اعتقاد به بهشت و جهنم در مسیحیت و اسلام
عالمان الهيات مسيحى درباره ى جزئيات ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ بحث هايى كرده و به تفصيل درباره ى آنها سخن گفته اند.[2]
در قرآن مجيد، پس از حساب رسى، انسان ها به دو دسته، اصحاب جنت (بهشت) و اصحاب نار (آتش) تقسيم مى شوند:
اصحاب نار و اصحاب جنت مساوى و يكسان نيستند، بهشتيان اند كه كامياب اند.[3]
هم چنين طبق آيات قرآن، گروهى براى هميشه در بهشت و گروهى ديگر براى هميشه در دوزخ هستند. كسانى كه ايمان آورده و در حد توان كارهاى نيك انجام داده باشند، براى هميشه در بهشت خواهند بود:
و كسانى كه ايمان آورده و اعمال شايسته كرده اند ـ هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى كنيم ـ آنان اهل بهشت و در آن جاودان اند.[4]
ولى كسانى كه كفر ورزند[5] يا براى خدا شريك قايل شوند[6] يا گناه همه ى وجودشان را فرا گيرد[7] يا نسبت به خدا استكبار ورزند[8] و... در آتش مخلّد و جاودان خواهند بود. آيات پرشمارى از قرآن به ذكر جزئيات وضعيت قيامت و بهشت و جهنم و اهل آنها و حالت و شكل و خصوصياتشان پرداخته است.
پی نوشتها:
[1]. نظام التعليم فى علم اللاهوت القويم، ج 2، ص 519 ـ 521؛ انجيل يوحنّا دمشقى،المئة مقاله فى الايمان الارثو ذكسى، ص 278.
[2]. همان.
[3]. سوره ى حشر، آيه ى 20.
[4]. سوره ى اعراف، آيه ى 42.
[5]. سوره ى بقره، آيه ى 39.
[6]. سوره ى مائده، آيه ى 72.
[7]. سوره ى بقره، آيه ى 81.
[8]. سوره ى اعراف، آيه ى 36.
منبع: مسيحيت، سيد محمد اديب آل على، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم
ادامه مطلب
تثلیث مسیحیت، و ایرادات وارد بر آن چیست؟
1- خدای پدر, که خالق جهان است ,
2- خدای پسر, که همان مسیح است ,
3- خدای روح القدس , که خدای فعال است و در دل های بندگان حیات می دمد. مسیحیت پس از اسلام , سعی کرده است خود را از شرک و تثلیث پاک و پیراسته معرفی کند و برای سه گانگی - در عین یگانگی خدا - توجیهاتی بیاورد. اما این توجیهات هرگز شرک را از عقاید آنان نزدوده است . بخشی از این توجیهات , به یگانگی ذات و سه گانگی در خاصیت و آثار اشاره دارد و بخشی از آنها, وحدت را در وحدت هر یک از سه خدا می داند و... از آنجا که این توجیهات راه به جایی نمی برد; در نهایت می گویند: راز سه گانگی خداوند, با عقل توجیه نمی شود و قابل فهم نیست . با الفاظ بشری نیز قابل بیان نیست و فقط باید به آن ایمان آورد. اما این ادعا (غیرقابل توجیه عقلی بودن تثلیث ) در کنار اعتراف به وحدانیت خداوند, زمانی می تواند شائبه شرک را بزداید که اعتراف به وحدانیت خداوند. به معنای وحدانیت او در الوهیت , خالقیت , ربوبیت و... باشد; به گونه ای که هیچ موجود دیگری - به طور مستقل از خداوند یکتا - الوهیت , خالقیت و ربوبیت نداشته باشد. در حالی که مسیحیت هرگز حاضر نیست الوهیت مستقل خدایان سه گانه خویش را انکار کند. گرچه برخی از متفکران مسیحی , این توجیه را پذیرفته و سه اقنوم را مظاهر یک خدا می دانند. اما این توجیه هرگز از سوی ارباب کلیسا پذیرفته نشده است و در واقع عقیده این متفکران , خارج از عقیده عام مسیحیت است .
