باتوجه به همه فوایدکارآفرینی،بسیارمهم خواهدبودکه آن ازسوی جوامع وملتها موردتوجه جدی واقع گردیده تاازکارکردهای آن درجهت برون رفت ازبرخی ازمعضلات بحران گونه ومخرب که بنیان های حیات اجتماعی ملتها راموردتعدی وتعرض وتهدیدقرارداده استفاده گردد.به همین منظورازطریق القای روح کارآفرینی درهمه سطوح جامعه وفراگیری وتسری آن به همه لایه ها وبخشها میتوان حیات دوباره درکالبدجامعه دمید.
باتوجه به فراوانی ظرفیت های انسانی وفیزیکی که دربسترخانوارهای ایرانی نهفته شده است وباعنایت به اینکه ایران سرزمین پهناوری بامختصات وویژگی های خاص نظیربهره مندی ازمنابع بی بدیل وفرصت های انسانی مستعد ومتعالی میباشدکه دربطن خانواده های ایرانی حضوروظهورمی یابندلزوم توجه به کسب وکارهای خانگی توجه بیشتری رامی طلبدتابعنوان یکی ازراهکارهای مفید وچندمنظوره درراه اعتلا وشکوفایی اقتصادی جامعه وخانواده ها ونیزافزایش رفاه وکیفیت زندگی اجتماعی ونیز جلوگیری کننده ازپاره ای ازمصایب ومشکلات بسیاربغرنج که شالوده های حیات اجتماعی وفرهنگی جامعه رانشانه رفته وباعث انشقاق وگسستگی پیوندهای اجتماعی میگردد تلقی شود.
نگاهی به آمارهاوواقعیت های موجوددرجامعه ایرانی نظیرمحوریت وجایگاه والای خانواده درنظام ارزشی واجتماعی،تعدادقابل توجه وروبه تزایدفارغ التحصیلان دانشگاهی وجویای نام ومتقاضی کار،اشتیاق وعلاقه وتوانمندی زایدالوصف زنان ایرانی،معضلات وپیامدهای ناشی ازمهاجرت بی رویه به شهرها،بالارفتن سطح زندگی واحساس نیازبه کارکردن همه اعضای خانواده،نیازبهدرکنارهم بودن و...همه وهمه گواه اهمیت وتوجه بیشتربه ایجادکسب وکارهای خانگی میباشد که باید بعنوان یک الزام درنظرگرفته شود.
باتوجه به تعریف کسب وکارخانگی که درآن به هرنوع فعالیت اقتصادی قابل انجام درمحل سکونت بااستفاده ازامکانات ووسایل منزل اشاره میشوددرادامه برخی ازنکات وموارددرخصوص اهمیت وکارکردهای این قسم ازکسب وکاربرشمرده میشود:
لازم به ذکراست برخلاف تصوررایج این نوع کسب وکارها نه تنهامختص بانوان وزنان نمی باشدبلکه توسط آن ظرفیتی فراهم میگرددتاازطریق بکارگیری ایده ها واستفاده بهینه ازفرصتها ی محیطی توسط همه اعضای خانواده اشتغال مولدبرای همه آنان ایجادگردد.لذابافرض چنین ادعایی میتوان اهم تاثیرات اقتصادی واجتماعی آن رابه شرح ذیل بیان نمود:
1-ایجاداشتغال بالا وکمک به حل معضل بیکاری درجامعه
2-کاهش رفت وآمدها وترددهای شهری وبین شهری وپیشگیری ازحوادث رانندگی ونیزحل معضل ترافیک شهری وجلوگیری ازهدررفت وقت شهروندان وتبعات ومشکلات برآمده ازراهبندانها نظیرفرسایش اعصاب وپیامدهای رفتاری وروانی
3-ارتقاوبهبودکیفیت زندگی ورشدشاخص های اقتصادی خانواده ها وکسب درآمدبیشتربرای انجام زندگی بهتر
4-اختصاص زمان بیشتربه خانه وخانواده ورسیدگی به مسایل وموضوعات خانوادگی ازقبیل تربیت وپرورش فرزندان وایجادتوازن میان کاروزندگی خانوادگی
5-کاهش نشت اقتصادی محلی به مناطق دیگروکمک به رشداقتصادی پایدارمحلی وایجاد تعادل وتوازن درطبقه بندیهاودسته بندی های اجتماعی
6-این نوع کسب وکارهابرای افراددارای مشکلات جسمی وفیزیکی وافرادی که درمکانهای دورافتاده وکمتربرخوردارزندگی میکنندبسیارمناسب میباشدوهمچنین برای زنانی سرپرست خانوار
7-گزینه خوبی برای کسب وکارهای مبتنی برتکنولوژیهای نوظهورنظیرکسب وکارهای الکترونیکی واینترنتی بوده وازنظرامکان راه اندازی آسانتر ودربرخورداری ازمنابع موجودوارزان واجتناب ازهزینه های بسیارگران تهیه فضاهای اداری وتجاری مناسب است
8-کسب وکارهای خانگی مناسب برای مقتضیات محیطهای سنتی بویژه برای فعالیت بانوان درجامعه میباشد
9-این نوع کسب وکارهادرکاهش آلاینده های هواونیزصرفه جویی درمصرف انرژی وسوخت بسیارحایزاهمیت بوده وهمچنین درکاهش ناامنی های اجتماعی نقش فزاینده ای ایفا می نماید
10-کسب وکارهای خانگی درآموزش کودکان وفراگیری آنان نسبت به مهارتهای کسب وکاروکارآفرینی کودکان وهمچنین نهادینه شدن فرهنگ متعالی کاردرجامعه تاثیربه سزایی داشته وتجلی گاه تاثیرات کارتیمی ومشارکتی مانند افزایش تعهد ومسئوولیت پذیری و...
باتوجه به فوایدبرشمرده شده وباعنایت به اینکه تقریبا بیشترمشاغلی که دربیرون ازخانه قابل انجام است درخانه نیزمیتوانندایجادوراهاندازی گردندونظربه تغییرماهیت بسیاری ازکسب وکارها ونقش تکنولوژی اطلاعات درتسریع انجام کسب وکارهای جدید،بسیارعاقلانه ومنطقی واقتصادی خواهدبودتابه ظرفیتهای موجوددراین بخش بعنوان هسته بنیادین وسلول اجتماع،ازسوی دست اندرکاران باهدف اجرایی نمودن "خانواده کارآفرین بسترایجادجامعه کارآفرین" توجه لازم مبذول گردد.
لذاپیشنهادمیگردد نهادهای آموزشی ومتولیان امورفرهنگی جامعه پاپیش نهاده درجهت ترویج وتشویق شهروندان اقدامات لازم رامبذول داشته تافرهنگ کاروکارآفرینی درباورها واعتقادات آحادجامعه ریشه دوانده وبعنوان یک ارزش تلقی گردد.ضمن آنکه درپیشبرداین مهم نبایدنقش بی بدیل رسانه ها مخصوصارسانه ملی وارباب جراید ومطبوعات نادیده انگاشته شود.
ازدگرسوی به جهت فراهم آمدن امکان اجرای این نوع ازکسب وکارهاجای تعمق داردتاازسوی متولیان امرمسکن الگوهای مناسب مسکن ازجمله طراحی "یک اتاق کوچک کار"درمنازل مسکونی پیش بینی وپیشنهادگرددتاخانوارهاباطیب خاطردرمحل سکونت خودبه انجام کسب وکارهیشان بپردازند.
درخاتمه گوشزد میگردد از سوی شهرداری ها و دیگر نهادهای مسئول و مرتبط باید بازارچه های مناسب کارآفرینی و نمایشگاههای منطقه ای وفصلی و با برپایی جشنواره های متعدد جهت عرضه محصولات وخدمات کارآفرینان خانگی در نظرگرفته شودتاازطریق معرفی دستاوردهای خانواده ها،به افزایش توان رقابتی آنان کمک گردد.
نویسنده:سیدنبی اله حسینی
مدرس کارآفرینی دانشگاه
آنچه امروز به نام دره سیلیکون (SILICON VALLEY) نامیده و شنـــاخته می شود منطقه ای است در حدود 70 کیلومتری جنوب شرقی سانفرانسیسکو در حومه سانتا کلارا کالیفرنیا. این منطقه اقتصادی و غنی از لحاظ کشاورزی که در شمال غربی دره پالو آلتو (PALO ALTO) واقع شده، نواری است به طول 45 کیلومتر و عرض 15 کیلومتر و در حد فاصل خلیج سانفرانسیسکو در شرق و کوههای سانتاکروز در غرب و ساحل جنوب شرقی محصور شده و بین شهرهای سانفرانسیسکو و سن خوزه قرار گرفته است. زمانی آن منطقه با درختان آلو، زردآلو و گردویش شناخته می شد و به دره قلبهای مشتاق شهرت داشت. این وضعیت حتی تا پایان جنگ جهانی دوم نیز ادامه داشت به گونـــه ای که صنایع اصلی در اطراف سن خوزه عمدتاً صنایع فرآوری غذا بود .
تولد دره سیلیکون
آنچه سرنوشت این منطقه کشاورزی و خوش آب و هوا را تغییر داد، همجواری با دانشگاه استنفورد بود، دانشگاهی که در سال 1891 توسط (LELAND STANFORD) تاسیس شده بود و امروز یکی از بهترین دانشگاههای آمــریکا به شمار می رود. برخی استادان و دانش آموختگان این دانشگاه عامل تغییر سرنوشت این منطقه و تبدیل آن به یکی از مهمترین مراکز صنعتی و اقتصادی جهان بودند .
دره سیلیکون امروز مرکز اقتصاد اینترنت و یک منطقه فناوری برتر است که توسعه فناوری اطلاعات وارتبـاطات از آنجا شروع و عرضه می شود. محل تولد دره سیلیکـون را گاراژی می دانند که در دهه 1930 دو دانشجوی مهندسی دانش آموخته دانشگاه استنفورد یعنی دیوید هیولت و ویلیام پکارد فعالیت کاری خود را از آنجا آغاز کردند. این گاراژ در خانه شماره 367 خیابان آدیسون شهر پالوآلتو کالیفرنیا واقع بود .
از قوانین گاراژ تا راهHP
گاراژ کوچک شهر پالوآلتو محل تولد شرکت هیولت - پکارد (HP) ، اکنون به عنوان نمـــــاد و محل تولد دره سیلیکون شناخته می شود. این اتفاق در سال 1937 روی داد اما ثبت HP به عنوان یک شرکت ده سال بعد در سال 1947 انجام گرفت. فروش شرکت در سال نخست تاسیس 5369 دلار با سودی معادل 1563 دلار بود. کارکنان HP در سال 1950 به 1460 نفر رسید که 70 نوع محصول مختلف را تولید می کرد و دومیلیون دلار درآمد داشت. این تعداد در سال 1964 به 7500 نفر و 1500 نوع محصول رسید .
درسال 1966 رایانهHP 2116A با ظرفیت8K حافظه به قیمت 30 هزار دلار از سوی شرکت به بازار روانه شد. اولین سری ماشین حساب HP 9100 با صفحه نمایشگر به قیمت 5/000 دلار در سال 1968 عرضه شد. اولین ماشین حساب علمی جیبی نیز در سال 1972 توسط شرکت به بازار عرضه شد. تعداد کارکنان در سال 1970 به 16 هزار نفر رسید. اولین رایانه 32 بیتی رومیزی تحت عنوانHP 9000 توسط شرکت در سال 1982 ساخته و عرضه شد .
برای نخستین بار رایانه های شخصی صفحه تماسی تحت عنوانHP 150 در سال 1984 توسط شرکت ارائه شد. دوسال بعد از سوی شرکت ماشین های فاکس و همزمان اولین چاپگر لیزری عرضه شد. تاکنون بازار مسلط این نوع چاپگرها منحصراً در اختیارHP بوده است. امروزه گاراژ کوچک هیولت - پکارد به شرکت عظیم رایانه ای HP تبدیل شده که در تولید و عرضه تجهیزات فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهان پیشتاز است. این برتری و پیشتازی تنها به جنبه هایی که برشمرده شد محدود نمی شود بلکه این شرکت از لحاظ توجه به مبانی مدیریتی و تحول آن در اداره کسب و کار بر نحوه اداره بسیاری شرکتهای پس از خود تاثیر داشته است .
سخنی که دیوید هیولت در سال 1990 برزبان آورد بی تردید حقیقتی آشکارا در خود داشت. او گفت؛ وقتی به گــذشته کاری خود می نگرم، مفتخرم به اینکه شرکتی را تاسیس کرده ام که باارزشها، عملیات و موفقیتهایش به راه دیگر شرکتها اثر گذاشته است. براستی نیز چنین است. اکنون شرکتHP بزرگترین شرکت در دره سیلیکون و از عظیم ترین شرکتهای فناوری اطلاعات در جهان است با 125 هزار عضو و 50 میلیارد دلار فروش سالانه. پیشتازی شرکت جنبه دیگری نیز داشته است و آن ابداع شیوه مدیریتی است که به سبک مدیریت دره سیلیکون موسوم شده و متفاوت از سبکهای پیشین مدیریت و حاوی نکات درس آموز بسیار است. این شیوه از همان روزهای نخست راه اندازی گاراژ کوچک به عنوان کارگاه هیولت و پکارد خود را نشان داد و به قوانین گاراژمعروف گشت. برخی از این قوانین عبارت بود از :
باور کنید که می توانید دنیا را تغییر دهید؛
سریع کار کنید، جعبه ابزار را قفل نکنید، همه وقت کار کنید؛
بدانید چه موقع تنها کار کنید و چه موقع جمعی؛
به کارکنان و همکاران خود اعتماد کنید؛
ایده ها را مشارکتی سازید؛
سیاسی نباشید، کاغذبازی نکنید؛
مشتری است که مشخص می کند کیفیت کار چگونه باید انجام شود؛
راههای متفاوتی برای کارکردن اختراع کنید؛
هرروز دین خویش را ادا کنید؛
باور کنید که در صورت باهم بودن هرکاری می توان انجام داد .
در سال 1957 که شرکت به ثبت رسید و عمومی شد، هیولت و پکارد اصول مدیریت خود را در کتابی که دیوید پکارد تحت عنوان راه HP » منتشر کرد ارائه دادند. راهHP که توسط پکارد تشریح شده بر محور اعتماد دور می زند. پکارد معتقد است اعتماد محور راهی است کهHP براساس آن کسب و کار خود را پیش می برد. بازبودن درها و انبارها نشانه ای از اعتماد است. او این سخن را زمانی بر زبان راند که یک انبار را قفل شده دید. قفل را باز کرد و آن را به همراه یک یادداشت روی میز مسئول مربوطه گذاشت و نوشت اتاق قفل شده هماهنگ با تفکرHP نیست. آنها معتقد به استخدام بهترین ها و گماردن افراد مناسب در مشاغل مناسب بودند. هدف از کسب و کار در نظرآنها دستیابی به ثروت نیست بلکه انجام یک خدمت یا ارائه یک محصول مورد نیاز است که از طریق آموزش مستمـر کارکنان و مدیریت فرآیندها بـه دست می آید .
پدر دره سیلیکون
در دهه 1930 پروفسور فرد ترمن (FRED TERMAN) استاد مهندسی برق دانشگاه استنفورد متوجه فقدان فرصتهای شغلی در منطقه برای دانش آموختگان رشته مهندسی دانشگاه شد، به گونه ای که آنان مجبـــــور می شدند برای یافتن شغل به ساحل شرقی بروند. آنچه او به عنوان راه حل برای رفع این مشکل در نظر داشت راه اندازی فعالیتهای فناوری در محل بود. اولین اقدام او در این زمینه تشویق شدید شاگردانش به تاسیس شرکت توسط آنها در منطقه بود. از جمله شاگردان بااستعداد او که سخن استاد خود را پذیرفتند و هسته اولیه دره سیلیکون را باتاسیس شرکت خود بنیان گذاشتند ویلیام هیولت و دیوید پکارد دانشجویان مهندسی برق دانشگاه بودند. گرچه دیوید پکارد پس از دانش آموختگی در سال 1934 به شرکت جنرال الکتریک در نیویورک پیوست اما ویلیام هیولت تا یکسال پس از دانش آموختگی نیز بااستاد خود پروفسور ترمن به کار تحقیقاتی در دانشگاه ادامه داد. او در این مدت کار طراحی و ساخت نوسان ساز صوتی را انجام داد. پکارد از جنرال الکتریک برگشت و با پیوستن به هیولت، با تشویق استاد خود به فکر عرضه تجاری نوسان ساز صوتی افتادند. آنها در سال 1937 در محل یک گاراژ که تنها فضای حضور یک خودرو را داشت شرکت کوچک خود را تاسیس کردند. سرمایه اولیه شروع کار این شرکت تنها 538 دلار بود. اولین مشتری عمده وسیله الکترونیک آنها که برای آزمایش تجهیزات صوتی به کار می رفت شرکت والت دیسنی بود که خرید 8 دستگاه نوسان ساز HP200A را برای ساخت فیلمFANTASIA به شرکت نوپا سفارش داد. این آغاز یک رشد بی پایان بود .
طی جنگ جهانی دوم پروفسور ترمن ارتباطات قوی و خوبی با مرکز کشور برقرار کرد و مدتی به آنجا رفت و پس از بازگشت به دانشگاه، موفق به بستن قراردادهای دولتی برای دانشگاه استنفورد و شرکتهای محلی شد. پس از جنگ، دانشگاه استنفورد دچار مشکلات مالی بود و برای تامین اعتبار جهت پاسخگویی به رشد سریع پس از جنگ به شدت به پول نیاز داشت. پروفسور ترمن برای حل مشکل تلاش می کرد. او ایده تاسیس پارک صنعتی استنفورد را از طریق اجاره بخشی از زمینهای دانشگاه به شرکتهای دارای فناوری برتر به مدت 99 سال مطرح کرد. گرچه استنفورد از لحاظ مالی ضعیف بود اما مالکیت بیش از 3240 هکتار زمینهای اطراف را داشت. بالاخره پارک صنعتی استنفورد به عنوان اولین پارک صنعتی جهان در سال 1954 تاسیـس شد که می توان به نوعی آن را هسته اولیه دره سیلیکون نیز نامید. این پارک صنعتی که در جوار دانشگاه تاسیس شده بود تسهیلاتی برای شروع کار شرکتهای تازه تاسیس فراهم می آورد و از لحاظ علمی و تحقیقاتی به آنها کمک می کرد. بدین ترتیب یک مرکز فناوری بالا در کنار یک مرکز دانشگاهی قرار گرفته بود .
پروفسور ترمن در سال 1958 نایب رئیس دانشگاه استنفورد شد. اوCARL DJERASSI یک دانش آموخته دانشگاه ویسکانسین را که معاون مرکز تحقیقات SYNTEX بود به کار گرفت. این دو در یک حرکت زنجیره ای، شرکتهای بیولوژیک و دارویی بسیاری در منطقه راه انداختند و بخش شیمی دانشگاه را به یکی از بهترینها در دانشگاههای آمریکا تبدیل کردند. بدین ترتیب SYNTEX یک شــــرکت بین المللی شد که مرکز آن در پارک صنعتی بود. شهرت و رشد فوق العاده پارک صنعتی استنفورد، بخش تحقیق و توسعه (R&D) صنایع و شرکتهای بسیاری از جمله جنرال الکتریک، کداک و شاکلی را به آنجا کشاند .
بسیاری از محققان، پروفسور فرد ترمن دانش آموخته و استاد دانشگاه استنفورد را پدر دره سیلیکون می دانند. گرچه ویلیام هیولت در مواردی دکتر فورست (LEE DE FOREST) را پدر دره سیلیکون می داند. او بااختراع لوله خلاء تقویت کننده در سال 1906 راه فعالیتهای رادیویی و الکترونیکی را گشود. هیولت کار عظیم دکتر فورست را چون ابرنواختر (PANAROMA) می دانست که بر تحولات آینده بشرتاثیر بسیاری خواهد گذاشت .
هیــولت مفهوم ابرنواختر را برای بیان عقیده اش در مورد تاریخ دره سیلیکون به کار می برد. البته امروز پس از چند دهه از اختراع تقویت کننده های صوتی، مفهومی که او درباره تاثیرش سخن گفته بود بر همه آشکار شده است .
مطابق اظهارنظر اشکلوسی (SHKLOVSKI) ستاره شناس، کل انرژی تولیدشده توسط تمدن بشری در 300 سال اخیر انقلاب صنعتی هنوز یکصدم درصد انرژی تشعشعی خورشید است که به سطح زمین رسیده است. اگر با یک رادیوتلسکوپ از فضای بیرونی به کره زمین نگاه شود، امواج متصاعده حاصل از فناوری ارتباطات از کره زمین بسیار شبیه انفجار و تولد یک ستاره جدید برروی سیاره سرد زمین است. آری زمین یک منبع نشر رادیویی در منظومه شمسی است و این همان تعبیر ابرنواختری است که هیولت به کار می برد .
