معابر عمومى، با متجاوزان به حريم كوچه‏ها، راه‏ها سخت برخورد مى‏فرمود.

اصبغ بن نباته نقل مى‏كند :

روزى همراه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به سركشى بازار كوفه رفتم،

امام مشاهده فرمود كه برخى از بازاريان در ساخت مغازه خود به حريم كوچه‏ها و معابر عمومى تجاوز كردند،

دستور داد آن مغازه‏ها را خراب كنند تا راه باز شود،

سپس به سراغ خانه‏هائى رفت كه قبيله بنى بكاء آنها را در حريم بازار مسلمين ساخته و به زمين‏هاى مراكز تجارى تجاوز كرده بودند.

امام على عليه السلام دستور داد كه آنها را خراب كنند.

و فرمود :

اينجا محل بازار و تجارت مسلمين است، نبايد شما در آن خانه‏هاى مسكونى بسازيد.(2)

اين الگوى رفتارى در عصر ما كه توسعه جاده‏ها و اتوبان‏ها ضرورت دارد، مشكلات فراوانى را برطرف مى‏سازد، كه شهردارى‏ها بايد، حريم رودخانه‏ها و مراكز تجارى و حريم جاده‏ها را حفظ كنند، و از سد معبر را به هر شكلى كه باشد، جلوگيرى نمايند.

 

پی نوشت ها :
1- نهج‏البلاغه خطبه 224/8 المعجم المفهرس مؤلف
2- سنن بيهقى ج 6 ص 151


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:15 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ

الف - گماشتن متولى براى مراكز اقتصادى

آنچه كه از مجموع روايات و سيره معصومين، به ويژه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و على عليه السلام بدست مى‏آيد، متولى بازار، وظايف زير را برعهده داشت :

جلوگيرى از احتكار

مراقبت و نظارت بر قيمت‏ها

مراقبت از سالم بودن وزن كردن و ترازوها

جلوگيرى از تجاوز به حريم بازار و تصرف غير مجاز در آنها

تفتيش و بازرسى در مورد تقلب و غش در معاملات‏

اجازه فعاليت به تاجرانى كه شرايط و اوصاف لازم براى فعاليت اقتصادى را دارند.

حل مشكلات بازار

راهنمايى گمشدگان

يارى ضعيفان و ناتوانان

نظارت بر ذبح حيوانات و كيفر تخلف كنندگان

رسيدگى به امور تجار و حفظ حرمت آنان

برقرارى امنيت در راه‏هاى تجارى

انفاق بر كسانى كه مواد غذايى وارد مى‏كنند

جبران آن چه كه از بازرگانان، تلف مى‏شود.
 (كه امروزه به صورت بيمه مطرح است.)

جلوگيرى از ورود اهل ذمه (1) به حرفه صرافى‏

جلوگيرى از خريد و فروش در مكان‏هاى غير مجاز و جائى كه سد معبر مى‏كرد.

جلوگيرى از اشياء ممنوعه، مانند : فروختن شراب و مردار(2)

ب - نظارت بر رفتار متولى بازار

از گزارش‏هاى تاريخى و نيز اخبار و روايات، اين حقيقت به دست مى‏آيد كه متولى بازار فقط مسئول برقرارى امنيت و آرامش نبوده، بلكه اموال بازرگانان و پيشه‏وران بازار هم تحت نظر او بوده است.

از همين رو امام على عليه السلام رفتار خود متوليان بازار را هم به شدت كنترل مى‏كرده است.

و اگر خطايى از آنان سر مى‏زد، به هيچ وجه، چشم پوشى نمى‏كرد،

چنان كه على بن اصمع را بر بارجاه گماشت و چون خيانت كرد، دستش را بريد.

اين مرد، آن قدر زيست تا زمان حجاج را درك كرد، روزى به حجاج گفت :

خانواده ام به من بدى كرده‏اند.

حجاج : چگونه؟

ابن اصمع : چون نام على بر من نهاده‏اند!

حجاج : چه زيبا گفتى!

