اصولا جهت رسیدن به یک جامعه کارآفرین، رشد فعالیتهای گروهی نیز ضروری است و بدون چنین ویژگی، کارآفرینی در جامعه فراگیر نخواهد شد.
برای تشکیل یک گروه کاری توجه به عوامل زیر میتواند مفید واقع شود.
1 -ابتدا یک موضوع مورد علاقه بیابید که ممکن است مرتبط با کار و یا امور زندگی شما باشد و از اینکه در این زمینه فعالیت میکنید لذت ببرید و حتی بتوانید چندین سال در این زمینه مطالعه و بررسی کرده و نتایج آن بتواند در شغل و یا زندگی شما اثرگذار باشد. فرض کنید تصمیم گرفتهاید در زمینه «حفظ محیط زیست» به بررسی بپردازید، لذا این موضوع میتواند شروعی برای تشکیل یک گروه کاری در زمینه حفظ محیط زیست باشد. به خاطر داشته باشید، موضوعی را انتخاب کنید که سبب ایجاد یک انگیزه قوی در شما شود. به گونهیی که مشکلات نتواند به راحتی شما را از ادامه این راه بازدارد .
2 -اکنون شما باید به جستوجوی افراد علاقهمندی بپردازید که دوست دارند در رابطه با موضوع مورد نظر با شما همکاری کنند حتی اگر انتخاب این افراد مدت زمان زیادی طول بکشد و به خاطر داشته باشید اولین پایه تشکیل یک گروه کاری موفق، وجود افراد با انگیزهها و علاقهمند به موضوع مورد بحث است .
3 -هنگامی که گروه کاری خود را تشکیل دادید برای آن هدف و وظایفی را تعریف کنید. برای مثال ممکن است یک گروه تشکیل دهید که هدف از آن «دستیابی به دانش IT» است. ابتدا هدفهای مورد نظر را تعریف کنید و آن موقع وظایف هر کسی را در گروه برای رسیدن به آن هدف تعیین کنید ،به گونهیی که هر کس بتواند در یک مدت زمان مشخص وظایف خویش را به انجام رساند و ارایه گزارش کند .
4 -تلاش کنید یکی از اعضای گروه شما اهل نوشتن و نویسندگی باشد تا بتواند نتایجی را که در گروه به دست میآید به خوبی ثبت کند. این مستندات سبب میشود اندیشه گروه آرام آرام به دیگران منتقل شده و مورد نقد و بررسی قرار گیرد و گهگاه لازم است اعضای گروه نتایج فعالیتهای خویش را به صورت یک مقاله در اختیار دیگران قرار داده و زمینه برای تبادل اندیشه و افکار میان علاقهمندان به موضوع فراهم شود .
5 -مسوولیت گروه، کاری مشکل است لذا فردی که مسوولیت گروه را میپذیرد باید در برقراری ارتباط با دیگران،فردی موفق باشد. او باید دانستههای خویش را در خصوص برقراری ارتباط موثر با دیگران افزایش دهد، به گونهیی که بتواند در قلب دیگران نفوذ کند. انسانها زمانی علاقهمندند با دیگران ارتباط صادقانه و خوبی برقرار کنند که این ارتباط از قلبها آغاز شود و اصولا هیچ کس قادر نیست در قلب دیگران نفوذ کند، مگر آنکه از خصایل اخلاقی ارزشمندی برخوردار باشد . مسوول گروه باید سختکوشتر، ثابت قدم تر و چه بسا مطلعتر از دیگران باشد و او باید گوی سبقت را از بابت مطالعه و جستوجوگری از دیگر اعضای گروه برباید تا از این طریق زمینه برای همبستگی بیشتر در گروه پدید آید .
6 -حفظ احترام میان اعضای گروه از اصول اساسی حاکم بر گروه است. انسانها همه به دنبال تکامل و رشد شخصیت هستند و هنگامی که افراد در گروه، کسب شخصیت کرده و مورد احترام واقع میشوند، زمینه برای ارتقای بهداشت روانی در بین اعضا، مهیا میشود. به همین خاطر همبستگی میان اعضا بیشتر شده که این خود سبب پایداری گروه میشود .
7 -آموزش مستمر باید در گروه تداوم یابد و هر کسی باید بکوشد دانستهها و علم و دانش خویش را در خصوص موضوعات مرتبط با گروه افزایش دهد و نتایج آن را به دیگران منتقل کند و هر کسی باید تنها در فکر رشد دیگری در گروه باشد در غیر این صورت گروه در آینده از هم خواهد پاشید. باید این نکته به خاطر سپرده شود که اگر در جامعه یی هر کسی سعی کند جلوی رشد دیگری را مسدودکند تا از این طریق رشد یابد، فرصتهای لازم برای خلاقیت و رشد چنین جامعهیی بر باد خواهد رفت .
8 -یکی از نکاتی که اعضای گروه باید به آن توجه کنند، انجام مطالعات در زمینه خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی است و همچنین لازم است اعضا با تکنیکهای مورد نیاز برای گروه نظیر یورش فکری، تکنیک شش کلاه تفکر و دیگر تکنیکهای خلاقیت آشنا شوند و در زمینه تکنیکهای حل مشکل، بیشتر بدانند و در این رابطه مطالعه و تمرین کنند.
9- صبر و انتقادپذیری از ویژگیهای مهم فرهنگ فعالیتهای گروهی است، اعضای گروه باید همیشه آماده پذیرش سختترین انتقادات بوده و در برابر ناملایمات صبر فراوان داشته باشند. انسانها از نظر خصوصیات شخصیتی متفاوتند. زمانی که انسانها در شروع فعالیتها کنار هم قرار میگیرند، بعضی از خصوصیات رفتاری غیرقابل تحمل به نظر میرسند، درست مانند چرخدندههایی که با یکدیگر جفت نمیشوند و همین موضوع باعث برخورد چرخدندهها و اصطکاک میان آنها میشود. اما میان انسان با چرخدندهها فرق بسیار اساسی وجود دارد. آدمی قادر است با گذر زمان کمکم خود را با شرایط تطبیق دهد، لذا در اینجا صبر بسیار، ضروری است.تحمل سختیهای شروع کار و تحمل بعضی خصوصیات رفتاری انسانها سبب میشود آرامآرام انسانهای صبور به نتایج ارزشمندی دست یابند. صبر باعث میشود آدمی از انجام رفتارهای شتابزده وغیرمنطقی خودداری کرده و شاهد نتایج شیرین اعمال خود در آینده باشد.
10-گهگاه لازم است گروه از متخصصین مرتبط با موضوعات مورد بحث دعوت کرده و از نظرات آنان بهرهمند شود. شرکت در سمینارها، نمایشگاهها و...میتواند فرصتی برای دیدار با متخصصان و افراد صاحبنظر باشد.
11-اعضای گروه باید سعی کنند در عرصه پژوهش نیز وارد شوند تا بتوانند به نتایج ارزشمند دست یافته و در کنار آن به انتقال افکار نو پرداخته و راهحلهای کاربردی و ارزشمند به جامعه ارایه کنند.
12-سیمونتون از محققان خلاقیت بیان میکند که فرد پس از ده سال درگیر شدن در یک مساله و کسب تجربه و تخصص در آن زمینه، به خلاقیت واقعی دست مییابد و لذا تداوم فعالیتهای گروه در مدت زمان طولانی نتایج شگفتانگیز و ارزشمندی در پی خواهد داشت.
13-گروه میتواند در بعضی مواقع جلسات خود را در مکانهای تفریحی و فرحبخشی نظیر مکانهای سرسبز برگزار کند که این خود میتواند انگیزه بیشتری برای تداوم بحثها باشد.
14 -گروه باید علم و دانش خویش را در رابطه با رایانه و اینترنت و زبان انگلیسی ارتقا دهد و از اطلاعات روز برخوردار شود به گونهیی که اعضا بتوانند از منابع خارجی بهره برده و از طریق و بلاگها و یا وبهای ایجاد شده توسط گروه به انتشار نتایج فعالیتهای خود بپردازند. این اقدام سبب میشود که زمینه برای جذب علاقهمندان و تبادل نظر در سطحی بسیار وسیعتر و در مقیاس فراملی پدید آید که این خود زمینهساز انتقال علم و دانش به داخل مرزهای کشور است و اعتبار ملی را ارتقا میدهد.
15-گروه باید نتایج فعالیتهای خود را برای علاقهمندان در همایشها ارایه کند. این اقدام باعث خواهد شد که گروه بازخوردهای ارزشمند از دیگران دریافت کرده و از طرفی بتواند با انگیزش بیشتر به نقد و بررسی و اصلاح فعالیتهای خویش بپردازند.
16-لازم است اعضای گروه در زمینه «روانشناسی گروه» مطالعه کنند. کسب اطلاعات در این خصوص میتواند زمینهساز شناخت اعضای گروه از یکدیگر شده و زمینه برای همبستگی بیشتر شود.
بدون شک تشکیل گروه و ادامه فعالیتهای آن همچون تولد موجودی است که اگر تداوم یابد، آرامآرام رشد و تکامل یافته و به مرحلهیی خواهد رسید که نتایج ارزشمندی از خود به جامعه ارایه میکند و چه بسا زمینهیی برای وقوع خلاقیت و کارآفرینی در جامعه و شروعی برای سازندگی در جامعه باشدو ذکر این نکته لازم است که بدانیم اگر این گروه در فکر خدمت به جامعه نباشد بدون شک در نیمه راه از حرکت باز خواهد ایستاد.
برگرفته از سایت:فکر نو
مفهوم کارآفرینی
کارآفرینی مفهومی است که تاکنون از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و همه بر این باورند که کارآفرینی (Entrepreneurship) موتور محرکهی توسعهی اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. سه دلیل مهم کشورها برای توجه به مقوله کارآفرینی، تولید ثروت، توسعهی تکنولوژی و اشتغال مولد است. در حالی که در کشور ما به اشتباه این مفهوم صرفا با اشتغالزایی مترادف شده و فقط برای حل مشکل اشتغال به سمت کار آفرینی پیش میرویم. در اواخر دههی 70 در بسیاری از کشورهای پیشرفته به علت تغییر در ارزشها و گرایشهای جامعه و البته تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسب و کارهای کوچک و افراد خوداشتغال به وجود آمد. به علت تاثیرات عمیق این پدیده مطالعات زیادی از چهار دیدگاه اقتصاد، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی انجام شده است. باوجود قدمت بررسی کارآفرینی و تلاش محققین فراوان، مانند سایر مفاهیم علوم انسانی ارائهی تعریفی قطعی و مشخص برای آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است. توجه به سیر تکاملی این مفهوم، خود شامل نکات جالبی است. در سیر تکاملی مفهوم کارآفرینی، عوامل زیادی مانند ریسکپذیری، نوآوری و ... به این مفهوم اضافه شده است. در بخش حاضر، برای درک بهتر کارآفرینی، سیر تاریخی تعریف کارآفرینی و تغییر نگرش به آن از ابتدا تاکنون مورد بررسی قرار میگیرد.
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی
ریشهی واژه کارآفرینی از کلمهی فرانسوی Entreprendre، اصطلاحا به معنای واسطه یا دلال، مشتق شده است. این واژه در طول زمان همراه با تحول شیوههای تولید و ارزشهای اجتماعی دچار دگرگونی و افزایش مفاهیم در بر گیرنده شده است. از آنجا که بررسی این تحولات و موارد کاربرد این واژه تا حد زیادی در راستای توسعهی نظریهی کارآفرینی حرکت کرده است، مروری داریم به پنج دوره دگرگونی، در مفهوم کارآفرینی.
دورهی اول: قرون 15 و 16 میلادی «صاحبان پروژههای بزرگ»
اولین تعاریف کارآفرینی در این دوره ارائه میشود. این دوره همزمان با دورهی قدرتمندی ملاکین و حکومتهای فئودالی در اروپا است. کارآفرین کسی است که مسئولیت اجرای پروژههای بزرگ را بر عهده میگیرد و البته در این راه مخاطرهای را نمیپذیرد، زیرا عموما منابع توسط حکومت محلی تامین میشود و او صرفا مدیریت میکند. نمونهی بارز کارآفرین در این دوره معماران مسئول ساخت کلیسا، قلعهها و تاسیسات نظامی هستند.
دورهی دوم: قرن 17 میلادی «مخاطرهپذیری»
در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شد: مخاطره. کانتیلون یکی از اولین محققین این موضوع، کارآفرینی را این گونه تعریف میکند: «کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت نامشخص میخرد، روی آن فرایندی انجام میدهد و آن را به قیمتی نامشخص و تضمین نشده میفروشد، از این رو مخاطرهپذیر است.» کارآفرین در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میگردید.
دورهی سوم: قرون 18 و 19 میلادی و اوایل قرن بیستم «تمایز کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنهی اقتصاد»
در این دوره ابتدا کارآفرین از تامینکنندهی سرمایه متمایز می گردد. یعنی کسی که "مخاطره" میکند، با کسی که سرمایه را تامین میکند، متفاوت است. ادیسون به عنوان یکی از کارآفرینان این دوره پایهگذار فناوریهای جدید شناخته میشود، ولی او سرمایهی مورد نیاز فعالیتهای خود را از طریق اخذ وام از سرمایهگذاران خصوصی تامین میکرد. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیر کسب و کار نیز تفاوت گذارده میشود. کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت میکند با شخصی که سود حاصل از توانمندیهای مدیریتی را دریافت میکند، تفاوت دارد.
دورهی چهارم: دهههای میانی بیستم میلادی «نوآوری»
مفهوم نوآوری در این دوره به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل میشود. از تعاریف برآمده از این دوره میتوان موارد زیر را نام برد. کارآفرین فردی نوآور و توسعهدهندهی فناوریهای به کار گرفته نشده است (جوزف شومپیتر 1934). کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع میکنند در حالی که دیگران برخلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود میدهند.(ویکلن، 1979). مفهوم نوآوری میتواند شامل همه چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام کارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آنهاست.
دورهی پنجم: دوران معاصر (از 1980 تاکنون) «رویکرد چند جانبه»
در این دوره همزمان با موج جدید ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریعکنندهی این ساز و کار، توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار میگرفت، ولی در این دوره توجه جامعهشناسان و روانشناسان نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققین بر شناخت ویژگیهای کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است. از تعاریف شناخته شدهتر این دوره میتوان به مورد زیر اشاره کرد: کارآفرینی روند پویایی در جهت ابجاد و افزایش سرمایه است، این کار توسط کسی انجام میشود که مخاطرهی از دست دادن زمان یا فرصتهای شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزش برای یک محصول یا خدمت میپذیرد (رابرت رونستات، 1983).
امروزه واژهی کارآفرینی مفاهیم زیر را به ذهن متبادر میسازد:
نوآوری
مخاطرهپذیری
ایجاد یا تجدید ساختار یک واحد اقتصادی، اجتماعی
رضایت شخصی و استقلالطلبی
کارآفرین ایدهای را یافته و آن را تبدیل به فرصتی اقتصادی میکند. در فضای کسب و کار، فرصت، فکر نویی است که قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط، بازار و نیازهای مشتری و نگرش کارآفرین او را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری میدهد. سپس کارآفرین یک طرح تجاری مینویسد که در آن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شرکت، تأمین سرمایهی راهاندازی و رشد، سازماندهی و مدیریت کسب و کار را بررسی مینماید. در واقع کارآفرین مانند یک رهبر ارکستر وظیفه دارد که مهارتها و تواناییهای مختلف را در کنار هم جمع نماید و برنامهای تدوین شده ارائه دهد. همان طور که صدا باید دلنشین باشد، طرح نهایی کارآفرین نیز باید زیبا باشد.
دو رویکرد متفاوت به کارآفرینی وجود دارد: رویکرد شخصیتی و رویکرد رفتاری. در رویکرد شخصیتی، تمرکز بر کارآفرین و شناسایی ویزگیهای فردی اوست. در واقع این رویکرد تقدم زمانی دارد چرا که اول کارآفرینان وجود داشتند و بعد کارآفرینی به عنوان یک مفهوم مستقل به وجود آمد. در رویکرد رفتاری تکیه بر رفتارهای کارآفرین در فرآیند راهاندازی یک کسب و کار است. البته قابل ذکر است امروزه کارآفرین تنها یک جزء از فرآیند کارآفرینی است. در انتها، شاید بهترین تعریفی که میتوان ارائه کرد این است که کارآفرینی عبارت است از فرآیند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها، با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی که با انگیزهی کسب سود مالی، توفیقطلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت پذیرد (هیسریچ، 1985).
انواع کارآفرینی
علاوه بر کارآفرینی فردی، در دهههای اخیر دو واژهی کارآفرینی درون سازمانی و کارآفرینی شرکتی نیز در ادبیات کارآفرینی به میان آمدهاند. علت رواج این مفاهیم، هماهنگی با تغییرات محیط اجتماعی و اقتصادی بوده است. پینگات، کارآفرینی درون سازمانی را این چنین تعریف میکند: «کارآفرین درون سازمانی، رؤیاپردازی است که مسئولیت به ثمر رساندن یک نوآوری را در درون سازمان بر عهده میگیرد.» او ادامه میدهد «کارآفرین درون سازمانی ممکن است مبتکر یا مخترع باشد، اما همیشه فردی است که میداند چگونه یک ایده را به واقعیتی سودآور تبدیل کند.» کارآفرینی شرکتی شامل فعالیتهای رسمی و غیررسمی است که با هدف ایجاد کسب و کار جدید، محصول و فرآیندهای جدید و توسعهی بازار صورت میگیرد.
تحقیقات جدید سه مفهوم را در تعریف کارآفرینی شرکتی نام میبرند: تجدید راهبرد (نوسازی راهبردها/تجدید ساختار سازمان)، نوآوری (ارائهی چیز جدیدی به بازار) و کسب و کار درون شرکت (فعالیتهای کارآفرینانهی شرکتی که منجر به ایجاد کسب و کاری جدید در درون شرکت مادر میشوند). تمایل به این گونه کارآفرینی در پاسخ به افزایش سریع تعداد رقبا، عدم اعتماد به شیوههای سنتی کسب و کار، حرکت تعداد زیادی از افراد نخبه به سمت ایجاد کسب و کارهای کوچک مستقل، رقابت بینالمللی و نیاز به افزایش بهرهوری، افزایش یافته است. در شرکتهای جدید انقلاب جدیدی به سوی تسهیل امر کارآفرینی درون سازمانی و تقدیر از کارآفرینان درون سازمانی جریان دارد.
به اعتقاد کارشناسان و متخصصان، در شرایطفعلی کشور، بهترین روش ایجاد اشتغال و حل مسئله بیکاری، توسعه و گسترش فرهنگکارآفرینی در جامعه است. زیرا یکی از علل اصلی رشد نرخ بیکاری در کشور ما، توسعهنیافتگی فرهنگ کار و کارآفرینی در جامعه است و اینکه مردم و حتی تحصیلکرده ها وفرزندان خانواده های متمول هم دنبال این هستند که ازطریق بخش دولتی کسب و کاری برایخود ایجاد کنند .
چندین سال است که جامعه ما از بیکاری جوانان رنج می برد واگرچه هر روز بیش از پیش تاوان سنگین بیکاری جوانان را می پردازیم، اما هنوز اینمشکل حل نشده است. بیکاری جوانان نه تنها ضرر و زیان های گوناگون اقتصادی و اجتماعیبرای جامعه ما ایجاد کرده، بلکه ضربات سنگین فرهنگی و اخلاقی به جامعه وارد کردهاست، به گفته جامعه شناسان و کارشناسان یکی از علل اصلی رشد بزهکاری در جوانانامروز جامعه، بیکاری است، بنابراین باید برای این مشکل اساسی کشور چاره اندیشی شودو از راه های درست و مناسب آن را حل کرد، و هرچه زودتر برای جوانان ایجاد اشتغالنمود .
راه های ایجاد اشتغال و کسب و کار
چه کسانی می توانند مشکلبیکاری و کمبود اشتغال را در جامعه حل کنند؟ اقتصاد ما یک اقتصاد سه بخشی است : دولتی، تعاونی و خصوصی. تصور اکثر جوانان این است که دولت باید برای آنها ایجاد کسبو کار و اشتغال نماید. و چشم آنها کمتر متوجه سایر بخش های اقتصادی کشور مانند بخشخصوصی و تعاونی است. کمتر جوانی را می توان در جامعه یافت که برای کسب و کار چشمشبه دولت و کارهای دولتی نباشد. اکثر آنها با وجود آنکه می دانند حقوق و دستمزد دربخش دولتی پایین است و در حال حاضر اکثر کارکنان دولت با مشکل کمبود حقوق روبروهستند، ولی با این وجود، جویای کار در ادارات و سازمان های دولتی هستند .
دولت توان جذب نیروی جدید ندارد
یکی از نکاتی که باید برای جوانانو اکثر مردم روشن شود این است که دولت نه توان جذب نیروی انسانی جدید دارد و نهاینکه باید به او اجازه داده شود که نیروی انسانی خود را بیش از این افزایش دهد . امروز اکثر درآمد و بودجه کشور صرف حقوق و دستمزد حجم وسیع نیروی انسانی بخش دولتیمی شود. در دنیا از هیچ دولتی نمی توان اسم برد که به اندازه دولت ایران، نیرویانسانی داشته باشد. در حال حاضر حدود دو میلیون و 300 هزار نفر بدون احتساب نیروهایمسلح (ارتش، سپاه و نیروی انتظامی) حقوق بگیر دولت هستند و پرداخت حقوق این نیرویعظیم انسانی، فشار زیادی را به دولت تحمیل کرده است .
در سال های اخیر اگرچهدرآمدهای نفتی و یا مالیاتی کشور افزایش یافته است، ولی به دلیل همین نیروی انسانیعظیم، تنها بخش کوچکی از این درآمدها صرف عمران و آبادانی و توسعه کشور شده است واکثر درآمدهای نفتی کشور صرف پرداخت حقوق شده است، در صورتی که اگر ما یک تعصب ملیداشته باشیم، نباید اجازه دهیم اصلی ترین درآمد ملی کشور فقط صرف حقوق ودستمزدکارکنان دولت شود، بلکه ما باید از دولت بخواهیم که این درآمدها را صرف رشد وتوسعه اقتصادی کشور که به سود همه ملت و آحاد جامعه است، کند. بنابراین نه درست ونه عاقلانه است که مردم بخواهند که دولت بیش از این نیرو جذب کند .
شکستاقتصاد دولتی در اکثر نقاط جهان
تجربه کشورهای گوناگون جهان به خصوص در سالهای اخیر نشان می دهد که اقتصاد دولتی و حکومتی در هیچ کشوری سرانجام خوشی ندارد ودر اکثر کشورها نه تنها با شکست روبرو شده، بلکه یکی از عوامل اصلی فسادهای مالی وحتی اخلاقی در آن جوامع بوده است. به همین دلیل است که در دو دهه اخیر شاهد هستیمکه اکثر کشورهایی که اقتصاد آنها به صورت دولتی اداره می شد، ناچار شدند سیستماقتصادی خود را متحول و دگرگون کنند و به جای پافشاری روی اقتصاد دولتی، به سایربخش های اقتصادی مانند بخش خصوصی و بخش تعاونی توجه بیشتر نمایند. کشورهای روسیه،چین، کره و... از جمله این کشورها هستند، به گفته سفیر چین دؼbr>? ایران، چینتوانسته است در دو دهه اخیر با جذب 500 میلیارد دلار سرمایه خارجی بیش از صدها هزارشرکت در چین ایجاد و راه اندازی کند و طبیعی است که آنها از این طریق نه تنها مشکلبیکاری حجم وسیع مردم چین را حل کرده اند، بلکه به شدت اقتصاد چین را رونق بخشیدهاند و درآمدهای عظیمی در بازار جهانی کسب کرده اند. صادرات چین در سال گذشته فقط بهکشور آمریکا حدود یکصد میلیارد دلار بوده است. کشور کره همانند چین نیز یک انقلابعظیمی در اقتصاد کشور خود بوجود آورده است و کشوری که کل خاک آن کمتر از استانخراسان ایران است، در سال گذشته حدود 240 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشته است .
ضرورت رشد بخش های تعاونیو خصوصی درکشور
به گفته دکترمحمود احمد پورداریانی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و متخصص کارآفرینی،امروز در تمام دنیا، دولت ها متوجه شده اند که خودشان نمی توانند توسعه و رشد ایجادکنند، بنابراین اکثر دولت ها در جهان سیاست هایی اتخاذ می کنند که در کشورشانکارآفرینان رشد و نمو پیدا کنند، یعنی بخش خصوصی را رشد و توسعه می دهند تا فضایکسب و کار ایجاد شود .
دکتر احمد پورداریانی در پاسخ به این سؤال که چهکسانی باید در کشور ایجاد شغل کنند و مشکل بیکاری جوانان را حل کنند، می گوید : «ایجاد شغل یا باید توسط دولت یا شرکت های موجود و یا شرکت های جدید صورت گیرد. اماامروز برای همه روشن است که نیروی انسانی دولت بیش از حد سنگین شده است و دیگر قادربه استخدام نیروی جدید نیست. از طرف دیگر شرکت های موجود نیز ظرفیت های محدودیدارند و قادر به جذب نیروی جدید نیستند و هر اندازه هم که دولت بگوید، برای جذب هرنفر سه میلیون تومان می دهد، فایده ای ندارد، چرا که شرکت های موجود نه تنها توانجذب نیروی جدید ندارند، بلکه برخی از آنها به خاطر افزایش هزینه ها ناچار به تعدیلنیروی انسانی خود می باشند. بنابراین تنها راه حل بیکاری و جذب نیروی جدید و ایجاداشتغال این است که کارآفرینی در کشور توسعه یابد و شرکت های جدید غیردولتی ایجادشود و اکنون این سوال مطرح می شود که چه کسانی باید این کار را بکنند که پاسخ مااین است کسانی که ما به آنها کارآفرین می گوییم. باید این کار را انجام دهند .»
