پلاك

ويژگي‏هاي جنگ ايران و عراق

بررسي ماهيت جنگ ايران و عراق بسيار اهميت دارد. چرا که جنگ بر شکل‏گيري هويت تاريخي ايران اثر گذاشته است و اين هويت و تجربه‏ي تاريخي مي‏تواند بر انديشه و اراده و عزم ملت ايران براي فائق آمدن بر حوادث آينده، همچون جنگ و ساير بحران‏هاي سياسي - اجتماعي نقش تعيين کننده‏اي داشته باشد. بنابراين، اگر جنگ ايران با عراق در چارچوب و مفاهيم ديگري غير از آنچه بوده است تعريف شود، تأثير و هويت تاريخي خود را از دست مي‏دهد و هر جنگي که چنين شود «دچار بي‏ريشگي خواهد

شد و ناظران خود را نسبت به علل و انگيزه‏هاي آن متحير ساخته، نخواهد توانست همدلي نسل‏هاي آتي را برانگيزد. آنچه يک جنگ را در تاريخ ماندني مي‏کند، معناي آن نزد نسل‏هايي است که بدان تعلق خاطر دارند.»

اکثر پژوهشگران غربي براي اجتناب از تعيين پيوستگي ماهيت جنگ تحميلي با جريان‏هاي بنيادين سياسي، اجتماعي و فرهنگي امروز جامعه‏ي جهاني تلاش مي‏کنند جنگ ايران و عراق را اراده‏ي معين فرد يا جمع و حتي امري شخصي تلقي نمايند  بسياري از نظريات در توضيح جنگ ايران و عراق اختلاف شخصي صدام و امام خميني يا تنها با تأکيد بر اختلافات مرزي، با اهداف و مقاصد مشخصي مطرح مي‏شود. اين گونه روش‏ها در مطالعه‏ي جنگ ايران و عراق - بي هر گونه ملاحظه‏اي - بيشتر جزء نگرانه و به قصد گرفتن نتيجه‏ي کاربردي در عرصه‏اي خاص سازمان داده مي‏شود. در صورتي که تصور جنگ در کليتي واحد رابطه‏ي مشخصي بين اجزاي مختلف جنگ برقرار مي‏سازد. اهداف، ريشه‏ها، رهبري و فرماندهي، شيوه‏ها، جنگجويان و حاميان، هر يک نقشي ايفا مي‏کنند و مبين ماهيت و هويت جنگ‏اندجنگ ايران و عراق همچنين با مشخصه‏اي رايج در مفهوم جنگ جهان سومي که پس از جنگ جهاني دوم رواج يافت و با تأثير از عوامل مختلفي چون بحران ناشي از تشکيل دولت ملي شامل بحران‏هاي سه گانه هويت، مشروعيت، مشارکت و گسترش جهاني ميليتاريزم، ميراث استعمار در زمينه‏ي جغرافياي سياسي، تأثير جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت  توضيح‏پذير نيست. شهرام چوبين، يکي از محققان صاحب‏نظر در جنگ ايران و عراق، به تفاوت جنگ ايران و عراق با جنگ‏هاي مشابه اشاره مي‏کند و مي‏نويسد:

«در ميان منازعات کشورهاي جهان سوم، جنگ ايران و عراق از چندين ديدگاه غيرمعمول است. آنچه معمولا در اين باره در غرب گفته مي‏شود تعداد کثير تلفات انساني، زيان‏هاي سنگين اقتصادي وارد شده و در طول کشيدن آن است.

آنچه کمتر به آن پرداخته مي‏شود نوع درگيريي است که با الگوي رايج در مناطق غيرصنعتي جهان تفاوت دارد، چرا که در اين مناطق تمايل به سمت جنگ‏هاي درون مرزي يا غيرنظامي است در حالي که نمونه‏اي نسبتا نادر از درگيري بين دولت‏ها بود؛ جنگي که در قالبي کلاسيک جاي مي‏گرفت و منازعه‏اي صرف بر سر آب و خاک نبود، بلکه با قدرت‏طلبي و گسترش عقايد فکري نيز همراه بود.»

