تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 10:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

مهدی جمشیدی/ گامی در راستای تولید «علوم‌‌انسانی‌اسلامی»(4)؛

یک برنامه‌ی پیشنهادی برای تولید«جامعه‌شناسی اسلامی»
ما نه تسلیم و مطیع علوم انسانی غربی می­‌شویم و نه به طور کلّی آن را رد و طرد می‌­کنیم، بلکه هوشمندانه و مؤمنانه، مفاد و مضامین آن را از نظر می­‌گذرانیم و هر آنچه که به کار تکوین و تولید علوم انسانی اسلامی برآید را برمی­‌گزینیم. مقام معظم رهبری بر این باور هستند که می‌­باید از دستاوردهای غرب در زمینه‌­ی علوم انسانی، بهره‌­برداری کرد.
گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مهدی جمشیدی؛ در این بخش پایانی، یک برنامه‌‌ی پیشنهادی برای تولید جامعه‌‌شناسی‌اسلامی ارائه شده است، اما از آنجا که ماهیت برنامه‌‌ی نظری، می‌‌تواند متأثر از رویکردهای گوناگونی باشد، سیاست‌‌های کلان حاکم بر برنامه‌‌‌‌ی تولید جامعه‌‌شناسی‌اسلامی نیز ارائه گردیده است.
 
9. برنامه‌‌ی حوزه‌­ی تمحّض علمی:
 
برنامه‌‌ی حوزه‌­ی تمحّض علمی در سه قلمرو نظری معطوف به جامعه­‌شناسی اسلامی تعریف شده اشت: «قلمرو اکتشاف و تحلیل»، «قلمرو نقادی و دفاع»، و «قلمرو نظریه‌­پردازی». در ذیل هر یک از این قلمروها، تلاش­‌های نظری و فعالیت‌­های علمی ویژه­‌ای صورت خواهد گرفت.
 
1-9. در قلمرو اکتشاف[34]و تحلیل[35]
 
الف) «استخراج»، «ساختاربندی» و «بسط» مواریث علمی و تجربه انباشته‌­ی بازمانده از علامه شهید مرتضی مطهری(رحمه­‌الله علیه) درحوزه‌­ی نظریه‌­ی اجتماعی به همراه مبادی و مبانی فلسفی آن.
 
ب) «استخراج»، «ساختاربندی» و «بسط» مواریث علمی و تجربه­‌ی انباشته­‌ی بازمانده از علامه محمدتقی جعفری(رحمه­‌الله علیه) در حوزه‌­ی نظریه‌­ی اجتماعی به همراه مبادی و مبانی فلسفی آن.
 
2-9. در قلمرو نقادی[36] و دفاع[37]
 
الف) ابطال مستدل و نقد عالمانه­‌ی «جامعه­‌‌شناسی سکولار» به عنوان انگاره‌­ی علمی معارض در دو عرصه‌­ی مبادی و مبانی فلسفی جامعه­‌شناسی سکولار و رهیافت‌­های جامعه‌­شناسی سکولار.
 
ب) پاسخ­‌دهی به عمده­‌ی اشکالات و معضلات نظری مطرح شده درباره­ی جامعه­‌شناسی اسلامی.
 
ج) حضور و آمادگی کامل برای «مواجهه­‌ی انتقادی» و «مناظره­‌ی علمیِ» شفاف با تمام هواداران وطنیِ جامعه­شناسی سکولار و همچنین انگاره­های جامعه­‌شناختی رقیب.
 
 3-9. در قلمرو نظریه‌­پردازی[38]
 
الف) تولید نظریه­ی اسلامی در حوزه­‌ی «فلسفه­‌ی علم اجتماعی»؛
 
ب) تولید «رهیافت نظری» در حوزه­‌ی جامعه­شناسی اسلامی؛
 
ج) تولید سه «نظریه­‌ی اجتماعیِ» معطوف به واقعیت اجتماعی در چارچوب انگاره­‌ی جامعه‌­شناسی اسلامی.
 
در جدول زیر،  سرفصل‌های اصلی برنامه‌ی حوزه­ی تمحّض علمی را نمایش داده شده است:
  
 
ردیف
 
قلمرو تلاش نظری
 
ردیف
 
محتوای تلاش نظری
 
عنوان­های پژوهشی
 
مقطع زمانی
(سال شمسی)
شروع
پایان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
1
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اکتشاف و تحلیل
 
 
 
 
 
 
 
1-1  
 
 
 
 
 
 
«استخراج»، «ساختاربندی» و «بسط» مواریث علمی و تجربه انباشته‌­ی بازمانده‌از علامه شهید مرتضی مطهری(رحمه‌‌الله علیه) در حوزه‌­ی نظریه­‌ی اجتماعی به همراه مبادی و مبانی فلسفی آن
 
1-1-1. بنیادهای اجتماعی وقوع انقلاب اسلامی در نظریه­‌ی علامه مطهری
[انجام شد]
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
1390
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
1395
2-1-1. نظریه­‌ی فرهنگی علامه مطهری
[انجام شد]
 
3-1-1. تحلیل کنش فرهنگی علامه مطهری
[انجام شد]
 
4-1-1. فلسفه­‌ی علم اجتماعی از منظر علامه مطهری
 
5-1-1. جامعه‌­شناسی دین از منظر علامه مطهری
 
 
 
 
 
2-1
«استخراج»، «ساختاربندی» و «بسط» مواریث علمی و تجربه انباشته‌­ی بازمانده‌از علامه محمدتقی جعفری(رحمه‌الله علیه) در حوزه‌­ی نظریه­‌ی اجتماعی به همراه مبادی و مبانی فلسفی آن
 
1-2-1. فلسفه‌­ی علم اجتماعی از منظر علامه جعفری
 
2-2-1. نظریه‌­ی اجتماعی علامه جعفری
3-2-1.جامعه‌­شناسی دین از منظر علامه جعفری
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
2
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نقّادی و دفاع
 
 
 
1-2
ابطال مستدل و نقد عالمانه‌­ی «جامعه­‌شناسی سکولار» به عنوان انگاره­‌ی علمی معارض در دو عرصه‌­ی مبادی و مبانی فلسفی جامعه‌­شناسی سکولار و رهیافت‌­های جامعه‌­شناسی سکولار
 
1-1-2- تضادّهای جامعه‌­شناسی سکولار با اسلام
 
 
 
 
 
 
 
 
1392
 
 
 
 
 
 
 
1400
2-1-2.نقدی بر نظریات عبدالکریم سروش در زمینه‌­ی علوم انسانی اسلامی
 
 
2-2
پاسخ­ دهی به عمده­‌ی اشکالات و معضلات نظری مطرح شده درباره‌­ی جامعه‌­شناسی اسلامی
 
 
نگارش مقاله
 
 
 
3-2
 

حضور و آمادگی کامل برای «مواجهه­‌ی انتقادی» و «مناظره­ی علمیِ» شفاف با تمام هواداران وطنیِ جامعه­‌شناسی سکولار و همچنین انگاره­‌های 

جامعه‌­شناختی

رقیب

 
 
 
مناظره­‌ی علمیِ
 
 
 
 
 
3
 
 
 
 
 
 
نظریه‌­پردازی
 
1-3
تولید نظریه‌­ی اسلامی در حوزه­‌ی «فلسفه‌ی علم اجتماعی»
 
فلسفه‌­ی علم اجتماعی با رویکرد اسلامی
 
 
 
 
 
 
1395
 
 
 
 
  
 
1400
 
 
2-3
تولید «رهیافت نظری» در حوزه‌­ی جامعه‌­شناسی اسلامی
 
«رهیافت نظری» در جامعه­شناسی اسلامی
 
 
3-3
تولید سه «نظریه‌­ی اجتماعیِ» معطوف به واقعیت اجتماعی در چارچوب انگاره‌­ی جامعه‌­شناسی اسلامی
 
فهم فرهنگ به مثابه یک واقعیت اجتماعی
[انجام شد]
 
جامعه‌­شناسی دفاع مقدس
 
جامعه‌­شناسی فرهنگ
 
 
10. سیاست‌‌­های کلان[1] حاکم بر برنامه‌‌‌ی حوزه‌­‌ی تمحّض علمی:
 

1-10. تکیه‌‌­ی بنیادی بر «ایدئولوژی اسلامی»[2] 

 
مرزبندی روشن با سایر جریان‌­‌های فکری منتقد علوم اجتماعی سکولار که «اصالت اسلامی» ندارند، به ویژه اخباری‌‌­ها، هایدگری­‌ها و پست­‌مدرن‌­های وطنی از جمله سیاست‌­‌های کلان این پروژه است. در واقع، ما برآنیم که تنها بر «ایدئولوژی اسلامی» تکیه کنیم و از التقاط معرفتی، به شدّت پرهیز نماییم. مقام معظم رهبری حین رویکرد را مطالبه نموده و تصریح کرده‌­‌اند که باید مبانی علوم انسانی مطلوب خویش را از «قرآن کریم» برگیریم و در «بنیان‌‌­ها»[3]، وام‌­دار نظام معرفتی دیگری نباشیم:
 
«ریشه و پایه و اساس علوم‌‌انسانى را در قرآن باید پیدا کرد. یکى از بخش‌‌­هاى مهم پژوهش قرآنى این است. باید درزمینه‌‌‌هاى گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانى علوم انسانى را در قرآن‌‌کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسى و مهمى است. اگر این شد، آن وقت، متفکرین و پژو‌هندگان و صاحب­‌‌نظران در علوم مختلف انسانى می­‌توانند بر این پایه و براین اساس، بناهاى رفیعى را بنا کنند. البته آن‌­وقت می‌­‌توانند از پیشرفت‌­هاى دیگران، غربى‌‌‌ها و کسانى که در علوم انسانى پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبناى قرآنى باشد»[4]
  
2-10. «مواجهه‌­ی گزینش­‌گرانه»[5] با علوم انسانی غربی
 
ما نه تسلیم و مطیع علوم انسانی غربی می­‌شویم و نه به طور کلّی آن را رد و طرد می‌­کنیم، بلکه هوشمندانه و مؤمنانه، مفاد و مضامین آن را از نظر می­‌گذرانیم و هر آنچه که به کار تکوین و تولید علوم انسانی اسلامی برآید را برمی­‌گزینیم. مقام معظم رهبری بر این باور هستند که می‌­باید از دستاوردهای غرب در زمینه‌­ی علوم انسانی، بهره‌­برداری کرد:
 
«این که ما گاهى می­گوییم بیگانه‌‌ستیزى یا بیگانه‌‌گریزى، معنایش این نیست که ما از دانش و دستاورد او خودمان را محروم کنیم؛ ابداً. من بارها گفته‌‌ام ما کاملاً حاضریم شاگردى کنیم، براى این‌­که یاد بگیریم؛ منتها همیشه نباید شاگرد بمانیم.»[6]
 
«هیچ ایرادى هم ندارد که ما از روان‌‌شناسى و جامعه‌‌شناسى و فلسفه و علوم ارتباطات وهمه‌‌ى رشته‌‌هاى علوم انسانى که غرب، ایجاد و تولید کرده یا گسترش داده، استفاده‌ کنیم. من بارها گفته‌‌ام که ما از یادگیرى، به هیچ وجه، احساس سرشکستگى نمی­‌کنیم. لازم است یاد بگیریم؛ از غرب یاد بگیریم، از شرق یاد بگیریم.»[7]

3-10. تلاش نظری «متراکم» و «فشرده»
 
جبران عقب­‌ماندگی­‌های علمی چند صد ساله، به صورت طبیعی و معمول، نیازمند زمانی طولانی است، اما ما نباید تمام اقتضائات را غیرشکننده و تغییرناپذیر بینگاریم. از این رو، برآنیم تا در برهه­‌ی زمانی اندکی، یک گام بلند و تاریخی به پیش برداشته و تحولی بنیادی را رقم بزنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری، باید به دنبال «جهش علمی»[8]و استفاده از «راه­های میان­بر»[9] باشیم تا بتوانیم در «پنجاه سال» آینده، به «مرجع علمی مقتدر» در سطح جهانی تبدیل شویم:
 
«باید حرکت، یک حرکت سریعى باشد. [...] دانشگاه‌‌ها و مراکز تحقیقاتى در همه‌‌ى زمینه‌‌ها، علوم تجربى، علوم انسانى در همه‌‌ى بخش‌هایى که براى کشور مورد نیاز است،بایستى همتشان را در تحقیق و علم، افزایش بدهند؛ مراحل دورترى را در مقابل چشمشان ومد نظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکم‌­تر کنند.»[10]

 
«توقّعم از جامعه‌­ی علمی کشور این است که تا پنجاه سال دیگر، صادرکننده‌­ی علم به دنیا باشیم، و این امری است که محال نیست. الآن شما به خودتان مراجعه کنید؛ اگر دیدید که این حرف به نظرتان ناممکن و محال می‌‏آید، بدانید که هنوز آن فرهنگ تحمیلی در ذهنتان هست که بگویند شما نمی‌‏توانید، عُرضه ندارید. این فرهنگ تحمیلی را باید بزداییم.»
 