وجه تسمیه
اصطلاح دره سیلیکون اولین بار در سال 1971 توسطDON HOEFLER ابداع شد. این روزنامه نگار در یک سلسله مقالات که برای نشریه هفتگی اخبار الکترونیک می نوشت این اصطلاح را برای بیان رشد قارچ گونه انبوهی از شرکتهای الکترونیک به کار برد که در منطقه سانتاکلارا تاسیس می شدند. حقیقت آن بود که با زنجیره ای از اختراعات که صورت گرفت همه چیز از سیلیکون ساخته شد. نیمــه هادی ها (SEMICONDUCTOR) در سال 1947 در آزمایشگاه BELL شرکتAT&T ، مدارهای مجتمع (INTEGRATED CIRCUITS) IC. در سال 1958 در کارخانه نیمه هادی FAIRCHILD و بالاخره اولین ریزپردازنده (MICROPROCESSOR) به نام تراشه 4004 (CHIP) در سال 1971 در شرکت اینتل . بدین ترتیب انقلاب رایانه آغاز شد .
طی دهه 50 برنامه های دفاعی در حوزه هوا- فضا والکترونیک به شدت باعث رشد منطقــه دره سیلیکون شد. رونق گــــرفتن کار وکسب نیمه هادی نام سیلیکون را بر تارک آن دره سرسبز نشاند. تهیه نیمه هادی توسط موسسات دفاعی کل تولید شرکتها را شامل می شد. شرکت هوا - فضای لاکهید در سال 1956 به پارک صنعتی آمد. این شرکت به دانشگاه کمک کرد تا بخش هوا - فضا را تاسیس کند و دانشگاه نیز مشاوره علمی و آموزشی به کارکنان آن شرکت را به عهده گرفت . بخشهای تحقیق و توسعه آی بی ام در سال 1952، ناسا در سال 1958 و زیراکس در سال 1970 به منطقه پارک صنعتی استنفورد واقع در دره سیلیکون آمدند .
از چرتکه تا رایانه
تاریخ رایانه به نوعی از هزاران سال قبل شروع شده است، از یک وسیله محاسباتی دست ساز به نام چرتکه که ابتدا در آسیا اختراع شد و امروزه حتی در برخی کشورها کاربرد نیز دارد. در سال 1964 بلزپاسگال ریاضیدان جوان فرانسوی یک وسیله مکانیکی ساده به صورت چرخ محاسبه گر برای جمع کردن اعداد ابداع کرد. لایب نیتزدر سال 1694 کار پاسگال را توسعه داد و ضرب و تقسیم را بر آن افزود. در سال 1823 اولین ماشین حل مسائل جبری توسط چارلز بابیج ساخته شد. اولین ماشین تحریر تجاری در سال 1868 توسط کریستوفر شولتز ابداع شد. در سال 1872 لرد کلوین اولین محاسبه گر آنالوگ را برای محاسبه ارتفاع مد در اسکله های انگلیس ساخت . اختراع دستگاه چاپ، تلگراف، تلفن، گرامافون، امواج رادیویی، بی سیم توسط گوتنبرگ، مورس، گراهام بل، ادیسون، هرتز و مارکنی در سال 1488، 1837، 1876 ، 1877 ، 1888 و 1894 به تکامل حوزه فناوری اطلاعات کمک کرد .
آغاز قرن بیستم زمان به ثمرنشستن تلاشهای صدها سال گذشته بود. در سال 1906 اولین سیگنال تقویت کننده از یک لوله خلاء توسط دکتر فوبت تولید شد. او را پدر الکترونیک نامیده اند و اشاره شد که حتی دیوید هیولت او را پدر دره سیلیکون می داند. در سال 1923 شرکت آی بی ام اولین ماشین تحریر برقی تجاری را عرضه کرد. سنگ بنای شرکت عظیم HP نیزدر سال 1937 در منطقه دره سیلیکون نهاده شد. در سال 1940 BERRY و ATANASOFT رایانه ای بااستفاده از لوله های خلاء طراحی کردند. سه سال بعد اولین رایانه تمام الکترونیک دیجیتالی به نامENIAC براساس سیستم دوتایی (BINARY) ساخته شد. وزن این رایانه 30 تن به ارتفاع 5 متر و طول 24 متر شامل 18هزار لوله خلاء و 500 هزار اتصال لحیم کاری شده به ارزش 487 هزار دلار بود که 5000 عمل جمع را در یک ثانیه انجام می داد. بدنیست بدانیم امروزه این همه تجهیزات در صفحه ای به اندازه یک کـارت جیبی جا مــــی گیرد در سال 1955 شاکلی نیمه هادی را در دره سیلیکون ساخت و یک سال بعد به همراه باردین و براتین برنده جایزه نوبل فیزیک به دلیل اختراع ترانزیستور شد. در سال 1957 شرکت نیمه هادی فایرچایلد تاسیس شد .
در آغاز دهه 60 ماشین حسابهای رومیزی ساخته شد. موس رایانه در سال 1963 توسط ENGLEBART ابداع شد. این وسیله در ابتدا نشانگر موقعیتX-Y خوانده می شد .
در سال 1968 شرکتHP اولین ماشین حساب HP9100 را با صفحه نمایشگر به قیمت 5/000 دلار عرضه کرد. اولین ریزپردازنده ساخت شرکت اینتل به نام 4004 توسط HOFF ، MAZER ،NOYCE وFAGGIN در سال 1969 عرضه شد. ریزپردازنده اینتل 8008 و 8080 به ترتیب در سالهای 1971و 1974 ساخته شد. زبان PL/I به عنوان اولین زبان برنامه نویسی برای تراشه 4004 توسط KILDALL در سال 1972 نوشته شد .
چگونه سیلیکون به دره آمد
در سال 1955 دانش آموخته دانشگاه استنفورد دکتر ویلیام شاکلی (SHOCKLEY) شرکت ترانزیستورسازی شاکلی را تاسیس کرد. او ترانزیستور را در آزمایشگاهBELL براساس اصل تقویت جریان الکتریکی بااستفاده از یک ماده نیمه هادی جامد ساخته بود. این ایده براساس این واقعیت استوار بود که جریان الکتریسیته را درون سیلیکـــــون می توان به صورت انتخابی کنترل کرد بـــــــه گونه ای که برخی مناطق هادی جریان و برخی مناطق مجاور عایق باشند. به این جهت لفظ نیمه هادی به آنها اطلاق شد و به صورت جایگزینی مناسب برای لوله خلاء غیرپایدار تجاری درآمد. اما جدالی داخلی در انتخاب یکی از دو ماده نیمه هادی سیلیکون و ژرمانیم بروز کرد .
شاکلی به شدت طرفدار ژرمانیم بود اما مهندسانش گوردون مور، شلدون رابرتز و اوژه کلاینر و دیگران سیلیکون را ترجیح می دادند. همین امر باعث شد آنها در سال 1957 شرکت شاکلی را ترک کنند. روبرت نویس نیز که مدت کمی با شاکلی کار کرده بود به هفت مهندس قبلی پیوست و به اتفاق آنها در سال 1958 شرکت نیمه هادی فایرچایلد را تاسیس کرد. فایرچایلد اولین شرکتی شد که تولید انبوه تراشه های سیلیکون را به صورت موفقیت آمیز انجام داد. در این تراشه ها، حافظه ساده ای به صورت سوئیچ روشن - خاموش ذخیــــره می شود. این همان چیزی است که امروزه به عنوان مدار مجتمع (IC) شناخته می شود. همین شرکت بود که هسته و زمینه تاسیس شرکتهای اینتلSIGNETIC ، ( که امروزه نیمه هادی فیلیپس نام دارد) و AMD را فراهم آورد. این شرکتها اساس صنعت نیمه هــادی را تشکیل می دادند که بعدها نام دره سیلیکون را برای دره غنی کشاورزی کالیفرنیای شمالی به ارمغان آوردند .
در دهه 1960 فعالیتها برروی سری کوچک تراشه های مخصوص متمرکز بود و بنابراین، قیمت این محصولات بسیار بالا بود. اما حوزه جدید تجاری در دهه 1970 براساس استانداردسازی و مقیاس اقتصادی تولید با ساخت تراشه هایی با حافظه مخصوص (DRAM) توسعه یافت. گوردون مور و روبرت نویس پس از ده سال فایرچایلد را ترک کردند و با سرمایه آرتور راک شرکتی به نام اینتل را راه انداختند. در ابتدا شرکت تراشه یک کیلوبایتی DRAM را در سال 1971 و سپس در سال 1974 تراشه چهارکیلو بایتی را عرضه کرد. در سال 1979، 16 شرکت که پنج تای آن ژاپنی بودند برسر تولید و عرضه DRAM شانزده کیلوبایتی ارزان قیمت رقابت داشتند .
تراشه یا مدارهای مجتمع اینتل به زودی در صنعت به عنوان استاندارد پذیرفته شد. در دهه 70 هنگامی که اینتل واحد پردازنده رایانه (CPU) موسوم به 8008 را در 1973 عرضه کرد صنعت نیمه هادی متحول شد .
خصوصیت منحصر به فرد این تراشه آن بود که می توانست میلیونها و سپس میلیاردها سوئیچ روشن - خاموش را که اساس عملیات رایانه را تشکیل می دهد در خود داشته باشد. از آن تاریخ به بعد هردو سال چگالی تراشهRAM دو برابر شد. این موضوع به قانون مور معروف شد. اساس ابداع این تراشه برپایه تعدادی اختراع مهم استوار بود که پایان قرن بیستم را شکل داده بود. قیمتها رو به نزول داشت. تراشه 8088 که در سال 1975 صدوده دلار بود در سال 1977 به 20 دلار و در 1980 به 8 دلار تنزل یافت. تولید انبوه به عنوان یک استاندارد دره سیلیکون پذیرفته شده بود. اما در سال 1986 شرکتهای ژاپنی با بهبود مستمر در فرآیند و محصول و روابط خوب با مشتری و تامیـن کننده، تراشـــه های ارزانتر تولید کردند. تسهیلات و تجهیزات تولید به کشورهای با نیروی کار ارزان منتقل شد .
انقلاب PC
در ماه مارس سال 1975 استیو و وزیناک رایانه ای را طراحی کرد .
این رایانــــــه دوست داشتنی که در ابعاد و اندازه ماشین تحریر بود. ماشه انقلاب رایانه های شخصی (PC) را چکاند، انقلابی که وضع کنونی ما را نتیجه داده است. پس از پیوستن دوستش استیوجابز به او، آنها تولید رایانه اپل (APPLE) را در سال 1976 در گاراژ خانه جابز شروع کردند. آن دو در اول آوریل 1976 رایانه اپل I را به بازار عرضه کردند و شرکت اپل را تاسیس کردند. در خلال ماههای بعد با حمایتهای مالی مایک مارکولا شرکت اپل رونق گرفت. عرضه اپلII آغاز موفقیت بین المللی آنها بود. اما در سال 1982 شرکت آی بی ام وارد بــــازار رایانه های شخصی شد و رایانه های شخصی به سرعت حکومت بازار را به دست گرفت. رایانه شخصی آی بی ام به سیستم عاملDOS مجهز بود که توسط مایکروسافت نوشته شده بود و بلافاصله در صنعت رایانه به صورت استاندارد درآمد. هیولت و پکارد اولین رایانه شخصی را در سال 1980 عرضه کردند. پیشرفت مستمر تراشه های ریزپردازنده سایر محصولات رایــانه ای را بــه صورت انفجارآمیز عرضه می کرد. چاپگر، مودم، دیسکت، بازیهای ویدئوئی و... از این دسته بودند .
در خلال دهه 70 تا 1984 شرکتهای آمریکایی کنترل بازار حافظه های نیمه هادی را در دست داشتند تا آنکه بازارDRAM 256 کیلوبایتی را ژاپنی ها در دست گرفتند و بر آخرین پیشرفتها مسلط شدند . به علاوه در پایان دهه 80 و آغاز دهه 90 دره سیلیکون از تاثیرات رقابت با سایر ایالتها نظیر تگزاس رنج می برد. شرکتهای فناوری برتر نیز شروع به تجدید ساختاردهی کردند و همزمان هزینه های حکومت آمریکا به شدت کاهش یافت . در سال 1981 شرکتی تاسیس شد که بعدها یکی از پیشروان صنعت جدید گشت و به دره سیلیکــون برای غلبه بر مشکلاتش در بازار نیمه هادی کمک کرد. در آن سال دانشجوی دانش آموخته استنفوردANDREAS سیستم عامل UNIX را برای شبکه رایانه های رومیزی عرضه کرد. این سیستم عامل که بین مهندسان و دانشمندان معروف است در آزمایشگاههای BELL شرکت AT&T طراحی شد. اندکی بعد بیل جوی و دوستانش شرکت شبکه دانشگاه استنفورد (SUN) را تاسیس کردند تا سیستم UNIX و نرم افزارهای مناسب را عرضه کنند .
در سال 1984 شرکت دیگری تاسیس شد که بلافاصله به یک بازیگر اصلی در صحنه رقابت و عرضه سیستم های باز تبدیل شد .
لئونارد بوساک و ساندرا لرنر شرکت سیسکو را تاسیس کردند. هر دو در دانشگاه استنفورد کار می کردند. اولین محصول شرکت در سال 1986 به بازار عرضه شد .
تولد اینترنت
اولین مکتوب در زمینه تعامل اجتماعی از طریق شبکه در سال 1962 توسطJ. LICKLIDER نوشته شد. در این مقاله ایده شبکه کیهانی (GALACTIC NETWORK) مطرح گردید که براساس آن رایانه ها توسط افراد مستقر در هر نقطه دنیا با هم ارتباط داشته باشند. البته از لحاظ فنی، قبل از آن برای اولین بار دکتر لئوناردو کلاین روک در سال 1961 در مقاله ای تئوری PACKET SWITCHINGرا مطرح کرده بود. نخستین تلاشهای عملی برای اتصال و ارتباط رایانه ها به یکدیگر توسط رابرتز و مریل انجام گرفت. آنها رایانهTX-2 در ماساچوست را به رایانه Q -32 در کالیفرنیا از طریق تلفن با سرعت پایین به یکدیگر متصل کردند. در آن سالها آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته (ARPA) وابسته به وزارت دفاع آمریکا - گاه DARPA گفته می شود .
باتوجه به تجارب و اوضاع پدید آمده ناشی از جنگ جهانی دوم، به دنبال یافتن یک راه حل راهبردی برای کاهش خطرات جنگ هسته ای بود. این موسسه تحقیقاتی پس از آنکه در سال 1957 شوروی سفینه اسپوتینک را به فضا فرستاد تاسیس شد و به دنبال یافتن پاسخ این پرسش بود که چگونه دولتمردان و کارگزاران آمریکا می توانند بعد از یک جنگ هسته ای به طور موفقیت آمیز با هم ارتباط داشته باشند. در سال 1966 رابرتز برای توسعه ایــده شبکه رایانه ای بهDARPA رفت تا طرح شبکه DARPA موسوم به DARPANET را عملی سازد. رهبر این کار مطالعاتی و تحقیقاتی دکتر کلاین روک بود که در قسمت تحقیقاتیDARPA کار می کرد .
همزمان پیشنهادی از سویP. BARAN برای راه اندازی شبکه ای ارائه شد که مسئولیت مرکزی و متمرکز نداشت و به گونه ای طراحی شده بود که در صورت تکه تکه شدن نیز عمل می کرد . DARPA با کمک دانشگاههایMIT و کالیفرنیا دست به کار شد. دو سال بعد ایده دکتر کلاین روک در مورد سوئیچ های بسته ای عملی شد و نرم افزاری تحت نام پردازشگر پیام بر روی دستگاهی که به اندازه یک تلفن بود نصب شد و IMP نام گرفت .
در تابستان 1969 یک تیم 40 نفری از محققان در مرکز علمی رایانه UCLA گرد آمدند و با نصب IMP فعالیتهای انجام شده در مورد اتصال رایانه ها از طریقIMP را مشاهده کردند. بدین ترتیب اولین اتصال (NODE) درUCLA نصب شد . یک ماه بعد هنگامی که رایانه انستیتو تحقیقاتی استنفورد (SRI) از طریق خط تلفن و با 500 کیلومتر مسافت به ARPANET وصل شد اولین پیام الکترونیکی رایانه میزبان (HOST) به میزبان ارسال گردید. این آغاز تولد اینترنت بود . در پایان دسامبر همان سال دو اتصال دیگر در دانشگاههای سانتاباربارا کالیفرنیا و یوتا نصب شد. سال بعد ده نقطه اتصال در آمریکا وجود داشت. به مرور رایانه های بسیاری بهARPANET اضافه گشت. ماهیت غیرمتمرکز این پدیده جدید توسعه آن را تسهیل کرد و بدین ترتیب مجموعه ای از شبکه های متصل به هم به عنوان بخشی از شبکه قرار گرفت و به عنوان شبکه بین المللی یا اینترنت (INTERNATIONAL NETWORK) شناخته شد. به این ترتیب، اینترنت از جد پیشتاز خودARPANET متولد شد و این گونه بود که آدمیان در سراسر جهان توانستند با یکدیگر صحبت کنند .
هیچ چیز مانند اینترنت نتوانست صنعت رایانه و ارتباطات جهانی را متحول کند. مراحل مقدماتی این کار توسط اختراع تلگراف، تلفن، رادیو و رایانه انجام شده بود. باتوجه به سهم غیرقابل انکار دکترKLEINROCK در طرح تئوری سوئیچ های بسته ای و ایده تبادل اطلاعات از طریق شبکه جهانی، وی را پدر اینترنت می نامند .
باگسترش روزافزون ارتباط رایانه ها از طریق اینترنت، استاندارد پایه برای ارتباطات که تحت عنوان پروتکل کنترل شبکه (NCP) شناخته می شد عرضه گردید . در سال 1972 اولین پیام پست الکترونیک ارسال شد و علامت@ متولد گشت. در این سال تعداد نقاط اتصال 37 بود. در سال 1985 سطح استاندارد بالاتری برای ارتباطات به نام TCP/IP مطرح گردید و جایNCP را گرفت. این پروتکل در زمینه تبادل پیامها و آرایش آنها بین منبع و مقصد و نیز آدرس دهی پیامها عمل می کند .
انقلابWWW
امروزه بسیاری فکر می کنند شبکه وب جهانی (WWW) همان اینترنت است اما باید دانست که در حقیقت وجه توسعه یافته اینترنت است. تفکر مربوط به توسعه در سازمان تحقیقات هسته ای اروپا (CERN) در سوئیس شکل گرفت. در سال 1990 ایده سیستم ابرمتن (HYPERTEXT SYSTEM) مطرح شد و با عرضه آن عملاً WWW متولد شد. اولین بار 25 سال قبل از آن نلسون این لغت را در مورد یک ساختار فایل پیچیده، متغیر و نامعین به کار برد . WWW براساس دو مفهوم کلیدی طراحی شده است :
- مدارک ابرمتن (HYPERTEXT) ؛
- شبکه متکی به بازاریابی اطلاعات .
مدارک ابرمتن مدارک ساده ای هستند که در آن از طریق یک کلمه با عبارت می توان به سایر مدارک دسترسی داشت. این کار با فشاردادن کلید موس برروی کلمات یا مناطق برجسته شده انجام می شود. ایده ابرمتن امکان ارتباط و جای دهی یک مدرک را برروی یک رایانه کاملاً متفاوت در شبکه فراهم می آورد . معماریCLIENT-SERVER امکان دسترسی به اطلاعات را از طریق وصل شدن به یکSERVER و بدون ملاحظه فاصله بین درخواست کننده مدارک و محل SERVER فراهم می آورد. زبان نشانه گذاری ابرمتن (HTML) که برای ساخت سندهای ابرمتن به کار می رود توسط BERNERS ابداع شد .
اولین مرورگر (BROWSER) شبکه تحت عنوان MOSAIC در سال 1993 عرضه شد و برای مکینتاش & ویندوز و یونیکس کاربری یکسانی داشت. عرضه این مرورگر سرآغاز عمومی شدن وب بود. تعداد کاربران این مرورگر محدود بود اما مرورگری که (CERN) عرضه کرد پیشرفته تر و عمومی تر بود. در اواخر سال 1992 حدود 50 سرور (SERVER) مربوط به پروتکل انتقال ابرمتن (HTPP) وجود داشت. در همان زمان GOPHER که ابزاری شبیه WWW بود اما متکی به منو و متنهای ساده به جای ابرمتن به سرعت توسط چندصد SERVER توسعه یافت .
مرورگرMOSAIC توسط یک تیم دانشجویی در دانشگاه ایلی نویز به شدت تغییر کرد. کلارک استاد سابق دانشگاه استنفورد و موسس شرکت SILICON GRAPHICS بااستخدام مبدع مرورگرMOSAIC یعنی آندرسن براین باور بود که اطلاعات دیجیتالی، صوتی و ویدئویی باید به اینترنت وارد شود. آنها با کمک هم شرکت ارتباطات MOSAIC را تاسیس کردند و پس از مدتی آن را به نام شرکت ارتباطات NETSCAPE تغییر نام دادند. ویرایش اول مرورگر NETSCAPE بهتر و سریعتر از MOSAIC بود .
