به نوشته اعتمادالسلطنه _ وزیر انطباعات عصر ناصری ـ وی «مجتهدی بسیار فاضل و به قبول عامه نایل بود. در دولت عثمانی نیز اعتباری» قابل توجه داشت و «حکام عراق عرب او را حرمتی عظیم مینهادند. ناصرالدین شاه نظارت بر کار تعمیرات و تأسیسات ایران در عتبات عالیات، از جمله، توسعه صحن مطهر سالار شهیدان علیه السلام، و تعمیر بنای آن را، به شیخ العراقین سپرده بود و «از مراقبت و مواظبت» وی «در تعمیر گنبد منور... و نصب خشتهای طلایی شهر» رضایت تام داشت. شاه او را در 1274ق برای تعمیر صحن مطهر ائمه اطهار در کربلا و کاظمین و سامرا (علیهم السلام) مأمور کرد و او از 1274 تا 1286 (که در 22 رمضان آن فوت کرد) به این کار اشتغال داشت.
از جمله دیگر اقدامات شایسته یادآوری و لایق تحسین این مرد بزرگ احيای مرقد مختار رحمة الله علیه بوده است. آنچنان که تاریخ گواهی میدهد مدتی مرقد مختار، به صورت خرابه و مندرس بود، بلكه اثری از آن نبود. دستهای مرموز و غافل، مرتب در كار بودند تا نسل به نسل، شخصيت مختار را بکوبند. دربارهی كوبيدن او، حديثها جعل كردند و با دسيسههای مختلف خواستند از مقام و شأن او بكاهند. علی رغم اين نقشهها، بالاخره، حق آشكار شد و خداوند بعضی از صالحان از اوليای خود را بر آن داشت كه در مورد قبر مختار به جست وجو کنند. از ميان اين عزیزان، شيخ عبدالحسين تهراني بوده است.
ایشان وقتی برای زيارت عتبات عاليات به عراق مشرف شد و تصمیم بر تجدید و تعمیر بناهای عتبات گرفت، با كمال جدیّت در نواحی مسجد كوفه مرقد مختار را جويا شد تا این که آن را پيدا کرده و تعمير نماید. در صحن حضرت مسلم كه ساختمانش به مسجد اعظم كوفه چسبيده، بالای دكه و سكوی بزرگ و پيش روی حرمهانی، علامتی از قبر مختار بود. به دستور او آن را كندند. ديدند در زير آن علامت حمّامی ظاهر شد. برای او معلوم شد كه آن جا محل قبر مختار نيست.
اين عالم بزرگوار مجدداً به جست وجو و تفحّص پرداخت تا آن كه علامه ی كبير سيّد شريف رضا، فرزند سيّد بحرالعلوم به او گفت: «پدرم وقتی كه از كنار زاويهی شرقی، عبور میكرد، میگفت: سورهی فاتحه را نثار روح مختار در اين جا بخوانيم. او و همراهانش سورهی فاتحه را میخواندند و میفرمود: همين جا محل قبر مختار است.»
وقتی كه شيخ العراقين اين مطلب را شنيد، دستور داد همان محل را كندند، ديدند سنگی پيدا شد كه روی آن نوشته بود: «هذا قبر المختار بن عبيد الثقفی». شیغ العراقین قبر مختار را به اين وسيله شناخت و دستور داد آن را تعمير كردند.
در كتيبه دربی كه از آن به طرف قبر مختار میروند، نوشته شده: «قد امر السيد مهدی بحرالعلوم و الشيخ جعفر كاشف الغطاء بان يشهدا هذا ضريحاً للمختار وعيّنا هذا الموضع قبراً له؛ به دستور بحرالعلوم و كاشف الغطاء، ضريح مختار شناخته شد و اين دو بزرگوار قبر مختار را كه همين محل است، تعيين كردند.»
ادامه مطلب
این دو کرامت منقول از مرحوم آیتالله بهجت است که معتقد بودند «ايشان كرامات ظاهره بسيارى داشته است»:
الف) زمانى ايشان از طرف مرحوم صاحب جواهر متصدى تعمير و احياى گنبد عسكريين (عليهالسلام)، در سامرا مىشوند و در اين رابطه مجاز بودهاند كه از ثلث سهم امام يكى از خيّرين كه چيزهاى مهمى را براى خيرات و مبرّات وصيت كرده بود، استفاده نمايند. روزى مرحوم شيخ عبدالحسين وسط مسجد متوكّل رفته، مىگويند: اينجا را حفر كنيد. بعد از حفارى مىبينند سنگهاى مرمر عجيب و غريبى آنجا دفن شده است، آنها را در آورده و از همگى آنها در سامرا در قبه عسكريين (عليهالسلام) استفاده كرده و تمام حرم را با آن سنگها فرش مىكنند.
ب) مرحوم شيخ عبدالحسين زمانى كه متولى تعمير قبّه و گنبد عسكريين (عليهالسلام) در سامرا بودهاند روزى با اصحابشان به بغداد مى روند. وقتى در مقبره شيخ عبدالقادر نشسته بودند كه رئيس دستگاه نقابت ايشان را مىبيند. با ديدن مرحوم شيخ عبدالحسين تصميم مىگيرد از ايشان پذيرايى نمايد. دستور مىدهد كه براى شيخ قهوه درست كنند و به همراهان او هم قهوه بدهند. وقتى قهوه چى، قهوه را به شيخ مىدهد مرحوم شيخ يكصد ليره طلا به او مىدهد كه به نقيب بدهد.
اصحاب و همراهان شيخ بسيار شگفت زده شده و به او مىگويند: چگونه به يك نفر مخالف در قبال يك قهوه اين مقدار طلا مىدهيد؟! مرحوم شيخ هيچ نمى گويد.
دو يا سه روز بعد خبر مىآورند كه دو نفر از شيعيان را در سرحدّات (105) به حرم سَب (106) به خلفا گرفتهاند و آنها را مىخواهند در بغداد اعدام كنند. مرحوم شيخ به محض اطلاع روى كاغذ ته سيگار آن كاغذ مختصرى كه از ته سيگار باقى مىماند خطاب به نقيب بغداد مىنويسد: اين دو نفر را خلاص كنيد! نقيب هم به محض ديدن آن كاغذ، آن را به شُرطه مىدهد كه اين دو نفر را خلاص كنند.
بعد از آزادى آن دو نفر، مرحوم شيخ به اصحابش گفته بود: پولى را كه آن روز من به نقيب دادم خونبهاى اين دو نفر بود.
منابع: دانشنامة بزرگ اسلامی، فهرس التراث، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، گلشن ابرار، کتاب اول.
ادامه مطلب
تأملی در تاریخچه حوزه علمیه «شیخ عبدالحسین»
هوشنگ صدفی- در هیاهوی بازار یراقآلات و لوازم کفش پاچنار در کنار مسجد آذربایجانیها، حوزه علمیهای با در آهنی قدیمی دیده میشود. بر سردر مدرسه نام «شیخ عبدالحسین» عالم آزاده دوره قاجار و وصی امیرکبیر خودنمایی میکند. میرزا «محمدتقی خان فراهانی» معروف به «امیرکبیر» علاقه وافری به آیتالله شیخ عبدالحسین تهرانی داشت. به همین دلیل بعدها به ایشان وصیت میکند پس از مرگش ثلث داراییهایش را صرف ساخت مدرسه و مسجد کند. شیخ «عبدالحسین تهرانی» ملقب به «شیخ العراقین» با جدیت به وصیت امیرکبیر عمل میکند و مسجد و مدرسهای را در بازار تهران میسازد. اما به واسطه غضب خاندان قاجار نسبت به امیرکبیر، این مدرسه دینی به نام «شیخ عبدالحسین تهرانی» مشهور میشود. درگفتوگو با آیتالله «سیدباقر خسروشاهی» تولیت فعلی مدرسه به بررسی هویت این مدرسه پرداختیم.
