زهرا عیوضی

	زندگینامه

زهرا عیوضی

زندگینامه

زهرا عیوضی در سال 1354 در تهران متولد شد.خنده کودکانه او شور و نشاطی زائدالوصف، برای خانه یوسف به ارمغان آورد هنوز سه سال از تولد زیبای او نگذشته بود که انقلاب اسلامی به اوج خود رسید زهرا با زبان شیرین کودکانه اش هر روز خستگی را از تن پدر می زدود.اما روز بیست و یکم بهمن ماه سال 1357 غمی جانکاه بر جان پدر نشست. هلی کوپترهای رژیم ستمشاهی از آسمان به سوی مردم آتش گشودند و گلوله ای سربی در حیاط کوچک خانه به سر زهرا اصابت نمود سریع او را به بیمارستان شهدای تهران انتقال دادند 35 روز دعا و استغاثه به درگاه حق، بی فایده بود خدا مشتاق دیدار زهرای 3 ساله بود و او به آسمان پر کشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 معصومه عینی

	زندگینامه

معصومه عینی

زندگینامه

در تاسوعای سال 1350 روز اول بهار در گوشه ای از سرزمينمان ايران، دختری پا به عرصه هستی گذاشت که تبسم زيبايش همواره وزش اميد بود برای زندگی. مادرش از بهار نگاهش می گويد: «که دسته دسته گل های مهر و محبت را نثار ديگران می کرد و فطرتی پاک که از کودکی درس دينداری و عشق ورزی آموخته بود. شيفته ائمه اطهار بود و از کودکی سقاخانه می بست ما نيز به ياد او هر سال سقاخانه می بنديم. قبل از شهادتش خواب ديدم حضرت امام (ره) يک کاسه ماست و سه خرما به من داد و از سه خرما يکی را برداشت مطمئن بودم يکی از ما شهيد می شود.» 
 هر چند معصومه نمی توانست در جبهه های نور عليه ظلمت حضور يابد، ولی همواره با حفظ حجاب و شرکت در نماز جمعه در مقابل دشمن ايستاد. بی شک دشمن می دانست آنچه سنگرهای عشق و ايمان را در جبهه ها جان می بخشد از پشتوانه روحی است که خانواده های آن ها در کوچه پس کوچه های شهرها آفريده بود. به همين دليل شهرها را متجاوزانه هدف کينه خود قرار می داد، در جهت جبران عدم توانايی مقابله خود با نيروهای رزمنده. آن روز که مدرسه کودکان کر و لال در زير بمباران هوايی ويران شده بود ، معصومه سراسيمه برای ياری رساندن به طرف مدرسه می رفت که در بين راه عاشورايی شد و چون پرستويی مهاجر به معراج عشق رفت. او در تاریخ 2 بهمن ماه سال 1365 در سن 15 سالگی در بروجرد شهد شیرین شهادت نوشید. 
مزارش در بهشت شهداء بروجرد قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 فاطمه عیدی گماری

	زندگینامه

فاطمه عیدی گماری

زندگینامه

فاطمه در روز 14 آبان ماه سال 1333 به دنيا آمد. کودکي را با شادي و نشاط سپري کرد و سال‌ها بعد ازدواج نمود. 
در زمان جنگ تحميلي فاطمه در شهر انديمشک بود که اين شهر مورد حمله هواپيماهاي رژيم بعثي قرار گرفت و در تاريخ 4 آذر 1365 در سن 32 سالگي به شهادت رسيد. 
مزارش در گلزار شهداي انديمشک (قطعه قديم) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 ایران عویدی

	زندگینامه

ایران عویدی

زندگینامه

ایران در روز سوم شهریور ماه سال 1342 پا بر جهان هستی نهاد. کودکی اش در ماهشهر گذشت. سال ها بعد در جریان جنگ تحمیلی او به عضویت بسیج درآمد و سعی کرد به همراه دیگر خواهران کارهای پشت جبهه را انجام دهد. 
ایران در روز سوم آذر ماه سال 1365 در سن 233 سالگی بر اثر بمباران هوایی ماهشهر به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت سیدسجاد(ع) ماهشهر آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