عوامل مؤثر در شکل‏گيري زمينه‏هاي جنگ نسبت مشخصي با ماهيت و مشخصه‏هاي جنگ و در نتيجه تمايز آن با الگوهاي رايج دارد. وقوع جنگ با فاصله‏ي بيست ماه پس آغاز انقلاب بيان کننده‏ي رابطه جنگ با انقلاب است. سقوط رژيم شاه منافع آمريکا و غرب را به مخاطره افکند، به ويژه اينکه ماهيت ديني و مردمي بودن انقلاب، گسترش آن را در سطح منطقه ممکن ساخت. اين ارزيابي و پيش‏بيني درباره‏ي گسترش انقلاب اسلامي در سطح منطقه، نوعي نگراني بين‏المللي به وجود آورد که تلاش براي اعاده‏ي نظم پيشين با «توافق بيان نشده‏ي بين‏المللي براي دفاع از وضع موجود» ، مسير وقوع جنگ را هموار ساخت. با اين توضيح، بايد جوهر انديشه‏ي ديني اسلام را که شامل جهاد و مبارزه با تکيه بر شهادت‏طلبي و فراخواندن مردم به صحنه‏ي سياسي - اجتماعي در دوره‏ي انقلاب و سپس دعوت مردم به مقاومت در برابر تجاوز عراق و تحولات بين‏المللي معاصر را شناسايي کرد تا ماهيت جنگ ايران و عراق و تحولات بين‏المللي معاصر را شناسايي کرد تا ماهيت جنگ ايران و عراق و تحولات آن، تحليل و تبيين شود. براساس اين تحليل از يک سو، انقلاب ديني به حضور مردم در صحنه‏هاي انقلاب و جنگ منجر شد و از سوي ديگر، بر شکل‏گيري رفتار و تصميم رهبران، مسئولان و فرماندهان و مردم تأثير گذاشت و متقابلا براساس درکي که نظام بين‏المللي از ماهيت انقلاب و تهديدي که براي منافع غرب داشت، براي مهار انقلاب از روش‏هاي مختلف استفاده کرد و در نهايت عراق را براي حمله‏ي به ايران ترغيب کرد.

بر همين اساس جنگ و تحولات نظامي عميقا با ساير اجزا پيوستگي دارد. بدين معنا که با تعريف امام از جنگ آن را «جنگ اسلام و کفر» خواندند و عراق را در تجاوز به ايران عامل امريکا دانستند ماهيت عقيدتي - سياسي جنگ تعريف شد و همين نگرش از يک سو، مباني جنگ را و از سوي ديگر، نگرش به صلح را شکل داد. در واقع، با تعريف عقيدتي - سياسي جنگ در حالي که رفتار فردي و اجتماعي در جبهه و پشت آن براساس تکليف شرعي ترسيم مي‏شد، ماهيت مواضع سياسي در برابر عراق و حاميانش و نظام بين‏الملل و اساسا پيشنهادهاي صلح نيز مشخص مي‏شد.

در سطح نازل‏تر، ماهيت عقيدتي جنگ بر اهداف، استراتژي عملياتي و تاکتيک‏هاي نظامي تأثير گذاشت و نيروهايي داوطلب شهادت به وجود آورد.

به همين دليل الگوي تفکر سياسي و نظامي رئيس جمهور وقت، بني‏صدر، که بر اساس تئوري و روش‏هايي متأثر از آموزه‏هاي نظامي ارتش امريکا بود نه تنها به هنگام تجاوز عراق پاسخگو نبود، که به هنگام آزادسازي مناطق اشغالي نيز ناکام ماند و عملا به بن‏بست نظامي در جنگ منجر شد و کشور را بر لبه‏ي پرتگاه تجزيه‏ي ارضي و بي‏ثباتي سياسي قرار داد.

در نتيجه، مي‏توان تأکيد کرد که آغاز جنگ حمله به انقلاب بود و انقلاب با جنگ هزينه‏ي سنگين رويارويي با منافع امريکا و غرب را پرداخت. باورها و اعتقادات ديني و خصلت انقلابي در سازمان‏دهي نيروها براي تثبيت نظام سياسي انقلاب، رويارويي ايران و امريکا را ناگزير ساخت و سرانجام رفتار عراق در چارچوب منافع امريکا به جنگ منجر شد. انرژي انقلابي با وقوع جنگ آزاد شد، بدين معنا که آمادگي مردم براي حفظ انقلاب و تحقق شعارهاي آن که شامل استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي بود همانند انرژيي متراکم در جامعه وجود داشت، ولي آشکار نبود. تجاوز دشمن خارجي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي و از بين بردن انقلاب به منزله‏ي آزموني بزرگ براي نمايش آمادگي و جانفشاني مردم براي دفاع از انقلاب و حفظ نظام بود.