آن گاه امارت محلى را به او واگذار كرد و گفت:

اگر مطلع شوم كه خيانتى كرده‏اى، آن اندازه از دستت را كه على باقى گذاشته، قطع مى‏كنم. (3)

همچنين نحوه برخورد آن حضرت با ابن هرمه حكايت از نظارت دقيق آن بزرگوار بر امر تجارت و بازار دارد، كه توضيح آن چنين است :

ابن هرمه، متولى و مراقب بازار اهواز بود، او مرتكب خيانتى شد، هنگامى كه خبر خيانت وى به حضرت امير عليه السلام رسيد، فوراً نامه‏اى به اين مضمون براى رفاعة بن شداد حاكم اهواز نوشت :

وقتى كه نامه‏ام به دستت رسيد، فوراً ابن هرمه را از مسئوليت بازار، عزل كن، و به خاطر حقوق مردم، او را زندانى كن وهمه را از اين كار باخبر نما تا اگر شكايتى دارند بگويند.

اين حكم رابه همه كارمندان زير دستت، گزارش كن تا نظر مرا بدانند.

در اين كار، نسبت به ابن هرمه نبايد غفلت و كوتاهى شود، والا نزد خدا هلاك خواهى شد ومن هم به بد ترين وجه تو را از كار بركنار مى‏كنم، وتو را به خدا پناه مى‏دهم از اين كه در اين كار، كوتاهى كنى.

اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج كن وسى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر كسى از او شكايتى با شاهدى آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و بر پايش زنجير بزن، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشيدنى ويا پوشيدنى آوردند، مانع نشو و به كسى هم اجازه نده كه بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموز و اگر به تو گزارش رسيد كه كسى در زندان چيزى به او ياد داده كه مسلمانى از آن ضرر مى‏بيند آن شخص را مى‏زنى و زندانى مى‏كنى تا توبه كند و از عمل خود پشيمان شود.

اى رفاعه! همه زندانيان را براى تفريح به حياط زندان بياور غير از ابن هرمه، مگر آن كه براى جانش بيمناك باشى كه در اين صورت، او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مى‏آورى.

اگر قدرت بدنى دارد، هر ماه سى و پنج ضربه شلاق بر بدنش بزن و قضيه را براى من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش كن و حقوق ابن هرمه را قطع كن.(4)


-  كفارى كه تابعيت كشور اسلامى را قبول كرده و موظف به رعايت شئونات اسلامى در مجامع عمومى هستند.
 

 

پی نوشت ها :

1- كفارى كه تابعيت كشور اسلامى را قبول كرده و موظف به رعايت شئونات اسلامى در مجامع عمومى هستند.
2- السوق فى ظل الدولة الاسلاميه، جعفر مرتضى عاملى، ص 52
3- الاشتقاق، ص 272 ؛ وفيات الاعيان، ج 3 ص 175
4- مستدرك الوسائل، ج 3 ص 207 - و - دعائم الاسلام، ج 2 ص 532 و 533، -و نهج السعاده، ج 5 ص 35 و 38
 


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:07 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ

مرحوم كلينى از امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند، كه:

هر روز صبح امام على عليه السلام از منزل بيرون آمده، در حالى كه شلاقى در دست داشت در بازار كوفه قدم مى‏زد و مردم را نصيحت مى‏كرد،

و با صداى بلند رهنمودهائى مى‏داد،

مردم تا صداى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را مى‏شنيدند هر چه در دست داشتند بر زمين مى‏نهادند و گوش مى‏كردند.

سپس به جايگاه خود باز مى‏گشت تا به مشكلات مردم رسيدگى فرمايد.(1)

امروز اگر از اين الگوى رفتارى در بازار شهرها، تيمچه‏ها، پاساژها، استفاده كنيم، همه‏جا دفترى براى تبليغات داشته باشيم، و با سيستم صوتى درست و مناسب در اوقات حساب شده، بازاريان را نسبت به كار و توليد و پرهيز از خلافكارى‏ها تشويق و هشدار بدهيم، اثر بسيار چشم‏گيرى خواهد داشت.

 

پی نوشت ها :

1-  فروع‏كافى ج‏5ص‏151 - و - وسائل‏الشيعه ج‏12 ص‏283 - و - امالى صدوق‏مجلس 75



منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


در سيستم حكومتى امام على عليه السلام كنترل و نظارت يكى از اساسى‏ترين محورهاى مديريت سياسى به حساب مى‏آمد كه كار قضاوت و فرمانداران و استانداران و ديگر كارگزاران حكومتى را به وسيله نيروهاى مؤمن ارزيابى مى‏فرمود، و سريع و به مورد عكس‏العمل نشان مى‏داد.