کارآفرینی چیست؟
وقتی از بسیاری از مردم و حتی نخبگان جامعه سوالمی شود که «کارآفرینی» چیست یا «کارآفرینان» چه کسانی هستند، به سرعت پاسخ می دهندکه «کارآفرینی» ایجاد کار و شغل است و «کارآفرین» ایجاد کار می کند، در صورتی کهتعریف «کارآفرینی» و «کارآفرین» این نیست. به گفته متخصصان و کارشناسان، کارآفرینیقصه زندگی انسان های موفق هر جامعه است که به جای این که بیایند و در جایی استخدامشوند و مشغول کار شوند، خودشان کسب و کار راه می اندازند و به گفته دکتر احمدپورداریانی، کارآفرینان قهرمانان توسعه اقتصادی- اجتماعی جوامع می باشند .
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریفروشن از آن است. کارآفرینی همانند سایر واژه های مطرح در علوم انسانی، هنگامی قابلتحلیل و تبیین می باشد که بتوان تعریف یا تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه نمود. ازآن جا که مفاهیم علوم انسانی در زمره مفاهیم قطعی علوم فیزیک و شیمی به شمار نمیرود، ارائه یک تعریف قطعی و مشخص برای واژه های آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است . «کارآفرینی» نیز یکی از واژه هایی است که تعریف واحدی برای آن وجود ندارد و ازابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوت و حتی متناقضی از دیدگاه های گوناگونبرای آن ارائه شده است. وجود این عوامل در تعریف کارآفرینی از سویی نشان دهندهگستردگی و اهمیت موضوع است که می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و ازسوی دیگر نشان دهنده پویایی موضوع است که زمینه ارائه مدل ها، تعریف ها و نظراتمتفاوتی را فراهم می آورد .
به منظور آگاهی دقیق و ارائه یک تعریف علمی از «کارآفرینی» از دکتر محمود احمدپور داریانی به عنوان متخصص این رشته می خواهیم کهتعریف خود را از «کارآفرینی» ارائه کند .
دکتر احمدپور داریانی در پاسخ بهاین سوال می گوید: «خیلی ها فکر می کنند که کارآفرینی به معنای آفرینش و ایجاد کارمی باشد، در صورتی که این یک برداشت اشتباه از کارآفرینی است، من ارتباط با تحقیقیکه در دانشگاه امیرکبیر انجام دادم، از دو هزار نفر از مدیران و مسئولان کشورخواستم که تعریف خود را از واژه «کارآفرینی» مطرح کنند، حدود 80 تا 90 درصد تعریفآنها از کارآفرینی، ایجاد کار بود و طبیعی است که وقتی متخصصان و نخبگان جامعه ازاین واژه تعریف درستی نداشته باشند، عموم مردم هم تعریف روشنی از کارآفرینی نخواهندداشت .
وی می افزاید: «کارآفرینی به معنای ایجاد کار نیست .»
مفهومواژه کارآفرینی
به گفته دکتر احمد پورداریانی، واژه کارآفرینی از کلمهفرانسوی entrepreneurبه معنای «متعهدشدن » (undertake) نشات گرفته است و براساس واژهنامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیتاقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند .
دکتر احمدپور داریانی می گوید : «من خودم در سال 9991 میلادی(8731 هجری شمسی) یک تعریف از کارآفرین ارائه کردم ومعتقدم «کارآفرین» فردی است که دارای ایده و فکر جدید می باشد و از طریق ایجاد کسبو کاری که توام با مخاطره مالی و اجتماعی است، با بسیج منابع محصول، خدمت جدید بهبازار ارائه می کند، پس کارآفرین سه کار مهم می کند که اول ایجاد خلاقیت و نوآوری،دوم راه اندازی یک شرکت یا کسب و کار و طی کردن فرایند ایجاد کسب و کار و سوم ارائهمحصول و خدمت خود به بازار می باشد. بنابراین اگر در جامعه یک کسی برای اولین باردستمال کاغذی را تولید کرد، چون اولین بار است، این کارآفرینی کرده و اولو یټباکارآفرین است. به عبارت دیگر آنها که اولین ها در هر کاری هستند و با نوآوری جبهههای جدیدی در اقتصاد باز می کنند، کارآفرین هستند .
کارآفرین کیست؟
کارآفرین کیست و دارای چه ویژگی هایی است؟ دانشمندان و محققان علوم رفتاری،مدیریت و اقتصاد تعاریف گوناگونی از «کارآفرین» ارائه می کنند .
به اعتقادبرخی از دانشمندان مانند ریچارد کتیلن (cattilon) ، کارآفرین کسی است که خطرپذیر استو توانایی برقراری ارتباط بین تولیدات و خدمات، توانایی سازماندهی و نظارت بر تولیدو معرفی روش های جدید، محصولات جدید و یافتن بازارهای جدید را دارد .
اسکامپتر یکی دیگر از دانشمندان می گوید: «کارآفرین کسی است که نوآور است وقدرت خلاقیت بالایی دارد و فعالیت های جدیدی را در قالب شرکت های کوچک راه اندازیمی کند .» کول (Cole) هم می گوید: کارآفرین به شخصی می گویند که بهترین وآخرین موقعیت های اقتصادی و تجاری را کشف می کند و روش استفاده از این فرصت ها رامی داند. این فرد معمولا دارای استعداد، خلاقیت، ابتکار، سازماندهی و مدیریت در سطحبالایی است .
«دیوید مک کران» و «اریک فلانیگان» کارآفرینان را افرادینوآور، با فکری متمرکز و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کار می کنند و در نظام اقتصادی، شرکت هایی نوآور، سودآورو با رشدی سریع را ایجاد می نمایند .
مرجع: مجله مدیریت
برگرفته از: کسب و کار
یکی از عوامل موثر در توسعه کارآفرینی، توجه خاص به تقویت نظام آموزشی است، امروزه تقریبا در تمام کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در همه پایههای تحصیلی، آموزش و ترویج کارآفرینی جای ویژهای دارد
آشنایی دانشآموزان بر رویکرد کسب و کار
از آنجائیکه ورود به دنیای کارآفرینی و کسب و کار، مستلزم حساس شدن به محیط پیرامون خود و داشتن دید در کسب و کار است باید دانشآموزان با مجلات و روزنامههای اقتصادی آشنا شوند و به اخبار اقتصادی که از رادیو وتلویزیون پخش میشود نیز گوش کنند موارد دیگر قابل بیان به شرح ذیل میباشد :
دانشآموزان باید خود را برای ناامنی در وضعیت استخدامی آماده کنند و برنامههای آموزشی مدارس باید برای حل مساله بیکاری تمرکز کنند .
مدارس حرفهای باید وارد یک شبکه اقتصادی ناحیهای شوند. یک جهتیابی خارجی مدارس، شرایطی را برای توسعه یک نگرش مثبت در میان معلمان و دانشآموزان به سوی فعالیتهای بازرگانی ایجاد میکند .
مدارس باید در هر کجا که امکان دارد فعالیتهای تجاری و آموزشی را با هم ترکیب کنند. این امر باعث تشخیص کارآفرین در میان معلمان و دانشآموزان و برقراری رابطه مثبت بین کارآفرینان نوظهور و رشد کارآفرین خواهد شد. تقاضای بازار باید نقطه شروع رفورم آموزشی حرفهای محسوب شود. بنابراین باید یک وضعیت نرمال ایجاد نمود تا اینکه مدارس درگیر فعالیتهای تجاری شوند .
پس از آشنایی دانشآموزان با مفاهیم و امور کسب و کار، بازدید از کسب و کارهای موفق محلی نیز میتواند به دید و توسعه تفکر کارآفرینی دردانشآموزان کمک کند . علاوه بر بازدیدهای صورت گرفته از کسب و کارهای مختلف، دعوت کردن از کارآفرینان همان کسب و کار امری مهم میباشد تا درباره نحوه راهاندازی و اداره کسب و کار خود برای دانشآموزان صحبت کنند .
برگزاری نشستهای گروهی و دعوت از فارغالتحصیلان، سالهای گذشته که موفق به راهاندازی کسب و کار شدهاند، تا به صورت موردی تجربیاتشان را در اختیار دانشآموزان بگذارند .
گامهای آموزشی حرفهای با جهت تجاری
جامعه به اهمیت کارآفرینان واقف است. اقتصاد به کارآفرین نیاز دارد. این یک آگاهی روبه رشد درتمام نقاط دنیا محسوب میشود. کارآفرین یک منبع و ایجاد فرصتهای شغل محسوب میشود .
مدارس باید تلاش نمایند که متناسب با تغییر جامعه تغییر کنند رشتههای تحصیلی در حال تغییر است. آموزش باید طوری تنظیم شود که دانشآموزان جوان بتوانند خود را به نحو بهتری برای رویارویی با نیازهای استخدامی نوین آماده کنند. ارزیابی رشتههای آموزشی یک فرایند ثابت بوروکراسی برای ادغام توسعههای جدید در محتوای شغلی محسوب میشود . در واقع بعضی از تغییرات تکنولوژیکی آن قدر سریع رخ می دهد که آموزش رسمی همیشه در پشت توسعههای علمی باقی خواهد ماند. رشتههای تحصیلی مدرن میشوند اما هرگز نمیتوانند به طور کامل منطبق با تغییرات سریع بازار شوند. بعضی از تغییرات ایجاد شده در جامعه را نمیتوان از طریق رویکرد رشته تحصیلی سنتی پوشش داد. برای مثال یک برنامه یادگیری قدم به قدم نمیتواند برای کسب یک نگرش کارآفرینی به کار برده شود کارآفرینی را میتوان به صورت درک مستقیم و الهام، پشتکار و استقامت و ریسکپذیری توصیف کرد .
برای اینکه بتوانیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم از کشور هلند در زمینه تغییر سیاست به سمت رویکرد آموزشی کارآفرینی در مدارس را انتخاب کردیم. هلند رشته تحصیلی کارآفرینی اجباری برای مبتدیان تدوین نموده است .
تقریبا هر مبتدی و هر کارآفرین نوظهور باید صلاحیت کارآفرینی را از طریق گذراندن یک رشته کارآفرینی و امتحان مربوط به آن کسب کند. مربیان را در بیشتر موارد کارآفرینان تشکیل میدهند، رشته کارآفرینی شامل 6 واحد و مدت زمان آن 8 ماه میباشد که استانداردها توسط یک ساختار مستقل ملی و تحت نظارت وزارتخانههای مربوطه تعیین میشود. واحدهای درسی این رشته عبارتند از :
مدیریت عملیاتی
مدیریت منابع انسانی (پرنسل و سازمان )
مدیریت امور مالی (حمایتهای مالی )
بازاریابی
طراحی کسب و کار (B.P)
جهتیابی خارجی مدارس
جهتیابی خارجی یک مدرسه حرفهای عبارت است از ایجاد شرایط برای توسعه یک نگرش مثبت در میان دانشآموزان به سوی کارآفرینی. تعداد بسیار اندکی از دانشآموزان ازمدرسه به سوی کارآفرینی حرکت میکنند .
جهتیابی خارجی مدارس حرفهای به دانشآموزان این فرصت را میدهد تا با نظریه کارآفرینی بیشتر آشنا شوند. فارغالتحصیلان این مدارس از منابع مهم کارآفرینان محسوب میشوند .
قرار دادن مدارس در معرض نیروهای بازار
مدارس از طرف دولت (وزارت آموزش و پرورش) باید بیشتر به جنبههای بازار توجه کنند و از طریق فعالیتهای تجاری پول کسب کند. دلایل این سیاستها و هدایت مدارس به طرف بازار میتوانند به شرح ذیل باشند :
مدارس حرفهای نمیتوانند خود را با تغییرات سریع تکنولوژیکی تطبیق دهند، پس باید به سمت بازار بروند چون پیشرفت تکنولوژی در بازارها، خود را نمایان میکند .
آموزش باید از فعالیتهای یک مدرسه تجاری بهره گیرد. در غیر این صورت مدرسه نمیتواند بیش از یک موسسه سودآور باشد. از این حالت باید اجتناب کرد. توسعه فعالیتهای تجاری باید به دقت توسط مدیریت مدرسه هدایت شود. سیاست مدرسه موفق برای توسعه فعالیتهای تجاری باید بر اساس فاکتورهای زیر شکل گیرد .
یک سیاست برای یکپارچه نمودن آموزش و فعالیتهای تجاری
یک تصویری از بازاریابی
تربیت مربی کارآفرین
آموزش دبیران کارآفرین
انتشار تجربههای کارآفرین
آزاد گذاشتن مدرسه برای فعالیتهای کارآفرین
فرمولبندی یک هدف تجاری امکانپذیر
اشکال و خطر برای این مدارس آن است که فعالیتهای تجاری را براساس هزینههای واقعی با قیمتهای بازار ارائه ندهد .
یک قیمت واقعی هزینه باید در عملکردها در بازار تجاری مورد استفاده قرار گیرد و پرسنل باید آشنایی بیشتری را با محاسبات قیمت هزینهها پیدا کند .
جمعبندی
آموزش و پرورش مسئول انتقال علم و دانش و هنجارهای جامعه به دانشآموزان است از دیدگاه تعریف شده پژوهشگران، آموزش همان انتقال علوم دانستهها، و پژوهش انتقال مجازهاست که امروز با پیشرفتهای بشری در علوم مختلف و رشد شتابان فناوری دیگر نمیتوان صرفا با دیدگاه متعارف حرکت کرد. دیدگاههای جدید صرفا انتقال دانش نیست بلکه آموزش شیوهها، روشها و راههای آموختن است . بینش جدید، شیوههای کشف حل مسائل و نحوه یادگیری استعداد و خلاقیتها در خلق آثار آنها آموزش داده میشود و دانشآموزان به جای تکرار تکالیف با ایدههای نو برای خود تکالیف میآفرینند .
با توجه به وضعیت فعلی کشور و بیکاری در میان جوانان، پیشنهاد میگردد که دورههای تحصیلی کار و دانش با رویکرد کارآفرینی در وزارت آموزش و پرورش مجددا طراحی و اجرا گردند و ترویج کارآفرینی فقط به خواندن یک کتاب در طی دوران تحصیل محدود نگردد .
برگرفته از: karafarini-mehdi.blogfa.com
در این جا چند نکته مهم را مطرح کردیم که اگر شما هم یکی از کسانی هستید که به خود اشتغالی فکر میکنید، بهتر است چند نکته را در ذهن داشته باشید :
1- خسته شدن از کار روزانه دلیل خوبی برای ایجاد یک شغل نیست .
شروع کردن یک شغل جدید، خیلی شبیه به تصمیمگیری برای داشتن فرزند است. اگر شما تصمیم بگیرید که صاحب فرزند شوید، به این دلیل که از همسر خود خسته شدهاید، شانس خیلی کمی برای داشتن یک خانواده موفق دارید. از سوی دیگر، به این باور برسید که این شور و هیجان و تعهد را برای تقسیم کردن نعمتهایتان با یک نوزاد- دختر یا پسر- را دارید، در آن صورت خواهید توانست در شرایط دشوار آتی که حتماً پیش خواهد آمد، به آن پایبند باشید .
2- از همان ابتدا،کار فعلیتان را ترک نکیند
همانند همهی کارهای دشوار، ایجاد شغل نیز وقتگیر است. ولی نیازی نیست که شما 50 ساعت در هفته بیرون از خانه باشید تا بتوانید شغل مورد نظر خود را ایجاد کنید. با وقت کم در حدود 10-8 ساعت در هفته میتوانید پیشرفت خوبی در تصمیمگیری برای جهتدهی به استعدادها و تواناییهای حال خود در جهت خود اشتغالی داشته باشید و در عین حال در کنار آن به شغل فعلی خود ادامه دهید. در این جا میپردازیم به بیان چند مرحلهی سودمند، که شما میتوانید آنها را اجرا کنید، حتی اگر در حال حاضر شاغل هستید :
اگر یک برنامهی شغلی امکانپذیری در ذهن دارید، تصمیم به شروع آن بگیرید .
جای مناسب و هدف خود را در بازار بیابید .
راههای ممکن برای جذب پشتوانههای دولتی را برای شغل خود پیدا کنید .
یک برنامهی بازاریابی مناسب و قدرتمند ایجاد کنید .
با کارآفرینان دیگر در ارتباط باشید .
در کلاسهای کارآفرینی شرکت کنید و با مربیهای حرفهای کار خود را آغاز کنید .
3- کارآفرین باشید !!!
نیازی نیست که شما ریسکهای مالی را برای کارآفرینی متحمل شوید. اگر شما در حال حاضر شاغل هستید، میتوانید از زیرساختهای سازمانی کارفرمای خود به عنوان اهرمی استفاده کنید و طوری تنظیم کنید که اکنون یک کارآفرین برای ماههای بعدیتان باشید .
4- برای انتقال خود به شغل جدید برنامهریزی داشته باشید .
تصور اینکه قرار است به زودی کار فعلیتان را ترک کنید ممکن است، ادامهی شغل را برایتان دشوار کند. داشتن مسیر حرکت برای آینده میتواند کمک زیادی به لذت بردن شما از شغل فعلیتان نماید. دانستن زمان تقریبی برای رفتن (6 ماه بعد یا دو سال بعد) و اینکه به محض ترک شغل فعلیتان، شغل جدید برایتان درآمدزایی خواهد کرد، میتواند درجهی بالایی از اعتماد به نفس و جهتدهی به شما بدهد. علاوه بر آن شما میتوانید انرژی خود را برای ذخیره مالی صرف کنید تا اگر فاصلهی کوتاهی هم بین ترک شغل فعلی و آغاز درآمدزایی شغل جدیدتان پیش آمد، با آن کنار بیایید .
5- آمریکاییها در تربیت و پیشرفت جوانان در تکمیل اهدافشان به نتایج زیر دست یافتهاند :
از بین افرادی که به طور قاطع تصمیم میگیرند که به هدفی برسند 25% موفق میشوند .
از بین افرادی که مشخص میکنند که در چه زمانی برنامهی خود را پیاده کنند. 40% موفق میشوند .
از بین افرادی که برای نحوه انجام کارشان برنامهریزی میکنند، 50% موفق میشوند .
با تصمیمگیری برای وارد شدن به حوزهی کارآفرینی، شما میتوانید روح کارآفرین خود را به سرمایه تبدیل کنید و در نتیجه به رضایتمندی شخصی، و حتی به پاداشهای مالی برسید .
"نیازی ینست که بزرگ باشید تا بتوانید شروع کنید، باید شروع کنید تا بزرگ شوید ".
برگرفته از سایت:روزنامه تفاهم
آلمان:اهم تجربيات عملي دولت آلمان در توسعه و ترويج كارآفريني بشرح زير ميباشد:
حمايت هاي آموزشي
- تحت پروژه Junior انستيتو Instiutder Deutschen Wintschuft براي دانشآموزان سال چهارم دبيرستان يك كسب و كار كوچك ايجاد ميكنند كه مدت آن كمتر از يكسال است. اين سازمان به بهترين كسب و كار كوچكي كه توسط اين دانشآموزان ايجاد شده جايزهاي اهداء ميكند.
- به منظور بهبود تسهيلات مربوط به يادگيري كارآفريني در دانشگاهها، دولت آلمان با همكاري بانك توازن آلمان اقدام به ايجاد كرسيهاي دانشگاهي براي كسب و كارها نموده است. تحت مدل آزمايشي «Exist» شروع به ايجاد كسب و كارهاي تكنولوژي از طريق دانشگاهي نموده و به بهترين كسب و كارهاي تكنولوژي جوايزي اهداء نمودند. در دو شبكه «Push» در اشتوتكارت و Kiem در كار سروهه بيش از 100 كسب و كار جديد ايجاد شده و مورد حمايت قرار گرفتهاند و آخرين طرح حمايتي اعطاي بورس تحصيلي جزئي براي كمك به تداركات ايجاد كسب و كار ميباشد.
- فدراسيون انجمنهاي كسب و كار
اين فدراسيون يك گروه كاري صنعتي مدرسهاي در سال 1992 تشكيل دادند و هدف آنها انتشار دانش اقتصاد در مدارس و گنجاندن نيازهاي صنعت در سيستم مدرسه و معرفي كارآفريني به عنوان يك انتخاب با ارزش در مراحل اوليه آموزش ميباشد كه به شكل ذيل مطرح گرديد:
- تبادل اطلاعات و تجارب بين مدارس و صنعت
- آموزش معلمان
- بازديد و آموزش عملي در زمينه كسب و كارها براي دانشآموزان و معلمان
- ايجاد و حمايت از تاسيس شركتها توسط دانشآموزان
- ايجاد يك رقابت به عنوان مدرسه و صنعت موفق با يكديگر
- در مدرسه عالي Gelesenkirchen دانشگاه Wappental دو پروفسور در رشته كارآفريني و نوآوري وجود دارد.
در اغلب كرسيهاي استادي مواد درسي به شكل ذيل قابل ارايه ميباشد:
كارآفريني، تاسيس عمومي، مديريت تاسيس، تاسيس شركت، واقعيتهاي تاسيس، تاسيس شركتهاي فاميلي، تجارب فاميلي، كسب و كار فاميلي، دوران عمر شركت، توسعه شركت، توسعه علم اقتصادي كار اشتراكي شركت، فرم سرمايهگذاري در نوآوري، مديريت نوآوري كسب و اطلاعات تكنولوژي تاسيس، تاسيس شغلي، سرمايهگذاري تاسيس، اساس بازار، سرمايهگذاري
- ايجاد بانك اطلاعاتي برنامههاي حمايتي، كه توسط وزارت فدرال امور اقتصادي و تكنولوژي اداره ميشود و پايگاه آن بر روي اينترنت موجود ميباشد.
- فهرست كردن به برنامههاي حمايتي اتحاديه اروپا و دولت فدرال و روشهاي درخواست و برقراري تماس با افراد ميباشد.- يك خط مستقل در سطح كشور براي افرادي كه يك كسب و كار جديد ايجاد ميكنند و نياز به مشاوره دارند.- در سپتامبر 1999 وزارت امور اقتصادي اقدام به تشكيل گروهي به نام گروه پروژه حذف بوروكراسي كرد و مسول اين گروه ابتدا فهرستي از تقاضاهاي موجود براي كاهش موانع اداري را از كسب و كارها جمعآوري كرد. سپس تمام طرحهاي پيشنهادي و اظهار نظرات خود را براي كم كردن و موثر كردن قوانين و بهتر شدن فرآيندهاي سازماني ارايه داد.
حمايتهاي مالي
- شبكه فرشتگان كسب و كار آلمان، در سال 1998 اولين شبكه فرشتگان كسب و كار در نوع خود ايجاد شد اين شبكه از وزارت فدرال امور اقتصادي، وزارت تكنولوژي و تحقيق و بانك توازن تشكيل شده است.
خدمات حمايتي
- حمايت دولت از بازارچههاي كسب و كار و كسب و كارهاي جديد
- برداشتن موانع موجود از سر راه ايجاد كنندگان كسب و كارهاي جديد و شركتهاي كوچك از طريق مشاركت دادن تمام ساختارها در فرآيند ايجاد كسب و كار
- ايجاد بانك اطلاعاتي برنامههاي حمايتي، كه توسط وزارت فدرال امور اقتصادي و تكنولوژي اداره ميشود و پايگاه آن بر روي اينترنت موجود ميباشد.
- فهرست كردن برنامههاي حمايتي اتحاديه اروپا و دولت فدرال و روشهاي درخواست و برقرار تماس با افراد
- يك خط مستقل در سطح كشور براي افرادي كه يك كسب و كار جديد ايجاد ميكنند و نياز به مشاروه دارند.
- در سپتامبر 1999 وزارت امور اقتصادي اقدام به تشكيل گروهي به نام گره پروژه حذف بوروكراسي كرد و مسول اين گروه ابتدا فهرستي از تقاضاهاي موجود براي كاهش موانع اداري را از كسب و كارها جمعآوري كرد. سپس تمام طرحهاي پيشنهادي و اظهار نظرات خود را براي كاهش و موثر كردن قوانين و بهتر شدن فرآيندهاي سازماني ارايه داد.
ايتاليا:اهم تجربيات عملي دولت ايتاليا در توسعه و ترويج كارآفريني بشرح زير ميباشند:
حمايت هاي آموزشي
- طرح آشنايي دانشآموزان در سال آخر دبيرستان با شركتها (با همكاري سازمانهاي كسب و كار SMEها)
- ارايه سيستم آموزش حرفهاي ـ فني بالاتر (FIS) براي برآوردن سازي نيازهاي SMEها جهت آموزش كارگران سطح متوسط (كارگران فني، حرفهاي، ماهر و ...)
- ايجاد پروژه پايلوت آموزش فني بالاتر (IFTS) براي آموزش محققين سطح بالا، تكنسينها، مديران و اپراتورهاي توليد (بيش از 50 درصد كاركنان آموزشي از شركتها تامين ميشوند) (600 دوره آموزشي با هزينه 70 ميليون دلار در سال 2000)
- ايجاد طرح آموزشي ويژه «آموزش شركت» توسط اتاقهاي بازرگاني (811 طرح آموزشي براي 1300 دانشآموز اجرا شده است).
- ارايه دورههايي در مورد مهندسي صنايع با مديريت در بيش از 20 دانشگاه ايتاليايي مثلاً در مورد مهندسي صنايع يا مديريت در بيش از 20 دانشگاه ايتاليايي مثلاً دانشكده مديريت كسب و كار باكوني (SDA)، 855 دوره را براي 10000 نفر شركت كننده به صورت آزا اجرا نموده است.
