تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:04 PM | نویسنده : قاسمعلی

با توجه به پیچیدگی و رقابت رو به رشد موجود در دنیای امروز كه البته با تحولات سریع محیط بین‌الملل و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و نیز تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است از كارآفرینی بعنوان موتور محرك توسعه اقتصادی یاد می‌شود. زیرا آن می‌تواند باعث رشد و توسعه اقتصادی كشورها، افزایش بهره‌وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی ‌شود(احمد‌پور و دیگران، 1383، ص1). بررسی روند زندگی انسان از دوران اولیه پیدایش تاریخ تاكنون نشان می‌دهد كه همواره عامل تغییر یا همان كارآفرین، نقش مهمی در پیشرفت جوامع داشته است. بعبارت دیگر می‌توان گفت كه كارآفرینی و كارآفرینان از قدیم الایام وجود داشته‌اند اما توجه به آنها بگونه‌ای شایسته و بایسته صرفا در چند دهه صورت گرفته است. كارآفرینی، خلاقیت، و كسب‌وكارهای ریسكی، بعنوان سوخت موتور اقتصاد مدرن در نظر گرفته شده‌اند. كارآفرینان در رأس كسب‌وكارها قرار گرفته، در جستجوی فرصتها بوده، و خلاقیت نیز ابزاری برای موفقیت آنها تلقی می‌شود. كارآفرینان تغییر را بعنوان یك پدیده تلقی كرده، همیشه در جستجوی آن هستند، به آن واكنش نشان داده و از آن بعنوان یك فرصت استفاده می‌كنند(Dunphy, 1994, p. 1 ).

در مقاله حاضر، با هدف شناختی مقدماتی ازكارآفرینی و برخی موضوعات مهم مرتبط با آن، مروری استنادی بر مفاهیم و اصول مربوطه خواهیم داشت. در این راستا بیان مختصری از تعاریف، اهمیت، سیر تحول تاریخی نظریات، دیدگاهها و رویكردها، آموزش، ویژگیهای كارآفرینان و نتایج برخی مطالعات و تحقیقات مرتبط با كارآفرینی را ارائه نموده، در پایان پس از بحث و نتیجه‌گیری، پیشنهاداتی بمنظور ادامه تحقیقات و پیگیری موضوع توسط محققان دیگر ارائه خواهیم نمود.
ضرورت و اهمیت كارآفرینی
كارآفرینی بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و كارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. توانایی آنها در بهره‌گیری از فرصتها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، بعنوان معیارهایی هستند كه كارآفرینی نوین بوسیله آنها سنجیده می‌شود. كارآفرینان از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، كارایی،‌ ایجاد شغل، رقابت، بهره‌وری و تشكیل شركتهای جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. بنابر اعتقادی، در جوامع لازم است كه انقلاب كارآفرینی رخ دهد. این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد(كوراتكو و هاجتس، 1383، ص‌23).
گرایش بسوی كارآفرینی و كارآفرینان، از اوایل دهه1980 به بعد، همزمان با تأكید شركتها بر نوآوری برای بقاء و رقابت با كارآفرینانی كه بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می‌شدند موجب هدایت فعالیتهای كارآفرینانه به درون شركتها شد(Duncan et al, 1988 ). همراه با رسوخ دیوان‌سالاری در فرهنگ شركتها طی دهه‌های 1960 و 1970، كارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزاینده مورد توجه مدیران ارشد شركتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرآیند اختراع، نوآوری و تجاری نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه 1980 و پیشرفتهای ناگهانی صنایع در عرصه رقابت جهانی، اهمیت فرآیندهای كارآفرینانه در شركتهای بزرگ بیش از گذشته مورد تأكید قرار گرفت و محققین كانون توجه خود را به چگونگی القاء مقوله كارآفرینی در ساختار اداری شركتهای بزرگ معطوف نمودند(Stevenson & Gumpert , 1985). برخی از محققین در همان ابتدا چنین بیان می‌نمودند كه كارآفرینی و دیوان‌سالاری دارای ماهیتی متناقض بوده و نمی‌توان هر دو را در یك ساختار اعمال نمود اما برخی دیگر از محققین به تشریح چگونگی ایجاد شركتهای كارآفرینانه فرعی در چهارچوب شركتهای مادر پرداخته و معتقد بودند آنچه كه در بین تمامی انواع كارآفرینان بطور مشترك می‌توان یافت انجام یك فعالیت مخاطره‌آمیز بوده، و هدف از تعمیم فرآیند كارآفرینی در سازمانها، در واقع اولویت دادن به انجام فعالیتهای مخاطره‌آمیز نسبت به برنامه‌های جاری شركت می‌باشد (Burgleman, 1984 ). البته لازم به توضیح است كه فعالیتهای مخاطره‌آمیز در كارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یك سازمان جدید یا همان تأسیس یك شركت بوده، و در مفهوم كارآفرینی شركتی، به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شركت می‌باشد(Kuratko et al , 1993).
محققین، كارآفرینی‌شركتی را مفهومی چند بعدی می‌دانند كه فعالیتهای شركت را به سوی نوآوری در محصول و فن‌آوری، ریسك‌پذیری و پیشگامی سوق می‌دهد. منظور از كارآفرینی مستقل و منفرد نیز تأسیس یك شركت و یا سازمان جدید می‌باشد. امروزه بسیاری از شركتها به لزوم كارآفرینی شركتی پی برده، و در واقع اینگونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است كه بر شركتها تحمیل گردیده است(احمدپور، 1381، ص134):
· افزایش سریع رقبای جدید.
· ایجاد حس بی‌اعتمادی نسبت به شیوه‌های مدیریت سنتی در شركتها
· خروج بهترین نیروهای كار از شركتها و اقدام آنها به كارآفرینی منفرد و مستقل.
در ارتباط با رقابت باید اشاره نمود كه این عامل با شتابی كه در سالهای اخیر به خود گرفته است تمامی شركتها را به چالش واداشته و حتی صنایعی كه در فن‌آوریهای پیشرفته نیز فعالیت دارند را با رقبای بسیاری مواجه نموده است. سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری شدت یافته كه با این تغییرات، ابتكارات و بهبودها به امری عادی در بازارها تبدیل شده است. از این‌رو شركتها یا باید به نوآروی بپردازند یا اینكه محكوم به فنا می‌باشند. در مورد موضوع دوم یعنی ایجاد حس بی‌اعتمادی نسبت به شیوه‌های مدیریت سنتی در شركتها باید گفت كه با توجه به تغییرات سریع محیطی و گرایش آنها به سمت پیچیدگی بیشتر و عدم پایداری در شرایط محیطی و بازار، شیوه‌های سنتی مدیریت دیگر نمی‌توانند پاسخگوی اینگونه تغییرات سریع در محیط بوده و عدم تطبیق آن با شرایط تصمیم‌گیری در چنین محیطهای جدیدی، نوعی بی‌اعتمادی را نسبت به سبكهای مدیریت سنتی ایجاد نموده است. سومین موضوع و چالش، ترك شایسته‌ترین افراد از شركتها برای اقدام به كارآفرینی مستقل می‌باشد. از علل اصلی تشویق افراد به ترك شركتهای خود می‌توان به نتایج حاصل از كارآفرینی مستقل نظیر رفاه اقتصادی و اجتماعی، شهرت و استقلال در تصمیم‌گیری اشاره نمود. همین عوامل سبب می‌شوند تا كاركنان جوان و با سابقه شركتها بیش‌ازپیش به كارآفرینی ترغیب شوند.
كارآفرین ایده‌ای را یافته وآن را تبدیل به فرصتی اقتصادی می‌كند. در فضای كسب‌وكار، فرصت فكر نوینی است كه قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط بازار و نیازهای مشتری به همراه نگرش كارآفرینانه، كارآفرین را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری می‌دهد. سپس كارآفرین یك طرح تجاری می‌نویسد كه درآن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شركت، تامین سرمایه، راه‌اندازی و رشد، سازماندهی و مدیریت كسب و كار را بررسی می‌نماید. از سوی دیگر شكل‌گیری بازار‌های سرمایه بصورت یك صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز سبب شده تا كارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته بتوانند برای تحقق افكار و اجرای پروژه‌هایشان به منابع مالی دست پیدا كنند(Fry, 1993, p . 373).
بطور كلی پیشرفت سریع دانش و فن‌آوری، و تغییر روندهای جمعیت شناختی نظیر افزایش سطح تحصیلات، اشتغال بكار زن و مرد در خانواده‌ها، افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت، حضور اثربخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده كارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به سمت كارآفرینی در استراتژی شركتها شدیدأ مورد تاكید قرار گیرد(Kuratko & Hodgetts, 1989, p. 95 ).
سیر تاریخی تحول كارآفرینی
موضوع كارآفرینی در طول زمان همراه با تحول شیوه‌های تولید و ارزشهای اجتماعی دچار دگرگونی فراوان و افزایش مفاهیم در برگیرنده آن شده است. بررسی این تحولات و موارد كاربرد این واژه می‌تواند تا حد زیادی در راستای توسعه نظریه كارآفرینی و شناخت جوانب مجهول آن امری مفید باشد كه ذیلأ به آنها پرداخته می‌شود(Cochran, 1968) (Palmer, 1987)(Vanderwerf & Brush, 1989 ) (احمدپور، 1381):
دوره اول
اولین تعاریف از كارآفرینی در این دوره یعنی قرون 15 و 16 میلادی، با ویژگی وجود صاحبان پروژه‌های بزرگ ارائه شده است. این دوره همزمان با دوره قدرتمندی ملاكین و حكومتهای فئودالی در اروپا است. در این دوره اعتقاد بر این بود كه كارآفرین كسی است كه مسئولیت اجرای پروژه‌های بزرگ را بر عهده می‌گیرد و البته در این راه مخاطره‌ای را نمی‌پذیرد زیرا عمومأ منابع توسط حكومتهای محلی تامین می‌شوند و او صرفأ مدیریت می‌كند. نمونه بارز كارآفرینی در این دوره معماران مسئوول ساخت كلیسا، قلعه‌ها و تاسیسات نظامی هستند.
دوره دوم
طی این دوره یعنی قرن هفدهم میلادی و همزمان با شروع انقلاب صنعتی، بعد جدیدی بنام مخاطره یا همان ریسك به كارآفرینی اضافه شد. كانتیلون یكی از اولین محققین این موضوع، كارآفرین را اینگونه تعریف می‌كند: كارآفرین كسی است كه منابع را با قیمت مشخص می‌خرد، روی آن كارآفرینی انجام می‌دهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده می‌فروشد. از این رو وی ریسك‌پذیر است. كارآفرینان در این دوره شامل كسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالكان خصوصی بوده‌اند.
دوره سوم
این دوره یعنی قرون 18 و 19 میلادی و اوایل قرن بیستم، با ویژگی تمایز كارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد، كارآفرین از تأمین‌كننده سرمایه متمایز می‌گردد. یعنی كسی كه مخاطره می‌كند با كسی كه سرمایه را تأمین می‌كند متفاوت است. ادیسون، بعنوان یكی از كارآفرینان این دوره، پایه‌گذار فن‌آوریهای جدید شناخته می‌شود. وی سرمایه مورد نیاز فعالیتهای خود را از طریق اخذ وام از سرمایه‌گذاران خصوصی تأمین می‌كرد. همچنین در این دوره میان كارآفرین و مدیر كسب‌و‌كار نیز تفاوت گذارده می‌شود. یعنی كسی كه سود حاصل از سرمایه را دریافت می‌كند با كسی كه سود حاصل از توانمندهای مدیریتی را دریافت می كند تفاوت دارد.
دوره چهارم
در این دوره مفهوم نو‌آوری به یك جزء اصلی تعریف كارآفرینی تبدیل می‌شود. از جمله تعاریف كارآفرینی ارائه شده در این دوره می‌توان موارد زیر را نام برد: كارآفرین فردی نوآور و توسعه‌دهنده فن‌آوری به كار گرفته نشده است(Schumpeter, 1934 ). كارآفرینان كسب‌وكاری جدید را شروع می‌كنند در حالی كه دیگران برخلاف آنان تغییرات اندكی در محصولات موجود می‌دهند.
مفهوم نوآوری می‌تواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یك نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یك ساختار سازمانی برای انجام كارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات، تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در كسب و كارهای موجود و بقای آنهاست.
دوره پنجم
در این دوره یعنی دوران معاصر(از 1980 تاكنون) با ویژگی رویكرد چندجانبه، همزمان با موج جدید ایجاد كسب‌وكارهای كوچك، رشد اقتصادی و شناخته‌شدن كارآفرینی بعنوان تسریع كننده این ساز و كار، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان، كارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می‌گرفت ولی در این دوره توجه جامعه‌شناسان و روانشناسان، و بخصوص مدیران نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققین بر شناخت ویژگیهای كارآفرینان و علل حركت فرد بسوی كارآفرینی است.
از تعاریف شناخته‌شده‌تر این دوره می‌توان به موارد زیر اشاره كرد: كارآفرینی روندی پویا در جهت ایجاد و افزایش سرمایه است. این كار توسط كسی انجام می‌شود كه مخاطره از دست‌دادن زمان یا فرصتهای شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یك محصول یا خدمت می‌پذیرد(Ronstadt, 1985 ).
در دوره پنجم سه موج وسیع بعنوان عوامل سوق‌دهنده كارآفرینی به جلو بوده‌اند كه عبارتند از: 1- مطالعات، تحقیقات و انتشارات مرتبط با زندگی كارآفرینان و تاریخچه شركتهای آنها، چگونگی ایجاد كسب‌وكارهای جدید و شیوه‌های سریع ثروتمند شدن 2- ارائه رشته‌های آموزشی كارآفرینی در مراكز آموزشی دنیا و3- علاقمندی دولتها به انجام تحقیقات در خصوص بنگاههای كوچك با هدف تشویق رشد شركتهای كوچك و نیز تحقیق در خصوص نوآوریهای صنعتی.
دیدگاهها و رویكردهای كارآفرینی
كارآفرینان همانند رهبر یك اركستر هستند كه مهارتها و تواناییهای مختلف را در كنار هم جمع نموده و برنامه‌ای تدوین شده را ارائه می‌دهند. همانطور كه صدا باید دلنشین باشد طرح نهایی كارآفرین نیز باید زیبا باشد. در مورد كارآفرینی و مباحث مرتبط با آن تاكنون دیدگاهها و رویكردهای مختلف و متفاوتی ارائه شده است. كه ذیلأ به برخی از مهمترین آنها پرداخته می‌شود:
كارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان
كارآفرینی و كارآفرینان برای اولین بار مورد توجه و بحث اقتصاددانان بوده است بگونه‌ای كه بیشتر مكاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی درباره آن سخن رانده‌اند(احمد پور، 1381، ص‌5). طبق نظر اقتصاددانان، كارآفرینان، ویژگیهای خاصی داشته و كاركردها و فعالیتهای متنوعی به آنها نسبت داده می‌شود. اگر چه مفهوم كارآفرینی برای اولین بار در نظریات اقتصادی مطرح شد اما رفته‌رفته، با گرایش پیداكردن مباحث اقتصادی به استفاده از مدلها و روشهای ریاضی و آماری، عملا این مفهوم از تئوریهای اقتصادی حذف و رشته‌های علمی دیگری به بحث در مورد آن پرداخته‌اند(Jennings, 1994, p. 8 ).
شومپیتر از معروفترین دانشمندان رشته اقتصاد است كه در باره كارآفرینی و كارآفرینان نظریات جالب و در خور توجهی را ارائه داده است. شومپیتر معتقد بود كه كارآفرین، نیروی محركه اصلی در توسعه اقتصاد است و نقش وی عبارتست از نوآوری یا ایجاد تركیبهای تازه از مواد(Casson, 1982 ). وی نقش مدیران و افراد ایجاد كننده كسب و كار را متفاوت از نقش كارآفرینان می‌دانسته و معتقد بود كه كارآفرینی یعنی ارائه كالایی جدید، ارائه روشی جدید در فرآیند تولید، یافتن بازاری جدید، یافتن منابع جدید و یا ایجاد هرگونه تشكیلات جدید در صنعت. و كارآفرین در این میان كسی است كه بتواند در خصوص مطلوبیت نوآوری خویش، صاحبان سرمایه را متقاعد نموده و آنها را با خود همراه سازد (Palmer , 1987, p. 48 ). در مورد تشكیل انواع انحصارات صنعتی، شومپیتر معتقد است كه كارآفرین در چنین ساختارهایی صرفاً نوآور نیست بلكه كسی است كه در مورد تخصیص منابع، یعنی مدیریت بر بهره‌برداری از یك اختراع نیز تصمیم می‌گیرد. وی ریسك هم نمی‌كند چرا كه ریسك از آن سرمایه‌داری است كه منابع مالی را به كارآفرین وام می‌دهد (Schumpeter, 1934, p. 40 ). در حقیقت می‌توان گفت كه از نظر شومپیتر، كارآفرین نقش مدیریتی و تصمیم گیری را هم ایفا می‌كند (Casson, 1982, p. 45 ). او همچنین معتقد بود كه مدیران و كارآفرینان هر دو ریسك را تجربه می‌كنند لذا مشخصه كارآفرین را نوآوری می‌دانسته و كار آن‌ را تخریب خلاق تعریف می‌كرد. وی در كتاب خود اشاره می‌كند كه از مشخصه‌های اقتصاد سالم، نوآوری و كارآفرینی هستند كه تعادل پویا را ایجاد می‌كنند (Drucker, 1985, p . 17). در مدل توسعه اقتصادی شومپیتر، كارآفرینی به منزله تخریب خلاق بیان شده است كه بعنوان نیرویی برانگیزاننده، برای توسعه اقتصادی جامعه لازم و ضروری است (Kuratko & Hogettts, 1989, p. 18 ).
اگر بخواهیم نظرات شومپیتر را در مورد كارآفرینی جمع بندی كنیم می‌توانیم بگوئیم كه از دیدگاه وی، نوآوری ملاك كارآفرینی بوده، و ویژگی تعیین‌كننده در انجام كارها و امورات جاری است. از این رو وی مدیر را هنگامی كارآفرین می‌داند كه از خود تخریب خلاق یا نوآوری بروز دهد(Cochran , 1968, p. 90 ).
در مجموع می‌توان گفت كه دیدگاهها و رویكردهای مختلف اقتصادی همواره در جستجوی یافتن عامل اصلی ایجاد و توزیع ثروت، و یا بعبارتی بدنبال عامل ایجاد ارزش اقتصادی در جامعه بوده‌اند كه بشكلی آنرا در كارآفرینی و كارآفرین می‌دیده‌اند(Guzman, 1994 ).
كارآفرینی از دیدگاه دانشمندان علوم رفتاری
همانگونه كه قبلاً نیز اشاره شد علاوه بر اقتصاددانان كه بعنوان اولین محققان و نظریه‌پردازانی بوده‌اند كه درباره كارآفرینی و كارآفرینان تئوریهایی را ارائه كرده‌اند دانشمندان رشته‌های دیگر نیز در مورد موضوع مطالعات خوبی داشته‌اند و نظریاتی را به دنیای علم عرضه داشته‌اند. در این میان دانشمندان علوم رفتاری نظیر روانشناسان، جامعه‌شناسان، و بخصوص مدیریت، نقش مهمی را ایفاء نموده‌اند. از مهمترین دانشمندان رشته‌های علوم رفتاری كه در زمینه كارآفرینی و كارآفرینان نظریه‌پردازی كرده‌اند ون در ورف و براش می‌باشند. آنها ضمن بررسی بیست و پنج تعریف از كارآفرینی، اینگونه نتیجه‌گیری كرده‌اند كه كارآفرینی بعنوان یك فعالیت تجاری، ویژگیهایی بدین شرح دارد(Vanderwerf & Brush, 1989 ):
ü ایجاد، یعنی تأسیس یك واحد تجاری یا یك كسب‌وكار جدید.
ü مدیریت عمومی، یعنی هدایت و سازماندهی یك فعالیت تجاری یا كسب و كار و تخصیص منابع.
ü نوآوری و خلاقیت، یعنی خلق و بهره‌برداری تجاری از كالا، خدمت، فرآیند، بازار، مواد اولیه و یا سازمان جدید.
ü ریسك‌پذیری، یعنی قبول و شهامت داشتن در مواجهه با زیان یا شكست بالقوه یك واحد تجاری.
ü قصد و نیت، یعنی داشتن ایمان قوی در دستیابی به سطوح بالای رشد و سود یك واحد تجاری.
با جمع بندی نظریات دانشمندان علوم رفتاری در مورد كارآفرینی و كارآفرینان می توان گفت كه با خارج شدن بحث مذكور از نظریات اقتصادی همراه با پررنگ‌ترشدن نقش كارآفرینان در رشد و توسعه اقتصادی كشورها، روانشناسان، با هدف ارائه نظریاتی مبتنی بر ویژگیهای شخصیتی و تفاوت قائل‌شدن بین كارآفرینان و غیركارآفرینان، به بررسی ویژگیهای روانشناختی كارآفرینان پرداختند. آنها ویژگیهای مختلف و متعددی را شناسایی كرده‌اند كه در بخشهای بعدی مقاله به آنها پرداخته خواهد شد. علاوه بر روانشناسان، جامعه شناسان نیز دیدگاههای جدیدی درباره كارآفرینی و كارآفرینان ارائه كرده‌اند. ابداع و معرفی نظریه‌های اجتماعی- فرهنگی، یعنی مطالعه تأثیر محیط و فرهنگ در اقدام افراد به كارآفرینی، و نظریه شبكه‌های اجتماعی از جمله كارهای جامعه‌شناسان می‌باشد كه به دنیای كارآفرینی و كارآفرینان عرضه كرده‌اند.آنها همچنین كارآفرینی را بعنوان فرآیندی معرفی كرده‌اند كه سرانجام به ایجاد شركتهای جدید می‌انجامد. بر همین اساس نیز مدلهای فرآیندی متعددی در مورد چگونگی تأسیس شركتها ارائه شده است كه در همه آنها بر نقش عوامل محیطی و فردی اثرگذار بر فرآیند تاسیس شركتها تأكید شده است.(Amit et al, 1993, p . 820). در نظریه شبكه‌های اجتماعی، كارآفرینی بعنوان فرآیندی در نظر گرفته شده است كه در شبكه‌های متغیری از روابط اجتماعی واقع شده، بگونه‌ای كه این روابط اجتماعی می‌توانند رابطه كارآفرین را با منابع و فرصتها محدود نموده یا آنها را تسهیل نمایند.
كارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت
اگر چه شروع نظریه‌پردازیها در مورد كارآفرینی و كارآفرینان با دانشمندان رشته اقتصاد و ادامه آن نیز با رفتاریون بوده است اما به جرأت می‌توان ادعا كرد كه بیشترین كار در مورد موضوع را علما و دانشمندان مدیریت انجام داده‌اند. محققان مدیریتی عمدتاً رویكرد فرآیندی را در تشریح و تبیین مدیریت كارآفرینی انتخاب، و به ایجاد و خلق بستر و محیط كارآفرینانه در سازمانها و محیط آنها پرداخته‌اند (احمدپور، 1381، ‌ص18). همانند دیگر رشته‌ها، در مدیریت نیز دانشمندان و نظریه‌پردازان مختلف و متعددی در مورد كارآفرینی و كارآفرینان تئوری‌پردازی كرده‌اند كه بحث تفصیلی در مورد همه آنها از حوصله مقاله حاضر خارج است و به فرصتی دیگر واگذار می‌گردد. پیتر دراكر از جمله معروفترین دانشمندانی است كه در مورد كارآفرینی و كارآفرینان نظرات جالبی را ارائه كرده است(Drucker , 1985). در یكی از تعاریف او اینگونه بیان شده است: كارآفرین كسی است كه فعالیت اقتصادی كوچك و جدیدی را با سرمایه خود شروع می‌كند. در تمامی دیگر تعاریف ارائه شده از سوی دراكر اشاره شده است كه كارآفرینان تغییردهنده ارزشها هستند، ریسك پذیرند، به سرمایه نیاز دارند، هیچوقت سرمایه گذار نیستند، بدرستی تصمیم می‌گیرند، همواره بدنبال تغییر بوده و آنرا اصل مسلم و سالم می‌دانند، قدرت شناسایی فرصتها را دارند، مفاهیم و فنون مدیریتی را بكار می‌گیرند، رفتارگرا و عملگرا هستند و بالاخره اینكه بر مبنای نظریات اقتصادی و اجتماعی عمل می‌كنند.
از دیگر دانشمندان معروف مدیریت كه در مورد كارآفرینی و كارآفرینان نظریه‌پردازی كرده است تیمونز می‌باشد. وی معتقد است(Timmons, 1990 )كه كارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است، كارآفرینی فرآیند ایجاد و دستیابی به فرصتها و پیگیری آنها بدون توجه به منابع موجود است، كارآفرینی به معنی خلق و توزیع ارزش و منابع بین افراد، گروهها، سازمانها و جامعه است، و كارآفرینی معادل یك شبه پولدارشدن نیست.
اصولا كارآفرینی به معنی فعالیتی خلاق برای كسب ارزش از طریق ایجاد یك شركت یا سازمان است. كارآفرینی فقط مشاهده، تحلیل و توصیف نیست بلكه آن نیازمند بینشی همراه با تعهد، همدلی و انگیزش است كه قابل انتقال به دیگر افراد ذینفع مانند شركاء، مصرف‌كنندگان، عرضه‌كنندگان، كاركنان و غیره باشد. كارآفرینی یعنی تشكیل تیمی از افراد و اشخاصی با مهارتها و توانایی‌های مكمل همدیگر و درك فرصتهای موجود بگونه‌ای كه دیگران قادر به درك و استفاده از این فرصتها نیستند. دیگران فقط هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را می بینند در حالیكه كارآفرین آنها را بعنوان فرصت می بیند. كارآفرین سعی می‌كند تا از طریق شناسایی و پیگیری فرصتها بدون در نظر گرفتن منابع در اختیار خویش به ارزش‌آفرینی بپردازد(احمدپور، 1381، ص‌24).
همزمان با شكل گیری شركتهای بزرگ و نفوذ آنها بر بازارهای جهانی از یك طرف، و مواجهه آنها با كارآفرینان و مؤسسان شركتهای كوچك كه به نوعی رقیب آنها نیز محسوب می‌شدند از طرف دیگر، و نیز شروع مطالعات مرتبط با كارآفرینی و طرح مسائلی نظیر وظیفه كارآفرینان در شركتهای پس از تأسیس، مشاهده اقدامات كارآفرینانه از سوی شركتهای بزرگ، تغییر ساختار مالكیت شركتها و برگرداندن بخشی از مالكیت آنها به مدیران در راستای ایجاد انگیزه برای اداره‌كنندگان شركتها، و قرارگرفتن ویژگی نوآوری در مركز ثقل كارآفرینی، از اواسط دهه 1970، كارآفرینی جزئی از رفتار مدیران در نظر گرفته شده و به سطح مطالعات سازمانی نیز كشیده شده است. بعلاوه اینكه با مطرح شدن رویكرد كارآفرینی اقتضائی و لحاظ‌كردن عوامل موقعیتی و وضعیتی در مطالعات كارآفرینی، در واقع از كارآفرینی بعنوان یك استراتژی نوین جهت دستیابی به نوآوری، موفقیت، رشد، بقا و دیگر مزایای مرتبط، در شركتهای بزرگ یاد می‌شود(Furnham, 1994, p. 175 ).
جمع‌بندی دیدگاه‌ها و رویكردهای كارآفرینی
همانگونه كه در صفحات پیشین آمده است كانون توجه اقتصاددانان به مبحث كارآفرینی و كارآفرینان عموماً بر فضای اقتصادی آن حاكم بوده است. بعبارت دیگر آنها از ویژگیها و عوامل فردی و اجتماعی مثبت و منفی مؤثر بر كارآفرینی غافل بوده‌اند در حالیكه كارآفرینان عموماً مطابق با ویژگیهای روانشناختی و جمعیت‌شناختی خود فعالیت خاصی را پیگیری و انجام می‌دهند. حال آنكه اقتصاددانان هیچ ‌جایگاهی برای این ابعاد قایل نبوده و آنها را خارج از حیطه مطالعات خود ‌دانسته، و از آنجایی كه فكر می‌كردند این ویژگیها قابل سنجش نیستند لذا از ارائه مدل یا مدلهایی در مورد آنها چشم‌پوشی كرده بودند. البته علیرغم ناتوانی اقتصاددانان در توصیف و تشریح نقش كارآفرینان در نظریات رشد و توسعه اقتصادی، شومپیتر از جمله كسانی بوده است كه بر نقش كارآفرین در اقتصاد تأكید كرده و تفاوتهایی را بین مدیر و مالك شركتها قایل شده بود.
پس از اتمام حكومت اقتصاددانان بر مطالعات كارآفرینی و كارآفرینان، بیشترین دغدغه فكری دانشمندان رشته‌های دیگر حول محور پاسخگویی به این سؤالات بوده است كه فرق بین مالك و كارآفرین چیست؟ كارآفرین با غیر كارآفرین چه تفاوتهایی دارد؟ آیا در شركتهای بزرگ هم كارآفرینان وجود دارند؟ آیا تفاوتی بین كارآفرین و مدیر وجود دارد؟ در نهایت اینكه بمنظور پاسخگویی به این سؤالات، رویكردهای غیراقتصادی مختلفی در مورد كارآفرینی و كارآفرینان بوجود آمدند كه بیشتر بر ابعاد رفتاری موضوع تأكید كرده (Jenning, 1994, p . 271) و هر یك جنبه‌هایی از آن (موضوع كارآفرینی و كارآفرینان) را مورد بررسی قرار داده‌اند (Kollermeier, 1992, p. 18 ) كه بطور كلی می‌توان آنها را به دو گروه تقسیم كرد: گروه اول كه مورد توجه روانشناسان بوده‌اند شامل مطالعه بر روی متغیرهای شخصیتی و روانشناختی كارآفرینان بوده است. هدف روانشناسان در حقیقت چگونگی ایجاد ویژگیهای كارآفرینانه در افراد بوده است كه در مجموع تحقیقات آنها را بعنوان رویكرد شخصیتی یا ویژگیها می‌نامند. و گروه دوم كه به رویكرد رفتاری معروف هستند متغیرهای جمعیت شناختی كارآفرینان را مورد بررسی قرار داده‌اند. در این رویكرد به فعالیتهای كارآفرینان، دلایل و چگونگی تشكیل كسب وكار یا همان شركتها، و فرآیندی كه طی آن شركتها پا به عرصه وجود می‌گذارند توجه می‌شود

◊ منبع: فصلنامه رویش
منبع: سایت karafarini.net

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:04 PM | نویسنده : قاسمعلی

بی گمان قرارگرفتن درفضای جامعه ی اطلاعاتی وعصرپست مدرن متكی برمحوریت دانش وتبعیت ازالزامات وشرایط برجای مانده ازحاكمیت نظم سایبرنتیكی همچون تسری فرهنگ وهویت دیجیتالی،وهمسویی وهمگامی باكاروان شتاب ناك جهانی شدن وزندگی دردهكده ی جهانی برگرفته ازایده ی "مك لوهان" وباهدف بهره مندی ازفرصتهای گرانسنگ برآمده ازاین تغییر وتحولات سرسام آورودرراستای تبدیل آثار،پیامدها،تهدیدات ومشكلات موجودواحتمالی به تبعات مثبت وارزشمند،نیازمنداتكابه سرمایه های گرانقدر انسانی واجتماعی می باشیم كه خودبایدتحول آفرین،پیشگام،دگرگون سازوصدالبته بی نظیر،بی بدیل وبی جایگزین باشند.