مدرسه شیخ عبدالحسین، پایگاه انقلابیون
آیتالله خسروشاهی، استاد علوم دینی و تولیت مدرسه شیخ عبدالحسین از ارتباط مسجد آذربایجانیها با مدرسه علوم دینی شیخ عبدالحسین میگوید: «پیش از این بین مسجد و مدرسه علوم دینی شیخ عبدالحسین محل عبور وجود داشت. در زمان خیزش انقلابی مردم مسلمان ایران، این مدرسه علمیه یکی از مراکز مبارزاتی علیه طاغوت بود. مرحوم پدرم با شهیدان مطهری و بهشتی در این مدرسه جلسه برگزار میکردند. حتی قبل از انقلاب اسلامی در دهه 40 رهبر معظم انقلاب در ماه مبارک رمضان، آیتالله طاهری خرمآبادی و مرحوم حجتالاسلام فاکر در این مدرسه منبر میرفتند.»
تولیت مدرسه شیخ عبدالحسین درباره احیای مدرسه علوم دینی میگوید: «سالهای بعد از 1338 هریک از دانشجویان ساکن در خوابگاه پس از فارغالتحصیلی، حجره خود را با پول به دیگران واگذار میکردند. پدرم، آیتالله سید هادی خسروشاهی آن زمان در مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین تهرانی، امام جماعت بودند. ایشان وقتی از این موضوع مطلع شدند کمکم حجرهها را از دانشجویان خریدند و این مدرسه دینی را دوباره احیا کردند. در دهه 40 و دوره پهلوی دوم، پس از شکلگیری مدرسه دینی، شهربانی به دستور مقامات دربار یک روز در مدرسه را مهروموم کردند اما پدرم وقتی با در بسته مدرسه و مسجد روبهرو شدند جلو در مدرسه شیخ عبدالحسین فرش انداختند و نماز را در بازار پاچنار برپا کردند.»
او میافزاید: «در آن زمان اسدالله بادامچیان، مکبر مراسم نمازجماعت بود. خبر مسدود شدن معبر بازار برای اقامه نماز به گوش رئیس کلانتری بازار رسید. بعد از نماز اول، مسئولان کلانتری سریع در مدرسه دینی را باز کردند. طی این سالها بزرگانی از جمله مرحوم آیتالله سید هادی خسروشاهی، آیتالله سید رضی شیرازی، آیتالله دروازهای، آیتالله قبلهای، آیتالله ممقانی، آیتالله امامی کاشانی و آیتالله صدر و دهها استاد مسلم علوم دینی، عهدهدار تدریس طلاب در این مدرسه بودهاند.»
وصیتی که سبب خیر شد
در آهنی مدرسه علوم دینی شیخ عبدالحسین نیمه باز است. در ایام امتحانات حوزه علمیه، اغلب طلبهها داخل حجرهها مشغول مرور درسها هستند. آیتالله خسروشاهی کنار میزی با انبوهی کتاب مشغول مطالعه برای تدریس است. او درباره نحوه شکلگیری مدرسه و تولیت فعلی آن میگوید که از سال 1375 تاکنون تولیت موقوفات و اداره مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین را عهدهدار است. او درباره شیخ عبدالحسین العراقین میگوید: «در زمان قدیم 2 عراق داشتیم. یکی عراق عجم که همین اراک فعلی است و دیگری عراق عرب که کشور عراق خوانده میشد. شیخ عبدالحسین عراقی اهل عراق عجم بود و اصالتاً ایرانی است و بهعنوان عالم دینی دوره قاجار بهخصوص عصر ناصری شناخته میشد. ایشان بعد از قتل امیرکبیر با توجه به وصیت او عهدهدار ساخت مسجد و مدرسه از ثلث اموال امیرکبیر میشود. با توجه به تلاش 3ساله او برای آمادهسازی این مدرسه و مسجد نتوانست در این مدرسه علوم دینی تدریس کند. چون شخصیت آزادهای داشت و در اغلب مورد غضب شاهان قاجار بود.»
«حسین شهیدی» مؤلف کتاب «سرگذشت تهران» درباره مدرسه شیخ عبدالحسین تهرانی مینویسد: «مسجد شیخ عبدالحسین تهرانی (معروف به مسجد آذربایجانیها) واقع در بازار مسجدی است که خود آن مسجد با طرح مشتمل بر مقصوره و گنبدی در ضلع جنوبی و طاقنماهای متناسب کوچک در جوانب دیگر و شبستانی در ضلع شرق که با کاشی و آجر مزین شده است. در غرب مسجد شیخ عبدالحسین مدرسه قدیمی علوم دینی با وسعتی نسبتاً زیاد و با همین نام قرار داشت که صحن آن به شیوه 4 ایوان ساخته شده و اتاقها و غرفههای محل سکونت طلاب را در اطراف صحن ترتیب دادهاند.»
یادگار ماندگار
آیتالله خسروشاهی با اشاره به محل سابق مدرسه علوم دینی شیخ عبدالحسین میگوید: «انتخاب این محل بهعنوان مسجد و مدرسه آگاهانه صورت گرفت. چون در آن زمان این محل کاروانسرایی بود که در آن مشروبات الکی درست میشد. شیخ عبدالحسین با خرید کاروانسرا و اختصاص آن به مسجد و مدرسه توانست خیرات و مبراتی از خود به یادگار بگذارد. با وجود ساختوساز این مدرسه و مسجد در زمان قاجاریه اطلاع دقیقی از آموزش طلاب و چگونکی آن از دوره قاجار تا دوره رضاخان در دست نیست. به اینترتیب شیخ عبدالحسین تهرانی و امیرکبیر میخانه را به مسجد تبدیل کردند. در برخی از منابع آمده که افراد بزرگی مثل مرحوم آیتالله حاج آقا حسین قمی و مرحوم عطاردی در این مدرسه علوم دینی تحصیل کردند. متأسفانه با سیاستهای دین ستیزی دوره رضاخان، این محل مدتی به خوابگاه دانشجویان تبدیل شد و دانشجویان در حجرهها اسکان یافتند. بنابراین کتابخانه بزرگی که در این مدرسه علوم دینی وجود داشت از بین میرود و صرفاً چند جلد چرمی از کتابهای قدیمی باقی مانده است.»
تحصیل 140 طلبه در مدرسه
با وجود سرمای صبحگاهی زمستان، برخی طلبهها در محوطه حیاط با هم گرم گفتوگو هستند. با آنکه این مدرسه دینی داخل بازار پاچنار واقع شده اما عایقبندی قدیمی آن مانع از ورود سر و صدا به داخل مدرسه میشود. ضخامت بخشی از دیوارها گاهی به 2متر میرسد. در ضلع جنوبی مدرسه مسجدی قرار دارد که همه روزه نمازجماعت به امامت آیتالله خسروشاهی و با حضور طلاب و اهالی بازار اقامه میشود. پیش از این، مدرسه حدود 50 طلبه داشت که با توجه به حمایت و پرداخت شهریه از سوی آیات اعظام از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله سیستانی، آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله صافی اکنون در این مدرسه دینی تاریخی 140 نفر طلبه تهرانی و شهرستانی کسب فیض میکنند. اغلب طلاب شهرستانی در حجرههای داخل مدرسه دینی ساکن هستند. هزینههای مدرسه علوم دینی از طریق درآمدهای موقوفه مدرسه، کمک برخی از مراجع تقلید و تلاش تولیت فعلی آن تأمین میشود.
مباحثه استاد و شاگردان
آیتالله خسروشاهی وقتی میگوید که زمان تشکیل کلاس درس فرا رسیده است ما هم با اجازه او در کلاس درس خارج، داخل حجره مینشینیم و نظارهگر مباحثه طلاب و استاد از نزدیک میشویم. چند نفر طلبه وارد حجره حاج آقا میشوند و بدون معطلی درس «اجتهاد و التقلید» شروع میشود. برخلاف کلاسهای دانشگاهی از همان ابتدا استاد و طلاب درباره مضمون تقلید و اجتهاد و شرایط آن با استاد مباحثه میکنند که جالب و دیدنی است.