- ايجاد يك دوره فوق ليسانس در مديريت شركتهاي كوچك به مدت 12 ماه براي افراد زير 28 سال كه قصد دارند در آينده يك كسب و كار خانوادگي را ارايه كنند.
حمايتهاي مالي
- عدم وجود شبكههاي فرشتگان كسب و كار در ايتاليا
- دادن وام بدون وثيقه براي افراد جوان و بيكار توسط سازمان كارآفريني جوانان (تا فوريه 2000، 212 پروژه سرمايهگذاري شده و 1000 شركت تاسيس شده است)
- ايجاد سيستم condifi كه عبارت از سازمانهايي است كه تضمينهاي گروهي و همچنين تسهيل دسترسي به اعتبارات يا وامهاي بانكي را به به ويژه براي SMEها ارايه ميدهند و شامل شركتها، اتاقهاي بازرگاني و انجمنهاي كارآفريني ميباشد.
در سال 1998، حدود 3/6 ميليارد دلار را براي 850000 شركت تضمين نمودند.
- ايجاد صندوق تضمين مركزي براي SMEها
- اولويت سرمايهگذاري براي طرح نوآور ميباشد. تاكنون 13 ميليارد دلار براي 860000 شركت سرمايهگذاري شده است.
- قانون 488 سال 1992، امتيازاتي را به شركتهاي واقع در نواحي ضعيف اقتصادي اعطا ميكند. 64 درصد از اين سرمايهها به منطقه جنوب و 82 درصد به SMEها اختصاص يافته است.
- ايجاد «ماليات درآمد دوگانه» در سال 1997، به منظور تحريك سرمايهگذاري شركتها از طريق تسهيل امور مالياتي روي سرمايههايي كه مجدداً سرمايهگذاري ميشود.
- اعطاي امتيازاتي به فعاليتهاي كارآفرينانه بديع و نوآوري كه توسط افراد جوان بين 18 تا 35 سال (شامل كمكهاي بلاعوض و وامهاي با نرخهاي كم) انجام ميشود.
- تشويق افراد و زنان براي ايجاد شركت توسط اعتبارات مالي و مالياتي
حمايتهاي نوآوري
- افزايش اختصاص هزينههاي تحقيق توسط شركتها
- قانون 317 سال 1991 در رابطه با مزيتهاي مالياتي براي شركتهايي كه روي نوآوري سرمايهگذاري ميكنند تصويب گرديد.
- كمكهاي مالي (به مبلغ 14000 دلار در هر سال براي هر كارمند جديد) به SMEهايي كه براي امور تحقيقاتي، فارغالتحصيلان متخصصين را استخدام ميكنند.
- برنامه انتشار نوآوري تكنولوژي (DIT) از طريق شبكه اتاقهاي بازرگاني در سراسر ايتاليا آموزش و همكاريهايي را ارايه ميدهد. (از سال 1990 بيش از 2000 SME براي توسعه قابليتهاي خود در زمينه تكنولوژي و نوآوري بازار، توسط اين برنامه حمايت شدهاند.
- قانون 140 وزارت صنايع، امتيازاتي را براي SMEها ارايه ميدهد كه شامل سر فصلهايي براي تحقيق، توسعه و نوآوري در بودجه آنها ميباشد.
- ايجاد 20 مركز اطلاعاتي در سطح ناحيهاي براي افزايش آگاهي كاربران بالقوه از پتنتهاژ
- پروژه كامپيوتري كردن سيستم ثبت پتنت در حال اجرا ميباشد.
- اعطاي جايزه بازرگاني (Ecomerce) براي SMEهايي كه روي اينترنت فعاليت ميكنند.
بهبود ديدگاه خدمات حمايتي
- تاسيس آژانس جديد Sviluppo Italia براي توسعه كارآفرينانه و ناحيهاي (از سطوح فعاليت اين آژانس ميتوان به ارتقاي توليد و طرحهاي تامين اشتغال، كارآفرينان جوان، توسعه سرمايهگذاريها، تقاضا براي نوآوري و ... اشاره كرد).
- تاليف كتابچه خود راهنماي كه تهيه كنندگان خدماتي نظير شركتها، سازمانها، كنسرسيومها و صادر كنندگان را فهرست ميكنند و به SMEها كمك مينمايد تا به بازار متصل شوند. 700 شركت مشاورهاي و كارشناسي ثبت شده و بيش از 1000 درخواست به صورت ماهانه از طريق اينترنت دريافت ميشود.
- راهاندازي سيستم ملي ارتباط از راه دور ثبت شركتها از طريق سيستم اطلاعاتي Infocamere
بهبود امور اداري
- تصويب قوانين Bassanini مربوط به فرآيند ساده سازي امور ادراي در سال 1998
- ايجاد مدل ايتاليايي بازارچه كسب و كار براي شركتها (ساده سازي روشهاي اداري) در سال 1999 اين مدل تمام روشهاي لازم براي كسب مجوز براي تعيين محل، تاسيس، تجديد ساختار، گسترش، اتمام كار، شروع مجدد، انتقال، اجراي كارهاي داخلي و تغيير محل واحدهاي توليدي را در كنار هم ارايه ميدهد و شهرداري از طريق اين مدل، يك سند كسب مجوز را منتشر ميكند.
- تاسيس واحد Simplification task Force براي تسهيل روشها و قوانين در دفتر نخست وزير
بهبود اشتغال و شرايط كاري
- ارتقاي كارهاي پاره وقت با سرمايهگذاري 280 ميليون دلار در طي يك دوره سه ساله در سال 2000 كه 100000 فرصت شغلي جديد را ايجاد كند.
- طرح ارتقاي شركتها و سرمايهگذاري در جنوب در تابستان سال 2000 توسط دولت ارايه شد كه معافيت از ماليات براي كاركنان تازه استخدام شده را در پيداشت. فنلاند:اهم تجربيات عملي دولت فنلاند در توسعه و ترويج كارآفريني بشرح زير ميباشند:دولت فنلاند سال 2005-1995 را دهه كارآفريني معرفي نموده و برنامههايي را براي افزايش كسب و كار در اين كشور اجرا نموده است.
حمايت هاي آموزشي
- فعاليت 58 درصد از SMEها در ارتباط با آموزش حرفهاي كارمندانشان در سال 1998 خوب بوده است.
- آموزش كارآفريني سيستم مدرسهاي دبستان تا دانشگاه را شامل ميشود.
- داشتن دو درجه مخصوص كارآفريني در سطح دبيرستان (الف ـ درجه تخصصي صلاحيت كارآفريني، ب ـ درجه پايينتر صلاحيت كارآفريني)
- داير شدن آموزشهاي كارآموزي براي كارآفريني از سال 1999 به بعد.
- دپارتمانهاي آموزشي مختلفي را به مديرانه شركتها، افراد كليدي و كساني كه ميخواهند كارآفرين شوند ارايه ميكنند.
- تشويق كارآفريني از طريق اهداي جوايز:
1- جايزه بينالمللي رياست جمهوري به كارآفريني
2- اعطاي جايزه سالانه كارآفريني به 4 كارآفرين موفق توسط اتحاديه شركتهاي فنلاندي
- انجام پروژهها جديد «چشم اندازههاي جديد كارآفريني در سال 2020 ميلادي» توسط مركز توسعه دانشگاه توركو و مركز تحقيقات آتي فنلاند.
حمايتهاي مالي
- دسترسي به منابع مالي براي شركتها مشكل بزرگ نيست و به طور كلي دسترسي به منابع مالي در مرحله راهاندازي در كشور فنلاند نسبت به اغلب كشورها مشكلات كمتري وجود دارد.
- فعاليت كشورهاي «فرشتگان كسب و كار» كم است، اما بعضي از شبكههاي اروپايي فرشتههاي كسب و كار در فنلاند فعال ميباشند.
- Finnvera يك شركت تخصصي تامين مالي صد در صد دولتي است كه اقدامات ذيل را انجام ميدهد:
1- افزايش صادرات فنلاند توسط تضمين نمودن اعتبارات صادرات
2- حمايت از عمليات داخلي SMEها توسط تامين مالي ريسك پذير مثلاً
الف) اختصاص وامهاي راهاندازي به موسس يك شركت جديدژ
ب) اعطاي وامهاي خرد (براي شركتهايي كه در مرحله راهاندازي كمتر از 5 كارمند دارند)
ج) دادن وام به زنان كارآفرين
- دفاتر استخدام هزينههاي راهاندازي را به افراد بيكاري كه در جستجوي ايجاد كسب و كار براي خودشان هستند اهداء ميكند. حداكثر زمان پرداخت 10 ماه ميباشد و مقدار پرداخت از 360 دلار تا 650 دلار متغيير است. تجربيات قبلي خود اشتغالي و يا شركت در آموزشهاي كارآفريني مبنايي براي دريافت ميباشد.
- تاسيس موسسه سرمايهگذاري صنايع فنلاند جهت سرمايهگذاري در كارهاي مخاطرهآميز و ارتقاي تجارتي كردن نوآوريها
- فعاليت Sitra و صندوق ملي تحقيق و توسعه فنلاند در تامين مالي سرمايههاي مخاطرهآميز براي سرمايه اوليه و راهاندازي شركتهاي فني
Sitra تا به حال بيش از 85 ميليون دلار در اولين مرحله شركتهاي تكنولوژي و بيش از 72 ميليون دلار در صندوقهاي سرمايههاي بسيار مخاطرهآميز در داخل و خارج كشور و شركتهاي انتقال تكنولوژي سرمايهگذاري كرده است.
علاوه بر فعاليت فوق توسط Sitra، بيش از 12 صندوق ناحيهاي تحت پوشش مديريت 6 شركت مديريتي كه توسط Sitra به وجود آمدهاند، وجود دارد. اين صندوقها در اولين مرحله شركتها و صنايع توليدي سنتي سرمايهگذاري ميكنند.
حمايتهاي نوآوري
- افزايش هزينههاي R&D دولتي
- افزايش سهم نوآوري SMEها
- 7 درصد از كل SMEهاي فنلاند، حداقل كاربرد يك پتنت را طي سالهاي 1994 ـ 96 داشتهاند.
- آژانس ملي تكنولوژي فنلاند (TEKES) اصليترين سازمان تامين كننده مالي R&D به كار گرفته شده و صنعتي است. از 200 ميليون اعتبارات TEKES در سال 1999، حدود 113 ميليون دلار (53 درصد) اختصاص به SMEها داشته است.
- اتحاديه اختراعات فنلاندي به طور خصوصي به افراد و كارآفرينان براي توسعه و بهرهبرداري از پيشنهادات جهت اختراعات هم در داخل كشور فنلاند و هم به طور بينالمللي، با فراهم كردن توصيههاي مجاني و پذيرفتن ريسك سرمايه و ... كمك مينمايد. اين سازمان داراي شبكه اي از مديران مخترع در مراكز توسعه اقتصادي و استخدام ناحيهاي در بيشتر دانشگاههاي فنلاند ميباشد و توسط هيات ملي پتنتها تامين اعتبار مالي ميشود.
- طرح INNOSUMI در سال 1994 به منظور ارتقاي دادن فعاليتهاي اختراع ايجاد شد. اين طرح بر ايجاد خلاقيت، نوآوري و كارآفريني و ... تاكيد دارد و هر ساله جوايزي به شركتها و افراد ميدهد كه برندگان ملي، جوايز خود را از رييس جمهور دريافت ميكنند.
- ايجاد 17 مركز تكنولوژي و پاركهاي علمي در دانشگاهها كه در آنها مراكز رشد تكنولوژي قرار داده شده و تقريباً هر سال 350 شركت در اين مراكز رشد متولد ميشوند. بزرگترين مركز رشد در كشورهاي نوردياك در پارك علمي در شهر اسپواست كه تماماً خصوصي ميباشد.
- پروژه ملي «مركز رشد تكنولوژي 2001» براي حمايت از راهاندازي و رشد شركتها ميباشد. اين مدل شركتها را قادر به دريافت مشاوره و آموزش بدون توجه به محل جغرافيشان ميكند.
- مركز «برنامههاي تخصصي» براي افزايش همكاريهاي مشترك بين مراكز تحقيقاتي و شركتهاي محلي است. 14 مركز تخصصي ناحيهاي و دو شبكه در سطح ملي وجود دارد كه يكي از اهداف آنها انتقال آخرين اطلاعات و دانش فني به SMEها ميباشد.
- برنامه SPINNO در سال 1990 ايجاد شد، كه هدف آن محققان، دانشجويان فارغالتحصيلان و فارغالتحصيلان مدارس حرفهاي ميباشد كه در محدوده علم و تكنولوژي كار ميكنند و به آنان در توسعهايده، ثبت شركت، تشخيص منابع مالي و ... كمك ميكند.
بهبود ديدگاه خدمات حمايتي
- جهت توسعه ادارات ناحيهاي/ محلي و حذف تداخلات، مراكز توسعه اقتصادي و استخدامي تشكيل گرديد كه خدمات مختلفي را به كارآفرينان در زمينههاي مشاوره كسب و كار، توسعه كسب و كار و ... ارايه ميدهد. اغلب مشاوران مديران اجرايي بازنشسته هستند كه تجربيات حرفهاي خود را به طور مجاني ارايه ميدهند و حقالزحمه خود را از شهرداري ميگيرند.
- تاسيس مراكز خدمات ناحيهاي توسط وزارتخانههاي تجارت و صنعت، كشاورزي و جنگلداري و وزارت كار كه خدمات مختلف را در 15 بازارچه كسب و كار فراهم ميكند. اين مراكز خدماتي را براي SMEها فراهم مينمايد.
- سازمان Finpro (سازمان ارتقاي تجارب كسب و كارهاي فنلاندي) يك سازمان مشاورهاي و خدماتي ميباشد كه هدف آن تسريع فرآيند بينالمللي شركتهاي فنلاندي و ويژه SMEهاست كه درگير حداقل مخاطرات شوند. به شركتهايي كه بتوانند صادرات را شروع كنند با ارايه تجربيات و هزينههاي ساير شركتهايي كه در همان موقعيت هستند كمك ميكند.
- 30 «آژانس شركتي براي كارآفرينان و كسب و كارهاي جديد» در فنلاند وجود دارد كه تحت چتر حمايتي انجمن اجتماعي و مشاغل هستند و به كارآفرينان مشاوره ميدهند.
- تاسيس «آژانس شركتي زنان» در سال 1996، جهت تشويق كارآفريني و خود اشتغالي به زنان.
بهبود امور دولتي
- از سال 1998، تمام واحدهاي دولتي روي شبكه اينترنت برنامهها، فرمها، مشاورهها و ... را ارايه ميدهند.
- در سال 1996، ثبت شركت 6 ماه طول ميكشيد. در سال 2000 اين مدت بسيار كاهش يافته است.
- انجام پروژه TYVI براي كاهش هزينههاي اداري براي شركتها افزايش كيفيت دادهها توسط استفاده از اينترنت جهت پركردن گزارشات و تكميل فرم و ... پيشرفت خوبي داشته است.
- ايجاد فرم درخواست مشترك توسط هيات ملي پتنتها و هيات ملي مالياتها براي ثبت مشتركت كسب و كارها با يك شماره مشترك از سال 2001
- استاندارد سازي روش ابلاغ الكترونيكي اظهارنامههاي مالياتي از 2002
بهبود استخدام و شرايط كاري
- «برنامه ملي توسعه محل كار و برنامه بهرهوري» در آنها مدلهايي از سازمان كار ابداع شده تا استخدام و شرايط كاري بهبود حاصل شود.
- برنامه ترفيع حرفهاي براي تسهيل و سرعت بخشيدن به تقاضاي فعلي بخشها براي پرسنل متخصص آموزش ديده به ويژه در صنايع الكتريكي، الكترونيكي، ارتباطات و بخشهاي فرآيند دادهها طراحي شده، كه از سال 1998 شروع شده است.
معرفي نشريهاي در زميه كارآفريني
مدرسه عالي اقتصاد و امور بازرگاني توركو با همكاري دانشگاه لينك اوپينگ سوئد و دانشگاه والس بانكر انگلستان نشريه مطالعات مديريت نوآوري و شركتها را منتشر ميكند. در اين ژورنال مقالات مرتبط با نوآوري كسب و كارهاي كوچك و متوسط و سرمايهگذاريهاي مخاطرهآميز .... چاپ ميشود.
هلند:اهم تجربيات عملي دولت هلند در توسعه و ترويج كارآفريني بشرح زير ميباشند:
حمايت هاي آموزشي
- آموزشهاي حرفهاي براي پرسنل SMEها. (در سال 1998، 32 درصد از SMEها درگير آموزش حرفهاي بودهاند)
- برنامه ابتكاري آموزش «Scholing simpuls» در پاييز سال 2000، فرآيندهاي آموزشي و نوآوري ميباشد كه به موجب آنها شركت كنندگان و ارايه دهندگان خدمات آموزشي بتوانند با يكديگر كار كنند. در هر فرآيند آموزشي، حداقل 50 نفر به سوي حرفهاي كه در آن ريسك بروز نقص ساختاري وجود دارد سوق داده ميشود. موانع قانوني از سر راه هر كدام از اين فرآيندهاي آموزشي برداشته ميشود و قالبهاي آموزشي جديد (آموزش از طريق تلفن، آموزش در محل كار) به عنوان يك بخش تركيبي از اين فرآيندها معرفي خواهند شد.
- تاسيس «موسسه محور» در سال 1998، اين موسسه كسب و كارهاي هلندي، دولت و بخش آموزش را گرد هم ميآورد. دورههاي آموزشي علوم و تكنولوژي را ارايه مينمايد و از پروژههاي علوم و تكنولوژي دانشآموزان و دانش پژوهان حمايت مالي مينمايد.
- اختصاص 95 ميليون دلار از سال 1998 به طور ساليانه در اختيار تسهيلات آموزشي
- ايجاد يك كميته مشورتي از مديران كسب و كار و آموزش، كه روي تمام انواع آموزش كار نموده موانع موجود بر سر راه ارتقاي كارآفريني در سيستم آموزشي را حذف خواهد نمود.
حمايت مالي
- مهمترين منابع تامين مالي براي SMEها وامها ميباشند.
- تاسيست سه «شركت مشاركتي بخش خصوصي» در سال 1996، براي تامين سرمايه شركتهاي تكنولوژيكي با عمر كمتر از 5/3 سال.
- ايجاد صندوقهاي دوقلو سرمايههاي بسيار مخاطرهآميز (يك صندوق براي راهاندازي، يك صندوق براي رشد)
- وجود يك «شبكه فرشتگان كسب و كار» كه عضو شبكه فرشتههاي كسب و كار اروپايي ميباشد علاوه بر تامين مالي، در تامين مهارتهاي مديريتي نيز فعاليت مينمايد. اين شبكه 75 معامله در سال 1997 و 65 معامله در سال 1998 انجام داده است.
- كمبود وثيقه غالباً مانعي را بر سر راه كسب منابع مالي كافي به وجود ميآورد. براي غلبه بر اين مشكلات بانكها ميتوانند در هنگام گسترش ارايه وام به SMEها از طرم «تضمين اعتبار براي SMEها (BBMKB)» بهرهمند سازند. بودجه اينه طرح از سال 1999 از 60 ميليون دلار به 400 ميليون دلار ظرف سه سال خواهد رسيد.
حمايتهاي نوآوري
- 44 درصد از SMEها در سال 1996 به عنوان نوآور شناخته شدهاند.
- 25 درصد از كل SMEهاي نوآور با دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي همكاري داشتهاند.
- طرح «تخفيفل توسعه و تحقيق (WBSO)» شناخته شدهترين طرح دولت براي ارتقاي R&D ميباشد. تحت اين طرح شركتها ميتوانند مادامي كه هزينههاي دستمزد آنها كمتر از 61000 دلار آمريكا است از 40 درصد ماليات دستمزد مربوط به هزينههاي R&D معاف شوند. اين رقم وقتي هزينههاي دستمزد بيش از 61000 دلار آمريكا است به 13 درصد كاهش مييابد. حداكثر ميزان فعاليت در سال 6 ميليون دلار آمريكاست.
- در سال 1998، 37 درصد از كاربرد پتنتها توسط SMEها بكار گرفته شده است.
- دفتر دارايي صنعتي (مسئول اعطا پتنتهاي اهداء شده در هلند) SMEها را به عناون يكي از گروههاي هدف براي انتشار اطلاعات در مورد سيستم پتنت در نظر گرفته است.
بهبود ديدگاه خدمات حمايتي
- انجام اقدامات ريشهاي براي بهبود دسترسي به سازمانها در زمينه مشاوره و اطلاعات توسط دولت.
- فراهم كردن اطلاعات كلي توسط اطاقهاي بازرگاني براي كارآفرينان
- تشويق به تبليغ خدمات و محصولات از طريق شبكه اينترنتژ
بهبود امور دولتي
- رفورم و ساده سازي «قانون ايجاد كسب و كار» در سال 1999 جهت تشويق كيفيت كارآفريني (لغو بخشي از آن در سال 2001 و تمام آن در سال 2006)
- كاهش دادن زمان ثبت شركت
- اجراي پروژه «كيفيت قانوني و قانون زدايي رقابت» در سال 1994 توسط دولت (اين برنامه بين وزارتي به منظور بهبود رقابت بازار و حذف موانع قانوني اجرا شد. تاكنون 52 پروژه تكميل و اجرا شده است. به منظور كسب بهترين نتايج، نمايندگان كسب و كارها و جوامع علمي به طور نزديكي در اين پروژهها درگير بودهاند. مثلاً قانون ساعات باز بودن مغازهها با در نظر به كاستن از محدوديتهاي مغازه داران در سال 1996 اصلاح شد)
- انجام چندين اقدام «براي كاهش مسئوليت اداري كارآفرينان» توسط دولت (ايجاد يك اطاق مشورتي خارجي كه وظيفه آن ارزيابي و توجيه در زمينه قوانين طرح شده ميباشد و وزارتخانههاي دولتي به طور سالانه، كاهش محدوديتها را به اين اطاق گزارش ميكنند).
- اجراي سه پروژه پايلوت بازارچه اطلاعاتي كسب و كار در پاييز سال 1999 كه هدف آنها اين است كه تا آخر سال 2001 يك روش يكپارچه براي تامين اطلاعات و خدمات براي تمام انواع شركتها و ايجاد يك مركز بازارچه كسب و كار براي ايجاد كسب و كارهاي جديد بود.
بهبود استخدام و شرايط كاري
- با اجراي «طرح رفاه براي خود اشتغالي» در آوريل سال 2000 (تحت اين طرح براي راهاندازي كسب و كارها، ميتوان كمكهاي منابع مالي را براي مدت زمان طولانيتري درخواست كرد.
آموزش حرفهاي با رويكرد كارآفريني در هلند
ايجاد رشته تحصيلي «كارآفريني اجباري» كه هر مبتدي و هر كارآفرين نوظهور بايد صلاحيت كارآفريني را از طريق گذراندن يك رشته كارآفريني و امتحان مربوط به آن كسب كند. اين رشته شامل 6 واحد و مدت زمان 8 ماه ميباشد. واحدهاي درسي عبارتند از:
- مديريت عملياتي
- نيروي انساني و سازمان
- امور و مديريت مالي
- بازاريابي
- طرحهاي كسب و كار
علاوه بر دروس فوق براي 4 رشته صنعتي صنايع غذايي، ساختمان، تعمير ماشين و تاسيسات نيز هست. مبتدي بايد يك ديپلم اضافي در رابطه با جنبههاي فني مشخص از آن رشته كسب كند.