قطعا موفقیت وتعالی درچنین هیمنه ی پرهیاهووبشدت متغیرومتحول ،وپیروزی درهماوردها وچالش های جدی برجای مانده ازدل امواج طوفانی این اقیانوس خروشان تحولات شگفت انگیزتكنولوژیهای نوظهوربویژه درزمینه اینفوتكنولوژی،بیوتكنولوژی وفناوری نانوكه جوامع انسانی رابه خودمشغول نموده است ونیزباهدف رهیدن ازمخمصه ی بوجودآمده وراه برون رفت ازمشكلات برآمده ازپی تنازع خطرناك رقابت بی رحمانه ی این عصرناگزیربه تكیه برهمت والای مردان وزنانی هستیم كه قدرت شنادراین اقیانوس متلاطم راداشته وچنان دریادلان بی باك بردل خروشان امواج سهمگین یورش میورزندوبط گونه بقا ودوام خودرامدیون زندگی دروادی ناملایمات وازدل توفانهای بلاخیز می پندارند.
آری اینان كسانی نیستندجزكارآفرینان.غیورمردان وزنانی كه شیرآسابرمشكلات وسختی ها می غرندولحظه ای آرام وقراررابرنمیتابند.انسانهای بلندهمتی كه فكورانه،متعهدانه،باعزم واراده ی آهنین،صلابتی چون كوه استوار،آینده نگر،كمال گرا،مخاطره جوودگرگون طلب و به تحقیق اسطوره های سترگ زمانه بایدنام گرفت.
این عوامل بسیاركلیدی تغییر،همچون گذشتگان سربلندخودطلایه داران راستین واصیل حضوردرعرصه های پرطلاطم كسب وكار درهنگامه ی عظیم انقلاب اطلاعاتی می باشند.
كارآفرینان،انسان های سختكوش،فرهیخته ووالاگهری هستند كه درراه اعتلای عظمت انسانی ومعنی بخشی وهویت آفرینی به آنان ،پیشگامان حقیقی ورود به فضاهای جدیدتجارت وكسب وكاربوده وپیونددهندگان وبانیان تعاملات انسانی –اقتصادی درعرصه ی گسترده ی" تجارت جهانی" می باشند.آنان ازراه شناسایی دقیق وبهنگام نیازها ودغدغه های موجود وآتی عصرخود،مقدمات وشرایط حضورپرشكوه انسانها رادرصحنه تعاملات جهانی هموارمیسازند.
كارآفرینان،متعهدانه تمام سعی وتلاش خود راازراه خلق ارزشها وروش های نوین درجهت رفع كاستی ها،شكاف ها وكمبودهای تصنعی كه شالوده حیاتی اجتماعی ابنای بشرراتهدید می نماید،مصروف داشته تا سعادت وآرامش ونیك فرجامی رابه همنوعان خویش وآیندگان ارمغان دهند.
كارآفرینی پروسه ای است مبتنی برخلاقیت،نوآوری،نواندیشی وارزش آفرینی كه باانگیزه های متعالی انسان كارآفرین درعصرموسوم به" عصركارآفرینی" وبه منظورخلق ارزش های نوین وتعالی آفرین ازدل فرصتهای نادر وبی بدیل عجین گردیده ودستاوردها ورهاوردهایی ازجنس توسعه،شكوفایی اقتصادی ،عدالت اجتماعی،ارتقای سطح بهره وری،پویایی،دوام وبقا،رفع معضلات اجتماعی-اقتصادی واشاعه ی فرهنگ تلاش ومجاهدت رادرپی دارد.
انگیزه های مقدس انسان كارآفرین برخاسته ازروح استقلال طلبی،مسئوولیت پذیری،تعالی جویی(توفیق طلبی)ومثبت اندیشی اوست كه لحظه ای ایستایی،اینرسی،آرامش كاذب وسكون ودرنگ راجایز نمیداند
انسان كارآفرین،تعریف كاملترونوینی ازانسان جوینده وكمال گرا راارائه می دهدكه درزمانه ای كه بیم آن میرودبنیان های ارزشی انسان بربادرفته تلقی گرددبازتعریف هویت خواهی انسان راطنین افكن میگردد كه درآن وی آرمان خواه،ارزش گرا،دانش محور،تعالی جو،مثبت نگروبینش مندوآینده جویی است كه اهداف بسیارمترقی ومفیدراتدوین نموده ومنادی حركت روبه جلوی انسانیت بوده ودرسرشور وشوق خلق كردن همه جیز ازهیچ (به تعبیرجفری تیمونز)رامیپروراندومصداق شمعی است كه حاضراست كلیت وجودش راجهت روشنی بخشیدن به محفل تیره وتار انسانیت آغاز"هزاره سوم" كه میروددرظلمات بی هویتی گمنام ومحو ومسخ گرددنثارنماید.
اوبرانگیخته می شودتابارگران محنت ورنج ومحرومیت ومضایق وشداید وتنگناهای بی شماراقتصادی،رفاهی واجتماعی راازگرده ی نحیف ورنجور بشریت قرن حاضربرزمین نهد.
كارآفرینان به اتكای توانمندی های ارزنده ای همچون:قدرت بالای تجزیه وتحلیل محیط پیرامون خود،دنیای پهناور ومتغیر اطراف وازراه توان بالای تیم سازی وكاركردن بادیگران وشناسایی شبكه های ارزشمندكارآفرینی ازراه شناسایی وحتی ایجاد فرصت های بی بدیل وناب وبایافتن ومدیریت صحیح ومدبرانه برمنابع كمیاب بویژه منابع انسانی،فرصت هارابه ایده های عملی وسودمند تبدیل نموده تاشتاب دهنده ی تغییرات دردنیای پیچیده وگسترده ی عصرفراصنعتی باشند.
آنان انسانهای والایی هستند كه قدرت تصوربالایی داشته ودارای چشم انداز متعالی واندیشه های مستقلی می باشندكه تمام ماموریت ورسالت واقعی خودراایجاد دگرگونی وفراهم آوردن بسترهای لازم جهت حفظ آرامش وایجادآسایش ورفع نواقص وكاستی های موجود درفضای زندگی وكسب وكاری كه درآن هستند می دانند.
آنان انسانهای مصمم،باعزم راسخ،اراده ای چون كوه استوار،روح بلند،دارای قدرت كنترل واقعی برسرنوشت خود،باورمند،دارای عزت نفس وروحیه ی خستگی ناپذیری هستندكه ازطریق شناسایی،ساماندهی،ومدیریت منابع مختلف،می توانند به نیازهای محیطی خودپاسخ بهنگام داده وقدرت حضوروورودبه وادی های جدید اقتصادی،تجاری وكسب وكاررادارند.
آنان" موتورمحركه ی توسعه ی اقتصادی" جامعه(به تعبیرشگفت شومپیتر)،منادیان راستین بهبود كیفیت زندگی بشری وایجادكنندگان اشتغال مولد وكارآمد درعرصه های كسب وكارونیز افزایش دهندگان سوداجتماعی هستند.
كارآفرینان عناصر حیات بخش،حركت آفرین والگوهای كارآمدی درعرصه ی كسب وكار وزندگی اجتماعی میباشند.
آنان باعث رونق اقتصادی،تسهیل درروندتوسعه،كاهنده نابسامانی ها ونابهنجاری های امنیتی،اجتماعی،فرهنگ آفرینی وپیامدها وآثارمثبت وموثر رفاهی برای جوامع هستند.
آنان مبدع سبك های نوینی اززندگی هستندكه درآن انسان بااتكای بردانش ،توانمندیهای واقعی وبالقوه خودوباباورداشت وازطریق بهره مندی ازهمه موهبتهای خدادادی میتواند مسایل ومشكلات كاری ومعیشتی خود ودیگران رابادستات توانای تدبیر خودمرتفع ساخته وزنگارفقرونیستی وفلاكت راازرخسار جامعه ی خود می زدایند.
دریك كلام میتوان مدعی شد كه كارآفرینان ذخایرارزشمندسرمایه های انسانی هرجامعه هستندكه آن جامعه به اتكا وپشتوانه آن میتوانددرلحظه های بیم وامیدازراه پرورش وبكارگیری آنان به معیارها وشاخص های برترشكوفایی وتوسعه دست یازد.پس لازم است تاقدراین ذخایرراشناخت وازاین پشتوانه هاحمایت وپشتیبانی واقعی به عمل آورد.


نویسنده:سیدنبی اله حسینی
مدرس كارآفرینی دانشگاه



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:04 PM | نویسنده : قاسمعلی

امروزه كارآفرینی بعنوان یك استراتژی كارآمدبرای رویارویی بامشكلات فراروی جوامع ازجمله بیكاری وآثاروتبعات سهمگین آنها ونیز یكی ازمهمترین راهكارهای برون رفت ازفضای بسیاربغرنج وپیچیده اقتصادی مورداهتمام وعنایت ویژه جوامع وافرادومجامع علمی-دانشگاهی واقع گردیده است.
مقاله ای كه درپیش روی داریدبه ذكرپاره ای ازمهمترین مواردی كه برای هرفعالیت نوپا وایجادكسب وكارهای كوچك وزودبازده ضروری است میپردازد.
1-قبل ازشروع تاآنجاكه ممكن است پول پس اندازكنید:

دراغلب مواردمردم بدون هیچ پس اندازی وارد كسب وكارمی شوند.بعضی باگرفتن وام ازبانكهایادوستانشان كارراشروع میكنند.اماآنهانمی دانندكه ممكن است ماه هایاسالهاطول بكشدتابه سوددهی برسندوهنگامی كه وام دهنده بفهمدكه این كاربه اندازه كافی سودده نیست پولش راپس خواهدگرفت ویابرای دفعه بعد ازدادن وام خوداری می كند.بعضی وقتها مردم مجبورمی شوندتابرای بازپرداخت وامهاازمسكن یاكارت اعتباری استفاده نمایندكه این باعث میشودخانه یااعتبارشان درخطربیفتد.
راه درست این است كهتاآنجا كه ممكن میباشدهرچه بیشترپول موردنیاز راپس اندازكرد.
2-ازبندكفش آغازكنید:
كوچك فكركنید(باهزینه كم شروع كنید)اگرمی توانیدكارتان رابدون دفتركارانجام دهیدپس درآغازسعی كنیدجااجاره نكنید.تاوقتی كه كاری نداریدكارمندی رااستخدام نكنید.
كسانی كه كارشان راارزان شروع میكنندمثلادریك گاراژازاین فرصت برخوردار می گردندكه اشتباهات ناشی ازتازه كاربودن رادرمقیاس كوچكترانجام دهند.
3-ازدارایی های شخصی خودمحافظت كنید:
وقتی واردكسب وكارمی شوید،این شخص خودتان هست كه مسئوول قروض بوجودآمده نظیروام ها،مالیات،پول مالكان وغیره می باشدلذا اگرازخودمحافظت نكنید،بستانكاران باحكم دادگاه می توانندبه سراغ دارایی های شخصی شمامانندماشین یاخانه بروند.
اگروام های شمادرحال افزایش است سراغ تشكیل یك بنگاه یاشركت بامسئوولیت محدودبروید.
4-ببینیدكه چگونه می خواهیدپول دربیاورید:
شمابایدبتوانیددرچندجمله بیان كنیدكه چگونه طرح كسب وكارتان سودمعقولی درپی خواهدداشت.تازه كارها لازم است بدانندكه چه هزینه هایی دارند،چقدر صرف خریداری كالامی شود،اجاره،پاداش كاركنان و...چقدراست؟آنگاه میتوان فهمیدكهچقدربایددرماه فروش داشته باشندوبه چه قیمتی بفروشندتااینكه آن هزینه هاراجبران كنندودركنارآن سودكافی نیزایجادكنند.
5-یك طرح كسب وكارتهیه كنید،هرچندكه كوچك باشد:
پیداكردن مقداری سودوایجادیك نقطه سربه سراولین گام دراین راه است.دراكثرشركت های كوچك،بخش های اصلی طرح تجاری،تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر،پیش بینی سودوزیان وبرآوردگردش جریان نقدینگی هستند.بابرآوردگردش نقدینگی وسودوزیان شمامیتوانیدایده كسب وكارخودرابهبودببخشید.
تهیه یك طرح تجاری به شما این اجازه را می دهد كه تعیین كنید چه چیزهایی هزینه های شروع كار هستند و استراتژی بازار یابی شما چه هست. اگر محاسبات شما روی كاغذ درست نباشد،در دنیای واقعی نیز درست نخواهد بود.
6-یك حاشیه رقابتی پیدا كنید و آنرا ادامه دهید:
درست كردن یك حاشیه رقابتی در ساختار كسب و كاربرای موفقیت دراز مدت خیلی اهمیت دارد.بعضی روشهایی كه می توان این حاشیه هارابدست آوردعبارتنداز:بیشترازرقبای خودبدانید،محصولی راتولیدكنیدكه تقلیدازآن خیلی سخت یاغیرممكن باشد،تولید یاپخش آن راكاراتركنید،مكان بهتری راانتخاب نماییدویاخدمات بهتری به مشتریان بدهید.
ازاسراركسب وكارتان محافظت كنید.اینهااطلاعات محرمانه ای هستندكه برای شمامزیت رقابتی دربازار ایجادمیكنند.
بایدكاری كنیدكه اطلاعات شمامحرمانه بمانند.مثلا اسنادراباكلمه"محرمانه"علامت بزنیدیابرای رایانه هارمزورودبگذارید.
عكس العمل سریع دربرابرخبرهای بدیكی دیگرازاین روشهاست.وقتی كه می بینیدكسب وكارتان بامشكل مواجه شده است بایدبایك طرح جدیدبه سراغ آن بروید.مثلا محل دفتركارتان راتغییردهیدیامحصول وخدمات جدیدمعرفی كنیدویایك راه بهتربرای ارتباط بامشتری پیداكنید.
7-كلیه توافقنامه هارامستندومكتوب سازید:
بعنوان یك قاعده شمابایدبرخی ازقراردادها وتوافقنامه هارامكتوب سازید مانند:
-قراردادهای بیش از1سال
-قراردادهای فروش به ارزش 500دلاریابیشتر
-قراردادهای مربوط به مالكیت حق كپی رایت
حتی اگرازنظرقانونی لازم نباشد،عاقلانه است كه تقریباهمه چیزرامكتوب كنیدزیراكه توافقات شفاهی رابندرت میتوان اثبات كرد.
8-اشخاص شایسته رااستخدام كرده وبدرستی ازآنهانگهداری كنید:
الویت شمااین باشدكه كاركنان شایسته رااستخدام كنید.یك كارمندقوی حداقل 2یا3برابریك شخص بامهارت معمولی میتواندارزش داشته باشد.
برای ایجادیك نیروی كارثابت وشاد،نه تنهابایدباكارمندان بطورعادلانه رفتاركردبلكه بایدكسب وكارشمانیزلایق آنهاباشد.كاركنان بایدكارشان رادوست داشته باشند.مشتریان نیزبه احتمال قوی به كسب وكارروبه رشدوفادارترخواهندماندوآن رابیشتربه دوستانشان توصیه می كنند.
9-به وضعیت حقوقی كاركنانتان توجه كنید:
هنگامی كه كارگری رابصورت قراردادی اجیر می كنید مطمئن شوید كه ازاونبایدمانند یك كارمندرسمی مالیات كسرشود.
10-صورتحساب ها ومالیات های خودراسرموعدبپردازید:
دردنیای واقعی،به قول خودعمل كردن یك شهرت تلقی می شودویك دارایی مهم محسوب می گردد.لذا یك راهبرد واستراتژی اساسی آن است كه صورتحساب های خودراپیشاپیش وزودترازموعدبپردازیداین امرباعث كسب وجهه واعتبار برای شماخواهدگردید.بیشترین اهمیت راپرداخت بموقع مالیات بردرآمدمی تواندداشته باشدمخصوصا سهمی راكه شمابعنوان مالیات تكلیفی ازفیش حقوقی كاركنان تان كسر می نمایید.

)Yahoo!Small Business منبع:اینترنت(
ترجمه وتلخیص از:سیدنبی اله حسینی-مدرس كارآفرینی دانشگاه



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:04 PM | نویسنده : قاسمعلی
تقریباً تمامی مطالعات تجربی در مورد کار آفرینی در ارتباط با افرادی بوده است که در بازارهای رقابتی به فعالیت های سود آور مشغولند. علاقه ی این تحقیقات بیشتر متوجه کار آفرینان تجاری موفق می باشد.با اینحال فشار مبرم بر وسعت بخشیدن به مفهوم " کار آفرین "

در ورای محدوده های تعریف شده ، مشکلاتی را در زمینه ی جامعه شناسی کار آفرینی ایجاد می نماید.حدود مفهوم "کارافرین" چنانکه توسط شومپیتر تعیین شده(1961) بی شک امروزه بسیار محدودتر است. هم به علت تغییرات تاریخی در کشورها ی پیشرفته ی سرمایه داری و هم به خاطر بروز علائق تحقیقاتی منطقی و توجیه پذیر در کشورهای توسعه نیافته ای که در اقتصاد خود دارای برنامه ریزی مرکزی می باشند، یعنی جایی که در آن شرکتها به شیوه ای کاملاً متفاوت از سرمایه داری تکامل یافته ی صنعتی شکل می گیرند. بعلاوه مفهوم جالب تری که 20 الی 30 سال پیش توسط آرتور کول 1965 و دیوید مک کلند 1969درباره ی کار آفرین ارائه شد باعث ضعیف شدن و رقیق شدن این مفهوم گردید.تعریفی که محققین در زمینه ی کار آفرینی به کا ر خواهند گرفت نباید چندان از مفهوم مورد استفاده ی مردم امروزین به دور باشد. (مثلاً آنچه که در مطبوعات تجاری از آن استفاده می شود) ونه از اساس تاریخی در شرکتهای سود آور.

مشکل تعریف

کار آفرینی چیست و کارآفرینان چه کسانی هستند؟ همواره سوالاتی وجود دارد که هیچگاه به پاسخ قطعی منجر نمی شود.احتمالاً به این علت که دانشمندان جامعه شناس از رقابتهای معنایی لذت می برند و یا بخاطر آنکه نیازهای تحقیقات علمی آنها را تحریک می کند تا همواره در شکار رابطه ای کامل میان تعریف پدیده و خود آن پدیده باشد . بنابراین در پاسخ به این سوال که " چه کسی کار آفرین می شود و چرا؟" شخصی کاملاً راغب است که چنین پاسخ گوید "اما آیا پیتر کیلبی (peter Kirby ) تمام آنچه را که در مقاله خویش بنام " شکار هیفالومپHunting of Heffalump) )آورده است مورد توجه قرار نداده است ؟ "
در حالیکه که کیلبی (1971) ممکن است هیفالومپ را مستقیماً مشخص نکرده باشد اما زمینه ی و زیست محیط طبیعی وی را یافته است.جائی ما بین دره و راهبردهای عرضه – تقاضا ی اقتصاد کلان ، مثال رودخانه ی تجربیات اجتماعی سازی ایام کودکی ، صحرای حاشیه نشینی اجتماعی ،دره ی فریبنده ی محدودیتهای سیاسی تحمیلی بر تصمیم گیریهای اقتصادی .با اینهمه مطلبی که درباره ی این موضوع نگاشته شده است ، ممکن است کسی به این نتیجه برسد که دانستن این مطلب که کار آفرین کیست و یا چیست واقعاً اهمیت چندانی ندارد بلکه باید زیست محیط طبیعی چنین موجودی را مورد بررسی قرار دهد. بگذار شکارچیان یعنی تعقیب بی حاصل این موجودات گریز پا را رها کنند! درعوض متغیرهای محیطی شکل دهنده به رفتار آنها را بشناسند و زمینه ی آنها را تعیین نمایند! این مطلب است که در حال حاضر درباره ی این موضوع مورد اجماع قرار دارد.با اینحال تعاریف همچنان اهمیت دارند چرا که باعث مدیریت پذیری تحقیقات می شوند. مفهومی که آنقدر وسیع باشد که فضای تنفس کافی برای تمامی پدیده های مجردی که هر کس ممکن است بخواهد در آن بگنجاند، داشته باشد،می تواند برای هر چیز توضیحات نامناسبی را ارائه نماید.بنابراین از یک طرف مفهوم "کارآفرین" می تواند به هر فردی که دارای کار مستقلی است اشاره نماید، البته هنگامی که بتوان نشان داد که آن شخص ریسکی را پذیرفته ،منابعی را فراهم آورده ،ابتکار عملی از خود نشان داده و یا رفتار مستقلی را بروز داده است . در اینصورت "کار آفرین " همیشه با "فردی که دارای شغل مستقل است هم معنی می باشد.اما اگر واقعاً چنین است چرا مدارس مدیریت بازرگانی بین مدیریت شاغل کوچک و مدیریت شرکتهای تازه تاسیس حد و مرزی قائل می شوند( تفاوت بین مدیریت و کار آفرینی) ، و چرا باید نویسندگان Wall street journal,Times, Forbes و سایر مجلات "کار آفرین " و "کار آفرینی " را بیشتر مناسب برخی از دارندگان مشاغل آزاد و افرادی که تعهد اتی را می پذیرند ، بدانند تا برای دیگران.
درک پروفسور از مفهوم "رویداد کار آفرینی " از این هم آزادانه تر است چرا که قطع نظر از زمینه ی فرهنگی یا حرفه ای ، هر گونه نقشی را شامل می شود که می تواند با توان ریسک پذیری ،ابتکار عمل ، فراهم آوردن منابع ونیز خود گردانی در ارتباط باشد.با چنین مفهوم گسترده ای ، یک "شراکت " می تواند تقریباً انجام هر منظوری را شامل شود. تعریف پروفسور شاپرو به هر پرسه گرد ، ارتقا دهنده ،سازمان دهندگان نظام شهری و حتی سازمان دهنده ی حوادثی در کشورهای سوسیالیست این امکان را می دهد تا به بنای یادبود جوزف شومپیتر وارد گردد، جایی که عمده ی بارانهای اقتصادی صنعتی در صحنه ی میانی قرار دارند .( این نکته را باید خاطرنشان ساخت که تعریف شومپیتر هیچ گروهی از مردم را از نظر دور نمی داشت، اما مثالهایی که وی کراراً بدان ها اشاره می کند نشان می دهد مفهوم پذیری وی بیشتر در نوآوریهای صنعتی و تکنولوژیک ریشه داشت تا نوآوریهای مالی بازاریابی و هیچگونه اشاره ای به زمینه های غیرتجاری که مفهوم مورد نظر شاپرو آنرا مجاز می کرد نکرده بود.)
در آمریکا همواره پیشرفت در موقعیت ورشد حرفهای مورد تاکید قرار داشته است. از آنجا که "کار آفرین"امروزه به شدت مورد نیاز می باشد جای تعجب نیست که تعداد فراوانی خواهان عنوانی برای خود باشند، چه این افراد اثر شومپیتر بنام "تئوری اقتصادی"
(Theory of Economic development ) (1961) را خوانده باشد وچه پروژه ی هاروارد در تاریخ کار آفرینی را شنیده باشند . تنها کارآفرینان آکادمیک که ممکن است
Federal craftsmanship ،مشاوره ی شخصی احتمالاً کارمعاملات ملکی به عنوان یک کار دوم را با تدریس و نوشتن با هم ترکیب کنند ، ممکن است همچنان با ریسمان ها تیرهای فخر فروشی تکان دهنده از سوی همسانان حرفه ای خود مواجه گردند. و اخیرا نوع کاملاً جدیدی بنام "کارآفرینان ورقه ای " (paper entrepreneur) توسط رابرت ریش (Robert Reich) برنامه ریز سیاستهای کمیسیون تجارت فدرال به طبقه بندی در حال رشد ما افزوده شده است. این نوع کارافرینان را می توان پادتنی مخرب در جریان خون سرمایه داری پیشرفته دانست، چرا که ماموریت بسیاری از آنها عبارت است از ارتقای سطح مقررات نوآوری که کارآفرینان بخش خصوصی را تضعیف کرده ونا امید می نماید و چنان ایشان را درگیر تردستی های مالی و حقوقی می نماید که جریانات سازند ه را به سوی سرمایه منحرف می کند. آیا بهتر نیست این نوع را"ضد کارآفرینی"بنامیم.؟
مدیران بازرگانی که در برگزیدن استراتژی متناسب برای پیشبرد محصولات جدید خطا می کنند، ریسکهایی را در زمینه ی کارشان می پذیرند، اساتیدی که برنامه های آموزشی کار آفرینی را در کالج های آزاد هنری با ظرفیتهای غیر تجاری آغاز می کنند ،خود را در معرض ریسک های بزرگی قرار می دهند. کارگزاران خدمات اجتماعی ممکن است بطور ناخواسته درگیر منازعاتی پارلمانی گردند که می تواند کار آنها را به مخاطره اندازد.
اگر از طرف دیگر ریسک پذیری به سرمایه (دارائیها) محدود شود ، تعریف مفهوم "کار آفرین" مفهومی که عموم مردم از آن درک می کنند و نیز به واقعیت تشکیل شرکتها توسط بخش خصوصی نزدیکتر می شود. واقعیت این است که برخی از کارآفرینان ممکن است از سر مایه گذاری مالی (سهم الشرکه) شانه خالی کنند. این نکته را نیز باید خاطر نشان کرد که این مساله از نظر شوم پیتر یک معیار ضروری نمی باشد(1947) بلکه وی کارآفرینان را (افرادی که منابع را برای ترکیب های جدید سازماندهی می کنند) را سرمایه داران (تامین کنند گان سرمایه ی شرکتها) متمایز می داند.به هر حال معیار پذیرش ریسک در مورد سهم الشرکه یا داراییها می تواند کاندیداهای ارزشمند دیگری را از قلم بی اندازد که بر سر وقت،انرژی و حتی شاید آرامش کاری خانوادگی خود ریسک می نمایند تا شرکتی را تامین کنند.یک تعریف باید حداقل افرادی را شامل شود که در نتیجه فعالیتهای شراکت سهیم می باشند.نتایجی که بزرگی آنها از همان ابتدا معلوم نیست .یک دسته از سازمان دهندگان شرکت که در ازای سهمی از سهام مورد انتظار ویا کسب در آمدی به جزیک دریافتی یا حقوق ثابت ، زمان ،انرژی و مهارت خود را به مشارکت می گذارند به ما اجازه می دهند تا به طور مثال مدیر قسمتهای قبلی را نیز در تعریف خود بگنجانیم، یعنی شخصی که از طریق خرید ارزش افزوده ی بخشی از سهام سرمایه گذاری شده توسط دیگران ، جایگاهی فرعی و نا خواسته از شرکت مادر بدست می آورد. این مورد قطعاً به ما امکان می دهد تا تمامی افرادی را که بخشی از تیم کار آفرینی بوده و می توان آنها را در شرکتهای high-techو زمینه های سریع الرشد دید ، در این مفهوم جای دهیم ، حتی اگر این افراد بجای سرمایه ی نهاده شده تنها مهارت ویا تلاش خود را به مشارکت گذاشته باشند.
این بازیکنان آنگونه که توسط مایکل مک کوبی ( (Michael Mac Coby) 1976)توصیف شده اند تیمهایی تشکیل می دهند ، پروژه هایی را پیش می برند و با بخشی از سرمایه ی در گردش شرکت shoot craps ، و مدیران فعالیتها " که بخشهایی از شرکتهایی مانند 3Mو مونسانتو (MOMSANTO)را در شرکتهای جدید ایجاد کرده اند ، یا به خاطر آنکه طبق مد روز رفتار کرده باشند ویا از آنجا که برای نخستین روزهای ایجاد شرکت که هیچ چیز حالت عادی و روزمره را نداشته است دلتنگ شده بودند ، همچنین گرفتار بیماری مسری کار آفرینی شده اند . این افراد و افراد دیگری شبیه آنها باشند همگی دارای ویژگیها ویا استعداد ذاتی کار آفرینی بوده و به قول شاپرو ممکن است به درستی در رویدادهای کار آفرینی حضور داشته باشند ] کوپولسکی Copulas) ) ومک نالتی( (Mc Nasty (1974).
اما آیا باید آنها را در زمره ی کار آفرینان نیز پنداشت؟اگر این افراد چیزی بیش از آنچه در شرط بندیها می بازد در عواید مالی شرکت مشارکت داشته باشند احتمالاً باید آنها را در زمره ی کار آفرینان پنداشت.اما اگر نتوانند، صرفاً "مدیرانی خلاق هستند ، " افرادی که بر روی آب راه می روند "، زنان مردانی در "fast-tarck " ، اما همه این دلایل صرفاً مدیر باقی می مانند.
آنها که در شرکتهای بزرگ در جایگاه های بالا قرار می گیرند باید علاوه بر توانائیهای مشهود در تخصصهای فنی ، از مهارتهای بین فردی قابل توجهی برخوردار باشند. این مهارتها به ایشان امکان می دهد تا در قالب شبکه ها ی اجتماعی برای شرکت ایجاد دارایی نمایند ،پدیده ای روزا بت کانتر (Roabeth kanter) در مطالعه ای در اواسط دهه ی 1970خود درباره ی شرکتهای بزرگ تامین مواد صنعتی بدان اشاره نمود.کانتر خاطر نشان می کند که توانایی شخصی در ریسک پذیری و تشکیل شرکت تا حد بسیاری به شبکه های سازمان یافته ی حمایتی قابل دسترس مدیران بستگی دارد. در حقیقت ادوارد بان فیلد (Edward BonField) (1964) - اندیشمند سیاسی – معتقد است که موفق ترین سیاستمداران در یک سیستم سیاسی افرادی هستند مانند دالی شهردار سابق نیویورک (Mayor Daley) که می دانست چگونه مبالغ قابل توجهی از تعهدات علائق شخصی را جمع آورد. شرکتهای بزرگ از بسیاری جهات شبیه سیستمهای سیاسی عمل می کنند. کارآفرینان اغلب کارهایشان بهتر از راه اندازی شبکه های اجتماعی جهت تمامی مزایای بین فردی قابل تحمل توسط این ترافیک انجام می دهند. کاملاً طبیعی است که اینان محیطهای اداری بوروکراتیک را به هیچ وجه مطابق ذائقه ی خویش نمی یا بند. همچنانکه شاپرو و دیگران بدر ستی خاطر نشان کردند اغلب همین عوامل برآشوبنده ی حرکتهای سازمانی ، کاهش خود گردانی و دخالت های نا بجاست که باعث می شود گوسفند سیاه رمه را رها کرده وبه راه خویش رود.
نوآوری به عنوان یکی از ویژگیهای ضروری در تعریف کار آفرینی ، مشکلاتی را ایجاد می نماید. از نظر پروفسور شاپرو رویداد کارآفرینی به معنای نوآوری است. در صورت وجود سایر معیارهایی که شاپرو لیست کرده است ،صرف آغاز یک کار خود یک کار آفرینی محسوب می شود. اما چرا باید تصمیم به برپا کردن یک دکه ی خیابانی ویا دست فروشی به عنوان نوآوری در نظر گرفته شود؟ در عین حال بدون وجود نوآوری و تازگی به عنوان بخشی از تعریف کار آفرینی ،توجیه اختلاف موجود میان سازماندهی شرکتهای جدید و مشاغل کوچک چندان کار ساده ای نخواهد بود.اما حتی اگر دانشگاهیان توجه چندانی به این مطلب نداشته باشند ولی نویسندگان نشریات بازرگانی بی تردید علاقه مند هستند که همچنان میان افرادی که به راه اندازی تاسیسات خشک شویی ،ساندویچ فروشی ،ایستگاه پمپ بنزین و آنان که به فروش فرش ،skis پلاستیکی ، hula hoops و میکرو پروسسوراشتغال دارند ،تمایز قائل شوند.
از آنجائیکه خاصیت نوآوری در توالی بلا فصل چیزهای مختلف تفاوت می کند لذا کاربرد آن با مشکلاتی مواجه می باشد. هر یک از مشاغل جدید چیزی متفاوت در خود دارند .چه هنگام خاصیتی به اندازه ی کافی در چیزی وجود دارد تا بتوان آنرا "کارآفرینانه " خواند؟ بی شک تغییرات پیشگامانه ی ری کراک (Ray Kroc) در صنایع غذایی آماده با هر استانداردی ،نو آوری تلقی می گردد.
همچنانکه تد لویت (Ted Levitt) در یکی از مقالات سا ل 1972 بررسی تجاری هاروارد (Harvard Business Review) خاطر نشان کرد ه است .کراک تکنیکهای خط مونتاژ را برای تولید همبرگر دونالد سرویس دادن به مشتری ها بکار گرفته است و انقلابی سازمان بافته در سرویس غذاهای آماده ایجاد نمود که بعدها توسط دیگران از آن کپی برداری شد.بر طبق تعریف شوم پیتر این یک نو آوری تکنولوژیک نبود بلکه صرفاً عبارت بود از "یک ترکیب جدید " که مشخصاً با مورد مغازه داری که صرفاً با خلق یک ساندویچ جدید حجم درونی یک ظرف غذا را افزایش می دهد تفاوت دارد. شما می توانید اگر بخواهید هر دو مورد را "رویداد کار آفرینی " بخوانید اما دوره های مربوط به راه اندازی شرکتهای جدید بر نمونه های کراک وسایر افرادی که زمینه های جدید ، حساس و قابل مشاهده ای را در صنایع خود بو جود می آورند ، تاکید می ورزند.

به روز کردن شوم پیتر
مفهومی که شوم پیتر درباره ی کار آفرینی تعریف کرده است مطمئنا به اندازه ی کافی انعطاف پذیر بوده است به مواردی که از حساسیت کمتری برخوردار بوده این امکان را داده است تا خرید کردن را به تجربه ای ارزشمند تبدیل کند. گرچه به نظر می رسد الگوی وی رجال و اعیان قرن نوزد همی بوده است تا دلالان غیر ملموس غذای خشک که نخستین سو پرهای بزرگ را با اجناس جالب ،پیشخوان های sarsaparilla و سیاست قیمت گذاری ثابت به منظور تبدیل کردن خرید به یک تجربه ی آرام و ارزشمند به وجود می آورند.شوم پیتر بر نوآوریهای حساسی تاکید داشت که باعث رشد بلند مدت و دائم اقتصاد می شوند.
شوم پیتر همچنین به این مطلب اذعان داشت که کار آفرین در حالیکه در تلاش است تا شرکت جدیدی را سازماندهی نماید ، یک کار آفرین است اما آنگاه که کسب و کار وی براه افتاد ،دیگر یک مدیر- مالک می باشد. نوآوریهای جدید و تغییرات نوآوریهای اولیه می تواند مدیر-مالک را به نقش کار آفرینی قبلی خود بازگردند. بنابراین تعریف شوم پیتر نیز به مفهوم شاپرو یعنی رویداد کار آفرینی می رسد اما هنوز بسیار محدودتر است چراکه شوم پیتر بر نو آوری پافشاری می نماید(که چیزی بیش از صرف راه اندازی کاری را ایجاب می کند که قبلاً وجود خارجی نداشته است.) ونیز بر سودی غیر قابل محاسبه که حق یک کار آفرین موفق می باشد.
همین مورد اخیر است که که محدود کننده بوده و ایجاب می کند که کار آفرینی در محدوده ی اقتصاد شرکتهای آزاد در بخش خصوصی باقی بماند. بی شک در جامعه ای همچون اتحاد جماهیر شوروی نیز " تسریع کنند گان " (expediters) بسیاری وجود دارند که به عنوان کار آفرین عمل می کنند و حکومت نیز وجود آنها را تحمل می کند ، چراکه ایشان در حضور آن خشونت بوروکراتیک منابع مختلف را گرد می آورند .البته این افراد هیچگونه سودی به معنای متداول آن بدست نمی آورند.،بلکه گاه هدایایی زیر میزی وپاداشهایی در یافت کرده و یا از حقوقی بهره مند می گردند که پایه گذار ویژگیهای آنها در قاموس کار آفرینی می باشد.
هنگامی که ما از این مسئله که کار آفرین کیست و کار آفرینی چیست پیشتر رفته و به این سوال می رسیم که چرا برخی افراد تمایل بیشتری به استقلال ، ریسک پذیری ، ابتکار عمل و نوآوری دارند ،به سرعت متوجه می شویم که پاسخ به این گونه مسائل به شدت مفهومی که از کار آفرینی پذیرفته ایم بستگی دارد. اگر مفهوم مورد نظر بیش از حد وسیع باشد وهر موردی را در بر گیرد ، هر کسی دچار حیرت می شود که آیا جستجو برای عوامل سببی معانی مختلفی را در بر خواهد گرفت یا نه. بی شک در جامعه ای همانند جامعه ی ما تعداد فراوانی از مردم در مقاطع مختلف زندگیشان ،با رویدادهای کار آفرینی در گیر بوده اند. در ارتباط با افرادی که در مشاغل خصوصی مستقل فعالیت داشته اند. نکات مختلف مربوط به کار آفرینان از قبیل شخصیت ، مشاغل والدین و پیشینه های اجتماعی به طور وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته اند. هر گاه مفهوم مورد نظر از کارآفرینان چنان باشد که افراد شاغل در بخش خدمات مدنی ، مدیران کارخانه های شوروی ویا سازمان دهندگان مدنی و شهری را نیز شامل شود،احتمالاً ارتباطات فوق الذکر بسیار ضعیف خواهد شد .
فصلی که پروفسور شاپرو نگاشته است در هشدار دادن دانشجویان کار آفرینی نسبت به ماهیت بسیاری از تشکیل شرکتهای اتفاقی بسیار مفید بوده است. احتمالات غیر قابل پیش بینی میتواند بسیاری از افراد را به کار آفرینی هدایت نماید که ممکن بود درغیراین صورت حرفه های مطمئن تر و تثبیت شده تری را دنبال کنند. با وجود اینکه متون بسیاری بدین فرض تمایل دارند که تنها برخی از انواع شخصیتها هستند که ناگزیر به سوی نقشهای مستقل از جمله تشکیل شرکت رانده می شوند اما پروفسورشاپرو خاطرنشان می کند جنبه های منفی زندگی فردی نیز اگر مهمتر نباشند ، به همان اندازه دارای اهمیت می باشد. اخراج ناشی از ظلم استبداد سیاسی یا مذهبی ویا از دست دادن کار ممکن است به اندازه ی نیاز به استقلال درآمد بالا اهمیت داشته باشد. می توان چنین فرض کرد که کار آفرینان "اتفاقی " نقش خود را تا حد زیادی مدیون عواملی چون اخراج واز این قبیل می باشد در مقایسه با کار آفرینان "ناگزیر " که در سایر بخشهای متون مربوطه از آنها صحبت شده ، دامنه ی وسیعتری از فاکتورهای فردی را به نمایش می گذارند.