الف - نظارت بربازار

امام على عليه السلام از نظر اقتصادى، بازار شهرها را با حضور نيروهاى اطلاعاتى زير نظر داشت تا به مردم ستم روا ندارند، و با گران فروشى و احتكار اساس نظام را تضعيف نكنند.

ابن هرمه، از نيروهاى اطلاعاتى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در بازار اهواز بود كه اسير نفس شد و از بازاريان رشوه گرفت.

وقتى اين خبر به امام على عليه السلام رسيد او را عزل كرده و به حاكم اهواز نوشت :

او را زندانى كند، موهاى سرش را بتراشد و روزهاى جمعه 35 تازيانه بر او بزند، و او را در شهر بگرداند.

و هر كس از او شكايتى دارد رسيدگى وازاموال ابن هرمه بپردازد، و چون زندانيان را به بيرون زندان براى گردش و هواخورى مى‏برند او را نبرند و جز به هنگام نماز زنجير از پاهاى او در نياورند،

و دستور فرمود تا حقوق ابن هرمه را از ديوان دولتى قطع كند.(1)

ب - بخشنامه براى كنترل و نظارت بر بازار

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام خود در حالى كه تازيانه‏اى در دست داشت در بازار راه مى‏رفت و كم فروشان و خلافكاران اقتصادى را مجازات مى‏كرد، و بخشنامه‏اى براى استانداران خود فرستاد كه بازار را كنترل و محتكرين را مجازات كنند.(2)

 

پی نوشت ها :
1-  مستدرك الوسائل ج 3 ص 207

2 -  دعائم الاسلام ج 2ص 36

 



منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


اصبغ بن نباته مى‏گويد :

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بر مركب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به اسم شهبا سوار شده در بازار مسلمين در همه جا رفت و آمد مى‏كرد،

متخلفان را تنبيه مى‏كرد، و بازاريان را حساب شده تبليغ و نصيحت مى‏فرمود.

روزى به امام على عليه السلام گفتم :

يا اميرالمؤمنين شما در منزل بمانيد، ما به جاى شما اين كار را انجام مى‏دهيم.

نپذيرفت و فرمود :

اين چه خيرخواهى است كه مى‏كنيد؟

امام على عليه السلام تمام اصناف بازاريان را قسمت به قسمت از نزديك نظارت مى‏كرد، و به همه اصناف، متناسب با شغلشان اندرز مى‏داد.

به بازار گوشت فروشان آمد و فرمود:

اى قصاب‏ها در كار گوسفند شتاب نكنيد، بگذاريد روح از بدنش خارج شود، و مبادا برگوشت بدميد،

و رو به يك قصاب كرد و فرمود :

گوشت زيادتر به مردم بده كه بركت را بيشتر مى‏كند. (1)

و سپس به بازار خرمافروشان رفت و فرمود:

خوب و بد خرما را در معرض ديد مردم قراردهيد.

و آنگاه به بازار ماهى فروشان رفت و فرمود:

غيراز ماهى حلال گوشت، ماهى ديگرى نفروشيد، از فروش ماهى‏هائى كه در دريا مرده‏اند و موج آنها رابيرون افكنده‏است خوددارى كنيد.
 و به محله كناسه كوفه مى‏رفت كه انواع خريد و فروش‏ها در آنجا صورت مى‏گرفت و مى‏فرمود:

(اى بازرگانان! قسم خوردن دراين بازار رواج پيدا كرده باصدقه دادن جبران كنيد، ازقسم خوردن خوددارى كنيد، كه خداى بزرگ كسى راكه قسم به دروغ خورد پاك نخواهدكرد)(2)

سپس به محله خياطان مى‏رفت،

روزى بالاى سر خياط خلافكارى ايستاد و فرمود :

مادران فرزند مرده بر تو گريه كنند،

محكم بدوز،

درزها را خوب بگير،

و نزديك به هم سوزن بزن،

كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه فرمود :

خياط خائن رابا همان پيراهنى كه خوب ندوخته محشور مى‏كنند.

و از برداشتن اضافات پارچه بپرهيز، كه مال صاحب پارچه است، و آنها را براى خود نگه مدار، تا از آنها استفاده كنى.(3)

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در تداوم نظارت بر بازار،

خياط خلافكار را نكوهش كرد.

و ماهى فروش متخلف را كه ماهى بى فلس مى‏فروخت و مار ماهى براى فروش آورده بود شلاق زد (4).

