تاريخ : دوشنبه 11 دی 1391  | 11:13 AM | نویسنده : قاسمعلی

چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!

چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!
چقدر خنده داره
که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می‌کشه لذت می‌بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی‌گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی‌تر از حدش می‌شه شکایت می‌کنیم و آزرده خاطر می‌شیم!
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!
چقدر خنده داره
که سعی می‌کنیم ردیف جلو صندلی‌های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی‌کنیم اما بقیه برنامه‌ها رو سعی می‌کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم! 
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می‌کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می‌کنیم!
چقدر خنده داره
که همه مردم می‌خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به  بهشت برن!
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می‌کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می‌گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می‌شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می‌کنیم!

خنده داره ...

اینطور نیست؟

دارید می‌خندید؟

دارید فکر می‌کنید؟

این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.

آیا این خنده دار نیست که وقتی می‌خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی‌ها را از لیست خود پاک می‌کنید؟

به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.

و این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره ....


ادامه مطلب
نظرات 2
تاريخ : جمعه 24 آذر 1391  | 3:40 PM | نویسنده : قاسمعلی
افسران - جاش این دنیا نیست!

سر سفره عقد نشسته بودیم، عاقد که خطبه را خواند، صدای اذان بلند شد.
حسین برخاست، وضو گرفت و به نماز ایستاد، دوستم کنارم ایستاد و گفت: این مرد برای تو شوهر نمی شود.
متعجب و نگران پرسیدم: چرا؟ گفت: کسی که این قدر به نماز و مسائل عبادی اش مقید باشد، جایش توی این دنیا نیست.

 

«شهید حسین دولتی»


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 17 خرداد 1391  | 2:53 PM | نویسنده : قاسمعلی

سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» گویا در نوبت قرار گرفته است تا کم کم، سرنوشتی همانند آنچه که بر سال اصلاح الگوی مصرف و سال جهاد اقتصادی گذشت، بیابد.حقیقتی تلخ که نمی خواهیم باورش کنیم اما نگاهی به تجربیات گذشته از کارنامه برجای مانده از اعمال ما در سال هایی که شعار اقتصادی داشتند گویای آن است که اگر هوشیار نباشیم، محاقی شدیدتر از آنچه بر سال جهاد اقتصادی رفت، در کمین سال تولید ملی است.

سال تولید ملی در خطر محاق است. محاقی که اگر از آنچه که در سال های جهاد اقتصادی و یا سال اصلاح الگوی مصرف بر ما گذشت درس نگیریم، به راحتی پیش خواهد آمد و با تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی همان می کند که با جهاد اقتصادی کرد.

جهاد اقتصادی البته هیچگاه تمام شدنی نیست. اما کارنامه خوانی از سالی که منتسب به آن بود اینطور می گوید که آنچه که در فضای کشور رخ داد، لااقل از سوی مدیران ذیربط و دستگاه های مسئول، آنچیزی نبود که بتوان تعبیر جهاد اقتصادی را به آن اطلاق کرد.

قرار بود در سال جهاد اقتصادی، مفهوم حرکت جهادی در همه بخش های اقتصاد ایران ملکه ذهن همه باشد.

اما به جای آن "خانه نشینی 11 روزه" ملکه اذهان شد. فساد اقتصادی 3 هزار میلیاردی به صحنه آمد و رقابت های مجلس هم به ناحق، بیشتر از جهاد اقتصادی در افکار عمومی مطرح شد.

این گاه شماری است از آنچه بر سال جهاد اقتصادی گذشت. گاه شماری که البته خوانش آن در آستانه پایان دومین ماه از سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی یک ضرورت برای درس گیری و نرفتن به راه هایی است که حمایت از تولید ملی را در کشور ما به حاشیه می برد.


*سال جهاد اقتصادی اینگونه گذشت

سال جهاد اقتصادی هنوز در ابتدای راه بود که ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات وقوع یافت.
ماجرای تلخی که در پی آن رخدادی یگانه در تاریخ سیاسی کشور اتفاق افتاد و رئیس جمهور 11 روز به خانه رفت.

11 روزی که اگرچه همه دل نگران وضعیت کشور بودند اما مظلومتر از تمام اتفاقات، این جهاد اقتصادی بود که در ماه اول تولد به ناگاه به محاق رفت و به یک باره تحت تأثیر جهاد حاشیه ها قرار گرفت.

کمیسیون جهاد اقتصادی هم البته قبل از آن در مجلس تشکیل شده بود. کمیسیونی که البته گویا هیچگاه به بلوغ نرسید و کارنامه ای از آن برای افکار عمومی خوانده نشد و یکی از نمایندگان مجلس هم در نظری اعلام کرده بود که تشکیل این کمیسیون اقدامی شتابزده بوده است.

انتقادات از رئیس جمهور بالا می گرفت؛ حتی با اینکه احمدی نژاد بعد از 11 روز از خانه به دولت برگشت و از ولایتمداری سخن راند.

در کنار این انتقادات اما دستگیری شخصی به نام ع.غ که متهم به رمالی و جن گیری بود و ارتباطاتی که گفته شد او با برخی از چهره های رسمی کشور داشته است نیز بر سر و صداها افزود و البته جهاد اقتصادی هم بیشتر به محاق می رفت.

در واقع در ماه های سوم و چهارم سال 90، کمرنگ ترین مقوله ای که در لسان سیاسیون و رسانه ها یافت می شد، "جهاد اقتصادی" بود.

این در حالی بود که البته رئیس جمهور احمدی نژاد نیز در یکی از سخنرانی های خود پس از جلسه هیئت دولت اینطور گرفته بود که برخی از اقدامات دولت را مصداق جهاد اقتصادی می داند.

مصداقی که البته بعدها صدای دیوان محاسبات را مثلا در هدفمندی یارانه ها بلند کرد و اینطور اعلام شد که دولت بخش اعظمی از پرداخت های نقدی به مردم را از محل درآمدهای پیش بینی شده نداده و از جاهای دیگری آن را برداشت کرده است.

سال به نیمه رسید و در حالی که زمزمه ها برای انتخابات مجلس در 12 اسفند گُر می گرفت، ناصر حجازی، دروازه بان اسطوره ای فوتبال ایران نیز از دار دنیا رفت و باز هم اتفاق مهمتر این بود که گویا سرشت سال جهاد اقتصادی این است که در تغافل رسانه ها و برخی از مسئولان امر، مظلوم بماند همچنان.

بحث ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان و البته تولد وزارت ورزش و جوانان نیز در آن روزها به قدر کافی داغ می نمود اما تعلل دولت در معرفی وزیر ورزش و جوانان هم بر آن داغی می دمید و هرچه فریاد دلسوزان برآمد که جهاد اقتصادی ضرورت اصلی است اما در حاشیه مانده؛ گوش کسی بدهکار نبود که نبود.

و البته در کنار خبر فساد مالی 3 هزار میلیاردی، بلند شدن صدای طبل الرحیل برای انتخابات مجلس نهم نیز چنان تنور رسانه ها و افکار عمومی را گداخت که اندک امید برای پرداخته شدن به مفهوم "جهاد اقتصادی"، لااقل در سه، چهار ماه مانده به پایان سال 90 هم رنگ باخت و همگی ناامید شدیم.

*برای همه چیز غصه خوردیم الّا جهاد اقتصادی!

در واقع شاید در سال جهاد اقتصادی عده ای از ما جماعت سیاست و رسانه و اقتصاد در برخی شبها به سبب برگزاری انتخابات مجلس، خانه نشینی آقای رئیس جمهور و یا خبر فساد 3 هزار میلیاردی، خواب به چشممان نیامد اما حقیقت این است که عموماً بخاطر "جهاد اقتصادی" نه مرتکب شب بیداری شدیم و نه احتمالا غصه چندانی خوردیم.

و سال جهاد اقتصادی با تمام حاشیه هایش تمام شد و اکنون این ما و این سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی.

ماه دوم سال 91 در حال اتمام است.

گرانی ها به سمت مردم حمله آورده اند. بودجه دیرآمده به مجلس هم در کشاکش انتقادات بجا و نابجا وامانده است و انتقادات از تخلفات دولت در مرحله اول اجرای هدفمندی یارانه ها لابد آنقدرها بوده که اجرای مرحله دوم و کیفیت آن را در هاله ای از ابهام قرار داده است.

زبان گشایی های آل نهیان در کشور کوچک امارات علیه جزیره ابوموسای ما نیز مزید تمام علت ها شده است تا شاید قرار بر آن شود که تن رنجور سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی زودتر از جهاد اقتصادی و در سایه بی تدبیری مسئولان امر، کاپ وداعی که جملگی مشترکاً تقدیمش کرده ایم را روی سر ببرد.


10 ماه بعد و در آخر سال درباره سال تولید ملی چه خواهیم گفت؟

آیا اساساً در آن مقطع که صدای زنگ برگزاری انتخابات دولت یازدهم بلند شده است فرصتی هم برای اصحاب رسانه و سیاست و اقتصاد پیش خواهد آمد که راجع به امر رهبر درباره ضرورت حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی در سال 91 سخن بگویند و فکر کنند یا اینکه با درسهایی که از سال جهاد اقتصادی در مقابل دیدگانمان هست، اوضاع به گونه دیگری رقم خواهد خورد؟!

منبع : مشرق



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1391  | 3:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

ماه رجب و روایات مرتبط با آن می تواند یکی از محورهای مشترک میان مذاهب اسلامی باشد.

با مرور روایات برجای مانده از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) می توان دریافت که منبع اصلی این احادیث پیامبر اکرم (ص) است. از این رو این روایات در منابع اهل سنت نیز دیده می شود. بنابراین ماه رجب و روایات مرتبط با آن می تواند یکی از محورهای مشترک میان مذاهب اسلامی باشد.

به گزارش ايلنا به نقل از شبستان، ماه رجب پیش از اسلام نیز دارای حرمت بوده است. پس از ظهور اسلام رجب ماه حرام قرار داده شد تا عمره کعبه بجای آورده شود. البته زیارت امام رضا (ع) در این ماه نیز حسنه عمره را دارد. این ماه دالان ورود به رمضان است.

حجة الاسلام والمسلمین حیدر مسجدی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم حدیث درباره ویژگی ها و آثار مترتب بر ماه رجب گفت: ماه رجب یکی از ماه های بافضیلت است و روایات بسیاری در فضایل آن بیان شده است. چراکه خداوند در قرآن چهار ماه را حرام معرفی می کند که یکی از آنها ماه رجب است.

وی اظهار کرد: با مرور روایات برجای مانده از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) می توان دریافت که منبع اصلی این احادیث پیامبر اکرم (ص) است. از این رو این روایات در منابع اهل سنت نیز دیده می شود. بنابراین ماه رجب و روایات مرتبط با آن می تواند یکی از محورهای مشترک میان مذاهب اسلامی باشد.

حجت الاسلام مسجدی با بیان این مطلب که حرمت ماه رجب تنها به مسلمانان اختصاص ندارد، تصریح کرد: پیش از ظهور اسلام نیز ماه رجب در میان ساکنان جزیره العرب دارای حرمت و قداست بوده است. در روایتی آمده است که اهل جاهلیت این ماه را بزرگ می شمردند. که این احترام و تکریم پس از اسلام افزایش یافت. این در حالی است که در دوران جاهلیت بسیاری از مسائل مهم و محترم شمرده نمی شد.

عضو انجمن حدیث حوزه علمیه قم ادامه داد: مردم در دوران جاهلیت در ایام ماه رجب در امنیت کامل بسر می بردند. بنابر روایتی از امام صادق (ع) که توسط شیخ کلینی نقل شده خداوند رجب را ماه حرام قرار داده تا مردم عمره بجای آورند چراکه خداوند هیچ بقعه ای را در زمین محبوب تر از کعبه خلق نکرده است. از این رو رجب در کنار ماه های شوال، ذی القعده و ذی الحجه حرام قرار داده شد تا عمره کعبه بجای آورده شود.