منبع:پايگاه اطلاعات كارآفريني صنعت نفت
برگرفته از: karafarini-mehdi.blogfa.com
1- کنترل و نظم درونی - عقیده فرد نسبت به این که وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی هست یا خیر را مرکز کنترل مینامند. بیشتر کارآفرینان را دارای مرکز کنترل درونی توصیف نمودهاند. افراد با مرکز کنترل بیرونی معتقدند وقایعی که خارج از کنترل آنها هستند، سرنوشتشان را تعیین میکند. کارآفرینان موفق به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمیدهند. (احمد پورداریانی ، 1379، ص82) آنها همچنین این ویژگی را دارند که وقایع پیش آمده را برای خود قابل کنترل میدانند. (صمدآقایی، 1377،ص6)
2- ریسک پذیری _ ریسک پذیری به معنای پذیرش و استقبال از خطرات حساب شده در کسب و کار میباشد. این ویژگی از ویژگیهایی است که در اکثر کارآفرینان وجود دارد. (صمدآقایی،1377)
3- نوآوری - نوآوری فرایند خلق چیزی جدید است که ارزش قابل توجهی برای فرد، گروه، سازمان، صنعت یا جامعه دارد. یکی از ویژگیهای شرکت و فرد کارآفرین نوآوربودن است. حل مسائل و پیگیری فرصتها به راهحلهایی نیاز دارد که بسیاری از آنها ممکن است مختص یک وضعیت خاص باشند. بنابراین خلاقیت و نوآوری حاصل از آن، برای بقاء و موفقیت شرکت امری حیاتی است. (هیگینز، 1381، ص18 و 19)
4- توانایی اداره تغییر - ما در زمانی زندگی میکنیم که روند دگرگونی در فناوریها، با شتاب فراوان افزایش مییابد و موجهایی میآفریند که همه صنایع را دربر میگیرد. نمیتوان جلوی دگرگونیها و تغییرات را گرفت یا خود را از آنها پنهان کرد. باید نگاهها را بر آنها دوخته و برای رویایی با آنها آماده شد. برای مقابله با تغییرات عصر حاضر برنامهریزیها کاری از پیش نمیبرند و توان پیشبینی این گونه دگرگونیها را ندارند. البته این بدان معنا نیست که باید از برنامهریزی دست برداشت، بلکه باید همانند سازمانها و واحدهای آتش نشانی صورت گیرد، آنها نمیتوانند محل آتش سوزی را در آینده پیشبینی کنند ولی گروهی آنچنان توانمند و کارآمد آماده میسازند که میتوانند همانند رخدادهای عادی به هر پیشامد دشوار و پیش بینی نشدهای پاسخ مناسب دهند. بنابراین، کارآفرین نیز باید به همین صورت توانایی اداره تغییر را داشته باشد و بتواند تغییر جهت باد را تشخیص داده، مسیر مناسب را برگزیند. این توانایی برای ادامه آینده کار کارآفرین بسیار مهم و حساس است. (خلاصه کتاب، 1382)
5- تغییرمحوری - دانشمندان و نظریه پردازان مدیریت و علوم رفتاری بر این عقیدهاند که شرایط بیرونی و درونی سازمان (یا شرکت) همواره در حال دگرگونی است. این دگرگونیها با سرعت انجام میپذیرد و تمامی سازمان را دربرمیگیرد. در بیرون سازمان شرایط محیطی معمولاً غیرثابت و در نوسان است. شرایط اقتصادی، هزینه و دسترسی به مواد و سرمایه لازم ، تکنولوژی تازه و قوانین و مقررات همگی به سرعت در حال تغییرند. در درون سازمان کارکنان تغییر میکنند و با خود اندیشهها و دانشهای تازه میآورند. (علوی، 1377) در چنین شرایطی کارآفرین یا مدیر به عنوان عامل تغییر همیشه با مسأله تغییر سر و کار دارد، زیرا تغییر امری اجتناب ناپذیر است. او باید در مقابل تغییر نگرشی مثبت داشته باشد و آماده اعمال تغییر در مواقع لزوم باشد. (اساتید مدیریت، 1379)
6. پافشاری، مقاومت و پشتکار_ افراد موفق به نیروی پشتکار ایمان دارند. این یک باور است که پافشاری و مقاومت برای انجام یک کار همیشه با موفقیت همراه است. هیچ توفیق بزرگی بدون پشتکار و جدیت بی وقفه مقدور نمیشود. اگر به افرادی که در هر زمینه موفق شدهاند بنگریم، میبینیم که آنها لزوماً بهتر، با هوشتر، سریعتر و قویتر از دیگران نبودهاند، بلکه پشتکار و مقاومت بیشتری داشتهاند. یک کارآفرین نیز برای موفقیت در کار خود باید پشتکار و مقاومت لازم را داشته باشد. (نظری، 1382)
7. رهبری دوراندیشی _ دوراندیشی، قدرت دیدن همه چیز پیش از بهوقوع پیوستن آنها است پیتردراکر در کتاب خود «کنترل آشوب و هرج و مرج»مهارتی را شرح میدهد که یک مدیر و رهبر خوب به آن نیازمند است، این مهارت که برای کنترل دوران آشوب ضروری است همان دوراندیشی است. (برکر، 1380)
مهارتهای مدیریتی کارآفرینی عبارتند از:
1- برنامهریزی و تعیین اهداف _ برنامهریزی بدین معنی است که مدیر از قبل درباره هدفها و اقدامات مورد نظر میاندیشد و کارها و اقدامات وی بر اساس یک روش ، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث میشود که سازمان دارای هدفهای بلندمدت شود و مدیر برای دستیابی به این هدفها بهترین رویهها را اتخاذ نماید. (استونر، فری من و گیلبرت، 1379، ص12)
2- تصمیم گیری _ تصمیم گیری فراگرد گزینش شیوه عمل خاصی برای حل یک مسأله یا یک مشکل ویژه است. تصمیم گیری دو نوع است: تصمیم گیری معمول و با برنامه که مطابق با عادات، قواعد و یا رویههای مشخص اتخاذ میشود و تصمیمگیری غیرمعمول و بی برنامه که تصمیم گیری با مسائل و مشکلات غیرعادی سر و کار دارد.
تصمیم گیری، برای یک مدیر یا کارآفرین فعالیتی حساس و پر اهمیت است. (هرسی و بلانچارد، 1379)
3- روابط انسانی - بر پایه پژوهشهای قابل ملاحظه در دههای 3 و 4 قرن حاضر، این نتیجهگیری حاصل شد که محیطهای کار در واقع زمینههای اجتماعی پیچیدهای هستند که درک و فهم رفتار در آنها از طریق توجه به نگرشهای کارکنان، روابط اجتماعی، ارتباطات غیررسمی و متغیرهای دیگر امکانپذیر است. ماری پارکتر فالت معتقد بود در هر کار جمعی، مسأله مهم ایجاد و حفظ روابط انسانی پویا و هماهنگ است. (علاقه بند، 1378)
توجه به روابط انسانی در محیط کار برای کارآفرینان و اداره یک کسب و کار موفق، لازم و ضروری بوده و باید در آموزش کارآفرینان مورد توجه قرار گیرد.
4- بازاریابی _ در فرهنگ واژگان بنت(Bennett)بازاریابی، فرآیند برنامهریزی، طراحی، قیمت گذاری، ترفیع و توزیع ایدهها و کالاها و خدمات به منظور خلق مبادله است که اهداف فردی و سازمانی را برآورده میسازد. مهارت بازاریابی یکی دیگر از مهارتهای مورد نیاز برای کارآفرینان است. (اسلام، 1382، ص 9)
5- راه اندازی کسب و کار _ عوامل متعددی مانند دولت، منابع مالی که فرد در اختیار دارد، الگوهای نقش و .... در راه اندازی کسب و کار جدید تأثیر دارند. همچنین کارآفرین همچنین برای راه اندازی کسب و کار باید زمینه لازم را داشته باشد. تحصیلات رسمی و تجربه قبلی نیز در فعالیتهای اقتصادی باعث میشود مهارتهای لازم برای راه اندازی کسب و کار برای کارآفرین مهیا گردد.
اگر چه نظامهای آموزشی از اهمیت ویژهای در این زمینه برخوردارند، ولی افراد در راه اندازی کسب و کار در زمینههایی که قبلاً کار کرده و تجربه دارند موفقیت بیشتری کسب میکنند. به طور کلی نباید فراموش کرد که خصلتهای کارآفرینان ذاتی نیست، بلکه آنها تربیت میشوند و این مهارت را میتوان در آنها بوجود آورد. (هیسریچ و پیترز، 1383)
6- مهارتهای مالی و حسابداری _ حسابداری عبارت است از فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص فعالیتهای مالی یک مؤسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسیر نتایج حاصل از بررسی این اعداد (نبوی، 1383، ص 5). حسابداری را زبان تجارت نامیدهاند. کارآفرینان هر چقدر که این زبان را بهتر یاد بگیرند، بهتر میتوانند بر زندگی و کسب و کار خود تسلط داشته باشند. (احمد پورداریانی و عزیزی، 1383)
7- مدیریت _ فرآیند مدیریت مربوط به وظیفهای است مبنی بر کسب اطمینان از این که فعالیتهایی به نحوی در حال اجر بوده و به دستیابی به هدفی معین منجر میگردند. (پیرنیا، 1382، ص21) این مهارت یکی دیگر از مهارتهای مورد نیاز کارآفرین است.
8- کنترل - کنترل عبارت است از توجه به نتایج کار (بازخورد) و پیگیری آن برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامهها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که انحرافی در انتظارات، صورت گرفته است. (علاقه بند، 1379)
کنترل به کارآفرینان کمک میکند که بر اثربخشی، برنامهریزی، سازمان دهی و هدایت کردن فعالیتها نظارت نمایند. (استونر، فری من و گیلبرت، 1379)
9- مذاکره - مذاکره یک فرآیند ارتباطی بسیار پیچیده و مهارتی مهم برای موفقیت کارآفرینان است. در تجارت، مثل بخشی از زندگی، مذاکره بر اساس این واقعیت شروع میشود که مردم یا اشخاص به یکدیگر نیاز دارند: خریداران به فروشندگان، مدیران به کارکنان و کارآفرینان به سرمایه گذاران نیاز دارند.
یک رابطه کاری در چهارچوب یکسری موافقتها تعریف میشود و هر توافقی حاصل یک فرآیند مذاکره است. (هگی، 1382، ص79)
10- مدیریت توسعه - در گذشته مدیران در دنیایی نسبتاً تغییرناپذیر و قابل پیش بینی برای دستیابی به موفقیت تلاش میکردند اما امروزه با تحولات شتابندهای مواجهند. آنان با نوآوریهای مستمر در رایانه و فن آوری اطلاعات روبرو هستند و دنیای پرآشوب، بازارهای متغیر و شیوههای زندگی غیرثابت مصرف کنندگان در برابرشان قرار دارد. برای مقابله با چنین نیروهای متغیری، مدیران امروزی باید توانایی دگرگون کردن و نوکردن را داشته باشند. مدیریت توسعه روشهایی را فراهم میآورد که به طور منظم سبب تغییر سازمان و بهبود آن میشود. هدف از توسعه و بهبود سازمان اثربخش ترکردن آن و افزایش فرصتها برای افراد است تا بتوانند نیروهای بالقوه خود را به فعل درآورند. (هاروی و براون، 1377)
مهارتهای فنی کارآفرینی عبارتند از:
1- مهارتهای نوشتاری _ مهارت نوشتاری، فعالیت یا هنر تنظیم کلمات و حروف بر روی کاغذ، چوب و یا هر چیز دیگر با هدف ثبت افکار و به منظور برقراری ارتباط با دیگران است. این نوع ارتباط با علائم مشهود و نمایان نوشته و یا چاپ شده صورت میگیرد. (Briainy dictionary, 2005)
2- ارتباطات شفاهی یا ارتباطات کلامی _ ارتباط عبارت است از فرآیند انتقال و تبادل اندیشهها، احساسات و عقاید دو نفر یا بیشتر با استفاده از علائم و نمادهای مناسب به منظور تأثیر، کنترل و هدایت دیگران. وقتی در جریان ارتباط، پیامها به صورت رمزهای کلامی و یا شفاهی انتقال یابند، آن ارتباط را ارتباط شفاهی گویند، مانند بحث و گفتگوی فرد با فرد یا فرد با گروهی دیگر. (شعبانی، 1377)
3- نظارت یا ارزیابی محیط - سیستم نظارت و ارزیابی محیط را کاوتس1به این صورت تعریف میکند:
- آشنایی با روند جریانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فنی و حوادث مهم داخل سازمان یا شرکت.
- مشخص کردن خطرات بالقوه و فرصتها و تغییراتی که آن خطرات به طور ضمنی بیان میکنند.
موارد بالا، باعث درک وضعیت آینده توسط مدیران و کارکنان شده، به سازمان در تعیین استراتژیهایش یاری میرساند. (Morrison , 2000)
4- مدیریت کسب و کار - به تعریف مدیریت مراجعه شود.
5- تکنولوژی _ تکنولوژی مجموعهای از سخت افزار و نرم افزار است که باید به شکل مناسبی ترکیب شود تا تولید کالا و خدمات امکان پذیر گردد. اجزای تکنولوژی عبارت است از:
- تجهیزات، ماشین آلات و ابزار
- مهارت و تجربه انسانی
- دادهها و دانش، فنون، روشها و فرآیندها
- سازمان و مدیریت
در عمل، ترکیبات متفاوتی از اجزای مذکور تکنولوژی، یک کسب و کار را شکل میدهد.
یکی از تصمیمات مهم کارآفرینان در ایجاد کسب و کار، انتخاب مناسب است. در این تصمیم، کارآفرین باید ترکیب مناسبی از اجزای فوق را به کار گیرد تا در راه اندازی و توسعه کسب و کار جدید، موفق باشد.(یدالهی فارسی، 1383، ص10)
6- مهارت میان فردی _ مهارت میان فردی به توانایی شخص در داشتن رفتاری اثربخش و کارآمد با افراد دخیل در تولید برای رسیدن به اهداف سازمان گفته میشود. (erto, Newgren, 1977)
7- مهارت شنیداری _ یک کارآفرین به عنوان صاحب یک کسب و کار باید گوش دادن به حرفهای دیگران را یاد بگیرد چرا که اطلاعات حاصل از آن بسیار مهم است. او باید این کار را به شکل مؤثر انجام دهد زیرا گوش دادن مؤثر کاری فعال است تا منفعل. در گوش دادن منفعل شخص مثل یک ضبطصوت عمل کرده و تنها به جذب اطلاعات داده شده میپردازد. اما در گوش دادن فعال فرد باید کوشش کند تا به جای شنیدن آنچه که خود دوست دارد از کلام گوینده بهرهمند شود و منظور اصلی او را از گفتههایش بفهمد. او باید همه کارهای لازم را به منظور دریافت معنا و مفهوم مورد نظر گوینده انجام دهد. (رابین، 1382)
8- توانایی سازماندهی _ توانایی سازماندهی مستلزم آن است که منابع (افراد، سرمایه و تجهیزات) به مؤثرترین شیوه برای حصول هدفها فراهم شود. بنابراین سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است. (هرسی و بلانچارد، 1379)
9- ایجاد شبکههای مدیریت (مدیریت مشارکتی)_ مدیریت مشارکتی فلسفهای است که ایجاب میکند تصمیم گیری سازمانی چنان صورت گیرد که اطلاعات و درون دادهها و مسئولیت به پایینترین رده مربوط به آن واگذار گردد. به طور خلاصه مدیریت مشارکتی به معنای درگیرکردن کارکنان در فرآیند تصمیم گیری است. (کرمی و گودرزی، 1382)
10- مربی گری_ تعاریف زیادی از مربی گری شده است. بعضی معتقدند مربی گری فقط آموزش دادن چیزی به دیگران است و بر جنبه آموزشی آن تأکید دارند؛ بعضی دیگر معتقدند که مربیگری یادگیری را تسهیل میکند. از دیدگاه جان وایت مور مربی گری شکوفا ساختن ویژگیهای بالقوه افراد است و کمک میکند که موفقیتشان به حداکثر برسد. مربیگری، مهارتی است که از آن برای افزایش موفقیت افراد در تیم استفاده میشود. همچنین مربی کسی است که افراد را به سوی پیشرفت برانگیخته، راهنمایی و هدایت میکند. (Magazine of NCNO, 2004)
با توجه به آنچه ذکر شد، کارآفرین باید نقش مربی را برای افراد تیم و گروه خود بازی کند. گروه یا تیم ممکن است جمعی از افراد باشد که برای کسب و کار آنها را گرد هم میآوریم.
11- بازیگر و ایفاکننده نقش در تیم _ مهارتهای تیم سازی برای کارآفرینان امری ضروری است. کارآفرینان به توسعه و تقویت نگرش مثبت همچنین اتخاذ روشهایی سازمان یافته در رهبری نیاز دارند تا بتوانند تیم منسجمی ایجاد نمایند که همه کارکنان نسبت به اهداف مشترک، برانگیخته شوند و خود نیز باید به عنوان عضوی از تیم و همراه با دیگر کارکنان در تیم فعالیت کنند. کارآفرینانی که این مهارت را به کار میبرند از موفقیت بیشتری برخوردار میگردند و در نتیجه محیط کاری آنها کاراتر خواهد شد. (مادوکس، 1382)
منابع و مآخذ
- منابع فارسی
1- احمد پور داریانی، محمود. کارآفرینی (تعاریف، نظریات، الگوها). انتشارات شرکت پردیس. 75-1379
2- احمد پورداریانی، محمود. عزیزی، محمد. کارآفرینی.انتشارت محراب قلم. 1383.
3- استونر. جیفر، زی. اف، فریمن، آر، ادوارد. گیلبرت. دانیل، آر. مدیریت. ترجمه علی پارسیان و سیدمحمد اعرابی. انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی. 1379.
4- اسلام، علیاکبر. برنامهریزی بازاریابی. شرکت چاپ و نشر بازرگانی. 1382.
5- برکر، جویل آرتور. هنر کشف آینده. ترجمه نغمه خادم باشی. انستیتو ایزایران. 1380.
6- پیرنیا، احمد. مدیریت برنامه ریزی سیستمهای استراتژیک. انتشارات ایزایران. 1382.
7- جمعی از اساتید مدیریت. مقاومت در برابر تغییر. مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1379.
8- خلاصه کتاب، تنها بیپروایان پایدارند. گاهنامه کارآفرینان. سال اول. شماره 1. 1382.
9- رابین، استیفن. کلید طلایی مدیریت منابع انسانی. غلامحسین خالقانی. سازمان فرهنگی فرا. 1382.
10- شعبانی حسن. روشها و فنون تدریس. انتشارات سمت. 1377.
11- صمد آقایی، جلیل. از کارآفرینی تا جان آفرینی. مجله تدبیر. شماره 87. آبان 1377.
12- علاقهبند، علی. مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی. انتشارات روان. 1378.
13- علاقهبند، علی. مقدمات مدیریت آموزشی. انتشارات روان. 1379.
14- علوی، سیدامینالله. روانشناسی مدیریت و سازمان. انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1377.
15- کرمی، مرتضی. گودرزی، احمد. مهارتهای مدیران اثربخش. انتشارات وزارت کار و امور اجتماعی. چ آ. 1382.
16- مادوکس، رابرت. تیم سازی. ترجمه رضا اسکندری. انتشارات انستیتو ایزایران. 1382.
17- نظری، مریم. از صفر تا بینهایت. راه کارآفرینان. شماره 2. 1382.
18- هاروی، دونالداف. براون، دونالدار. رویکرد تجربی به توسعه سازمان (مدیریت تحول).ترجمه عباس محمدزاده. انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1377.
19- هرسی، پال. بلانچارد، کنث. رفتار سازمانی. ترجمه علی علاقهبند. انتشارات امیر کبیر. 1379.
20- هگی، جان ادموند. هفت راز ارتباطات مؤثر در کسب و کار. ترجمه حسن نصیری قیداری و حمیدرضا مرادخانی. مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. 1382.
21- هیستریچ، رابرتدی. پیترز، مایکلپی. کارآفرینی. ترجمه سید علیرضا فیضبخش و حمیدرضا تقییاری. انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف. 1383.
22- هیگینز، جیفرام. کارآفرینی: 101 تکنیک حل خلاق مساله. ترجمه محمود احمدپورداریانی. انتشارات امیر کبیر. 1381.
23- یدالهی فارسی، جهانگیر. نقش انتخاب تکنولوژی در موفقیت کارآفرینان. راه کارآفرینان (ویژه نامه اولین جشنواره کارآفرینی شیخ بهایی). 1383
- منابع لاتین
1- Brianing dictionary.(2005). Writhing. www.braingdictionary.com
2- Certo, smuel C. Kenne. (1997). Newgren. Interpersonal skill development: The experiential training unit of the training.
3- Hisrich, Robert B, peters- Michael P. (2002). Entrepreneurship. Tata MC raw graw- hill publishing company limited.
4- Magazine of NCNO.(2004). Just for tennis stars? www.opm.co.uk/down/oad/papers/coachingartich.pdf.
5- Morrison, James L.(2000). Environmental Scanning. www.horizon-unc-edu/courses /papers/enviroscan/default.asp. 52k-28Nov 2005
نویسنده :دکتر کوروش فتحی واجارگاه
نویسنده :نسرین احمدزاده
برگرفته از :سایت اشتغال
اگر منشأ هر کسب و کاری را در دنیا ردیابی کنیم، معمولا یک کارآفرین را می یابیم که یک ایده یا یک فرصت را برای ارائه یک فرآورده یا خدمت سودآور بکار می گیرد تا به ایجاد فرصت شغلی بپردازد. در منابع مختلف، کارآفرینی مترادف با ایجاد یک کسب و کار جدید دیده شده است؛ از جمله جذابیت های کارآفرینی که منجر به ایجاد یک
کسب و کار جدید می گردد می توان رضایت خاطر حاصل از پروژه ای چنین پیچیده که مستلزم مداومت و پافشاری و خلاقیت قابل توجهی در به ثمر رساندن آن است، دانست.
سازمان های مختلف در درون خود شرایطی ایجاد کرده و آزادی های لازم برای مبادرت به اقدام هایی که منجر به وضعیتی کاملا قابل مقایسه با ایجاد یک کسب و کار جدید توسط کارآفرینان بالقوه است را به وجود آورده، بخش کاملا قابل ملاحظه ای از نتایج حاصل از دستاورد به دست آمده را نصیب کارآفرین درون سازمانی می نمایند. در موارد بسیاری، چنین افرادی به صورت یک واحد مستقل با تمام امکانات یک کارآفرین آغازگر عمل می کنند.
¤شکل های مختلف کارآفرینی خلاق
اگر منشاء تقریبا هر کسب و کاری را در دنیا ردیابی کنیم، یک کارآفرین می یابیم- فردی که یک ایده یا یک فرصت برای ارائه یک فرآورده یا خدمت را به نحوی سودآور تشخیص داده و صرفنظر از اشکالاتی که در سر راهش وجود داشته آن را به ثمر رسانده است. با توجه به موانع زیادی که بر سر راه یک کارآفرین در چنین طرح پیچیده ای وجود دارد، خلاقیت قابل ملاحظه ای لازم است.
در اینجا خلاقیت را ایجاد راه حلهای بدیع و مناسب برای مسایل باز انتها در هر حوزه از فعالیت های بشری، و نوآوری را پیاده سازی آن ایده های بدیع و مناسب تعریف می کنیم. و اما کارآفرینی برحسب نوآوری تعریف می شود، شوپیتر (schumpeter 1934 ) می گوید کارآفرینی شامل اجرای ترکیب های جدید است، «درهم شکستن خلاق» تعادل موجود در درون یک صنعت خاص (amabile.1996 ). این دیدگاه کارآفرینی که به نحوی گسترده در جامعه آکادمیک پذیرفته شده است، توسط دیگارن نیز مورد تعمق قرارگرفته، به صورت «فرآیندی که در آن اختراع به مرحله عمل درآمده، ایده ای خام به عملیاتی که از نظر اقتصادی معتبر است دگرگون شده» نیز تعریف شده است (آمابلی، 1997)، بدین ترتیب کارآفرینی شکل ویژه ای از نوآوری است و عبارت از پیاده سازی موفقیت آمیز ایده های خلاق برای ایجاد کسب و کار جدید (entrepreneurship ) یک ابتکار جدید در درون یک کسب و کارموجودی، که مورد اخیر را می توان به فارسی «کارآفرینی درون سازمانی» (intraprenership ) نامید، می باشد.
خلاقیت می تواند به راههای مختلف در کارآفرینی وارد شود. کارآفرین ممکن است ایده ای جدید برای محصول یا خدمت خاص داشته باشد، کاری که از آنچه قبلا وجود داشته است متفاوت بوده توسط مشتریان مفید یا مطلوب تلقی گردد. این چیزی است که وقتی افراد نوعا واه «خلاقیت» را در قالب کسب و کار می شنوند، انتظار دارند.
به علت آنکه فکر می کنند خلاقیت فقط به درجه بالایی ازابداع در ایجاد ایده هایی بنیادی برای محصول یا خدمت اطلاق می شود، ممکن است نتیجه گیری کنند که خلاقیت مطلقا نقشی در بسیاری از ماجراهای کارآفرینی ندارد (قاسم زاده، 1382). با این حال ابداع ممکن است نه در خود محصول بلکه در پیاده سازی وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، ابداع ممکن است در وسیله خلق یا عرضه محصول باشد- یعنی در شناسایی فرصت های جدید در بازار، یا سازماندهی برای به بازارآوردن محصول یا ایجاد نظامی جدید به همین منظور، علاوه بر آن، راه حل های بدیع و مناسب ممکن است برای بسیج منابع مورد نیاز باشد. در حقیقت، کارآفرینی غالباً به صورت پیگیری فرصت ها بدون توجه به منابع که اکنون در اختیار قراردارد، تعریف می شود. بعید است که یک ماجرای کارآفرینی به میزان قابل توجهی در همه این ابعاد باشد (فوق العاده بدیع و در عین حال مناسب). اما کارآفرینی موفق احتمالا حداقل نیاز به این شکل های خلاقیت کارآفرینانه دارد. چند مثال از خلاقیت کارآفرینانه درشکل های مختلف آن به برقراری چارچوبی برای تعریف آن کمک می کند:
1- دو مهندس مکانیک بیکار یک سیستم اطلاعات مدیریت ابداع می کنند. نرم افزارهای آن را تهیه کرده و آن را آزمایش می کنند. کار خود را به یک گروه سرمایه گذار ارایه می کنند، بدین امید که گروه مزبور آنها را برای تأسیس کسب و کاری که سیستم را بفروشد تأمین مالی نموده و در برقراری زیرساخت های لازم برای کسب و کار نقشی اساسی ایفا نماید. در این مثال، خلاقیت اصلی در خلق خود محصول، یعنی سیستم پایگاه داده های مدیریت است. ظاهرا خلاقیت کمتری برای یافتن منابع لازم برای تأسیس سازمان وجود داشته است. باید توجه شود که از آنجا که این مخترعان برای فروش سیستم جدید خود تلاش نکرده اند، و برای این کار از خود تلاش به خرج نداده اند ولی از خود خلاقیت نشان داده اند (تولید یک سیستم بازانتها) ولی کارآفرینی بروز نداده اند.
