عموی باوفا عباس
1
عموی باوفای خیمه، عباس!
تویی شور و صفای خیمه، عباس
بیا از علقمه برگرد شاید
نلرزد شانههای خیمه، عباس
2
الا ای پیکر صد چاک! عباس!
دلت پاک و روانت پاک! عباس!
فدای قطره قطره آب مشکت
که میریزد به روی خاک! عباس!
3
به شام تیرگی فانوس عشقی
کلام عشق در قاموس عشقی
کجا لب تشنهی آبی ابالفضل!؟
تو دریا نه که اقیانوس عشقی
4
غمت از سینه صبر و تاب میبرد
ز چشم عشق، رنگ خواب میبرد
تو تشنه ماندی و بعد از تو ای کاش
تمام رودها را آب میبرد!
5
من و یک دل دلی پر درد_ عباس!
میان اینهمه نامرد، عباس!
تمام خیمهها چشم انتظارند
دوباره در حرم برگرد، عباس!
6
وفا و عشق، مانده زنده از تو
تمام قلبها آکنده از تو
تو تشنه ماندی و بعد از تو ماندند
تمام رودها شرمنده از تو
"سید حبیب حبیب پور"
[ شنبه 8 آبان 1395 ] [ 10:19 PM ] [ مهدی زارع
]