وی با بیان این مطلب که در کنار عمره اعمال دیگری نیز برای ماه رجب مورد تاکید است، عنوان کرد: روزه داری کل یا بخشی از این ماه از مستحبات موکد است. در برخی روایات آمده که اگر کسی توان روزه داری کل این ماه را ندارد روزهای نخست، میانی و پایانی ماه رجب را روزه بگیرد که روزداری این سه روز همان پاداش روزه داری کل ماه رجب را دارد.

حجت الاسلام مسجدی تاکید کرد: رجب ماه بزرگی است که برای آن حسنات بسیار وجود دارد و باب رحمت و مغفرت الهی برای آمرزش گناه بندگان در آن گشوده می شود. هرکس یک روز از رجب روزه بدارد آتش از او به اندازه یک سال راه رفتن دور می شود و هر کس سه روز را روزه بدارد آتش دوزخ از او دور می شود.

وی ابراز کرد: اما در میان تمامی روزهای ماه رجب بر روزه داری روز بیست و هفتم که همزمان است با مبعث پیامبر اکرم (ص) حسنه 60 سال روزه داری را دارد. در این میان استغفار و طلب آمرزش گناهان از دیگر اعمال موکد در ماه رجب است. چراکه پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: "رجب ماه استغفار امت من است که خداوند غفور و رحیم است و از خدا بخواهید در باقی عمر از گناه مصون بمانید. شعبان نیز ماه من است و در این ماه صلوات بسیار بفرستید".

حجت الاسلام مسجدی زیارت امام رضا (ع) را از دیگر اعمال موکد در ماه رجب برشمرد و بیان کرد: امام جواد (ع) می فرمایند: زیارت امام رضا (ع) از اعمال افضل در ماه رجب است. حتی برای زیارت مزار ایشان در مشهد مقدس ثواب عمره کعبه بیان شده است.

وی با بیان این مطلب که تمامی این اعمال مستحبی می تواند مقدمه ای باشد برای درک ماه شعبان و ورود به ماه مبارک رمضان به عنوان ماه میهمانی خدا گفت: انسان باید در عید فطر از گناهان پاک شده و به درگاه الهی تقرب جسته باشد. استغفار و روزه داری ماه رجب موقعیتی را فراهم می کند تا از فضای مستعد رمضان برای رسیدن به چنین مرتبه ای استفاده شود.

عضو هیئت علمی دانشکده علوم حدیث با اشاره به وجود روایات متواتر درباره شب نخست ماه رجب تصریح کرد: امام صادق (ع) به نقل از امیرالمومنین (ع) می فرمایند: دوست دارم که مرد مسلمان چهار شب از سال را برای عبادت خالی بگذارد. شب عید فطر، عید قربان، نیمه شعبان و اول رجب؛ این تاکید نشان می دهد که نخستین شب از ماه رجب از چنان جایگاهی برخوردار است که در نگاه ائمه (ع) در کنار سه عید بزرگ قرار گرفته است.

وی خاطرنشان کرد: علاوه بر شب نخست مناسبت های متعددی در ماه رجب قرار دارد که بر فضائل آن می افزاید. شب جمعه نخست که لیله الرغائب نام گرفته و اعمال خاص خود را دارد. میلاد امامان باقر (ع)، جواد (ع) و امیرالمومنین (ع)، آیین اعتکاف و مبعث رسول اکرم (ص) که همگی بر شان این ماه به عنوان یکی از ماه های پرفضیلت افزوده است.


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  | 4:30 PM | نویسنده : قاسمعلی

تقویم دسکتاپی کاملا مذهبی شمیم یار ۹۱

تقویم دسکتاپی کاملا مذهبی شمیم یار ۹۱

بسم الله الرحمن الرحیم
تقویم شمیم یار ۹۱ به عنوان اولین تقویم کاملا مذهبی دسکتاپی در فضای مجازی ، برای اولین بار توسط انجمن گفتگوی دینی وابسته به مرکز ملی پاسخگویی با محتوایی جامع و مفید طراحی و به صورت رایگان در اختیار شما قرار گرفته است.
امیدوارم با استفاده از این محصول و رضایت داشتن از آن ضمن دعای خیر برای همه دست اندرکاران تولید این نرم افزار ، در انتشار رایگان آن بین دوستان و آشنایان خود و در مدارس و دانشگاهها و … کوشا باشید.
راسخون امیدوار است از این نرم افزار استفاده لازم را ببرید.
 امکانات تقویم شمیم یار ۱۳۹۱ :
- نمایش کامل تقویم سال ۱۳۹۱ هجری شمسی در کنار دسکتاپ ویندوز
- اجرای خودکار تقویم با هر بار اجرای ویندوز بدون ایجاد کندی سیستم
- قابلیت محو تقویم و استفاده مجدد با هر بار نیاز تنها با یک کلیک
- نمایش تقویم به صورت روزانه با قابلیت جابجایی بین روزها
- نمایش تقویم گرافیکی ماهانه با قابلیت مشاهده رویدادهای هر روز
- نمایش کامل رویداد های ملی و مذهبی سال(اضافه تر از تقویمهای رسمی)
- هر روز حاوی آیات گلچین شده قرآن کریم همراه با ترجمه و قابلیت پخش آنلاین
- هر روز حاوی یک حدیث اخلاقی همراه با ترجمه و به صورت شعر
- هر روز حاوی یکی از استفتائات شرعی از مقام معظم رهبری
- هر روز حاوی یکی از جملات زیبای شهدا ، وصیتنامه ، خاطره ، تاریخ عملیات و شهادت و …
- هر روز حاوی مطالب مشاوره ای در خصوص مشکلات جوانان و خانواده به همراه لطیفه های تربیتی
- هر روز حاوی یک بیت شعر پیرامون امام زمان(عج) و معرفی یک مطلب جهت مطالعه در مورد آن حضرت
- حاوی ۵۲ نوای صوتی گلچین شده پیرامون امام زمان (عج) و انتظار با قابلیت دانلود یا پخش آنلاین
- هر روز حاوی معرفی یکی از مطالب ارزشمند انجمن گفتگوی دینی + مطالب مناسبتی
- نمایش اوقات شرعی روز با قابلیت انتخاب شهر مورد نظر شما
- امکان نمایش و چاپ اوقات شرعی کل سال برای تمامی مراکز استانها
- هشدار دهنده اذان با قابلیت تنظیم بین ۱ تا ۳۰ دقیقه قبل از اذان
- پخش اذان در هنگام اذانهای صبح و ظهر و مغرب به صورت خودکار
- حاوی ۱۲ اذان مشهور جهت انتخاب به دلخواه در برنامه
- نمایش ذکر هر روز به صورت خودکار و قابلیت نمایش دعای هر روز
- نمایش اعمال عبادی سال (ذکر ادعیه و نماز و اعمال مخصوص مناسبت ها)
- معرفی مراکز پاسخگو جهت دریافت هر گونه مشاوره در زمینه های مختلف از راههای گوناگون
- و...

دانلود



نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  | 7:20 PM | نویسنده : قاسمعلی

اکثر ما شهید مطهری را با عناوینی مثل معلم، فیلسوف، استاد و الفاظی عالمانه، مثل اینها می‌شناسیم ولی ایشان علاوه بر مقام رفیع علمی که داشتند الگوی ولایی در زندگی هستند و لحظه لحظه زندگی ایشان برای خوب زیستن الگوست.

به مناسبت سالروز شهادت این استاد فرزانه گوشه‌ای از زندگی ایشان را از زبان خانواده، دوستان و نزدیکان آن بزرگوار مرور می‌کنیم.

* خواب مادر

مادر استاد درباره عنایت الهی قبل از تولد او گفته است، «دو ماه قبل از تولد مرتضی شبی در خواب دیدم محفلی نورانی است و تمام زنان محل در مسجد اجتماع کرده‌اند، ناگاه بانویی محترم وارد شد و دو زن نیز همراه او بودند که بر اهل مجلس گلاب می‌پاشیندند، چون نوبت به من رسید،‌ به آنان فرمود:«سه بار گلاب بپاشید»،‌ از او دلیل آن را جویا شدم، با خوشرویی پاسخ دادند:«به خاطر آن جنینی که در رحم داری، چنین کاری لازم بود زیرا او آینده درخشان خواهد داشت و به جامعه اسلامی خدمات عظیم و گسترده‌ای خواهد کرد».

*  پشت در مکتب خانه

شهید مطهری از سن ۵ سالگی اشتیاق و علاقه خود را به مکتبخانه و درس نشان می‌داد، به طوری که در یک شب مهتابی که نور ماه حیاط را روشن کرده بود، او به خیال اینکه صبح شده است،‌ دفتر و کتابش را برداشته،‌ به سوی مکتبخانه روان شد و هنگامیکه با در بستة مکتبخانه مواجه گردید، همانجا به خواب رفت، صبح فردا پدر و مادر متوجه شدند که مرتضی در خانه نیست، با نگرانی در کوی و برزن به دنبالش گشتند، و سرانجام او را در پشت مکتبخانه در حالیکه آرام خوابیده بود، یافتند.

*  اولین منبر

استاد حدود ۱۳ ساله بود و تازه دوره طلبگی را شروع کرده بود، و خیلی هم به منبر علاقه داشت اما چیزی بلد نبود، که بر منبر بخواند، دایی ما، مرحوم حاج شیخ علی، متنی برای او نوشتند، تا حفظ کند، و در منبر بخواند، روضه، داستان ام سلمه بود که پیامبر اکرم (ص( شیشه‌ای را به او سپردند و فرمودند:«هر وقت دیدی که خاک این شیشه به خون تبدیل شده بود، بدان که حسین مرا شهید کرده‌اند، مرتضی بر روی منبر رفت تا متنی را که حفظ کرده بود، به روضه که رسید فراموش کرد که حضرت رسول (ص) به ام سلمه چه داده بودند، دایی که پای منبر نشسته بود، گریه می‌کرد و به پیشانی خود می‌زد و می‌گفت:«آخ شیشه! آخ شیشه» علیرغم تمامی تلاش‌ دایی، آقا مرتضی یادش نیامد که حضرت (ص) چه چیزی به ام سلمه دادند و از منبر پایین آمد، این اولین منبر او بود.

*  استاد یا دانشیار

سال ۱۳۴۶ پروفسور رضا (رییس دانشگاه) از هر دانشمند یک مقاله در رشته خودش خواست، استاد نیز در رشته الهیات مقاله‌ای نوشت و به ایشان دادند، مدتی بعد مقاله استاد به عنوان بهترین مطلب اعلام شد، در همان زمان،‌ جلسه استادان دانشگاه تهران برگزار شد، مجری نام استاد را «آقای مطهری» دانشیار،‌صدا زد، ناگهان پرفسور دستانش را با تعجب بر هم زد و گفت:«دانشیار، ایشان دانشیارند؟» ایشان استاد همه مایند، چرا دانشیار؟ بعد از پایان جلسه استاد به ایشان گفتند:«از آنجا که من برای قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ منبر رفتم، رژیم مرا تحت نظر دارد، و اجازه ارتقاء از مرحله دانشیاری به استادی را نمی‌دهد، پس از این ماجرا پرفسور دستور داد، نامه‌ای جهت ارتقاء از مرحله دانشیاری به استادی جهت ارتقاء مقام ایشان تایپ کنند، پس اعلام نمود، «ایشان ۱۵ سال است که درس استادی می دهند، اما حقوق معلمی می‌گیرند، کسانیکه نسبت به این مسأله معترفند با امضای این نامه صحت آن را تأیید کنند، با اعلام این مطلب حتی مخالفان استاد نیز آن نامه را امضاء نمودند، این نامه باعث شد که استاد چهار ماه بعد به مقام پایه دوم دانشیاری برسد.