2- یک شیمی دان که در اواخر دهه70 میلادی در یک شرکت بزرگ و معتبر کار می کند در نظام سنتی پیشنهادات برای بررسی ایده های جدید محصول و فرآیند نارسایی هایی می یابد. وی و چند همکار در پیشنهادی اظهار داشته اند که از رؤسای بالادستی واکنشی بسیار سطحی دریافت می کنند. با تشویق برخی از این همکاران، شیمی دان مزبور نظام جدید برای آنکه به ایده ها از نظر ارزیابی دقت کافی مبذول گردد، تدبیر می نماید. این نظام شامل تهیه «شرح کوتاهی از ایده» توسط مبتکر ایده (با کمک یک کارشناس ارشد) و «بررسی این شرح کوتاه از ایده» توسط گروهی از کارشناسان داخلی شرکت که مبتکر پیشنهاد می کند، بود. مراحل بعدی این نظام مشتمل بر پرورش و حمایت هدایت شده از ایده هایی بود که ارزیابی مثبت دریافت می کنند. پس از گفت وگو با چند مدیر ارشد داخل شرکت، برای این سیستم یک حامی می یابد. وی با «دفتر نوآوری» شرکت که متشکل از خود او و دو تسهیل کننده (ناظر خبره) پاره وقت است آغاز نموده، در عرض پنج سال آن را به یک «شبکه نوآوری» که نمایندگیهایی در هشت شعبه جهانی شرکت دارد گسترش می دهد. در این مدت، ایده هایی که به «شبکه نوآوری» راه یافته اند به دوازده طرح جدید برای شرکت منجر می شوند.
توجه کنید که این نوآوری در قالب یک شرکت جاافتاده به وقوع پیوسته است. خلاقیت کارآفرینانه به شکل پیاده سازی یک ایده بدیع که به وسیله مشتریانش- کارکنانی که پیشنهاداتی داشتند و مایل بودند آنها را پرورش دهند، و شرکت، که نهایتا از آن پیشنهادات پیاده شده بهره می برد- مفید تشخیص داده شده بود، به نمایش درآمد. توجه کنید که در اینجا کارآفرینی شکل یک محصول جدید را به خود نگرفت، بلکه سیستم یا فرآیندی بود که خدمتی با ارزش برای داخل شرکت ارایه می نمود.
3- یک مدیر دارای تخصص در تکنولوژی برتر، یک سیستم عالم ریز کامپیوتر از یک مخترع خریداری می کند. وی سپس از ارتباطات شخصی، شبکه سازی ابتکاری، و مهارت های معامله گری برای ارایه حق لیسانس و سازندگان میکروکامپیوترها استفاده می نماید. در اینجا خلاقیت کارآفرینانه اساساً در تدبیر و پیاده سازی راهی برای ارسال این تکنولوژی جدید به یک بازار عمده اعمال شده است.
4- یک تیم کوچک میان رشته ای در یک شرکت بزرگ سنتی محصولات مصرفی، قدری از وقت خود را در زمینه محصولاتی که در حیطه وظایف رسمی تیم نیست صرف کرده است. در جریان این کار «خارج از وظایف» تیم مزبور ایده ای برای بهبود یک محصول حفاظت از پوست بدن تدبیر کرده است. آزمایشات فنی اولیه، تجزیه و تحلیل بازار، و آزمایش بر روی مشتریان را برای نشان دادن امکان سنجی و سودآوری بالقوه انجام داده است. ولی پرورش محصول تا وقتی که یک معاون شرکت در یک بخش دیگر را قانع نکنند که می تواند از طریق «انتخاب» محصول به یک مزیت رقابتی منحصر به فرد در بازار دست یابد و در صورت قانع شدن، منابع لازم برای پرورش محصول را در اختیار تیم قرار دهد، نمی تواند ادامه یابد. توجه کنید که همانطور که در مورد مثال دوم صادق بود، خلاقیت کارآفرینانه در قالب یک سازمان مستقر و دارای تداوم به وقوع می پیوندد و این امر نشان می دهد که کارآفرینی فقط مترادف با آغاز یک کسب و کار جدید نیست.
در این مثال، به علت اینکه محصول فقط با کمی از محصولات موجود متفاوت است، و به علت آنکه سیستم های تولید و توزیع را به آسانی می توان بر پا کرد، خلاقیت کارآفرینی اساسا در خلاقیت تیم در یافتن منابع سازمان برای تأمین مالی ایده ظاهر شده است.
5- گروهی متشکل از سه دبیر دبیرستان می خواهند یک بنیاد غیرانتفاعی برای تدریس مهارت های کسب و کاری به جوانان تیزهوش مناطق محروم شهر تأسیس کنند. در تلاش برای جلب حمایت مالی و سایر حمایت ها از کسب و کارهای محلی برای بنیاد، یک برنامه روابط عمومی تدوین کردند که بر ارزش تبلیغاتی مشارکت در این بنیاد از طریق پیشرفتی که در نتیجه مشارکت جوانان در برنامه های بنیاد، در وضعیت محل به وجود می آید تأکید گذاشت.
در اثر این تلاش معلمین موفق به کسب کل بودجه لازم برای سه سال اول فعالیت بنیاد و نیز جلب همکاری چند نفر از مدیران کسب و کارهایی که داوطلب کار به عنوان مربی پاره وقت در برنامه بودند، شدند. با آنکه این برنامه، یک بنگاه برای سودآوری نبود، خلاقیت کارآفرینانه در رفتار تعدادی از مؤسسین، به ویژه تدوین مفهوم یک خدمت جدید و روش آنها برای جلب منابع مشاهده می شود. با بررسی این مثال ها درباره اینکه چه چیز خلاقیت کارآفرینان است، می توانیم همین روشن کنیم که چه چیز خلاقیت کارآفرینانه نیست. اول آنکه محدود به تأسیس یک کسب و کار جدید نیست زیرا می توان آن را در کسب و کارهای جاافتاده نیز یافت.
علاوه بر آن الزاما در ایجاد هر کسب و کار جدید نیز وجود ندارد. زیرا لازم است در مرحله ای از فرآیند ایجاد کسب و کار، درجه قابل توجهی از نوآوری وجود داشته باشد. به عنوان مثال، تأسیس یک فرانشیز از یک کسب و کار موجود، یا هر نوع عملیات استاندارد، بدون این که هیچ چیز به طور چشمگیری متفاوت باشد، خلاقیت کارآفرینانه محسوب نمی شود مگر آنکه ایده هایی که به نحو چشمگیری بدیع اند در جنبه ای از جریان وارد شده باشد، مانند تأمین سرمایه یاانتخاب مکان.
خلاقیت کارآفرینانه در بسیاری از بهبود بخشیدن های فزاینده در محصول یا خدمت در درون نظام های مستقر وجود نخواهد داشت، مگر آنکه نوعی ابداع قابل ملاحظه برای بسیج حمایت از ایده یا پیاده سازی مؤثر آن لازم باشد.
همچنین، حتی وقتی که ایده واقعا بدیع برای محصول یا خدمت وجود داشته باشد، وقتی یک بصیرت بدیع درباره فرصت های بازار وجود داشته باشد، خلاقیت کارآفرینانه وجود نخواهد داشت مگر آنکه ایده ها برای خلق یک کسب و کار پیاده شود.
¤ تعریف جامع خلاقیت کارآفرینانه
با این مثال ها و تعریف ما از خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی، می توانیم تعریفی از خلاقیت کارآفرینانه پیشنهاد کنیم:
ایجاد و پیاده سازی ایده های بدیع و مناسب برای تأسیس یک کسب و کار جدید (یک کسب و کار جدید یا برنامه برای ارایه فرآورده یا خدمت). ایده های بدیع و مفید اولیه ممکن است مربوط باشد با:
1- خود محصولات یا خدمات
2- شناسایی بازاری برای محصولات یا خدمات
3- راههای تولید یا عرضه محصولات یا خدمات، یا
4- راههای فراهم سازی منابع برای تولید یا عرضه محصولات یا خدمات.
توجه کنید که در حالی که تعریف خلاقیت کارآفرینانه بر ایده های بدیع و مفید تأکید دارد (تعریف استاندارد ما از خلاقیت)، بخش «کارآفرینانه» نیاز به عمل دارد. پیاده سازی آن ایده ها یا نوآوری ها. همچنین توجه شود که خلاقیت کارآفرینانه می تواند حتی وقتی محصول یا خدمت الزاما بدیع نیست، یا وقتی یک محصول یا خدمت بدیع از منبعی دیگر کسب شده است، وجود داشته باشد.
تنها شرط لازم آن است که راه حل های بدیع و مناسب در مرحله ای از فرآیند خلق و به بازارآوردن محصول یا خدمت مورد استفاده قرارگیرد.
bashgah.netبرگرفته از:
روابط عمومی در واقع روابط بین انسان هاست و یک ... جنبه انتقادی در پیشرفت تجارت شما محسوب می شود. این در واقع تصویر هر روزه شماست که با هر کسی مواجه می شوید. این در رابطه با شما و شرکت شمااست که بر اساس نظم خاصی به نیرویی در انظار عمومی تبدیل می شود .
روابط عمومی که بر عهده خود شماست می تواند عامل اساسی در پیشرفت تجارت شما محسوب شود و کمک تان کند بدون متحمل شدن هزینه گزاف خود را به دیگران بشناسانید .
پیشرفت در رقابت و حرفه تان شامل 7 مرحله اساسی می باشد
مرحله اول: شامل این است که دریابید شما چه کسی هستید، چه کاری انجام می دهید و چگونه این را به جالب ترین و کوتاه ترین روش ممکن بیان می کنید. ممکن است موقعیت هایی نظیر شبکه سازی وجود داشته باشد جایی که شما فقط 30 ثانیه وقت دارید تا خودتان را معرفی کنید. تا آن جایی که لازم است وقت صرف تمرین برای معرفی خود کنید تا این که از شیوه مثبت، قوی و مطمئن پیروی کنید .
اگر در رابطه با چیزی که باید پیشنهاد دهید اطمینان داشته باشید این اطمینان در دست دادن، طرز نگاه و تن صدای تان (حتی در ارتباط تلفنی) دیده می شود . به همین نسبت کیفیت و تصویر از هر مطلبی که شما به صورت اعلامیه، نامه و کارت تجارت ارایه می کنید مهم است چرا که به خاطر داشته باشید که موفقیت می آورد و اولین تاثیرات عمده آن این است که در رابطه با شما و تجارت تان بسیار صحبت خواهد شد .
اکنون که شما موثرترین پیام ممکن را اشاعه داده اید، مرحله دوم این است که فاکتور اوه اه (ooh- ahh) را تعیین کنید. چیزی که در رابطه با شما، محصولات تان و یا شرکت تان است و سبب می شود تا مردم به «اوه اه» - به من بیشتر بگو - رجوع کنند .
این مهم است که متوجه شوید که چرا شما از دیدگاه رسانه های گروهی خبرساز شده اید؟ چگونه محصولات شما به مردم کمک می کند و یا خدمت شما چه ارزش و سودی ارایه می دهد؟ به محض این که شما با فاکتور اوه اه (ooh- ahh) آشنا شوید می توانید شروع به خلق مطالبی کنید که منجر شود تا موضوع شما در رسانه های گروهی خاصی که شما آرزوی جلب توجه آن را داشته باشید چاپ شود و این راهنمایی می کند تا به مرحله سوم برسیم که برای مشخص کردن شنوندگان و بینندگان شما و به وجود آوردن فهرست رسانه های گروهی است. فهرست شما حتما باید به وسیله نوع محصول و سرویس دهی تعیین شود. این که آیا شما یک شرکت محلی، ملی یا بین المللی هستید؟ و در چه بازارهایی برای رشد خود تاکید می ورزید؟ اگر شما یک شرکت محلی باشید سعی می کنید بر روی رسانه های محلی متمرکز شوید. از طرفی دیگر، اگر رشد ملی را دنبال می کنید شما بیشتر مایلید تا به بررسی روزنامه های مهم دیگری از قبیل روزنامه وال استریت ژورنال، انتشارات کارآفرینی از قبیل فورچون، یا INC یا مجلات ویژه ای از قبیل خانه داری خوب یا سلامت بشر بپردازید. مجلات مربوط به فروش و تجارت منبع خوب دیگری برای حرفه و تخصص تان می باشد. همچنین منابعی نیز برای تهیه فهرست رسانه های گروهی از قبیل بیکن در شیکاگو و United way وجود دارد. این مهم است تا با همه رسانه های گروهی که شما با آن ها در ارتباطید آشنا شوید .
مرحله چهارم: وقت آن می رسد تا مطلب مطبوعاتی را به طور ساده در یک صفحه و در 3 تا 4 پاراگراف بیاوریم که مطلب شما را به روشنی بیان می کند و این مهم باید خوب انجام پذیرد تا بتوانیم به سرعت توجه رسانه های گروهی را جلب کنیم. پاراگراف اول حاوی عناصر خبری مانند چه کسی، چه چیزی، کی، کجا، چرا و چگونه شروع شده و در پایان پاراگراف اول با عبارت «برای کسب اطلاعات بیشتر با ... تماس بگیرید» همراه است. تکنیک های جلب توجه شامل دادن آماری است که نشان می دهد که شنوندگان و خوانندگان آن ها به این اطلاعات نیاز دارند که موجب ارتباط آن ها با حوادث اخیر یا اخبار تجاری می باشد .
پاراگراف دوم ممکن است شامل این باشد که زندگی نامه ای را به صورت سریعی بگوید و یا شامل اطلاعات اضافی باشد. پاراگراف سوم شامل نقل قولی از بهترین منبعی که می توانید پیدا کنید می باشد. همیشه بهتر است به منظور ستودن خود از گفته های شخص دیگری استفاده کنید. بعضی اوقات نشریات فقط از پاراگراف اول استفاده می کنند بنابراین باید شامل تمام اطلاعات مناسب باشد .
مطالب مطبوعاتی باید در بالای صفحه نوشته شود. در قسمت بالای ستون سمت چپ باید «برای منتشر کردن فوری» نوشته شود. در قسمت فوقانی سمت راست باید اطلاعات در رابطه با تماس نگاشته شده باشد و نام و شماره تلفن روزنامه نگار شما «یا خود شما» در آن جا ذکر شود. قطعا مطمئن باشید که صددرصد از لحاظ دستور زبان، ... ، تلفظ، هجی کردن و اسم ها صحیح ... است .
مرحله پنجم شامل خلق ابزار کار رسانه گروهی است که حاوی یک نسخه از مطالب مطبوعاتی علاوه بر اطلاعات دیگر می باشد. این به منظور به وجود آوردن علاقه برای مطبوعات به کار می رود تا رسانه ها یک مطلب کامل بسازند و یا شما را در صحنه تلویزیون یا رادیو نشان دهند. مهم است تا بدانید که هر کدام از انواع رسانه های گروهی نیازها و خوانندگان و بینندگان ویژه خودش را دارد. واضح است که تهیه کنندگان تلویزیون از شگرد ابتکاری تصویری جهت جلب توجه مخاطبان استفاده کنند و بنابراین شما باید از تصاویر واضح و تصاویری که به راحتی قابل تولید می باشد استفاده کنید .
رادیو بیشتر علاقه مند است تا با استفاده از شگرد ابتکاری لفظی به بیان مطالب شما بپردازد. همان طور که شما در آغاز رقابت روابط عمومی تان بر روی پیام کوتاه مدت خود کار کرده اید حالا نیازمندید تا بر روی بهره برداری بهینه از تصویر کار کنید. چه طور مطالب خودتان رابه بهترین نحو ممکن بیان می کنید؟ تا هر بیننده ای بتواند خودش را جای شما بگذارد و به وسیله آن شناخته شوند و آن را در زندگی شخصی خودشان به کار گیرند؟ این امر همچنین باید جالب باشد و برای خوانندگان و بینندگان سود و ارزشی فراهم آورد. همچنین باید بروشوری از سابقه شرکت به...همه گزارش های که با قلم شما نوشته شده و هرگونه مطالب دیگری در رابطه با روابط عمومی باشد برای معرفی خود تهیه کنید .
جلب توجه امیر ضروری است. این مهم نیازمند انتخاب دقیق رنگ های جذاب برای پوشه علاوه بر محتوای آن می باشد. کیفیت بسیار مهم بوده، بنابراین نباید آن را دست کم گرفت. باید توجه داشته باشید که باید دارای جلدی برجسته بوده و یا از برچسب آرم استفاده شود. یک پوشه با ضمیمه بیزنس کارت انتخاب کنید و متنی واضح که به راحتی قابل خواندن باشد و همچنین کیفیت کاغذ را انتخاب کنید .
مرحله ششم حالا که ابزار کار را جمع کردید زمان آن است تا وارد به مرحله بعد شوید. از قرار معلوم شما فهرست رسانه های گروهی را تهیه کرده اید. اکنون به بحرانی ترین قسمت آمده اید. آن را ... پیگیری کنید، پیگیری کنید، پیگیری کنید. چرا که ممکن است تلفن زنگ نزند. این بستگی به شما دارد که تماس بگیرید. با گفتن «سلام، اسم من...» آغاز کنید و صحبت خودتان را در عرض 10 ثانیه شروع کنید. شگرد ابتکاری خود را به خاطر داشته باشید و آن را در 30 ثانیه و یا کمتر بیان کنید چرا که شما خبرساز هستید. قاعده عملی مناسب در تماس های follow up برای شرکت های ملی، مدت یک هفته و برای شرکت های محلی 3 تا 4 روز و یا یک یا دو روز برای ایمیل زدن می باشد. ممکن است شما بخواهید یک خلاصه یک صفحه ای بنویسید تاوقتی که تماس می گیرید از آن به عنوان راهنما استفاده کنید. این نوشته باید شامل این باشد که شما که هستید، چرا خبرساز شده اید و چه طور محصول و خدمت شما به مردم سود و منفعت می رساند؟
مرحله هفتم شامل هفت مورد تذکر زیر می باشد که به شما کمک می کند تا در 365 روز سال تبلیغ موثری بیافرینید. اگر نکات زیر را دنبال کنید در جلب توجه رسانه های گروهی موفق عمل خواهید کرد :
- هر چند دفعه که ممکن است تماس های خصوصی برقرار کنید .
- همواره بیزنس کارت و اسناد و مطالب را به همراه خود داشته باشید .
- بدانید که چه چیز خاصی در مورد شما وجود دارد که برای رسانه ها مهم است و شما از رسانه های گروهی چه استفاده ای می کنید .
- آن رسانه ای که شما با آن صحبت می کنید را بشناسید. همیشه قبل از این که به این کار بپردازید برنامه ای را از سوی آن رسانه ببینید یا بشنوید .
- برای مصاحبه آماده باشید. ممکن است قبل از این که شما با آن ها تماس بگیرید آن ها با شما تماس بگیرند .
- تصویر خودتان را ثابت نگه دارید و مطمئن باشید که تمام مطلب شما منعکس کننده تصویری است که شما می خواهید به تصویر بکشید .
در فعالیت های اجتماعی و شهری شرکت داشته باشید و به دیگران کمک کنید تا با استفاده از شبکه، تجارتی را آغاز کنند .
نوشته: جیل لابلین
ترجم : احمد امیرصالحی
روزنامه تفاهم
برگرفته از سایت:راز دانش
بنیاد کلمن بیش از اندک سالهای اخیر، توسعه گزارش هیئت رئیسه کنفرانس ملی USASBE را مورد پشتیبانی و حمایت قرار داده است . حقیقتاً، چند فرد ممتازی وجود دارند که ما را با دیدگاههایش به چالش کشانده و روشن نمودهاند. دکتر آرنولد کوپر (پردو)، دکتر کارل وسپر (واشنگتن)، دکتر دال مایر (کلورادو)، دکتر جان باتلر (تگزاس)، و دکتر جفری تیمونز (بابسون) محققان بزرگ داشته شدهای میباشند که تفکر خلاقشان را با شأن و ارزشی برای ما به ارمغان آوردهاند. آنها مجموعه نهایی از گروه پیشگامان کارآفرینی میباشند که جدال مشروعیت را در دانشگاههایمان برای آموزش کارآفرینی به مبارزه طلبیدهاند. با توجه به این دورنمای تاریخی مولفان گزارش هیئت رئیسه بنیاد کلمن، با کمال تواضع، من نیز در سال 2004 به وسیله "موسسه" پژوهشگر کلمن برای آموزش کارآفرینی، انتخاب شدم. به علت اینکه میتوانم با ملاحظات کنفرانس ملی USASBE در سال 2004، دیدگاههایم را در خصوص آموزش کارآفرینی برای قرن بیست و یکم، در اختیار دیگران بگذارم، بینهایت احساس غرور میکنم. زیرا امروزه نسلی از اساتید دانشگاه و مدیریت زاده میشوند که میبایست نهضتها را در دست بگیرند - زمانی است که باید ماورای مشروعیت بخشی حرکت کرد و ندای رهبری را پذیرفت ! ما با آزمودن این «نیرو»ی کارآفرینی آغاز میکنیم و سپس درون آموزش کارآفرینی و چالشهایمان برای قرن بیست و یکم، به کند و کاو خواهیم پرداخت .