برای مطالعه بیشتر ر.ک :
- اسلام شناسی , دین تطبیقی , دکتر منوچهر خدایار محبی , انتشارات توس
- کلام مسیحی , توماس میشل , حسین توفیقی , مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب
- تحقیقی در دین مسیحی , جلال الدین آشتیانی , نشر نقاش
- سر التثلیث و التوحید, قمص فلیمون الانبا بیشوی , دار نوبار
- مقارنه الادیان (المسیحیه ) احمد شلبی , مکتبه لنهضه المصریه
- حقیقت مسیحیت , موئسسه در راه حق
http://www.hawzah.net
ادامه مطلب
جانشين حضرت آدم(عليه السلام)
زمانى كه پايان عمر حضرت آدم(عليه السلام) نزديك شد خداوند وحى كرد كه ميراث نبوّت را به شيث بسپارد و امر كرد كه از برادرش كتمان كند، تا او هم مانند هابيل كشته نشود.
حضرت آدم(عليه السلام) به شيث فرمود: فرزندم! جبرئيل يا هر فرشته اى را كه ديدى، از حال من با خبر كن و از او بخواه كه پيش از مردن، ميوه اى از بهشت برايم بياورد. شيث خارج شد و به گروهى از فرشته ها رسيد و حال آدم(عليه السلام) را براى آنان بازگفت. جبرئيل فرمود: ما را نزد پدرت ببر تا بر او نماز بخوانيم.[1] وقتى نزد آدم آمدند او وفات كرده بود. شيث با كمك جبرئيل حضرت آدم(عليه السلام) را غسل داد؛ سپس جبرئيل به شيث گفت: جلو بايست و بر پدرت نماز بخوان! شيث جلو ايستاد و فرشته ها پشت سر او بر حضرت آدم نماز خواندند.
حضرت آدم به شيث خبر داده بود كه از نسل او پيامبرى به نام نوح مبعوث مى شود و مردم را به خداپرستى دعوت مى كند، ولى مردم نمى پذيرند و همه غرق مى شوند.
بين آدم و نوح 10 نسل فاصله بوده است.
نكات آموزنده
1. انسان از آغاز خلقت با خطر مكرو فريب مواجه بوده است، و در اين مورد بين زن و مرد فرقى وجود ندارد.
2. غالباً افراد مكار به صورت زيبا و جالب، جلوه مى كنند.
3. حسد يكى از رفتارهاى ناپسند است، و در گناهان ديگر نقش اساسى دارد.
4. پس از هر گناه، بهترين عمل، توبه است. در غير اين صورت اشتباهات يكى پس از ديگرى ظهور مى كنند.
پی نوشتها:
[1]. همان، ص228.
منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آيينه ى وحى، سيد مرتضى قافله باشى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).
ادامه مطلب
چرا قابيل برادرش هابيل را كشت؟ در ابتداي خلقت كه جنگ و خشونت وجود نداشت؟
ماجراى فرزندان آدم«عليه السلام» كه يكى راه سعادت را برگزيد و ديگرى در ورطه بدبختى گام نهاد، بر همين اساس بود. كه هر دو، عقل و غريزه وشهوت داشتند؛ امّا يكى از آنان توانست بر شهوت و غضب خويش غالب آيد و سعادتمند شود؛ ولى ديگرى در اين نبرد با انتخاب نادرست خود، شكست را بر پيروزى واقعى ترجيح دادو به آن سرنوشت دچار گرديد.
دربارة اين قصه در آيات 27 تا 32 سوره مائده مطالبي بيان شده است. از روايات امامان معصوم: نيز استفاده ميشود كه علت قرباني كردن فرزندان حضرت آدم و سبب قتل "هابيل"، مسئله وصايت و جانشيني حضرت آدمغ بود; چون قابيل ديد پدرش حضرت آدم برادرش هابيل را به اين منصب مفتخر ساخت، به وي حسادت برد تا آن جا كه در صدد قتل او برآمد. در روايتي از امام صادقدر اينباره چنين ميخوانيم:
بقیه در ادامه مطلب بخوانید...