* تحصیل

زمانیکه در قم زندگی می‌کردیم، من مقداری عربی نزد آقا مرتضی یاد گرفتم، ایشان خیلی اصرار داشت که من درس بخوانم، هنگامیکه به تهران آمدیم، گفتم:«شما نگذاشتید که من علم جدید بخوانم و دیپلم بگیرم، ایشان با مهربانی گفت:«به طور متفرقه بخوان و با حجاب کامل اسلامی برو امتحان بده» ، به درستی که او معلم زندگی ما بود، مطهری مراد خانواده ما و افراد خانواده مریدش بودند، آقا مرتضی همیشه در مسائل بانوان با من مشورت می‌کرد. راوی : همسر شهید

*  بالاترین نمره

سال ۱۳۳۲ ایشان برای کسب گواهی تدریس از قم به تهران آمد و در روز امتحان رشته معقول (۱) شاگرداول شد، پس از برگزاری جلسه امتحان به مدرسه مروی آمد و گفت:«هنگامیکه برای امتحان شرح منظومه به جلسه هیات ممتحنه رفته بودم قبل از من یک آقایی سوال کردند که ترتیب ماده و صورت چگونه است و شرح منظومه را به او دادند که بخواند ولی نتوانست آن را جواب بدهد،‌ نوبت به من که رسید همه سوالهای آنها را پاسخ دادم،‌ و هر آنچه را از من می‌خواستند، تحقیق نمودم، بعد هیأت ممتحنه (۲) به اتفاق گفتند:«حیف،‌ که نمره دادن بالاتر از ۲۰ مقدور نیست» شاید برای آنان بسیار سخت بود که به یک طلبه نمره ۲۰ بدهند و اینقدر هم خضور بکنند. راوی: آیت‌الله جوادی آملی ۱- رئیس دانشگاه ۲- رییس هیات آقای راشد بوده است.

* بزرگ مرد حوزه علمیه

زمانیکه تصمیم گرفتم، به حوزه علمیه بروم، رضاخان تمام حوزه‌های علمیه را بسته و عزاداری‌ها را تعطیل کرده بود، فقط در قم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی تعدادی از طلاب را تربیت می‌کرد، به همین دلیل تمام اعضای خانواده مرا از این کار منع کردند اما من دوست داشتم به حوزه بروم،‌حاج شیخ علی قلندرآبادی که دایی من بود، به خانواده گفت:«بگذارید برود درس بخواند، خود این شوق و علاقه‌ای که برای رفتن به حوزه در یک نوجوان به وجود آمده نشانه آن است که خداوند برای مسلمانان و حوزه‌های علمیه و اهل علم، فرجی به وجود خواهد آورد، من به قم رفتم و بعدها همانگونه شد که دایی‌ام پیش‌بینی‌ کرده بود. راوی :‌خود شهید

* نماز شب

مرحوم مطهری رحمه الله یک مرد اهل عبادت، اهل تزکیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمی‏کنم ایشان وقتی مشهد می‏آمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد می‏شد، گاهی هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی که ما با مطهری رحمه الله بودیم، این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب می‏خواند و گریه می‏کرد، به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می‏کرد… بله، ایشان نصف شب نماز شب می‏خواند، همراه با گریه، با صدایی که از آن اتاق می‏شد آن را شنید!… هر شب قبل از اینکه بخوابد گاهی در رختخواب و گاهی هم قبل از ورود به رختخواب قرآن می‏خواند.

* تواضع

خاطره زیر که توسط خود ایشان نقل شده است، نشانگر تواضع آن مرد الهی است:

«در دانشگاه شیراز از من دعوت کرده بودند، برای سخنرانی. در آن جا استادها و حتی رئیس دانشگاه همه بودند. یکی از استادهای آن جا که قبلا طلبه بود و بعدا رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعا هم مرد فاضلی هست، مامور شده بود که مرا معرفی کند.

آمد پشت تریبون ایستاد. جلسه هم خیلی پرجمعیت و با عظمت‏بود. یک مقدار معرفی کرد: «من فلانی را می‏شناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و….» بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرات می‏گویم، اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است.»

آتش گرفتم از این حرف. ایستاده سخنرانی می‏کردم، عبایم را هم قبلا تا می‏کردم و روی تریبون می‏گذاشتم، مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم: «آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت‏بیرون آمد؟! تو اصلا می‏فهمی چه داری می‏گویی؟! من چه کسی هستم که تو می‏گویی فلانی افتخار این لباس است؟»

با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: «آقا من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کیم که افتخار باشم؟… ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد; اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون خواهیم شد، ما شدیم مدالی بر سینه اسلام؟!»

* بیت المال

استاد مطهری اتاقی در کنار اتاق شورای دانشکده الهیات داشت. استادان دانشگاه همیشه در اتاق شورا تجمع کرده و در موارد ضروری تا بعد از ظهر آنجا می ماندند و پس از صرف ناهار کارشان را ادامه می دادند. اما استاد مطهری هنگام ظهر به اتاق خود می رفت و پس از ادای نماز، ناهار مختصری را که از منزل می آورد، می خورد. استادان و مسئولان دانشکده اصرار داشتند که استاد به اتاق شورا بروند و از ناهار دانشکده استفاده کنند اما استاد به آنان می گفت:«غذای دانشکده با من سازگار نیست.» و زمانیکه من علت امتناع ایشان را پرسیدم، گفتند: «این ناهارها حق خدمتگزارن و از بیت المال است. استادان حقوق خوبی دارند خودشان بروند و از بازار بخرند و بخورند. این غذا حق ضعفاست.» راوی: غلامحسین وحیدی

* همواره با وضو

استاد همواره با وضو در کلاس حضور می یافت و حضورش آنچنان روحانیتی به مجلس می بخشید که شنونده، با تمام وجود معنویت و قداست آن را در می یافت. شهید مطهری در بیست و چهار سالی که در دانشگاه تدریس می کرد، همواره به دانشجویان توصیه می نمود که دانشگاه به منزلة مسجد است، سعی کنید بی وضو به دانشگاه نیایید. ایشان به یک از دانشجویان فرمود:«‌من هیچ وقت بدون وضو وارد دانشگاه (کلاس) ‌نشده ام.

*  تنظیم وقت

در مدرسه سه سالی که ایشان به دانشکده الهیات نمی رفت و ممنوع المنبر بود، کارش را در منزل انجام می داد. او همیشه در تنظیم وقتی خیلی دقیق بود، به طوریکه از تمام اوقات استفاده مفید می کرد. آقا مرتضی پس از انجام نماز ظهر غذا می خورد و اگر چیزی نبود، به خوردن نان و ماست اکتفا می کرد و بعد از یک ساعت خواب، تجدید وضو کرده به اتاق مطالعه می رفت و تا ساعت ۱۱ به مطالعه می پرداخت، آنگاه پس از ۳ ساعت خواب در ساعت ۲:۳۰ بامداد بر می خاست و عبادات و راز و نیاز شبانه اش را انجام می داد. مناجاتهای آقا مرتضی عجیب بود، گاهی می شنیدم که در حضور خالصانه اش در برابر پروردگار می گفت: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» راوی: همسر شهید

*  مناعت طبع

شهید مطهری پس از تشکیل خانواده به قم بازگشت و زندگی جدید خود را با شرایط سخت اقتصادی آغاز نمود. او گاهی مجبور بود برای گذران زندگی، کتابهایش را بفروشد، و یا اینکه از کسی قرض بگیرد. ولی ایشان چنان مناعت طبع داشت که حتی به همسرش این موضوع را اطلاع نمی داد، و در برخورد با او، روی درهم نمی کشید و با چهره ای متبسم و شاداب، با وی سخن می گفت، تا همسرش متوجه مشکلات اقتصادی او نشود. راوی: علی باقی نصرآبادی

* افتخار استاد

۷  الی ۸ سال پیش مرا دعوت کردند که در دانشگاه شیراز سخنرانی کنم، یکی از استادها که قبلاً طلبه بود، ولی مدرک دکترای خود را از آمریکا داشت، پشت تریبون رفت تا مرا معرفی کند. پس از معرفی بنده گفت: «من این جمله را با کمال جرأت می گویم اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، ایشان افتخار لباس روحانیت است.» از این سخن بسیار ناراحت شدم. وقتی پشت تریبون رفتم، پس از کمی صحبت، رو به آن شخص نمودم و گفتم: «آقای … من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من چه کسی هستم که افتخار باشم؟ این تعارفهای پوچ چیست که به یکدیگر می کنیم.» راوی:‌خود شهید

* گریه های نیمه شب و احترام عجیب به پدر

ایشان هر شب تا چند صفحه قرآن نمی خواند، نمی خوابید. یک شب که منزل ما بودند، نیمه های شب صدای گریه آقا مرتضی همه خانواده را بیدار کرد، هیچ کس نمی دانست کیست که گریه می کند، به آنها گفتم: «صدای آقای مطهری است که نیمه شب نماز می خواند.» با اینکه رتبه علمی ایشان بالا تر از پدرشان بود در مقابل پدر خیلی متواضع و فروتن بودند و همیشه می گفتند: « اولین کسی که مرا به مسائل معنوی و حال و عبادت هدایت کرده، پدرم بوده و مدام مرا به خواندن قرآن تشویق کرده است.

* تحولات روحی

تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم، از سن سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خود پیدا کرده بودم. پرسشها- البته متناسب با سطح فکری آن دوره- یکی پس از دیگری بر اندیشه ام هجوم می آوردند. در سالهای اول مهاجرت به قم، چنان در این اندیشه ها غرق بودم که شدیداً میل به تنهایی در من پدید آمده بود. حجره فوقانی {مدرسه} عالی را به نیم حجره ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه های خودم به سر ببرم. {در همان ایام}گمشده خود را شخصیتی دیگر یافتم فکرکردم که روح تشنه ام از چشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد.. درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس مرا آنچنان به وجد می آورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد، خودم را شدیداً‌ تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهم شخصیت من در آن درس و سپس در درسهای دیگر که طی دوازه سال از استاد «الهی» فرا گرفتم، انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم. راستی که او روح قدس الهی بود…

* توجه به والدین

روزی پدرم به من گفت: «گاهی اوقات که به اسرار وجودی خود و کارهایم می اندیشم، احساس می کنم یکی از مسایلی که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حالم کرده، احترام و نیکی فراوانی بوده است که به والدین خودم کرده ام، به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری. علاوه بر توجه معنوی و عاطفی، تا آنجا که توانایی ام اجازه می داد از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنان کمک و مساعدت کرده ام.» پدرم نسبت به پدر بزرگوارش مرحوم آقای «‌حاج شیخ محمد حسن مطهری» تواضع و احترام خاصی داشت، هرگاه ما به فریمان سفر می کردیم، پدرم تأکید داشت ابتدا به منزل والدین خود برود. هنگام ملاقات با آنان نیز صورت و دست مادرشان را می بوسید و به ما توصیه می کرد که دست آنان را ببوسیم. اگر گاهی از صحبتهای پدر و مادرم دلتنگ می شدم، ایشان می فرمود: « مجتبی! انسان هیچگاه از سخن پدر و مادرش ناراحت نمی شود. والدین همیشه خیر و سعادت فرزند خود را می خواهند. راوی: مجتبی مطهری

* ازدواج

پدرم از روحانیون خراسان و بسیار متواضع، متدین و با تقوا بود. ۱۱ سال بیشتر نداشتم که یک شب در خواب دیدم در روی زمین اتاق پدرم یک برگه کاغذ افتاده و بر آن نگاشته شده: «برای مرتضی در تاریخ بیست و نهم عقد می شود.» با کمال تعجب از خواب بیدار شدم. مدتها گذشت و مادرم خواستگاران مرا با عنوان ادامه تحصیل رد کرد. تا اینکه مرتضی مطهری به علت آشنایی با پدرم به خواستگاری من آمد. اما مادرم مسأله درس خواندن مرا مطرح نمود و مرتضی گفت:«هیچ اشکالی ندارد، می توانند درسشان را ادامه بدهند و دیپلم بگیرند.» سرانجام در روز بیست و سوم مادرم موافقت خود را اعلام نمود. همان روز گفتند:«‌بیست و نهم برای عقد روز خوبی است.»‌و من در همان روز در سن ۱۳ سالگی به عقد ایشان در آمدم. تازه آن موقع حقیقت خوابی را که دیده بودم، برایم روشن شد

* دعا

آقا مطهری خیلی به انجام فرائض دینی اهمیت می دادند و مقید بودند که آن را با آمادگی روحی انجام دهند. همیشه برای ادای نماز صبح لباس پوشیده و عمامه شان را برسر می گذاشتند و حتی اصرار داشتند که هنگام غروب روز جمعه حتماً ‌دعا بخوانند. به طوریکه یک روز در خانة یکی از دوستان جلسه ای برگزار بود. ایشان با متانت و بزرگواری به صاحبخانه فرمود:« ساعتهای آخر روز جمعه است. من اجازه می خواهم اگر جای خلوتی هست کمی دعا بخوانم.» پس برخاست و در گوشه ای آرم به مناجات پرداخت. راوی: حجت الاسلام محمدرضا فاکر