نیروی کارآفرینی
کارآفرینی یک فرآیند پویا است، متشکل از آینده نگری، تحول و خلاقیت. این کار مستلزم به کارگیری انرژی و علاقه به خلق و به اجرا درآوردن ایدههای تازه و راهحلهای خلاقانه میباشد. عوامل اصلی در این زمینه عبارتند از : تمایل به منظور انجام ریسکهای حساب شده از لحاظ ارزش بازاری خالص و یا شغل، توانایی ایجاد یک تیم مجرب اقتصادی، مهارت خلاقانه تامین منابع مورد نیاز و مهارت پایهای مربوط به تدوین یک برنامه کسب و کاری منسجم و بالاخره تیزبینی در شناخت فرصت، آن هم در جایی که دیگران با بینظمی، تناقض و سردرگمی دست به گریبان هستند . کارآفرینی چیزی بیش از ایجاد صرف کسب و کار است. هر چند این جنبه بسیار مهمی است، اما نمایانگر کل قضایا نیست. ویژگیهای مربوط به استفاده از فرصتها، خطرپذیری ورای احساس امنیت و پشتکار لازم برای تبدیل یک ایده به واقعیت دست به دست هم داده، دیدگاه ویژهای را به وجود میآورند که کارآفرینان را به خود جذب مینماید. این دیدگاه و دورنما در افراد قابل گسترش بوده و در درون و بیرون یک سازمان، در فعالیتهای انتفاعی و غیرانتفاعی و در فعالیتهای کسب و کاری و غیر آن که به منظور خلق ایدههای خلاقانه صورت میگیرد، میتواند نمایان گردد. بدین ترتیب، کارآفرینی یک مفهوم کلگراست که به گونهای ابداعی و ابتکاری، بر کسب و کار فرد اثر میگذارد. این دیدگاه است که روش کسب و کار را در همه سطوح و کلیه کشورها متحول ساخته است. مجله "متحد" چندی پیش گزارش نمود که "آمریکا مجدداً در حال تبدیل شدن به کشور خطرپذیران است و روش کسب و کار ما دیگر مانند آنچه هست باقی نخواهد ماند." آری! چنین است. این انقلاب در یک فضای اقتصادی آغاز شده است که در آن، دیدگاه کارآفرینانه نیروی غالب را تشکیل میدهد . شرکتهای کارآفرینی دو نقش حیاتی در اقتصاد آمریکا دارند : اول، آنها بخش لاینفک فرآیند نوسازی هستند که بر اقتصاد بازار تاثیر گذاشته و آن را تعریف مینمایند. شرکتهای کارآفرینی نقش مهمی در نوآوریهایی دارند که این نوآوریها به تغییر فناوری و رشد فرآوری منجر میگردند. به طور کلی، محور این نوآوریها تغییر و رقابت است،زیرا آنها ساختار بازار را تغییر میدهند. اقتصاد آمریکا یک واحد سازمانیافته پویا است که همواره در حال تغییر است و نه یک واحد، که قبلاً به وجود آمده است و بس. محور آن، دورنماهای آینده است و نه میراثهای گذشته . دوم، شرکتهای کارآفرینی مکانیزمهایی هستند که به وسیله آنها میلیونها نفر به چرخه اقتصادی و اجتماعی جامعه آمریکا وارد میشوند. کسب و کارهای کوچک، میلیونها نفر از جمله زنان، اقلیتها و مهاجرین را قادر میسازد تا به رویای آمریکایی نایل شوند. بزرگترین منبع قدرت آمریکا همواره رویای آمریکایی مبتنی بر رشد اقتصادی،فرصتهای برابر و حرکت صعودی بوده است. در این فرآیند تکاملی، کارآفرینی نقش مهم و حیاتی تامین "همبستگی اجتماعی" را بر عهده دارد که فعالیتهای صورت گرفته به کمک تکنولوژی پیشرفته و فعالیتهای شهروندان عادی را به یکدیگر مرتبط میسازد. با این وجود، استیونسن (2000) اخطار نمود : "با نگاهی به فرصت بیست سال اخیر آشکار است که یک انقلاب کارآفرینانه روی داده است. برخی از نخستین داوطلبان، مهیجترین اوقات را سپری کردهاند. خطر در این نکته نهفته است که فرض کنیم آینده خالی از چالش خواهد بود ." مفاهیم جدید در پژوهش و آموزش کارآفرینی به موازات این که کار خود را در مطالعه و آموزش در زمینه کارآفرینی ادامه میدهیم، توجه به تحولاتی که طی چند سال اخیر در رابطه با پژوهش و آموزش رخ دادهاند نیز حایز اهمیت است. مفاهیم جدیدی که متمایزکننده پژوهشهای اخیر پیرامون کارآفرینان و ریسکهای تازه خلاقیت میباشد را میتوان به صورت زیر خلاصه نمود . 1) قلمروهای کارآفرینی و مدیریتی انحصاری نبوده بلکه تا حدودی نقاط مشترک نیز دارند . قلمرو دوم (مدیریت) بیشتر تحت تاثیر فرصتها قرار دارد و اولی نیز (کارآفرینی ) بیشتر تحت تاثیر عامل "منابع و تعاملات اجتماعی" قرار دارد . 2) تامین مالی کسب و کار شامل سرمایه ریسک و سرمایه حمایتی و نیز سایر تکنیکهای تامین مالی با قدرت بیسابقهای در دههه 90 ظهور یافتند که دهه دیگری از کارآفرینی را موجب گردید . 3) کارآفرینی درونسازمانی (کارآفرینی شرکتی) و نیاز به فرهنگ کارآفرینی در طی چند ساله اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است . 4) راهبردهایی در کارآفرینی شناسایی شدهاند که نشاندهنده برخی نکات مشترک، موضوعات مشترک و مبادلات میان کارآفرینی و راهبردها میباشند . 5) تنوع وسیع موجود میان کارآفرینان و روشهای آنها برای دستیابی به موفقیت، تحقیقاتی را پیرامون جنبههای روانشناختی سبب شده است که میتواند موفقیت آینده را پیشبینی نماید . 6) مخاطرات و مزایای شغل کارآفرینی، به ویژه ماهیت فشارآور و دشوار آن، موضوع تحقیقات عمیقی در رابطه با کارآفرینان بالقوه و یا مشغول به کار بوده است . 7) کارآفرینان زن و متعلق به اقلیتها نیز به تعداد بیسابقهای سر برآوردهاند. چنین به نظر میرسد موانعی که آنها با آن مواجه هستند با موانعی که سایر کارآفرینان در پیش رو دارند متفاوت است . 8) جوهر کارآفرینی جهانی است؛ این را میتوان از رشد عظیم مزایای کارآفرینی در سالهای اخیر در سراسر جهان دریافت . 9) تاثیرات اجتماعی و اقتصادی کارآفرینان و کسب و کارهای خانوادگی چنانکه به اثبات رسیده، در مقایسه با نقشی که کمپانیهای از 500 نفر به بالا تاثیرات عمیق نامتناسبتری بر اشتغالزایی، خلاقیت، نوآوری و تجدید حیات اقتصادی دارند . 10) آموزش کارآفرینی به یکی از داغترین مباحث در آموزشگاههای مهندسی و کسب و کار آمریکا مبدل شده است. تعداد مدارسی که به آموزش یک کسب و کار جدید و یا واحدهای مشابه میپردازند از کمتر از بیست و چهار مدرسه در بیست سال قبل به 1600 مدرسه در حال حاضر افزایش یافته است . به علاوه، تعدادی موسسه عمده آکادمیک، برنامههایی را در زمینه پژوهش کارآفرینی به اجرا میگذارند و هر ساله نیز دانشکده بابسون نشستی را با عنوان "قلمروهای پژوهش در کارآفرینی" در یکی از محوطههای دانشکده برگزار مینماید. از سال 1981، این نشست زمینهای را برای انتشار تازهترین تحولات در زمینه کارآفرینی فراهم نموده است. در سال 2000، انجمن ملی مراکز کارآفرینی به منظور هماهنگی دایم میان مراکز کارآفرینی، تاسیس شده و نیز مراکز نوپاتر برای همکاری و روی هم گذاشتن اطلاعات، اجرای طرحهای ویژه و کمک به یکدیگر در جهت پیشبرد و بهبود اثر مراکزشان، پایهگذاری گردید. این انجمن همچنین موسسه "همکاران پژوهش کارآفرینی قرن بیست و یکم" را نیز بنیان نهاد. این مجموعه در حال گسترش از محققین در زمینه کارآفرینی موجب ایجاد یک احساس وظیفه در جهت تعریف مباحثات اختلافبرانگیز پژوهشی و قلمروهای آنها و گسترش ابتکارات بالای تحقیقاتی گردید که به طور کلی نشانگر بالاترین سطح تحقیق در مراکز کارآفرینی و جامعه علمی به طور کلی میباشد. این انجمن به یک محور برای مراکز کارآفرینی در سراسر آمریکا بدل شده است تا از طریق آن بهبود کیفیت کارآفرینی را استمرار بخشند. بیشتر مراکز دانشگاهی کارآفرینی توجه خود را به سه قلمرو اصلی معطوف نمودهاند : (1) آموزش کارآفرینی، (2) فعالیتهای ویژه کارآفرینان و (3) پژوهش کارآفرینی . این مراکز در زمینه توسعه پژوهش کارآفرینی پیشگام بوده و به احتمال فراوان در آینده نیز چنین خواهند بود. امروزه در بیشتر دانشگاهها، رویکرد موجود عبارت است از توسعه و یا گسترش حجم برنامههای کارآفرینی و طراحی برنامههای تحصیلی دشوار و بینظیر ویژه دانشجویان کارآفرینی. آنچه بیش از همه اهمیت دارد، توجه ملی است که از طریق جوایزی از قبیل برنامه مدل ملی SBE آمریکا و ردهبندیهای ملی مانند آنچه که توسط شبکه اخبار آمریکا، گزارش جهانی و مجله کارآفرینی صورت میگیرد، نشان داده میشود. با در نظر گرفتن همه این عوامل، اکنون به بررسی نحوه ظهور آموزش کارآفرینی میپردازیم . جایگاه فعلی آموزش کارآفرینی گاهی از نسل جوانتر امروزی با عنوان "نسل ایکس" تعبیر میگردد. زیرا آنها خود را از فرصتهای معمول بیبهره مییابند. این نسل قرن بیست و یکم، باید با عنوان "نسل ای " شناخته شود زیرا آنها میروند تا به کارآفرینترین نسل از زمان انقلاب صنعتی به این سو بدل شوند. حدود 6/5 میلیون آمریکایی زیر 34 سال، امروزه فعالانه در حال راهاندازی کسب و کاری برای خود میباشند. یک سوم کارآفرینان جدید کمتر از 30 سال سن دارند، و بیش از 60 درصد جمعیت 29-18 سال میگویند که میخواهند مالک کسب و کار خود باشند و 80 درصد کسانی که انتظار میرود در آمریکا به کارآفرینی بپردازند، بین سنین 34-18 سال قرار دارند ! به موازات این ارقام سرسامآور، افزایش مشابهی نیز در زمینه آموزش کارآفرینی پدید آمده است. رشد و گسترش اخیر در زمینه برنامههای تحصیلی و طرحهایی که به امر کارآفرینی و خلق کسب و کار جدید اختصاص یافتهاند قابل توجه بوده است. شمار دانشکدهها و دانشگاههایی که واحدهایی در رابطه با کارآفرینی ارائه مینمایند از تعداد اندک در دهه 70 میلادی به 1600 عدد در سال 2003 افزایش یافته است. در میان این گسترش عظیم واحدهای تحصیلی، چالش مربوط به آموزش هرچه موثرتر و کارآمدتر کارآفرینی به قوت خود باقی است . این مسئله در حال روشن شدن است که کارآفرینی و یا جنبههای معینی از آن قابل یاددهی میباشند. کارآموزان و افراد حرفهای این نظر واقعبینانه را طرح کردهاند که کارآفرینان زاده میشوند نه آنکه تربیت میشوند. پیتر دراکر که به عنوان یکی از اندیشمندان پیشگام در زمینه مدیریت در عصر ما شناخته شده است گفته است : "از اسرار کارآفرینی سخن میگویید؟ این سحر و جادو نیست، مرموز نیست و ارتباطی هم با اجنه ندارد . این نوعی آموزش است و مانند هر آموزش دیگری قابل یاددهی و تعلیم است ." مرور ادبیات کسب و کار، کارآفرینی و آموزش مدیریت کسب و کار کوچک (1994-1998 ) نیز تاییدی بر این نظر است که گزارش میدهند : "اغلب مطالعات تجربی و زمینهیابی نشان میدهند که با استفاده از آموزش کارآفرینی میتوان کارآفرینی را تعلیم داد و یا حداقل ترغیب نمود ." با در نظر گرفتن این عقیده به شدت مقبول، که خطرپذیریهای مربوط به کارآفرینی کلید نوآوری، بازدهی تولید و رقابت موثر میباشند، این سوال که آیا کارآفرینی را میتوان تعلیم داد دیگر بیهوده است . سولومان، دافی و تارابیشی در سال 2002 یکی از جامعترین مطالعات تحلیلی را در زمینه آموزش کارآفرینی انجام دادند. آنها در بررسیشان پیرامون مسئله یاددهی کارآفرینی، چنین اعلام کردند یکی از اهداف اصلی آموزش کارآفرینی این است که این مفهوم، مسئلهای مجزا از آموزش معمول کسب و کار است. اصولاً وارد شدن در تجارت، فعالیتی است که با میدریت یک کسب و کار تفاوت دارد؛ آموزش کارآفرینی باید به ماهیت مبهم و نامشخص ورود به تجارت نیز توجه داشته باشد. برای نیل به این هدف، آموزش کارآفرینی باید شامل واحدهای مهارتساز در مذاکره، رهبری، توسعه محصول جدید، تفکر خلاق و رویکرد باز به نوآوریهای فناوری باشد . سایر قلمروهایی که برای آموزش کارآفرینی مهم تشخیص داده شدهاند عبارتند از : انتخابهای موجود در شغل کارآفرینی، منابع سرمایه برای کسب و کار، حفظ ایده، تحمل ابهام، شاخصههای شخصیت کارآفرینی و چالشهای همراه با هر مرحله از توسعه کسب و کار میباشند و ابزارهای یادگیری شامل روشهای زیر میشوند : برنامههای کسب و کار، راهاندازی کسب و کار توسط دانشجویان، مشورت با کارآفرینان مشغول به کار، شبیهسازیهای کامپیوتری و رفتاری، مصاحبه با کارآفرینان، بررسیهای محیطی، موارد مستقیم و زنده، سفرهای میدانی "گردشهای علمی" و استفاده از فیلم و عکس . این نوع از تجربه به دانشجویان در قالب برنامههای ابتکاری کارآفرینی عرضه میگردد که از طرف انجمن کسب و کارهای کوچک و کارآفرینی آمریکا به رسمیت شناخته شدهاند. کلیات این برنامهها در پیوست الف آمده است. این برنامههای نمونه که جوابگو نیز بودهاند، واحدهای تخصصی مقطع کارشناسی، برنامههایی در سطح کارشناسی ارشد، آموزش توام با نوآوری و برنامههای تخصصی میباشند . همه این دانشگاهها نوعی آموزش کارآفرینی را ارائه نمودهاند که تاثیری ملموس و واقعی بر دانشجویان و نیز تاثیری پایدار بر رشته کارآفرینی داشته است. به هر حال، و سپر در سال 1999 هشدار داد که کار ناتمامی از قرن بیستم باقی مانده است. او این امر را در مورد مسائلی همچون مشروعیت، الگوها، محتوا، تعادل در پژوهش، خودمختاری و ثبات بررسی نمود. در حالی که میتوان گفت مشروعیت در وضعیت کنونی آموزش کارآفرینی حاصل شده است، چالشهای حساسی در پیشاند . دغدغهها/ چالشهای آموزش کارآفرینی استیونس در سال 2000 گفت : "مربیان کارآفرینی باید چیزی بیش از ستایشگران و مشوقین بدون اندیشه باشند. ما دیگر نمیتوانیم به سادگی بگوییم «کارآفرینی متفاوت است». کارآفرینی اکنون بخشی از کل جامعه است. شاید بزرگترین خطر این باشد که سرنوشتی مشابه با بسیاری از کسب و کارهای موفق پیدا کنند. شاید بزرگترین خطر این باشد که گروه کامیاب و نیرومند محققین سرنوشتی همانند بسیاری از کسب و کارهای موفق پیدا کنند. نقطه شکست محققین و کسب و کار در عدم ارزش قائل شدن برای تغییرات است. نگهبانی و حراست از گذشته، پذیرش سنتگرایی و اینکه نخواهیم عقل سلیم ذاتی نهفته در چالشهای جوانان و افراد بیتجربه را ببینیم، به همان مشکلاتی در امر آموزش منجر میشود که در کسب و کار ." با در نظر گرفتن این طرز تفکر، به بررسی چالشهای جاری بر سر راه آموزش کارآفرینی میپردازیم. با استفاده از مطالعات تحقیقاتی کتز (2003) و سولومون و همکاران (2002)، ده موضوع ویژه به نظر میآیند . 1- کمال/ خود خشنودی/ مهار ایستایی و رکود کتس (2003 ) چنین استدلال مینماید که وجود واحدهای کارآفرینی در همه مدارس تجاری AACSB و نیز بیش از 1000 مرکز آموزشی غیرمعتبر نشانگر روند پختگی رشته کارآفرینی است. او تعدادی ساختار؛ شامل، 300 شغل اعطایی، 100 مرکز، 44 نشریه علمی و روند مشروعیتبخشی به این رشته توسط رسانههای عمده (اخبار آمریکا، هفته کسب و کاری، و نیز گزارش جهانی)را نیز بدین مجموعه اضافه مینماید. همه اینها درست و من هم میپذیرم که این امر نشانگر روند مشروعسازی است اما من به نرمی با "پختگی" مخالفت میورزم. تنها با تکیه بر قدرت ارقام فوقالذکر و پشتکار و علاقه فردی اعضای هیئتها است که برنده کشمکشهای کوچک را در عرصه آموزشگاههای تجاری مشخص میسازد. به هر حال، چنین به نظر میرسد که نبرد واقعی برای کسب اعتبار و به دست گرفتن رهبری، همچنان ادامه دارد. چند بخش کامل مخصوص به کارآفرینی وجود دارد؟ به چند نخبه جوان به خاطر تحقیقات و آموزشهایش در زمینه کارآفرینی، شغل اعطا میگردد؟ چند تا از روسای دانشکدهها از اساتید کارآفرینی ناشی میشوند؟ چه تعداد آموزشگاههای کسب و کاری، مجلات کارآفرینی محضشان در فهرست الف رتبهبندی میشوند؟ استدعا میکنم! مشروعیت بخشی آری، اما پختگی خیر . اکنون زمان آن رسیده که به همه این سوالات پاسخ مثبت داده شود. پختگی و جا افتادگی رشته کارآفرینی هنوز در راه است و باید تجربه گردد . 2- معمای پژوهش/ تالیفات کتز در سال 2003، مشکل دوگانه اشباع رسانههای چاپی، یعنی روزنامههای متعدد رقیب و مقالات دارای کیفیت پایین از یک سو و نیز رقابت پیشگامان در عرصه پژوهشهای کارآفرینی برای انتشار مقالات در نشریات عمده ویژه مدیرت. "من با هر دوی این نکات موافقم. من به آنها بیشتر به چشم فرصت مینگرم تا معضل. اولاً جای شکر است که شاهد حضور انجمن نشریات مدیریت، انجمن تحقیقات مدیریت، انجمن مدیریت اجرایی، نشریه مدیریت راهبردی و نشریه مدیریت که پژوهشهای بیشتری را در زمینه کارآفرینی منتشر مینماید، هستیم. به باور من، این روند باید تقویت شود تا استمرار یابد. موضوع مهمتر بر شمارش آموزشگاههای کسب و کار و نشریات عمده کارآفرینی تاکید دارد. در حالی که این فرآیند در حال شکلگیری و اتفاق افتادن است، ولی برای جامعه نخبگان ما کند و زجرآور است. اما با این وجود این چالش میتواند یک «حلقه اتصال» به معضل انتشار و رسانههای چاپی باشد. اگر ما به عنوان جامعه نخبگان در امر کارآفرینی برای ارتقای نشریه مورد نظر خودمان تلاش کنیم آنگاه یک فضای تحقیقاتی برای نخبگان جوان باز میشود تا در آن به طور مشروع ادامه مسیر دهند. مشاغل نخبگان جوان میتواند به خوبی بر این چالش فایق آید. این حقیقت ساده نیز وجود دارد که عامل پیشرفت مراکز آموزش کسب و کار، تحقیقات میباشد. بنابراین، تحقیق در امر کارآفرینی باید به عنوان یک بخش مقبول و معبتر این روند رو به جلو مطرح گردد. اکنون از مسئله مشروعیت گذشتهایم و زمان رهبری است ." 3- کمبود اعضای هیئت علمی کتس (2003) مجدداً به دو مشکل موازی و همزمان اشاره میکند. نخست، فقدان نخبگان کارآفرینی در همه مراتب علمی است و دیگری فقدان برنامههای دکترا برای پرورش نخبگان محض در عرصه کارآفرینی میباشد. این نکته صحت دارد که ما برای توسعه برنامههای سالم و کارآمد در عرصه کارآفرینی در سطح دکترا به مراکز آموزش کسب و کار بیشتری احتیاج داریم. با سرمشق گرفتن از کولورادو، ایندیانا، جورجیا و مرکز ذخیره کسیوسترن، آموزشگاههای کسب و کار بیشتری از ما به ایجاد این گونه برنامهها نیازمندند. در هر حال، تا زمان تدوین برنامههای بیشتر، در صورت تلاش خود ما، میتوان به نخبگان آموزش (بازآموزی کاری ) ارائه نمود. سالها است که دانشکده بابسون برنامه "نظارت" را برای گسترش دامنه نخبگان و تواناییهای آنها عرضه داشته است. دکتر موریس در دانشگاه سیراکوس یک «کلاس تجربی و آزمایشگاهی» را جهت آموزش کارآفرینی دایر نموده است. این مرکز، در کمک به نخبگان برای ورود به این رشته نتایج قابل توجهی داشته است. این برنامهها باید استمرار یافته، حمایت شده و بهبود یابند . سازمانهایی همچون USASBE ، انجمن ملی مراکز کارآفرینی، و انجمن علمی بخش کارآفرینی مدیریت به همراه بنیاد کلمن و نیز بنیاد کافمن باید به عنوان بخشی از ماموریت خود، این تلاش را مورد حمایت قرار دهند. اگر مراکز آموزشی کسب و کار، برنامههای سطح دکترا را توسعه ندهند، آنگاه این جامعه نخبگان کارآفرینی است که باید خود نسبت به ایجاد و گسترش آموزشهای مورد نیاز اقدام نمایند . ماپیشگام یک رشته علمی کاملاً مجزا شدهایم که در طی 30 سال به گونه معناداری رشد نموده است. پس چرا اکنون باید درجا بزنیم؟ مسئله دیگر، کمبود نخبگان در سطوح مختلف است. این چالش در مسئله میزان توجه به پژوهش کارآفرینی و نشریات در آموزشگاههای کسب و کار ما ریشه دارد. با حل این مسئله، نخبگان بیشتری در عرصه کارآفرینی اشتغال و ترفیع دریافت خواهند نمود. در نتیجه امتیازات به جای آنکه کاهش یابند، افزایش مییابند. در اینجا نیز کارآفرینی مشروع قلمداد گردیده اما به آن احترام گذاشته نمیشود. اکنون هنگام آن است که کارآفرینی در آموزشگاههای کسب و کار ما به سطح رهبری ارتقا یابد . 4- به مبارزه طلبیدن فناوری سولومن و همکارانش (2002) در رابطه با فناوری یک روند منفی را در نظرسنجی ملی خود پیرامون آموزش کارآفرینی مشاهده نمودند . از اطلاعات مربوط به آموزش کارآفرینی و کاربرد فناوری، یک روند شگفتآور غافلگیرکننده مشاهده گردید. از میان شرکتکنندگان در نظرسنجی تنها 49 درصد اعلام داشتند که اطلاعاتی را در رابطه با کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید از طریق شبکه به دانشجویان و کارآفرینان ارائه مینمایند. همچنین، تنها 30 درصد پاسخدهندگان اعلام نمودند که عرضهکننده راهنماییهای مربوط به مدیریت و نیز کمکهای فنی از طریق شبکه به دانشجویان و کارآفرینان میباشند. بالاخره، 21 درصد شرکتکنندگان نیز اعلام داشتند که در واحدهای آموزش کارآفرینی و یا تخصصی خود از روشهای آموزش از راه دور استفاده میکنند . کارآفرینی نمیتواند رشتهای از دانش باشد که در مقابل رکود و ایستایی تسلیم شود. این رشته باید به شناسایی و به کارگیری فناوری در مجموعه آموزشی بپردازد. در بسیاری از جنبهها، آموزش کارآفرینی میتواند به تحولی واقعی در مجموعه آموزشی بپردازد. به عنوان نمونه، برخی دانشگاهها در حال بکارگیری فناوریهای پیشرفتهای هستند،مانند دانشگاه جورج واشنگتن . آنها یک ابزار نرمافزاری به نام "پرومسیوس" را توسعه دادند. این ابزار، علاوه بر فراهم آوردن این امکان برای اساتید و دانشجویان به منظور تعامل از طریق پست الکترونیک، صفحات خبری و اشکال بحث زنده با یکدیگر را در اختیار میگذارد، این نرمافزار و برنامههای دیگر گزینههای چندرسانهای را نیز در دورهها میگنجانند. دانشآموزان میتوانند به یک پایگاه ویژه دورهها دسترسی داشته باشند، از یک مقاله یک مجله پست شده بر روی رایانه کپی بگیرند، به تماشای یک ویئو و یا DVD آموزشی بپردازند و فرمهای تکمیلی ارسالی از طرف هر کانال اتصالی اینترنت را باز پس بفرستند. آموزشگران نیز میتوانند با استفاده از هدایت روی شبکه که به صورت اختصاصی است در جریان امور قرار گیرند . نمونه دیگر، مسابقه جایزهدار MBA ، توسط دانشگاه بالستیت از طریق تلویزیون میباشد (کوراتکو، 1996). کلاسهای کارآفرینی در یک استودیوی تلویزینی فوقالعاده مجهز برگزار میگردد. دانشجویان حاضر در دانشگاه، در خود استودیو در سر کلاسها حاضر میشوند و دانشجویانی که در خارج از دانشگاه حضور دارند از طریق سایتهای دریافتی معینی از کلاسها استفاده مینمایند. این برنامه تلویزیونی از طریق ماهواره به پایگاههایی در ایالتهای ایندیانا، کنتاکی و نیوجرسی ارسال میگردند. این شبکه تلویزیونی مدار بسته " سیستم ارتباط از راه دور تحصیلات عالیه ایندیانا " یا اختصاراً IHETS نام دارد. برخی از مراکز کسب و کار به صورت پایگاههایی برای کلاسهای آموزش از راه دور درآمدهاند که این امکان را به کارکنان میدهد تا در مدت روز به صورت تمام وقت سر کار خود حاضر شوند و صبحهای زود و نیز شب را به صورت پاره وقت برای کسب مدرک MBA (مدیریت اجرایی کسب و کار) کار کنند. هر دو برنامه MBA درون دانشگاه و آموزش از راه دور، کاملاً مورد تایید انجمن بینالمللی آموزشگاههای دانشگاهی کسب و کار در آمریکا (AACSB) قرار دارد. از طریق فناوریهای مربوط به ارتباط متقابل، مدرک کارآفرینی در مکانهای مناسب و زمانهای متناسب با افراد شاغل در حال کار اعطا میگردد. یکی از نخستین دانشگاههایی که به ارائه مدرک MBA از راه یادگیری از راه دور میپردازد، یعنی دانشگاه بالستیت، سکان استفاده از یک رهیافت نوین در اعطای مدرک به کسانی را در دست دارد که در پی یادگیری و پیشرفت در محیط کاری کنونی میباشند. تردیدی نیست که این روش ارائه آموزش کارآفرینی در قرن بیست و یکم به روند رو به گسترش خود ادامه خواهد داد . 5- میراث دات کام در دهه 1940، 20 بیلیون دلار صرف اختراع بمب اتمی گردید. 