و اين انرژي متراکم را آزاد کرد و همين امر عنصر تعيين کننده‏اي در به هم ريختگي محاسبات اوليه‏ي عراق و ناکامي اين کشور در تجاوز به ايران بود. اين تحول بنيادين، مفهوم و ماهيت جنگ و ساختار جامعه را تغيير داد.

منبع: کتاب نقد و بررسي جنگ ايران و عراق

تاریخ : یک شنبه 24 آبان 1388  ساعت: 11:34 PM
ادامه مطلب

كنون بنگر به خوزستان

كنون بنگر به خوزستان كه بينى چونش و چندش‏

به خون آلوده كارونش، به بهمنشير و اروندش‏

بر او تازان يك تازى، به خونريزى و لجبازي

ددى مزدور غرب و شرق، با صد مكر و ترفندش‏

ز خونريزى خوش و خندان، مسلح تا بن دندان‏

عراق از او چنان زندان، گرفته عالمى گندش‏

درختى فاسد و شوم است و بارش بدتر از زقوم‏

به همت هم توان هم بايد از اعماق بركندش‏

همين رزمنده نو اللهيان، الله اكبر گوي

به لطف حق توانند از بن و بنيان برآرندش‏

به چنگ آريم با جنگ و بدست داد بسپاريم‏

و خواهد ديد او از داد فرجام خوشايندش‏

شهود دادگاه ما شهيدان و يتيمانشان‏

دگر آواره‏ى جنگى و جانباز و همانندش‏

ددك صدام بيدين را، نه دد، بل عنترك صدام‏

به روى دار رقصانيم، با زنجير يكچندش‏

عرب را ميكشد نامرد و ميگويد عرب خواهم‏

عجم بگذار و با دين عرب سى نسل پيوندش‏

اگر رحمى نكرد او بر زن و فرزند ما مردم‏

به راه خوى و خونش رفت و حزب لعنت آوندش‏

تو اى آزاده، ايرانى، شرفمند، از بنيالاحرار

به راه «لاتزر» رو با زن و با اهل و فرزندش‏

خوشا ملك عراق ما، كه دارد اشتياق ما

خوشا ديرين ميانرو دان ما، و اروند و مروندش‏

«اميد»! اين لخته خون قلب تو خواهد بگويد باز:

خوشا اقليم خوزستان و چند و چون دلبندش‏

منبع: کتاب سوختگان عشق

تاریخ : یک شنبه 24 آبان 1388  ساعت: 11:31 PM
ادامه مطلب

لوله تانك يا کترى

در همين 'جزيره مجنون' مدتى بود كه تانكهاى عراقى مرتب سنگر ما را مى زدند. طورى كه ما هر شب سنگر مى ساختيم اما صبح خراب بود. روزى توجهم به كترى هفت ليترى كه براى چاى گرفته بوديم جلب شد. سر لوله كترى روى سنگر و به طرف دشمن بود. عراقيها به خيال اينكه لوله تانك است و لابد استتار شده آن نقطه را مى كوبيدند. كترى را كه از روى سنگر برداشتيم آتش قطع شد و يقين پيدا كرديم كه واقعا همين طور بوده است

منبع: کتاب جهاد.

تاریخ : یک شنبه 24 آبان 1388  ساعت: 11:23 PM
ادامه مطلب

طناب مزدور کش

شليک‏ها شروع مي‏شود. اين دفعه بچه‏ها پشت سر يک تپه کوچک پناه گرفته‏اند. ولي سنگر کمين عراق اجازه حرکت نمي‏دهد. بي امان شليک مي‏کند. گاهي هم چند لحظه صبر مي‏کند و وقتي جلوي خود را ديد دوباره شليک مي‏کند. دوشکاچي هنگام شليک نمي‏تواند جلوي خود را خوب ببيند. چون آتش دهانه دوشکا، ديد تيرانداز را کم مي‏کند. اما اين عراقيها هيچي نمي‏فهمند. يک سره شليک مي‏کنند. بالا و پايين و چپ و راست. 

