👑👑👑 راسخونک👑👑👑

مطالبی جالب از موضوعات مختلف

خشونت و عصبانیت,کنترل خشونت,انسان عصبانی

هیچ انسانی عصبانی،افسرده و خشمگین به دنیا نمی آید

 

در حقیقت هیچ انسانی عصبانی، افسرده و ناراحت به دنیا نمی آید؛ بلکه این خستگی ناشی از اتفاقات ناخوشایند زندگی است که او را به جایی می رساند که احساساتش را به شکل عصبانیت و ناراحتی ابراز کند.

درحقیقت کینه، دشمنی و ارتباط نادرست با دیگران سلامت روانی فرد را به خطر می اندازد. با پاسخ دادن به سوالات آزمون زیر متوجه می شوید که آیا ارتباطتان با دیگران در تنگنا قرار گرفته است و یا برعکس به خوبی می توانید مشکلتان را به شیوه ای درست و منطقی حل کرده و ارتباطی سالم با دیگران برقرار کنید.

1- من همیشه اولین نفری هستم که برای گرفتن حق دیگران اقدام می کنم.
صحیح □    غلط □

2- اگر کسی به من بگوید چه کنم و چه نکنم، به شدت عصبانی می شوم.
صحیح □    غلط □

3- ابراز ناراحتی و عصبانیت به کسی که تو را ناراحت کرده، کاملا درست و منطقی است.
صحیح □    غلط □

4- اینکه نفر دوم باشم، مرا بسیار آزار می دهد.
صحیح □    غلط □

5- بیشتر اوقات برای به دست آوردن چیزی که می خواهم، دعوا می کنم.
صحیح □    غلط □

6- برای صحبت کردن با افرادی مانند افسر پلیس تردید نمی کنم و مضطرب نمی شوم.
صحیح □    غلط □

7- دوست دارم رفتار دیگران را اصلاح کنم.
صحیح □    غلط □

8- دوست دارم به افرادی که قبلا مرا آزار داده اند یا ناراحتم کرده اند، فرصتی دوباره بدهم.
صحیح □    غلط □

9- اگر از دست کسی ناراحت شوم، بی درنگ این موضوع را به او می گویم.
صحیح □    غلط □

10- اگر فروتن باشی، مردم از تو سوءاستفاده می کنند.
صحیح □    غلط □

11- فردی که عصبانیتش را ابراز می کنید نسبت به کسی که خشم خود را پنهان می کند، سالم تر می ماند.
صحیح □    غلط □

12- اگر یک نفر از کسی که از او متنفرم به بدی بگوید، بسیار خوشحال می شوم.
صحیح □    غلط □

رفتارهای خشونت آمیز,خشم و عصبانیت,کنترل عصبانیت

بیرون ریختن خشم، نیاز به مدیریت و کنترل صحیح احساسات دارد

 

برای محاسبه امتیازتان به هر پاسخ صحیح یک امتیاز بدهید و در نهایت تمام امتیازات را با هم جمع بزنید، به یاد داشته باشید هنگامی که می خواهید به سوالات آزمون های خودشناسی پاسخ دهید، ممکن است ناخودآگاه پاسخی درست و واقعی به سوالات ندهید؛ مثلا هنگامی که مقدمه این آزمون را خواندید برای اینکه نتیجه آزمون میزان خشم شما را بالا نشان ندهد، به گوه ای پاسخ دهید که در نهایت به عنوان فردی که خیلی زود عصبانی و ناراحت می شود، شناخته نشوید.

برای رفع این حالت می توانید از فردی که به شما نزدیک است و شما را به خوبی می شناسد، بخواهید هنگام پاسخ دادن به سوالات کنارتان باشد و در پاسخ دادن به سوالات به شما کمک کند.

امتیاز 0 تا 6: میزان خشم و عصبانیت شما در حد میانه است. به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که هرگز عصبانی نشود و اگر چنین فردی وجود داشته باشد، باید به سلامت روان او شک کرد. عصبانیت واکنش کاملا طبیعی انسان ها و حتی حیوانات است. برای حفظ سلامت روح و روان و حتی سلامت جسم، افراد باید در صورت لزوم خشم خود را بیرون بریزند؛ اما چگونگی بیرون ریختن خشم، نیاز به مدیریت و کنترل صحیح احساسات دارد و این طور نیست که خشم به شکل داد و فریاد و دعوا ابراز شود، بلکه ابراز خشم می تواند به روش هایی کاملا متفاوت باشد که آسیبی به فرد خشمگین و اطرافیانش وارد نشود.