کار آفرینان ساختگی متصنعی:
جامعه شناسی کار آفرینی این واقعیت را نیز در نظر می گیرد که کار آفرینی در حال تخصصی شدن است. به خاطر وجود مراکز ،موسسات و برنامه های جدید آموزش فارغ التحصیلان ،نظام جدیدی از کار آفرینی در حال شکل گیری است.در حالیکه کارآفرینان متخصص در صد بسیاری پائینی از کارآفرینان آمریکائی را تشکیل می دهند ،واین نسبت طی دهه های آینده نیز به همین مقدار خواهد بود،اما ظهور چنین قشری در صحنه ی کار آفرینی تغییر وتبدیلاتی را در الگوهای توصیفی تثبیت شده ایجاب می نماید.دانشجویان MBA امروزه ممکن است به مفاهیمی دست یابند که درصورت فقدان برنامه های تخصصی دست یابی به آنها بعید می نمود. سمینارهای آموزشی فراوان فزاینده ای در زمینه ی کار آفرینی در دانشگاه ها و کالج ها برای دانشجویان ترتیب داده می شود.مطمئنا جامعه شناسی کار آفرینی برآن خواهد بود تا کار آفرینی را که آموزشهای تخصصی جدید را دیده اند مورد مطالعه قرار داده و آنها را با افرادی بدون هیچگونه تحصیلات رسمی در زمینه ی کار آفرینی به تاسیس شرکتها مبادرت کرده اند مقایسه نماید.آیا این دو گروه به یک اندازه موفق می باشند؟با در نظر گرفتن این حقیقت که بسیاری از دانشجویان این رشته خود آنرا برگزیده اند ،آیا برنامه های آموزش تخصصی در راه اندازی شرکتهای جدید براستی تفاوت چندانی ایجاد کرده است؟
در حالیکه کار آفرین " اتفاقی " بخاطر احتمالات خارج کنترل خود به تاسیس شرکت روی آورده است ، یک کار آفرین آموزش دیده ممکن است خود آگاهانه تصمیم به اتخاذ چنین نقشی گرفته باشد،حتی قبل از آنکه کارش دقیقاً چه خواهد بود. این بیانگر دیگری از گونه های هیفالومپ می باشد : " کار آفرین تصنعی ".
یک کار آفرین غیرواقعی تصنعی حتی قبل از آنکه موقعیت شرکت را در بازار به آزمون گذارد ،خود را آگاهانه به نقش خویش شناسائی می نماید.

منبع:سایت مدیران ایران



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:03 PM | نویسنده : قاسمعلی
کارآفرینان‌ اجتماعی‌ افرادی‌ هستند که‌ از فرصتهای‌ پیش‌ آمده‌ به‌ خوبی‌ استفاده‌ کرده‌ و با ایجاد تغییراتی‌ چیزهای‌ جدیدی‌ را می‌آفرینند .
کارآفرین‌ همیشه‌ در جستجوی‌ تغییر است‌ و به‌ آن‌ حساسیت‌ نشان‌ می‌دهد و در یک‌ فرصت‌ استثنایی‌ از آن‌ استفاده‌ می‌کند .
کارآفرینی‌ ابزار بسیار مهمی‌ در توسعه‌ اقتصادی‌ است‌ که‌ عمده‌ترین‌ تاثیر خود را با ایجاد شغل‌ نشان‌ می‌دهد .
کارآفرینان‌ برخی‌ کارها را برای‌ اولین‌بار انجام‌ می‌دهند و از این‌رو همیشه‌ ریسک‌پذیرند .
کارآفرینان‌ نیازی‌ نیست‌ مخترع‌ باشند بلکه‌ آنها به‌ سادگی‌ نیاز دیگران‌ را برای‌ ابداع‌ ازطریق‌ آفرینش‌ ایده‌های‌ نو برطرف‌ می‌کنند .
موسسات‌ آموزشی‌ باید کارآفرین‌ اجتماعی‌ تربیت‌ کنند تا بتوان‌ با روشهای‌ جدید به‌ پیشرفت‌ اجتماعی‌ دست‌ یافت .

مقدمه
‌مفهوم‌ کارآفرینی‌ تحت‌الشعاع‌ مسائل‌ جامعه‌ قرار گرفته‌ و از حد یک‌ شعار فراتر نرفته‌ و به‌ صحنه‌های‌ کسب‌وکار و سازمان‌ هنوز وارد نشده‌ است. در اکثر کشورهای‌ توسعه‌یافته، مفهوم‌ کارآفرینی‌ در سطوح‌ اقتصادی‌ جاافتاده‌ به‌طوری‌ که‌ جوانان‌ می‌توانند خود را به‌ یک‌ قهرمان‌ تجاری‌ تبدیل‌ کنند. ولی‌ در کشور ما کارآفرینی‌ اقتصادی‌ بیشتر اشتباهاً‌ به‌ عنوان‌ ایجاد شغل‌ به‌ کار برده‌ می‌شود.(1) کارآفرینی‌ از دیدگاههای‌ مختلف‌ موردبررسی‌ قرار گرفته‌ به‌طوری‌ که‌ پیتر دراکر، مک‌کله‌ لند، توماس‌ بگلی‌ و دیوید بوید نظرات‌ متفاوت‌ و گوناگونی‌ درخصوص‌ مفهوم‌ کارآفرینی‌ ارائه‌ کرده‌اند. برخی‌ از محققان‌ درمورد هدف‌ و انگیزه‌ کارآفرینان‌ و بعضی‌ دیگر خصوصیات‌ و ویژگیهای‌ آنان‌ را موردمطالعه‌ قرار داده‌اند. کارآفرینی‌ به‌ مفهوم‌ اجتماعی‌ کمتر کانون‌ توجه‌ نظریه‌پردازان‌ مدیریت‌ و اقتصاد قرار گرفته، مطالعات‌ و بررسیهای‌ انجام‌ شده‌ نیز حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ به‌ این‌ بخش‌ از کارآفرینی‌ توجهی‌ نشده‌ به‌طوری‌ که‌ اکثر مطالعات‌ و پژوهشها در زمینه‌ کارآفرینی‌ به‌ مفهوم‌ اقتصادی‌ آن‌ است. این‌ نوع‌ کارآفرینی‌ منفعت‌ موسسه‌ اجتماعی‌ را با تصویری‌ از انضباط، نوآوری‌ و وابستگی‌ اجتماعی‌ بیان‌ می‌دارد و ریشه‌ در تعاملات‌ انسانی‌ و روابط‌ اجتماعی‌ بشری‌ دارد. کارآفرینی‌ اجتماعی‌ پدیده‌ یا نظریه‌ جدیدی‌ نیست‌ بلکه‌ پیدایش‌ آن‌ مقارن‌ با به‌ رسمیت‌ شناختن‌ و ایجاد موسسات‌ و بنگاههاست. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ نگرشهای‌ خلاقانه‌ برای‌ حل‌ مسائل‌ اجتماعی‌ را جهت‌ ایجاد ارزش‌ اجتماعی‌ به‌ کار می‌برند و دارای‌ خصوصیات‌ و ویژگیهای‌ خاص‌ خود یعنی‌ عاملان‌ تغییر در بخش‌ اجتماعی، پذیرش‌ ماموریت‌ برای‌ ایجاد و بقا ارزش‌ اجتماعی، شناسایی‌ و ترغیب‌ فرصتهای‌ جدید، به‌کارگیری‌ فرایند مستمر نوآوری‌ و اقدام‌ جدی‌ به‌وسیله‌ منابع‌ دردسترس‌ که‌ درنهایت‌ به‌ ارزش‌سازی‌ اجتماعی‌ و بقا موسسه‌ اجتماعی‌ منجر می‌گردد، از این‌رو، باتوجه‌ به‌ ویژگیهای‌ خاص‌ و بارز کارآفرینان‌ اجتماعی‌ بایستی‌ افرادی‌ که‌ صلاحیت‌ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ را دارند تشویق‌ و به‌ آنان‌ پاداش‌ داده‌ شود تا قادر به‌ فعالیت‌ در زمینه‌های‌ اجتماعی‌ باشند .

تعاریف‌ کارآفرینی
‌پیتر دراکر کارآفرینی‌ را از دیدگاه‌ فردی‌ موردتوجه‌ قرار داده‌ و کارآفرینان‌ را صرفاً‌ عامل‌ تغییر نمی‌داند، بلکه‌ می‌گوید آنان‌ افرادی‌ هستند که‌ از فرصتهای‌ پیش‌ آمده‌ (تکنولوژی، سلیقه‌های‌ مصرف‌کننده، مزیتهای‌ اجتماعی‌ و غیره) به‌ خوبی‌ استفاده‌ کرده‌ و با ایجاد تغییراتی‌ چیزهای‌ جدیدی‌ را می‌آفرینند. باتوجه‌ به‌ تعریف‌ فوق، کارآفرین‌ همیشه‌ در جستجوی‌ تغییر است‌ و به‌ آن‌ حساسیت‌ نشان‌ می‌دهد و در یک‌ فرصت‌ استثنایی‌ از آن‌ استفاده‌ می‌کند. کارآفرینان‌ اجازه‌ نمی‌دهند آزادی‌شان‌ به‌وسیله‌ منابع‌ اولیه‌ محدود شود و منابع‌ را برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ کارآفرینی‌ بسیج‌ می‌کنند. از این‌رو، کارآفرینی‌ ابزار بسیار مهمی‌ در توسعه‌ اقتصادی‌ است‌ که‌ عمده‌ترین‌ تاثیر خود را ازطریق‌ ایجاد اشتغال‌ نشان‌ می‌دهد و برای‌ نیل‌ به‌ این‌ مهم، زمینه‌سازی‌ فرهنگی‌ و آماده‌سازی‌ جامعه‌ بایستی‌ مدنظر قرار گیرد.(2 )
کارآفرینان‌ دارای‌ رفتار پیچیده‌ هستند و هیچ‌ نظریه‌ای‌ نمی‌تواند رفتار آنان‌ را تشریح‌ کند. شاید اولین‌ و مهمترین‌ نظریه‌ مربوط‌ به‌ زمینه‌های‌ روانی‌ کارآفرینان‌ توسط‌ دیوید مک‌ کله‌ لند در دهه‌ 1960 مطرح‌ گردید. مک‌ کله‌ لند بیان‌ می‌دارد که‌ کارآفرینان‌ افرادی‌ هستند که‌ نیاز فراوانی‌ به‌ موفقیت‌ دارند و مخاطرات‌ بالایی‌ را می‌پذیرند و چنین‌ ریسکهایی‌ آنان‌ را به‌ فعالیت‌ مداوم‌ تحریک‌ می‌کند. مک‌ کله‌ لند معتقد بود در جوامعی‌ که‌ گرایش‌ به‌ تولید بیشتر باشد افراد نیاز بالایی‌ برای‌ موفقیت‌ دارند .
‌سایر محققان‌ درمورد اهداف‌ و انگیزه‌ کارآفرینان‌ به‌ مطالعه‌ و بررسی‌ پرداخته‌اند و بیان‌ داشته‌اند که‌ سلامت، قدرت، اعتبار، امنیت، عزت‌ نفس‌ و خدمت‌ به‌ جامعه‌ از ویژگیهای‌ آنان‌ است. در اواسط‌ دهه‌ 1980 توماس‌ بگلی‌ و دیوید بوید ادبیات‌ روانشناسی‌ در کارآفرینی‌ را موردمطالعه‌ قرار دادند که‌ تلاشی‌ بود برای‌ تمایز بین‌ کارآفرینان‌ و افرادی‌ که‌ واحدهای‌ تجاری‌ کوچک‌ را اداره‌ می‌کنند که‌ درنهایت‌ به‌ شناسایی‌ پنج‌ بعد کارآفرینی‌ منجر گردید که‌ عبارتند از:(3 )
بعد اول: نیاز به‌ موفقیت: نیاز به‌ توفیق‌ یک‌ انگیزه‌ مشخص‌ بشری‌ است‌ که‌ از احتیاجات‌ دیگر انسانی‌ متمایز است. افراد توفیق‌گرا مخاطره‌جویی‌ را درحد متوسطی‌ ترجیح‌ می‌دهند زیرا آنان‌ معتقدند که‌ کوششها و تواناییهایشان‌ بر نتیجه‌ کار تاثیر می‌گذارند و علاقه‌ فراوانی‌ برای‌ یافتن‌ موقعیتی‌ دارند که‌ موفق‌ به‌ یک‌ بازخور واقعی‌ از نحوه‌ رفتار خویش‌ گردند. طبق‌ مفهوم‌ نیاز به‌ موفقیت‌ مک‌ کله‌ لند، نیاز به‌ موفقیت‌ کارآفرینان‌ بسیار بالاست .
بعد دوم: کانون‌ کنترل: این‌ عقیده‌ فردی‌ که‌ شانس‌ یا سرنوشت، زندگی‌ شخصی‌ آنها را کنترل‌ نمی‌کند از خصوصیات‌ ویژه‌ کارآفرینان‌ است . کارآفرینان‌ و مدیران‌ هر دو تمایل‌ دارند فکر کنند که‌ خودشان‌ راه‌ و روش‌ هر چیزی‌ را می‌دانند و شانس‌ و اقبال‌ نقشی‌ در زندگی‌ شخصی‌ و کاری‌ آنان‌ ندارد .
بعد سوم: تحمل‌ مخاطره: کارآفرینانی‌ که‌ تمایل‌ به‌ ریسکهای‌ متوسط‌ دارند نسبت‌ به‌ کارآفرینانی‌ که‌ ریسک‌ نامعقولی‌ را می‌پذیرند بازده‌ بالاتری‌ را به‌دست‌ می‌آورند .
بعد چهارم: تحمل‌ ابهام: تا اندازه‌ای‌ هر مدیری‌ خیلی‌ از تصمیمات‌ را با اطلاعات‌ نادرست‌ و نامشخص‌ اتخاذ می‌کند. اما کارآفرینان‌ ممکن‌ است‌ با ابهامات‌ بیشتری‌ مواجه‌ شوند؛ به‌ خاطر اینکه‌ ممکن‌ است‌ برخی‌ از کارها را برای‌ اولین‌بار انجام‌ دهند از این‌رو، همیشه‌ در زندگی‌ خود مخاطره‌ می‌پذیرند .
بعد پنجم: رفتار نوع‌ :A این‌ نوع‌ رفتار، تمایل‌ به‌ انجام‌ کار بیشتر در زمان‌ کمتر اشاره‌ دارد و اگر نیاز به‌ انجام‌ چنین‌ کاری‌ باشد، علی‌رغم‌ ایرادهای‌ دیگران‌ کارآفرینان‌ آن‌ را انجام‌ می‌دهند. موسسان‌ و بنیانگذاران‌ شرکتهای‌ کوچک‌ تجاری‌ تمایل‌ به‌ درجه‌ بالایی‌ از نوع‌ رفتارA نسبت‌ به‌ دیگر رفتارها دارند .
‌به‌طور واضح‌ کارآفرینان‌ برای‌ اقدام‌ به‌ یک‌ کار تجاری‌ بیشتر از همه‌ به‌ اعتماد به‌ نفس، خودهدایتی، خوش‌بینی‌ و تشویق‌ نیاز دارند . گاهی‌ اوقات‌ کارآفرینان‌ تصمیم‌ می‌گیرند تا به‌ یک‌ سرمایه‌گذاری‌ جدید اقدام‌ کنند؛ چرا که‌ نمی‌خواهند افقها و چشم‌انداز آینده‌ خود را نادیده‌ بگیرند، آنان‌ تمایل‌ به‌ ریسک‌ تضمینی‌ با سود مالی‌ دارند. در مواجه‌ با این‌ شرایط، بسیاری‌ از افراد کارآفرین‌ برای‌ کنترل‌ سرنوشت‌ شغلی‌ و حرفه‌ای‌ خود تشویق‌ می‌شوند، در مدیریت‌ و در جاهای‌ مختلف‌ شما می‌توانید برخی‌ از این‌ کارآفرینان‌ را ببینید .

مفهوم‌ و معنای‌ کارآفرینان‌ اجتماعی
‌مفهوم‌ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ از تعاملات‌ انسانی‌ و کنش‌ و واکنش‌ بشری‌ نشأت‌ گرفته‌ است. کارآفرینی‌ اجتماعی‌ منفعت‌ موسسه‌ اجتماعی‌ را با تصویری‌ از انضباط، نوآوری‌ و وابستگی‌ اجتماعی‌ بیان‌ می‌دارد. باتوجه‌ به‌ اینکه‌ اکثر موسسات‌ اجتماعی‌ با بازدهی‌ پایین‌ و عدم‌ کارایی‌ مواجه‌اند و بسیاری‌ از فعالیتهای‌ بشردوستانه‌ از انتظارات‌ و برنامه‌های‌ دولت‌ به‌ دور مانده‌اند ضروری‌ است‌ که‌ کارآفرینان‌ به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ توجه‌ بیشتری‌ داشته‌ باشند؛ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ نیازمند به‌ توسعه‌ و گسترش‌ طرحها و مدلهای‌ جدید برای‌ قرن‌ حاضر هستند . کارآفرینی‌ اجتماعی‌ پدیده‌ نو و جدیدی‌ نیست‌ بلکه‌ کارآفرینی‌ از زمان‌ پیدایش‌ موسسات‌ و بنگاه‌هایی‌ که‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شده‌اند مطرح‌ شده‌ و کارآفرینان‌ روشهای‌ کارآمد و موثری‌ را برای‌ اجرای‌ ماموریتهای‌ اجتماعی‌ خود جستجو می‌کنند. اکثر کارآفرینان‌ اجتماعی‌ با سازمانهای‌ غیرانتفاعی‌ جهت‌ کسب‌ سود و درآمد شروع‌ به‌ کار می‌کنند و صاحبان‌ کار و سرمایه‌ نیز با جذب‌ آنان‌ مسئولیت‌ اجتماعی‌ خود را به‌ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ واگذار می‌کنند. سوالهایی‌ که‌ در این‌ زمینه‌ مطرح‌ می‌شود این‌ است‌ که: کارآفرین‌ اجتماعی‌ چگونه‌ فردی‌ است؟ کارآفرین‌ اجتماعی‌ تمایل‌ به‌ چه‌ کاری‌ دارد؟ کارآفرین‌ اجتماعی‌ چه‌ مفهومی‌ دارد؟
‌کارآفرینان‌ اجتماعی‌ افرادی‌ هستند که‌ تغییراتی‌ را در خدمات‌ اجتماعی‌ از طریق‌ موارد ذیل‌ جهت‌ دستیابی‌ به‌ ارزش‌ اجتماعی‌ به‌وجود می‌آورند:(5 )
تبیین‌ و تعریف‌ فرایندهای‌ جدید خدمات، تولیدات‌ یا روشهای‌ منحصربه‌ فرد عملیاتی‌ که‌ با نوآوری‌ همراه‌ است؛
ایجاد ظرفیتهایی‌ برای‌ ماندگاری‌ و گسترش‌ فعالیت؛
توجه‌ به‌ ایجاد سرمایه‌ و ارزش‌ اجتماعی؛
به‌کارگیری‌ نگرشهای‌ بازارمدار برای‌ حل‌ مسائل‌ اجتماعی؛
یافتن‌ بازارها و فرصتهای‌ جدید برای‌ ماموریت‌ غیر سودآور یا زمینه‌های‌ حمایت‌ نشده‌ توسط‌ نیروهای‌ بازار .
‌کارآفرین‌ اجتماعی‌ خلق‌کننده‌ ارزش‌ اجتماعی‌ است‌ ولی‌ توجیه‌ اینکه‌ منابع‌ مورداستفاده‌ کارآفرین‌ در ایجاد آن‌ ارزش، مناسب‌ بوده‌ یا خیر، کار مشکلی‌ است‌ و تعهد اجتماعی‌ شاخص‌ مناسب‌ و قوی‌ برای‌ بررسی‌ کارایی‌ و اثربخشی‌ امور اجتماعی‌ نیست. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ در بازار کار می‌کنند اما این‌ بازارها دارای‌ نظم‌ و انضباط‌ معینی‌ نیستند. خیلی‌ از سازمانهای‌ هدفدار اجتماعی‌ برای‌ بعضی‌ از خدمات‌ خود حق‌الزحمه‌ مطالبه‌ می‌کنند، آنها همچنین‌ در دریافت‌ بخششها، کمکهای‌ داوطلبانه‌ و انواع‌ دیگری‌ از پشتیبانیها رقابت‌ می‌کنند. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ دارای‌ خصوصیات‌ مشترکی‌ هستند که‌ این‌ ویژگیها عبارتند از :
تفکر بیش‌ از حد و دیدن‌ فرصتهایی‌ که‌ دیگران‌ نمی‌بینند؛
مخاطره‌پذیری‌ و تشویق‌ به‌ قضاوت‌ و تعقل؛
مشکل‌گشایی؛
ایجاد چشم‌اندازهای‌ عملی‌ به‌وسیله‌ عقایدشان‌ که‌ باعث‌ بهبود زندگی‌ افراد می‌شود؛
ساعت‌ کاری‌ چرخشی‌ (منعطف) با ترغیب‌ به‌ سوی‌ هدف‌ اجتماعی .

عناصر کارآفرینی‌ اجتماعی
‌کارآفرینی‌ اجتماعی‌ از شش‌ جزء تشکیل‌ شده‌ که‌ این‌ عناصر به‌ تفصیل‌ عبارتند از :
1 - عاملان‌ تغییر در بخش‌ اجتماعی: کارآفرینان‌ اجتماعی‌ اصلاحگر و تحول‌گرا با یک‌ ماموریت‌ اجتماعی‌ هستند، آنها تغییرات‌ اساسی‌ را در بخش‌ اجتماعی‌ با کارهایی‌ که‌ انجام‌ می‌دهند به‌وجود می‌آورند و چشم‌اندازشان‌ جسورانه‌ است‌ و به‌ موارد اصولی‌ و مشکلات‌ اساسی‌ تاکید می‌کنند و به‌ علائم‌ ساده‌ رفتاری‌ توجه‌ ندارند. آنها اغلب‌ نیازها را کاهش‌ می‌دهند به‌ جای‌ اینکه‌ دقیقاً‌ آنها را برآورد سازند و در جستجوی‌ تغییرات‌ منظم‌ و پیشرفتهای‌ قابل‌ قبولی‌ هستند، اگرچه‌ ممکن‌ است‌ به‌صورت‌ محلی‌ فعالیت‌ کنند فعالیتهایشان‌ توانایی‌ برانگیختن‌ پیشرفتهای‌ همگانی‌ در مناطق‌ انتخاب‌ شده‌ را دارد. درهرحال‌ فعالیتهای‌ آنها در زمینه‌ آموزش، مراقبتهای‌ جسمی، بهبود اقتصادی، هنر و بخش‌ اجتماعی‌ است .

2 - پذیرش‌ ماموریت‌ برای‌ ایجاد و بقا ارزش‌ اجتماعی: این‌ مرکز ثقلی‌ است‌ که‌ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ را از کارآفرینان‌ اقتصادی‌ متمایز می‌سازد، حتی‌ از آنانی‌ که‌ به‌طور اجتماعی‌ مسئول‌ فعالیتهای‌ بازرگانی‌ هستند. برای‌ کارآفرینان‌ اجتماعی، ماموریت‌ اجتماعی‌ اساسی‌ و بنیادی‌ است. نقش‌ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ در توسعه‌ اجتماعی‌ این‌ است‌ که‌ نمی‌تواند مزایای‌ خصوصی‌ ایجاد شده‌ برای‌ افراد را کاهش‌ دهد. سودآوری، ایجاد ثروت‌ و پاسخ‌ به‌ تمایلات‌ مشتریان‌ بخشی‌ از این‌ مدل‌ است. ولی‌ این‌ عوامل‌ ابزاری‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ اجتماعی‌ است. سودآوری‌ معیار ایجاد ارزش‌ و رضایت‌ مشتری‌ نیست‌ بلکه‌ معیاری‌ برای‌ میزان‌ تاثیرات‌ اجتماعی‌ است. کارآفرینان‌ اجتماعی‌ یک‌ برگشت‌ طولانی‌ در سرمایه‌گذاری‌ را جستجو می‌کنند، آنان‌ ازطریق‌ واکنش‌ سریع‌ می‌خواهند پیشرفتهای‌ درازمدت‌ را ایجاد کنند و همیشه‌ درمورد ماندگاری‌ تاثیر اجتماعی‌ فعالیت‌ خود می‌اندیشند .

3 - شناسایی‌ و ترغیب‌ سرسختانه‌ فرصتهای‌ جدید: درجایی‌ که‌ دیگران‌ مسائل‌ و مشکلات‌ را می‌بینند کارآفرینان‌ فرصتها را شناسایی‌ می‌کنند . کارآفرینان‌ اجتماعی‌ به‌ سادگی‌ به‌ سوی‌ درک‌ نیازهای‌ اجتماعی‌ سوق‌ پیدا نمی‌کنند درعوض‌ آنان‌ در زمینه‌ اینکه‌ به‌ پیشرفتی‌ دست‌ پیدا کنند دیدگاه‌ و بینش‌ جدیدی‌ دارند و چشم‌انداز کاری‌ خود را معین‌ می‌سازند . آنان‌ مدل‌هایی‌ را توسعه‌ داده‌ و قادرند به‌ آنچه‌ که‌ انجام‌ می‌دهند نائل‌ شوند، همچنین‌ آنان‌ یاد می‌گیرند چه‌ چیزی‌ را انجام‌ دهند یا ندهند. جزء اصلی‌ کار آنان‌ اصرار و پافشاری‌ برای‌ پیش‌بینی‌ و قضاوت‌ است. آنان‌ زمانی‌ که‌ با یک‌ مانع‌ مواجه‌ می‌شوند بیشتر فعالیت‌ می‌کنند. سوال‌ کارآفرینان‌ این‌ است‌ که: چگونه‌ می‌توان‌ بر این‌ موانع‌ فائق‌ آمد؟ چگونه‌ می‌توان‌ این‌ کار را انجام‌ داد؟ جواب‌ آن‌ است‌ که‌ آنان‌ با شناسایی‌ فرصتهای‌ جدید و پافشاری‌ و اصرار در آن‌ و ترغیب‌ هدف‌ خود قادرند به‌ موانع‌ موجود غلبه‌ کنند .

4 - به‌کارگیری‌ فرایند مستمر نوآوری، سازگاری‌ و یادگیری: کارآفرینان‌ مبتکر و نوآورند، آنان‌ به‌ انجام‌ کارهای‌ تازه‌ و توسعه‌ مدلهای‌ جدید می‌پردازند و پیشقدم‌ در ارائه‌ نگرشهای‌ جدیدند. باتوجه‌ به‌ گفته‌ شومپیترSCHUMPETER) ) ، نوآوری‌ می‌تواند اشکال‌ بسیاری‌ به‌ خود بگیرد و نیازی‌ به‌ اختراع‌ چیزهای‌ جدید نداشته‌ باشد و به‌ سادگی‌ می‌تواند با ایده‌ جدید، روش‌ جدید و با یک‌ موقعیت‌ جدید همراه‌ باشد. کارآفرینان‌ نیازی‌ نیست‌ که‌ جزء مخترعان‌ باشند بلکه‌ آنها به‌ سادگی‌ نیاز دیگران‌ را جهت‌ ابداع، ازطریق‌ آفرینش‌ ایده‌های‌ جدید برطرف‌ می‌کنند. نوآوری‌ آنان‌ ممکن‌ است‌ ازطریق‌ چگونگی‌ ساختار برنامه‌های‌ اصلی‌ یا کیفیت‌ منابع‌ دردسترس‌ پدیدار شود. آنان‌ روشهای‌ نوآوری‌ را برای‌ اطمینان‌ از مخاطرات‌ جستجو می‌کنند که‌ از آن‌ طریق‌ به‌ منابع‌ در طول‌ زمان‌ دست‌ خواهند یافت‌ و ارزش‌ اجتماعی‌ ایجاد خواهندکرد. تمایل‌ به‌ نوآوری‌ بخشی‌ از روش‌ کار موثر کارآفرینان‌ است‌ و آنان‌ درصدد کاهش‌ فعالیت‌ خود نیستند بلکه‌ گرایش‌ به‌ تحمل‌ بالایی‌ از ابهام‌ و یادگیری‌ مدیریت‌ ریسک‌ برای‌ خود و دیگران‌ را دارند. آنان‌ شکست‌ در یک‌ پروژه‌ و یا برنامه‌ را نه‌ به‌ عنوان‌ تراژدی‌ (نمایش) شخصی‌ بلکه‌ تجربه‌ یادگیری‌ می‌دانند .

5 - اقدام‌ جدی‌ و بی‌باکانه‌ به‌وسیله‌ منابع‌ دردسترس: کارآفرینان‌ اجتماعی‌ اجازه‌ نمی‌دهند به‌واسطه‌ حفظ‌ منابع‌ خود از ترغیب‌ چشم‌اندازشان‌ چشم‌پوشی‌ کنند. آنها در انجام‌ دادن‌ کارهایشان‌ با حداقل‌ منابع‌ و جذب‌ حداقل‌ منابع‌ از دیگران، مهارت‌ خاصی‌ دارند. آنان‌ از منابع‌ کمیاب‌ به‌طور کارآ استفاده‌ می‌کنند و منابع‌ محدود خود را ازطریق‌ اشتراک‌ مساعی‌ با دیگران‌ و شرکای‌ خود تامین‌ می‌کنند. آنها همه‌ منابع‌ را با سرشت‌ بشردوستانه‌ برای‌ کارهای‌ تجاری‌ خود جستجو می‌کنند و از طریق‌ هنجارها یا سنتهای‌ موجود درخصوص‌ بخششها و کمکهای‌ داوطلبانه‌ محدود نمی‌شوند. آنان‌ خطرات‌ و مسائل‌ آینده‌ را ازطریق‌ کاهش‌ زیانهایی‌ که‌ به‌ شکست‌ منجر می‌شوند را تخمین‌ می‌زنند. تحمل‌ میزان‌ ریسک‌پذیری‌ سهامدارانشان‌ را درک‌ و شناسایی‌ می‌کنند .

6 - ارائه‌ حس‌ بلندپروازانه‌ پاسخگویی‌ به‌ موسسات‌ و پیامدهای‌ حاصله : از آنجا که‌ انضباط‌ بازار به‌طور خودکار مخاطرات‌ اجتماعی‌ غیرکارآ را پاکسازی‌ می‌کند، کارآفرینان‌ اجتماعی‌ گامهایی‌ را برای‌ اطمینان‌ از اینکه‌ آنها ارزش‌ ایجاد می‌کنند را برمی‌دارند. آنان‌ این‌ اطمینان‌ را دارند که‌ به‌طور دقیق‌ نیازها و ارزشهای‌ افراد ارزیابی‌ می‌شود و قصد دارند با فعالیتهایی‌ که‌ انجام‌ می‌دهند به‌ جوامع‌ خدمت‌ کنند. آنان‌ انتظارات‌ و ارزشهای‌ دیگر مخترعان‌ و نوآوران‌ را درک‌ می‌کنند. آنان‌ پیشرفتهای‌ اجتماعی‌ را برای‌ مزیتهایی‌ که‌ به‌ جوامع‌ بشری‌ دارد جستجو می‌کنند و برگشتهای‌ اجتماعی‌ و مالی‌ آن‌ را نیز درنظر می‌گیرند . کارآفرینان‌ اجتماعی‌ سازوکارهای‌ بازخور برای‌ تقویت‌ پاسخگویی‌ اجتماعی‌ را به‌وجود می‌آورند. آنان‌ پیشرفتهای‌ خود را با معیارهای‌ همچون‌ اجتماعی، مالی‌ و پیامدهای‌ مدیریتی‌ ارزیابی‌ می‌کنند .

نتیجه
‌کارآفرین‌ فردی‌ است‌ که‌ از فرصتهای‌ پیش‌ آمده‌ به‌ خوبی‌ استفاده‌ کند و با ایجاد تغییراتی‌ قادر به‌ خلق‌ اثری‌ جدید باشد. از این‌رو، کارآفرینی‌ فعالیت‌ بدیع‌ و جدید نیست‌ بلکه‌ فعالیتی‌ نادر است، بنابراین، کارآفرینی‌ اجتماعی‌ نوعی‌ فعالیت‌ کمیاب‌ و مجموعه‌ای‌ از رفتارهای‌ استثنایی‌ را دربر می‌گیرد. این‌ رفتارها باید تشویق‌ و ترغیب‌ و به‌ آنانی‌ پاداش‌ داده‌ شود که‌ صلاحیت‌ و شایستگی‌ برای‌ انجام‌ این‌ کار را دارند. در شرایط‌ متحول‌ و متلاطم‌ امروزی‌ ما نیاز به‌ رفتار کارآفرینی‌ در همه‌ بخشها داریم‌ ولی‌ هرکسی‌ شایستگی‌ کارآفرین‌ شدن‌ را ندارد همچنان‌ که‌ یک‌ مدیر بخش‌ بازرگانی‌ یا اجتماعی‌ نمی‌تواند کارآفرین‌ باشد. از این‌رو، کارآفرینی‌ دارای‌ شاخصها و معیارهای‌ خاص‌ خود است. ازطرفی، هرکسی‌ تمایلی‌ برای‌ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ ندارد چرا که‌ توانایی‌ و صلاحیت‌ خاص‌ خود را می‌طلبد و همچنین‌ بازده‌ مشخص‌ اقتصادی‌ را برای‌ افراد به‌ ارمغان‌ نمی‌آورد. بنابراین، باتوجه‌ به‌ خصوصیات، عناصر و اجزأ کارآفرینی‌ اجتماعی‌ بخش‌ اجتماعی‌ نیاز به‌ سبک‌ رهبری‌ متفاوتی‌ دارد و کارآفرینان‌ اجتماعی‌ گونه‌ خاصی‌ از شیوه‌ رهبری‌ را باید دارا باشند که‌ ضرورت‌ شناسایی‌ و پرورش‌ آنها امری‌ جدی‌ و خطیر است. پس‌ موسسات‌ آموزشی‌ باید متعهد به‌ این‌ امر باشند که‌ کارآفرینان‌ اجتماعی‌ را جهت‌ دستیابی‌ به‌ پیشرفت‌ اجتماعی‌ با روشهای‌ جدید تربیت‌ کنند تا بتوانیم‌ با فراغ‌ بال‌ بیشتری‌ به‌ فعالیتهای‌ اجتماعی‌ بپردازیم .