برادر حميد از کنار ستون مي‏گذرد.يک رشته طناب هم در دست دارد. کسي متوجه نشد چرا او با خودش طناب آورد. قبل از عمليات هم هر کسي از او سوال کرد، پاسخ مناسبي نداد و با آن لهجه‏ي آذري زيبايش، گفت: «اين طناب دنبال گلوي حرامزاده مي‏گردد». 

حالا همين حميد آقا با آن طناب حرامزاده کش به جلوي ستون مي‏رود. از ستون جدا مي‏شود و در تاريکي گم مي‏شود... يا حضرت عباس! کجا مي‏رود؟ مي‏خواهد چه بکند؟ اگر مي‏توانست اين دوشکا را خفه کند خيلي خوب مي‏شد. بعد از چند دقيقه دوشکا خفه شد و ديگر شليک نمي‏کند. برادر حميد موسوي مي‏آيد. اما با زحمت. چيزي را به همراه مي‏کشد. يک عراقي را به پشت مي‏کشد. 

او را خفه کرده. جاي فکر کردن نيست. فقط معلوم است او رفته و از پشت سر دوشکاچي عراقي را خفه کرده و آمده. 

کوهپيمايي توأم با درگيري پراکنده در ارتفاع تا صبح ادامه مي‏يابد. از پشت هر درخت و سنگي انتظار شليک مي‏رود. شايد يک عراقي کمين کرده باشد و به ستون حمله کند. تعداد زيادي از نفرات گردان در بين راه مانده‏اند. علاوه بر شهيد و مجروح عده‏اي از پاي درآمده و خسته شده‏اند. ولي نبايد ايستاد و نيروها بايد خود را به بالا برسانند. نماز صبح در گرگ و ميش آسمان يعني شدت نبرد. با پوتين. بعضي‏ها با تيمم. رو به قبله در يک استراحت کوتاه و باز هم حرکت. 

حالا که هوا روشن شده، متوجه عظمت کار مي‏شوي. عجب کوه بزرگي. هيچ کس در آن پيدا نيست. آن همه نيرو در آن گم شده. فقط آن پايين و در دشت و اطراف شهر، صدها دستگاه نفربر و تانک و خودرو و آمبولانس در حرکت‏اند و اين همه نشان از عظمت عمليات دارد. حتما نيروي زيادي وارد کار شده‏اند. شايد حدود هشت لشکر بزرگ. به بالا که نگاه مي‏کني. گويي هنوز در ابتداي راه قرار داري. نفسي تازه مي‏کني و دوباره به راه مي‏افتي. ديگر حرکت گرداني نيست. حتي به دسته تبديل شده. در هر گوشه 30 - 20 نفر دنبال يکديگر راه افتاده و بالا مي‏روند. شايد اين طوري بهتر باشد. از حجم تلفات کم مي‏شود. بايد پراکنده بود، تا ضمن حفظ نيروها بتوان تمام نقاط ارتفاع را پاکسازي کرد. هواي روشن يعني صبحانه. يک چيزي براي خوردن، حتي اندک. آذوقه‏هاي باقيمانده خارج مي‏شود و هر کس در گوشه‏اي مشغول خوردن است. نان و خرما، تن ماهي، يک تکه شکلات خشک و سفت، آجيل و... عمليات ادامه دارد ولي اينجا مانند جنگ در دشت نيست. حدود خط درگيري کاملا مشخص نيست. اين طرف کمي پايين‏تر و آن طرف کمي بالاتر درگيري وجود دارد. وضعيت پاتک هم مشخص نيست. اينجا تانک وجود ندارد، ولي گلوله‏هاي زيادي به زمين مي‏خورد. احتمالا عراق سعي مي‏کند اين عمليات را با تأخير در رسيدن به اهداف مواجه کند. 