 کاملاً ممکن است. ما دچار زمامداران فاسد، حکومت استبداد و دولت­‌های وابسته به غرب و آمریکا بودیم. هر جا خواستیم استعداد خود را در طول صد و پنجاه ودویست سال اخیر - که دوران تولّد و رشد علم است - شکوفا کنیم، بر سرش کوبیدند.[...] ان‏شاءالله به فضل الهی و به برکت نظام اسلامی و انقلاب، در آینده اینکارها خواهد شد؛ این سرنوشت قطعی کشور ماست[11]
 
4-10. تمرکز بر تولید «برونداد مکتوب»
 
 به جای سخنرانی و مصاحبه و میزگرد و مناظره و بروندادهای دیگری از این دست، می­‌باید تلاش و توان در راستای عرضه­‌ی «برونداد مکتوب» تمرکز یابد و این نقطه به عنوان نقطه‌­ی کانونی و کلیدی محصولات و تولیدات محقق تعریف شود. از این رو، انتشار آثار علمی فاخر و عمیق در حوزه­‌ی جامعه­شناسی اسلامی در دستور کار قرار دارد.
 
5-10. «تمحض‌‌­گرایی»
 
 پراکنده‌­کاری و تشتّت مطالعاتی، امکان عرضه­‌ی تولیدات عمیق و تاریخ‌­ساز را می‌ستاند. به همین سبب، «تمحض­‌گرایی» یکی از سیاست­‌های کلان پروژه‌­ی مطالعاتی به شمار می­‌آید و وارد شدن در عرصه­‌های معرفتی دیگر، مجاز نمی­باشد.(*)
  
منابع:
 
1. قرآن کریم
 
2. آرون، ریمون؛ مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌­شناسی؛ ترجمه‌­ی باقر پرهام؛ تهران: علمی و فرهنگی؛ ١٣٨١.
 
3. پارکر، جان؛ ساخت­‌یابی؛ ترجمه حسین قاضیان؛ تهران: نی، ١٣٨٦.
 
4. بستان نجفی، حسین ؛ گامی به سوی علم دینی(1): ساختار علم تجربی و امکان علم دینی؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1384.
 
5. گامی به سوی علم دینی(2): روش بهره­‌گیری از متون دینی در علوم اجتماعی؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1390.
 
6. پارسانیا، حمید؛ پناهی، محمد حسین؛ میرسپاه، اکبر؛ «بومی‌‌سازی جامعه‌‌شناسی»؛ فصلنامه‌­ی علمی-تخصصی معرفت فرهنگی- اجتماعی؛ سال اول؛ شماره‌­ی اول؛ زمستان 1388.
 
7. پارسانیا، حمید؛ کچویان، حسین؛ بستان نجفی، حسین؛ نشست تخصصی با عنوان «پارادایم جامعه ‌شناسی‌اسلامی: چیستی و روش‌شناسی»؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ 29 خرداد سال 1389؛ برگرفته از:
 http://www.rihu.ac.ir
 
8. جمشیدی؛ مهدی؛ بنیادهای اجتماعی وقوع انقلاب اسلامی در نظریه‌­ی علامه مطهری؛ تهران: دانشگاه امام صادق(ع)؛ چاپ اول؛ 1390.

 

9. رشاد، علی­‌اکبر؛ «فلسفه‌‌­ی مضاف» در: فلسفه­‌های مضاف، جلد اول؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ چاپ اول؛  1385.
 
10. دین‌‌­پژوهی معاصر: درنگی در گفتمان­‌های سه­‌‌گانه‌­ی متجمّد، متجدّد و مجدّد؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
 
 11. «معیار علم دینی»؛ فصل‌نامه‌­ی ذهن؛ سال نهم؛ شماره یکم؛ 1387؛ صص 5-12.
 
12. ریتزر، جورج؛ نظریه­‌ی جامعه­‌شناسی در دوران معاصر؛ ترجمه‌­ی محسن ثلاثی؛ تهران: علمی؛ ١٣٨٠.
 
13. روشه، گی؛ سازمان اجتماعی: مقدمه­ای بر جامعه‌­شناسی عمومی؛ ترجمه­ی هما زنجانی­زاده؛ چاپ پنجم؛ ١٣٨٩.
 
14. مقدمه‌‌ای بر جامعه‌‌شناسی‌عمومی: کنش اجتماعی و سازمان اجتماعی؛ ترجمه‌­ی هما زنجانی‌‌زاده؛
 
15. رجبی، محمود، و دیگران؛ درآمدی به جامعه­‌شناسی اسلامی: مبانی جامعه‌­شناسی؛ تهران: سمت؛ 1388.
 
16. رجبی، محمود، و دیگران؛ تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام؛ تهران: سمت، چاپ ششم؛ 1385.
 
17. [حضرت آیت­الله]خامنه­ای، سیدعلی؛ بیانات عمومی، برگرفته از:
 
18. ساجدى، ابوالفضل؛ «اسلامى‌‌‏سازى علوم انسانى: آسیب‏‌‌شناسى»؛ ماهنامه‌­ی علمی-ترویجی معرفت؛ سال بیستم؛ شماره 167؛ آبان 1390؛ صص 61ـ71.
 
19. سروش، عبدالکریم؛ درس­‌هایی در فلسفه‌­ی     علم‌‌­الاجتماع: روش تفسیر در علوم اجتماعی؛ تهران: نی؛ چاپ اول؛ 1374.
 
20. همان، تفرّج صُنع؛ گفتارهایی در اخلاق و صنعت و علم انسانی؛ تهران: موسسه فرهنگی صراط؛ چاپ سوم؛ 1373.
 
21. همان، فربه­تر از ایدئولوژی؛ تهران: مؤسسه‌ی فرهنگی صراط؛ چاپ سوم؛ 1375.
 
22. همان، «اسلام و علوم اجتماعی؛ نقدی بر دینی کردن علم» در: علم دینی؛ دیدگاه­ها و ملاحظات؛ قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1385.
 
23. همان،«راز و ناز علوم انسانی»؛ مهر ماه 1389؛ برگرفته از:
http://www.drsoroush.com/Persian/By_DrSoroush/P-NWS-13890712-RazVaNazOloomEnsani.html.
 
24. سلیمانی امیری، عسکری؛ منطق و معرفت­‌شناسی از نظر حضرت آیت­الله مصباح‌­یزدی: به ضمیمه‌­ی روش­‌شناسی علوم؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛ چاپ اول؛ 1388 .
 
25. شجاعی‌­زند، علیرضا؛ «اندیشه‌­ی اجتماعی، دانش جامعه‌­شناختی». مجله‌­ی دانشکده‌­ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم. سال دوازدهم. شماره‌­ی ٤٤. بهار ١٣٨٣؛ صص١-٣٧.
 
26. طالبان، محمدرضا؛ «جامعه­شناسی اسلامی: طرحی بزرگ با بضاعتی اندک»؛ صص 27 تا 33.کتاب ماه علوم اجتماعی؛ اردیبهشت و خرداد 1382؛ شماره­‌های 67 و 68؛
 
27. مصباح یزدی، محمدتقی؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن؛ تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌­الملل سازمان تبلیغات اسلامی،١٣٧٩.
 
28. آموزش فلسفه؛ جلد اول؛ تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌‌الملل؛ چاپ یازدهم؛ 1389.
 
29. همان،«تعریف علوم انسانی، سلسله مراتب علوم انسانی و نقش دین در علوم انسانی»؛ مبانی فلسفی علوم انسانی: گفت­و­گوها؛ قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛ چاپ اول؛ 1389؛ صص 88-106.
 
30. همان، «رابطه­‌ی ایدئولوژی و فرهنگ اسلامی با علوم انسانی»؛ حوزه و دانشگاه: مجموعه مقالات و مصاحبه‌­های برگزیده؛ کتاب اول؛ قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1378. صص 74-90.
 
31. همان، علم و دین: رابطه، مرزهای دلالت و انتظارات حوزه و دانشگاه: مجموعه مقالات و مصاحبه‌­های برگزیده؛ کتاب اول؛ قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛ چاپ اول؛ 1378.صص 112-125. 
32. کاف، ای.سی.؛ شاروک، دبلیو.دبلیو.؛ فرانسیس، دی. دبلیو.؛ چشم‌­اندازها‌یی در جامعه‌­شناسی. ترجمة بهزاد احمدی و امید قادرزاده. تهران: کویر؛ ١٣٨٨.
  
33. کرایب، یان؛ نظریه اجتماعی مدرن: از پارسونز تا هابرماس؛ ترجمه عباس مخبر؛ تهران: آگه؛ ١٣٨٦.
 
34. کچوئیان، حسین؛ کندوکاو در ماهیت معمایی ایران: جهانی‌‌سازی، دموکراسی‌‌سازی و جامعه شناسی سیاسی ایران؛ قم: مؤسسه بوستان کتاب؛ ١٣٨٣.
 
35. همان، تجددشناسی و غرب‌شناسی: حقیقت‌‌های متضاد؛ تهران: امیرکبیر؛ چاپ اول؛ 1389.
 
36. همان، ت‍طورات‌ گ‍ف‍ت‍م‍ان‌­ه‍ای‌ ه‍وی‍ت‍ی‌ ای‍ران‌: ای‍ران‍ی‌ در ک‍ش‍اک‍ش‌ ب‍ا ت‍ج‍دد و م‍اب‍ع‍د ت‍ج‍دد؛ ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍رن‍ی؛ 1384.
 
37. همان، نظریه‌‌های جهانی شدن: پیامد چالش‌‌های فرهنگ و دین؛ تهران: نشر نی؛ ‏1389.
 
38. همان، هویت ما؛ قم: کتاب فردا؛ ‏1390.
 
 39. همان، «جامعه­‌شناسی، الهیات سکولار است»؛ روزنامه‌­ی ایران؛ سال پانزدهم؛ شماره­‌ی 4350؛ 10 آبان 1388؛ ص 10.
 
40. لیتل، دانیل؛ تبیین در علوم اجتماعی: درآمدی بر فلسفه  علم‌­الاجتماع؛ ترجمه عبدالکریم سروش؛ تهران: صراط؛ ١٣٨٦.
 
41. مناسبات جامعه‌شناسی‌و حدیث(مجموعه بحث‌‌ها و گفتگوها)؛ به کوشش محمدرضا ضمیری؛ قم: موسسه علمی- ‌فرهنگی دارالحدیث؛ چاپ اول؛ 1384‏.
 
42. مظفر، محمدرضا؛ المنطق. جلد اول؛ ترجمه­‌ی علی شیروانی؛ قم: دارالعلم. ١٣٨٧.
 
43. مصباح‌‌یزدی، محمدتقی؛ آموزش فلسفه؛ جلد اول؛ تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل؛ چاپ یازدهم؛ 1389.
 
44. همان، درباره‌­ی پژوهش؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛ چاپ اول؛ 1389 .
 
45. مطهری، مرتضی ؛ مقدمه­ای بر جهان­‌بینی اسلامی: انسان و ایمان؛ جلد اول، تهران: صدرا، ١٣٨٨.
 