منبع: همشهری محله
ادامه مطلب
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل: | شیخ عبدالحسین تهرانی شیخ العراقین |
تاریخ تولد: | ۱۲۲۲ قمری طبق قولی |
زادگاه: | تهران |
محل زندگی: | عراق، ایران |
تاریخ وفات: | ۱۲۸۶ قمری |
محل دفن: | کربلا حرم امام حسین (ع) |
شهر وفات: | کاظمین |
استادان: | محمد حسن نجفی صاحب جواهر، حسن کاشف الغطاء و... |
شاگردان: | میرزا حسین نوری |
محل تحصیل: | نجف |
اجازه اجتهاد از: | صاحب جواهر |
تألیفات: | طبقات الروات، مصباح النّجاة فی اسرار الصلاة، كتاب الاجازاة، المبکی. |
سیاسی: | مبارزه علیه بابیت و بهاییت، وصی امیرکبیر، قضاوت |
اجتماعی: | نماینده ناصرالدین شاه قاجار در بازسازی عتبات عالیات، تأسیس مدرسه علمیه و مسجد آذربایجانیها در تهران. |
عبدالحسین تهرانی شیخ العراقین (درگذشته ۱۲۸۶ق) از فقهای قرن سیزدهم، مورد اعتماد و وصی امیرکبیر، از مبارزین علیه بابیت و بهاییت و نماینده ناصرالدین شاه قاجار در بازسازی عتبات عالیات عراق. او از شاگردان برجسته صاحب جواهر بود. تهرانی معتقد به کارآمدی احکام و قوانین اسلامی در جامعه بود از این رو دعاوی شرعی که به دیوانخانه ارجاع شده بود، از سوی امیرکبیر به وی محول گشت.
محتویات
- ۱ تولد و وفات
- ۲ موقعیت علمی و تألیفات
- ۳ فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی
- ۳.۱ قضاوت
- ۳.۲ ساختن مدرسه علمیه و مسجد در تهران
- ۳.۳ بازسازی و مرمت عتبات عالیات در عراق
- ۳.۴ یافتن قبر مختار و ساختن مرقد وی
- ۴ مقابله با بابیت و بهاییت
- ۵ تألیفات
- ۶ پانویس
- ۷ منابع
تولد و وفات
عبدالحسین تهرانی در تهران به دنیا آمد. از تاریخ تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست. در عین حال برخی تولد وی را ۱۲۲۲ق ذکر کردهاند. او در سال ۱۲۸۶ق در کاظمین از دنیا رفت و در حرم امام حسین(ع) در اتاقی نزدیک به باب سلطانیه دفن شد.[۱][۲]
موقعیت علمی و تألیفات
شیخالعراقین پس از عزیمت به عراق تحصیلات حوزوی خود را در نجف سپری کرد. او در دروس اساتیدی چون حسن کاشف الغطاء ( فرزند جعفر کاشف الغطاء)، مشکور بن محمد بن صقر حولاوی (درگذشت ۱۲۷۳ق)، عیسی بن حسین، (معروف به زاهد)، و محمدحسن نجفی حاضر شد. وی یکی از چهار شاگرد صاحب جواهر است که خود بر اجتهاد آنان تصریح کرده است. شیخالعراقین پس از کسب اجتهاد به تهران بازگشت.[۳][۴] برخی از نویسندگان کتب تراجم او را مرجع دینی تهران در دوره ناصرالدین شاه قاجار معرفی کردهاند.[۵]
فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی
شیخالعراقین پس از بازگشت به ایران علاوه بر زعامت دینی، در عرصه اجتماعی و فرهنگی نیز حاضر شد. وی تعاملاتی با امیرکبیر و دولت وقت ناصرالدین شاه داشت و با اعتقاد به اینکه «هرگاه مدار دولت و مملکت داری از روی شریعت مطهره باشد... هیچ فتنه و فساد بر نیاید» برای اجرای صحیح احکام و قوانین اسلامی تلاش نمود.[۶]
قضاوت
طبق برخی گزارشها امیرکبیر برخی دعاوی و امور قضایی را که جنبه شرعی داشت را برای داوری به عبدالحسین تهرانی محول میکرد. مناسبات میان امیرکبیر و شیخ عبدالحسین تا حدی است که امیرکبیر در برخی از موضوعات دشوار و معضلات پیش آمده با او مشورت میکرد.[۷][۸][۹][۱۰] برخی از گزارشها ضمن اشاره به علاقه شدید و ارادت امیرکبیر به شیخ العراقین مدعیاند امیرکبیر شیخالعراقین را به عنوان وصی خود قرار داده است.[۱۱]
ساختن مدرسه علمیه و مسجد در تهران
یکی از اقدامات فرهنگی شیخ عبدالحسین تهرانی ساختن مدرسه علمیه و مسجد بر اساس وصیت امیرکبیر از ثلث میراث وی بود که امروزه در تهران به مدرسه و مسجد شیخ عبدالحسین یا مسجد آذربایجانیها معروف است.[۱۲][۱۳] بر اساس برخی گزارشها، محل کنونی مدرسه، زمانی محل ساخت مشروبات الکلی بود تا اینکه با وصیت امیرکبیر، چنین مرکز تبدیل به محل فراگیری علوم اسلامی شد.[۱۴]
مدرسه و مسجد شیخ عبدالحسین در دهه ۵۰ تا ۶۰ شمسی توسط سید هادی خسروشاهی (درگذشته اواخر دهه ۶۰ شمسی) اداره میشد. به سبب روحیه مبارزاتی وی این مدرسه و مسجد کانون انقلابیون به شمار میرفت.[۱۵]در آن دوره امام خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی در این مسجد سخنرانی کردهاند.[۱۶] هم اکنون متولی مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین، سید باقر خسروشاهی، فرزند سید هادی خسروشاهی، است.[۱۷][۱۸]
بازسازی و مرمت عتبات عالیات در عراق
عبدالحسین تهرانی در سال ۱۲۷۴ق از سوی ناصرالدین شاه قاجار، نظارت بر کار بازسازی و مرمت عتبات مقدسه عراق را برعهده گرفت. از این رو توسعه صحن و تذهیب جدید گنبد حرم امام حسین(ع) و حرمین عسکریین(ع) و مرمت حرم کاظمین تحت اشراف وی انجام شده است.[۱۹][۲۰]
یافتن قبر مختار و ساختن مرقد وی
در دورهای که شیخ العراقین میزیست قبر مختار مشخص نبود. وی در دورهای که کار نظارت بر بازسازی عتبات عالیات را بر عهده داشت در اطراف مسجد کوفه به جستجوی قبر مختار پرداخت. در برخی از گزارشها آمده است: سیّد شریف رضا، فرزند سید بحرالعلوم به شیخ العراقین گفت: «زمانی که پدرم از کنار زاویهی شرقی مسجد کوفه عبور میکرد، همراهان خود را به خواندن سورهی فاتحه برای روح مختار امر میکرد و معتقد بود همین جا (محلی که فاتحه میخواندند) محل قبر مختاراست». زمانی که شیخ العراقین این مطلب را شنید، دستور داد آن محل را حفر نمودند که به دنبال آن سنگی پیدا شد که روی آن نوشته بود: هذا قبر المختار بن عبید الثقفی».[۲۱][۲۲] در دوران حاضر بنای قبر مختار در خارج محوطهی مسجد کوفه، کنار دیوار قبله قرار گرفته است.[۲۳]
مقابله با بابیت و بهاییت
برخی گزارشهای تاریخی که به فرقه بابیت و بهاییت و تحولات آن دو پرداخته نام شیخالعراقین به چشم میخورد. یکی از اقدامات او در این زمینه ممانعت از ملاقات سید علی محمد شیرازی، مؤسس فرقه بابیه، و مریدانش با محمدشاه قاجار، پدر ناصرالدین شاه قاجار، بود. بر اساس برخی منابع این دیدار میتوانست، فرصت مناسبی برای تقویت جایگاه باب و تبلیغ مسلک خود در ایران باشد. کنت دوگوبینو، وزیر مختار فرانسه، ضمن اشاره به این اقدام شیخ، گفته است: «حاجی شیخعبدالحسین در دیدار با شاه، وزیر و بزرگان مملکت گفته بود: آیا در نظر دارید که به جای مذهب کنونی، مذهب جدیدی که هنوز نمیشناسید برقرار نمایید؟...».[۲۴]
عبدالحسین تهرانی که در دوره تبعید میرزا حسینعلی نوری، بنیانگذار بهائیت و معروف به بهاءاللّه، در عراق در آن سامان سکونت داشت با اقدامات پیروان او نظیر سرقت اموال زائران، آشوب، قتل و غیره که غالباً با دستور بهاء صورت میگرفت،[۲۵] برخورد میکرد.[۲۶]
نام وی در منابع بهاییان به صورت متعدد آمده است. حسینعلی بهاء در لوحی که به نام شیخ عبدالحسین صادر کرده سخت به او تاخته و او را «غافل مرتاب» و عنصری «مکار» خوانده است.[۲۷] شوقی افندی، نتیجه دختری بهاء و جانشین عباس افندی، نیز در کتاب خود با عنوان لوح قرن از شیخ عبدالحسین تهرانی با عباراتی نظیر «شیخ خبیث» و «مردود دارَین و مبغوض ثقلین» یاد کرده که حکایت از دشمنی عمیق آنان با وی بوده است.[۲۸]
تألیفات
- المصباح النّجاة فی اسرار الصلاة
- سرّ الاستغفار بین السجدتین
- المبکی
- کتاب الاجازه
- ترجمه نجاة العباد
- طبقات الروات
پانویس
- محمد علی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج ۳، ص ۳۲۹.