امتیاز 7 و بیشتر: خشم و عصبانیت شما در حد بالایی قرار دارد و به همین دلیل بدنیست ریشه اصلی این حالات را در خود پیدا کنید تا با اقدامات مناسب و آموختن پیشگیری های لازم، بتوانید مانع ابراز خشم به شکل نادرست شوید و میزان آن را کمتر کنید. درواقع شیوه ابراز احساسات شما نسبت به موقعیت های هیجانی به گونه ای است که در نهایت منجر به خشم و عصبانیت می شود. مطمئن باشید که با کنترل حالت های هیجانی و عصبانیت می توانید فرصت های بهتری را از آن خود کنید؛ پس باید شیوه کنترل و مدیریت صحیح خشم را بیاموزید.

موضوع خشونت و عصبانیت چنان عمیق و گسترده است که بسیاری از روان شناسان آن را یک ویژگی ذاتی می دانستند؛ در حالی که امروزه روان شناسان معتقدند عصبانیت یک ویژگی ذاتی نیست، بلکه واکنشی است که از طریق تجربه در مسیر زندگی آموخته می شود. مهم ترین افرادی که خشم را از آن ها می آموزیم، والدینمان هستند و در درجه بعدی این دوستانمان هستند که خشم را به ما یاد می دهند.

انسان ها در ذات خود توانایی بروز رفتارهای خشونت آمیز را دارند؛ درواقع ماشه خشونت افراد هنگامی کشیده می شود که یا دیگران آن ها را آزرده کنند و یا اینکه مخالف خواست و علاقه شان رفتار کنند.

کودکی که در محیط  خشن تربیت می شود و رشد می کند، این رفتارها را می آموزد و در بسیاری اوقات احساساتی مثل استرس، غم وحتی شادی و خوشحالی را بیجا ابراز می کند و یا اصلا آن ها را بروز نمی دهد که این امر در زمان های دیگر و در جایی دیگر به شکل خشم و عصبانیت نشان داده می شود. رفتارهای خشونت آمیز معمولا به شکل هجوم به سمت دیگران، ناسزاگویی، رفتار خشونت آمیز مانند کتک زدن و دست به گریبان شدن، رفتارهای نادرست اجتماعی، زورگویی و یا به شکل دورشدن از دیگران و منزوی شدن ابراز می شوند.

برای درمان خشم باید ابتدا انواع خشم و مفاهیم مربوط به آن را مشخص کرد. در حقیقت فرد باید علت و ریشه خشمش را بداند و بیاموزد که چگونه باید خشمش را ابراز کند؛ مثلا شماره 11 این آزمون در مورد این است که خشونت باید بیرون ریخته شود تا انرژی های منفی تخلیه شوند و سلامت فرد را به خطر نیندازند.

براساس تحقیقات بسیاری که انجام گرفته است، بیرون ریختن خشم همیشه نضیمنی برای حفظ سلامتی فرد نیست و اثرات بیماری زای خشونت را کاهش نمی دهد. درواقع اگر افراد در مشاجرات نتوانند با ریشه احساساتشان کنار بیاند و راهی مناسب برای رفع آن بیابند، بحث و مشاجره شدیدتر می شود. بسیاری اوقات دلیل مخالفت ما با دیگران و یا عصبانی شدن ما لزوما اختلاف نظر و یا اشتباه بودن نظر و کار آن ها نیست، بلکه ما به دلیل پیشینه ذهنی و خاطراتی ک داریم، برای آن مسئله خاص عصبانی می شویم.

خشونت ناگهانی به سختی کنترل می شود و مهارکردن آن نیازمند آموختن تکنیک های گوناگون است. تحقیقات نشان می دهند افرادی که ناگهان عصبانی می شوند و نمی توانند ناراحتی خود را مدیریت کنند، نسبت به افرادی که کنترل بیشتری بر احساسات خود دارند، سلامتی کمتری دارند.