46. همان، مقدمه­‌ای بر جهان‌­بینی اسلامی: وحی و نبوت؛ جلد سوم، تهران: صدرا، ١٣٨٧.
 
47. مقدمه‌­ای بر جهان‌­بینی اسلامی: انسان در قرآن؛ جلد چهارم، تهران: صدرا، ١٣٨٧.
 
48. همان، مقدمه‌­ای بر جهان‌­بینی اسلامی: جامعه و تاریخ؛ جلد پنجم، تهران: صدرا، ١٣٨٧.
 
49. همان، بر جهان‌­بینی اسلامی: زندگی جاوید یا حیات اخروی؛ جلد ششم، تهران: صدرا، ١٣٨٧.
 
50. همان، اصول فلسفه و روش رئالیسم؛ جلد سوم؛ تهران: صدرا؛ چاپ شانزدهم؛ 1388.
 
پی‌‌نوشت‌ها:
 
[1].Macro-policies.
 
[2]. Islamic ideology.
 
[3].Foundation.
 
[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوهکشور در تاریخ 1388/07/28؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=6030
 
[5]. Selectional Encounter.
 
[6]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از نخبگان وبرگزیدگان علمى در تاریخ1390/07/13؛ برگرفته از:
 
[7]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان در تاریخ1390/05/19؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=8444
 
[8]. Scientific Mutations.
 
[9]. shortcut ways.
 
[10]. بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع زائران و مجاوران حرممطهر رضویدر تاریخ 1389/01/01؛ برگرفته از:
 
[11]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه­ها در تاریخ 1381/09/07؛ برگرفته از:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=2345
  

*مهدی جمشیدی؛ محقق و پژوهشگر



نظرات 0
تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 10:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

مهدی جمشیدی/ گامی در راستای تولید «علوم‌انسانی‌اسلامی»(3)؛

آیا ایران در حوزه‌­ی تمحّض علمی دارای پیشینه‌‌ است؟
در بخش سوم از مباحث «حوزه‌ی تمحّض‌علمی» ضمن بررسی پیشینه‌ی علمی و نظری حوزه‌ی تمحّض‌علمی در ایران به بیان نظریه‌‌های مطرح شده حول آن پرداخته می‌‌شود.
 
گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مهدی جمشیدی؛ در بخش‌های «اول» و «دوم» این مقاله، هم جامعه‌شناسی اسلامی به مثابه یک حوزه‌ی علمی تعریف شد و هم ضرورت‌ها و اهداف انجام این حوزه‌ی تمحض معرفی شد. پس از این، جایگاه و جغرافیای جامعه­‌‌شناسی اسلامی بیان گردید. «در این بخش»، ابتدا پیشینه‌ی نظری و علمی جامعه­‌‌شناسی اسلامی تبیین می‌شود و سپس ساختار منطقی(چیدمان مباحث) تمحّض جامعه­‌‌شناسی اسلامی طراحی شده است.
 
6-پیشینه‌ی نظری و علمی حوزه‌ی تمحّض علمی:

1-6- پیشینه‌ی علمی حوزه‌ی تمحّض علمی در ایران:

به غیر از مطالعاتی که در دوره‌ی متقدّم در میان مسلمین درباره­ی مباحث اجتماعی صورت گرفته، در دور‌ه‌­ی معاصر و متأخّر باید از فعالیت­های علمی زیر نام برد که در جامعه‌ی علمی ایران انجام گرفته است:
 
1-1-6- تولیدات محققان لایه‌ی اوّل (قله‌های علمی) در زمینه‌ی «جامعه‌شناسی اسلامی»

1-1-1-6- تولیدات علامه سید محمدحسین طباطبایی (رحمه‌الله علیه)؛ مشتمل بر مباحث اجتماعی در برخی از جلدهای کتاب «تفسیر المیزان».

2-1-1-6- تولیدات علامه مرتضی مطهری (رحمه‌الله علیه)؛
مشتمل بر مباحث اجتماعی پراکنده در آثار مختلف ایشان از قبیل «بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله‌ی اخیر»، «آینده‌ی انقلاب اسلامی ایران»، «مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی: جامعه و تاریخ»، «علل گرایش به مادی‌گری»، «خدمات متقابل اسلام و ایران»، «قیام و انقلاب مهدی»، «نظام حقوق زن در اسلام» و ...

3-1-1-6- تولیدات دکتر علی شریعتی؛ مشتمل بر مباحث اجتماعی پراکنده در آثار مختلف ایشان از قبیل «بازگشت»، «تشیع علوی و تشیع صفوی»، «چه باید کرد؟»، «زن»، «جهان­بینی و ایدئولوژی»، «انسان بی­خود»، «بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی» و ...
 
4-1-1-6- تولیدات علامه محمدتقی جعفری (رحمه‌­الله علیه)؛ مشتمل بر مباحث اجتماعی پراکنده در آثار مختلف ایشان از قبیل«تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال‌الدین محمد ب‍ل‍خ‍ی‌»، «ترجمه و تفسیر نهج­البلاغه»، «فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو»، «امید و انتظار»، «حیات معقول»، «طرحی برای انقلاب فرهنگی» و ...

5-1-1-6- تولیدات علامه محمدتقی مصباح یزدی؛
مشتمل بر مباحث اجتماعی پراکنده در آثار مختلف ایشان از قبیل «جامعه و تاریخ در قرآن»، «انقلاب اسلامی: جهشی در تحولات سیاسی تاریخ»، «طوفان فتنه و کشتی بصیرت»، «‏آذرخشی دیگر از آسمان کربلا»، «تهاجم فرهنگی‏» و ... .
 
2-1-6- تولیدات محققان لایه‌ی دوم در زمینه‌ی «جامعه‌­شناسی اسلامی»

 
 1-2-1-6. تولیدات حجت­الاسلام­والمسلمین حمید پارسانیا؛ مشتمل بر «هفت موج اصلاحات: نسبت تئوری و عمل»، «حدیث پیمانه: پژوهشی در انقلاب اسلامی»،«درآمدی بر جامعه شناسی معرفت و علم»،«روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی»،««عرفان و سیاست» و «سنت، ایدئولوژی، علم».  
 
2-2-1-6- تولیدات دکتر حسین کچویان؛ مشتمل بر «کندوکاو در ماهیت معمایی ایران: جهانی‌سازی، دموکراسی‌سازی و جامعه شناسی سیاسی ایران»، «تجدد شناسی و غرب شناسی»، «تطورات گفتمان های هویتی ایران»،«نظریه های جهانی شدن:پیامد چالش های فرهنگ و دین» و «هویت ما».
 
 ح‍دی‍ث‌ پ‍ی‍م‍ان‍ه‌: پ‍ژوه‍ش‍ی‌ در ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی
 
درآمدی برج‍ام‍ع‍ه
 ‌ش‍ن‍اس‍ی‌ م‍ع‍رف‍ت‌و ع‍ل‍م
 
 
  روش‌شناسی انتقادی     حکمت صدرایی
 
 عرفان و سیاست
 
 
 سنت،ایدئولوژی، علم
 
 
3-1-6- تولیدات محققان لایه‌ی سوم در زمینه‌ی «جامعه‌شناسی اسلامی»
 
1-3-1-6 تولیدات حجت الاسلام و المسلمین حسین بستان نجفی؛ مشتمل بر «نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم»، «اسلام و جامعه شناسی خانواده»، «گامی به سوی علم دینی(1): ساختار علم تجربی و امکان دینی»، «گامی به سوی علم دینی(2): روش بهره گیری از متون دینی در علوم اجتماعی».

2-6- پیشینه‌ی علمی حوزه‌ی تمحّض علمی درسایر کشورهای اسلامی؛

واقعیت این است در سایر کشورهای اسلامی، مطالعات و پژوهش‌های قابل توجهی در زمینه‌ی جامعه‌شناسی اسلامی انجام نگرفته و تأمّلات از پهنه‌ی نقد جامعه­شناسی غربی، پا فراتر ننهاده است. از این رو، از هیچ پارادایم علمی بالفعل و محقَق در قلمرو جامعه­‌شناسی اسلامی نمی‌توان سخن گفت. از سوی دیگر، با توجه به این که سایر کشورهای اسلامی همچون ایران، پیشینه و پشتوانه‌ی قوّی فلسفی ندارند، تحقیقات صورت گرفته به وسیله‌ی آن‌ها، از اتقان و استحکام چندانی برخوردار نیست. به این سبب، جامعه‌ی علمی(حوزوی) ایران در این ساحت، پیشرو و پر توان­تر است.
 
7- پیشینه‌ی ساختاری و سازمانی حوزه‌ی تمحّض علمی
 
ردیف
مرکز پژوهشی
 
پژوهشکده­ی مرتبط
گروه مرتبط
نشریه­ی مرتبط
1
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 
______
گروه جامعه‌­شناسی
فصلنامه‌ی تخصصی «معرفت فرهنگی- اجتماعی»
 
2
 پژوهشگاه همکاری حوزه و دانشگاه
پژوهشکده علوم اجتماعی
گروه جامعه‌­شناسی
دو فصلنامه‌ی علمی- تخصصی «اسلام و  علوم اجتماعی» 
 
3
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی 
پژوهشکده علوم اجتماعی
 گروه جامعه‌­شناسی
دو فصلنامه‌ی علمی- تخصصی «جامعه­پژوهی فرهنگی»
 
4
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی
 پژوهشکده علوم اجتماعی
 گروه جامعه‌­شناسی
دو فصلنامه‌ی تخصصی «پژوهش جوانان ، فرهنگ و جامعه»
 
 
5
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
 
پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی
 
______
 
______
 
6
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
 
______
گروه مطالعات اجتماعی
فصلنامه‌ی علمی- پژوهشی «تحقیقات فرهنگی»
 
7
مرکز پژوهش های فرهنگی واجتماعی(صدرا)
 
______
گروه مطالعات اجتماعی
 
فصلنامه‌ی علمی- پژوهشی «پژوهش­های فرهنگی -اجتماعی» 
 
8
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
مرکز مطالعات فرهنگی ـ اجتماعی
______
فصلنامه‌ی علمی ـ تخصصی «مطالعات فرهنگی اجتماعی»
 
  
مؤسسه علمى ـ فرهنگى دارالحدیث
گروه فقه‏ الحدیث
بخش حدیث و علوم اجتماعى
فصلنامه‌ی «علوم حدیث»
 
01
 
دانشگاه تهران
 
دانشکده علوم اجتماعی
 
گروه جامعه‌­شناسی
فصلنامه‌ی علمی ــ پژوهشی «نظریه ­های اجتماعی متفکران مسلمان» 
    
8- ساختار منطقی(چیدمان مباحث) حوزه‌ی تمحّض علمی؛

ساختار منطقی(چیدمان مباحث) تمحّض جامعه‌شناسی اسلامی، سه پاره است: «فلسفه­ی علم اجتماعی»[1]، «رهیافت اجتماعی»[2] و «نظریه‌ی اجتماعی»[3]. مراحل منطقی تولید جامعه‌شناسی اسلامی نیز به همین ترتیب است؛ به گونه‌ای تغییر ترتیب یاد شده، جهت­گیری منطقی تلاش نظری را مخدوش و معیوب می­سازد. به عبارت دیگر، تقدّم و تأخّر یاد شده، از نظر منطقی، تصرّف­ناپذیر است. بر همین اساس، مفاهیم سه‌گانه­ی بالا را توضیح می‌دهیم.
 
1-8- «فلسفه‌ی علم اجتماعی»؛

در این مرحله باید در درون مکتب‌ علوم انسانی اسلامی، «فلسفه‌ی مضاف معطوف به جامعه‌شناسی» را تولید کرد. این فلسفه‌ی مضاف ‌شامل مسایل زیر است:

الف. «تعریف» علوم اجتماعی

ب. «مبانی» یا «پیش­فرض‌ها»ی علوم اجتماعی شامل:

اول. «هستی‌شناسی اجتماعی» که شکاف نظری ایجاد شده در امتداد آن، نظریه‌ها را به دو قلمرو «کنش»[4] و «ساختار»[5](یا خرد و کلان) تقسیم کرده است؛

دوم. «معرفت‌شناسی اجتماعی»‌ که مهم‌ترین مسأله‌ی‌‌ آن، روش تحصیل معرفت اجتماعی است و شکاف نظری ایجاد شده در امتداد آن، روش‌ها را دوپاره کرده است: روش‌ «پوزیتیویستی»[6] و روش‌ «تفسیری»[7].

