تاريخ : شنبه 26 شهریور 1390 | 11:10 AM | نویسنده : قاسمعلی
در ادامهی سلسله مقالات مرتبط با سال «جهاد اقتصادی»، به طرح مباحثی اجمالی در مورد خصوصیسازی و «اقتصاد رقابتی» اختصاص دادیم، در مقالهی پیش رو به بررسی مبانی اصلی اقتصاد رقابتی و نیز خصوصیسازی در کشور اشاره میشود.

گروه اقتصادی برهان/ میثم هاشم خانی؛ ابلاغ رسمی تفسیر اصل 44 قانون اساسی، بدون شک میتواند به منزلهی پایهای محکم برای افزایش حضور بخش خصوصی و نیز ارتقای سطح رقابت در اقتصاد ملی عمل کند، وضعیتی که در صورت سیاستگذاری صحیح، تحولی بزرگ در راستای افزایش رونق اقتصاد ملی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به ابلاغ تفسیر اصل 44 از سوی رهبری در سال 87 و سپس نامگذاری سالهای 88، 89 و 90 با مضامین اقتصادی توسط ایشان بسیار منطقی به نظر میرسد اگر این قسمت از سلسله مقالات مرتبط با سال جهاد اقتصادی را به طرح مباحثی اجمالی در مورد خصوصیسازی و نیز «اقتصاد رقابتی» اختصاص دهیم. با این توضیح در مقالهی پیش رو به بررسی مبانی اصلی اقتصاد رقابتی و نیز خصوصیسازی پرداخته و در قسمت بعد به بررسی راهکارهایی با هدف بهبود سطح موفقیت خصوصیسازی و دستیابی به اقتصاد رقابتی در کشور اشاره خواهیم کرد.
اقتصاد رقابتی چیست؟
مفهوم «اقتصاد رقابتی» یکی از مفاهیم کلیدی علم اقتصاد محسوب میشود؛ مفهومی که همان طور که در ادامه اشاره خواهد شد، نقش برجستهای در موفقیت تمامی برنامههای «خصوصیسازی» ایفا میکند. به منظور ارایهی تعریفی کلی از مفهوم «اقتصاد رقابتی» میتوان کلیدیترین ویژگیهای یک اقتصاد رقابتی را به صورت زیر فهرست نمود:
1) در یک اقتصاد رقابتی، دولت دخالت ناچیزی در زمینهی صدور مجوزهای مختلف برای ورود و خروج سرمایهگذاران به حوزههای مختلف اقتصادی دارد و در نتیجه سرمایهگذاران کوچک و بزرگ میتوانند با کمترین تشریفات ممکن و در حداقل زمان، وارد یک حوزهی خاص تولید کالا یا خدمات شده و یا از آن خارج شوند. برای مثال در یک اقتصاد رقابتی، چه برای سرمایهگذاری در تأسیس یک مغازهی فروش لوازمالتحریر و چه برای سرمایهگذاری در ساخت یک کارخانهی بزرگ تولید کنسرو، مجوزهای بسیار کمی مورد نیاز بوده و سرمایهگذاران به سهولت و با سرعت میتوانند به سرمایهگذاری در بخشهای مختلف بپردازند.
2) در مکانیزم اقتصاد رقابتی، سازمانهای دولتی در تعیین قیمت فروش محصولات بنگاهها دخالت نمیکنند و در نتیجه مهمترین انگیزهی هر تولید کننده برای قیمتگذاری منصفانهی محصولات خود، تلاش برای حفظ مشتریان و ترس از هجوم سریع رقبای تولید کنندهی جدید خواهد بود؛ زیرا همانطور که توضیح داده شد در یک اقتصاد رقابتی موانع بوروکراتیک سرمایهگذاری در تولید کالاها و خدمات مختلف، بسیار ناچیز است.
3) در یک اقتصاد رقابتی، سازمانهای دولتی هیچگاه حمایت از بنگاههای تولیدی را به صورت عرضهی مواد اولیه با نرخ دولتی، عرضهی ارز با نرخ دولتی و یا عرضهی وامهای بدون بهره پیگیری نمیکنند و در نتیجه تمامی بنگاههای تولیدی فعال در یک صنعت، قیمت کمابیش یکسانی را برای خرید مواد اولیه و ارز پرداخت نموده و به علاوه نرخ بهره کمابیش یکسانی را برای دریافت وام بانکی پرداخت میکنند.
نتیجه آن است که در اقتصاد رقابتی، مدیران بنگاههای اقتصادی مختلف قادر نیستند سود خود را از راه اعمال نفوذ بر مأموران دولتی (برای جلوگیری از صدور مجوز برای ورود بنگاههای رقیب جدید، افزایش سهمیهی خودشان مواد اولیهی ارزان قیمت و نیز ارز دارای نرخ دولتی، اعمال نفوذ بر مدیران بانکی به منظور کاهش سهمیهی وام بدون بهره پرداختی به بنگاههای رقیب و نظایر آن) افزایش دهند و به این ترتیب تنها راه بنگاههای اقتصادی مختلف برای افزایش سوددهی، آن است که تلاش کنند تا رضایت تعداد هر چه بیشتری از مشتریان را جلب نمایند، رضایتی که فقط از راه کاهش قیمت و بهبود کیفیت محصولات و یا روشهایی مانند ارایهی خدمات پس از فروش مناسب تأمین خواهد شد. در نتیجه در اقتصاد رقابتی، مصرف کنندگان جایگاه ویژهای داشته و بنگاههای اقتصادی به صورت اتوماتیکوار انگیزهی بسیار بالایی برای سنجش منظم و تلاش برای ارتقای روز افزون میزان رضایت مشتریان خود خواهند داشت.