امروزه در کنار آن مرورگر INTERNET EXPLORER کاربران وب را در دستیابی به اطلاعات کمک می کند. توسعه مرورگرها ماشه انقلاب WWW را چکاند. انقلابی که به کمک آن امروزه می توان 6/7 گیگابایت اطلاعات را از فاصله بیش از ده هزارکیلومتر بین دو کشور با سرعت 923 مگابایت در ثانیه با موفقیت مبادله کرد .
مسعود بینش
برگرفته از:.imi.ir
بنده و کلیه کسانی که در این حوزه تحقیق کردیم به چند نتیجه رسیدیم
۱- اختراع بایستی براساس نیاز بازار و قابلیت اجرا بایستی در جامعه طرح شود .
۲-مخترعین محترم بایستی در نظر داشته باشید که اختراع شما برای تجاری شدن بایستی از طریق یک تیم تجاری شود پس خواهش میکنم که از تمامی رشته ها علی الخصوص مدیریت برای اجرای طرحتون کمک بگیرید
۳- اختراع در حوزه کارآفرینی شامل ۲۰ الی ۳۰ درصد طرح هست لذا از اینکه دیگران رابرای مشارکت در سود دعوت می کنید ناراحت نشود
۴- برای تجاری کردن ایده شما بایستی تمامی عوامل در نظر گرفته شود از پرسنل و کارگر و ... تا مدیریت و حق اختراع پس با مشاورین مدیریت صنعتی بازرگانی حتما مشورت کنید
۵- بازاریابی اون چیزی نیست که تا حالا برای شما گفته اند بازاریابی یک فراعلم هست و متشکل از چند علم از ریاضی . امار اقتصاد مدیریت گرفته تا حسابداری جامعه شناسی و روانشناسی و...پس برای تجاری کردن ایده تون از یک بازاریاب حرفه ای مشاوره بگیرید .
۶- همانطوریکه دوست دارید برای شما واختراعتون ارزش قایل شوند شما هم برای تفکر دیگران ارزش قایل شوید
۷- اینکه بگیم از ما حمایت کنید باید شفاف باشه مثلا جاومکان ازلحاظ مالی ازر لحاظ بازاریابی و عقد قرار داد و ....
۸-شما اگه می خواهید یک کارآفرین باشید باید ببیند که شما آیا دارای قدرت رهبری هستید یا نه خودتون رو رهبر جلوه ندید از کسی که دارای قدرت رهبری هست کمک بگیرید
خیلی مطلب هست که در آینده سایر دوستان به اینها اضافه می کنند
(((ولی جان کلام اینه نه خیر هر مخترعی کارافرین نمی شه )))
برگرفته از: parvaresh-idea.blogfa.com
او در سال 1976 در حالی وارد آمریكا شد كه فقط 500 دلار در جیب داشت اما او اكنون صاحب دو شركت بزرگ انرژی در آمریكاست كه یكی از آنها به نام «اینو انرژی» از جمله شركتهای مطرح جهانی در تولید برق از انرژی باد است.
گفته میشود كه ثروت پولسكی در حال حاضر بالغ بر دو میلیارد دلار است.
اینكه فردی به نام پولسكی چگونه میتواند طی 30 سال ثروت و دارایی خود را از 500 دلار به دو میلیارد دلار برساند قبل از هرچیز به نوع رفتار و سیاستهایی برمیگردد كه در عرصه «اقتصاد آزاد» در جریان است؛ عرصهای كه در آن بازیگرانی قادر به ایفای نقش خواهند بود كه هم قواعد بازی را بشناسند و هم قابلیتهای فراوان داشته باشند.
واقعیت آن است كه ماحصل تولید اقتصادی هر كشوری از فعالیتهای آزاد افراد نشات میگیرد، به همین خاطر سیاستگذاران اقتصادی- سیاسی كشورهایی با «اقتصاد آزاد» در راستای سیاستگذاری خود سعی میكنند این فعالیتها را در چارچوبی تبیین و تقنین كنند كه نه فقط به فعالیت آزاد افراد و نیز جامعه خدشهای وارد نشود بلكه به آنهایی هم كه میتوانند از فرصتها در چارچوب تعریف شده بهرهبرداری كنند، «فرصت» داده شود.
با استفاده از همین فرصتهای داده شده است كه قابلیت و استعداد افراد شناسایی و در مسیر مناسب خود قرار میگیرد؛ قابلیتهایی كه بالنده میشوند و ارتقا مییابد.
بنابراین رفتار اقتصادی كه در این نوع «جامعه تعریف شده» شكل میگیرد كاملا متاثر از سیاستگذاریها است چراكه این سیاستگذاریهاست كه قالب اقتصاد سیاسی افراد را میریزد. به همین خاطر سعی میشود سیاستگذاری بهینه بهگونهای تعبیه شود كه كارآفرینان از هر نژاد و قومی بتوانند مدارج ترقی را طی كنند تا به صدر جامعه برسند، به طور حتم در این نوع سیاستگذاری مسیری باز میشود كه كارآفرینان جهان برای رفتن به این نوع جامعه در آن به رقابت میپردازند. در این رقابت نفعی كه «كشور هدف» میبرد بسیار بیشتر از خود فرد است چراكه این فرد باید تمام قابلیتهایش را در طبق اخلاص بگذارد و به آن كشور تقدیم كند اما آن كشور حداكثر نصف ارزش قابلیتهای مادی شده فرد را به وی پس میدهد.
اما در این میان چه بخواهیم و چه نخواهیم «برنده»، همین كشورها هستند؛ كشورهایی كه مسیر جذب كارآفرینی را بازمیگذراند و رقابت را در آن به حد اعلی میرسانند و «بازنده» كشورهایی هستند كه نه فقط مسیر رقابت را در درون خود میبندند بلكه همان كارآفرینانی را هم كه وجود دارند، بیانگیزه میكنند
منبع : astan.blogfa.com
تحولات و دگرگونی نظامهای اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر ریشه در پیشرفت و تغییرات به وجودآمده در علم و تکنولوژی دارد که این به نوبه خود منجر به تغییر در علائق و ذائقهها شده است. بدون تردید سازمانهای عصر حاضر با تحولات و تهدیدات گسترده بینالمللی روبهرو هستند، از این رو تضمین و تدوام حیات و بقا سازمانها نیازمند یافتن راهحلها و روشهای جدید مقابله با مشکلات است که به نوآوری، ابداع، خلق محصولات، فرآیندها و روشهای جدید بستگی زیادی دارد .
به طور کلی مدیران به عنوان مهمترین عامل سازمانهای صنعتی، چهار نقش عمده ایفا میکنند که عبارتند از :
1-نقش تولیدی
2- نقش اداری
3- نقش یکپارچهکننده
4- نقش کارآفرینی،
از اینرو طراحی و تبیین الگوی پرورش مدیران کارآفرین میتواند در این راستا نقش بسیار مهمی داشته باشد .
در این مقاله سعی شده است تا ویژگیهای شخصی، تحصیلات، آموزش ها، گرایشها، و موفقیت مدیران کارآفرین مورد مطالعه قرارگرفته و راهکارهای مناسب ارائه شود .
تعریف واژه کارآفرین :
برای کارآفرین یا کارآفرینی تعاریف مختلفی در منابع فارسی و خارجی بیان شده که به ذکر بعضی از آنها میپردازیم :
کارآفرین : عامل سازماندهی کننده در فرآیند تولید بوده و مسوؤل تصمیمهای تولیدی است و ریسک ناشی از نوسانات تقاضا را به عهده میگیرد .
کارآفرین: کسی است که توانایی درک فرصتهای استثنایی را دارد .
کارآفرین : کسی است که توانایی آن را دارد تا فرصتهای کسبوکار را ببیند و آنها را ارزیابی کرده منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری کند و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پیریزی نماید .
کارآفرین: کسی است که بتواند با استفاده از عوامل تولید متعلق به دیگران و مدیریت خویش اقدام به فعالیتهای مولد اقتصادی کند .
کارآفرین سازمانی Intrapreneur: کسی است که تحت حمایت یک شرکت محصولات، فعالیتهای و تکنولوژی جدید را کشف و به بهرهبرداری میرساند .
کارآفرین مستقل Entrepreneur: فردی که مسوؤلیت اولیه وی جمعآوری منابع لازم برای شروع کسبوکار است وی یا کسی که منابع لازم برای شروع و رشد کسبوکاری را بسیج میکند و تمرکز آن بر نوآوری و توسعه فرآیند، محصولات یا خدمات جدید است .
مشخصه اصلی کارآفرین نوآوری است .
توسعه :
در معنای اخلاقی یا زیستی به معنای گسترش، شکوفایی، بسط و رشد است .
ا ز دیدگاه اجتماعی، توسعه رشدی هماهنگ، همبسته و موزون در همه ابعاد مادی، روانی و معنوی است .
توسعه بر خلاف رشد، امری پیچیده و چند بعدی است و به سادگی نمیتوان آن را با شاخصهای کمی نظیر درآمد سرانه، ازدیاد پسانداز و سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی پیشرفته از جوامع صنعتی مدرن به کشورهای عقبمانده جهان سوم اندازهگیری کرد .
توسعهاقتصادی
عبارت است از رشد مداوم اقتصادی یک جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد که ناشی از دگرگونی و تحول در بنیادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است و دستیابی به غایات مطلوب نوسازی اقتصادی فراهم میآید .
اشتغال
در معنای جمعی، مجموع فعالیتهای اقتصادی یک ملت را در ارتباط با افرادی که حائز شرایط کارند در بر میگیرد. اشتغال کامل به معنای احراز اشتغال اقتصادی توسط تمامی افراد فعال است و زمانی تحقق میپذیرد که تمامی افراد واجد شرایط کار مفروض به داشتن فعالیتی باشند .
سیاست اشتغال کامل شامل توسعه و هدایت بخشهای گوناگون اقتصادی است که به وسیله کارآفرینان تحقق میپذیرد .
کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان :
کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خود تشریح کرده اند که به برخی تعاریف از دیدگاه اقتصاددانان میپردازیم :
جان باتیست سی (Jean Baptiste Say) اشرافزاده و صنعتگر فرانسوی در سال 1803 درباره کارآفرین مینویسد :
کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوؤلیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایهای را که به کار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره واجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را به عهده میگیرد .
ژوزف شومپیتر (Joseph Schumperer) در باره کارآفرین میگوید: کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد .
ویلکن (Wilken) کارآفرین را یک متغیر میانجی میداند و از روش تسریعکنندگی، برای تشریح کارآفرینی در توسعهاقتصادی استفاده میکند. وی معتقد است که، کارآفرین به عنوان یک تسریعکننده، جرقه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم میکند .
کارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت :
پیتر دراکر معتقد است که کارآفرین کسی است که فعالیتهای اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع میکند .
رافائل امیت (Rafael Amit) معتقد است کارآفرینان افرادی هستند که نوآوری میکنند، فرصتهای تجاری را شناسایی و خلق و ترکیبات جدیدی از منابع را ارائه میکنند تا در محیط عدم قطعیت از این نوآوریها سود کسب کنند .
مفهوم واژه کارآفرینی ( Entrepreneurship )
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژهنامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند .
از نظر اسلام کارآفرین فرد تلاشگری است که با اتکا به نفس و توکل به خداوند بتواند از حداکثر تواناییهای جسمی، مادی و تخصصی خود از راه حلال برای منافع خود در جامعهای که در آن زندگی میکند استفاده نماید .
واژه کارآفرینی دیرزمانی پیش از آنکه مفهوم کلی کارآفرینی به زبان امروزی پدید آید در فرانسه ابداع شد. در اوایل سده شانزدهم کسانی که در امر هدایت مأموریتهای نظامی بودند را کارآفرین میخواندند. از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار میگرفت .
کارآفرین کیست
یک کارآفرین کسی است که دائماً در حال تغیییر و رشد است و با تلاش مستمر میکوشد با اتکا به نفس فراوان از حداکثر تواناییها برای منافع مادی و معنوی خود و جامعهای که در آن زندگی میکند بهرهبرداری کند. یک کارآفرین میکوشد تا قدرت خلاقیت، ابتکار، تصمیمگیری با تکیه بر وجدان کاری و انضباط، اطلاعات شغلی خود را همواره تعمیق و توسعه دهد و محیط کاری خود را به محیط کاری بهرهور، پویاو شاداب خداپسندانه تبدیل کند .
کارآفرینی و توسعه
این واقعیت عینی، بسیاری از اندیشمندان جامعه را بر آن داشته است تا بر اساس یک رشته دیدگاههای نظری و با استفاده از تجارب کشورهای موفق، نقش کارآفرینان را در فرآیند واقعی توسعه مطرح کنند. یعنی عناصری که در شرایط مناسب میتوانند با تکیه بر توانذهنی ونیز ریسکپذیری ذاتی خود به عنوان موتور حرکت جامعه مسؤولیت بپذیرند و سازوکاری را به جریان اندازند که با تکیه بر نیروی مادی و ذهنی مردم موجب اعتلای جامعه شود. در این میان از کارآفرینان به عنوان موتور حرکت توسعه اقتصادی یاد میشود .
اما کارآفرینی چیست و کارآفرینان از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشند و تجربه دیگران چه درسهایی برای ما دارد، در زیر به شرح آنها پرداختهایم :
شماری از اندیشمندان کارآفرینی را نوعی رفتار و شیوه زندگی میدانند، پیتر دراکر کارآفرینی را به معنای جستجوی دائمی برای تغییر واکنش دربرابر آن و بهرهبرداری از آن به عنوان یک فرصت بیان میکند .
کارآفرینی را عمدتاً شتابدهنده تغییر در فعالیتهای اقتصادی میانگارند، زیرا وی شجاعت انجام واکنش متفاوت از دیگران را در برابر رویدادها دارد. کارآفرین در حقیقت عنصری اقتصادی است که با به کارگیری عوامل تولید و بهرهگیری از فرصتهای به وجود آمده در بازار بنگاه خود دست به کارهای تولیدی وتجاری میزند. وی پیشتاز است چون ریسکپذیری بالایی دارد .
صفات و خصوصیات یک کارآفرین موفق :
در متون مدیریتی و اقتصادی ویژگی های زیر را برای کارآفرین بر میشمارند :
1- انگیزه قوی از نظر فلسفی و اعتقادی برای شروع یک فعالیت اقتصادی داشته باشد .
2- اعتماد به نفس داشته و خودباور باشد .
3- اعتقاد به اینکه خوش شانسی و بدشانسی خرافه است .
4- اعتقاد به اینکه پیروزی و شکست علت دارد و عمده آن به خود انسان وابسته است .
5- دارای استقلال رأی باشد .
6- اعتقاد به مشورت با صاحبنظران و متخصصان و عمل به آن داشته باشد .
7- توان تصمیمگیری با توجه به شرایط مکانی وزمانی را دارا باشد .
8- خوشبین و امیدوار باشد .
9- صبر و استقامت لازم برای مقاومت در برابر مشکلات را دارا باشد .
10- روحیه سختکوشی و تلاش مداوم برای تحقق اهداف داشته باشد .
11- در اثر شکست ناامید نشود .
12- از هر شکست برای اصلاح امور و دیدگاههای خود درس بگیرد .
13- دارای تفکر و توان برنامه ریزی باشد .
14- اطلاعات عمومی لازم برای انجام فعالیتهای اقتصادی مانند خرید و فروش، تولید، بازار، امورمالی و حسابداری را دارا باشد .
15- خطرپذیری توأم با استدلال و محاسبات علمی و ریسکپذیری را پذیرا باشد .
16- شوق به کار و تلاش داشته باشد .
17- دارای طبع بلند و اشتیاق به انجام کارهای بزرگ بر اساس عقل و منطق باشد .
18- داشتن اراده و آمادگی لازم برای ایثار وفداکاری تا رسیدن به هدف .
19- قدرت پیشبینی وضع اقتصاد و بازار را دارا باشد .
20- قدرت ظرفیت، نوآوری و ایجاد روشهای نوین را داشته باشد .
21- توان مشکلیابی و تشخیص تنگناها و قدرت حل مسئله را داشته باشد .
22- حسن تدبیر و مدیریت خلاق داشته باشد .
23- روحیه انتقاد پذیری داشته باشد .
24- توجه به سلامت جسمی، فکری، روحی و بهداشت روانی در محیط کار را مدنظر قرار دهد .
25- انعطاف پذیر باشد .
26- توان و قدرت لازم ارزشیابی کارها را داشته باشد .
27- اعتقاد و علاقه به مطالعه و تحقیق لازم قبل از شروع هر کار جدید را داشته باشد .
28- روحیه پیروی از استانداردها در او وجود داشته باشد .
29- مسؤولیتپذیر باشد .
30- داشتن روحیه تقسیم کار و تفویض اختیار .
31- داشتن توان ایجاد انگیزه در افراد برای انجام کار و پذیرش مسؤولیت .
32- توان قضاوت با رعایت بیطرفی و عدالت را دارا باشد .
33- نگرش سیستمی داشته باشد .
34- وفای به عهد تلاش در انجام تعهدات داشته باشد .
35- روحیه ا حترام به رسوم و عقاید دیگران در او وجود داشته باشد .
36- روحیه انجام کار گروهی داشته باشد .
37- توان برقراری سیستم اطلاعاتی برای دستیابی به اطلاعات منابع مالی و دانش فنی قابل استفاده را داشته باشد .
38- تفکر بهرهور داشته باشد .
39- با روش های تبلیغاتی و بازاریابی آشنا باشد .
40- داشتن روحیه شجاعت و تهور لازم برای شروع کارها و مواجهه با مشکلات .
41- داشتن توان استفاده از تجارب و تواناییهای خود و دیگران .
42- روحیه توجه به رفاه کارکنان داشته باشد .
43- داشتن روحیه احترام به قانون و مقررات .
44- داشتن توان مدیریت زمان و وقتشناسی .
45- داشتن روحیه رعایت نظم و انضباط .
46- با افراد، متناسب با شخصیت و شأن علمی و اجتماعی آنان رفتار متناسب داشته باشد .
47- داشتن برنامه مشخص برای فردا .
48- داشتن برنامه برای بالابردن توان افراد از طریق آموزش و سپردن مسؤولیت بر اساس استعداد آنها .
49- اعمال شیوه صحیح تشویق و تنبیه در سیستم مدیریت .
50- خداترس و باوجدان باشد .
51- دقت در زیباسازی محیط کار و زیبای ی محصولات .
52- توان ایجاد روحیه و حس همکاری و فداکاری در افراد را دارا باشد .
53- توان اداره جلسات و نتیجهگیری داشته باشد .
54- نوگرا با رعایت اصول بهرهوری اعم از اطلاعات، تجهیزات و روشها باشد .
55- منافع جمعی را بر منابع شخصی ترجیح دهد .
56- داشتن روحیه و توان دفاع از کارکنان زیردست .
57- سیستم عادلانه پرداخت و ارتقای حقوق و دستمزد براساس شایستگی را برقرار نماید .
58- قدرت تجسم دوراندیشی و آینده نگری .
59- افراد را در تصمیمگیری مشارکت دهد .
60- با دیگران بتواند روابط انسانی برقرار کند .
کارآفرین با ویژگیهای فوق هشت وظیفه کلی زیر را به عهده میگیرد :
1- از موقعیت های محیطی آگاه میشود .
2- برای استفاده از این موقعیتها پذیرای ریسک میشود .
3- سرمایهگذاری میکند .
4- نوآوری میکند .
5- کار و تولید را نظم میبخشد .
6- تصمیم می گیرد .
7- برای آینده برنامهریزی میکند .
8- سود خود را با سود میفروشد
سیاست کارآفرینی در چند کشور :
برای بررسی سیاست کارآفرینی 9 کشور خارجی مورد مطالعه قرار گرفته است. این مجموعه کشورها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد، نخست کشورهای استرالیا، کانادا، آمریکا، انگلیس و ژاپن که در تاریخ اقتصادی به عنوان کشورهای پیشرفته معروف هستند .
این کشورها از آغاز دوره کلاسیک به منظور پیشرفت، فضای مناسب را برای رشد و توسعه صنایع فراهم آوردند و از این رو در زمان حاضر ابعاد خردتری همچون مسائل فرهنگی در آن اهمیت پیدا میکند .
و گروه دوم به کشورهای در حال توسعه یا نوصنعتی مطرح شدهاند که آنها نیز دو استراتژی متفاوت (یعنی استراتژی توسعه صادرات و استراتژی جایگزینی واردات ) را برای توسعه خود برگزیده اند. کرهجنوبی، فیلیپین، سنگاپور، مالزی که در هر دو گروه از این کشورها، سیاست کارآفرینی از مشابهتهای زیادی برخوردارند .
نقطه آغاز حرکت تمام این کشورها در روند توسعه و ترویج کارآفرینی، پیریزی یک سازمان یا مرکز مسؤول و متولی سیاستگذاری توسعه کارآفرینی است زیرا در تمام آنها دست کم یک مرکز یا سازمان چنین مسؤولیت مهمی را به عهده دارد .
عمدهترین اقداماتی که در کشورهای مورد مطالعه مشاهده شده است در حوزههای زیر بوده است :
خدمات مشاورهای: در کشورهای مورد مطالعه مراکز کارآفرینی خدمات مشاورهای در زمینههایی مانند: مدیریت، امور مالی، فعالیتهای تجاری، بازاریابی و گاه تهیه طرحهای توجیهی ارائه میکنند و هزینه ارائه خدمات از سوی دولت پرداخت میشود .
