برابر آنچه از منابع تاریخى به دست مىآید اولین موردى كه حضرت على علیه السلام حدیث غدیر را مطرح فرمود، بعد از رحلت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله بود. وقتى حضرت را براى بیعت به مسجد آوردند، آن بزرگوار با بیان حقانیت خود خلافت مسلمین را از آن خویش دانست و از بیعت امتناع كرد.
بشیر بنسعد انصارى برخاست و گفت: اى ابوالحسن، اگر انصار قبل از بیعت با ابوبكر این كلام را مىشنیدند، حتى دو نفر درباره بیعت با شما اختلاف نمىكردند. حضرت در جواب فرمود:
«یا هؤلاء اكنت ادع رسول الله مسجى لا اواریه و اخرج انازع فى سلطانه؟ و الله ما خفت احدا یسمو له و ینازعنا اهل البیت فیه و یستحل ما استحللتموه، ولا علمت ان رسول الله صلى الله علیه و آله ترك یوم غدیر خم لاحد حجة و لا لقائل مقالا. فانشد الله رجلا سمع النبى صلى الله علیه و آله یوم غدیر خم یقول: «من كنت مولاه فهذا على مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» ان یشهد الان بما سمع.» (1)
آیا باید پیكر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را بر روى زمین رها مىكردم و قبل از كفن و دفن آن حضرت، درباره خلافت و جانشینى وى نزاع مىكردم؟ مساله خلافت چنان روشن بود كه گمان نمىكردم كسى در صدد دستیابى به آن باشد و در این موضوع با اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) درگیر شوند. مگر رسول خدا صلى الله علیه و آله در روز غدیر خم حجت را بر مردم تمام نكرد و مگر جاى عذرى براى كسى باقى مانده بود؟
همگان را به خدا قسم مىدهم، هر كس كلام پیامبر اكرم در روز غدیر خم را شنیده است كه مىفرمود: «هر كس كه من مولاى او هستم اینك على مولاى اوست. خداوندا، هر كس على را دوست دارد دوست بدار و آن كه على را دشمن بشمارد، دشمندار، هر كس على را یارى كند یارى كن، و هر كه على را خوار كند، خوار ساز.» برخیزد و شهادت دهد.
زید بنارقم مىگوید: بعد از این سخن حضرت، دوازده تن از اصحاب جنگ بدر برخاستند و گواهى دادند. اما من، با آن كه این گفتار را از زبان رسول الله صلى الله علیه و آله شنیده بودم، از اداى شهادت خوددارى كردم و بر اثر همین امر و نفرین حضرت بینایىام را از دست دادم.
1- احتجاج طبرسى، ج 1، ص 184/ الامامة و السیاسة، ص29 – 30/ بحارالانوار، ج 28، ص 185.
تاريخ : جمعه 12 آبان 1391 | 9:51 PM | نویسنده : قاسمعلی