* پیام متبرک

حدود دو ماه روزنامه های تهران تعطیل بود و رژیم پهلوی اجازه انتشار هیچ مطلبی را به آنها نمی داد،‌ اما پس از مدتی قرار شد،‌ روزنامه ها به فعالیت خود ادامه دهند، ‌با شنیدن این خبر استاد خیلی سریع با محل اقامت امام (ره) در پاریس تماس گرفته و گفتند: «خوب است، آغاز کار روزنامه ها با پیام امام باشد.» چند ساعت بعد پیام امام (ره (رسید، و مطبوعات تهران آغاز کار خود را با پیام متبرک امام آغاز کردند. راوی: دکتر علی مطهری

* عدل اجتماعی

استاد خیلی به اجرای احکام اسلام اهمیت داده، و انجام آن را برای مسلمین واجب می دانست. شدت عدالتخواهی ایشان به حدی بود که وقتی در همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی خبر دادند که دو نفر کمیته ای مرتکب اعمال خلاف شده اند، آقای مطهری به مسوول مربوطه گفتند: «حتی اگر مجازات آنان اعدام باشد باید با همین نام کمیته ای اعدام شوند. و این امر نه تنها موجب تضعیف کمیته نخواهد شد. بلکه موجب تقویت آن و نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.»  راوی: علی مطهری

* در انتظار شهادت

پس از شهادت «سرلشگر قرنی» ‌گروه منافقین اعلام کردند: یکی از روحانیون بزودی ترور می شود. «آن روز آقای مطهری به من و دکتر مفتح گفتند: «من، میدانم بعد از قرنی نوبت من است.» بعد از این واقعه استاد هیچ گاه مرا با خودش همراه نمی کرد. حتی یک روز که به ایشان پیشنهاد کردم یک پاسدار همراه خودمان ببریم. ایشان باخنده به من گفتند: «آقای مدنی مگر شما می ترسید؟ هر وقت خدا بخواهد، ما را می برد حالا اگر از طریق شهادت باشد خیلی بهتر است.»

* نیمه شب و یاد استاد

اواخر شب بود و ما با هزاران اندوه از بیمارستان به منزل بازگشتیم. اصابت تیر جمجمه را سوراخ کرده بود و کبوتر روح پدر به آسمان پرکشیده بود. هر کدام از ما با دریایی از غم و گلویی فشرده از بغض سربر بالین نهادیم، خواب از چشمهای ما فرسخ ها فاصله داشت غرق در افکار خود بودیم و عقربه های ساعت به عدد و نزدیک می شدند. سکوت نیمه شب را صدای زنگ ساعت پدر شکافت، نماز شب که از زمان طلبگی اش هرگز آنرا ترک نکرده بود، آن شب هم انتظارش را می کشید، ساعت مدتها زنگ می نواخت اما هیچ دستی به سوی سجاده استاد دراز نشد. آن شب صدای زنگ ساعت، غمگین ترین نوحه فراق استاد بود. راوی: فرزند شهید

* ضیافت الله

شب شهادت آقا، ساعت یک بعد از نیمه شب تلفن زنگ زد، یکی ازعرفا که دوست آقای مطهری بود، احوال ایشان را پرسید، گفتم: «ترور شده اند.» پس از چند لحظه سکوت با ناراحتی گفتند: «خانمی از شاگردان بنده به من اطلاع دادند، که درساعت ۱۱ شب خواب دیده اند، که یک قبر سبز را به ایشان نشان داده و می گویند این قبر را زیارت کنید، با پرس و جو متوجه می شود، این قبر اباعبدالله (ع) است. قبر سبز دیگری را نیز به او نشان داده و می گویند این قبر آقای مطهری است، آن را زیارت کنید سپس ایشان را عروج می دهند، و به جای بسیار وسیعی می برند. در آنجا تخت بسیار زیبایی وجود داشته که عده ای در اطرافش صلوات می فرستادند، به ایشان می گویند. آن مکان جای اولیاء است. ناگهان آقای مطهری وارد شده و بر تخت می نشیند، این بانو از آقا می پرسند: «شما در اینجا چه کار می کنید؟» شهید مطهری با متانت پاسخ می دهند: «من تازه وارد شده ام، من از خدا یک مقام عالی خواستم ولی خدا یک مقام متعالی به من عنایت فرمود.» متوجه شدیم که درست در همان لحظه ای که آقا مرتضی به شهادت رسیدند. این شخص خواب را دیده است. راوی: همسر شهید

* اندوه امام

آقای «احمد خمینی» فرزند گرامی امام (ره) یک مرتبه در حضور ما و بار دیگر در مصاحبه با روزنامه کیهان، دو سال قبل از رحلتشان گفتند:«امام (ره) در هیچ حادثه از حوادث انقلاب این مقدار ناراحت نشدند. آن زمان امام (ره) در منزل دامادشان آقای اشراقی بودند، صبح نمی دانستیم که این خبر را چگونه به امام(ره) بدهیم. چون از علاقه ایشان به استاد مطلع بودیم، بالاخره با مقدمه چینی های زیاد شهادت آقای مطهری را به ایشان دادیم. امام (ره) حالشان منقلب شد، از ناراحتی بسیار دستشان را محکم به محاسنشان کشیدند و فرمودند: «مطهری، مطهری، مطهری» راوی: سید احمد خمینی

* در آغوش رسول خدا

از مادرم شنیدم که استاد در آخرین شب جمعه حیاتشان، یعنی پنج روز قبل از شهادتشان نیمه های شب با حالت عجیبی از خواب می پرند مادر از ایشان علت هیجان را جویا می شوند و ایشان می فرمایند:«خواب عجیبی دیدم، من و امام در صحن مسجدالحرام درکنار کعبه ایستاده بودیم، پیغمبر(ص) به طرف ما آمدند و به من نزدیک شدند من به امام اشاره کردم و گفتم:‌آقا فرزند شما هستند. حضرت رسول به طرف امام رفته و با ایشان روبوسی کردند بعد به طرف من آمدند و مرا محکم در آغوش فشردند و صورت مرا بوسیدند به طوری که الان گرمی لبهای ایشان را احساس می کنم پیش بینی می کنم که حادثه مهمی در زندگی من اتفاق خواهد افتاد. راوی: فرزند شهید
 



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 3 اردیبهشت 1391  | 11:06 AM | نویسنده : قاسمعلی
نويسنده : حامد علي اكبر زاده


فاطمه زهرا (سلام الله عليها) يگانه بانوي بزرگ اسلام است كه شناخت حقيقي ابعاد وجودي اين سرور زنان دو جهان تنها در عهده ائمه اطهار عليهم السلام و از طريق قرآن مجيد و كلام معصومين(علیهم السلام) امكان پذير خواهد بود و از همين رو ادعاي شناخت و معرفت حقيقي اين شخصيت با عظمت فقط برازنده انسان كامل و معصوم است.
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در تاريخ اسلام بانويي نمونه و يگانه است كه در عرصه هاي مختلف جايگاه درخشنده اش بروز و ظهور پيدا كرده است و شان و منزلت اين كوثر پرعظمت در روايات و احاديث و تفاسير و تاويل هايي كه از سوي معصومين به آن اشاره گرديد بارها يادآوري شده است.
احاديثي كه فضايل حضرت زهرا را بيان مي كند بسيار زياد است اما آنچه كه در اين نوشتار به آن پرداخته شده، رواياتي است كه در تفسير و تاويل و بيان شان نزول برخي از آيات قرآن درباره فاطمه(سلام الله علیها) وارد شده است. بديهي است كه اين مطالب تنها گوشه اي از فضايل شخصيت باعظمت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

شناخت فاطمه (سلام الله علیها) محوريت ليله القدر

در تفسير فرات كوفي از امام صادق(علیه السلام) درباره آيه نخست سوره قدر «انا انزلناه في ليله القدر» روايت شده است كه حضرت فرمودند: منظور و مراد از «ليله» فاطمه است و مقصود از «القدر» الله جل جلاله است، پس هر كسي كه فاطمه(س) را آن گونه كه حق آن است، بشناسد، به تحقيق شب قدر را درك كرده است و همانا او فاطمه ناميده شد زيرا كه مردم از شناخت او بازماندند (عاجز ماندند). (1)

آيين پايدار

در كتاب البرهان في تفسير القرآن، نوشته سيدهاشم بحراني، در تفسير آيه پنجم سوره بينه آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: «ذلك دين القيمه» از حضرت امام محمدباقر(ع) روايت شده كه فرمودند: منظور از اين آيه فاطمه(س) است (2)
در اين رابطه بايد گفت كه ولايت اهل بيت(ع) لازمه قبولي همه فرائض و عبادات است و در حقيقت دين بدون ولايت محمد و آل محمد كامل و پايدار نيست و اينكه در روايت، پايداري دين به (محبت) فاطمه (و ذريه او) تفسير شده است، حاكي از همين مطلب مهم مي باشد.
فاطمه زهرا بر اساس سخنان معصومين عليهم السلام حجت و نشانه الهي بر اين ذوات مقدسه بوده است و ولايت و محبت او و فرزندانش يكسان و در راستاي ولايت الهي است و آييني كه اين ولايت را همراه نداشته باشد پايدار نمي ماند. (3)
همچنان كه امام صادق(ع) مي فرمايند: هنگامي كه بنده اي در آخرت در برابر خداوند متعال قرار مي گيرد، نخست درباره نمازهاي واجب، زكات، روزه و ولايت ما اهل بيت مورد سوال قرار مي گيرد، پس اگر به ولايت ما اقرار نموده و بر اين عقيده از دنيا رخت بربسته باشد، نماز، زكات، روزه و حج او مورد قبول حق تعالي خواهد بود، اما چنانكه اقرار به ولايت ما نكند هيچ يك از اعمال او پذيرفته نخواهد شد. (4)

خانه آسماني

علامه مجلسي از انس بن مالك و بريده نقل مي كند كه: رسول خدا(ص) آيه 37 سوره نور را قرائت نمودند: «في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال» در اين هنگام مردي برخاست و سوال كرد: يا رسول الله، اين خانه ها كدام است؟ حضرت فرمودند: خانه هاي انبياء. ابوبكر برخاست و پرسيد: اي رسول خدا، آيا اين خانه نيز از همان خانه هاست؟ (به خانه علي و فاطمه اشاره نمود) حضرت فرمود: آري از برترين آنهاست. (5)
ابن عباس نيز در اين باره مي گويد:
در مسجد پيامبر(ص) بوديم كه قاري، آيه فوق را تلاوت كرد. پرسيدم: اي رسول خدا اين خانه ها كدام خانه هاست؟ حضرت فرمودند: خانه هاي انبياء و به دست خويش به خانه فاطمه زهرا(س) اشاره فرمودند. (6)

ادب و امر پروردگار

امام صادق(ع) از پدران خود، از حضرت فاطمه(س) نقل مي كند كه فرمود: وقتي آيه 64 سوره نور نازل شد: «لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً» «آن گونه كه يكديگر را صدا مي زنيد، پيامبر را نخوانيد».
از اين كه بگويم «يا أبه» (پدر جان) خودداري نمودم و ايشان را رسول الله خطاب مي كردم. پيامبر به من روي كرده فرمودند: فاطمه جان! اين آيه درباره تو و خانواده و نسل تو نازل نگرديده است، زيرا كه تو از مني و من از تو. اين آيه درباره جفاكاران و انسان هاي خودخواه و متكبر قريش نازل شده است. فاطمه جانم، تو به من بگو «پدرم» زيرا اين سخن، دلم را زنده مي كند و خدا را راضي مي گرداند، پس صورت مرا بوسيدند... (7)