مفهوم «اقتصاد رقابتی» یکی از مفاهیم کلیدی علم اقتصاد محسوب میشود؛ نقش برجستهای در موفقیت تمامی برنامههای «خصوصیسازی» ایفا میکند. در اقتصاد رقابتی، مصرف کنندگان جایگاه ویژهای داشته و بنگاههای اقتصادی به صورت اتوماتیکوار انگیزهی بسیار بالایی برای سنجش منظم و تلاش برای ارتقای روز افزون میزان رضایت مشتریان خود خواهند داشت.
4) در چارچوب اقتصاد رقابتی، هر گاه دولت بخواهد منابع مالی خاصی را به منظور حمایت از تولید کنندگان فعال در یک صنعت هزینه کند، تمامی منابع مالی یاد شده را به صورت ارایهی تخفیف مالیاتی یکسان برای تمامی تولید کنندگان اختصاص داده و به عنوان مثال کاهش 10 درصدی مالیات پرداختی تمامی تولید کنندگان فعال در آن صنعت را در دستور کار قرار خواهد داد. چنین رویکردی برخلاف رویکرد حمایت از تولید کنندگان از راه ارایهی ارز و یا مواد اولیهی سوبسیددار باعث میشود که همچنان تولید کنندگان مختلف، تلاش برای ارتقای سطح رضایت مشتریان و در نتیجه افزایش تعداد مشتریان را به عنوان تنها راه پیش روی خود برای افزایش سوددهی قلمداد کنند.
اقتصاد رقابتی، رمز موفقیت برنامههای خصوصیسازی
در اقتصادهای به شدت غیررقابتی که مجوزهای متعددی برای هر سرمایهگذاری تولیدی مورد نیاز بوده و به علاوه اصلیترین حمایت دولت از تولید کنندگان در چارچوب ارایهی مواد اولیه یا ارز با قیمتهای سوبسیددار و یا ارایهی وامهای بدون بهره صورت میگیرد، حتی در صورتی که بخش عمدهی تولید کنندگان متعلق به بخش خصوصی باشند، انگیزهی پایینی به منظور رقابت در جلب رضایت مشتریان وجود خواهد داشت و همین مسأله مانع از بهبود قیمت و کفیت محصولات مختلف خواهد شد. به عبارت دیگر در یک اقتصاد به شدت غیررقابتی، بسیاری از تولید کنندگان ترجیح میدهند به جای اختصاص وقت، انرژی و سرمایهی خود برای بهبود کیفیت و کاهش قیمت تمام شدهی محصولات، این وقت، انرژی و سرمایه را برای تأثیرگذاری بر مأموران دولتی و در نتیجه افزایش سهم خود از مواد اولیهی سوبسیددار، ارز دارای نرخ دولتی و نیز وامهای بودن بهره اختصاص دهند، فرآیندی که در ادبیات علم اقتصاد تحت عنوان «رانتخواری» (Rent-Seeking) به آن اشاره میشود.
با این توضیحات، اگرچه افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد هر کشور میتواند تا حدی به ارتقای بهرهوری و رونق اقتصاد آن کشور منجر شود، اما چنین تأثیر مثبتی فقط و فقط از مجرای کمک خصوصیسازی به رقابتیتر شدن اقتصاد رخ میدهد. در نقطهی مقابل اگر خصوصیسازی با رقابتیتر شدن اقتصاد همراه نباشد، چه بسا که پس از خصوصیسازی حتی شاهد بدتر شدن کیفیت کالاها و خدمات و نیز افزایش قیمت آنها باشیم.
هرچند افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد هر کشوری میتواند تا حدی به ارتقای بهرهوری و رونق اقتصاد آن کشور منجر شود، اما چنین تأثیری تنها از مجرای کمک خصوصیسازی به رقابتیتر شدن اقتصاد رخ میدهد. در نقطهی مقابل اگر خصوصیسازی با رقابتیتر شدن اقتصاد همراه نباشد، چه بسا بعد از خصوصیسازی حتی باعث بدترشدن کیفیت کالاها، خدمات و افزایش قیمتها شود.
به این ترتیب رمز اصلی موفقیت برنامههای مختلف خصوصیسازی آن است که زمینه را برای نزدیک شدن به اقتصاد رقابتی فراهم سازند و در صورتی که اجرای برنامههای خصوصیسازی با اجرای برنامههایی به منظور نزدیکتر شدن به اقتصاد رقابتی ترکیب نشود، بهبود چندانی در رونق و بهرهوری اقتصادی را شاهد نخواهیم بود.
در قسمت بعد، ضمن مرور برخی نمونههای تأثیر مثبت «اقتصاد رقابتی» بر بهبود قیمت و کیفیت محصولات مختلف، کوشش خواهد شد تا مثالهایی کاربردیتر در زمینهی تلفیق «خصوصیسازی» با بسترسازی برای رقابتیتر شدن اقتصاد ارایه شود.(*)
ادامه دارد ...
*میثم هاشم خانی؛ کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه صنعتی شریف