ب. «غایت‌شناسی اجتماعی» که معرّف هدف علوم اجتماعی از مطالعه جهان اجتماعی است. شکاف نظری ایجاد شده در امتداد این مقوله، نظریه‌ها را در دو قلمرو «توصیفی» و «توصیه‌ای» گنجانده است.

ج. «رابطه‌ی علوم اجتماعی با علوم دیگر».
 
2-8- «رهیافت اجتماعی»؛ [8]

تولید «رهیافت اجتماعی»، مرحله‌ی‌ دوم است. «رهیافت اجتماعی» عبارت است از یک سنت و چارچوب نظری که در درون جامعه‌شناسی قرار دارد و دربردارنده­ی مجموعه گزاره‌ها و ابزارهای مفهومی خاص خود است. این گزاره‌ها و ابزارهای مفهومی هم برآمده از جهان اجتماعی[9] و روایت کننده‌ی آن است و هم در مقام تفسیر و تبیین جهان اجتماعی به کار می­آید. به بیان دیگر، رهیافت اجتماعی، ابزاری نظری برای درک جهان اجتماعی است که «کلیت» آن را برای محقق اجتماعی، تصویر و قاب‌بندی می­کند.

 مقدمه و لازمه‌ی تولید «نظریه­ی اجتماعی»، وجود «رهیافت اجتماعی» است. به عبارت دیگر، «نظریه­ی اجتماعی» در درون «رهیافت اجتماعی» شکل می‌گیرد و امکان تولید می‌یابد.[10] معمولاً هر رشته‌ای از علوم انسانی، از چندین رهیافت تشکیل شده است. به عنوان مثال، جامعه‌شناسی شامل حدود پانزده رهیافت اجتماعی است که نظریه‌های اجتماعی از آن­ها استفاده می‌کنند: رهیافت «کارکردگراییٍ ساختاری»[11]، رهیافت «مارکسیستی»[12]، رهیافت «فمینیستی»[13]، رهیافت «کنش متقابل نمادین»[14]، رهیافت «پدیدار شناسی»[15]،‌ رهیافت «روش‌شناسی مردم­نگارانه»[16]، رهیافت «مکتب انتقادی»[17]،‌ رهیافت «تبادل»[18]، رهیافت «رفتارگرایی»[19]، رهیافت «پست­مدرنیستی»[20]،‌ رهیافت «تلفیقی»[21] و ....[22]
 
3-8- «نظریه‌ی اجتماعی»؛

 «نظریه‌ی اجتماعی»، صورت انتزاعی[23] پاره‌ای از جهان اجتماعی است. به بیان دیگر، نظریه‌ی اجتماعی عبارت است از فهم نظام ­یافته و علمی از واقعیت‌های اجتماعی[24] موجود در جهان اجتماعی. در مقایسه با رهیافت اجتماعی باید گفت، نظریه­ی اجتماعی ابزاری نظری برای درک جهان اجتماعی که «پاره‌ای از جهان اجتماعی» یعنی یک یا چند واقعیت اجتماعی را تصویر می‌کند. نظریه­‌ی اجتماعی در مواجهه‌ی با واقعیت‌های اجتماعی موجود در جهان اجتماعی، به یکی از اقسام مطالعه روی می‌آورد: مطالعه‌ی توصیفی[25](پدیده نگارانه)، مطالعه‌ی تبیینی[26](تعلیلی یا علت­کاوانه)، مطالعه‌ی کارکردی[27](غایت­شناسانه)، مطالعه­ی تجویزی[28](هنجاری یا توصیه‌ای)، مطالعه­ی انتقادی[29](آسیب­شناسانه)، مطالعه­ی آینده­ شناسانه[30] و مطالعه‌ی مقایسه­ای[31](تطبیقی).

نظریه‌های اجتماعی از جهت دامنه‌ی وجودی متعلّق مطالعه‌ی خود، به دو دسته تقسیم می‌شوند:
 
نظریه‌های پهن­دامنه[32](کلان) و نظریه‌ها­ی تنگ‌دامنه[33](خرد).
 
در جدول زیر ، ساختار منطقی مباحث «جامعه­شناسی اسلامی» نمایش داده شده است:
  

 

ساختارمنطقی
مباحث
جامعه­‌شناسی اسلامی
 
اجزاء و تقسیم­ بندی‌های درونی
 
مثال‌­ها و مصادیق
در جامعه­‌شناسی غربی(سکولار)
 
در جامعه‌­شناسی اسلامی
(رویکرد علامه مطهری)
 
 
 
 
1 . فلسفه­ی علم اجتماعی
 
1-1. معرفت­‌شناسی اجتماعی
تفهم‌­گرایی/ تجربه­‌گرایی
 
تکثرگرایی روش‌‌شناختی
 
 
2-1. هستی­‌شناسی اجتماعی
کنش­‌گرایی/ ساختار‌گرایی/
تلفیق­گرایی
 
 
تلفیق­‌گرایی
نظم­‌گرایی/ تضاد‌گرایی
 
 
تلفیق­‌گرایی
 
3-1. غایت­‌شناسی اجتماعی
 
 
توصیف­‌گرایی/ توصیه‌گرایی
 
تکثرگرایی غایت‌شناختی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
2. جامعه‌­شناسی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
1-2. رهیافت‌­(مکتب) اجتماعی
 
رهیافت کارکردگرایی ساختاری/ نوکارکردگرایی/ رهیافت کشمکش/ رهیافت مارکسیستی/ نومارکسیستی/ رهیافت انتقادی/ مکتب فرانکفورت/ رهیافت کنش متقابل نمادی/ رهیافت پدیده‌شناسی/ رهیافت روش‌شناسی مردم‌نگارانه/ رهیافت تبادل/ رهیافت رفتارگرایی/ رهیافت فمنیستی/ رهیافت ساخت‌‌یابی
 
 
 
 
 
 
________
 
 
 
 
2-2.
نظریه­­ی اجتماعی
 
 
 
 
نظریه­‌ی پهن‌‌دامنه
( کلان)
 
 
 
نظریه­‌ی عقلانیت ماکس وبر/ نظریه­ی جامعه­ی سرمایه­داری کارل مارکس/ نظریه‌ی جامعه‌ی بازاندیشانه­ی آنتونی گیدنز
نظریه­‌ی تقدیر دینی
جامعه­ی انسانی/
نظریه‌­ی متکثربودگی ماهیت دگرگونی­های اجتماعی
 
نظریه­‌ی
تنگ­‌دامنه(خرد)
 
 نظریه­‌ی تدا اسکاچپول درباره‌­ی انقلاب اسلامی ایران
نظریه­‌ی انقلاب ‌فطری/
نظریه­‌ی پیامبر‌گونگی رهبری امام خمینی/ نظریه‌ی دین‌بنیانی هویت ایرانیان
 
(*)
 ادامه دارد...
 
پی‌نوشت‌ها:
 

[1]. philosophy ofsocialscience. 


[2].Socialapproach.


[3]. Social theory.

[4]. Action.

[5]. Structure.

[6]. Positivistical.

[7]. Interpretation.

[8]. «رهیافت اجتماعی» در برخی از متون، «چشم­انداز اجتماعی» و «رویکرد اجتماعی» نیز خوانده شده است.

[9]. Social world.

[10]. «نظریه» در علوم اجتماعی دست­کم دارای دو کاربرد عام و خاص است. در معنای عام، «رهیافت»، نظریه نیز به شمار آمده است.
 
[11]."structural functionalism"approach.

[12]."Marxism"approach.

[13] ."feminism" approach.

[14]."symbolic interaction" approach.

[15]."phenomenological" approach.

[16]."ethnographic methodology" approach.

[17]."critical school" approach.

[18]."exchange" approach.

[19]."behaviorism"approach.

[20]."postmodernism" approach.

[21]."integrated" approach.

[22]. به دلیل وجود همین رهیافت­‌های متعدد در جامعه‌شناسی است که گفته می‌شود ما با «جامعه‌شناسی‌ها» مواجه هستیم نه «جامعه‌شناسی». به بیان دیگر، جامعه­شناسی یک علم چندپاره است نه واحد و یکپارچه.

[23].  Abstract Form.

[24].Socialrealities.

[25].descriptivestudy.

[26].explanatorystudy.

[27].functionalstudy.

[28]. Normative study.

[29].CriticalStudy.

[30],futurelogystudy.

[31].comparativestudy.

[32]. Widerange oftheories.

[33]. Narrowrange oftheories.
 

*مهدی جمشیدی؛ محقق و پژوهشگر



نظرات 0
تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 10:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

مهدی جمشیدی/ گامی در راستای تولید «علوم ‌انسانی ‌اسلامی»(2)؛

آسیب‌شناسی وابستگی علمی مسلمین به علوم انسانی سکولار
از اهداف مهم جهت ایجاد و عملیاتی کردن «تمحّض علمی»، مقابله با «تسلّط فرهنگی» و «تفوّق علمی» غرب نسبت به «جامعه‌ی‌اسلامی» که موجب «وابستگی علمی» مسلمین به «علوم انسانی سکولار» و ممانعت از گسترش «شکاکیت» و «بی‌اعتقادىِ» نسبت به «باورها و ارزش‌هاى‌ اسلامی» در میان اساتید و دانشجویان حوزه‌ی علوم‌اجتماعی است.
گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مهدی جمشیدی؛ مقام معظم رهبری در بیانات خود، به تأثیرات مخرّب «علوم انسانی سکولار» بر باورهای اسلامی و انقلابی نسل جوان اشاره کردند و از ضرورت تولید «علوم انسانی اسلامی» با تکیه بر مبانی «تفکر اسلامی» تأکید کردند. در قسمت اول این مقالات به بررسی «جامعه‌‌شناسی ‌اسلامی» و پرادایم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آن پرداخته شد؛ حال در این قسمت به بررسی و آسیب‌شناسی وابستگی علمی مسلمین به «علوم انسانی سکولار» می‌پردازیم.
 
 
  3. ضرورت‌ها و هدف‌های انجام حوزه­ی تمحّض علمی:
 
 1-3. دستیابی جامعه‌ی اسلامی به استقلال فرهنگی و علمی
 
یکی از اهداف مهم تلاش نظری در حوزه‌ی تمحّض علمی، مقابله با «تسلّط فرهنگی» و «تفوّق علمی» غرب نسبت به جامعه‌ی اسلامی که موجب «وابستگی علمی» مسلمین به «علوم انسانی سکولار» شده است. مقام معظم رهبری در این باره، همواره بر پایان دادن به تقلید و تکرار و ترجمه ­مآبی تأکید کرده ­اند: «ما به هیچ وجه نگفتیم که دانسته ‌هاى غربی‌ها را که در زمینه ‌هاى گوناگون علوم انسانى، پیشرفت‌های چند قرنىِ زیادى داشتند، یاد نگیریم یا کتاب‌های این‌ها را نخوانیم؛ [بلکه] ما می­گوییم تقلید نکنیم.»[1]
 
2-3. صیانت از هویت ایدئولوژیک جامعه ­ی اسلامی
 
 ممانعت از گسترش «شکاکیت» و «بی ‏اعتقادىِ» نسبت به «باورها و ارزش ­هاى اسلامی» در اساتید و دانشجویان حوزه­ ی علوم اجتماعی که برخاسته‌ از مضامین دین­ ستیزانه ‌ی جامعه­شناسی سکولار (به  شاخه­ ی مهمی از علوم انسانی سکولار) است، از دیگر هدف‌ های کلیدی این پروژه است. مقام معظم رهبری، به این کژ کارکرد علوم انسانی سکولار اشاره کرده و نسبت به آن هشدار داده­اند:
 
«بسیارى از مباحث علوم انسانى[غربی]، مبتنى بر فلسفه­ هایى هستند که مبنایش مادی گری [2] است،مبنایش حیوان ­انگاشتن انسان است، عدم مسؤولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این [نوع] علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی‌ ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم؛ در واقع، شکاکیت و تردید و بى­اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزش‌ های خودمان را در قالب ­هاى درسى به جوان ­ها منتقل کنیم.»[3]
 
ایشان در جای دیگری تصریح می ­کنند که مبانی علوم انسانی غربی، با اسلام تعارض دارد:
 
«ما علوم انسانى‌ مان [که همان علوم انسانی غربی است] بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب، مبتنى بر جهان ‌بینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادّى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا،مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمه‌ اى، بدون این که هیچ­ گونه فکر تحقیقیِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می­ آوریم تو دانشگاه‌ هاى خودمان و در بخش­ هاى مختلف، این‌ها را تعلیم می­دهیم!»[4]
  
3-3. رفع پاره ‌هایی از «حاجات نظری» جامعه و نظام اسلامی
 
هدف و ضرورت دیگر، رفع پاره ­هایی از «نیاز علمی» و «حاجات نظری» جامعه و نظام اسلامی در  حوزه ­ی مسایل اجتماعی و فرهنگی است که موارد زیر را شامل می­شود:
 
1-3-3. کمک به روند تولید «علوم انسانی اسلامی» به عنوان گفتمان دیرینه، مغفول و مورد تأکید جدّی رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه­ الله) در حوزه­ی جامعه­ شناسی.
 