افرادی که به اکثر پرسش های این آمزون پاسخ صحیح داده اند، نسبت به افرادی که تعداد پاسخ های منفی آن ها بیشتر است، معمولا ارتباطات اجتماعی ضعیف تری دارند و میزان رفتارهای دوستانه آن ها کمتر است. این افراد کمتر به دیگران اعتماد می کنند، سعی دارند از موقعیت هایی که دیگران ممکن است از آن ها بهره ای ببرند، اجتناب کنند.

رفتارشناسان معتقدند خشونتی که افراد در رفتارشان با دیگران دارند، بیشتر اوقات نتیجه ناراحتی ها و ناکامی هایشان در زندگی شخصی ست. این افراد نسبت به دیگران تنهاتر، غمگین تر و افسرده ترند و اعتماد به نفس پایینی دارند. درحقیقت براساس تحقیقات، خشونت و عصبانیت ما مستقیما با سطح سلامت روحی ما در ارتباط است؛ یعنی توانایی در کنترل خشونت به سلامت روح و روان ما در ارتباط است؛ یعنی ناتوانی در کنترل خشونت به سلامت روح و روان ما آسیب می زند و از طرف دیگر بیشتر اوقات افرادی که سلامت روحی پایینی دارند، در کنترل این احساسات ناتوانند.

گرچه کنترل عصبانیت کار دشواری است، اما نتیجه آن بسیار بهتر و شیرین تر از عذاب وجدان و پشیمانی پس از یک رفتار نادرست ناشی از عصبانیت است.
منبع:مجله موفقیت


[جمعه 18 اردیبهشت 1394 ]  [10:05 PM]   [یحیی طاهرزاده]

دست دادن,مدل دست دادن, هنگام دست دادن

آیا تا به حال دقت کرده اید که هنگام دست دادن معمولا چه کسی اول دستش را جلو می آورد؟ به نظر می رسد از آنجا که دست دادن به نشانه احترام و خوشامدگویی انجام می شود، بهتر است که اول میزبان برای انجام آن پیشقدم شود.

در اصولی که به فروشندگان کالا که به سراغ مشتری ها می روند آموزش می دهند، گفته می شود که چنانچه بدون دعوت قبلی و سرزده سراغ مشتری رفته اند، هرگز برای دست دادن پیشقدم نشوند چون مشتری ممکن است از آمدن آنها خوشحال نباشد و این دست دادن تحمیلی، آثار منفی بر این ملاقات خواهد گذاشت.

در این شرایط بهتر است فروشنده منتظر شود تا شخص دیگر برای دست دادن پیشقدم شود و اگر به نظر می رسد که این اتفاق نخواهد افتاد، فقط از حرکت مختصر سر به عنوان ادای احترام استفاده کند.

نکته جالبی که در مورد دست دادن وجود دارد، این است که شما از هر فرهنگی که باشید دست دادن تان ناخودآگاه 3 نوع تاثیر به طرف مقابل منتقل می کند، حتی اگر آگاهانه قصد القای آن را نداشته باشید:
 

تسلط
او به دنبال مسلط شدن بر من است، پس باید حواسم را جمع کنم.

فرمانبری
می توانم بر این فرد حکمرانی کنم و کاری کنم که او از من اطاعت کند.

مساوات
من با این شخص راحت هستم و هیچ کدام قصد مسلط شدن بر دیگری را نداریم. همانطور که گفته شد، ما توانایی تحریف این احساسات را نداریم چون خودان هم از وجودشان آگاه نیستیم و این احساسات با دست دادن بین ما رد و بدل می شود، بنابراین یک اثر آنی بر حسی که در آن لحظه نسبت به هم داریم می گذارد. حتی اگر زبان گفتارمان با آن در تعارض باشد و اتین اثر آنی به مراتب بیشتر از کلاممان بر سرانجام این ملاقات تاثیر خواهد گذاشت.

حالا ببینیم این 3 نوع احساس بر چه اساسی ایجاد می شوند. نکته های کلی که هنگام دست دادن باید متوجه آن باشیم، محکم و استوار یا نرم و شل دست دادن است.

افراد برونگرا و اجتماعی و کسانی که افکار نو و خلاقانه دارند، قرص و محکم دست می دهند در حالی که افراد خجالتی و عصبی برعکس عمل می کنند.

البته این نکته را نیز باید در نظر بگیرید که افرادی که حرفه آنها متکی به دست هایشان است، مانند جراحان و هنرمندان یا موسیقدانان، ممکن است نتوانند یا نخواهند محکم و استوار دست بدهند زیرا فقط می خواهند از دستان خود محافظت کنند.