مرارت دنيا و شيريني آخرت

علامه مجلسي در بحارالانوار از تفسير ثعلبي، از امام صادق(ع) نقل مي كند كه: رسول اكرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را ديدند كه لباسي از پوست شتر بر تن داشت و به دست خود (گندم يا جو) آسياب مي كرد و فرزند خود را نيز شير مي داد. اشك از چشمان رسول خدا(ص) سرازير شده و فرمودند: دخترم، تلخي و سختي دنيا را پيشاپيش بچش تا شيريني آخرت را پس از آن دريابي.
عرض كرد: اي رسول گرامي پروردگار، خداي بزرگ را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و به خاطر بخشيده هايش شكر فراوان دارم. پس از اين گفتگو بود كه آيه ششم سوره ضحي نازل شد: «ولسوف يعطيك ربك فترضي». «به زودي پروردگارت آن چنان بخششي بر تو نمايد كه راضي و خشنود گردي». (8)

عذاب و دوري از رحمت الهي در كمين دشمنان

در تفسير قمي درباره آيه 57 سوره احزاب آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: «ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و أعد لهم عذاباً مهينا» «آنان كه خدا و پيامبرش را آزار مي دهند، خداوند آنانرا از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و براي آنها عذاب خواركننده اي آماده كرده است.»
علي بن ابراهيم قمي با بيان اينكه اين آيه درباره غصب حق اميرالمؤمنين(ع) و حق فاطمه زهرا(س) نازل شده است، روايتي از پيامبر اكرم(ص) نقل مي كند كه در آن حضرت فرمودند: «هركس فاطمه را در حيات و زنده بودن من آزار دهد گويي بعد از مرگ من نيز او را آزرده است و هر آنكه او را پس از رحلت من بيازارد مانند كسي است كه در هنگام زندگي من، او را بيازرده است، هركس فاطمه را آزار دهد به من آزار رسانده و كسي كه من را آزرده خاطر سازد خداي متعال را آزرده است و اين قول خداي عزوجل است كه فرمود: «ان الذين يوذون الله و رسوله... الخ»(9)

قيامت و دستگيري از شيعيان و دوستداران

در تفسير آيات چهارم و پنجم سوره روم كه در آن حق تعالي فرموده است:
«... يومئذ يفرح المؤمنون¤ بنصرالله ينصرمن يشاء...» «در آن روز مؤمنان بخاطر ياري خداوند خوشحال خواهند شد و او هركس را بخواهد ياري مي دهد.»
شيخ صدوق از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه حضرت از جبرئيل سؤال كرد: حبيب من جبرئيل، چرا فاطمه در آسمانها به «منصوره» و در زمين به «فاطمه» نام گرفت؟ جبرئيل فرمود «او در زمين فاطمه ناميده شد زيرا كه شيعيان او از آتش جهنم و دشمنانش از محبت او دور شدند و در آسمانها نيز منصوره ناميده شد، (به خاطر ياري نمودن مؤمنان در قيامت) آنچنانكه مراد از قول خدا در آيات «يومئذ يفرح المؤمنون¤ بنصرالله ينصرمن يشاء» ياري فاطمه(س) به محبان و دوستدارانش در قيامت است. (10)
همچنين شبيه اين روايت تفسيري را فرات كوفي نيز در تفسير خود از حضرت صادق(ع) نقل كرده است. (11)

نعمت هاي ابدي پاداش محبت

فرات ابن ابراهيم در تفسيرش از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه حضرت فرمود: دخترم فاطمه(س) با فرزندان و شيعيانش وارد بهشت مي شوند و در اين باره است كه خداي متعال مي فرمايد: «لايحزنهم الفزع الاكبر¤ و هم في ما اشتهت انفسهم خالدون». (انبياء103. ) «هرگز هول و هراس روز قيامت آنها را غمگين نمي سازد و بدانچه مشتاق هستند در بهشت تا ابد از نعمت ها بهره مندند.» به خدا سوگند آنها فاطمه و ذريه و شيعيانش هستند. (12)
ستاره اي فروزان پروردگار متعال در آيه 36 سوره نور مي فرمايد:
«خداوند روشني آسمان ها و زمين است. داستان روشنايي حضرت او چونان چراغداني است كه چراغي در آن است و آن چراغ در آبگينه اي و آن آبگينه گويي ستاره اي است درخشان...»
حافظ ابن المغازلي شافعي در كتاب مناقب (ص317) با اسناد به علي بن جعفر نقل مي كند كه: از امام كاظم(ع) مقصود اين سخن خدا را پرسيدم (كه در آيه فوق ذكر شد)، حضرت فرمود: منظور از چراغ دان فاطمه است و چراغ حسن و آبگينه حسين. مقصود از «گويي ستاره اي است رخشان» فاطمه است كه اختري بود فروزان در ميان زنان جهان و «روغن آن چراغ دان گويي كه مي درخشد» اشاره به دانش آن حضرت دارد كه همواره مي تراود. (13)
از رسول خدا(ص) نيز روايت شده است كه فرمودند: نور دخترم فاطمه از نور خداست. (14)

مژده به دوستداران

ابوذر غفاري صحابي بزرگ رسول خدا(ص) نقل مي كند: به سلمان و بلال مي نگريستم كه به سوي پيامبر مي آمدند، ناگهان سلمان خود را بر پاهاي رسول خدا افكند و آن را غرق بوسه ساخت. پيامبر سلمان را از اين كار بازداشت و فرمود: رفتاري كه عجم ها با پادشاهان خويش دارند، بر ما روا مدار. من بنده اي از بندگان خدايم. مانند ساير بندگان مي خورم و همچون آنها مي نشينم. سلمان گفت: مولاي من، تو را به خداوند سوگند مي دهم كه از فضل و فرزانگي فاطمه در روز قيامت برايم سخن بگو. پيامبر خندان و شادان به سلمان فرمود: سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست، او بانويي است كه از پهنه رستاخيز، سوار بر ناقه اي مي گذرد، ناقه اي كه سرش را از خشيت خدا آفريده اند و چشمانش را از نور حق تعالي... جبرئيل از سمت راست فاطمه، ميكائيل از سمت چپ و علي در پيش و حسن و حسين از وراي وي مي روند... درحالي كه اينان نرم و آهسته بر پهنه رستاخيز مي خرامند، بانگي از جانب خداوند برمي خيزد: اي آفريده ها، چشمانتان را فرو بنديد و سرهايتان را فرو افكنيد كه اين فاطمه دختر پيامبرتان محمد و همسر علي امام شما و مادر حسن و حسين است كه مي گذرد.
در اين هنگام فاطمه با دو جامه سپيد بر تن از صراط مي گذرد. وقتي بر بهشت قدم مي گذارد، كرامت هايي را مي نگرد كه خداوند برايش فراهم آورده است، زبان سپاس مي گشايد و مي فرمايد: «سپاس خدايي را كه اندوه را از ما زدود، براستي كه پروردگار ما همواره مي آمرزد و پاداش مي بخشد، پروردگاري كه ما را در سرايي جاودان جا داده است، سرايي كه هيچ رنجي در آن به ما نرسد. (فاطر. 35)
در اين حال خداوند به فاطمه وحي مي كند: فاطمه از من بخواه تا بر تو ببخشم و آرزو كن تا به برآوردنش، خرسندت سازم.
فاطمه مي گويد: پروردگار من، تو آرزوي مني و از آن هم فزونتري، از تو مي خواهم كه دوستداران من و عترت مرا به آتش نسوزاني.
خداي تعالي به او وحي مي فرستد: فاطمه! به عزت و جلال و بلندمرتبگي خود سوگند كه دو هزار سال پيش از آن كه آسمان ها و زمين را بيافرينم، بر خويشتن پيمان بسته بودم تا دوستداران تو و عترت تو را در آتش عذاب نكنم. (15) اين روايت در جلد سوم تفسير برهان علامه بحراني نيز نقل شده است.

اجر رسالت

در تفسير آيه 23 سوره شوري كه خداوند متعال مي فرمايد:
«(اي رسول ما به امت) بگو: من از شما اجر رسالت جز اين نخواهم كه موّدت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد.»
ابن عباس نقل مي كند هنگاميكه اين آيه نازل شد، گفتند: اي فرستاده خدا، آنان كه خداوند متعال ما را به محبت و دوستي شان امر فرمود، چه كساني هستند؟ حضرت فرمودند: علي و فاطمه و دو پسران آنها. (16)
پيامبر اسلام(ص) در جايي ديگر در اين باره فرمودند: خداي تعالي پاداش و اجر مرا بر شما، مهر ورزيدن نسبت به اهل بيتم قرار داده است و من فرداي قيامت از شما درباره محبت و دوستي تان با آنان، سؤال خواهم كرد. (17)
علي عليه السلام نيز در اين باره مي فرمايد: در سوره شوري درباره ما آيه اي هست و وظيفه محبت به ما را جز مؤمن حفظ نمي كند. (18)

اهل بيت پيامبر

در آيه 33 سوره احزاب خداي متعال مي فرمايد:
«خدا چنين مي خواهد كه پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك و منزه سازد.»
در شأن نزول اين آيه روايات متواتري نقل شده كه آيه تطهير در خانه ام سلمه نازل شده است و در آن هنگام رسول اكرم(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، علي(ع) و حسنين(ع) حضور داشته اند. ام سلمه نيز از پيامبر(ص) درخواست مي كند كه من نيز به جمع شما داخل شوم و زير كساء در كنار شما خاندان نبوت باشم؟ حضرت او را نهي مي نمايد و مي فرمايد: «نه! تو داخل مشو، هرچند تو برخير هستي، اما اين آيه مخصوص ما پنج تن است».
اين روايت توسط بسياري از صحابه نقل شده كه از آن جمله مي توان به ابوسعيد خدري، عبدالله بن جعفر، ام سلمه، عايشه، جابربن عبدالله انصاري و مقداد بن اسود اشاره كرد.
در روايت آمده كه بعد از نزول اين آيه (احزاب. 33) حضرت رسول(ص) هر روز هنگام خروج از خانه براي اقامه نماز صبح در مسجد، به در خانه فاطمه زهرا(س) مي آمد و مي فرمود: «سلام بر شما اهل بيت، خداوند مي خواهد آلودگي ها را از شما بزدايد و پاك گرداند و...»(19)

انفاق قرآني و لباس نو

صفوري شافعي از ابن جوزي نقل مي كند: رسول خدا(ص) در شب عروسي براي فاطمه زهرا(س) پيراهن تازه اي تهيه كردند و جامه اي كهنه و وصله دار نيز در نزدشان بود. در اين هنگام سائلي در زد و گفت: از خانه رسول خدا جامه اي كهنه مي خواهم. فاطمه زهرا(س) خواست كه جامه وصله دار را به وي دهد، ولي فرموده خدا در قرآن را به ياد آورد كه: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون» (آل عمران92. ) «به نيكوكاري نمي رسيد مگر آنكه از آن چه دوست مي داريد، انفاق كنيد.» پس جامه نو را به سائل داد.
وقتي كه هنگام زفاف نزديك شد، جبرئيل به محضر نبي اكرم(ص) آمد و عرض كرد: يا رسول الله، پروردگارت سلام مي رساند و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه سلام برسانم و براي فاطمه، توسط من جامه اي از ديباي سبز از جامه هاي بهشتي فرستاده است. (20)
فضايل فاطمه زهرا(س) در قرآن به قدري است كه شرح آن در اين مقاله نمي گنجد، چه آنكه اهل بيت پيامبر كه حجت الهي بر مردم هستند، خود قرآن ناطق اند و بيان تفسير و تأويل آيات الهي بر عهده آنان گذارده شده است. احاديث و روايات و آياتي كه به فضايل اين بانوي بزرگ و يكتاي اسلام اشاره دارد متعدد و فراوان است كه تنها به گوشه اي از آن اشاره شد.
آنچه باعث تأسف است آنكه با همه اين فضايل و تأكيدات و سفارشات پيامبر مبني بر نگاه داشتن حرمت و جايگاه فاطمه زهرا(س)، متأسفانه نيت هاي شيطاني و احقاد بدريه و حنينيه و كينه هاي رسوب شده، اجازه نداد امت اسلام از آن سرچشمه علم و ايمان و معرفت بهره مند شود و تنها چند روز پس از رحلت پيامبر(ص) حرمتش شكسته شد و جهان از نعمت وجودش محروم گشت.
منبع: روزنامه کیهان



نظرات 0
تاريخ : جمعه 1 اردیبهشت 1391  | 11:48 PM | نویسنده : قاسمعلی

مصحف فاطمه(س) چيست؟ چه زماني به وجود آمد؟ چه مطالبي را در بر دارد؟ و اکنون کجاست و در اختيار کيست؟ و ... پرسشهايي است که تا حدودي پاسخ آنها در اين نوشتار مختصر روشن مي‏ گردد.

