خدا شاهده راست ميكم
سال آخر دبيرستان بودم يه بسره 3 ماه تلاش ميكرد كه ازش شماره بكيرم نكرفتم شماره رو نوشت سر ديوار منم خوشم اومد زنك زدم تا فهميد منم كفت: عاششششششششقتم بدر سوخته.
الان 3 سال ميكذره 1 ساله هم ازدواج كرديم
از تجربيات اين بنده حقير استفاده كنيد ميبينيد كه ضرر نداره
[شنبه 20 تیر 1394 ] [11:30 PM]
[یحیی طاهرزاده]