اگر فردی که با شما دست می دهند، هنگام دست دادن جوری دست تان را بچرخاند که کف دستتان رو به بالا قرار گیرد، به طوری که دست او روی دست شما قرار گیرد، بدانید که دوست دارد بر شما مسلط شود. حتی لازم نیست کف دست شما کامل رو به بالا قرار گیرد، همین که دستش را بالای دست شما قرار می دهد، این پیغام را می فرستد که می خواهد در این قرار ملاقات مهار را در دست داشته باشد. البته قدرت و تسلط معمولا برای خانم ها نسبت به آقایان کم اهمیت تر است.

حالت مخالف دست دادن سلطه طلبانه این است که طرف مقابل تان چنان دست خود را در اختیار شما قرار دهد که دست شما بالاتر و مسلط بر دستش قرار گیرد، به طوری که دست شما به طور نمادین دستش را احاطه کند. این نوع دست دادن به شما احسال کنترل و مهار را القا می کند و شما به این نتیجه می رسید که اوضاع تحت نظر شماست. این نوع دست دادن مخصوصا هنگامی که کسی قصد عذرخواهی دارد، تاثیرگذار است و به طرف حس خوبی می دهد.

دست دادن,مدل دست دادن, هنگام دست دادن

چگونه با دست دادن حس برابری ایجاد کنیم؟
وقتی 2 فرد قدرت طلب که هیچ کدام تمایل به پذیرفتن سلطه دیگری ندارد، با هم دست می دهند، چون هر دو سعی در حفظ مقام خود دارند، دست دادنی قفل مانند ایجاد می شود، به طوری که کف دو دست عمودی قرار می گیرند. در این حالت حس برابری و احترام متقابل ایجاد می شود.

چگونه با دست دادن، فرد قدرت طلب را ناکام کنیم؟
وقتی کسی برای دست دادن پیشقدم می شود و با بازوی سفت شده و کف دست رو به پایینش شما را وادار می کند که در موضع تسلیم و سلطه پذیری قرار گیرید، به چند روش می توانید او را ناکام کنید:

سعی کنید به فضای خصوصی او تهاجم کنید؛ به این صورت که ابتدا پای چپ خود را در همان حالی که دست تان را برای دست دادن دراز می کنید، جلو بگذارید. این کار به تمرین نیاز دارد زیرا اغلب افراد راست دست که با دست راست شان دست می دهند، اگر بخواهند هنگام دراز کردن دست، پایشان را جلو بگذارند با پای راست این کار را انجام خواهند داد.

با این کار در فضای شخصی طرف مقابل جای می گیرید. حالا پای راست خود را نیز در کنار ای چپ قرار دهید و کف دست تان را عمودی نگه دارید. این گام برداشتن هنگام دست دادن، شما را در موضع قدرت نگه می دارد.

دوم اینکه هنگامی که می خواهید با کسی دست دهید که اهل قدرت طلبی و رییس بازی است، به شکل دوبل دست دهید. یعنی دستان او را بین دست های تان به طور عمودی بگیرید. این فن قدرت را به شما منتقل می کند و ضمنا فن راحتی است.

این نوع دست دادن میزان تماس را افزایش می دهد و کسی که در این کار پیشقدم شده، با محدود کردن حرکت دست طرف مقابل، مهار اوضاع را به دست می گیرد. در ضمن کسی که با 2 دست، دست می دهد؛ این را القا می کند که فردی قابل اعتماد و صادق است.

بدترین انواع دست دادن

1- ماهی خیس
بدترین نوع دست دادن، دست دادنی است که با دستان خیس و سرد و بی حال، مانند ماهی خیس، انجام شود. این شکل دست دادن در فرد مقابل حس بسیار بدی ایجاد می کند و شخصیت ضعیف و بی علاقگی را القا می کند و شگفت انگیز است که بسیاری از افرادی که دستان ماهی خیس دارند خودشان از این موضوع آگاه نیستند!

2- استخوان خردکن
ترسناک ترین شیوه دست دادن است و خاطره بد فاموش نشدنی بر ذهن فرد می گذارد. این نوع دست دادن مشخصه شخصیت بیش از حد تهاجمی است که قصد در هم شکستن روحیه رقیب را دارد.
بدبختانه هیچ راه موثری برای مقابله با این نوع دست دادن ها وجود ندارد. شاید تنها کاری که از دست قربانی برمی آید، این باشد که با صدای بلند بگوید: «آخ! دستم واقعا درد گرفت.»

3- گرفتن نوک انگشت
شاید در نظر اول اینطور وانمود شود که گرفتن نوک انگشت طرف مقابل، نشانه علاقمندی است اما در واقع نشان از نداشتن اعتماد به نفس و بی اعتمادی دارد.

وقتی نوک انگشتان طرف مقابل را می گیریم، انگار که می خواهیم او را در فاصله ای دورتر نگه داریم تا احساس آرامش کنیم.

جمع بندی
از آنجا که چند دقیقه اول یک دیدار، تعیین کننده عاقبت آن است و دست دادن در همین زمان رخ می دهد، ارزش این را دارد که مدتی وقت بگذاریم و انواع دست دادن های خود و اطرافیانمان را ارزیابی کنیم.

در کل بهترین نوع دست دادن این است که کف دست را عمودی نگه دارید و درست به همان اندازه که طرف مقابل دست شما را می فشارد، دستش را فشار دهید.

منبع:هفته نامه سلامت


[جمعه 18 اردیبهشت 1394 ]  [10:05 PM]   [یحیی طاهرزاده]

شخصیت شناسی,آزمون شخصیت‌شناسی

شاید برای شما جالب باشد که بدانید، آهنگ های مورد علاقه افراد مطابق با شخصیت درونی شان است و درواقع آنها از طریق شنیدن آهنگ های مورد علاقه شان با شخصیت واقعی و درونی شان نوعی ارتباط خاص برقرار می کنند و این امر سبب می شود که از شنیدن آن آهنگ احساس خوشایندی به آنها دست داده و حتی گاهی خواستار آن هستند که آن آهنگ را بارها گوش دهند.

۱- آهنگ های شاد
تشکیل شده از انواع آهنگ های پاپ و محلی شاد و...
افرادی که اغلب این سبک شعری را می پسندند، روحیه شاد و سرحال دارند و در اکثر مواقع از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و البته ناگفته نماند که این افراد که اغلب دنبال هیجان هستند سعی بر این دارند تا با شنیدن این نوع آهنگ ها به هیجان برسند.

۲- آهنگ های کلاسیک
این افراد که به شدت به دنبال لحظه ای آرامش می گردند، با شنیدن این نوع آهنگ آن چنان احساس آرامش روحی و جسمی می کنند که اگر در موقع شنیدن آن آهنگ مزاحمشان شوید و یا سعی کنید که آن آهنگ را قطع کند به شدت با شما برخورد می کنند. آنها شخصیتی حساس و گاهی آسیب دیده دارند و کسانی هستند که در زندگی شان مشکلات و دغدغه های فراوان دارند. دوست دارند با شنیدن این نوع آهنگ نوعی خلع روحی خود را درمان کنند.

۳- آهنگ های لایت و آرام
اکثر کسانی که به این نوع سبک علاقه مندند، بسیار آرام و باوقار هستند. اکثر انسان ها از این نوع سبک خوششان می آید. حتی گاهی به روی حیوانات هم اثر می گذارد. بیشتر پزشکان به مادرانی که کودکان ناآرامی دارند توصیه می کنند که در موقع خواب برای کودکانشان آهنگ های آرام بگذارند. البته کسانی که شخصیت ناآرام دارند و معمولا دچار استرس می شوند بهتر است گاهی مواقع این نوع آهنگ را گوش کنند تا کمی آرام شوند. (این نوعی روش درمانی معروف در دنیاست)

۴- آهنگ های غم انگیز
این افراد اغلب کسانی هستند که در زندگی مشکلات زیادی را متحمل شده و یا شکست روحی خورده اند. آنها با شنیدن این آهنگ ها احساس می کنند که انگار تمام ناگفته هایی که مدت ها در دلشان نگه داشته اند را بازگو می کند. گویی انگار حرف های خودشان است. البته بیش از حد گوش دادن به این سبک آهنگ ها باعث افسردگی و نوعی خود درگیری روحی شده و فرد اغلب گوشه گیر و تنها می شود.

منبع:aftabir.com


[جمعه 18 اردیبهشت 1394 ]  [10:05 PM]   [یحیی طاهرزاده]
تعداد کل صفحات :  23 ::      1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >