حجاب پشت حجاب و غبار روی غبار
حجاب پشت حجاب و غبار روی غبار
ترک بر آینه افتاد یا اولیالابصار
دعای چلهنشینان نمیکند اثری
بسوز لیس دواء الفراق الا النار
اگرچه کورم و در کوره راه بی خبری
شنیدهام که خبرهاست پشت این دیوار
شهید و شاهد و ساقی علیهمالصلوات
میان میکده مستند اولئک الابرار!
سرشت ظلمت و روح لطیف من؟ هیهات!
نسیم شعله نشینم کجاست مشعل دار؟
سراغ حجلهی دنیا نمیروم دیگر
قسم به توبهی مستغفرین بالاسحار
سر بهشت ندارم که هر که شد درویش
نشست بر سر تختی که تحتهالانوار
هوای خدمت این معبد مقدس بود
که میزدود از آیینهی دلم زنگار
فرشتگان به تو امّید بسته اند بمان
بمان که سکهی یوسف کم است در بازار
من و تو از ازل آیینه آفریده شدیم
برای « آینه ماندن » کمی قدم بردار!
"گمنام"
[ دوشنبه 3 آبان 1395 ] [ 1:35 PM ] [ مهدی زارع
]