خدیجه عنایتی

	زندگینامه

خدیجه عنایتی

زندگینامه

خدیجه در روز سی ام اسفند ماه سال 1278 پا به عرصه هستی نهاد. کودکی او در شهرستان شوشتر سپری شد. 
او سال ها بعد در هفتم فروردین ماه سال 1367 در سن 899 سالگی بر اثر انفجار بمب در خانه اش در شوشتر به شهادت رسید. 
پیکر پاکش را در گلزار شهدای شوشتر به خاک سپردند. سرش از پیکرش جدا شده بود. 44 ماه بعد از زیر آوار پیدا کردند و در کنار پیکرش به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

فاطمه عمیدی پور

	زندگینامه

فاطمه عمیدی پور

زندگینامه

در روستای کورکی در روز نهم خرداد ماه سال 1347 متولد شد. پدرش کشاورز بود. از همان دوران کودکی به همراه پدر در زمین های کشاورزی در کشت و زرع شریک بود. تا کلاس دوم ابتدایی به تحصیل می پردازد اما به سبب فقر از سواد آموزی دست می کشد و یاور پدرش در مزرعه می شود. او با سن کم در راهپیمایی ها شرکت می کند، متدین بود و نماز و روزه اش را به جا می آورد و به سبب علاقه اش به کلام خدا و انسی که به تلاوت آیه های قرآن داشت توسط مسئولان مورد دلجویی قرار می گیرد و جایزه هایی به فاطمه اهدا می کنند. وی در سن نه سالگی ازدواج می کند سپس به شیراز مهاجرت می کند و ساکن می شود فاطمه پس از دو سال رنج ناشی از نداشتن مسکن به کمک همسرش در جنوب شیراز (ده پیاله) خریداری کرد و پس از رفع مشکلات آن را ساخت. او پس از پیروزی انقلاب به دلیل علاقه زیاد به تحصیل دوره مقدماتی نهضت سوادآموزی را در روستای زادگاهش به پایان رسانید و در محافل قرآنی و دینی شرکت می کرد و نزدیکان را به اقامه نماز و روزه و دیگر فرائض الهی دعوت می کرد. او همدل و همگام با دیگر زنان به یاری دلاورمردان جنگ تحمیلی می شتافت و با پختن نان و بافتن لباس و البسه و فرستادن آن ها به جبهه نقش مؤثری را به عهده گرفت تا اینکه او فرزندش را به همسرش می سپارد و برای شرکت در دعای کمیل که در خانه خواهرش برگزار می شود راهی می شود در بین راه آژیر وضعیت قرمز به صدا در می آید لحظه ای بعد بمب های مخرب فرود می آیند و او در سن هجده سالگی و با حمل نوزادی نه ماهه در تاریخ 29 بهمن ماه سال 1365 در شیراز به شهادت رسید. 
مزارش در گلزار شهدای روستای کورکی قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مهریه عمرانی چراغ تپه

	زندگینامه

مهریه عمرانی چراغ تپه

زندگینامه

مهریه عمرانی فرزند مختار به تاریخ 3 مرداد ماه سال 1352 در چراغ تپه سفلی تکاب در کانون گرم خانواده ای پاک و با ایمان شکفت. 
کودک مظلوم هنوز پا از شیطنت های معصومانه کودکی نکشیده و چشم از دامان مادر برنداشته بود که در تاریخ 1 تیر ماه سال 1359 در همان آغاز بهار هستی شیرینش، خزانی نابهنگام به پیکرش کوفت و در برگ ریز بمباران با همان شور کودکی و در حین همان بازی ها، پروازهای خیالش پرپر شد و در سن 7 سالگی به آسمان ها پر کشید. 
مزارش در گلزار شهدای روستای چراغ تپه علیا قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 اختر علیا