منابع‌ و مأخذ :

1 - احمد پورداریانی، محمود «کارآفرینی، شغلی‌ که‌ در ایران‌ نیست» تدبیر، شماره‌ 120 .
2 - احمد پورداریانی، محمود «طراحی‌ و تبیین‌ الگوی‌ پرورش‌ مدیران‌ کارآفرین‌ در صنعت» تهران‌ تربیت‌ مدرس، دانشکده‌ علوم‌ انسانی، پایان‌نامه‌ دکتری‌ مدیریت، 1377 .
؛ - STONER J.A.P "MANAGEMENT3 .76P. ؛1983 ؛PRENTICE - HALL
- SCHWAB FOUNDATION "WHO ARE4 .1P. ؛SOCIAL ENTREPRENEURS
- MORGAN BINSWANGER "SOCIAL5 ENTREPRENEURIAL" KAUFFMAN CENTER 2000 ؛FOR ENTREPRENEURIAL IEADERSHIP .3P.
 
احمدرضا طالبیان: کارشناس‌ برنامه‌ریزی‌ منابع‌ انسانی‌ شرکت‌ ماشین‌سازی‌ اراک، مدرس‌ دانشگاه‌ هوایی‌ شهید ستاری‌
artalebiyanyahoo.com
برگرفته از: ماهنامه تدبیر



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:03 PM | نویسنده : قاسمعلی
شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که «من هم می‌توانم کارآفرین شوم»؟ «آیا برای من دیر نیست»؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: بستگی دارد. این امر به میزان سلامتی، نیرو، همت و مسلما به وضع مالی شما بستگی دارد. چنانچه این شرایط را دارا هستید هیچ سنی برای شما دیر نیست. چه بسا آمارها این امر را تایید می‌کنند.
طبق نتایج یک بررسی جدید در آمریکا 22 درصد از مردان و 14 درصد از زنان بالای 65 سال خود اشتغال هستند و این در حالی است که این میزان برای رده‌های سنی دیگر فقط 7 درصد است. همچنین بررسی دیگری که در دانشگاه «واندربیلت» انجام شده حاکی از آنست که تعداد کارآفرینان گروه سنی 45 تا 64 سال در سال 2007 از مرز 15 میلیون نفر می‌گذرد، اما این آمار در مورد گروه سنی 25 تا 44 سال فقط 4 میلیون نفر است .

همچنین طبق یک نظرسنجی دیگر که انجمن امور بازنشستگان آمریکا (AARP) در سال 1998 انجام داده است، 80 درصد از شرکت‌کنندگان اظهار کرده‌اند پس از بازنشستگی باز هم کار می‌کنند و 18 درصد از شرکت‌کنندگان از قصد خود برای ایجاد کسب و کار جدید خبر داده‌اند . نتایج این نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد میزان خود اشتغالی مردم آمریکا با افزایش سن به مراتب بیشتر می‌شود و اوج آن به سن 65 سالگی می‌رسد .
 
از سوی دیگر کارآفرینان سنین بالاتر تجربه و امکانات مالی بیشتری دارند که کار را برای آنان آسانتر از کارآفرینان جوان می‌کند .
 
گواه دیگر بر این امر گزارش بانک «بارکلیز» تحت عنوان «کارآفرینان سنین بالاتر، بهره‌مند از تجربه» است که نشان می‌دهد کارآفرینان مسن‌تر نسبت به 10 سال گذشته 50 درصد بیشتر به ایجاد کسب و کار مبادرت ورزیده‌اند. به طوریکه فقط در سال گذشته تعداد 000/60 کسب وکار جدید ایجاد کرده‌اند. همچنین طبق این گزارش، کارآفرینان گروه‌های سنی بالاتر یا بنابر توصیف همین منبع، کارآفرینان بالای 50 سال وقت آزاد بیشتری برای اداره کسب و کارشان دارند و 49 درصد از این افراد به طور متوسط هفته‌ای 36 ساعت یا بیشتر کار می‌کنند .
 
همچنین طبق این گزارش کارآفرینان بالای 50 سال نسبت به کارآفرینان جوانتر دچار فشارهای روحی کمتری هستند و بهتر می‌توانند بین کار و زندگی‌شان توازن برقرار کنند. لازم به ذکر است که براساس این گزارش 51 درصد از کارآفرینان بالای 50 سال جامعه آمریکا مستمری دریافت می‌‌کنند و فقط 27 درصد آنها از کسب و کار خود به عنوان تنها منبع درآمد استفاده می‌کنند .
 
همچنین یافته‌های دیگر حاکی از آنست که از کل فعالیت‌های اقتصادی جدید 15 درصد آن به دست افراد بالای 50 سال اداره می‌شود و از این میان تعداد آقایان سه برابر خانم‌ها است. البته بسیاری از کسب و کارها در سال‌های اول با شکست مواجه می‌شوند و کارآفرینان مسن‌تر در پشت سرگذاشتن بحران‌های مالی ناتوان‌تر از کارآفرینان جوان‌تر هستند. زیرا از دست دادن همه چیز در سن 25 سالگی قابل جبران‌تر از نابود کردن نتیجه یک عمر زحمت در سن 65 سالگی است .

بنابراین توصیه من این است که اگر وضع سلامتی و مالی‌تان به شما اجازه می‌دهد که کسب و کار جدیدی ایجاد و کارآفرینی کنید از این امر غافل نشوید.

مترجم : فرناز صفدری
برگرفته از: روزنامه تفاهم

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 6:58 PM | نویسنده : قاسمعلی

چکیده

کارآفرینی پدیده ای است که در آن افراد کارآفرین به مدد نوآوری و چالاکی و بعنوان عاملان تغییر از طریق ایجاد و شناسایی فرصت های جدید به خلق و ارائه کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه می پردازند. کارآفرینی نیاز همه اعصار بشری بوده است لیکن از قرن 16 میلادی به این طرف مورد توجه بیشتر اندیشمندان و صاحب نظران مختلف واقع گردید.

بر این مقوله حیاتی در طول قرون منتهی به هزاره سوم فراز و فرودهای مختلفی اتفاق افتاده است و نخستین بار این مقوله مورد عنایت اقتصاددانان واقع گردید و علمای مکاتب مختلف اقتصادی پیرامون آن نظریه پردازی کردند، سپس افرادی که به ویژگی های کارآفرینان حساس گردیدند در قالب مکاتب روانشناسی به این پدیده نگریستند و آنگاه کارآفرینی توسط جامعه شناسان از دیدگاه رویکردهای رفتاری و جمعیت شناختی مورد مطالعه واقع گردید. علیرغم همه حوادثی که بر این مقوله گذشت امروزه کارآفرینی بعنوان یک فلسفه و سبک زندگی متعالی انسانی مورد عنایت و نظر وافر اندیشمندان واقع گردیده و بعنوان یک راهکار حیاتی مورد استقبال واقع گردید به گونه ای که بعنوان یکی از شاخص‌های مهم توسعه ای حتی در بین کشورهای توسعه یافته به صورت یک عامل متمایز کننده مطرح می باشد.
واژه های کلیدی: کارآفرینی- عاملان تغییر- سبک زندگی متعالی- جامعه اطلاعاتی-  تخریب خلاق- نیاز به توفیق- عدم قطعیت و تحمل ابهام- شرکت نوپا

مقدمه:
سازمانهای امروزی در رویارویی با شرایط محیطی نوین پیش آمده که حاصل گذر از جامعه صنعتی به جامعه فراصنعتی و اطلاعاتی می باشد تنها با سلاح کارآمد نوآوری و ابتکار می توانند به سلامت عبور کنند. شرایط پیش آمده حاوی قواعد بسیار بی رحم رقابت، پیچیدگی ، پویایی ، تحمل ابهام و عدم قطعیت می باشد ، به گونه ای که با تغییرات جزئی و روبنایی نظیر تغییر روش ها، ساختار، تکنولوژی و غیره قادر به ادامه رشد و بقا نمی باشند بلکه سازمانهای امروزی باید طرح نو و انقلابی دراندازند تا اساساً در مفاهیم ، نظریه ها و مدل های ذهنی خود تغییرات بنیادی را ایجاد نمایند و این مهم اتفاق نمی افتد مگر با همت و تلاش مستمر افراد خلاق و نوآوری که با طرح های کارآفرینانه به چابکی و با قدرت انعطاف پذیری، نوآوری دائمی، فرصت گرایی، مخاطره پذیری و توفیق طلبی بی اندازه خود ، نه تنها به مقابله تغییرات برنیامده بلکه بعنوان عاملان تغییر (Change Agents) از طریق رفتارهای پیش کنشی (Proactive) به استقبال آینده و امواج و حوادث آن می شتابند و اینان کسانی نیستند جز کارآفرینان.
کارآفرین از واژه فرانسوی "Entreprendre" می باشد که در قرن شانزدهم به افرادی که در ماموریت های نظامی خودشان را به مخاطره می انداختند گفته می شد. این واژه به انگلیسی و بصورت "Entrepreneur" ترجمه گشت و آن خود معادل واژه انگلیسی "Undertake" به معنی متعهد شدن می باشد. بعدها از کارآفرینان به افرادی که مخاطرات یک فعالیت اقتصادی را قبول می کردند نام برده شد.
مفهوم کارآفرینی به تدریج دگرگون شده و تکامل یافت لکن تعریف واحدی از آن وجود ندارد که به قطعیت مورد قبول یا رد باشد. این مفهوم در سیر تکامل خود از دیدگاههای مختلفی مورد بحث قرار گرفت به گونه ای که نخستین گروه از اندیشمندانی که درباره آن نظراتی را بیان نمودند اقتصاددانان بودند و باید اذعان نمود که کارآفرینی از بطن
تئوری های اقتصادی سربرآورد. در ادامه به بیان نظریات تعدادی از اقتصاددانان صاحب نام پرداخته می شود.
ریچارد کانتیلون ایرلندی: اولین بار واژه کارآفرینی توسط وی وارد اقتصاد شد. او که از اقتصاددانان فیزیوکرات می باشد زمین را منشا و سرچشمه کامل دارایی های عالم می دانست و 3 نوع عامل اقتصادی را شناسایی کرده بود که عبارتند از: زمین دارانی که از نظر مالی مستقل هستند، کارآفرینانی که با مخاطره و برای کسب سود در بازار بودند و بالاخره افراد اجیری که در خدمت دو دسته فوق هستند.
از نظر او وظیفه کارآفرین خرید به قیمت مقطوع و فروش به قیمت نامعین می باشد. او ویژگی متمایز کارآفرینی را "بازده معین" ذکر نمود.
جان باتیست سی: او که خود طلایه دار ماشینی شدن صنعت نساجی فرانسه بود اعتقاد داشت که کارآفرین کسی است که از طریق مشاهده یک فرصت اقتصادی قادر به برآورد تقاضای بازار بوده و می تواند آن را تامین نماید.
جان استیوارت میل : از جمله علمای کلاسیک اقتصاد بود که مشخصه اصلی کارآفرینی را مخاطره پذیری بیان نمود.
آلفرد مارشال : از سردمداران مکتب نئوکلاسیک ها نقش های کارآفرینانه را کاهش هزینه ها، نوآوری، مسئولیت رشد و افول شرکت ها و هدایت کنندگی تولید می دانست.
مکتب سنتی اتریش-آلمان( German Austrian Tridition ) با مشارکت دو اقتصاددان برجسته به نام تانن و ژوزف شومپیتر رقم خورد که اولی در مدل نظری خود و در محاسبه سود حاصل از کارآفرینی عوامل مخاطره و عدم قطعیت را وارد نمود و دومی که به پدر علم کارآفرینی ملقب گردید استدلال نمود که نوآوری در نتیجه کارآفرینی بوجود می آید و کارآفرینی به فردی نیاز دارد که ویژگی های غیرعادی داشته باشد . از نظر او کارآفرین در صدد بنا نهادن یک قلمرو خصوصی بوده و برای رفع موانع انگیزه داشته و از ایجاد و کاربرد مهارت لذت می برد.
شومپیتر همچنین برای کارآفرین نقش عامل تغییر (Change Agent) قائل گردید که باعث تغییر در نظام تجاری می شد. از نظر او کارآفرینان با استفاده از نوآوری بازارهای آشفته را به حرکت وامی دارند و ساز و کارهای ایجاد و توزیع ثروت در نظام سرمایه داری هستند. آنان همچنین موجب "تخریب خلاق" (Creative Destruction) می گردند.
در مدل "گردش مدور" او کارآفرینی عبارت بود از: ابداع یک محصول جدید، ابداع روش جدید تولید، گشایش یک بازار جدید، روی آوری به یک منبع جدید تامین مواد و نیز اداره کردن سازمان جدید یک صنعت.
مکتب شیکاگو: در این مکتب اقتصاددانان آمریکایی مطالعات زیادی را روی کارآفرینی انجام دادند. کارآفرینی از نظر صاحب نظران این مکتب نظیر «هاولی »تحمل عدم قطعیت است و از نظر «کلارک »کارآفرین یک واسطه در اقتصاد پویاست . همچنین از دیدگاه
« فیشر » کارآفرین مایل به پذیرش ریسک بوده، عدم قطعیت را تحمل می کند، نیازی به سرمایه نداشته و به خاطر تلاش خود، درآمد خاصی کسب می کند.
« شولتز » کارآفرینی را بعنوان "توانایی برخورد کردن با عدم تعادل" تعریف کرد.
نهادگرایان: اینان که بر نقش موسسات و نهادها در اقتصاد صحه گذاردند، وظیفه کارآفرینانه را به عنوان یک فعالیت مدیرانه مطرح نمودند به گونه ای که «رونالدکوس» ، از صاحب نظران این مکتب، کارآفرین را به عنوان عاملی معرفی می نماید که در تقسیم کار، سازماندهی و برنامه ریزی دقیق در یک شرکت دخالت دارد.
مکتب نوین اتریش (the new Austrian School) : دیدگاه نظریه پردازان این مکتب به نظریات شومپیتر نزدیک می باشند به طوری که «مایسز» از اندیشمندان این مکتب کارآفرین را انسانی می دانست که نسبت به تحولات اطلاعات بازار حساس است. او عامل عدم قطعیت «نایت »و نقش نوآورانه «شومپیتر» را در طرح "کارآفرین-ارتقاء‌دهنده" (Entrepreneur-Promoter) خود ادغام کرد و سرانجام اینکه از نظر او ماهیت کارآفرین در قلمرو مدیریتی کمتر از روح ابتکار آن می باشد و از همین منظر است که کارآفرین-ارتقا دهنده ی او بیشتر شبیه «کارآفرین-نوآور »شومپیتر است.
از دیگر علمای این گروه می توان به دیدگاه «کرزنر» اشاره نمود که معتقد بود کارآفرینی یعنی ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازار.
از آنچه در مورد دیدگاه های اقتصادی کارآفرینی گفته شد می توان 3 دوره کارآفرینی را شناسایی نمود که عبارتند از:
دوره ی اول (1930-1770): در این دوره کارآفرین و نقش او بسیار برجسته و بارز و حائز توجه بود که بخصوص در دوره کلاسیک ها و نئوکلاسیک اتفاق افتاد.
در دوره ی دوم بحث کارآفرینی بسیار کم رنگ تر شده بود.
در دوره سوم، موج جدید و توجه مجدد به کارآفرینی پدید آمد که باید به نقشی که طرفداران مکتب نوین اتریش در این خصوص ایفا نمودند اشاره گردد.

 نقشهای کارکردی کارآفرینان در تئوریهای اقتصادی

Image



دیدگاه های غیراقتصادی نسبت به کارآفرینی
اکثر محققان و اندیشمندان صاحب نام در عرصه کارآفرینی کمتر به جوهره و ماهیت اصلی آن اشاره و توجه نمودند تا اینکه بیشتر در زمینه های اقتصادی و اثرات اقتصادی آن قلم فرسایی نموده اند که البته چیز غریب و بعیدی نیست چراکه بعد اقتصادی قضیه برای جوامع بیشتر قابل فهم و درک بوده است ولی باید اذعان نمود اگر جوهره و ماهیت اصیل کارآفرینی مد نظر قرار گیرد مشخص خواهد شد کارآفرینی فراتر از شغل و حرفه است و یک فلسفه و شیوه زندگی است که حاوی نقشهای بسیار ارزنده و سبک های غرور برانگیز یک زندگی پویا و متعالی می باشد.
تحقیقات و نظریات غیراقتصادی در مورد کارآفرینی به چند گروه تقسیم می شود:
براساس شخصیت کارآفرین نظیر پذیرش ریسک (Risk Bearing) ، توفیق طلبی (Need for Achievement) ، مرکز کنترل درونی، استقلال طلبی و..
تحقیقات جمعیت شناختی همچون توجه به سن، میزان تحصیلات، فرزند اول بودن، داشتن والدین کارآفرین و...
براساس چگونگی تاثیر محیط، دسترسی به منابع و... بر کارآفرینان
بر مبنای معیارهایی از قبیل فراگردهای سرمایه گذاری کارآفرینان، ویژگی های بنیان گذاران شرکت ها، راهبردهای کسب و کار و...
لذا در رویکرد شخصیتی (Trait Approach) معلوم می گردد که کدام خصوصیت کارآفرین او را از غیرکارآفرین متمایز و متفاوت می سازد.
و این در حالی است که در رویکرد رفتاری (Behavioral Approach) بیشتر به فعالیت کارآفرینانه، اسباب وچگونگی تاسیس یک کسب و کار یا شرکت نوپا (Venture) یا فرآیندی که به واسطه آن شرکت های جدید ایجاد می گردند توجه می شود.
از مهم ترین مطالعات غیراقتصادی کارآفرینان می توان به نظریات معروف «مک کله لند »
با عنوان ویژگی های شخصیتی کارآفرینان و نیز با تعریفی که ایشان از کارآفرینی بعنوان شیوه زندگی کرد نام برد.
از نظر وی کارآفرینی فلسفه زندگی ای است شامل: خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطره پذیری، آینده نگری و ارزش آفرینی، آرمان گرایی، فرصت گرایی، نیاز به پیشرفت و مثبت اندیشی و استقلال خواهی و در این نوع زندگی شکست
پله ای برای موفقیت بوده، پول انگیزه ی اصلی حرکت کارآفرینانه نبوده و هدف از کار ارضای حس کنجکاوی و تحقق بخشیدن به آرمانها و خلق ارزش است.
لازم به ذکر است که عمده ویژگی های شخصیتی و روانشناسی کارآفرینان عبارتند از:
1- نیاز به توفیق2-مخاطره پذیری3-خلاقیت و نوآوری
4-مسئولیت پذیری5-استقلال طلبی6-دارا بودن‌بصیرت‌وکاردانی
7-تلاش زیاد8-داشتن اعتماد به نفس بالا9-هدفگرایی ودستاوردگرایی
10-تحمل ابهام

ویژگیهای مشترکی که در رویکرد ویژگیها به کارآفرینان نسبت داده اند

Image

در ادامه به ذکر تعدادی از تعاریف مهم کارآفرینی پرداخته می شود:
کارآفرینی عبارت است از فرآیند:
ایجاد ثروت
تخریب خلاق
هدایت به "خلق سازمان جدید" بدون توجه به نوع و پتانسیل سازمان
توسعه موقعیت ها و اقدام های نوآورانه همراه با ریسک پذیری
روش اداره کردن، که فرصت ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی، تعقیب و دنبال می نماید.
وظایف و فعالیت هایی که برای تحقق فرصت های شناخته شده کمک می کنند.
فراتر از شغل و حرفه و شیوه ی نوین زندگی متعالی.
به طور کلی کارآفرینی در زمینه های 3 گانه زیر شکل می گیرد:
در قالب افراد آزاد و غیروابسته به سازمانها تحت عناوینی چون کارآفرینان شخصی (Individual Entrepreneurs) یا‌کارآفرینان‌مستقل (Independent Entrepreneurs)
در شکل کارکنان سازمان با عناوینی همچون کارآفرینان سازمانی (Intrapreneur)
در چارچوب سازمان همچون سازمان کارآفرین (Entrepreneurial Organization) یا کارآفرینی سازمانی (Corporate Entrepreneurship)

نقش های اقتصادی و اجتماعی کارآفرینان:
آنان به عنوان موتور توسعه اقتصادی، ایفا کننده نقش های باارزشی هستند که برای جامعه دستاوردهای گرانقدری را به ارمغان می آورد:
1-عامل اشغالزایی مولد
2-عامل انتقال فناوری
3-عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری و تحرک و پویایی سرمایه های راکد
4-عامل شناسایی، ایجاد و رشد و توسعه بازارهای جدید
5-عامل گذر از اقتصاد ایستا و تعادل در اقتصادهای پویا
6-عامل تحول و تجدید حیات ملی و محلی و نیز پیوستن به جامعه ی اطلاعاتی و الحاق به جامعه جهانی
7-کاهش دهنده ی دیوانسالاری و بوروکراسی اداری از طریق کاهش تمایل به پشت میزنشینی
8-حرکتی است به سوی فعالیت های نوآورانه و روان کننده و تسهیل گر تغییر
9-ایفای نقش تحریک و تشویق حس رقابت جویی
10-عامل رفع خلل، شکافها و تنگناهای بازار و اجتماع
11-عامل ثبات و تامین کننده نظم و امنیت اجتماعی
12-عامل توانمندی دولت و توزیع مجدد ثروت و افزایش رفاه اجتماعی
گروه دیگر از مطالعات غیراقتصادی کارآفرینی مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی (Demographics) می گردد که به اختصار عبارتند از:
1- داشتن تجربه کاری: کارآفرینان در صنعتی که کار خود را آغاز می کنند، دارای تجربه قبلی هستند.
2- نارضایتی از شغل قبلی
3- الگوی نقش: وجود یک الگوی نقش سبب تشویق تلاش های کارآفرینانه در فرد می‌شود.
4- شرایط کودکی: 74% از کارآفرینان در دوران کودکی خود شاهد وقایع حساسی همچون فقر، ناامنی، مرگ والدین یا جدایی آنان بوده اند
5- تحصیلات: کارآفرینانی که هم آموزش دیده اند و هم تجربه دارند پرسودترین فعالیت ها را هدایت می کنند.
6- سن: مطالعات فری (Fry) نشان می دهد که 88% کارآفرینان بین سنین 20 تا 50 سالگی و 65% آنان بین سنین 20 تا 40 سالگی فعالیت خود را آغاز می کنند.
7- قرار گرفتن فرد در جایگاه اجتماعی مورد انتظار (Displacement)
با توجه به نقش های مختلف کارآفرینی و نیز کارکردهای آن در مباحث اقتصادی، غیراقتصادی و همچنین اقتصادی-اجتماعی در ادامه به نقش و تاثیر کارآفرینی بر مقوله فرهنگ و آموزش اشاره می گردد.

فرهنگ کارآفرینی
فرهنگ ها، هنجارهایی هستند که هویت و شالوده جامعه را پی ریزی می نمایند. کارآفرینان بعنوان بخش قابل توجه و تاثیرگذار جامعه، از مجموعه ای از ارزش ها و هنجارها و رفتارهای متمایزی برخوردارند که خود موجد فرهنگی مجزا و قابل افتراق هستند. لذا با وجود این افتراق، از آنجا که کارآفرینان خود از عناصر جامعه بشری هستند فرهنگ کارآفرینی می تواند متاثر از فرهنگ حاکم بر جوامع واقع گردد. کارآفرینان افرادی هستند که تکنولوژی و دانش را با فرصت ها و نیازهای بازار ترکیب کرده و سبب یکپارچگی و تطابق بازار و دانش شده و شکاف میان علم و بازار را پر می کنند. به سبب واقع شدن در جامعه اطلاعاتی که قدرت غالب در آن دانایی است که منشأ آن دانش است می توان اذعان نمود که قسمت اعظم فرهنگ کارآفرینی متاثر از نهادینه شدن فرهنگ علم و دانایی در جامعه است و لذا فرهنگ کارآفرینی در محیطی می تواند نمود عینی پیدا کند که هنجارهای غالب در آن را ارزش ها و باورهای فرهنگ کار و علم تشکیل می دهد. بنابراین در جامعه ای که کارآفرینی بعنوان یک فرهنگ تاثیرگذار قرار است مورد عنایت واقع گردد، باید مناسبات اجتماعی و سیاسی در آن بر پایه ویژگیهای کارآفرینانه یعنی استعدادها و خلاقیت و نوآوری، استقلال طلبی و توفیق طلبی افراد باشد. در این جامعه افراد باید بیاموزند که تنها در سایه سعی و تلاش و پیروی از تفکر علمی و اشتیاق سیری ناپذیر در راه کسب اطلاعات، دانش و ابتکارات بتوانند حرکت رو به جلو و توفیق گرایانه خود را آغاز نموده و تا به سر منزل مقصود ادامه دهند.
برای دستیابی به وضعیت مناسبی از کارآفرینی چاره ای جز این نیست که فرهنگ کارآفرینی را با فرهنگ حاکم بر جامعه پیوند زد و ‌آن را در بدنه اجتماع نهادینه کرد چرا که علم و فرهنگ کارآفرینی باعواملی نظیر اقتصاد، سیاست، جامعه و فرهنگ عمومی دائماً در حال تعامل (Interaction) می باشد که این نوع ارتباط در واقع به معنای سازگاری بین کارآفرینی و جامعه است.
آموزش کارآفرینی
امروزه آموزش کارآفرینی به یکی از مهم ترین و پردغدغه ترین فعالیت های مراکز علمی و دانشگاهی تبدیل شده است چرا که آن تضمین کننده رشد و توسعه فرهنگ کارآفرینی می گردد. با اذعان به اینکه ویژگی های کارآفرینانه ذاتی نبوده و اکتسابی هستند و با عنایت به این حقیقت که تنها کارآفرینان هستند که به عنوان عوامل تغییر از طریق
فعالیت های نوآورانه پاسخگوی نیازهای روبه تغییر و رو به تزاید جوامع بشری می باشند لذا پرواضح است که تنها در سایه تعالیم و آموزش های هدفگرا و نظام مند می توان روح کارآفرینی را در بستر جامعه ساری و جاری نمود. لذا ضروری است از ‌آنجایی که کارآفرینی یک سبک زندگی متعالی است به مدد آموزش های فراگیر و مستمر بخصوص از همان سال های اول زندگی افراد جامعه به آنان یاد داده شود و همانگونه که
هامیلتون (J. Hamilton 1981) و واتکینز (W. Watkins 1982) در تحقیقات خود نتیجه گیری نمودند که "مدارس" باید با ارتقای کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی کار خود را آغاز کنند برای یک جامعه ای که کارآفرینی را راه رهایی از بن بست ها و عامل بقا و رشد می داند باید آموزش کارآفرینی به عنوان یک عامل توسعه بخش از جایگاه والایی برخوردار باشد.
"نلسن" و "نک" 4 سطح را در آموزش کارآفرینی از یکدیگر متمایز ساختند:
برانگیختن دانش آموزان در مقطع مدارس راهنمایی
گرایش دانش ‌آموزان به سطح متوسطه (ایجاد مهارت ها)
پذیرش کسانی که دارای یک شرکت کوچک هستند و به کمک نیاز دارند.
حمایت از کسانی که دارای یک شرکت کوچک هستند و به کمک نیاز دارند.
به منظور ایجاد تصویر دقیقی از ماهیت کارآفرینی، مدارس باید با شرکت های خصوصی به گونه ای همکاری کنند که دانش آموزان از طریق تجربه و الگوهای عملی، کارآفرینی را بیاموزند.
به زعم مک مولان ولانگ (1990) افرادی که می توانند تحت آموزش کارآفرینی قرار گیرند عبارتند از:
1- کارکنان
2-مدیران کارآفرین
3- افراد حامی کارکنان
4-افرادی با روحیه کارآفرینی که در نمودار زیر نمایش داده شده است.
اهداف آموزش کارآفرینی:

کسب دانش مربوط به کارآفرینی
کسب مهارت در تحلیل فرصت های اقتصادی و ترکیب برنامه های عملیاتی
تعیین و تقویت ظرفیت، استعداد و مهارت کارآفرینی
القای مخاطره پذیری در فنون تحلیلی
توسعه همفکری و حمایت متقابل در جنبه های انحصاری کارآفرینی
تقویت نگرش ها در جهت پذیرش تغییر

نتیجه گیری:
با توجه به اینکه کارآفرینی بعنوان یکی از شاخص های اصلی توسعه جوامع مد نظر سیاست گذاران واقع گردیده و با عنایت به شرایط جدید و بشدت در حال تغییر حاکم بر کشورها و با هدف پاسخگویی به شرایط ویژه جامعه ایرانی و به منظور جبران کاستی های موجود و رفع موانع حاکم می توان آن را بعنوان یک الزام و ضرورت اساسی تلقی نمود.
تحقق این امر در گرو بسترسازی فرهنگی و تهیه ساز و کارهای لازم جهت یک اقدام همگانی میسر خواهد بود. بکارگیری ابزارهایی چون آموزش می تواند زمینه ساز روند نهادینه شدن مقوله کارآفرینی در جامعه ایرانی گردد.

نویسنده: سید نبی‌اله حسینی
مدرس کارآفرینی دانشگاه



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 6:58 PM | نویسنده : قاسمعلی
مفهوم کارآفرینی
طی سالهای اخیر ورود جوانان جویای کار و کاهش تقاضا برای نیروی کار بحران اشتغال را در کشورتشدید نموده است که باید به صورت بنیادی مورد توجه دولتمردان قرار گیرد . در این بین ورود دانشگاهیان به این حیطه نیز می تواند بسیار مؤثر باشد . رویارویی صحیح و تدابیر خاص برای حل معضل بیکاری مبتنی بر پژوهش و مطالعه ضرورت دارد با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته بیکاری را می توان مهم ترین چالش اجتماعی چند دهه آینده به حساب آورد . پیامدهای این بحران گسترش فقر و افزایش پدیده های ناگوار اجتماعی است . پرداختن به بحث کار آفرینی (با توجه به این امر خالی از لطف نیست هر چند که در خصوص ماهیت و مفهوم آن عده انگشت شماری از دانشمندان به آن پرداخته اند بنابراین تعریف استانداردی برای آن وجود ندارد . جلیل آقا صمدی در کتاب سازمان های کار آفرینی در ضمن گرد آوری مفهوم کار آفرینی از دیدگاه دانشمندان ، مهم ترین تعریف ها را به شرح زیر ارائه نموده است :

پروسه ایجاد ثروت
پروسه تخریب خلاق
پروسه هدایت به خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان
توسعه موقعیت ها و اقدامهای نوآورانه همراه با خطر چه در سازمانی که قبلاً تاسیس شده یا به صورت ازاد و مستقل
روش اداره ای است که فرصت ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی تعقیب می کند .
وظایف ، فعالیت ها واعمالی که برای تحقق فرصت شناخته شده و ایجادسازمانی مناسب باآن کمک می‌کند
پروسه ای فراتر ازشغل و حرفه بلکه کار آفرینی یک شیوه زندگی است .
کار آفرینی را در کل می توان ایجاد کسب و کارهای نوآورانه تلقی کرد . فعلاً در کشور ما نظام آموزش دهنده دانشگاهها ، افرادی را پرورش می دهد که فقط می توانند شکافهای شغلی بسیار تعریف شده را پرکنند و بنابراین باید حرکتی عظیم در راستای تولید کار آفرینان در دانشگاهها به عنوان قطب علمی کشور صورت گیرد که این به معنای اتصال دانشگاه با صنعت و فن آوری است کار آفرینان باید فرصت شناس باشند نظام آموزشی دانشگاه مبتنی بر یادگیری نیست ، آموزش مبتنی بر تعلیم است و این خود عاملی بر ای عدم پرورش افراد کار آفرین است .
فرد کار آفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های کسب و کار دارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری کرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند . (مردیث ، 1371 ).
پدیده کار آفرینی ابعاد گسترده ای داشته ، گرد هم آوردن منابع تکنولوژیکی ، فنی و آموزشی و مالی را در بر دارد . دانشگاهها می توانند بخشی از فعالیت خود را به پرورش کار آفرینان تخصیص دهند . هر چند دانشگاه می تواند فقط به تولید و عرضه فن آوری و دانش بسنده کند و آن را در اختیار دانشجویان و جامعه بگذارد ، اما این به معنای موفقیت نیست اگر این فن آوری بدست آمده را در جامعه بکار گیرد و آن را در اختیار کار آفرینان بگذارد به معنای دیگر جنبه عملی این فن آوری را نیز خودش تا حدودی عهده دار باشد ، به موفقیت علمی و عملی تواماً دست یافته است . دانشگاه می تواند افقهاو فرصت های بهره وری فن آوری را برای افراد ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده هدایت کند . نگاهی که دانشگاه نسبت به فن آوری دارد نباید صرفاً خود فن آوری باشد بلکه کار آفرینی را در جهت استفاده بهینه و اشتغال زایی برای جوانان در بحث توسعه فن آوری در نظر داشته باشد .به این دلیل مسئولین دانشگاه به تنهایی نمی توانند عهده دار چنین مسئولیت خطیری شوند در بحث کار آفرینی می توانند جنبه ارشادی و اغنایی افراد را ایفا کنند چون در کشور ما هنوز پدیده کار آفرینی به صورت گسترده عملی نشده است ، مردم به یک نقش هدایتی نیازمندند که در عرصه عملی فن آوری پیش قدم شوند . از آنجایی که در بخشهای خصوصی و صنعتی امکان ریسک بسیار بالا است دانشگاه می تواند به عنوان حوزه دولتی حامی مردم شود تا با ایجاد محیط رقابتی فناوری فرصت بیشتری برای رشد پیدا نماید ایجاد مؤسسات و شهرکهای تحقیقاتی، پژوهشی وابسته به دانشگاهها می تواند بسیار مؤثر باشد چرا که دانشجویان و فارغ التحصیلان در محیط و بستری علمی تحقیقاتی قرار می گیرند که می توانند آنچه در این دانشگاه آموخته اند در معرض حضور قرار دهند. در حقیقت به بیانی زیباتر آنچه را که بالقوه دارند در این مسیر بالفعل نمایند . می توان امیدوار بود که با شناخت دقیق این عمل وبا توجه به ظرفیت ها و محدودیت ها ی کشور از لحاظ کار آفرینی و میزان بهره برداری از عوامل و منابع پایه ای تولید بتوان تصمیم ها و سیاست گذاری های مفید و مؤثر تری برای مقابله با بحران بی کاری اتخاذ نمود .

