ماه سرخ حسین(علیه السلام)
* غلامرضا عبداللهی
ماه سرخ حسین است و لاله
ماتم دست عباس دارد
ظهر هر روز صحرای خورشید
بوی عطر گل یاس دارد
***
زیر این تاق پاک مقدس
مجلس ماتم شاه دین است
بوی پیغمبر از منبر اید
جلوه نور حق المبین است
***
باد و بیرق چه زیبا حدیثی
باز گویند از ماندگاران
از کسانی که جاوید ماندند
در شرفخانه روزگاران
***
آری اینجا عزای حسین است
جان و دل ها همه کربلایی
روی پیشانی گنبد غم
دست گلدسته های طلایی
***
در سیه چادر مکتب عشق
صفحه سرخ تاریخ باز است
راه شام بلا تا مدینه
سخت سنگین و دور و دراز است
***
مات و مبهوت رود فرات است
ساحل ابری چشم دریا
دجله و نیل و کارون خروشان
شاهد عینی خشم دریا
***
کوفه شرمنده بی وفایی
کربلا وه چه شایستگی ها
کار زیبای حرّ ریاحی
حد والای وارستگی ها
***
شهر من غرق اندوه دیرین
هر چه دیوار دارد سیاه است
این چنار کهنسال غمگین
قصه پردازِ خورشید و ماه است
***
هر چراغی که اینجا فرو مرد
گر به یاد حسین خدا خفت
صبح فردای شام غریبان
آفتاب تو با کربلا گفت
***
صبحدم با غروب ستاره
در گلوی سحر بغض ترْکید
از تن یاس گل هر چه درد است
دست مهتاب آهسته برچید
***
باد دیشب به گوش اقاقی
رفتن باغبان را خبر داد
در بلندای این آشیانه
مرغ آهنگ بدرود سر داد
***
با نوایی که از ساقه برخاست
برگ از مرگِ ریشه خبر شد
دید پونه دل نسترن سوخت
چشم نیلوفر از اشک تر شد
***
زانوی غم به دامان بنفشه
اطلسی سر در آغوشِ شب بو
سنگِ دلسنگ آخر نیاورد
از غم مرگِ گل خم به ابرو
***
نم نم اشک در چشم نسرین
روی گلگونه باران شبنم
بین مینا و مینو اشاره
ماجرا را به گل گفت کم کم
***
باغ بی باغبان سرد و نالان
اشک ریزان به سر خاک پاشید
پنجه آه و افسوس و حسرت
صورت ارغوان را خراشید
***
لادن و کوکب و یاس گریان
یاسمن همچنان زار می زد
پیچک بی قرار هراسان
بی امان سر به دیوار می زد