محدثه : از نامهاي معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است که امام صادق(ع) در سبب نامگذاري مادرش فاطمه به محدثه چنين مي‏ فرمايد:انما سميت فاطمة محدثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء فتناديها کما تنادي مريم بنت عمران. اينکه فاطمه(س) به محدثه نامگذاري شد چون فرشتگان پيوسته از آسمان فرود مي‏ آمدند و به فاطمه(س) خبر مي‏ دادند همانطور که به مريم دختر عمران خبر مي‏ دادند

فرشتگان خطاب به فاطمه(س) اين آيات را تلاوت مي‏ کردند:
يا فاطمة ان الله اصطفيک و طهرک و اصطفيک علي نساء العالمين * يا فاطمة اقنتي لربک واسجدي وارکعي مع الراکعين
فاطمه(س) به فرشتگان خبر مي‏ داد و آنان به او خبر مي‏ دادند و سخناني با يکديگر داشتند که در يکي از شبها فاطمه به آنها گفت: آيا مريم دختر عمران بر زنان عالم برتري ندارد؟
گفتند: مريم در روزگار خويش بانوي بزرگ زنان بود ولي خداوند عز و جل تو را در عصر خويش و در عصر او بزرگ بانوي زنان قرار داده است و تو «سيدة نساء الاولين و الآخرين‏» هستي
گر چه فرشتگان با کسي جز انبياء الهي گفتگو نداشتند، ولي چهار بانوي بزرگ در تاريخ انبياء بودند که پيامبر نبودند و در عين حال فرشتگان با آنان سخن مي‏ گفتند
الف) مريم، مادر حضرت عيسي عليه السلام
ب) همسر عمران مادر حضرت موسي و مريم عليهماالسلام
ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و يعقوب عليه السلام
د) فاطمه زهرا سلام الله عليها

پيامبر اسلام(ص) در بستر بيماري از هوش رفته بود که در خانه کوبيده شد. فاطمه(س) فرمود: کوبنده در کيست؟ عرض کرد: مرد غريبي هستم و پرسشي از رسول خدا دارم اجازه ورود مي‏ دهيد؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت کند! حال رسول الله مساعد نيست، رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غريبي است که از رسول خدا اجازه مي‏ گيرد آيا به غريبان اجازه ورود مي‏ دهند؟ ناگاه رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: اي فاطمه! آيا مي‏ داني چه کسي است؟ عرض کرد: خير يا رسول الله! فرمود: اين همان است که جماعت‏ها را بهم مي‏ زند و لذتهاي دنيوي را از بين مي‏ برد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پيش از من از احدي اجازه نگرفت و پس از من از کسي اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگواري و کرامتي که در پيشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه مي‏ گيرد به او اجازه ورود بده!
فاطمه فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت کند!
فرشته مرگ چون نسيم ملايمي وارد شد و فرمود: السلام علي اهل بيت رسول الله
اين جريان ناگوار از نوع سخناني است که فاطمه زهرا(س) با فرشته داشته است و به راستي که فاطمه محدثه است

پيدايش مصحف فاطمه
زهرا(س) پس از رحلت پيامبر(ص) ۷۵ يا ۹۵ روز، در جهان زندگي کرد. در اين مدت بسيار کوتاه که دوره صبر و استقامت، حمايت از حريم ولايت و در عين حال حزن و اندوه زهراي مرضيه بود; جبرئبل امين - فرشته وحي - بر او فرود آمد و با گزارشهايي که از منزلت پدر بزرگوارش در نزد خدا و نيز آينده تاريخ اسلام و تشيع الهام مي‏ کرد کتاب ارزشمندي به نام «مصحف فاطمه(س)» براي امامان معصوم(ع) به يادگار ماند

امام صادق(ع) در پاسخ به محدثاني که در باره مصحف فاطمه(س) سؤال کردند مدت طولاني سکوت کرد سپس فرمود:انکم لتبحثون عما تريدون و عما لا تريدون ان فاطمة مکثت ‏بعد رسول الله(ص) خمسة و سبعين يوما و کان دخلها حزن شديد علي ابيها و کان جبرئيل(ع) ياتيها فيحسن عزاءها علي ابيها و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيها و مکانه و يخبرها بما يکون بعدها في ذريتها و کان علي(ع) يکتب ذلک فهذا مصحف فاطمة

شما در باره چيزهايي که چه لازم داريد و يا لازم نداريد جستجو و تحقيق مي‏ کنيد. فاطمه(س) پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز حيات داشت و بر اثر رحلت پدرش اندوه فراوان بر او وارد گشت، جبرئيل( فرشته وحي ) پيوسته بر او فرود مي‏ آمد و ناگواريها و اندوه جدايي پدر را به خوبيها جلوه مي‏ داد و به جانش آرامش مي‏ بخشيد. به او از پدر و جايگاه بلندش در نزد پروردگار خبر مي‏ داد و نيز از حوادث آينده که بعد از فاطمه(س) نسبت‏به فرزندانش واقع خواهد شد گزارش مي‏ داد. علي(ع) تمام آن گزارشها و اخبار را مي‏ نوشت که همين مصحف فاطمه(س) را شکل داد.

در حديث ديگري امام صادق(ع) در پاسخ محدثي که سؤال کرد: مصحف فاطمه چيست؟ چنين فرمود: خداوند متعال زماني که پيامبر را قبض روح کرد،بر فاطمه(س) از اثر رحلت پيامبر(ص) اندوهي وارد شد که جز خداي عز و جل کسي نمي‏ داند چه حزني بود. لذا خداوند فرشته‏اي را به سوي او فرستاد تا غم و اندوهش را برطرف نمايد و با او سخن گويد. فاطمه(س) جريان را به اميرالمؤمنين گزارش داد و علي(ع) فرمود: هر وقت ورود فرشته را احساس کردي و صدايش را شنيدي به من بگو و مرا از سخنانش آگاه کن. بنابراين اميرالمؤمنين(ع) آنچه را که مي‏ شنيد مي‏ نوشت تا آنکه از سخنان و گزارشهاي نوشته شده مصحفي به وجود آمد.

با دقت در اين دو حديث‏ شريف مي‏ توان گفت:
الف: مصحف فاطمه(س) در فاصله زماني پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) تا شهادت صديقه طاهره(س) به وجود آمده است.
ب: مصحف فاطمه(س) سخن وحي است که توسط جبرئيل امين(ع) به فاطمه زهرا(س) الهام شده است.
ج: مصحف فاطمه(س) به دست مبارک مولا علي(ع) نوشته شده است.

نشانه امامت
مصحف فاطمه(س) به عنوان اسرار رسالت و امامت، تنها در دست ائمه معصومين (عليهم‏السلام) به يادگار ماند و در بين حجتهاي خدا در روي زمين يکي پس از ديگري دست‏به دست گشت که در اختيار داشتن آن را يکي از نشانه‏هاي امامت دانسته‏اند.

امام رضا(ع) وقتي علامت و نشانه‏هاي امام معصوم را شمارش کرد فرمود :و يکون عنده مصحف فاطمة سلام الله عليها. مصحف فاطمه(س) در نزد او از نشانه‏هاي امامت مي‏ باشد.

روايات بسياري دلالت دارد بر اينکه «جامعه‏»، «جفر» و «مصحف فاطمه(س)» در نزد ائمه است که در فرصت مناسب به آنها مراجعه و مشکلات و نيازهاي فکري و علمي انسانها را حل مي‏ کردند. تمام اين آثار گنجينه‏هاي گرانبهايي از معارف و دانشها بود که تصور آنها در افکار مادي ذهن بشر نمي‏ گنجد

ابوبصير مي‏ گويد: به حضور امام صادق(ع) رسيدم و عرض کردم: قربانت گردم! از شما سؤالي داردم، راستي در اينجا کسي( نامحرمي ) هست که سخن مرا بشنود؟
امام صادق(ع) پرده‏اي را که ميان آنجا و حجره ديگر بود بالا زد و در آنجا سر کشيد سپس فرمود: اي ابا محمد! هر چه مي‏ خواهي بپرس:

آنگاه فرمود: اي ابا محمد! همانا «جامعه‏» نزد ما است و مردم چه مي‏ دانند «جامعه‏» چيست؟ عرض کردم: قربانت‏شوم! جامعه چيست؟ فرمود: طوماري است ‏به طول هفتاد ذراع با املاء رسول خدا و دستخط علي(ع) که تمام حلال و حرام و همه نيازهاي مردم در آن موجود است‏حتي جريمه خراش
و آنگاه فرمود: همانا «جفر» در نزد ما است و مردم چه مي‏ دانند «جفر» چيست؟
عرض کردم: جفر چيست؟ فرمود: مخزني از چرم است که علم پيامبران و اوصياء و دانشمندان گذشته بني‏اسرائيل در آن وجود دارد.
و آنگاه فرمود: همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است و مردم چه مي‏ دانند که مصحف فاطمه(س) چيست؟
و ان عندنا لمصحف فاطمه(س) و ما يدريهم ما مصحف فاطمه سلام الله عليها

ابوعبيده حذاء مي‏ گويد: ابوجعفر امام محمدباقر(ع) ، خطاب به من فرمود: اي ابا عبيده! کسي که نزد او شمشير رسول الله، زره، پرچم برافراشته‏اش و مصحف فاطمه(س) باشد، چشم روشني دارد.راوي نقل مي‏ کند در محضر امام صادق(ع) بودم که جمعي از محدثان نيز در مجلس حضور داشتند يکي از محدثان خطاب به امام عرض کرد: قربانت گردم! عبدالله بن‏حسن در باره امامت و خلافت مي‏ گويد: اين منصب از آن ماست وبه ديگران نخواهد رسيد! امام صادق(ع) پس از سخناني فرمود: چه شگفت‏انگيز است از عبدالله! مي‏ پندارد که پدرشعلي(ع) امام نبوده؟ ولکن به خدا قسم (در حالي که با دست‏به سينه‏اش اشاره مي‏ کرد) اسرار نبوت و نيز شمشير و زره رسول الله در نزد ما است.و عندنا و الله مصحف فاطمة‏، به خدا قسم مصحف فاطمه(س) در نزد ما است.

