ایمان واقعی
سه شنبه 14 مهر 1388 1:38 PM
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت
؟
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان ، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت :
"خدایا
!
می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود
:
مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است !
فردا شروع به کار خواهم کرد
!
*********************
روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است
.