در گوشه و کنار و سر راه، چند نفر مجروح و شهيد از شب قبل باقي مانده‏اند اگر مجروحان خودشان به فکر خودشان باشند. بهتر است، چون کمتر حمل مجروحي پيدا مي‏شود که توان داشته باشد يک مجروح را دهها متر به پايين ببرد. هر چند آمبولانسها از جاده‏هاي موجود استفاده مي‏کنند، و خود را به بالا مي‏رسانند، ولي مجروحان ساده خودشان راه پايين را در پيش گرفته و به سمت دشت مي‏روند. معلوم نيست عراقيها چرا اين همه سنگر در اين سينه کش ارتفاع درست کرده‏اند. هر جا مي‏روي، سنگر مي‏بيني، انفرادي و اجتماعي. جاده‏هاي باريک و مالرو هم سنگرها را به يکديگر متصل کرده. حتي مي‏توان از روي اين جاده‏ها به سنگرهاي دست نخورده عراقي رسيد. هيچ عراقي در سنگرها وجود ندارد. آن هنگام که نيروهاي سپاه اسلام در دشت و دامنه با سنگرهاي کمين درگير شده‏اند، سربازان اين سنگرها، فرار کرده و به عقب رفته‏اند. ولي براي رفتن اول بايد بروند بالاي ارتفاع بعد از آن طرف سرازير شوند. پس آن بالا خيلي خبرهاست. بايد رفت بالا. دنبال ستون. به فرمان مسئول گروهان. نظم چنداني مشاهده نمي‏شود ولي هدف اين است که نيروهاي باقي مانده به قله برسند. 

سنگرها به وسيله‏ي نيروها پاکسازي مي‏شوند و از ميان آنها وسايل زيادي به دست مي‏آيد. بهترين غنيمت راديو است. يکي از بچه‏ها روشن مي‏کند و با صداي بلند روي يک گوني از سنگر مي‏گذارد تا بقيه هم بشنوند. 

«... رزمندگان اسلام شب گذشته در يک عمليات بزرگ، خطوط مقدم عراق...» 

گزارشگر در حال گزارش جنگ است. کليات عمليات به اطلاع مردم مي‏رسد و هزاران مادر و پدر خانواده نگران فرزندشان، دست به دعا بر خواهند داشت. 

بچه‏ها مي‏خندند، يکديگر را مي‏خندانند. از داخل سنگرها چيزهاي عجيبي به دست مي‏آيد. بعضي‏ها به جاي پاکسازي، جارو مي‏کنند و هر چه داخل سنگرهاست به بيرون مي‏ريزند و بعد تفتيش مي‏کنند. پتو. لباس. ساک. راديو. غذا. ظرف. پوتين. نان. شير خشک. کنسرو گوشت. گاهي اوقات هم آنقدر 

انفجار گلوله‏ها کم مي‏شود که آدم فراموش مي‏کند در حال عمليات نظامي‏است. صداي مسئول گروهان و مسئول دسته يک لحظه هم قطع نمي‏شود. بنده‏ي خداها براساس وظيفه، به دنبال تک تک نيروها راه مي‏افتند و آنها را به ستون و حرکت مجدد مي‏خوانند. 

«... برادر جا نموني. بيا. ستون رفت. جنگ اصلي اون بالاست...» 

ستون مي‏رود. درختچه‏ها و سنگرها موانعي هستند که بچه‏ها آنها را دور مي‏زنند و از آنها عبور مي‏کنند. به هر طرف که بچرخند فرق نمي‏کند، هدف آن بالاست. روي قله. در بين راه هم چند عراقي جا مانده خود را تسليم مي‏کنند. لباسهاي پلنگي، ريشهاي تراشيده، سبيلهاي کلفت، يک نوع ژاکت سبز و ضخيم. 

چقدر به خودشان مي‏رسند. گرم و نرم، ولي شل و ترسو. در بين راه صداي زوزه‏ي خمپاره‏هاي خودي هم شنيده مي‏شود که به سوي قله مي‏روند. صدا از پشت سر شروع مي‏شود و تا بالاي ارتفاع ادامه مي‏يابد. معلوم مي‏شود نيروهاي خودي در حال کوبيدن محلي هستند که عراقيها قصد دارند در آنجا بجنگند. 