2-3-3. فراهم ­سازی مبانی و چارچوب­ های نظری و ابزارهای مفهومی لازم برای «تبیین دینیِ  پدیده ­های اجتماعی و فرهنگی»[5]
 
3-3-3. تألیف «متون درسی اسلامی» در حوزه ­ی علم «جامعه­شناسی» به منظور تدریس در مراکز آموزشی کشور.
 
4. جایگاه و جغرافیای حوزه­ی تمحّض علمی:
 
1-4. جایگاه و جغرافیای حوزه­ی تمحّض علمی در میان سایر حوزه‌های تمحّض علمی مرتبط
 
«جامعه ­شناسی اسلامی» به مثابه یک حوزه­ ی تمحّض علمی، مواد و مصالح بنیادی را برای سایر حوزه ­های تمحّض علمی - که علاقه به مطالعه­ی واقعیت های اجتماعی از منظر دینی دارند - فراهم   می­کند؛ به گونه ­ای که سایر حوزه­ های تمحّض علمی می­ توانند از ره ­آوردها و یافته ­های نظری و بنیادی «جامعه ­شناسی اسلامی» به عنوان «اصول موضوعه»[6] در مطالعات و پژوهش­های خود استفاده کنند.
 
2-4. جایگاه و جغرافیای حوزه­ ی تمحّض علمی در میان علوم مرتبط
 
هم چنان که بیان گردید، «جامعه ­شناسی اسلامی» به مثابه یک حوزه­ ی تمحّض علمی، سنخی و صنفی از علمِ «جامعه ­شناسی» است که در برخی از جهات تکوّن­بخش خویش به مثابه یک قلمرو علمی، از معارف نظری و احکام عملی «اسلام» به عنوان یک دین الهی، تأثیر می ­پذیرد. به این ترتیب، علم مرتبط با آن، «جامعه ­شناسی» است که در حال حاضر، صورت تعیّن­ یافته و بالفعل این علم، همان «جامعه ­شناسی سکولار»[7] است.
 
به لحاظ منطقی، چند علم (کم­ و ­بیش) جزء «علوم خویشاوند» جامعه­ شناسی به شمار می­ آیند که عبارتند از: 
 
 1. مردم ­شناسی[8]
 
2. ارتباطات[9]
 
3. مطالعات فرهنگی[10]
 
4. سیاست اجتماعی[11]
 
5. فلسفه ­ی اجتماعی[12] 
 
و ...
 
این مجموعه از  رشته ­های علمی، یک پهنه­ی معرفتی به نام «علوم اجتماعی» [13] را تشکیل می­ دهند. از سوی دیگر، «جامعه­شناسی اسلامی» به طور خاص، با حوزه­ی علمی نامتجانس با خود نیز مرتبط است. به سبب این که جامعه ­شناسی اسلامی در برخی از جهات تکوّن ­بخش خویش، از معارف نظری و احکام عملی «اسلام»، تأثیر می­ پذیرد؛ خواه­ناخواه، از برخی از شاخه­ های «علوم اسلامی» تغذیه و استفاده می­کند. به نظر می­رسد بیشترین تغذیه و استفاده­ی «جامعه­شناسی اسلامی» از این گروه از «علوم اسلامی» است: «فلسفه»، «کلام»، «تفسیر» و «حدیث».
  
5. موقعیت فعلی حوزه­ ی تمحّض علمی در رشته‌ های دانشگاهی:
 
1-5. موقعیت فعلی حوزه ­ی تمحّض علمی
 
متأسفانه در مراکز دانشگاهی و پژوهشی کشور، «رشته» و یا حتی «واحد درسی» با عنوان  «جامعه­شناسی اسلامی» در هیچ یک از مقاطع تحصیلی وجود ندارد. آنچه که اکنون به عنوان «علوم اجتماعی» یا گرایش­ های مختلف «جامعه ­شناسی» - از قبیل جامعه­ شناسی نظری [14] ، جامعه ­شناسی فرهنگی[15]، جامعه ­شناسی سیاسی[16]،جامعه­ شناسی توسعه[17]و ... - در دانشگاه ­های کشور آموزش داده می­شود، علوم اجتماعی غربی و جامعه ­شناسی غربی است که بدون شک، «هویت سکولاریستی»[18] دارد. عقب­ماندگی بحث­های صورت گرفته در این زمینه تا آنجاست که حتی همچنان درباره­ی «امکان» یا «امتناع» جامعه ­شناسی اسلامی، مناقشات و مجادلات گوناگونی وجود دارد.
 
2-5. فهرست دروس دانشگاهی مرتبط با حوزه تمحض علمی
 
 هم چنان که بیان شد، در میان واحدهای درسی که اکنون در دانشکده­های علوم اجتماعی کشور تدریس می­شود، واحد درسی با عنوان «جامعه­ شناسی اسلامی» وجود ندارد. تنها واحد درسی که بیشترین هم خوانی اعتقادی و هم سویی ایدئولوژیک با «جامعه ­شناسی اسلامی» دارد، درسی با عنوان «اندیشه­ی اجتماعی متفکران مسلمان» است که برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است و در آن، نظریات اجتماعی عالمان مسلمان متقدّم و متأخّر – هم چون فارابی، ابن خلدون، علامه طباطبایی، علامه مطهری و ... - تدریس می­شود.(*) 
 ادامه دارد...   
پی‌‌‌‌‌‌نوشت‌ها:
 
[1]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان در تاریخ1390/05/19؛ برگرفته از:
 
[2].   Materialism
 
 [3]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه‌ها در تاریخ 1388/06/08؛ برگرفته از:
 
[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه کشور در تاریخ 1388/07/28؛ برگرفته از:
 
[5]. «انقلاب اسلامی» یک واقعیت اجتماعیِ دینی بود که می­توانست دست مایه و منبعی بسیار غنی برای «نظریه­ پردازی» و تولید فکر در حوزه‌ی «جامعه شناسی اسلامی» به شمار آید، اما متأسفانه باید اعتراف کرد که با وجود گذشت بیش از سی سال از وقوع این انقلاب اجتماعی بی­نظیر، مطالعه و پژوهش جدّی و بنیادی در زمینه­ی فهم و تعلیل جامعه­شناختی آن که مبتنی بر ایدئولوژ‍ی اسلامی باشد، انجام نگرفته است. شاید تنها بتوان از مباحث مغز متفکر انقلاب اسلامی، استاد شهید علامه مرتضی مطهری (رحمه­ الله علیه) در این زمینه نام برد که عمیق­ ترین و دقیق­ ترین تحلیل نظری برخاسته از ایدئولوژی اسلامی است. همچنین، هشت سال «دفاع مقدس» نیز واقعیت اجتماعی نوظهور و کم­نظیر دیگری بود که از جهت «نظری» و «علمی»، مغفول واقع شد و مطالعات درباره­ی آن، در گستره­­ی مباحث تاریخی یا داستان­نویسی منحصر و محدود ماند.
 
[6]. Axioms
 
[7].  SecularSociology
 
[8]. Anthropology
 
[9]. Communications.
 
[10]. CulturalStudies
 
[11]Social Policy
 
[12]. Socialphilosophy
 
[13]. SocialSciences
 
[14].TheoreticalSociology
 
[15].CulturalSociology
 
[16].Politicalsociology.
 
[17].SociologyofDevelopment
 
[18].Secularidentity.
 

 *مهدی جمشیدی؛ محقق و پژوهشگر



نظرات 0
تاريخ : شنبه 5 فروردین 1391  | 10:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
مهدی جمشیدی/ گامی در راستای تولید «علوم‌ انسانی ‌اسلامی»(1)؛
آیا جامعه‌شناسیِ‌ اسلامی به مثابه یک حوزه‌ی تمحض علمی است؟
آیا «جامعه‌‌شناسی ‌اسلامی» تنها به اعتبار «موضوع» و «نظریه‌پرداز» اسلامی است؟! آیا پرادایم آن همان پرادایم «جامعه‌شناسی بومی» است؟! چرا دفاع از آن به معنای نفی‌ مطلق «جامعه‌شناسی‌ غربی» نیست؟ چرا منبع معرفت در جامعه‌شناسی‌ اسلامی نباید فقط «نقل دینی» باشد؟
 گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مهدی جمشیدی؛ 
 
1. مقدمه:
 
در سال‌های گذشته، مقام معظم رهبری در ضمن برخی از بیانات خویش، به تأثیرات مخرّب «علوم انسانی سکولار» بر باورهای اسلامی و انقلابی نسل جوان اشاره کردند و از ضرورت تولید «علوم انسانی اسلامی» با تکیه بر مبانی تفکر اسلامی سخن گفتند و البته آگاهان به خوبی می‌دانند که این هشدارها و مطالبه‌ها اختصاص به مقطع زمانی پس از «فتنه‌ی سال 88» ندارد؛ بلکه ایشان از سال‌های میانی دهه‌­‌ی هفتاد به بعد، همواره بر این «مسأله‌­‌ی بنیادی» پای فشردند و تأکید کردند.
 
در این باره باید گفت این خواست کلیدی رهبر معظم انقلاب از دو سو دچار مظلومیت و مهجوریت است:
 
اول، از سوی نیروهای فکری متعهد به آرمان ­های انقلاب که گامی جدّی و بنیادی در این راستا برنمی­‌دارند.
 
دوم، از سوی نیروها‌ی فکری دگراندیش که از اساس، اعتقادی به تولید «علوم انسانی اسلامی» ندارند.
 
از این رو، اکنون ما با یک خواست تاریخیِ معطل­ مانده روبرو هستیم که متأسفانه به دلیل وجود همین آسیب‌ها، قدری صورت تکرار مکرّر نیز یافته و رنگ کلیشه و شعار پذیرفته است. افزون بر این، فعالان جبهه­‌‌ی دگراندیشی در طول این ‌سال‌‌ها، شبهات و مناقشات نظری مختلفی را در مقابل ایده‌ی «علوم انسانی اسلامی» مطرح کرده­اند تا مسیر این حرکت، ناهموارتر و دشوارتر گردد. برهه‌­ی کنونی از جهات مختلف فرهنگی و معرفتی، زمان مناسبی است که این ایده به میدان تفکر و تدقیق آورده شود و تا واصل گردیدن به نتایج مطلوب رها نگردد. طرح پیش رو، به «جامعه‌­شناسی» به عنوان یکی از شاخه‌های مهم «علوم انسانی» اختصاص دارد و نمایانگر اساسی‌ترین مباحث مربوط به «جامعه ‌شناسی اسلامی» و روند تولید آن است.
 