- محمد جعفر سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۱۳، ص ۲۳۶.
- محمد جعفر سبحانی، موسوعة الرجالية، ج ۱۳، ص ۳۲۶ و ۳۲۷.
- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص ۴۳۸ و ۴۳۹.
- محمدحسین حسینی جلالی، فهرس الترات، ج۲، ص ۱۶۷.
- عباس اقبال آشتیانی، میرزا تقی خان امیر کبیر، ص ۳۷۴-۳۷۳.
- سید علی آل داود، نامههای امیر کبیر به انضمام رساله نوادر الامیر، ص ۳۱۶.
- آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص ۳۰۸ و ۳۴۳.
- سید علی آل داوود، اسناد و نامههای امیرکبیر، ص ۸۲.
- عباس اقبال آشتیانی، میرزا تقی خان امیرکبیر، ص۱۶۸.
- مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۲، ص۲۴۳ و ۲۴۴؛ همان، ج۶، ص ۹۴.
- فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۳۰۸.
- عباس اقبال آشتیانی، میرزا تقی خان امیرکبیر، ص۱۶۸ و ۳۶۸.
- خبرآنلاین، مشروب سازی که با وصیت امیرکبیر مدرسه علمیه شد.
- پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران و مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- خبرآنلاین، مشروب سازی که با وصیت امیرکبیر مدرسه علمیه شد.
- پایگاه اطلاع رسانی مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین تهرانی.
- پایگاه مدیریت حوزه علمیه استان تهران.
- محمد علی مدرس خیابانی تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۳۲۹.
- ایرج افشار، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، ج۱، ص ۱۸۹.
- سید نعمت الله حسینی، سید الشهدا علیه السلام و یاران و خاندان وفادار او، ج۳، ص۴۳۷.
- عباس حسینی کاشانی، سیمای کوفه از نظر مذهبی، ص۲۵۶.
- پایگاه رسمی مسجد کوفه ومزارهای وابسته به آن.
- فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص۱۰۳.
- شوقی افندی، قرن بدیع، ج۲، ص۱۰۶ و ۱۰۷؛ اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج ۷، ص ۱۳۰.
- خان ملک ساسانی، سیاستگران دوره قاجار، ص ۳۴۴- ۳۴۵.
- علی اکبر فروتن، داستانهایی از حیات عنصری جمال اقدس الهی، ص ۱۳؛ حسینعلی نوری، کتاب بدیع، ص۱۷؛ ابوالقاسم افنان، عهد اعلی، ۵۱۴.
- شوقی افندی، لوح قرن، ص۱۲۳.
منابع
- سبحانی تبریزی، محمد جعفر، موسوعه طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۱۸ق.
- سبحانی تبریزی، محمد جعفر، موسوعة الرجالية (معجم الرجال وسائل الشيعة)، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، ۱۴۲۴ق.
- امین، سید محسن، اعیان الشیعه، کتابخانه اینترنتی فقاهت.
- حسینی جلالی، محمدحسین، فهرس الترات، قم، دلیل ما، ۱۴۲۲ق.
- اقبال آشتیانی،عباس، میرزا تقی خان امیر کبیر، تهران، نگاه، ۱۳۹۲ش.
- آلداود، سید علی، نامههای امیر کبیر به انضمام رساله نوادر الامیر، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۷۱ش.
- آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمى، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.
- آلداود، سید علی، اسناد و نامههای امیرکبیر، سازمان اسناد ملی، ۱۳۷۹ش.
- بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، کتابفروشی زوار، ۱۳۵۷ش.
- مدرس خیابانی تبریزی، محمد علی، ریحانة الادب، تبریز، چاپخانه سعدی، ۱۳۲۴ش.
- افشار، ایرج، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، تهران، اساطیر، ۱۳۷۴ش.
- حسینی، سید نعمت الله، سیدالشهدا علیهالسلام و یاران و خاندان وفادار او، قم، عصر انقلاب، ۱۳۸۱ش.
- حسینی کاشانی، عباس، سیمای کوفه از نظر مذهبی، قم، بیتا، بیتا.
ادامه مطلب
نخستین همایش ملی «شیخ عبدالحسین تهرانی» در چهار بخش آثار علمی، آثار ادبی، آثار هنری و آثار مجازی اعلام فراخوان کرد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از روابط عمومی همایش ملی شیخ عبدالحسین تهرانی، دبیرخانه همایش ملی «شیخ عبدالحسین تهرانی» با هدف آشنایی بیشتر با ابعاد شخصیتی و سیره عالم واقف شیخ عبدالحسین تهرانی، معرفی آثار فاخر و ارزشمند این عالم، نمودار ساختن زوایای پنهان شخصیتی ایشان، لزوم آشنایی و ارتباط بیشتر نسل جوان با آستانهای متبرکه و حیات فکری سیاسی علمای قدیم و در نهایت الگوگیری از سیره شخصیتی عالمای بزرگ شیعه در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فراخوان این همایش را اعلام کرد.
علاقهمندان به شرکت در این همایش تا ۱۵ دی فرصت خواهند داشت تا آثار خود را از طریق سایت همایش به نشانی irconference.ir به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.
عالم واقف عبدالحسین تهرانی شیخ العراقین (درگذشته ۱۲۸۶ ق) از فقهای قرن سیزدهم، مورد اعتماد و وصی امیرکبیر، از مبارزین علیه بابیت و بهاییت و از پیشگامان بازسازی عتبات عالیات عراق بوده است که در آن دوران مکان مقبره مختار ثقفی نیز توسط ایشان کشف شد.
وی از شاگردان برجسته صاحب جواهر بود.
همچنین شیخ تهرانی معتقد به کارآمدی احکام و قوانین اسلامی در جامعه بود از این رو دعاوی شرعی که به دیوانخانه ارجاع شده بود، از سوی امیرکبیر به وی محول گشت.
نخستین همایش ملی شیخ عبدالحسین تهرانی به همت اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران، بهمن در تهران برگزار خواهد ش
ادامه مطلب
به مناسبت سالگرد درگذشت ایشان؛
وی شاگرد برجسته آیتالله شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت. صاحب جواهر، به اجتهاد 4 تن از شاگردانش تصریح داشت که یکی از آنها شیخ عبدالحسین بود. سخن چنین شخصیت سترگی درباره شیخ العراقین، گواه رتبه بلند وی در دانش و درایت دینی است. چنان که آیتالله میرزا حسین نوری (محدث نامدار شیعه) او را زبده اعاظم محققین و نخبه افاخم مدققین میخواند.