ادامه مطلب
علت ازدواج پيامبر با دختر ي 9 ساله همچون عايشه
اگر پيامبر(ص) و يا امامان(ع) با زنى ازدواج مىكردند گزينش آن با علم غيب نبود؛ چنان كه حضرت نوح و حضرت لوط با زنانى ازدواج كردند كه در زمره هلاك شدگان قرار گرفتند. بنابراين آيندهاى كه هنوز نيامده، مبناى انتخاب و گزينش همسر براى انبيا نبوده است.
براى آگاهى بيشتر در اين رابطه بهتر است به كتابهاى زير مراجعه فرماييد :
1- فروغ ابديت ، ج 1 ، ص 158 و ج2،ص 528،جعفر سبحانى
2- زندگانى حضرت محمد ، صفحات 473 به بعد،رسولى محلاتى
3- همسران رسول خدا،عقيقى بخشايشى
4- زنان پيامبر اسلام،عماد الدين حسين اصفهانى
www.morsalat.com
ادامه مطلب
پيامبر در معراج در هر طبقه ی هفت آسمان چه ديدند؟
از روايات اسلامي چنين استفاده ميگردد كه معراج پيامبر در چند مرحله صورت گرفته، مرحله اول پيمودن فاصله مسجدالحرام در مكه تا مسجد القصي در بيت المقدس بود، در بين راه پيامبر به اتفاق جبرئيل در سرزمين مدينه نزول كرد و در آنجا نماز گزاردو آنگاه به مسجد القصي در بيت المقدس رفت و با حضور ارواح انبياء بزرگ مانند ابراهيم، موسي، و عيسي(ع) و بسياري از ديگر پيامبران نماز گذارد، و پس از آن سفر آسماني پيامبر آغاز گشت. آسمانهاي هفتگانه را يكي پس از ديگري پيمود و در هر آسمان با صحنهاي تازه روبه رو گشت. در برخي با پيامبران و فرشتگان، در برخي با دوزخ و دوزخيان و در بعضي ديگر با بهشت و بهشتيان برخورد كرد. سرانجام به هفتمين آسمان رسيد. همانجا كه سدره المتهي و جنه المأوي قرار داشت.(1) سدره مكاني است كه ملائكه حتي جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و نه هيچ پيامبر و هيچ ملك مقربي نميتواند از آن عبور كند، لذا جبرئيل در پشت معراج همراه پيامبر تا اول سدره آمد و آنگاه به پيامبر عرض كرد: "اگر به اندازة بال پشهاي جلوتر روم خواهم سوخت". و به پيامبر بشارت داد كه اينجا جاي توست و امت تو كه بر طبق و سنت تو عمل كنند و بميرند نزديك سدره ملاء ملائكه اعلي به زيارت رسول خدا آمدند و هر يك طبقي از طبقهاي بهشتي را نثار پيامبر كردند. (2)
آنگاه پيامبر از سدره عبور كرد و در جايگاهي قرار گرفت كه كسي جز او اجازه ورود نداشت. در آنجا اموري را مشاهده كرد كه قابل وصف نيست. حجابهايي از نور را مشاهده كرد، و و در آن جهان سراسر نور و روشنايي به اوج قرب الهي نازل گشت. خداوند او را مخاطب قرار داد و دستورات بسيار مهم و سخنان فراواني را به او فرمود كه مجموعه اين سخنان به صورت احاديث قدسي براي ما به يادگار مانده است.(3)
جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب
صداقت خداوند چگونه اثبات مى شود، تا ما یقین کنیم که آنچه در قرآن نازل شده، حقیقت است؟
علاوه بر آن، از آنجا که «کذب» صفتى زشت و قبیح بوده و بیانگر نوعى نقص و احتیاج در گوینده آن است، از ساحت مقام ربوبى به دور مى باشد؛ زیرا خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتى از او سلب مى شود. از طرفى نقصى و احتیاجى در او نیست تا نعوذباللّه گفتارى کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آنجا که هر صفت کمالى و نیکویى، در خداوند به نحو کامل تر وجود دارد، صادق ترین گوینده ها خداوند متعال است؛ چنان که قرآن مى فرماید: « ...وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً»2؛ « ... و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟».