و احتكار كننده ابزار آتش را تنبيه كرد. (5)

و شخصى كه گندم‏هاى فاسد شده را احتكار كرده بود تنبيه و گندم او را بين افراد محتاج تقسيم كرد. (6)

و به بازار شتر فروشان رفت و خطاب به آنها چنين فرمود:

(بفروشيد، اما قسم نخوريد، چون سوگند خوردن سرمايه را از بين برده و بركت را نابود مى‏كند.)(7)

وقتى وارد بازار خرما فروشان شد، غلامى را ديد كه گريه مى‏كند پرسيد چرا گريه مى‏كنى؟

گفت :

اين خرما فروش يك درهم خرما به من فروخت كه مولايم قبول نمى‏كند، و اين مرد هم پس نمى‏گيرد.

امام على عليه السلام به خرما فروش فرمود :

خرما را بگير و درهمش را بده، خرما فروش پس داد. (8)

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در بازار، گمشدگان را راهنمائى مى‏كرد.

و ناتوان‏ها را دستگيرى مى‏فرمود، و شخصى را كه بار مى‏برد در بردوش گرفتن بار، وبردن بار سنگين كمك مى‏كرد. و آيات قرآن را بر بازاريان و سرمايه داران مى‏خواند كه:

تلك الدار الْآخرة نجْعلها للَّذين لايريدون علواً فى الْأرْض و لافساداً

(اين بهشت است كه آن را به انسانهائى كه برترى طلب نيستند، و در زمين فسادگرى ندارند اختصاص داده‏ايم.)(9)

و مى‏فرمود :

(اين آيه مربوط به حاكمان و توانمندان جامعه است.) (10)

 

پی نوشت ها :

1-دعائم الاسلام ج‏2 ص 538
2- فروع كافى ج‏5 ص‏152
3- المستطرف ج‏2 ص‏55 - و - ربيع‏الابرار ج‏2 ص‏536 - و - تنبيه‏الخواطر ص‏42 - و - مستدرك‏الوسائل ج‏2 ص‏472 - و - تذكرة الخواص ص‏116 و77
4- وسائل‏الشيعه ج‏16 ص‏332
5- المحلى ابن حزم ج 7ص 573 (وسائل آتش كردن، مانند سنگ چخماق و امثال آن كه نقش كبريت را در آن زمان داشت).
6- المحلى‏بن حزم ج‏7ص 573
7- شرح نهج‏البلاغه خوئى، ج‏9 ص‏394
8- تراتيب الاداريه ج‏1 ص‏289 - و - استيعاب در حاشيه اصابه ج‏3 ص‏48
9- سوره قصص، آيه 83
10- كنزالعمال ج 15 ص 160 - و - البداية و النهاية ج 8ص 5 - و - تذكرة الخواص ص 216 - و - حياة الصحابة ج‏2 ص 624 - و - الغارات ج 1 ص 114 و 111




منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


در منطق امام على عليه السلام كار و توليد، عمران و آبادى، و سازندگى وخودكفائى در رأس امور قرار دارد، زيرا حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام تلاش داشت تا فقر را ريشه كن كند، و همگان را با تحقق عدالت اجتماعى به حقوق اجتماعى آنان برساند.

بنابراين دركلمات حساب شده‏اى، كارگران، و بازاريان رابه كاربيشتر وتوليد تشويق مى‏فرمود كه:

اتَّجروا بارك‏اللَّه لكم. (1)  (تجارت كنيد خدا به كارتان بركت بدهد)



1- وسائل الشيعه ج 12ص‏5 حديث 12

 


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


يكى از زنان كوفه نقل مى‏كند كه :
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بدون در نظر گرفتن امتيازات نژادى، موجودى بيت‏المال و آرد و خرما را بين تمام اهل كوفه و نيازمندان آن تقسيم مى‏كرد.
روزى دو زن خدمت امام على عليه السلام آمدند، يكى عرب و ديگرى غير عرب بود،
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام به هر كدام 25 درهم و يك كر طعام ( هر كر 60 قفيز و هر قفيز 8 ك يل و هر كيل 5/1 صاع و هر صاع 4 مد است) داد. (1)

زن عرب گفت :
يا اميرالمؤمنين عليه السلام، من عرب هستم به من بيشتر عطا كن.