از جمله شاگردان و تربیت یافتگان مکتب فکری و معرفتی ایشان نیز برجستگانی نظیر شيخ نوح بن قاسم قرشی جعفری، شيخ محسن بن شيخ محمد حائری و ابو محاسن محمد همدانی هستند که ایشان نیز از ستارههای درخشان در جرگه علم و معرفتند.
شيخ العراقين کتابخانه معظم خويش را وقف بر فضلا نمود و عمر عزيز خويش و هر نوع امکانات مالی که داشت صرف اسلام و مسلمين و ساختن بقاع متبرکه ائمه عليهم السلام نمود، و به پيشگاه نورانی ایشان ارادت و خلوصی وافر داشت. سرانجام در شب قدر ميهمان آنان در ملا اعلی شد و جسمش در 22 رمضان 1286 قمری کنار سالار شهيدان مدفون شد.
آثار و تألیفات برجای مانده از این عالم ربانی عبارتند از: المصباح النّجاة فی اسرار الصلاة، سرّ الاستغفار بين السجدتين المبكی، كتاب الاجازات، ترجمه ی نجاة العباد صاحب جواهر، طبقات الرواة..
خدمات دینی و اجتماعی
به نوشته اعتمادالسلطنه _ وزیر انطباعات عصر ناصری ـ وی «مجتهدی بسیار فاضل و به قبول عامه نایل بود. در دولت عثمانی نیز اعتباری» قابل توجه داشت و «حکام عراق عرب او را حرمتی عظیم مینهادند. ناصرالدین شاه نظارت بر کار تعمیرات و تأسیسات ایران در عتبات عالیات، از جمله، توسعه صحن مطهر سالار شهیدان علیه السلام، و تعمیر بنای آن را، به شیخ العراقین سپرده بود و «از مراقبت و مواظبت» وی «در تعمیر گنبد منور... و نصب خشتهای طلایی شهر» رضایت تام داشت. شاه او را در 1274ق برای تعمیر صحن مطهر ائمه اطهار در کربلا و کاظمین و سامرا (علیهم السلام) مأمور کرد و او از 1274 تا 1286 (که در 22 رمضان آن فوت کرد) به این کار اشتغال داشت.
از جمله دیگر اقدامات شایسته یادآوری و لایق تحسین این مرد بزرگ احيای مرقد مختار رحمة الله علیه بوده است. آنچنان که تاریخ گواهی میدهد مدتی مرقد مختار، به صورت خرابه و مندرس بود، بلكه اثری از آن نبود. دستهای مرموز و غافل، مرتب در كار بودند تا نسل به نسل، شخصيت مختار را بکوبند. دربارهی كوبيدن او، حديثها جعل كردند و با دسيسههای مختلف خواستند از مقام و شأن او بكاهند. علی رغم اين نقشهها، بالاخره، حق آشكار شد و خداوند بعضی از صالحان از اوليای خود را بر آن داشت كه در مورد قبر مختار به جست وجو کنند. از ميان اين عزیزان، شيخ عبدالحسين تهراني بوده است.
ایشان وقتی برای زيارت عتبات عاليات به عراق مشرف شد و تصمیم بر تجدید و تعمیر بناهای عتبات گرفت، با كمال جدیّت در نواحی مسجد كوفه مرقد مختار را جويا شد تا این که آن را پيدا کرده و تعمير نماید. در صحن حضرت مسلم كه ساختمانش به مسجد اعظم كوفه چسبيده، بالای دكه و سكوی بزرگ و پيش روی حرمهانی، علامتی از قبر مختار بود. به دستور او آن را كندند. ديدند در زير آن علامت حمّامی ظاهر شد. برای او معلوم شد كه آن جا محل قبر مختار نيست.
اين عالم بزرگوار مجدداً به جست وجو و تفحّص پرداخت تا آن كه علامه ی كبير سيّد شريف رضا، فرزند سيّد بحرالعلوم به او گفت: «پدرم وقتی كه از كنار زاويهی شرقی، عبور میكرد، میگفت: سورهی فاتحه را نثار روح مختار در اين جا بخوانيم. او و همراهانش سورهی فاتحه را میخواندند و میفرمود: همين جا محل قبر مختار است.»
وقتی كه شيخ العراقين اين مطلب را شنيد، دستور داد همان محل را كندند، ديدند سنگی پيدا شد كه روی آن نوشته بود: «هذا قبر المختار بن عبيد الثقفی». شیغ العراقین قبر مختار را به اين وسيله شناخت و دستور داد آن را تعمير كردند.
در كتيبه دربی كه از آن به طرف قبر مختار میروند، نوشته شده: «قد امر السيد مهدی بحرالعلوم و الشيخ جعفر كاشف الغطاء بان يشهدا هذا ضريحاً للمختار وعيّنا هذا الموضع قبراً له؛ به دستور بحرالعلوم و كاشف الغطاء، ضريح مختار شناخته شد و اين دو بزرگوار قبر مختار را كه همين محل است، تعيين كردند.»
شیخ العراقین و امیرکبیر
شیخ العراقین، مورد اعتماد و عنایت خاص امیرکبیر قرار داشت و امیر، که از گوهرشناسان روزگار بود، علاوه بر ارجاع محاکمات شرعی دیوان به محضرش «در مطالب مشکله و امور معضله با او مشورت» میکرد و حتی برای تعیین نام فرزندان شاه، از استخارههایش مدد میگرفت.
عباس اقبال، با اشاره به «ارجاع محاکمات از سوی امیر به محضر جناب... شیخ العراقین»، میگوید: روز بروز «عقیده او نسبت به جناب شیخ افزون میگردید». سپس با نقل داستانی درباره نحوه آشنایی امیر با شیخ میافزاید: پس از آن آشنایی، امیر «همواره در ترویج شیخ اقدامات کافی نمود و روز به روز در عقاید او نسبت به شیخ میافزود تا آن که محل وثوق امیر شد و طرف مشاوره در بعضی از امور مشکله گردید». به نوشته فریدون آدمیت: در دوران صدارت امیر «همه دعاوی که جنبه شرعی داشت و به دیوانخانه رجوع شده بود، به محضر شیخ عبدالحسین احاله میگردید. داوری او قطعی بود. کنت دوگوبینو نیز از شیخ عبدالحسین به احترام یاد میکند؛ او را فقیهی بلندپـایـه و پاکدامن، و خونسرد و با فراست میشناسد».
امیر حتی وصی خود را شیخ عبدالحسین قرار داد و شیخ نیز از مال الوصایه امیر شهید، مسجد و مدرسهای عالی در تهران بنا نهاد که امروزه به مسجد و مدرسه شیخ عـبـدالـحـسـیـن یـا مسجد آذربایجانیها معروف میباشد. شواهد همچنین حاکی است که پس از قتل امیر، شیخ مباشرت امور خانواده وی را بر عهده داشت.
علامه تهرانی و فتنه بابیه و بهائیه
شیخ عبدالحسین، به کمال و کارآمدی احکام و قوانین اسلامی در جامعه بشری ایمان راسخ داشت و معتقد بود که «هرگاه مدار دولت و مملکت داری از روی شریعت مطهره باشد... هیچ فتنه و فساد بر نیاید». بر همین اساس، زمانی که دید «بدعت» باب و بهاء، کیان دین را به خطر افکند، با جدیت تام به مبارزه برخاست. قدیمترین اقدام او در این راه ممانعت از ملاقات باب و مریدانش با محمدشاه قاجار (پدر ناصرالدین شاه) بود که فرصتی تاریخی برای اظهار وجود و تبلیغ را از آنان گرفت. کنت دوگوبینو، وزیر مختار فرانسه در ایران مینویسد: «حاجی شیخ عبدالحسین که مردی فقیه و مجتهد و متدین و متقی است، فراست و قضاوتهای بیطرفانهاش موجب اعتماد همه کس شده و طرف احترام عموم است، به شاه و وزیر و بزرگان مملکت گفته بود: آیا در نظر دارید که به جای مذهب کنونی، مذهب جدیدی که هنوز نمیشناسید برقرار نمایید؟ ».