تکنولوژی: در کشورهای مورد مطالعه مراکز مسؤول کارآفرینی بر کاربرد تکنولوژی و کاربری آن تأکید دارند و به شیوههای گوناگون مانند دادن وام برای ماشینآلات نو میکوشند این هدف تحقق پذیرد .
حمایتهای اطلاعاتی: علاوه بر خدمات مشاورهای حمایتهای اطلاعرسانی برای فعالیتهای خرد نیز متداول است. این اطلاعرسانی شامل مواردی همچون وضعیتتجاری، مدیریتی وفنی میشود .
پیوندهای درونبخشی: ایجاد و تقویت پیوند درمیان تولیدکنندگان یک جامعه را میتوان از اساسیترین پایههای توسعه به شمار آورد، از این رو در سیاست کارآفرینی این اصل مدنظر قرار میگیرد و در برخی موارد ایجاد پیوند بین بنگاههای خرد و بزرگ در شمار وظایف مراکز کارآفرینی قرار گرفته است .
ظرفیتسازی علمی: در راستای تقویت تکنولوژیک و حمایتهای اطلاعرسانی، تلاش شده است تا میان بنگاههای خرد از یک سو و مراکز علمی و فنی از سوی دیگر پیوند برقرار شود . این ارتباط از طریق مراکز توسعه کارآفرینی و درحوزههایی مانند تحقیق، آموزش و توسعه صنعتی برقرار میشود .
وام و اعتبارات: یکی از بارزترین اقدامات کمک به بنگاههای خرد برای دستیابی به سرمایه مالی است. این اقدام متکی بر این بینش است که بنگاههای خرد به طور نسبی از سوی کسانی هدایت و مدیریت میشود که توان مالی محدودی دارند و به همین لحاظ میل به کاربرد تکنولوژیهای کاربر دارند. به همین خاطر سهولت در دادن وام از ویژگیهای ظرفیتسازی سرمایه مالی تلقی میشود .
آموزش: آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم بر کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در یک جامعه اثر میگذارد، به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها به ویژه در کشورهای پیشرفته که تا حد امکان موانع و مشکلات برطرف شدهاند و دولتها به شکوفا کردن توان بالقوه مردم پرداخته اند. در چارچوب این مجموعه اقدامات است که در بسیاری از کشورها هدفهای گوناگون اقتصادی – اجتماعی دولت مانند افزایش صادرات و توسعه مناطق محروم تحقق میپذیرد .
دلایل عدم ر شد و موفقیت کارآفرینان :
1- مقررات دست و پاگیر اداری
وجود بوروکراسی اداری و مقررات بعضاً زائد و وجود فشارهای درونی و خارجی تحمیلی بر برنامهریزان اقتصادی موجب به وجودآمدن محدودیتهای فراوانی در جهت نیل به سادهترین اهداف اقتصادی میشود. چنین محیطی باعث سرخوردگی و حتی فرار کارآفرینان میشود که جایی برای بیان و ابراز ایدههای خود نمییابند و خود را درکمند بوروکراسی و روابط ناسالم سازمانهای تصمیمگیرنده میبینند. به همین دلیل جزو جامعه بیتحرک و ساکن میشوند که شرایط و محدودیتها چنین خواستهاند .
2- توقف به خاطر حفظ استانداردها
بسیار اتفاق میافتد که عدم توجه به یک نوآوری تنها به دلیل مغایرت با استانداردهای تعریفشده یک سازمان منجر به شکست یک ایده و سکون آن میشود و چه بسیار ایدههای خلاقانه که اکنون در آرشیوها و بایگانیهای سازمانهای دولتی و غیر دولتی مسکوت ماندهاند .
3- خانواده و نگرش جامعه به کار
خانواده، فردفعال به جامعه تحویل میدهد و خانواده با توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه و ارزشی که برای فعالیت و تولید قائل است، افراد را پرورش میدهد. خانواده و یا جامعهای که بنیان آن استفاده از تلاش دیگران و تنبلی و کاهلی باشد، باعث میشود که افراد حتی کارآفرینان از همان ابتدا مسیر را به عکس پیموده و خواهان کسب درآمدهای هنگفت از طریق عرف جامعه باشند. به طور مثال فرهنگ حاکم بر کشور ژاپن در مورد کار و فعالیت این است: اول کار، دوم کار ، سوم زندگی ، چهارم قناعت در حالی که در بسیاری از کشورهای جهانسوم فرهنگ کار و کوشش در اولویت نیست و یا از اهمیت کمی برخوردار است .
4- عدم توجه لازم به کارآفرینی و تولید
در بسیاری از کشورهای جهانسوم، حمایتهای لازم از جهات مختلف از کارآفرینان نمیشود و به عکس مشاغل دلالی و واسطه گر ی و رانتخواری از رونق بیشتری برخوردار است و برای افرادی که در این بخشهای که برای توسعه اقتصادی نافع نیستند بلکه عمدتاً مضر هم هستند، سودآوری بسیار بالایی دارد، بنابراین انیگزههای حرکت و تلاش کارآفرینان را که قصد خدمت به توسعه اقتصادی کشور را دارند کمرنگ و یا کند میکند .
تمامی کشورهای در حال توسعه به علت پایینبودن تولید وفعالیت ناکافی درگیر مسائل عمدهای چون بیکاری، تورم، با نرخهای دورقمی، بیسوادی، بهرهوریپایین، کیفیت نامطلوب تولیدات، پایین بودن رشد اقتصادی، فساد اداری، تکمحصولیبودن اقتصاد، وابستگیاقتصادی، کسری تراز پرداختها و تراز بازرگانی، بالابودن نرخ تورم، پایین بودن ارزش پول، فزونی واردات نسبت به صادرات، کمکاری بازدهی کم و... هستند که یکی از علل عمده بروز مشکلات ذکرشده، توجه نداشتن به کارآفرینی و کارآفرینان شایسته است .
بنابراین برای نیل به اهداف اقتصادی و توسعهاقتصادی میتوان همچون کشورهای پیشرفته با اعمال مدیریت صحیح و توجه لازم و حمایتهای کافی از کارآفرینان و کارآفرینی موجبات رشد و توسعه اقتصادی را فراهم نمود و این مهم محقق نخواهد شد جز با پرورش و آموزش کارآفرینان شایسته و ایجاد بستر وزمینهای مناسب با حمایتهای عملی در تمام ابعاد از کارآفرینی وکارآفرینان .
نتیجهگیری :
توسعه کشور از ضرورتهای جدی و اجتناب ناپذیری است که جهان امروز به عنوان یک سرنوشت محتوم آن را پذیرفته است و از مهمترین و اساسیترین اهداف فرد، گروه، سازمان و جامعه میتواند توسعه همهجانبه کشور باشد. برای تحقق توسعه عوامل زیادی از جمله نیروی انسانی ، مدیریت، نظام اداری، بودجه و امکانات نقش ایفا میکند. یکی از این عوامل، وجود کارآفرینان به عنوان موتور حرکت توسعه کشور است و براساس آنچه بیان شد، کارآفرینان موفق با مشخصههای یادشده میتوانند با توجه به وظایف کلی که به عهده کارآفرینان گذاشته شده است در توسعه و شکوفایی و اشتغالزایی جامعه نقش مهمی ایفا کنند که این امر مستلزم حمایت و استفاده از تجربهها و عملکرد کشورهای پیشرفته است تا این دیدگاه حاکم شود که دولت به جای دخالت در اقتصاد باید فعالیت خود را صرفاً به سیاستگذاری و نقش هدایتی محدود کند و سازوکارهای لازم را در جهت تقویت بازار آزاد مهیا و شرایط لازم را برای فعالیت پیشتازان اقتصادی فراهم نماید
منبع: نشریه مدیریت
برگرفته از : روزنامه تفاهم
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در مطالعهای که به وسیله سازمان مدیریت صنعتی برای بررسی سیاست کارآفرینی کشورهای مختلف انجام شده است، سیاست کارآفرینی چند کشور خارجی مطالعه شده است و این کشورها به دو گروه تقسیم شدهاند .
در گروه نخست کشورهای استرالیا، آمریکا، انگلیس، کانادا و ژاپن قرار دارند که در تاریخ اقتصاد به کشورهای پیشرفته معروف هستند. این کشورها از آغاز دوره کلاسیک برای پیشرفت، فضای آزاد را برای رشد و توسعه صنایع فراهم آوردند و از اینرو در زمان حاضر ابعاد خردتری همچون مسائل فرهنگی در آنها اهمیت پیدا میکند .
گروه دوم، کشورهای در حال توسعه یا نوصنعتی هستند که دو استراتژی متفاوت یعنی »استراتژی توسعه صادرات« و »استراتژی جایگزینی واردات« را برای توسعه خود برگزیدهاند. جالب آنکه در هر دو گروه از این کشورها، سیاستهای کارآفرینی از مشابهتهای زیادی برخوردار هستند .
در این گزارش درباره اشتراک تمام این کشورها درحوزه سیاستگذاری برای کارآفرینی آمده است: در سیاستهای کارآفرینی تمام کشورها »بنگاههای خرد«، اگرچه هریک، تعریف خاصی از خرد بودن بنگاههای دارند، به عنوان هدف برگزیده شدهاند، همچنین تمام کشورهای مزبور تعداد شاغلان را اساسا ملاک اندازهبنگاهقرار دادهاند. در بسیاری از این کشورها مانند ایران همین بنگاههای خرد سهم بزرگی در تولید و اشتغال دارند و سرانجام اقتصاد آزاد در تمام این کشورها یا ریشهای دیرینهای دارد )مانند کشورهای پیشرفته( یا در دو یا سه دهه اخیر با عزمیراسخ پیریزی شده است )مانند کره جنوبی و فیلیپین(. بنابراین مقایسه آنها با سیاستهای اقتصادی جاری در ایران اساسا بیهوده است ولی روشن است که باید گامهای بعدی کشورهای مطالعه شده مورد تاکید قرار گیرد .
در نگاهی اجمالی به سیاستها و اقدامات کشورهایی که در زمینه توسعه و ترویج کارآفرینی اقداماتی انجام دادهاند، به نظر میرسد که نقطه آغاز حرکت تمام کشورها در روند توسعه و ترویج کارآفرینی، پیریزی یک سازمان یا مرکز مسوول و متولی سیاستگذاری توسعه کارآفرینی باشد زیرا در تمام آنها دستکم مرکز یا سازمانی، چنین مسوولیتمهمیرا برعهده دارد. این مرکز اساسا وسیلهای برای تحقق اهداف مدنظر تلقی میشود. چنین مرکزی اساسا به امور بنگاههای خرد میپردازد و تمام سیاستهای دولت در این زمینه از مجرای آن میگذرد .
اعطای وام و اعتبارات یکی از بارزترین اقدامات کمک به بنگاههای خرد برای دستیابی به سرمایه ملی است این اقدام متکی بر این بینش است که بنگاههای خرد به طور نسبی ازسوی کسانی هدایت و مدیریت میشوند که توان مالی محدودی دارند و به همین لحاظ تمایل به کاربرد تکنولوژیهای کاربر دارند. ازاینرو سهولت در وام دادن، وابسته نکردن وام به داراییهای ؤابت و مانند آنها، از ویژگیهای ظرفیتسازی سرمایه مالی تلقی میشوند .
همچنین در کشورهای مورد مطالعه، مراکز مسوول کارآفرینی بر کاربرد فناوری تاکید دارند و به شیوههای گوناگون مانند وام برای ماشینآلات نو میکوشند این هدف تحقق پذیرد و مراکز کارآفرینی خدمات مشاورهای در زمینههایی مانند مدیریت، امور مالی، فعالیتهای تجاری و بازاریابی و گاه تهیه طرحهای توجیهی ارائه میکنند و هزینهارائه این خدمات از سوی دولت پرداخت میشود .
در این گزارش حمایتهای اطلاعاتی به عنوان یکی از اقدامات عمده در سیاستگذاری کار آفرینی مطرح شده است و علاوه بر خدمات مشاورهای، حمایتهای اطلاعرسانی برای فعالیتهای خرد نیز متداول است. این اطلاعرسانی شامل وضعیت تجاری، مدیریتی و فنی است .
همچنین در این گزارش پیوندهای درونبخشی برای ایجاد و تقویت پیوند میان تولیدکنندگان جامعه از اساسیترین پایههای توسعه به شمار میآید. ازاینرو در سیاستکارآفرینی این اصل مد نظر قرار میگیرد و در برخی از موارد ایجاد پیوند میان بنگاههای خرد و بنگاههای بزرگ درشمار وظایف مراکز کارآفرینی قرار گرفته است .
بنابر این گزارش در راستای تقویت فناوری و حمایتهای اطلاعرسانی، تلاش شده است تا میان بنگاههای خرد از یک سو و مراکز علمی و فنی ازسوی دیگر پیوند برقرار شود. این ارتباط از طریق مرکز توسعه کارآفرینی و در حوزههایی مانند تحقیق، آموزش و توسعه صنعتی برقرار میشود .
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ارائه تسهیلات برای تاسیس شرکتها یکی دیگر از سیاستهای حمایت از کارآفرینی میباشد. از آنجایی که نوسانات بازار و مشکلات حاصل از از به طور طبیعی موجب ورشکستگی دائمی شماری از بنگاههای خرد میشود. از اینرو برخی از دولتها با الهام از یکی از اصول اقتصاد آزاد یعنی برداشتن موانع ورود به بازار، کوشیدهاند تا مقررات دست و پاگیر برای تاسیس یا انحلال شرکتها را به حداقل برسانند .
در این گزارش آمده است: آموزش کارآفرینی سیاستی است که به طور مستقیم بر کمیت و کیفیت عرضه کارآفرین در جامعه اؤر میگذارد. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای پیشرفته که حتیالامکان موانع ومشکلات برطرف شدهاند، دولتها به شکوفا کردن توان بالقوه مردم پرداختهاند .
در چارچوب این مجموعه اقدامات است که در بسیاری از کشورها هدفهای گوناگون اقتصادی- اجتماعی دولت مانند افزایش صادرات و توسعه مناطق محروم تحقق مییابد .
برگرفته از : روزنامه تفاهم
باید پذیرفت که ایجاد کسب و کار جدید یا رونق بخشیدن به آن کار دشوار و عذابآوری است. به عبارتی کارآفرین همواره از خود میپرسد که باید از کجا و چگونه شروع کند و آیا امکانات و مقتضیات کار را داراست یا خیر .
همه ما درباره مراحل سنتی کارآفرینی یعنی برنامهریزی، عمل و رشد یا درباره جدیدترین شعارهای وب سایتهای پرطرفدار چیزهایی شنیدهایم. درست است که این موارد مهم هستند، اما بیایید به اصل قضیه بپردازیم. هدف من اینست که به شما کمک کنم تجارت خود را با تکیه بر استعدادهای فطری خود و با تغییرات درونی آغاز کنید .
تجربه 20 ساله من در زمینه هدایت کارآفرینان در تجارتهای سنتی یا الکترونیکی و صحبت با آنان در رابطه با زندگی کاریشان، دستاوردهای آنها، تجربه این افراد از کارشان، درسهایی که در این راستا آموختهاند و عوامل موثر و غیرموثر در موفقیتشان حاکی از آنست که همه کارآفرینان علیرغم متفاوت بودن روند کارآفرینیشان، تغییرات بزرگ و اساسی را از درون خود و با تغییر نحوه زندگیشان آغاز کردهاند .
ماهیت و حقیقت تغییرات درونی و اثر آنها قابل وصف نیست. مراجعان من میگویند این تغییرات مشهود نیستند، بلکه بسیار ظریف و حتی برای خود فرد غیرقابل رویت هستند. این بدان معناست که ما پیشرفتهای کاری خود مانند افتتاح وب سایت، اتصال اولین کاربر به سایت و تغییرات این چنین را میبینیم اما تغییرات عمیق و ناملموس را نمیبینیم و فکر میکنیم تمام اینها به یکباره و فقط براساس طرحهای کاری روشن بینانه به وقوع پیوستهاند .
حال که چنین است این برعهده خود شماست که چقدر راه را برای تغییرات درونی یا حرفهای باز گذارید. نکاتی که در زیر ذکر شدهاند بازگوکننده تجربه کارآفرینان موفق هستند که امیدوارم با عمل به آنها شما هم بتوانید تغییرات مثبتی در خود و کارتان ایجاد کنید .
«خودتان باشید »
کارآفرینان فکر میکنند برای موفقیت در تجارت باید صرف نظر از شخصیت و احساساتشان ظاهر مطمئن و باصلابتی به خود بگیرند. «قوی و بر خودت مسلط باش»، «اجازه نده کسی تو را ناتوان یا سردرگم ببیند». اینها توصیههایی است که اکثر ما شنیدهایم یا حداقل من اینطور شنیدهام. طبق این توصیه فرد باید شخصیت دو گانهای باشد. یعنی صرف نظر از خصوصیات شخصیتیاش باید خود را در تجارت مطمئن و مقتدر جلوه دهد؛ به هر قیمتی که تمام شود. حتی اگر در امری مطمئن نباشد و مرتکب اشتباه شود .
این دیدگاه درست نیست. کارآفرین باید صادقانه رفتار کند. درست همانگونه که هست. اگر میخواهید دچار تنش نشوید باید ظاهرسازی و هوچیگری نکنید و هیچ چیز را مخفی نسازید. خودتان باشید تا دیگران از همان ابتدا بتوانند برداشت صحیحی از شما داشته باشند و با شما راحت باشند، چرا که شما همان چیزی هستید که آنها میبینید و اعتماد آنها به شما بیسبب نخواهد بود .
از سوی دیگر صداقت و عدم ظاهرسازی اعتماد به نفس شما را بالا میبرد که خود بهترین راهنمای شماست .
«فروتنی را بر جسارت مقدم بدانید »
شاید اکثر کارآفرینان فکر کنند فروتنی موجب میشود دیگران آنها را ضعیف یا کمتر از آنچه هستند ببینند. اما این دیدگاه کاملا اشتباه است. فروتنی یکی از خصلتهای آدمی و بخشی از انسانیت اوست که منافاتی با موفقیت او در زمینههای کاریاش ندارد .
من سعادت همکاری با افراد فروتن بسیاری را داشتهام و از آنها آموختهام که فروتنی و داشتن اعتماد به نفس با هم در تقابل نیستند و مادام که انسان به تواناییهای خود ایمان داشته باشد و خود را کمتر یا بیشتر از دیگران نپندارد، موفق میشود .
«فرصت کمک به دیگران را ارج نهید »
کارآفرینانی که برای مشاوره نزد من میآیند عقیده دارند: تجارت و ایدههای کاریشان صرف نظر از ایجاد رفاه برای آنها، با هدف خدمت به دیگران ایجاد شدهاند و میگویند این کاریست که باید انجام داد. واقعیت همین است. خدا به انسان استعداد و موهبتهای بسیار عطا کرده است تا مفید و ثمربخش واقع شود . بنابراین باید به این هدف جامعه عمل پوشاند. عده بسیاری نیازمند خدمات و فعالیتهای ما هستند. چنین توازنی بین کار و زندگی تمام افراد حاکم است . هر یک از ما قادر به انجام کارهای فوقالعادهای هستیم، اما هیچ یک از ما وجودش یگانهتر از دیگری نیست. بنابراین کارآفرینی که خواستار تحولات درونی و یافتن روحیه کارآفرینی است باید به تمام ابعاد کارش نگاه عمیقی داشته باشد .
«به جنبه تعاملی تجارت توجه کنید »
تجارت تعاملی دو طرفه است که همواره بین دو نفر یا دو سازمان صورت میگیرد و در حالت دوم باز هم افراد هستند که با هم تعامل دارند. استفاده از مهارتها و تخصصهای فردی جهت تامین نیازهای فرد دیگر اساس تجارت است و در کارآفرینی نباید از توجه به این امر غفلت کرد .
«از تمایلات قلبی خود غافل نشوید »
پیش از آغاز تجارت ابتدا مولفههای کار خود را به دقت مشخص کنید. سپس ارزشها، محدودیتها و آنچه توانایی انجامش را ندارید مدنظر قرار دهید. به منظور اثربخشی بیشتر، این موارد را به صورت مکتوب درآورید و با هر بار خواندن یک بار دیگر خود را بدان متعهد کنید. برای عملی ساختن برنامه خود از متخصصان این امر کمک بگیرید. اما هرگز از تمایلات قلبی و آنچه به شما انرژی دوبارهای میدهد غافل نشوید. تجارت خود را به همان گونهای که میخواهید آغاز کنید تا برای کار انگیزه کافی داشته باشید و نیازی نباشد مدام به خود روحیه دهید .
«با آغوش باز پذیرای تغییرات باشید »
کارآفرین باید انعطافپذیر باشد و بداند همواره امکان دارد طرح کاریاش دستخوش تغییراتی شود. در واقع باید این حقیقت را پذیرفت که تجارت و کل جهان پیوسته در حال تغییر هستند. کارآفرین هوشمند باید از تغییرات پیرامون خود آگاه باشد و بکوشد خود را به بهترین نحو با این تغییرات تطابق دهد و از آنها به نفع تجارتش استفاده کند .