حضرت فرمود:
من براى فرزندان اسماعيل در اين اموال برترى نسبت به فرزندان اسحاق نمى‏بينم. (2)

 

پی نوشت ها : 

1- حدود 800/28 سير و 384 كيلو گرم است.
2- الغارات ثقفى ص 46 (عرب‏ها خود را از فرزندان اسماعيل و ايرانى‏ها را فرزند اسحاق مى‏دانستند.)




منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:01 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


الف - پرهيز از نگهدارى بى مورد بيت‏المال

امام على عليه السلام در هر جمعه، تمام موجودى بيت‏المال را تقسيم مى‏كرد، و مكان نگهدارى بيت‏المال را جاروب كرده، آب مى‏پاشيد، سپس در آنجا دو ركعت نماز مى‏خواند،

و آنگاه به زمين انبار بيت‏المال خطاب مى‏كرد و مى‏فرمود:

در قيامت شهادت بده كه من مال مسلمين را در تو حبس نكردم. (1)

ب - كمك گرفتن از سران قبائل

يكى ديگر از روش‏هاى تقسيم بيت‏المال اين بود كه بزرگان و سران قبائل را فرا مى‏خواند و سهم هر قبيله را به آنان مى‏سپرد، تا در قبيله خود تقسيم كنند.

يكبار اموالى با مقدارى نان از اصفهان به كوفه آوردند، كه در آن روزگاران در كوفه هفت قبيله معروف زندگى مى‏كردند.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بيت‏المال و نان‏ها را به هفت قسمت تقسيم كرد.

سران قبائل كيسه‏هائى آوردند، امام على عليه السلام سهم هر قبيله را در آن كيسه‏ها مى‏ريخت، تا در ميان افراد قبيله خود تقسيم كنند.(2)

در اين الگوهاى رفتارى، استفاده صحيح از نيروهاى انسانى، و اصل نظارت بر سيستم توزيع مطرح است.

 

 

پی نوشت ها :

1-  الغارات ثقفى ص‏31 و 33

2- الغارات ثقفى ص‏34 و 35


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:01 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


پس از آنكه مردم با امام على عليه السلام بيعت كردند، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در يك سخنرانى عمومى، سياست‏هاى خود را در احياء قرآن و سنت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و اجراى عدالت اجتماعى و برخورد شديد با غارتگران بيت‏المال بيان داشت.

و آنگاه دستور داد موجودى بيت‏المال را بگونه‏اى مساوى تقسيم كنند كه به هر نفر سه درهم مى‏رسيد.

به ابى رافع نويسنده و منشى خود فرمود:

از مهاجرين شروع كن و نام فرد فرد آنها را بخوان،

سپس اسامى انصار و ديگر مردم را بخوان، و به همه سه درهم بده و بين سياه و سفيد و سرخ و سفيد فرقى مگذار.

تقسيم مساوى موجودى بيت المال شروع شد.

سهل بن حنيف گفت :

يا اميرالمؤمنين! اين شخص ديروز غلام من بود و امروز آزاد شد بين من و او فرقى نمى‏گذارى؟

امام على عليه السلام فرمود :

به او نيز همانند تو مى‏بخشيم، و به هر يك از آن دو سه درهم داد.

از اين رو مخالفت‏ها شروع شد، طلحه و زبير و عبداللَّه عمر و سعيد بن عاص و مروان بن حكم و چند تن از قريش ناراحت شدند و سهم خود را نگرفتند.(1)

 

پی نوشت ها :

1-  شرح ابن ابى الحديد ج‏7 ص‏37 و 38 - و - روضه كافى ص 124




منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:01 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


وقتى به امام گزارش رسيد كه فرماندار او در شهر بصره دعوت سرمايه داران را مى‏پذيرد و با آنها بر سر يك سفره مى‏نشيند، نامه 45 را به عثمان بن حنيف نوشت :

أمَّا بعد، يابن حنيفٍ! فقد بلغني أنَّ رجلاً من فتية أهل البصرةدعاك إ لى مأدبةٍ فأسرعت‏إل يها تستطاب لك الْألْوان، وتنقل إليك الجفان.

وما ظننت أنَّك تجيب إلى طعام قومٍ، عائلهم مجفوٌّ، وغنيُّهم مدعوٌّ. فانظر إلى ما تقضمه‏من هذا المقضم،

فما اشتبه عليك علم ه فالفظه، وما أيقنت بطيب وجوهه فنل منه.