روشن است که برای فقیه تیزبینی چون شیخ العراقین، بطلان دعاوی باب ـ با توجه به شواهد و دلایل گوناگون، از آن جمله: توبة صریح خود «باب« بر فراز منبر شیراز، و وجود اغلاط پیش افتاده ادبی در الواح صادره از وی ـ کاملاً واضح بود و آمدن باب و جمعی از مریدانش به پایتخت به عنوان ملاقات با سلطان، بیشتر فرصتی برای ابراز وجود و تبلیغات مسلکی بود. خاصه آنکه، احساس میشد که دستهای مشکوکی از درون حکومت (نظیر منوچهر خان معتمدالدوله حاکم اصفهان) با اغراض سیاسی در پی تقویت فتنه، و ماهی گرفتن از آب گل آلودند... لذا هوشمندانه مانع اجرای این سناریوی خطرناک گردید.
تهرانی در زمان تبعید بهاء به عراق، و تجمع بابیان در آن سامان، در عراق میزیست و شاهد فعالیتهای سوء آنان بود. منابع بهائی تصریح دارند که بابیان مهاجر، شبها به دزدیدن کفش و کلاه و پـول و پـوشـاک زوار شیعه در اماکن مقدسه میپرداختند و به اعتراف خود حسینعلی بهاء: «در اموال ناس مِن غیر اذنٍ تصرف مینمودند و نهب و غـارت و سـفـک دمـاء را از اعـمـال حـسـنـه میشمردند». علاوه، بین خود بابیها نیز بازار آشوبگری و آدمکشی رونق داشت و به قول خواهر بهاء (عزیه خانم) بهاء نیز در این فجایع بیدخالت نبود.
اقدامات شیخ العراقین کینه شدید سران مسلک باب و بهاء، را بر ضد وی بر انگیخته است. حسینعلی بهاء در لوحی که به نام شیخ صادر کرده سخت به وی تاخته و او را «غافل مرتاب» و عنصری «مکار» میخواند و شوقی افندی (نتیجه دختری بهاء، و جانشین عباس افندی) نیز در فحشنامهای که با عنوان «لوح قرن» از خود بهجا نهاده، کراراً شیخ را با الفاظی چون «شیخ خبیث» و «مردود دارین و مبغوض ثقلین» مورد هتک و شتم قرار داده است.
مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین
مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین واقع در کوی عبدالحسین یا کوچه پامنار، از غرب به خیابان خیام و از شرق به بازار خیاطها منتهی میشود. این مسجد مشتمل بر مقصوره، گنبد، دو مناره کوچک در ضلع جنوبی، طاق نماهای متناسب کوچک در جوانب دیگر و شبستانی در ضلع شرقی است.
از کاشی کاریهای عالی دوره ناصرالدین شاه بهره بسیار دارد و از آثار برجسته عصر قاجار در تهران به شمار میرود، دارای دو شبستان است، یکی شبستان گرم خانه و دیگری شبستان پشت قبله. این شبستانها به ویژه شبستان گرم خانه که در ضلع شرقی قرار دارد، مزین به مصقلیهای کاشی، آجر و از طرحهای ممتاز هنرمندان دوران قاجار است.
حاشیه زیلوهای شبستان زمستانی حاوی تاریخ ۱۲۷۸ ق و کتیبه شبستان بزرگ جنوبی و محراب آن دارای تاریخ ۱۲۸۵ ق است. ناگفته نماند در جنوب مسجد شاهزاده علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه، پسر فتحعلی شاه (در ۱۲۹۸ ق) منزل داشت. منزل شاهزاده اعتضادالسلطنه دری به شبستان مسجد شیخ عبدالحسین داشت و بعد نیز به شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله، برادر ناصرالدین شاه تعلق گرفت. در سالهای اخیر آنجا خراب شد و تیمچههای سه گانه رحیمیه به جای آن ساخته شد که مرکز فروش فرش است.
در غرب مسجد، مدرسه شیخ عبدالحسین واقع است که منبت کاری آن از آثار ممتاز دوره قاجار به شمار میرود و روبروی در اصلی و در مدخل جنوبی سیدولی قرار دارد، مطابق کتیبههایی که با خط نستعلیق و به صورت برجسته نوشته شده، این در به سال ۱۲۷۹ ق به فرمایش آقایوسف و به وسیله استاد نوروز تهرانی ساخته شده است. گشاده این در عالی بر این عالی مکان باشد.
صحن این مدرسه به شیوه چهار ایوانی است. اتاقها و غرفههای محل سکونت طلبهها را در اطراف صحن ترتیب دادهاند. کاشی کاریهای خشتی هفت رنگ خوش طرح و زیبای سردر مدرسه از آثار هنری شایان توجه این مدرسه است.
ویژگی تاریخی این دو بنا آن است که هر دو در کنار هم و در یک زمان ساخته شدهاند و با توجه به کتیبههای موجود به نظر میرسد که بنای مسجد بیش از 15 سال به طول انجامیده است.
سیدمحمد بهبهانی از ملازمان شیخ عبدالحسین از قول وی حکایت میکرد که میرزا آقاخان نوری صدراعظم که بعد از امیر بدین منصب رسیده بود، اصرار زیادی داشت که شیخ عبدالحسین تهرانی این مسجد و مدرسه را به نام او کند یا لااقل نام امیر را بر آنها نگذارد. او هم برای رضای خاطر صدراعظم آنها را به اسم خود خواند. سپس میرزا آقاخان نوری اصرار کرد مدرسهای که در کربلای معلا جنب در سلطانی از ثلث اموال میرزا تقی خان ساخته بود به نام او کند، لذا برای اینکه از شر او خلاص بشود نام آن را صدر نامید.
این بنا، به مسجد ترکها یا آذربایجانیها هم معروف است، چون آذربایجانیهای مقیم تهران در این مسجد تعزیه و دیگر مراسمهای خود را بر پا میکنند. بنای مدرسه و چهار حجره ضلع غربی و قسمتی از خانه مدرس در ضلع شمال غربی مدرسه به واسطه احداث کوچه تخریب و ناقص شده است. این مدرسه قبل از سال 1345 ه.ش، با نظارت اداره کل باستان شناسی مرمت شد و در سال 1357، نیز اضافاتی بر این بنا صورت گرفت. بعدها کتابخانه جدیدی نیز در دو حجره شمال غربی احداث شده و پیشبینی سرویسها در پشت ایوان غربی و تعویض حوض قدیمی حیاط با یک حوض جدید سه پلهای در نظر گرفته شده است. هم اکنون این مدرسه به حوزه علمیه طلاب تبدیل شده است.
وقف نامه و نحوه اداره بنا
مسجد دو وقف نامه به تاریخهای ۱۲۷۶ ق و ۱۳۲۵ ق دارد. وقف نامه مورخ ۱۲۷۶ ق اشاره دارد به اینکه ۱۳ باب دکان واقع در راسته بازار جدید دارالخلافه تهران را، امیرنظام در زمان خود بنا کرده و گفته بود تا در سهم والدهاش مقرر شود. امیر وصیت کرد که درآمدهای دکانهای مادرش نیز به صورت مصالحه نامه به شیخ عبدالحسین تهرانی انتقال یابد. شیخ عبدالحسین نیز آنها را به همه شیعیان وقف کرد تا ثواب آن به روح مادر امیرنظام برسد.
در دوران قاجار و اوایل دوران رضاخان اداره مسجد و مدرسه یکی بود اما در اواخر دوره رضاخان از هم جدا شد و فعالیت شان مستقل است. در حال حاضر مسجد تحت نظر اداره اوقاف و به وسیله عدهای از هیئت امنای آن اداره میشود و مدرسه علمیه تحت نظر مشترک اوقاف و مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران اداره میشود. نزدیک به 110 طلبه در شیخ عبدالحسین درس میخوانند که بین 15 تا 20 نفر در هر پایه هستند.
از جمله واعظان این مسجد میتوان به سیدجمال واعظ اصفهانی (سخنران مشهور مشروطه)، میرزا اسدالله تبریزی حاج شیخ لطف الله (معروف به دسته بنفشه)، سیدمحمد شیرازی معروف به سلطان الواعظین (نویسندة شبهای پیشاور) و حاج سلطان (از واعظان قدیمیو معروف تهران که علیه رضاخان سخنرانی کرد و به همین دلیل از سوی مأموران شهربانی تعقیب و دستگیر شد) در این مسجد به وعظ میپرداختند.
