شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

من غبطه می‌خورم به درختان خانه‌ات

ای کاش سر گذاشته بودم به شانه‌ات

 

در فصل جفت‌گیری فولاد و سنگ، کاش

گنجشک من تو باشی و من آشیانه‌ات

 

گنجشک من تو باشی و من در به در شوم

از صبح تا غروب پی آب و دانه‌ات

 

وقت غروب از تو بپرسم: چگونه است

با چند استکان مِی روشن، میانه‌ات ؟

 

بعدش بخواهم از تو کمی درد دل کنی

گاه از زمین بگویی و گاه از زمانه‌ات

 

یک مشت کودک‌اند، به دور درخت سیب

انگشت‌های کوچک تو زیر چانه‌ات

 

در بوسه‌ی تو، بذر تغزل نهفته، کاش

روی لبان من بشکوفد جوانه‌ات

 

راس کلاغ، فرصت کشف شهود نیست

بگذار تا تو را برسانم به خانه‌ات

 

علیرضا بدیع


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:49 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

تو ماهی و من ، ماهی این برکه ی کاشی..

اندوه بزرگی ست ، زمانی که نباشی!

 

آه از نفس پاک تو و ، صبح نشابور

از چشم تو و ، حجره ی فیروزه تراشی..

 

پلکی بزن ای ، مخزن اسرار ، که هر بار

فیروزه و یاقوت ، به آفاق بپاشی!

 

ای باد سبک سار! ، مرا بگذر و بگذار!

هشدار! ، که آرامش ما را ، نخراشی..

 

هرگز به تو دستم نرسد ، ماه بلندم!

اندوه بزرگی ست ، چه باشی.. چه نباشی..

 

علیرضا بدیع


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:48 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

دیریست که از دشنه و دشنام به دورم

من ماهی خو کرده به این تنگ بلورم

 

از دوستی دشمن و از دشمنی دوست

گهواره ی لذت شده چون ذلت گورم

 

پرورده ی نازم ؛ چه نیازم به پری ها ؟

حالا که خود ماه در افتاده به تورم

 

پیشانی ات ای دوست جهان تاب تر از پیش

آیین? مصداقم و وابسته ی نورم

 

نه غوره ، نه انگور ! شرابم بکن ای عشق !

یا بی نمکم این همه ، یا آن همه شورم

 

ای آینه ! هم صحبت من باش که دیریست

بی سنگ صبور است دل تنگ صبورم

 

 علیرضا بدیع


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:48 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند

بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند

 

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس

پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند

 

هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند

هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند

 

حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند

آیینه های دور و برم را شکسته اند

 

گل های قاصدک خبرم را نمی برند

پای همیشه ی سفرم را شکسته اند

 

حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو

با سنگ حرف مُفت ، سرم را شکسته اند

 

مهدی فرجی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:47 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

تو کز نجابت صدها بهار لبریزی

 

چرا به ما که رسیدی همیشه پاییزی

 

ببین سراغ مرا هیچ کس نمی گیرد

 

مگر که نیمه شبی غصه ای،غمی،چیزی

 

تو هم که می رسی و با نگاه پرشورت

 

نمک به تازه ترین زخم هام می ریزی

 

خلاصه حسرت این ماند در دلم که شما

 

بیایی و بروی،فتنه بر نیانگیزی

 

بخند باز شبیه همیشه با طعنه

 

بگو که آه! عجب قصه ی غم انگیزی

 

بگو که قصد نداری که اذیتم نکنی

 

بگو که دست خودت نیست تا بپرهیزی

 

ولی ببین خودمانیم مثل هر دفعه

 

چرا به قهر تو از جات بر نمی خیزی

 

نشسته ای که چه یعنی؟ دلت شکست؟همین؟

 

ولی ببینمت انگار اشک می ریزی

 

عزیز گریه نکن من که اولش گفتم

 

تو ازنجابمهردادت صدها بهار لبریزی

 

مهرداد نصرتی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:47 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

به جرم اینکه دلم آه هست و آهن نیست

کسی به جز تو در این روزگار با من نیست

 

نه یک ، نه ده ، که تو را صد هزار بافه ی مو

دریغ از این که مرا صد هزار گردن نیست

 

تو را چنان که تویی هیچ شاعری نسرود

«زنی چنین که تویی جز تو هیچ کس زن نیست»*

 

مخاطبان عزیز ! این زنی که می شنوید

فرشته ای است که البته پاک دامن نیست

 

که دست هر کس و نا کس دخیل دامن اوست

ولی رسالت او مستجاب کردن نیست

 

طنین در زدنش منحصر به این فرد است

که هیچ طنطنه ای اینقدر مطنطن نیست

 

خوش آمدی ... بنشین ... آفتاب دم کردم

که چای ، دغدغه ی عاشقانه ی من نیست

 

زمانه ای شده خاتون که هفت خوان از نو

پدید آمده اما یکی تهمتن نیست ...

 

علیرضا بدیع


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:46 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

همین که خواستم از آخرین قفس بپرم

 رسید نامه ی سنگت چه ناگهان به پرم

 

 هنوز چشم به راهم که باز لطف کنی

هنوز منتظر نامه های سنگ ترم

 

 بهار آمد ماندم ، پرنده ها رفتند

 پرنده ها که بیایند راهی سفرم

 

 بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی

 تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم

 

 من و تو ما شده بودیم اگر نفهمیدیم

 منم که می گذری یا تویی که می گذرم

 

 مهدی فرجی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:45 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

بی تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها

می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها

 

تا چه پیش آید برای من نمی‌دانم هنوز

دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها

 

غیر معمولی است رفتار من و شک کرده است

ـ چند روزی می‌شود ـ مادر به خیلی چیزها

 

عکس‌هایت، نامه‌هایت، خاطرات کهنه‌ات

می‌زنند اینجا به روحم ضربه خیلی چیزها

 

هیچ حرفی نیست دارم کم‌کم عادت می‌کنم

من به این افکار زجر آور، به خیلی چیزها

 

می‌روم هر چند بعد از تو برایم هیچ چیز...

بعد من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها

 

نجمه زارع


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:45 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

تا صبح دم به یاد تو شب را قدم زدم

آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

 

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر

او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

 

او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید

من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

 

تا کور سوی اخترکان بشکند همه

از نام تو به بام افق ها علم زدم

 

با وامی از نگاه تو -خورشیدهای شب

نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

 

هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود

تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

 

تاعشق چون نسیم به خاکسترم وزد

شک از تو وام کردم ودر باورم زدم

 

از شادی ام مپرس که من نیز در ازل

همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم

 

حسین منزوی

 


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:45 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاری است

که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است

 

تمام روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما

شبم قرین شکنجه ، دچار بیداری است

 

رها کن آنچه شنیدی و دیده ای ، هر چیز

به جز من و تو و عشق من و تو ، تکراری است

 

مرا ببخش ! بدی کرده ام به تو، گاهی

کمال عشق ، جنون است ودیگرآزاری است

 

مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست

ببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاری است

 

بهشت من ! به نسیم تبسمی دریاب

جهانِ جهنم ما را ، که غرق بیزاری است

 

حسین منزوی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:44 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

تعداد کل صفحات : 39 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >
درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:470501

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396