( پس از ياد خدا و درود! اى پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردى از سرمايه‏داران بصره، تو را به مهمانى خويش فراخواند و تو به‏سرعت به‏سوى آن شتافتى، خوردنيهاى رنگارنگ براى تو آوردند، و كاسه‏هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو مى‏نهادند، گمان نمى‏كردم مهمانى مردمى را بپذيرى كه نيازمندانشان باستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‏اند، انديشه كن در كجايى؟ و بر سر كدام سفره مى‏خورى؟

پس آن غذايى كه حلال و حرام بودنش را نمى‏دانى دور بيافكن، و آن چه را به پاكيزگى و حلال بودنش يقين دارى مصرف كن.)(93)


پی نوشت ها :

1-  نامه 45 نهج‏البلاغه معجم‏المفهرس مؤلف



منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:01 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام گزارش دادند كه شريح قاضى دركوفه خانه گران قيمتى خريده و با شهادت شهود قباله‏اى براى آن تنظيم كرده است.

چون خانه بالاتر از شأن يك كارگزار بود، مورد نكوهش امام على عليه السلام قرار گرفت،

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نامه تندى به او نوشت، و در آن نامه تذكرهاى شديد و تندى به او دادند كه :

اگر از مال ديگران است خيانت كردى، و اگر از مال تو است اسراف نمودى وبه زودى كسى به سراغ تو خواهد آمد كه به قباله‏ات نگاه نمى‏كند، و از گواهان تو نمى‏پرسد، آن خانه را ويران و تو را به قعر گور مى‏فرستد.(1)

امام على عليه السلام پس از اطلاع از دنياگرائى شريح، هشدارگونه به او مى‏نويسد :

بلغني أنَّك ابتعت داراً بثََمانينَ دينَاراً، وَكَتَبتَ لَهَا كتَاباً، وَأَشهَدتَ فيه‏شهوداً.

فقال له شريح: قد كان ذلك يا أمير المؤمنين، قال: فنظر إليه نظر المغضب ثم قال له:

يا شريح، أما إنَّه سيأتيك من لاَ يَنظر في كتَابكَ، وَلاَ يَسأَلكَ عَن‏بَينَتكَ حَتَّى يخ رجَكَ منها شاخصاً، ويسلمك إلى قبرك خالصاً. فانظر يا شريح لاَ تَكون ابتَعتَ هذه الدَّارَ من غير مالك، أو نقدت الَّثمن من غير حلاَلكَ ! فَإذَا أَنتَ قَد خَسرتَ دَارَ الدُّنيَا وَدَارَ الْآخرَة ! أما إنَّك لو كنت أتيتني عند شرائك ما اشتريت لكتبت لك كتاباً على‏ه ذه النُّسخة، فلم ترغب في شراء هذه الدَّار بدرهمٍ فما فوق.

تحذير من الدنيا

والنسخة هذه: هذا ما اشترى عبدٌ ذليلٌ، من ميتٍ قد أزعج للرَّحيل، اشترى منه داراً من دار الغرور، من جانب الفانين، وخطَّة الهالكين.

وتجمع هذه الدَّار حدودٌ أربعةٌ: الحدُّ الْأوَّل ينْتهي إلى دواعي الْآفات، والْحدُّ الثَّاني ينتهي إلى دواعي المصيبات، والحدُّ الثَّالث ينتهي إلى الهوى المردي، والحدُّ الرَّابع‏ينتهي إلى الشَّيطان الم غوي، وفيه يشرع باب هذه الدَّار.

اشترى هذا المغترُّ بالْأمل، منْ هذا الْمزْعج بالْأجل، هذه الدَّار بالخروج من عزالقناعة، والدُّخول في ذل الطَّلب والضَّراعة، فما أدرك هذا المشتري فيما اشترى منه من دركٍ، فعلى مبلبل أجسام‏الملوك ، وسالب نفوس الجبابرة، ومزيل ملك الفراعنة، مثل‏ك سرى‏وقيصر، وتبَّعٍ وحمير.

العبرة من الماضين‏

ومن جمع المال على المال فأكثر، ومن بنى وشيَّد، وزخرف ونجَّد، وادَّخر واعتقد، ونظر بزعمه للولد، إشخاصهم جميعاً إلى موقف‏العرض والحساب، وموضع الثَّواب والعقاب: إذا وقع الْأمْر بفضْل الْقضاء وخسر هنالك الْمبْطلون شهد على ذلك العقل‏إذا خرج من أسر الهوى، وسلم من علاَئق الدُّنيَا.