از واعظان دهههای اخیر این مسجد میتوان از حجت الاسلام شیخ حسینعلی راشد، آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی، آیتالله محمدتقی فلسفی، آیتالله شهید مطهری، آیتالله سیدعلی خامنهای و آیتالله شیخ حسین نوری همدانی یاد کرد.
از مدرّسان پیشین این مسجد مرحوم حاج میرزا مهدی انگجی و مرحوم شهرستانی بودند. همچنین اسدالله بادامچیان از اعضای هیئت مؤتلفه اسلامی در دوران نهضت امام از مدرسان ادبیات عرب این مدرسه بود.
از امامان جماعت این مسجد میتوان از حاج شیخ ابراهیم امامزاده، زیدی، حاج شیخ محمدحسین خراسانی معروف به تربت، پسرش مرحوم آیتالله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی و در حال حاضر فرزند وی حجت الاسلام حاج شیخ محسن خراسانی نام برد.
مهمترین بزرگداشتی که در این مسجد برگزار شد مراسم ختم ستارخان، سردار ملی است. از دیگر بزرگداشتهای برگزار شده در این مسجد، گرامیداشت مردم مسلمان لبنان به مناسبت حمله وحشیانه اسراییل به جنوب این کشور بود که با بزرگداشت شهدای قم و تبریز در روز پنج شنبه 10 فروردین 1357 همزمان بود.
دو كرامت از مرحوم شيخ عبدالحسين تهرانى
این دو کرامت منقول از مرحوم آیتالله بهجت است که معتقد بودند «ايشان كرامات ظاهره بسيارى داشته است»:
الف) زمانى ايشان از طرف مرحوم صاحب جواهر متصدى تعمير و احياى گنبد عسكريين (عليهالسلام)، در سامرا مىشوند و در اين رابطه مجاز بودهاند كه از ثلث سهم امام يكى از خيّرين كه چيزهاى مهمى را براى خيرات و مبرّات وصيت كرده بود، استفاده نمايند. روزى مرحوم شيخ عبدالحسين وسط مسجد متوكّل رفته، مىگويند: اينجا را حفر كنيد. بعد از حفارى مىبينند سنگهاى مرمر عجيب و غريبى آنجا دفن شده است، آنها را در آورده و از همگى آنها در سامرا در قبه عسكريين (عليهالسلام) استفاده كرده و تمام حرم را با آن سنگها فرش مىكنند.
ب) مرحوم شيخ عبدالحسين زمانى كه متولى تعمير قبّه و گنبد عسكريين (عليهالسلام) در سامرا بودهاند روزى با اصحابشان به بغداد مى روند. وقتى در مقبره شيخ عبدالقادر نشسته بودند كه رئيس دستگاه نقابت ايشان را مىبيند. با ديدن مرحوم شيخ عبدالحسين تصميم مىگيرد از ايشان پذيرايى نمايد. دستور مىدهد كه براى شيخ قهوه درست كنند و به همراهان او هم قهوه بدهند. وقتى قهوه چى، قهوه را به شيخ مىدهد مرحوم شيخ يكصد ليره طلا به او مىدهد كه به نقيب بدهد.
اصحاب و همراهان شيخ بسيار شگفت زده شده و به او مىگويند: چگونه به يك نفر مخالف در قبال يك قهوه اين مقدار طلا مىدهيد؟! مرحوم شيخ هيچ نمى گويد.
دو يا سه روز بعد خبر مىآورند كه دو نفر از شيعيان را در سرحدّات (105) به حرم سَب (106) به خلفا گرفتهاند و آنها را مىخواهند در بغداد اعدام كنند. مرحوم شيخ به محض اطلاع روى كاغذ ته سيگار آن كاغذ مختصرى كه از ته سيگار باقى مىماند خطاب به نقيب بغداد مىنويسد: اين دو نفر را خلاص كنيد! نقيب هم به محض ديدن آن كاغذ، آن را به شُرطه مىدهد كه اين دو نفر را خلاص كنند.
بعد از آزادى آن دو نفر، مرحوم شيخ به اصحابش گفته بود: پولى را كه آن روز من به نقيب دادم خونبهاى اين دو نفر بود.
منابع: دانشنامة بزرگ اسلامی، فهرس التراث، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، گلشن ابرار، کتاب اول.
ادامه مطلب
شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین همسنگر امیرکبیر در مبارزه
.
بهائیت در ایران : ایشان را با نام آیتالله حاج شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به " شیخ العراقین " میشناسند، این عالم بزگوار، (متوفی ۱۲۸۶ق) از فقیهان نامدار قرن ۱۳ق است و زمان اقامتش در کربلا جمعی کثیر از مردم آنجا از وی تقلید میکردند.(1) وی شاگرد برجسته آیتالله «صاحب جواهر» بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت.(2) صاحب جواهر، به اجتهاد ۴ تن از شاگردانش تصریح داشت که یکی از آنها شیخ عبدالحسین بود.(3) سخن چنین شخصیت سترگی درباره شیخ العراقین، گواه رتبه بلند وی در دانش و درایت دینی است. چنان که آیتالله میرزا حسین نوری (محدث نامدار شیعه) او را زبده اعاظم محققین و نخبه افاخم مدققین میخواند.(4)
به نوشته اعتماد السلطنه (وزیر انطباعات عصر ناصری: تهرانی «مجتهدی بسیار فاضل و به قبول عامه نایل بود. در دولت عثمانی نیز اعتباری» قابل توجه داشت و «حکام عراق عرب او را حرمتی عظیم مینهادند.»(5) ناصرالدین شاه نظارت بر کار تعمیرات و تأسیسات ایران در عتبات عالیات، از جمله، توسعه صحن مطهر سالار شهیدان علیه السلام، و تعمیر بنای آن را، به شیخ العراقین سپرده بود(6) و «از مراقبت و مواظبت» وی «در تعمیر گنبد منور... و نصب خشته ای طلایی شهر» رضایت تام داشت.(7) شاه او را در ۱۲۷۴ق برای تعمیر صحن مطهر ائمه اطهار در کربلا و کاظمین و سامرا (علیهم السلام) مأمور کرد و او از ۱۲۷۴ تا ۱۲۸۶ (که در ۲۲ رمضان آن فوت کرد) به این کار اشتغال داشت. کتابخانه شخصی او در کربلا به علت داشتن نسخههای نفیس، شهرت داشت.(8)
شیخ العراقین، مورد اعتماد و عنایت خاص امیرکبیر قرار داشت(9) و امیر، که از گوهرشناسان روزگار بود، علاوه بر ارجاع محاکمات شرعی دیوان به محضرش(10) ، «در مطالب مشکله و امور معضله با او مشورت» میکرد(11) عباس اقبال، با اشاره به «ارجاع محاکمات» از سوی امیر «به محضر جناب... شیخ العراقین»، میگوید: روز بروز «عقیده او نسبت به جناب شیخ افزون میگردید».(12) سپس با نقل داستانی درباره نحوه آشنایی امیر با شیخ میافزاید: پس از آن آشنایی، امیر «همواره در ترویج شیخ اقدامات کافی نمود و روز به روز در عقاید او نسبت به شیخ میافزود تا آن که محل وثوق امیر شد و طرف مشاوره در بعضی از امور مشکله گردید».(13) به نوشته فریدون آدمیت: در دوران صدارت امیر «همه دعاوی که جنبه شرعی داشت و به دیوانخانه رجوع شده بود، به محضر شیخ عبدالحسین احاله میگردید. داوری او قطعی بود. کنت دوگوبینو نیز از شیخ عبدالحسین به احترام یاد میکند؛ او را فقیهی بلند پایه و پاکدامن، و خونسرد و با فراست میشناسد».(14)