ضرورت کار آفرینی در دانشگاهها :
بعضی از صاحبنظران* معتقدند که فناوری پیشرفته محصول کار آفرینی است . هر مدیر کار آفرین می کوشد از پیشرفته ترین فناوریهای قبلاً خلق شده در کار خود بهره جوید . اما حاصل فعالیت او نیز خود به ابداع فناوری جدید تری می انجامد . فناوری دارای سه بعد (دانش ، ابزار و روش ) است. تحول در هر یک از این ابعاد منجر به تحول در فناوری می شود . به عبارت دیگر تغییر هر بعد به طور طبیعی ابعاد دیگر را نیز متناسب با خود تغییر می دهد . فناوری همانند مثلثی است که دارای سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است . تحول در هریک از ساق های مثلث ، دو ساق دیگر را نیز متحول می کند . هر اقدامی که یکی از ابعاد این مثلث را تحول بخشد کار آفرینی تلقی می شود .
بنابراین کار آفرینی عبارت است از (مهندسی مثلث دانش ـ روش ـ ابزار ـ ) . مدیران متعارف می کوشند در درون یک مثلث قبلاً تشکیل شده فعالیت کنند ، اما کار آفرینان می کوشند ابعاد مثلث فناوری را تغییر دهند و مثلث فن آوری به ندرت قابل انقباض است ، جز در مواردی که روش ها ممکن است سیر انحطاطی پیدا کنند که ضلع روش کوچک می شود - مثلث فناوری - و بنابراین توانمندی فناوری ـ کاهش می یابد . در عموم موارد بعد دانش یا ابزار روبه گسترش است بنابراین مساحت مثلث را افزایش می دهد و مساحت مثلث شاخص گسترش فناوری است . کار آفرین مدیری است که علاوه بر داشتن دانش (یا بینش ) و تجربه ، نوآور نیز هست و این نوآوری خطر پذیری دارد .
جهانی شدن بازارها ، تشویق و پشتیبانی از کار آفرینی در کشور ها را به عنوان امری ضروری ساخته است . ایجاد مرکز و جایگاهی برای کار آفرینان که منابع تولید ثروت اند به سود جامعه است . ایجاد این مراکز ، انتقال فناوری از دانشگاها به بازار و استخدام دانشجویان خالق ایده است که به این سبب ایجاد این مراکز برای دانشگاهیان نیز سودمند است . یکی از ضرورت های ایجاد دانشگاه کار آفرین ایجاد سرمایه است . کار آفرینان برای عملی ساختن اید ه های خود با مشکل مواجهند . از یک سو ، سرمایه داران بزرگ فرصت شنیدن ایده های کار آفرینان و پرداختن به کار های کوچک را ندارند و از سوی دیگر سرمایه های خود را صرف پروژه های کلان می نمایند در نتیجه وجود دانشگاه که نقش مرکز پشتیبانی از کار آفرینی را به عنوان پل ارتباطی بین کارآفرینان و سرمایه داران ایجاد می کند ، ضروری است .
(اکبری ، 1380 ) معتقد است که به رغم آنکه برخی از صاحب نظران معتقدند کار آفرینی با آموزش مستقیم حاصل نمی شود و باید به روش پرورشی کار آفرینان را تربیت کرد . اما هیچ کس منکر این مطالب نیست که استفاده از فن آوریهای نو و ایجاد کسب و کار جدید بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نیافتنی است . با مراجعه به اطلاعات موجود درباره افزایش رشته های دانشگاهی ، کار آفرینی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه ، اهمیت نظام آموزشی و پژوهشی در توسعه کار آفرینی و تربیت کارآفرینان بیشتر مشخص می شود . به عبارت دیگر ارتباط مستقیمی بین پیشرفت فناوری و ضرورت آموزش کار آفرینان وجود دارد .
اولین مرکزی که در دنیا ، دوره آموزش ویژه کار آفرینی درون سازمانی را برگزار کرد مؤسسه کار آفرینی در هند ) EDI-I ) است از جمله هدفهای اصلی این دوره می توان به نمونه های زیر اشاره کرد :
- اگاهی شرکت کنندگان از استعدادهای نهفته کار آفرینی و هدایت انها به سوی نوآوری
- توسعه و ایجاد جو کار آفرینی درون سازمانی .
- کسب اطمینان از بینش و بصیرت به وجود آمده برای توسعه بیشتر .
- کمک به توسعه شیوه رهبری کار آفرینان در سازمان
- انگیزه افراد برای تبدیل شدن به مدیران موفق در سازمان .

ارزش کار آفرینی
(بهزادیان نژاد ، 1380 ) معتقد است که کار آفرینی و کار آفرینان منشأ آثار ارزشمندی هستند که در اینجا به اجمال به آنها اشاره می شود :
1- ایجاد اشتغال ، رابطه تنگاتنگ کار آفرین و اشتغال به گونه ای است که محققان بر این باورند و تجارب کشورهای مختلف نیز آنرا تأیید می کند که هر گاه فعالیت های کار آفرینی در یک جامعه کند و آهسته شود نرخ بیکاری آن جامعه فزونی خواهد یافت .
2- کار آفرینی موجب توزیع متناسب در آمد ها و کاهش اضطراب های اجتماعی می شوند .
3- کار آفرینی موجب بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای توسعه کشور می شود
4- بهبود کیفیت زندگی ، کشف نیازها ، ابداع و توسعه کالاها و ایجاد خدمات جدید از جمله ویژگیهای کار آفرینان است .

دانشگاه کار آفرین
دانشگاه کار آفرین مکانی است که مشاغل جدید در آن خلق می شوند . این مراکز از افراد کارآفرین حمایت می کند . این حمایت شامل حمایت های آموزشی مالی و بازار یابی است . در نتیجه کارآفرینان امکان دسترسی به کتاب خانه ها آزمایشگاهها و ... را پیدا می کنند .
در چنین دانشگاههایی برای سرمایه گذاران امکاناتی فراهم می شود تا مراکز جدید کسب و کار را فراهم آورند . با آنها همکاری می شود تا مشکلات آنها پیش بینی شده و از فرصت های بدست آمده استفاده کنند که خود تجربه ای ارزشمند در حیطه مالی و بازار یابی است .
در این دانشگاهها گردهم آوردن ذخایر مالی اهمیت ویژه‌ای دارد و خصوصاً به کمک های دولتی نیز نیازمندند انجام پروژه های تجاری و اقتصادی همراه با فن آوری روز کم هزینه است و استفاده بهینه از ذخایر مالی نیزاز ویژگیهای شاخص کار آفرینان می باشد . نکته مهم دیگر وجود تقاضا برای فعالیت و سرویس دهی در بازار است . مشاغلی که از این دانشگاهها بهره مند می شوند مسلماً در توسعه فناوری های جدید پیش رو خواهند بود . این فناوریها در تولید کا لا ها به کار رفته و منجر به بالا رفتن سطح استاندارد زندگی خواهد شد .
دانشگاه کار آفرین باید به بازار دسترسی داشته و از تجارب افراد صاحب تجربه در بازار کمال بهره را ببرد همچنین وجود افراد توانا و شایسته ، علاقه مند و خلاق در چنین مجموعه هایی ضروری است .
در این مراکز ارتباطات افراد و گروهها به صورت باز و افقی است که معمولاً غیر رسمی نیز می باشد وجود جلسات برای تبادل اطلاعات و فعالیت ها ضروری است و از ایده های جدید و خلاق استقبال می شود . هر چند که باید مکانیزم هایی برای ارتباط ایده های نو وجود داشته باشد وکار گروهی با ارزش و سودمند محسوب شود . در این دانشگاهها نیروی انسانی و خصوصاً دانشجویان با ارزش ترین منبع به حساب می آیند و ازریسک پذیری و نوآوری آنها نیز حمایت به عمل خواهد آمد . می توان شعار این دانشگاهها را آرمان مدون ، آینده نگر ، مشتری گرا و نو آور نوشت .

ویژگیــها
( صمد آقائی ، 1378) برای سازمانهای کار آفرین ویژگیهایی در نظر گرفته است که از آنجایی که دانشگاه نیز به عنوان یک سازمان محسوب می شود می توان این ویژگیهارا به آن نیز تعمیم داد‌ :
ساخــتار
غیر متمرکز بودن
غیر رسمی بودن
عمودی و افقی بودن ارتباطات
در انحصار نبودن اطلاعات
گروهی بودن کار ها
برخورداربودن از ساختار سازمانی که مانع ایجاد اید ه های نو نباشد
کنترل سهل گیر و غیر رسمی
داشتن کارکنان توانمند
حمایت مدیریت
قدردانی مدیریت از افراد ریسک پذیر
قدر دانی مدیریت از افراد صاحب ایده
تحمل کردن انحراف از قواعد کار کنان
متولی شدن طرحهای کار آفرینانه ، داشتن تنوع در حمایت های مالی مدیریت
حمایت مدیریت از طرحهای کوچک آزمایشی
به کار گیری ایده های جدید کار کنان
تغذیه مالی برای شروع و حرکت طرح های نو
قدرت تصمیم گیری مدیریت
دانشگاه کار افرین و صنعت
شرکتهای صنعتی که با یک دانشگاه کا ر افرین در ارتباط باشند از مزایای فن اوری آن نیز بهره می جویند به این جهت فر‌آیند های علمی و صنعتی دانشگاهها باید تکمیل شده و ایجاد این شرکتها از دل پژو هشهای دانشگاهی رخ می دهد . در این مجموعه ها دانشجویان باید مجموعه ای از دانش و مدیریت کار آفرینی را تواماً آموخته و با امکانات لازم که دانشگاه در اختیار آنها قرار می دهد شروع به فعالیت در عرصه صنعت نمایند . در چنین مواردی معمولاً امکان ایجاد شرکتهای خصوصی مهیا شده و این شرکتها کم کم و با آمادگی کامل می توانند از دانشگاهها جدا شوند ولی همچنان از حمایت و پشتیبانی دانشگاه بهره مند خواهند بود ضمن این که این مراکز صنعتی نیز در صورت موفقیت به اجرای پروژه ها و توسعه تحقیقات و فن آوری دانشگاهها کمک خواهند نمود . این ارتباط ، ارتباطی 2 جانبه است که مراکز صنعتی از دانش و تکنولوژی دانشگاهها و از دانشجویان و کار آفرینان خلاق و با استعداد بهره گرفته و دانشگاه نیز از کمک های مالی این مراکز بهره مند خواهد بود . با تسهیل روابط علمی و صنعتی مرتبط با کار آفرینی پیشرفت علم و صنعت سهل تر و سریع تر خواهد گشت . یکی از نهادهای مؤثر در حمایت از دانشگاههای کار آفرین مؤسسات و شرکتهای صنعتی و تحقیقی است .

کار افرینی توأم با فن آوری
آغاز کار آفرینی با فن آوری کار آفرینان است و در حقیقت نقشی بسزا در توسعه جامعه ایفا می کند علت مهم ترکیب این 2 فرایند داشتن وجوه و آرمانهای مشترک است : از جمله خلاقیت و نوآوری ، سود اوری و اشتغال ، داشتن دانش و توانایی .
در اصل دانشگاه کار آفرین و فن آوربرای کسب سود ، راه اندازی یک کسب و کار را با اقدام به نوآوری در فن آوری شروع می کند و گسترش می دهد . البته جا انداختن فرهنگ کار آفرینی در این فرآیند از ضرورت و اولویت خاصی برخوردار است . به این معنا که خود دانشگاه باید باور داشته باشد که کار افرین ، نسل بسیار پتانسیل دار در سطح جامعه است . این باور بسیار مهم است . بعد از آن سعی در فرهنگ سازی کار آفرینی توام بافن اوری نماید که توسط رسانه های جمعی مثل صدا و سیما ، مطبوعات و سمینارهای متعدد و هدفمند ی که در دانشگاه ها برقرار می شود امکان پذیر خواهد بود .
به وجود آوردن کار آفرینی در تعامل با فن آوری باید توسط آحاد جامعه از جمله دانشجویان و مبتکران و مدیران و سیاستمداران انجام شود .
مراحل اجرایی ساختار دانشگاه کار آفرین
بررسی وضعیت موجود ساختار دانشگاه از طریق تحقیق و پژوهش
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شد ه برای ترویج کار آفرینی وفن اوری
اصلاح ساختار موجود برای تبدیل به ساختار کار آفرین
طراحی و توصیف مدل اطلاع ساختار کار آفرینی
اجرای آزمایشی مدل کار آفرینی
ارزیابی و نهایی کردن مدل کار آفرینی
اصولاً دانشگاهی که به دنبال ترویج شیوه های کار آفرینی و فناوری پیشرفته است ازساختی بر خوردار است که امکان به روز کردن خلاقیت ها و ایده پردازی را تشویق می کند و به نوعی آن را در وظایف مختلف دانشگاه پیش بینی می کند . در دانشگاهها از صرف منابع برای استفاده از خلاقیت ها هراسی وجود ندارد اگر دانشجویان می توانندبه صورت فردی یا گروهی با فرآیند ایده پردازی و نوآوری در گیر شده تا مهارت لازم را کسب کرده و بکار ببندند ، امکان رشد در دانشگاه دور از ذهن نیست و دانشجویان یقین دارند که بر اساس شایستگی ها و قابلیت های خود می توانند در دانشگاه رشد کرده و به براورده ساختن آرمانهای آن کمک کنند . رقابت سالم به عنوان ارزشی مطلوب انگاشته می شود . ساخت چنین دانشگاهی افقی و پو یا است در چنین مرکزی انعطاف پذیری برای ایجاد تحول و حرکت به سوی رشد و بالندگی فردی و گروهی در سطح بسیار بالایی است . از آنجایی که تخصیص منابع به سوی دست یابی به کار آفرینی با لا است تضمین کیفیت نهادینه خواهد شد .
آنچه مسلم است این است که دانشگاه خود تحت تأثیر متغیرهایی چون فناوری ، فرهنگ و محیط است که در ترکیب اهداف کار آفرینی دخیل خواهند بود . برای به وجود آوردن دانشگاهی که متناسب با ترویج کار آفرینی توأم با فن افرینی باشد راهکارهای زیر پیشنهاد می‌شود :
معین نمودن اهداف
بررسی وضعیت دانشگاه از نظر سازماندهی و کار آفرینی
توجه به توسعه تکنولوژی و فن اوری
تجزیه و تحلیل نیازها
طبقه بندی و ارزیابی طرح های قابل انجام
ایجاد دوره های آموزشی برای اساتید
ایجاددوره های ارتباطات و بازار یابی
افزودن واحد کار آفرینی به واحدهای عمومی دانشگاه
ایجاد شرایط احراز مشاغل با هدف ارتقای سطح مهارت های شاغلین
کسب مهارت همراه با دانش لازم برای انجام کار آفرینی
مدل سازمانی مناسب که به صورت بالقوه و بالفعل به رشد کار آفرینی کمک کند .

نتیجه گیری
فناوری جزئی از کار آفرینی است و پیشرفت و توسعه آن در خدمت تولید کا لا ها و خدمت کار افرینی است . دانشگاه می تواند از طریق شناسایی و بکار گیری عوامل محیطی ، اقتصادی و فرهنگی که ظهور کار آفرینی را آسان می سازد زمینه مناسب را فراهم سازد چرا که کشوری که دارای تعداد زیادی کار آفرین باشد از محرکهای اقتصادی قویتری برخوردار است . برای دست یابی به کار افرینی باید جنبه های مختلف آن را سنجید و آن را تقویت نمود . با انجام پژوهشهای مناسب می توان دانشگاه رابه صورت مرکز پشتیبانی از کار آفرینی درمنابع ایران بوجود آورد تابا فعالیت مناسب بر شکوفایی فناوری و افزایش توان رقابتی صنایع تأثیر گذار شود . فعالیتهای پشتیبانی از کار افرینی فرایندی زمان بر است و اعتقاد و التزام مدیریت اینچنین دانشگاههایی نباید گذرا و مقطعی باشد و مسایل و اهداف صنعت باید به خوبی در بررسی ایده ها و خلاقیت ها ی کار آفرینان گنجانده شود .

منبع : سایت فکر نو



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 6:58 PM | نویسنده : قاسمعلی
اگر توسعه راعامل دوام وبقا وتعالی ملتها قلمداد نموده وآن راشرط حضورغرورآفرین درعرصه معادلات جهانی تلقی کنیم وتوسعه یافتگی کشورها وملت هاراشاخص شکوفایی، پویایی، قابلیت، شایستگی، مدنیت و مدرنیته بدانیم، شایسته است تا حرکت در مسیر توسعه و تلاش در راستای دستیابی به آن را یکی از الزامات اساسی حضور در جوامع عصر حاضر و نیز میزان و معیار آگاهی و آرمانخواهی و تعالی جویی ملت هابیان نماییم. بگونه ای که آنها علاقمندند تا همه ارکان و پتانسیل های ملی خود را بکار گرفته و از همه ظرفیت ها و توانایی های خود در جهت تحقق اهداف آن استفاده نمایند که در این بین نقش عوامل و عناصر انسانی و جمعیتی از یک سو و بهره‌جویی از تمامی اجزای نظام های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی از دگر سوی نشان از عمق علاقه آنان به این پدیده دارد.
بی گمان چنانچه قرارباشددرجامعه ای مسیرروبه رشد وتوسعه درپیش گرفته شود وکلیه مراتب ومراحل آن باسرعت هرچه تمامتر وباسلامت پشت سرنهاده شودبایدهمه امکانات وعوامل ملی ومحلی آن جامعه بسیج گردیده تاهم باصرف کمترین هزینه وهم درابعاد گسترده تر بتواند از همه مواهب ونتایج آن منتفع گردد.وآنگاه است که میتواند به همه ی اثرات وتبعات شوم ناشی از توسعه نیافتگی درسریعترین زمان ممکن خاتمه بخشد،مسایل ومشکلات بغرنج وآلام آوری که میتوانند موجودیت وبقای ملتی راازهستی ساقط نموده وبه بهای نابودی وهده همه ی سرمایه های انسانی وملی آن جامعه منتهی شود.
بنابراین دردنیای موسوم به عصراطلاعات،یکی ازشروط بنیادی برای دسترسی به الگوهای توسعه درابعادچندگانه انسانی،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی میزان مشارکت ودرگیری همه ی عوامل دراختیار جوامع می باشدکه دراین بین باید اذعان نمودکه توسعه روستایی بعنوان زیربنای رشد اقتصادی جامعه میتواندواجدنقش وتاثیر محوری باشد.
اینک سئوال اساسی این است که این توسعه چگونه باید اتفاق بیفتدتاجامعه بااتکای به یکی ازعوامل استراتژیک خودبه طرز معجزه آسایی وباتحمل کمترین هزینه توان حضوردرعصرمتلاطم جامعه ی اطلاعاتی رابیابد؟درپاسخ به این سئوال میتوان ادعانمودکه ازبین رویکردهای مختلفی که برای این امرمتصور است عنصرکارآفرینی آنچنانکه اندیشمندان وصاحب نظران عرصه های اجتماعی واقتصادی به کرات یادآورگردیدند،میتواندبعنوان یکی ازمهمترین وبهترین گزینه های توسعه یافتگی تلقی گردد.
بی تردید تحقق تمامی انواع کارآفرینی بعنوان ابعاد انقلاب عظیم کارآفرینانه وجایگزینی اقتصادکارآمدکارآفرینی به جای مدل های قدیمی تر اقتصادی یکی ازمهمترین راهبردها درجهت تحقق اهداف توسعه یافتگی ملت ها مطرح بوده وپیشنهادمیگردد.چرا که دراین مدل اصل بربه خدمت گرفتن همه ی توانمندی های انسانی جامعه درجهت ارتقای سطح بهره وری می باشد
امروزه کارآفرینی بعنوان یک استراتژی وراهبرددرتوسعه وشکوفایی ورشدجوامع انسانی به جایگزین بی بدیلی تبدیل گشته است که ازطریق آن همه ی عوامل ومنابع وامکانات یک جامعه بصورت خودجوش وازراه قرارگرفتن دریک روندتکاملی درجهت نیل به آرمانهای بلند اجتماعی بسیج گردیده تامنشابسیاری ازآثار وپیامدهای مثبت اقتصادی-اجتماعی گردند.
لذاچنانچه به فواید بیشماری که براین پدیده مترتب است توجه نموده وآن رادرهمه ی ابعاد احیابخشیم ب سریعتر به اهداف ومختصات یک الگوی کارآمدتوسعه ای دست خواهیم یافت.
موضوعی که درخصوص اهمیت کارآفرینی وارتباط مستقیم آن بااعتلای ملی یک ملت بایدجدی تلقی گرددآن چیزی است که علیرغم همهی اهمیتش درجامعه ی ایرانی مع الاسف مغفول واقع گردیده وتوجه درخوری به آن نشده است وآن چیزی جز اهمیت دادن به نقش" کارآفرینی روستایی وکارآفرینان" ساکن درمحیط های روستایی نمیباشد.اگرماروستاهارامحورهای استراتژیک کشاورزی وتولیدات وفرآورده های غذایی جامعه بدانیم که نیازبه آن روبه تزایدگذاشته است به نقش بی نظیرآن درپیشرفت ورشد وشکوفایی پی خواهیم بردودرک خواهیم کرد که نادیده گرفتن سهم روستا وروستانشینان هزینه ها وتبعات ناگواری رادرپی خواهدنهادآن چیزی که امروزه تحت عنوان معضلات اجتماعی-اقتصادی برگرده جامعه سنگینی نموده وباعث بی نظمی ها واضطراب های اجتماعی دراشکال مختلف بویژه ناامنی ها،ناهنجارهای رفتاری،کج خلقی های اجتماعی وبداخلاقی ها ونیزبروزپدیده های شومی همچون رشدبی رویه مهاجرت،افزایش میزان حاشیه نشینی دراطراف کلان شهرها وبسیاری مشکلات دیگرمی باشدکه دراین مقاله سعی برآن میشود تابه ذکراهمیت کارآفرینی روستایی وبرخی ازراهبردهای توسعه روستایی درایران اشاره گردد:

الف)برخی ازمختصات منحصربفرد روستادرنظام اجتماعی جامعه عبارتنداز:
1-روستابعنوان بخش بزرگی از نظام اجتماعی وجمعیتی جامعه که درآن تعداد کثیری ازعوامل انسانی مولد سکونت دارند
2-درروستا عوامل ومنابع ارزشمندی اعم ازعوامل انسانی ومنابع طبیعی واقتصادی بعنوان ذخایراستراتژیک کشوروجودداشته که درپیشرفت جامعه نقش حیاتی دارند.
3-نقش واهمیت فراورده ها وتولیدات روستایی دررفع نیازهای روبه تزایدجامعه درخورتوجه می باشدنظیرتولیدمحصولات کشاورزی،زراعی،دامی وصنایع تبدیلی که نقش بی بدیل ومنحصربفرداست.
4-به اثبات رسیده است که روستائیان درحفظ وصیانت ازمنابع ملی وذخایرکشورودراداره امورات مربوطه بمراتب مطمئن تروقابل اتکاتربوده ودراین راستا کمک های شایان توجهی رابهاداره کشورمبذول می دارند.
5-برای جامعه ی اقتصادی ما بسیاری ازدستاوردهای روستائیان نقش استراتژیک داشته واهرم قابل اتکایی درپشتیبانی ازنظام اقتصادی کشوردرعرصه ی جهانی ازطریق صادرات وورودکالاهای ملی به بازارهای پرظرفیت جهانی بوده،یعنی درحقیقت شناسه قدرت اقتصادی کشوردرنزدجهانیان تلقی گردیده مضافا اینکه تکیه براقتصاد بی فایده نفتی راتقلیل می دهد.
6-فعال سازی ساکنان روستا هادرایران میتواندکمک شایان توجهی به تامین امنیت اجتماعی نموده وباعث کاهش حجم زیادناملایمات اجتماعی گشته حتی منجر به رشدپدیده ی" مهاجرت معکوس" شود.
7-ایجاد وراه اندازی کسب وکارها مانند کسب وکارهای خانوادگی وگروهی درروستاها بدلیل وجودپیوندهای قوی اجتماعی وروحیه ی بالای مشارکت وتعاون درروستاها بالاترازشهرهاست.
8-روحیه ی کاروتلاش ومسئولیت پذیری والتزام وتعهد به پیشرفت درمیان جمعیت روستایی بیشتراز شهرنشینان وجوددارد.

ب)باوجودهمه ی ویژگی های منحصربه فردوپتانسیل های نهفته درروستاها که به توسعه همه جانبه ی کشورمنتهی میگردد برخی از مهمترین مشکلات روستایی عبارتنداز:
1-کمبودامکانات اجتماعی نظیر خدمات بهداشتی،آموزشی،خطوط ارتباطی،امنیت ،آب آشامیدنی،سوخت و...
2-کمبود میزان درآمد(ضعف اقتصادی)ناشی از افزایش جمعیت روستائیان،بیکاری(کامل یافصلی)،بهره وری پائین افراد ومنابع،عدم جذابیت برای سرمایه گذاری وضعف فضای کسب وکار.

ج)مهمترین راهکار های استراتژیک توسعه روستایی عبارتنداز:
1-تغییرنگرش حاکم براذهان مدیران ومردم نسبت به روستا ازطریق:فرهنگ سازی بوسیله رسانه های جمعی وعمومی،برجسته سازی وتوجه ویژه به مناطق روستایی درنظام آموزشی،ابراز توجه ویژه به روستاها توسط مدیران ارشد(مثل اقامت آنان درروستاها)و...
2-جذاب سازی فضای روستایی کشورازطریق:توسعه هدفمند فضاهای فرهنگی وآموزشی روستاها،ایجادمراکز تفریحی،اقامتی،سیاحتی درروستاها
3-تکمیل وتکامل جامعه اطلاعاتی روستایی کشورمانند ایجادارتباطات مخابراتی،ارتقای سواد اطلاعاتی آنان ونزدیک سازی فرهنگ شفاهی روستائیان بافرهنگ مکتوب دیجیتال.
4-تشکیل خوشه های دانشی روستایی وتوسعه زیرساخت های دانشی مثلتدوین نقشه صنایع روستایی کشور،ایجادوتوسعه مراکز تحصیلی وآموزشی(بخصوص آموزش های کاربردی)،ارتقای سطح سوادروستائیان وآموزش آنان دربکارگیری روش ها وفناوری های نوین
5-نوسازی مناطق آسیب دیده ی روستایی وتوسعه اشتغال زایی درروستاهای کشور از طریق حاکم سازی فضای کارآفرینی وایجادپارک های کارآفرینی درمراکز ومناطق مستعدوهمچنین حمایت از فارغ التحصیلان روستایی برای راه اندازی کسب وکاردرروستاها
6-شکوفاسازی اقتصادروستایی وتاسیس روستاهای نوین که ازجهات موقعیت وامکانات همپای شهرهاباشند،توسعه صنایع دستی وروزآمدسازس آنها،جذب سرمایه گذاران خارجی وبخش خصوصی به سمت روستاهاوفرهنگ سازی برای تغییر الگوهای مصرف وتولیددرروستا.

د)برنامه های توسعه روستایی باید به مواردی همچون:ایجاداشتغال دربخشهای غیرکشاورزی،کنترل جمعیت،توسعه اجتماعی وشهرسازی روستا،کاهش مهاجرت به شهرها،افزایش سطح رفاه،تاکیدبرجذب وتوسعه ی فناوری های جدید وآموزش وتربیت نیروی انسانی ماهرتوجه داشته باشد.

ه)چالش های توسعه روستا عبارتنداز:
1-عدم دسترسی به سرمایه وامکانات
2-مشکل درعرضه کالاها وخدمات
3-تاکیدبریک صنعت یاکسب وکارخاص
4-وجودپدیده حاشیه نشینی وتمایل شدید به مهاجرت
5-گسترش روزافزون تغییرکاربری اراضی زراعی
6-امکان ریسک کمتر درروستاها
7-کمبود سازمانهای حمایت کننده

و)استراتژی های عمده برنامه های توسعه روستایی عبارتنداز:
1-توسعه کشاورزی(تولیدموادغذایی،تولیدمحصولات صنعتی،فراوری محصولات و...)
2-توسعه یکپارچه روستایی
3-صنعتی نمودن روستاها
4-توسعه مراکزرشدروستایی

ز)نقش کارآفرینی درتوسعه اقتصادی روستا:
1-دستیابی روستائیان به کالاها وخدمات موردنیاز
2-رشد اقتصادی روستاها
3-کاهش پدیده ی مهاجرت به شهرها
4-ارتقای سطح امنیت اجتماعی ورفاه درروستاها
5- تشویق به ایجاد کسب وکارهای جدید
6-تشویق کسب وکارهای موجودبه توسعه

ح)پیش نیازهای توسعه کارآفرینی درروستاها:
1-توسعه فرهنگ کارآفرینی
2-آموزش کارآفرینی
3-توسعه ی زیرساخت های کارآفرینی
4-سه استراتژی اساسی توسعه کارآفرینی روستایی شامل:جذب کسب وکارهاازمناطق دیگر،حفظ وتوسعه ی کسب وکارهای موجود ازطریق سیاستهای حمایتی وحمایت از ایجاد کسب وکارهای جدیدازدل خودمناطق روستایی می باشد.

ط)راهبردهای بلندمدت توسعه کارآفرینی روستایی عبارتنداز:
1-ایجادشرایط ویژه برای معکوس نمودن روند مهاجرت
2-اصلاح وتغییر الگو ی توزیع ومصرف انرژی
3-توسعه وبهینه سازی شبکه های حمل ونقل
4-ممنوعیت تغییرکاربری اراضی باغی،زراعی وعرصه های جنگلی ومرتعی
5-بهبود مدیریت واصلاح شیوه های تولید دربخش های کشاورزی
6-توسعه صنایع تبدیلی زود بادرمناطق مستعد
7-اقتصادی نمودن کالاهای کشاورزی وروستایی
8-دستیابی همگانی به آموزش‌های مقدماتی،ترویج و بهبود شکاف های طبقاتی وارتقای توانمندی‌های زنان روستایی
9-ارتقای سطح سلامت،ایجادمحیط های زندگی مفرح ونشاط انگیز
10-حمایت موثرازتشکیل وتوسعه تعاونی ها وایجادوگسترش مجتمع های تعاونی روستایی
11-تشکیل گروه های پس اندازخودگردان برای تامین بخشی ازنیازهای مالی پروژه های کارآفرینی
12-ایجادسیستم های اعتباری کوچک بمنظور ارایه تسهیلات مثل تاسیس بانک روستایی
13-ایجادمراکزآموزشی تلفیقی بمنظورارائه خدمات آموزش ومشاوره در زمینه‌های مختلف بازاریابی، مراقبت ازحیوانات اهلی،صنایع دستی وسایرمهارت های مورد نیاز

نویسنده:سیدنبی اله حسینی
مدرس کارآفرینی دانشگاه
 


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 6:58 PM | نویسنده : قاسمعلی
تعاریف کارآفرینی
اقتصاددانان،روان شناسان،جامعه شناسان وسایرمحققین علوم اجتماعی دیدگاه های متفاوتی ازکارآفرینی ارائه داده اند.هرکدام بااستفاده ازفرهنگ،منطق ومتدولوژی خاص سعی درتعریف آن ازمنظررشته خودداشته اند.بعنوان مثال گفته است: که هیچ تعریف واحدومشخصی برای کارآفرینی وجودنداردوبسیاری ازتعاریف درتضادبایکدیگرند.
 

درسال1998ادعاکردندکه تعاریف شفاف ومشخص ازکارآفرینی Low and Macmillan کاررابرای محققان تسهیل میسازد.
باشروع بکاربیش از500000کسب وکارجدیدکه هرماهه درآمریکا بوجود میایندورشد60الی80درصدی اقتصادملی راازراه مشاغل کوچک وزودبازده رابه ارمغان میاوردتعریف کارآفرینی ازلحاظ ماهیت وساختارروشن ترشده وبه افزایش رشداقتصادی کمک میکند.

دیدگاه اقتصادی:
اقتصاددانان بهبررسی اینکه چگونه جامعه منابع کمیاب مانندزمین،نیروی انسانی،موادخام وماشینهارابرای تولیدکالاهاوخدمات تقسیم میکندمی پردازند.
ریچاردکانتیلون(1680-1734)اولین فردی بودکه واژه کارآفرینی راباالهام ازلغت فرانسوی که به بمعنی متعهدشدن می باشدرابه ادبیات entreprendre
علوم اقتصادی عرضه داشت. اوکارآفرین رابعنوان شخصی معرفی میکندکه باقیمت ثابت میخردوباقیمت نامعین می فروشد.ازاین روبجای سودبالقوه به ریسک دست میزند.کارآفرین بیشترازلحاظ فعالیت اقتصادی شناخته می شودتاازلحاظ نوع شخصیت.
به پیروی ازوی"ژان باپتیست سی"(1767-1832)کارآفرین به عنوان فردی تعریف میکندکه ازدانش،قضاوت،مهارتهای مدیریتی،رهبری وتوانایی فنی برای حرکت ومبدل کردن منابع اقتصادی کم بازده به منابع پربازده باعوایدی بیشتراستفاده کند.برخلاف کانتیلون سی درتعریف خودروی حرکت باعدم قطعیت تاکیدندارد.
نئوکلاسیک ها بطورجدی برروی بوجودآوردن مدل ریاضی درراستای پیش بینی رفتارسیستمهای اقتصادی،تمرکزکردند
فرانک نایت(1921)توجه خودرابرروی کارآفرینی ازدیدگاه اقتصادی باتمایزقائل شدن بین مفهوم ریسک قابل پیش بینی وریسک غیرقابل پیش بینی،معطوف کرد.اوکارآفرین رابعنوان فردی تعریف کردکه خواهان ارائه پول وشهرت درانتظارنامعلوم برای دریافت سودنامعلوم واعتبارورضایت شغلی ازفرایندهای تولیدوتوزیع است.
"ژوزف شومپیتر"(1883-1950)که بعنوان پیشرودرزمینه کارآفرینی نام گرفت ادعا مکند"مفهوم کارآفرینی توانایی شکست خط مشی جاری،نابودی ساختارهای موجودوحرکت دادن سیستم بخارج ازدایره تعادل است." برطبق نظراو،مفهوم کارآفرینی دردرک واستفاده بموقع ازفرصتها درقلمروموسسات ظهور پیدامیکند.این ترکیب جدید واقعیتهای موجوداقتصادی رابه چالش میطلبد،موسسات ومحصولات قدیمی راباانواع بهترجایگزین می کند ودرنتیجه سیستم اقتصادی رابه مراحل بالاتری ازتعادل می رساند.
اوکارآفرین رابانوآوری شناسایی میکند وآن رابعنوان یک حرکت موقت توصیف میکند نه یک وضعیت ثابت.
ازنظراوکارآفرینان 5نوع نوآوری راعهده دارهستند:
1-معرفی نوع تازه یاکیفیت بهتری ازکالا
2-ابداع روش نوینی ازتولید
3-گشایش بازارجدید
4-استفاده عملی ازمنابع برای تامین موادخام یاکالاهای واسطه ای
5- به انجام رساندن تعدادجدیدی ساختارسازمانی ازصنعت
برخلاف نظر اوازجریان بازاربعنوان تخریب خلاق،کریزنر فرض میکندکه کارآفرینان افرادی هستندکه عدم تعادل رادرشکل فرصتهای جدیدبرطرف می کنند.