برخورد قاطعانه با خيانت كارگزاران‏

به من خبر دادند كه خانه‏اى به هشتاد دينار خريده‏اى، و سندى براى آن نوشته‏اى، و گواهانى آن را امضا كرده‏اند.

(شريح گفت : آرى اى اميرمؤمنان،(2) حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام نگاه خشم آلودى به او كرد و فرمود:)

اى شريح! به زودى كسى بسراغت مى‏آيد كه به نوشته‏ات نگاه نمى‏كند، و از گواهانت نمى‏پرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد. اى شريح! انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشى، كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست داده‏اى.

هشدار از بى‏اعتبارى دنياى حرام‏

اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مى‏نوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمى‏كردى و آن سند را چنين مى‏نوشتم :

اين خانه‏اى است كه بنده‏اى خوار شده، و مرده‏اى آماده كوچ كردن، آن را خريده، خانه‏اى از سراى غرور، كه در محله نابودشوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، اين خانه به چهار سو منتهى مى‏گردد.
 يك سوى آن به آفت‏ها و بلاها، سوى دوم آن به مصيبت‏ها، و سوى سوم به هوا و هوس‏هاى سست كننده، و سوى چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مى‏شود، و در خانه به روى شيطان گشوده است.

اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى‏بندد به مبلغى كه او را از عزت و قناعت خارج و به خوارى و دنياپرستى كشانده، خريدارى نموده است.

هرگونه نقصى در اين معامله باشد، بر عهده پروردگارى است كه اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جباران را گرفته، و سلطنت فرعونها چون كسرى و قيصر و تبع و حمير را نابود كرده است.

عبرت از گذشتگان‏

و آنانكه مال فراوان گرد آوردند، و بر آن افزودند، و آنان كه قصرها ساختند، و محكم كارى كردند، طلا كارى نمودند، و زينت دادند، فراوان اندوختند، و نگهدارى كردند، و بگمان خود براى فرزندان خود گذاشتند، اما همگى آنان به پاى حسابرسى الهى، و جايگاه پاداش و كيفر رانده مى‏شوند، آنگاه كه فرمان داورى و قضاوت نهائى صادر شود.

پس تبهكاران زيان خواهند ديد (آيه 78 سوره مؤمن)

به اين واقعيت‏ها عقل شهادت گواهى مى‏دهد هرگاه كه از اسارت هواى نفس نجات يافته، و از دنياپرستى به سلامت بگذرد.

 

پی نوشت ها :

1 -  نهج البلاغه نامه 3 نهج‏البلاغه معجم‏المفهرس مؤلف

2- خليفه دوم به شريح بن حارث منصب قضاوت داد و حدود 60 سال در مقام خود باقى ماند، اما سه سال در دوران عبداللَّه بن زبير از قضاوت كناره گرفت و در زمان حجاج استعفا داد، در دوران حكومت امام خلافى مرتكب شد كه امام او را به روستائى اطراف مدينه تبعيد كرد و دوباره به كوفه بازگرداند.


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:01 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ

وقتى مصقلة بن هبيره، به امت اسلامى و بيت‏المال مسلمين خيانت كرد، و ديون خود را نپرداخت و به سوى شام و معاويه فرار كرد، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام دستور داد خانه او را در كوفه خراب كنند، تا مركز تؤطئه‏گران و جاسوسان نشود، گرچه برادر او، نعيم بن هبيره از شيعيان امام على عليه السلام بود. مصقله از شام توسط فردى مسيحى جاسوسى و كسب خبر مى‏كرد، كه آن شخص دستگير و مجازات شد.(1)


 1- شرح نهج‏البلاغه خوئى ج‏4 ص‏240


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 9:56 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


پس از بيعت عمومى مردم، امام على عليه السلام به اجراى عدالت اقتصادى پرداخت.

يكى از آنها عدالت اقتصادى در زمين‏هاى حاصل‏خيز بود كه خويشاوندان خليفه سوم و ديگر امتياز خواهان از خليفه سوم گرفته بودند.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام آن زمين‏ها را مصادره كرد و به بيت‏المال يا مسلمانان محتاج بازگرداند، كه بسيارى از كينه توزى‏ها برضد امام على عليه السلام شكل گرفت، اما قاطعانه مى‏فرمود:

من بيت‏المال مسلمين را هر كجا كه بيابم به مسلمانان برمى‏گردانم، گرچه آن را مهريه بانوان خود قرار داده باشند.(1)

واللَّه لو وجدته قد تزوج به النساء، وملك به الْإماء؛ لرددْته؛ فإنَّ في العدل سعةً. ومن ضاق عليه العدل، فالجور عليه أضيق!