اى همایى که همایان فرخى!
از تو دارند و سخاوت هر سخى
اى کریمى که کرم هاى جهان!
محو گردد پیش ایثارت نهان
اى لطیفى که گل سرخت بدید!
از خجالت پیرهن را بردرید 3
وجود محض
در جاى خود مبرهن و مستدل گشته که حق تعالى، وجود محض و واقعیت محض است؛ از این رو عدم و امور عدمى در او راه ندارد. از سوى دیگر ثابت شده که کمال، مساوى وجود است و عدم، منشأ نقص است. پس مى توان گفت: ذات حق، کمال واقعى را دارا است؛ زیرا کمال واقعى، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است، پس کمال محض نیز مى باشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعیّن و تحددى ندارد (مانند ما موجودات امکانى). بنابراین جمیع شئون و کمالات، به نحو برتر و اعلا و مطلق، در ذات او صدق مى کند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتى که کمال نبوده ـ بلکه نقیصه است ـ متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و ... ـ که همگى ضد کمال و در واقع نبود امور کمالى است ـ متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون علم، صدق نور، قدرت حیات و ... به نحوى اعلا و برتر بر او صدق مى کند؛ زیرا او وجود صرف است و کمال مساوى وجود است.4
پی نوشت:
1. آموزش عقاید، ج 1 و 2، ص 117.
2. نساء 4، آیه 87.
3. مثنوى، دفتر پنجم، ابیات 4090 ـ 4092.
4. نگا: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 132.
منبع: www.porseman.org
ادامه مطلب
انتظار فرج...
در امتداد خزان ، روزها زمستانی
و در غیاب شما ، آفتاب زندانی
جسارت است ولی یک سوال می پرسم
چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟
ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند
نوادگان زمین خسته از پریشانی
چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد
برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟
چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز
به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی
دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر
در انتظار شما ای طلوع پایانی
ادامه مطلب
می دانم می آیی...
دیروز صبح هوا صاف بود و آفتابی، اما گرم و سوزان !
هنگام عصر تنها چیزی که می دیدی ، غبار بود ریزگرد !
دلم برای ریه ی پاک بچه ها می سوخت!
دم غروب هوا ابری شد...
سحر گاه صدای قطرات باران می آمد...
امروز "صبح" هوا "بهاری" است!
آقا!
گرمای گناه سوزان است...
غبار فتنه ها چشم ها را از کار انداخته...
دیگر به صدای غرش رعد هم امیدی نیست...
تنها خودت شفاعت باران کن که این طلسم
وا می شود به معجزه ربنای تو!
یاسر حیدری
ادامه مطلب
خداوند در آخرت چه کسانی را زیر سایه عرش خود پناه می دهد؟
ثَلاثةٌ یُستظلونَ بظلِ عَرشِ اللهِ یومَ القیامةِ یومٌ لا ظِلَّ الا ظلةُ رَجلٌ زوّجَ اَخاهُ المسلمَ او اَخدمهُ او کتَمَ له سرّاً.
خداوند در روز قیامت سه دسته را در زیر سایه عرش خویش پناه می دهد در حالتی که سایه ای جز سایه عرش پروردگار وجود ندارد و آنها عبارتند از: کسی که برادر مسلمان خود را زن دهد و کسی یا به برادر دینی خود خدمت کند و یا آنکه از فاش شدن اسرار برادر مسلمانش جلوگیری کند.
«نور الثقلین، ج 3، ص 599»
ادامه مطلب