رویکرد روان شناختی:
روانشناسی شامل مطالعه رفتار وپدیده های ذهنی است.این رویکردبه دنبال شناسایی رفتارها وویژگیهای شخصیتی که منحصربه کارآفرینان موفق است میباشد.جائیکه ویژگیها بعنوان خصوصیات خلقی افرادی که زیاده استوارهستندتعریف می شوند.
تحقیق "مک کله لند"(1961)ارتباط "توفیق طلبی"باکارآفرینی وبسط معنی آن باتوسعه اقتصادی بود.
"هنسمارک"(2003)مطالعات روانشناسی زیادی رابرای شناسایی ویژگیهای شخصیتی انجام داد.این ویژگیها شامل:درجه سازکاری وتکانش گری،استقلال طلبی،نیازبه پیشرفت ووسعت این باورکه شخص تاچه حدی نتایج واتفاقات رانتیجه کنترل فعال خود میداندتانتیجه سرنوشت.

رویکرد جامعه شناختی:
جامعه شناسی‌مطالعه زندگی اجتماعی دگرگونی اجتماعی و علل و دستاوردهای اجتماعی رفتار انسانی است.
امیل دور کیم (1858-1917)،ماکس وبر(1864)ورینلدز(1991) هرکدام عدسی جامعه شناسی رابرروی فعالیتهای انسانی متمرکز کردند.دراین رویکرد،گروه وساختارهای اجتماعی مورد آزمایش قرارگرفتند نه ویژگیهای فردی،تا فعالیتهای گروهی نظیرکارآفرینی را پیش بینی کنند
توسعه دادن کارآفرینی پویا بیشتر بعنوان کارکرد نیروی اجتماعی وساختارها درنظرگرفته می شود تااینکه نیازها وویژگیهای شخصیتی افراد.
وبر علاقه مند به تاثیرات تقسیم نابرابر قدرت بود.کارآفرینی میتواند ازطریق تجربه ولمس فشارهایی که بوسیله نیروهای تعریف شده اجتماعی از قبیل:انتظارات نقش افراد،پایگاه های طبقه ای،گرایشهای کلی درباره نوآوری تعریف وپیش بینی شود.
میزان توسعه یانوسازی اجتماع شاخصه ی حیاتی است که وابسته به بنیان سازمانها بویژه سازمانهای اقتصادی بااهداف محدود است

نتیجه گیری:
ویژگیهای پیچیده وچندوجهی نیروهای پویای همراه باکارآفرینی راآشکار میکند.حتی بااین برداشت کلی ومختصر،واضح است که هیچ تعریف جامعی ازکارآفرینی وجودندارددرپایان به پاره ای ازتعاریف اخیراشاره میگردد:
1-توانایی متراکم کردن منابع برای تبدیل به سرمایه درفرصتهای کاری ورشدسریع کسب وکارهای مبتکرانه وجدید(مرکز کافمان برای رهبری کارآفرینانه1999)
2-ایجادومدیریت سازمانی جدید برای پیگیری یک فرصت منحصر بفردوخلاقانه ودستیابی به رشدسریع وپرسود(هایدل وراشورس2000)
3-یک فرایند پویا بوسیله افرادی که بطورمداوم فرصتهای اقتصادی راشناسایی وباتوسعه تولید وفروش کالاها وخدمات به آنها عمل می کنند این فرایندنیازمند تعاریفی ازقبیل اعتمادبنفس،ظرفیت ریسک پذیری واحساس تعهدشخصی است(کمیسیون اروپایی1998)
4-ایجادکسب وکارجدید(لو ومک میلان1988)
5-هرتلاشی برای کسب وکارجدیدوآزاد یاتوسعه آن بوسیله افراد

ترجمه وتلخیص از: نبی اله حسینی- مدرس کارآفرینی دانشگاه
منبع:سایت انترنتی مرکز کارآفرینی کافمن (CELCE E 2005 )



نظرات 0

چکیده :

در جهان رقابتی امروز سازمان ها، دانشگاه ها و کشورهایی موفق هستند که قادر به بهره گیری بیشتر از اطلاعات و دانش باشند، چرا که دیگر مواد اولیه، زمین و سایر مواد طبیعی منبع مهم و اساسی به شمار نمی روند و بر خلاف گذشته ثروتمند ترین مردم، افراد دانش مدار و کارآفرین می باشند که پیشه ی آنها کارآفرینی است. از این رو بسیاری از دانشگاه های کشورهای پیشرفته و در حال توسعه بهره گیری از کارآفرینی را آغاز نموده اند و این بذل توجه در قالب تدوین استراتژی ها ، سیاست ها و برنامه های علمی جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی و مهمتر از آن آموزش کارآفرینی در موسسات علمی و آموزشی و دانشگاه ها ظاهر گردیده است .
در این مقاله پس از بیان مقدمه یی پیرامون مفهوم کارآفرینی و تعاریفی چند از کارآفرینی و کارآفرین، تاریخچه یی کوتاه از آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها بیان می گردد. آنگاه تعاریف آموزش کارآفرینی مطرح می شوند. سپس طی پژوهشی در ادبیات معاصر کارآفرینی، عمده ترین اهداف و رئوس مطالب آموزش کارآفرینی دانشگاه ها در قالب سه سطح فردی، سازمانی و محیطی تشریح می گردند. در ادامه، فرایند آموزش کارآفرینی و انواع دوره های آموزشی آن بررسی و مرور می شوند. این مقاله با معرفی مهمترین مراکز آموزش کارآفرینی و تجربیات برخی از کشورها در پیاده سازی برنامه های آن در موسسات آموزشی خاتمه می یابد .
واژگان کلیدی: کارآفرین، کارآفرینی، آموزش کارآفرینی .


1- مقدمه
1-1- درآمدی بر کارآفرینی: ساختار کسب و کار امروز با گذشته متفاوت است. به طوریکه می توان شاهد تاثیر این دگرگونی ها بر سطوح مختلف جوامع و در عرصه بین الملل بود[1]. در این شرایط شرکت ها، سازمان ها و یا کشورهایی موفق هستندکه قادر با دیگران باشند. این رقابت جنبه های بسیاری از زندگی انسان ها را در بر می گیرد و منحصر به یک موقعیت و یا حوزه خاص نمی شود . لازمه موفقیت در این رقابت نیز بهره گیری بیشتر از اطلاعات و دانش است. به طوریکه دیگر مثل گذشته دارایی های مشهود، مواداولیه و زمین، منابع مهم و اساسی به شمار نمی روند. اگر تا دیروز ثروتمندترین افراد دنیا کسانی بودند که منابع فوق را بیشتر در اختیار داشتند، اما امروزه ثروتمندترین مردم، افراد دانش مدار و کارآفرین می باشند که پیشه آنها کارآفرینی است[2]. گویی توسعه اقتصادی در عصر اطلاعات بیش از هر چیز نیازمند کارآفرینی بوده و کارآفرینی بیشترین تاثیرات خود را در ایجاد اشتغال برای جوانان، بهره وری و رفاه اجتماعی می گذارد .
بنابراین کشورهای پیشرفته از مدت ها قبل و بخشی از کشورهای در حال توسعه به تازگی، بهره گیری از آن را آغاز نموده اند. این توجه در قالب تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های عملی جهت بسط و تقویت روحیه و رفتار کارآفرینی، آموزش و مشاوره آن ظاهر گردیره و باعث ایجاد فضای مناسب تری برای فعالیت های گوناگون کارآفرینی شده است[3 ].
1-2- تعریف کارآفرینی: از آنجا که کارآفرینی جزء مفاهیم مدیریتی به شمار می رود، دارای یک تعریف قطعی و مشخص نیست و درک کاملی از آن نیازمند داشتن دیدگاهی بین رشته ای است[4]. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای((واسطه و دلال)) و یا اصطلاح انگلیسی To Undertake به معنای ((متعهد شدن)) اقتباس شده است که در فارسی ابتدا کارفرمایی و سپس کارآفرینی ترجمه شده که هر دو ترجمه خوبی از این واژه نیستند. به نظر می رسد بهتر بود که این واژه به ((ارزش آفرین)) ترجمه می شد]5[. برخی از تعاریف کارآفرینی عبارتنداز :
• کارآفرینی به معنای به کارگیری مفاهیم و فنون مدیریتی، ابزارها و فرایندهای طراحی، استاندارسازی محصول و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و سپس تحلیل آن است[6 ].
• کارآفرینی را فرایند شکار فرصت ها به وسیله افراد، به طور انفرادی (کارآفرین مستقل ) یا در سازمان ها (کارآفرینی سازمانی )، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آن ها می دانند]7 [.
1-3- تعریف کارآفرین: از ابتدای طرح واژه کارآفرین در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از آن بر اساس دیدگاه های گوناگون ارایه شده است[4] که عمده ترین آنها عبارتند از :
• کارآفرین فردی است که به طور عمده به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را ایجاد می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است[8 ].
• کارآفرین فردی دارای ایده و نظری نو و جدید است که از طریق فرایند تاسیس و ایجاد یک کسب و کار و قبول مخاطره، محصول یا خدمات جدیدی را به جامعه خود معرفی می کند]5 [.
1- 4- آموزش کارآفرینی : پس از روشن شدن ضرورت توجه به کارآفرینی، آشنایی با مفهوم کارآفرینی و خصوصیات کارآفرین، پرورش روحیه کارآفرینی در افراد غیرکارآفرین از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می شود[4]. از این رو فعالیت های آموزشی برای تربیت کارآفرینان در دستور کار بسیاری از مراکز آموزش کارآفرینی قرار گرفته، چرا که لازمه توسعه کارآفرینی، آموزش آن است[9 ].
فعالیت های آموزش کارآفرینی به طور غیررسمی از اواسط دهه 70 میلادی آغاز شده ولی زمان شروع رسمی آن ها به ابتدای دهه 80 برمی گردد. در عین حال، این فعالیت ها در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. به طوریکه در سال 1975 دروس کارآفرینی در 104 دانشکده آمریکا تدریس می شد، در حالیکه این تعداد در سال 1980 به 163 عدد، در اواسط همان دهه به 205 و در ابتدای دهه 90 به 253 دانشکده رسیده است و در حال حاضر در بیش از 20 دانشگاه این کشور کارآفرینی به عنوان یک رشته تدریس می گردد[10 ].

2- تاریخچه آموزش کارآفرینی
در گذشته ای نه چندان دور افسانه ای رایج بود مبنی بر اینکه کارآفرینان دارای ویژگی های ذاتی همچون ابتکار، روحیه تهاجمی، تحرک، تمایل در به کارگیری ریسک، توان تحلیلی و مهارت در روابط انسانی هستند و این ویژگی ها با آن ها متولد می شود. فرض اساسی آن ها این بود که کارآفرینان از طریق آموزش، پرورش نمی یابند]11[. بنابراین تا آن زمان خبری از نقش آموزش در ایجاد و توسعه کارآفرینی نبود و تنها بر جنبه هنری کارآفرینی تاکید می شد[12 ].
گرچه کاربرد واژه کارآفرینی سابقه ای چند ساله دارد، ولی تحقیقات این رشته از اوایل دهه 70 میلادی در آمریکا شروع شد. این تحقیقات در پی تغییرات جامعه شناختی و ارزشی بوجود آمده در سطح جامعه بود که منجر به ایجاد میلیون ها کسب و کار خود اشتغال گردید[10 ].
در سال 1973، برای اولین بار دانشگاه کالگری مجوز تاسیس دوره کارشناسی ارشد را دریافت کرد وکارآفرینی، به عنوان یکی از زمینه های اصلی، مورد توجه قرار گرفت]11 [.
با انتشار نتایج تحقیقات دیوید بریچ در سال 1979، در خصوص روند اشتغال زایی و استخدام در ایالات متحده در طی سال های 1969 تا 1976 مبنی براینکه 81 درصد مشاغل جدید توسط شرکت هایی کوچک با حداکثر 100 کارمند ایجاد شده اند، توجه به مفهوم کارآفرینی وارد مرحله تازه ای شد. چرا که بریج نشان داد که شرکت های کوچکتر با بهره گیری از آموزش های کارآفرینی توانسته اند سهم بیشتری در رشد اقتصادی آمریکا داشته باشند[13 ].
بریچ بیان می کند که بعضی مشاغل به مرور زمان کهنه می شوند. بنابراین، استفاده از یکسری آموزش ها برای رسیدن به این هدف که هر کس مسوول ایجاد یک شغل برای خودش می باشد، ضروری است. دلایل این امر عبارتند از :
• تکنولوژی باعث خودکار شدن خطوط تولید شده وامروزه ماشین ها کارهای تکراری را که انسان ها قبلا بر عهده داشتند، انجام می دهند .
• شرکت های بزرگ تمامی فعالیت های مربوط به خود را انجام نمی دهند، بلکه آن ها را به شرکت های کوچکتر واگذار می نمایند. همچنین منابع و ضروریات مورد نیاز خویش را به صورت مناقصه خریداری می کنند[9 ].
• نیاز به ایجاد دفاتر مرکزی در بسیاری از موسسات در نتیجه بکارگیری تکنولوژی کامپیوترهای دستی، دستگاه فاکس و تلفن همراه از بین رفته است .
• امور مربوط به خدمات عمومی از طرف دولت به بخش های خصوصی واگذاری می شوند و تصدی گری و بوروکراسی اداری روز به روز کمتر می شوند .
این روند برخلاف روندهای قبلی بود که ایجاد شغل را بر عهده شرکت های بزرگ و دولت می دانست]14 [.
مطالعه ای که در سال 1982در دانشگاه بایلور بر روی دانشجویان رشته کارآفرینی صورت گرفت نشان داد که بیشترین تاکید باید بر روی دروس مالی باشد. دومین رشته ای که از نظر آنان باید بیشتر مورد تاکید قرار می گرفت، درس مدیریت کارآفرینی بود]11 [.
در ژوئن سال 1985 میلادی دانشگاه کالگری به ارزیابی نتایج برگزاری یکی از دوره های آموزش کارآفرینی خود (در فاصله ژوئن1984 تا دسامبر 1984 ) پرداخت. نتایج این دوره شگفت انگیز بود و نشان می داد که سرمایه گذاری به نسبت کوچکی ( حدود75000 دلار) درآموزش کارآفرینان دارای کسب وکارهای کوچک، منجر به ایجاد ارزش افزوده فراوانی (حدود 175000 دلار) گردیده و تاثیر زیادی نیز در ایجاد فرصت های استخدام و تسهیل ایجاد سرمایه داشته است]11 [.
در سال 1990 میلادی تحقیق در مورد آموزش کارآفرینی همچون یک رشته علمی جدید مورد توجه قرار گرفت و بر مواردی همچون توسعه روش های تحقیق برای سنجش اثربخشی آموزش کارآفرینی، محتوا و روش های آموزش کارآفرینی، قابلیت افرادی که در زمینه آموزش کارآفرینی، آموزش می بینند، پذیرش آموزش کارآفرینی در مدارس، وجود و توسعه یک چارچوب علمی مشترک در زمینه کارآفرینی، اثربخشی دیگر شیوه های آموزشی و نیازهای آموزشی کارآفرین تعلیم یافته متمرکز شد]11 [.

3- تعریف آموزش کارآفرینی
در یک تعریف ساده، آموزش کارآفرینی فرایندی نظام مند ، آگاهانه و هدف گرا می باشد که طی آن افراد غیر کارآفرین ولی دارای توان بالقوه به صورتی خلاق تربیت می گردند[15]. در واقع، آموزش کارآفرینی فعالیتی است که از آن برای انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز جهت کارآفرینی استفاده می شود[16 ] که افزایش، بهبود و توسعه نگرش ها، مهارت ها و توانایی های افراد غیر کارآفرین را در پی خواهد داشت[17 ].

4- اهداف آموزش کارآفرینی
در واقع هدف از آموزش کارآفرینی تربیت و پرورش افرادی خلاق و نوآور است]11[. این قبیل دوره ها به دنبال استفاده از فرصت های مناسب فراهم شده، مخاطره پذیری، تمایل به حل مشکلات، بهبود اتگیزش و گرایش های افراد می باشند[8]. به طور کلی در آموزش رشته کارآفرینی اهداف متعددی موردنظر است که برخی از آنها عبارتند از :
الف- کسب دانش مربوط به کارآفرینی : دانش بسیاری را می توان از طریق آموزش کارآفرینی در زمینه هایی همچون تعریف کارآفرین، کارآفرینی، تاریخچه کارآفرینی، ویژگی های افرادکارآفرین، سیر تئوریک مباحث کارآفرینی، مزایای کارآفرینی و زندگی نامه کارآفرینان بزرگ کسب کرد[18 ].
ب- حل مشکلات اشتغال و بهبود بهره وری : از آنجا که از یک سوکشاورزی دیگر کمتر می تواند اشتغال زا باشد و از سوی دیگر فراگیری و ورود به کارهای سودآور نیز برای همه میسر نیست، به نظر می رسد آموزش کارآفرینی راه حل مطلوبی برای حل مشکلات اشتغال و بهره وری است. در این زمینه افراد بسیاری که درنقاط جغرافیایی متعددی پراکنده هستند، باید آموزش ببینند که این کار به طور معمول از طریق اینترنت، آموزش مجازی و از راه دور و توسط موسسات کارآفرینی صورت می گیرد[19]. برای مثال ، موسسه اینگ نو در سال 1985 در هند تاسیس شد و آموزش دروس مربوط به کارآفرینی و مدیریت موسسات کوچک نیز بر عهده یکی از کمیته های آن قرار گرفت[20 ].
ج- شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت های کارآفرینانه : ایجاد و تقویت ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه نیازمند شناسایی و تحریک استعدادها و مهارت های آن است. این هدف به طور عمده در قالب سیاست ها و برنامه های تشویقی، ترویجی و آموزشی پیگیری می شود .
برای نمونه، در نظام آموزشی سنگاپور، الگوهای اجرای نقش کارآفرینی به عموم مردم و به خصوص جوانان نشان داده می شوند. همچنین جوایز متعددی به کارآفرینان اعطاء می گردد و آنها از طریق رسانه های جمعی به عموم شناسانده می شوند. جهت تحقق این هدف، نمونه هایی از برنامه های اعطاء جوایز و معرفی کارآفرینان در زیر آمده است :
• اعطاء جایزه سال به کارآفرین نمونه توسط مرکز توسعه کارآفرینی دانشگاه تکنولوژی نانیانگ
• جایزه ویژه تایمز تجاری برای شرکت کارآفرین نمونه سال
• پخش یک برنامه تلویزیونی برای تشریح زندگی کارآفرینان برجسته
• چاپ نشریات متعدد در مورد ماجراهای موفقیت کارآفرینان]21 [.
د- القای مخاطره پذیری بااستفاده از فنون تحلیلی : برای کارآفرینی باید شجاعتی عاشقانه و زیرکانه داشت که خود متکی به دو عامل یکی اعتماد به نفس(برای آموختن چیزهایی که نمی دانیم) و دیگری (شجاعت برای رویارویی با شکست یا پذیرش مخاطره) است[22 ]. برای مثال، یکی از اقدامات صورت گرفته در این زمینه، معرفی و شناساندن مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین در سطح دبیرستان در شهر لیست فیلیپین در سال 1977 بود. در راستای تلاش مزبور، مدیران دولتی با کمک استادان دانشگاه یک درس سه واحدی با عنوان مدیریت ریسک پذیر طراحی نمودند. عوامل رفتاری در پرورش و بهبود مدیریت ریسک پذیر، عوامل محیطی موثر بر اجرای مدیریت ریسک پذیر، نقش مدیران ریسک پذیر در توسعه اقتصادی و ... اهم عنوان های انتخاب شده در این درس بود. برای پرورش، بهبود و توسعه منابع انسانی، از روش برانگیختن نیل به هدف استفاده می شود که زمینه را برای ایجاد واحدهای کوچک و یا داشتن سبک مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین آماده می کند]21 [.
ه- تجدید نگرشها در جهت پذیرش تغییر :کارآفرینی یکی از عواملی است که سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها در عصر حاضر می شود. این نقش کلیدی کارآفرینی بیش از هر چیز معطوف به قبول انعطاف ساختارهای سازمانی و اعمال استراتژی های تغییر و تحول مستمر و پویا در سیستم ها، فرایندها و در نهایت کالاها و خدمات است[22 ].

5- رئوس مطالب آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
رئوس مطالب درسی که برای آموزش کارآفرینی تدریس می گردند، می توان بر اساس سطوح فردی ، سازمانی و محیطی به سه بخش تقسیم کرد :
الف- کارآفرینی و فرد : ویژگی ها، خصوصیات و رفتار یک کارآفرین، کارآفرینی ونوآوری، کارآفرینی و خلاقیت و ویژگی های مدیر کارآفرین رئوس مطالبی هستند که در این سطح تدریس می شوند .
ب- کارآفرینی و سازمان : راه اندازی سازمان های کارآفرین، حفظ ونگهداری سازمان های کارآفرین، توسعه کارآفرینی در سازمان های کوچک، متوسط و بزرگ اهم مطالب دروس کارآفرینی در سازمان می باشند .
ج- کارآفرینی و محیط : تعاریف و ویژگی های کارآفرینی، نقش کارآفرینان در جامعه، کارکرد کارآفرینان در اقتصاد، اثرات و نتایج توسعه کارآفرینی، اهمیت کارآفرینی، تشویق وحمایت هایی که جهت توسعه کار آفرینی صورت می گیرد، کارکرد دولت در کارآفرینی، نقش پشتیبانی دولت از کارآفرینی مهمترین موارد تدریس شده در این سطح از کارآفرینی می باشد[22,16 ].

6- فرایند آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها
آموزش کارآفرینی یک فرایند یادگیری چند مرحله ای است که حداقل در پنج مرحله متفاوت از زندگی توسعه وتحقق می یابد[23]. در این دوره های یادگیری فرض می شود که هر فرد در سیستم آموزشی باید فرصت هایی جهت یادگیری مراحل اولیه داشته باشد. اما در مراحل بعدی کسانی هدف گزینش و آموزش قرار می گیرند که با یادگیری هر مرحله بتوانند در آینده کارآفرین شوند. آموزش های هر یک از مراحل فرایند آموزش کارآفرینی، ممکن است با فعالیت های سایر دروس ترکیب شده و یا به عنوان یک دوره درسی مجزا تدریس شود[24]. مراحل آموزش کارآفرینی به ترتیب سطح عبارتند از :
مرحله اول- سطح پایه: دانش آموزان در دوره های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باید رویه های مختلف مالکیت کسب و کار را تجربه کنند. در این مرحله بر مفاهیم اساسی اقتصادی، فرصت های کسب و کار که در نتیجه تغییرات اقتصادی به وجود می آیند و همچنین مهارت های اساسی مورد نیاز جهت موفقیت در بازار کسب و کار تمرکز می شود. بر انگیختن برای یادگیری بیشتر و درک فرصت های منحصر به فرد اقتصادی از نتایج غایی و مورد انتظاراین سطح است .
مرحله دوم- سطح پرورش شایستگی ها: در این مرحله دانش آموزان باید زبان تجارت وکسب و کار را یاد بگیرند و بامسائل و دیدگاه هایی که از نظرصاحبان موسسه و بنگاه مهم هستند، آشنا شوند. سطح پورش شایستگی ها به طور مخصوصی به آموزش های حرفه ای نیاز دارد]7[. این آموزش های حرفه ای می تواند در تمام کلاس های درسی مختلفی که به نوعی با کارآفرینی مرتبط هستند، تدریس گردد[9]. به طور مثال جریان های نقدینگی و مسائل مدیریتی و اقتصادی مرتبط با آن می تواند در درس ریاضیات ویژه کارآفرینی گنجانده شده و آموزش داده شود .
مرحله سوم- سطح کاربرد خلاق: این سطح از فرایند آموزش کارآفرینی در برگیرنده حداقل دروسی است که یادگیری آن ها برای تشریح یک کسب و کار نوین الزامی است. چیزهای بسیاری برای یادگیری جهت آغاز یک کسب و کار وجود دارد و این موضوع برای شغل هایی که با مسائل و مشکلات متفاوتی در گیر هستند، تعجب بر انگیز هم نیست. برای نمونه یک پزشک باید سال های طولانی درس بخواند تا بتواند طبابت کند[16]. از این مرحله انتظار می رود که متعلمین یا همان صاحبان آتی کسب وکار تمام چیزهای لازم و ضروری مرتبط با حرفه خود را در چند سمینار آموزشی بیاموزند .
در این مرحله فراگیران باید فرصت های آشنایی با ایده های متفاوت و روش های گوناگون برای برنامه ریزی کسب و کار را یاد بگیرند. اگر چه هنوز این کار یک تجربه آموزشی است، اما دانش آموزان باید نسبت به مرحله قبل، مسائل را بهتربیاموزند. نتیجه این سطح از فرایند آموزش کارآفرینی شکل گیری یک ایده واحد در آنها و فرایندتصمیم گیری و اجرای برنامه های کسب و کارکامل می باشد[3 ].
دوره آموزش کاربرد خلاق را می توان برای دانش آموزان سال آخر دبیرستان رشته های فنی و کار و دانش پیاده کرد. در نتیجه این آموزش ها، فراگیران ممکن است به عنوان یک کارآفرین، یک فعالیت کسب و کار را شروع کنند .
مرحله چهارم- سطح راه اندازی کسب و کار: این مرحله که نتیجه مستقیم مرحله قبل است، هدفی جزء راه اندازی یک کسب و کار توسط فراگیران ندارد و پیامد منطقی آموزش هایی است که در سطوح قبلی فرایند آموزش کارآفرینی داده شده است[10 ].
بعد از اینکه افراد بزرگسال تجارب شغلی خاصی را کسب کردند و یا آموزش های بیشتری را در آن زمینه دیدند، به مساعدت های خاص مربیان خود نیاز دارند تا درحالیکه با معلمین خود به بحث و تبادل نظر می پردازند و نقاط تاریک راه اندازی یک کسب و کار برایشان روشن می شود، تجارب مرتبط با شغلی را که دیده اند، بالفعل نمایند. این دوره آموزشی معمولا دو ساله بوده و در دانشکده های اقتصاد و مدیریت برگزار می شود .
مرحله پنجم- سطح رشد و توسعه: اغلب صاحبان کسب و کار علاقه ای به در خواست کمک و مساعدت برای افزایش آگاهی ها و دانش خود ندارند مگر اینکه در آن زمینه احساس نیاز کنند. دوره های مستمر آموزشی، سمینارها و گردهمایی های علمی می تواند به این افراد کمک کند تا توانایی های کسب و کار خود را بالا برده و تقویت نمایند. در عین حال ممکن است گروه ها، سازمان ها و یا نهادهایی هم باشند که از این افراد حمایت کنند. همچنین می توانند کارآفرینان را در شناخت مشکلات بالقوه و چگونگی برخورد با آن مسائل یاری نمایند. این مراکز، اغلب چنین سمینارها و کارگاه هایی را در دانشگاه ها و درقالب برنامه های آموزش مستمر جهت کمک به کارآفرینان و تبادل نظر میان آنها برگزار می کنند[8 ].
7- انواع دوره های آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها

دوره های آموزش کارآفرینی که تا سال 1990 میلادی شکل گرفتند در چهار دسته اصلی قابل تقسیم بندی می باشند]21[ که عبارتند از :
دسته اول- دوره های آگاهی و جهت گیری به سوی کارآفرینی : هدف از برنامه های این دوره، افزایش آگاهی، بینش و درک نسبت به کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی برای افراد از تمامی اقشار اجتماعی است .
برنامه های این دسته در مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان تدریس می شوند. در دوره های آزاد کارآفرینی گروه های نژادی، مخترعان، کارکنان دولت، دانشمندان، بازنشستگان نیروهای مسلح و حتی افراد غیرشاغل نیز می توانند تحت پوشش قراربگیرند .
دسته دوم- دوره های توسعه تاسیس بنگاه ها : برنامه های آموزشی این دسته به اقتضای شرایط خاص هر کشور طراحی شده اند. در این زمینه مراکز ویژه ای درکشورهایی همچون آمریکا، استرالیا، هند، هلند، فیلیپین، مالزی، سنگاپور،انگلستان و فنلاند ایجاد شده اند. اهداف عمده این مراکز ارائه آموزش های ویژه جهت توسعه توانائی ها و انگیزش افراد، توسعه مناطق شهری و آموزش های عملی کارآفرینان است .
دسته سوم- دوره های رشد و بقای کارآفرینان و بنگاه های کوچک : این دوره ها که شرکت های کوچک را در بر می گیرد، نیاز های آموزشی بسیار متنوعی را تحت پوشش قرار می دهند. شرکت های کوچک در هر کشوری باید مورد توجه قرار گیرند. نمونه عملی این سیاست در کشورهای بلوک شرق قابل مشاهده است که نتیجه آن تاسیس تعداد زیادی از آنها با کمتر از10کارمند بود .
از دوره های بسیارمهم و مورد قبول در این رابطه می توان به دوره های " فعالیت های اقتصادی خود را بهبود دهید" توسط سازمان بین المللی کار و " رشد شرکتهای کوچک" در دانشگاه دارهام اشاره کرد. این دوره ها به هر دو صورت حضوری و مکاتبه ای قابل انجام می باشند و جدید ترین تحقیقات و نتایج آن ها برای همگان ارایه می گردد]25 [.
دسته چهارم- دوره های توسعه آموزش کارآفرینی : برنامه های این دسته که شامل شیوه های جدید آموزشی و تعیین نقش های تازه استاد-دانشجو در فرآیند آموزش کارآفرینی است. هدف عمده این برنامه ها آموزش و گسترش کمی استادان و مربیان جدید از میان دست اندرکاران فعالیتهای اقتصادی و صنعتگران برای آموزش کارآفرینی است]21 [.

8- مراکز آموزش کارآفرینی
برای آموزش کارآفرینی، کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای گوناگون می توان از منابع و مراکز مختلفی همچون موسسات آموزشی دولتی و دانشگاهی، سازمان ها یا حکومتهای محلی، موسسات آموزشی خصوصی، اتاق های بازرگانی و کسب وکار، سازمان های غیر دولتی فعال در بخش کارآفرینی، موسسات توسعه و ترویج مدیریت، انجمن ها و مراکز بازرگانی، سازمان های مشاوره ای و موسسات آموزشی خودگردان بهره جست]21 [.

9- نکات مهم در ارایه دوره های آموزش کارآفرینی
برای آنکه دوره های آموزشی کارآفرینی با موفقیت همراه باشد، باید نکاتی چند مورد توجه و اهتمام قرار گیرد که عبارتند از :
• ترکیب شرکت کنندگان در کلاس های آموزش کارآفرینی متنوع باشد .
• کلاس ها در بردارنده بازخوردهای مستمر و حتی از قبل پیش بینی نشده باشد .
• علاوه بر راه اندازی کسب و کار جدید بر انواع ابتکارات و خلاقیت های کارآفرینانه هم تاکید نماید .
• جهت هر یک از بحث ها و مسائل کلاس، راه حل و جواب مشخص و معینی ذکر گردد .
• امکان تغییر و اصلاح برنامه های آموزشی توسط معلم و یا استاد به آسانی میسر و مقدور باشد .
• از سبک ها و روش های مختلف تدریس استفاده گردد تا باعث ایجاد هیجان و جذابیت شود .
• معلمان و یا استادانی که کارآفرینی را تدریس می کنند، خودشان کارآفرین باشند[26][27 ].