20 سال بعد نیز 20 بیلیون دلار دیگر صرف پا گذاشتن انسان به کره ماه شد. در سال 1999، دات کامها با 20 بیلیون دلار با هدف کسب موفقیت، حقوقی را پایمال نمودند. دات کام نسبت به پول سوزاندن راهاندازیهای اینترنتی و VCS که آنها را تأمین هزینه میکردند، بیشتر خسارت وارد نمودند. این بلا همچون ماده قابل اشتعالی انتشار یافت، استعداد کارآفرینانه حقیقی را از بنای رویای شخصی یک موجودیت استوار، به اضمحلال کشاند. با تحریک برای سرمایهگذاری و ایجاد نقدینگی، تبدیل به پول کردن سریع، خروجهای آنی و عدم وجود هر تعهد حقیقی، کلاسهایمان از چارچوب خود خارج شدند. یک «سرمایهگذاری ذهنی» را نسبتاً در مقایسه با تسهیل کردن پژوهش برای یک «فعالیت اقتصادی با ثبات» اتخاذ و دنبال نمودیم. ما باید دوباره بر اهداف واقعی کارآفرینان تمرکز نمائیم (کوراتکو و دیگران، 1997) و انگیزشی که از سوی آنها تسری مییابد. ما باید نسل بعدی از کارآفرینانمان را به منظور یاد گرفتن از صعود و بازگشت به مبداهای آرایش و توسعه کسب و کار آموزش دهیم. استراتژیهای خروج خوب هستند ولی آنها نباید بر تعقیب و پیگیری فرصتهای کارآفرینانه غلبه نمایند . اوسیم (2001) به افراد دات کام به عنوان «فرصتگرایان» نسبت به کارآفرین اشاره کرد، زیرا آنها ثروت را با همکاری در کنار هم قرار میدهند، ریسکپذیری را با وانمود کردن به ریسک جایگزین میکنند و از فرصتهای خارجی نسبت به تعقیب بینشهای درونی بهرهبرداری مینمایند. بسیار خوب، این دیدگاه ما است که دانشآموزان امروز و پشتوانه کارآفرینان حقیقی را آموزش دهیم . 6- ناحمخوانی کسب و کاری در مقابل آکادمیا جان هوگز و میشل هنسی از بنیاد کلمن، در خصوص تلفیق کارآفرینان در محیط کلاس با مراکز علمی به بحث پرداختهاند. بر اساس تلاشهای دائمی آنها، هنوز پرسشی راجع به اینکه آیا ما شکاف را به هم متصل کرده یا به سادگی تقسیم شدن را آرام نمودهایم، باقی میماند. حقیقتاً چه بحث معناداری اتفاق افتاده که برنامههای آموزشی ما را تحت تاثیر قرار داده است؟ ما باید مطمئن شویم که کارآفرینان تمرینیامان، داستانهای جالب توجه و دلچسب بیشتری را نقل کرده و در مسائل و مباحث واقعی مربوط به اقدامات مخاطرهآمیزشان (یا فعالیت اقتصادیشان) به کند و کاو بپردازند. ما به عنوان آموزشگران کارآفرینی چنین چالشی را در پیش رو داریم. دانشجویان باید در معرض آن کارآفرینانی قرار بگیرند که هزینهای را پرداخت میکنند، با چالشها روبرو میشوند و شکستها را تحمل میکنند و برمیتابند. ما باید درسهایی را که از کارآفرینان آزموده شده و ایجادکننده تمایز فراگرفتهایم، بسازیم . 7- اثر رقیقسازی آنطور که کارآفرینی در دانشگاههایمان قانونیتر میشود، خطر خیلی ساده شدن معنای واقعیاش وجود دارد. تا موقعی که «کارآفرینی» موضوع معتبری است و آن را مورد استفاده قرار میدهیم، باید دقت کنیم که به هر چیزی اجازه اینکه به سادگی «کارآفرینانه» شود، ندهیم زیرا به نظر میرسد یا مد و مرسوم شده یا اینکه در پیشنهادهای اعطایی معین یا مجموعههای اهدایی، گنجانده شود. به عنوان مثال، امور مالی کارآفرینانه، مدیریت کارآفرینانه و بازاریابی کارآفرینانه خوب هستند؛ بهرحال، اجازه دهید تا مطمئن شویم که آنها بیشتر تنها یک عنوان حقیقتاً کارآفرینانه بوده و به فرآیند کارآفرینی مربوطند . به نظر میرسد اینها یک استعمال یا بد بکار بردن حقیقی این موضوع برای اهداف متفاوت و رو به تزاید زمینه آموزش کارآفرینی باشد. همچون آموزشگران کارآفرینی، ما باید پاسدار مفهوم صحیح و دقیق کلمه کارآفرینی باشیم . 8- معمای امنیت- خطر خطر یا ریسک، برای یک کارآفرین تفاسیر و مفاهیم فراوانی دارد و آن ممکن است مفهوم مالی، شغلی، خانوادگی، اجتماعی یا روانی باشد (کوراتکو و هاجتس، 2004). به هر شکلی که ریخت پیدا کند، همانا ریسک مفهوم با اهمیتی در فرآیند کارآفرینی میباشد. این درست است که کارآفرینان، خطرپذیران را مورد محاسبه قرار میدهند، همان کسانی که خودشان را آماده میسازند تا در مقایسه با رهیافت افسانهای «قمارباز» با ریسک خیلی بالا، در ریسک متعادلی کند و کاو نمایند. بهر حال، یافتن خطر به عنوان بخشی از هر برنامه آموزشی، امر نادری است (کوراتکو، 1996). بدتر اینکه، یافتن آموزشگرانی که هر چیزی را برای برنامههای آموزشی یا برنامههایشان در کارآفرینی، خطر خواهند کرد، کمیابتر میشود. همچنین، بسیاری از اعضا هیئت علمی، مناصب را آنطور که تنها هدفشان میباشد، پی می گیرند و چالشهای آموزش کارآفرینی را برای مسائل شغلی قبلیشان رها میسازند. در کلاسهایمان چه پیامی شروع به انتقال یافتن شده است؟ فراگیران باید خطر بپذیرند . . . اعضای هیئت علمی ایمنی بجویند! این یک معمای واقعی است که در محافل علمی وجود دارد. ما به اعضای هیئت علمی جوانی که رویاهای علمیشان را فقط در زمینه کارآفرینی نه دیگر رشتههای علمی میجویند، نیاز مبرم داریم. من درک میکنم که داشتن مسئولیت در مسیرهای زندگیمان مهم است و با این قضیه هم که اساتید جوانمان از مراحلی که به منظور تضمین دستیابی موفقیتآمیز به آن اهداف نیاز شده چشم بپوشند، موافقم. بهرحال، به ما اجازه دهید در جستجوی این «حلقه برنجی » بدون در نظر گرفتن حرفه و شغلمان، متمایل بوده و مورد محاسبه قرار گیریم . اجازه ندهید هر شعلهای از ریسک و چالش تنها به دلیل عادی شدن آن، خاموش گردد. و، اعضای هیئت علمی ارشد، آن کسانی که مدتهای مدیدی دارای مقام و منصبی بودهاند، اکنون باید به منظور حمایت و پشتیبانی از اساتید کارآفرینی جوان پرتلاش، آماده بایستند. این معمای بسیار روشنی است که باید شروع به مخاطب ساختن نمائیم . 9- مسئله درب چرخان رهبری اداری در 25 سال اخیر، ما شاهد رشد نمایی و تعریفی از زمینه کارآفرینی بودهایم، با اینحال، حمایت اداری در دانشگاههایمان در بهترین حالت، گاه و بیگاه بوده است. دلیلی که خیلی اوقات شنیدهام، «دگرگونی محافظ» دائمی میباشد . روسای دانشگاهها، دانشکدهها و معاونان دانشکدهها به طور مداوم در دانشگاهها تغییر میکنند و با تغییر جایگاه آنها، ارزشهای جابجا میشوند و بیشنها و دیدگاهها تغییر میکنند. دورهها و برنامههای کارآفرینی به واسطه فلسفههای متفاوت مدیران ارشد در دانشگاههایمان، متحول میشوند . هنگامیکه ما نمیتوانیم یک موقعیت ساختگی و مصنوعی را در این شرایط ارائه دهیم (به فرض، فردی که از کارآفرینی حمایت میکند)، میتوانیم زمینه کارآفرینی را در موسساتمان به یک نقش رهبری جابجا کنیم. این برای هر مدیر ارشدی سخت است تا برنامهای را نادیده بگیرد که در یک موقعیت رهبری و دارای نفوذ در میان دانشجویان، دانش آموختگان، رهبران کسب و کاری، واهبان و دیگر اعضای هیئت علمی قرار دارد. این اساس قدرت رهبری حقیقی است و کارآفرینی در قرن بیست و یکم شایستگی بیشتری دارد . 10- چالش «قدرت شماره یک » خاطرنشان شده که برنامههای کارآفرینی فراوانی به وسیله یک استاد یا مدیر در جهت موفقیت راهاندازی و هدایت گردیدهاند. انتقادها استدلال میکنند که زمینههایمان ضعیف میباشد زیرا بسیاری از برنامههای اینترنتی مربوط به این است که یک فرد تحریک و مصمم گردد. من استدلال میکنم که این نقطع ضعف ماست! چرا که جرات و اشتیاق آن افرادی که دورهها، برنامهها، مراکز و غیره را توسعه دادهاند، اکنون شروع به ریشهزنی در دانشگاههایمان میکنند، احترام حقیقی، احساساتی است که در زمینه کارآفرینی وجود دارد . «قدرت شماره یک» به منظور ایجاد اختلاف و تمایز در زمینه کارآفرینی در مقایسه با هر رشته علمی دیگری بیشتر نمایان است . ندایی برای عمل (دیدگاه ما ) بعد از بازنگری چالشهای عمدهای که در برابر همه ما به عنوان آموزشگران کارآفرینی وجود دارد، یک سوال باقی میماند «بنابراین من چه کاری میتوانم بکنم؟» جواب مجموعه پیچیدهای نیست. پاسخ حقیقتاً توده بسیار کوچکی است ولیکن به فعالیتهایی احتیاج دارد. ما در 10 چالش پیشین تا حد کمی به آنها اشاره کردهایم. هر کدام از ما اگر تلاش کنیم، میتوانیم تمایزی را بسازیم. به خاطر داشته باشید، همیشه مسافرت 10 هزار مایلی با برداشتن اولین گام شروع میشود. اجازه دهید موضوع را با استدلالات اندکی بر اساس گفتگوهای شخصی در خصوص رفتار به پایان برسانیم . . . دیدگاه حقیقی ما میگویند یک تعریف از جنون، «انجام کاری یکسان و انتظار نتایج مختلف است .» بنابراین، نسل در حال ظهور مربیان کارآفرینی باید از الگوی فلجکنندهای که موجب نابودی چنین حجم وسیعی از نظمهای کسب و کاری شده است دوری گزینند. به قول جان ماینورد کینز : «بزرگترین معضل در جهان قبولاندن ایدههای نو به افراد نیست بلکه واداشتن آنها به فراموش کردن ایدههای کهنه و قدیمی است ." تکنولوژی میبایست در کلاسهایمان به کار گرفته شوند." به طور قطع، برای آنکه کار آموزش کارآفرینی بتواند به استقبال قرن 21 برود، آموزشگران باید در کاربرد فناوری علمی تواناتر گردند و نیز دایره آموزشهای خود را گسترش بخشند تا در برگیرنده رهیافتهای جدید و ابتکاری به مسئله آموزش کارآفرینی باشد. به عنوان مثال، کاربرد کنفرانسهای ویدئویی و رواج مطالعات موردی ویدئویی نشانگر کاربردهای ممکن در زمینه فناوری آموزشی میباشد. توانایی ایجاد دورنماهای زنده و پویا از مناطق جغرافیایی و آموزشگاههای مختلف در کنار یکدیگر بر غنای تجربه آموزشی خواهد افزود . شبکههای رایانهای در عمل با تبدیل نظری آموزش به کاربرد اجرایی، زمان و مسافت را از بین برده است ." کارآفرینی رشته جدیدی است و موضوع آن، نوآوری و خلاقیت مستمر میباشد. این رشته، شکلدهنده آینده آموزشگاههای کسب و کار است و باید حرکتی را در جهت رسیدن به یک نقش هدایتگرانه آغاز نماید. امروزه، کلمات مورد استفاده برای توصیف سیستم نوین ابتکار قرن بیست و یکم عبارتند از : ایدهپروری، خلاقیت، کاوش، اختراع، پیشگامی، و تخیل ! کوین کلی در مقالهای با عنوان "قواعد جدید اقتصاد نوین" اظهار داشت که : "در نظام نوین، ثروت مستقیماً از نوآوری و نه از مطلوبسازی مایه میگیرد . معنای دیگر این سخن آن است که ثروت با تکمیل و تجهیز شناختهها به دست نمیآید بلکه با در اختیار گرفتن ناشناختهها هرچند به صورت ناقص حاصل میگردد ." مربیان کارآفرینی باید از همان انگیزههای نوآورانهای برخوردار باشند که از دانشجویان کارآفرینی انتظار میرود. دکتر کارل وسپر هنگامی که جمله زیر را بیان نمود، دریچهای جدید را فراروی افق ما گشود : "تاکنون کارآفرینی در دانشگاهها تنها به عنوان یک واحد اختیاری و سپس در قالب واحدهای بیشتر و بالاخره به عنوان یک دوره و یا برنامه متمرکز تخصصی . تاکنون این رشته تنها حول هسته اصلی موجود شکل گرفته است. در حال حاضر اساتید این رشته باید از طرف هیئتهای علمی سایر رشتهها مورد تایید واقع گردند. در حال حاضر، واحدهای مربوط به این رشته باید با برنامه تحصیلی موجود، نظام نمرهدهی و تقویم منطبق گردد. این رشته به درد دانشجویانی میخورد که اغلب خواهان یک آموزش کسب و کاری بسیار معمولی هستند. اما وضع چقدر فرق میکرد اگر ما با یک آموزشگاه کارآفرینی آغاز کرده بودیم و سپس به افزودن واحدهای بیشتر به صورت تخصصی و متمرکز در سطوح میانی مدیریت میپرداختیم. یک فکر و روش جالب برای نگریستن به نظم موجود در کارآفرینی از نگاهی دیگر همین است. نویسنده مشهوری که درباره خلاقیت قلم زده است، دیل داتن زمانی گفت : "متفاوت همیشه بهتر نیست، اما بهتر همیشه متفاوت است ». دکتر دل مایر در سال 2001 در گزارش هیئت رئیسه بنیاد کلمن نقل کرد : "اگر قرار است ما نهضت کارآفرینی را به مرتبه بالاتری هدایت کنیم تنبلی و رخوت جایی ندارد. انرژی تازهای لازم است اتابه تسریع اصلاحات ساختاری و ایجاد مشروعیت مستمر برای آموزش کارآفرینی بپردازیم. ما باید به جذب و گسترش نسل آینده مربیان بپردازیم. جنگ تمام نشده است. هنوز هم هوشیاری و استقامت شعار روز میباشند و این به تلاشش میارزد ." من معتقدم ما اکنون در برههای از زمان قرار داریم که در آن فاصله میان تصور و عمل هیچگاه تا این اندازه کوتاه نبوده است. باید به خاطر داشته باشیم که فردا از آن کسانی است که امروز آیندهنگری داشته باشند. این مسئله وقت، دوراندیشی و نقش رهبری ما است. چنانکه جان اف.کندی زمانی گفت : «اکنون زمان ظهور نسل جدیدی از رهبران است تا با مشکلات و فرصتهای جدید دست و پنجه نرم کنند. زیرا جهان جدیدی وجود دارد که باید فتح گردد .» منبع : کارآفرینان امیرکبیر برگرفته از سایت:راز دانش |
|
ویژگیهای بنگاههای کوچک و متوسط
بسیاری از پژوهشگران براین باورند که حل مشکل بیکاری ، فقر ، بیتوازنی منطقه ای و دستیابی به توسعه صنعتی در کشورهای جهان سوم در گرو توسعه بنگاههای کوچک و متوسط در این کشورها است. دلایل عمده این محققان را می توان به طور خلاصه به شرح زیر بیان کرد .
- تاسیس و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط به منابع اندکی نیاز دارد .
- بنگاههای کوچک و متوسط از درجه اشتغال زایی بالایی برخوردار هستند .
- بنگاههای کوچک و متوسط اغلب متکی بر منابع داخلی هستند .
- بنگاههای کوچک و متوسط از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند .
- بنگاههای کوچک و متوسط دارای قدرت سازگاری با شرایط متغیر محیطی هستند .
- بنگاههای کوچک و متوسط رقابت پذیر و نوآورانه هستند .
- بنگاههای کوچک و متوسط نیروهای متخصص بنگاههای بزرگ را پرورش میدهند .
- مدیریت و کنترل بنگاههای کوچک و متوسط هزینه کمتری در بر دارد .
- مکان یابی بنگاههای کوچک و متوسط به سهولت قابل انجام است .
- توسعه بنگاههای کوچک و متوسط نحوه توزیع درآمد را به نفع افراد کم درآمد بهبود می بخشد .
موانع توسعه بنگاههای کوچک و متوسط
به طور کلی توسعه هر فعالیت اقتصادی، به میزان کارایی و سودآوری آن فعالیت و توان غلبه برموانع پیش روی آن بستگی دارد. موانع توسعه بنگاههای کوچک و متوسط را می توان به طور کلی به شرح زیر بیان کرد .
- میزان کارایی هر واحد اقتصادی متاثر از عوامل متعددی است. بخشی از این عوامل فقط در سطوح معینی از فعالیت می توانند تاثیر مثبت خود را بر کارایی نشان دهند. از این رو تلاش بنگاهها غالبا براین متمرکز میشود تا با دستیابی به سطوح معین ، کارایی خود را در حد قابل قبولی تامین کنند. در محدوده یک بنگاه کوچک و متوسط نیز هر سطحی از فعالیت الزاما کارا و سودآور نخواهد بود ، مگر اینکه در آن ، درجه ای از کیفیت خاص حاصل شده و یا به حد معینی رسیده باشد .
- اگرچه کاربر بودن فعالیت بنگاههای کوچک و متوسط را به عنوان یک ویژگی مثبت به شمار می آورند ، اما در مقابل ، استفاده از تکنولوژی پیشرفته و ماشین آلات جدید نیز منجر به کاهش هزینه متوسط تولید (بخصوص به دلیل استفاده از نیروی کار کمتر ) و در نتیجه افزایش سودآوری یک بنگاه خواهد شد و این امری است که خارج از محدوده بنگاههای کوچک و متوسط امکان پذیر است. بنابراین هدف قراردادن کارایی و افزایش سودآوری با سیاست توسعه بنگاههای کوچک و متوسط در تعارض قرار خواهد گرفت، چون عمده ترین هدف از تاسیس این بنگاهها ، اشتغال زایی برای افراد بیکار است .
- عامل دیگری که می تواند کارایی فعالیتهای اقتصادی را افزایش دهد ، درجه تخصص و آگاهی نیروی کار است. بدیهی است که این تخصص و آگاهی در بنگاههای بزرگ به دلیل بالا بودن سطح آموزش عالی و تقسیم کار میسر خواهد بود. بنابراین از این دیدگاه نیز توسعه بنگاههای کوچک و متوسط توجیه پذیر نخواهد بود .
- استفاده از مدیریت سنتی در بنگاههای کوچک و متوسط ، عمده ترین محدودیت درونی این بنگاههاست. نداشتن اطلاعات و دانش جدید و یا ناتوانی در دسترسی به اطلاعات نوین موجب می شود تا این بنگاهها از مدیریت کارا برخوردار نباشند. دسته ای از کارشناسان با تقسیم ویژگیهای مدیریت یک بنگاه تولیدی به سه بعد انگیزه ، مهارت در سازماندهی و اطلاعات فنی، معتقدند که تحقیقات و بررسیهای به عمل آمده نشان می دهد که در مدیریت بنگاههای کوچک و متوسط، تنها بعد انگیزه است که از برجستگی قابل قبولی برخوردار است و در ابعاد دیگر برجستگی خاصی مشاهده نمی شود .
- پایین بودن استاندارد کیفی کالای تولید شده ، زمانبر بودن تولیدات در این بنگاهها و نامطمئن بودن وضعیت آتی آنها موجب می شود تا حتی نهادها و موسسات دولتی نیز تمایلی به عقد قرارداد با آنها ندارند و این امر مانع از توسعه این بنگاهها می شود .
- پایین بودن سطح درآمد در بنگاههای کوچک نه تنها موجب کاهش امکانات داخلی لازم برای سرمایهگذاری و توسعه آنها می شود، بلکه باعث می شود که آنها نتوانند از تسهیلات و اعتبارات موسسات مالی که با بهره بالا داده می شود، استفاده کنند. به همین دلیل کمبود نقدینگی یکی از مسائل اصلی بنگاههای کوچک و متوسط به شمار می رود. بنگاههای کوچک و متوسط غالبا قادر به استفاده از صرفه جوییهای ناشی از مقیاس چه در شکل استفاده از اندازه بنگاه و چه در نوع مدیریت نیستند. در نتیجه با پایین بودن درجه رقابت ، قادر به بهره گیری از شرایط موثر و تعیین کننده محیطی نیستند و علاوه بر آن از صرفه جوییهایی که در نتیجه بازاریابی مناسب حاصل می شود نیز بی بهره اند. به دلیل محدود بودن فعالیت این بنگاهها و در نتیجه پایین بودن سطح درآمد آنها ، تامین هزینه لازم برای بازاریابی و انجام تبلیغات لازم دشوار خواهد بود . اما در مقابل ، بنگاههای بزرگ با استفاده از این مزایا خود را بر بنگاههای کوچک و متوسط تحمیل می کنند. معمولا بخش عمده سیاستهای حمایتی دولتها متوجه بنگاههای بزرگ است. موسسات مالی اعم از موسسات داخلی و خارجی تمایلی به تامین نیازهای سرمایه ای بنگاههای کوچک و متوسط از خود نشان نمی دهند . دلیل عمده این بی توجهی پایین بودن سطح درآمد این بنگاهها بنا به دلایلی همچون پایین بودن میزان فعالیت آنها ، پایین بودن استاندارد تولید، دسترسی نداشتن آنها به بازارهای بین المللی و مواردی از این قبیل است. اگرچه مشکلات بنگاههای کوچک و متوسط مانع رشد و توسعه این بنگاهها می شود، اما مزایای بنگاههای کوچک و متوسط نیز قابل توجه هستند. بدین ترتیب باید تلاش شود تا با در نظر گرفتن مشکلات و موانع مذکور ، طرحهای مناسبی برای توسعه بنگاههای کوچک و متوسط تدوین شده و در جهت اجرای آنها تلاش شود .
ویژگیهای بازاریابی بنگاههای کوچک و متوسط
بنگاههای کوچک و متوسط دارای ویژگیهای منحصر به فردی در اندازه و مراحل توسعه خود هستند. این ویژگیها علاوه بر اینکه روش مناسب بازاریابی آنها را از روشهای بازاریابی مرسوم در بنگاههای بزرگ جدا می کنند، محدودیتهایی را نیز به شرح زیر ایجاد می کنند
- محدودیتهای منابع همچون منابع مالی ، زمان ، دانش بازاریابی .
- کمبود کارشناسان متخصص .
- تاثیر محدود در بازار .
این محدودیتها آشکارا برمشخصات بازاریابی بنگاههای کوچک و متوسط تاثیر می گذارند و در حقیقت می توان گفت که تعیین کننده آن هستند. مدیران بنگاههای کوچک و متوسط معمولا از روشهای خاص انجام کسب و کار پیروی میکنند. این مدیران به تنهایی عمده تصمیم گیریهای لازم ، پاسخگویی به فرصتها و برخورد با محدودیتهای جاری را انجام می دهند و همه اینها بر طبق اولویت بندیهای شخصی در هر لحظه از زمان و به صورت بی نظم و بدون ساختار رخ می دهد .( scase & Goffee ,1980) به همین دلیل بازاریابی بنگاههای کوچک و متوسط از مشخصات بازاریابی رایج عنوان شده در منابع نظری بازاریابی پیروی نمیکند و توسط محدودیتهای پیش گفته تعیین میشود . بازاریابی این بنگاهها به طور کاملا غیر رسمی ، اتفاقی ، آزاد ، غیرساختاری ، خودبه خود، انفعالی و سازگار با هنجارهای صنعتی صورت میپذیرد .
شبکه سازی در بازاریابی
شبکه سازی در فعالیتهای بازاریابی بنگاههای اقتصادی به معنای استفاده از شبکههای متنوعی است که پیرامون تعاملات و فعالیتهای عادی ساخته می شوند . تا کنون انواع مختلفی از این شبکه ها توسط محققان معرفی شده اند. برخی از این شبکه ها به طور نمونه عبارتند از : شبکه های ارتباط شخصی (Knock & Kuklins , 1982) ، شبکه های اجتماعی (Starr & Macmillan , 1990) ، شبکه های کسب و کار (Donckels & Lambrecht , 1997) ، شبکههای صنعتی (Andersson & Soderland , 1988) و شبکه های بازاریابی (Piercy & Cravens , 1995 ).
واضح است که درک چگونگی استفاده مدیران از این شبکه ها بسیار مهم است. بازاریابی توسط شبکه سازی مبتنی بر فعالیتهای مردم محور است و به طور غیررسمی ، محتاطانه ، تعاملی ، قابل معاوضه، مجتمع و برمبنای عادت انجام میشود. اینگونه بازاریابی می تواند انفعالی یا اثر گذار باشد .
شبکه سازی در بنگاههای کوچک و متوسط
ترکیب مفاهیم بازاریابی بنگاههای کوچک و متوسط و تعاریف شبکه ها وشبکه سازی ، به ایجاد مفهوم بازاریابی توسط شبکه سازی منجر می شود. شبکه سازی یکی از خصوصیات طبیعی تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران بنگاههای کوچک و متوسط بویژه تصمیمات مرتبط با بازاریابی آنان است. شبکه سازی بنگاههای کوچک و متوسط کاملا هماهنگ با مشخصات بازاریابی این بنگاههاست و تمایل به غیررسمی و بدون ساختاربودن دارد. همچنین این شبکه سازی معمولا به صورت آنی و انفعالی صورت میگیرد. مدیران بنگاههای کوچک و متوسط علاوه بر انجام بازاریابی از طریق فعالیتهای ارتباطی عادی خود همچون تعامل و مشارکت در اجتماع ، کسب و کار و فعالیتهای تجاری، از طریق شبکه سازی نیز بازاریابی را انجام می دهند. این مدیران به شبکه های بدون ساختار نسبتا کوچک و ارزان قیمت با حداقل ارتباطات و تماسهای خارجی با افرادی همچون حسابداران ومدیران بانکها تمایل دارند.بازاریابی توسط شبکه سازی از طریق شبکه های ارتباطی شخصی و با کسانی که در گذشته و یا حال دارای روابطی با مدیر بوده اند، انجام می شود. روش انجام بازاریابی توسط شبکه سازی اغلب توسط هنجارها و رفتارهای صنعتی تعیین شده است. میزان فراوانی و درجه تمرکز به ماهیت بازارهایی بستگی دارد که بنگاه در آن قرار گرفته است. بهطور مثال، شبکههای بین المللی نسبت به شبکه های محلی تمرکز بیشتری دارند، زیرا نیاز به برنامه های از پیش تعیین شده تری دارند، در صورتی که تماس در بازارهای محلی احتمالا نسبت به بازارهای بین المللی به خاطر راحتی آن از فراوانی بیشتری برخوردار است. شبکه سازی برای بنگاههای کوچک و متوسط شامل هزینه های ناملموس و نامشهودی همچون عضویت در یک کلوپ یا انجمن تجاری ، هزینه پذیرایی در فعالیتهای تجاری یا هزینه حق ورود برای نمایشگاههاست. از آنجا که اینگونه هزینه های شبکه سازی در یک دوره زمانی کوتاه مدت آشکار نیستند، مدیران بنگاههای کوچک و متوسط تا زمانی که با هزینه های ملموستر و قابل اندازه گیری آسانتر برای جنبه های مختلف فعالیت بازاریابی مرسوم مواجه شوند ، نیازی ندارند که هزینه هایی را که برای دستیابی و اندازه گیری دشوار هستند را مورد ملاحظه قرار دهند. این موضوع ذاتا مناسب روش انجام کسب و کار این مدیران است.شبکه سازی را میتوان به عنوان یک فعالیت کارآفرینانه در نظر گرفت که در آن مدیر کارآفرین یک بنگاه کوچک یا متوسط به عنوان نقطه مرکزی مطرح است. هرچند که فرد کارآفرین ممکن است ضرورتا به عنوان فرد محوری شبکه مطرح نباشد و تنها به عنوان جزئی از اجتماع بزرگتر برای انجام فعالیتها دیده شود. این شبکه ها بر طبق موقعیتهای جاری متفاوت خواهند بود. به طور مثال بین یک شبکه تازهایجاد شده با شبکه ای چندساله که متعلق به یک کارآفرین است، تفاوتهای زیادی وجود دارد. شبکه ارتباطی مدیران بنگاههای کوچک و متوسط توسط افراد کارآفرینی که می توانند آنان را در رسیدن به تصمیماتی برای توسعه بنگاه کمک کنند ، تقویت می شود. این شبکه ها برحسب نیاز در حال تغییر هستند. مثلا هنگامی که برخی زمینه های جدید فعالیت به طور بالقوه یا بالفعل ایجاد می شوند ، ممکن است افراد جدیدی هم در شبکه وارد شوند. برخی از این افراد نظیر دوستان نزدیک ، خانواده ، حسابدار شرکت یا مدیر بانک ممکن است به شبکه فرد کارآفرین به عنوان مشاوران عادی خدمت کنند، در حالی که برخی دیگر بخشی از فرآیند پیوسته جمع آوری اطلاعات مورد نیاز را شکل می دهند. شبکه سازی علاوه بر اینکه یک فعالیت ضروری است ، می تواند مهارت یا شایستگی مدیران بنگاههای کوچک و متوسط را نیز افزایش دهد. این مدیران می توانند مهارتها یا شایستگیهای شبکه سازی را در طول زمان افزایش دهند و از تجربه افراد شبکه در چگونگی اداره موثر آن استفاده کنند .