2. تعریف حوزه‌­‌ی تمحّض علمی:
 
1-2. تعریف علمِ «جامعه ­شناسی»
 
«جامعه­‌شناسیِ اسلامی»[1]، سنخی و صنفی از علمِ «جامعه‌­شناسی»[2] است که در برخی از جهات تکوّن‌بخش خویش به مثابه یک قلمرو علمی[3]،از معارف نظری[4]و احکام عملی[5]«اسلام»[6]به عنوان یک دین الهی، تأثیر می­‌پذیرد. این گزاره که «جامعه‌­شناسی اسلامی، سنخی و صنفی از علم جامعه‌­شناسی است»، مبتنی بر یک  پیش­فرض فلسفی[7]است و آن این است که علم «جامعه­ شناسی»، یک یا چند جزء و عنصر «ذاتی»[8]دارد که قابل سلب از آن نیست. از این رو، تمام سنخ­‌ها و صنف­‌های علم «جامعه‌­شناسی»، تنها در  پهنه‌­ی اجزاء و عناصر «عَرَضی» این علم، با یک‌دیگر تفاوت دارند. در واقع، اجزاء و عناصر «عَرَضی» علم «جامعه­‌شناسی»، چه بالفعل باشند و چه بالقوّه، اجزاء و عناصر «ذاتی» هر یک از سنخ‌ها و صنف‌های علم «جامعه ­شناسی» هستند. از نظر نگارنده­ی این سطور، اجزاء و عناصر «ذاتی» علم «جامعه ­شناسی» عبارتند از:
 
الف) در قلمرو «موضوع»[9] علمِ «جامعه ­شناسی»
 
همه‌ی سنخ‌ها و صنف‌های علم «جامعه ­شناسی»، منطقاً می­ باید «جهان اجتماعی»[10]و یا پاره‌هایی از آن را مطالعه کنند و به هیچ رو، از این حکم کلّی، گریزی ندارند؛ به گونه­ای که برگرفتن «موضوع» دیگر برای علم «جامعه ­شناسی»، مساوی با «انحلال و انهدامِ منطقی» این ساحت علمی است.[11]جهان اجتماعی به مثابه موضوع علم «جامعه­ شناسی»، شامل دو دسته «هستی» است: «عاملیت‌ها(یا کنشگران) اجتماعی»[12] و «ساختارهای اجتماعی[31] 
 
ب) در قلمرو «روش»[14]علمِ «جامعه­ شناسی»
 
  جامعه ­شناسی یک «علم» است و «علم» با «معرفت عامیانه و روزمره» تفاوت دارد، اما تفاوت آن در «محتوا و مضمون روش» نیست؛ یعنی خطاست اگر به عنوان مثال، «روش تجربی»[15] را جزء «عناصر ذاتیِ» علم جامعه­شناسی – و حتی به طور کلّی علوم انسانی- قلمداد کنیم[16]، بلکه تفاوت «علم» با «معرفت عامیانه و روزمره» در «صورت و شکل روش» است.
 
برای توضیح بیشتر باید گفت «صورت و شکل روش» در «معرفت عامیانه و روزمره»، شخصی و سلیقه ­ای و غیرمنطقی است، اما در علم و به تبع آن جامعه­ شناسی، نظام­ یافته و قاعده ­مند است.[17] بنابراین، «نظام ­یافتگی» و «قاعده­ مندیِ» صورت و شکلِ روش در علم جامعه­ شناسی، جزء عناصرِ ذاتی آن است.
 
2-2. تعریف علم «جامعه ­شناسیِ اسلامی»
 
1-2-2. تعریف علم «جامعه ­شناسیِ اسلامی» به صفات ثبوتیه
 
حال، بخش دوّم تعریف را شرح می­ دهیم. گفته شد «جامعه ­شناسیِ اسلامی در برخی از جهات تکوّن ­بخش خویش به مثابه یک قلمرو علمی، از معارف نظری و احکام عملی اسلام به عنوان یک دین الهی، تأثیر می­ پذیرد». مسأله­ ی محتاج دقت و بیان این است که «جامعه ­شناسی» به عنوان یک «علم»، از کدام جهت یا جهت­ ‌ها از «اسلام» به عنوان یک «دین»[18]تأثیر می­ پذیرد که محصول این تعامل و اتصال، یک حوزه‌­ی علمی به نام «جامعه­‌‌ شناسی اسلامی» می­شود؟ به عبارت دیگر، «ذاتیات» و «مقوّمات اصلی» آنچه که ما «جامعه‌ ­شناسی اسلامی» می‌‌ ­خوانیم و آن را سنخی و صنفی از علمِ «جامعه­شناسی» می­انگاریم، چه عناصری هستند؟ از نظر نگارنده، پاسخ این پرسش اساسی و    مناقشه‌ ­آفرین، به شرح زیر است:
 
الف) در قلمرو «مبادی» علمِ «جامعه‌ ­شناسی اسلامی»
 
 هر سنخ و صنفی از علمِ «جامعه ­شناسی»[19]،خواه­ نخواه، مبتنی بر یک سلسله اصول موضوعه(یا مفروضات و یا پیش­فرض­ها) است که ما آن ها را «مبادی علم اجتماعی[02] می­خوانیم. این تعبیر دلالت بر پهنه­ی معرفتی دارد که امروزه «فلسفه­ی علوم اجتماعی»[21] به شمار می­آید.
 
سرفصل‌ ­های اصلی مباحث«مبادی علم اجتماعی» یا «فلسفه‌ ­ی علم اجتماعی» در سه ساحت قرار می­گیرند: «مبادی هستی ­شناختی علم اجتماعی»[22]که شامل مسأله ­های معطوف به شناخت هستی ­های اجتماعی از قبیل جامعه، ساختار اجتماعی، عاملیت انسانی و ... است؛ ، «مبادی معرفت‌ ­شناختی علم اجتماعی»[23]که شامل مسأله­ های معطوف به معرفت اجتماعی از قبیل امکان تحقق معرفت اجتماعی، روش(منابع) تحصیل معرفت اجتماعی، حدود قطعیّت معرفت اجتماعی، دامنه­ی تعمیم معرفت اجتماعی و ... است؛ و «مبادی هنجارشناختی علم اجتماعی»[24] که شامل مسأله ­های معطوف به باید­ها و نباید حاکم بر علم اجتماعی و زندگی اجتماعی از قبیل بایستگی و مطلوبیت حضور دین در علم اجتماعی و زندگی اجتماعی، غایات علم اجتماعی و زندگی اجتماعی و ... است.[25]دین اسلام در تمام عرصه­ های نظری یاد شده، می­تواند مدخلیّت و تأثیر جدّی داشته باشد.[26]
 
ب) در قلمرو «مسأله‌ ­ها»[27]ی علمِ «جامعه ­شناسی اسلامی»
 
 در این باره، باید از دو گونه اثرگذاری و ارتباط سخن گفت:
 
گونه­ی اول: انتخاب مسأله ­های اجتماعی. در روایات اسلامی تعبیر «علم نافع» وجود دارد که دلالت بر اظهارنظر دین در حوزه‌ ­ی انتخاب مسأله‌ ­های علمی دارد. بر این اساس، جامعه­ شناسی اسلامی، مطالعه‌­ی هر نوع مسأله‌ ­ی اجتماعی[28] را تجویز نمی ­کند و یا دست­ کم برای برخی از اقسام مسأله ­های اجتماعی، اولویت و اهمیتی قائل نیست.
 
گونه­ی دوم: پاسخ ­دهی به مسأله ­های اجتماعی. در متون اسلامی اصلی (قرآن کریم و روایات)، برخی مسأله­ های اجتماعی، مطرح و به آن ها «پاسخ» داده شده است. از آنجا که این پاسخ­ها، عیناً در متن دین اسلام آمده، جامعه ­شناسی متکی بر آن ها را باید جامعه ­شناسی اسلامی انگاشت. به عنوان مثال، علل برخی آسیب­ های اجتماعی در متون اسلامی بیان شده؛ و یا به علل انحطاط و انقراض جوامع بشری اشاره شده؛ هم چنین احکام خاص اجتماعی (همانند امر به ­معروف و نهی از منکر که شکلی از نظارت متقابل اجتماعی است) تشریع گردیده است. بنابراین، رویکرد یاد شده را باید رویکرد چندمعیاری[29]دانست که معیارهای آن، مبادی و مسأله­ها هستند.
 
در جدول زیر، تفکیک­ها و تقسیم­بندی­های یاد شده آمده است.
 
ردیف
مفهوم
تعریف
جزء یا اجزاء مقوّم
هویت جزء یا اجزاء مقوّم
 
1
 
 
علم
معرفت نظام ­یافته یا قاعده­ مند
 
نظام­ یافتگی یا قاعده­ مندی
 
روش
 
2
 
 
علم جامعه­ شناسی
معرفتی علمی که به جهان اجتماعی تعلق می­گیرد
 
تعلق گرفتن به جهان اجتماعی
موضوع
 
 
  
3
 
 
علم جامعه ­شناسی اسلامی
سنخی و صنفی از علمِ «جامعه ­شناسی» که در برخی از جهات تکوّن ­بخش خویش به مثابه یک قلمرو علمی، از معارف نظری و احکام عملی «اسلام» به عنوان یک دین الهی، تأثیر می ­پذیرد.
 
 
تأثیرپذیری از اسلام
 
مبادی
 
 
مسأله­ ها
  
1-2-2. تعریف علم «جامعه­ شناسیِ اسلامی» به صفات سلبیه
 
الف) جامعه ­شناسی اسلامی، به اعتبار «موضوع»، اسلامی نیست؛ زیرا موضوع این علم همان موضوع جامعه ­شناسی سکولار است و در این جهت، تفاوتی میان آن­ ها نیست. توضیح این که، موضوع­ های هر یک از شاخه­ های مختلف علوم انسانی، «مقوّم» و «ذاتی» این علوم هستند و در صورت تغییر موضوع، اساساً «علم» مورد نظر تغییر می­کند و به علم دیگری تبدیل می­شود. در این جا مقصود از موضوع یک علم، آن کلیّتی است که علم مورد نظر آن را در کانون مطالعه ­ی خود قرار داده و به مسائل مترتّب بر آن می­پردازد.
 
موضوع «جامعه ­شناسی اسلامی» هم چون موضوع «جامعه ­شناسی سکولار»، «جهان اجتماعی» است. هر سنخی و صنفی از جامعه ­شناسی به دلیل این که علم «جامعه­ شناسی» است، ناگزیر باید به مطالعه ­ی «جهان اجتماعی» بپردازد و آن را به عنوان موضوع خود برگزیند.بنابراین، از یک سو «ایدئولوژی»[30]های مترتّب بر هر یک از شاخه های مختلف علوم انسانی نمی تواند مدخلیّتی در نوع «موضوع»های این شاخه­ ها داشته باشد و از سوی دیگر، نوع «موضوع»های هر یک از شاخه ­ها نیز تأثیری بر«ایدئولوژی»های مترتّب بر آن ­ها ندارد.
 
ب) اسلامیّت «جامعه ­شناسی اسلامی»، به یک معنی به خود «مسأله»های این علم نیز باز نمی­گردد. مسأله ­ها مقولاتی هستند که از یک موضوع برمی­خیزند و در ارتباط با آن قرار دارند. اگر «جهان اجتماعی» موضوع مطالعه ­ی جامعه­شناختی است، مقولاتی از قبیل «جامعه پذیری»[31]، «دگرگونی اجتماعی»[32] و پدیده های اجتماعی دیگری که در درون جهان اجتماعی واقع شده­­اند، مسأله ­های جامعه­ شناختی قلمداد می­شوند. دلیلی که می توان برای اثبات این مدعا - که مسأله، چندان مدخلیّتی در تکوین هویت ایدئولوژیک هیچ یک از شاخه­ های علوم انسانی و از جمله جامعه­ شناسی ندارد- اقامه کرد این است که یک مسأله­ی ایدئولوژیک را هر سنخ ایدئولوژیکی از شاخه ­های جامعه ­شناسی می­ تواند مطالعه کند. از این رو، یک «مسأله­ی دینی»[33] می­ تواند مسأله­ ی مورد مطالعه­ ی یکی از شاخه ­های «جامعه ­شناسی سکولار» واقع شود. به برخی از مصادیق این مطلب اشاره می­ کنیم. «جامعه­شناسی دین» که در واقع، نوعی «جامعه ­شناسی سکولار» است، به مطالعه ­ی «دین» می­ پردازد.
 
