واحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماءواحُسَیْناهْ ذَبیحاً...
محدّث قمی "أعلی الله مقامه" گوید : در دیوان سیّد بزرگوار شهید سیّد نصر الله حائری "قدّس الله روحه" دیدم كه برخی از موثّقان بحرین برای او حكایت كرده اند كه یكی از نیكوكاران حضرت زهرا "علیها السلام" را در خواب دید كه در بین جمعی از زنان هستند كه بر حسین مظلوم "علیه السلام" با خواندن این شعر نوحه سرایی می كنند :
واحُسَیْناهْ ذَبیحاً مِن قَفا واحُسَیْنا غَسیلاً بِالدَّماء
وای حسین، ای كشته از قفا، وای حسین غسل داده شده به خونها
وا غَریبا قُطْنُهُ شَیْبَتُهُ اِذْ عدا كافُورُهُ عَفْر الثَّرى
وای غریبی كه پنبه ی كفن او محاسن او بود هنگامی كه كافورش خاكهای اطراف او بود .
واسَلیبا نَسَجَتْ اَكْفانَهُ مِنْ ثَرَى الطَّفِّ دَبُورٌ وَصَبا
وای بر برهنه ای كه كفن هایش را باد دبور و صبا از خاك كربلا كه از چپ و راست بر او می وزید بافته بود .
واطَعینا ما لَهُ نَعْشٌ سِوَى الرُّمْحِ فى كَفِّ سَنان ذِى الْخَنا
وای بر آن به خاك افتاده ای كه جز نیزه ای كه در دست (( سنان )) هرزه و بی ادب بود تابوتی نداشت .
واوَحیدا لَمْ یُغَمَّضْ طَرْفَهُ كَفُّ ذى رِفْقٍ بِهِ فى كَرْبَلا
وای بر آن بی كسی كه پلكهای چشمانش را هیچ دست با ملایمت و دوستی در كربلا نبست .
وا وصَریعا أوْطأؤهُ خَیْلَهْم أیَّ صَدْرٍ مِنْهُ لِلْعِلْم حَوی
وای بر آن به خاك افتاده ای كه اسبانشان را بر او تاختند، بر كدام سینه، سینه ای كه پر از علم و دانش بود .
واذَبیحا یَتَلَظّى عَطَشا وَاَبوُهُ صاحِبُ الْحَوْضِ غَداً
وای بر آن كشته شده ای كه از تشنگی بسان ماهی از آب بیرون افتاده، دهن باز می كرد در حالی كه فردای قیامت پدرش صاحب حوض كوثر است .
واقَتیلا حَرَقوُا خَیْمَتَهُ وَهِىَ لِلدّینِ الْحَنیفىّ وَعا
آه بر كشته ای كه خیمه اش را آتش زدند در حالی كه او خود جایگاه دین حنیف است .
اه لااَنْساهُ فَرْدا مالَهُ مِنْ مُعینٍ غَیْرِ ذى دَمْعٍ اَسى
آه، هیچ گاه او را در حال بی كسی و تنهایی از یاد نخواهم برد كه هیچ یاوری جز صاحب اشك سوزان و اندوهبار نداشت .