مصحف فاطمه(س) قرآن نيست
برخي از نااهلان و يا مغرضان بر شيعه خرده گرفته‏اند که شيعيان قرآن ديگري تراشيده‏اند! و ممکن است در عصر حاضر نيز چنين اتهاماتي را وارد کنند و ناآگاهانه به باد انتقاد بگيرند. اين انتقادهاي نابخردانه و اهانت‏هاي ناروا ممکن است از چند چيز نشات گيرد.
الف: عدم رجوع به متون و منابع حديثي و جوامع روايي شيعي و ناآگاهي و عدم اطلاع از اينکه تشيع که قائل است زهراي مرضيه(س) داراي کتاب و مصحف بوده است مقصود چيست؟
ب: عناد و لجاجت ‏با انديشه‏هاي اسلام ناب و باورهاي اعتقادي و معارف که از طريق امامان معصوم(ع) اين حجت‏هاي خدا در روي زمين در اختيار انسانها گذارده شد
ج: ذهنيت و تصوري که پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) در اذهان مسلمانان حتي اصحاب و ياران پيامبر از کلمه «مصحف‏» بود، چرا که «مصحف‏» بيشتر به نوشته‏هايي از آيات قرآن اطلاق مي‏ شد و در آن زمان مصحفهاي متعددي وجود داشت و شخصيتي که داراي مصحف بود به همو نسبت مي‏ دادند مثل اينکه مي‏ گفتند مصحف علي(ع) به اعتبار اينکه مولا علي(ع) داراي مصحف بود. البته هم‏اکنون نيز تعبير «مصحف شريف‏» به قرآن مجيد شهرت بسيار دارد

گرچه چنين استعمالي در آن زمان شهرت فراوان داشت ولي اين‏طور نبوده که مصحف تنها به نوشته‏هاي آيات قرآن گفته شود بلکه نظرشان به معناي لغوي مصحف بوده چرا که به مجموعه صحيفه‏هاي نوشته شده بين دو جلد که به صورت کتاب درآمده باشد مصحف يا مصحف مي‏ گويند، بنابراين به مجموعه صحيفه‏ها و نوشته‏هايي که در موضوعات و مطالبي غير از آيات قرآن نوشته شده باشد مصحف اطلاق مي‏ گردد و مصحف فاطمه(س) به همين اعتبار است

ابوبصير مي‏ گويد: در محضر امام صادق(ع) بودم و پرسيدم:و ما مصحف فاطمه؟ قال: مصحف فيه مثل قرآنکم ثلاث مرات، و الله ما فيه من قرآنکم حرف واحد.
مصحف فاطمه چيست؟ فرمود: مصحفي است‏سه برابر قرآن که در دست‏شما است، ولي به خدا قسم حتي يک حرف از قرآن شما هم در آن نيست

اين حديث آشکار مي‏ سازد که مصحف فاطمه(س) از نظر کميت و حجم سه برابر قرآن است ولي از نظر محتوا و مطالب حتي يک حرف از ظاهر قرآن هم در آن وجود ندارد

علامه مجلسي در توضيح اين حديث مي‏ نويسد: ممکن است کسي اين شبهه را کند که در احاديث‏بسياري وارد شده قرآن همه احکام را در بردارد و نيز مشتمل بر حوادث و گزارشهاي حال و آينده تاريخ است. پس مصحف فاطمه در پي چه چيزي است و اين حديث چگونه معنا مي‏ شود؟
در پاسخ شبهه مي‏ گويد: آري قرآن چنين است ولي ممکن است منظور از مصحف معاني و تاويلاتي باشد که ما از قرآن نمي‏ فهميم نه معناي ظاهري که از الفاظ درک مي‏ کنيم و مي‏ فهميم. لذا مقصود از قرآن شما همان الفاظ ظاهري قرآن است که در مصحف فاطمه(س) وجود ندارد

محمد بن‏مسلم از امام باقر و يا از امام صادق(ع) چنين نقل کرده است:و خلفت فاطمة مصحفا ما هو قرآن ولکنه کلام من کلام الله انزل عليها. فاطمه(س) مصحفي را به يادگار گذاشت که آن مصحف قرآن نيست ولي سخني از سخن خداست که بر فاطمه(س) نازل کرده است.

مصحف فاطمه(س) و علم الهي
دانشهايي که بشر آنها را کسب مي‏ کند بسيار جزئي و محدود است و پس از مدتي فراموشش مي‏ شود و نسبت‏به علوم و دانشهايي هم که در آينده وجود مي‏ آيد بي‏اطلاع است. لذا تنها به علومي واقف است که در حال حاضر به آنها دسترسي پيدا کرده است. اصطلاحات و دانش گذشته را کم کم از ياد مي‏ برد و از آينده هم آگاهي ندارد

ولي خداوند متعال که عالم مطلق است علم او محدود به زمان نيست و گذشته و حال و آينده در نزد او يکسان است. اين دانش و حکمت‏خدايي که زمان را در مي‏ نوردد و تنها در اختيار اوست ‏شمه‏اي از آن را به هر کس که اراده کند عطا مي‏ کند

يؤتي الحکمة من يشاء و من يؤت الحکمة فقد اوتي خيرا کثيرا" حکمت را به هر که مشيتش تعلق گيرد مي‏ دهد و آن کس که حکمت داده شده است همانا خيري بسيار داده شده است.

البته اين دانش و اسرار الهي در حد اعلاي آن به پيشوايان دين ارزاني گشته است و مصحف فاطمه(س) مصداق بارزي از معارف و دانشهاي خدايي است که به زهراي مرضيه(س) الهام شد و به عنوان اسرار نبوت و امامت در اختيار ائمه معصومين (عليهم‏السلام) قرار گرفت. بنابراين دانش و حکمت‏هاي موجود در مصحف فاطمه(س) از سوي خدا است که محدود به زمان و مکان نيست و قابل قياس با دانشهاي بشري نيست

مطالب مصحف فاطمه
ابوبصير مي‏ گويد: از امام محمدباقر(ع) از مصحف فاطمه(س) پرسيدم. فرمود: پس از رحلت پدرش بر فاطمه(س) نازل گشته است، عرض کردم: آيا در آن چيزي از آيات قرآن است؟ فرمود: چيزي از آيات قرآن در آن نيست، عرض کردم: برايم آن را توضيح دهيد.
فرمود: خبرهاي عصر حاضر و نيز خبرهايي که تا روز قيامت اتفاق خواهد افتاد در آن موجود است. خبر آسمانها و شماره فرشتگان آسماني، تعداد و نامهاي تمام کساني که خداوند آنها را آفريده است. نامهاي رسولان، نامهاي تکذيب‏کنندگان و اسامي همه مؤمنان و کافران از آغاز آفرينش تا فرجام در آن موجود است

اسامي و معرفي هر يک شهرهايي که در شرق و غرب زمين است، تعداد مؤمنان و کافران هر شهر، اوصاف تکذيب‏کنندگان و نيز اوصاف ملت‏هاي گذشته و تاريخ آنها، طغيانگراني که حاکم‏اند تعداد آنها و زمان حکومتشان، نامهاي پيشوايان و اوصاف آنها و آنچه در زمين يکي پس از ديگري مالک مي‏ شوند، شرح حال بزرگان آنها و هر کس که در ادوار آينده بيايد در مصحف موجود است، اوصاف بهشتيان و تعداد کساني که وارد بهشت‏خواهند شد، اوصاف جهنميان و نامهاي آنها در مصحف موجود است

دانش قرآن آن‏طور که نازل شده، دانش تورات و انجيل آن‏طور که نازل گشته‏اند و دانش زبور و شماره درختهايي که در تمام بلاد است در مصحف موجود است

اخباري که جبرئيل بر فاطمه(س) وحي مي‏ کرد

جبرئيل - فرشته وحي - که پس از رحلت پيامبر(ص) بر فاطمه نازل مي‏ شد دو قسم گزارش و اخبار به او وحي مي‏ کرد. و يخبرها عن ابيها و مکانه و يخبرها بما يکون بعدها في ذريتها
الف: از پدرش و جايگاه و منزلتي که در نزد پروردگار داشت‏خبر مي‏ داد.
ب: از حوادث تلخ آينده تاريخ که پس از شهادت صديقه طاهره(س) نسبت‏به فرزندانش از ناحيه دشمنان اهل بيت واقع خواهد شد گزارش مي‏ داد.
بنابراين مصحف فاطمه(س) اين دو نوع گزارش و اخبار را هم در بردارد.


پيشگويي
ائمه معصومين (عليهم‏السلام) به مصحف فاطمه(س) مراجعه و حوادث آينده را پيش از وقوع آن يادآوري مي‏ کردند. حماد بن‏عثمان مي‏ گويد: از امام صادق(ع) شنيدم که فرمود: زنادقه در سال ۱۲۸ قمري، قيام مي‏ کنند و اين سخن را که مي‏ گويم به خاطر آن است که در مصحف فاطمه(س) نگاه کردم
وليد بن‏صبيح مي‏ گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: اي وليد! من در مصحف فاطمه(س) دقت کردم و از آن مساله که پرسيدي، چيزي در باره فرزندان فلاني، در آن نديدم جز گرد و غباري که بر اثر سم اسبان بلند مي‏ شود

نامهاي انبياء و حاکمان

امام صادق(ع) مي‏ فرمايد: اما مصحف فاطمه(س) هر نوآوري که به وجود بيايد و نيز نامهاي کساني که تا روز قيامت مي‏ آيند و حکومت دارند، در آن موجود است
فضيل سکره مي‏ گويد: به محضر امام صادق(ع) مشرف شدم که خطاب به من فرمود: اي فضيل! آيا مي‏ داني در چه چيزي پيش از اين نگاه مي‏ کردم؟! عرض کردم: خير! فرمود: من در کتاب فاطمه(س) نگاه مي‏ کردم، البته حاکمي نيست که حکومت کند مگر آنکه نام او و نام پدرش در کتاب فاطمه نوشته شده است و براي فرزند حسن اثري در آن نديدم .

عبدالملک بن‏اعين مي‏ گويد: به امام صادق(ع) عرض کردم که زيديه و معتزله اطراف محمد بن‏عبدالله را گرفته‏اند، آيا او حاکم خواهد شد؟ در پاسخ فرمود: به خدا قسم نزد من دو کتاب است که در آن کتابها نام هر پيامبر و نام هر حاکمي که در زمين حکومت کند موجود است. خير! به خدا قسم که محمد بن‏عبدالله هيچ کدام از اينها نيست
معلي بن‏خنيس مي‏ گويد: امام صادق(ع) فرمود: هيچ پيامبر و جانشين پيام‏آور و حاکمي نيست مگر آنکه در کتابي که نزد من موجود است، اسم آنها ذکر شده است. خير! به خدا قسم که از محمد بن‏عبدالله بن‏حسن در آن نامي نيست

در دست چه کسي است؟
ابوبصير مي‏ گويد: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: جانم فدايت! پس از رحلت جانسوز فاطمه(س) آن مصحف به چه کسي انتقال گرديد؟
فرمود: فاطمه(س) شخصا آن را به اميرالمؤمنين(ع) تحويل داد و پس از شهادت علي(ع) به امام حسن(ع) منتقل گشت و پس از او به امام حسين(ع) و آنگاه در خاندان حسين(ع) دست‏به دست گشت تا اينکه به صاحب الامر(عج) تحويل داده شد.

منبع: ماهنامه کوثر شماره 8



نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 28 فروردین 1391  | 12:22 AM | نویسنده : قاسمعلی

کرج – خبرگزاری مهر: رئیس اتاق بازرگانی البرز گفت: بی کیفیتی محصولات موجب نارضایتی و گرایش به تولیدات خارجی است؛ و با برقراری ارتباط صنعت و دانشگاه می توان این مشکل را رفع کرد.

حسین طوسی در گفتگو با خبرنگارمهر درباره ریشه فرهنگی گرایش به محصولات خارجی اظهارداشت: زمانی که کالاهای داخلی نیاز مصرف کننده را تامین نکند و از کیفیت لازم نیز برخوردار نباشد  زمینه تمایل به مصرف محصولات خارجی را فراهم می کند.

وی افزود: برای ایجاد این رقابت باید استانداردسازی های لازم در تولید محصولات بکار رود.

طوسی گفت: طبق تصویب سازمان ملی استاندارد و تولیدات با استاندارد اجباری برای تمام کالاها بخشی از این معضل را برطرف خواهد کرد.

وی عنوان کرد: با همکاری این سازمان اتاق بازرگانی البرز به عنوان پلی در بخش خصوصی ارتباط بین تولید کنندگان و ایجاد فرهنگ تولید استاندارد را فراهم خواهد کرد.

ارتباط زنجیره صنعت و دانشگاه

 رئیس اتاق البرز در بخش دیگری به لزوم ارتباط بین صنعت و دانشگاه تاکید کرد و گفت: یکی از الزامات  برای ارتقاء کیفیت محصولات، سرمایه گذاری آموزشی –پژوهشی –تحقیقی است.

طوسی با اشاره به استقرار دانشگاه های متعدد در سطح استان و ورود صنعت به این حوزه افزود: اتاق بازرگانی البرز از سال گذشته ارتباط خود را با کلیه دانشگاه های استان البرز برقرار کرده است و لزوم ورود  صنعت به دانشگاه ها را برای روسای کلیه مراکز آموزش عالی استان تبیین نموده است.

وی ادامه داد: آموزش و پژوهش به ارتقاء دانش فنی کمک شایانی خواهد داشت و به ارتقاء استاندارد سازی محصولات منتهی خواهد شد.

 نقش رسانه های ملی در سال تولید ملی

رئیس اتاق بازرگانی البرز در بخش پایانی این گفتگو اظهار داشت: تشویق به مصرف تولیدات ایرانی از طریق رسانه ملی موجب  تشویق تولید کننده و ارتقاء کیفیت محصولات خواهد شد.

وی در پایان افزود: صدا و سیما باید در سال تولید ملی برای تشویق به مصرف محصولات ایرانی پیش قدم شود.



نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 21 فروردین 1391  | 7:40 AM | نویسنده : قاسمعلی

سیدمهدی حسینی/ بررسی مفهوم «عزت اسلامی» در دیدگاه رهبری؛

آن‌چه ملت‌های مسلمان می‌جویند...
عزت اسلامی و بیداری اسلامی ارتباطی دو سویه دارند؛ از یک‌ طرف، از اهداف بیداری اسلامی احیا و بازیابی عزت از دست رفته‌ی مسلمانان است و از طرف دیگر، هر چه حرکت جریان‌های بیداری اسلامی به افزایش عزت مسلمانان بینجامد، اشتیاق برای ایجاد و ادامه‌ی حرکت‌های بیداری اسلامی در سرتاسر عالم افزایش می‌یابد.

 


ادامه مطلب
نظرات 1
تاريخ : شنبه 19 فروردین 1391  | 12:18 AM | نویسنده : قاسمعلی

به‌یادماندنی‌ترین جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۹۰ از نظر كاربران سایت اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب انتخاب شد.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در روزهای پایانی اسفندماه ۹۰ برای دومین سال پیاپی از كاربران خود خواست تا نظرشان را درباره‌ی مهمترین و به‌یادماندنی‌ترین جمله رهبر انقلاب در سال از طریق پیامك و ارسال كامنت ابراز نمایند.
در پایانِ این نظرسنجی كه تا روز ۱۴ فروردین ۹۱ ادامه داشت، جمله مربوط به «پشتیبانی علنی ایران از هرگونه مبارزه علیه اسرائیل» كه در نماز جمعه ۱۴ بهمن‌ماه سال گذشته ایراد شده بود به عنوان مهمترین و محبوب‌ترین جمله انتخاب شد.
همچنین جملات مربوط به «شرایط بدر و خیبر» و «پاسخ به تهدیدهای آمریكا» در جایگاه بعدی قرار گرفتند.

جدول ۱۰ جمله‌ی اول محبوب كاربران به شرح زیر است:

رتبه از نظر كاربران

جمله‌ی به‌یادماندنی سال ۱۳۹۰

۱

من همين جا به اين مناسبت، اين جمله را عرض بكنم: حكام بحرين ادعا كردند كه ايران در قضاياى بحرين دخالت ميكند. اين دروغ است. نه، ما دخالت نميكنيم. ما آنجائى كه دخالت كنيم، صريح ميگوئيم. ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه‌اش هم پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابائى هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است. اما اينكه حالا حاكم جزيره‌ى بحرين بيايد بگويد ايران در قضاياى بحرين دخالت ميكند، نه، اين حرف درستى نيست؛ حرف خلاف واقعى است. ما اگر در بحرين دخالت ميكرديم، اوضاع در بحرين جور ديگرى ميشد!
۱۳۹۰/۱۱/۱۴خطبه‌های نماز جمعه تهران

۲

ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نيستيم؛ ما در شرائط بدر و خيبريم.
۱۳۹۰/۱۰/۱۹بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی

۳

هم آمريكا بداند، هم دست‌نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژيم صهيونيستى در اين منطقه بداند؛ پاسخ ملت ايران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلكه هر گونه تهديدى، پاسخى خواهد بود كه از درون، آنها را از هم خواهد پاشيد و متلاشى خواهد كرد.
۱۳۹۰/۰۸/۱۹بيانات در دانشگاه افسرى امام على (عليه‌السّلام)

۴

ميليونها رسانه را به كار انداختند، براى اينكه مردم را دلسرد كنند. گاهى گفتند مردم در انتخابات (مجلس نهم) شركت نميكنند... در روز جمعه‌اى كه مى‌آيد، يك سيلى سخت‌تر به چهره‌ى استكبار خواهد زد.
۱۳۹۰/۱۲/۱۰بیانات در دیدار اقشار مردم و خانواده شهدا و ایثارگران

۵

 تاريخ بشريت، بر سر يك پيچ بزرگ تاريخى است. دوران جديدى در همه‌ى عالم دارد آغاز ميشود.
۱۳۹۰/۱۱/۱۰بيانات در ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بيدارى اسلامى»

۶

يك جمله هم راجع به اين تهديدهاى آمريكا عرض بكنيم. مرتباً تهديد ميكنند؛ تهديد به اين زبان: همه‌ى گزينه‌ها روى ميز است! يعنى حتّى گزينه‌ى جنگ. اين، تهديد به جنگ است با اين زبان. خب، اين تهديد به جنگ، به ضرر آمريكاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمريكاست.
۱۳۹۰/۱۱/۱۴خطبه‌های نماز جمعه تهران

۷

 فلسطين، فلسطينِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّى يك وجب كمتر.
۱۳۹۰/۰۷/۰۹ بيانات در كنفرانس حمايت از انتفاضه فلسطين‌

۸

حقيقتاً انتخابات، سيلى به چهره‌ى دشمنان اين ملت است... حساسيتش از دفعات قبل هم شايد بيشتر است؛ به خاطر اينكه تيرهاى موجود در تركش استكبار عليه شما مردم تمام شده. هرچه ميتوانستند، ضربه زدند.
۱۳۹۰/۱۲/۱۰بیانات در دیدار اقشار مردم و خانواده شهدا و ایثارگران

۹

این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم كه در عرصه‌ی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
۱۳۹۰/۱/۱ پیام نوروزی

۱۰

تا من زنده هستم، تا من مسئوليت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت اين حركت عظيم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود.
۱۳۹۰/۰۲/۰۳بيانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان فارس


در این نظرسنجی بیش از ۱۹۰۰ پیامك و كامنت به سایت ارسال شد.

سال گذشته نیز مخاطبان سایت در نظرسنجی مشابهی، جمله «واكسینه‌شدن كشور در فتنه ۸۸» را به عنوان جمله‌ی به‌یادماندنی سال ۱۳۸۹ انتخاب كردند: «فتنه‌ى سال ۸۸ كشور را واكسينه كرد؛ مردم را بر ضد ميكروبهاى سياسى و اجتماعى‌اى كه ميتواند اثر بگذارد، مجهز كرد؛ بصيرت مردم را بيشتر كرد. دیدار مردم قم ۲۸ مهرماه ۸۹»



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:44 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

وقتی برای اولین بار فیلم جدایی نادر از سیمین را دیدم از دیدن آن فیلم ناراحت نبودم، مدتی فکر میکردم تا شخصیت ها و داستان بسیار خلاقانه فیلم را تجزیه و تحلیل کنم، بعد از اینکه چندین بار فیلم را به طور کامل مشاهده کردم ابتدا کارگردانی عالی، فیلم نامه عالی، صدابرداری و بازی خوب بازیگران را تحسین کردم و بعد تاسفی خوردم که چرا این همه ذوق و هنر و انرژی صرف شده تا نمای زشتی از جامعه کشور ما نشان داده شود؟!!!

 

 

 

 

 

کمی که بیشتر به فیلم دقت کردم بیشتر تاسف خوردم که چرا این همه ذوق و هنر هزینه شده تا قشر مسلمان کشور ما را متحجر و امل نشان داده شود؟!!!

نقد های متفاوتی از این فیلم خواندم، تحلیل های زیادی دیدم! عده ای از همان ابتدا این فیلم را سند افتخار سینمای ایران می دانستند! و عده ای هم سند ننگ!

دوباره تاسف خوردم که چرا فیلمی که به جامعه ما توهین میکنم سند افتخار ماست!

فیلم در جشنواره های مختلف داخلی خارجی اکران شد و جایزه درو کرد! تاسف خوردم که چرا فیلمی که جامعه ما را بد نشان میدهد جایزه میگیرد تا بیشتر مورد توجه قرار داده شود؟!!!

یه مقایسه ای بین این فیلم و فیلم های دیگر ایرانی که به همین جشنواره ها راه پیدا کرده بود کردم و متوجه شدم که آن فیلم ها هم ارزش برنده شدن داشته اند!

فیلم در سینماهای اسرائیل با زیر نویس عبری اکران شد! بسیار بسیار تاسف خوردم که چرا دشمنان اسلام باید با فیلم تولید خود ما تبلیغ زد دین و کشور ما بکنند؟!!!

کارگردان فیلم با بازیگران زن دست و روبوسی کرد … برای کارگردان فیلم متاسف شدم!!!

فیلم جایزه اسکار گرفت …. وزارت امور خارجه آمریکا تبریک گفت … رئیس جمهور آمریکا تحسین کرد … فیلم سازان خارجی تحسین کردند … بسیاری از دشمنان کشور تحسین کردند …  ! من احساس نفرت کردم!!!

اصغر فرهادی در سخنرانی خودش هنگام دریافت جایزه اسکار گفت: ” در زمانی که سخن از جنگ، تهدید، و خشونت میان سیاستمداران در تبادل است نام کشورشان ایران از دریچهٔ باشکوه فرهنگش به زبان می‌آید. فرهنگی غنی و کهن که زیر غبار سنگین سیاست پنهان مانده. من با افتخار این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم.”

من همچنان تاسف خوردم!!!

کارگردان فیلم در مصاحبه اش گفت: “ این ما هستیم که به جنبش سبز محتاجیم!

و باز هم متاسف شدم!!!

متاسف شدم که چرا این شخص الگو و افتخار بعضی شده است! متاسف شدم که چرا بعد از گذشت ۳۰ سال از انقلاب اسلامی فیلمی مخالف با ارزشهای انقلاب اسطوره سینمای ما معرفی می شود.

متاسف شدم که چرا برخی از افرادی که دم از بصیرت میزنند، حتی ذره ای بصیرت ندارند! …. برای رهبر انقلاب غصه خوردم که چقدر زیادند روشنفکرانی که حرفش را نمیفهمند، و چقدر زیادند روشن فکرانی که فکرشان خاموش است! حضرت ماه هست و برخی در خسوفند!

اگر بخواهم ادامه دهم باید باز هم تاسف بخورم، باید برای خیلی ها متاسف باشم، باید برای سید محمد خاتمی، جواد شمقدری، عادل فردوسی پور، علی کریمی، خانه سینمای ایران، مجید مجیدی، عباس کیارستمی و خیلی های دیگر متاسف باشم … !

***

در این میان که بازار تقدیر ها داغ بود من یه تفاوتی با خیلی های دیگر داشتم، من یک خمینی شهری بودم! اصغر فرهادی متولد خمینی شهر است و خانواده او در این شهر زندگی میکنند. او دوستان زیادی در این شهر داشت طبیعی بود عده ای خودجوش از او تقدیر کنند و بنری در شهر درج کنند! این اصلا تعجب نداشت و من هم تاسفی برایش نخورم!

ولی من برای روابط عمومی شهرداری خمینی شهر متاسفم، من برای شورای شهر خمینی شهر متاسفم، من برای دوهفته نامه فرصت به شدت متاسفم، من برای برخی از سایت های منتصب به خمینی شهر متاسفم که نشان دادند چقدر بینش تحلیلی بر فیلم اصغر فرهادی و جوایز سینمایی غربی و تمام مواردی که بنده در بالا عنوان کرده ام دارند!

البته اشتباه نشود، من معتقد به این نیستم که اصغر فرهادی را مجازات کنید، نمیگویم تنبیهش کنید، نمیگویم فحش و ناسزا بگویید!  لااقل پول بیت المال را هزینه تقدیر از ایشان نکنید و شمایی که پول این ملت را مفت مفت میخورید، در مقابل فیلم ضد ارزشی حد اقل سکوت کنید!

البته من در شهرم یه مورد دیگه ای رو هم متوجه شدم که باعث امیدواری من بود، گویا عده ای به صورت خودجوش بنر های اصغر فرهادی را که توسط شهرداری و شورای شهر نصب شده بود جمع آوری کردند!

با توجه به این همه تاسفی که بنده خوردم تصمیم گرفتم یه پیامی رو به آقای فرهادی بدهم:

آقای اصغر فرهادی، ممنونم از اینکه فیلمی ساختی که بنده را چند بار به سینما کشاند! ولی از پیام فیلم شما احساس نفرت کردم و من به شما و جایزه اسکارت اصلا افتخار نمیکنم!

http://azzahra.ir/



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 3 :: 1 2 3