«چالشها را مایه جنب و جوش تجارت بدانید »
کارآفرینان میگویند برای رویارویی با چالشها باید همواره آماده بود و با استفاده از تدابیر خلاقانه از آنها به نفع خود استفاده کرد. طرز تلقی کارآفرین از چالشهای پیشرو و اقداماتی که برای رویارویی با آنها در نظر میگیرد موجب میشود چالشها در نظر او «فرصت»، «نعمت» یا «مانع» و «معضل» جلوه کند .
نپذیرفتن چالشها تنها به این دلیل که مخالف پیش بینیها و تصورات ما هستند موجب میشود تجارت ما از پویایی یعنی از رشد و تغییر باز ماند .
«امید و انرژی را میتوان در هر کجا یافت. شگفتیها کم نیستند ».
این جمله را هر روز به یاد آورید و با آن به مصاف چالشها بروید. درک تغییراتی که همواره پیرامون ما رخ میدهند و پذیرفتن نفس تغییر و تحول در تجارت و در زندگیمان بزرگترین چالشی است که ما را به جلو سوق میدهد .
مترجم: فرناز صفدری
برگرفته از : روزنامه تفاهم
مقدمه:
متن مقاله:
برای تاسیس یک شرکت این الگوها ضروری است:
1) با یک ایده ی خوب به میدان تجارت وارد شوید .
ایده خوب نقش بسیار مهم وارزنده دارد؛ و به عنوان یک گروه عملیاتی عمل می کند که فضا را برای ارائه توضیحات بعدی شما در مورد شرکت و تجارتتان آماده می کند.
اگر ایده شما برای شروع نا مناسب باشد سرمایه های بعدی شما هدر خواهد رفت .
سعی کنید سفارشهایی که حتما" به آنها می توانید جامه عمل بپوشانید را بدهید والا اگر ایده شما در حد شعار باشد، مطمئن باشید تجارت شما دیری نخواهدپایید؛ که تنزل خواهد کرد .
پس:
ایده های قابل قبول و مورد نیاز جامعه را هرگز در شروع فراموش نکنید .
2) یک طرح تجاری بنویسید .
نوشتن یک طرح تجاری جامع و استراتژیکی برای شما اولویتها را مشخص خواهد کرد و سبب می شود که، شما در کارتان دچار سردر گمی نشوید
طبق اولویتها عمل کنید که چه کاری را باید اول و چه کاری را دوم و ... انجام دهید .
این قسمت در واقع سرمایه گذاری زیادی را نمی طلبد و پیش فرض آن خود شما هستید؛
پس اگر بخواهید اقتصادی هم فکر کنید این مرحله در خدمت شما است یعنی :
سرمایه کمتر ، سود بیشتر .
یعنی فقط با ذهنتان در این قسمت کار می کنید و پول و امکانات لازم نیست .
3) یک اسم پر بار و با معنی و مفهوم برای تجارت خود انتخاب می کنند .
اسم تجاری نباید کوتاه باشد؛ ولی نباید هم زیاد طولانی واز هم گسیخته باشد .
سعی کنید اسم شرکت خود را موزون انتخاب کنید . یعنی طوری که حتی از لحاظ تلفظ عام هم ساده و روان باشد و همچنین اسم شرکت باید دارای پیشینه عالی و خوب باشد.
پیشینه اسم هم خیلی مهم است اگر،اسم مناسب باشد. نقش تبلیغاتی ییدا می کند ؛ و مشتریان زیادی را برای شرکت جلب خواهد کرد .
که این همان منظور اصلی شماست .
4) فرم شرکتهای خود را انتخاب کنید .
از فرمهای بسیار ساده یا بسیار پیچیده استفاده نکنید . سعی کنید فرمها و اطلاعاتی را که ، فقط نیاز دارید را به شما تهیه کنند؛ و اطلاعات اضافی را برایتان فراهم نکنند .
سعی کنید فرمها از انسجام خاصی برخوردار باشند .
ترتیب فرمها را رعایت کنید . سعی نکنید اطلاعات محرمانه شرکت را به راحتی در فرمها به افراد خارج از سازمان انتقال دهید . و ازفرد بایگان مناسب و مورد اعتماد در این بخش استفاده کنید.
اگر در این قسمت اطلاعات خاصی ندارید حتما" با یک مشاور، مشاوره کنید. چون سهل انگاری در این بخش می تواند هم باعث هدر رفتن وقت هم کارمند وهم مشتری شرکت خواهد شد؛ که بعدا" یک تبلیغات منفی محسوب می شود .
مثلا" برای خرید یک دستگاه پرینتربه منزلتان ؛ دیگر در فرمهای شرکت دیگر نیازی نیست که فروشنده اسم و مشخصات خانواده شما را سوال کنید، این کارهم وقت فروشنده و هم خریدار را تلف خواهد کرد .
5) تمامی فرمهای شرکت خود را و حتی اسم و آرم وLOGO شرکت را ، به ثبت برسانید.
این کار به فعالیت شما رسمیت خاصی را می بخشد و باعث می شود که بعد از شروع کار دوباره به اول چرخه تاسیس باز نگردید و دوباره نخواهید که کارثبت را انجام دهید . البته این کار یکی از الزامات قانونی در اکثر کشورها است. تا مثلا" وقتی شرکت شما یک شرکت موفق شد؛در اوج موفقیت شما، شرکت دیگری برای رقابت منفی کردن با شرکتتان، از از آرم وLOGO شرکت شما استفاده نکند . مثلا"جنس مشابه ، که دارای کیفیت پایین تری هم هست را به بازار با نام شرکت شما یا مشابه ، بیرون ندهد .
این در واقع یک نوع انحصار گرایی مثبت است که حق طبیعی شماست است .
6)شماره ثبت برای شرکت بگیرید .
نحوه ثبت شرکت در اکثر کشورها متفاوت است و بستگی به قوانین خاص هر کشور دارد . و شامل تشریفات خاصی است که ممکن است در جایی زیاد و در جایی دیگرکم باشد .این شماره ثبت یک هویت رسمی برای شما می دهد ومشخص می کند که شما به صورت قانونی وارد بازار کار شده اید .
در بازار رقابت عمده ای از افراد سودجو وجود دارند که، از اعتماد مردم سود جویی کرده و یک نوع دید منفی را برای مردم ایجاد کرده اند،چون شماره ثبت نداشته اند.
پس به راحتی خود را از این گروه متمایز کرده و این کار مقدماتی شرکت را نیز انجام داده وبه مشتریان خود نیز یک اعتماد شرکتی ایجاد کنید تا به راحتی با شما وارد تجارت و معامله گردند .
نتیجه گیری:
گامهای ذکرشده در بالا مسیر پیمایشی شما را برای یک شروع موفق مشخص می کنند؛ و باعث می شوند مسیر را طولانی نکرده و کوتاهترین راه را که همان راه مستقیم است ؛ به شما نشان دهد.
البته راههای اقتضائی دیگری نیز وجود دارد که بسته به هر منطقه متفاوتند و شما باید آنها را نیز به موارد بالا اضافه کنید. مثلا" نحوه ثبت شرکت در کانادا با اروپا متفاوت است و حتی نوع شرکتها نیز متفاوتند.
منابع و ماخذ:
1. Thinking of Starting a Small Business?The Two Paths to Starting a BusinessTop 10 Tips for Starting a Business
Glossary for Starting a Business
2. Breakeven AnalysisBusiness NetworkingNiche Market
Additional Starting a Business Resources
3. Business PlansHome-Based Business Small Business Financing
Related Articles
4. Steps To Starting A Business - Starting A Business In C...Starting A Business In CanadaStarting A Small Business - Starting A BusinessStarting A Small Business - Starting A BusinessHome Business - Before You Get Started
*.محمد رضا نوروزی-مدیریت دولتی
برگرفته از: maghaleh.net
آنها سعي ميكنند. بين امور خانه و نظم دادن به آنها و رسيدگي به زندگي حرفهايشان تعادلي برقرار كنند و همين سعي و تلاش مضاعف، فشار عصبي وارد بر آنها را دو چندان ميكند. افرادي كه به كارآفريني روي ميآورند دقيق و منظم هستند و دوست دارند كه همه چيز به بهترين شكل انجام شود و همين نيز استرسي را به مجموع عوامل اضطرابآور اضافه مينمايد .
حالا سوال اينست كه بايد چه كار كرد؟ در اينجا دو نكته ساده را بيان كردهايم كه ميتوانند در كاهش اضطرابها و نگرانيهاي يك كارآفرين به او كمك كنند :
اولي نكته بسيار سادهايست. اگر محيط زندگي و محيط كارتان منظم،پاكيزه و مرتب باشند، نظم بيروني آنها درون آشفته شما را هم آرام و راحت ميكند. وقتي كه ميخواهيد كار كنيد همه ابزار و لوازم كارتان را فراهم كنيد و نزديك و در دسترس خود قرار دهيد. طرحي كلي از كارها و فعاليتهايتان را بنويسيد و در جايي نصب كنيد كه هميشه در معرض ديدتان باشد. هر روز در كنار آن برنامه و ليست كارهاي روزانهتان را بچسبانيد. اين كار سبب ميشود كه بتوانيد وقتتان را با توجه به اين كارها تنظيم نماييد تا هم به كارهاي مربوط به شغلتان برسيد و هم اين كه از بودن در كنار خانواده لذت ببريد .
و حالا نكته دوم :
اين مسئله چندان ساده نيست ولي بسيار مهم است و بايد با دقت به آن توجه كنيد . من خودم يك كارآفرين هستم و در كارم هم موفق بودهام ولي اين موفقيت و نظم به سادگي به دست نيامده است. طرح كل و برنامهريزي روزانه كوچكترين و ابتداييترين گامهاي شروع يك كسب و كار تداوم آنست. يك مسئله مهم و ضروري ديگر اينست كه شما يك تصوير بزرگ از آنچه كه ميتواند پيش رويتان باشد را در نظر داشته باشيد و تذكر اساسيتر وجود فيزيكي اين تصوير است . من خودم تابلويي بزرگ و قابل انعطاف دارم و آن را پشت در اتاقم نصب كردهام.من گزينههاي بسياري را بالاي اين صفحه نوشتهام مانند وب سايت، سمينار و معرفي كالا و موارد ديگري كه به بهبود كسب و كارم كمك ميكنند . سپس فكر ميكنم و ايدههاي گوناگوني كه به ذهنم ميرسد را يادداشت ميكنم و پس از مرتب كردن آنها، هر كدام را زير ستون مربوطش ميچسبانم. ستون ديگري هم وجود دارد كه عنوانش «امروز» است و كارها و برنامههاي ضروري هر روز را در آن ذكر ميكنم. وقتي كه دارم كار ميكنم، با توجه به آن گزينهها، ايدههاي زيرشان و كاري كه انجام ميدهم، ميتوانم بفهم كه براي پيشرفت در آينده نزديك و دور چه كار بايد بكنم. هر وقت كه ديدم اين افكار كهنه شدهاند و از آنها استفاده كردهام، به دورشان مياندازم. همچنين گاهي اوقات در حين انجام كار ابتكاري جديد به ذهنم ميرسد كه روي تابلو ذكر نشده. آن را روي كاغذي مينويسم و به تابلو ميچسبانم .
نظم، هماهنگي بين وظايف شغلي و مسئوليتهاي خانوادگي و دورانديشي تنها چند تا از عواملي هستند كه ميتوانند استرس و نگرانيها و فشارهاي عصبي شما را به عنوان يك كارآفرين كم كنند. در صورت داشتن آرامش خاطر هم پدر يا مادري مهربان و مسئول خواهيد بود و هم يك كارآفرين موفق و پيروز .
By:Lorna Minewiser
مترجم: آذين صحابي
برگرفته از: روزنامه تفاهم
آنچه انسانها می توانند باشند، باید باشند. آنها باید به ماهیت خود وفادار باشند .
اراده پویا همان چیزی است که یک نفر را ثروتمنـد، دیگری را قوی و یکی را قدیس می سازد .
محققان از دنیای امروزی به عنوان عصر عدم تداوم یاد می کنند. عصر تداوم به این معنی است که دیگر تجارب و راه حل های گذشته برای مسایل جاری و آینده سازمان کارگشا نیستند. باید به شیوه ای دیگر اندیشید و به دنبال راهکارهای جدید سازمانی بود تا بتوان کالا و خدمت را با حداقل هزینه و با کیفیت برتر، آنگونه که در شرایط بازار جهانی بتوانیم رقابت کنیم و برنده این مسابقه جهانی باشیم، تولید کنیم. از این رو باید روحیه کارآفرینی را در سازمان نهادینه کنیم. اما پیش از نهادینه سازی باید به روشنی و وضوح این مفهوم را برای کارکنان (شهروندان سازمانی) معرفی کرد .
در این راستا، سازمان مدیریت فرا در سمینار یک روزه ای که در دفتر مطالعات وزارت امور خارجه برگزار شد به بررسی این مفهوم پرداخت. در این سمینار که با حضور خانم دکتر فریبا لطیفی مدیرعامل سازمان مدیریت فرا، آقای دکتر علی محمدگودرزی عضو هیات علمی فرهنگستان علوم و آقای دکتر محمود احمدپور مدیر مرکز کارآفرینی دانشگاه امیرکبیر برگزار شد مفاهیم خودباوری و کارآفرینی محورهای اساسی بحث قرار گرفت .
خانم دکتر لطیفی سخنان خود را با طرح این پرسش که کارآفرین کیست شروع کرد. او کارآفرین را کسی معرفی کرد که همواره این رؤیا را در سر دارد که چگونه یک ایده را به یک واقعیت سودآور تبدیل کند وی افزود، کارآفرینان با انسانهای عادی تفاوت دارند. انسانهای عادی پدیده ها را آن طور که هست می بینند و می پرسند: چرا؟ اما کارآفرینان رؤیای چیزهایی را می بینند که هرگز وجود نداشته اند و می پرسند: چرا که نه؟ کارآفرینی یعنی ایجاد کار. اما قابل توجه است که قدرت آفرینندگی وقتی بروز می کند که بین آرمان و واقعیت فاصله باشد منبع این قدرت آفرینندگی، تنش آزاردهنده بین وضع موجود و وضع مطلوب است .
دکتر لطیفی در ادامه چنین افزود، برای آفرینندگی باید شجاعتی عاشقانه داشت؛ آفرینندگی مستلزم دو عامل است: یکی اعتماد به نفس برای آموختن چیزهایی که نمی دانیم و دوم شجــاعت بــرای رویـارویی باشکست. به طورکلی یک کارآفرین موفق این خصوصیــات را دارا است: سازنده، هدفجو، پی جو و مقاوم، فرصت طلب، ریسک پذیر، بــازارشنـاس، خلاق، تغییر پذیر، مستقل، تعالی جو و تنوع طلب پذیرش استرس، خوش بین و مثبت، کیفیت شناس و ... .
راهنمایی برای خودباوری
در بخشی از این سمینار خانم مهندس افرا دادرس به ادامه خلاصه ای از کتاب »راهنمایی برای خودباوری«، نوشته »ناتانیل براندن« و ترجمه مینو سلسله پرداخت. او در بخش اول سخنان خود از خودباوری و ویژگیهای لازم برای خودباوری تعاریفی ارائه کرد. وی خودباوری را تمایل به اینکه خود را فردی شایسته مواجهه با چالشهای اساسی زندگی و شادیها بدانیم تعریف کرد و ویژگیهای لازم برای خــودبـاوری را آگاهانه زیستن، خویشتن پذیری، مشتاقانه پذیرفتن توانایی ها، خودمسئولی، خودتاییدی، هدفمند زیستن و صداقت عنوان کرد. خانم دادرس به چالشهای خودباوری یعنی به عشق، ترس از خودخواهی و اضطراب موفقیت اشاره و در بخش دیگری از سخنان خود استراتژی هایی را برای خودباوری ارائه کرد. این استراتژیها عبارتند از؛
- تلاش برای پیگیری رویه های نوین
- شناخت محدودیت هایمان
- در تدارک موفقیت شغلی
- و برگزیدن شادمانی .
وی سخنان خود را با این جمله به پایان رساند: »به یاد نگه داریم که جهان نیازمند آفتاب لبخندهای هرچه بیشتر است، یادمان باشد که سهم خود را ادا کنیم «.
ویژگیهای افراد خودشکوفا
دکتر گودرزی روانشناسی کمال یافتگی و خودباوری را بنیادی ترین نیاز انسان در هزاره سوم معرفی کرد و گفت »آبراهام مازلو« بنیانگذار و رهبر معنوی جنبش روانشناسی انسان گرا شخصیت را اینگونه تعریف می کند: »آنچه انسانها می توانند باشند، باید باشند. آنها باید به ماهیت خود وفادار باشند«. وی تاکید کرد که مازلو پایه نظریه شخصیت خود را درباره افرادی که ازنظر هیجانی بسیار سالم بودند، قرار داد. وی اگرچه افراد زیادی را که خودشکوفا می دانست، پیدا نکرد؛ اما برآورد کرد که افراد خودشکوفا یک درصد جمعیت یا کمتر را تشکیل می دهند و به این نتیجه رسید که آنها در ویژگیهای خاصی مشترکند ویژگیهایی چون :
- درک کارآمد واقعیت
- پذیرش خودشان، دیگران و طبیعت
- خودانگیختگی، سادگی و طبیعی بودن
- احساس جدایی و نیاز به خلوت
- تمرکز بر مشکلات خارج از خودشان
- تازگی فهم و درک
- تجربه های عرفانی یا اوج
- علاقه اجتماعی
- روابط میان فردی عمیق
- خلاقیت
- ساختار و منش دموکراتیک
- عدم مقاومت دربرابر فرهنگ آموزی
این استاد دانشگاه توصیه کرد که: یک هدف خوب، سالم و سازنده را انتخاب کنید وبعد تصمیم به اجرای آن بگیرید. صرف نظر از اینکه چندبار شکست بخورید، به سعی و کوشش خود ادامه دهید. ولی قاطعانه به خود بگویید: »تمام دنیا ممکن است فرو بپاشد ولی من نهایت سعی ام را می کنم«. این استفاده از اراده پویاست که مسلماً به موفقیت می انجامد. اراده پویا همان چیزی است که یک نفر را ثروتمنــد، دیگـری را قوی و یکی را قدیس می سازد .
نقش کارآفرین
دکتـر احمدپور نیز در سخنانی تعریف ساده ای از کارآفرینی ارائه کرد. و گفت کارآفرین کسی است که دارای ایده و فکر جدیدی باشد و ازطریق ایجاد یک کسب و کار که توأم با مخاطره و ریسک است محصول و خدمتی را به بازار ارائه کند که نو و جدید باشد. او از قول »ژوزف شوپیتر« (1943) کارآفرینی را موتور توسعه اقتصادی و لوکوموتیوران این توسعه را کارآفرین معرفی کرد. جوهره حرف شوپیتر این است که شرکتهای جدید می آیند، شرکتهای قدیم را ازبین می برند . این فرایند ازطریق چرخه نوآوری انجام می شود. به عبارتی هرگاه محصول یا خدمت جدید، فرایندجدید تولید، بازار جدید، منبع جدید و یا صنعت جدیدی ایجاد شود؛ چرخه شرکت قدیم را از بین می برد و پویایی اقتصاد در این زاد و ولد است. هرچه در اقتصاد این نوگرایی حجیم باشد، تخریب، تخریب خلاق است و همواره به سمت تعالی می رود .
وی تاکید کرد کارآفرینی یعنی مدیریت فرصت. نوگرایی خوب است ولی باید محصول یا خدمت به بازار وارد شود و پس از آن نیز باید تلاش کرد تا در بازار حفظ شود. به عبارتی اساس رقابت، ماندگاری است. در هر اقتصادی اگر تعداد کارآفرینان بیشتر باشد، اقتصاد رقابتی تر و پویاتر است. او در بخش پایانی سخنان خود نقش کارآفرین را در این موارد برشمرد :
- عامل ایجاد و توزیع ثروت
- عامل انتقال تکنولوژی
- عامل تشویق و ترغیب سرمایه گذاری
- عامل شناخت و گسترش بازارها
- عامل تعادل در اقتصاد
- عامل تجدید حیات
- عامل کاهش بوروکراسی
- نوآور و تسهیل کننده تغییر
- تشویق و رقابت
برگرفته از:kar-afarini.com
تربيت نيروي انساني و آموزش در جامعه باهدف بهره برداري آتي از اين نيرو صورت مي گيرد. اما امروزه بسياري از جواناني كه دردانشگاهها و مراكز علمي كشور به تحصيل مشغولند اميدوارند كه پس از فراغت از تحصيل هرچه سريعتر وارد "بازار كار" شوند. عبارت "بازار كار" عبارتي است بسيار حساس ، وبرداشت جوانان از اين عبارت ، يكي از عوامل حياتي موثر در آينده كشور به حساب مي آيد.متاسفانه امروزه "بازار كار" در اذهان بسياري ازجوانان و دانشجويان كشور يكسري پستهاي ازپيش تعيين شده ، و به عبارتي يكسري "صندليهاي پيش ساخته اي " تعبير مي شود كه درجامعه منتظر آنهاست . اما ديدگاه كارآفرينانه نسبت به پديده اشتغال ، تاحد زيادي از مشكلات جوانان در مواجهه با آينده ، خواهدكاست . يك چنين ديدگاهي مي تواند در پوشش تحولات فرهنگي لازم براي توسعه كارآفريني در كشور،حاصل شود.
