بوی کربلا
| 
			 بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد  | 
			
			 دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد  | 
		
| 
			 دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند  | 
			
			 که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد  | 
		
| 
			 به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید  | 
			
			 به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد  | 
		
| 
			 اگر چه برده از این سر زمین آخر دلی پرخون  | 
			
			 ولی دلبستگی از جان به کوی کربلا دارد  | 
		
| 
			 به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته  | 
			
			 به کف جامی لبالب از سبوی کربلا دارد  | 
		
| 
			 اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش  | 
			
			 همی بوسیم خاکی را که بوی کربلا دارد...  | 
		
عبدالعلی نگارنده
[ پنج شنبه 27 آبان 1395  ]  [ 8:18 PM ]  [ مهدی زارع 
]





