دلم به ياد اسيران كربلا خون شد « استاد شهریار »

Image result for ‫شهريار تبريزي‬‎

 

محرم آمد و آفاق مات و محزون شد

غبار محنت ايّام تاب گردون شد

به جامه هاى سيه كودكان كو ديدم

دلم به ياد اسيران كربلا خون شد

از اين مبارزه بشكفت خاندان على

چنانكه نسل پليد اميّه مرهون شد

بنى اميّه و آن دستگاه فرعونى

همان فسانه فرعون و گنج قارون شد

ولى حسين علمدار عشق و آزادى

لقب گرفت و شهنشاه ربع مسكون شد

چون نيك مى نگرى زنده آن شهيدانند

وگرنه هر بشرى زاد و مرد و مدفون شد

كنون مقابل ايشان بود زيارتگاه

كدام زنده به اين افتخار مقرون شد

سر و تنى كه رسول خدايش مى بوسيد

به زير سمّ ستوران خداى من چون شد

به خيمه گاه امامت چنان زدند آتش

كه آهوان حرم سر به دشت و هامون شد

رسيد نوبت زينب كه شيرزاد عليست

جهان به حيرت از اين سربلند خاتون شد

به دوش پرچم آتش گرفته اسلام

به كاخ ابن زياد و يزيد ملعون شد

حسين غافله با خود نبرد بى تدبير

كه غرق حكمت او فكرت فلاطون شد

تو شهريار به مضمون بلند دار سخن

هرآن سخن كه جهانگير شدبه مضمون شد





دومين سوگواره عاشورايي راسخون

[ شنبه 1 آبان 1395  ] [ 8:55 PM ] [ مهدی زارع ]
[ نظرات (0) ]