هدف اين مقاله ، بررسي و تحليل جنبه هاي مختلف فرهنگ كارآفريني و ارزيابي اقدامات لازم براي پياده سازي آن است . در اين راستا سعي بر آن است كه با تحليل ويژگيها، ارزشها،هنجارها، و دانش لازم براي استفاده برنامه ريزي شده از كارآفريني به عنوان ابزار توسعه اقتصادي ،گامي درجهت ايجاد زمينه لازم براي اقدامات كارشناسي برداشته شود.
كارآفريني سازماني مستقل
كارآفريني از دو ديدگاه موردبررسي قرارگرفته است و دانشمندان دودسته افراد كارآفرين را از يكديگر مجزا و مشخص كرده اند: كارآفرينان مستقل يا فردي و كارآفرينان سازماني يا اداري .
پيتر دراكر بيشتر كارآفريني را از ديدگاه نخست مدنظر قرار داده و در تعريف خود ازكارآفرين مي نويسد: "كارآفرين فردي است كه فعاليت اقتصادي كوچك و جديدي را با سرمايه خود شروع مي كند". "احمدپور دارياني -پايان نامه دكتري مديريت صفحه 27".
با وجود تفاوتهاي بين كارآفريني سازماني ومستقل ، به دليل كليت عوامل موردبررسي ، دراين مقاله واژه كارآفريني در معناي عام يعني ، درهر دو مفهوم فردي و سازماني ، به كار مي رود.
فرهنگ كارآفريني
ازجمله اقدامات لازم براي به كارگيري ابزاركارآفريني در سطح كلان ، بسترسازي است . ويكي از مهمترين جنبه هاي آن ، ايجاد فرهنگ كارآفريني است .
بستر فرهنگي ، به عنوان عاملي زيربنايي ، و ياحتي مبنا و اساس ساير بسترهاي لازم براي كارآفريني ، مستلزم تحولات عميقي در شناخت ،باورها، حقوق ، آداب و رسوم و اخلاق يك ملت است .
فرهنگ سازماني ازجمله خرده فرهنگهاي يك جامعه است كه به دليل ارتباط بسيار نزديكي كه با كارآفريني دارد، بر اين پديده تاثيرگذار است .
كارآفريني به عنوان يكي از ويژگيهاي فردي انسان ، از بعد فردي نيز، مستلزم بستر وچارچوب شخصيتي متناسب با اين پديده است .كارآفرين ، نيازمند برخي ويژگيهاي شخصيتي ذاتي و يا اكتسابي است ، كه نقش بسزايي درموفقيت وي به عهده دارد.
فرهنگ كارآفريني از بعد فردي
فرهنگ كارآفريني در سطح خرد در قالب ويژگيهاي شخصيتي يك فرد، متبلور مي شود.مانند تواناييهاي رهبري و مديريت ، بر سر ذاتي يااكتسابي بودن ويژگي كارآفريني ، در بين صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد. در يك ديدگاه افراطي ، ولف معتقد است : "افرادي كه داراي خميرمايه كارآفريني هستند، كارآفرين مي شوند و افرادي كه داراي اينگونه ويژگيهاي طبيعي و شخصيتي نباشند، به هيچ وجه كارآفرين نخواهندبود". "احمدپور - صفحه 76"
اين نگرش نمايانگر اهميت وافر ويژگيهاي شخصيتي در شكل گيري كارآفريني است . در اين رابطه صاحبنظران اذعان مي دارند كه عوامل شخصيتي و سبك فردي از اهميت فراواني برخوردار است . "رس و آنوالا 1986". در مقابل بايد توجه داشت كه اگر كارآفرينان هم مهارتها راكسب كرده و هم ويژگيهاي ذاتي لازم براي ارزيابي ريسك را دارا باشند، ديرتر دچار ياس مي شوند. و به عبارتي چنانچه كارآفرينان هم آموزش ببينند و هم داراي ويژگيهاي ذاتي باشند،كمتر دچار تنزل مي شوند. "آرتور ليپر 1988"بنابراين ويژگيها و مهارتهاي اكتسابي ، عامل مهمي در شكل گيري شخصيت كارآفرين به حساب مي آيد.
ازنظر بروس جي وايتينگ ، افراد كارآفرين داراي 19 ويژگي هستند كه آنها را ازنظرشخصيتي از افراد عادي يا ساير افراد جامعه مجزا مي كند.
اعتمادبه نفس پشتكار انرژي زياد
اتخاذ ريسك حساب شده نياز به موفقيت خلاقيت ابتكار انعطاف پذيري واكنش مثبت در مقابل چالشها استقلال خوش بيني ادراكي بودن داراي منابع كافي داراي مهارتهاي متعدد سودگرا توانا در برخورد بامردم دورانديشي رهبري پويا مسئول وپاسخگو در مقابل انتقادات
اعتماد به نفس : اعتماد به نفس از مهمترين ويژگيهاي كارآفرين است كه منجر به تقويت حس اعتماد وي نسبت به تواناييهاي دروني ، مي شود.اين ويژگي ، يكي از عوامل شخصيتي موثر براستقامت و پشتكار نيز به حساب مي آيد. اعتمادبه نفس به عنوان مشوق افراد براي طرح ايده هاي نو و جسارت لازم براي پروراندن آن ، حتي ازدارابودن دانش كافي نيز اهميت بيشتري دارد.افراد بايد نسبت به ايده خود تعهد و اعتمادداشته باشند.
پشتكار و استقامت : به خاطر مشكلات و موانع موجود بر سر راه اقدامات كارآفرينانه ، پشتكار واستقامت بسيار در خلق محصول ، فرايند ياشركت جديد از ملزومات موفقيت كارآفرين به حساب مي آيد. "موفقيت بعضي كارآفرينان وحتي در مواردي موفقيت افسانه اي آنان ، ناشي ازاستقامت در تحليل هايي از ريسك و بازده است كه بنابر ديدگاه كارآفرين بر توقف فعاليتهاي وي تاكيد مي كند". "آرتور ليپر 1988".
اتخاذ ريسك حساب شده : ريسك پذيري ازويژگيهاي كليدي كارآفريني است و محافظه كاري منجربه عملكرد منفعل و تقليد از ديگران خواهدشد. گام برداشتن در آينده اي نامطمئن وحركت در تاريكيها، فرصتهايي را به كارآفرين نشان مي دهد كه شايد به راحتي براي ديگران قابل درك نباشد.
موفقيت در كارآفريني به واسطه دونشانه عمده قابل شناسايي است : 1 - دستيابي به اهدافي كه كارآفرينان براي شركت خود تعريف مي كنند. 2 - سودآوري ريسكي . شركتهايي با اين نشانه هاي موفقيت ، نمايشگر ويژگيهاي خاصي هستند: الف - در شروع كار متحورانه "VENTURE TASK" خود، منابع خويش را به ريسك مي گذارند. ب - نقاط قوت و ضعف خودرا در موقعيتهاي متحورانه مي شناسند. ج -ارزشهاي عمومي متحورانه در شركت دارند..."كارل ج سامسوم و ميخائيل آگوردون 1993".
آرتورليپر در مقاله خود در اشاره به يكي ازنگرشهاي فكري لازم براي كارآفريني مي نويسد:"ازدست دادن پول و فرصتهاي شناخته شده ،بخشي از فرايند كارآفريني است . و آخر دنيابه حساب نمي آيد".
بنابراين كارآفريني مستلزم ريسك بوده ومنابع سازمان يا فرد كارآفرين دائما در خطر باختن قرار دارد. و اين زيان زماني كه مقدمه پيروزيهاي بعدي قرار گيرد، جزيي از كارآفريني به حساب مي آيد. سودآوري به عنوان يكي از نشانه هاي موفقيت سازمانهاي كارآفرين ، از بازده بالابه دست مي آيد. در يك دنياي رقابتي ، بازده بالامستلزم ريسك بالا است ، و ريسك پذيري كارآفرين و قدرت تحمل خطرات و شكستهاي احتمالي است كه به وي قدرت مي دهد به فعاليتهاي ريسكي با بازده بالا بپردازد.
نياز به موفقيت : عموما افراد كارآفرين در تلاش براي دستيابي به توسعه تكنولوژيك وكمال جويي هستند ولي افرادي كه كارآفرين نيستند، به واسطه اين انگيزه دروني برانگيخته نمي شوند. چنانچه بنابر ويژگيهاي شخصيتي يك فرد، موفقيت محرك انگيزشي قوي براي وي نباشد، تلاش براي دستيابي به موفقيت ، وپشتكار وي در اين جهت ، روبه افول خواهدگذاشت . البته چنانچه موفقيت دركارآفريني به مفهوم پيروزيهاي مالي تعبير شود،به عنوان يك علت ، تاثير كمتري در كارآفريني خواهد داشت . به عبارت ديگر براي اينكه كارآفرين موفق باشد، بايد موفق بودن - به عنوان يك انگيزه - در مسائل ماوراي پولي درك شود.يك كارآفرين حتي بدون موفقيت در دستيابي به سطوح بالاي سود مالي مي تواند موفق به حساب آيد. و اين در صورتي اتفاق خواهدافتاد كه تعريف وي از موفقيت چيزي غير از معيارهاي پولي بوده و زندگي تجاري خود را برمبناي اين معيارها برنامه ريزي كند.
انعطاف پذيري : علاوه بر ويژگيهاي پيش گفته ،كارآفريني ، نيازمند نوعي انعطاف پذيري است .انعطاف پذيري در كارآفريني ، در ديد انديشمندان بيشتر در بعد تطبيق ايده با شرايط متحول محيطي مطرح است . چرا كه كارآفرين بيشتر باايده ، طراحي و توسعه آن سروكار دارد. در اين رابطه آرتور ليپر معتقد است باتوجه به تحولات و تغييرات عميق محيطي حاكم بر عملكردكارآفرين ، اهداف و استراتژي هاي فردي وي براي دستيابي به ايده موردنظر بايد متناسب با محيطحاكم ، انعطاف لازم را داشته باشد. حتي گاهي لازم مي شود كه كارآفرين ، ايده يا روياي اوليه خويش را نيز از موضع خود، خارج كند.
چالشي بودن هدف يك سازمان يا يك واحدسازماني از ملزومات انگيزشي آن واحد ياسازمان به حساب مي آيد. هدفي كه به راحتي قابل دستيابي باشد، نيازي به فعاليت ندارد و هدفي كه بيش از حد سخت باشد، انگيزه فعاليت را كاهش مي دهد. حال هدف يك كارآفرين ، ايده اوست .اين ايده بايد چالشي باشد. و چالشي بودن ايده وشدت آن بسته به شرايط محيطي بايد تغيير كند."يك كارآفرين بايد منطقا فردي غيرمنطقي باشد""ايساك اديزس 1998".
خوش بيني : خوش بيني به عنوان يكي ديگر ازعوامل فردي ، در كارآفريني مطرح است . جايي كه همه چيز مايوس كننده و تمام شرايط عليه هدف نهايي ماست ، آنچه مي تواند اميد به حركت را در كارآفرين ايجاد كند، خوش بيني اوست . جروم لملسون يكي از افراد ايده پروراست . او اختراعاتي در زمينه هاي متعدد داشته است . وي معتقد است موفقيتش حاصل خوش بين بودن اوست . البته نه خوش بيني بيش ازحد، كه خوش بيني محتاطانه . مردم هميشه اظهار مي دارند كه ايده آنها "كارآفرينان " قابل اجرانيست . براي غلبه بر چنين منفي نگريهايي ، شمانيازمند مقداري خوش بيني هستيد "فرنالد1988". بنابراين ، تفاوت عامه مردم با كارآفرينان و يكي از دلايل عدم موفقيت آنان در كارآفريني ،نداشتن خوش بيني لازم است . پس مي توان خوش بيني را يكي از عوامل مهم فرهنگي درارتقاي كارآفريني دانست . البته لملسون تاكيددارد كه هرگونه خوش بيني كه به نوعي ساده لوحي منتهي شود را نمي توان به عنوان يك نگرش كارآفرينانه درنظر گرفت . احتياط به عنوان مكمل خوش بيني ، كارآفرين را مجهز به نوعي هوشياري در برخورد با شرايط ريسكي مي كند.
ويژگيهاي مذكور در فوق و عواملي از اين قبيل ، ديدگاههايي در فرد كارآفرين ايجاد مي كندكه به شرح ذيل است :
نگرشهايي در كارآفرينان سازماني
خواستار آزادي و دسترسي به منابع است ;
اهداف نهايي او سه تا پانزده ساله است ;
از كار خسته نمي شود; درمورد سيستم بدگمان اما درمورد قدرت خود براي غلبه برسيستم خوش بين است ; علاقه مند به ريسك متوسط است ; درمورد خود تحقيق و ارزيابي مي كند. "علاقه مند به بازخورد است ";
نشانه ها و علائم موقعيت فعلي را به بازي مي گيردو به علائم آزادي ارج مي نهد; مشتري وسرپرست خود را راضي نگه مي دارد.
فرهنگ كارآفريني در سطح سازماني
همانطور كه قبلا ذكر شد، سازمان به عنوان يك خرده سيستم اجتماعي ، نزديك ترين رابطه را با كارآفريني دارد. بر اين اساس ، فرهنگ سازماني اثر زيادي روي پديده كارآفريني خواهدگذاشت . در اين رابطه مارك ويور "1988"مي نويسد: نگرش ويژگيهاي رفتاري ، رايج ترين روش در جستجوي افراد كارآفرين است . امابعضي ها يك ديدگاه اقتضايي براي آن مطرح كرده اند. كه اين ديدگاه واكنش مناسب به شرايطرا باعث مي شود. دراكر "1985" آن راتحت عنوان "تعهد به اجراي سيستماتيك نوآوري " كه منجر به موفقيتهاي كارآفرينانه مي شود، مطرح كرده است . در نگرش اقتضايي ،اقدامات و عملكردهاي مختلف سازماني نسبت به تجزيه وتحليل رفتاري مناسب تر است .
جامع ترين فهرست از ويژگيهاي سازمانهاي كارآفرين كه منعكس كننده فرايندها، ارزشها،ويژگيهاي ساختاري و... مرتبط با فرهنگ سازماني است در ذيل آمده است .
ويژگيهاي سازمانهاي كارآفرين
ريسك پذير هستند; نوآور باقي مي مانند;
بر نتايج تمركز دارند; كارهاي فني انجام مي دهند; انعطاف را حفظ مي كنند; به سازمان به عنوان يك سيستم نگاه مي كنند;
تغيير را خوب مي پندارند; اشتباهات رامي پذيرند و از آن ياد مي گيرند; معتقدندمديران از هيچ ، چيزها مي سازند و برانگيخته مي شوند.
سازمانهاي ريسك پذير كارآفرين : سه ويژگي اصلي سازمانهاي كارآفرين ريسك پذيري ،نوآوري ، و پيشرو بودن است ... "بروس آربارينجر و آلن سي بلودورن 1999". در اينجادانشمندان ريسك پذيري را در كنار نوآوري وپيشرو بودن ، براي سازمانهاي كارآفرين لازم دانسته اند. در سطح عوامل فردي فرهنگ كارآفريني ، اتخاذ ريسك حساب شده ، به عنوان يكي از مهمترين ويژگيهاي كارآفرين ، بررسي شد.فعاليت چنين افرادي در سازمانهايي با جومحافظه كارانه ، اجازه انجام كارهاي متهورانه را ازآنها سلب مي كند، و اين خود، عامل مهمي دركاهش انگيزش آنهاست . به نظر بارينجر وبلودورن "1999" براي اينكه سازمان كارآفرين باشد، و براي نتيجه بخشي فعاليت افراد كارآفرين سازمان بايد دائما با شناخت فرصتهاي جديد وانجام اقدامات لازم براي شكار اين فرصتها وبه دنبال آن كنترل بيشتر بر محيط، سودآوري خودرا افزايش دهد. ولي سازمانهاي محافظه كار دربرنامه ريزي خود هرگز به فرصتهاي جديد،نمي انديشند. با وجود اينكه برنامه ريزي استراتژيك ممكن است در سازمانهاي محافظه كار به اندازه سازمان كارآفرين پيچيده باشد، با وجود اين در اين سازمانها تاكيدي برشناخت فرصتها و مناسب بودن ايده هاي جديدنمي شود.
تغيير و تحول ، ريسك از دست دادن قدرت را براي صاحبان آن در سازمان به دنبال دارد. ارائه ايده هاي جديد و به دنبال آن شناخت فرصتهامي تواند منجر به تغييراتي گردد كه آينده مشخصي ندارد. بنابراين سازمانهاي موفق به دليل ابهام نسبت به آينده تغيير، ايده هاي جديد راسركوب مي كنند. اين عامل بازدارنده كارآفريني ،فرايند نوآوري در سازمان را سركوب مي كند،مگر اينكه جو حاكم بر سازمان جوي ريسك پذيربوده و افراد حاضر باشند براي امتحان ايده ها وفرصتهاي جديد، تن به خطر دهند. در چنين جوي است كه سازمان مي تواند افراد كارآفرين رادر خود بپروراند.
سازمانهاي نوآور كارآفرين : نوآوري از عمده ترين ملزومات كارآفريني در سازمانها به حساب مي آيد.نوآوري در سازمانها، به عنوان وجهه اي از فرهنگ سازماني ، با عوامل مختلفي مانند ساختار، آزادي و رويه هاي سازماني ، ارتباط پيدا مي كند. هامرش در سال 1978 به اين نتيجه رسيد كه نوآوري هدفمند "TARGETED INNOVATION"،به عنوان يكي از ويژگيهاي كوچك ، براي ورودآنها به بازار جديد، تاثير قابل توجهي دركارآفريني سازماني دارد. رندال شومر در سال 6891 ارتباط بين آزادي و تشويق ناشي ازعوامل ساختاري و رويه هاي سازماني بااستقلال ، و به دنبال آن نوآوري را مطرح كرده وبراي ايجاد افراد كارآفرين در سازمان ، مدلي ارائه كرده كه اثر رويه هاي سازماني و ساختار را بر استقلال و نهايتا نوآوري در سازمان نشان مي دهد. در اين مدل ، بالا وپايين بودن فعاليت كارآفريني به سطح نوآوري سيستماتيك در سازمان برمي گردد.
سازمانهاي كارآفرين بر نتايج تمركز دارند: منطق استقلال در كارآفريني كه در بالا به عنوان ابزاري براي ايجاد جو نوآوري و نهايتا رشد كارآفريني مطرح شد، اين است كه انتظار ما از فرد كارآفرين ،بايد برخاسته از نتيجه عملكرد وي باشد،براساس اين منطق ، كارآفرين بايد در تعيين روش بهتر براي دستيابي به هدف ، از آزادي لازم برخوردار باشد. در اين جايگاه ، تمركز بر نتيجه به عنوان يكي از ابعاد فرهنگ كارآفريني درسازمان ، در قالب مفهوم كنترل سازماني تحليل مي شود. هدف يك سيستم كنترل ، اطمينان ازانطباق استراتژيهاي سازماني با اهداف و مقاصداز پيش تعيين شده ، مي باشد. "لورنچ ، مورتون وگوشال 1986"
فرهنگ كارآفريني در سطح ملي
فرهنگ جامعه در سطح ملي با تاثيرات قابل توجهي كه بر ويژگيهاي اكتسابي فرد مي گذارد، وهمچنين محدوديتها و فرصتهايي كه براي سازمانها ايجاد كند، اثرات قابل توجهي بر فرايندكارآفريني مي گذارد.
فرهنگ گروه گرايي به عنوان مشوق كارآفريني :كارل ج .سامسوم و ميخائيل آگوردون تحقيقي درباره تفاوت فرهنگ دانشگاهيان و بازرگانان وتاثير آن بر كارآفريني انجام دادند. محققان دربررسي ويژگيهاي فرهنگي دانشگاهيان ، فعاليت آنان در يك محيط گروه گرا را به عنوان پديده موثربر كارآفريني مطرح مي كنند. گروه گرايي درويژگيهاي فرهنگي كشوري مانند ژاپن دربارزترين حالت خود، در ايده زايي متبلورمي شود. حل گروهي مسايل چه در زمينه تجاري ، يا غيرتجاري منجر به نوعي فرايندطوفان مغزي و به دنبال آن ، ارائه ايده هاي جديدمي گردد. اين ايده ها زماني كه با همفكري افراد باديدگاههاي مختلف به نتايج جديدي منجر شود،عامل تقويت كننده كارآفريني به حساب خواهدآمد. گسترش چنين ويژگي فرهنگي دريك جامعه از يك طرف به دليل اثراتي كه برنگرش فردي به جاي مي گذارد، و از طرف ديگربا ايجاد فرصتها يا محدوديتها و تغيير ارزشهاي سازمان به طور غيرمستقيم ، پديده كارآفريني رامتاثر مي كند.