10- تجربیات برخی از کشورها در پیاده سازی برنامه های آموزش کارآفرینی
امروزه تجربیات فراوانی در سراسر دنیا راجع به طراحی برنامه ها، ارتقاء و ایجادانگیزه و کمک به کارآفرینی ازطریق آموزش آن وجود دارد[16] که تعدادی از آنها در اینجا مطرح می شوند :
الف – هندوستان : در هند موسساتی همچون موسسه توسعه کارآفرینی هند ،NIESBUS و سایر سازمان های آموزشی ایالتی و... تلاش های قابل ملاحظه ای را برای اداره برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت کارآفرینی، با توجه به گروه های هدف مورد آموزش، انجام می دهند و در حال حاضر تحقیقات و آموزش کارآفرینی در این موسسات در سطح خوبی صورت می گیرد. علاوه بر آن آموزش کارآموزانی که می توانند در نقاط مختلف کشور کار کنند، اثربخشی این آموزش ها را دوچندان کرده است .
دراین زمینه، موسسه توسعه کارآفرینی هند، به عنوان یک موسسه معتبر ملی، به آموزش کارآفرینان می پردازد. این موسسه پیشگام جنبش کارآفرینی در سراسر کشور هند به شمار می رود و این ایده را دنبال می کند که کارآفرینان لزوما کارآفرین متولد نمی شوند، بلکه کارآفرینی را باید ازطریق فعالیت های مدون و مناسب آموزش داد. این ایده به نوبه خود به ارائه برنامه های متعددی برای آموزش کارآفرینی منجر شده است[28 ].
ب – سنگاپور : در سنگاپور، دوره های آموزشی متعددی درخصوص کارآفرینی توسط دانشگاه ها وموسسات پلی تکنیک برگزار می شود. موسسه های آموزشی دانشگاهی و آژانس های دولتی نیز به ارایه برنامه های کوتاه مدت در این ارتباط پرداخته اند .
دراین رابطه، یکی ازمراکز آموزش کارآفرینی، دانشگاه نانیانگ است. یکی از برنامه های درسی مهم این دانشگاه، برنامه توسعه مهارت های شخصی است. در این برنامه درسی، شرکت کنندگان به منظور تکمیل دانش فنی موردنیاز خود، مهارت های شخصی مهمی همچون کارآفرینی و خلاقیت را می آموزند .
ج – استرالیا : وزارت آموزشی فنی و حرفه ای بزرگترین آموزش دهنده مدیریت وکارآفرینی در استرالیاست و اهدافی همچون ارتقاء ظرفیت برای ارائه دروس توسعه مدیریت و ایجاد مشوق هایی برای بهبود کیفیت، اعطاء گواهینامه صلاحیت به کارآموزان و مشاوران شرکت های کوچک، ایجاد نشست های حضوری وارائه کمکهای مالی، استفاده از وسایل کمک آموزشی پیشرفته برای آموزش و استفاده از فناوری های اطلاعاتی برای مبادله اطلاعات در سطح سازمانی و فراسازمانی را دنبال می کند. به طورکلی این وزارتخانه در جهت ارتقاء مهارت های انسانی، رهبری و استراتژیک کارآفرینان تلاش می نماید .
علاوه بر فعالیت های فوق دولت استرالیا در زمینه توسعه آموزش های کارآفرینی اقداماتی همچون برگزاری سمینارها، نشست ها و کنگره ها را نیز در دستور کار خود قرار داده که نمونه برجسته آن برگزاری سمینار توسعه کارآفرینی با حضوربیش از 100هیات اعزامی از کشورهای جهان در سال 1999بوده است[29 ].
د – فیلیپین : در فیلیپین نیز در اواخر دهه 70 میلادی، دانشگاه مرکزی این کشور، موسسه صنایع کوچک را تحت پوشش دانشکده مدیریت بازرگانی تاسیس کرد که مسوولیت عمده آن انجام تحقیقات، آموزش و خدمات توسعه صنعتی بود . سپس، سایر دانشگاه ها نیز به پیروی از آن، درجهت آموزش کارآفرینی، گام هایی را برداشتند. سیستم آموزشی رسمی فیلیپین در گذشته بیشتر معطوف به تربیت فارغ التحصیلانی بود که به جای ایجاد کار و شغل برای خود تنها به دنبال پیداکردن کار بودند. این رویکرد باعث رشد صنایع سرمایه بر و بزرگ و افزایش نسبت مهاجرت می شد. بنابراین، تلاش دانشگاه ها برای ترویج کارآفرینی سبب رشد اشتغال از یک سو و کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ شد . دانشکده های بازرگانی دانشگاه های این کشور نیز در رشته مدیریت بازرگانی در سطح کارشناسی 24 واحد درسی ارائه می دهند که با مدیریت ریسک پذیر و کارآفرین ارتباط مستقیم دارد]21 [.

11- نتیجه گیری
در عصر حاضر کارآفرینی مقوله بسیار مهمی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به آن توجه جدی مبذول می دارند. در این جوامع کارآفرینی تبدیل به ابزار نیرومندی در جهت ایجاد فرصت های مناسب شده که بهره گیری از آنها می تواند باعث رفع مشکلاتی همچون بحران اشتغال، کمبود نیروی انسانی خلاق و پویا، نزول چشم گیر بهره وری، کاهش کیفیت محصولات و خدمات، رکود اقتصاد و افزایش رقابت شود. از این رو پرورش و آموزش کارآفرینان را در اولویت برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی خویش قرار داده اند .
در آموزش کارآفرینی پیش از هر چیز باید ضرورت آن تبیین شده و ویژگی های کارآفرینان توصیف گردد. سپس مهارت های مورد نیاز از طریق آموزش های لازم برای شروع یک کسب و کار جدید به آنان گفته شود. در ادامه باید آن ها را از حمایت هایی که گروه ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی از آنان به عمل می آورند، آگاه نمود. در نهایت در تمام مراحل آموزش کارآفرینی، بکارگیری تجربیات افراد کارآفرین، جهت ایجاد یک حلقه بازخورد در فرایند یادگیری لازم است .

منابع و ماخذ
[1]DTI (2000)."Business in the Information Age". United Kingdom Department of Trade and Industry.
Available by: http://www.ukonlineforbusiness.gov.uk
[2]National Science and Technology Council (NSTC) (1999)."Information Technology for 21 Century: Working Draft". Washington, January 29.
Available by: http://www.ccis.gov/ti/initiative
[3]Johnson, B. (1990)."Towards a Multidimentional model of Entrepreneurship: The Case of achievement motivation and the Entrepreneur". Entrepreneurship Theory and Practice Journal, Vol. 3, No. 14, pp. 39-54.
[4]Cochran, T. C. (1996)."The Entrepreneur in Economic Change". Explorations in Entrepreneurial History, 3 Edition, pp. 25-38.
5- احمدپور داریانی، محمود (1380): آیا کارآفرینی شغل جدیدی است؟، ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر، شماره120 .
[6]Upton, Nancy, Carol Moore, Larry Wacholz and Don Sexton (1997)."A Comparative Analysis of learning Needs of Family–Owned and Entrepreneurial Firms". Hankamer School of Business Journal, No. 17, pp. 5-20.
7- رضائیان، علی (1380): مبانی سازمان و مدیریت، انتشارات سمت، چاپ دوم، تهران .
[8]Birch, David (1994)."Dynamic Entrepreneurship and Job Creation". Ch. 3, MIT and Cognetics Inc., United States of America.
[9]Carty, A. J. (1998)."Entrepreneurship Training Program". National Research Council, March 19.
[10]Tomecko, Jim (2003)."Entrepreneurship Training for Enterprise Growth". GTZ Laos.
11- احمدپور داریانی، محمود و سید محمد مقیمی (1380): نقش آموزش کارآفرینی در بهبود دانش صاحبان کسب و کار، ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر، شماره113 .
[12]Hulme, D. and P. Mosley (1996)."Finance Against Poverty and Role of Entrepreneurship ". Routledge Publishing, London, England.
[13]Barbato, R. J., S. Durlabhji (1998)."The Operation of Entrepreneurial Intention". Journal of Business and Entrepreneurship, Vol. 1, No. 1.
14- احمدپور داریانی، محمود (1379): کارآفرینی؛ تعاریف، نظریات و الگوه ها، انتشارات پردیس57، تهران .
[15]Gibb, A. (1987)."Enterprise Culture- Its Meaning and Implications for Education and Training". European Industrial Training Journal, Vol. 11, No. 2.
[16]Clark, B. R. (1998)."Entrepreneurship Education in higher Education in England: A Survey". London Business School.
[17]McPherson, Gray (2003)."Social Innovation Through Entrepreneurial Activity". Canadian Center For Social Entrepreneurship, CCSE Report.
[18]Hendrickson, L. U. and J. Psarouthakis (1992)."Managing Entrepreneurship in the Growing Firms". Englewood Cliffs.
[19]Terpstra, D. and P. Olsen (1993)."Entrepreneurial Start-up and Growth: A Classification of Problems". Prentice Hall, Inc.
[20]Ginsberg, A, and M. Hay (1994)."Confronting the Challenges of Corporate Entrepreneurship: Gidelines for Venture Managers". European Management Journal, Vol. 12, No. 3.
21-احمدپور داریانی، محمود و سید محمد مقیمی (1380): نقش دولت در توسعه آموزش کارآفرینی، ماهنامه علمی- آموزشی تدبیر، شماره116 .
[22]Hisrich, R. D. and M. P. Peters (1998)."The Individual Entrepreneur in Entrepreneurship". McGraw Hill Publishing.
[23]Blake, M. (2002)." Entrepreneurship: Theory and Practice". Academy of Management Review, No. 15, pp. 5-20.
[24]Nyarwa, Cissy (2002)."Entrepreneurship Training Programme for Women". Programme Coordinator, NVIWODA, June 10.
Available by: http://www.wougnet.org/Documents/NVIWODA/etpwomen.html
25- بزرگراه، عبدالسلام(1381): راهکارهای اساسی تربیت کارآفرین، ماهنامه تعاون، شماره135 .
[26]Zeiders, M. D. (2003)."Why Entrepreneurship Training? Did you know the following U.S. 2001 economic statistics?". United States Small Business Administration, Office of Advocacy.
[27]Bygrave, W. D., C. W. Hofer (1991)."Theorising about Entrepreneurship". Entrepreneurship: Theory and Practice Journal, Vol. 16, No. 2.
[28]Entrepreneurship Development Institute Of India (EDII) (2003)."Faculty Development Programme in Entrepreneurship". Ahmed Abad, Gujarat, India.
[29]Collins, Jock(2003)."Cultural Diversity and Entrepreneurship: Policy Responses to Immigrant Entrepreneurs in Australia". Entrepreneurship & Regional Development Journal, Vol. 15, No. 2, April-June.

نویسنده : علیرضا مقدسی-کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات از دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد سبزوار
منبع : کتاب مجموعه مقالات نخستین کنگره بین المللى - دانشگاه آزاد اسلامى
برگرفته از: سایت دانایی

 



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 6:58 PM | نویسنده : قاسمعلی

چکیده :

واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی ( Entreprendre ) بر معنای « متعهد شدن » است . اما بنا به تعریف واژه نامه دانشگاهی و بستر ، کار آفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره کند .

کارآفرینان معمولا افرادی هستند که ریسک معتدل را در دستور کار خود پیش بینی می کنند، خلاق و نو آور هستند ، عزم و اراده قوی و استقلال طلبی بالایی دارند و ثروت طلب نیستند .
در گذشته افسانه ای شایع بود که کار آفرینان دارای ویژگی ذاتی هستند و این ویژگیها همراه با آنان متولد می شود . اما امروز کار آفرینی به عنوان رشته ای علمی مورد شناسایی قرار گرفته است . رشته علمی کار آفرینی همانند تمام رشته های دیگر ، دارای مدلها ، فرآیندها و قضایای (cases) است که باید دانش مربوط به آنها کسب شود .
آموزش کار آفرینی و تحقیقات مربوط به آن هم اکنون با چالشهای متعددی مواجه شده است که برخی از این چالشها توسط بلاک (Block ) و استامپ (Stump ) ارائه شده است . این چالشها عبارتند از :
- چالش در ایجاد مترولوژی های تحقیق برای اندازه گیری اثر بخشی کار آفرینی .
- چالش در محتوا و شیوه های آموزش کار آفرینی .
- چالش در کیفیت مدرسان کار آفرینی .
- چالش در پذیرش آموزش کار آفرینی در دانشکده ها نسبت به کسب و کار .
یکی از انواع دوره های آموزش کار آفرینی برنامه در توسعه آموزش کارآفرینی است که شامل شیوه های جدید آموزشی و تعیین نقشهای نوین دانشجو و استاد در فرآیند آموزش کار آفرینی است . هدف دیگر این برنامه ها آموزش و گسترش کمی استادان جدید از میان صنعتگران و دست اندرکاران فعالیتهای اقتصادی برای آموزش کار آفرینی است .
سالها است که در مقالات و سخنرانی ها از واژه کار آفرینی به عنوان راه حلی برای توسعه یافتن استفاده می کنند ولی هنوز بعد از گذشت سالها این واژه به حوزه های علم ، برنامه ریزی و عمل نرسیده است .
شاید به این دلیل باشد که هنوز هیچ یک از دانشگاههای کشور به طور رسمی و آکادمیک کارآفرینی را آموزش نمی دهند ، همان طور که هنوز برای خلاقیت و نوآوری آن قدر قائل نیستند که حداقل به اندازه یک واحد درسی برای دانشجویان در نظر بگیرند . لذا توقع بیجایی است اگر از فارغ التحصیلان دانشگاهی یا مراکز فنی و حرفه ای انتظار داشته باشیم در شرایطی که خلاقیت و نو آوری عالم کلیدی و رمز ورود و بقاء در بازارهای رقابتی جدید است ، کار و کسب و فعالیت سازنده ای را تدارک ببینند .
عمده ترین مسئله ای که باعث رشد و توسعه اقتصادی می شود ، تغییر در کیفیت آموزش و توجه به کیفیت نیروی انسانی است . اگر می خواهیم بحث کار آفرینی را در کشور جدی بگیریم باید نظام آموزشی ما به سمتی برود که نیروهای با شهامت شجاعت در تصمیم گیری پرورش دهد . ما باید به زمینه مناسب برای ایجاد نوآوری را درسازمانها فراهم آوریم . چون از نظر نو آوری در بعد فن آوری و بعد اداری ، آنقدر عقب هستیم که ساده ترین نوع کار آفرینی که تقلید گرایی است را نمی توانیم انجام دهیم .
کار آفرینی برای سیاستگذاران دو دستاورد مهم دارد : ایجاد اشتغال و ایجاد رفاه . و این فرهنگ را باید در کشور ترویج دهیم. امیدواریم در آینده آموزشگاه هایی در سطح مدیران و دانشجویان راه اندازی شود و دولتها نیز فضای لازم را ایجاد کنند . توانانیهای بالقوه مردم شناسایی خواهد شد و می توان بسترهای اساسی برای آموزش آنها ایجاد کرد تا حرکت به سمت کار آفرینی سرعت بیشتری برخود بگیرد .

مقدمه :
آنچه در شرایط سخت کنونی ضرورت آن در جامعه ما بیش از پیش احساس می شود پرداختن به مقوله کار آفرینی است. زیرا مسلماً کار آفرینان با توجه به خصوصیات ممتاز و برجسته خود قادرند در چنین شرایطی منابع را برای ایجاد رشد و توسعه در زمینه های تولید و منابع انسانی فراهم کرده ، اشتغال و کسب و کار جدید ایجاد نمایند .
سالها است از شیوع تب کار آفرینی در کشور می گذرد اما متاسفانه هنوز پژواک طنین پر طمطراق آن از عرصه های سخنوری ، ژورنالیسم و سیاست بر حوزه های علم ، برنامه ریزی و عمل نرسیده است . هنوز پس از گذشت سالها ، واژه کار آفرینی مفهوم واقعی خود را به اذهان متبادر نمی کند و هنوز دولتمردان و مسئولان مملکتی در سخنرانیها و مقالات خود از این واژه به عنوان راه حلی برای رفع معضل بیکاری استفاده می کنند .
اگر قرار است اقتصاد موفقی داشته باشیم به نظر می رسد باید کار آفرینی را در کشور بیشتر مورد توجه گیرد . ولی متاسفانه چه در سطح سیاستگذاری و چه در قلمرور پژوهشی – آموزشی ، کار منظم و حساب شده ای در زمینه کار آفرینی انجام نداده ایم . لذا توقع بیجایی است که از فارغ التحصیلان دانشگاهی یا مراکز فنی و حرفه ای انتظار داشته باشیم ، کار و کسب و فعالیت سازنده ای را تدارک ببینند . همان طور که توقع بیجایی است اگر بدون خلاقیت و کار آفرینی انتظار داشته باشیم سرمایه گذاران ریسکی ( VENTURE CAPITALISTS ) که عامل رشد و توسعه اقتصادی هستند در این کشور سرمایه گذاری کنند .

پیشینه کار آفرینی :
مطالعات نشان می دهد از ابتدای تاریخ بشر انسانها همواره به دنبال پیدا کردن عامل موجه ارزش و عامل تغییر بوده اند و اولین بار دانشمندان علم اقتصاد ، به کار آفرینی توجه کردند ، عده ای فکر می کردند عامل موجد ارزش طلا و نقره است . عده ای دیگر هم عامل موجد ارزش را در زمین و فعالیت های کشاورزی جستجو کردند که به فیزیوکراتها معروفند . واژه کار آفرین در سال 1848 توسط « جان استوارت میل » به ( Entrepreneur ) به زبان انگلیسی ترجمه شده ، او کارکرد و عمل کار آفرین را شامل هدایت ، نظارت ، کنترل و مخاطره پذیری می دانست و عامل متمایز کننده مدیر و کار آفرین را مخاطره پذیری معرفی کرد. بعد از مکتب کلاسیکها ، فرد جدیدی به نام « شومپیتر » که از اعضای مکتب اقتصادی آلمان است مقوله ای به نام کار آفرینی مطرح کرد و آنرا به عنوان موتور توسعه اقتصادی معرفی کرد .

واژه کار آفرینی :
واژه کار آفرینی بیش از دو قرن نیست که در ادبیات مدیریت و اقتصاد وارد شده و مانند سایر واژه ها تغییرات زیادی را به خود گرفته و از رشد تکامی برخوردار بوده است . ولی هنوز وفاق عمومی درباره کار آفرینی در سطوح بین الملل وجود ندارد . البته استنباط رایج و اشتباه از واژه کار آفرینی این است که کار آفرین کسی است که ایجاد شغل می کند اما چنین نیست .
در زبان فرانسوی کلمه ای وجود دارد به معنای « متعهد شدن » یا « آنتروپرونور » ( ENTREPRENDRE ) که (UNDERTAKE) تعریف می شود . در ادبیات کار آفرینی تعاریف بسیار مختلفی برای آن ارائه شده است اما هنوز تعریف رسمی و استانداردی که قابل قبول اکثریت صاحب نظران باشد وجود ندارد ، بعضی تعاریف آن عبارتند از :
پیتردراکر می گوید ، کار آفرینی یک رفتار است نه یک صفت ویژه در شخصیت فرد کار آفرین . وی می گوید ، کار آفرینی کاربرد مفاهیم تکنیک های مدیریت است . استانداردسازی محصول ،به کارگیری ابزارها و فرآیندهای طراحی و بنا نهادن کار بر پایه آموزش و تحلیل کار است .
«ژوزف شومپیتر » ( SCHUMPETER) یا پدر کار آفرینی ، تعریف کاملی از کار آفرینی در سال 1934 ارائه می دهد . او می گوید ، « هر فرآیندی در شرکت که منجر به کالایی جدید ، ایجاد روشی جدید ، بازار جدید و منابع جدید می شود، می گوییم کار آفرینی رخ داده است » او ویژگی اصلی کار آفرینی را همانا وجود نوآوری به عنوان هسته مرکزی تلاش فرد کار آفرین می داند . شومپیتر معتقد است که در اقتصاد، توسعه زمانی اتفاق می افتد که توسط کار آفرین ، نوآوری رخ دهد .
اقتصاد دانان ، کارآفرینان را « موتور رشد اقتصادی » جامعه می دانند . جامعه شناسان این گروه را مروج فرهنگ رقابت ، نواندیشی و پویایی اقتصادی تلقی می کنند و اندیشمندان مدیریت آنان را از مهمترین عوامل تحرک و نو آوری سازمانی در عصر حاضر به شمار می آورند .
کارآفرینی به خلق ارزشهای مادی و اقتصادی یا کسب و کاری ختم نمی شود . بلکه اگر کار آفرینی را به مفهوم وقعی آن یعنی « ارزش آفرینی » تعریف کنیم ، کار آفرینان (ارزش آفرینان ) موتور توسعه اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی نیز خواهند بود .

خصوصیات کار آفرین :
به طور کلی تا به حال ویژگیهای زیادی در خصوص کار آفرینان در تحقیقات مختلف معرفی شده است . از نظر « بروس جی وایتنیگ » افراد کار آفرین دارای 19 ویژگی هستند که آنها را از نظرات شخصیتی از افراد عادی یا سایر افراد جامعه مجزا می کند :
اعتماد به نفس خلاقیت خوش بینی توانا در برخورد با مردم
انرژی زیاد ابتکار ادراکی بودن دور اندیشی
پشتکار انعطاف پذیری دارای منافع کافی رهبری پویا
اتخاذ ریسک حساب شده نیاز به موفقیت دارای مهارتهای متعدد مسئول و پاسخگو
واکنش مثبت در مقابل چالشها استقلال سوداگر
کار آفرین تلاش دارد تا از طریق شناخت و پیگیری فرصتها بدون در نظر گرفتن منابع تحت اختیار خود به کار آفرینی بپردازد . کار آفرینان به « تغییر » به عنوان مقوله تعیین کننده می نگرند . آنها ارزشها را تغییر می دهند و ماهیت آنها را دچار تحول می نمایند . آنها برای تحقق این ایده ها و ریسک پذیری خود را به کار می گیرند . از این رو هر کس که به درستی تصمیم بگیرد به نوعی کار آفرین تلقی می گردد .
آموزش کار آفرینی و نقش مراکز علمی دانشگاهی :
اواخر دهه 50 میلادی ، اولین کشوری که در این زمینه خیلی کلاسیک کارکرد و ترویج فرهنگ کار آفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد و آموزش هایی را دارد ، کشور ژاپن بود . مسئله کار آفرینی در ژاپن به سطح دانشگاهها هم کشیده شد . بین سالهای 1970 تا 1992 میلادی بیش از 96% نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برجسته و برتر تبدیل کند ، توسط کار آفرینان صورت گرفت .
آموزش کار آفرینی سیاستی است که به طور مستقیم در کمیت و کیفیت عرضه کار آفرین در یک جامعه اثر می گذارد . به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها بویژه کشورهای پیشرفته که حتی الامکان موانع و مشکلات بر طرف شده اند ، دولتها به شکوفا کردن توان بالقوه مردم پرداخته اند . آموزش به تولید کنندگان کوچک بسیار اهمیت دارد . با اجرای این سیاست همواره می توان به اهداف گوناگونی مانند شناخت فرصتها و چگونگی بهره برداری از آنها ، آشنایی با تکنولوژی و دانش فنی جدید و چگونگی بکارگیری آنها ، روش های جدید علمی مدیریتی و بازرگانی جامعه عمل پوشید . آموزش می تواند بلند مدت ( مانند آموزش از دوره دبیرستان به بعد ) و یا کوتاه مدت (مانند سخنرانیهای ادواری ) باشد .
تا به حال چهار دسته تحقیقات در زمینه کار آفرینی انجام شده است که عبارتند از :
1) مطالعات در خصوص ویژگیهای کار آفرینان
2) مطالعات در خصوص ساز و کارهای تشکیل شرکتهای نوپا
3) مطالعات در خصوص ارتباط کار آفرین با جامعه
4) مطالعات درخصوص آموزش ، روش شناسی تحقیق و نقش دولت در کار آفرینی .
در گذشته افسانه ای شایع بود که کار آفرینان دارای ویژگی ذاتی هستند و این ویژگیها همراه با آنان متولد می شود که این ویژگیها شامل ، ابتکار ، ریسک پذیری ... می باشد . بنابر این فرض اساسی افسانه این بود که کار آفرینان از طریق آموزش ، پرورش نمی یابند . اما امروزه کارآفرینی به عنوان رشته ای علمی مورد شناسایی قرار گرفته که فروپاشی این افسانه قدیم را به دنبال داشته است . رشته علمی کار آفرینی همانند تمامی رشته های دیگر ، دارای مدلها ، فرآیندها و قضایایی (CASES) است که باید دانش مربوط به آنها کسب شود .
کارآفرینان دقیقاً به همان گونه که ما یاد می گیریم ، یاد می گیرند . کار آفرینان نه تنها می توانند از اشتباهاتشان و مربیان غیررسمی خود بیاموزند ، بلکه آنها از طریق مطالعه و تربیت رسمی ، مستعد یادگیری هستند .کتابها و دوره هایی در مورد شکل دهی کسب و کار جدید با سرعت زیادی در حال افزایش هستند . علاوه بر کتابها و دوره ها ، مجموعه جدیدی از برنامه های آموزشی برای پر کردن شکاف اطلاعاتی و دانشی برای کار آفرینان طراحی شده است که هم اکنون در حال پیگیری کسب و کارشان هستند .
برنامه های مبتنی بر آموزش بر مبنای این فرض عمل می کنند که اگر فقط ما وسایل مناسب و موثر برای مرتبط ساختن منابع بر گرفته از دانشگاهایمان ، مدارس فنی و دانشکده ها را به جامعه کسب و کار جدید پیدا کنیم ، آن وقت ما واقعاً قادر به تقویت ابتکارات صنعتی هستیم .
مطالعه ای که در سال 1982 در دانشگاه بایلور (BAULOR) بر روی دانشجویان رشته کار آفرینی صورت گرفت . ارزیابی دانشجویان از دروس رشته کار آفرینی این بود که باید بیشترین تاکید بر روی دروس مالی شود . دومین رشته ای که به نظر آنها باید بیشتر مورد تاکید قرار گیرد ، درس مدیریت بود . علاوه بر اینها دروس روابط انسانی و بازاریابی نیز از نظر دانشجویان دارای اهیمت ویژه ای است .
برای اولین بار دانشگاه کالگری در سال 1973 مجوز تاسیس دوره کارشناسی ارشد را دریافت کرد و کار آفرینی به عنوان یکی از زمینه های اصلی مورد توجه قرا گرفت . در ژوئن سال 1985 میلادی این دانشگاه به ارزیابی نتایج برگزاری یکی از دوره های آموزش کار آفرینی خود که در فاصله ژوئن 1984 تا دسامبر 1984 برگزرا شده بود ، پرداخت و از 50 نفر از 65 نفر شرکت کننده دوره پیرامون نتایج دوره نظر خواهی کرد . این دوره آموزشی تقریباً (000/75) دلار برای دانشگاه هزینه داشت . تجربه دانشگاه کالگری نشان می دهد که سرمایه گذاری کوچکی (تقریباً 75000 دلار ) در آموزش کار آفرینان کسب و کارهای کوچک منجر به ارزش افزوده فراوانی (معادل 000/750 /1 دلار ) گردیده و علاوه بر آن تاثیر زیادی درایجاد فرصت استخدام و تسهیل ایجاد سرمایه داشته است .
با توجه به مطالبی که تا به حال از کار آفرینی ارائه شد بستر مناسب برای رشد و توسعه کار افرینان عبارت است از :
- آموزش خلاقیت از دبستان تا دانشگاه حتی در مقطع دکتری برای کلیه رشته های تحصیلی اعم از فنی ،پزشکی ، اقتصادی و ...
- تجدید نظر در نظام آموزشی ، روش تدریس و ارزیابی و سنجش دانش آموزان و دانشجویان برای تقویت و شکوفایی روحیه خلاقیت فراگیران .
- بالا بردن نیاز پیشرفت افراد از طریق آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم .
- آموزش کار آفرینی و شناسایی افراد ارزش آفرین (کارآفرین ) جامعه توسط گروهی خبره به صورت سالیانه و معرفی و تشویق و حمایت آنها در سطح کشور و استان از طریق رسانه های جمعی و اعطای جوائز توسط مسئولان عالی رتبه کشوری .
- تشکیل انجمن کارآفرینان جهت ارتباط ، همفکری ، همکاری و تعاون کار آفرینان با یکدیگر .
- ترویج فرهنگ کارآفرینی از طریق موسسات فرهنگی و رسانه های جمعی .
- تاسیس مراکز توسعه کار آفرینی جهت برنامه ریزی ، آموزش ، تحقیق و مشاوره در خصوص کار آفرینی
اگر بدنبال راه حل های جدید هستیم ، فضای کشور باید به گونه ای طراحی شود که کار آفرینان رشد کنند . در اغلب موارد مدیریت با تصمیم گیری متمرکز ضد روحیه کارآفرینی است . کار آفرینی در جایی رشد می کند که تمرکز تمام عیار نباشد . امروزه در جهان برای جوانان آموزش کار آفرینی گذاشته اند . در سطح دبیرستانها همه را تشویق می کنند . به نظر می رسد ، در جهان امروز بدون داشتن دانش ومهارت کار آفرینی ، صرف اینکه ایده ای داشته باشید ولی دانش لازم را ندانسته باشید ، با شکست مواجه می شوید .

چالشهای آموزش کار آفرینی :
آموزش کارآفرینی و تحقیقات مربوط به آن ، هم اکنون با چالشهای متعددی مواجه شده است که برخی از این چالشها توسط بلاک (Block) و استامپ (Stumpe) ارائه شده است . این چالشها عبارتند از :
- چالش در ایجاد مترولوژی های تحقیق برای اندازه گیری اثر بخشی کارآفرینی .
- چالش در محتوا و شیوه های آموزش کار آفرینی .
- چالش در کیفیت مدرسان کار آفرینی .
- چالش در پذیرش آموزش کار آفرینی در دانشکده ها نسبت به کسب و کار .
- چالش در ایجاد یک پیکره عمومی ( مشترک ) در زمینه دانشی مختلف .
- چالش در اثر بخشی روشهای آموزشی .
- چالش در نیازهای یادگیری کار آفرینانی که در حال کار هستند ، متناسب با دوره زندگی کسب و کاری که هم اکنون در آن به سر می برند .
در سال 1990 میلادی تحقیق در خصوص آموزش کار آفرینی همچون یک رشته جدید مورد توجه قرار گرفت . و موارد همچون توسعه روشهای تحقیق برای سنجش اثر بخشی آموزش کارآفرین ، محتوا و روشهای آموزش کار آفرینی ، مورد توجه قرارگرفت . به طور کلی تا سال 1990 میلادی چهار دسته اصلی از دوره های آموزش کار آفرینی شکل گرفت که این دوره ها عبارتند از :
دسته اول : برنامه هایی برای «آگاهی و جهت گیری به سوی کار آفرینی » است هدف از این دوره ها ، افزایش آگاهی ، درک و بینش نسبت به کار آفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی برای افراد از تمامی اقشار اجتماعی است . این گونه برنامه ها در مقاطع تحصیلی ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه تدریس می شود تا انگیزه و تمایل دانش آموزان و دانشجویان برای کار آفرین شدن افزایش یابد . گروههای نژادی ، مخترعان ، دانشمندان ،کارکنان دولت و باز نشستگان ارتشی و گروههای مختلف ، می توانند تحت پوشش این دوره قرار گیرند .
دسته دوم : شامل برنامه های آموزش است که « توسعه تاسیس شرکت » را پوشش می دهد . این برنامه ها به اقتضای شرایط خاص هر کشور طراحی شده اند .
دسته سوم : دوره هایی جهت « رشد و بقای کار آفرینان و شرکتهای کوچک » طراحی شده است ، که شرکتهای کوچک موجود را پوشش می دهد . نیازهای آموزشی در این برنامه ها بسیار متنوع است .
دسته چهارم : برنامه « توسعه آموزش کار آفرینی » است که شامل شیوه های جدید آموزشی و تعیین نقشهای نوین دانشجو و استاد در فرآیند آموزش کار آفرینی است . هدف دیگر این برنامه ها آموزش و گسترش کمی استادان جدید از میان صنعتگران و دست اندرکاران فعالیتهای اقتصادی برای آموزش کار آفرینی است .
در کشور ما در زمینه آموزش کار آفرینی کوشش ویژه ای انجام نشده است، هر چند که میان مقوله های مدیریت عمومی ، مدیریت راهبردی (استراتژیک) و کار آفرینی فصل مشترک وجود دارد و آموزشهای اجراء شده در قلمروهای فوق برای ترویج کار آفرینی نیز مفید بوده است اما می توان گفت غالب برنامه های آموزشی سازمانهایی که تصدی این مهم را به عهده دانسته اند متمرکز بر نیازهای مدیران سازمانهای بزرگ و متوسط بوده است که غالباً در بخش دولتی و عمومی اقتصاد فعالیت داشته و دارند . به همین دلیل کار آفرینانی که در سالهای اخیر علاقمند به استفاده از آموزشهای مدیریت شده اند و به موسسات آموزشی جذب می شوند برنامه ها را چندان مناسب نیازهای خود نمی یابند . در همین جا مسئولیت چنین مراکزی را باید یاد آور شد .
سازماندهی آغازین کار آفرینی در کشورمان در گرو پیمودن راههای زیر است :
- شناخت عوامل مساعد و باز دارنده کارآفرینی و راههای عملی رفع موانع .
- شناخت بهتر فرصتهای کار آفرینی و سیاستگذاری برای استفاده از فرصتهای مذکور .
- ترغیب دانش آموختگان مستعد موسسات آموزشی به فعالیتهای کار آفرینی .
- توسعه کسب و کارهای کوچک در جهت ایجاد اشتغال مولد .
- پرورش گروهی از جوانان مستعد کار آفرین .
کارآفرینی از طریق تجربه و انتقال آن ، قابل آموزش و قابل یادگیری است . اما ترویج آن آسان نیست . اغلب خصوصیات تعیین کننده کارآفرینی از قبیل استفاه از فرصتهای جدید ، جلب اعتماد ، ایجاد شبکه های کار و انجام کار پروژه ای ، خصوصیات نا محسوسی هستند و به راحتی نمی توان آنها را درک و تبدیل به توصیه و دستور العمل کرد .
امروزه بسیاری از جوانان که در دانشگاهها و مراکز علمی کشور به تحصیل مشغولند امیدوارند که پس از فراغت از تحصیل هر چه سریعتر وارد « بازار کار » شوند . عبارت « بازار کار » عبارتی است بسیار حساس و برداشت جوانان از این عبارت ، یکی از عوامل حیاتی موثر در آینده کشور به حساب می آید متاسفانه امروزه « بازار کار » در اذهان بسیاری از جوانان و دانشجویان کشور یک سری پست های از پیش تعیین شده و به عبارتی یک سری « صندلیهای پیش ساخته » تعبیر می شود که در جامعه منتظر آنهاست . اما دیدگاه کار آفرینانه نسبت به پدیده اشتغال ، تا حد زیادی از مشکلات جوانان در مواجهه با آینده ، خواهد کاست . یک چنین دیدگاهی می تواند در پوشش تحولات فرهنگی لازم برای توسعه کار آفرینی درکشور ، حاصل شود .
اعتقاد بر این است که برای کار آفرینی باید نظام آموزشی ما به سمتی برود که نیروهای با شهامت و شجاعت در تصمیم گیری پرورش دهد . وقتی ما از فارغ التحصیلان رشته های صنعتی می خواهیم که برای اشتغال در رشته های فنی جهت خود و دیگران می توانند از تسهیلات قانونی استفاده نمایند معمولاً یک حالت عدم اعتماد به نفس درآنها مشاهده می شود . به بیان دیگر شهامت ریسک کردن را برای استفاده از مزایای قانونی و تسهیلات برای خودشان و دیگران ندارند و اغلب هم به دنبال فرصت شغلی مزد بگیری هستند .
اگر می خواهیم بحث کار آفرینی را در کشور جدی بگیریم باید نظام آموزشی ما به این سو هدایت شود که افرادی که فارغ التحصیل می شوند ویژگیهای کار آفرین را داشته باشند و البته خانواده هم نقش دارد ، اما نقش اصلی را شاید نظام آموزشی ما بخصوص در مقاطع کارشناسی و بالاتر دارد . ما باید در بین فارغ التحصیلان دانشگاهها رغبت ایجاد کنیم که به تفکر خلاق بپردازند . تاسیس مراکز آموزش کار آفرینی و کانونهای آموزش روش زندگی در شرایط دشواری اقتصادی مانند آموزش دید مثبت و چاره جویانه ، دوری از تفکر منفی ، پشتکار و خلاقیت برای رفع موانع موجود و کسب مهارتهای لازم از جمله افکاری است که باید به آن توجه شود .
امیدواریم در آینده آموزشگاههایی در سطح مدیران و دانشجویان راه اندازی شود و دولتها نیز اگر مقداری فضای لازم را ایجاد کنند ، تواناییهای بالقوه مردم شناسایی خواهد شد و می توان بسترهای اساسی برای آموزش آنها ایجاد کرد تا حرکت به سمت کار آفرینی سرعت بیشتری به خود بگیرد .
نقش دولت در بستر سازی برای کار آفرینی نیز مسئله بسیار مهمی است و مهمترین اقداماتی که دولت می تواند در مورد کار آفرینی و اشتغال انجام دهد این موارد است :
تولید اطلاعات در مورد فرصتها – ترویج فرهنگ کارآفرینی – بازسازی فرهنگ کار و توانمند سازی نیروی کار . در حال حاضر به طور متوسط سالانه هزاران فارغ التحصیل دانشگاه در کشور وجود دارد که رشته تحصیلی بیشتر آنها علوم انسانی است . این عده را می توان با یک سری آموزشهای تخصصی کوتاه مدت نوعی تخصص بر ایشان ایجاد کرد .
موضوع دیگر حفظ حقوق نو آوران است که یکی از موانع ترقی و پیشرفت در کشور ما است . افراد ، ابتکار یکدیگر را تقلید می کنند و این مخل نوآوری و کار آفرینی است . دولت باید در جهت حمایت از حقوق مبتکران چاره اندیشی جدی تر ی کند .