امیر حتی وصی خود را شیخ عبدالحسین قرار داد(15) و شیخ نیز، مدرسه و مسجد حاج شیخ عبدالحسین (واقع در بازار تهران) را از ثلث میراث امیر بنیان نهاد. مهدی بامداد میگوید: «شیخ العراقین از مجتهدین معروف، و به زهد و تقوی و مدیریت در کار شهرت زیادی داشت. شادروان... امیرکبیر با آن نظر دقیقی که در شناسایی مردم و به ویژه ملاها داشت در بین تمام روحانیون زمان خود، او را وصی خویش قرار داد و شیخ العراقین هم از مال الوصایه امیر شهید، مسجد و مدرسهای عالی در تهران بنا نهاد که امروزه به مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین یا مسجد آذربایجانیها معروف میباشد».(16) شواهد همچنین حاکی است که پس از قتل امیر، شیخ مباشرت امور خانواده وی را بر عهده داشت.(17)
شیخ عبدالحسین، به کمال و کارآمدی احکام و قوانین اسلامی در جامعه بشری ایمان راسخ داشت و معتقد بود که «هرگاه مدار دولت و مملکت داری از روی شریعت مطهره باشد... هیچ فتنه و فساد بر نیاید».(18) بر همین اساس، زمانی که دید «بدعت» باب و بهاء، کیان دین را به خطر افکند، با جدیت تام به مبارزه برخاست. قدیمی ترین اقدام او در این راه ممانعت از ملاقات باب و مریدانش با محمدشاه قاجار (پدر ناصرالدین شاه) بود که فرصتی تاریخی برای «اظهار وجود» و «تبلیغ» را از آنان گرفت. کنت دوگوبینو، وزیر مختار فرانسه در ایران، «حاجی شیخ عبدالحسین که مردی فقیه و مجتهد و متدین و متقی است، فراست و قضاوتهای بی طرفانهاش موجب اعتماد همه کس شده و طرف احترام عموم است، به شاه و وزیر و بزرگان مملکت گفته بود: آیا در نظر دارید که به جای مذهب کنونی، مذهب جدیدی که هنوز نمیشناسید برقرار نمایید؟...»(19)
روشن است که برای فقیه تیزبینی چون شیخ العراقین، «بطلان دعاوی باب» ـ با توجه به شواهد و دلایل گوناگون، از آن جمله: «توبه صریح» خود باب بر فراز منبر شیراز، و وجود اغلاط پیش افتاده ادبی در الواح صادره از وی ـ کاملاً واضح بود و آمدن باب و جمعی از مریدانش به پایتخت به عنوان ملاقات با سلطان، بیشتر فرصتی برای «ابراز وجود» و «تبلیغات مسلکی» بود. خاصه آنکه، احساس میشد که دستهای مشکوکی از درون حکومت (نظیر منوچهر خان معتمدالدوله حاکم اصفهان) با اغراض سیاسی در پی تقویت فتنه، و ماهی گرفتن از آب گل آلودند... لذا «هوشمندانه» مانع اجرای این سناریوی خطرناک گردید.
ایشان در زمان تبعید بهاء به عراق، و تجمع بابیان در آن سامان، در عراق می زیست و شاهد فعالیتهای سوء آنان بود. منابع بهائی تصریح دارند که بابیان مهاجر، شبها به دزدیدن کفش و کلاه و پول و پوشاک زوار شیعه در اماکن مقدسه می پرداختند(20) و به اعتراف خود حسینعلی بهاء: «در اموال ناس مِن غیر اذنٍ تصرف مینمودند و نهب و غارت و سفک دماء را از اعمال حسنه میشمردند»(21)
علاوه، بین خود بابیها نیز بازار آشوبگری و آدمکشی رونق داشت و به قول خواهر بهاء (عزیه خانم) بهاء نیز در این فجایع بیدخالت نبود.(22)
اقدامات شیخ العراقین کینه شدید سران مسلک باب و بهاء، را بر ضد وی بر انگیخته است. حسینعلی بهاء در لوحی که به نام شیخ صادر کرده سخت به وی تاخته و او را «غافل مرتاب» و عنصری «مکار» میخواند!(23) و شوقی افندی (نتیجه دختری بهاء، و جانشین عباس افندی) نیز در فحشنامهای که با عنوان «لوح قرن» از خود به جا نهاده، کراراً شیخ را با الفاظی چون «شیخ خبیث» (24) و «مردود دارین و مبغوض ثقلین»(25) مورد هتک و شتم قرار داده است.
پانوشت:
1- برای نمونه ر.ک، اظهارات ابوالقاسم افنان، مورخ بهائی، در عهد اعلی...، ص ۳۸۸ و ۳۹۰؛ مجله «پیام بهائی»، ش ۲۹۶، ژوئیه ۲۰۰۴، «یادداشت ماه».
2- معارف الرجال، شیخ محمد حرزالدین، ۲ / ۳۴.
3- الکرام البرره، شیخ آقا بزرگ تهرانی،۲ / ۷۱۳؛ معارف الرجال، ۲ / ۳۵.
4- معارف الرجال، ۲ / ۱۱۲.
5- مکتوبات، اعلامیههای... شهید شیخ فضلالله نوری، محمد ترکمان، ص ۴۴۹.
6- چهل سال تاریخ ایران... (المآثر و الاَّثار)، به کوشش ایرج افشار، ۱ / ۱۸۹. درباره شیخ عبدالحسین، همچنین، ر.ک، ریحانه الادب، علامه خیابانی، ۳ / ۳۲۹.
7- ریحانه الادب، ۳ / ۳۲۹ و نیز: معارف الرجال، ۲ / ۳۵.
8- روزنامه ناصرالدین شاه به خراسان، علینقی حکیم الممالک، ص ۴۷۰.
9- نامههای امیر کبیر به انضمام رساله نوادر الامیر، تدوین سید علی آلداود، ص ۳۱۶.
10- بامداد به «ارادت» میرزا تقی خان امیرکبیر نسبت به شیخ تصریح دارد (شرح حال رجال ایران، ۶ / ۹۴).
11- امیرکبیر و ایران، آدمیت، ص ۳۰۸ و ۳۴۳.
12- ر.ک، اسناد و نامههای امیرکبیر، همان، ص ۸۲.
13- میرزا تقی خان امیرکبیر، ص ۱۶۸.
14- همان، صص ۱۷۱-۱۶۸.
15- امیر کبیر و ایران، ص ۳۰۸. نیز ر.ک، ص ۳۴۳ و ۱۰۳.
16- همان، ص ۳۰۸؛ میرزا تقی خان امیرکبیر، ص ۱۶۸ و ۳۶۸.
17- شرح حال رجال ایران...، ۲ / ۲۴۴ -۲۴۳. نیز ر.ک، همان: ۶ / ۹۴ و ۱ / ۲۲۱ -۲۲۰؛ چهل سال تاریخ ایران...، ۱ / ۱۸۹؛ مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان، به کوشش کریم اصفهانیان، ۲ / ۳۶۷ -۳۶۶.
18- میرزا تقی خان امیر کبیر، صص ۳۷۴-۳۷۳، نامه مادر امیر. همچنین برای مشاهده وقفنامهای از مادر امیر که در آن از شیخالعراقین یاد شده ر.ک، گنجینه اسناد، سال ۳، دفتر ۲ و ۳، صص ۱۱۱-۱۰۷.
19- اندیشه ترقی...، فریدون آدمیت، ص ۱۰۳.
20- سیاستگران دوره قاجار، خان ملک ساسانی، چاپ آل داود، صص ۳۴۴- ۳۴۵.
21- قرن بدیع، شوقی افندی، ۲ / ۱۰۷ -۱۰۶.
22- مائده آسمانی، اشراق خاوری، تهران ۱۳۲۷ش، ۷ / ۱۳۰.
23- داستانهایی از حیات عنصری جمال اقدس الهی، علیاکبر فروتن، موسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۴ بدیع، ص ۱۷؛ عهد اعلی...، ص ۵۱۴.
24- برای نوشته بهاء ر.ک، همان، ص ۵۶۸ و نیز ص ۵۱۵.
25- توقیعات مبارکه حضرت ولی امر، لوح قرن احباء شرق، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ۱۲۳
ادامه مطلب