از: سعيد فتحي
«کنسرسیوم ِ تحصیلات کارآفرینی» از این عقیده حمایت میکند که کارآفرینی یک فرآینده یادگیری مادام العمر است که دست کم دارای پنج مرحله مجزای پیشرفت میباشد. این مدل ِ یادگیری مادام العمر فرض میکند که همه کس در نظام آموزشی ما باید فرصت های لازم برای یادگیری در مراحل ابتدایی را داشته باشد، اما مراحل بعدی مختص افرادی است که خودشان انتخاب میکنند که کارآفرین شوند.
هر یک از پنج مرحله ی زیر میتواند با فعالیت هایی که در کلاس های دیگر یا به عنوان دوره ای مجزا جا افتاده است، در نظر گرفته شود.
مرحله 1 : مبانی و پایه ها. در مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، دانش آموزان باید جنبه های گوناگونی از مالکیت تجاری/شغلی را تجربه کنند. در این مرحله اول، تاکید و تمرکز بر درکِ مبانی و پایه های اقتصاد ما، فرصت های شغلی به دست آمده و نیاز به مهارت های پایه ای برای موفق بودن در یک اقتصاد بازار آزاد می باشد. انگیزش برای یادگیری و یک حس ِ فرصت شخصی، نتایج مخصوص در این مرحله از مدل یادگیری مادام العمر هستند.
مرحله 2 : آگاهی از ویژگیها. دانش آموزان خواهند آموخت که به زبان تجارت سخن بگویند، و مشکلات را از دیدگاه ِ صاحبان مشاغل کوچک ببینند. این به ویژه در تحصیلات شغلی و حرفه ای مورد نیاز است. تاکید این مرحله بر پرداختن به ویژگیهایی است که میتوانند به عنوان کل یک کلاس کارآفرینی در نظر گرفته شوند و یا به عنوان قسمتی از دوره های دیگر ِ مرتبط با کارآفرینی گنجانده شوند. برای مثال، مسائل مربوط به جریان مالی میتواند در یک کلاس ریاضی به کار گرفته شود، و ارائه ی محصولات فروشی میتواند قسمتی از یک کلاس ارتباطات گردد.
مرحله 3 : کاربردهای مربوط به خلاقیت. چیزهای زیادی برای یادگیری درباره آغاز کردن یک شغل وجود دارد، و بدیهی است که بسیاری از مشاغل دارای مشکلات و دردسرهای مربوط به خود هستند. ما سالهاست که دکترهای آینده را آموزش میدهیم ، اما از یک صاحب شغل کوچک انتظار داشته ایم که صرفا با شرکت در سمینارهای روز یکشنبه همه چیز را بیاموزد.
در این مرحله، دانش آموزان میتوانند وقت اختصاص دهند تا ایده ها و انواع مختلف روش های طرح ریزی یک تجارت را کنکاش نمایند. با این که هنوز این فقط یک تجربه تحصیلی است، دانش آموزان باید نسبت به هر یک از مراحل قبلی، دانشی با عمق و وسعت بیشتر را به دست آورند. این مرحله دانش آموزان را ترغیب میکند که یک ایده شغلی واحد ایجاد کنند و فرآیند تصمیم گیری را از طریق یک طرح و برنامه تجاری کامل به انجام برسانند.
این مرحله میتواند در برنامه های شغلی ِ دبیرستان های پیشرفته، کالج های دو ساله که در آنها دوره ها و/یا برنامه های مخصوص وجود دارد، و برخی از کالج های دیگر و دانشگاه ها، پیاده- سازی شود. نتیجه ای که عاید دانش آموزان و دانشجویان میشود این است که می آموزند که چگونه امکان آن وجود دارد که یک کارآفرین شوند.
مرحله 4 : آغازگری. پس از این که بزرگسالان وقت لازم را برای به دست آوردن تجربه شغلی و/یا تحصیلات بیشتر اختصاص دادند، خیلی از آنها نیازمند این هستند که برای عملی کردن ِ یک ایده تجاری، به دستیاران مخصوص دسترسی داشته باشند. برنامه های تحصیلی جامعه به طور گسترده ای در مدارس فنی-حرفه ای ، کالج ها، کالج های 4 ساله و دانشگاهها در دسترس هستند تا کمک های آغازگری را فراهم نمایند. نهادهای «راهبری مشاغل کوچک» در ایالات متحده بسیاری از این برنامه های آموزشی را مورد حمایت و پشتیبانی قرار میدهند.
مرحله 5 : رشد. اغلب صاحبان مشاغل کمکی دریافت نمیکنند تا زمانی که دیگر دیر شده است. مجموعه ای از سمینارهای دنباله دار و به هم پیوسته یا گروه های پشتیبان، میتوانند کارآفرینان را یاری دهند تا مشکلات بالقوه را بشناسند و به موقع در جهت رفع آنها اقدام نمایند.
خیلی از کالج ها و برنامه های تحصیلی دنباله دار در دانشگاه ها یا کالج ها، چنین سمینارها و کارگاه هایی را برای جامعه تجاری خودشان ارائه میکنند. آنها در می یابند که بهترین برنامه توسعه اقتصادی ، کمک به رشد و پیشرفت مشاغل موجود در جامعه است.
مربیان در هر یک از این مراحل کارآفرینی باید روی نتایجی که خود به دست می آورند تمرکز کنند و به دنبال همکاری از جانب مربیان موجود در سایر سطوح این فرآیند یادگیری مادام العمر باشند. در همه جای نظام آموزشی ما، به نوعی جا برای کارآفرینی وجود دارد.
تقاضا برای تحصیلات کارآفرینی جوانان
یک رای گیری اخیر Gallup نشان میدهد که 60 درصد از دانش آموزان دبیرستان میخواهند یک شغل کوچک آغاز کنند، اما 84 درصد از افراد شرکت کننده در نظرسنجی اعلام کردند که هیچ گونه پیش آمادگی برای انجام این کار ندارند. این تحقیق توسط موسسه Kauffman در کانزاس- سیتی ، میسوری انجام شد. از دانش آموزان دبیرستانی، عموم جامعه، صاحبان مشاغل کوچک، و مدیران درباره ی نظرات و دانششان از مشاغل کوچک ، پرسش به عمل آمد.
دانش آموزان دبیرستانی میخواهند یک شغل جدید دلخواه خود را آغاز کنند، رئیس خود باشند، و در حقیقت بدانند که که چگونه یک شغل را آغاز کنند. تحقیقی که در سال 1993 توسط اداره بازرگانی ایالات متحده درباره گرایشات اقلیت کم سن و سال و بزرگسالان جوان نسبت به مالکیت شغلی انجام شد، همچنین نشان میدهد که علاقه وافر جوانان به آغاز کردن یک شغل، عمدتا برمیگردد به آزادی ای که با "رئیس خود بودن" همراه است.
پس از این که از افراد جوان پرسش به عمل آمد، آنها متفق القول به علاقه به کارآفرین شدن و یادگیری ِ بیشتر در زمینه راه اندازی یک شغل اشاره نمودند. آنها همچنین ابراز میدارند که نمیدانند چگونه باید در جهت این گزینه گام بردارند. هشتاد و شش درصد از این افراد، در زمینه دانش خود درباره کارآفرینی و تجارت رتبه ی پایین دادند. دانش آموزان کمبود دانش خود از این موضوع را به عدم دسترسی به فرصت های لازم برای یادگیری نحوه بهره جستن از تجارت ، نسبت دادند. حدود 85 درصد از آنها اشاره کردند که داشتن تحصیلات در زمینه کارآفرینی در مدارس مهم یا بسیار مهم بوده است.
مریلین کوریلسکی ، معاون سابق «مرکز راهبری کارآفرینی» خاطر نشان میسازد : "یکی از تنها راه هایی که این نسل میتواند از طریق آن برای رسیدن به سبک زندگی بهتری نسبت به والدینشان برسد، از طریق کارآفرینی است". این خصوصا برای دانش آموزان مهم است که برای ورود به مسیرهای شغلی ِ متفاوتی در دنیایی که همواره در حال تغییر است، آماده سازی شوند.
افرادی که به آموزش درباره کارآفرینی و فرصت های مشاغل کوچک در اقتصاد آمریکا مشغولند، خواهند خواست تا از داده هایی برای پشتیبانی از پیغام شما استفاده کنند. در اینجا چند آیتم که ممکن است مفید واقع شود، از تحقیق Gallup در موردِ جوانان و کارآفرینی که توسط موسسه Kauffman تهیه گردیده، آورده شده است.
• شرکت هایی که زیر 20 کارمند داشته اند، در دهه گذشته اغلب مشاغل را ایجاد کرده اند و در حال حاضر بیش از نیمی از نیروی کار آمریکا در شرکت هایی با تعداد کارکنان کمتر از 500 نفر به کار گرفته شده اند (دِنیس 1993).
• از هر ده دانش آموز دبیرستانی، هفت نفر (69 درصد) ابراز داشتند که علاقمندند تجارت دلخواه خود را آغاز کنند، در مقابل ِ 50 درصد از عموم جامعه.
از بین افرادی که میخواستند تجارتی را آغاز کنند، دلایل اصلی عبارت بودند از:
• رئیس خودم باشم (41 درصد)
• درآمد بالایی کسب کنم (21 درصد)
• از مهارت ها و توانایی هایم استفاده کنم (8 درصد)
• بر چالشی فائق آیم (7 درصد)
• به جامعه کمک کنم / مشاغلی ایجاد کنم (7 درصد)
• چیزی برای خانواده ام به وجود آورم (5 درصد)
• سایر (5 درصد)
• نمی دانم (4 درصد)
• 85 درصد از دانش آموزان دبیرستانی گفتند که مدارس جامعه باید در زمینه آموزش درباره کارآفرینی و آغاز کردن یک تجارت، کار بیشتری انجام دهد. فقط 27 درصد به گذراندن دوره ای که به تجارت یا کارآفرینی مرتبط باشد، اشاره نمودند.
• در آزمایشی درباره دانش کارآفرینی آنها، پاسخ دهندگان به طور میانگین امتیاز 42 درصد به دست آوردند و پایین ترین امتیازها مربوط به این پرسش ها می شد: روشی مناسب و فراگیر برای افزایش سرمایه (12 درصد صحیح)؛ هدف از سودبری (25 درصد صحیح)؛ و ایجاد شغل و تجارت کوچک (25 درصد صحیح). بالاترین امتیازها در پرسش های مرتبط با این زمینه ها بود : توصیف یک کارآفرین (73 درصد صحیح)؛ مثال در مورد آزادی و حق انتخاب (62 درصد صحیح)؛ و عرضه و تقاضا (51 درصد صحیح).
• وقتی از دانش آموزان سوال شد که آنها درباره نحوه کارکرد تجارت چه آموخته اند، 85 درصد از پاسخ دهندگان گفتند که در مدرسه چیز کمی آموخته اند و یا اصلا چیزی نیاموخته اند. این میتواند با افرادی که ابراز داشتند درباره سایر موضوعات چیز کمی آموخته اند یا چیزی نیاموخته اند، مقایسه شود: 24 درصد درباره تاریخ ایالات متحده؛ 16 درصد درباره علوم مختلف؛ 16 درصد درباره فرهنگ انگلستان یا آمریکا؛ و 7 درصد درباره ریاضیات.
خانم کوریلسکی اشاره میکند که "در قرن آینده ما نیاز داریم که مهارت های مختلفی را به دانش- آموزان تعلیم دهیم تا آنها در مورد آینده شان انتخاب هایی حقیقی داشته باشند. اگر در خانه چیزی درباره کارآفرینی یاد نگیرید، پس از کجا اطلاعات و مهارت هایی را که برای قابل قبول ساختن ِ شرکت خودتان لازم دارید ، به دست خواهید آورد؟ نتایج این تحقیق، مستندات معتبری در مورد نیاز در زمینه تحصیلات کارآفرینی برای جوانان و پشتیبانی عموم از آن را در اختیار قرار میدهد".
برگرفته از سایت:mlm
در دنیای درحال تحول امروز، کامیابی از آن جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازد. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی میتواند در مسیر توسعه، حرکت روبه جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند.
امروزه که کار و فعالیت شکل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است. کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میکنند. تجارب کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی و هند آکنده از فعالیتهای چشمگیر کارآفرینانی بوده است که امروز به توسعه یافتگی کشور خود می بالند. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانه های کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند.
باتوجه به نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه بسیاری از کشورها و باتوجه به مشکلات اقتصادی زیادی که کشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی می طلبد، ترویج و اشاعه مفهوم کارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی کارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (بویژه تحصیلکردگان) کارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع درحال توسعه ای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است.
● مقدمه
شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب می کند. ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که موجب می شوند سیاستگذاران و تصمیم سازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست.
اکنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی شده اند و از آنها نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آید. در اهمیت کارآفرینی همین بس که طی بیست سال (۱۹۸۰ - ۱۹۶۰) در یکی از کشورهای جهان سوم (هند) تنها ۵۰۰ موسسه کارآفرینی شروع به کار کردهاند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهان برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آوردهاند.
آنچه در شرایط سخت کنونی ضرورت آن در جامعه بیش از پیش احساس می شود، پرداختن به این مقوله اساسی، یعنی کارآفرینی است. زیرا مسلماً کارآفرینان باتوجه به خصوصیات ممتاز و برجسته خود قادرند در چنین شرایطی منابع لازم برای ایجاد رشد و توسعه در زمینه های تولید و منابع انسانی فراهم کرده، اشتغال و کسب و کار جدید ایجاد کرده و با نوآوری صنعتی بر توسعه دامنه محصولات و خدمات بیفزایند.
امروزه نیروی انسانی به عنوان یک منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح می باشد. در این بین کارآفرینان به طورخاص دارای نقشی موثرتر در فرآیند توسعه اقتصادیاند. تحقیقات نشان داده که بین رشد اقتصادی و تعداد کارآفرینان در یک کشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی کارآفرین باشد از محرکهای تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است.
آموزش و پرورش کارآفرینان سازمانی نیازمند یک متدولوژی آموزشی اجرایی برای همکاری تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه جهت مواجهه با فشارهای شدید اجتماعی حاصل از رشد سریع فناوری و کمبود نیروی انسانی متخصص در جهان امروز است.
در این روش که عنوان کارآفرینی یافته، انسانها به گونه ای پرورش می یابند که خود درجهت خلق کار قدم بردارند. مشاهدات حاصل از اعمال این متدولوژی به صورت موردی در قالب مأموریت اجتماعی، اهداف، مقصد مشخص، و نیز فعالیتهای مترتب آن منعکس گردیده اند.
● تعریف کارآفرینی
کارآفرینی، واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای کلمه ENTERPRENEURSHIP به کار می رود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTERPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید». بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانستهاند. وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسک پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصتهای طلایی می آفریند. او قادر است که با نوآوریها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیان ده را به سوددهی برساند.
سیر تطور و تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان می دهد که کارآفرینی در نظریه های اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن پانزدهم تاکنون در کانون بحث مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. اما سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امروزی به دویست سال پیش برمیگردد. اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد فردی به نام کانتیلون است. این واژه دستخوش تعاریف جدید شده و ترجمه آن در ایران به معنای همان کسی است که زیربار تعهد می رود. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی سازمانی پی برده اند.
کارآفرینی در سیر تاریخی و روند تکاملش چنین بیان شده است:
- کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائه میکند ( ریچارد کانتیلون ( R. Cantillon )، در حدود سال ۱۷۳۰ ).
- کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال ۱۸۰۳ میلادی).
- کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسسات انتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی(آرتور کولA. Cole، ۱۹۴۶)
- کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد (کاسون، ۱۹۸۲).
- کارآفرینی به عنوان یک تسریعکننده و جرقهٔ رشد است که توسعهٔ اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن(Wilke)، ۱۹۸۰ )
- کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف (B - Kirchhoff )، ۱۹۹۴).
- رابرات لمب R.K .Lamb ) ، ۱۹۰۲) معتقد بود که «کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است که توسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمدهٔ کارآفرینان را اجرای فرآیند گستردهٔ ایجاد جوامع محلی، ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست.
- هربرتون ایوانز Herberton G.Evans ) ، ۱۹۵۷ ) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کار مورد نظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد.
- ردلیچF.Redlich) ، ۱۹۵۸) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکننده فعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد.
- مک کلهلند ( D.M.Clelland ، ۱۹۶۱ ) معتقد بود که کارآفرین کسی است که «یک شرکت (یا واحد اقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد.»
- پنروز (E.Penrose ،(۱۹۶۸ جنبهٔ اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کارهای فرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند.
- کارلند (J.c.carland، (۱۹۸۴ معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد، شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند.
- چل و هاروث ( E.Chell & J.Haworth ، ۱۹۸۸ ( در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که کارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابی به ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند.
- پیتردراکر ( P.Draker ، ۱۹۸۵ ) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید.
- ادی و اولم ( G.Eddy & K.Olm ، ۱۹۸۵ ) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر به مخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگری همچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد.
- تراپ مان و مورنینگ استار ( J.Torpman & G.Morningstar ، ۱۹۸۹ ) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دههٔ ۱۹۹۰ مینویسند:
کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد. کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند.
- جفری تیمونز( J.Timmons، ۱۹۹۰ ) درخصوص کارآفرینی مینویسد: «کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرآیند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها، سازمانها و جامعه میباشد.
- دیوید مک کران و اریک فلانیگان ( D.Mckeran & E.Flannigan ) کارآفرینان را افرادی نوآور، با فکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کار میکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند.
با توجه به موارد گفته شده می توان گفت در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع که مورد پذیرش همهٔ صاحبنظران قرار گیرد از واژه کارآفرینی ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام جوزف شومپیتر(Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است. بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکهٔ اصلی در توسعهٔ اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش ویعبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد. شومپیتر مشخصهٔ اصلی کارآفرین را «نوآوری»میدانست و کار یک کارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف کرد. وی در کتاب «نظریهٔ اقتصاد پویا» اشاره میکندکه تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصهٔ یک اقتصاد سالم هستند.
● سابقه کارآفرینی در دنیا
در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که درکار مأموریت نظامی بودند کارآفرین می خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.
کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای خود تشریح کردهاند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب دادهاند.
از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد». همچنین کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهند.
دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند.
● سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی
به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود:
دوره اول ( قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی) : در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است.
دوره دوم ( قرن ۱۷ میلادی) : این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میباشد.
دوره سوم ( قرون ۱۸و ۱۹ میلادی) : در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم ( دهههای میانی قرن بیستم میلادی) : در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه ۱۹۷۰ تاکنون ) : در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهند.
تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است:
ـ موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه ۱۹۵۰ شروع میشود.
ـ موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه ۱۹۶۰ بوده شامل ارائه رشتههای آموزش کارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است.
ـ موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود که از اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است.
● سابقه کارآفرینی در ایران
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است. این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعهٔ آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسئولان در این خصوص، صرفاً جنبهٔ اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود. در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند: بارور شدن خلاقیتها، ترغیب به نوآوری و توسعهٔ آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعهٔ تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبهٔ اشتغالزایی آن توجه شود، از سایر پیامدهای آن بیبهره خواهیم ماند .
● ریشه های کارآفرینانه
هیچ معلمی نیرومندتر و نافذتر از مثال خوب نیست. مطالعات در این زمینه نشان می دهد که بیش از نیمی از آغاز کنندگان حرف جدید والدینی داشتهاند که صاحب یک حرفه بودهاند. نویسنده آنرا بطور خلاصه بدین ترتیب بیان میدارد: افرادی که دست به ایجاد شرکت می زنند احتمال قریب به اتفاق از خانواده هایی هستند که در آن والدین یا فامیلهای نزدیکشان در همان حرفه مشغول فعالیت بودهاند. افراد مسنتر مثال یا مدلهایی برای فرزندان خود بودهاند و احتمالاً برایشان فرقی نمیکرد که در کار خود موفق باشند یا خیر. بهر حال، برای فرزندان که در چنین خانواده هایی بزرگ میشدند، عمل شروع یک حرفه جدید ممکن بنظر میرسید و کاری بود که آنها قادر به انجامش بودند.
▪ تاثیر تجربه
تجربه و دانش فنی نقش اساسی را در ایجاد شرکت موفق بازی مینماید. مهارتها و صلاحیتهای مدیریتی برای تاسیس یک شرکت لازم است. بسیاری از مطالعات مشخص میسازد که ۹۰% یا بیشتر مؤسسان (بنیانگذاران) شرکتهای خود را در بازار و صنایع مشابهی آغاز مینمایند که در آنها مشغول فعالیت بودهاند.
▪ ویژگیهای اکتسابی و نیازهای نقش فرد
مجموعه عوامل مهم دیگری که مؤسسان به شکل سودمندی می توانند بعنوان قسمتی از فرایند شروع در نظر آورند، استعداد، اختیار و مشخصات خود آنها می باشد. مطالعات چند سال اخیر درباره کارآفرینان که در عمل و مشخصات افراد شاغل در تمام مدت اشتغال خود آموخته اند را تأیید میکند.