هم چنین  پدیده ­ی «انقلاب اسلامی» که یک پدیده­ی اجتماعی عمیقاً دینی است، بارها و بارها به مسأله ­ی مورد مطالعه ­ی «علوم اجتماعی سکولار» تبدیل شده و حتی گاه موجب شکل­ گیری چرخش ­های نظری در پاره­هایی از آن نیز شده است. اما آیا انتخاب این قبیل مسأله ­های دینی موجب «دینی­شدن» آن علوم سکولار شده است؟!
 
ج) جامعه ­شناسی اسلامی، به اعتبار «نظریه ­پرداز» هم اسلامی نیست؛ یعنی این گونه نیست که چون شخص نظریه ­پرداز، مسلمان است، پس نظریه ­ی او هم اسلامی است. امروزه بسیارند نظریه­پردازان مسلمانی که در درون پارادایم سکولاریستی علوم انسانی غربی می­ اندیشند و مطابق مبانی آن، نظریه ­پردازی می­ کنند. درباره­ ی چنین افرادی باید گفت هویت فکری شخص نظریه ­پرداز، در واقع، یک هویت سکولاریستی است و نه اسلامی؛ چراکه وابستگی وی به اسلام، تنها در محدوده­ی یک سلسله آداب و مناسک عبادی تعریف شده است.
 
د) منبع معرفت در جامعه ­شناسی اسلامی، صرفاً «نقل دینی» نیست؛ یعنی اسلامی بودن جامعه ­شناسی اسلامی منجر به طرد سایر منابع معرفت از قبیل «تجربه» و «عقل» نمی­شود. از نظر  جهان ­بینی اسلامی، منابع معرفت علمی متعدّد است و در نقل دینی خلاصه نمی­شود. در آیات زیادی از قرآن کریم، اعتبار معرفت­ شناختی «تجربه» و «عقل» پذیرفته شده و انسان به سوی بهره­گیری از این منابع معرفتی تشویق گردیده است.
 
بنابراین برخلاف پندار رایج، در جامعه ­شناسی اسلامی، منابع معرفت افزایش می­یابد و نه کاهش؛ زیرا در جامعه­شناسی سکولار، تنها «معرفت تجربی»، معرفت علمی و معتبر قلمداد شده و سایر انواع معرفت، از دایره­ی «علم» خارج شده است. پس جامعه ­شناسی اسلامی از نظر روش­ شناختی، یک پارادایم «تکثرگرا»ست و یافته­های «تجربه» و «عقل» را معتبر می­انگارد. به بیان دیگر، جامعه­ شناسی «اسلامی»، مساوی با جامعه ­شناسی «نقلی» نیست.
 
ه) دفاع از «جامعه ­شناسی اسلامی» به معنای نفیِ مطلق جامعه ­شناسی غربی نیست؛ زیرا چنین نیست که همه­ی اجزاء و مفاد و یافته ­های جامعه ­شناسی غربی، هویت الحادی داشته باشند. از این رو،  مواجهه ­ی ما با جامعه شناسی غربی یک مواجهه ­ی غیرمنطقی نیست.[34]نسبت میان جامعه­ شناسی اسلامی و جامعه ­شناسی غربی، «عموم و خصوص من وجه» است؛ یعنی میان این دو، علاوه بر «افتراق»، «اشتراک» نیز وجود دارد. برخی از   یافته ­ها و دستاوردهای جامعه شناسی غربی که مبتنی بر «احکام عقلی» یا «شواهد تجربی» هستند، در جامعه ­شناسی اسلامی نیز اعتبار دارند و به صرف انتساب به غرب و غربی­ ها، انکار نمی­شوند.
 
و) پارادایم «جامعه ­شناسی اسلامی» همان پارادایم «جامعه ­شناسی بومی» نیست و در امتداد آن هم قرار ندارد. «جامعه­ شناسی بومی» یعنی جامعه­ شناسی برخاسته از اقتضائات تاریخی و فرهنگی یک جامعه، و چون جوامع و اقتضائات تاریخی و فرهنگی آن ها متکثراند، «جامعه­ شناسی واحد»، مطلوبیّت و حتی امکان ندارد. بنابراین، بومی­ گرایی در جامعه­ شناسی به این نتیجه می­ انجامد که هر جامعه­ای، جامعه­شناسی خاص خود را دارد که متناسب با هویت و مبانی فکری اوست و قابل تعمیم به جامعه­ای دیگر نیست. پارادایم «جامعه­ شناسی بومی» متعلق به نیروهای فکری پست­ مدرن است که روایت ­های کلان و جزم­اندیشی­های مدرنیستی را برنمی­ تابند و از تکثر و تعدّد دفاع می­کنند.[35]
 
ز) جامعه ­شناسی اسلامی یک «پروژه­ی سیاسی» نیست که از سوی حاکمیت سیاسی برای دستیابی به اغراض خاص سیاسی، پی­ ریزی شده باشد. جامعه ­شناسی اسلامی، موضوعیّت مستقل و مجزا از «سیاست» دارد و تابع آن نیست. مسألۀ حقیقی این است که چون از یک طرف، جامعه ­شناسی یکی از «نیازهای نظری» هر جامعه ­ای است و گریزی از آن نیست؛ و از طرف دیگر، جامعه ­شناسی موجود، هویت «سکولار» دارد و با «جهان ­بینی ­اسلامی» متعارض است؛ می­ باید در راستای تولید جامعه ­شناسی اسلامی گام برداشت. حتی اگر «نظام سیاسی» نیز «دینی» نبود، باز این مسأله برای «متفکران مسلمان»، موضوعیت داشت، همچنان که بحث­ هایی از این دست در دهه ­های چهل و پنجاه – یعنی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی – در ذهنیت آن­ها حضور داشت.[36]
 
3-2. رویکردهای رقیب و رویکردهای معارض
 
در برابر این رویکرد به جامعه ­شناسی اسلامی، یک سلسله رویکردهای رقیب[37]نیز در جامعه­ ی علمی ایران حضور دارند که قائل به «امکان» جامعه­ شناسی اسلامی هستند، اما تعریف و تلقی متفاوتی از آن دارند.[38] این رویکردها چند دسته­اند: «رویکرد فرضیه­محور»[39]، «رویکرد مسأله­محور»[40]، «رویکرد نظریه­پردازمحور»[41]،«رویکرد غایت­محور»[42]  و «رویکرد تکثرگرا»[43]. در حال حاضر، هیچ یک از این رویکردها، غلبه و سلطه بر فضای علمی ندارند و هم چنین در برابر رویکرد جامعه ­شناسی اسلامی، اندوخته و انباشته ­ی معرفتی چندانی در اختیار ندارند.
 
 در جدول زیر، هر یک از این رویکردهای رقیب، به صورت اجمالی، معرفی شده­اند:
 
 
ردیف
رویکردهای رقیب (رویکردهای مبتنی بر امکان جامعه­شناسی اسلامی)
 
مدعای قائلان به رویکرد
 
1
 
رویکرد فرضیه­ محور
مقوّم اسلامی بودن علم «جامعه­ شناسی اسلامی»، استخراج «فرضیه»­
 های آن از متون دینی است.
 
 
2
 
رویکرد مسأله­ محور
مقوّم اسلامی بودن علم «جامعه ­شناسی اسلامی»، پرداختن آن به «مسأله­ های اجتماعیِ» جامعه ­ی اسلامی است.
 
 
3
 
رویکرد نظریه ­پردازمحور
مقوّم اسلامی بودن علم «جامعه ­شناسی اسلامی»، مسلمان بودن «نظریه ­پرداز» آن است.
 
 
4
 
رویکرد غایت ­محور
 
مقوّم اسلامی بودن علم «جامعه­ شناسی اسلامی»، در نظر گرفتن «غایات» اسلامی برای آن است.
 
 
5
 
رویکرد تکثرگرا(نسبیّت­ باور)
اساساً علوم انسانی و از جمله جامعه ­شناسی، ذاتاً خصوصیت «اقلیمی» و «نسبی» دارد و علوم انسانی «مطلق» یا «واحد»، امکان تحقق ندارد.
 
 
از سوی دیگر، باید از رویکردهای معارض[44] نیز نام برد که معتقد بر «امتناع» جامعه ­شناسی اسلامی هستند. برخی از این رویکردها عبارتند از: «رویکرد اندیشه­ی اجتماعی»[45]، «رویکرد تبیین دینی»[46]و «رویکرد الهیات اجتماعی»[47].
 
 در جدول زیر، هر یک از این رویکردهای معارض، به صورت اجمالی، معرفی شده­اند:
 
 
ردیف
رویکردهای معارض
(رویکردهای مبتنی بر امتناع جامعه­ شناسی اسلامی)
 
مدعای قائلان به رویکرد
 
1
 
رویکرد اندیشه­ ی اجتماعی
اسلام دارای گزاره ­های بالقوّه یا بالفعل درباره­ ی جامعه و زندگی اجتماعی است، اما این مجموعه، «اندیشه­ ی اجتماعی» نام دارد و نه «علم اجتماعی».
 
 
2
 
رویکرد تبیین دینی
اسلام دارای گزاره­ های بالقوّه یا بالفعل درباره ­ی جامعه و زندگی اجتماعی است، اما این مجموعه، «تبیین دینی» نام دارد و نه «علم اجتماعی».
 
 
3
 
رویکرد الهیات اجتماعی
اسلام دارای گزاره­ های بالقوّه یا بالفعل درباره­ ی جامعه و زندگی اجتماعی است، اما این مجموعه، «الهیات اجتماعی» نام دارد و نه «علم اجتماعی».
 

(*)

 

 ادامه دارد... 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

 
[1]. IslamicSociology. 
 
[2]. Sociology. 
 
[3] . در این طرح، مقصود از وا‍ژه­‌ ی «علم»، معنای مصطلح غربی آن نیست که دلالت بر «علم تجربی» دارد، بلکه این لفظ در معنای عام آن که در فرهنگ اسلامی شایع است استعمال شده است.
 
[4] . منظور، «حکمت نظری» یا «جهان‌ ­بینی» است.
 
[5] . منظور، «حکمت عملی» یا «ایدئولوژ‍ی» است.
 
[6] . به بیان دقیق­تر، مقصود نگارنده از «اسلام»، «اسلام شیعی» است. از این رو، معارف حضرات معصومین(علیهم السلام)
   را – که «سنت» خوانده می­شود - نیز باید جزیی از اسلام شمرد.
 
[7].Philosophicalassumption. 
 
[8]. Inherent. 
 
[9]. Subject. 
 
[10].The socialworld. 
 
[11]. این نظر در میان اغلب فلاسفه و حکمای پیشین و معاصر مسلمان، شایع بوده است.
 
[12]. Social actors. 
 
[13]. Social structures. 
 
[14]. Method. 
 
[15]. Experimental Method. 
 
[16]. چنان که پوزیتیویست ‌­های غربی و وطنی، بر این باور هستند.
 
[17]. به همین سبب است که بحث روش­ شناسی و روش تحقیق در علوم انسانی، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
 
[18]. Religion. 
 
[19]. بلکه باید گفت به طور کلّی هر شاخه‌ ­ای از علم، چنین حکمی دارد، تا به سرسلسله­‌ی­ علوم که «فلسفه» است می­رسد. فلسفه به درستی، «پدر علوم» لقب گرفته و مستقیماً از «بدیهیات»، تغذیه می­کند.
 
[20].The Basics of socialscience. 
 
[21].Philosophyof theSocial Sciences. 
 
[22].Ontologicalbasesof socialscience. 
 
[23]. Epistemologicalbasesof socialscience. 
 
[24]. Normative basesof socialscience. 
 
[25]. ساختار و هندسه ­ی معرفتی مباحث فلسفه­ ی علوم اجتماعی، در بخش ­های بعدی آمده است.
 
[26]. نگارنده، این ادعا و دعاوی دیگری از این دست را که در ادمه می­آید، در محل خود، اثبات کرده است.
 
[27]. Problems. 
 
[28].Socialproblem. 
 