فاصله زيادي تا قله نمانده. تا حالا هم چند بار فکر کرده‏ايم به قله رسيده‏ايم ولي هر بار يک کله‏ي سنگي ما را فريب داده و هنوز به قله نرسيده‏ايم. آنچه که باعث مي‏شود نيروها متوجه شوند که تا نوک ارتفاع راه زيادي نمانده، درگيري و تيراندازي عراقي‏هاست. آنها آن بالا منتظر ما هستند. روي قله. آماده‏ي آماده. ولي ما خسته و گرسنه. در بين راه از درختهاي جنگلي هم استفاده کرده‏ايم ولي آنها نتوانسته‏اند جاي يک وعده غذاي خوب و کامل را بگيرند. ولي سختي راه آن قدر زياد است که نبايد به گشنگي يا تشنگي توجه کرد. بايد رفت، اما خيلي با احتياط. عراقيها در همين اطراف هستند. در سنگرهايي که در چند ده متري قرار دارند.

منبع: کتاب سيناي شلمچه

تاریخ : چهارشنبه 20 آبان 1388  ساعت: 10:05 PM
ادامه مطلب

شناسنامه عمليات بيت المقدس

بعد از مقدمه ای درباره این عملیات می رسیم به شناسنامه آن.

نام عمليات: بيت المقدس.

رمز: يا علي بن ابي طالب (ع) 

منطقه: غرب رودخانه کارون و شهرستان خرمشهر. 

مدت: 10 / 2 تا 3 / 3 / 1361. 

هدف: آزاد سازي شهرهاي خرمشهر و هويزه و جاده اهواز - خرمشهر؛ خارج ساختن شهرهاي اهواز، حميديه، و سوسنگرد و نيز جاده اهواز - آبادان از برد توپخانه دشمن؛ تأمين مرز بين المللي. 

سازمان عمل کننده: سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي. 

مرحله اول عمليات: عمليات در بامداد 10 / 2 / 1361 با سه قرارگاه عملياتي قدس، فتح و نصر به فرماندهي قرارگاه مرکزي کربلا آغاز شد و رزمندگان با عبور از کارون موفق شدند به جاده اهواز - خرمشهر دست يابند. 

مرحله دوم عمليات: در اين مرحله که در ساعت 22:30 روز 16 / 2 / 1361 آغاز شد، رزمندگان قرارگاه‏هاي فتح و نصر در محور حسينيه به نوار مرزي رسيدند. بنابراين دشمن مجبور شد از هويزه و جفير عقب نشيني کند. 

مرحله سوم عمليات: مرحله سوم در ساعت 22 روز 19 / 2 / 1361 آغاز شد و هر چند تلفات و خسارات سنگين بر دشمن وارد آمد، ليکن هوشياري و تمرکز نيروهاي عراق در خطوط پدافندي، موجب شد رزمندگان نتوانند به اهداف تعيين شده دست يابند.  

مرحله چهارم عمليات: در اين مرحله از عمليات که با سه قرارگاه عملياتي فتح، و نصر در ساعت 22:30 روز 1 / 3 / 1361 آغاز شد، نيروهاي عمل کننده موفق شدند پس از محاصره خرمشهر و اسير کردن نيروهاي دشمن، اين شهر را در ساعت 11 صبح 3 / 3 / 1361 (پس از 575 روز اشغال) آزاد کنند. 

شهيدان و مجروحان: موفقيت اين عمليات حاصل فداکاري همه رزمندگان شرکت کننده به خصوص ايستادگي و از جان گذشتگي حدود 6000 شهيد و 24000 مجروح مي‏باشد. 

نتايج: 

دستيابي به کليه اهداف عمليات 

وسعت منطقه آزاد شده: 5380 کيلومتر مربع 

تلفات عراق: 16000 کشته و مجروح، 19000 اسير 

انهدام تجهيزات دشمن: حدود 550، تانک و نفربر، 53 هواپيما، 50 خودرو، 3 هلي‏کوپتر و... 

غنائم: حدود 50 تانک و نفربر، 300 خودرو، 30 قبضه توپ و...

منبع: مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1382

تاریخ : سه شنبه 19 آبان 1388  ساعت: 8:26 PM
ادامه مطلب

صفحات سایت

تعداد صفحات : 3