متأسفانه وسایل اندازه گیری هنوز آنقدر پیشرفت نکرده اند تا به ما اجازه این چنین تحقیقاتی را بدهند که بتوان بر اساس آن بوضوح این عوامل را با دقت و صراحت قابل اعتماد معین و مشخص نمود.
● نقش کارآفرینان در توسعه
به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولتها در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تلاش می کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش درجهت کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند.
کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت درجهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب می شوند. آنها تصدیق می کنند که موفقیت و بقا در چشم اندازهای برخواسته از فردا، نیازمند چالاکی، قوه ابتکار و خلاقیت است. علاوه بر این کارآفرینی به ریسک پذیری، نوآوری و کنش کارآفرینانه هم نیاز دارد. براساس نظریات اقتصادی و تجارب حاصله در اقتصادهای روبه رشد، کارآفرینان موتور محرکه توسعه و رشد اقتصادی محسوب می شوند و بالطبع اشتغالزایی یکی از رهاوردهای مهم کارآفرینی است.
متاسفانه در کشور ما و در چند برنامه اخیر توسعه، توجه خاص به این مهم نشده و حتی می توان گفت که این مفهوم برای بسیاری از دست اندرکاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شـــاید به همین دلیل تاکنون برنامه ریزی و بسترسازی مناسبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی بویژه در دانشگاههای کشور صورت نپذیرفته است.
● کارآفرینی رقابت در کسب و کار را تقویت میکند
فعالیتهای جدید کارآفرینانه و یا آغاز مجدد یک کسب و کار(حتی پس از انتقال یک واحد اقتصادی به مالک جدید) به افزایش بهرهوری کمک قابل توجهی میکند. این فعالیتها فشار را برای افزایش رقابت افزایش میدهد و همچنین واحدهای دیگر را وادار میکنند که یا کارایی خود را افزایش دهند و یا دست به ابداع بزنند. افزایش بهرهوری و ابداع در واحدهای شغلی چه در سازمانها، تولیدات، خدمات و یا بازار توان رقابت یک اقتصاد به طور کلان را افزایش میدهد. این فرآیند به مصرفکنندگان امکان بهرهگیری زیاد با قدرت انتخاب بالا و قیمتهای پایین را میدهد.
● کارآفرینی تواناییهای انباشته فردی را آزاد میکند
یک شغل تنها راهی برای انباشت پول و سرمایه نیست. معیارهای دیگری نیز مانند امنیت، میزان استقلال، تنوع کارها و علایق نیز در یک کسب و کار مورد نظر است. سطح درآمدی بالاتر، افراد را به ارضای نیازهای بیشتری هدایت میکند. نیازهایی مانند استقلال و اتکا به نفس نمونههایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا میکنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوارهای کشور انگلستان افراد در کنار انگیزههای مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیازهای معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب میکنند. در خور توجه است برای کسانی که نتوانستهاند شغل دلخواه خود را انتخاب کنند کارآفرین شدن ممکن است برخاسته از نیازهای اقتصادی باشد. کارآفرینی ممکن است فرصت یافتن موقعیتهای شغلی بهتری را به آنها بدهد. رضایت شغلی در میان کارآفرینان در مقایسه با کارمندان به مراتب بیشتر است. بر اساس تحقیقات انجام شده در حدود ۳۳ درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمندی ندارند و ۴۵ درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمند نیز دارند از شغل خود رضایت دارند. این در حالی است که این میزان برای کارمندان در حدود ۲۷ درصد است.
● کارآفرینی سازمانی
علاوه بر افرادی که مایلند کارآفرین شوند و سرمایه گذارانی که مایلند آنها را حمایت کنند، افراد زیادی به آنچه که به عنوان کارآفرینی درون سازمانی یا کارآفرینی در بستر یک شرکت سهامی بزرگ از آن یاد میشود تمایل دارند. از اوایل دهه ۱۹۸۰ با اهمیت یافتن کارآفرینی و تاکید شرکتها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند، موجب هدایت فعالیتهای کارآفرینانه به درون شرکتها شدند (وانکن و دیگران، ۱۹۸۸، ص ۱۶).
همراه با رسوخ فرآیندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ شرکتها، دردهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، کارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزایندهای موردتوجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرآیند اختراع، نوآوری و تجاری کردن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه ۱۹۸۰، و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابتهای جهانی اهمیت تفکر و فرآیندهای کارآفرینانه در شرکتهای بزرگ، بیش از گذشته موردتاکید قرار گرفت و محققان کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکتهای بزرگ معطوف ساختند (استیونسون و گامپرت، ۱۹۸۵). البته لازم به توضیح است که فعالیتهای مخاطره آمیز در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یک سازمان جدید یا تاسیس یک شرکت بوده، و فعالیت مخاطره آمیز در مفهوم کارآفرینی شرکتی به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شرکت است.
یک اصل بسیار ساده موجب پیدایش کارآفرینان درون سازمانی شد. اصل مزبور چنین است: در وجود انسان نعمتی قرار دارد که او را وادار به خلاقیت می کند، یعنی چیزی پدید می آورد که پیش از آن بدان صورت وجود نداشته یا بدان خوبی کارنمی کرده است. چنین نتیجه می شود که شرکتها می توانند ازطریق تشویق کارکنان و ترغیب آنها به رفتاری همانند «کارآفرینان داخلی سازمان باعث شوند که آنها درجهت افزایش سود، نوآوری کنند و سپس به این افراد آزادی عمل داده شود تا بتوانند بدون درگیری با قوانین و مقررات دست و پاگیر (دیوان سالاری) طرحهای خود را به اجرا درآورند.
● چارچوب کارآفرینی سازمانی
با آشکار شدن مفهوم کارآفرینی بویژه مفهوم کارآفرینی سازمانی و ضرورت آن در توسعه سازمان و جامعه، تردیدی در تربیت کارآفرینان سازمانی جهت تحقق این هدف بزرگ باقی نمی ماند. باتوجه به اینکه در تاکید بر اهمیت کارآفرینی سازمانی، کارآفرینانی سازمانی به عنوان موتور نیرومند توسعه سازمان و جامعه خود شناخته شدند، آنچه اهمیت حیاتی پیدا می کند، روشن کردن و به راه انداختن این موتورها جهت توسعه است. برای روشن شدن موتور، کافی است استارت زده شود ولی برای استمرار فعالیت آن باید همواره به آن سوخت رسانی شود و شرایط جهت فعالیت بی نقص آن مهیا گردد. به هرحال برای آگاه شدن و شروع به حرکت کارآفرینان سازمانی کافی است آموزشهای لازم در این زمینه به آنها ارائه تا جرقه کارآفرینی در ذهن آنان زده شود و درعین حال ضرورت مسئله نیز برای آنها معلوم گردد و اما برای تداوم این حرکت باید با پرورش آنان از طریق اقداماتی مانند حمایت مدیریت، ایجاد تفکر استراتژیک کارآفرینی، ایجاد عوامل ساختاری و فرهنگی و ... بستر فعالیت مستمر را فراهم کرد.
● آموزش کارآفرینی سازمانی
به طورکلی بنابه یک تعریف جامع، آموزش به معنای معلومات و رشد فکری است که از راه تحصیلات رسمی و غیررسمی و مطالعه به دست می آید. اساس آموزش بر یادگیری است و هر سازمانی می کوشد تا کمک کند عملکرد افراد در شغلشان موثر شود. برنامه آموزشی همانا سازمان بخشیدن به این تجربیات است به طریقی که نگرشها یا مهارتهای موردنیاز را متناسب کرده و بهبود بخشد. بنابراین، آموزش کوششی است که توسط سازمانها برای تغییر رفتار افراد ازطریق فرآیند یادگیری و به خاطر افزایش اثربخشی آنها صورت می گیرد. آموزش کلیه مساعی و کوششهایی است که درجهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارتهای فنی، حرفهای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی خود میکند. هدف از آموزش کارکنان انتقال معلومات و محفوظات نیست. هدف، انبارکردن نتایج به دست آمده در ذهن کارمندان نیست. زیرا این دستاوردها در کتابها و کتابخانه ها موجود است. آموزش و پرورش صحیح آن است که انسان را برای جستجوی مداوم راه حلهای جدید مجهز کند. نگرشی که همراه با کسب دانش به دست می آید، به مراتب از خود دانش مهمتر است.
اولین مرکزی که در دنیا دوره ویژه کارآفرینی درون سازمانی را برگزار کرد، موسسه توسعه کارآفرینی در هند است. ازجمله اهداف کلان این دوره می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱) آگاه ساختن شرکت کنندگان با استعدادهای نهفته کارآفرینی و هدایت آنها به سوی نوآوری.
۲) توسعه و ایجاد جو کارآفرینی درون سازمانی.
۳) ایجاد اطمینان در شرکت کنندگان دوره مبنی بر اینکه بینش و بصیرت ایجاد شده درجهت رشد و توسعه بیشتر خواهدبود.
۴) کمک به توسعه شیوه رهبری کارآفرینانه در سازمان.
۵) انگیزش افراد برای تبدیل شدن به سردمداران موفقیت در سازمان.
موارد آموزشی در این دوره شامل امکان سازی و ایجاد محیط کارآفرینانه برای نوآوری، ارتقا و درک فرصتها، رهبری انتقالی، توسعه انگیزه ها و تواناییهای کارآفرینی، ارائه ایده های خلاق، و برنامه ریزی استراتژیک برای ارائه محصول و خدمات جدید است. شرکت کنندگان در این دوره مدیران بخش دولتی و مدیر - مالکان شرکتهای صنعتی (تولیدی و خدماتی) هستند، که در ابتدای دوره مورد آزمون تشخیص ویژگیهای روانشناختی قرار می گیرند.
ازجمله برنامه های آموزش کارآفرینی برنامه SIYB است که توسط سازمان بین المللی کار ارائه و در بیش از ۶۰ کشور درحال توسعه اجــرا گردیده است. برنامه آموزشی SIYB برنامه ای آموزشی و مشاورهای است که به منظور تربیت و پرورش کارآفرینان در واحدهای کوچک (اعم از صنعتی، خدماتی و تجاری) تنظیم شده است. برنامه آموزشی SIYB دربرگیرنده بسته های متنوع آموزشی است. بسته های SYB و IYB مهمترین بسته های این برنامه آموزشی هستند. برنامه SYB برنامه ای است آمــوزشی برای کسانی که ایده ای برای راه اندازی کسب و کار عملی دارند. و برنامه IYB به آموزش اصول و مفاهیم مدیریتی و روشهای اداره بنگاه به صاحبان و مدیران واحدهـای کوچک تولیدی و خدماتی که درصـــدد رشد و توسعه بنگاه خویش هستند می پردازد. طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط سازمان بین المللی کار در کشورهای جهان بیش از یکصد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفتند و تحقیقات نشان می دهد که شرکت کنندگان از برنامه راضی بوده و آن را مفید یافته اند و برنامه ها به نظرشان بی ربط نبوده است و همچنین تحقیقات نشان میدهد که آموزشهای IYB بر میزان اشتغال و سودآوری بنگاهها تاثیر جدیدی برجای گذاشته است.
کارفرمایان اینترنتی، شرکت هایی هستند که با تعریف شغل های خاصی که مبتنی بر وب است، کارمندان مختلفی را براساس موضوع پروژه جذب، و از آنها در مدت و روش خاص، بهره برداری می کنند.
●شغل مبتنی بر وب
کارفرمایان اینترنتی، شرکت هایی هستند که با تعریف شغل های خاصی که مبتنی بر وب است، کارمندان مختلفی را براساس موضوع پروژه جذب، و از آنها در مدت و روش خاص، بهره برداری می کنند. معمولاً این مراکز، روند کاری خود را در شبکه وب و از طریق آن دنبال می کنند به گونه ای که برخی مذاکرات و حتی گردش های مالی و حقوقی پرسنل نیز، از طریق وب با کارت های الکترونیکی و ویدئو کنفرانس های دیجیتالی، پیگیری می شود. روش مدیریتی کارفرمایان اینترنتی، تا حدی شبیه روش مدیریتی خاصی است که از آن به عنوان شیوه مدیریت ماتریسی نام می برند. در روش مدیریت ماتریسی، هر کاری براساس نوع پروژه و نوع وظیفه افراد تعریف می شود و پس از پایان هر پروژه، ممکن است، افراد تحت استخدام، یا در جایی دیگر به کار گمارده شوند یا به طور کل، از کار بر کنار شوند و قرارداد آنها پایان یابد. در روش مدیریت ماتریسی، عدم تمرکز و سلسله مراتب مدیریتی به مقیاس روش های سنتی رعایت نمی شود و هدف مداری کامل در آن مورد نظر است. مدیریت بر مبنای هدف یا (Management by Objective) که پیتر دراکر به آن معتقد است، در این نوع مدیریت محسوس است. کارفرمای اینترنتی، به مکان انجام کار، حالت زمانی و مکانی کارمندان خود، کاری ندارد و تنها نتیجه فرآیند کاری هر تیم را، از مدیر آن تیم درخواست می کند. به این نوع کارفرمایان، کارآفرینان دیجیتالی می توان اطلاق کرد. مفهوم Digital Entrepreneurship، آن نوع کارآفرینی در نظر گرفته می شود که با استفاده از ابزارهای آی تی، شغلی مرتبط با زمینه های آی تی را تعریف و در ظرف سایبرنتیکی وب، آن را پوشش و انجام می دهد. مسائلی در زمینه تجارت الکترونیک، طراحی و توسعه صفحات وب، مدیریت الکترونیکی پروژه، آموزش از راه دور و مسائل مربوط به آن، روابط عمومی الکترونیکی، مسائل مربوط به دولت الکترونیک، بازی های اینترنتی، کنفرانس های اینترنتی و مثال های متعدد دیگر، به عنوان مولفه هایی است که در کارآفرینی دیجیتالی قابل تعریف و کاربرد است.
• کارآفرینان دیجیتال
شرکت های مطرح دنیا در زمینه کارآفرینی دیجیتال، شرکت هایی مانند گوگل، یاهو، ebay و حتی بی بی سی هستند. شرکت یاهو در پورتال الکترونیکی خود، که هزاران صفحه وب را در اختیار میلیون ها کاربر خود قرار داده است، صدها بخش اطلاعاتی و خدماتی را برای کاربران و مشتریان جهانی خود، فراهم کرده است. این پایگاه کارآفرین دیجیتالی، که به بیش از ۱۰ زبان دنیا بارگذاری شده است، سالانه چند صد میلیون دلار درآمدزایی دارد و بیش از هزار کارمند در اقصی نقاط جهان، آن را مدیریت و هدایت می کنند که برخی از آنها، فقط در استخدام شرکت و در خانه خود مشغول به کار هستند. تجارت های کوچک الکترونیکی که امروزه تحت نام e-Small Business تعریف می شود، در پایگاه کار، رین یاهو، خود زمینه ساز بیزینس های دیگر است. البته امروزه با گسترش الکترونیکی بازارهای سرمایه، بورس بازی الکترونیکی مانند آن چه هم اکنون در بازار فارکس www.forex.com مطرح است، زمینه ساز خوبی برای کسب و کارهای مبتنی بر وب شده است. شما از طریق وب سایت بازارهای بورس، می توانید نمادهای مالی شرکت های مختلف را بررسی و پس از طی یک دوره کلاس آموزشی و توانمندی فنی و تکنیکی در تحلیل بازار سرمایه، به خرید سهام و فروش آن به صورت الکترونیکی اقدام کنید. امروزه بورس بازی الکترونیکی، زمینه ساز پررنگ تر شدن فعالیت های کارگزاران الکترونیکی بورس نیز شده است. کارگزاران که واسطه خرید کاربران بورس هستند، کار خرید و فروش سهام را آسان کرده اند. همین کارگزاران بورس نیز زمینه ساز کارآفرینی جدیدی در دنیای سایبر شده اند که در سال های آینده، نقش ارزنده خود را به طور فراگیرتری در اختیار کاربران وب قرار می دهند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کارفرمایان مبتنی بر وب، در ایجاد و خلق کارآفرینی دیجیتالی، موثر هستند و می توان از طریق آنها، کسب و کارهای مختلفی را در اختیار داشت. البته این فقط برای متخصصان آی تی نیست. شاید شما یک طراح قطعات ماشین باشید و بتوانید براساس نیازمندی شرکت تولید خودرو، طرح های مختلف را از طریق اینترنت ارسال و به صورت تصویری با مدیر بخش طراحی شرکت مزبور در فلان کشور، به صورت مستقیم گفت وگو کنید یا در جلسه تیم طراحی آنها، حضور دیجیتالی داشته باشید. یا آن که به عنوان مهندس سیالات، بتوانید برخی از دروس این رشته را در دانشگاه مجازی فلان دانشگاه، به تعدادی دانشجو در تالار کنفرانس الکترونیکی دانشکده مجازی تدریس کنید. یا آن که مشاوری در زمینه تغذیه برای شبکه اینترنتی مدارس فلان شهر باشید. مهم آن است که تخصص شما از طریق قابلیت های الکترونیکی در اختیار کاربران در اقصی نقاط جهان قرار بگیرد. این زمینه را برای گسترش کارآفرینی دیجیتالی و کسب و کارهای الکترونیکی و بالطبع، اشتغال زایی اینترنتی و در نهایت، کاریابی اینترنتی فراهم می کند.
• کاریابی اینترنتی در ایران
کسب و کارهای مبتنی بر وب در کشور، در ۱۵ سال اخیر، آرام آرام در حال گسترش و فراگیری است. گسترش ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور، در خلق بیزینس های الکترونیکی تاثیرگذار بوده اند. نمونه های کاریابی اینترنتی در ایران، اخیراً رو به افزایش است و این مسئله، نمایانگر نیازمندی جامعه در استفاده از خدمات کاریابی وبی در جامعه اطلاعاتی است. یکی از اقدامات ارزنده ای که در زمینه کاریابی وبی در سال های اخیر صورت گرفته است، برنامه های مربوط به سازمان همیاری اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاه ها است که زیر نظر جهاد دانشگاهی، صورت می پذیرد.
در این پایگاه ها، با ارائه فرصت های شغلی در زمینه های مختلف، به کاربران امکان جست و جوی کدهای موضوعی شغلی در نقاط مختلف کشور داده شده است و فرصت های استخدامی مراکز و نهادهای وابسته به دولت نیز در آن درج شده است. این پایگاه های رسمی، ارزش اطلاعاتی شغلی بالایی در اختیار دارند و از این رو، جست وجوکننده، از اعتبار کد شغلی مربوطه تا زمانی خاص که در سایت اعلام شده است، مطمئن است. سایت اینترنتی www.iranjobs.com نیز بر همین منوال پایه گذاری شده است که مشاهده آن خالی از لطف نیست. البته در سایت ایران مانیا نیز می توان به فرصت های شغلی مختلف دست یافت. اما رویکرد این پایگاه بین المللی است. برای کسب اطلاعات بیشتر به نشانی: www.iranmania.com/jobs مراجعه کنید. به سادگی پایگاهی متعلق به فارسی زبانان در اینترنت ایجاد شده است که استعدادیابی الکترونیکی را در دستور کار خود قرار داده است و از متقاضیان شغل می خواهد تا CV خود را به این مرکز ارسال تا از فرصت های شغلی داخلی و خارجی آنها استفاده کنند. www.irantalent.com پایگاهی است که فقط به منظور معرفی این شیوه کاریابی اینترنتی معرفی می شود و به طور کل، این مقاله مسئولیت صحت و سقم مطالب منتشر شده در این پایگاه ها را به عهده ندارد. سایت های کاریابی محلی اینترنتی بسیاری در کشور ایجاد شده اند که سایت کاریابی استان قم به نشانی: www.qom-market.com نمونه ای از این پایگاه ها به شمار می رود. به خاطر حضور گسترده متخصصان و مهاجران ایرانی در بازار کار کشورهای آمریکای شمالی، پایگاه های کاریابی و مختلفی در این کشور ها، مورد استفاده خیل عظیم مهاجران ایران قرار گرفته است که از آنها می توان به سایت: www.workopolis.com اشاره کرد. جنبه های مختلف کاریابی اینترنتی، فقط از طریق مراجعه به سایت های کاریابی نیست. بلکه برخی از کاربران با راه اندازی سایت های مشاوره و اطلاع رسانی در زمینه های گوناگون فنی و مهندسی و تجاری، به امور خاصی برای متقاضیان می پردازند و خدمات اینترنتی ارائه می دهند که به نوعی اشتغال زایی اینترنتی است. نمونه آن سایت هایی مثل: www.iranwebmarketing.com، www.ICCiran.com و... است که با ارائه خدمات و تخصص های خود، بازاریابی و اطلاع رسانی تجاری و فنی را در حوزه وب برای مشتریان خود به ارمغان می آورند. امیدواریم در برنامه چهارم توسعه ۵ ساله کشور، با گسترش مراکز کاریابی الکترونیکی و همت دولت به باروری کسب و کار الکترونیک و خلق کارآفرینان دیجیتالی، بیکاری حدود ۱۵ درصدی کشور، به رقم های تک رقمی مورد انتظار، با توجه به قابلیت های کسب و کار الکترونیکی، کاهش یابد:
برگرفته از سایت:آفتاب