[29]. Multi-criteria approach. 
 
[30]. Ideology. 
 
[31]. Socialization. 
 
[32].Socialchange. 
 
[33].Religiousproblem. 
 
[34].  نگارنده ­ی این سطور بر این باور است که بزرگانی چون علامه ­ی شهید مطهری(ره) نیز از این موضع استقبال کرده­اند: «برای ما مردم مسلمان مشرق زمین، هیچ ضرورت اجتناب ­ناپذیری نیست که از راهی که آن­ها [غربی ها] رفته­اند برویم و در هر منجلابی که آن­ها فرو­رفته­اند فرو­رویم. ما باید به زندگی غربی، هوشیارانه بنگریم، ضمن انتقاد و اقتباس علوم و صنایع و تکنیک و پاره­ای مقررات اجتماعی قابل تحسین و تقلید آن­ها، باید از اخذ و تقلید رسوم و عادات و قوانینی که برای خود   آن­ها هزاران بدبختی به وجود آورده است پرهیز نماییم.»(مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، 1385، ص32).
 
[35] . دلایل بطلان پاردایم جامعه‌ ­شناسی بومی از منظر جامعه­ شناسی اسلامی به شرح زیر است:
 
الف. تکثر­گرایی «جامعه­ شناسی بومی» ریشه در «نسبیّت­ گرایی معرفتی» دارد که بر اساس آن، هر چند واقعیت خارجی و امکان معرفت آن وجود دارد اما از یک سو، معرفت های تولید شده، گوناگون و متفاوت­اند و از سوی دیگر، هیچ­ یک مطلق و برتر از دیگری نیستند. این در حالی است که تفکر معرفت ­شناختی جامعه ­شناسی اسلامی با نسبیّت­ گرایی معرفتی مطابقت ندارد.
 
ب. اگر «کلیّت» را یکی از ذاتیات گزاره ­های علمی بدانیم، بومی ­گرایی و تلقی فرهنگی و تاریخی از علم، مخالف یکی از ذاتیات علم خواهد بود. به عبارت دیگر، از آن جا که در «جامعه­ شناسی بومی»، گزاره ­ها فاقد خصوصیت «کلیّت» هستند؛ اطلاق تعبیر «علم» بر آن ­ها غیرمنطقی به نظر می رسد.
 
ج. در بازار آشفتۀ تکثر و تعدّد جامعه­ شناسی بومی، امکان «گفت­وگو» و «استدلال» نیز از میان می رود؛ زیرا هر نظریه­ پردازی به اقتضای فرهنگ و تاریخ خود، یک سنت نظری را در جامعه­شناسی، ساخته ­و­پرداخته کرده است که تنها در چارچوب همان بافت و متن، ادراک­ پذیر و منطقی است.
 
د. موضوع مطالعه در جامعه ­شناسی، کنش ­های «انسان» است. «انسان» از سرشت و ذات واحدی به نام «فطرت» برخوردار است؛ یعنی یک واقعیت و نفس­الامر مستقل از اقتضائات تاریخی و فرهنگی متنوّع وجود دارد که باید معیار و ملاک قلمداد شود. از این رو، اگر جامعه ­شناسی هماهنگ و همخوان با «فطرت» انسان تولید شود، می توان از جامعه ­شناسی واحد و عام سخن گفت.
 
[36] . البته روشن است که اکنون «نظام سیاسی دینی» نیز از تولید این پارادایم «حمایت» می کند، اما این حمایت به مقتضای هویت و غایات «اسلامی» این نظام سیاسی است، نه به معنای طرح ­ریزی یک پروژه ­ی سیاسی در قالبی فکری و فرهنگی.
 
[37] .  Competingapproaches. 
 
[38]. به دلیل وجود پاره­ای ابهامات در اندیشه و دیدگاه قائلان به این رویکردها، از اشاره به نام آنها خودداری می­کنیم و صرفاً هویت هر رویکرد را بازمی­گوییم.  
 
[39].Hypothesis-oriented approach. 
 
[40] . Problem-oriented approach. 
 
[41].Theorist-oriented approach. 
 
[42].Purpose- oriented approach. 
 
[43] .Pluralistapproach. 
 
[44] Against approaches. 
 
[45]. Socialthought approach. 
 
[46]. Explainreligious approach. 
 

[47]. Social theologicalapproach.

 
*مهدی جمشیدی؛ محقق و پژوهشگر


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 2 فروردین 1391  | 7:53 AM | نویسنده : قاسمعلی

ارائه الگویی برای تدوین راهبرد ساخت و تولید
مطالعه موردی: صنعت تجهیزات پزشکی

نویسندگان:

محمد حسین حسینی، مصطفی احمدی

 

چکیده:

در محیط رقابتی متلاطم امروز، سازمان‌ها بیش از همیشه نیاز به استراتژی دارند که نوع مزیت رقابتی را که در بازار جستجو می‌کنند،  مشخص نموده و روش بدست آوردن مزیتهای فوق را به روشنی بیان نماید . استراتژی تولید صنعتی را شاید بتوان شامل دنباله‌ای از تصمیمات در طول زمان دانست که واحد کسب و کار را قادر می‌سازد تا ساختار تولید صنعتی مطلوب، زیرساخت و مجموعه‌ای از قابلیت‌های خاص را به دست آورد. در این مقاله سعی شده است تا با در نظر گرفتن الگوها و نظریات مطرح در حوزه استراتژی ساخت و تولید، مدلی با قابلیت بکارگیری عمومی برای فرایند برنامه ریزی و تدوین استراتژی ساخت و تولید، معرفی و مراحل مختلف آن در یک شرکت تولیدی به صورت نمونه تشریح گردد. برای تعیین ستاده های تولیدی، از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی(AHP) با یک ساختار سه سطحی استفاده شده است. این تحقیق در شرکت مهندسی پزشکی پارسیان طب انجام گرفته است. در  مطالعه ادبیات موضوع، مشخص گردید که در بررسی استراتژی تولید، دو رویکرد یا نگاه عمده وجود داشته که شامل رویکرد محتوایی و رویکرد فرآیندی است. محققین در این تحقیق، رویکرد فرایندی را مد نطر قرار داده اند. نتایج تحقیق نشان داد که  ستاده تولیدی اصلی شرکت پارسیان طب به عنوان مزیت رقابتی، عملکرد میباشد و ستاده های  هزینه و کیفیت در مرحله بعدی اهمیت قرار می گیرند.

 

بخشی از مقاله:

 

در مرحله ۲ ، عملکرد تولید باید برابر با متوسط صنعت بوده و کارها و تحولاتی که در صنعت مربوطه رخ میدهد، دنبال شده و مورد پذیرش قرار می‌گیرد. واحد وظیفه ای ساخت و تولید، در این مرحله تحت عنوان “بی تفاوت خارجی” نامگذاری می گردد.  مرحله ۳ از چارچوب فوق، مرحله‌ای است که عملکرد تولید “حمایت کننده داخلی” استراتژی شرکت یا کسب و کار می‌شود. این نقشی است که تولید به صورت هدفمند برای استراتژی تولید دنبال می‌کند. نهایتاً در مرحله چهارم، تولید نقش استراتژیک “حمایت کننده خارجی” سازمان را در شرایط رقابتی در مقابل رقبای شرکت در بازار خارجی دارد. در این مرحله عملکرد تولید به قدری اثربخش مدیریت می‌شود که می‌تواند یک استراتژی تولید محور را در سطح شرکت پشتیبانی نموده و حوزه‌های وظیفه ای دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. در این سطح ، تولید پیوسته به دنبال افزایش قابلیت و توانایی در پیش‌بینی نیازها می باشد، بطوری که باعث می شود همیشه برتر از رقبا قرار گیرد.
میلتنبرگ(۱۹۹۵)، فرایند تدوین استراتژی ساخت و تولید را در قالب سه مرحله اصلی ارائه می نماید. در مرحله اول وضعیت فعلی سیستم تولیدی شرکت ترسیم شده و ضمن تعیین نوع سیستم، سطح قابلیت اهرمهای تولید تعیین می گردد. در مرحله بعد، وضعیت هدف تعیین می شود که شامل تحلیل بازار و رقابت و مشخص کردن خروجیهای  قابل ارائه و اهذاف کمی برای آنها، همچنین تعیین نوع سیستم تولیدی که شرکت می خواهد به آن برسد، می باشد.در مرحله آخر، تعیین می شود که چگونه می خواهیم به وضعیت هدف برسیم.

 

مشخصات محصول:

 

کد محصول: ۸۰۰۰۵

قیمت محصول: ۵۰۰۰ تومان

نوع فایل: pdf

کلیه حقوق این مقاله متعلق به سایت خط تولید می باشد

مشاهده بخش هایی از مقاله



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 2 فروردین 1391  | 7:53 AM | نویسنده : قاسمعلی

Effective transition from design to production

 

مسیر حرکت یک محصول از طراحی تا تولید اغلب مشکلات بسیاری را برای مدیریت، و به خصوص حوزه مدیریت تولید و برنامه ریزی در پی دارد. این موضوع به قدری شایع است که معمولاً در مورد آن طنزهای بسیاری ساخته شده است. متاسفانه،‌ انتقال از طراحی به تولید به مراتب سخت تر و هزینه بر تر از اجرا می باشد. این کتاب در پی آن است که قوانین،‌ تکنیک ها و مدل های رابط برنامه ریزی و خطوط راهنمایی برای پیشنهاد، طراحی، و سطوح برنامه ریزی تولید را برای تضمین انتقال نرم و کارا به سمت تولید ارائه کند. این کتاب مراحل همکاری با پیمانکاران و مشارکت در مراحل اولیه را برای تولید نشان خواهد داد. همچنین ابزارهایی برای تسهیل انتقال از طراحی به تولید نیز ارائه شده است.
کتاب “انتقال اثربخش از طراحی به تولید” را دکتر دیوید سیامبرون به رشته تحریر درآورده است. وی پنجاه سال در صنایع دفاعی و بخش بازرگانی در حوزه تولید،‌ مهندسی طراحی، تحقیق و توسعه،‌ مدیریت برنامه ریزی،‌ و جریان مواد و فرآیندها فعالیت کرده است.

 

بخشی از کتاب:

 

کارخانه پنهان
کارخانه پنهان برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد، اما همه آنها مربوط می شود به یک سری هزینه های ناشناخته که ریسک بسیاری بزرگی برای هر شرکت و پروژه می باشد. از نظر ما کارخانه پنهان هزینه هایی است که شما آنها را با محصولات نمی بینید. در بسیاری از شرکت ها این هزینه ها شامل ضایعات، جابجایی و هزینه های دوباره کاری می باشد. معمولاً در شرکتها هزینه مواد اولیه ای که در مونتاژ معیوب شده است،‌ به عنوان هزینه خرابی در نظر گرفته می شود. این هزینه ها شامل هزینه نیروی کار،‌ هزینه مواد جدید برای جایگزینی اقلام معیوب، و نیروی کار برای بازسازی مونتاژ نمی باشد. اگر اجزاء مونتاژ نیازمند جایگزینی باشد، آنگاه هزینه های مورد بحث به موازات هزینه مونتاژ مجدد واحد دوباره کاری شده افزایش خواهد یافت…

مشخصات محصول:

کد محصول: ۱۰۰۰۴

قیمت محصول: ۱۵۰۰ تومان

حجم فایل کتاب: ۷ مگابایت

نوع فایل: pdf



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 2 فروردین 1388  | 7:09 AM | نویسنده : قاسمعلی

تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت می‌گیرد.

تولید یا ساخت نام صنعت بسیار مهمّی ست که از ماقبل تاریخ ایجاد شد. شاید بتوان تولید را اوّلین صنعت بشر دانست. نیاز به تولید، منجز به پیشرفت تمام رشته‌های مهندسی شد.

تولید یا فرآوری، از اصطلاحات علم اقتصاد، به معنی تهیه کالا و خدمات مورد نیاز با استفاده از منابع و امکانات موجود است. فعالیّت تولیدی سلسله اقداماتی است که برای تبدیل منابع به کالاهای مورد نیاز صورت می‌گیرد.



نظرات 0