انواع شبکه سازی
شبکه سازی در انجام کسب و کار بنگاههای کوچک و متوسط معمولا در دو سطح شبکه سازی با رقبا و شبکه سازی با مشتریان مورد استفاده واقع می شود .
شبکه سازی با رقبا
ارتباطات زیاد و قابل توجهی بین مدیران بنگاههای کوچک و متوسط و رقبای آنها وجود دارد ، به طوری که بیشتر این مدیران ادعا می کنند که شخصیت رقبای خود را می شناسند و در استفاده از کمک و مشاوره آنها هیچ تردیدی نمی کنند. مجامع تجاری و نمایشگاهها به عنوان ابزار هایی برای مدیران هستند که نسبت به رقبای خود در درون صنعت شناخت پیدا کنند و فرصتی برای برخوردهای اجتماعی و همکاری بیشتر داشته باشند . یکی از دلایل وجود این سطوح بالای همکاری ، جلوگیری از مراجعه مشتری به شرکتهای خارج از بازارهای محلی برای کار است . دلیل دیگر وجود پروژه هایی است که برای هر یک از رقبا به تنهایی خیلی بزرگ هستند. دلیل دیگر نیز نیازمندی یک بنگاه به منابع و مهارتهای جدیدی است که در بنگاه دیگر وجود دارد. همچنین تمایل نداشتن مدیران بنگاههای کوچک و متوسط به صرف منابع شخصی برای اجرای مواردی که به افزایش منافع کل صنعت می انجامد ، نیز می تواند به عنوان دلیلی برای این موضوع در نظر گرفته شود . بنا به دلایل فوق مدیران بنگاههای کوچک و متوسط از مزایای ایجاد و نگهداری روابط خوب با رقبا بخوبی آگاه هستند .
شبکه سازی با مشتریان
بنگاههای کوچک و متوسط اهمیت توسعه ارتباطات با طیف گسترده ای از مشتریان و توانایی تشکیل رابطه با آنان و حفظ و نگهداری این رابطه را برای موفقیت شرکت تشخیص داده اند. علاوه بر این از آنجا که ایجاد روابط با افراد نسبت به ایجاد روابط با بنگاهها بسیار ساده تر است ، معمولا مدیران تلاش زیادی را برای شبکه سازی با مشتریان کنونی و بالقوه انجام داده و همچنین سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای را در زمینه حفظ روابط خوب با مشتریان خود صورت می دهند . عوامل مختلفی بر چگونگی شبکه سازی با مشتریان در بازاریابی بنگاههای کوچک و متوسط تاثیر می گذارند. به طور مثال چون مشتریان تمایل دارند، حتی زمانی که یک فرد ساده می تواند جواب آنها را بدهد ، مدیران در دسترس آنها برای صحبت کردن قرار گیرند. پس این مدیران در نقطه مرکزی تماس با مشتریان قرار دارند. همچنین اغلب مشتریان ترجیح می دهند تا با همتایان خود از نظر شخصیت ، سن و تجربه ارتباط داشته باشند ، مثلا افراد جوان صحبت کردن با افراد جوان را ترجیح می دهند. این عوامل می تواند در ارتباط بین مدیر با مشتری تاثیر مثبت و یا منفی داشته باشد و روش بازاریابی و نحوه انجام آن را تحت تاثیر قرار دهد. یافته های فوق نشان می دهند که ایجاد و نگهداری شبکه های کارا همراه با حداکثر کردن فرصتهای بازاریابی و اطمینان از توسعه مناسب بنگاه از طریق تعاملات موفق با مشتریان و رقبا امکان پذیر است .
نتیجه گیری
بازاریابی توسط شبکه سازی با کسب مداوم تجربه توسط مدیرانی که از قابلیتهای شبکه سازی استفاده می کنند ، بهبود می یابد. این مدیران از نقاط قوت برای غلبه بر نقاط ضعف استفاده می کنند ، از اشتباهات پیشین درس می گیرند و برای جلوگیری از بروز اشتباهات در آینده ، آنها را ارزیابی می کنند، از کامیابیها یاد می گیرند و همه شرایطی که در ایجاد موفقیت موثر بودهاند را بررسی می کنند. از آنجا که ترکیب شبکه سازی مدیران بنگاههای کوچک و متوسط بین ارتباطات شخصی و ارتباطات مبتنی برکسب و کار در تغییر است، ماهیت تصمیم گیری نیز تغییر می کند. هنگامی که وابستگی اصلی یک مدیر به شبکه های اجتماعی است ، تصمیمات احتمالا مبتنی بر اطلاعات ناقص بوده و عمدتا متکی به قضاوتهای شخصی است. در مقابل زمانی که یک مدیر، ارتباطات تجاری و شبکه سازی بیشتری را تجربه میکند، دارای دیدگاه راهبردی تری شده و تصمیم گیری وی نیز جدی تر خواهد شد. بسیاری از این توسعه های صورت گرفته در شبکه سازی را می توان به افزایش دانش تجربی در آن نسبت داد. این امر موجب اتخاذ تصمیمات دقیقتری نسبت به گذشته می شود ، چون مدیر از اشتباهات گذشته یاد گرفته است و وظایف خود را به روش ساختاریافته تری انجام می دهد.دراین مقاله بیان شده است که بنگاههای کوچک و متوسط بازاریابی خود را از طریق شبکه سازی انجام می دهند و این روش میتواند به عنوان نگرشی در بازاریابی که به طور کامل با ویژگیهای بنگاههای کوچک و متوسط هماهنگ است، در نظر گرفته شود .
منبع : تدبیر
برگرفته از سایت:راز دانش
امروزه که کار و فعالیت شکل تازه ای به خود گرفته است و به سوی خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است. کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا میکنند. تجارب کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی و هند آکنده از فعالیتهای چشمگیر کارآفرینانی بوده است که امروز به توسعه یافتگی کشور خود می بالند. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تخریب خلاق می زنند تا از دل ویرانه های کهن بنای رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند .
باتوجه به نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه بسیاری از کشورها و باتوجه به مشکلات اقتصادی زیادی که کشور ما با آن مواجه بوده و دست یاری از هر سویی می طلبد، ترویج و اشاعه مفهوم کارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی کارآفرینی و مهمتر از همه تربیت افراد (بویژه تحصیلکردگان) کارآفرین سازمانی برای تمامی جوامع بــه خصوص برای جوامع درحال توسعه ای مانند ایران از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است .
شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب می کند. ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که موجب می شوند سیاستگذاران و تصمیم سازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست .
اکنون در عرصه جهانی، افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی شده اند و از آنها نیز به عنوان قهرمانان ملی یاد می شود. چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آید. در اهمیت کارآفرینی همین بس که طی بیست سال (1980 - 1960) در یکی از کشورهای جهان سوم (هند) تنها 500 موسسه کارآفرینی شروع به کار کردهاند و حتی بسیاری از شرکتهای بزرگ جهان برای حل مشکلات خود به کارآفرینان روی آوردهاند .
آنچه در شرایط سخت کنونی ضرورت آن در جامعه بیش از پیش احساس می شود، پرداختن به این مقوله اساسی، یعنی کارآفرینی است. زیرا مسلماً کارآفرینان باتوجه به خصوصیات ممتاز و برجسته خود قادرند در چنین شرایطی منابع لازم برای ایجاد رشد و توسعه در زمینه های تولید و منابع انسانی فراهم کرده، اشتغال و کسب و کار جدید ایجاد کرده و با نوآوری صنعتی بر توسعه دامنه محصولات و خدمات بیفزایند .
امروزه نیروی انسانی به عنوان یک منبع نامحدود و محور هر نوع توسعه مطرح می باشد . در این بین کارآفرینان به طورخاص دارای نقشی موثرتر در فرآیند توسعه اقتصادیاند. تحقیقات نشان داده که بین رشد اقتصادی و تعداد کارآفرینان در یک کشور همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی کارآفرین باشد از محرکهای تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است .
آموزش و پرورش کارآفرینان سازمانی نیازمند یک متدولوژی آموزشی اجرایی برای همکاری تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه جهت مواجهه با فشارهای شدید اجتماعی حاصل از رشد سریع فناوری و کمبود نیروی انسانی متخصص در جهان امروز است .
در این روش که عنوان کارآفرینی یافته، انسانها به گونه ای پرورش می یابند که خود درجهت خلق کار قدم بردارند. مشاهدات حاصل از اعمال این متدولوژی به صورت موردی در قالب مأموریت اجتماعی، اهداف، مقصد مشخص، و نیز فعالیتهای مترتب آن منعکس گردیده اند .
تعریف کارآفرینی
کارآفرینی، واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای کلمه ENTERPRENEURSHIP به کار می رود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTERPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید». بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانستهاند. وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسک پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصتهای طلایی می آفریند. او قادر است که با نوآوریها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیان ده را به سوددهی برساند .
سیر تطور و تکامل فعالان اقتصادی یا کارآفرینان نشان می دهد که کارآفرینی در نظریه های اقتصادی تبلور یافته و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت یا موجد ارزش اقتصادی شناخته و از قرن پانزدهم تاکنون در کانون بحث مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است. اما سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امروزی به دویست سال پیش برمیگردد. اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد فردی به نام کانتیلون است . این واژه دستخوش تعاریف جدید شده و ترجمه آن در ایران به معنای همان کسی است که زیربار تعهد می رود. امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی سازمانی پی برده اند .
کارآفرینی در سیر تاریخی و روند تکاملش چنین بیان شده است :
- کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائه میکند ( ریچارد کانتیلون ( R. Cantillon ) ، در حدود سال 1730 ).
- کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب میکند و مسوولیت ارزش تولیدات، بازیافت کلسرمایهای را که بکار میگیرد، ارزش دستمزدها، بهره و اجارهای که میپردازد و همچنین سود حاصل را برعهده میگیرد (جان باتیست سی ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان فرانسوی در سال 1803 میلادی ).
- کارآفرینی پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبههای غیراقتصادی جامعه و موسسات انتفاعی تاسیس شده برای تمتع از مزیتهای اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی(آرتور کولA. Cole ، 1946)
- کارآفرین فردی است که تخصص وی تصمیمگیری عقلائی و منطقی درخصوص ایجاد هماهنگی در منابعکمیاب میباشد (کاسون، 1982 ).
- کارآفرینی به عنوان یک تسریعکننده و جرقه رشد است که توسعه اقتصادی را فراهم میآورد (ویلکن (Wilke) ، 1980 )
- کارآفرین فردی است که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید میشوند، شکلمیدهند (که چموف (B - Kirchhoff ) ، 1994).
- رابرات لمب R.K .Lamb ) ، 1902) معتقد بود که «کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است که توسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمده کارآفرینان را اجرای فرآیند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بینالمللی و یا دگرگون ساختن نمادهای اجتماعی و اقتصادی میدانست .
- هربرتون ایوانز Herberton G.Evans ) ، 1957 ) معتقد بود که کارآفرین وظیفه تعیین نوع کسب و کار مورد نظر را بر عهده داشته و یا آن را میپذیرد .
- ردلیچF.Redlich) ، 1958) معتقد است که کارآفرین در حالی که مدیر، سرپرست و هماهنگکننده فعالیتهای تولید است، برنامهریز، نوآور و تصمیمگیرنده نهایی در یک شرکت تولیدی نیز میباشد .
- مک کلهلند ( D.M.Clelland ، 1961 ) معتقد بود که کارآفرین کسی است که «یک شرکت (یا واحد اقتصادی) را سازماندهی میکند و ظرفیت تولیدی آن را افزایش میدهد .»
- پنروز (E.Penrose ، (1968 جنبه اصلی کارآفرینی را همانا شناسایی و بهرهبرداری از کارهای فرصتطلبانه برای گسترش شرکتهای کوچکتر میداند .
- کارلند (J.c.carland ، (1984 معتقد است که کارآفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد، شغلی را به وجود میآورد و مدیریت میکند .
- چل و هاروث ( E.Chell & J.Haworth ، 1988 ( در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که کارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصتهای تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دستیابی به ارزیابی حاصل از آن را داشته و میتوانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند .
- پیتردراکر ( P.Draker ، 1985 ) معتقد است، کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع مینماید .
- ادی و اولم ( G.Eddy & K.Olm ، 1985 ) معتقدند که کارآفرین فردی است که مایل و قادر به مخاطرهپذیری است و در عین حال ابزار تولیدی و اعتباری را در هم میآمیزد تا به سود یا اهداف دیگری همچون قدرت و احترام اجتماعی دست یابد .
- تراپ مان و مورنینگ استار ( J.Torpman & G.Morningstar ، 1989 ) در کتاب «نظامهایکارآفرینانه» در دهه 1990 مینویسند :
کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری، کارآفرین فردی است که فرصتارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را مییابد. کارآفرین فردی است که میخواهد تاثیر اندیشه محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند .
- جفری تیمونز ( J.Timmons ، 1990 ) درخصوص کارآفرینی مینویسد: «کارآفرینی خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است. کارآفرینی فرآیند ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است. کارآفرینی شامل، خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد، گروهها، سازمانها و جامعه میباشد .
- دیوید مک کران و اریک فلانیگان ( D.Mckeran & E.Flannigan ) کارآفرینان را افرادی نوآور، با فکری متمرکز، و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کار میکنند و در نظام اقتصادی، شرکتهایی نوآور، سودآور و با رشدی سریع را ایجاد مینمایند .
با توجه به موارد گفته شده می توان گفت در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع که مورد پذیرش همه صاحبنظران قرار گیرد از واژه کارآفرینی ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان مشهور اتریشی به نام جوزف شومپیتر (Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع اکثر محققین در این زمینه است. بر طبق نظر وی کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش ویعبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد . شومپیتر مشخصه اصلی کارآفرین را «نوآوری»میدانست و کار یک کارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف کرد. وی در کتاب «نظریه اقتصاد پویا» اشاره میکندکه تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصه یک اقتصاد سالم هستند .
سابقه کارآفرینی در دنیا
در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که درکار مأموریت نظامی بودند کارآفرین می خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است .
کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای خود تشریح کردهاند . ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب دادهاند .
از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد». همچنین کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است .
جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهند .
دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند .
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی
به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود :
دوره اول ( قرون 15 و 16 میلادی) : در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است .
دوره دوم ( قرن 17 میلادی) : این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میباشد .
دوره سوم ( قرون 18و 19 میلادی) : در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد .
دوره چهارم ( دهههای میانی قرن بیستم میلادی) : در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است .
دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاکنون ) : در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهند
تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است :
موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود .
موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش کارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است .
موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است .
برگرفته از سایت:عصر ایران
اهمیت کارآفرینی
گرچه در سالهای گذشته اختراع جایگاه ویژه ای در توسعه کشورها داشته است اما امروزه کارآفرینی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی به شمار می آید. در اکثر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، مقوله کارآفرینی به عنوان اصلی ترین منبع توسعه مورد نظر قرار گرفته است. کارآفرینی از منابع مهم و پایان ناپذیر همه جوامع بشری است. منبعی که به توان خلاقیت انسانها باز می گردد. از یک سو ارزان و از سوی دیگر بسیار ارزشمند و پایان ناپذیر است. امروزه همگان دریافته اند که جوامعی که به منابع انسانی متکی بوده اند تا به منابع زیرزمینی، در بلند مدت موفق تر بوده اند. منابع زیر زمینی در کشورهای جهان سوم علی رغم مزیتهای آن، از جمله موانع توسعه یافتگی محسوب شده است. در صورتی که عدم وجود این منابع در بعضی از کشورها باعث شده است تا آنها با استفاده از نیروی فکر، خلاقیت و ابتکار و یا در یک کلمه کارآفرینی، از جمله کشورهای پیشرو در جهان کنونی شوند معمولا واژه کارآفرینی با ایجاد شغل و کسب و کار مترادف شده است، در حالی که اشتغال یکی از آثار کارآفرینی است. ممکن است فعالیت های کارآفرینانه در مواردی اشتغال ایجاد نکند اما تولید ثروت کند یا به دانایی بیفزاید.
کشورهای پیشرفته صنعتی خیلی سریع توانستند نقش کارآفرینان را در توسعه اقتصادی کشف کنند و به دنبال توسعه و ترویج چنین فرهنگی در میان مدیران اقتصادی باشند. آن چه که معمولا کارآفرینان انجام می دهند تا ایده خود را به محصول یا خدمات تبدیل کنند یک نوع مدیریت می باشد. به عبارتی کارآفرینی ترکیبی خاص و بدیع از خلاقیت و مدیریت است. « امروزه برای ایجاد شغل تخصص لازم نیست بلکه باید توانایی استفاده از تخصص دیگران را داشت.» از آنجایی که یکی از دلایل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، عدم کسب مهارت و یادگیری می باشد که ارتباط مستقیم با نوع آموزش و سیستم آموزشی موجود دارد. یعنی دو نوع بحران آموزشی وجود دارد که یکی مرتبط با تاکید ناکافی در ایجاد بینش ( Vision ) در دانشجویان و دیگری تلفیق ( Integration ) حوزه های میان رشته ای است. کارآفرینی شامل بینش و تلفیق است و مورد دیگر که چندان مورد توجه قرار نمی گیرد عدم آشنایی دانشجویان و دانش آموختگان به فنون راه اندازی کسب و کار است؛ که می تواند با ایجاد و راه اندازی دوره های آموزشی کارآفرینی تحقق پیدا کند. امروزه کارآفرینی به عنوان یک رشته علمی مورد توجه قرار گرفته است که دولتهایی مثل انگلستان، آلمان، هند و آمریکا بعنوان نمونه تقریبا از دهه 70 این نوع آموزش را بصورت رشته های تخصصی در دانشگاه ها گنجانده اند. برگرفته از: afghangraduates.com |
|
● گسترش بازار کنونی برای محصولات کنونی ؛
● شناسایی بازار جدید برای محصولات کنونی ؛
● ارائه محصولات جدید و متنوع ؛
مطالب زیر از دیگر مباحث جذاب و خواندنی کتاب است.
ویژگی های بارز سازمان های کارآفرین
» هشت ویژگی کلیدی سازمانهای کار آفرین عبارتند از :
1. اصرار در استراتژی تهاجمی:
» سازمانهای موفق, نوآور و مبتکر هستند؛
آنها به جای نشان دادن واکنش در برابر رویدادها و داشتن حالت انفعالی می کوشند
پیش فعالانه و تهاجمی عمل کنند.
2. صمیمیت با مشتریان:
» سخن گفتن با مشتریان با هدف آگاهی از خواستها, انتظارات و دیدگاه های آنها از رموز موفقیت در کسب و کار است .
3. آزادی عمل و کارآفرینی:
» در سازمانهای کار آفرین, مدیران اجرایی افراد را تشویق می کنند که در چارچوب چشم انداز سازمان, رهنمودها و استراتژی های موجود, مسئولیت تصمیمات را متقبل شوند. این به معنی آن است که چنین سازمان هایی اطمینان دارند, کارکنانشان از آنچه در سازمان می گذرد آگاهند و در تفسیر و تحلیل برنامه ها و اقدامات سازمان, بویژه در مورد مشتریان سهیم شده اند.
4. تاکید بر ارزشهای سازمان:
» در سازمانهای موفق همه با فلسفه و ارزشهای سازمان آشنا هستند و وظیفه خود می دانند باورهای سازمان را به آگاهی مشتریان و همکاران, به ویژه افراد تازه استخدام شده برسانند . در این باره اندازه سازمان چندان مهم نبست. در واقع این کار حتی در یک خرده فروشی کوچک نیز قابل اجراست .
5. تاکید بر فعالیت های تخصصی خویش:
» سازمانهای موفق معمولاً بر انجام فعالیتهایی تاکید می کنند که در آن متخصص و کار آزموده شده اند. این به معنای آن نیست که سازمان ها نباید فعالیت های خود را متنوع سازند, بلکه یاد آور این مهم است که برای ورود به بازار جدید, باید با دقت برنامه ریزی کرد و بازارها را تجزیه و تحلیل نمود.
6. ساختار ساده و نیروی کار اندک:
» از ویژگی های سازمان کارآفرین برخورداری از ساختاری ساده است (ساختاری که انجام کار را تسریع و تسهیل نماید). در یک سازمان پیچیده؛ غالبا مشتریان را از واحدی به واحد دیگر می فرستند. زیرا هر چقدر سازمان پیچیده تر باشد سیستمهای ارتباطی پیچیده تر و دشوارتر عمل خواهند نمود.
7. افزایش بهره وری از مجرای کارکنان:
» از ویژگی های سازمان کارآفرین, توجه به نقش یک یک افراد در کل سیستم و تشویق موفقیت ها در هر کجای سازمان است. مدیران سازمان های کارآفرین می دانند که اگر موفقیتی حاصل شده, ناشی از تلاش و نوآوری کارکنان بوده است.
ویلیام هینک, مدیر عامل "ماینر گروپ " در تایلند است. وی 21 قاعده طلایی ارایه نمود که مدیران سازمانها در سراسر جهان می توانند آنها را به اجرا در آورند. به نظر می رسد که اگر هر یک از 21 قاعده طلایی یاد شده به تنهایی مورد توجه قرار گیرد, کار آمدی چندانی در پی نداشته باشد ولی این مجموعه بر روی هم می تواند ساختاری پایدار و منسجم ایجاد کند:
» 1- هر گونه خلا بازار را شناسایی و برطرف کنید. در غیر این صورت رقبای شما فعال خواند شد.
» 2- سعی کنید وظایف خود را درست انجام دهید.
» 3- توجه به جنبه های تفریحی در کار, عامل ایجاد انگیزه به شمار می آید.
» 4- سخت بکوشید تا نقش خود را با تمام توان ایفا کنید .
» 5- تلاش کنید با رهنمودها و مغز دیگران کار کنید و از ایده های آنان استفاده کنید .
» 6- هدفها را تعیین کنید و با توجه به رسالت سازمان, مسیر مشخصی را طی کنید (به خاطر داشته باشید که هدفها باید متمرکز بر مشتری, مشخص, قابل اندازه گیری, مورد توافق, واقعی و بهنگام باشد) .
» 7- بر قضاوت شهودی خود اعتماد کنید .
» 8- باید به آسمان رسید, دست کم یک بار .
» 9- شیوه فروش را بیاموزید .
» 10- به یک رهبر تبدیل شوید .
» 11- نقاط ضعف و شکست را به سرعت شناسایی کنید .
» 12- از رویداد های ناشی از شانس به بهترین نحو بهره برداری کنید .
» 13- از تغییر به عنوان یک راه زندگی استقبال کنید .
» 14- ارتباطات خود را قوی کنید .
» 15- از وقت خود به شیوه ای معقول استفاده کنید .
» 16- الگویی را در نظر بگیرید و برای ارزیابی عملکرد و سنجش کیفیت کار, از استاندارد های مشخص استفاده کنید .
» 17- به انجام کارهای عادی و روزمره قناعت نکنید .
» 18- برای کیفیت اهمیت بسیار قائل شوید .
» 19- در بحرانها به سرعت عمل کنید .
» 20- پس از افتادن باید به سرعت برخاست و دوباره روی زین نشست .
» 21- باید از کار خود لذت ببرید .
به نقل از سایت سیستمهای کارا و اثربخش
برگرفته از: مرکز کار آفرینی دانشگاه صن