	زندگینامه

اختر علیا

زندگینامه

سال 1326 بود که اختر در آسمان شهر زیبای هشترود از توابع آذربایجان شرقی درخشید. گرچه هرگز به مکتب نرفت و قلم به دست نگرفت اما صحیفه ای از ایثار را به زیباترین شکل در کارنامه زندگی خود به ثبت رساند.اختر ازدواج کرد و مادر 5 فرزند شد. در ایام جنگ آذربایجان پی در پی مورد حمله هوایی دشمن بعثی قرار می گرفت تا اینکه پانزدهمین روز از اسفندماه سال 1366 فرا رسید موشکی سفیرکشان آسمان آذربايجان را پیمود، خانه ای ویران شد مادری 40 ساله بال گشود و فرزندانی داغدار بر جای گذارد. روحش شاد

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ستاره علی نقی زاده

	زندگینامه

ستاره علی نقی زاده

زندگینامه

ستاره در روز ششم تیر ماه سال 1319 در آغوش پرمهر والدينش بزرگ شد. خيلي زود با فرهنگ اسلامي آشنا گشت و با گذشت زمان به سنت پيامبر اسلام(ص) عمل کرد و همسفري پاکدامن براي خود برگزيد. 
در زمان جنگ تحميلي او ساکن شهر انديمشک بود، که هواپيماهاي رژيم بعثي به شهر حمله کردند و او در تاريخ 4 آذر 1365 در سن 46 سالگي شهد شيرين شهادت نوشيد. 
پيکر پاکش را در قطعه جديد گلزار شهداي انديمشک به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

آمنه علی مرادی

	زندگینامه

آمنه علی مرادی

زندگینامه

یازدهم اردیبهشت ماه سال 1363 بود. خورشید رنگ پریده زمستان روی در حجاب می کشد و پیکر نیمه جانش را به پشت بلند کوه ها می برد و اخرین رمق خویش را به جان آدمیان می ریخت. سیاهی آرام آرام بالا می آمد و به سینه آبی آسمان می خزید و ظلمت و سکوت شب را به خانه هایشان کشانده بود. 
«صدیق» به اتفاق چند تن از برادران سپاهی و بسیجی در پایگاهی بالای تپه به نگهبانی مشغول بود. عقربه ساعت عدد 9 را نشانه رفته بود. خانواده او در خانه کوچک وبا صفایشان روز پرکاری را پشت سر گذاشته بود و بدین سبب بعد از صرف شام مشغول استراحت شدند. 
به محض خاموشی چراغ های خانه، اشرار ضد انقلاب ظلمت شب را غنیمت دانسته و خانه رزمنده اسلام و بسیجی دلاور، صدیق رستمی را به محاصره درآورده و چند نفر آنها از بالای دیوار به داخل خانه وارد می شوند. 
محمد صالح، پدر صدیق، متوجه حضور آنها می شود و مقاومت نشان می دهد، لکن جانیان از خدا بی خبر در جا او را با اسلحه به شهادت می رسانند. اعضای خانواده همه بیدار شدند و از ترس به گوشه ای از اتاق پناه بردند. آمنه مادر صدیق قرآن به دست می گیرد و آنها را به قرآن قسم می دهد که دست از سرآنها بردارند؛ اما مزدوران کافر اعتنایی نکرده و با اسلحه گلوله ای به سمت کتاب آسمانی شلیک می نمایند. 
قرآن از دست آمنه می افتد گلوله دوم قلب این شیرزن را سوراخ می کند. بچه های بی گناه اعضای خانواده به نام های محمدهادی و نامق رستمی یکی پس از دیگری نیز خون پاکشان دیوار و سقف خانه را رنگین می کند. 
بدین ترتیب آمنه علی مرادی که متولد 6 اردیبهشت ماه سال 1319، شهرستان مریوان بود در سن 44 سالگی به همراه همسرش محمدصالح رستمی و دو فرزند معصومش محمدهادی و نامق رستمی به جرم آنکه صدیق رستمی پاسدار بومی سپاه بود، به شهادت می رسند. 
خون این خانواده که از اکراد شهرستان بوکان بودند، چنان شعله ای در منطقه ایجاد کرد که دامن اشرار ضد انقلاب از آن در امان نماند. هر کس این جریان فجیع انقلاب را می شنید، بر اشرار لعنت می فرستاد و این گونه بود که خون این شهیدان و دیگر شهدا سیلی ای شد که بنیان اشرار را از ریشه و بن کند و به اضمحلال و شکست آنها منجر شد. 
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای تکاب واقع شده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از