شانه از دست من افتاد و دل زینب سوخت

Image result for ‫حضرت رقيه‬‎

 

من ز تب کردن و بیمار شدن خسته شدم

بر سر خادمه سروار  شدن  خسته شدم

باتن خسته و  بیمار  شدن  خسته شدم

من از این دست به دیوار شدن خسته شدم

وای از دل زینب

شانه از دست من افتاد و دل زینب سوخت

چشم من بر حسن افتاد و دل زینب سوخت

وای از دل شاهد کوچه

یا امام حسن 

من و بزن مادرم و رها بکن

من و بزن مادرم و نگاه نکن

من و بزن مادر من نیمه جونه

من بزن بزار کنارم بمونه

وای......

من و بکش غلاف به بازو....





دومين سوگواره عاشورايي راسخون

[ شنبه 15 آبان 1395  ] [ 1:27 PM ] [ مهدی زارع ]
[ نظرات (0) ]