سياست اقتصادى امام عليه السلام‏

به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن باز مى‏گردانم، گرچه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براى عموم است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ستم براى او سخت‏تر است.

 

پی نوشت ها :

1-  الوافى ج‏3 ص‏20




منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0
تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 9:56 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


در يكى از روزهاى عيد قربان، يكى از دختران امام على عليه السلام از ابورافع، خزانه دار بيت‏المال اجازه گرفت كه گردن بندى قيمتى از غنائم بصره را به عاريت سه روز در اختيار داشته باشد و سپس تحويل دهد.

وقتى على عليه السلام متوجه گردن‏بند شد، ابورافع را نكوهش كرده و فرمود :

آيا به بيت‏المال مسلمين خيانت روا مى‏دارى؟

ابورافع گفت : من از مال خود ضمانت كردم.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :

همين امروز آن را به بيت‏المال باز گردان، و مواظب باش ديگر تكرار نشود.

اگر دخترم بدون اجازه آن را بر مى‏داشت، دست او را قطع مى‏كردم.

سپس به دخترش فرمود :

آيا همه زنان مهاجر وانصار مى‏توانند خود را بيارايند؟ و از وسائل زينتى بيت‏المال استفاده كنند؟ (82)

و در نقل ديگرى على بن ابى رافع مى‏گويد:

مسئول بيت المال و حسابدار على بن ابيطالب عليه السلام بودم. در بيت المال گردنبند مرواريدى بود كه در جنگ به دست آمده بود.

يكى از دختران آن حضرت به من سفارش كرد كه در بيت المال اميرالمؤمنين عليه السلام گردنبند مرواريدى در اختيار توست، من دوست دارم آنرا به طور عاريه به من بدهى كه در عيد قربان از آن استفاده كنم.

گردنبند را براى او فرستادم و گفتم:

اى دختر اميرالمؤمنين عاريه مضمونه است كه بعد از سه روز بايد برگردانى. فرداى آن روز، اميرالمؤمنين عليه السلام آنرا بر گردن دخترش ديد، فرمود :

اين را از كجا به دست آورده‏اى ؟

گفت :

از ابن ابى رافع عاريه گرفته‏ام تا در عيد قربان از آن استفاده كرده سپس برگردانم.

امام على عليه السلام مرا به حضور خود خواند و فرمود:

پسر ابى رافع آيا به مسلمانان خيانت مى‏كنى؟

گفتم : معاذ اللَّه كه بر مسلمانان خيانت كنم.

فرمود :

آن گردنبند را چطور بدون اذن من و بدون رضاى مسلمين به دختر من عاريه دادى ؟

گفتم :

يا اميرالمؤمنين دخترت به من سفارش كرد كه آنرا به وى عاريه بدهم، من نيز به طور عاريه مضمونه داده و خودم ضامن شده‏ام كه در صورت تلف شدن پول آنرا از مال خودم بدهم و متعهد هستم كه آنرا به جاى اول باز گردانم.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :

همين امروز آن را به جايش برگردان، مبادا ديگر چنين كارى كنى كه از من عقوبت مى‏بينى.

بعد فرمود :

اگر دخترم بطور عاريه مضمونه نگرفته بود، اولين زن هاشمى بود كه دستش در سرقت بريده مى‏شد.

چون دختر آن حضرت از اين كلام امام على عليه السلام مطلع شد، آمد و عرض كرد:

يا اميرالمؤمنين عليه السلام من دختر تو و پاره تن تو هستم، چه كسى از من براى پوشيدن آن مرواريد لايق‏تر بود؟

اميرالمؤمنين عليه السلام پاسخ داد :

دخترم، از حق كناره گيرى نكن، آيا همه زنان مهاجرين در عيد قربان مى‏توانستند از اين نوع مرواريد زينت كنند ؟

ابن ابى رافع مى‏گويد :

گلوبند را گرفته به بيت المال باز گرداندم.(1)

 

1-  بحار الانوار ج 40 ص 338 از كتاب تنبيه الخواطر - و - تهذيب ج 10 ص 151 حديث 606 باب الزيادات فى الحدود.




منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 6 :: 1 2 3 4 5 6