منابع و ماخذ
1) احمد پور ، محمود – ( کار آفرینی ، استراتژی مناسب برای افزایش بهره وری ) – ماهنامه علمی، پژوهشی تدبیر – شماره 77- آبان ماه 1376 .
2) آذر هوش ، فریدون – ( توسعه کار آفرینی ، تنگناها و راهکارها ) – ماهنامه تدبیر – شماره 90 بهمن ماه 1377 .
3) احمدپور ، محمود – ( کار آفرین ضرورت توسعه ) - ماهنامه تدبیر شماره 95 – شهریور ماه 1378 .
4) احمد پور داریانی ، محمود –کارآفرینی ( تعاریف ، نظریات ، الگوها ) – ناشر : مولف با همکاری پردیس 57-چاپ اول –بهار 1379 .
5) جدی ، سوسن –( کارآفرین و ایجاد اشتغال ) – ماهنامه تدبیر شاره 118- آذر ماه 1380 .
6) سلیمی ، نعمت الله – ( راهکارهای کوتاه مدت و نقش کارآفرینان در ایجاد اشتغال ) – ماهنامه تدبیر شماره 96- مهر ماه 1378 .
7) صمد آقایی ، جلیل – ( کار آفرینی ضد اشتغال ! موتور توسعه اقتصادی ) – ماهنامه تدبیر – شماره 114- مرداد ماه 1380 .
8) عجایبی ، سید حبیب – ( فرصتهای نهفته اشتغال کار آفرینی و جوانان ) – ماهنامه تدبیر – شماره 96 مهرماه 1378 .
9) فرقانی ، محمد مهدی – (کارآفرینی – سرمقاله ) – ماهنامه تدبیر – شماره 87 –آبان ماه 1377 .
10) فتحی ، سعید – ( تحول فرهنگی گامی به سوی کار آفرینی ) – ماهنامه تدبیر شماره 102- خرداد ماه 1379 .
11) مقیمی ، سید محمد – ( نقش آموزش کارآفرینی در بهبود دانش صاحبان کسب و کار کوچک ) – ماهنامه تدبیر – شماره 113-تیر ماه 1380 .
12) مریدی ، سیاوش – (فرصتها و محدودیتهای کار آفرینی در اقتصاد ایران ) – ماهنامه تدبیر – شماره 109- دی 1379 .

نویسنده : فرخنده یگانه دلجو،تحصیلات : کارشناسی ارشد مدیریت دولتی ، مدرس دانشگاه ( عضو هیئت علمی )
منبع : کتاب مجموعه مقالات نخستین کنگره بین المللى - دانشگاه آزاد اسلامى
برگرفته از: سایت دانایی



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 6:58 PM | نویسنده : قاسمعلی
مقدمه :
سالها از روزی که لوئی لدبترلی اولین دفتر روابط عمومی را بنیان گذاری و اعلامیه اصول خود را منتشر کرد می گذرد ولی همان اذعان می دارند که کار وفعالیت صورت گرفته توسط Lee سرآغاز تحولات عظیمی در روابط عمومی سازمانها وموسسات دولتی و غیر دولتی پس از او شده است و شاید بتوان لی را به عنوان یک کارافرین اساسی در روابط عمومی مورد شناسایی قرار داد .
از اولین روز کار لی تاکنون هزاران نفر در رشته ای بنامروابط عمومی به تحصیل پرداخته اند و دهها هزار نفر یا شاید بهتر بگوییم میلیونها نفر درجهان در زمینه ای کار وفعالیت می کنند که اولین کارافرین روابط عمومی بنیان اساسی آن را طرح ریزی و به مرحله اجرا درآورده است . کارآفرینی که در اعلامیه اصول خود می گوید اینجا یک بنگاه مطبوعانت سری نیست ، اخبار و اطلاعاتی را که لی ارائه می دهیم درست و قابل اعتماد است اینجاه یک آژانس تبلیغات تجری نیست به خبرنگارانی که جویای مطالب خبری مهم هستند با کمال میل و اشتیاق کمک خواهیم کرد . به هر کس هر نوع اطلاعاتی که مفید و سازنده باشد در جهت به دست آوردن اطلاعات کمک خواهیم نمود . یا کار آفرینان دیگری دراین عرصه همانند ادوارد ال برنیز که رشته روابط عمومی را به عنوان یک رشته علمی در دانشگاهها و وارد نمود یا ژرژگالوپ که اولین پژوهش رسمی افکار عمومی را به مرحله اجرا در آورد و در حال حاضر معروفترین موسسه سنجش افکار عمومی دنیا یعنی گالوپ را بنیان گذاری نمود، رکس ها رلو ، مارتسون، اسکات ام کاتلیپ، سرباسیل کدارک، دکتر نطقی، دکتر امینی، و … . همگی از کارآفرینان روابط عمومی بوده اند که توانسته اند منشاء تاثیرات فراوانی در این رشته علمی گردند و این رشته را به اوج و جایگاه امروزی آن ارتقاء دهند به گونه ای که می توان اشعار داشت «یک سازمان بدون روابط عمومی یعنی هیچ ، شاهد هستیم روزانه مبالغ هنگفتی صرف هزینه های واحدهای روابط عمومی سازمانها می گردد که در ظاهر ممکن است به بعضی از افراد اینگونه تداعی نمایند که خرج کردن بودجه درروابط عمومی یعنی هدر رفتن پول ولی امروزه این نگرش با فعالیت کارآفرینان روابط عمومی جای خود را به این نظریه داده است که «تخصیص بودجه جهت روابط عمومی یعنی سرمایه گذاری استراتژیک جهت آینده ای موفق در دنیا در تمامی ابعاد» اما جای این سوال باقی است که کارآفرینی چیست ؟ اصول و قواعد آن کدام است ؟ خصوصیات مدیران کارافرین چیست ؟ مشکلات و تنگناهای کارافرینی کدامند؟ و غیره که مقاله حاضر درپی آن است ا این پارادایم جدید روابط عمومی را تشریح و بررسی نماید.
کارآفرینی چیست ؟
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است . کارآفرین کسی است که متعهد می شد مخاطره های یک فعالیت( عموماً اقتصادی ) را سازماندهی ادار و تقبل نماید . یا می توان خاطرنشان ساخت کارآفرینی فرایندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می گردد و همچنین می توان متذکر شد کارآفرینی عبارت است از فرآیند ایجاد ارزشی از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها .
زمانی که کارآفرینی به عنوان یک شغل توسط بسیاری از اعضای یک جامعه پذیرفته شود آن جامعه ( یا آن علم ) بسیار بسیار سریع رشد و توسعه می یابد . هم اکنون به دور و برخود نگاه کنید . تعداد کتابهای مرتبط با روابط عمومی ، تعداد نشریات ومجلات تخصصی ، سایتهای اینترنتی جوائز طلائی اختصاصی پیدا کرده به فعالیت های روابط عمومی ، تعداد سمینارهای برگزار شده تعداد دوره های دانشگاهی ، مبالغ بودجه تخصیصی و غیره همگی موید این مطلب است که روابط عمومی ها نیز می باید به عنوان یک زمینه کارآفرینی مورد ملاحظه و مداقعه قرار گیرند تا تحولات اساسی و شگرفی دراین زمینه علمی و ارتباطی پدید آید .
واژه کارآفرینی دیرزمانی پیش از آنکه مفهوم کلی کارآفرینی به زبان امروز پدید آید در زمان فرانسه ابداع شد . در اوایل سده شانزدهم کسانی را که در امر هدایت ماموریت های نظامی بودند کارآفرین می خوانند از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیتهای مورد استفاده قرار می گرفت از حدود سال 1700 میلادی به بعد فرانسویان درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکا ساخت جاده ، پل ، بندر و استحکامات بودند به کرات لفظ کارآفرین را بکار برده اند.
شولتی معتقد است کارآفرین توانایی مقابله با عدم تعادل است نه توانایی مقابله با عدم قطعیت از نظر شومپتیر کارآفرینی دارای نقش مدیریتی یا تصمیم گیری است و معتقد است مخاطره عاملی است که هم مدیران و هم کارآفرینان آن را تجربه می نمایند بنابراین مشخصه کارآفرینان را نوآوری می دانست و کاریک کارآفرین را تغریب خلاق بنیادهای اولیه ای که تا حدی باعث جمودی یک حیطه و عمل شده اند به نحوی تخریب و دگرگون می گردند تا زمینه هایی مهیا گردد تا از فرصتهای موجود و پیش روی بتوان حداکثر استفاده را بهره برداری را بعمل آورد .
هبرت ولپک دوازده خصوصیت کارآفرین را مورد شناسایی قرار داده اند
- مخاطره را با عدم قطعیت ارتباط می دهند
- مبتکر و سازنده هستند
- تصمیم گیرنده هستند
- رهبر و هدایت کننده دیگران هستند
- مدیر و اداره کننده ورئیس هستند
- سازمان دهنده یا هماهنگ کننده منابع اقتصادی می باشند
- مالک شرکت تجاری یا یک مجموعه تجاری و ارتباطی هستند
- بکاربرنده عوامل تولیدی هستند
- پیمانکار هستند و می توانند از پتانسل خود برای پیشبرد برنامه های دیگران و بهره گیری از فرصتهای مهیا شده برای دیگران نیز استفاده می کنند.
- حاکم هستند و می توانند به منابع و امکانات قدرت دسترسی پیدا نمایند
- فردی است که منابع را جهت مقاصد مختلف بکار می گیرند .
کارآفرین دقیقاً چه کاری انجام می دهد ؟ به طور کی هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد
- از موقعیتهای محیط آگاه می شود
- برای استفاده از این موقعیتها خود را در خطر می اندازد
- برای کار سرمایه گذاری می کند
- نوآوری ها را معرفی می کند
- کار و تولید را نظم می بخشد
- تصمیم می گیرد
- برای آینده برنامه ریزی می کند
- محصولات خودرا باسود می فروشد
مدیر روابط عمومی کارآفرین چه کسی است :
یک مدیر روابط عمومی کارآفرین نیز کسی است که موقعیت را خوی می شناسد از محیط و عوامل محیطی که می تواند مخاطراتی را برای او ایجاد نماید واهمه و هراس ندارد به شانس چندان معتقد نمی باشد وسعی می کند همان شانس را نیز محاسبه و ارزیابی نماید او با جرات داشتن ، سختگوشی و مدیریتی موثر کاررا اداره می کند همچنین قادراست از شرایط محیطی خود در جهت ایجاد سرمایه مادی و معنوی و کسب پشتیبانی لازم بهره گیرد و سعی می کند برمسله کمبود سرمایه که می تواند مانع عمده پیشرفت او در کارش بشود غلبه پیدا نماید . او همچنین به نوآوری های تازگی ، تنوع ، ابتکار و حتی بدعت در روشهای کار قبلی روابط عمومی اعتقاد راسخ دارد به عبارتی همیشه دنبال فعالیتهایی جهت روابط عمومی می باشد که تاکنون کسی به آنها توجه والتفات نداشته است موضوعاتی را سرلوحه کار وفعالیت خود قرار می دهد که حتی به نظر بعضی از افراد نمی تواند جزء وظایف عمومی واحدهای رواط عمومی نیز تلقی گردد . او همواره موجب انقلاب در فعالیتهای روابط عمومی می شود و عرصه های جدید و نو را پیدا و به دیگران برای ورود به آن عرصه ها جرأت و شهامت می دهد او مدیری خلاق است و سعی در تغییر متغیرها و عوامل ومولفه های محیطی خود می کند اینچنین مدیری برای کامیابی در فعالیتهای روابط عمومی می باید کارهایش دارای نظم و انضباط باشد او مسئولیت گردآوری تممی منابع مورد نیاز برای شروع کار را برعهده می گیرد و سعی می کند از این مابع جهت سات مخازن اندیشه های خلاق در و بهره گیری از این خلاقیت منظم در فعالیتهای کارآفرینی خود اقدام نماید او کسی است که فکر می کند چگونه چطور ، کجا ، چه موقع و چه مقدار باید از منابع و امکانات در جهت کارآفرینی بهره گیری نماید این چنین مدیری موسس می باشد و فعالیتهای مورد نیاز توسط او شناسائی واشخاص مناسب درزمان مناسب این کارها را به دستور او انجام می دهند . او سعی می کند مناسب ترین افراد را جهت اجرای برنام های تدوین شده خود استخدام و مورد بهره برداری قرار دهد . ایده های خوبی را عموماً درسردارد لیکن ممکن است مهارتهای فنی واداکی لازم جهت پیشبرد این برنامه ها را نداشته باشد . او دائماً فعالیتهای زیردستان خود را زیر نظر می گیرد تا وقتی بازده یکی از آنان آماده شد دیگران برای استفاده از آن آماده باشند . او تصمیم گیرند خوبی است دارای تجارب و معلومات نسبتاً بالائی در زمینه روابط عمومی می باشند همچنین علاقه ، عشق ، پشتکار او را در امر تصمیم گیری های مهم یاری می رساند
از شرایط نامطمئن و اهمه وهراسی ندارد و حتی در شرایط نامطمئن و توام با ریسک تمامی جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و نبابر تناسبشان آنها را طبقه بندی می کند او پیوسته در پی جستجوی راه حل های جایگزین برای مسائل ومشکلات کاری خود می باشد . درطول روز مسائل را اتخاذ و پیدا نماید او شاید روزانه دهها تصمیم را اتخاذ می کند . اما کار و فعالیتهای خود را هیچگاه بون برنامه شروع نمی کند وبرای کارهای روزنانه وفعالیتهایی که در یک محدوده مشخص می باید انجام دهد همیشه برنامه هایش را حتی اگر مدون و مکتوب نشده باشد را در ذهن خود خواهد داشت . او باید در بسیاری از موارد یک تاجر و بازرگان خوب اشد وسعی نماید ایده طرح و الگوهای خودرا ارزان نفروشد .به عنوان یک اصل در روابط عمومی باید خاطرنشان ساخت ایده وطرحهای خود را هیچگاه ارزان نفروشید زیرا هر چیز که ارزان بدست آید از نظر دیگران ممکن است بی ارزش تلقی گردد ومدیر روابط عمومی کارآفرین نیز این اصل را سرلوحه کار وفعالیت خود قرار خواهد داد سعی می کند تا اگر ایده وعقیده ای را اظهار می نماید از قبل بستر و زمینه پذیرش آن را مهیا سازد و پی از ایجاد اشتیاق در مخاطبین نظر اصلی و واقعی خود را عرضه نماید . او سود آوری فروش ایده های خود را در پذیرش ومیزان پذیرش و اجرا شدن نظرات خود می داند . او باید همیشه مواظب باشد تولیداتش ، عقاید ، ایده ها و نظرات ارایه شده اش ظرفیت پدیرش داشته باشد.
هرچه پذیرش عقاید و ایده های او بیشتر باشد بیشتر تشویق خواهد شد تا به کارآفرینی بپردازد او همچنین لازم است دارای صفات و مشخصه های ذیل باشد .
1- اعتدال درمیزان خطر و پذیرش خطر را ترجیح دهد و از ریسک پدیری زیاد پرهیزمی کند و جنبه اعتدال را حتماً مدنظر قرار دهد
2- مسئولیت اعمال خود را می پذیرد و دنبال شهرت و قدردانی شخصی نیست اوبا انجام کاری که موجب موفقیت اعمال وتصمیم گیری گروه باشد ارضا می شود
3- اعتاد به نقس دارد و براین باور است که می تواند انتظاراتی را که از او وجود دارد برآورده نماید به عبارت دیگر امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی ه هست درنظر می گیرد .
4- به دنبال بازتاب عملکرد خوداست . بسیاری از افراد از بازتاب عملکرد وحشت زده می شوند زیرا بجای موفقیت ممکن است باشکست مواجهه شوند . برای در امان بودن از چنین چیزهایی ، آنها مشاغلی را انتخاب می کنند که بتوانند قوانین و سنن تعریف شده ای را دنبال کنند و به همین خاطر کمتر مورد موافذ قرار می گیرند و لی کارآفرین به دنبال بازتاب عملکرد خود – چه خوب و چه به می باشد . بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای او خیلی مشکل است
5- به هدف و مشکلات خود بیش از مردم توجه دارد کارآفرین افراد را با توجه به مهارتها و قابلیت هایشان در موفقیت موسسه ارزیابی می کند و شخصیت و رابطه شحصی را ملاک قرار نمی دهد او حتی در تصمیم گیری نیز هدف گرائی را به نمایش می گذارد او اهداف و سودکاری را بررقابت و دشمن مقدم می شمارد . او واقع بین بوده وسعی می کند روابط دوستانه و امور تجاری را جدا از هم نگه دارد.
6- دستاورد گرا می باشند . این افراد دارای خصوصیاتی هستند که اکثر روانشناسان از آن تحت عنوان انگیزه اکتساب یا nAch با توفیق طلبی یاد می کنند و عموماً خواهان انجام کارهائی هستند که دیگران از انجام آن عاجز و ناتوان باشند همیشه به اهداف بلند مدت فکرمی کنند و تمام کارها و فعالیتهای امروز خود را در راستای نیل به آن اهداف سازمان دهی می کنند از اهداف و کارهای روشن وتکراری دوری می گزینند و آن را مانع و سد راه خود تلقی می کنند . سعی می کنند از وقت خود خوب استفاده و بهره برداری می کند .
پیامدهای مثبت بهره گیری از کارآفرینی در روابط عمومی
درصوتری که مدیران روابط عمومی و شاغلین دراین واحد حساس سازمانی افرادی کارافرین باشند پیامدهای مثبت وارزنده ای برای روباط عمومی سازمان ایجاد خواهد شد که عمده ترین دستاوردهای آن را می توان در زمینه های ذیل مشاهد نمود .
1- برنامه ریزی
2- سازماندهی
3- هدایت ورهبری سازمان
4- کارگاه های مناسب نیروها
5- هماهنگی امور وکارها
6- نظام اطلاع رسانی و اطلاع دهی
7- کنترل و ارزیابی
8- کاهش میزان تعارضات و نابه سامانی ها
9- افرایش بهره وری کارائی و اثر بخشی امور
10- کاهش میزان دوباره کارها و سردرگمی ها
11- کاهش سستی و کم کاری
12- محیط جذاب کاری
13- ایجاد زمینه های رشد و توسعه فعالیت ها
14- افزایش قابلیت و سازگاری با محیط
15- شناسائی بهتر نقاط قوت و ضعف سازمان
16- شناسایی فرصتها و بهره گیری از آنها در بحث پیشبرد سازمان
17- ایجاد انگیزه دردیگران و به تحرک در آوردن دیگران
18- تامین رضایت جامعه ، مدیران و دست اندرکاران از فعالیتهای روابط عمومی
19- تامین بهرت پیوند اربتاطی سازمان و جامعه
20- تحقق بهتر اصول اخلاقی حاکم در روابط عمومی
شاید بتوان اذعان داشت کار آفرینی در روابط عمومی می تواند زمینه های اشتغال ، پیشرفت و سازمان دهی کلیه امور روابط عمومی را به همراه داشته باشد وباعث ایفای بهتر نقش حلقه مفقوده ارتباطی روابط عمومی و جامعه گرد و محیطی را مهیا نماید که افراد فرصت رشد ، پیشرفت ، خلاقیت و نوآوری را برای سایرین مهیا سازد.
پرورش میزان کارآفرین درروابط عمومی :
در ادامه فهرستی در اختیار شما قرار می گیرد که می تواند کارآفرینی شما را بیشتر نماید . لیست ذیل اهم این موارد رابیان می دارد .
- اهدف خود را تعیین نمایند
- عادت کنید که هدف مشخصی داشته باشید
- واقع بین باشید
- متکی به خود باشید
- اهدافی که به نظرتان مهم و می توانید به بهترین شکل آن را اجرا کنید را انتخاب نمایید .
- برای اهداف مثبت تمرکز داشته باشید

هرگاه اهداف خود را تعیین کردید نکات ذیل را نیز مد نظر قرار دهید .
- از اشتباههای خود درس بگیرید
- زمانی که علت شکست خود را فهمیدید روی زمان حال تمرکز کنید و برای گذشته افسوس نخورید .
- اگر به رغم کوششهای مداوم ، نتایج قابل تشویقی بدست نیاوردید به آغاز کار بازگردید واهداف خود را مورد مطالعه مجدد قرار دهید
- اگر بهره وری ندارید تغییرات را قبول کنید .
- اگر محیط اطراف را عامل عملکرد زیرا استاندارد خود می دانید محیط را عوض کنید همچنین باید به خود ایمان داشته باشید و باور کنید که می توانید به اهداف خود برسید
- خود را دقیق تر بشناسید
- نقاط قوت و ضعف خود را پیدا نمایند .
- هزار چندی خود را مجدداً مورد بازبینی قرار دهید .
- بطور واقع بینانه خصوصیات خود را بنگرید
- توانایی های خود را دست کم نگیرید وبرعکس
- نظرات خود را با نظرات دیگران مقایسه کنید
- نقاط قوت خود را مشخص کرده و با انتخاب فعالیتها و اهدافی که به سود شما باشند نقاط ضعف خو درا پنهان کنید .
- از نظر جسمانی مراقب خود باشید تا در انتظار خوب دیده شوید
- از افکار خود دفاع کنید
- از عقاید منفی که چیزی از آنها نخواهید آموخت اجتناب ورزید .
- وقتی در کار ها پیشرفت خبی ندارید کمی مزاح به شما کمک خواهد کرد که مسائل را بهتر درک کرده و راه حل آن را پیدا نماید.
- برای یادگیری و رشته هدف گیری کنید .
- ار وقت خود خوب استفاده کنید .
- کار و زمان را تجزیه وتحلیل کنید
- اولویتا را بشناسید شما باید بتوانید که چه کاری می خواهید انجام دهید .
- کارها را طبق یک برنامه تنظیم شده روزانه انجام دهید .
- کارهای که باید انجام داده و روی آن تمرکز کنید .
- کارهارا یکی یکی انجام داده و روی آن تمرکز کنید.
- کارهائی که باید انجام گیرد را درسررسید خود یادداشت کنید .
- برنامه خود را حفظ کنید.
- وقت خود را تلف نکین دوسعی کنید وفقه ای درکارتان پیش نیاید.
- متکی برخود باشید.
-اول کارهای مشکل را انجام دهید زیرا توانایی شما در آغاز بالاثرات
- دوباره کارها را به حداقل برسانید
- میز کار خودر تمیز و منظم نگه دارید .
- وقت خود را بیش از اندازه لازم در جلسات و ملاقاتها وبا دوستان هدر ندهید
- چگونگی گذراندن وقت خودرا تحت نظر داشته باشید
- در موقع کار آرامش داشته باشید با سرعتی مناسب کارکنید تا مجبور نباشید با پرسشهای ناگهانی انرژی ، کارخودرا انجام دهید .
- خلاق باشید
- یک برنده باشید
- یک رهبر باشید و رهبری رابیاموزید و مسؤلیت گروه خود را برای انجام اهداف به عهده بگیرید.
- از دست اندرکاران بیاموزید تا جائی که می توانید در مورد کارآفرینی ، کار و شروع کار یاد بگیرد .
- با کار افرینان همکاری کنید
- کارآفرینی را تجربه کنید
در ادامه به منظور کمک مدیران روابط عمومی چند نمونه از پرسشنامه های سنجش کارآفرینی آورده شده که می توانید : به مدیران روابط عمومی در اندازه گیری میزان کارآفرینی خود کمک کند به امید آن روزی که شاهد باشیم مدیران و شاغلین روابط عمومی همه کارآفرین باشند.

برگرفته از: iranpr.org

 



نظرات 0
در سال 1989 آقای تیم برنزلی در لابراتوار اروپایی فیزیک ذره ای ( CERN ) در جنوا نشسته بود تا شبکه گسترده جهانی اینترنت ( World Wide Web ) را اختراع کند. زمانی که او بر روی پروژه ایجاد وب کار می کرد، حدود 800 شبکه مختلف کامپیوتری به اینترنت متصل بودند و در حدود 160.000 کامپیوتر از اطلاعات تغذیه می‌شدند. وی شبکه ای را ایجاد نمود که به بشر اجازه خواندن اطلاعات مورد نظرش را از روی شبکه میدهد.
وی ناسازگاریهای بین سرورهای مختلف، سیستم های محاسباتی و زیر ساختها را حل نمود. آقای Shawn Fanning موسس Napster قبل از اینکه بتواند به طور قانونی یک beer بخردعکسش بر روی مجلات معروفی همچون تایم، فورچون و بیزینس ویک چاپ شده بود. در سال 1994 آقای جان دور که یکی از سرمایه گذاران خطر پذیر است مارک اندرسون 23 ساله را ملاقات کرد که ادعا داشت نرم افزار Mosaic او دنیا را تغییر می دهد. این شرکت به نام Netscape در اولین ارائه عمومی خود در سال 1995 رکورد قابل ملاحظه­ای را کسب کرد. این مشکل سازان خلاق مانند ادیسون که در تحقیق برای چراغ برق تنها به دنبال راه حل بهتری برای روشن نمودن اتاق بود، نسل نادری از کارآفرینان هستند که با خلاقیت زندگی می کنند.

این مهندسین کارآفرین به تکنولوژی به عنوان ابزاری برای حل مشکلات از طریق ایجاد ارزش نگاه میکنند. گویا آنان از آینده به ملاقات ما آمده­اند و مدتی را نزد ما می­مانند. آنها نسبت به ایده­هایی که در سردارند آنقدر خوشبین هستند که برای آن هر نوع ناراحتی و شرمندگی را تحمل می­کنند تا در دنیا تغییری بوجود آورند. انها باخودابتکاراتی را به همراه دارند که&nbsp ; رتاثیری عمیق بر نحوه زندگی ،‌کار، و تفکر ما، در دهه‌های پیش رو می‌گذارد.
آنچه کارآفرین از گذشته به‌دنبال آن است:
آقای ادوارد رابرتز، پروفسور MIT &nbsp ;در مورد&nbsp ;فارغ التحصیلان دانشگاه MIT که کسب و کارهای فنی آغاز نموده‌اند تحقیق نموده است. وی کشف کرد که موفق‌ترین آنها به‌دنبال اهداف عجیب و فوق تصور نبود‌اند. آنها به توسعه ایده‌های خاص که که تنها برای انسانهای خاص و استثنایی کاربرد دارد نمی‌پردازند بلکه بدنبال ایجاد چیزی &quot ; دست‌یافتنی &quot ; هستند و اگر در آن چالشی نیابند به دنبال آن نمی‌روند.
جوزف شان پیتر نیز این مطلب را دریافت. وی در سال ۱۹۴۹ سر کلاس &quot ; تئوری توسعه اقتصادی &quot ; تصریح نمود: &quot ; انگیزه یک کارآفرین و مبتکر، رویای ایجاد یک قلمرو خصوصی، علاقه به فتح و موفقیت صرفاً جهت موفق شدن، و همچنین لذت ایجاد است &quot ; چارلز ون دورن نیز به دقت سیمای کریستف کلمب را تشریح نموده است. وی در کتاب خود تحت عنوان &quot ; تاریخ علم &quot ; مینویسد: &quot ; کریستف کلمب هرچندباهوش و متمایز و در عین حال دیوانه و کم عقل ، بدون تردید یکی از شاخص‌ترین مردانی بوده است که تا کنون زیسته است. &quot ;
او هرگز از فرصت ثروتمند شدن روی نگرداند ولی ثروت چیزی نبود که او بدنبالش بود و حاضر بود جانش را برای آن از دست بدهد. چیزی که او در جستجوی آن بود، شهرت جاودان بود زیرا او می‌دانست که شایددر آن زمان هیچ‌ کس نفهمد که کشف یک دنیای جدید برایش چه به ارمغان خواهد آورد.
دنیایی جدید بر روی اینترنت کشف می‌شود.
در زمستان ۱۹۹۳، مارک اندرسون و اریک بینا اولین نسخه نرم‌افزار Mosaic را که یک جستجوگر وب بود برای مرکز ملی کاربردهای ابر محاسباتی NCSA در دانشگاه ایلینویس فرستادند. آنها نهایتاً در محصول جدید خود دو امکان را ایجاد کردند: آنها به نرم افزاری که می‌توانست تنها متنی و خسته‌کننده باشد، گرافیک رایانه را افزودند و مهم تر از آن قابلیت اجرای این نرم افزار را از کامپیوترهای یونیکس ،به سیستم عامل ویندوز مایکروسافت نیز گسترش دادند.
تا بهار سال ۱۹۹۵ بیش از ۶ میلیون کپی در بیش از ۸۵ درصد کامپیوترهای جهان مورد استفاده قرار گرفت. قصد اندرسون از این کار این بود که تمام منابع روی اینترنت تنها با یک کلیک قابل دسترسی باشد. در دسامبر ۱۹۹۳، نیویورک تایمز موزاییک را به عنوان &quot ; یک برنامه کاربردی متفاوت و بسیار کارامد که که می‌تواند خود به تنهایی یک صنعت ایجاد نماید &quot ; مورد خطاب قرار داد.
پول هم مد نظر است!
کارآفرینان در کنار کلیه موارد فوق الذکر علاقه دارند که پولدار شوند. در بین پولدارهای ،آمریکا به غیر از یک درصد از پولدارترینها، از هر دو نفر نه نفر کارآفرینانی هستند که با تلاش خود به این شانس دست یافته‌اند. در سال ۱۹۹۶ و قتی سهام شرکت مایکروسافت به سرعت حدود ۸۸٪ افزایش یافت، بیل گیتس نزدیک به یازده میلیارد دلار ثبت شده و یا دقیق تر حدود ۳۰ دلار در روز درآمد داشت. او در ثانیه ۳۴۷ دلار درآمد کسب می‌کرد و در حقیقت می‌توانست در هر دقیقه یک هوندا آکورد بخرد! آخر دسامبر ۲۰۰۰، گیتس حدود ۵۵ میلیارد دلار یا۰۰۰/۲۰۰دلار به ازای هر فرد امریکایی ارزش داشت. در میان فهرست ۴۰ نفر ثروتمند دنیا در سال ۲۰۰۲ ، هشت نفر از ده نفر اول کارآفرین بودند. اولین نفر مایکل دل بود با ارزش ۱۶/۴۹ میلیارد دلار. پس از آن پیر امیدیار سایت ebay &nbsp ;با ارزش ۸۲/۳ میلیارد دلار و جف بروز سایت آمازون با ارزش ۱/۶۶ میلیارد دلار قرار دارند.
هدیه کارآفرینان به جهان
آقای وندل دان، استاد کارآفرینی در مدرسه کسب و کار واردن در دانشگاه ویرجینیا، معتقد است که کارآفرینان به کارآفرینی مشغولندتا چیزی را ثابت کنند. استیو برکلاس مؤسس مرکز مطالعات کارآفرینی هارولد پرایس در UCLA برای کشف وجه تمایز کارآفرینان کسب و کاری را ایجاد نمود. وی دریافت که کارآفرینان تا جایی که ممکن است از خود آثار خلاق و معنوی برای دیگران بر جای می‌گذارند که از انها فرصتهایی برای توسعه مشتق می‌شود. Amar Bhide بعد از ده سال تدریس و مطالعه کارآفرینی در مدرسه کسب و کار هاروارد به این نتیجه رسید که هر کسی قادر نیست کسب وکار موفق و خارق العاده بوجود آورد و این تنها کار کسی است که سطح بالاتری از خواسته‌ها را مطرح می‌سازد. خواسته این فرد نه فقط زندگی راحت و کسب درآمد بالاتر بلکه باقی گذاشتن اثری از خود در دنیا است.
George Giller می‌گوید: &quot ; یک کارآفرین هرگز نمی‌تواند نسبت به بازگشت سرمایه خود مطمئن باشد. شروع یک کسب و کار مانند اهدای یک هدیه به دنیاست توام با آرزوی بازگشت آن هدیه ولی این امید هیچ گاه با اطمینان توام نیست.
به عنوان مثال آقای تیم برنزلی مبتکر بروسر وب، برای همیشه صورت زندگی مدرن را تغییر داده است و جایگزینی را برای روش تجارت، تفریح و اطلاع رسانی مردم ارائه داده است. اختراع او اغلب با آثار معروف دنیا همچون نشریات گوتنبرگ، تلفن الکساندر گراهام بل و رادیوی مارکونی مقایسه می‌شود. مجله تایم از او به عنوان یکی از ۱۰۰ ذهن برتر قرن بیستم نام برده می‌نویسد: &quot ; او یک سیتم قوی ارتباطی را که فقط افراد خاصی می‌توانستند از آن استفاده کنند به یک رسانه جمعی تبدیل کرد." Google در روز به تنهایی به بیش از ۲۰۰ میلیون درخواست جستجوی اینترنتی به ۷۴ زبان مختلف از ۱۰۰ کشور دنیا پاسخ می‌دهد. تیم برنرز لی بابت اختراع خود سودی دریافت نکرد. در آوریل ۱۹۹۳، CERN اظهار داشت که آنها بابت اختراع برنرز لی مبلغی دریافت نخواهند کرد و این هدیه وی به دنیا بود.

نویسنده: آقای رابرت دبلیو پرایس
محقق موسسه کارآفرینی جهانی (Global Entrepreneurship Institute )
ترجمه و تلخیص: خانه پژوهش نواندیش



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 22 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >