در آدینه ای دیگر، غزلی مهدوی از پروانه نجاتی، تقدیم مخاطبان مان می کنیم.

تو آسمان منی من پرنده‌ام آقا
برای بال من آغوش خویش را بگشا 

که کوچ کرده‌ام از سردسیری تشویش
به گرمسیر دل‌انگیز گنبدت، مولا! 

گذشته‌ام من از انبوه جنگل تردید
و حجم خشک نفس‌گیری بیابان‌ها 

غریب‌تر ز مسافر، غریب‌تر ز غروب
کشانده مهر تو ای خوب تا کجا ما را 

رسیده‌ام لب ایوان نگاه، من ابری
شکوه گنبد خورشید گونه‌ات پیدا 

کنون به وسعت جغرافیای دلتنگی
نشسته‌ام بزنم باز دل به این دریا 

کویر، تجربه تلخ لحظه‌های من‌ست
تو مثل جاری آبی بر این عطش اما

منبع: سروش



 نگاشته شده توسط سيد جعفر فاطمي نوش آبادي در جمعه 22 آبان 1388  ساعت 12:22 PM
نظرات 1 | لینک مطلب


وبلاگ منجي در اديان

www.mahdiLink.com

 





POWERED BY RASEKHOON.NET